• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 818
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 3364روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه
لاغری ؛ دلایل و راهکارها

ما همیشه فکر می کنیم چاقی، مشکلی است که برطرف کردن آن سخت می باشد، در صورتی که بسیاری از افراد مبتلا به لاغری هستند و افزایش وزن برای آنها مشکل تر از کاهش وزن است!
هر کس با مشخصیات فیزیولوژیکی که دارد، در یک محدوده وزنی، سالم است. اگر چاق تر از آن شود، دچار اضافه وزن شده و در معرض ابتلا به بیماری های مزمن قرار می گیرد اما کمبود وزن هم خطرساز است. هر چه وزن فرد با حد پایین سلامتی فاصله بیشتری داشته باشد، خطر ابتلا به بیماری هایی که موجب مرگ زودرس می شوند بیشتر است ، زیرا فرد توان کافی برای انجام فعالیت های روزانه را ندارد و بیشتر اوقات احساس ضعف می کند. لاغری یک مکانیسم مزمن است و درمان آن مثل هر پروسه مزمن دیگری نیاز به زمان دارد، ولی به خاطر داشته باشید که هرگز در درمان لاغری بدون تجویز پزشک از دارو استفاده نکنید، چرا که در هر حال دارای عوارض می باشد.
دکتر سید مرتضی صفوی؛ متخصص تغذیه و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، در پاسخ به این سوال که برای افزایش اشتها چه باید کرد، گفت: «برای افزایش اشتها باید روش و شیوه غذا خوردن صحیح باشد. استفاده از قندهای ساده و غذاهای مشابه مثل شربت، بستنی و شکلات درست قبل از غذاهای اصلی جلوی اشتها را می گیرد. برای افزایش اشتها توصیه می شود انواع ویتامین ها به خصوص گروه -B کمپلکس که در گوشت ها، لبنیات و تا حدودی در سبزی ها یافت می شوند در برنامه غذایی روزانه گنجانده شوند.
افراد لاغر ممکن است به دلیل کوچک شدن معده توان دریافت مقدار مواد غذایی در 3 وعده معمول غذایی (یعنی صبحانه، ناهار و شام) را نداشته باشند، بنابراین توصیه می شود علاوه بر 3 وعده اصلی، 3 میان وعده هم در زمان های قبل از ظهر، بعد از ظهر و آخر شب دریافت کنند. در ضمن بهتر است با راهنمایی متخصصین تغذیه از مکمل های اشتها آور نظیر انواع ویتامین ها و املاح نیز استفاده نمایند تا هر چه سریع تر به وزن ایده آل خود برسند.
میان وعده های با حجم کم و انرژی زیاد مثل انواع مغزها، آجیل و همچنین میوه های خشک ( مثل انجیر، توت خشک، کشمش مویز و خرما) همراه با میوه های تازه و همچنین لقمه های کامل سنتی همانند نان و پنیر گردو با سبزی خوردن بسیار میان وعده های مناسبی هستند.»
وی در مورد تغذیه کودکان لاغر گفت: «کودکان لاغر باید مرتبا توسط پزشک یا متخصص تغذیه از نظر وزن و قد و مقایسه با استانداردهای قد و وزن مورد پایش و ارزشیابی قرار گیرند. اگر هم زیر منحنی استاندارد هستند، حتما باید مورد ارزیابی های دقیق تری قرار گیرند، چون اگر به برخی از مشکلات به موقع رسیدگی نشود، ممکن است زمان طلایی و مناسب برای وزن گیری و افزایش وزن مناسب از دست برود. همچنین متخصص تغذیه با تجویز مکمل های غذایی مناسب می تواند کمک شایان توجهی برای اقدام به موقع و رفع نارسایی ها و مشکلات مربوطه نماید».
لادن گیاهی؛ دانشجوی دکترای تغذیه دانشگاه وین، مهمان دیگر برداشت آزاد این شماره از دنیای تغذیه نیز گفت: «گر چه شیوع بالای اضافه وزن و چاقی در جوامع مختلف باعث شده است که چاقی و راه های کنترل آن موضوع اصلی بحث های رژیم درمانی و تغذیه باشد، کمبود وزن و ابتلا به لاغری نیز طیف دیگر مشکلات تغذیه ای است و شناخت علت آن و رساندن فرد لاغر به وزن ایده آل، نسبت به کاهش وزن یک فرد چاق، به مراتب مشکل تر و زمان برتر است.
محدوده وزن ایده آل بدن با استفاده از شاخص نمایه توده بدن ( BMI) و براساس قد، سن و جنس یک فرد و همچنین با توجه به شرایط جسمی وی تعیین می شود.
براساس طبقه بندی WHO چنانچه نمایه توده بدن فرد کمتر از 18/5 باشد، فرد دچار کمبود وزن است. در صورتی که این عدد بین 17 تا 18/49 باشد، لاغری خفیف، بین 16 تا 16/99 لاغری متوسط و چنانچه زیر 16 باشد، به آن لاغری شدید اطلاق می شود. البته در برخی منابع، نمایه توده بدن زیر 19 را برای زنان و زیر 20 را برای مردان شروع مرحله کمبود وزن در نظر می گیرند. در هر صورت انحراف 10 درصد و یا بیشتر از وزن ایده آل حتما باید مورد بررسی قرار گیرد. هر چه وزن فرد با حد پایین سلامتی فاصله بیشتری داشته باشد، عوارض ناشی از آن نیز جدی تر می شود».
وی گفت: «عوارض ناشی از کمبود وزن عبارتند از احساس خستگی دائمی و زود هنگام، پوکی استخوان، کم خونی و کمبود مواد مغذی (که خود باعث تشدید کمبود وزن می شود) ، کاهش مقاومت بدن و مقاومت در برابر عفونت، قطع قاعدگی و تاخیر در التیام زخم».
وی در مورد دلایل کمبود وزن گفت: «دریافت ناکافی کالری و مواد مغذی، اولین عامل کاهش وزن است که می تواند ناشی از فقر، عادات بد غذایی، شرایط روحی و عاطفی ( که باعث بی اشتهایی می شود.) شرایط کاری و حذف وعده های غذایی، تنهایی، روزه گرفتن های طولانی، محدویت حرکتی و یا نداشتن دندان های سالم باشد.
بیماری هایی چون سل، اختلالات تنفسی، ذات الریه، اختلالات قلبی - عروقی ، سرطان، پرکاری تیروئید و بیماری های مربوط به متابولیسم (که از رژیم غذایی متناسب با آنها استفاده نشود، مانند بیماری سلیاک)، جذب ناکافی مواد غذایی، عفونت مزمن، اسهال مزمن، بیماری انگلی، اختلالات کبدی، دیابت نوع یک، بی خوابی، اختلالات جنسی، افسردگی و اعتیاد از سایر علل کمبود وزن هستند.
بنابراین زمانی که یک فرد با کمبود وزن حاد یا مزمن مواجه می شود، باید از نظر عوامل فوق بررسی گردد شناخت علت لاغری اولین قدم قبل از شروع برنامه غذایی است و اصلاح کمبود وزن نیاز به همکاری گروهی از متخصصین مختلف دارد.
