بوده است از دعاى آن بزرگوار در پناه بردن از شیطان و دشمنى و مكر او.
شیطان: ماخوذ از شطن به معنى بعد از باب دورى آن خبیث از صلاح و حیر و یا از شاط و الف و نون او زاید است به معنى بطلان و هلاك و احتراق است زیرا كه آن بدبخت باطل است بالذات و باطل كننده است مصالح خود و دیگران را.
در حقیقت و وجود او خلافى است جماعتى منكر وجود اویند و اهل رشد تماما از انبیاء و اوصیاء از اهل اسلام معتقد به وجود او هستند و او را مخلوق خدا دانند مثل آن كه آدم را مخلوق دانند لكن آدم از گل و او از نار، و فرقه منكر شیطان و جن هر دو هستند و گویند نفوس شریره شیطان و جنند بطلان این قول علاوه بر آیات قرآنیه خلاف وجدان و شهود در بلاد و جبال و بیشهها و حمامات به كرات مشاهده شده است بلكه نقل شده در بیشهها با گرگ او را مشاهده مىكنند و او را مىخورند و وجود جن از بدیهیات است.
مرحوم آقا رضى قزوینى صاحب لسان الخواص منكر بوده است وجود جن را، شبى مشغول به نوشتن این مسئله بود كه گربه داخل شد بر او و تكلم نمود با او كه آقا رضى چه مىنویسى؟
متعجب شد و فرمود: مسئلهاى است مىنویسم.
گفت: چه مسئله؟
فرمود: انكار وجود جن.
گفت: غلط مىنویسى من جن هستم.
بعد آقا رضى با وى سئوالاتى نمود از جمله سئوالات او این بود كه قاتل جناب سیدالشهداء كه بود؟
عرض نمود: سنان بن انس نخعى، در وقت مجاورت مرحوم ابن طاوس در مشهد غروى زنان داخل در حمام شدند در مسلخ حمام لباس خود را كندند دیدند كه لباس آنها را مىاندازند در صحن حمام هر قرد كه آوردند در مسلخ گذاشتند انداخته مىشود در صحن حمام بعضى از زنان رفتند خدمت ابن طاوس و شرح حال خود نمودند مرحوم سید، خدمتكار خود را روانه نمود در حمام، فرمود: بگو سید گفته است: شما مجاورید ما نیز مجاوریم اگر بنا بر اذیت است خواهم به جدم شكایت نمود خدمتكار سید مطلب را به حمام رساند اذیت موقوف شد.
از فاضل كامل محقق آخوند ملا محمد سراب تنكابنى حكایت شده كه در سفر زیارت ائمه عراق مردى را دیدم كه هر وقت كه سوار راحله مىشدم او در پیش روى من راه مىرفت و وقتى كه وارد منزل مىشدم از نظرم غایب مىشد، روزى از بعضى اهل قافله سئوال از حال او نمودم گفت: این مرد در وقتى كه ما داخل منزل مىشویم از ما طعامى مىگیرد و مىرود و ما او را نمىبینیم تا وقت كوچ كردن.
پس تعجبم زیاد شد پس منتظر شدم زمان رحیل و كوچ را، پس دیدم كه در آن وقت حاضر شد و پیش روى من راه مىرود مثل روزهاى گذشته پس تأمل در حال او نمودم دیدم در هوا راه مىرود پاى به زمین نیست بر من خوف حاصل شد از حال او پس او را طلب نمودم و سئوال از حال او نمودم گفت: من مردى هستم از جن عهد نموده بودم كه اگر خدا مرا از فلان بلیه نجات دهد پیاده به زیارت سید الشهداء بروم با یكى از علماء شیعه، شنیدم شما را كه به زیارت مىروید وفاء به عهد خود نمودهام.
آخوند سئوال نمود كه: طعام كه مىگیرى چه مىكنى و حال كه شما طعام میل نمىكنید؟
عرض نمود كه: به فقراء قافله بذل مىنماییم.
آخوند از او سئوال نمود طعام شما چه است؟
عرض نمود: صورت خوش و جسد خوش كه مىبینیم او را به سینه خود منضم مىنماییم و بوى كنیم و به بوى نمودن او كیف كنیم و قوت مىیابیم چنان چه شما به طعامتان قوت مىیابید پس اگر دیدید كسى از اینها را كه اختلالى در عقل او شد از اثر او است و علاج او آن است كه آب سداب را بگیرد و اگر ممزوج به سركه نماید خوبتر است چند قطره از آن در سوراخ بینى او بچكاند او خواهد آن جنى را كشت و عافیت خواهد یافت.
آخوند فرمود: در آن سفر در بعضى از منازل كه وارد شدیم و او در اكرام ما كوشید مرد جنى به نزد من آمد و گفت: امر نما صاحب منزل را كه خروس سفیدى كه در خانه دارد از براى ضیافت شما ذبح كند من به صاحب منزل گفتم او رفت و ذبح نمود بعد از لحظهاى در خانه صداى گریه و ناله بلند شد پس خود صاحب منزل آمد سئوال از حال او نمودم و گفت: وقتى كه ذبح خروس نمودم، عارض شد بعضى از اطفال را شبه جنون و دیوانگى.
آخوند فرمود: به او گفتم دوا و علاج او نزد من است طلب سداب و سركه نمودم چند قطره در دماغ آن طفل ریخته شد طفل خوب شد و صدایى شنیدم كه شخص او را نمىدیدیدم مىگفت: واى به من كه به واسطه یك كلمه كه سرّ بود فاش نمودم بر پسر آدم خود را به قتل رسانیدم.
آخوند فرمود: بعد از آن، آن مرد جنى را ندیدم معلوم شد كه او بود.
میرحسین قاضى در شرح دیوَ أنْ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام حكایت مىكند از ملا جلال دوایى گفت: در سفر مكه در بعضى از منازل فرود آمدیم برادرزاده من رفت كه بول كند غایب شد، هر قدر تفقد نمودیم ندیدیم تا وقت عصر در آن منزل توقف نمودیم چون وقت عصر شد برادرزاده من با حال پریشان و اضطراب آمد صورت حال از او سئوال نمودم گفت: من بیرون رفتم از جهت حاجت در صحرا مارى به نظرم آمد زدم او را كشتم همین كه او را كشتم، دیدم جمعى به من هجوم آوردند یكى مىگوید: پدر مرا كشتى و دیگرى مىگوید: برادر مرا كشتى و دیگرى مىگوید: پسر مرا كشتى و هكذا و از من مطالبه قصاص مىكنند من انكار نمودم كه من كسى را نكشتهام بالاخره قرار شد كه برویم مرافعه كنیم مرا بردند نزد شخصى چون داخل شدیم آن جماعت انشاء دعوى نمودند قاضى از من سئوال نمود كه: چه مىگویى در جواب این جماعت؟
گفتم: من كسى را نكشتهام مگر مارى در صحرا.
آن جماعت گفتند: آن مار از ما بود قاضى به آن جماعت گفت: شما را نیست كه از این قصاص نمایید زیرا كه از نبى اكرم شنیدم كه فرمود كه:
هركه از زى خود بیرون رود خون او هدر است صاحب شما كه به این صورت بیرون آمده است خون او محترم نیست.
