یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه میدواند، سستی کردن است که میتواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی بخشی سعی در ریشه کنی آن و به حرکت در آوردن افراد نموده که به مهمترین آنها اشاره میشود:
عوامل سستی:
1. نا آگاهی و غفلت:
یکی از علل سستی، عدم شناخت صحیح و غفلت میباشد، زیرا معمولاً افرادی که در عالم بی خبری و بی خیالی سیر میکنند، به آسانی در دام ها گرفتار شده و در اعتقادات و انجام فرائض، سست میگردند، لذا دین مبین اسلام برای جلوگیری از سست شدن بنیانهای فردی و اجتماعی، تأکید بسیار زیادی بر تفکر در آیات الهی نموده و تدبّر نکردن در آیات را نکوهیده است تا خود و جایگاه خود را بشناسند و خود را از بند غفلت و جهل رهانیده، به سمت اهداف والا به حرکت در آیند:
[5] «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ مُبارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب »
[6]
«این كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كردهایم تا در آیات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند!»
خداوند در این آیه هدف از نزول قرآن را تدبّر در آن معرفی نموده تا سرچشمۀ اندیشه و مایۀ بیدارى وجدانها گردد و به نوبه خود حركتى در مسیر عمل بیافریند.
[7] 2. نبود انگیزه:
یکی از مهمترین عوامل جهش فکری و فرهنگی یک جامعه، داشتن انگیزه است، هر چه انگیزه قویتر باشد، افراد جامعه با قدرت و ارادۀ بیشتری قدم برداشته و در راه رسیدن به هدف، تلاش افزونتری به خرج میدهند ولی جامعه ای که از انگیزه بیبهرهاند و یا انگیزۀ کافی برای آن ندارند، در آغاز و یا در اواسط راه، سست شده و حتی از رسیدن به هدف نیز پشیمان میگردند و نسبت به آن بی تفاوت میشوند، قرآن به خاطر ایجاد انگیزه برای تلاش و پرهیز از سستی، به انسانها وعدۀ زندگی جاوید در بهشت و استفاده از نعمتهای بهشتی را داده و یا آنها را از عذابهای جاودان بیم داده
[8] قرآن درمورد افرادی که از روی بیانگیزگی با مسائل برخورد میکنند میفرماید:
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون »
[9]
«و كسانى كه به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند »
افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزهای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود میروند و از مسیر انسانیّت دور میگردند.
3.هوس مداری:
یکی از بزرگترین عوامل سستی، هوس مداری است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، لذا در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی مینماید تا هوس خود را ارضاء کند که نتیجۀ آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام خانواده، جامعۀ انسانی و دور شدن از مسیر سعادت نیست،
[10] لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هویپرستان را
بیان نموده و مؤمنان را به دوری از آن توصیه نموده است:
«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون »
[11]
« آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینكه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهاى افكنده است؟! با این حال چه كسى مىتواند غیر از خدا او را هدایت كند؟! آیا متذكّر نمىشوید؟!»
خداوند در این آیه اشاره میکند که هوسبازی، قدرت "درك صحیح حقایق" را از انسان مىگیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مىافكند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی میکند و از مسیر هدایت دور میگردد.
[12] سست ترین پناهگاه:
از منظر قرآن کسانی كه غیر خدا را برمیگزینند به تار عنكبوت تکیه کرده و سستترین پناهگاهها را برای خود برگزیدهاند و خداوند دربارۀ این پناهگاه سست می فرماید:
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْكَبُوت »
[13]
«مثَل كسانى كه غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنكبوت است كه خانهاى براى خود انتخاب كرده در حالى كه سستترین خانههاى خانه عنكبوت است اگر مىدانستند!»
معبودهاى دروغین، نه سودى دارند و نه زیانى و نه در روز بیچارگى پناهگاه كسى هستند، لذا خداوند برای بیان شدّت سستی پناهگاه کفار و بی فایده بودن آن، آنها را به عنکبوت تشبیه نموده که برای حفاظت از خود خانهای سست بنا کردهاند. خداوند با این مثل آنها را به وحشت میاندازد و به فکر فرو میبرد.