همان طور که اشاره شد به علت دشوار و طولانی بودن افزایش وزن و عدم آگاهی افراد از دلایل فیزیولوژیک و روحی - روانی کاهش وزن، افراد لاغر همواره درصد یافتن قرص اشتها آور، مکمل و یا معجون های غذایی با اثربخشی زود هنگام هستند.
افراد لاغر باید مطمئن باشند که با استفاده از قرص های به اصطلاح اشتها آور و یا مکمل ها و معجون های مدعی افزایش وزن چند کیلوگرمی ظرف مدت چند هفته، نه تنها نتیجه مفیدی نمی گیرند، بلکه سلامتی خود را نیز به مخاطره بیشتری می اندازند، برای مثال یکی از داروهای رایجی که متاسفانه به این افراد داده می شود، داروهایی از خانواده کورتیکو استروئیدها نظیر دگزامتازون است! این دارو به علت آنکه باعث احتباس آب و الکترولیت می شود، فرد به غلط تصور می کند که وزن وی افزایش یافته است. غافل از آنکه سلامت استخوان های وی به علت عارضه جانبی پوکی استخوان به شدت تهدید می شود».
دکتر گیاهی افزود: «خوردن غذاهای پرچرب و شیرین و فرآوری شده نیز راه حل صحیحی برای افزایش وزن نیست، زیرا با این کار فقط ذخیره چربی بدن افزایش می یابد، در حالی که هدف از افزایش وزن باید رسیدن به سطح سلامتی بیشتر باشد. توصیه اولیه به افراد لاغر افزایش تعداد وعده های غذایی است که چگونگی آن با توجه به امکانات، شرایط کاری و ذائقه فرد، توسط مشاور تغذیه تنظیم می شود. گنجاندن غلات کامل مانند نان و کیک سبوسدار و ترکیب ماست یا شیر با میوه ها (خصوصا موز، انبه و توت فرنگی)، افزایش مصرف حبوبات، ماهی و ماکیان، گنجاندن پسته، بادام، فندق، انجیر، و کشمش توصیه کلی در برنامه غذایی افراد لاغر، پس از علت یابی کاهش وزن است.
استفاده از انجیل تازه، لیموترش، دارچین و عسل همراه با نوشیدنی های مورد علاقه نیز پس از مدتی به افزایش اشتها کمک می نماید.
گرچه از نظر تئوری انتظار می رود با افزودن 500 کیلو کالری در روز، فرد بتواند حدود نیم کیلو گرم افزایش وزن در هفته داشته باشد، ولی در عمل در درصد کمی از افراد لاغر این اتفاق می افتد، بنابراین چنانچه یک هفته پس از شروع برنامه غذایی، فرد احساس بهبود نمود و تا پایان ماه 1 کیلو گرم وزن اضافه کرد، می توان اظهار داشت که برنامه غذایی به خوبی برای شرایط وی تنظیم شده است.
البته راه حل افزایش وزن فقط به برنامه غذایی ختم نمی شود، بلکه انجام فعالیت های ورزشی و نرمش های منظم جزء لازم برنامه درمانی است. این کار نه تنها باعث تقویت اشتها می شود و احساس کسالت را از بین می برد، بلکه باعث می شود غذا در بدن، صرف ساخته شدن عضلات شود.
این نکته را نیز خدمت افرادی که از نظر ژنتیکی استخوان بندی ظریفی دارند باید بیان نمود که اگر وزن شما در محدوده سلامتی است، خود را برای رسیدن به وزن ایده آل براساس آنچه فرمول نمایه توده بدن تعیین می کند آزار ندهید. باید بدانید همانطور که رنگ چشم، پوست و موی شما توسط عوامل ژنتیکی تعیین می شود، وجود توده چربی قهوه ای بیشتر، سطح سوخت و ساز بالاتر و نیز استخوان بندی ظریف شما نسبت به افراد دیگر هم ناشی از ژنتیک شما است. پس بهتر است واقع بین باشید و با آرامش و برخورداری از یک رژیم غذایی سالم و متنوع، خود را ناآگاهانه درگیر تبلیغات سوء و غیر علمی نکنید».
محمد حضوری؛ دانشجوی دکترای تغذیه و مهمان دیگر برداشت آزاد این شماره از دنیای تغذیه، در پاسخ به این سوال که آیا داروها، مکمل ها و پودرهای افزایش وزن مفیدند یا مضر، گفت: « بدیهی است که بهترین راه دریافت مواد مغذی و انرژی، تامین آنها از طریق مصرف مواد غذایی می باشد، ولی در برخی افراد به دلیل شرایط خاص آنان که می تواند عدم تمایل به مصرف مواد غذایی ( نظیر بیماری کم خوری عصبی) و ناتوانی در تامین میزان انرژی مورد نیاز (در مواردی که نیاز به طور قابل توجهی افزایش می یابد و فرد توان برنامه ریزی برای تامین انرژی و مواد مغذی خویش را از طریق برنامه غذایی روزانه ندارد) باشد، مکمل ها یا داروهای افزایش وزن توصیه می گردند، ولی نباید از نظر دور داشت که این فرآورده ها تنها نقش تکمیل کننده دریافت مواد غذایی را دارند و برهمین اساس آنها را مکمل نامیده اند، لذا این ترکیبات را به هیچ وجه نباید جایگزین مواد غذایی دانست و یا به گونه ای مصرف نمود که دریافت غذایی فرد را کاهش دهند. علاوه بر این، داروها و محصولاتی که با هدف افزایش وزن توصیه و مصرف می شوند نیز در صورت عدم رعایت میزان، زمان و دوره زمانی مصرف، ممکن است با بروز و پیدایش برخی عوارض جانبی همراه باشند و فشار و بار اضافی را بر برخی اندام های بدن وارد نمایند. نباید از نظر دور داشت که داروهای افزاینده اشتها، اغلب داروهایی با تاثیر بر سیستم اعصاب مرکزی می باشند. همچنین ترکیب اصلی پودرها یا مکمل های افزایش وزن، پروتئین است که مصرف زیاد آن می تواند با افزایش فعالیت اندام هایی نظیر کلیه و کبد همراه گردد.
همچنین مکمل ها یا پوردهای افزایش وزن باید با فاصله زمانی کافی از زمان مصرف مواد غذایی تجویز گردند. به عنوان مثال در کودکان توصیه می شود از مصرف این فرآورده ها در طی دوره زمانی 1/5-2 ساعت قبل از صرف وعده غذایی پرهیز کنند. در غیر این صورت مکمل مصرفی از اشتهای فرد کاسته و جلوی مصرف مواد غذایی را در وعده های اصلی می گیرد که این امر اثربخشی آن را خنثی می کند و ممکن است با بروز عوارضی نظیر کمبود برخی مواد مغذی همراه گردد.
براساس موارد فوق، مصرف داروها و مکمل های افزایش وزن به صورت خودسرانه و بدون مشورت با افراد متخصص به هیچ وجه توصیه نمی شود».
