دو چیز را هیچگاه فراموش نکن :1-خدا را 2- مرگ را
ودو چیز را همیشه فراموش کن:1- خوبیهایی که کردی 2 -بدیهایی که بهت شده
دوست آن نيست كه هر لحظه كنارت باشد، دوست آن است كه هر لحظه به يادت باشد.
آسمان را بنگر و به سكوت پر رمز و رازش بيانديش ستاره ي خود را در آسمان زندگيت پيدا كن و به سمت آن ستاره حركت كن. نگران راه مباش، آنكه ستاره را براي تو آفريد راه رسيدن به آن را نيز نشانت خواهد داد.
شيشه اي مي شكند... يك نفر مي پرسد...چرا شيشه شكست؟ مادر مي گويد...شايد اين رفع بلاست. يك نفر زمزمه كرد...باد سرد وحشي مثل يك كودك شيطان آمد. شيشه ي پنجره را زود شكست. كاش امشب كه دلم مثل آن شيشه ي مغرور شكست، عابري خنده كنان مي آمد... تكه اي از آن را برمي داشت مرهمي بر دل تنگم مي شد... اما امشب ديدم... هيچ كس هيچ نگفت غصه ام را نشنيد... از خودم مي پرسم آيا ارزش قلب من از شيشه ي پنجره هم كمتر است؟دل من سخت شكست اما، هيچ كس هيچ نگفت و نپرسيد چرا ؟
کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را پیدا کند .
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد
پسركي دو خط سياه موازي روي تخته كشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تكرار كردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنكه يكي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشكند .
كسي كه در خانه شيشه اي زندگي مي كنه.تمرين سنگ اندازي نمي كنه...!
دروغ مثل برفه.هر چه اون رو بغلتانند.بزرگتر مي شه .
لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم .. غافل از اينكه .. خوشبختي همان لحظه هايي بود كه مي گذرانديم