• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 468
تعداد نظرات : 286
زمان آخرین مطلب : 3940روز قبل
ورزش و تحرک

 آموزش كشتی فرنگی

پژوهشگر :
-
دست و بالا تنه كشیده و بلند و پاها كوتاه می باشد .
انواع گارد
گارد بسته ، گارد متوسط ، گارد باز

كشتی گیر با گارد بسته شروع میكند و سپس با گارد متوسط وارد بدن كشتی گیر میشود و با گارد باز فن اجرا میكند و سپس با دست گارد مچ دست گارد حریف را گرفته و با دست غیر گارد بالای آرنج حریف را می گیرد .
* دست گارد هم دست مدافع است و هم دست مهاجم .
- مشخص نمودن گارد گشتی گیر
1- می توان از زدن استارت استفاده كرد یعنی حریف هر كدام از پاهای خود را برای استارت به جلو بگذارد همان پا گارد اوست .
2- می توان حریف را سرپا نگه داشته و با دست به پشت او ضربه ای وارد كنیم و هر كدام از پاهای خود را جلو بگذارد همان پا ، پای گارد اوست .
- دفاع بارانداز برای كشتی گیران مبتدی
دستها را به صورت 90 درجه روی تشك گذاشته و با كف دست به تشك فشار وارد كرده و آرنج ها را از روی تشك بلند می كنیم و سپس پاها را باز كرده بر روی شست قرار می دهیم و زانوها را در جهت فشار از تشك بلند می كنیم .
- دفاع بارانداز از قسمت لگن
باید به سمت مخالف فشار وارد شده چرخش كرده ( مخالف دستی كه حریف بیشتر وارد بدن نموده ) و با لگن خود ضربه ای به حریف وارد می آوریم و سپس به قسمت داخل بدن حریف ( عقب ) وارد می شویم .
- دفاع بارانداز از قسمت دنده ها
بهترین نوع بارانداز از قسمت دنده ها می باشد . در دفاع از قسمت دنده ها باید حركت رو به جلو باشد و باید سینه را به تشك چسبانده و فشار به دست حریف وارد نماییم تا دست او باز شود .
- دفاع بارانداز از قسمت بالا تنه و زیر كتف
در این حالت دستها را به حالت صلیب درآورده و بدن را بالاتر از سطح تشك قرار میدهیم و سر را روی تشك چسبانده و دستها باید با زاویه باشد یعنی قسمت داخلی آرنج روی تشك نباشد و از سطح تشك بالاتر قرار گیرد و باسن را مقداری از روی تشك بلند می كنیم .
- دفاع كنده فرنگی
1- باید دست را در وسط پای حریف قرار داده و آرنج دست خودمان را زیر پای خود قرار دهیم تا دست حریف از بین آن عبور نكند و بازو را نیز از بالا به دنده خود بچسبانیم و پای دیگر را نیز روی پنجه قرار دهیم و به سمت عقب بدن خودمان یا مخالف حركت بلند كردن حریف حركت كنیم .
2- حالا اگر دست حریف از بین دست و دنده های ما رد شود دستمان را باید بین دو پای حریف قرار داده و با دست و پنجه به تشك فشار آورده و به سمت عقب حركت كنیم .
3- اگر حریف اجازه ندهد كه دست خودمان را در وسط پای او قرار دهیم باید روی دو پنجه قرار گرفته و سپس به سمت بیرون بچرخیم و به حالت قیچی خودمان را رها كنیم و یا حریف را به پل ببریم .
- روش گرم كردن بدن
نرمش باعث می شود كه ضربان قلب كشتی گیر به 130 تا 160 برسد .
گرم كردن باعث می شود كه خون به عضلات برسد و سوخت و ساز بدن بهتر شود همچنین رباطها و تاندونها در اثر نرمش می تواند فشار زیادی را متحمل شود .
- شروع كردن نرمش
در ورزش كشتی ضربان قلب نباید به بالاتر از 180 برسد و باید در دمای متوسط و آرام باشد و نباید در حالت نرمش به مرحله اسید لاكتیك برسیم . یعنی باید از سیستم هوازی استفاده شود سپس راه می رویم تا ضربان قلب به 130 برسد سپس حركات كششی سیستم عضلات را قوی میكند و حالت ارتجاعی را چند برابر میكند و سپس حركات متناوب را شروع می كنیم تا ضربان قلب به 160 برسد و استراحت كرده تا دوباره ضربان قلب به 130 برسد و سپس كشتی را شروع می كنیم .
بهترین ضربان قلب برای كشتی گیر 170-180-190 میباشد .
- انواع بارانداز
1- بارانداز از قسمت لگن :
باید یك دست بیشتر از دست دیگر وارد بدن حریف شود و آن دست بعنوان گیره استفاده می شود . دست باید بطور كامل دور لگن را بگیرد و دست دیگر مچ دست خودمان را می گیرد . برای این بارانداز باید در وسط دو پای حریف قرار گرفته و باید با یك حركت رو به جلو خودمان را در پشت پای حریف جمع كنیم تا مانع عقب آمدن حریف شویم و سپس روی كف پا قرار گرفته و مقداری به سمت جلو حركت می كنیم تا فشار بیشتری وارد شود و با پای خود ضربه ای به زیر شكم حریف وارد كرده و آن را به پل می بریم .
2- بارانداز از قسمت دنده ها :
بین پایین سینه تا قسمت پایین شكم ، دست را روی دنده حریف قرار داده و حالت سر همانند روش قبل روی كتف حریف قرار گرفته و با پای خود روی پای حریف قرار می گیریم تا مانع حركت كردن حریف بشویم و سپس روی پا بلند شده پا را به زیر شكم حریف می بریم و ضربه وارد می كنیم تا حریف به پل برود .
3- بارانداز از قسمت سینه و زیر كتف :
همانند بارانداز از قسمت لگن میباشد فقط دست را بالای سینه حریف قرار میدهیم .

- آمادگی جسمانی
آمادگی جسمانی یك پیشتاز برای عملكرد خوب است . در آمادگی جسمانی بررسی سیستم های :
1- استخوان بندی 2- عضلات 3- قلب و عروق 4- انرژی
میباشد .
1- استخوان بندی
چهارچوب اصلی بدن را تشكیل می دهد . استخوانها در محل مفاصل به هم نزدیك می شوند و به ما اجازه حركت می دهند .
2- عضلات
نقش رباطها به اتصال دو استخوان بهم مرتبط می شود . رباطها باعث می شود كه فشار بیش از حد روی مفاصل را كنترل كند .
زرد پی : انتهای عضلات را زرد پی می نامند .
مینیسك : غضروف هایی هستند كه بین دو استخوان در بدن قرار می گیرند و بعنوان بالشتك عمل می كنند و از ضربه خوردن جلوگیری می كنند .
3- قلب و عروق
می توان به وسیله دو و میدانی و یا حركات ایستگاهی و یا با حركات 30% یا 23% با زمان كوتاه بدست آورد .
4- سیستم های انرژی
1- بین 0 تا 10 ثانیه ( غیر هوازی و بدون اسید لاكتیك ) كه به مرحله فسفاژن مرتبط میشود . انرژی ذخیره شده در عضله برای اینكار atp میباشد .
2- سیستم اسید لاكتیك : كه بین 10 ثانیه تا 2 دقیقه میباشد نیاز به اكسیژن ندارد و از كربوهیدارت برای تامین انرژی استفاده می شود .
3- سیستم هوازی : این سیستم به اكسیژن نیاز دارد و از چربی و كربوهیدارت برای سوخت استفاده می شود . برای كم كردن وزن بدن توصیه می شود از ورزشهای طولانی مثلاً دو و میدانی به مدت 30 دقیقه به بالا استفاده شود . دو 1600 متر برای كشتی گیران مفید است و باید 10/5 ثانیه به طول بیانجامد .
- عوامل عملكرد جسمانی
قدرت توان سرعت انعطاف پذیری
- تمرینات گرم كردن
1- دویدن آرام دویدن متوسط
2- حركات كششی جهت انعطاف در عضلات و مفاصل
3- حركات متناوب حركات ویژه ( مثل كار دو نفره مانند مرور فن و كارهای دیگر )
تذكر : گرم كردن نباید طوری باشد كه اسید لاكتیك در بدن بوجود بیاید . فعالیتهایی كه باعث شد ضربان قلب دونده بالاتر از 150 برود .
- خاصیت گرم كردن
1- ایجاد گرما
2- ایجاد لغزندگی بین عضلات و مفاصل ( در حركات كششی )
احساس امنیت از نظر روانی و روحی
1- افزایش جریان خون
- فرمول پیدا كردن ضربان قلب درهنگام تمرین
حداكثر ضربان قلب 200 = 20-220
ضربان مدنظر برای تمرینات هوازی 160 =100/( 80 * 200)

برای سیستم هوازی 80% میباشد .
برای سیستم لاكتیك 85% میباشد .
برای سیستم فسفاژن 90% میباشد .