وی در مورد ورزش های مفید در افراد لاغر گفت: «در افراد لاغر و با توجه به نیاز آنان به دستیابی به فرم بدنی دلخواه و افزایش وزن، در اغلب موارد فعالیت های ورزشی قدرتی و بی هوازی نظیر تمرینات با وزنه به ورزش های هوازی ترجیح داده می شود. البته باید توجه داشت که به دلیل نقش ارزشمند فعالیت های هوازی در تنظیم عملکرد سیستم قلبی - عروقی و سیستم تنفسی، اختصاص بخشی هر چند کوچک از برنامه ورزشی به این قبیل فعالیت ها سودمند خواهد بود».
وی همچنین در خصوص نکات تغذیه ای که باید در ارتباط با این ورزش ها برای افزایش وزن انجام داد، گفت: «زمانی که ورزش با هدف افزایش وزن صورت می گیرد، نکته مهم آن است که بدن در طی ورزش تا حد امکان نیاز به تامین انرژی از طریق ذخایر بدنی نداشته باشد و این انرژی را از منابعی با دسترسی سریع و آسان تامین نماید. برای نیل به این هدف، ورزشکاری که قصد افزایش وزن دارد، باید در حین ورزش خویش از نوشیدنی های ورزشی با نسبت کربوهیدرات بین 6-8 درصد به طور زمان بندی شده استفاده نماید. بهترین دستور العمل برای مصرف مایعات در مقالات قبلی ذکر شده است. مصرف نوشیدنی ورزشی کربوهیدراتی، موجب دسترسی عضلات به کربوهیدرات موجود در این نوشیدنی ها می شود و از نیاز عضلات فعال به تامین انرژی خویش از سایر ذخایر بدن می کاهد.
همچنین این افراد بهتر است زمان آغاز برنامه ورزشی خود را حدود 4-3 ساعت پس از صرف یکی از وعده های غذایی اصلی قرار دهند و یا حدود 2-1/5 ساعت قبل از آغاز ورزش خویش، یک میان وعده سبک غذایی میل نمایند.
از نکات مهمی که در این افراد از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در برخی موارد از آن غفلت می گردد، صرف مواد غذایی بلافاصله پس از پایان ورزش است. به طور معمول در طی نیم ساعت نخست پس از قطع ورزش، نوشیدن مایعات، آبمیوه های طبیعی و نوشیدنی های ورزشی ترجیح داده می شود و پس از آن سیستم گوارشی ورزشکار تمایل به دریافت مواد غذایی جامد را خواهد داشت».
دکتر حضوری در پاسخ به این سوال که آیا مصرف موادی که برای افراد با وزن طبیعی توصیه نمی شوند (مانند کره، خامه، مارگارین، مربا، شیرینی ها، غذاهای سرخکرده و سس مایونز) در افراد لاغر توصیه می شود یا نه، گفت: «در بین مواد غذایی ذکر شده، توصیه به عدم مصرف و یا کاهش مصرف برخی اقلام به ویژه مارگارین و غذاهای سرخکرده با هدف ارتقای سطح سلامتی و پیشگیری از شیوع عارضه هایی نظیر امراض قلبی - عروقی می شود، لذا با توجه به این موارد در افراد لاغر نیز توصیه به پرهیز و کاهش مصرف این اقلام منطقی می باشد، ولی برخی دیگر از اقلام ذکر شده نظیر خامه، کره، مربا و برخی انواع شیرینی ها که دارای عوارض جانبی کمتری برای سلامتی هستند و تامین کننده انرژی در مقادیر قابل توجهی می باشند را می توان برای افزایش دانسیته یا محتوای انرژی برنامه غذایی برای این افراد در مقادیر کنترل شده توصیه نمود. هیچ گاه در برنامه غذایی خویش و در خصوص مصرف مواد غذایی، از اصول تعادل، تناسب و تنوع غافل نشوید».
وی افزود: «مواد غذایی پر کالری، مواردی را شامل می شوند که به ازای واحد وزن، نسبت به سایر مواد غذایی میزان انرژی بیشتری تولید می نمایند. در برنامه غذایی روزانه ما مهم ترین مواد غذایی پر کالری عبارتند از: چربی ها، شیرینی ها و فرآورده های غلات.
افراد لاغر به طور معمول در برنامه غذایی روزانه خویش و در طی وعده های غذایی معمول توان دریافت مواد غذایی زیادی را ندارند، لذا تنظیم میان وعده هایی با محتوای انرژی بالا در برنامه غذایی آنان از مهم ترین نکات است».
دکتر حضوری در مورد لاغر بودن قسمتی از بدن (به عنوان مثال صورت)، گفت: «دانسته های ما در مورد چاقی و لاغری موضعی هنوز ناکافی و ناقص است و به نظر می رسد در این خصوص عواملی نظیر ژنتیک، تغییرات هورمونی و حتی برخی رفتار ها، موثر باشند. به عنوان مثال هورمون استروژن در خانم ها از نشست چربی در بخش شکمی جلوگیری می نماید و به همین دلیل در زنان یائسه با کاهش این هورمون شیوع چاقی شکمی افزایش می یابد.
دکتر محمد حسین صالحی سورمقی؛ دکترای تخصصی فارماکوگنوزی، نیز در موارد داروهای گیاهی مفید در درمان لاغری و کم اشتهایی گفت:« اصولا لاغری می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، ضمن اینکه بعضی افراد تا حدی لاغر بسیار سالم می باشند. قد و وزن افراد ارتباط زیادی به عامل وراثت دارد و در بسیاری از موارد نمی توان با داروها و یا تغذیه تغییرات زیادی در این مورد ایجاد نمود، ولی گاهی کم اشتهایی و بعضی موارد لاغری مربوط به تغذیه ناصحیح و یا کم اشتهایی می باشد. مهم ترین گیاهانی که می توانند باعث رفع کم اشتهایی شوند و در سوخت و ساز غذاها کمک نمایند و باعث فعالیت بیشتر معده و روده و افزایش آنزیم های هضم کننده گردند، همه گیاهان خوراکی حاوی اسانس (رایحه) می باشند. رایحه های گیاهان، گذشته از اثرات مذکور دارای خاصیت ایده آل ضد نفخ، ضد درد و ضد اسپاسم می باشند و این مشکلات را که در بسیاری از افراد هنگام صرف غذاها و هضم و جذب ایجاد می شوند برطرف می کنند.»
وی افزود: «گیاهانی چون نعناع، گشنیز، ترخون، شاهی، ریحان، سوسنبر و شوید که به عنوان سبزی های خوراکی می باشند از بهترین و قوی ترین اشتها آور ها می باشند، لذا مصرف آنها به هنگام صرف غذا توصیه می شود. همچنین میوه گیاهانی مانند زیره سیاه، رازیانه، گشنیز، گلپر، زیره سبز ، زنیان، انیسون و سیاه دانه که حاوی مقادیر زیادی رایحه هستند، از اشتها آورهای قوی می باشند که می توانند به طور مستقیم و یا همراه با غذاها مورد استفاده قرار گیرند. در صورتی که میوه (دانه)های مذکور بخواهند به طور مستقیم مصرف شوند، حتما باید به صورت خرد شده و یا پودر شده در آیند تا رایحه آنها بتواند در بدن آزاد شود».