[14] رابطۀ سستی در عبادت با ایمان:
سستی در انجام فرائض الهی یکی از نشانههای بی ایمانی میباشد، چرا که نماز برترین عبادتى است كه خداى تعالى در آن ذكر و یاد آورى مىشود و اگر دل علقه و محبتى به پروردگارداشته و به او ایمان آورده بود، در توجه به سوى خدا دچار سستى نمىشد چون قلب به هر چه تعلق داشته باشد، دائما به یاد او خواهد بود
[15]و لذا خداوند در توصیف منافقین میفرماید:
«إِنَّ الْمُنافِقِین...إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى »
[16]
«منافقان...هنگامى كه به نماز بر مىخیزند، با كسالت بر مىخیزند »
رابطۀ سستی و تقوا:
تقوى یك فضیلت نفسانیست که داراى مراتب بیشماری است که مرتبه كامل آن استقامت در تقوى است و معنای این سخن این است که فرد متّقی هیچ گاه مرتکب گناه نشود و عهد شکنی نکند و در برابر ناگواریها صبر و بردبارى را از دست ندهد و سستی در اجرای وظائف، نشانۀ نقص در مراتب تقواست
[17] و خداوند در این آیه استقامت در عهد را از تقوى شمرده است:
[18] «فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین »
[19]
«تا زمانى كه در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى كنید، كه خداوند پرهیزگاران را دوست دارد!»
مفهوم مخالف آیه این است که خداوند پرهیز کاران حقیقی را دوست دارد چرا که آنان اهل استقامت در راه دین بوده و در امر دینداری هیچ سستی به خود راه نمیدهند.
راه درمان سستی:
1.ریاضت و تهذیب نفس:
یکی از راههای درمان سستی این است که با ریاضت و تهذیب نفس به تقویت اراده بپردازیم.
[20] در این باره میتوان از دعا، صبر و توکل بهره برد:
الف. دعا:
یکی از راههای نجات از سستی، توجه به درگاه خداوند و درخواست ثبات قدم از آن یگانۀ هستی میباشد:
[21] «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا »
[22]
«پروردگارا...قدمهاى ما را استوار بدار!..»
ب. صبر:
یکی دیگر از راههای مبارزه با سستی، تقویت صبر است، چرا که صبر عبارت است از اینكه انسان در قلب خود استقامتى داشته باشد كه بتواند كنترل نظام نفس خود را در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و فساد رأى جلوگیرى كند.
[23]و لذا صابران آنهایى هستند كه در مصائب استقامت به خرج داده و از پا درنمىآیند و هجوم رنجها و سختیها پایشان را نمىلغزاند
[24] و لذا خداوند مؤمنین را به صبر سفارش مینماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة »
[25]
«... از صبر و نماز یارى جویید..»
ج. توکل:
توکل به خداوند، یکی از راههای غلبه بر سستی است که نشانۀ ایمان و سرّ موفقیت مؤمنان میباشد، چرا که یگانه مؤثر حقیقى او است و لذا خداوند در این آیه مسلمانان را بتوكل ترغیب نموده و به آنان میآموزد كه در همه امور به آفریدگار باید اعتماد داشت و باید استقامت و موفقیّت را تنها از پروردگار خواست:
[26] «وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه »
[27]
«هر كس بر خدا توكّل كند، كفایت امرش را مىكند »
2. توجه به آثار استقامت:
یکی از راههای رهایی از سستی، توجه نمودن به آثار استقامت میباشد:
« وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا »
[28]
«اینكه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مىكنیم!»
طبق این آیه استقامت بر ایمان و تقواست که مایه وفور نعمت مىشود، لذا اگر کسی به برکات استقامت توجه نماید مطمئناً دست از سستی برداشته و به تلاش و مقاومت رو میآورد.
تکرار ماجرای کشتی «کارین آ» این بار برای دولت اوباما از سوی تلآویو؛
این دومین کشتی است که رژیم صهیونیستی ادعا میکند، محموله اسلحه داشته و آنها آن را کشف کردهاند، در ژانویه 2002 نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، کشتی «کارین آ» را که در دریای سرخ رفتوآمد داشت، مجبور کرد به سواحل خود ببرد و در آن کشتی پنجاه تن اسلحه که ادعا میشد برای نوار غزه و فلسطینیان فرستاده میشود، توقیف کرد.
در ژانویه 2002، رژیم صهیونیستی، یک کشتی به نام «کارین آ» را در آبهای مدیترانه ضبط کرد که نشان دادن سلاحهای مستقر بر عرشه آن و ادعای ایرانی بودن این سلاحها، باعث تسریع در تصمیم دولت بوش، مبنی بر قرار دادن ایران در لیست کشورهای محور شرارت شد. اکنون به نظر میرسد که آنها بار دیگر درصدد این هستند که سناریوی پیشین خود را برای فشار بر دولت اوباما نیز به کار بندند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، پس از اینکه مشخص شد، دولت اوباما چندین نامه به ایران فرستاده است و همچنین قصد همکاری با ایران را دارد، امروز مقامات نظامی رژیم صهیونیستی اعلام کردهاند که یک کشتی پر از محموله سلاح متعلق به ایران را در آبهای مدیترانه توقیف و به بندر اسرائیلی «اشدود» منتقل کردهاند.
به گزارش خبرگزاری «آسوشیتد پرس»، به باور مقامات رژیم صهیونیستی، این کشتی حامل پرچم «آنتیگوا و باربودا» (جزیرهای در دریای کارائیب) بوده و در بنادر جنوبی اسرائیل در حال بازرسی است.
«ایهود باراک»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، در بیانیهای اعلام کرده است: کشتی توقیف شده، یکی دیگر از موفقیتهای اسرائیل است که درباره جلوگیری از قاچاق اسلحه به این کشور، موفق به ضبط آن شده است.
خانم «اویتال ریبویچ»، سخنگوی ارتش اسرائیل نیز میگوید: یک واحد دریایی اسرائیل در گشتزنی عادی در 100 مایلی جنوب غرب ساحل اسرائیل به طور تصادفی به این کشتی ظنین شده و به محتوای آن ـ که تسلیحات جنگی بوده ـ دسترسی پیدا کرده است. البته او جزییات بیشتری از محموله کشتی نداده است؛ این دومین کشتی است که رژیم صهیونیستی ادعا میکند، محموله اسلحه داشته و آنها آن را کشف کردهاند.
در ژانویه 2002، نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، کشتی «کارین آ» را که در دریای سرخ رفتوآمد داشت، مجبور کرد به سواحل خود ببرد و به این ترتیب، این کشتی حامل پنجاه تن اسلحه را که ادعا میشد برای نوار غزه و فلسطینیان فرستاده میشود، توقیف کرد.
بنا بر این گزارش، بعدها آنان اعلام کردند که این کشتی از بنادر ایرانی بارگیری شده و مبدأ حرکت آن، از خلیجفارس به سمت سرزمینهای اشغالی بوده است و سپس با نمایش پر سر و صدای تلویزیونی آن، دولت جمهوریخواه آمریکا را در موقعیتی گذاردند که این دولت، ایران را در لیست کشورهای محور شرارت قرار داد.
گفتنی است، بعدها با تحقیقات پلیس بینالملل و عوامل مستقل بینالمللی، مشخص شد که مبدأ حرکت کشتی از بنادر یکی از کشورهای عربی منطقه بوده و هیچگونه ارتباطی با ایران نداشته است؛ اما موضوع به پای ایران نوشته شد.
به نظر میرسد، با اشتیاق نسبی مقامات آمریکایی نسبت به گفتوگو با ایران، رژیم صهیونیستی در پی آن است تا بار دیگر با سناریویی مشابه، شرایط کنونی را بر هم زده و آمریکا را به موضعگیری دشمنانه علیه ایران مجبور سازد.
ویژگیهای جوانان منتظر
1. اندیشیدن به آینده
یكی از ویژگیهای جوان منتظر این است كه به واقعهای كه در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویكرد ملاحظه كنید كه اگر در وجود انسان این قابلیت بود كه بتواند وقایع آینده را پیشبینی كند، چه میشد. یا مثلاً در آمریكا اگر عدهای میدانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده این اتفاق میكردند.1 خداوند دو هدیه بزرگ به ما كرامت فرموده است: نخست این كه قیامت را وعده داده است و دیگر اینكه ظهور موعود را مطرح كرده است. آیندهای را به نام عصر ظهور پیشبینی كنیم كه در آن، شیعیان منتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدیاند. بنابراین یكی از ویژگیهای تربیتی جوان منتظر این است كه به آیندهای با وقایع و ویژگیهای خاص میاندیشد.