حداكثر ضربان قلب 200 = 20 220
تفاوت حداكثر ضربان قلب با ضربان در حال استراحت 140 = 60 200
ضربان قلب در حال استراحت

درصد اختلاف 112 = 100/( 80 * 140) برای سیستم هوازی
ضربان قلب هنگام تمرین 172 = 60 + 112

* برای گرفتن ضربان قلب بهتر است ضربان را در 15 ثانیه گرفته و سپس آن را در 4 ضرب نمائیم .

- فن كمر برای مبتدیان
ابتدا پای گارد را جلو گذاشته و پنجه پای دیگر را پشت پا گذاشته و 180 درجه می چرخیم و سپس به حالت سلام در می آوریم و در انتها زانوها را خم كرده و گردن را به سمت پایین می آوریم و سپس همه حركات را با هم تلفیق كرده و اجرا میكنیم .
- فن كمر دست باز
دست حمله كننده پشت كتف موافق حریف را می گیرد و همانند بالا عمل می كنیم فقط در هنگام اجرا و هنگامی كه حریف را به افت نزدیك می كنیم باید پای گارد خود را میخ بكنیم تا حریف ما را نتاباند .
- فن كمر دست بسته
قفل دست باید پشت شانه حریف قرار بگیرد كه قبلاً در فن كمر دست باز به تنهایی قرار می گرفت و حركت همانند روش اول میباشد . قفل دست انتهای زیر بغل یا انتهای بالا تنه می باشد و باید پاها همانند روش قبل ، قبل از ورود به تشك میخ بماند و قفل دست نباید باز شود .
- فن پیچ پیچك ( 3 امتیازی )
فن پیچ پیچك زمانی اجرا می شود كه یك دست حریف زیر بغل ماست و یك دست ما نیز زیر بغل حریف می باشد .
پای گارد را جلو گذاشته و باید بیرون از دو پای حریف باشد و پای عقب باید كنار پای قبلی قرار بگیرد و جفت شود و دستی كه زیر بغل حریف میباشد خارج شده و بازوی حریف را می گیریم و پل به سمت كشیدن دست حریف برای اجرای فن میباشد و در هوا چرخشی كرده و حریف را به پل می بریم .
- فن پیچ پیچك ( 1 امتیازی )
در این حالت پاها جفت نمی شود و پاها را به بیرون از پای خود برده و اجرای فن كرده و حریف را خاك می كنیم .
- تمرینات بدنسازی با وزنه برای كشتی گیر فرنگی كار
قدرت مطلق قدرت - استقامت
- حركات یكضرب تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
- حركات دوضرب تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
- حركات پرس تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
- حركات اسكات پا تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
- حركات سرشانه تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
- حركات ساعد تعداد 1-4 90 تا 100 % تعداد 25-15 60%
جمعه 14/8/1389 - 17:11
قرآن
  یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه می­دواند، سستی کردن است که می­تواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی­ بخشی سعی در ریشه کنی آن و به حرکت در آوردن  افراد نموده که به مهمترین آنها اشاره می­شود:
عوامل سستی:
1. نا آگاهی و غفلت:
  یکی از علل سستی، عدم شناخت صحیح و غفلت می­باشد، زیرا معمولاً افرادی که در عالم بی خبری و بی خیالی سیر می­کنند، به آسانی در دام ها گرفتار شده و در اعتقادات و انجام فرائض، سست می­گردند، لذا دین مبین اسلام برای جلوگیری از سست شدن بنیان­های فردی و اجتماعی، تأکید بسیار زیادی بر تفکر در آیات الهی نموده و تدبّر نکردن در آیات را نکوهیده است تا خود و جایگاه خود را بشناسند و خود را از بند غفلت و جهل رهانیده، به سمت اهداف والا به حرکت در آیند:[5]
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ مُبارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب‏ »[6]
«این كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كرده‏ایم تا در آیات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند!»
  خداوند در این آیه هدف از نزول قرآن را تدبّر در آن معرفی نموده تا سرچشمۀ اندیشه و مایۀ بیدارى وجدانها گردد و به نوبه خود حركتى در مسیر عمل بیافریند.[7]
2. نبود انگیزه:
  یکی از مهمترین عوامل جهش فکری و فرهنگی یک جامعه، داشتن انگیزه است، هر چه انگیزه قوی­تر باشد، افراد جامعه با قدرت و ارادۀ  بیشتری قدم برداشته و در راه رسیدن به هدف، تلاش افزونتری به خرج می­دهند ولی جامعه ای که از انگیزه بی‌بهره­اند و یا انگیزۀ کافی برای آن ندارند، در آغاز و یا در اواسط راه، سست شده و حتی از رسیدن به هدف نیز پشیمان می­گردند و نسبت به آن بی تفاوت می­شوند، قرآن به خاطر ایجاد انگیزه برای تلاش و پرهیز از سستی، به انسانها وعدۀ زندگی جاوید در بهشت و استفاده از نعمت­های بهشتی را داده و یا آنها را از عذابهای جاودان بیم داده[8] قرآن درمورد افرادی که از روی بی­انگیزگی با مسائل برخورد می­کنند می­فرماید:
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون‏ »[9]
«و كسانى كه به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند »
  افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزه­ای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود می­روند و از مسیر انسانیّت دور می­گردند.
3.هوس مداری:
  یکی از بزرگترین عوامل سستی، هوس مداری است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، لذا در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی مینماید تا هوس خود را ارضاء کند که نتیجۀ­ آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام خانواده، جامعۀ انسانی و دور شدن از مسیر سعادت نیست،[10] لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هوی­پرستان را
 بیان نموده و مؤمنان را به دوری از آن توصیه نموده است:
«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون »[11]
« آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینكه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افكنده است؟! با این حال چه كسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت كند؟! آیا متذكّر نمى‏شوید؟!»
   خداوند در این آیه اشاره می­کند که هوسبازی، قدرت "درك صحیح حقایق" را از انسان مى‏گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى‏افكند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی می­کند و از مسیر هدایت دور می­گردد.[12]
سست ترین پناهگاه:
  از منظر قرآن کسانی كه غیر خدا را برمی­گزینند به تار عنكبوت تکیه کرده­ و سست­ترین پناهگاهها را برای خود برگزیده­اند و خداوند دربارۀ این پناهگاه سست می فرماید:
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْكَبُوت‏ »[13]
«مثَل كسانى كه غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنكبوت است كه خانه‏اى براى خود انتخاب كرده در حالى كه سست‏ترین خانه‏هاى خانه عنكبوت است اگر مى‏دانستند!»
   معبودهاى دروغین، نه سودى دارند و نه زیانى و نه در روز بیچارگى پناهگاه كسى هستند، لذا خداوند برای بیان شدّت سستی پناهگاه کفار و بی فایده بودن آن، آنها را به عنکبوت تشبیه نموده که برای حفاظت از خود خانه­ای سست بنا کرده­اند. خداوند با این مثل آنها را به وحشت می­اندازد و به فکر فرو می­برد.[14]
رابطۀ سستی­ در عبادت با ایمان:
  سستی در انجام فرائض الهی یکی از نشانه­های بی ایمانی می­باشد، چرا که نماز برترین عبادتى است كه خداى تعالى در آن ذكر و یاد آورى مى‏شود و اگر دل علقه و محبتى به پروردگار‏داشته و به او ایمان آورده بود، در توجه به سوى خدا دچار سستى نمى‏شد چون قلب به هر چه تعلق داشته باشد، دائما به یاد او خواهد بود[15]و لذا خداوند در توصیف منافقین می­فرماید:
«إِنَّ الْمُنافِقِین‏...إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‏ »[16]
«منافقان‏...هنگامى كه به نماز بر مى‏خیزند، با كسالت بر مى‏خیزند »
رابطۀ سستی و تقوا:
   تقوى یك فضیلت نفسانیست که داراى مراتب بیشماری است ‏که مرتبه كامل آن استقامت در تقوى است و معنای این سخن این است که فرد متّقی هیچ گاه مرتکب گناه نشود و عهد شکنی نکند و در برابر ناگواریها صبر و بردبارى را از دست ندهد و سستی در اجرای وظائف، نشانۀ نقص در مراتب تقواست[17] و خداوند در این آیه استقامت در عهد را از تقوى شمرده است:[18]
«فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین »‏[19]
«تا زمانى كه در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى كنید، كه خداوند پرهیزگاران را دوست دارد!»
  مفهوم مخالف آیه این است که خداوند پرهیز کاران حقیقی را دوست دارد چرا که آنان اهل استقامت در راه دین بوده و در امر دینداری هیچ سستی به خود راه نمی­دهند.
راه درمان سستی:
1.ریاضت و تهذیب نفس:
  یکی از راههای درمان سستی این است که با ریاضت و تهذیب نفس به تقویت اراده بپردازیم.[20] در این باره می­توان از دعا، صبر و توکل بهره برد:
 الف. دعا:
  یکی از راههای نجات از سستی، توجه به درگاه خداوند و درخواست ثبات قدم از آن یگانۀ هستی می­باشد:[21]
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا »[22]
«پروردگارا...قدمهاى ما را استوار بدار!..»
ب. صبر:
   یکی دیگر از راههای مبارزه با سستی، تقویت صبر است، چرا که صبر عبارت است از اینكه انسان در قلب خود استقامتى داشته باشد كه بتواند كنترل نظام نفس خود را در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و فساد رأى جلوگیرى كند. [23]و لذا صابران آنهایى هستند كه در مصائب استقامت به خرج داده و از پا درنمى‏آیند و هجوم رنجها و سختیها پایشان را نمى‏لغزاند[24] و لذا خداوند مؤمنین را به صبر سفارش می­نماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة »[25]
«... از صبر و نماز یارى جویید..»
ج. توکل:
  توکل به خداوند، یکی از راههای غلبه بر سستی است که نشانۀ ایمان و سرّ موفقیت مؤمنان می­باشد، چرا که یگانه مؤثر حقیقى او است و لذا خداوند در این آیه مسلمانان را بتوكل ترغیب نموده و به آنان می­آموزد كه در همه امور به آفریدگار باید اعتماد داشت و باید استقامت و موفقیّت را تنها از پروردگار خواست:[26]
«وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏ »[27]
«هر كس بر خدا توكّل كند، كفایت امرش را مى‏كند »
2. توجه به آثار استقامت:
   یکی از راههای رهایی از سستی، توجه نمودن به آثار استقامت می­باشد:
« وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا »[28]
«اینكه اگر آنها [جنّ و انس‏] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏كنیم!»
  طبق این آیه استقامت بر ایمان و تقواست که مایه وفور نعمت مى‏شود، لذا اگر کسی به برکات استقامت توجه نماید مطمئناً دست از سستی برداشته و به تلاش و مقاومت رو می­آورد.
جمعه 14/8/1389 - 17:1
اخبار
تکرار ماجرای کشتی «کارین آ» این بار برای دولت اوباما از سوی تل‌آویو؛
این دومین کشتی است که رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند، محموله اسلحه داشته و آنها آن را کشف کرده‌اند، در ژانویه 2002 نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، کشتی «کارین آ» را که در دریای سرخ رفت‌وآمد داشت، مجبور کرد به سواحل خود ببرد و در آن کشتی پنجاه تن اسلحه که ادعا می‌شد برای نوار غزه و فلسطینیان فرستاده می‌شود، توقیف کرد.
در ژانویه 2002، رژیم صهیونیستی، یک کشتی به نام «کارین آ» را در آب‌های مدیترانه ضبط کرد که نشان دادن سلاح‌های مستقر بر عرشه آن و ادعای ایرانی بودن این سلاح‌ها، باعث تسریع در تصمیم دولت بوش، مبنی بر قرار دادن ایران در لیست کشورهای محور شرارت شد. اکنون به نظر می‌رسد که آنها بار دیگر درصدد این هستند که سناریوی پیشین خود را برای فشار بر دولت اوباما نیز به کار بندند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، پس از اینکه مشخص شد، دولت اوباما چندین نامه به ایران فرستاده است و همچنین قصد همکاری با ایران را دارد، امروز مقامات نظامی رژیم صهیونیستی اعلام کرده‌اند که یک کشتی پر از محموله سلاح متعلق به ایران را در آب‌های مدیترانه توقیف و به بندر اسرائیلی «اشدود» منتقل کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری «آسوشیتد پرس»، به باور مقامات رژیم صهیونیستی، این کشتی حامل پرچم «آنتیگوا و باربودا» (جزیره‌ای در دریای کارائیب) بوده و در بنادر جنوبی اسرائیل در حال بازرسی است.