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:44
داستان و حکایت

روز بعدازظهر، پدر از سر كار به خانه برگشت و پسر كوچكش را دید كه روی زمین وسط اتاق نشسته و در حال دست و پا زدن و فریاد كشیدن است. فردا اولین روزی بود كه باید به كودكستان می‌رفت و چون نمی‌خواست این كار را بكند، فریاد اعتراضش به آسمان بلند شده بود. پدر نشست و با خودش فكر كرد: «اگه من یه پسر بچه بودم، چی باعث می‌شد كه با عشق و علاقه برم كودكستان؟»
پدر و مادر، فهرستی از تمام كارهایی را كه پسرشان دوست داشت انجام بدهد تهیه كردند. كارهایی مثل نقاشی كردن با انگشت، آواز خواندن و پیدا كردن دوست‌های جدید. سپس دست به كار شدند.
همان روز عصر، تمام اعضای خانواده؛ البته بجز پسر كوچك، مشغول نقاشی با انگشت روی میز آشپزخانه شدند.
همه آنها از این كار خوششان آمده بود. چیزی نگذشت كه پسر كوچك وارد آشپزخانه شد و تقاضا كرد كه او نیز در كنار آنها با انگشت نقاشی كند. اما پدر و مادرش جواب دادند: «نه اصلا نمی‌شه! تو باید اول بری كودكستان و اونجا نقاشی كردن با ا نگشتو یاد بگیری.»
پدر و مادر برای او توضیح دادند كه اگر به كودكستان برود، چه كارهای خوب و سرگرم‌كننده‌ای یاد می‌گیرد. صبح روز بعد، پدر از اتاق خواب خارج شد و دید كه پسرش روی مبل اتاق‌نشیمن خوابیده. با تعجب پرسید: «تو چرا اینجا خوابیدی؟» پسر جواب داد: «منتظرم كه با هم بریم كودكستان. دلم نمی‌خواد دیر كنم.»

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:42
داستان و حکایت

صبح یك روز تعطیل مریم كوچولو از خواب كه بیدار شد، به باباش گفت كه او را به پارك ببرد. بابا هم قبول كرد، ا ما به او گفت كه چون هوا سرد است نزدیكی‌های ظهر می‌رویم كه كمی گرم‌تر شده باشد و حتما باید لباس مناسب بپوشد و شال و كلاهش را همراهش بیاورد و مریم اجازه گرفت تا دوچرخه‌اش را هم با خودش ببرد.
وقتی از خانه بیرون آمدند هوا صاف بود و خورشید خانم وسط آسمان می‌درخشید، برای همین مریم خیلی خوشحال شد، چون می‌توانست بیشتر بازی كند. پارك نزدیك بود و زود رسیدند. مریم اولش حسابی با دوچرخه‌اش بازی كرد و بعد رفت به سراغ وسایل بازی. هوا آنقدر‌ها هم سرد نبود و او كلاهش را از سرش برداشت و روی دوچرخه گذاشت و به بابا هم گفت تا مواظب دوچرخه و كلاه باشد تا او كمی سرسره‌بازی كند. بعد از سرسره كه خسته شد رفت تا تاب‌سواری كند.
مریم به بابا اشاره كرد كه بیاید نزدیكش بایستد، وقتی بابا آمد كنارش از او خواست كه تاب را هل بدهد و هر دو شاد و خندان مشغول بازی كردن شدند. چند دقیقه بعد مریم دوباره تصمیم گرفت دوچرخه‌سواری كند، از روی تاب پیاده شد و رفت به طرف دوچرخه اما متوجه شد كه كلاهش نیست و با نگرانی از باباش پرسید: بابا، كلام كجاس؟
بابا هم با تعجب گفت: كلاه؛ همین جا بود!
ـ اما نیستش، چی شده بابا؟
ـ نمی‌دونم، نگران نباش پیداش می‌كنیم، حتما وقتی دوچرخه رو آوردم این طرف افتاده؛ بذار برم ببینم.
مریم و بابا با هم رفتند تا آنجا را نگاه كنند، اما خبری از كلاه نبود. از خانمی كه روی نیمكتی نزدیك آنجا نشسته بود، سوال كردند و او هم گفت كلاه را دیده است كه روی زمین افتاده، اما نمی‌داند چه كسی آن را برداشته است و تصمیم گرفتند كه دور و اطراف را بگردند. مریم دست بابا را گرفت و كشید و با بغض گفت: بابا دیگه پیدا نمی‌شه، یكی اونو باخودش برده... و گریه‌اش گرفت.
بابا كنارش نشست و با مهربانی گفت: دخترم گریه نكن پیدا می‌شه تازه اگرم پیدا نشد یكی دیگه واست می‌خرم، باشه؟
مریم همان‌طور كه اشك می‌ریخت گفت: نه من همون كلاهو می‌خوام خیلی دوستش داشتم... .
ـ گریه نكن دخترم، بیا بریم دفتر پارك شاید یكی پیداش كرده و برده تحویل داده.
به دفتر پارك هم سر زدند اما خبری نبود و دوباره به سمت زمین بازی برگشتند و مریم كه دیگه ناامید شده بود گفت: بابا دیگه پیدا نمی‌شه و.... بازهم گریه كرد.بابا او را آرام كرد و گفت: مریم‌جون بیا با هم دیگه یك بار با دقت همه جا رو بگردیم، شاید پیدا بشه.
مریم كه خیلی ناراحت بود سرش را تكان داد و همانجا ایستاد و بابا رفت تا آن اطراف را دوباره بگردد.
دخترك ناگهان نگاهش به نیمكت روبه‌رویی افتاد كه یك مادر همراه بچه‌اش آنجا نشسته بودند. كلاهی كه سر بچه بود خیلی شبیه كلاه مریم بود، حتی او یك لحظه فكر كرد كلاه مال خودش است و از جایش بلند شد و نزدیك آنها رفت، اما اشتباه كرده بود. خواست برگردد كه متوجه شد چیزی را لای میله‌های همان نیمكت كنار آن دو گذاشته‌اند. خوب دقت كرد، انگار كلاهش بود، باور نمی‌كرد، دستش را دراز كرد و آن را برداشت. خودش بود كلاه صورتی رنگش با دو دستش محكم آن را به خودش چسباند و با خوشحالی داد زد: بابا بدو بیا....و این بار از خوشحالی گریه كرد.

