اهل بیت
خراسان پس از سقوط تیموریان عملاً به سه بخش تقسیم شد: قسمت شمال آن
مدتی در دست شیبانیان بود، بخش شرق آن به تدریج تحت تصرف ظهیرالدین بابر
میرزا از نوادگان تیمور افتاد و منطقه غرب آن در دست صفویان قرار گرفت.
اسناد تاریخی حکایت از آن دارد که در شهرهای عمدتا سنینشین خراسان و
نواحی مختلف آن، با همه فشارهای توأم با تعصب و ستم که شیبانیان بر ضد
فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام ایجاد کردند، مردم همانند گذشته به اهلبیت
پیامبر علیهمالسلام وفادار ماندند و در ابعاد ادبی، تاریخی و آیینی،
عاشورا را فراموش نکردند؛ چنانکه بعضی از شعایر مشابه آن مانند گرامیداشت
پانزده شعبان و شب برات و بیست و هشتم صفر در میان اهل سنت از اهمیت خاص
برخوردار بود.
وجود بقعه مبارکهای در شمال
افغانستان و ناحیه بلخ به نام مرقد امام علی بن ابیطالب، که در میان اهل
سنت به نام روضه شاه ولایت معروف است و در قرن نهم و عصر تیموریان شناسایی و
بازسازی گردید، در طی قرون اخیر با همه فراز و فرودهای فرهنگی، سیاسی و
جنگهای شاهزادگان و تجاوزات خارجی، به عنوان کانون توجه به اهلبیت
علیهمالسلام و محل ذکر فضایل و مصایب خاندان رسالت عمل کرده است و زایران
آن عمدتا اهل سنت بودهاند که به مناسبتهای گوناگون به سوی آن روی
میآوردند و با زیارت و دعا در آنجا کسب معنویت کردهاند. همچنین وجود
تکایا و حسینیهها در شهر کابل به نام ازبکان نشانگر ارتباط این قوم سنی
مذهب افغانستان با اهلبیت و عزاداری امام حسین است.
به جز امیر عبدالرحمان بدنام که به مدت سه سال (1883ـ1880 م) به قتل عام
هزارهها و سایر شیعیان پرداخت و تکایا و حسینیههای آنان را تخریب و هر
نوع عزاداری را ممنوع و بدعت اعلام کرد، سایر سلاطین افغانستان نسبت به
عزاداری و منقبتخوانی شیعیان مخالفت نورزیدهاند و از دوران سلطنت امیر
امانالله خان (1308ـ1298 ش) به بعد اسناد موجود تاریخی حکایت از حضور شاه و
اعوان وی در عزاداری شیعیان کابل در روز عاشورا و یا تمام دهه محرم هر سال
دارد.
برخی علما و عرفا و ادیبان اهل سنت در
سدههای اخیر نیز تلاشهای ارزندهای در نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام
داشتهاند؛ از جمله فیض محمد کاتب (م 1308 ش)، آیتاللّه عزیزالله غزنوی و
دیگران که در نشر معارف اهلبیت رسول خدا و شناسایی انقلاب حسینی نقش
ارزشمندی را ایفا کردهاند. شماری از دانشمندان اهل سنت در مدارس علمای
شیعه درس میخواندند و در مجالس عزاداری و منقبتخوانی آنان نیز شرکت
مینمودند.
تاریخ افغانستان گواهی میدهد هرگاه دخالتهای بیگانگان
در تفرقه مذهبی وجود نداشته است و حاکمان دخالت سوء نکردهاند، اهل سنت و
شیعیان در عمل به عقایدشان مشکلی نداشتهاند و در مواردی حتی بعضی از
عالمان اهل سنت از اموال شخصی خویش زمین و یا ساختمان تکیهخانه برای
عزاداری حسینی به شیعیان بخشیدهاند.
شرق
افغانستان، که عمدتا مرکز اهل سنت و جماعت میباشد، هرگاه دولت آزادی نسبی
به مردم داده و زمینه مساعد فراهم شده است، به عزاداری امام حسین
پرداختهاند. از جمله این مراسم، مجالسی است که در شهر جلالآباد، مرکز
ولایت ننگرهار برگزار میشد:
«جلال آباد (شهری در مشرق افغانستان
که اکثرا سنینشین و از مراکز مهم مردم شریف پشتو زبان است)، مردم شریف
آنجا در ایام عاشورا مجلس بسیار باشکوه برپا میکردند. از سالهای 1347 به
بعد تا چندین سال قبل از حمله کمونیستها (1357 ش) این مراسم ادامه داشت و
از تمام ولایتهای شرقی برادران محترم، اعم از علما (شخصیتهای مهم سیاسی
مانند عبدالغفار خان)، دارالحفاظ و دانشجویان و محصلین و صاحب منصبان ملکی و
تمام مردم فرهنگدوست و وحدتخواه در آنجا حاضر بودند... جمعیت خیلی
زیاد... اکثرا از اهل سنت بودند...
ابل، مزاری که
به عنوان زیارتگاه سخی یاد میشود، مردم اعم از شیعه و سنی در مناسبتهای
مختلف به زیارت آن جمع میشوند و در ایام عید نوروز تجمع مردم بیش از سایر
اوقات است و علت آن، این است که بین مردم افغانستان مشهور است که سخی شاه
اولیا حضرت علی کرمالله وجهه در روز نوروز بر تخت خلافت نشسته است و لذا
مردم افغانستان روز نوروز را به این مناسبت مبارک دانسته و آن را عید
میگیرند...
شهر مزار شریف نیز همه ساله شمار
فراوان مردم، که بیشتر از اهل سنّت میباشند، در ایام نوروز و آغاز سال نو
خورشیدی تجمع میکنند و با برداشتن پرچم روضه و مزار منسوب به امام علی
حلول سال جدید را آغاز میکنند.
در کنار توجه اهل سنت افغانستان به
فضایل اهلبیت رسول خدا علیهمالسلام باید از منقبتخوانی در میان آنان
یاد کرد. آنچه به طور شفاهی از دو سده اخیر تاریخ ادبی و اجتماعی افغانستان
نقل میشود، رواج گسترده منقبتخوانی و مداحی در میان شیعیان و گسترش آن
در میان اهل سنت آن کشور حکایت دارد. مداحان، که عمدتا به سادات هزاره تعلق داشتند، در میان اهل سنت در فصول مختلف و
سراسر سال، بخصوص زمستانها، به مساجد روستاهای مختلف میرفتند و با آداب و
شیوه ویژه به بیان مناقب پیامبر و اهلبیت آن حضرت میپرداختند.
یکی از مراسم قدیمی برای نشر فضایل اهلبیت و مصایب آنان، خواندن حمله
حیدری بوده است. از قرن دوازدهم که این اثر چاپ و وارد افغانستان گردید،
جای شاهنامهخوانی و حافظخوانی مرسوم را گرفت و مردم سنی مذهب در مناطق
مختلف از جمله شهر غزنی و کابل و قندهار هنگام بیکاری، به ویژه زمستانها،
به خواندن آن مشغول میشدند. گاهی با توجه به مذمّت موسیقی و خواندن
ترانههای محلی از سوی علما و یا منع آنان، مردم در محافل عروسی و مسابقات
تیراندازی و جشن تولد فرزند و غیره نیز به خواندن فرازهایی از حمله حیدری
اقدام مینمودند.
نویسنده: ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 23:14
اهل بیت
علمای اهل سنت به ترجمه مقاتل فارسی و نشر آن اکتفا نکردند. یکی از
دانشمندان اهل سنت و از پیروان ابوحنیفه، در سال 1161 ق دست به تألیف مقتل
سیدالشهدا زد و آن را قرةالعین فی البکاء علی الحسین نامید و در آن ضمن
بیان مصایب آن رسول، به ویژه حادثه جانگداز عاشورا، درصدد برآمد تا این
نکته را اثبات نماید که برپایی عزاداری و مصیبتداری مختص شیعیان نیست؛ اهل
سنت هم بر آن امام اشک میریزند. وی ثواب عزاداری برای امام حسین را مورد
تأکید قرار داده است.
عزاداری سیدالشهدا در نقاط مختلف شبه قاره
انجام میگیرد. شیعیان و اهل سنت هند در شهرهای کویته، لاهور، کراچی،
پاراچنار، حیدرآباد، لکنهو، دهلی، دکن و سایر شهرها و روستاهای مسلمان نشین
به سوگواری، تهیه نذورات و اطعام میپردازند. شاعران فارسی زبان، که از
آسیای میانه، افغانستان و ایران در دوره تیموریان هند به آن سرزمین مهاجرت
نموده بودند، عاشورا و سوگواری آن را زنده نگه داشتهاند. در برخی مناطق
شبه قاره نه تنها اهل سنت، بلکه هندوان و سایر فرقههای غیر مسلمان نیز در
مراسم عاشورا و عزاداری دهه نخست محرم شرکت میکنند. با حلول ماه محرم،
مردم لباس سیاه و عزا میپوشند و لذایذ و سرور را ترک میکنند، به مساکین و
فقرا به اندازه توان غذا و روزانه به طور رایگان به مردم آب سرد و شربت
میدهند، به یاد شهدای کربلا مرقدها و
مزاراتی را برای عزاداری و خواندن زیارتنامه میسازند، روضهخوانان، مصایب
امام حسین علیهالسلام را به زبان فارسی، اردو و سایر زبانهای محلی
میخوانند و مردم اشک میریزند و سینه میزنند. عزاداریها عمدتا در
حسینیهها، تکایا و امام بار[گا]هها برگزار میگردد و هر یک از روزهای
مختلف دهه نخست محرم به بیانمصیبت خاص و ذکر حادثه خاص انقلاب کربلا اختصاص دارد.
پس از تجزیه شبه قاره به سه کشور هندوستان، پاکستان و بنگلادش، عزادری در
هر سه کشور ادامه یافت، هرچند در بنگلادش تعداد اندکی شیعه زندگی میکند،
اما سوگواری برای امام حسین علیهالسلام در میان اهل سنت به صورت اطعام
مردم در این روز و تکریم اهلبیت علیهمالسلام وجود دارد. در کشور
هندوستان با آنکه مسلمانان، به ویژه هواداران اهلبیت علیهمالسلام در
اقلیتاند و نظام حکومتی هم از دیانت به طور رسمی جداست، روز عاشورا به
عنوان تعطیل رسمی میباشد.
گفتار رهبران استقلال
شبه قاره نیز به خوبی نشان میدهد که پیام امام حسین و فلسفه شهادت آن حضرت
نه تنها به گوش اهل سنت، بلکه هندوان نیز رسیده است. مهاتما گاندی، رهبر
استقلال هند، میگفت: «من برای مردم هند چیز تازه نیاوردهام، فقط نتیجهای
را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم؛ اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود. جواهر لعل نهرو، نخستین رهبر هندوستان پس از استقلال، نیز شهادت امام حسین
و خانوادهاش را فاجعهای ذکر کرده است که هر سال در ماه محرم از طرف
مسلمانان، بخصوص شیعیان تجدید میگردد و به خاطر آن سوگواری برپا میشود.
پورشوتاملاس، از رهبران هندوان که زمانی ریاست کنگره ملی هندوستان را به
عهده داشت، تصریح میکند: «من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را
میدانم. این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین علیهالسلام سطح
فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند و
یاداوری شود.
پاکستان، علیرغم تلاشهای متنوع و
گسترده وهابیت، که به طورمستقیم در قالب «سپاهصحابه» سازمان یافته،
عزاداری امام حسینوسوگواریاباعبداللّه در میان اهلسنت پابرجاوفراگیر
میباشد.از میان رهبران اهل سنت، مصلح بزرگ اسلامی علامه محمد اقبال لاهوری
(1353ـ1289 ق) بیش از دیگران به اهمیت زنده نگه داشتن محرم و عزاداری امام
حسین اهتمام ورزید و این موضوع را با قلم و شعر مورد تأکید قرار داد. او در
جای جای دیوان شعرخود از امام حسین علیهالسلام و عشق او به حقیقت و لزوم
پیروی از آن حضرت و آموزش آزادی و آزادگی از قیام وی یاد میکند و سرانجام
خود تصریح میکند نه تنها آزادی بلکه:
رمز قرآن از حسین آموختیم زآتش او شعلهها اندوختیم. نویسنده: ناصری،عبدالمجید نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77 |
چهارشنبه 27/10/1391 - 23:9
اهل بیت
از سال 911 ق به بعد، جهان اسلام به تدریج به مناطق مختلف و حوزههای
متعدد سیاسی تقسیم گردید و هر قسمتی حکومت مستقل و امپراتوری جداگانهای را
تشکیل داده، بر بخشی از میراث تیموریان، سلسلهای عمدتا ترک تبار به
حکمروایی پرداخت. سلسله صفویه بر قسمت غرب امپراتوری تیموریان با رهبری شاه
اسماعیل صفوی دست یافت. خاندان عثمانی بر آسیای صغیر، سپس سرزمینهای عربی
و افریقایی تسلط یافتند و دودمان ازبک شیبانیان ماوراءالنهر و شمال
افغانستان را تحت حاکمیت درآوردند و سرانجام، شاخهای از تیموریان تحت
عنوان بابریان یا تیموریان گورکانی یا گورکانیان بر قسمتی از افغانستان و
شبه قاره دست یافته، حکومت پرقدرت و بزرگی را در آن بخش جهان بنیان نهادند.
با همه خصومت برخی از اهل سنت با شیعیان، که به ویژه پس از برآمدن سلسله
صفویه در ایران در برخی از مناطق، بخصوص در شمال و غرب ایران به گونه
بیسابقه و گاه خطرناکی تقویت گردیده بود، عزاداری برای امام حسین
علیهالسلام در میان اهل سنت ادامه یافت و شاعران، به ویژه عارفان اهل
سنت، بخشی از تلاشهای ادبی، عرفانی و اجتماعی خود را در این مقوله بذل
نمودند و انقلاب عظیم کربلا و قیام
ماندگار امام حسین نه تنها در میان اهل سنت، بلکه در اندیشه و خامه برخی
متفکران غیر مسلمان نیز راه یافت و در شعاع بیشتر و جهانی به پالایش عواطف و
هدایت افکار و باورها پیش رفت.
نویسنده: ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 23:1
اهل بیت
تیموریان، که عمدتا پیرو اهل سنت بودند، پس از روی کار آمدن، به ویژه
پس از مرگ تیمور، منشأ آثار فراوان فرهنگی، ادبی و تمدنی در جهان اسلام،
بخصوص خراسان، گردیدند. با محبتی که این خاندان به اهلبیت پیامبر اسلام
داشتند و احترامی که نسبت به علما، عرفا و سادات نشان دادند، عزاداری امام
حسین علیهالسلام ، که از سالها قبل در میان اهل سنت جا باز کرده بود، به
تدریج گسترش یافت و حتی درون دربار تیموریان راه یافت.
عصر تیموریان عزاداری سیدالشهدا در ابعاد گوناگون توسعه یافت؛ به گونهای
که هم از لحاظ تنوع و هم از نظر کیفیت و کمیت سیر صعودی پیدا کرد و قابل
مقایسه با ادوار سابق نبود. همین فضای اهلبیت محور و ضد امویان و عباسیان،
جامعه را به سوی پذیرش مبانی بیشتر اهلبیت علیهمالسلام از سوی اهل سنت
آماده نمود و به پیش برد، به طوری که یکی از نویسندگان مینویسد: «گریه
برای امام حسین [در هرات عهد تیموریان [جانشین مجالس ذکر صوفیانه ـ که
نقشبندیان آن را ملغی کرده بودند ـ شده بود.
مقدمه
کتاب روضةالشهداء که یکی از مقتلهای معروف و تأثیرگذار تاریخ مقتلنگاری
و عزاداری امام حسین علیهالسلام میباشد، در خصوص وضعیت اجتماعی و شرایط
مناسب فرهنگی و دینی مسلمانان، به ویژه خراسان برای عزاداری و فراگیر شدن
روضه خوانی برای امام حسین علیهالسلام چنین آمده است: «... جمعی از محبّان
اهلبیت علیهمالسلام هر سال که ماه محرم درآید، مصیبت شهدا را تازه
سازند و به تعزیت اولاد حضرت رسالت پردازند، همه را دلها بر آتش حسرت
بریان گردد و دیدهها از غایت حیران سرگردان:
زاندوه این ماتم جان گسل روان گردد از دیدهها خون دل. |
مردم خراسان و ماوراءالنهر در آن زمان همه ساله در سالگرد قیام عاشورا
مراسمی بر پا میکردند و در آن به بیان حوادث عاشورا و انواع مصیبت های
خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله در کربلا
میپرداختند. سخنوران، مداحان و مرثیهخوانان بزرگ، شاعران و عالمان دینی
در این مجالس به ذکر مصیبت اباعبدالله الحسین علیهالسلام میپرداختند و
عواطف پاک و آماده مردم آن سامان را به انواع ستمها و جنایات روا داشته
شده بر حسین بن علی در کربلا معطوف کرده، آنان را به عزاداری و اشک افشانی وامیداشتند.
ویسنده: ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:56
اهل بیت
چنانکه در تلاش مورّخان اهلسنت نسبت به ثبت جزئیات وقایع کربلا
و تثبیت عزاداری امام حسین علیهالسلام از این رهگذر از سوی آنان اشاره
شد، مسیری را که طبری در اهتمام به کتابت و احیای روایت انقلاب حسینی گشود،
توسط مورّخان پس از وی ادامه یافت و در قرن ششم شعبه جدیدی در تاریخ اسلام
تحت عنوان «مقتلنگاری» به وجود آمد و برخی دانشمندان اهلسنت به گونه
مستقل بدین مهم پرداختند. از جمله این گروه میتوان به ابوالمؤید خوارزمی
(متوفای 568) اشاره کرد. او اثر ارزشمندی در رخداد عاشورا پدید آورد که به
نام مقتل خوارزمی شهرت یافته است و مورد اعتماد عالمان عامه و خاصه
میباشد.
افزون بر وی، مورّخان نامی اهلسنت همچون ابن اثیر در
الکامل فی التاریخ، ابوالفرج ابن جوزی در المنتظم و همو در الرد علی
المتعصب العنید لمن ذم من لعن الیزید و سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص
روشنگرانه به حادثه عاشورا و عزاداری شهادت امام حسین و یارانش پرداختند و
گزارشهای پیشینیان اهلسنت، از جمله طبری، را نه تنها حفظ نمودند، بلکه بر
تکمیل و تفصیل آن همت گماشتند.
ابومظفر سبط ابن جوزی از جدش
ابوالفرج ابن الجوزی نقل میکند که نامبرده در مجالس خود میگفت:
شگفتانگیز نیست که ابن زیاد با حسین جنگید و عمر سعد را بر او مسلط نمود
تا او را به قتل رساند و شمر را دستور دهد تا سرهای بریده را برایش حمل
کند. همانا شگفتانگیز و حیرتآور [تر] پست گردیدن یزید است [تا آن حد] که
دندانهای او را به چوب ببندد و خاندان پیامبر را به عنوان اسیر بر شتران
بیجهاز سوار نماید و عزم یزید بر اینکه فاطمه دختر [امام] حسین را به
مردم واگذارد که او را میخواست به عنوان کنیز ببرد و تکرار یزید شعر ابن
زبعری (لیت اشیاخی ببدر شهدوا...).
ابوالفرج در
المنتظم ضمن برشمردن اوصاف گوناگون و برجسته امام حسین علیهالسلام ، واکنش
آن حضرت را در برابر سبّ و زبان درازی یکی از فرماندهان یزید اینگونه نقل
میکند: «آیا به من ناسزا میگویی و فحش میدهی؟ نگاه کن من کیستم، آن وقت
به خودتان مراجعه کنید و تأمّل نمایید. آیا جنگ با من و کشتن من برای شما
جایز است و هتک حرمت من حلال است؟ آیا من فرزند دختر رسول خدا (پیامبر شما)
نیستم؟ آیا من فرزند پسر عموی پیامبر شما نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی
پدر من نیست؟ آیا جعفرطیار عموی من نیست؟ شمر در جواب گفت: خدا را جز به
حرف عبادت نکرده باشم که من بفهمم توچه میگویی!
این عزاداری و مقتلنگاری به خوبی عظمت یاد امام حسین علیهالسلام و
جانفشانیهای او را در میان اهل سنت نشان میدهد و مردم مسلمان از جمله اهل
سنت با کاهش فشارهای مختلف سیاسی و امنیتی نمیتوانستند در مقابل عظمت
عاشورا اشک نریزند و برای امام حسین و یاران وی سوگواری نکنند.
ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:53
اهل بیت
با همه سختگیریهای سلجوقیان (558 ـ 427 ق) و اصرار فراوان وزیران متعصب
آنان بر لعن و نفرین ـ به اصطلاح ـ رافضه، بخصوص اسماعیلیه، بر فراز منابر،
رویکرد عملی اقشار غیرسیاسی اهل سنت به تکریم اهلبیت علیهمالسلام و
بیان مصایب آنان، به ویژه عزاداری امام حسین علیهالسلام ، بود. شواهد
تاریخی حاکی از عزاداری اهل سنت و نفوذ این تفکر در مدرسه نظامیه در عصر
سلجوقیان میباشد. محمد بن عبدالله بلخی (م 596) که از عالمان و خطیبان
بنام در میان اهل سنت میباشد و از سفرهای طولانی متعدد علمی وی به خراسان، عراق، مصر، خوارزم و مکه در منابع
گوناگون رجالی و تاریخی آنان، یاد شده است، در مدرسه نظامیه به وعظ و خطابه
پرداخت. وی پس از سخنرانی و وعظ برای عالمان، مسئولان و طلاب
نظامیه اهل سنت، روضه میخواند و از مظلومیتهای اهلبیت پیامبر یاد میکرد
و مردم از شنیدن مصایب خاندان پیامبر اشک میریختند. در یکی از
سخنرانیهای خود گفت: «روزی فاطمه میگریست. علی با مشاهده وی گفت: ای
فاطمه چرا نزد من گریه میکنی؟ آیا داراییات راگرفتهاند؟ آیا حقشما را
غصب کردهاند؟ آیا چنین نمودهاند و چنان کردهاند؟ همینطور موارد مختلف
را شمرد از چیزهایی که روافض میپندارند شیخین در حق فاطمه مرتکب شدهاند.
مجلس با شنیدن آن سخنان اشک میریخت...
تنها علامه
محمدبن عبدالله بلخی نبود که در زمان حاکمیت سلجوقیان در بغداد به عزاداری
میپرداخت، علی بن الحسین غزنوی معروف به واعظ، که از جمله عالمان و
خطیبان معروف بغداد بود و در میان رهبران دینی اهلسنّت، مقام ارجمندی داشت
نیز به سوگواری اهلبیت علیهمالسلام میپرداخت. او در میان دستگاه خلافت و
دولتمردان زمان از احترام خاصی برخوردار بود و در منابع اهل سنت به عنوان
واعظ و خطیب «میلح الایراد و لطیف الحرکات» معرفی شده است و سلطان سلجوقی و
امرا برای زیارت و درک مجالس او حضور به هم میرساندند.(28)
بنا به گفته قزوینی: خواجه علی غزنوی حنیفی دانند که این تعزیت چگونه داشتی
تا حدی که به روز عاشورا در لعنت سفیانیان مبالغتی میکرد. سائلی برخاست و
گفت: معاویه را چه میگویی؟ به آواز بلند گفت: ای مسلمان! از علی بپرس که
معاویه را چه گویی؛ آخر دانی که علی معاویه را چه گوید؟ امیر عبادی که
علامه روزگار و خواجه معنا و سخن بود، او را در حضرت المقتضی لامر الله
پرسیدند: این روز که فردا عاشورا خواست بودن که: چه گویی در معاویه؟ جواب
نداد تا سائل سه بار تکرار کرد. بار سوم گفت: ای خواجه سؤال مهم پرسی،
نمیدانم کدام معاویه را میگویی؟ این معاویه را پدرش دندان مصطفی بشکست و
مادرش جگر حمزه بخایید و او بیست اند بار تیغ در روی علی کشید و پسرش سر
حسین ببرید. ای مسلمانان! شما این معاویه را چه میگویید؟ مردم در حضرت
خلافت حنفی و سنی و شافعی زبان به لعنت و نفرین برگشودند. مانند این بسیار
است و تعزیت حسین هر موسم عاشورا به بغداد تازه باشد و با نوحه و فریاد
و...
نویسنده: ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:51
اهل بیت
سلسله غزنویان (598ـ 351 ق) که تقریبا همزمان آل بویه در شرق جهان اسلام
سالیان طولانی حکم راندند و مرکزشان شهر غزنین بود، نسبت به شیعیان خصومت
میورزیدند و سلطان محمود غزنوی در کنار حملات متعدد به هند، تهاجمات
خونینی را به غور و غرجستان و ری، که از مراکز تشیع به شمار میرفت، انجام
داد. در این تهاجمات، باورها و شعایر دینی مناطق مزبور از جمله عزاداری
سیدالشهدا را تحت عنوان بدعت کوبید و مردم را به خاطر انجام آن مورد آزار و
شماتت قرار داد. با این همه، با کاهش فشار غزنویان و پس از مرگ سلطان
محمود غزنوی (421 ق) شهر غزنین غزاداری خود را آشکار نمود. همانند کسایی
مروزی (متوفای 348 ق) و حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی (481ـ 394ق) که
شاعران پیشقراول در عاشوراسرایی و مرثیهگویی به حساب میآیند و به مذهب
شیعه باور داشتند، ابوالمجید مجدود سنایی غزنوی (612 ـ 543 ق) نیز محرم و
عاشورا را مورد تأمّل عاشقانه قرار داد و اشعار جانسوزی را در شهادت امام
حسین و سایر شهدای اهلبیت علیهمالسلام سرود.
نویسنده: ناصری،عبدالمجید
نشریه: علوم انسانی » معرفت » اردیبهشت 1383 - شماره 77
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:46
اهل بیت
در قرن چهارم، مرحله سوم خلافت عباسیان (657ـ132 ق) آغاز میشود و قدرت خلفای عباسی که سالها قبل عملاً به ترکان جنگجو و
متعصب منتقل شده بود، به تدریج و با ضعف عناصر ترک به آل بویه شیعه مذهب
انتقال یافت و در واقع، پس از فتح بغداد در سال 334 ق توسط احمد بن بویه
معروف به معزالدوله قدرت سیاسی و نظامی قسمت اعظم جهان اسلام به آل بویه
تعلق گرفت و این خاندان به اقدامات گوناگون از جمله رفع موانع عزاداری
سیدالشهدا پرداخت. با رفع موانع شدید سیاسی، عزاداری امام حسین
گسترش فراوانی یافت و در ابعاد گوناگون ادبی و مردمی پیشرفت کرد. در این
عصر افزون بر شاعران عربی زبان، شعرای فارسیسرا نیز به جمع عزاداران
پرداخته، مردم فارسی زبان را در فارس، عراق عجم، خراسان، ماوراء النهر و
شبه قاره به عزاداری امام حسین تشویق نمودند.
بغداد، که در زمان آل
بویه مرکز اهالی تسنن و تشیع به حساب میآمد و پیروان هر دو مذهب اسلامی
در آن زندگی میکردند، پس از ورود آل بویه و عمدتا از دهه پنجاه قرن چهارم،
در روزهای عاشورا به صورت شهر تعطیل درمیآمد. گاهی مردم لباس سیاه به تن
نموده، حتی برخی از اهل سنت همراه شیعیان در قالب دسته عزاداری به
خیابانها میآمدند و به نوحه خوانی، سینهزنی و عزاداری میپرداختند. در این عزاداریها هرچند گاهی بین اهل سنت و تشیع اختلاف و حتی زد و خورد گزارش شده است، اما:
اولاً، این درگیری بین برخی اهل سنت، از جمله عدهای از حنابله و شیعیان بوده است نه همه حنابله و یا اهلسنت.
ثانیا، در برخی از سنوات درگیری گزارش شده؛ چنانکه گاهی برخی از اهل سنت
دست به شبیهسازی زده، برای مصعب بن زبیر مجلس عزا برپا میکردند و یا
عایشه را با سوار کردن زنی بر شتر در یادها زنده میکردند.
الثا، در شهرهای دیگر، از جمله مصر، مردم اعم از شیعه و سنی در کنار قبر
امکلثوم و نفیسه اجتماع مینموده، به عزاداری میپرداختند و مبالغ هنگفتی
برای اطعام و عزاداری هزینه میکردند. بنا به گفته مقریزی، این مراسم چنان
در میان مردم عمدتا سنی مذهب مصر ریشه دواند که پس از سقوط فاطمیان نیز
تداوم یافت و ایوبیان با همه ضدیت با فاطمیان و تشیع نتوانستند آن را متوقف
سازند.
ابعا، در شرق قلمرو خلفای عباسی نیز پس از
سقوط آل بویه (447) از اصفهان و حاکمیت سلجوقیان متعصب و سنی مذهب، اهل سنت
همراه شیعیان به زیارت علی بن ابیطالب علیهالسلام و حسین بن علی
علیهالسلام به نجف و کربلا رفتند و وفاداری خود را به امام حسین علیهالسلام و انقلاب او نشان دادند. عبدالجلیل رازی قزوینی نیز به سوگواری مردم سنی مذهب اصفهان در آن زمان
اشاره میکند و مینویسد: آن گه چون فروتر آیی، معلوم است که خواجه
بومنصور ماشان [اصفهانی]، که در مذهب سنت در عصر خود مقتدا بوده است، هر
سال این روز [عاشورا] این تعزیت به آشوب و نوحه و غریو داشتهاند و هر که
رسیده باشد دیده و دانسته باشد و انکار نکند. در سال 458
نیز در بغداد مغازهها تعطیل گردید و مردان با سینهزنی و نوحهخوانی و
زنان با پریشان کردن مو و گریه و زاری برای امام حسین علیهالسلام سوگواری
نمودند و خلیفه عباسی تنها به این خواسته اکتفا کرد که برخی شیعیان تندروی
نکرده، سبّ صحابه نکنند.
http://www.noormags.com
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:45
اهل بیت
در قرن سوم که فشار و اختناق عباسیان بر ضد شعایر اهلبیت
علیهمالسلام ، بخصوص یاد و نام امام حسین علیهالسلام و عزاداری عاشورا،
شدت یافت و متوکل عباسی در سال 236 مرقد مطهر حسینی را تخریب و با خاک
یکسان کرد و بر زمین آن آب بست و زایران و عزاداران آن حضرت را به انواع
شکنجه و اذیت گرفتار کرد، مورّخان و نویسندگان اهل سنت داستان مصیبت امام
حسین علیهالسلام و یاران او را در قالب تاریخ و قصه بازگویی نمودند و در
واقع، حادثه کربلا از سینهها به کتاب منتقل گردید و جاودانه گردید.
مهمترین دانشمند اسلامی که روایات متعدد انقلاب عظیم کربلا
را از یکی از گزارشگران معروف به نام لوط بن یحیی معروف به ابومخنف ازدی
(متوفای 157 ق) نقل کرده است و در این نقل تا میزان تحسین برانگیزی رعایت
امانت و صداقت را نموده است، محمدبن جریر الطبری (224ـ310ق) میباشد.
طبری تنها به نقل رویدادهای حادثه کربلا
از زبان ابومخنف اکتفا نمیکند، بلکه به داستان اسارت اهلبیت
علیهمالسلام و رویدادهای کوفه و عزاداری مردم در مجالس عبیدالله زیاد و
سپس شام میپردازد و از تداوم کینهجویی و جسارت یزید بن معاویه به سرِ
بریده امام حسین علیهالسلام و تنفر برخی از اطرافیان و سوگواری عدهای از
مردم شام و همدردی آنان با اهلبیت علیهمالسلام خبر میدهد. پس از طبری اینشیوه توسط سایر مورّخان اهل سنت پیگیری شد که در ادامه
مورد اشاره قرار خواهد گرفت. گاهی قصهگویان در کنار مرقد امام حسین
علیهالسلام آمده، عزاها و مصایب او را به زبان قصه میگفتند.
http://www.noormags.com
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:40
اهل بیت
عاشورا عواطف پاک مسلمانان را تحریک نمود؛ مردم، از جمله بسیاری از اهل سنّت، نمیتوانستند درباره داستان کربلا و سایر مظلومیتهای خاندان پیامبر بیتفاوت باشند. امامان معصوم علیهمالسلام نیز یاد و نام کربلا
را از راههای مختلف و به مناسبتهای گوناگون زنده نگه داشتند. اجرای
سوگواری از سوی آنان برای امام حسین علیهالسلام ، تشویق مردم به عزاداری و
نوید پاداش فراوان اخروی و برکات دنیوی برای سوگواری امام حسین
علیهالسلام ، و تشویق همه جانبه و دادن صله به شاعران مسلمان برای بیان
مصایب اهل بیت علیهمالسلام ، به ویژه رخداد عاشورا به زبان هنر و سرودن
شعر، از جمله عوامل تداوم و گسترش عزاداری امام حسین علیهالسلام در میان
مسلمانان بود.
چنانکه اشاره شد، مردم خراسان از اندک فرصتهای پیش
آمده سود جسته، برای خاندان رسول خدا سوگواری میکردند. با آمدن امام رضا
علیهالسلام به خراسان، این احساسات و عواطف هدایت شد و عزاداری مردم با
مبانی دینی و اهداف صحیح اسلامی هماهنگ گردید.
امام رضا
علیهالسلام خود رهبریت عزاداران را به عهده گرفت. آن حضرت در دهه محرم به
طور منظم و همه ساله در سوگ جدش امام حسین علیهالسلام مینشست. دعبل
خزاعی، از شاعران نامدار شیعه، میگوید: خدمت مولایم امام رضا رسیدم، دیدم آن حضرت همراه اصحابش به
سوگ نشسته است. آن بزرگوار با مشاهده من فرمود: ای دعبل میخواهم شعری
بگویی؛ زیرا این روزها، ایام حزن و اندوه ما اهلبیت است و روزهای سرور
دشمنان، بخصوص بنیامیه است. ای دعبل، هرکس بر مصیبت ما بگرید یا بگریاند
اجرش با خداست. ای دعبل، هرکس چشمش بر مصیبت ما اشک بریزد و بگرید همراه و
در زمره ما محشور میشود. ای دعبل، هرکس بر مصیبت جدم حسین بگرید البته خدا
گناهان او را میآمرزد.
آنگاه دستور داد پردهای میان ما و اهل
حرم زدند و فرمود که در پس پرده بنشینند و در مصیبت جد خود بگریند. در این
هنگام به من فرمود: ای دعبل! بر حسین علیهالسلام مرثیه بخوان، مادامی که
تو زندهای یاور و مدحکننده ما هستی؛ پس هرچه توانستی از یاری ما کوتاهی
نکن. آنگاه من گریستم و اشعار زیر را در آن مجلس عزا خواندم: ای فاطمه،
اگر زنده میبودی و میدیدی که حسین جنگید و با لب تشنه در کنار نهر فرات
کشته شد، در آن صورت ای فاطمه، نزد پیکرش بر سر و صورت میزدی و اشکهایت
را بر گونه و صورت جاری میکردی. ای فاطمه، ای دخت بهترین انسان! برخیز و
ماتم نما، اختران آسمان در بیابانها افتادهاند.
مقابری در کوفه و قبری در مدینه و دیگری در فخ؛ درود و سلام بر همه آنها.
قبوری در کنار رودخانه در جنب کربلا که حجلهگاههای آنها بر کرانه فرات است. بر لب فرات با لب عطشان جان باختند. ای کاش پیش از حسین جان میدادم.
به خدا شکایت میکنم که ذکر مصیبت آنها به من جام عزا و بیتابی را نوشانده است.
دختران «زیاد» در قصرها مصون بودند، اما دختران پیامبر
صلیاللهعلیهوآله هتک حرمت میشدند. خاندان زیاد در قلعه در امنیت
بودند و اهل بیت پیامبر در بیابانها اسیر.
خاندان پیامبر حرمتشان شکسته میشد و به اسارت برده میشدند و دودمان زیاد در پس پرده و با امنیت میزیستند.
با وجود فضای ضد حسینی که عباسیان از قرن دوم به بعد پدید آوردند و به
تدریج یاد و نام امام حسین علیهالسلام را تهدید حکومت عباسیان و خطر
امنیتی میدانستند، بزرگانی در میان اهل سنت عاشورا را از یاد نبرده و
فداکاری فرزند پیامبر اسلام را در قالبهای گوناگون، به ویژه شعر، یادآور
شدند. از جمله این بزرگان میتوان به محمدبنادریسشافعی،اماممذهبشافعیه
اهلسنتاشاره کرد.
این رهبر مشهور اهل سنت بجز یک قصیده بلند که
در سوگ امام حسین علیهالسلام سروده است، قصیده دیگری نیز در عزاداری امام
حسین علیهالسلام دارد که تنها این بیت آن باقی مانده است:
| ابکی الحسین و أرثی حججاها من اهل بیت رسول الله مصباحا. |
با توجه به قصاید مختلف امام شافعی و جایگاه عظیم اهلبیت رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله در میان اهل سنت که به طور طبیعی محبت خاندان پیامبر
را در پی داشته، سوگواری بر مصایب آنان، از جمله عزاداری برای امام حسین را
در میان آنان طبیعی مینماید. عبدالجلیل رازی قزوینی میگوید: «معلوم
جهانیان است که بزرگان و معتبران ائمه فریقین از اصحاب امام مقدم بوحنیفه و
امام مکرم شافعی و علما و فقهای طوایف خلفا عن سلف این سنت را رعایت
کردهاند و این طریقت نگاه داشته، اولاً خود شافعی که اصل است و مذهب بدو
منصوب است، بیرون (= افزون) از مناقب، او را در حسین و شهدای کربلا
مراثی بسیار است و یکی از آن قصیدهای که میگوید: "ابکی الحسین و ارثی
منه اهل بیت رسولالله مصباحا" تا آخر قصیده با مبالغتی تمام و کمال، و
دیگر قصیدهای است که میگوید: «تا وبّ همی...» تا آخر همه مرثیه اوست به
صفتی که بر چنان معانی دگران قادر نباشند و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی را هست، بی عدد و بی نهایت است...
http://www.noormags.com
چهارشنبه 27/10/1391 - 22:34