«ایهود باراک»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، در بیانیه‌ای اعلام کرده است: کشتی توقیف شده، یکی دیگر از موفقیت‌های اسرائیل است که درباره جلوگیری از قاچاق اسلحه به این کشور، موفق به ضبط آن شده است.


 

خانم «اویتال ریبویچ»، سخنگوی ارتش اسرائیل نیز می‌گوید: یک واحد دریایی اسرائیل در گشت‌زنی عادی در 100 مایلی جنوب غرب ساحل اسرائیل به طور تصادفی به این کشتی ظنین شده و به محتوای آن ـ که تسلیحات جنگی بوده ـ دسترسی پیدا کرده است. البته او جزییات بیشتری از محموله کشتی نداده است؛ این دومین کشتی است که رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند، محموله اسلحه داشته و آنها آن را کشف کرده‌اند.
 در ژانویه 2002، نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، کشتی «کارین آ» را که در دریای سرخ رفت‌وآمد داشت، مجبور کرد به سواحل خود ببرد و به این ترتیب، این کشتی حامل پنجاه تن اسلحه را که ادعا می‌شد برای نوار غزه و فلسطینیان فرستاده می‌شود، توقیف کرد.

بنا بر این گزارش، بعدها آنان اعلام کردند که این کشتی از بنادر ایرانی بارگیری شده و مبدأ حرکت آن، از خلیج‌فارس به سمت سرزمین‌های اشغالی بوده است و سپس با نمایش پر سر و صدای تلویزیونی آن، دولت جمهوریخواه آمریکا را در موقعیتی گذاردند که این دولت، ایران را در لیست کشورهای محور شرارت قرار داد.


 

گفتنی است، بعدها با تحقیقات پلیس بین‌الملل و عوامل مستقل بین‌المللی، مشخص شد که مبدأ حرکت کشتی از بنادر یکی از کشورهای عربی منطقه بوده و هیچ‌گونه ارتباطی با ایران نداشته است؛ اما موضوع به پای ایران نوشته شد.

به نظر می‌رسد، با اشتیاق نسبی مقامات آمریکایی نسبت به گفت‌وگو با ایران، رژیم صهیونیستی در پی آن است تا بار دیگر با سناریویی مشابه، شرایط کنونی را بر هم زده و آمریکا را به موضعگیری دشمنانه علیه ایران مجبور سازد.
جمعه 14/8/1389 - 16:51
ورزش و تحرک
  ورزش شنا یکی از محبوب ترین ورزش ها در بین اقشار مختلف مردم است. فردی که شنا می کند، نه تنها از این طریق احساس راحتی و نشاط می کند بلکه در اثر شنا کردن قابلیت های جسمانی خود را از قبیل استقامت دستگاه گردش خون و تنفس، قدرت، سرعت و انعطاف پذیری مفاصل شانه و مچ پا افزایش می دهد. ورزش شنا ورزشی است که از سن نوزادی تا سن کهنسالی می توان آن را انجام داد و به طور کلی ورزشی است که هیجان و اضطراب را کاهش داده، عضلات را قوی و محکم کرده و بدن را نرم و انعطاف پذیر می سازد و باعث می شود که فرد انرژی بیشتری برای انجام کارهای روزانه خود کسب کند.
دلایل بسیاری وجود دارد که شما را به سمت استخر بکشاند. اول اینکه این ورزشی است که برای قلب بسیار مفید می باشد. اگر شدت حرکاتتان زیاد باشد کاملا می توانید آنرا با دویدن در یک تراز تصور کنید. اما از آنجا که در این حرکات هم قسمت های بالایی و هم قسمت های پایینی بدنتان در آب حرکت می کنند، می توان گفت که ماهیچه ها حتی بیشتر از دویدن کار می کنند و شما کالری بیشتری خواهید سوزاند.
شنا قدرت بدنی شما را هم بالا خواهد برد. ممکن است فردای اولین روز شنا گردنتان کمی در بدنتان احساس کوفتگی کنید. به این دلیل که از ماهیچه هایتان طوری کار کشیده اید که تا به حال کار نکشیده اید و به همین دلیل باعث قوی تر کردن شانه ها و همین طور ماهیچه های پشتتان می شود.
افراد بسیاری شنا را یکی از ورزش هایی تلقی می کنند که استرس و فشارهای عصبی را پایین می آورد. به همین دلیل با شنا کردن نه تنها فواید جسمی عایدتان می شود، بلکه فواید روحی نیز می برید.
مزیت دیگری که شنا نسبت به سایر ورزش ها دارد این است که شدت کمی دارد. بنابراین برای آنها که مشکلات مفصلی دارند یا دچار پوکی استخوان هستند نیز مفید است. باید بگویم که اگر شما ورزش هایی می کنید که روی مفصل هایتان شدت زیادی وارد می آید مثل تنیس یا دو، شنا می تواند برای بدنتان مثل مرهم عمل کند و این فشار روی مفصل هایتان را کاهش دهد.
از آنجا که این ورزش در آب انجام می شود، نکات و توجهاتی را باید مدنظر قرار دهید. یکی از مهمترین جنبه های شنا کردن این است که بتوانید تنفستان را منظم کنید. چون سرتان فقط زمان هایی مشخص به روی آب می آید، باید تنفستان را با هر حرکت تنظیم کنید. حتی برای بعضی افراد الزامی است که این کار را قبل از شروع ورزش کمی تمرین کنند. اگر نتوانید ریتم تنفستان را تنظیم کنید، بسیار برایتان ایجاد مشکل خواهد شد و دیگر نمی توانید فواید چندانی از این ورزش ببرید، چون در این ورزش تنفس و ماهیچه ها با هم کار می کنند و همچنین بهتر است قبل از انجام این حرکات برای یک دور کامل، خوب به آن حرکت مسلط شوید. اگر این حرکات را درست انجام ندهید، خیلی زود خسته خواهید شد. اگر حرکات بدنتان با یک نظم هماهنگ انجام شوند، شما قادر خواهید بود که خود را روی ضربان قلبتان متمرکز کرده و بنابراین شدت ورزش را بالاتر ببرید.
جمعه 14/8/1389 - 16:4
ورزش و تحرک

تاریخچه شنا

 

ظهور و گسترش شنا، ریشه در احتیاجات عصر انقلاب صنعتی و شهرنشینی اواخر قرن نوزدهم دارد. این توسعه ابتدا از انگلستان آغاز شد و از آنجا به قاره اروپا و آمریكا و سرانجام به همه دنیا گسترش یافت.
اولین استخرهای سرپوشیده به ترتیب در شهرهای لیورپول 1838، وین 1842 و برلین 1855 ساخته شد و بعد از آن اولین تشكیلات شنا شكل گرفت.
در سال 1869 برخی از باشگاههای لندن به انجمن شنای «متروپولتین» پیوستند كه در سال 1874 به انجمن شنای بریتانیا تبدیل شد. در سال 1884 اتحادیه شنای آماتور شكل گرفت و دو سال بعد با انجمن شنای بریتانیا تلفیق شده، «انجمن شنای آماتور بریتانیا- ASA» را پدید آوردند.
سرانجام با عبور كاپیتان متیو وب از كانال مانش در سال 1875 و پدید آمدن باشگاهها و فدراسیونها در كشورهای مختلف اروپا، آمریكا و استرالیا، شنا محبوبیت یافت وارتباطات و مسابقات بین‌المللی شروع شد.
در آن زمان رشته‌های شنا تا بدین حد متنوع نبودند. تا مدتها شنای قورباغه و شناهایی كه از شنای قورباغه نشات گرفته بود مثل شنای زیربغل و شنای پشت حكمفرما بودند. بعدها شنای انگلیسی پهلو دست بالا به وجود آمد كه هنگام استراحت، دست بالا قرار می‌گرفت.
تروجن با مشاهده بومیان آمریكایی، استراحت دست را به تناوب، خارج از آب قرار داد و این شنا را با یك ضربه پای قورباغه تركیب كرد.
پیشرفت بعدی اجرای دو ضربه پا در یك دور شنا بود یعنی یك ضربه در هر حركت دست كه موجب كوتاهتر و سریع شدن حركات دست شد. بعدها ضربه عمودی پا جایگزین ضربه پای شنای قورباغه شد و شنای كرال سینه متولد شد. ریچارد كاویل استرالیایی این حركت را در اوایل قرن بیستم با نام ضربه كرال استرالیایی با چهار ضربه پا معرفی كرد و در سال 1956 هموطن او سسیل هیلی این حركات را به اروپا برد. در همین زمان كرال در آمریكا پیشرفت كرد و بالاخره شیوه آمریكایی شش ضربه پا جهان را فتح كرد.
شنای پشت هم همین الگو را دنبال می‌كرد تا سال 1908 شیوه سُنتی شنای پشت حاكم بود ولی از المپیك 1912 قهرمانان تنها كرال پشت را اجرا كردند.
تا قبل از ساخت سكوی شیرجه، شناگران در آب «استارت» می‌زدند یعنی قبل از شروع مسابقه در آب می‌ایستادند یا دراز می‌كشیدند.
در سال 1933 یك آمریكایی به نام «هنری میوز» نوع جدیدی از شنای قورباغه را در مسابقات به نمایش گذاشت او زمان استراحت (Recovery)، دست‌ها را مانند كرال سینه خارج از آب قرار می‌داد و شنای پروانه را توسعه داد. نزدیك به دو دهه فرق زیادی بین این روش و قورباغه قایل نبودند، كاربرد هر دو شیوه در شنای قورباغه بود و حتی شناگر می‌توانست هنگام مسابقه یكی را به دیگری تبدیل كند. اما این شیوه درگیری‌های زیادی ایجاد كرد.
تا آنجا كه مجله سویمینگ تایمز این‌گونه از المپیك 1948 لندن گزارش داد:
«توفان جدیدی وزیدن گرفته است كه می‌تواند به شكاف درفینا منجر شود.»
هشدار سویمینگ تایمز از آنجا بود كه هفت نفر اول شنای 200 متر قورباغه در فینالی كه در ویمبلی برگزار شد از شنای پروانه استفاده كرده بودند و به این ترتیب بگومگوهای شدیدی در كنگره فینا بوجود آمد.
سرانجام از بین 73 رای دهنده در فینا 42 نفر رای بر جدایی شنای پروانه از شنای قورباغه دادند و اعلام كردند تدوین قوانین و مقررات مسابقات شنا باید به «سازمان اداری فینا» ارجاع شود.
سازمان اداری فینا در هشتم اگوست 1948 پیشنهاد كنگره را پذیرفت. اما IOC از افزایش برنامه شنای المپیك خودداری كرد. ریتر دبیر افتخاری فینا در 11 آگوست 1948 در نامه‌ای به همه اعضای سازمان اداری از آنان خواست تصمیم جدی اتخاذ كنند.
از میان ده عضو، نه عضو به درخواست ریتر پاسخ دادند كه سه نفر شنای پروانه را شنایی كاملاً جدید و مجزا از قورباغه دانستند و شش عضو آن را هم‌ردیف شنای قورباغه می‌دانستند. به این ترتیب با وجود مخالفت رییس وقت فینا، باز هم دو شیوه شنا به شنای قورباغه رسمیت یافت.
در سال 1935 جك سیگ شناگر آمریكایی نوعی ضربه پا مانند دم ماهی را ابداع كرد او و مربی‌اش آرم بروستر شنای «دولفین قورباغه‌ای» را به وجود آوردند. این نوع شنا به دلیل شكل عمودی حركتش تا سال 1952 به عنوان شنای پروانه و زیر مجموعه شنای قورباغه محسوب می‌شد. سرانجام در كنگره فینا كه به مناسبت المپیك هلسینكی برگزار شد، شنای قورباغه و پروانه از هم جدا شدند و شنای دلفینی با نام شنای پروانه پذیرفته شد.
در مسابقات المپیك 1956 هنگامی كه ما سارویوركاوا قهرمان المپیك و چند تن دیگر از شناگران بیشتر مسیر را در زیر آب شنا كردند مشكلاتی جدید شكل گرفت. كنگره فینا تصمیمی جدید اتخاذ كرد كه به دنبال آن شنای زیرآبی حذف شد و شناگران موظف شدند هنگام هر شروع و برگشت سر خود را به شكلی قرار دهند كه آب را بشكافد. فقط در شنای قورباغه فرو رفتن در آب مجاز بود ولی در هر دو (چرخه) سر باید یكبار آب را می‌شكافت. كنگره فینا در المپیك 1988 تصمیم گرفت شنای زیرآبی را به میزان حداكثر 15 متر مجاز بشمارد چون در این دوره استفاده از ضربه دولفین در شنای كرال پشت افزایش یافت.
پرافتخارترین شناگر المپیك در همه دوره‌ها، مارك اسپتیز آمریكایی بود كه در بازیهای مونیخ موفق به كسب هفت مدال طلا شد كه چهار مدال انفرادی و سه مدال در رقابتهای امدادی و همراه با سایر هم تیمی‌هایش بود.
در بین زنان نیز كریستین اتو با كسب شش مدال طلا در المپیك 1988 سئول كه شامل چهار طلای انفرادی و دو طلای امدادی بود پرافتخارترین زن در مسابقات شنای المپیك محسوب می‌شود.
برخی از مسابقاتی كه در حال حاضر فینا برگزار می‌كند عبارتند از:
مسابقات شنای قهرمانی جهان
مسابقات جام جهانی شنا
مسابقات نخبگان شنای جهان
مسابقات جهانی شنا در استخرهای كوتاه مسیر (20 مسیر)
جمعه 14/8/1389 - 16:2
نوجوان و جوان

نگاهی‌ به‌ افسردگی‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ ایرانی‌"پرسه‌ در بن‌ بست‌ بی‌ حوصلگی‌ 
 
 یکی‌ از معضلات‌ زندگی‌ امروزی‌ جوامع‌ بشری‌، گسترش‌ افسردگی‌ بویژه‌ در میان‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ است‌. به‌ گونه‌یی‌ که‌ این‌ معضل‌ هم‌ اکنون‌ در کشور به‌ مرحله‌ حاد رسیده‌ و سن‌ ابتدایی‌ افسردگی‌ به‌ 17 سال‌ کاهش‌ یافته‌ است‌. عده‌یی‌ از روانشناسان‌ نیازهای‌ عاطفی‌، فشارهای‌ تحصیلی‌، گسترش‌ زندگی‌ مدرن‌ و ماشینی‌، تجمل‌ طلبی‌، عدم‌ حضور والدین‌ در کنار فرزندان‌ را از علل‌ موؤر بر گسترش‌ این‌ پدیده‌ می‌دانند.
 دکتر «علی‌ اصغر کیهان‌ پنا» کارشناس‌ مشاور خانواده‌ درباره‌ عوامل‌ موؤر بر افسردگی‌ می‌گوید: «یکی‌ از علت‌های‌ اصلی‌ این‌ مساله‌، احساس‌ پوچی‌ و نداشتن‌ ترسیمی‌ صحیح‌ از آینده‌ است‌. زیرا نوجوانان‌ و جوانان‌ با الگوبرداری‌ از شرایط‌ اطرافیان‌ خود به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ پس‌ از اتمام‌ تحصیلات‌ باید با مشکل‌ اشتغال‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ کنند. همین‌ مساله‌ سبب‌ شده‌ تا برای‌ آینده‌ خود هدفی‌ ترسیم‌ نکنند. یکی‌ دیگر از دلایل‌ این‌ مساله‌ تضادهای‌ رایج‌ موجود در محیط‌ خانواده‌، اجتماع‌ و مدرسه‌ است‌. تحت‌ این‌ شرایط‌ نوجوان‌ و جوان‌ احساس‌ می‌کند که‌ این‌ تضادها قابل‌ حل‌ نیست‌ و دچار نوعی‌ سرخوردگی‌ می‌شود.
 متاسفانه‌ در اکثر موارد در چنین‌ شرایطی‌ راهنمایی‌ هم‌ حضور ندارد. از سوی‌ دیگر پخش‌ فیلم‌های‌ ایرانی‌ و خارجی‌ از تلویزیون‌ که‌ دارای‌ تصاویری‌ از انواع‌ رفاه‌، تحصیلات‌ و امکانات‌ است‌ نیز زمینه‌های‌ ایجاد مقایسه‌ میان‌ فرد با محیط‌ پیرامون‌ را فراهم‌ می‌سازد.» وی‌ با اشاره‌ به‌ عصر تکنولوژی‌ می‌افزاید: «متاسفانه‌ در عصر تکنولوژی‌ و مدرنیته‌ شاهد رواج‌ پدیده‌ چند شغلی‌ در پدران‌ و اشتغال‌ مادران‌ در خارج‌ از محیط‌ خانواده‌ هستیم‌. در این‌ شرایط‌ والدین‌ به‌ دلیل‌ درگیری‌ در خانه‌ حضور فیزیکی‌ نداشته‌ و دور از دسترس‌ فرزندان‌ هستند. این‌ موضوع‌ باعث‌ می‌شود نوجوانی‌ که‌ نیاز به‌ امنیت‌ و تایید دارد، دچار خلا عاطفی‌ و احساسی‌ شده‌ و بپندارد که‌ موجودی‌ دوست‌ داشتنی‌ نیست‌. به‌ عبارت‌ دیگر به‌ هر میزانی‌ که‌ جامعه‌ به‌ سوی‌ تکنولوژی‌ پیش‌ می‌رود به‌ همان‌ میزان‌ نیز از همبستگی‌ میان‌ والدین‌ و فرزندان‌ کاسته‌ می‌شود. نوجوان‌ و جوان‌ با توجه‌ به‌ احساس‌ نیاز شدید به‌ همدلی‌ و همنوایی‌ در این‌ موارد احساس‌ تنهایی‌ و افسردگی‌ می‌کند.
 وی‌ می‌افزاید: یکی‌ دیگر از عوامل‌ بروز افسردگی‌ عدم‌ وجود محیط‌های‌ ورزشی‌ مناسب‌ برای‌ جوانانی‌ است‌ که‌ سرشار از انرژی‌ هستند و تخلیه‌ این‌ انرژی‌ تنها از طریق‌ تحرک‌ و ورزش‌ امکان‌پذیر است‌. متاسفانه‌ گسترش‌ زندگی‌ آپارتمان‌نشینی‌، امکان‌ تخلیه‌ انرژی‌ و هیجانات‌ درونی‌ که‌ معمولاص با سروصدا همراه‌ است‌ را از بین‌ می‌برد.» این‌ مشاور خانواده‌ درباره‌ تاؤیر روابط‌ میان‌ دختر و پسر در افزایش‌ افسردگی‌ تصریح‌ می‌کند: «در همه‌ جای‌ دنیا بروز اختلاف‌ در روابط‌ میان‌ دختر و پسر طبیعی‌ است‌، اما آنچه‌ در جامعه‌ ما سبب‌ بروز افسردگی‌ آنها می‌شود وجود موانع‌ و تنگناهایی‌ است‌ که‌ از نظر سنتی‌ و عرفی‌ در جامعه‌ وجود دارد که‌ می‌توان‌ به‌ سخت‌گیری‌های‌ والدین‌، فرهنگ‌ محدود و بسته‌ اجتماعی‌ اشاره‌ کرد. برای‌ جلوگیری‌ از بروز افسردگی‌، دختر و پسر باید تحت‌ نظر پدر و مادر، امکان‌ معاشرت‌های‌ سالم‌ را داشته‌ باشند و با شناخت‌ بهتر و دقیق‌تر برای‌ آینده‌ خود تصمیم‌ بگیرند.» دکتر «مصطفی‌ اقلیما» رییس‌ انجمن‌ مددکاری‌ ایران‌ نیز می‌گوید: افسردگی‌ یک‌ بیماری‌ است‌. بنابراین‌ ما جوان‌ یا نوجوان‌ افسرده‌ به‌ مفهوم‌ بیمار نداریم‌، بلکه‌ امروزه‌ نوجوان‌ و جوان‌ 1615 ساله‌ هیچ‌ هدفی‌ برای‌ زندگی‌ خود ندارد. بنابراین‌ بی‌حوصله‌ می‌شود و متاسفانه‌ خانواده‌ها و عده‌یی‌ از روانشناسان‌ و روانپزشکان‌ بی‌حوصلگی‌ آنان‌ را افسردگی‌ قلمداد می‌کنند. در شرایط‌ فعلی‌ ما از جوان‌ 1615 ساله‌ می‌خواهیم‌ همانند فردی‌ 40 ساله‌ رفتار کند و زمانی‌ که‌ در جامعه‌ حاضر می‌شود از بلند خندیدن‌ بپرهیزد، لباس‌های‌ متناسب‌ با سن‌ خود نپوشد و مدل‌ موهایش‌ ساده‌ باشد و... که‌ این‌ امکان‌ پذیر نیست‌. در این‌ شرایط‌ جوان‌ و نوجوان‌ دچار سرخوردگی‌ شده‌ و ترجیح‌ می‌دهد از خانه‌ خارج‌ نشود. بنابراین‌ بی‌حوصلگی‌ او به‌ افسردگی‌ تشبیه‌ می‌شود.» وی‌ می‌افزاید: «یکی‌ از بزرگترین‌ مشکلات‌ جامعه‌ ما این‌ است‌ که‌ برای‌ فرار از واقعیت‌ مشکلات‌ را به‌ دیگری‌ نسبت‌ می‌دهیم‌. متاسفانه‌ بعضی‌ برنامه‌ریزی‌ها و قوانین‌ نادرست‌ دولت‌ در طول‌ سالیان‌ متمادی‌ سبب‌ گسترش‌ تعداد افراد بی‌انگیزه‌ و بی‌هدف‌ شده‌ است‌ و هیچ‌ یک‌ از دولتمردان‌ و مسوولان‌ نیز زیربار مسوولیت‌ این‌ مساله‌ نمی‌روند و برای‌ رفع‌ مسوولیت‌ خود تنها از واژه‌ بیماری‌ استفاده‌ می‌کنند. در حالی‌که‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ نابسامان‌ اقتصادی‌ خانواده‌ها و حقوق‌ 125 هزارتومانی‌ کارمندان‌ و بازنشستگان‌، طبیعی‌ است‌ که‌ نیازهای‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ تامین‌ نشود و به‌ تبع‌ آن‌ آنان‌ بی‌حوصله‌ شده‌ و کنج‌ خانه‌ بمانند.»
 اقلیما همچنین‌ بیان‌ می‌کند: «در جامعه‌ می‌گوییم‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ افسرده‌ شده‌اند اما نمی‌پرسیم‌ چه‌ کسی‌ آنها را افسرده‌ کرده‌ است‌? چه‌ رفتارهایی‌ با او شده‌ که‌ به‌ سوی‌ افسردگی‌ گام‌ برمی‌دارد? چرا اجازه‌ نمی‌دهیم‌ جوان‌ 18 ساله‌ مطابق‌ سن‌ خود رفتار کند? متاسفانه‌ هیچ‌ کس‌ نمی‌خواهد جوان‌ 1817 را درک‌ کند. مشکل‌ ما در مرحله‌ اول‌ عدم‌ درک‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ است‌. پدر و مادر و معلمان‌ به‌ دلیل‌ پدیده‌ چند شغلی‌ به‌ منظور تامین‌ مخارج‌ خانواده‌ زمانی‌ را برای‌ نزدیک‌ شدن‌ به‌ نوجوان‌ و برقراری‌ ارتباط‌ با او صرف‌ نمی‌کنند اینجاست‌ که‌ نوجوان‌ گمان‌ می‌کند که‌ به‌ حساب‌ نمی‌آید و در بهترین‌ حالت‌ به‌ انزوا پناه‌ می‌برد و به‌ اصطلاح‌ جامعه‌ دچار افسردگی‌ می‌شود».

جمعه 14/8/1389 - 16:1
نوجوان و جوان

ویژگیهای جوانان منتظر

1. اندیشیدن به آینده

یكی از ویژگیهای جوان منتظر این است كه به واقعه‏ای كه در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویكرد ملاحظه كنید كه اگر در وجود انسان این قابلیت بود كه بتواند وقایع آینده را پیش‏بینی كند، چه می‏شد. یا مثلاً در آمریكا اگر عده‏ای می‏دانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده این اتفاق می‏كردند.1 خداوند دو هدیه بزرگ به ما كرامت فرموده است: نخست این كه قیامت را وعده داده است و دیگر اینكه ظهور موعود را مطرح كرده است. آینده‏ای را به نام عصر ظهور پیش‏بینی كنیم كه در آن، شیعیان منتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدی‏اند. بنابراین یكی از ویژگیهای تربیتی جوان منتظر این است كه به آینده‏ای با وقایع و ویژگیهای خاص می‏اندیشد.

2. آمادگی

دومین ویژگی جوان منتظر، آمادگی است؛ یعنی نسل جوان منتظر، كودك و نوجوان و جوان ما باید بداند كه در عصر ظهور چه كاره است و دارای چه نقشی است. جوان منتظر باید آمادگی كارگزاری حكومت جهانی را داشته باشد. امام زمان(ع) به نیرو و آدمی نیاز دارد كه بتواند با پدیده‏ها و شرایط مواجه شود. این امر كه افراد، در دوران غیبت قابلیتها و تخصصهای خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.

3. امید به آینده جهان

یكی دیگر از ویژگیهای نسل جوان منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور كنیم كه منتظر دادگستر و عدل‏گستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم كرد. ادیانی كه موعودگرا نیستند، یك نگرش كاملاً منفی و یأس‏آور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده جهانی بیندیشیم كه به دست بوش2 و امثال او اداره می‏شود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم كرد و سرنوشت جهان را بسیار تأسف‏آور و نگران كننده خواهیم دید.

4. جهانی شدن

چهارمین ویژگی كه برای نسل جوان منتظر می‏توان در نظر گرفت؛ این است كه انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلاً یكی از ویژگیهای انتظار این است كه انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد تا از پرداختن به مسائل جزئی زندگی خودشان دوری كنند. خود محوری برای جامعه بسیار خطرناك است. كسی كه درخت را از خیابان می‏كند و در منزل خویش می‏كارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمی‏رود. و خود محوری یعنی این كه خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند. هر چیزی، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نمی‏اندیشد؛ به شهر نمی‏اندیشد؛ به كشور نمی‏اندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس. انتظار، انسان را از خانه خود بیرون می‏آورد و جهانی می‏كند. اصلاً ما می‏خواهیم نسل جوان منتظر را تربیت كنیم؛ نه فقط یك شهروند. اگر بخواهیم یك نوجوان را تربیت كنیم باید بتوانیم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا كنیم. باید به او بفهمانیم كه تو برای خودت و در چارچوبه خودت زندگی نمی‏كنی؛ باید به جهان بیندیشی، به حكومتی كه بر جهان حاكم است.

خوشبختانه در رگه‏هایی كه با عنایت خود امام (ع) در وجود جوانان، به‏وجود آمده، كاملاً دیده می‏شود كه مثلاً دانشجوی مهندسی اینگونه می‏اندیشد كه من باید پاسخگوی امام زمانم باشم؛ امامی كه حكومت جهانی برقرار خواهد كرد. حال اگر ایشان را درك كردم كه به مقصود رسیده‏ام؛ در غیر این‏صورت نیز باز پاسخگوی او هستم و برای تحقق حكومتش تلاش كرده‏ام. او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.

و از آن طرف، متأسفانه در دستگاهها و ادارات ما برخی از افراد، گویا با همین رئیس كه بالای سرشان است مواجهند؛ مثلاً می‏گویند، آقا تا وقتی در این اداره وضعیت اینگونه است، من مانند شمعك كار می‏كنم؛ یعنی شعله‏ور نمی‏شوم. این حرف در حقیقت حرف آدمی است كه گویی رئیس او همین كسی است كه بالای سرش است. نسل جوان منتظر نباید اینگونه باشد. او باید پاسخگوی امام زمانش باشد؛ یعنی هر كس كه منتظر است: كارمند، دانشجو، طلبه، پزشك و... باید امام زمان(ع)را بالای سرش ببیند، نه رئیس و وزیر و رئیس‏جمهور و... را.

علاوه بر مسئله پیش گفته، مسئله نیاز به ولیّ و مرشد است. كسی كه به او عشق بورزیم و او را از صمیم دل دوست بداریم و به گونه‏ای عمل كنیم كه گویی ذرّه ذرّه عمل ما با هدایت او انجام می‏گیرد.

5. زیستن با یاد او

ما باید این آرزو را داشته باشیم كه اگر توفیق زیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسل جوان منتظر باید منتظر لحظه‏ای باشد كه وقتی امامش را می‏بیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این كار احتیاج به آمادگی دارد. «... فزت و ربّ الكعبة...»3 جمله‏ای نبود كه علی(ع) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریك به سوی جوار الهی.

ما باید به نسل جوان منتظر بیاموزیم، از امامی كه در پس پرده غیبت است چگونه استفاده كند. نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان(ع) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگی‏ام هرگاه توكل به خدا كردم و پشت سرش «یا مهدی أدركنی»4 گفتم؛ یعنی از او هم به عنوان ولیّ و امامم كمك خواستم، راههایی را در مقابلم باز كرد. هر نعمتی كه نصیب همه ما و بنده شده، از بركت یاری طلبیدن از امام زمان(ع) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل می‏كنم. لحظه‏ای نباشد كه از یاد امامشان غافل باشند. اینها نكاتی است كه ما باید كودكان و نوجوانان و كودكان و فرزندانمان یادآوری كنیم كه همین الان از امام كمك بخواهند و او كمك می‏كند و كمكش را در درازمدت خواهند دید، نه این كه بگوییم امروز كه كمك بخواهند، فردا یاری می‏بینند.
بنابراین، یكی از ویژگیهای نسل جوان منتظر این است كه در همه اعمالش توجه به امام زمان(ع) دارد؛ ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و...

اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت كنیم، باید هدفهای رفتاری و تربیتی ما این ویژگیها را داشته باشد.

روشهای تربیت نسل جوان منتظر

بحث بر سر این است كه روش تربیتی ما چگونه باشد؟ چه روشهایی می‏تواند فرد را به اینجا برساند؟

1. فضاسازی

اولین و مهمترین نكته كه باید تحقق پیدا كند، این است كه فرد از اطرافیانش یاد بگیرد كه وجود امام زمان(ع) مسئله‏ای جدی است؛ شوخی‏بردار نیست و سستی و سهل‏انگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.

ما در تربیت نمی‏توانیم آدمها را تك به تك تربیت كنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد كنیم. افراد وقتی در فضای خاصی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حركت خواهند كرد.
خیلی از چیزها احتیاج به ارائه كار مستقیم ندارد. یكی از دوستان پاكستانی را دعوت كردیم برای ولیمه حج؛ ایشان گفتند: غذاهای شما خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فكر می‏كردم كه چطور شده ما به چنین غذاهایی عادت كرده‏ایم و پاكستانیها و هندیها به آن غذاهای تند عادت كرده‏اند. این سؤالی است كه خیلی از روانشناسان پرسیده‏اند.
اینها یك تعلیم و تربیت پنهان است كه از طریق فضاهایی كه ایجاد می‏شود، شكل می‏گیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه‏های‏شان مشكل دارند. هر چه آنان را امر به این كار می‏كنند، آنان سر باز می‏زنند. مشكل اینجاست كه آنان می‏خواهند بچه را بطور مستقیم وادار به درس خواندن كنند. یكی از راهها این است كه حالت خانه را مثل كتابخانه كنند؛ كاری كه خود بنده سالها است كه در زندگی انجام می‏دهم. ساعت شش بعد ازظهر، ناگهان چهره خانه عوض می‏شود و هیچ‏كس بلند حرف نمی‏زند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر كس گوشه‏ای می‏نشیند و كتاب می‏خواند و هر كس وارد شود، گویی فضا به او می‏گوید كه آقا كتاب دستت بگیر و برو وبنشین بخوان. تنهاكاری كه در اینجا انجام می‏دهم، مدیریت است. به احدی نمی‏گویم بخوان. اگر كاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می‏گویم ساكت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و... این فضا واقعا بچه را مجبور به درس خواندن می‏كند. در تربیت، فضا سازی مهم‏تر از كار مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت می‏كنند.

جمعه 14/8/1389 - 15:58
نوجوان و جوان
روان شناسی برخورد با جوان و نوجوان(1)

اشاره

پایان دوران کودکی، آغاز دوره جدیدی است که هر انسانی باید آن را سپری کند. به اعتقاد کارشناسان و روان شناسان، این دوره که موسوم به دوران نوجوانی است، حادترین، حساس ترین و بحرانی ترین دوران زندگی هر انسانی است که لاجرم باید از این گردباد شدید عبور کند. این گردباد چنان همه وجود نوجوان را دست خوش تغییر می کند که او را دچار بحران هویت، تحیر و سرگشتگی می کند. چنین فردی با ورود به این مرحله هرگز آرام ندارد، همواره در حال جنب وجوش و التهاب است. بر موجی سوار است که هر لحظه انتظار رسیدن به ساحل نجات را دارد. بی قرار است و به هر سو می زند تا خود را به ساحل برساند.

در واقع، نوجوان همان کودک 10 یا 11 ساله دیروزی و آرامی است که بی چون و چرا، دستورات و اوامر بزرگ تر از خود را در خانه می پذیرفت. اما با ورود به این دوره و تنها به فاصله مدت زمان کوتاهی، به یک باره تغییر مشی داد، و برخلاف انتظار به همه کس و همه چیز نه می گوید، نه تنها همان کودک سر به راه دیروز نیست، بلکه کاملا فردی ماجراجو و پرخاشگر است. چهره او به ناگاه عوض می شود، لحن گفتارش تغییر می کند، رنگ پوست و لهجه، رفتار و مشی او به گونه ای دیگر می شود و این همان چیزی است که والدین را شدیدا نگران کرده و موجبات تشویق خاطر آنان را فراهم می آورد.

بنابراین، آشنایی با مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان و بیش از هرچیز آشنایی با شیوه برخورد با آنان، ابتدایی ترین و ضروری ترین نیاز و ابزار برای کسانی است که به نحوی با نوجوانان برخورد می کنند. زیرا هرگونه ناآشنایی و غفلت از این گونه مسائل بیش از بیش موجبات تشدید مشکلات آنان را فراهم می آورد. اما بیش از هر چیز توجه به چند نکته ضروری است:

1. اصولا فصل نوجوانی و جوانی، فصل معماوار، پیچیده و کوران دگرگون شونده و دگرگون ساز و تغییر و تحول است. در این مرحله، گویا آدمی (کودک) می میرد و انسان دیگر (نوجوان و جوان) زنده می شود. اساسا، نوجوان، کودک دیروز و یا کودک بزرگ شده امروز و جوان نیز همان نوجوان دیروزی نیست، بلکه انسانی از نوع دیگر است. لذاست، که در برخورد با چنین انسانی، باید شیوه برخورد نیز نسبت به، مقطع کودکی و... تغییر یابد.

2. سر معماوارگی و ابهام و پیچیدگی دوره نوجوانی و جوانی تنوع و گونه گونی مؤلفه های شناسا و ناشناسا، شناخته شده و ناشناخته ای است که هویت نوجوان و جوان را شکل می دهد. هویت نوجوان و جوان امروزی، تحت تاثیر بسیاری از عوامل شناخته و ناشناخته درونی و بیرونی از جمله محیط، جامعه، خانواده، وراثت، ملیت، نژاد، طبقه اجتماعی ،زیست بوم، فرهنگ ملی و محلی و جهانی، میزان و تحصیلات، نوع تخصص، شغل، نوع گرایش سیاسی و... است. از این رو، در شناخت هویت و مقتضیات و مسائل و مشکلات یک نوجوان و جوان و پاسخ بدان و اساسا در برخورد با آنان باید شیوه ای متفاوت برگزید. یعنی نوع برخورد با یک کودک، نوجوان و جوان باید ماهیتا متفاوت باشد و نمی توان در هر سه مقطع به یک شیوه با آنان برخورد کرد، در واقع برخورد با هر مقطع روان شناسی خاص خود را می طلبد.

3. برای شناخت نسل نو و تنظیم روابط و مناسبات سازنده با نوجوان و جوان، باید از چهار بعد و در چهار گرایش مقتضیات و مختصات یک نوجوان و جوان مطالعه شود: از بعد زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی و مردم شناختی. درواقع، برای برخورد شایسته با یک نوجوان و جوان، باید جوان از لحاظ زیستی، روانی، اجتماعی و مردم شناختی مورد مطالعه دقیق و موشکافانه قرار گیرد.

برای مثال، از لحاظ روان شناختی، برای برخورد مناسب و سازنده با یک نوجوان و جوان، باید مربی و کسی که با وی برخورد می کند، سه اصل مهم جلب اعتماد، فاصله زدایی و ذهنیت شناسی را وجه همت خویش قرار دهد و آن را به عنوان اصلی ترین و کارآمدترین ابزار مناسبات میان خود و جوان و نوجوان در نظر بگیرد.

الف. اعتمادسازی و جلب اعتماد از ابتدایی ترین ابزار یک مربی و یک مبلغ و یک پدر و مادر فهیم و فرهیخته ای است که برای درک فرزند نوجوان و جوان خویش به کار می گیرند. در واقع، جلب اعتماد، پذیرش و مقبولیت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان باید ما را بپذیرند و تا زمانی که ما را به دیده قبول ننگرند و احساس نکنند که ما آن ها را درک می کنیم، چیزی از ما نمی پذیرند.

ب. فاصله زدایی و تفاوت زدایی، از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با نوجوانان و جوانان است. فاصله زدایی به معنی زدودن و کاستن فاصله ها و احساس همدلی و هم احساس شدن با مخاطب و القای قرابت و شباهت خود با مخاطب است. در حقیقت با این کار، جوان و نوجوان احساس می کند نه تنها بین او، طرف مقابل هیچ فاصله و شکاف طبقاتی وجود ندارد که رابطه ای کاملا صمیمی و همدلانه وجود دارد.

ج. ذهنیت شناسی مخاطب نیز از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با کودکان و نوجوانان است. ذهنیت شناسی به این معناست که بدانیم مخاطب چگونه می اندیشد، به چه می اندیشد و مشکل اصلی او چیست و درباره ما چگونه می اندیشد. ذهنیت شناسی، در واقع داشتن هنر مخاطب شناسی است و این که در ذهن مخاطب نوجوان و جوان چه می گذرد.

1. ساختار این متن از سخنرانی جناب حجة الاسلام علی اکبر رشاد، در نشریه مسجد 52، ص 20، مهر و ابان 79 اخذ شده، سپس بازنویسی و بازآفرینی شده است.

جمعه 14/8/1389 - 15:54
عقاید و احکام

 

۳۶- قال الله عزّوجلّ:
(ای آدم!) اگر این‌ها(اهل بیت علیهم‌السلام) نبودند، نه تو را می‌آفریدم و نه بهشت و جهنم را، و نه آسمان و زمین را.(معانی‌الاخبار۱۲۴)

——————————————————————————————
۳۷- قال الله عزّوجلّ:
من بی‌نیازترین شریک هستم، هر کس کاری انجام دهد و دیگری را (با من) شریک کند، من از آن (کار) بیزارم و آن (کار)، برای همان شریک خواهد بود.(بحار۶۷/۲۲۲)

——————————————————————————————
۳۸- قال الله عزّوجلّ:
ولایت علی بن ابی طالب(ع) دژ (امان) من است هرکه وارد آن شود، از عذاب من در امان خواهد بود.(عیون اخبارالرضا(ع)۱/۱۴۶)

——————————————————————————————
۳۹- قال الله عزّوجلّ:
همانا علی امام پرهیزگاران و رهبر روسفیدان پاک و پادشاه مؤمنان است.(امالی‌الصدوق۳۵۲)

——————————————————————————————
۴۰- قال الله عزّوجلّ:
اگر علی را نیافریده بودم، همسری مناسب فاطمه، از فرزندان آدم و نسل او نبود.(عیون اخبارالرضا(ع)۲۰۳)

جمعه 14/8/1389 - 15:48
عقاید و احکام
حدیث قدسی چیست؟یعقوب جعفریدر كنار آیات قرآنی و احادیث معصومین (ع) ، سخنان مذهبی دیگری هم هست كه اصطلاحا به آنها «حدیث قدسی» گفته می شود و آنها عبارتند از جملاتی كه توسط معصوم از خداوند نقل می شود ، ولی جزء قرآن نیست. اینگونه احادیث به خاطر انتساب آن به مقام قدس خداوندی (حدیث قدسی) نامیده می شود.
با بررسی این نوع احادیث ، معلوم می شود كه اینها بیشتر ، موعظه ها و كلمات حكمت آموزی است كه خداوند به وسیله آنها بندگان خود را ارشاد و راهنمایی كرده است ، سبك و سیاق آنها غالبا عاطفی است و كلمه «عبدی» (بنده من) در آنها زیاد به چشم می خورد كه اشاره به عنایت خاص خداوند بر بندگان خویش است كه آنان را به خود نسبت می دهد و رابطه عاطفی با آنها برقرار می كند.
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی :تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی در این است كه :
اولا صدور آنها از پیامبر ، قطعی نیست مگر این كه به صورت متواتر نقل شده باشد كه در این صورت با آنها معامله حدیث می شود.
ثانیا جملات آنها مانند قرآن معجزه نیست و با آنها تحدی نمی شود و به نظر می رسد كه محتوا و مفهوم آنها از جانب خداست ولی الفاظ آنها توسط پیامبر (ص) ابداع شده است. معانی آنها یا به واسطه فرشته وحی و یا به صورت الهام و یا در خواب به پیامبر القاء شده است.
البته همه سخنان پیامبر (ص) از سرچشمه وحی ناشی می شود ، چنان كه خداوند در قرآن كریم ، راجع به سخنان آن حضرت چنین می فرماید : «او از روی هوای نفس سخن نمی گوید و سخنان او چیزی جز وحیی كه فرستاده می شود ، نیست.» ولی گاهی پیامبر(ص) مامور می شد كه آن سخنان را به طور مستقیم از خداوند نقل كند و گاهی چنین ماموریتی نداشت.
مرحوم میرداماد ، معتقد است كه حتی الفاظ حدیث قدسی نیز از جانب خداست ولی حالت اعجاز ندارد. (1) و در توضیح مطلب اضافه می كند كه حق تحقیق این است كه قرآن ، كلامی است كه خداوند ، هم معنا و هم لفظ آن را به پیامبر (ص) وحی می كند و پیامبر آن را به طور مرتب از روح القدس دریافت می نماید و آن را به صورت منظم از عالم بالا می شنود ولی حدیث قدسی كلامی است كه معنای آن به پیامبر وحی می شود و خداوند با الفاظ مخصوصی و در ترتیب مخصوصی بر زبان پیامبر جاری می سازد و پیامبر نمی تواند الفاظ یا ترتیب آن را تغییر دهد و حدیث نبوی كلامی است كه معنای آن به پیامبر وحی می شود و او مجاز است كه هرگونه كه بخواهد عبارت آن را بسازد. (2)این سخن میرداماد كه حتی الفاظ حدیث قدسی هم از جانب خداوند است ، محل تردید و تامل است و اثبات آن دلیل می خواهد كه ایشان به آن اشاره نكرده اند و لذا بسیاری از محققان گفته اند كه معنای حدیث قدسی از خداوند و الفاظ آن از پیامبر است.منادی (یكی از حدیث شناسان بزرگ اهل سنت) گفته است :
«فرق میان قرآن و حدیث قدسی در این است كه قرآن ، همان لفظی است كه جبرئیل آن را آورده ولی حدیث قدسی خبرهایی است كه خداوند معنای آن را به الهام یا در خواب به پیامبر القاء كرده و پیامبر با عبارت هایی از خود از آن خبر داده است.» (3)
دكتر صبحی صالح از محققان برجسته معاصر عرب ، از ابوالبقاء نقل می كند كه گفت :
«قرآن چیزی است كه لفظ و معنای آن از خداست و اما حدیث قدسی چیزی است كه لفظ آن از پیامبر است و معنای آن از خدا كه به وسیله الهام یا خواب به پیامبر ، القاء كرده است.» (4)
به گفته دانشمند نامدار ، تهانوی :
احادیث قدسی را خداوند در شب معراج به پیامبر الهام كرده و به آن «اسرارالوحی» هم گفته می شود و نیز به قرآن «الوحی المتلوّ» (وحی تلاوت شده) و به احادیث قدسی «الوحی المرویّ» (وحی روایت شده) گفته می شود و احادیث قدسی ، احكام قرآن را ندارد ، بنابراین نمی توان آن را در نماز قرائت كرد و جمله های آن را سوره یا آیه نامید و مس كتابت آن بدون وضو ، جایز است و حائض و جنب می توانند آن را بخوانند. دیگر اینكه نمی توان آنها را به صورت «قال الله تعالی» نقل كرد و باید به صورت «قال رسول الله فیما یرد به عن ربه» نقل نمود. (5)
توجه كنیم كه به كتابهای آسمانی دیگر مانند صحف ابراهیم و تورات و انجیل و زبور ، در اصطلاح ، حدیث قدسی گفته نمی شود و اینكه بعضی ها گزیده هایی از متون این كتابها را جمع آوری كرده اند حدیث قدسی نیست مانند كاری كه مرحوم مجلسی در بحار كرده و مواعظی را از قرآن و دیگر كتاب های آسمانی گردآورده است. (6)آری اگر جمله ای را پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) از گفتار خداوند به آدم و نوح و موسی و عیسی و پیامبران دیگر نقل كرده اند یا حتی از كتابهای آسمانی آنها نقل كردند حدیث قدسی تلقی می شود و جزء الهامات الهی به پیامبر ، محسوب می شود كه از زبان خداوند نقل می كند.
جمعه 14/8/1389 - 15:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته