تاریخ
در اینجا به مناسبت ولادت امام ششم حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)مختصرى از زندگانى و شرح حال و فضائل آن بزرگوار را مى آوریم، به امید آن كه از الطاف این بزرگواران در دنیا و آخرت برخوردار باشیم.
تاریخ ولادت امام صادق(علیه السلام)
1 - امام صادق(علیه السلام) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیع الاول سال 83 هـ ق در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیه السلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بكر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین(علیه السلام) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر(علیه السلام) بود، و وصى آن جناب بود كه پس از او به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل كرده اند كه سخنانش توشه راه كاروانیان و مسافران و نام نامیش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته، و از هیچ یك از این خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه كه از آن جناب حدیث نقل كرده از دیگرى نقل نكرده اند، و هیچ یك از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهره گیرى نكردند، زیرا اصحاب حدیث كه نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع كرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آن به چهار هزار نفر مى رسد.
و دلیل هاى روشن درباره امامت آن جناب به اندازه اى است كه دل ها را حیران كرده و زبان دشمن را از خورده گیرى گنگ و لال ساخته.
اسماء و القاب آن امام صادق(علیه السلام)
2 - نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان حضرت «صادق» است، اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل كرده است:
«امام زین العابدین(علیه السلام) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: وقتى كه فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذارید، زیرا در اولاد او كسى همنام او خواهد بود كه به ناحق دعوى امامت مى كند، و او را كذاب خواهند گفت.
فضائل و كرامات امام صادق(علیه السلام)
3 - فضائل آن حضرت زیاده از آن است كه در این مختصر احصا شود، لكن براى تیمن و تبرك به بعض آنها اشاره مى كنیم.
مالك بن انس فقیه مدینه مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) مى رفتم، آن حضرت براى نشستن من متكا مى گذاشت و احترام مى فرمود و ایشان نسبت به من محبت داشت، و این امر مرا بسیار خوشحال مى كرد و خداى را بر این نعمت شكر مى كردم. سپس مالك مى گوید: آن حضرت مردى بود كه از سه حال خارج نبود: یا روزه بوده یا در حال نماز، و یا در حال ذكر خداوند، از بزرگان عبادت كنندگان، و در زهد سرآمد بود، از همان هایى كه از خدا خوف و خشیت فراوان دارند.
آن حضرت كثیر الحدیث، خوش مجلس، پر فایده بود.
هر زمانى كه مى فرمود: «قال رسول الله(صلى الله علیه وآله)» گاهى رنگ آن حضرت كبود، و گاهى زرد مى شد، تا به جایى كه گاهى شناخته نمى شد.
یك سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتى كه گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعى مى كرد كه تلبیه «لبیك اللهم لبیك» بگوید، صدا در گلوى آن حضرت قطع مى شد و نزدیك بود كه از بالاى مركب به زمین بیافتد، به آن حضرت عرض كردم; اى فرزند پیامبر بگو لبیك، زیرا باید محرم شوى و چاره اى از گفتن نیست، آن حضرت فرمود:
چگونه جسارت كنم و بگویم: «لبیك اللهم لبیك» در حالى كه مى ترسم از آن كه خداوند عزوجل به من بگوید: «لا لبیك و لا سعدیك؟» بحار الانوار، ج 47، ص 16
شخصى به نام مفضل بن قیس مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) رفتم و بعض گرفتارى هایم را به آن حضرت گفتم و از ایشان خواستم كه برایم دعا كند، آن بزرگوار به خادمه خانه فرمود: آن كیسه پولى را كه ابوجعفر منصور براى ما فرستاده بیاور، خادمه كیسه را آورد، آن حضرت فرمود: این كیسه اى است كه در آن چهار صد دینار است، به واسطه آن امور خود را اصلاح كن، به آن حضرت گفتم: فداى شما شوم، قصد من این نبود، بلكه مى خواستم كه شما برایم دعا بفرمایید، آن حضرت گفت: من به شما دعا هم مى كنم، لكن همه گرفتاریت را براى دیگران باز گو مكن، زیرا خوار مى شوى. بحار الانوار ج 47، ص 34.
هشام بن سالم كه یكى از اصحاب آن حضرت است مى گوید: حضرت صادق(علیه السلام)وقتى شب مى شد كیسه اى برمى داشتند كه در آن نان و گوشت و پول گذاشته بودند، آن را به دوش مى گرفتند و براى فقراء و نیازمندان مدینه مى بردند و بین آنان تقسیم مى كردند، و كسى آن حضرت را نمى شناخت، تا آن كه ایشان از دنیا رفتند و فقراء دریافتند كه آن كسى كه دست كرم او بر سر آنان بوده امام صادق(علیه السلام) بوده است. بحار الانوار، ج 47، ص 38
مسمع بن عبدالملك مى گوید: در منى نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم در حالى كه ظرف انگورى در مجلس بود كه از آن مى خوردیم. سائلى آمد و چیزى خواست، امام صادق(علیه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نیازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشاید، شخص فقیر رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهید، حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشاید و چیزى به او نداد. سپس شخص دیگرى آمد، امام(علیه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را كه مرا روزى داد.
امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: بایست، سپس دو دست خود را از انگور پر كرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام(علیه السلام)دوباره او را امر به ایستادن كرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بیست درهم یا نزدیك به این مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت:
سپاس خداى را، این نعمت از توست به تنهایى، و شریكى براى تو نیست، امام(علیه السلام)او را امر به توقف فرمود، و سپس پیراهنى كه در بر داشت بیرون آورده به او داد و فرمود این لباس را بپوش، او هم پوشید و گفت: سپاس خداوندى را كه مرا پوشانید و مستور نموده اى ابا عبدالله خداوند ترا جزاى خیر دهد و سپس رفت، راوى مى گوید این شخص جز این دعایى براى امام صادق(علیه السلام) نكرد، و ما گمان مى كردیم كه اگر براى خود آن حضرت دعا نكرده بود، بلكه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى كردند، زیرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چیزى به او مى دادند. بحار الانوار ج 47، ص 42. و از این روایت به خوبى فهمیده مى شود كه امامان معصوم(علیهم السلام) چه اندازه توجه به حضرت پروردگار داشته و در مقابل عظمت او خاضع بوده اند.
همچنان كه در روایت دیگر وارد شده است كه امام صادق(علیه السلام) در نماز قرآن تلاوت مى كرد، تا آن كه غش كرد، وقتى كه به حالت عادى برگشت كسى پرسید: چه چیز باعث این حالت براى شما شد؟ آن حضرت فرمود: من مرتب آیات قرآن را تكرار مى كردم تا آن كه حالى براى من پیدا شد كه گویا قرآن را رو در رو از كسى كه آن را فرستاده مى شنیدم. بحار الانوار، ج 47، ص 58
شمه اى از كلمات امام صادق(علیه السلام)
الف: از سخنان آن حضرت است كه فرمود: این گونه نیست كه هر كس قصد چیزى را كرد توانایى بر آن پیدا كند، و نه هر كه توانایى انجام كارى پیدا كرد موفق بدان شود، و نه هر كس موفق شد آن را درست به دست آورد، پس هر گاه قصد و توانایى و رسیدن به هدف همه با هم فراهم شد، آنگاه اسباب سعادت فراهم شده است. ارشاد شیخ مفید(رحمه الله)، ج 25، ص 197.
ب: و در باب توبه فرموده اند: به تأخیر انداختن توبه از فریفتگى به دنیاست، و بسیارى امروز و فردا كردن از حیرت و سرگردانى است، و بهانه جویى بر خدا موجب هلاكت است، و پافشارى و تكرار در گناه به علت ایمنى از مكر خدا است، و ایمن نشوند از مكر خدا جز زیانكاران.
ج: و از سخنان آن حضرت(علیه السلام) در وادار كردن مردم به دقت نظر در دین خدا و شناختن دوستان او است كه مى فرماید: نیك نظر و دقت كنید در آنچه نادانى آن بر شما جایز و روا نیست، و براى خود خیر اندیشى كنید، و بكوشید در به دست آوردن آنچه در ندانستن آن بهانه و عذرى از شما پذیرفته نیست، زیرا در دین خدا اركانى است كه با جهل به آن اركان كوشش در عبادت سودى ندارد، و هر كه آن ها را شناخت معتقد و متدین به آنها شد میانه روى در عبادت به او زیان نزدند (مقصود شناختن امام و امامت است كه كوشش در عبادت بدون شناسایى امام سودى ندارد، و میانه روى در عبادت با معرفت به امام زیانى ندارد) و براى هیچ كس راهى به شناسایى اركان دین نیست جز آن كه خداوند توفیق عنایت فرماید.
د: و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: همه دانش مردم را در چهار چیز یافتم،، اول: این كه پروردگار خود را بشناسى، دوم: این كه آنچه درباره تو انجام داده بدانى، سوم: این كه آنچه از تو خواسته است بشناسى، چهارم: آنكه بدانى چه چیز تو را از دینت بیرون مى برد.
معارف واجبه از این چهار قسم بیرون نیست زیرا نخستین چیزى كه بر بنده واجب است شناختن پروردگارش مى باشد، و چون دانست كه خدایى دارد واجب است كارهایى كه خدا درباره اش انجام داده بداند، و چون آن را دانست نعمت خدا را شناخته است، و چون نعمت خدا را در وجود خویش شناخت واجب است شكر آن را انجام دهد، و چون بخواهد شكر آن نعمت را به جا آورد لازم است خواسته خدا را بداند كه با انجام دادن آن پیرویش كند، و چون پیروى خدا بر او واجب شد باید بداند چه چیز است كه او را از دین خدا بیرون برد تا از آن اجتناب ورزد، و در نتیجه اطاعت خدا و شكر نعمت هاى او را از روى اخلاص انجام خواهد داد.
وفات امام صادق(علیه السلام)
حضرت امام صادق(علیه السلام) در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ ق در حالى كه 65 سال از عمر مبارك آن حضرت گذشته بود از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در كنار پدر و جد و عموى خود امام مجتبى(علیه السلام) به خاك سپرده شد. و بنابر روایتى پس از آزار و اذیت زیاد آن حضرت به وسیله عوامل منصور دوانیقى با سم به شهادت رسید.
خداوند همه ما را از شیعیان آن حضرت قرار دهد.
وصیت و سفارش امام صادق(علیه السلام) به شیعیان و دوستداران آن حضرت
شخصى به نام خثیمه از امام صادق(علیه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آنان را به تقوى و عمل نیك سفارش كن، و بگو كه اشخاص سالم از بیماران عیادت كنند، و ثروتمندان به فقرا سركشى كنند، زندگان مردگان را به خانه قبر بدرقه و تشییع كنند، و افراد به خانه هاى یكدیگر رفت و آمد داشته باشند و گفتگوى علوم دینى را برنامه خود قرار دهند، زیرا این باعث ماندگارى امر ما «ولایت و امامت» است، خداوند بیامرزد بنده اى را كه امر ما را احیاء كند. اى خثیمه آنان را آگاه كن كه ما در برابر فرمان خدا كارى براى آنان نمى توانیم انجام دهیم مگر آن كه عمل صالح داشته باشند، زیرا ولایت ما جز با پرهیزكارى حاصل نمى شود و شدیدترین عذاب در قیامت براى مردمى است كه عدل و نیكى را براى مردم ستوده و خود به راهى دیگر رفته است.
شخص دیگرى مى گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مرا وصیت كن، حضرت فرمود: تو را به تقواى الهى و پرهیز كارى، و عبادت، و سجده طولانى، و اداى امانت، و راستگویى، و خوش همسایگى وصیت مى كنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض ها را عیادت كنید، در تشییع جنازه هاى مؤمنین شركت كنید، براى ما زینت باشید و باعث سرشكستگى ما نشوید.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
شنبه 3/9/1397 - 11:42
تاریخ
ولادت پیامبر اکرم از زبان حضرت آمنه
آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانیها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا در بر گرفت. سپس بانوانی بلند قامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسانها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی میگوید: «از گرامیترین مردم، او را بگیرید.»
مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جامهای آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه بر افراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود.
ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را در بر گرفت. گویندهای گفت:« محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت و عنوان بشناسند.» سپس او را باز گرداندند، و دیدمش که در پارچهای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچهای بود از ابریشم سبز.
سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی میگفت:« کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست.» پس از آن، ابر دیگری او را فرا گرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گویندهای می گفت:« محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید صفای آدم، نازکدلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را.» سپس هاتفی گفت:« همه دنیا در اختیار و قدرت محمد در آمد.»
سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید میدرخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمرّدین چهارگوشهای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت:« این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله وسلم وسط آن را گرفت.
گویندهای گفت:« محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت.» در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را:« در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم.
تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت.»
این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت:« بر تو بشارت باد ای سایه سر بلندی دنیا و آخرت.» سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله وسلم تا آسمان درخشید و من کاخهای سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.
شنبه 3/9/1397 - 11:39
تاریخ
ولادت
سال دقیق ولادت حضرت محمد(ص) مشخص نیست، ابن هشام و برخی دیگر، ولادت او را در عام الفیل نوشتهاند، اما مشخص نیست که عام الفیل به طور دقیق چه سالی بوده است؛ از آنجا که تاریخنویسان، درگذشت پیامبر اسلام (ص) را در سال ۶۳۲م نوشتهاند و او هنگام وفات ۶۳ ساله بوده، میتوان تولد پیامبر را بین ۵۶۹ تا ۵۷۰م حدس زد. در مورد ماه تولد ایشان اکثر محدثان و تاریخ نویسان معتقداند که كه تولد پیامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. میان محدثان شیعه معروف است كه آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود و در این سال حادثه اصحاب فیل اتفاق افتاد، و میان اهل تسنن نیز این مشهور است كه ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است؛ که این فاصله هفت روزه در در ایران به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است.
پیامبر اسلام(ص) در شهر مکه متولد شد و برخی منابع محل تولد را شعب ابیطالب در خانه محمد بن یوسف دانستهاند. بنابر رسمی كه در مكه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد، که البته برخی معتقداند که این کار برای حفظ جان ایشان از ترور یهودیان بوده است.
معجزاتی که با ولادت پیامبر(ص) اتفاق افتاد
1- ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمان های هفتگانه و گرفتن خبر.
2- سرنگون شدن همه بت ها.
3- ترک برداشتن کنگره های طاق کسری و فروریختن چهارده کنگره آن.
4- خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود.
5- سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز.
6- باطل شدن سحر، ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها.
دوران کودکی و نوجوانی
قرآن کریم بر یتیم بودن پیامبر اسلام(ص) تصریح دارد و منابع تاریخی نیز در اینباره فراوان است. پدر پیامبر(ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیلة بزرگ قریش بودند؛ قبیلهای كه بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مكه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، چند ماه پس از ازدواج با آمنه، سفری تجاری به شام رفت و هنگام بازگشت، در یثرب درگذشت. برخی سیرهنویسان، درگذشت عبدالله را چند ماه پس از ولادت محمد (ص) نوشتهاند. بنابر رسمی كه در مكه رایج بود ، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاك بادیه پرورش یابد. وقتی محمد شش سال و سه ماه (و به قولی چهار سال) داشت، مادرش او را برای دیدار با اقوام و خویشان، به یثرب برد و در بازگشت به مکه، آمنه در ابواء درگذشت و همانجا دفن شد. آمنه در وقت درگذشت، ۳۰ ساله بود. محمد(ص) از این پس در كنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد(ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد.
پیامبر اسلام(ص) همراه با ابوطالب سفری تجاری به شام رفت و با بحیرای نصرانی، که از عالمان مسیحی زمان خود بود، دیدار کرد که او وعده نبوّت حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (ص) مطلع کرد. در مورد شغل پیامبر(ص) گفتهاند که او به شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است، فعالیت داشته.
ایشان در دوران نوجوانی خود به دلیل امانت داری، به صفت امین مشهور شد و با پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری حضرت خدیجه(س) و نشان دادن لیاقتهای خود در امر تجارت، باعث شد که سود خوبی به این کاروان حاصل گردد. یکی دیگر از توانمندی ها و نشانه های لیاقت ایشان، حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود، که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود، بود.
ازدواج پیامبراکرم(ص)
حضرت محمد(ص) در تجارت با شریفترین زن قریش، خدیجه کبری، دختر خویلد شرکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت، به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد(ص) رساند، آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد.
درمورد چگونگی تمایل پیدا کردن حضرت خدیجه(س) به محمد مصطفی(س) اینگونه امده است:
پیامبر(ص) همانند دیگران با سرمایه اندک خود به تجارت میپرداخت و در ضمن به امانت داری و پاک دامنی شهرت یافته بود. تخصص در امر تجارت و تعهد شخصیت والای محمد امین(ص)، خدیجه را وا داشت تا برای مدیریت گروه بازرگانی خود، از وی سود جوید که به همین خاطر از محمد امین دعوت به همکاری نمود. خدیجه که زنی تجارت پیشه و ثروتمند و شرافتمند بود، مردان را برای امور بازرگانی اجیر میکرد و حقی را به آنها میداد. همچنان که گفتیم امانتداری و تخصص محمد امین را شنیده بود به سراغ او فرستاد و از او تقاضا کرد که همراه غلام او ”میسرة» برای تجارت از مکه رهسپار شام گردد، که پیامبر پیشنهاد خدیجه را پذیرفت و به شام رفت. مدیر کاروان خدیجه در این زمان بیست و پنج ساله بود. میسرة نیز در سفر کراماتی را از پیامبر دیده بود که در بازگشت همه وقایع را برای خدیجه بازگو کرد و خدیجه در ازدواج با رسول خدا رغبت نمود. در اینجا بود که علاقه مندی خود را به ازدواج با محمد امین اظهار نمود. پیامبر نیز با عموی خود نزد بزرگ خدیجه رفت و خدیجه را خواستگاری کرد.
تاریخ ازدواج، دو ماه و بیست و پنج روز پس از بازگشت از سفر شام بود. مهریه خدیجه، بیست شتر جوان و خطبه عقد را ابوطالب عموی پیامبر(ص) ایراد کرد. بعد از درگذشت خدیجه کبری، پیامبر با زنان دیگری که اکثراً بیوه بودند ازدواج کرد.پیامبر اکرم(ص) از حضرت خدیجه و نیز از سایر همسران خود صاحب فرزندانی شد اما تنها یادگار پیامبر(ص) بعد از رحلتش حضرت فاطمه زهرا(س) بود.
فرزندان پیامبر اسلام(ص)
مادر تمام فرزندان پیامبر به جز ابراهیم، خدیجه بود. مادر ابراهیم، ماریه قبطیه بود. فرزندان رسول خدا(ص)، به جز حضرت فاطمه(س)، همگی در زمان حیات پیامبر درگذشتند و نسل پیامبر(ص) تنها از طریق فاطمه (س) ادامه یافت. محمد (ص) سه پسر و چهار دختر داشت:
قاسم، نخستین پسر که در کودکی در مکه درگذشت.
زینب، در ۸ق در مدینه درگذشت.
رقیه، در ۲ق در مدینه درگذشت.
ام کلثوم، در ۹ق در مدینه درگذشت.
فاطمه (س) در ۱۱ق، در مدینه شهید شد و نسل رسول خدا (ص) تنها از وی باقی ماند.
عبدالله، پس از بعثت در مکه زاده شد و همان جا درگذشت.
ابراهیم، در ۱۰ق در مدینه درگذشت.
حل اختلاف بر سر نصب حجرالسود
خانه کعبه در دوره جاهلیت هم در نظر عرب محترم بود. سالی سیل به درون کعبه راه یافت و دیوارهای خانه را شکست. قریش دیوارها را بالا بردند و وقتی خواستند حجرالاسود را نصب کنند، بین سران قبیلهها اختلاف شد. رئیس هر قبیله میخواست این افتخار را نصیب خود کند. سرانجام کار بالا گرفت. بزرگان قبیله طشتی پر از خون آوردند و دست خود را در آن فرو بردند و این کار مانند سوگندی بود که به موجب آن باید بجنگند تا پیروز شوند. سرانجام پذیرفتند، نخستین کسی را که از در بنیشیبه داخل مسجد شود به داوری بپذیرند و هر چه او گفت انجام دهند. نخستین کسی که داخل شد محمد (ص) بود. بزرگان قریش گفتند او امین است، داوری وی را میپذیریم. سپس داستان را به او گفتند. محمد(ص) گفت: «جامهای بگسترانید». و چون چنین کردند حجرالأسود را میان آن جامه گذاشت و گفت رئیس هر قبیله یک گوشه از جامه را بردارد، چون جامه را برداشتند و بالا بردند، حجرالاسود را برداشت و بر جای آن نهاد و با این داوری، از خونریزی بزرگی جلوگیری کرد. این اتفاق، نشاندهنده موقعیت محمد (ص) در میان مردم مکه است.
بعثت
حضرت محمد(ص) قبل از رسالت نیز یکتا پرست بودند و معمولا غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب مینمودند. گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رجب است كه فرشتة وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سورة علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر(ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست كه او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر پیامبر(ص ) را غمناك ساخته بود، ولی اندكی بعد فرشتة وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاك گردانیدن خانة خدا از بتان، و دلهای آدمیان از خدایان دروغین كرد.
محمد (ص) در این باره ماجرای نزول جبرئیل گفته است: «جبرئیل نزد من آمد و گفت: «بخوان»، گفتم: «خواندن نمیدانم». دگربار گفت: «بخوان». گفتم: «چه بخوانم؟» گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ»، بخوان به نام پروردگارت که آفرید.
مراحل ابلاغ رسالت
پیامبر اکرم در سه مرحله به ابلاغ رسالت پرداخت:
1- دعوت سری که اولین مرحله دعوت ایشان بود.
2- دعوت خویشان و نزدیکان که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یوم الدار معروف است. و در آن روز رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع) را به جانشینی خود انتخاب کرد.
3- دعوت علنی.
نخستین مسلمانان
پیامبر(ص) با دریافت آیههای آغازین سوره علق که نخستین آیههای نازل شده بر اوست، و پس از مبعوث شدن به پیامبری، به داخل مکه بازگشت و به خانه رفت. در خانه، سه تن حاضر بودند: خدیجه، همسرش، علی بن ابیطالب(ع)، پسرعمویش، و زید بن حارثه. پیامبر(ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اولین کسی که از زنان به او ایمان آورد، همسرش خدیجه، و از مردان، پسرعمویش علی بنابیطالب(ع) بود که تحت سرپرستی پیامبر بود. در منابع فرق گوناگون اسلامی، از برخی دیگر همچون ابوبکر و زید بن حارثه به عنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده شده است.
یاران پیامبر بعد از درگیری کوتاهی برای عبادت به خانه ارقم رفته و در آنجا پنهان شدند. درگیری اینگونه آغاز شد که روزی سعد بن ابی وقاص با چند نفر از اصحاب رسول خدا(ص) نماز میگذارد که چند نفر از مشرکین با آنها به ستیز برخواستند و جنگ در میان آنان در گرفت سعد مردی از مشرکان را با استخوان فک شتری زخمی کرد و این نخستین خونی بود که در اسلام ریخته شد. پس از این واقعه رسول خدا و یارانش در خانه ارقم پنهان شدند تا اینکه دستور علنی شدن دعوت ابلاغ شد.
هر چند دعوت آغازین پیامبر(ص) بسیار محدود بود، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی گذاشت و پس از چندی، اسلامآورندگان به اطراف مکه میرفتند و با پیامبر(ص) نماز میگزاردند.
دعوت علنی
بعد از سه سال تبلیغ پنهانی و جمع شدن گروهی اندک گرد پیامبر اسلام(ص)، دستور آسمانی انذار عشیره نازل شد. پیامبر(ص) در آغاز، مردم را به ترک پرستش بتها و به پرستیدن خدای یگانه میخواند. در ابتدا نمازها دو رکعتی بود. بعدها بر غیرمسافران چهار رکعت و بر مسافران دو رکعت واجب شد. مسلمانان هنگام نماز و پرستش خدا، از مردم پنهان میشدند و در شکاف کوهها و جاهای دور از رفت و آمد نماز میگزاردند.
چنانکه مشهور است، وقتی سه سال از بعثت محمد (ص) گذشت، پروردگار او را مأمور کرد تا همه مردم را به خدای یگانه بخواند:
«وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ، وَاخْفِضْ جَنَاحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، فَإِنْ عَصَوْک فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ»، و خویشان نزدیکت را هشدار ده، و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کردهاند، بال خود را فرو گستر، و اگر تو را نافرمانی کردند، بگو من از آنچه میکنید بیزارم.»
ابن اسحاق نوشته است که چون این آیهها نازل شد، پیامبر (ص)، علی (ع) را فرمود: «یا علی! خدا مرا فرموده است تا خویشاوندان نزدیک خود را به پرستش او بخوانم، گوسفندی بکش و مقداری نان و قدحی شیر فراهم کن». علی(ع) چنان کرد و در آن روز چهل تن یا نزدیک به چهل تن از فرزندان عبدالمطلب فراهم آمدند و همگی از آن خوردنی سیر شدند، اما همین که رسول خدا(ص) خواست سخنان خود را آغاز کند، ابولهب گفت: «او شما را سحر کرد»، که با این سخن، مجلس به هم خورد. رسول خدا(ص) روزی دیگر آنان را خواند و گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب! گمان ندارم از عرب کسی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام برای قوم خود آورده باشد. دنیا و آخرت را برای شما آوردهام». طبری مینویسد: چون رسول خدا دعوت خود را به خویشاوندان رساند، گفت: «کدام یک از شما مرا در این کار یاری میکند تا برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شما باشد؟» همه خاموش شدند و علی (ع) گفت: «ای رسول خدا! آن من هستم». پیغمبر فرمود: «این وصی من و خلیفه من در میان شماست، سخن او را بشنوید و از او فرمان برید». این روایت را دیگر مورخان و نویسندگان سیره هم آوردهاند و از حدیثهای مشهور است.
مخالفت کافران
دشمنان پیامبر(ص) در واقع کسانی بودند که با ابلاغ رسالت محمدی منافع شان به خطر افتاد. چه اینکه بزرگان قریش نه اعتقادی به بتان داشتند و نه به آنها دل بسته بودندف بلکه تنها آنها را وسیلههایی برای مصمل به اهداف خود میدانستند و حمله به بتان را موجب از بین رفتن ابهت بتها دانسته که در نتیجه امیال و آرزوها و منافعشان را در خطر میدیدند. بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش به خاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرک آمیز آنان و نکوهش خدایانشان به شدت به مقابله با پیامبر اکرم(ص) پرداختند. ترس از دست دادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنی هاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سر سخت تر می نمود.
مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را میتوان در چهار بخش تقسیم بندی کرد: سازش و تطمیع، برخوردهای روانی، آزارهای جسمانی، برخوردهای علمی.
سران قریش برای آنکه پیشرفت دین تازه را متوقف سازند به هر حیله ای متوسل میشدند. بدگویی از پیغمبر و آزار رساندن به او، شکنجه و آسیب پیروان او، نسبت دادن شاعری و دیوانگی و ساحری به وی و… ولی هیچ یک از این اقدامات سودی نبخشید.
در یکی از اقدامات کفار، نضر بن حارث وعقبه از طرف قریش به مدینه رفتند و از دانایان یهود راهنمایی خواستند آنها گفتند: «سه مسئله از وی بپرسید تا صدق و کذب وی معلوم گردد، از اصحاب کهف و ذوالقرنین و روح». آنها به مکه بازگشتند و هر سه موضوع را از رسول خدا(ص) پرسیدند و پیامبر(ص) هر سه را جواب داد اما در عین حال ایمان نیاوردند.
شکنجه و آزار قریش نسبت به پیامبر و مسلمانان شدت گرفت. پیروان پیامبر به زندان و حبس محکوم شدند. زدن و گرسنگی و شکنجه های دردناک یاران پیامبر را فرا گرفته بود. خانواده عمار بن یاسر عنسی مورد شکنجه قرار گرفت. سمیه مادر عمار به شدت شکنجه شد و در راه اسلام با نیزه ابوجهل به شهادت رسید.
برادر عمار یعنی عبدالله و پدرش یاسر در مکه زیر شکنجه قریش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. بلال بن رباح حبشی را امیة بن خلف در گرمای شدید در بطحای مکه به پشت خواباند و سنگی بزرگ بر سینه اش نهاد تا به محمد (ص) کافر شود ولی او همچنان در زیر شکنجه احد احد می گفت.
هجرت مسلمانان به حبشه
با افزایش شمار مسلمانان، دشمنی و مخالفت قریش با محمد (ص) بیشتر شد. محمد (ص) در حمایت ابوطالب بود و قریشیان بر اساس پیمان قبیلهای نمیتوانستند به او آسیب جانی برسانند. اما نسبت به پیروان او خصوصا کسانی که پشتیبانی نداشتند، از هیچ سختگیری و آزاری دریغ نکردند. پیامبر، ناچار به این مسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند و به آنها گفت: «در آن سرزمین پادشاهی است که کسی از او ستم نمیبیند، به آنجا بروید و بمانید تا خداوند شما را از این مصیبت برهاند.» وقتی قریش از هجرت مسلمانان به حبشه آگاه شدند، عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را بازگردانند. نجاشی پس از شنیدن سخنان نمایندگان قریش و پاسخهای مسلمانان، از سپردن آنان به نمایندگان قریش امتناع کرد و نمایندگان قریش به مکه بازگشتند.
هجرت به مدینه
در سال یازدهم بعثت یک گروه شش نفره از مردم یثرب به مکه آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا(ص) مسلمان شدند. آن حضرت اساس دعوت اسلام را برایشان عرضه کرد و آیاتی از قرآن تلاوت نمود.آنها پیش از آن خبر ظهور پیامبری را از یهودیان شنیده بودند، وی را همان دانسته و دعوتش را پذیرفتند و اظهار امیدواری کردند که با پذیرفتن دعوت رسول خدا (ص) با یکدیگر متحد شوند.
با انتشار خبر اسلام در یثرب، علاوه بر کسانی که در مکه، اسلام را پذیرفته بودند، چندی دیگر از مردم یثرب نیز اسلام را پذیرا شدند. در موسم حج سال دوازدهم بعثت، تعداد دوازده نفر از اهالی یثرب، در عقبه با رسول خدا دیدار کردند. آنها در این دیدار با رسول خدا(ص) بیعت کردند.
در موسم حج سال سیزدهم بعثت، تعداد هفتاد مرد و دو زن در عقبه با پیامبر (ص) بعیت کردند. در این جا بود که انصار از رسول خدا (ص) خواستند تا به همراه آنها به یثرب بیاید. در این دیدار حضرت محمد (ص) به انصار گفت: «به این امر با شما بیعت میکنم که همان گونه که از زنان و فرزندان خود حفاظت میکنید، از من نیز حفاظت کنید».
پس از آن رسول خدا(ص) به مسلمانانى كه در مكه تحت شكنجه و آزار بودند دستور مهاجرت به مدینه و پیوستن به مسلمانان آن سرزمین را داد. به دنبال این دستور مسلمانان مكه دسته دسته بهسوى مدینه مهاجرت كردند و خود آن حضرت چشم به راه فرمان خداى تعالى در مكه ماند.
پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (ص) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد. رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) گفت تا به جای او بخوابد. پس از آن رسول خدا(ص) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت. هنگامی که صبح شد، و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (ع) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (ص) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (ص) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوبت بر در غار به داخل غار نرفتند.
سپس رسول خدا (ص) فاصله مکه تا مدینه را از راهی غیر معمول طی کردند و پس از پانزده روز وارد دهکده قبا در فاصله شش کیلومتری مدینه شدند. رسول خدا (ص) در قبا منتظر رسیدن یار و پسر عم خود حضرت علی (ع) شدند که بعد از هجرت رسول خدا (ص) به همراه کاروانی که شامل زنان و دختران پیامبر (ص) و بنیهاشم می شد، از جمله حضرت زهرا (س) و فاطمه بنت اسد و سایر کسانی که هنوز موفق به هجرت نشده بودند، به سمت مدینه در حرکت بود. امام علی (ع) در مکه وظیفه پس دادن امانت هایی که مردم مکه نزد پیامبر (ص) داشتند، را داشت و پس از انجام این کار راهی مدینه شد. پیامبر (ص) در این مدت که در قبا بودند، اقدام به ساختن مسجد قبا کردند و پس از رسیدن کاروان حضرت علی (عع)، به همراه ایشان راهی مدینه شدند.
فتح مکه
پیامبر(ص) در ماه رمضان سال ۸ هجرت با ۱۰,۰۰۰ نفر روانه مکه شد. و ترتیب حرکت را طوری داده بود که هیچکس از سفر او مطلع نگردد. چون لشکر به مرّالظهران رسید، عباس، عموی پیامبر، شب هنگام از خیمه بیرون شد و خواست کسی از مردم مکه را ببیند و به وسیله او پیغام دهد که قریش پیش از آنکه هلاک شوند خود را به پیغمبر برسانند. در آن شب به ابوسفیان برخورد و او را پناه داد و نزد پیامبر(ص) آورد، که ابوسفیان مسلمان شد. روز دیگر پیامبر دستور داد عباس او را در جای مناسبی نگاه دارد تا لشکریان از پیش روی او بگذرند.
پیامبر گفت: «هر کس به خانه رود و در را به روی خود ببندد در امان است و هرکس به خانه ابوسفیان پناهنده شود در امان است، و هرکس به مسجد الحرام برود در امان است». لشکر انبوه با آرامی وارد مکه شد. ابن هشام از ابن اسحاق روایت میکند که سعد بن عباده رئیس تیره خزرج، چون به مکه درآمد گفت: «امروز روز کشتار است! امروز روز درهم شکسته شدن حرمت است». سعد به گمان خود میخواست از قریش یا از تیره عدنانی انتقام بگیرد، و داد یثرب و مردم آن را از قریش و مکه بستاند. برای اینکه این توهم در ذهن مسلمانان جای نگیرد و فتح اسلامی را به حساب کینهتوزی قبیله نگذارند، پیامبر(ص)، علی (ع) را فرستاد و بدو گفت: «پرچم را از سعد بگیر که امروز روز رحمت است». بین مسلمانان و مردم مکه جز چند درگیری مختصر رخ نداد. پیغمبر(ص) به مسجد درآمد و همچنانکه سوار بود ۷ بار کعبه را طواف کرد و بر در کعبه ایستاد و گفت: «لا اله الا الله وحده لا شریک له صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده»
آخرین حج پیامبر(ص) و ماجرای غدیرخم
شیخ كلینى روایت كرده كه: حضرت رسول (ص) بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن كه در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد: «و اذّن فى النّاس بالحجّ یأتوك رجالا و على كلّ ضامر یأتین من كلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم»؛ و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى آیند به سوى تو روى آورند.
وقتی حضرت رسول(ص) از اعمال حجة الوداع فارغ شد متوجه مدینه شد و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و سایر مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسیدند. حق تعالى این آیه را فرستاد: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ»، اى پیغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو. در باب نص بر امامت على بن ابى طالب و خلیفه نمودن او در میان امت خود؛ پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نكنى رسالت خدا را نرسانده ای و خدا تو را نگاه مى دارد از شر مردم.
رسول اکرم(ص) در آنجا خطبه معروف غدیرخم را قرائت فرمودند و حضرت علی(ع) را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) جمع شدند و با آن حضرت مصافحه كردند و بیعت نمودند.
وفات
در اوایل سال ۱۱ق، پیامبر(ص) بیمار شد. چون بیماری وی سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش نمود و فرمود: «اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام»
مطابق نقل صحیح بخاری از مهمترین کتابهای اهل سنت، در آخرین روزهای حیات رسول خدا، در حالی که جمعی از صحابه به عیادت ایشان رفته بودند فرمود: «قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی برای شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید». بعضی از حاضران گفتند: «بیماری بر پیامبر(ص) غلبه کرده (و هذیان میگوید) و ما قرآن را داریم و آن برای ما کافی است». در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضی میگفتند: «بیاورید تا حضرت بنویسد و بعضی غیر از آن را میگفتند»، رسول خدا(ص) فرمود: «برخیزید و از نزد من بروید».در صحیح مسلم که آن نیز از مهمترین کتابهای اهل سنت است، فردی که با سخن پیامبر(ص) مخالفت کرد عمر بن خطاب معرفی شده است. در همان کتاب و همچنین صحیح بخاری آمده است که ابن عباس پیوسته بر این ماجرا افسوس میخورد و آن را مصیبتی بزرگ میشمرد.
در بسیاری از منابع، دلیل بیماری پیامبر اکرم(ص) مسمومیت توسط زن یهودی گفته شده که میتوان گفت ایشان شهید شدهاند و نه رحلت!
اخلاق پیامبر(ص)
عالیترین و بارزترین خصوصیت پیامبر(ص) بعد اخلاقی ایشان بوده است. قرآن در این باره میگوید که «تو بر اخلاقی بزرگ و گرانمایه تکیه داری».
در وصف رفتار و صفات پیامبر(ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچگاه به صدای بلند نمیخندید، چون به کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش برمیگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را درمییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچگاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، بهویژه آنگاه که تازه به مدینه درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته و هم عبادت کرده است.
رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبتنی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوعِ دلِ مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشههای آن را سینهبهسینه نقل میکردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند.
امیرمؤمنان در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید. پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند. هرگز رسول خدا با کسی دست نداد که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»
شنبه 3/9/1397 - 11:36
تاریخ
میلاد پیامبر اکرم (ص) در تاریخ 17 ربیع الاول سال عام الفیل بوده است. در سال میلاد پیامبر اکرم ابرهه با لشکر خود به خانه خدا در مکه حمله کرد.
ستاره | سرویس مذهبی - سرانجام پس از قرن ها، انتظار عالم خلقت به سر آمد و بزرگ ترین هدایتگر انسان ها پا به عرصه وجود گذاشت. باران «رحمة للعالمین» باریدن گرفت، چشمه رافت و هدایت فوران نمود و نور محمدى عالم ملك و ملكوت را منور کرد.
میلاد پیامبر اکرم در چه شهری بود؟
امام على(ع) در رابطه با مكان تولد پیامبر فرموده اند: «مولده بمكة»
مكه این شهر امن خدا، زادگاه آخرین سفیر الهى بر خلایق گردید. شهرى كه به واسطه دعاى ابراهیم محل امان و امن همه موجودات اعم از نبات و حیوان و انسان گردید: «و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمنا»
شهر مکه شرافتش را از میلاد پیامبر اکرم دریافت كرد: «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد»؛ «اى پیامبر چون تو در این شهر هستى به این شهر قسم مى خورم.»
تعبیر قرآن در آیات ابتداى سوره بلد نشان مى دهد كه مكه به خاطر اقامت پیامبر در این شهر و تولدشان در آن، شرافت یافته و مورد قسم خداوند واقع گشته است.
تاریخ میلاد پیامبر اکرم
میلاد پیامبر اكرم را در عام الفیل معادل سال 570 میلادى گفته اند. روز ولادت ایشان 17 ربیع الاول بوده است.
امام على (ع) در خطبه اى میلاد پیامبر(ص) را این گونه توصیف مى كنند: «كریما میلاده» پیامبرى كه براى كرامت بخشیدن به انسانها مبعوث شده و غایت بعثت او انحصار در تتمیم مكارم اخلاقى دارد، میلاد او نیز همواره با كرامت و به دور از هر دنائت و پستى بوده است.
برنامه انبیاء تكریم انسانهاست و چون دین اسلام اتم و اكمل ادیان است و پیامبر براى تتمیم كرامت ها پا به عرصه وجود نهاده، لذا در عالم وجود، میلادى كریم تر از این میلاد رخ نداده است.
حوادث آسمانی مصادف با تولد حضرت محمد
با میلاد پیامبر (ص) حوادث شگرف و تحولات عجیبى در زمین و آسمان پدید آمد. در روایتى از امام صادق (ع) نقل شده كه ابلیس در آسمان هاى هفت گانه رفت و آمد مى كرد، وقتى عیسى(ع) متولد شد ابلیس از سه آسمان محروم گردید و در چهار آسمان دیگر آمد و شد داشت و با تولد پیامبر اكرم (ص) از رفت و آمد هفت آسمان محروم و ممنوع گردید و ستارگان آسمان، شیطان را از آسمان مى راندند.
حوادث زمینی مصادف با ولادت حضرت رسول
حوادثى نیز در زمین رخ داد. مهمترین آن ها عبارتند از:
به لرزه در آمدن ایوان كسرى و فرو ریختن چهارده كنگره آن
خاموش شدن آتشكده فارس
خشك شدن دریاچه ساوه
سرنگون شدن بتها و اتفاقات دیگرى كه در كتب تاریخ اسلام به تفصیل بیان شده است.
نامگذاری پیامبر اکرم
در هفتمین روز پس از میلاد پیامبر اکرم، «عبدالمطلب» براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه که از عموم قریش دعوت شده بودند، نام فرزند خود را «محمد» گذارد. وقتى از او پرسیدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید، در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟ گفت: خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.
قطعا الهام غیبى در انتخاب این نام بىدخالت نبوده است؛ زیرا نام محمد، اگر چه در میان اعراب معروف بود ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود. طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان به دست آوردهاند، تا آن روز فقط 16 نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.
چرا پیامبر اکرم محمد نامیده شد؟
هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد، اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتاب هاى آسمانى، از نام و نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند، باید علایم آن حضرت آن چنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند. یکى از آن علایم، نام آن حضرت است که بعد از میلاد پیامبر اکرم مشخص گردیده است. باید مصداق آن به قدرى کم باشد، که راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد. مخصوصا هنگامى که بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد. در این صورت، به طور واضح کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است، به خوبى شناخته خواهد شد.
شبهه علما در میلاد پیامبر اکرم
قرآن مجید، رسول گرامى را به دو و یا چند نام معرفى مىکند. در سورههاى آل عمران، محمد، فتح و احزاب، به ترتیب در آیههاى 138، 2، 29 و 40، او را به نام«محمد» و در سوره «صف» آیه 6 به نام «احمد» خوانده است. علت داشتن دو نام چنان که در تاریخ منعکس است این است که مادر رسول خدا،پیش از جدش، نام او را «احمد» گذارده بود. بنابراین، آن چه را بعضى از خاورشناسان در مقام اعتراض گفتهاند که: «انجیل»، به تصریح قرآن، در سوره «صف آیه 6»، ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد و شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند،نام او «محمد» است نه احمد،بى اساس است؛ زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام «احمد» معرفى نموده است، در چند جا او را به نام «محمد» خوانده است. اگر مدرک آنها براى تعیین نام این پیامبر، قرآن مجید باشد (چنان که هست)، قرآن او را به هر دو اسم نامیده و او را در جائى به نام محمد و در جاى دیگر «احمد» معرفى نموده است.
شنبه 3/9/1397 - 11:34
تاریخ
میلاد نور مبارک ولادت حضرت پیامبر اکرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع) را برتمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم.
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول
آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیدهاش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیدهاش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود. از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، میتوانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایینتر، رفت و آمد میکرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمانها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خوابهای وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً. گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و میگویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت میگویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را "عام الفیل" مینامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.
17 ربیع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیعالاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نامهای " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروفترین آنها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.
شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " میشناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی میگردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار میآمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری مینمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامیاش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:
1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )
2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق )
3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)
4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )
5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق)
6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )
7- ولید بن یزید (125 - 126 ق )
8- یزید بن ولید (126 - 126 ق )
9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10
- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )
11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )
گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختیها و بیمهریهای فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریبکارانه عباسیان میزیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.
آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" میگویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری میباشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
شنبه 3/9/1397 - 11:33
ایرانگردی
مدیر میدان مرکزی میوه و تره بار تهران از آماده سازی کامل خوابگاههای موقت رانندگان در این میدان در آستانه فصل سرما خبر داد و گفت: با بازسازی این خوابگاهها و تجهیز و تکمیل آنها به امکانات و تجهیزات مورد نیاز، رانندگان در مدت توقف خود در میدان مرکزی، میتوانند از این فضاها استفاده کرده و در آنها استراحت کنند.
به گزارش روابط عمومی سازمان مدیریت میادین شهرداری تهران؛ سعید سالاری با اشاره به بازپیرایی دو خوابگاه موقت برای رانندگان در میدان مرکزی میوه و تره بار گفت: ایجاد مکان مناسب برای استراحت رانندگان با استقبال این عزیزان که از راههای دور و نزدیک، نسبت به حمل و نقل انواع محصولات کشاورزی به مقصد پایتخت اقدام میکنند رو به رو میشود، یکی از اولویتهای سازمان مدیریت میادین میوه و تره بار است که با جدیت دنبال میشود.
وی در پایان بر لزوم ارتقای کیفیت خوابگاههای موجود و استقرار امکانات و ملزومات رفاهی در آنها تاکید و خاطرنشان کرد: هر چند سازمان مدیریت میادین، مسئولیتی در قبال تامین خوابگاه برای رانندگان ندارد، اما به منظور تامین آرامش و رفاه نسبی این عزیزان، تلاش کردهایم تا با فراهم آوردن محلی برای استراحت آنها، تا جای ممکن فضای مناسبی را به این منظور آماده کنیم.
چهارشنبه 30/8/1397 - 20:18
ایرانگردی
مدیر عامل شرکت ساماندهی صبح امروز در نشست مشترک با شهردار منطقه 6 از جانمایی چندین نقطه در این منقطه جهت راه اندازی پیاده راه خبر داد.
به گزارش روابط عمومی شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر، تحصیلی ضمن اشاره به حیات شبانه پایتخت از تبدیل خیابان برادران مظفر به پیاده راه ، جهت رفاه حال شهروندان خبر داد.
وی با اشاره به ارائه طرح های ویژه با توافق 2 جانبه منطقه و شرکت پیرامون راه اندازی کاوه ون ها در این منطقه اظهار داشت: مقرر گردید پس از تصویب لایحه ساماندهی کافه های سیار در پایتخت این اقدام با مجوز ساماندهی در محدوده منطقه صورت گیرد.
وی ضمن تشکر از زحمات و همکاری های شهردار منطقه 6 در راستای فعالیت های ساماندهی و انجام مساعدت های لازم در تسریع انجام پروژه های در دست اجرا ، تصریح کرد: به طور قطع ایده ها و همکاری های شهرداری منطقه 6 می تواند تاثیر به سزایی در تحقق اهداف مدیریت شهری داشته باشد.
چهارشنبه 30/8/1397 - 20:16
ایرانگردی
شهرداری منطقه یک تهران در دوره جدید مدیریت شهری با اتخاذ تدابیر لازم و قانون گرای حاکم بر آن کمترین تنش ها را داشته است.
به گـزارش روابط عمومی شهرداری منطقه یک مهنـدس شاپور رستمی معاون هماهنگی امور مناطق شهرداری تهران در مراسم تکریم و معارفه شهردار منطقه یک که با حضور ابراهیم شیخ معاون توسعه منابع انسانی شهرداری تهران، سیاوش شهریور فرماندار شمیرانات و معاونان و مدیران شهری تهران و منطقه یک در سالن اجتماعات این منطقه برگزار شد با بیان مطلب فوق اظهار داشت: علی رغم مشکلات مالی در دوره جدید مدیریت شهری ، حبیب اله تاجیک اسماعیلی شهردار اسبق منطقه یک با یک چارچوب مداری و استفاده از ظرفیت های موجود توانست علاوه بر کاهش تنش ها ، شهر را به خوبی مدیریت و اعتبارات و درآمدهای مورد نیاز را کسب کند.
وی جلوگیری از شهر فروشی را خط قرمز شهرداری تهران دانست و گفت: نگهداشت شهر هزینه بر است و آنچه مورد تاکید مدیریت شهری تهران و دکتر حناچی است جلوگیری از شهر فروشی برای کسب درآمد است و این خط قرمزی است که در همه مناطق مشخص شده و باید سایر ظرفیت ها شناسایی و به کار گرفته شود.
رستمی با تقدیر از زحمات مهندس تاجیک اسماعیلی در زمان تصدی شهرداری منطقه یک از مهندس علی اصغر خرمی شریف نیز که در این مدت با کار صادقانه بعنوان قائم مقام در کنار شهردار منطقه یک فعالیت کردند و به آرامی مسایل و مشکلات را حل و فصل نمودند نیز تشکر کرد و اسماعیل بدریان دهاقانی را بعنوان سرپرست شهرداری منطقه یک معرفی کرد و از ایشان خواست ، بعنوان یکی از مدیران با تجربه ، خوشنام و صادق شهرداری تهران با همت و تلاش دستورالعمل های ابلاغی شهردار تهران را در منطقه به اجرا بگذارد.
وی افزود: با انتخابی که توسط شورای شهر صورت گرفت و دکتر حناچی یکی از معاونان باسابقه و با تجربه شهرداری بعنوان سرپرست شهرداری تهران انتخاب شد امیدواریم شاهد تغییرات خوب در شهر و برای مردم باشیم.
رستمی گفت: از شهروندان خواست هر اقدامی که در مناطق شهر تهران اتفاق می افتد را در حد یک منطقه نبینند چرا که هر اقدامی که در جهت رفاه مردم از جمله فعالیت های شهرسازی، عمرانی و... انجام می شود در سطح ملی است و می تواند به عنوان ایده و الگو قرار گیرد.
ابراهیم شیخ معاون توسعه منابع انسانی شهرداری تهران نیز با تقدیر از تجربیات مهندس تاجیک اسماعیلی ، خوش خلقی، سلامت نفس و اعتبار بالای شخصیتی ایشان را از ویژگی های منحصر به فرد وی دانست و با اعلام مراتب تشکر و تقدیر مهندس حناچی از عملکرد ایشان در مدت 300 روز خدمتی گفت: از تجربیات و نظرات مهندس تاجیک اسماعیلی در سازمان بازنشستگی شهرداری تهران و در حل مسایل مدیریتی این کلان شهر بهره خواهیم گرفت و مهندس بدریان نیز بعنوان سرپرست شهرداری منطقه یک راه و تدابیر جناب تاجیک را تا انتخاب شهردار بعدی دنبال خواهند کرد.
سیاوش شهریور فرماندار شمیرانات نیز از زحمات شهردار منطقه یک تشکر کرد و گفت: تاجیک شهردار پاکدست و نیک نفسی بود که از فروش بیشتر شهر جلوگیری کرد و راه روشن و تابناکی را برای مدیریت صحیح شهری فرا روی همکارانش قرار داد.
وی از مدیریت شهری تهران خواست امنیت شهرستان شمیرانات را که بعنوان شهرستان رود دره ها ، کاخ موزه ها ، سیب و گیلاس ، تفرجگاه و... است و امروزه گرفتار برج ها و مال ها شده بیش از پیش تامین و ارتقا دهند.
تاجیک اسماعیلی نیز برایند خروجی منطقه یک را ناشی از زحمات همه دوستان و همکاران دانست و گفت: هدف اصلی من بعنوان یک کارگزار شهر کسب رضایتمندی شهروندان بود و در این یکسال از همه توانم استفاده کردم و از عملکرد خودم راضی هستم.
اسماعیل بدریان دهاقانی سرپرست شهرداری منطقه یک نیز در این مراسم از حسن اعتماد دکتر حناچی شهردار محترم تهران و واگذاری سرپرستی شهرداری منطقه یک تشکر کرد و گفت: امیدوارم امانتدار خوبی برای شهر باشم.
وی افزود : باز کردن گره از مشکلات مردم را هدف اصلی خود می دانم و اقدام در جهت گسترش حس اعتماد شهروندان به مسئولین را سر لوحه کار خود قرار خواهم داد.
علی اصغر خرمی شریف قائم مقام بازنشسته شهردار منطقه یک نیز فعالیت در شهرداری منطقه یک در کنار مهندس تاجیک اسماعیلی و سایر همکاران را توفیقی برای خدمت رسانی به شهروندان این منطقه دانست و گفت: از این بابت خداوند را سپاسگزارم.
محمود منیعی مشاور عالی شهردار منطقه یک نیز در مراسم تکریم تاجیک اسماعیلی شهردار بازنشسته این منطقه گفت: مردم داری،عدم تبعیض در برخورد با شهروندان، تدبر در اتخاذ تصمیمات،ایجاد فضای با ثبات کاری در میان کارکنان و مهمتر از همه شفافیت،صداقت، پاکدستی وبرخورد با فساد از مشخصه های آقای تاجیک اسماعیلی در دوره خدمتشان در شهرداری منطقه یک بوده است.
چهارشنبه 30/8/1397 - 20:4
ایرانگردی
معاون خدمات شهری و محیط زیست منطقه 10 از اتخاذ تمهیدات مناسب و آمادگی کامل برای مقابله با چالش آبگرفتگی خبر داد.
به گزارش روابط عمومی شهرداری منطقه 10، امیر رشیدی معاون خدمات شهری و محیط زیست منطقه ضمن اعلام این خبر گفت: 13 رشته کانال از منطقه 10 میگذرد که 2 کانال در خیابانهای قزوین، امام خمینی(ره)، کمیل، نواب، گلستان، برادران عرب و خیابان آزادی قرار دارد.
او با اشاره به وجود 27 حوضچه در منطقه ادامه داد: 2 سبد زبالهگیر در شهید سبحانی قرار دارد که یکی به شکل دستی و دیگری به صورت مکانیزه کار جمعآوری زبالهها را از حوضچهها انجام میدهد.
به گفته معاون خدمات شهری و محیط زیست شهردار منطقه 10 برخی از قناتهای منطقه از جمله قنات امینالملک در سایه ساختوسازهای منطقه خشک شدهاند.
معاون خدمات شهری و محیط زیست منطقه افزود: از مرداد امسال طی 2 مرحله، کار لایروبی کانالها، مسیلها و حوضچهها در منطقه انجام شده است و در حال حاضر آمادگی کامل برای مقابله با چالش آبگرفتگی را داریم این در حالی است که همه این هزینهها میتوانست در سایه مشارکت مردم در مسیر ارتقای خدمات شهری هزینه شود.
رشیدی ادامه داد: رهاسازی زبالهها در کانالهای شهری، عدم رعایت قانون قرار دادن زبالهها رأس ساعت 9 شب در داخل مخزنها و... از مهمترین عوامل مؤثر آبگرفتگی مسیلهاست که هزینههای زیادی را به شهرداری تحمیل میکند زیرا هزینههای خدمات زیرزمینی از خدمات رو زمینی گرانتر است.
چهارشنبه 30/8/1397 - 20:0
ایرانگردی
کانال CNN: Huawei Mate 20 Pro شاید بهترین و قویترین پرچمدار امسال باشد
سیانان فیلیپین Mate 20 Pro را به عنوان یک گوشی چشمگیر معرفی کرده که توانسته ترکیبی از طراحی شیک، پردازندهای سریع و دوربینی هنری را با هم داشته باشد و حدس میزند که این محصول می تواند بهترین و قویترین پرچمدار سال باشد.
https://www.youtube.com/watch?v=URHpPfaWWQY
روزنامه SUN انگلستان: این گوشی ها (Huawei Mate 20) گوشیهای برگزیده ما برای هر سطح درآمدی در نوامبر 2018 هستند.
سان مینویسد که Huawei Mate 20 Pro یکی از بهترین گوشیهای هوشمندی است که شما میتوانید آن را در نوامبر سال 2018 ، به لطف پردازشگر Kirin 980 پرسرعتش، دوربین عکاسی سهلنزه با عملکرد بالا و باتری 4.200 میلیآمپری، بخرید.
«ما با کیفیت دوربین و قدرت محاسبهای که Huawei Mate 20 Pro ارائه میدهد، بسیار تحتتاثیر قرار گرفتهایم. گوشی گران قیمتی است، اما مطمئنا چیزی را که بابتش هزینه میکنید، دریافت خواهید کرد.»
«این یک توانایی منحصربهفرد است؛ این گوشی میتواند با استفاده از شارژ معکوس بیسیم، دیگر گوشیهای هوشمند (از جمله آیفون XS) را شارژ کند.»
https://www.thesun.co.uk/tech/7731121/best-smartphones-2018/
HUAWEI P20 Pro جایزه «بهترین گوشی» و «محصول سال» را از سایت Pocket-lint دریافت کرد
در روزهایی که گذشت، هوآوی با کسب جوایز بهترین گوشی و محصول سال توسط HUAWEI P20 Pro، به بزرگترین برنده جوایز گجتهای سایت Pocket-lint تبدیل شد.
«هوآوی با دریافت جایزه بهترین گوشی و محصول سال برای Huawei P20 Pro، بزرگترین برنده در شب جایزهها بود.»
https://www.pocket-lint.com/gadgets/news/146303-ee-pocket-lint-gadget-awards-2018-in-pictures
آزمون دوربین Huawei Mate 20: همه امکانات خلاقانه را پیشکش میکند
استفن هرگت (Steffen Herget) از سایت AndroidPIT درباره دوربین سهلنزه Huawei Mate 20 Pro نوشته: «بهطرز شگفتانگیزی مهیج است و همه امکانات خلاقانه را پیشکش میکند.»
در آزمایشی که استفن انجام داده، او حالت پرتره را حتی در نور کم، بسیار چشمگیر دانسته و خاطرنشان کرده که محدوده بزرگنمایی عظیم آن به کاربران اجازه میدهد موقعیتهای جالب را با جزئیات بیشتری ثبت کنند. او گفته: « Mate 20 Proیکی از بهترین دوربینهای گوشیهای هوشمند سال 2018 را دارد و از زمان P20 Pro این همه از عکاسی لذت نبردهام. برای همین به سختی میتوان در بین گوشیها حال حاضر امکانات خلاقانهای را که دوربین Huawei Mate 20 Pro ارائه میدهد پیدا کرد. محدوده بزرگنمایی عظیم آن -از زاویه بسیار باز تا تله فتو- بسیار سرگرمکننده است و کیفیت تصاویر هم معمولا بسیار خوب است.»
https://www.androidpit.com/huawei-mate-20-camera-review
دلایلی برای خرید Huawei Mate 20 Pro و Huawei Mate 20 Lite
سایت Pocket-lint در یک پست اسپانسری، چند دلیل برای خرید Huawei Mate 20 Pro از جمله سیستم دوربین لایکا، شارژ بیسیم و سنسور اثر انگشت روی نمایشگر را برجسته کرده است.
«این گوشی شارژ بیسیم را به سطح جدیدی میبرد.»
https://www.pocket-lint.com/phones/deals/huawei/146272-reasons-to-buy-the-huawei-mate-20-pro-and-huawei-mate-20-lite
Google Pixel 3 XL علیه Huawei Mate 20 Pro: بزرگترین نبرد پرچمداران اندرویدی
«دیوید نیلد» ( David Nield) از مجله T3 در مقایسه با Google Pixel3XL، از سرعت عملکرد Mate 20 Pro، صفحه نمایش بزرگ و «ناچ» جذابش تعریف کرده. او نتیجه گرفته که Mate20 Pro یکی از بهترین گوشیهای هوشمند هوآوی تا به اینجا است.
«اگر سریعترین گوشی ممکن، بزرگترین صفحه نمایش و جذابترین ناچ طراحیشده را میخواهید، پس احتمالا باید Huawei Mate 20 Pro را انتخاب کنید. این گجت یکی از بهترین گوشیهای هوشمند هوآوی تا به اینجاست و شما قطعا در هیچ قسمتی از آن ناامید نخواهید شد.»
https://www.t3.com/features/google-pixel-3-xl-vs-huawei-mate-20-pro
چهارشنبه 30/8/1397 - 19:29