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:40
داستان و حکایت
یكی بود یكی نبود. یك باغبان باذوق و خوش سلیقه بود كه باغی سرسبز و خرم داشت و در آن انواع گل‌های زیبا و خوشبو كاشته بود و هر روز صبح پیش از آفتاب در كنار چمن‌ها و گل‌ها قدم می‌زد و از بوی خوش آنها و هوای تازه صبح و تماشای سبزه‌ها لذت می‌برد و از بس همیشه با نشاط و خنده‌رو بود، دوستانش به او پیر زنده‌دل می‌گفتند.
پیر زنده‌دل همیشه می‌گفت كسی كه هر روز سحر از خواب بیدار شود و چند دقیقه‌ای در هوای پاكیزه و باطراوت صبح در كنار گل و سبزه قدم بزند هرگز دلش پیر نمی‌شود و همیشه با نشاط و زنده‌دل و خوشحال خواهد بود.
باغبان پیر در بین گل‌هایی كه در باغش پرورش داده بود به یك درخت گل سرخ كه از همه گل‌ها زیباتر و خوشبوتر بود، خیلی علاقه داشت و هر روز گل‌های آن را تماشا می‌كرد و می‌بویید و می‌گفت: بلبل‌ها حق دارند كه اینقدر گل‌ها را دوست داشته باشند. گل مایه حیات و زندگی است.
یك روز صبح باغبان طبق معمول در باغ قدم می‌زد و به درخت گل سرخ رسید و بلبلی را دید كه روی یكی از شاخه‌هایش نشسته است و با نوك خود برگ‌های یكی از گل‌های زیبا را جابه جا می‌كند و بعد سر خود را در بین گلبرگ‌ها فرو می‌برد و چهچهه می‌زند و خوشحال است كه همنشین گل سرخ است و در نتیجه گل سرخ پرپر می‌شود و می‌ریزد. باغبان چندی ایستاد و به آهنگ دلكش بلبل گوش كرد و از تماشای خوشحالی و شادابی بلبل هنگام خواندن لذت برد ولی از پرپر شدن گل خیلی دلش سوخت و به طرف بلبل رفت و بلبل پرواز كرد و رفت. فردای آن روز وقتی باغبان به باغ آمد دوباره بلبل را دید كه یكی از گل‌ها را پرپر كرده. بازهم بلبل تا باغبان را دید پرواز كرد و رفت و پیر زنده‌دل از این كه بلبل یكی‌یكی گل‌های عزیزش را پرپر می‌كند خیلی غمگین شده بود و با خودش گفت: بلبل حق دارد كه گل را دوست داشته باشد و اما گل هم برای تماشا كردن و بوییدن است نه برای پرپر شدن. این‌كه نمی‌شود من زحمت بكشم و گل‌ها را پرورش بدهم و مدام بلبل بیاید آنها را پرپر كند.
روز سوم هم باز بلبل را دید كه با یك گل دیگر گرم گفتگوست و برگ‌های آن گل هم به پای درخت ریخته است. در این لحظه باغبان از دست بلبل خیلی خشمگین شد و گفت: وقتی بلبل از آزادیش سوءاستفاده می‌كند، سزایش زندانی و در قفس ماندن است. دامی ‌در میان درختان و گل‌ها گذاشت و بلبل را به دام انداخت و او را در قفس زندانی كرد و به بلبل گفت، مقصر خودت هستی. قدر آزادی را ندانستی حالا اینجا بمان تا بفهمی‌ پرپر كردن گل‌ها یعنی چه.
بلبل وقتی كه خودش را در قفس دید به باغبان اعتراض كرد و گفت: باغبان پیر من و تو هر دو گل را دوست داریم. تو گل را پرورش می‌دهی و باعث خوشحالی من می‌شوی و من هم در كنار گل‌ها سرود می‌خوانم و دل تو را شاد می‌كنم. همان‌طور كه تو آزادانه در باغ قدم می‌زنی و لذت می‌بری من هم می‌خواهم آزادانه پرواز كنم و آواز بخوانم، چرا مرا در قفس زندانی كردی؟ من كه در گلستان تو برایت آواز می‌خواندم !
باغبان پیر گفت: آواز خواندن تو به جای خود اما تو روزگار مرا سیاه كردی. این چند تا گل نازنین مرا كه برایشان زحمت زیادی كشیده‌ام را پرپر كردی. بنابراین سزایت همین است كه از دور و از داخل قفس گل‌ها را ببینی و آواز بخوانی.
بلبل گفت: ای باغبان تو دل مرا شكستی. سزای تو كه از من بدتر است چون تو دلی را پرپر كردی ولی من گلی را پرپر كردم.
باغبان از این سخن بلبل به فكر فرو رفت. بنابراین بلبل را از قفس آزاد كرد و بلبل پر زد و رفت روی شاخه گلی نشست و به باغبان گفت: حالا كه در حق من این خوبی را كردی من هم به تو یك خوبی می‌كنم. در زیر همین زمین كه رویش ایستاده‌ای یك كوزه طلا پنهان است... بردار و خوش باش.پیرمرد زمین را كند و دید كه بلبل راست گفته و خیلی تعجب كرد و از او پرسید: تو كه كوزه طلا را در زیرزمین می‌بینی چطوری دامی‌كه من برایت گذاشته بودم را ندیدی.
بلبل گفت: به 2 دلیل، اول این‌كه هرقدر كسی بینا و دانا باشد گاهی بر پیشامد روزگار كه به آن قضا و قدر هم می‌گویند ممكن است گرفتار شود و دوم این‌كه چون من كوزه طلا را دوست ندارم آن را می‌بینم و می‌گذرم، اما چون كه عاشق گل هستم در حال و هوای آن مست شدم و به دام افتادم. هر چیزی كه از اندازه خارج شود، مایه رنج است
چهارشنبه 16/6/1390 - 20:39
داستان و حکایت

بازار مثل همیشه شلوغ بود. آدم‌ها می‌رفتند و می‌آمدند. شیشه تمام مغازه‌ها برق می‌زد. نزدیك شب عید بود و مغازه‌دارها هر كاری را برای جلب رضایت مشتریان انجام می‌دادند. روی بیشتر شیشه‌ها كلمه حراج نوشته شده بود و مشتریان را به داخل مغازه‌ها می‌كشاندند. رقابتی تنگاتنگ بین مغازه‌دارها شروع شده بود.
بچه تازه راه افتاده دست مادرش را سفت چسبیده بود تا مبادا لحظه‌ای از دنیای خود و مادرش فاصله بگیرد.
گاهگاهی هم از آن پایین خودش را روی پاهای كوچكش بالا می‌كشید و با تعجب به این همه نور و آدم نگاه می‌كرد. شاید هم آنها را نمی‌توانست یكجا ببیند.
او به هر جا كه مادر می‌خواست كشیده می‌شد.
مادر به سمت مغازه‌ای رفت.
كودك هم ناخواسته به آن طرف كشیده شد.
مدتی بود كودك با گام‌های بسیار آرامش تاتی‌كنان دنبال مادر می‌رفت.
مادر برای پرسیدن قیمت پیراهنی كه چشمش را گرفته بود، به سمت آخر فروشگاه به راه افتاد.
به اندازه لحظه‌ای دست مادر از دست كودكش رها شد.
كودك ناگهان دور خودش را خالی دید.
نگاهی به اطراف كرد. احساس كرد تمام نورها خاموش شده‌ و او باید با قدم‌های سریع‌تر به سمت مادر بدود.
گام‌هایش را بلندتر برداشت و در همان حال اشك بی‌اختیار از گوشه چشمانش سرازیر شد.
برای او این قدم‌های تند و بلند خیلی خسته‌كننده بود، ولی یقین داشت تا نور فاصله‌ای ندارد.
بالاخره از آن دور مادر را دید كه به سمتش می‌آمد.
گریه‌های كودك قطع شد و تمام سیاهی‌ها از پیش چشمش دور شدند. انگار همه به او لبخند می‌زدند.
دستانش را به سمت مادر دراز كرد كه مثل همیشه در آغوشش بگیرد؛ اما پیش از رسیدن مادر روی زمین ولو شد و نشست.
همان‌طور كه دستان كوچكش را تكان می‌داد با سر بالا و چشم‌هایی كه می‌چرخید به همه آدم‌ها با خیال راحت نگاه كرد. حالا دیگر آن دنیای تاریك با دنیای كودكی‌اش جابه‌جا شد و قهقهه‌های كودكانه‌اش تمام فضا را دربرگرفت.

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:37
داستان و حکایت
پدر سینا به او قول داده بود اگر درس‌هایش را خوب بخواند، برایش دوچرخه می‌خرد. سینا حسابی درس خواند و توانست شاگرد اول بشود. پدر هم برای او یک دوچرخه زیبا خرید.
سینا خیلی خوش‌حال شد. از پدرش تشکر کرد. او وقتی که از مدرسه می‌آمد، می‌رفت توی کوچه و دوچرخه‌بازی می‌کرد، و به بقیه کارهایش نمی‌رسید. وقتی مادر می‌گفت: سینا، برو برای من نان بخر! سینا می‌گفت: نمی‌توانم، من باید برای مسابقه دوچرخه‌سواری آماده شوم. یا وقتی خواهرش می‌گفت: سینا، لطفاً برو دفتر من را از دوستم بگیر! سینا می‌گفت: الآن وقت ندارم، باید چرخم را تمیز کنم. وقتی سینا توی کوچه دوچرخه‌سواری می‌کرد، همه دوستانش با حسرت به او نگاه می‌کردند؛ اما سینا دوچرخه‌اش را به هیچ‌کس نمی‌داد تا با او بازی کنند.
چند روز که گذشت، کم‌کم رفتار دیگران با سینا فرق کرد؛ همه به او بی‌توجه شده بودند. یک‌بار بچه‌ها توی کوچه فوتبال ‌بازی می‌کردند. سینا خواست برود با آن‌ها بازی کند، اما بچه‌ها او را به بازی‌شان راه ندادند. سینا خیلی ناراحت شد، به خانه رفت، گوشه اتاق نشست و شروع کرد به گریه‌کردن.
مادر کنارش آمد و گفت: چی شده پسرم؟ سینا گفت: نمی‌دانم چرا دوست‌هایم با من بازی نمی‌کنند. مادر لبخندی زد، سر سینا را نوازش کرد و گفت: کمی‌ فکر کن؛ شاید رفتار تو باعث شده آن‌ها از دستت عصبانی باشند. سینا کمی فکر کرد و گفت: من دوچرخه‌ام را به آن‌ها ندادم. حالا می‌‌فهمم چه کار بدی کردم که دلشان را شکسته‌ام. مادر خندید و گفت: آفرین. بالأخره فهمیدی داشتن دوستان خوب، از هر چیزی باارزش‌تر است. سینا گفت: راست میگی، چون وقتی تنهایی دوچرخه‌بازی می‌کنم، اصلاً به من خوش نمی‌گذره. مادر گفت: پس بلند شو، دست و صورتت را بشور و با دوچرخه‌ات پیش آن‌ها برو و بگذار سوارش بشوند. سینا اشک‌هایش را پاک کرد و با لبخند گفت: چشم مادر! و به سرعت به طرف دوچرخه‌اش رفت
چهارشنبه 16/6/1390 - 20:33
داستان و حکایت

کرم کوچولو تو دل یک سیب قرمز و آبدار خانه درست کرده بود. هر روز یک کمی از سیب می‌خورد و بعضی وقت‌ها که دلش برای هوای بیرون تنگ می‌شد، سرش را از خانه‌اش بیرون می‌آورد و خورشید را نگاه می‌کرد.
یک روز باد شدیدی آمد. خانه کرم کوچولو از این طرف به آن طرف می‌رفت. صدای باد از سوراخ ریز سیب تو خانه کرم کوچولو می‌پیچید. کرم کوچولو خیلی ترسیده بود. آهسته آهسته سرش را از خانه‌اش بیرون آورد تا ببیند بیرون چه خبر شده است. ناگهان سیب از شاخه جدا شد. کرم کوچولو وحشت‌زده شاخه درخت را محکم نگه داشت و با دمش سعی می‌کرد سیب را نگه دارد، تا از درخت پایین نیفتد. اما باد آن‌قدر تند بود که کرم کوچولو نمی‌توانست خودش را محکم بگیرد. آن‌قدر ترسیده بود که دمش شل شده بود. دیگه قدرت نداشت سیب را بگیرد. اون موقع بود که کرم کوچولو و خانه قرمزرنگش از درخت به پایین پرتاب شدند. سیب قل خورد و قل خورد تا کنار یک درخت آلبالو ایستاد.
کرم کوچولو غمگین بود. حالا دیگه می‌دانست که خانه‌اش روزبه‌روز خراب می‌شود تا وقتی که دیگه هیچی ازش باقی نمی‌ماند. کرم کوچولو از سیب بیرون آمد، نگاهی به اطرافش کرد و از درخت آلبالو بالا رفت. راه خیلی زیاد و طولانی بود. بالأخره نفس‌زنان به بالاترین شاخه درخت رسید. یک آلبالوی قرمز آبدار از شاخه درخت آویزان بود. کرم کوچولو خودش را به آلبالو رساند. یک گاز کوچولو به آلبالو زد. وای که چقدر ترش و خوش‌مزه بود! تا حالا یک مزه ترش را امتحان نکرده بود. کرم کوچولو خیلی خوشحال شد و خانه جدیدش را این‌بار تو دل آلبالو ساخت.

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:32
داستان و حکایت

سارا كوچولو توی حیاط خانه‌شان كنار باغچه مشغول بازی كردن بود كه یك دفعه چشمش افتاد به حشره كوچك و قشنگی كه داشت روی زمین راه می‌رفت.
خم شد و نگاهش كرد. رنگش نارنجی بود و چند تا خال مشكی روی تنش داشت.
پیش خودش گفت: این دیگه چیه؟ چقدر بامزه‌اس!
آرام آرام ‌ دنبالش راه رفت و بعد تصمیم گرفت كه آن را بردارد و برای خودش نگه دارد، برای همین سریع رفت و از توی خانه یك ظرف شیشه‌ای دردار آورد و جانور فسقلی را گرفت و داخل آن انداخت و بعد گوشه‌ای نشست و خوب نگاهش كرد.
یكی دو بار شیشه را سر و ته كرد و آن حشره كوچك را بالا و پایین انداخت. جانور بیچاره پرت می‌شد و به این طرف و آن طرف ظرف می‌خورد و سارا كه از این كار خوشش آمده بود تكرارش می‌كرد و می‌خندید!
حالا او می‌خواست بداند كه اسم این حشره ریزه میزه چیست و به خاطر همین، بلند مادرش را صدا كرد: ـ مامان، مامان... .
مادر با شنیدن صدای سارا فوری خودش را به حیاط رساند و گفت: چیه بچه جون، چرا سر و صدا راه انداختی؟
سارا هم شیشه‌ای را كه در دست گرفته بود كمی بالا آورد و گفت: مامان جون ببین چی پیدا كردم، مال خودمه‌ها!
مادرش با تعجب به ظرف نگاه كرد و گفت: ای وای، چرا اینو این طوری‌اش كردی؟ گناه داره.
سارا بدون توجه به حرف‌های مادرش گفت: مامان این اسمش چیه؟
ـ‌ دختر من‌ به این می‌گن كفشدوزك، اما تو داری خیلی اذیتش می‌كنی.
ـ‌ من كه كاریش ندارم، تازه براش خونه هم درست كردم؛ الانم می‌خوام برم براش خوراكی بیارم!
مادر با مهربانی گفت: سارا جون ما حق نداریم هیچ حیوونی رو زندونی كنیم خدا این كارو دوست نداره و از دست ما ناراحت می‌شه، اصلا ببینم تو خودت دوست داری توی اتاق زندونی باشی و نتونی بازی كنی؟
سارا كمی فكر كرد و گفت: معلومه كه دوست ندارم.
ـ‌ خب دختر گلم كفشدوزك هم دوست نداره؛ اون دلش می‌خواد آزاد باشه و بازی كنه. ببین چقدر ناراحته، شایدم داره گریه می‌كنه! حالا بیا و این فسقلی رو آزادش كن كه بره، آفرین.
دختر كوچولو به حرف‌های مادرش فكر كرد و متوجه شد كه او درست می‌گوید و در ضمن دلش هم نمی‌خواست كه خدای مهربان از دستش ناراحت بشود. برای همین روی زمین نشست و در ظرف را باز كرد و گفت: بیا برو كوچولو، ببخشید كه اذیتت كردم.
كفشدوزك به آرامی بیرون آمد و به طرف باغچه رفت. سارا احساس خوبی داشت و به نظرش آمد كه كفشدوزك هم خوشحال است!

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:30
آموزش و تحقيقات
چرا نانو؟

1) یک آزمایش ساده
مواد و وسایل موردنیاز
1. مقوا به اندازه‌ی ساخت دو مکعب به اضلاع 10×5×5 سانتی‌متر
2. مقداری چسب نواری
3 . 200 عدد حبه قند مکعبی شکل
4. مقداری شکر (از نظر جرم برابر با جرم 200 عدد حبه قند)
5. مقداری آب
6. یک گرم‌‌کن الکتریکی (هیتر)
7. اسپری آب پاش یا قطره چکان.
شرح آزمایش
با استفاده از مقوا و چسب نواری، دو عدد مکعب به اضلاع 5×5×10 سانتی‌متر بسازید. یکی از وجه‌های 5×10 سانتی‌متری آن را خالی بگذارید تا بتوانید درون آن مقداری قند و شکر بریزید.
100 عدد حبه قند مکعبی شکل را به همراه نیمی از شکرها با هم‌دیگر مخلوط کنید و آن را درون یکی از مکعب‌های مقوایی که ساخته‌اید بریزید. این مکعب را مکعب شماره (1) می‌نامیم. مقدار بسیار کمی آب را با استفاده از اسپری آب‌پاش یا قطره‌چکان، درون مکعب (1) و بر روی مخلوط حبه‌های قند و شکر بریزید؛ به گونه‌ای که مقدار کمی رطوبت ایجاد شود. مکعب (1) را در مجاورت گرم‌کن الکتریکی قرار دهید تا آب آن به سرعت تبخیر شود. پس از تبخیر آب، حبه‌های قند و شکرها به یکدیگر می‌چسبند.
در مکعب دیگر که آن را مکعب (2) می‌نامیم، ابتدا حبه‌های قند را به صورت منظم کنار یکدیگر قرار دهید. البته آن‌ها را کاملاً به یکدیگر نچسبانید تا فضاهایی خالی بین آن‌ها وجود داشته باشد. سپس مقداری شکر بر روی آن بریزید به گونه‌ای که علاوه بر پر شدن فضاهای خالی، روی حبه‌های قند نیز مقداری شکر قرار گیرد. سپس ردیف دیگری از حبه‌های قند را روی شکرها بچینید و دوباره بر روی آن مقداری شکر بریزید. مکعب (2) را نیز در مجاورت گرم‌کن الکتریکی قرار دهید تا آب آن به سرعت تبخیر شود.
پس از آن که مطمئن شدید آب درون هر دو مکعب (1) و (2) کاملاً تبخیر شده است، پوشش مقوایی آن‌ها را به آرامی جدا کنید. اکنون دو مکعب بزرگ به اضلاع 5×5×10 سانتی‌متر دارید که از مخلوط حبه‌های قند و شکر تشکیل شده است (شکل 1).
شکل 1. مکعب قندی 1 (سمت چپ) و مکعب قندی 2 (سمت راست)
پرسش‌های آزمایش
1- چه تفاوتی بین ساختار دو مکعب (1) و (2) وجود دارد؟
2- فکر می‌کنید ساختار کدام مکعب (1) یا (2) به آن چه در فناوری نانو مطرح می‌شود، نزدیک‌تر است؟
3- آیا خواص مکعب (1) با مکعب (2) تفاوتی دارد یا خیر؟
برای یافتن پاسخ پرسش‌های بالا، ادامه مقاله را با دقت بیش‌تر بخوانید.
2) میکرو یا نانو؟!
در مکعب (1) ما با توده‌ای از مواد سر و کار داریم. مخلوطی از حبه‌های قند و شکر که به صورت کاملا بی‌نظم و تصادفی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. هنگام ساختن مکعب (1) با تک تک حبه‌های قند سر و کار نداشتیم. یعنی اصلاً به آن دسترسی نداشتیم. (چون حبه‌های قند و شکرها را با هم مخلوط کردیم و مخلوط حاصل را به صورت توده‌ای درون مکعب (1) ریختیم، بنابراین، به تک تک حبه‌های قند دسترسی نداشتیم.)
در مکعب (2) با قرار دادن تک تک حبه‌های قند در مجاورت یکدیگر، مکعب را ساختیم. یعنی به همه‌ی حبه‌های قند دسترسی داشتیم.
تفاوت در ساختار دو مکعب موجب شده است که بعضی از خواص مکعب (2) با مکعب (1) متفاوت باشد. مثلاً می‌توان شکنندگی آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کرد. مکعب (2) که دارای ساختار منظم‌تری است در مقابل ضربه و نیرو مقاوم‌تر و سخت‌تر از مکعب (1) است که ساختار نامنظمی دارد.
اگر حبه‌های قند را به اتم‌ها (یا مولکول‌ها)ی تشکیل دهنده‌ی یک ماده تشبیه کنیم، شکرهای بین آن‌ها نقش پیوندهای بین اتمی (بین مولکولی) را دارند. همان‌طور که حتما می‌دانید اندازه‌ی اتم‌ها تقریباً 10-10 متر یا به اصطلاح، یک آنگستروم است. اندازه‌ی مولکول‌ها هم بسته به این که از چند اتم تشکیل شده‌اند و ساختار آن‌ها چگونه است، متفاوت‌اند. فاصله‌ی بین اتم‌ها (یا مولکول‌ها) در پیوندهای بین اتمی (یا بین مولکولی) نیز با توجه به حالت ماده متفاوت است. در جامدات و مایعات فاصله‌ی بین اتمی (یا بین مولکولی) تقریباً 10-10 متر است. دقت کنید که این اعداد چه قدر به ابعاد نانو یعنی 10-10 متر نزدیک است.
3) پیکو یا نانو؟!
حال که با استفاده از فناوری نانو دسترسی به خواص جدید ممکن می‌شود، آیا حرکت به سمت فناوری‌های کوچک‌تر نیز مفید است؟ برای پاسخ به این پرسش دقت کنید که اندازه‌ی اتم‌ها در حدود 10-10 متر است. اگر بخواهیم به سمت فناوری‌های کوچک‌تر از نانو حرکت کنیم، یعنی باید وارد محدوده‌ی اتم شویم. محدوده‌ی اتم یعنی محدوده‌ی الکترون‌ها، پروتون‌ها، نوترون‌ها و سایر ذرات زیر اتمی. یعنی مثلاً ما با استفاده از این ذرات زیر اتمی ابتدا یک اتم بسازیم و سپس با کنار یکدیگر قرار دادن اتم‌ها، موادی را با خواص جدید بنا کنیم.
لازم است توجه کنیم نخست آن‌که، ما در طبیعت، ذرات زیر اتمی مانند الکترون، پروتون و نوترون را به صورت جداگانه نمی‌یابیم. یعنی این ذرات، درون اتم‌ها قرار دارند و برای دسترسی به آن‌ها باید به محدوده‌ی درون اتم‌ها وارد شویم. ثانیا ورود به محدوده‌ی درون اتم‌ها معمولاً بسیار گران و پرهزینه است. اگر چه این کار امروزه در بعضی از آزمایش‌گاه‌های پیشرفته‌ی فیزیک انجام می‌شود. اما به نظر نمی‌رسد که در زندگی روزمره کاربرد چندانی داشته باشد. ثالثا ما می‌خواهیم با کنار یکدیگر قرار دادن ذرات زیر اتمی نظیر الکترون، پروتون و نوترون، اتم‌ها را بسازیم. در حالی که طبیعت، بسیاری از اتم‌ها را در اختیار ما قرار داده است.
ورود به محدوده‌ی کوچک‌تر از نانو (مثلا محدودهی پیکو یا همان 12-10 متر) مانند آن است که بخواهیم ابتدا حبه‌های قند را کوچک‌تر کنیم و سپس قطعات حاصل را به یکدیگر متصل کنیم و با حبه‌های قند حاصل، مکعب نهایی را بسازیم. طبیعی است کار کردن با همان حبه‌های قند اولیه را نسبت به این که ابتدا حبه‌های قند را کوچک‌تر کنیم و سپس دوباره به یکدیگر متصل کنیم، ترجیح می‌دهیم.
البته توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که امروزه با استفاده از روش‌های دقیق و فناوری‌های بسیار گران و پیشرفته، ده‌ها عنصر مصنوعی ساخته شده است که بعضی از آن‌ها در صنایع گوناگون و مخصوصا توسعه‌ی دانش و فناوری کاربرد دارد. لازم به ذکر است که عناصر مصنوعی به دلیل تراکم بسیار ذرات زیر اتمی بسیار ناپایدار هستند. یعنی عمر آن‌ها در حدود کسری از ثانیه است.
آن چه فناوری نانو را از چنین فناوری‌هایی متمایز می‌کند، گستردگی بسیار زیاد فناوری نانو در همه‌ی صنایع از مهندسی الکترونیک، مکانیک، کامپیوتر و هوافضا گرفته تا کشاورزی و دام‌پروری و حتی علوم پزشکی، داروسازی و زیست‌فناوری است.
/www.nanoclub.ir/

