دانستنی های علمی
چرا از مرگ میترسیم؟
جواب: اصولاً انسان از عدم و نیستی میهراسد، از فقر میترسد، چون نیستی ثروت است، از بیماری میترسد، چون نیستی سلامت است، از تاریکی میترسد، چون نور در آن نیست، از بیابان و صحراها یا خانهای که کسی در آن نیست میترسد، حتی از خود انسان مرده نیز میترسد چون روح ندارد، ولی از زنده او نمیترسد و اگر از زلزله و حیوان درنده و صاعقهای میترسد چون او را به فنا و نیستی تهدید میکند بنابراین افرادی که از مرگ میترسند چند گروه هستند:
دسته اول: که از مرگ میترسند، چون مرگ را فنا و نابودی تصور میکنند، میترسند. اینها در حقیقت معتقد به عالم پس از مرگ نیستند از این رو چون مرگ را فنا و نیستی میدانند از مرگ به شدت میترسند.
دسته دوم: نه به خاطر این که مرگ را به معنی فنا و نیستی مطلق تفسیر میکنند و منکر زندگانی پس از آن میباشند، بلکه چون پرونده خود را سیاه و فاقد اعمال شایسته میبینند، میترسند، این است که پیوسته از عذاب ابدی میترسند، مثل اینها، مثل افراد زندانی است که از پشت میلههای زندان آزاده شدهاند، اما به سوی چوبه دار به پیش میروند، این انسانها نیز از زندان بدن و دنیا آزاده شدهاند اما به سوی عذاب اخروی به پیش میروند.
دسته سوم: کسانی هستند که مرگ را به معنای فنا و نیستی نمیدانند و گناه هم ندارند از این رو هیچ خوف و وحشتی ندارند، چون به سوی خوشی و خرمی و زیبایی همیشگی رهسپارند، قرآن در سوره عنکبوت آیه 63 میفرماید: «وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ» یعنی: چون خانه آخرت جای زندگی است.
چرا برخی از مؤمنین به سختی و برخی از کفار به راحتی جان میدهند؟
جواب: جان دادن را میتوانیم به 4 قسم تقسیم کنیم: 1- مؤمنینی که بسیار سخت جان میدهند، چون لطف خدا شامل حالشان میشود و از گناهی که مرتکب شدهاند، پاک میشوند تا در عالم قبر و برزخ و قیامت راحت و آسوده باشند بنابراین برای پاک شدن در موقع جان دادن سخت جان میدهند.
2- انسانهای بدکرداری که راحت جان میدهند، چون کفار هم ممکن است کارهای خوب و اعمال نیکی داشته باشند مثلاً دستگیری از فقرا و یاری مظلومی نمودهاند، بنابراین خداوند جان آنها را راحت و آسان میگیرد تا مزد و پاداش کارهای خوبی باشد که آنان در این جهان انجام دادهاند.
3- خوبانی که به راحتی و در نهایت آسانی جان میدهند چون هیچ گناهی ندارند و عمر خود را در دنیا به خوبی و در اطاعت الهی گذرانیدهاند.
4- افراد بدکرداری که به سختی جان میدهند و آنها کفاری هستند که کارهای نیک و اعمال خوب ندارند یا ستمگرانی که موقع جان دادن به سختی جان میدهند و این اولین عذاب الهی است که هنگام جان دادن سهولت و راحتی را از آنان سلب میکند.
زمانی که صحبت از مرگ میشود میترسم و از این مباحث دوری میکنم چرا؟
جواب: این سؤال پاسخ کلی دارد که در حد این کتاب نیست ولی به طور خلاصه در قالب مثال بیان میکنم: راننده زمانی در جاده میترسد که یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل کرده یا اضافه سوار کرده یا با سرعت غیرمجاز رفته یا جاده را گم کرده یا در مقصد جایی را آماده نکرده و یا همراهانش نااهل باشند. اگر انسان برای بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد کار خلاف نکرده باشد، راه را بداند در مقصد جایی را در نظر گرفته باشد و دوستانش افراد باشند و حرکتش طبق مقررات و مجاز باشد، نگرانی نخواهد داشت.
خوردن غذا در منازل صاحبان عزا که ختم گرفتهاند اشکالی دارد؟
جواب: در رساله علمیه مراجع عظام آمده است: بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند ولی اگر مدتی گذشته است که به واسطه سر سلامتی دادن، مصیبت یادشان میآید، ترک آن بهتر است و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است و همچنین در جلد یکم کتاب «من لا یحضره الفقیه» به نقل از امام صادق (ع) آمده است «غذا خوردن نزد صاحب عزا از کارهای دوران جاهلیت است، سنت اسلامی بردن غذا برای صاحبان عزاست. همان گونه که وقتی جعفر بن ابیطالب شهید شد پیامبر (ص) به حضرت زهرا (س) فرمودند: به مدت سه روز برای خانواده جعفر غذا ببر و در نزد آنان بمان.
شنبه 5/5/1392 - 10:16
دعا و زیارت
ابوالفرج در «مقاتلالطالبیین» روایت كرده كه پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطباى كوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها، هیچ یك در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخمها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود كه در زمان ابوبكر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر و در كوفه ساكن شده بود.
این طبیب همین كه زخم سر آن حضرت را دید، دستور داد شُش گوسفندى را بیاورند و از میان آن رگى را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندكى بیرون آورد و آن را مشاهده كرد. سپس رو بدان حضرت كرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بكن كه ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سر رسیده و معالجه سودى ندارد.»
در این وقت بود كه امیر المؤمنین كاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت كرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
این وصیتنامه اى است كه امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب بدان وصیت مىكند: گواهى مىدهد كه معبودى جز خدا نیست كه یگانه است و شریك ندارد و نیز گواهى میدهد كه محمد(ص) بنده و رسول اوست، كه خداوند او را به راهنمایى و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش كند، هرچند مشركان آن را ناخوش دارند. درود و بركات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است كه پروردگار جهان است و شریكى براى او نیست و بدان مأمور گشتهام و منم از نخستین مسلمانان».
اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر كسى كه این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى كه پروردگار شماست، سفارش مى كنم و باید نمیرید جز اینكه مسلمان باشید و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید، زیرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم كه مى فرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین مىبرد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظیم [نیرویى جز به وسیله خداى بزرگ نیست].
به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند كنید، صله رحم كنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند.
الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس براى دهنهاشان به سبب سنگدلىتان نوبت قرار ندهید (كه گاهى سیر و گاهى گرسنه نگاهشان دارید).
الله الله فى جیرانكم، فانهم وصیه نبیكم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش كرده و پیوسته درباره آنان توصیه مى فرمود، به اندازه اى كه ما گمان كردیم براى همسایگان از همسایه خود ارث قرار م ىدهد و حرمت آنان به اندازهاى است كه سهمى در مالشان براى همسایه تعیین كرده!
الله الله فى القرآن، فلایسبقكم الى العمل به احد غیركم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا كسى به عملكردن بدان بر شما سبقت جوید.
الله الله فى الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز، زیرا كه نماز ستون دین شماست.
الله الله فى بیت ربكم لاتخلوه ما بقیتم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه كعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالى بماند، كه اگر رها شد، مهلت داده نمىشوید و به عذاب دچار مىشوید و اگر از شما خالى ماند، كیفر خداوند فرصت زندگى به شما نمىدهد.
الله الله فى الزكاه فانها تطفى غضب ربكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زكات اموال خود كه زكات خشم پروردگار را فرو نشاند.
الله الله فى شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان، زیرا كه آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.
الله الله فى الفقراء والمساكین فشاركوهم فى معاشكم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسكینان و آنها را در زندگى خود شریك سازید و از خوراك و لباس خود به آنها نیز بدهید.
الله الله فى الجهاد باموالكم وانفسكم والسنتكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیكار كردن در راه خدا به مالها و جانها و زبانهاى خویش.
الله الله فى ذریه نبیكم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمى واقع شود.
الله الله فى اصحاب نبیكم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.
الله الله فى النساء و فیما ملكت ایمانكم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و كنیزان، زیرا كه آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود كه فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان كه زیردست شما هستند، سفارش مىكنم».
آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم...: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر كس به شما ستم كند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را كفایت فرماید.
با مردم به نیكى سخن بگویید، همان گونه كه خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنید كه رشته كار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا كنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نیكویى درباره یكدیگر و زنهار از جدایى و تفرقه و پراكندگى و روى گردانیدن از هم و در نیكوكارى، یار و مددكار یكدیگر باشید و بر گناه و ستمكارى كمك مباشید كه شكنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اكنون با شما وداع مىكنم و شما را به خدا مىسپارم و سلام و رحمتش را بر شما مىخوانم.
شنبه 5/5/1392 - 10:13
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 12:40
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 12:36
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 10:59
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 10:53
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 10:49
سخنان ماندگار
چهارشنبه 2/5/1392 - 10:48
اهل بیت
همچنین خداوند حالات رزمندگان جنگ بدر را بیان می كند و در آیه ۹ سوره انفال می فرماید " (به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود می کردید، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما می فرستم".
چون بشر از هر نظر ناتوان محض، بیچاره، ضعیف و نادان بوده و از طرفی در محیطی زندگی می كند كه محل حوادث و هدف بلاها و عوارض جسمی و روحی است و با توجه به اینكه آرزوی او ترقی و تكامل و رسیدن به كمالات دنیوی و اخروی است و بالاترین هدفش آن است كه به درجه اعلایی از انسانیت و عبودیت برسد چاره ای ندارد جز آنكه به ذیل عنایت خدایی چنگ زند كه از هر نظر قادر و غنی و عالم و محیط بر همه چیز و غالب بر هر چیز و مسلط بر هر چیزی است.
بدون شک كسانی كه عقیده دارند باید فقط كار كرد نه دعا، باید فقط جنگید نه دعا، باید سرمایه تهیه كرد نه دعا، باید درس خواند و زحمت كشید نه دعا در اشتباه هستند، همان طور که افرادی كه می گویند باید فقط دعا كرد تلاش به درد نمی خورد، قیام فایده ندارد، جنگ و رزم چیزی عاید ما نمی كند، عالم شدن با درس و زحمت نیست، تحصیل ثروت با كسب و تجارت نمی باشد و خلاصه رسیدن به كمالات با رنج و تلاش نیست در اشتباه فاحش هستند.
بر اساس قرآن، روایات و عقل راه صحیح هیچ کدام از دو راه بالا نیست، بلكه راه سومی است و آن این است كه در هر كاری و در رسیدن به هر هدفی و به هر كمالی، هم سعی و كوشش لازم است و هم دعا، در پیشرفت و پیروزی بر دشمن هم تهیه قوا و ترتیب قشون و تجهیز نیرو لازم است و هم دعا، در درس هم زحمت و رنج فراوان لازم است و هم دعا و در تحصیل ثروت و به دست آوردن مال هم تلاش لازم است و هم دعا؛ زیرا با تجربه ثابت شده كه هر دوی آنها چون دو بال پرنده است كه از یكی، به تنهایی كاری ساخته نمی شود.
مثلا در باب جنگ و جهاد بر اساس آیه ۱۰ سوره قمر پیامبر (ص) در جنگ خدای خود را خواند كه پروردگارا! من مغلوب گشته ام پس از دشمن انتقام مرا بگیر. یا مثلا در باب علم آموزی، این مضمون روایت شده که "ز گهواره تا گور دانش بجوی".
در خصوص تحصیل ثروت روایات بسیاری وارد شده است به طوری كه از امام صادق(ع) روایت شده که خداوند به داوود (ع) وحی كرد كه تو خوب بنده ای هستی، اگر از بیت المال نمی خوردی و با دست خود چیزی انجام می دادی. حضرت فرمود داوود(ع) گریان شد خداوند به آهن وحی نمود كه برای بنده ام داوود نرم شو! خداوند آهن را برایش نرم كرد و هر روز یك زره می ساخت و به هزار درهم می فروخت سیصدو شصت زره ساخت و آن را به سیصدو شصت درهم فروخت و از بیت المال مستغنی شد.
روایاتی در نكوهش كسانی كه ترك تجارت می نمایند وارد شده، ولی از طرفی دعاهای بسیاری هم با این مضمون وارد شده است؛ خدایا! روزی مرا زیاد گردان، وسعت رزق به من مرحمت فرما. در تعقیبات نمازها در ماه مبارك رمضان می خوانیم "عمرم را طولانی و روزیم را فراخ گردانی" و بر این قیاس است حكم در غیر این موارد نیز كه در عین آنكه سعی و تلاش لازم است، دعا هم باید باشد.
خوشبختانه دعا یكی از موضوعاتی است كه در قرآن فراوان یاد شده و اگر كسی بررسی كامل كند این مطلب را مشاهده می کند كه پیامبران الهی و اولیای خدا و مومنین، در تمام مواقع مخصوصا در مشكلات به خدا پناه می بردند و دست حاجت و نیاز به درگاه حضرت احدیت دراز نموده و خدا را خوانده اند كه از باب نمونه به چند آیه از آن می پردازیم.
- حضرت زكریا(ع) بر اساس آیه ۸۹ سوره انبیا برای اینكه مقطوع النسل نماند از خدا می خواهد خدایا مرا تنها مگذار و حال اینكه تو بهترین وارثانی. -حضرت سلیمان (ع) در اساس آیه ۳۵ سوره ص می گوید؛ خدایا به من سلطنتی ده كه پس از من برای كسی سزاوار نباشد.
- حضرت نوح(ع) بر اساس آیه ۲۶ سوره نوح عرضه می دارد؛ پروردگارا! احدی را از كفار بر روی زمین باقی مگذار.
- حضرت یونس(ع) در آن تاریكی ها در شكم ماهی، حضرت یعقوب (ع) بعد از گرفتاری هایش به بلاهای فراوان، حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و سایر انبیا كه در تمام مواقع به سوی خدا نالیدند و واژه های"ربنا" و"رب"در قرآن، روشنگر استغاثه های روشنگران افكار است.
از حضرت رضا(ع) روایت شده که فرمود بر شما باد به سلاح انبیا، گفته شد سلاح انبیا چیست؟ فرمود دعا." از این قبیل روایات خیلی وجود دارد. درباره حضرت علی گفته شده "كان امیرالمومنین رجل دعاء" حضرت مردی بسیار دعا كننده بود و درباره حضرت ابراهیم(ع) تعبیر شده "انّ اواه" یعنی، او بسیار دعا كننده است.
سه شنبه 1/5/1392 - 12:50
داستان و حکایت
بوسیدن لب یار، اول ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن۱
شیخ اجل سعدی شیرازی در باب اخلاص می فرماید:
جوانمردا! هر دیده که نه از خوف حق گریان است، آن دیده بر او تاوان است و هر دل که نه وصل حق را جویان است، آن دل ویران است.
آن پیر گفتا دریغا که خلقان در می گذرند و خوش ترین چیزی ناچشیده اند. گفتند: آن چیز کدام است؟ گفت: یک ذره اخلاص که او می فرماید:« لیعبدوا الله مخلصین له الدین؛(بینه/۵) بنده اگر یک ذره اخلاص چشیده بودی، پروای کونین و عالمین و اعراض و اعتراض نداشتی.۲
منبع:
۱- حافظ.
۲- کلیات سعدی،ص۳۰.
۳- شهد بندگی۱،ص۴۳-۴۴.
سه شنبه 1/5/1392 - 12:49