مسجد امیرالمومنین زاهدان مملو از جمعیتی بود كه برای عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در پنج شنبه شب گذشته جمع شده بودند. در این حین «حافظ ملازهی» كه دور از چشم همگان بمب و نارنجك به خود بسته بود وارد مسجد شد و در میان نمازگزاران و عزاداران گم شد. اندكی بعد با انفجاری مهیب، گرد و خاك همه جا را فرا گرفت .
"عبد الروف ریگی" سخنگوی گروهك تروریستی ریگی نیز در بیانیه ای كه در تماس تلفنی با شبكه العربیه قرائت كرد مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت.
تا پیش از این گروهك ریگی به ادعای خود افراد منسوب به نیروهای نظامی و انتظامی را هدف عملیات های تروریستی قرار می داد كه آخرین آنها حمله انتحاری به محل صبحگاه مشترك نیروی انتظامی سراوان در سیستان و بلوچستان است. در این حمله تروریستی دست كم چهار نفر از پرسنل نیروی انتظامی كشته و ۱۲ نفر دیگر نیز مجروح شدند.
این گروهگ تروریستی سعی داشت با نشان دادن ضدیت خود با جمهوری اسلامی، رویكرد ایجاد تفكیك میان مردم و حكومت را به پیش برد اما حادثه اخیرعملا نشان داد كه ریگی و همراهان وی در رسیدن به اهداف تروریستی خود از قربانی كردن مردم بی دفاع نیز هیچ ابایی ندارند. زیرا در این حادثه 21 تن و 182 نفر شهید و مجروح شدند كه همگی غیر نظامی و از مردم عادی بودند.
تغییر رویكرد ریگی از قتل و كشتار نظامیان و نیروهای مرزبانی كشور به عملیات انتحاری علیه مردم عادی، آنهم در مسجد شیعیان كه تا پیش از این از متهم شدن به كشتار غیر نظامیان تبری می جست در قالب دو سناریو قابل ترسیم است.
سناریوی اول ارتباط این حادثه با سفر اخیر زرداری به تهران و درخواست برای مشاركت فعال جهت مبارزه با طالبان و گروه های تروریستی است. زرداری كه بعد از دیدار با اوباما به همراه كرزای به تهران سفر كرده بود در حقیقت حامل پیام اوباما به ایران بود: پیام ضرورت همكاری ایران در مبارزه با گروه های تروریستی منطقه.
نكته جالب توجه اینكه چند روز بعد از سفر زرداری به تهران و چند ساعت قبل از انفجار تروریستی مسجد امیر المومنین، گیتس وزیر دفاع آمریكا، ایران را به ارسال تسلیحات به طالبان و دیگر گروه های مسلح در افغانستان متهم كرد. این ادعا در حالی مطرح است كه ایران در براندازی حكومت طالبان در حمله 2001 به افغانستان تاثیر به سزایی داشت و از حكومت طالبان در این كشور لطمات زیادی متحمل شد.
به عقیده ناظران سیاسی، آمریكا از یك سو با استفاده از روش های دیپلماتیك و از سوی دیگر با به راه انداختن جنگ روانی مثل گفته وزیر دفاع به دنبال نشان دادن این موضوع است كه "ایران نیز دستخوش حملات تروریستی بوده و رهایی از آن نیازمند همكاری چند جانبه امنیتی با آمریكا و كشورهای منطقه است".
آمریكا همچنین سعی دارد با تقویت گروه هایی چون جندالله و حوادثی از قبیل حادثه مسجد امیرالمومنین، ایران را وادار سازد بدون هیچ گونه توقع سیاسی و دیپلماتیك به همكاری های منطقه ای در قالب استراتژی اوباما در منطقه گردن نهد.
در حقیقت آمریكا درصدد است ایران را ناچار به همكاری های منطقه ای علیه تروریسم در چارچوب استراتژی تعریف شده اوباما كند و در مرحله دوم به عنوان درجایگاه یك كشور درگیر در ناآرامی های تروریستی به اتحاد با آمریكا در منطقه بپیوندد و نه به عنوان یك كشور با ثبات منطقه ای.
سناریوی دوم مربوط به مباحث تفرقه افكنانه مذهبی است كه از سوی برخی كشورهای منطقه مطرح می شود.
این كشورها و در راس انها مصر، عربستان سعودی و امارات سعی دارند از طریق حمایت از عاملان حملات تروریستی در ایران به اختلافات قومی و مذهبی عمدتا شیعه – سنی دامن زده و این گونه نفوذ خود را در منطقه حفظ كنند و از ناآرامی های به وجود آمده برای كسب امتیازات مورد نظر استفاده كنند.
دستگیری اخیر ابو عمر البغدادی در عراق و اعتراف تكان دهنده اش مبنی بر حمایت های سرسام آور مصر و عربستان از وی و تندروهای وهابی دیگر تحت عنوان القاعده نشان داد كه این كشورها با دامن زدن به اختلافات قومی در عراق و بسیاری از كشورهای دیگر منطقه تلاش می كنند اهرم فشار بر این كشورها را در دست داشته باشند.
در این میان ایران كه بی شك باثبات ترین كشور منطقه است هدف جدید حامیان تروریسم منطقه ای است.
به نظر می رسد این حامیان مالی با نام و از طریق گروهك جندالله می خواهند ایران را در وضعیتی قرار دهند كه نقش تعیین كننده آن در منطقه محدود شده و درگیر مسایل امنیتی داخلی خود شود.