از این معنا كه سیاق ، آنرا افاده مى كند چند نكته استفاده مى شود: اول اینكه : تعبیر به كلمه (ربك ) براى افاده این جهت است كه ایشان چون مشرك و بت پرستند خداى تعالى را رب خود نمى دانند، و در میان ایشان تنها رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است كه خدا را رب خود مى داند. دوم اینكه : مراد از مغفرت و عقاب ، اعم از مغفرت و عقاب دنیوى و اخروى است چون مشركین در سیئه و عقوبت دنیوى عجله مى كردند، همچنانكه (مثلات ) هم كه خدا در جوابشان فرمود: اقوام قبل از ایشان را از بین برد، عقوبتهاى دنیوى بوده ، كه بر ایشان نازل مى شده . علاوه بر این ، عفو و مغفرت اختصاص به بعد از مرگ و یا روز قیامت ندارد، و همچنین آثار آن دو نیز تنها مختص به قیامت نیست ، و قبلا هم مكرر از نظر خواننده محترم گذشت كه : خداوند تعالى مى تواند مغفرت خود را گسترده و دامنه اش را وسیع كند، و هر كه را بخواهد بیامرزد، حتى شامل ظالم هم در حین ظلمش بشود، و در صورتى كه حكمت اقتضاء كرد او را نیز آمرزیده ، مظلمه اش را جبران كند، همچنانكه مى تواند عقاب نماید، كما اینكه فرمود: (ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانّك انت العزیز الحكیم ).
و بخاطر همین نكته بود كه خداى تعالى از مورد مغفرت به (للناس ) تعبیر كرد و نفرمود: (للمومنین ) و یا (للتائبین ) و یا امثال آن . بنابراین ، هر فردى از افراد بشر بدون استثناء ملتجى به رحمت خدا گردد و از او مغفرت بخواهد او مى تواند، وى را بیامرزد، حال چه كافر باشد و چه مومن ، چه مرتكب كبیره باشد چه صغیره . چیزى كه هست اگر مشرك طلب مغفرت شركش را بكند، با همین طلب مغفرت ، مؤ من مى شود، و خداى سبحان فرموده كه مشرك را نمى آمرزد، و معلوم است كه این وقتى است كه مشرك به دین توحید برنگشته باشد: (ان اللّه لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء). پس اینها كه در آیه مورد بحث ، كافر شدند لازم بود با ایمان آوردن به خدا و رسول او از خداى تعالى طلب مغفرت كنند، - و در این طلب خود عجله كنند - و از او بخواهند كه شركشان را و یا گناه دیگرى كه از فروعات شركشان بود بیامرزد، و یا اینكه در عین ظلم و شركشان حداقل از خدا بخواهند كه عافیت و بركت و بهترین مال و اولاد روزیشان كند، كه اگر چنین مى كردند خداوند به رحمت واسعه خود حاجتشان را مى داد، حتى حاجت آن كسى را هم كه ایمان به او نیاورده و منقاد و فرمان بردار او نشده است ، اگر چه از مغفرت خدا محرومند چون آمرزش خداوند با شرك و ظلم نمى سازد همچنانكه خودش فرمود: (و اللّه لا یهدى القوم الظالمین ). سوم اینكه فرمود: (لذو مغفره ) و نفرمود: (غفور) و یا (غافر) گویا براى این بود كه شنونده خیال نكند خداوند فعلا واجد مغفرت تمامى ستمگران و ستم آنان است و احتمال نیامرزیدن در كار نیست ، و حال آنكه اینطور نیست ، بلكه خواسته است بگوید: نزد خدا آمرزش تمامى مردم هست ، حتى آمرزش ظلمهاى ایشان ، و در جایى كه آمرزیدن صلاح باشد هیچ مانعى جلوگیر آمرزش او نیست ، نه اینكه همین الان آمرزیده باشد. ممكن هم هست از جمله مورد بحث معناى دیگرى استفاده كرد، و آن این است كه : خداى تعالى مغفرت و آمرزش مردم را دارد و مى تواند هر كه را بخواهد بیامرزد، و اگر هم وصف مغفرت را اصلا نمى داشت ، و در نتیجه بر گنهكاران غضب مى كرد و احدى را نمى آمرزید، باز هم ظالم نبود (خلاصه اینكه كلمه (ذو مغفره ) با داشتن مغفرت و به كار بردن آن مى سازد به خلاف كلمه (غفور) و (غافر) كه بر كسى اطلاق مى شود كه آن را اعمال هم بكند) و اگر این معنا مراد باشد وضع پاره اى از نكته هایى را كه ما براى آیه شریفه برشمردیم بر هم مى خورد، و لیكن این معنا با ظاهر سیاق سازگار نیست . در معناى این آیه میان معتزله و غیر ایشان از اهل سنت مشاجراتى برپا شده ، و آیه شریفه مطلق است و هیچ دلیلى بر تقیید آن به قیدى نیست ، مگر قیدى كه در آیه (ان اللّه لا یغفر ان یشرك ) به وجود دارد.
www.p30n.ir
و یستعجلونك بالسیئه قبل الحسنه و قد خلت من قبلهم المثلات ...
و ان تعجب فعجب قولهم ءاذا كنّا ترابا ءانا لفى خلق جدید اولئك الذین كفروا بربّهم و اولئك الاغلال فى اعناقهم و اولئك اصحاب النّار هم فیها خلدون (5) و یستعجلونك بالسیئه قبل الحسنه و قد خلت من قبلهم المثلات و ان ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم و ان ربك لشدید العقاب (6)
و فى الارض قطع متجاورات و جنّات من اعناب و زرع و نخیل صنوان و غیر صنوان ...