• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 892
تعداد نظرات : 213
زمان آخرین مطلب : 4744روز قبل
بیماری ها

مدل های عینک آفتابی - pixfa.net

یك اپتومتریست گفت: شدت نور خورشید برای چشم آسیب‌رسان است و ورود اشعه ماوراءبنفش به چشم نیز موجب آب‌ مروارید می‌شود، در نتیجه استفاده از عینك آفتابی مناسب و جاذب UV در تابستان ضروری است.

عبدالهادی رئیس‌زاده اظهار كرد: نور خورشید از دو جهت می‌تواند به چشم آسیب برساند. شدت نور خورشید و وجود اشعه ماوراء بنفش دو پارامتر آسیب‌رسان به چشم‌ها هستند و با استفاده از عینك آفتابی مناسب می‌توان از آسیب به چشم پیشگیری كرد.

وی افزود: در فصل تابستان شدت نور خورشید افزایش می‌یابد و در نتیجه استفاده از عینك آفتابی در این فصل ضروری است.

رئیس‌زاده تصریح كرد: اشعه ماوراء‌بنفش با طول موج 320 تا 400 نانومتر برای چشم آسیب‌رسان است و موجب آب مروارید می‌شود. انتخاب و استفاده از عینك آفتابی400 UV می‌تواند مانع ورود اشعه مضر ماوراء بنفش به‌چشم‌شود.

این اپتومتریست خاطرنشان كرد: به افرادی كه از عینك طبی استفاده می‌كنند نیز توصیه می‌شود شیشه عینك خود را فتوكرومیك كنند. عینك‌های فتوكرومیك در تماس با نور خورشید تیره‌رنگ می‌شوند و علاوه بر كاهش شدت نور وارد شده به چشم مانع ورود UV نیز می‌شوند.

رئیس‌زاده بیان كرد: استفاده از عینك آفتابی بدون قابلیت جذب اشعه UV بسیار مضر است، زیرا تیره بودن عینك موجب می‌شود مردمك چشم باز شده و اشعه بیشتری وارد چشم‌ها شود.

وی درباره رنگ شیشه عینك آفتابی گفت: قهوه‌ای و دودی مناسب‌ترین رنگ برای استفاده معمول از عینك آفتابی است. این اپتومتریست افزود: با توجه به این‌كه نظارت خاصی بر فروشندگان دوره گرد عینك آفتابی وجود ندارد، توصیه می‌شود تا حد امكان عینك آفتابی از مراكز معتبر تهیه شود.

پنج شنبه 23/2/1389 - 21:52
دانستنی های علمی

چشم‌ انداز نگران کننده شغلی در چین و بازتاب بیكاری و هجوم جویندگان كار در مراکز کاریابی چین

 

 

پنج شنبه 23/2/1389 - 21:50
آلبوم تصاویر

 

پنج شنبه 23/2/1389 - 21:42
خانواده

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ

نیست یاری كه مرا یاد كند

دیده ام خیره به ره ماند و نداد

نامه ای تا دل من شاد كند




خود ندانم چه خطائی كردم

كه ز من رشته الفت بگسست

در دلش جائی اگر بود مرا

پس چرا دیده ز دیدارم بست




هر كجا می نگرم ، باز هم اوست

كه به چشمان ترم خیره شده

درد عشقست كه با حسرت و سوز

بر دل پر شررم چیره شده




گفتم از دیده چو دورش سازم

بی گمان زودتر از دل برود

مرگ باید كه مرا دریابد

ورنه دردیست كه مشكل برود




تا لب بر لب من میلغزد

می كشم آه كه كاش این او بود

كاش این لب كه مرا می بوسد

لب سوزنده آن بدخو بود




می كشندم چو در آغوش به مهر

پرسم از خود كه چه شد آغوشش

چه شد آن آتش سوزنده كه بود

شعله ور در نفس خاموشش




شعر گفتم كه ز دل بردارم

بار سنگین غم عشقش را

شعر خود جلوه ئی از رویش شد

با كه گویم ستم عشقش را




مادر ، این شانه ز مویم بردار

سرمه را پاك كن از چشمانم

بكن این پیرهنم را از تن

زندگی نیست به جز زندانم




تا دو چشمش به رُخَم حیران نیست

به چه كار آیدم این زیبائی

بشكن این آینه را ای مادر

حاصلم چیست ز خود آرائی




در ببندید و بگوئید كه من

جز او از همه كس بگسستم

كس اگر گفت چرا؟ باكم نیست

فاش گوئید كه عاشق هستم




قاصدی آمد اگر از ره دور

زود پرسید كه پیغام از كیست

گر از او نیست ، بگوئید آن زن

دیرگاهیست ، در این منزل نیست

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:23
محبت و عاطفه

 

تقدیم به همه ی دوستان گل

flower_21

flower_19

 

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:21
خانواده


چرا در را به رویم بسته ای تو ؟

چرا از دیدن من خسته ای تو ؟



مگر آخر چه کردم چونکه هر جا

رَوم پیش از منم در رفته ای تو !

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:10
خانواده

وقتی هوا دلگیره

وقتی قفس کوچیکه تن تنگ تر میشه

وقتی هوای هیچ جا واسه نفس کشیدن کافی نیست

وقتی دلت گرفته

وقتی اشکات همین جوری پایین میان

وقتی قلبت بی قراره

وقتی دستها دوره

وقتی تو نیستی

وقتی من بی توام

وقتی عشق ما به یه نقطه چین بلند رسیده

وقتی همه دلسنگ شدن

وقتی توی اتاقت همه ی عروسکات بهت میخندن

وقتی از در و دیوار اتاق حرف نصیحت بباره

اونوقت یه موجود بی روح میشی که فقط محکومه زندگی کنه

اینجا هوا سرده اینجا آسمون تاریکه

اینجا ستاره نیست اینجا ماه قهر کرده

اینجا چشمها گریونه

اینجا یه قلب بی قراره

اینجا یه دل داره از غصه دق میکنه

اینجا پرنده پر نمی زنه

اینجا کسی عاشق نمیشه

اینجا کسی نمیدونه دوست داشتن یعنی چی

اینجا ساکته اینجا غم گرفته هست

از این همه فاصله از این همه دوری دلم گرفته

کجایی ؟؟!

تکیه گاهم باش

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:7
شعر و قطعات ادبی
درون شعر فراز و نشیب ممنوع است !

و حرفهای عجیب و غریب ممنوع است !



من آدمم! و تو حواّی ماجرای منی . . .

تمام حرف تو این شد که سیب ممنوع است!



همیشه در غزلم عاشقانه گردش کن

بیا و عاشق من شو – فریب ممنوع است!



بیا که تا نکُشی با نبودنت دل را !

مسیح قصّه که باشم - صلیب ممنوع است



تمام دار و ندارم ، همین غزل یعنی!

فدای چشم تو بانو - نهیب ممنوع است



بیا که خارج از این شعر عاشقی بکنیم

درون شعر فراز و نشیب ممنوع است !
پنج شنبه 23/2/1389 - 14:4
شعر و قطعات ادبی


بت ، میکده ، معشوق ، خدا ، زن ، ممنوع

با عشق ، به هر چه دل سپردن ممنوع



اینجا همه چیز شکل نوعی قفس است

حتی به خیال هم پریدن ممنوع

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:2
شعر و قطعات ادبی

منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن



به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب

که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن



وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری است رنجیدن



به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ؟

بخواست جام می و گفت راز پوشیدن



مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ

که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن

پنج شنبه 23/2/1389 - 14:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته