حکمت 32 ارزش و والایى انجام دهنده کارهاى خیر (اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
نهج البلاغه
حکمت 30 پرهیز از غفلت زدگى (اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پردهپوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است
حکمت 31 (اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، جواب داد) 1- شناخت پایههاى ایمان: ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوتهایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم مىترسد، از حرام دورى مىگزیند، و آن کس که در دنیا زهد مىورزد، مصیبتها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مىکشد در نیکىها شتاب مىکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مىزیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتىها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد. 2- شناخت اقسام کفر و تردید: و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،«» ستیزهجویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.«» و آن کس که به ستیزهجویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهىها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد. (سخن امام طولانى است چون در این فصل، حکمتهاى کوتاه را جمع آورى مىکنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت 29 ضرورت یاد مرگ (اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مىگذارى و مرگ به تو روى مىآورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.
حکمت 28 برترین پارسایى (اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت 27 روش درمان دردها (بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت 26 رفتار شناسى (و نقش روحیّات در تن آدمى) (علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزشهاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت
حکمت 25 ترس از خدا در فزونى نعمتها (اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مىبینى که انواع نعمتها را به تو مىرساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
حکمت 24 روش یارى کردن مردم (اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.