خلاصه كلام: امثال این حكایات بسیار است كه از مجموع آنها انسان را قطع حاصل مىشود به وجود جن، و اما شیطان جمعى از انبیاء خبر دادند بر این كه مصور شده است نزد ایشان و قرآن ما صریحست بر وجود آن خبیث و عتو او و تكبر او به آدم و طلب مهلت از خداى عز وجل تا یوم الوقت المعلوم و قسم خوردن او بر این كه خواهم بنى آدم را اغواء نمود، و جلى از روایات نیز به مضمون آیات وارد است و آن خبیث تصرفاتى او را هست در انسان مثل جریان خون در عروق انسانى و هر یك را از جهتى اغوا نماید غالب اغواء در نفوس ضعیفه كفر و شركست چنان چه بالعیان و السماع مشاهده شده است از بعضى كه او را تخویف كنند از قیامت و آتش و عذاب قبر در جواب گوید: كه كى سر شكسته از قبر بیرون آمده است و بعضى را به عجب و بعضى را به حسد و بعضى را به تمنى و آرزو و هكذا و آن وجود خبیث رذل را شبهاتیست كه آن شبهات را اعتراض كند بر ملائكه یكى از آنها آن است كه خداى عز و جل پیش از خلقت من عالم بود چه از من صادر خواهد شد و چه از من حاصل مىشود چرا مرا در روز اول خلق نمود حكمت خلقت من چه بود جواب این شبهه در كتاب وسیلة النجاة خود در باب جبر و تفویض بیان نمودهام محصل آن آن است كه:
خداى عز و جل جعل مهیت ننموده است بلكه ایجاد مهیت نموده است و ایجاد من حیث هو ایجاد از آثار قدرت است و وجود غیر محض است نه شر تفصیل جواب این شبهه و مثل این را در آن كتاب ذكر نمودهام عمده انسب در این مقام آن است كه ذكر شود كه انسان در هیچ وقتى از اوقات از این دشمن كه او را سلطنت قاهره كامله است بر او غفلت ننماید و در حذر باشد از او و پناه به خداى ببرد از عداوت او تا نجات یابد لكن آن اسبابى كه او را هست خصوص اسباب او بر وفق نفس انسان چگونه نجات خواهد یافت بعد از این كه او در انسان سلطنتى دارد مثل خون در عروق و از جهت او تسویلات و مكائدى است نجات از دام او نیست مگر به اعانت خدایى.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ كَیْدِهِ وَ مَكَآئِدِهِ وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَآئِدِهِ
اللغة:
نزعات: جمع نزعه فساد نمودن است.
رجم: به معنى طرد و بیرون نمودن.
رجیم بر وزن فعیل به معنى: مرجوم یعنى مطرود.
مكائد: جمع كید یا اسم مكان یا زمان كه مكیده باشد.
امانى: بیاء مشدده جمع امنیه خبر كذب.
مواعد: جمع موعد مصدر میمى یا اسم زمان یا مكان از وعد.
مصاید: جمع مصیده عبارت از شكار كردن است و كلام در آن مثل مكائد و مواعد است.
یعنى : اى خداى من پناه به تو مىبرم من به تو از فسادهاى شیطان رانده شده و از دشمنى او و از آفات و جاهاى دشمنى او و از اعتماد نمودن به دروغهاى او و وعدههاى او و فریب او و از صیدهاى او.
وَ أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِى إِضْلالِنَا عَنْ طَاعَتِكَ وَامْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِكَ أَوْ أَنْ یَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا أَوْ أَنْ یَثْقُلَ عَلَیْنَا مَا كَرَّهَ إِلَیْنَا
اللغة:
امتهان: از مهن به معنى ذلت.
الاعراب: امتهاننا عطف باضلالنا فاعل حسن و كره شیطان.
یعنى : پناه مىبرم از این كه به طمع اندازد نفس خود را در گمراه نمودن ما و خوار نمودن ما به معصیت تو یا این كه نكو نمایاند نزد ما آن چه را كه نیكو گردانیده است از براى ما یا این كه گران نماید بر ما چیزى را كه گران نموده است به سوى ما به عبارت اخرى محرمات خداى عز و جل را لباس حسن و زیبایى پوشد و واجباتش را سنگین و سخت نمایاند.
بدان كه یكى از كیدهاى آن ملعون آن است كه طاعات را بد كند نزد تبعه خود و معاصى را خوب چنان چه این حالت بالعیان مشاهده مىشود از اهل معصیت.
اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِكَ وَاكْبِتْهُ بِدُءُوبِنَا فِى مَحَبَّتِكَ
اللغة:
خساء: منع سگ است از اقبال و امر او است به تولى و ادبار چنان چه در فارسى گویند چخ چخ.
كبت: به تقدیم باء به معنى ذلت.
دؤب: به معنى مشقت و تعب.
یعنى : اى خداى من بران و لال نما او را از ما به سبب عبادت كردن ما تو را و ذلیل و خوار نما او را به سبب تعب و مشقت كشیدن ما در راه دوستى تو.
یعنى : توفیق عبادت و محبت ده تا او از ما دور و محروم گردد.
ایقاظ: قوله بدؤ بنا اشاره است به سوى این كه محبت خدا در تعب و مشقت است زیرا كه دوست، دوست نیست و نخواهد شد مگر این كه فناء فى الله شود و محبت او را دست آوردن و رسیدن به آن مرتبه اعلى و فایز بر آن نمىشود مگر به شق انفس و تحمل امور صبعه مشكله در راه او مثل فایز شدن رسول الله صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین علیهالسلام و اولاد معصومین ایشان علیهم السلام.
اللهم وفقنا لاتباع آثارهم.
وَاجْعَلْ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُ سِتْراً لا یَهْتِكُهُ وَ رَدْماً مُصْمِتاً لا یَفْتُقُهُ
اللغة:
ستر: پرده.
ردم: دیوار محكم یا سد مقابل فتح.
مصمت: میان پر ضد مجوف.
فتق: شكافتن.
یعنى : بگردان میان ما و میان او پردهاى كه نتواند درید او را و سد محكمى كه نتواند او را شكافت و این ستر و ردم نیست مگر این كه موفق شود به تقوى و پرهیزگارى چنان چه از خواندن قرآن مابین پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و كفار حجاب مستور مجعول نمود.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَآئِكَ وَاعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَایَتِكَ وَاكْفِنَا خَتْرَهُ وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ
اللغة:
ختر: حیله و فریب.
و قوله: و ولنا.
یعنى : بگردان ما را از عقب او یعنى پیش روى او نباشیم كه اطاعت او نماییم بلكه مخالفت او نماییم.
یعنى : خدایا رحمت فرست بر محمد و آل او و مشغول نما او را از ما به بعض دشمنان خود و حفظ و نگهدارى نما ما را به نیكویى رعایت خود و كفایت نما ما را گول و فریب او را یعنى از حیله او و بگردان ما را عقب سر او.
وَاقْطَعْ عَنَّآ إِثْرَهُ
اثر به كسر همزه یعنى علامت.
یعنى : قطع نما تو از ما علامت او را.
یعنى : بعضى از صفات و علائم او در ما باشد كه سیماى ما سیماى مجرم باشد دفع نما از ما.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلالَتِهِ وَ زوِّدْنَا مِنَ التَّقْوَى ضِدَّ غَوَایَتِهِ وَاسْلُكْ بِنَا مِنَ التُّقَى خِلافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَى
اللغة:
امتاع: چیز دادن و بهرهمند شدن.
غوایه: گمراه نمودن.
ردى: هلاكت.
یعنى : بهرهمند نما تو ما را از هدایت به مثل گمراه نمودن او و توشه بده تو ما را از تقوى ضد گمراهى نمودن او و داخل نما تو ما را از تقوى به خلاف راه او از هلاكت.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ لَهُ فِى قُلُوبِنَا مَدْخَلاً
مدخل: یعنى منزل یا نزول.
یعنى : خدایا نگردان از براى او در دلهاى ما منزل.
روایت شده است كه حضرت عیسى علیه السلام از خدا خواست كه بر او بنماید منزل شیطان را در پسران آدم پس خداى عز و جل نمودند بر او پس دید سر او را مثل سر مار، سر خود را گذاشته بود در قلب او پس هر وقت اسم خدا را مىبرد او كناره مىنمود هر وقت كه متذكر نمىشد سر خود را در وسط قلب او مىگذاشت.
وَ لا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیمَا لَدَیْنَا مَنْزِلاً
به فتح میم و كسر زاء اسم مكان، توطین از وطن موكد شده به نون تاكید ثقیله فاء در فیما لدینا مىشود اشاره به منازل باشد.
یعنى : وطن قرار نده تو از براى او در آن چه كه در نزد ما است هیچ منزلى را منزل اشاره به جوارح است یعنى در جوارح ما از براى او منزل قرار نده.
اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ فَقِنَاهُ وَ بَصِّرْنَا مَا نُكَایِدُهُ بِهِ وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ وَ أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّكُونِ إِلَیْهِ وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِكَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ
یعنى : اى خداى من آن چیزى را كه زینت داده است از براى ما از باطل پس بشناسان تو به ما او را و چون شناسانیدى تو او را به ما پس نگاه دار ما را از او و بینا گردان تو ما را از چیزى كه كید كنیم او را به آن چیز و الهام نما تو ما را از آن چه را كه آماده نمودیم از براى او و بیدار نما تو ما را از خواب غفلت به اعتماد ما به او و نیكو نما تو به توفیق دادن تو ما را به اعانت نمودن ما بر او.
اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَآ إِنْكَارَ عَمَلِهِ وَالْطُفْ لَنَا فِى نَقْضِ حِیَلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَحَوِّلْ سُلْطَانَهُ عَنَّا وَاقْطَعْ رَجَآءَهُ مِنَّا وَادْرَأْهُ عَنِ الْولُوعِ بِنَا
اللغة:
اشرب: یعنى مخلوط كن یا آب بده قلوب ما را از انكار عمل او و لطف به ما كن در شكستن حیلههاى او، اى خداى من درود بفرست بر محمد و آل او و بگردان تو سلطنت او را از ما و ببر امید او را از ما و دفع كن تو او را از حرص به ما.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ آبَآءَنَا وَأُمَّهَاتِنَا وَاولادنَا وَأَهَالِینَا وَذَوِى أَرْحَامِنَا وَقَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ المؤمنین وَالمؤمناتِ مِنْهُ فِى حِرْزٍ حَارِزٍ وَحِصْنٍ حَافِظٍ وَكَهْفٍ مَانِعٍ وَأَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً وَاقِیَةً وَأَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَةً مَاضِیَةً
اللغة:
حرز: محلى كه چیزى در او حفظ كنند.
حصن: قلعه، پناه و ملجاء.
جنن: جمع جنه سپر.
اسلحه: جمع سلاح.
ماضیه: یعنى برنده و كاركننده.
یعنى : خداوندا رحمت كن بر محمد و آل او و بگردان پدران ما و مادران ما و فرزندان ما و اهلهاى ما و خویشان ما و نزدیكان ما از مردان مؤمنین و زنان مؤمِنَات در محل محكم و قلعه نگاهدارنده و پناه منع كننده و بپوشان ایشان را از او سپرها و سلامتهاى نگاه دارنده و ببخش ایشان را سلاحهاى برنده.
اللَّهُمَّ وَاعْمُمْ بِذَلِكَ
یعنى : كور بكن به این مراتب كه تو را خواندم.
واعمم: ماخوذ است از عمى به معنى كورى در بعضى از نسخهها دارد كه واعمم از عموم به معنى شمول.
مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبوبِیَّةِ وَ أَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ وَ عَادَاهُ لَكَ بِحَقِیقَةِ الْعُبُودِیَّةِ وَاسْتَظْهَرَ بِكَ عَلَیْهِ فِى مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّةِ
قوله استظهر: یعنى یارى جست به تو بر ضرر شیطان در دانستن علم به وجود رب یا دانستن علم الشریعه.
یعنى : درباره هر كس كه به ربوبیّتت گواهى داده، و در یگانگیت اخلاص ورزیده، و با شیطان به جهت حقیقت بندگى دشمنى داشته، و از تو علیه او در شناخت علوم ربانى یارى گرفته.
اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ وَافْتُقْ مَا رَتَقَ وَافْسَخْ مَا دَبَّرَ وَ ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ وَانْقُضْ مَآ أَبْرَمَ
اللغة:
ثبط: به ثاء مثلثه منع نمودن.
رتق: بستن.
یعنى : باز كن اى خداى من آن چیزى را كه او بست و بشكاف آن چیزى را كه دوخت و زائل نما آن چیزى را كه عزم نموده است و بشكن آن چیزى را كه او محكم نموده است.
اللَّهُمَّ وَاهْزِمْ جُنْدَهُ وَ أَبْطِلْ كَیْدَهُ وَ اهْدِمْ كَهْفَهُ وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ
یعنى : اى خداى من فرار ده تو سپاه او را و باطل نما تو دشمنى و حیله او را و ویران نما تو بنیان و ماوى او را و به خاك بمال تو دماغ او را.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِى نَظْمِ أَعْدَآئِهِ وَاعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَآئِهِ لا نُطِیعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا وَ لا نَسْتَجیبُ لَهُ إِذَا اذا دَعَانَا
استهوانا: یعنى هرگاه طلب خوارى ما نماید و خدعه و فریب ما دهد.
یعنى : اى خداى من، قرار ده ما را در صف دشمنان شیطان، و بركنار نما از شمار دوستانش تا او را پیروى نكنیم، و چون ما را دعوت كند به اجابتش برنخیزیم.
نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا وَ نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا
مناواه: از نؤ به معنى نهوض و برخواستن و در مقام كنایه از عداوت نمودن.
یعنى : تا این كه امر نماییم ما به عداوت او كسى را كه اطاعت نماید امر و گفته ما را و وعظ نماییم.
یعنى : باز داریم از پیروى او كسى را كه پیروى كند زجر و نهى ما را.
به عبارت اخرى اولیاى او نشویم از براى او دعوت نماییم بلكه بر خلاف او عمل كنیم و مردم را دعوت كنیم به دشمنى او.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِینَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ المؤمنین وَالمؤمناتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِكَ مِنْ خَوْفِهِ وَاسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ و أَعْطِنَا مَآ أَغْفَلْنَاهُ وَاحْفَظْ لَنَا مَا نَسِینَاهُ وَ صَیِّرْنَا بِذَلِكَ فِى دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ المؤمنین آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
خاتم: تواند اسم فاعل باشد به كسر.
و بعضى گفتهاند: خاتم به معنى زینت.
یعنى زینت پیغمبران و او از ختم است و نبى ما صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آخر پیغمبران است و منافات ندارد با رجعت عیسى علیه السلام و نزول آن از آسمان در بعد از این زیرا كه آن بزرگوار از پیغمبران سلف است و بعد از نزول داخل در امة مرحومه است و به شریعت پیغمبر ما خواهد عمل نمود.
اسمع: یا از سمع مجرد به معنى استجب است و یا از اسماع به معنى شنواندن.
بنا بر اول یعنى بشنو از ما دعاى ما را كنایه از قبول است و بنابر ثانى یعنى بگردان تو آن چیزى را كه ما تو را به او خواندیم مسموع و مستحق مر اجابت فتامل.
یعنى : اى خاى من رحمت فرست بر محمد و آل او كه آخر پیغمبرانست و پیشوا و بزرگ فرستادگان است و بر اهل بیت او كه خوبان و پاكان هستند و پناه ده ما را و خویشان ما را و برادران ما را و همه مردان مومن و زنان مؤمِنه را آن چه پناه بردیم از آن و نجات بخش ما را از آن چه طلب نجات از آن كردیم و بشنو از براى ما آن چه را كه خواندیم به او و بده ما را از آن چه را كه غفلت نمودیم از او.
یعنى عفو كن و نگهدار از براى ما آن چه را كه فراموش نمودیم او را و بگردان تو ما را به این سبب در درجات صلحا و مراتب مؤمنان استجابت نما اى پروردگار عالم.
وَ كَانَ مِنْ دُعَآئِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ إِذَا وقعَ عَنْهُ مَا یَحْذَرُ أَوْ یُعَجِّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ
بود از دعاى آن امام علیه السلام زمانى كه دفع نمود خدا از او چیزى را كه مىترسید یا آن كه تعجیل نمود از براى طلب خود.
نظر و تامل كردن در مضمون این دعا دلالت دارد بر شحات تكلم آن جناب بر اعلمیت و اكملیت او.
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَآئِكَ وَبِمَا صَرَفْتَ عَنِّى مِنْ بَلائِكَ فَلا تَجْعَلْ حَظِّى مِنْ رَحْمَتِكَ مَا عَجَّلْتَ لِى مِنْ عَافِیَتِكَ
اللغة:
حظ: نصیب.
حسن قضا: عبارت است از حكم نمودن بر وفق مصلحت.
یعنى : اى خداى من مر تو را است ستایش بر حكم نیكوى تو به آن چه كه دفع نمودى تو از من از بلاى تو پس نگردان تو نصیب مرا از مهربانى خودت آن چه را كه تعجیل نمودى تو از عافیت خود.
فَأَكُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَآ أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِى بِمَا كَرِهْتُ
اللغة:
شقوه: بدبخت شدن مقابل سعد كه به معنى خوشبختى است.
الاعراب: فاء مىشود به معنى حتى بوده باشد و مىشود فصیحه باشد.
یعنى : اگر حظم عافیت دنیوى باشد فقط پس مىباشم من بدبخت به سبب آن چیزى كه دوست اشتم و خوش بخت شود غیر من به سبب آن چه كه بد داشتم.
حاصل مفاد آن است كه پس بر من در آخرت حظى نیست و بر او در دنیا حظى نیست پس او سعید خواهد شد و من شقى.
از حضرت صادق علیه السلام مروى است كه به درستى كه از براى خدا بندگانى است در زمین از بندگان خالص او در آسمان تحفهاى نازل نشود بر زمین مگر این كه خدا آن تحفه را از ایشان بر مىگرداند و به غیر مىدهد بلیهاى نازل نمىشود مگر این كه آن بلیه را به ایشان مىرساند.
و نیز مروى است كه در بهشت منزلى است كه نتوان رسید به آن منزل مگر این كه او مبتلا به مرض شود در دنیا.
و نیز مروى است كه خداى عز و جل كسى را كه دوست ندارد او را بى نیاز كند از مرض.
و نیز مروى است كه مومن به منزله كفه میزان است هر قدر ایمان او زیادتر شود بلاى او زیادتر شود.
و نیز مروى است كه اگر مومن بداند كه او را چه اجر است در مصایب هر آینه آرزو كند كه بدن او را به مقراض قطعه قطعه نمایند.
وَ إِنْ یَكُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَةِ بَیْنَ یَدَیْ بَلاءٍ لا یَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لا یَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِى مَآ أَخَّرْتَ وَ أَخِّرْ عَنِّى مَا قَدَّمْتَ
اللغة:
ظل: بودن در روز.
و بث: بودن در شب.
وزر: عقوبت و وبال.
الاعراب: من العافیه بیان ما در ما ظلمت و بت.
یعنى : اگر مىباشد آن چه را كه روز نمودم در او یا داخل شب شدم در او از عافیت كه پیش روى بلاى همیشگى و عقوبت برداشته نشده پس مقدم نما تو از براى من آن چه را كه مؤخر نمودى و مؤخر نما از براى من آن چه را كه مقدم نمودى.
مقصود آن است كه بلا را در دنیا بده و عافیت را در آخرت.
فَغَیْرُ كَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَآءُ وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَآءُ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
یعنى : عافیتى كه عقب او بلا و بلایى كه عاقبت او عافیت باشد پس اول زیاد نیست و آخر كم نیست.
یعنى : پس نه بسیار است چیزى كه عاقبت او فناء است و نه اندك است چیزى كه عافیت او بقاء است و رحمت خدا بر محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او.
وَ كَانَ مِنْ دُعَآئِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ عِنْدَ الِاسْتِسْقَآءِ بَعْدَ الْجَدْبِ
بود از دعاى او علیه السلام وقت طلب باران نمودن بعد از گرانى.
و این گرانى و قلت مطر عمده سبب او ظلم است و حكم به ناحق چنان كه از كلام امام علیه السلام در خبر ابى وَ لاد در مكه مستفاد مىشود خداى تعالى بركات زمین را به واسطه وجود ایشان بردارد و كفران نعمت خدا هم سببى است عمده و كذا كثرت فحشاء و منكر مثل زنا و امثال آن.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ وَانْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَكَ بِغَیْثِكَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِكَ الْمُونِقِ فِى جَمِیعِ الافَاقِ
اللغة:
المغدق: به ضم میم و كسر دال از غدق به معنى كثیر و غریز.
امنساق: از سوق به معنى زنده.
مونق: از انیق به معنى خوش آورنده.
الاعراب: المونق و المنساق صفت سحاب هستند.
شرح : یعنى اى خداى من آب ده ما را از آب باران و گسترده كن تو بر ما رحمت را به سبب باران زیاد از ابر آن چنانى كه زنده شده است از براى او روئیدن گیاه زمین تو كه خوشحال كننده است در تمام اطراف و جوانب.
وَامْنُنْ عَلَى عِبَادِكَ بِإِینَاعِ الثَّمَرَةِ وَ أَحْیِ بِلادَكَ بِبُلُوغِ الزَّهْرَةِ
اللغة:
ایناع: از ینع به معنى رسیدن.
زهره به فتح راء به معنى شكوفه.
یعنى : منت گذار تو بر بندگانت به رسیدن میوه و زنده نما تو بلدانت را به رسیدن شكوفه.
مراد به رسیدن شكوفه این است كه شكوفه به آخر رسد زیرا كه اگر باران نباشد خشكى روى دهد و شكوفه مىریزد.
وَ أَشْهِدْ مَلائِكَتَكَ الْكِرَامَ السَّفَرَةَ بِسَقْیٍ مِنْكَ نَافِعٍ دَآئِمٍ غُزْرُهُ وَاسِعٍ دِرَرُهُ وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ
اللغة:
سفره: جمع مكسر یعنى ملائكه نویسندگان.
غزر: به ضم غین و سكون راء كثرت و زیادتى.
درر به كسر دال جمع درّ یقال در اى صب.
وابل: باران دانه درشت.
یعنى : گواه بگیر تو ملائكهات را كه بزرگانند و نویسندگانند به آب دادن از جانب خودت كه نفع دهنده باشد همیشه باشد زیادتى او فراخ و وسیع باشد ریزش او بزرگ باشد دانه او تند و شتاب كننده باشد.
ایقاظ: نكته گواه گرفتن ملائكه از جهت عظمت و بزرگى نعمت سقى است زیرا كه امر حقیر حاجت به گواه گرفتن ندارد و گواه گرفتن خدا ملائكه را از براى ایجاد امر بزرگى است پس مقصود امام علیه السلام آن است كه انعام سقى بفرما به قدرى كه بتواند محل شهادت ملائكه واقع شود.
تُحْیِى بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِى الاقْوَاتِ
آن چنان بارانى باشد كه زنده نمایى به او چیزى كه مرده است، و بر گردانى به او چیزى را كه فوت شده و بیرون آورى به او آن چه را كه آینده است و وسعت دهى تو به او در قوتهاى مردم.
فرق ما بین فوت و موت بعد از اشتراك آنها در مطلق تلف آن است كه فوت آن است كه زمان قابل بود بر اتیان به آن لكن موجود نشد و موت آن است كه شىء موجود بود بعد تلف شد مثلا در نبات ارض اول نمود نمود بعد خشكید یا این كه در اول بار نروئید اول موت و ثانى فوت است و لذا گویند و عرض نمایند به خدا كه اول را زنده كن و ثانى را برگردان فتامل.
سَحَاباً مُتَرَاكِماً، هَنِیئاً مَرِیئاً طَبَقاً مُجَلْجَلاً غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ وَ لا خُلَّبٍ بَرْقُهُ
اللغة:
تراكم: بالاى هم.
هنیىء: گوارا و تعب در آن نباشد.
مرىء: یعنى عاقبت او خوب باشد.
طبق: عموم و شمول.
جلجل: صوت رعد.
ملث: یعنى مقیم و دائم.
ودق: مطر.
خلب: برق بى باران.
الاعراب: سحاب مفعول فیه است از براى سقى و طبق صفت او است.
یعنى : آب بده تو ما را از ابر پى در پى گواراى بى درد شامل شونده نیكو صدا دارنده همیشه نبوده باران و نبوده باشد بى باران برق او.
نكته: بعضى گفتهاند: كه در وقتى كسى را كه تحیت فرستى بعد از آب خوردن، به قول خود هنیىء مرىء به واسطه آن است كه اصل آشامیدن آب در وجود مضر است و بى نفع و لذا دعا كنید از براى او كه آب آشامید كه به او ضرر نرسد.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ
اللغة:
مغیث: صیغه اسم فاعل از غیث به معنى علف و نبات است.
مریع: به فتح میم به معنى ارزان و وفور.
ممرع: اسم فاعل از امرع به معنى ارزانى.
عزیز: كثیر.
نهیض: علفى كه از زمین روید و بر پا شود از نهوض به معنى قام.
مهیض: از هاض به معنى مكسور و شكسته شده.
شرح : یعنى اى خداى من سیراب نما تو ما را بارانى كه روینده گیاه باشد ارزان و ارزان كننده باشد بسیار واسع باشد و كثیر كه برگردانى به سبب آن باران گیاه روینده ایستاده را و ببندى به او شكسته را.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیاً تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ وَ تَمْلا مِنْهُ الْجِبَابَ وَ تُفَجِّرُ بِهِ الانْهَارَ وَ تُنْبِتُ بِهِ الاشْجَارَ وَ تُرْخِصُ بِهِ الاسْعَارَ فِى جَمِیعِ الامْصَارِ وَ تُنْعِشُ بِهِ الْبَهَآئِمَ وَالْخَلْقَ وَ تُكْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ وَ تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِنَا
اللغة:
ظراب: جمع ظرب به معنى كوه.
حباب: جمع حب به معنى چاه.
نعش: به معنى بلندى و ارتفاع.
در: شیر كثیر از پستان.
یعنى : اى خداى من آب ده ما را آبى كه روان سازى از آن كوهها و پر كنى از آن چاهها را و بگشایى به سبب آن نهرها را و برویانى به سبب آن درختها را و ارزان كنى به سبب آن نرخها را در همه شهرها و بلند فرمایى به آن چهارپایان و خلق را و كامل گردانى براى ما به سبب آن پاكیزه روزى را و برویانى براى ما به سبب آن زراعت و كشت را و پر از شیر نمایى به سبب آن پستان را و بیفزایى ما را به سبب قوتى به سوى قوتمان.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُوماً وَ لا تَجْعَل بَرْدَهُ عَلَیْنَا حُسُوماً وَ لا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُوماً وَ لا تَجْعَلْ مَآءَهُ عَلَیْنَآ أُجَاجاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا مِنْ بَرَكَاتِ السَّمَاوَاتِ وَالارْضِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَى ءٍ قَدِیرٌ
اللغة:
ظل: سایه.
حسوم: نحوس.
صوب: نزول باران آن چه به او سنگسار كنند.
اجاج: آب تلخ و شور.
یعنى : اى خداى من نگردان تو سایه او را بر ما ستم و زهر و نگردان تو سردى او را بر ما نحس و برنده. و نگردان بر ما نزول او را سنگسار نمودن و نگردان تو آب او را بر ما آب تلخ بى مزه ناگورا.
اى خداى من رحمت فرست بر محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و آل او علیهم السلام و روزى بده تو ما را از زیادتىهاى آسمان و زمین، به درستى كه تو بر هر شىء قادرى.
بدان كه استسقاء نمودن از مستحبات است و این استسقاء را اقسامى است ادنى مرتبه او دعا است و طلب سقى نمودى نه قبل او صلوات و نه بعد او صلواة است.
اوسط او دعاء نمودن است بعد از صلوات افضل او استسقاء نمودن به آن دو ركعتى كه در كتب فقهیه مذكور است با آن شرایط مقدره منصوصه كه هر یك در مقام خود به تفصیل ذكر گردیده.
نمونه سؤال تغذیه و بهداشت مواد غذایی (3 و 4) (استاندارد مهارت سالم زیستن)
رشته ی مدیریت و برنامه ریزی خانواده
<!--[if !supportLists]-->1. كدامیك از موارد زیر تعریف غذا می باشد؟<!--[endif]-->
الف) موادی كه بصورت جامد وجود دارند و فقط برای رفع گرسنگی می باشد
ب) غذا شامل نان – سبزی – میوه می باشد كه برای رفع نیازهای بدن است
ج) به مواد مایع یا جامدی كه از راه دهان وارد و علاوه بر رفع حس گرسنگی ما نیازهای بدن را نیز تأمین می كنند.
د) می توان بدون مصرف كردن مواد غذایی، گرسنگی و نیاز بدن را تأمین كرد.
<!--[if !supportLists]-->2. مواد مغذی «درشت مغذی ها» شامل چه مواردی می باشد؟ <!--[endif]-->
الف) ویتامین ها – چربی ها ب) مواد معدنی و ویتامین ها
ج) مواد معدنی – ویتامین- كربوهیدرات – پروتئین- چربی (قندها)
د) كربوهیدرات ها (قندها) – پروتئین – چربی ها
<!--[if !supportLists]-->3. كدامیك از موارد زیر جزء كربوهیدراتها (مواد قندی و نشاسته ای) محسوب می شوند؟ <!--[endif]-->
الف) پرتقال – كیوی – لیمو ب) تخم آفتابگردان – پسته – فندق
ج) گندم – برنج – شكر – عسل د) گوجه – كاهو – كلم
<!--[if !supportLists]-->4. در صورت استفاده ی بیش از حد كدام ماده ی غذایی، چاقی ایجاد می شود؟ <!--[endif]-->
الف) شیر و ماست ب) میوه جات مخصوصاً مركبات ج) گوشت و سویا د) چربی ها و قندها
<!--[if !supportLists]-->5. كدامیك از موارد زیر جزء مزایای چربی ها به حساب می آید؟ <!--[endif]-->
الف) علاوه بر تأمین برخی از ویتامین ها مثل ویتامین A و D و E و K ، باعث خوش طعمی غذا می شوند.
ب) در صورت نبودن چربی ها، غذا طعم بهتری پیدا می كند.
ج) در برنامه ی غذایی خود می توانیم چربی ها را بطور كامل حذف كنیم.
د) بیشترین مقدار چربی در میوه جات وجود دارد.
<!--[if !supportLists]-->6. در كره – خامه – زیتون – تخم آفتابگردان ، چه ماده ی غذایی به مقدار زیاد یافت می شود؟ <!--[endif]-->
الف) آهن ب) كلسیم ج) ید د) چربی
<!--[if !supportLists]-->7. مواد مغذی «ریز مغزی » شامل چه موادی هستند؟ <!--[endif]-->
الف) قندها ب) چربی ها ج) مواد معدنی و ویتامین ها د) پروتئین ها
<!--[if !supportLists]-->8. پروتئین ها چه كاری دربدن انجام می دهند؟ <!--[endif]-->
الف) تولید انرژی به مقدار زیاد
ب) رشد و تكامل و ترمیم بافت ها
ج) نخوردن پروتئین باعث افزایش ترمیم بافت ها می شود.
د) پروئین باعث كم شدن رشد و افزایش انرژی می شود.
<!--[if !supportLists]-->9. ویتامین D از چه طریق هایی تأمین می شود؟ <!--[endif]-->
الف) از طریق گوشت و مواد غذایی پروتئین دار
ب) ویتامین D فقط از طریق خوردن مواد غذایی مختلف تأمین می شود.
ج) كمبود ویتامین D باعث كم خونی و فقر آهن می شود.
د) تابش خورشید به پوست – همچنین از طریق مواد غذایی
<!--[if !supportLists]-->10. كدامیك از ویتامین های زیر محلول در آب هستند؟ <!--[endif]-->
الف) A و D ب) C و B ج) A و D و E د) A و D و E و K
<!--[if !supportLists]-->11. ویتامین C در چه مواردی یافت می شود؟ <!--[endif]-->
الف) گوجه فرنگی – فلفل دلمه ای ب) نان بربری ج) حبوبات وگوشت د) ماكارونی
<!--[if !supportLists]-->12. ویتامین A در چه مواردی یافت می شود؟ <!--[endif]-->
الف) جگر – هویج – طالبی ب) نان سنگك ج) آب معدنی د) روغن گیاهی
<!--[if !supportLists]-->13. آب بدن از چه طریقی دفع می شود؟ <!--[endif]-->
الف) تنفس – تعریق – ادرار ب) نیاز انسان به آب 2 لیوان است و همان هم دفع می شود.
ج) فقط از طریق تنفس ریه ها د) باید آب كمتری خورده شود تا دفع كمتر باشد.
<!--[if !supportLists]-->14. كدام دسته از افراد زیر بیشتر در معرض كمبود مواد غذایی هستند؟ <!--[endif]-->
الف) نوجوان – سالمند – كودك – زن شیرده و باردار
ب) افراد میانسال ج) فقط كودكان د) سالمندان
<!--[if !supportLists]-->15. هر سهم میوه دارای چند كالری است.<!--[endif]-->
الف) 800 كالری ب) 60 كالری ج) 450 كالری د) 500 كالری
<!--[if !supportLists]-->16. هر سهم نان و غلات دارای چند كالری می باشد؟ <!--[endif]-->
الف) 200 كالری ب) 125 كالری ج) 80 كالری د) 25 كالری
<!--[if !supportLists]-->17. هر سهم گوشت و حبوبات دارای چند كالری است؟ <!--[endif]-->
الف) 150 كالری ب) 450 كالری ج) 800 كالری د) 100 كالری
<!--[if !supportLists]-->18. چرا بدن به هنگام بیماری به مواد مغذی بیشتری نیاز دارد؟ <!--[endif]-->
الف) در هنگام بیماری به مواد مغذی بیشتری نیاز نداریم.
ب) به علت افزایش سوخت و ساز و ترمیم بافت ها
ج) فقط در یكسری از بیماری ها به مواد مغذی بیشتری نیاز داریم
د) فقط نیاز ما به پروتئین بیشتر می شود.
<!--[if !supportLists]-->19. بهترین زمان تغذیه برای جراحی، چه زمانی می باشد؟ <!--[endif]-->
الف) 4 ساعت پس از عمل جراحی ب) پس از 24 ساعت اولیه ی عمل جراحی
ج) بعد از ظهر روز قبل از عمل جراحی د) 24 ساعت قبل از عمل جراحی
<!--[if !supportLists]-->20. كدامیك از موارد زیر در مورد رژیم غذایی هنگام سوختگی صحیح نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) پروتئین ب) ویتامین C و B ج) مایعات د) مواد غذایی با انرژی و پروتئین كم
<!--[if !supportLists]-->21. سوخت وساز بدن به ازای افزایش هر یك درجه دمای بدن، چند برابر می شود؟ <!--[endif]-->
الف) تغییر نمی كند ب) 7 برابر ج) 1 برابر د) 10 برابر
<!--[if !supportLists]-->22. اگر انرژی كافی به بدن نرسد، بدن از كدامیك از بافت های زیر استفاده نمی كند؟ <!--[endif]-->
الف) ذخیره ی قند ب) ذخیره ی چربی ج) بافت ماهیچه ای د) بافت محكم استخوان
<!--[if !supportLists]-->23. پودر « اّ . آر . اِس» به چه نسبتی با آب مخلوط می شود؟ <!--[endif]-->
الف) 2 بسته پودر با 1 لیوان آب ب) 2 بسته پودر با 2 لیوان آب
ج) 1 بسته پودر با 1 لیوان آب د) 1 بسته پودر با 1 لیتر آب
<!--[if !supportLists]-->24. بهترین راه درمان اسهال چیست؟ <!--[endif]-->
الف) نخوردن آب وهر نوع نوشیدنی ب) جبران آب از دست رفته
ج) استفاده از غذای پر چرب د) خوردن آب قند.
<!--[if !supportLists]-->25. علت ایجاد یبوست چیست؟ <!--[endif]-->
الف) فعالیت زیاد ب) تغذیه نامناسب – تحرك زیاد از حد
ج) تغذیه ی نامناسب – كم تحركی د) مصرف غذاهای پر فیبر
<!--[if !supportLists]-->26. برای برطرف كردن یبوست چه اقدامی انجام می دهید؟ <!--[endif]-->
الف) استراحت زیاد وكم خوردن ب) به هیچ وجه از مایعات استفاده نشود چون یبوست را تشدید می كند.
ج) فقط تحرك زیاد د) مصرف فیبر – مایعات – ورزش
<!--[if !supportLists]-->27. تغذیه ی مناسب برای نفخ شكم كدام است؟ <!--[endif]-->
الف) نفخ شكم پس از یك ماه به خودی خود خوب می شود.
ب) استفاده ی روزمره از نخود و لوبیا
ج) عدم مصرف میوه خام – خیساندن حبوبات
د) مصرف روزانه ی میوه و سبزی خام
<!--[if !supportLists]-->28. در كدام نوع بیماری، افراد چاق می باشند؟ <!--[endif]-->
الف) دیابت وابسته به انسولین ب) بیمار قند نوع اول كه وابسته به انسولین می باشد.
ج) بیماری قند نوع دوم كه غیر وابسته به انسولین است. د) دیابت نوع اول و دوم
<!--[if !supportLists]-->29. كدامیك از موارد زیر برای كنترل دیابت مفید نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) افزایش فعالیت بدنی ب) كم كردن مصرف مواد پر فیبر و پر نشاسته
ج) در كم كردن مصرف قند و شكر د) كم كردن مصرف چربی
<!--[if !supportLists]-->30. در افراد مبتلا به چربی خون بالا، چربی ها در چه قسمت هایی تجمع می یابد؟ <!--[endif]-->
الف) اطراف معده – اطراف روده – زیر پوست ب) اطراف ناخن ها – قرنیه ی چشم
ج) در لوزالمعده – معده د) دیواره سرخرگ – زیر پوست – قرنیه چشم
<!--[if !supportLists]-->31. كدامیك از موارد زیربرای كنترل چربی خون بالا مفید است؟ <!--[endif]-->
الف) خوردن نمك را محدود كند. ب) كم كردن فعالیت های بدنی
ج) مصرف روزانه گوشت قرمز د) مصرف زیادگوشت قرمز و سبزی
<!--[if !supportLists]-->32. فشار خون بالا باعث چه بیماری هایی می شود؟ <!--[endif]-->
الف) نارسایی كلیه – سكته قلبی ب) پوكی استخوان
ج) ترك های ریز روی لب د) لكنت زبان
<!--[if !supportLists]-->33. عواملی كه در بروز فشار خون بالا مؤثر است كدامیك می باشد؟ <!--[endif]-->
الف) سبزی با برگ سبز – موز ب) اضافه وزن – مصرف روغن – نمك
ج) آب پرتقال – موز – آلوزرد د) شیر – دانه ی كنجد
<!--[if !supportLists]-->34. علائم كم خونی فقر آهن كدامیك از موارد زیر است؟ <!--[endif]-->
الف) پر رنگی مخاط دهان و چشم ب) پر تحركی
ج) افزایش انرژی د) رنگ پریدگی – خستگی
<!--[if !supportLists]-->35. كدامیك از موارد زیر جزء توصیه های برطرف كردن وكم خونی نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) مصرف گوشت – جگر ب) خوردن چای و قهوه یك ساعت قبل و بعد از غذا
ج) مصرف مواد غذایی آهن دار د) خوردن ویتامین C همراه غذا
<!--[if !supportLists]-->
36. <!--[endif]--><!--[if !mso]--> <!--[endif]-->
<!--[if !mso]--> | <!--[endif]--><!--[if !mso & !vml]--> <!--[endif]--><!--[if !vml]--> |
<!--[endif]--><!--[if !mso]--> <!--[endif]-->
<!--[if !mso]--> | <!--[endif]--><!--[if !mso & !vml]--> <!--[endif]--><!--[if !vml]--> |
فرمول شاخص توده ی بدن كدامیك از موارد زیر است؟ <!--[endif]--> <!--[if !vml]--><!--[endif]--> <!--[if !vml]--><!--[endif]--> <!--[if !vml]-->
<!--[endif]--><!--[if !mso]--> <!--[endif]-->
<!--[if !mso]--> | <!--[endif]--><!--[if !mso & !vml]--> <!--[endif]--><!--[if !vml]--> |
<!--[endif]--><!--[if !mso]--> <!--[endif]-->
<!--[if !mso]--> | <!--[endif]--><!--[if !mso & !vml]--> <!--[endif]--><!--[if !vml]--> |
الف) ب) ج) د)<!--[endif]--><!--[if !vml]--><!--[endif]--> <!--[if !vml]--><!--[endif]--><!--[if !vml]--><!--[endif]--><!--[if !vml]--><!--[endif]--><!--[if !vml]--><!--[endif]-->
<!--[if !supportLists]-->37. اگر فردی 57 كیلوگرم وزن و 158 سانتی متر قد داشته باشد، شاخص توده ی بدنی او كدامیك از موارد است؟ <!--[endif]-->
الف) 21 ب) 158 ج) 8/22 د) 25
<!--[if !supportLists]-->38. افرادی كه دارای شاخص توده ی بدنی زیر 19 می باشند، چگونگی وضعیتی دارند؟ <!--[endif]-->
الف) چاق ب) لاغر ج) طبیعی د) اضافه وزن
<!--[if !supportLists]-->39. افرادی كه دارای شاخص توده ی بدنی بین 26 تا 30 باشد، چگونه وضعیتی دارند؟ <!--[endif]-->
الف) لاغر ب) طبیعی ج) اضافه وزن د) چاق
<!--[if !supportLists]-->40. افرادی كه دارای وزن مطلوبند، شاخص توده ی بدنی آنها چگونه است؟ <!--[endif]-->
الف) 20 تا 25 ب) زیر 19 ج) بالای 30 د) 26 تا 30
<!--[if !supportLists]-->41. چاقی باعث بروز چه بیماری هایی می شود؟ <!--[endif]-->
الف) تب و لرز ب) برطرف كردن كم خونی ج) كم ذهنی د) فشارخون
<!--[if !supportLists]-->42. برای برطرف كردن چاقی، كدام ماده ی غذایی باید مصرف شود؟ <!--[endif]-->
الف) كره ب) شكر ج)روغن د) میوه و سبزی خام
<!--[if !supportLists]-->43. یكی از راه های افزایش وزن كه بسیار مؤثرمی باشد، كدام است؟ <!--[endif]-->
الف) مصرف میوه ی خام به جای كربوهیدرات ب) افزایش تعداد وعده ها وكم كردن حجم وعده
ج) كم كردن مصرف ویتامین و مواد معدنی د) كم كردن میزان چربی
<!--[if !supportLists]-->44. كدامیك از عوامل زیر ، جزء عوامل بیولوژیكی فساد ومواد غذایی است؟ <!--[endif]-->
الف) نور ب) انگلی ج) ضربه د) حرارت
<!--[if !supportLists]-->45. كدام یك از عوامل زیر جزء عوامل مكانیكی فساد مواد غذایی است؟ <!--[endif]-->
الف) فشار روی میوه ب) حشرات ج) جوندگان د) رطوبت
<!--[if !supportLists]-->46. كدامیك از عوامل زیر جزء عوامل مكانیكی فساد مواد غذایی است؟ <!--[endif]-->
الف) ضربه ب) حرارت ج) نور د) رطوبت
<!--[if !supportLists]-->47. كدامیك از بیماری های زیر از طریق مگس منتقل نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) حصبه ب) وبا ج) اسهال خونی د) فشارخون بالا
<!--[if !supportLists]-->48. مصرف مداوم كلم خام باعث چه می شود؟ <!--[endif]-->
الف) افزایش كلسیم ب) افزایش ذهن كودكان ج) مانع جذب ید د) مانع حركت بدن
<!--[if !supportLists]-->49. آلودگی انگلی و غیره در آب باعث انتقال چه بیماری هایی می شود؟ <!--[endif]-->
الف) قند خون ب) حصبه ج) چربی خون د) فشار خون
<!--[if !supportLists]-->50. مسمومیت غذایی با عوامل شیمیایی دارای این علامت است.<!--[endif]-->
الف) افزایش هوش ب) گرفتگی سرخرگ قلب ج) استفراغ د) عارضه ی كلیوی
<!--[if !supportLists]-->51. مسمومیت سوسیس و كالباس، به علت وجود كدام ماده است؟<!--[endif]-->
الف) مواد تركیبی ب) نیترات و نیتریت ج) مس د) جیوه
<!--[if !supportLists]-->52. كدامیك از عوامل زیر جزء راه های ورود سرب به بدن نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) تنفس هوای آلوده ب) نگه داری غذای اسیدی درظرف سرب دار
ج) غذا د) میوه ی له شده
<!--[if !supportLists]-->53. كدامیك از علائم زیر جزء مسمومیت با سرب نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) سوزش دهان ب) مدفوع خونی ج) سوزش ادرار د) ایجاد خط آبی روی لثه
<!--[if !supportLists]-->54. برای پیشگیری از مسمومیت با سموم آفت گیاهی چه باید كرد؟ <!--[endif]-->
الف) عدم مصرف سبزی ب) عدم مصرف غلات
ج) سبزی وغلات قبل از مصرف خوب شسته شود. د) با شستن سبزی مسمومیت از بین نمی رود
<!--[if !supportLists]-->55. بیشترین خطر مسمومیت با بوتولیسم در كدام مورد وجود ندارد؟ <!--[endif]-->
الف) سبزی – كشك – كنسرو ب) میوه ی پرتقال
ج) گوشت گوسفند – گوشت گوساله د) كنسرو – ماهی
<!--[if !supportLists]-->56. درجه ی حرارت مناسب برای رشد بوتولیسم چند درجه است؟ <!--[endif]-->
الف) 25 تا 37 ب) 45 به بالا ج) 100 درجه د) صفر درجه
<!--[if !supportLists]-->57. آفلاتوكسین در چه ماده ی غذایی یافت می شود؟ <!--[endif]-->
الف) ماهی – گوشت ب) پسته – بادام زمینی ج) كنسرو د) سبزیهای خام
<!--[if !supportLists]-->58. علائم حساسیت غذایی كدام است؟ <!--[endif]-->
الف) تنگی عروق قلب ب) رسوب سرخرگ ج) تب و لرز د) قرمزی پوست - اسهال
<!--[if !supportLists]-->59. درجه حرارت یخچال چند است؟ <!--[endif]-->
الف) صفر ب) 100 درجه ج) بین صفر تا 100 درجه د) زیر صفر
<!--[if !supportLists]-->60. گوشت قرمز و مرغ را تا چه مدت می توان در یخچال نگهداری كرد؟ <!--[endif]-->
الف) حداكثریك هفته ب) تا یك ماه ج) فقط یك روز د) حداكثر 3 ماه
<!--[if !supportLists]-->61. نگه داری روغن جامد و مایع به چه صورت است؟ <!--[endif]-->
الف) دردمای زیرصفر درجه حتماً نگه داری شود. ب) دركنار شیشه ی آفتاب، تا دیرتر فاسد شود.
ج) در دمای بالای 50 درجه و با رطوبت 2- د) در محل خشك – خنك – دور از نور
<!--[if !supportLists]-->62. كدام درجه حرارت باعث از بین رفتن میكروب ها و آنزیم ها می شود؟ <!--[endif]-->
الف) بالاتر از 65 درجه ب) زیر صفر درجه ج) بالای 100 درجه د) حرارت معمولی
<!--[if !supportLists]-->63. علائم سلامتی گوشت قرمز كدام است؟ <!--[endif]-->
الف) رنگ گوشت قهوه ای باشد ب) رنگ گوشت خاكستری باشد.
ج) گوشت بوی پیاز تند بدهد د) به رنگ صورتی باشد.
<!--[if !supportLists]-->64. علائم سلامتی گوشت ماهی كدام است؟ <!--[endif]-->
الف) آبشش ها خاكستری یا قهوه ای ب) فلس ها كنده شده باشد
ج) چشم ها فرو رفته د) آبشش ها قرمز رنگ
<!--[if !supportLists]-->65. علائم مرغ تازه كدام است؟<!--[endif]-->
الف) لكه های آبی و سیاه درتاج ب) لخته های خون درقلب و رگها
ج) ورم و سرخی پوست د) نداشتن علائم پس دادن كیسه صفرا
<!--[if !supportLists]-->66. علائم شیر فاسد شده چیست؟ <!--[endif]-->
الف) رنگ سفید ب) رقیق بودن ج) دلمه شدن د) داشتن چربی
<!--[if !supportLists]-->67. باقی مانده ی كنسروها ی باز شده را چگونه نگه داری كنیم؟ <!--[endif]-->
الف) اگر پروانه ی ساخت داشته باشند، در هوای معمولی ب) در داخل قوطی خودش
ج) در ظرف شیشه ای و در یخچال د) در هوای آشپزخانه ای
<!--[if !supportLists]-->68. برای ضد عفونی كردن سبزی ها ، مایع ظرفشویی را در چه مقدار آب می ریزیم؟ <!--[endif]-->
الف) 1 قاشق غذا خوری مایع ظرفشویی + 5 لیتر آب
ب) <!--[if !vml]--><!--[endif]--> قاشق چای خوری مایع ظرفشویی + 5 لیتر آب
ج) 1 قاشق چای خوری مایع ظرفشویی + 3 لیتر آب
<!--[if !supportLists]-->69. كدامیك از مواد زیر جزء نكات مهم در پخت سبزی نمی باشد؟ <!--[endif]-->
الف) ابتدا آب را بجوشانید سپس 20 دقیقه سبزی را بپزید.
ب) هر چه سبزی را بیشتر سرخ كنیم، انگل های آن بیشتر از بین می روند.
ج) سبزی را به مدت طولانی انبار نكنیم.
د) در ظرف را در هنگام پختن بگذارید.
<!--[if !supportLists]-->70. مدت حرارت دادن شیر، پس از جوش آوردن چقدر است؟ <!--[endif]-->
الف) 15 تا 20 دقیقه ب) 30 تا 35 دقیقه ج) 45 تا 50 دقیقه
مقدمه: پدیده های بی نظیری در قرآن وجود دارد که در هیچ کتاب دست نوشته بشر
یافت نمیشود. حر یک از عناصر قرآن دارای ترکیب ریاضی خاصی میباشد، به طور مثال
تعداد حروف، تعداد حروف هم خانواده، تعداد سوره ها و تعداد آیات همگی دارای نظم
خاصی میباشند.
امروزه، کتب مقدس متعددی (از جمله تورات یهودیان، انجیل مسیحیان، گیتای هندوها
و...) را میتوان یافت که با بررسی دقیق آنها آشکار میشود که همگی برگردان از متن
های اصلی بوده و متن اولیه آنها بطور کامل در دسترس نیست. تنها کتاب آسمانی که به
صورت اولیه و به زبان اصلی موجود است قرآن میباشد. قرآن دین تسلیم به خدای یگانه
را می آموزد و گواهی میدهد که آخرین کتاب مقدس بوده و پس از آن کتاب آسمانی دیگری
نخواهد آمد. یک نکته مهم در رابطه با قرآن آن است که میتوان ریشه های الهی آن را
بوسیله یک سیستم ریاضی که در بطن آن نهفته است ثابت کرد.
اطلاعات اولیه:
قرآن شامل 114 سوره میباشد. زبان اصلی آن عربی است و کوتاهترین سوره آن شامل
3آیه و بلندترین سوره 286آیه دارد. سوره های اولیه از لحاظ تعداد آیات طولانی
تراند و به استثنا سوره ی اول، هرچه به آخر کتاب نزدیکتر میشود سوره ها کوتاه تر
میشوند.
در قرآن 29 سوره با حروف مقطعه آغاز گردیده است. این سوره ها هیچ ترتیب خاصی
ندارند. اولین سوره، سوره بقره(2) و آخرین آنها، سوره قلم(68) میباشد.
اعجاز عددی قرآن:
تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری
را از دریافت دقیق آن ناتوان کرده و از توضیح کامل و بیان آن درمیماند. به طور
مثال :
واژه (اجر: مزد) 108 بار در قرآن آمده و به همین اندازه (فعل: کار) آمده است.
کلمه(جزا)117بار در قرآن بهکار رفته و (مغفرت) 334 بار. پس آمرزش بیش از 2
برابر کیفر بکار رفته است.
در قرآن لفظ ابلیس 11 بار آمده و عینا به همین تعداد فرمان به استغاذه (پناه
بردن به خدا) تکرار شده است . واژه (رسل) 368 بار تکرار شده و واژه نبی 75 بار
،بشیر 18 بار و نذیر 57 بار که مجموع ارقام مذکور 518 مرتبه است . جای شگفتی است
که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده برابر است یعنی اسامی پیامبران
الهی ( آدم، نوح ، موسی و....) نیز 518 بار در قرآن به کار رفته است .
کشف سیستم ریاضی :
یک بیو شیمیست امریکایی مصری الاصل و یک محقق مسلمان به نام دکتر رشاد خلیفه
در اوایل 1970 شروع به ترجمه قرآن به زبان انگلیسی بود . او مصمم بود که توضیحی
برای حروف " مقطعه " اسرار آمیز قرآنی پیدا کند . در پی چنین هدفی او
سوره های مقطعه دار قرآنی را به کامپیوتر وارد کرد . هدف او آن بود که یک رابطه
ریاضی برای نشان دادن اهمیت حروف مقطعه پیدا کند اما برای این کار هیچ ایده ای
برای شروع نداشت . پس از چندین سال تحقیق در سال 1973دکتر خلیفه اولین کتاب خود را
به نام "معجزات قر آنی " اهمیت حروف اسرارآمیز به چاپ رساند.
در ژانویه سال 1974او عدد 19را به عنوان مخرج مشترک سراسر سیستم ریاضی قرآن
شناسایی کرد .
چرا عدد 19 ؟!!
ریاضی کتب آسمانی بر مبنای عدد19 انسان را به تعجب وا می دارد. چرا عدد19 ونه
عدد دیگری مورد استفاده الهی قرار گرفته است . به جز آنکه عدد 19عدد اولی می باشد
در عین حال این عدد معادل مقدار عددی کلمه یکتا (واحد ) می باشد که با استفاده از
حروف ابجد مقدار عددی و ا ح د به
ترتیب 6 ،1 ، 8 ، 4 می باشد که مجموع آنها عدد 19 است .
بنابراین عدد 19 را می توان نشانه ای در کتب آسمانی ، بر یکتا بودن خداوند در
نظر گرفت که اولین اصل همه ی کتاب های آسمانی است .
طراحی بسیار شگفت انگیز
به طور مثال : تعداد سوره های قرآن 114 می باشد یا
6
19 .
تعداد کل آیات جملات قرآن 6346 یا 334
19 .
لغت خدا ( الله ) در قرآن 2698 مرتبه تکرار شده است که معادل 142 19 .
جمع شماره آیاتی که کلمه خدا در آن ذکر شده است 118123 یا 6217 19 می باشد .
در 29 سوره ای که اول آنها با حروف مقطعه آغاز شده است تعداد تکرارهای حروف
مقطعه مربوط به آن سوره در کل سوره ، مضربی از عدد 19 است . به طور مثال در سوره ق
57 بار حرف ق که تنها حرف مقطعه در شروع این سوره می باشد مضربی از 19 است .
57 = 3 19 .
محقق دیگری به نام کوروش جم که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشن
حساب کوچک به نتیجه ای رسید که شما هم میتوانید آن را امتحان کنید. او ابتدا شماره
هر سوره را با تعداد آیات همان سوره جمع نمود، به طور مثال سوره حمد اولین سوره
قرآن و شامل 7 آیه میباشد که مجموع 1+7 عدد 8 میشود که عددی زوج است. به همین
ترتیب
زوج 1+7=8
زوج 2+286=288
فرد 3+200=203
زوج 4+176=180
.
.
.
.
زوج 5+113=118
زوج 6+114=120
همانطور که میدانید مجموع آیه های قرآن 6236 و جمع سوره های آن 6555 است که
اگر عددهای فرد را با هم جمع کنیم به عدد 6555 میرسیم و اگر عددهای زوج را با هم
جمع کنیم به عدد 6236 خواهیم رسید که این دو عدد به ترتیب با جمع سوره های قرآن و
جمع آیه های قرآن میباشد.
نوجه به این نکته ضروری است که اگر تعداد آیات را کم و زیاد و یا جای سوره ها
را با هم عوض کنیم دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت و این نشان دهنده آن است که
تعداد آیات قرآن به همین اندازه و ترتیب سوره ها نیز به همین شکل بوده است و در
نتیجه قرآن نمیتواند کار دست بشر باشد.
نکته جالب دیگر آن است که اگر رقم های 6555 را با رقم های 6236 جمع کنیم عدد
38 بدست می آیدکه خود مضرب 19 است.
از غیبت بسم الله در سوره 9 (سوره توبه) تا بسم الله اضافی در سوره 27 (سوره
نمل) دقیقا 19سوره است. مجموع شماره سوره ها از سوره توبه (سوره نهم) تا سوره نمل (سوره
بیست و هفتم)
9+10+11+...+26+27=342
19 . 18 =342
این مجموع (342) همچنین مساوی است با مجموع کلمات بین دو بسم الله سوره 27
(سوره نمل) 19 . 18=342
با وجود آنکه رشاد خلیفه تحقیقات بسیاری در مورد قرآن انجام داد، اما برای یکی
از کارهای خود دو آیه از سوره توبه را حذف کرد که این کار او خشم مسلمانان را
برانگیخت و عاقبت در سال 1990 به دست مسلمانان کشته شد.
خدایا دلم را همچون نی لبکی چوبین بر لبهای خود بگذار و زیباترین نغمه هایت را
در فضای زندگی انسان ها مترنم کن.
چنان بنواز دلم
را:
که هر جا نفرتی است، عشق
باشم من!
هر جا زخمی است، مرحم باشم من!
هر جا تردیدی است، ایمان باشم من!
هر جا نا امیدی است، امید باشم من!
هر جا تاریکی هست، روشنایی باشم من!
هر جا غمی هست، شادمانی باشم من!
خدایا توانم ده
دوست بدارم بی چشمداشت و بفهمم دیگران را حتی اگر نفهمند مرا!