2. آمادگی
دومین ویژگی جوان منتظر، آمادگی است؛ یعنی نسل جوان منتظر، كودك و نوجوان و جوان ما باید بداند كه در عصر ظهور چه كاره است و دارای چه نقشی است. جوان منتظر باید آمادگی كارگزاری حكومت جهانی را داشته باشد. امام زمان(ع) به نیرو و آدمی نیاز دارد كه بتواند با پدیدهها و شرایط مواجه شود. این امر كه افراد، در دوران غیبت قابلیتها و تخصصهای خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.
3. امید به آینده جهان
یكی دیگر از ویژگیهای نسل جوان منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور كنیم كه منتظر دادگستر و عدلگستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم كرد. ادیانی كه موعودگرا نیستند، یك نگرش كاملاً منفی و یأسآور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده جهانی بیندیشیم كه به دست بوش2 و امثال او اداره میشود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم كرد و سرنوشت جهان را بسیار تأسفآور و نگران كننده خواهیم دید.
4. جهانی شدن
چهارمین ویژگی كه برای نسل جوان منتظر میتوان در نظر گرفت؛ این است كه انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلاً یكی از ویژگیهای انتظار این است كه انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد تا از پرداختن به مسائل جزئی زندگی خودشان دوری كنند. خود محوری برای جامعه بسیار خطرناك است. كسی كه درخت را از خیابان میكند و در منزل خویش میكارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمیرود. و خود محوری یعنی این كه خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند. هر چیزی، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نمیاندیشد؛ به شهر نمیاندیشد؛ به كشور نمیاندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس. انتظار، انسان را از خانه خود بیرون میآورد و جهانی میكند. اصلاً ما میخواهیم نسل جوان منتظر را تربیت كنیم؛ نه فقط یك شهروند. اگر بخواهیم یك نوجوان را تربیت كنیم باید بتوانیم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا كنیم. باید به او بفهمانیم كه تو برای خودت و در چارچوبه خودت زندگی نمیكنی؛ باید به جهان بیندیشی، به حكومتی كه بر جهان حاكم است.
خوشبختانه در رگههایی كه با عنایت خود امام (ع) در وجود جوانان، بهوجود آمده، كاملاً دیده میشود كه مثلاً دانشجوی مهندسی اینگونه میاندیشد كه من باید پاسخگوی امام زمانم باشم؛ امامی كه حكومت جهانی برقرار خواهد كرد. حال اگر ایشان را درك كردم كه به مقصود رسیدهام؛ در غیر اینصورت نیز باز پاسخگوی او هستم و برای تحقق حكومتش تلاش كردهام. او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.
و از آن طرف، متأسفانه در دستگاهها و ادارات ما برخی از افراد، گویا با همین رئیس كه بالای سرشان است مواجهند؛ مثلاً میگویند، آقا تا وقتی در این اداره وضعیت اینگونه است، من مانند شمعك كار میكنم؛ یعنی شعلهور نمیشوم. این حرف در حقیقت حرف آدمی است كه گویی رئیس او همین كسی است كه بالای سرش است. نسل جوان منتظر نباید اینگونه باشد. او باید پاسخگوی امام زمانش باشد؛ یعنی هر كس كه منتظر است: كارمند، دانشجو، طلبه، پزشك و... باید امام زمان(ع)را بالای سرش ببیند، نه رئیس و وزیر و رئیسجمهور و... را.
علاوه بر مسئله پیش گفته، مسئله نیاز به ولیّ و مرشد است. كسی كه به او عشق بورزیم و او را از صمیم دل دوست بداریم و به گونهای عمل كنیم كه گویی ذرّه ذرّه عمل ما با هدایت او انجام میگیرد.
5. زیستن با یاد او
ما باید این آرزو را داشته باشیم كه اگر توفیق زیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسل جوان منتظر باید منتظر لحظهای باشد كه وقتی امامش را میبیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این كار احتیاج به آمادگی دارد. «... فزت و ربّ الكعبة...»3 جملهای نبود كه علی(ع) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریك به سوی جوار الهی.
ما باید به نسل جوان منتظر بیاموزیم، از امامی كه در پس پرده غیبت است چگونه استفاده كند. نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان(ع) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگیام هرگاه توكل به خدا كردم و پشت سرش «یا مهدی أدركنی»4 گفتم؛ یعنی از او هم به عنوان ولیّ و امامم كمك خواستم، راههایی را در مقابلم باز كرد. هر نعمتی كه نصیب همه ما و بنده شده، از بركت یاری طلبیدن از امام زمان(ع) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل میكنم. لحظهای نباشد كه از یاد امامشان غافل باشند. اینها نكاتی است كه ما باید كودكان و نوجوانان و كودكان و فرزندانمان یادآوری كنیم كه همین الان از امام كمك بخواهند و او كمك میكند و كمكش را در درازمدت خواهند دید، نه این كه بگوییم امروز كه كمك بخواهند، فردا یاری میبینند.
بنابراین، یكی از ویژگیهای نسل جوان منتظر این است كه در همه اعمالش توجه به امام زمان(ع) دارد؛ ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و...
اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت كنیم، باید هدفهای رفتاری و تربیتی ما این ویژگیها را داشته باشد.
روشهای تربیت نسل جوان منتظر
بحث بر سر این است كه روش تربیتی ما چگونه باشد؟ چه روشهایی میتواند فرد را به اینجا برساند؟
1. فضاسازی
اولین و مهمترین نكته كه باید تحقق پیدا كند، این است كه فرد از اطرافیانش یاد بگیرد كه وجود امام زمان(ع) مسئلهای جدی است؛ شوخیبردار نیست و سستی و سهلانگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.
ما در تربیت نمیتوانیم آدمها را تك به تك تربیت كنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد كنیم. افراد وقتی در فضای خاصی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حركت خواهند كرد.
خیلی از چیزها احتیاج به ارائه كار مستقیم ندارد. یكی از دوستان پاكستانی را دعوت كردیم برای ولیمه حج؛ ایشان گفتند: غذاهای شما خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فكر میكردم كه چطور شده ما به چنین غذاهایی عادت كردهایم و پاكستانیها و هندیها به آن غذاهای تند عادت كردهاند. این سؤالی است كه خیلی از روانشناسان پرسیدهاند.
اینها یك تعلیم و تربیت پنهان است كه از طریق فضاهایی كه ایجاد میشود، شكل میگیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچههایشان مشكل دارند. هر چه آنان را امر به این كار میكنند، آنان سر باز میزنند. مشكل اینجاست كه آنان میخواهند بچه را بطور مستقیم وادار به درس خواندن كنند. یكی از راهها این است كه حالت خانه را مثل كتابخانه كنند؛ كاری كه خود بنده سالها است كه در زندگی انجام میدهم. ساعت شش بعد ازظهر، ناگهان چهره خانه عوض میشود و هیچكس بلند حرف نمیزند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر كس گوشهای مینشیند و كتاب میخواند و هر كس وارد شود، گویی فضا به او میگوید كه آقا كتاب دستت بگیر و برو وبنشین بخوان. تنهاكاری كه در اینجا انجام میدهم، مدیریت است. به احدی نمیگویم بخوان. اگر كاری خلاف خواندن انجام دهد، به او میگویم ساكت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و... این فضا واقعا بچه را مجبور به درس خواندن میكند. در تربیت، فضا سازی مهمتر از كار مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت میكنند.
۳۶- قال الله عزّوجلّ:
(ای آدم!) اگر اینها(اهل بیت علیهمالسلام) نبودند، نه تو را میآفریدم و نه بهشت و جهنم را، و نه آسمان و زمین را.(معانیالاخبار۱۲۴)
——————————————————————————————
۳۷- قال الله عزّوجلّ:
من بینیازترین شریک هستم، هر کس کاری انجام دهد و دیگری را (با من) شریک کند، من از آن (کار) بیزارم و آن (کار)، برای همان شریک خواهد بود.(بحار۶۷/۲۲۲)
——————————————————————————————
۳۸- قال الله عزّوجلّ:
ولایت علی بن ابی طالب(ع) دژ (امان) من است هرکه وارد آن شود، از عذاب من در امان خواهد بود.(عیون اخبارالرضا(ع)۱/۱۴۶)
——————————————————————————————
۳۹- قال الله عزّوجلّ:
همانا علی امام پرهیزگاران و رهبر روسفیدان پاک و پادشاه مؤمنان است.(امالیالصدوق۳۵۲)
——————————————————————————————
۴۰- قال الله عزّوجلّ:
اگر علی را نیافریده بودم، همسری مناسب فاطمه، از فرزندان آدم و نسل او نبود.(عیون اخبارالرضا(ع)۲۰۳)