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:30
اخبار

آقای حسن افشاری- پژوهشگر تاریخ نقاشی ایران- که به پیشنهاد نگارنده برای مطالعات میدانی پیرامون نگاره‌های پیش‌تاریخی غار دوشه به دره رود کشکان در شمال شرقی کوهدشت لرستان سفر کرده بود، با اخباری غم‌انگیز و دردآور و حیرت‌انگیز از سفر بازگشت. بنا به اخبار و عکس‌های ایشان، تمامی بیش از یکصد نگاره باستانی غار دوشه تخریب شده و نابود گشته‌اند.

 

چنین غارهایی در سراسر جهان دیده می‌شوند و برای نمونه می‌توان از غارهای لاسکو (وب‌سایت رسمی غار لاسکو) و موسیه در فرانسه و غار آلتامیرا در اسپانیا (وب‌سایت رسمی غار آلتامیرا) یاد کرد. اگر این غارها با برنامه‌ریزی سنجیدهٔ متولیان آنها تبدیل به یکی از مهمترین و مشهورترین مقصدهای توریسم فرهنگی در جهان شده‌اند، غارهای باستانی ایران که صدها هزار سال سکونتگاه نیاکان مردمان این سرزمین بوده است؛ تبدیل به مزبله‌هایی ویران و فراموش‌شده گشته‌اند.

بیشترین پراکندگی غارهای استقراری در ایران در استان لرستان و در دامنه‌ها و دره‌های مشرف به رودهای خرم‌آباد، سیمره و کشکان دیده می‌شود. غارهایی همچون: دوشه، همیان، پاسنگر، کنجی، قمری و میرملاس. آثار و نگاره‌های این غارها ده‌ها سال است که توجه باستان‌شناسان و انسان‌شناسان را به خود جلب کرده و تاکنون گزارش‌های فراوانی پیرامون آنها منتشر شده است. گزارش‌هایی که بسیار به ندرت به زبان فارسی ترجمه شده و در ایران منتشر شده‌اند.

در این میان، غار دوشه یکی از نمونه‌های ممتاز و کم‌نظیر از نظر تعداد و تنوع نگاره‌های باستانی بود و بیشتر نقاشی‌های آن به دورهٔ میان‌سنگی (مزولیت/ زارزی) تا عصر آهن تعلق داشت. یعنی فاصله‌ای زمانی میان ۱۵.۰۰۰ سال تا ۳.۰۰۰ سال پیش.

اکنون نگاره‌های غار دوشه- که تاریخ‌نمای مصوری از زندگی پیشینیان و باورها و آرزوهای آنان بودند- برای همیشه از بین رفتند و به سرنوشت غم‌انگیز بسیاری از دیگر یادمان‌های باستانی ایران پیوستند. به سرنوشت کتیبه فارسی باستان جزیره خارک، سنگ‌افراشته‌های ایلان داغی در مشکین شهر، چارتاقی نیاسر، کتیبه آرامی داریوش بزرگ در نقش رستم، نگارکندهای کفترلی، نیایشگاه بی‌بی در کوهستان‌های شرق نراق، و بسیاری نمونه‌های دیگر.

نگارنده اطلاع ندارد که مسئولان محلی تا چه اندازه از این رویداد آگاهی دارند و یا در آن دخیل بوده‌اند؛ اما امیدوار و منتظر است تا اخباری را از سوی آنان نیز بشنود و احیاناً به سکوت یا توجیه روی نیاورند.

چهارشنبه 16/6/1390 - 20:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته