منابع مقالہ : کتاب نظام تربیت در اسلام نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان
ما مردم مسلمان، براى حفظ كیان اسلام در میدان حیات، و براى بدست آوردن
حسنات، و آراسته شدن به مكارم اخلاق، و به چنگ آوردن فضائل انسانى و
زدودن رذائل، و استیفاى حقوق طبیعى، ناچار بمبارزه و جاد، در میدانهاى
گوناگون هستیم، كه از میان آنها سه نوع مبارزه بنیاد سعادت و سلامت را در
حیات ما تشكیل میدهد:
1- مبارزه با دشمنان متجاوز در میدان رزم.
2- مبارزه با هواى نفس و اثار آن كه عبارت از معاصى است.
3 یجهاد و كوشش براى پیاده كردن برنامههاى مثبت و اعمال شایسته. «1» ما
براى بدست آوردن پیروزى در این سه میدان به دو برنامه اساسى و زیربنائى
نیازمندیم، كه بدون آن دو برنامه فتح و پیروزى میسر نیست.
1- آگاهى نسبت به كیفیت مبارزه
2- تحصیل نیرو و آمادگى جسمى و روحى
اما آگاهى و بینش در این مرز، تنها از راه فهم قرآن، نهج البلاغه،
صحیفه، و سنت پیامبر میسر است، و این آگاهى را یا باید از طریق مطالعه یا
معاشرت با دانشمندان مسئول كسب كرد.
اما بدست آوردن نیروى جسمى و روحى، از طریق حفظ بهداشت، قرار گرفتن در
كانال بعضى از عبادات بخصوص روزه میسر است. «2» زیرا روزه علاوه بر ایجاد
سلامتى و نیرو در جسم، روان را نیز بخاطر انجام فرمان حق و خوددارى از
آلودگیها پاك كرده، و قوت دل، و اراده قوى، و پاكى جان به انسان مىبخشد، و
از همینجاست كه میتوان پیوند روزه را به سه نوع مبارزه یك امر حتمى
دانست و ما ناچاریم این پیوند را تجزیه و تحلیل كرده و رابطه روزه را با
هر سه برنامه توضیح دهیم.
میدان جنگ
مسلمانان براى مبارزه با دشمنان متجاوز و استعمارگر كه ملت اسلام در
تمام دورهها با آنان روبرو هستند، و براى حفظ شخصیت مادى و معنوى خود
بناچار باید بجنگند، جنگ بخاطر بپا داشتن حق، و برپا بودن حكومت قرآن، و
حفظ حقوق ملت اسلام، در این مرحله علاوه بر فهم قواعد جنگ، و دانستن
تاكتیكهاى مخصوص به مبارزه و بینش نسبت به كیفیت جهاد و ساختن و بدست
گرفتن اسلحه، توان جسمى و دل پرقوت، و ارادهاى قوى، و تحملى فوقالعاده، و
استقامتى مهم، و شجاعتى فوقالعاده لازم است، و این واقعیات كه در میدان
جنگ از داشتن ابزار جنگى مهمتر است، فقط در سایه تمرینهاى طاقتفرسائى
قابل بدست آوردن است.
میدان جنگ همراه با گرسنگى، تشنگى، كمخوابى، كمخوراكى، گرماى شدید،
سرماى سخت، و دشواریهاى دیگرى است، كه اگر جنگجو پیش از شركت در میدان
مبارزه اینگونه تمرینها ننموده باشد، بدون شك به هنگام دچار شدن بیكى از
این بلاها فرار را بر قرار ترجیح داده و كیان خویش و یك ملت را در برابر
سیل خطرها رها كرده، تن بذلت و اسارت میدهد و روزگار تیرهاى را براى ملت
بجاى میگذارد.
اینجاست كه باید گفت: روزه فرمان قاطعیست كه آمادگى كاملى براى مبارزه
با دشمن در میدان جنگ به انسان میبخشد، زیرا در كلاس سىروزهاش براى
انسان استقامت و پایدارى در برابر گرسنگى، تشنگى، سرما، گرما، بیخوابى، و
تحمل سختیها را به ارمغان آورده، و آدمى را در سایه چتر فرمان حق به
تمرینهاى لازم وامیدارد، تمرینهائیكه به سلامت جسم، و قوت روح، و ازدیاد
نیروى اراده، و توان بخشیدن به حالات مثبت نفسى كمك میكند.
روزهداران در ایام رمضان كه در دل گرماى تابستان بود، براى مقابله با
دشمنان اسلام در اطراف مدینه، به كندن خندق مشغول بودند، و در عین تشنگى و
گرسنگى، و گرماى آتشزاى عربستن از كار خود گله نداشتند، راستى اگر به
تمرینهاى سخت برنخواسته بودند، و با قرار گرفتن در مدار بعضى عبادات،
مخصوصا روزه تحصیل قوت و توان نكرده بودند كجا دست بآن مقدمات طاقتفرسا
میزدند، و چگونه در جنگ خندق بر دشمن خطرناك كه چند برابر آنان سرباز داشت
پیروز میشدند.
ارتش آزادىبخش اسلام در راه حركت به سوى تبوك، دچار انواع سختیها
شدند، تا جائیكه مدتى از زمان را هر ده نفر با یك خرما سد جوع میكردند، به
حركت خویش ادامه دادند، خود را به میدان تبوك رساندند از معركه نگریختند،
اینان اگر بوسیله اجراى دستور الهى كه عبارت از روزه بود به تمرین
برنخاسته بودند، و تحمل رنجها و سختىها را در خویش با كمك روزه نیافریده
بودند، بدین پایه استقامت نمیكردند.
یاران سرور آزادگان در حادثه كربلا «دچار هولناكترین مصائب شدند گرما و
گرسنگى و تشنگى آن چند روزه جزئى از حادثه سخت آن ایام بود با هجوم آنهمه
بلا، تا حصول پیروزى، و چشیدن شربت شیرین و خوشگوار شهادت ایستادگى
كردند، درحالات آنان میخوانیم كه قائم اللیل و صائم النهار بودند.
تنپروران به هنگام جنگ، اگر عیش و نوش خویش را در خطر ببینند، از طریق
فرار، یا جاسوسى بنفع دشمن، یا تسلیم شدن در برابر مخالفین صفحه تاریخ را
سیاه كره و از خویش لكههاى ننگ بجا میگذارند.
اینجاست كه نمیتوان پیوند روزه را با مسئله مبارزه و جنگ با دشمن انكار
كرد، بعكس باید گفت در میان علل پیروزى روزه در مرز نقش مهمى قرار داشته،
و سهم بسزائى را در غلبه بر دشمن بر عهده دارد.
میدان غرائز و شهوات
در این میدان كه انسان براى پیشگیرى از بروز انواع مفاسد و گناهان،
ناچار به دست زدن به مبارزهاى سنگین و سختتر از مبارزه با دشمنان بیرونى
است، نمیتوان آثار و منافع روزه را از نظر دور داشت.
انسان، مخصوصا جوان در مرز طغیان غرائز على الخصوص غریزه شهوت است، و
در این زمان است كه امیال گوناگون، و خواستههاى برخاسته از غریزه جنسى
همچون یك ارتش او را بمحاصره میكشند.
اسلام با سركوب كردن غرائز سخت مخالف است، آنچه اسلام در این زمینه دارد عبارت از پرورش شهوات و مؤدب نمودن غرائز بآداب الهى است.
مبارزه با شهوات بخاطر تعدیل شهوات است نه بخاطر نابودى آن، و بدون شك بخش مهمى از برنامه تعدیل را روزه بعهده دارد.
غریزه جنسى در بین غرائز و خواستهها، دهانهاى گستردهتر از دهانه
جهنم، و حفرههائى بزرگتر از طبقات دوزخ دارد، دوزخیكه بنا به قول قرآن با
بلعیدن مستحقین عذاب اعلام عدم سیرى میكند.
انسان در میدان طغیان غرائز و شهوات، از هیچ گناهى سیر نمیشود، و در
برابر هیچ فرآوردهاى قانع نمیگردد. زیادهطلبى و فزونخواهى دامنش را به
پلیدى هر پولى آلوده میكند، و حرص و طمع وسائل سقوطش را فراهم میآورد. عشق
به مقام او را در مرز انواع بیدادگریها میبرد، و شهوت جنسى وسائل بدبختى و
ذلتش را آماده كرده، و چهبسا كه آبرویش را بر باد داده، و نظام گرم
خانهاش را رو بسردى برده و كشتى زندگیش را به لجنزار گناه فرونشانده، و
از وجودش جز منبع گندى باقى نمیگذارد:
چنانچه برنامهاى براى پیشگیرى از طغیان غرائز مخصوصا غریزه جنسى در
میان نباشد، سراسر زوایاى حیات پر از فساد گشته، و گور انسان با دست خودش
كنده خواهد شد، و طلیعه این حادثه تلخ هم تاكنون در جامعه غرب و ودفروشان و
تقلیدچیان شرق آشكار گشته.
جامعه غربى كه از چشمه وجود فروید، در كایم، داروین، و یهودیان دیگرى
كه تئورىهاى پوك و ویرانكننده شرف و غیرت را در لباس علم ارائه
كردهاند، سیراب میشود، در برابر هیچیك از آلودگیها، از قبیل زنا بانواعش،
ربا، مشروبخوارى، دزدى، همجنسبازى، قمار، قتل، غارت، پیمانشكنى و ...
نیروى خود نگهدارى ندارد، بهمین خاطر طبق پیشگوئیهاى قرآن طولى نمیكشد كه
با تمدنش از درون منفجر شده و فاجعه عظیمى ببار خواهد آورد.
ولى هنوز در بین بسیارى از مسلمانان، آنان كه آراسته به حقایق مكتب
اللّهاند، و فرمانبر قواعد و اوامر الهى، پاكانى یافت میشوند كه با فراهم
بودن انواع وسائل گناه و طغیان، و آنچه تحریك شهوت میكند، و با لذت جنسى و
جسمى سر و كار دارد، دست به هیچ گناهى نزده، بلكه وجودشان براى بسیارى از
مردم مانع در افتادن آنان به گندناب سقوط، و لجنزار گناه است.
اینان كسانى هستند، كه با پیروى از دستورات سعادتآفرین اسلام مخصوصا
روزه با شرایط و قیوداتى كه قرآن و سنت در كنارش بیان میدارد، غرائز و
شهوات را در زیر فرمان خدا برده، و با تكیه بر اراده استوارشان كه ریشه از
ایمان به خدا و روز جزا میگیرد، در برابر معاصى از خویشتندارى
برخوردارند.
آرى روزه عامل مهمى است كه در فرونشاندن طغیانهاى نفسى سخت مؤثر است، و
چنانچه قرآن مجید میفرماید، اجراى روزه در انسان ایجاد نیروى خود نگهدارى
كرده، و بىتردید مردمیكه به كسب این نیرو برخاسته، براحتى میتوانند با
عوامل گناه مبارزه كرده و در این میدان صد در صد پیروز شوند، و خویش را از
تسلط فساد و پلیدى حفظ كنند. یكبار دیگر در آیه بنگرید كه خداى عزیز
میفرماید: روزه بر شما واجب است، چنانچه بر پیشینیان واجب بوده و اجراى
این فرمان در نفس شما نیروى خویشتندارى و خود نگهدارى میآفریند.
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ*.
میدان عمل
میتوان گفت: آبادى دنیا بسته به برنامههاى مثبتى است كه از انسان
سرمیزند. و هرچه میدان عمل، و فعالیت و كار، در گردونههاى نقشههاى
سازنده، بیشتر باشد، بهره فراوانترى نصیب انسان میگردد.
پیامبر بزرگ (ص) از تنبل و تنپرور، و عافیت طلب سخت بیزار بود، و
اجازه نمیداد، به مردمیكه نیروى فعالیت دارند كمك مالى شود، او با دستورات
ریشهدارش ریشه تكدى را نابود كرد، و مسلمانان را بخاطر بدست آوردن
اقتصاد مستقل تشویق بكار فرمود.
اسلام از اقتصاد وابسته سخت نفرت دارد، اسلام كشور مصرف كننده را ذلیل میداند، و مملكت مونتاژكننده را بىقدر و قیمت میشناسد.
اسلام از استراحت زیاد مردم، و پرخورى و پرخوابى و تمام عوامل سازنده
تنبلى بیزار است، و بیكاران را دشمن ملك و ملت شناخته و خودش دشمن بزرگ
بیكاران است.
اسلام از انسان دو نوع كار میخواهد، و دو شكل فعالیت توقع دارد، و سلامت و سعادت جامعه را در پرتو اجراى هر دو برنامه میداند:
1- كوشش براى آبادى دنیا
2- فعالیت براى عمران جهان دیگر
از قسمت اول تعبیر بفعالیت مادى و اقتصادى میكند، و از بخش دوم بكوشش
عبادى نسبت به مردمیكه تمام همت خویش را صرف برنامههاى مادى میكنند بغض
دارد، بخاطر اینكه این دسته آخرت خویش را به باد میدهند، و در برابر
مردمیكه از فعالیت اقتصادى دست كشیده، یكپارچه به عبادت مشغولند اظهار
عداوت میكند، زیرا این دسته به سهم دنیاى خویش ضربه میزنند.
اسلام اصولا فعالیت مادى و معنوى منطبق بر اصول الهى را عبادت میداند، و براى كمترین كوشش انسان در هر دو میدان اجر و ثواب قائل است.
بدون شك زنده نگاهداشتن اراده قلب، و با نشاط نگاهداشتن جسم و اعضاء و
جوارحش احتیاج به تمرین و جهاد و مبازه با عوامل سستى و تنبلى دارد، و
بدون ریاضت و زحمت، و مبارزه و جنگ با موانعه، انسان بر غلطك عمل مثبت چه
در جهت مادى، چه در زاویه معنوى قرار نمیگیرد.
به حقیقت در این میدان روزه بهترین نیرو به انسان بخشیده، و توان آدمى را براى فعالیت قوت میدهد.
بازیافت سلامتى بدن در سایه روزه، چشیدن سختى گرسنگى و تشنگى، تحمل
گرماى شدید و سرماى طاقتفرسا، نگهدارى اعضاء و جوارح از گناه بهنگام روزه
داشتن، جدا ماده سستى و تنبلى را در انسان كشته و از آدمى یك عنصر فعال و
ارزنده میسازد. و براى اینكه بدایند ریاضت موافق با قانون چه اثرات
مطلوبى در وجود انسان بجا میگذارد، بقسمتى از نامه 44 نهج البلاغه، كه
خطاب على علیه السلام باستاندارش عثمان بن حنیف انصارى است اشاره میشود
هان اى پسر حنیف مرا نیافریدهاند كه خود را بغذاى چرب و نرم عادت دهم، و
بخاطر آن از نیكبختى باز مانم اینگونه برنامه كار چهار پا و حیوانى است كه
اندیشهاش جز علف چیزى نیست، و برنامه گاو خرها شده است كه خاك و خاشاك را
براى پر كردن شكم بهم میزند، شكنبه را از علف پر میكند، و نسبت به آنچه
برایش در نظر دارند كه عبادت از بار كشیدن است، غافل است.
من براى بیكارى و تن پرورى و سستى و بهدر دادن عمر آفریده نشدهام،
ممكن است كسى در بین شما بگوید: اگر خوراك و پوشاك پسر ابوطالب این است،
اینگونه خوراك كه جز ضعف و سستى حاصلى ندارد، مگر دو لقمه نان جوین خشك،
چند عدد خرما، مقدارى نمك، یا اندكى سركه چه اندازه نیرو میدهد ولى به تو
بگویم: كه درخت جنگلى و بیابانى با اینكه كم آب میخورد، و كسى بآن رسیدگى
نمیكند چوبش سختتر و استوارتر است، اما درختهاى ناز پرورده پوششش نازكتر و
بنیانش سستتر است ولى گیاهان دشتى شعله آتشش افروختهتر و خاموشیش دیرتر
است. «3»
آرى باعتقاد مولاى پرهیزكاران، و سرور خویشتنداران، و بزرگ نیرومندان،
انسان تمرین دیده و رنج تشنگى و گرسنگى چشیده، و روى خاك بیابان و
سنگلاخ خفته، با آدم ناز پرورده، و در دریاى عیش و نوش و شكمچرانى و
شهوتپرستى غرق شده خط مشتركى نداشته، و بىتردید تمرین دیده و در میدان
عمل پیروز است، و تنپرور سست مغلوب و ورشكسته،.
سعدى در گلستان میگوید: دو درویش خراسانى را به جرم جاسوسى بزندان
بردند، پى از یكهفته بیگناهى هر دو ثابت شد، چون در زندان را گشودند آنرا
كه فربه بده مرده یافتند، و دیگرى را كه لاغر بود زنده دیدند سبب پرسیدند،
درویش لاغر و نحیف گفت: دوست من آدمى بود پرخور، تحمل گرسنگى و تشنگى
نداشت مرد، ولى من انسانى هستم ریاضت دیده، و رنج گرسنگى و تشنگى برده،
نبود غذا و نرسیدن آب چندان به من اثر نكرد بهمین خاطر با مرگ به مبارزه
بودم تا این ساعت كه مرا آزاد میكنید.
خلاصه در بدست آوردن فضائل انسانى، پیاده كردن برنامههاى مادى و
معنوى، و قرار گرفتن در میدان عمل و عبادت نیروى مقاومت در برابر حوادث و
موانع لازم است، و قسمتى از این نیرو را بنا بحكم قرآن باید از راه روزه
بدست آورد، وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها
لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ «4». از روزه و نماز كمك بخواهید، و
كمك خواستن از این دو فرمان باور نكردنى است مگر براى آنانكه دلى پر از
خشوع در گرو عشق حق دارند.
ارزش روزه و روزهدار
با توجه به انیكه روزه با بسیارى از برنامههاى مثبت و سازنده پیوند
دارد، بىفایده نیست كه برادران و خواهران، از ارزش روزه و روزهدار آگاه
شده، ایمان آنان و عشق و محبتشان باین فرمان كمنظیر الهى بیش از پیش
گردد.
كلمه رمضان از لغت رمض گرفته شده، و دانایان لغت رمض را به دو گونه توجیه توجیه كردهاند.
1- تابش نور خورشید، با حرارت هرچه تمامتر بر ریگ و سنگ.
2- باریدن باران شدید در اوخر پائیز.
اگر رمضان بمعناى اول باشد، باید گفت: روزه واقعیتى است كه همچون
حرارت شدید مفاسد و پلیدیها، و تجاوزات و طغیانهاى غرائز را مسیوزاند، و
آدمى را به میدان پاكى نزدیك میكند.
و اگر به معناى دوم باشد باید گفت: روزه همچون بارانى كه طبیعت را
شستشو میدهد، روان انسان را از آلودگى پاك كرده، و بآدمى نیروى مقاومت
داده، و جسم را از خطرات رسوبات غذائى به سنگر امان میبرد و به همین معنا
روایتى از رهبر اسلام (ص) رسیده آنجا كه فرمودهاند.
ارمض اللّه فیه ذنوب المؤمنین، رمضان زمانى است كه خداوند بخاطر عمل روزه مردم مؤمن را شستشو داده و پاك میكند.
1- خیل صائم: اسبانى كه از خوردن باز ایستادهاند.
2- رجل صائم: انسانى كه از خوردن و آشامیدن و حركت و گفتن خوددارى كرده.
صوم رمضان یعنى، خوددارى كردن از آنچه شرع و مكتب اللّه اجازه نداده و
بىتردید گروه خوددارى در پیشگاه الهى، بخاطر اجراى فرمان دوست از اعتبار
خاصى برخوردارند، و نزد پروردگار و وجدان خویش رو سپیدند.
على علیه السلام میفرماید: بهنگامیكه آدم بزمین آمد، تابش خورشید چهره
دل آرایش را تیره كرد، آدم از این پیش آمد، دلگیر بود، جبرئیل بر او نازل
شد و بحضرتش گفت:
میل دارى رویت سپید گردد، گفت آرى، عرضه داشت: روز سیزده و چهارده و
پانزدهم ماه را روزه بگیر هر روزیكه روزه گرفت یك سوم كبودى پوست از بین
رفت و به روز سوّم تمام چهره سپید شد، اگر در این روایت جاى تاؤیل باشد
باید گفت روزه عامل بدست آوردن آبرو و اعتبار در پیشگاه خداست.
رمضان زمانیست كه ابتدایش رحمت، و دهه دومش زمان غرق شدن در رحمت و
عاقبتش آزادى از آتش جهنم است، این آزادى از عذاب آخرت، عكسالعمل آزادى
انسان از سوء خلق، طغیان غرائز و شهوات و بد كردارى بوسیله روزه ماه رمضان
است، روزهاى كه همراه با شرایط انجام گرفته باشد.
پیامبر عزیز در خطبه جمعه آخر شعبان، در توضیح برنامههاى رمضان چنین
فرمودند: ماهى بر سر شما سایه میافكند، كه در ظرف آن لیلة القدر دارد، شب
قدرى كه از هزار ماه با ارزشتر است.
خداى بزرگ روزه این ماه را بر شما واجب نموده، و یك نماز مستحب را در
شب آن مساوى با هفتاد نماز در شبهاى دیگر قرار داده، آنكس كه در این ماه
بكار نیكى دست بزند و برنامه خدا پسندانهاى انجام دهد ثوابش برابر با
واجبى از واجبات خداست، و هر كس عمل واجبى انجام دهد. اجرش باندازه هفتاد
واجب در وقت دیگر است.
آرى اى مردم، رمضان ماه استقامت، و فراهم آوردن نیرو است، و مزد مردم با استقامت و نیرومند بهشت است «5».
رمضان ماه مساوات است، ماهیكه باید ثروتمندان مادى و معنوى به تمام
كمبودهاى مردم تهیدست رسیدگى كنند، و دردهاى معنوى و اقتصادى را در درمان
نمایند، در این ماه نباید گروهى سیر و دستهاى گرسنه باشند، عدهاى غرق در
هدایت، و قشرى گرفتار ضلالت، در این ماه است كه خداوند روزى بندگان
فرمانبر را زیاد میكند، و این مسئله واقعیتى است كه قرآن از آن خبر داده
«آنگاه كه مردم خویشتندارى بدست آرند، و از گناه و نافرمانى بپرهیزند،
تمام درهاى بركات آسمان و زمین را برویشان میگشائیم» «6».
رهبر اسلام ص میفرماید: در رمضان چهار برنامه از خداوند بخواهید، دو
برنامه براى جلب عنایت حق، و دو برنامههائیكه از آن بىنیاز نیستید، اما
دو برنامه اول یكى قرار گرفتن در حصار توحید و دور شدن از شرك و دوم
بازگشت از گناه و ورود بحوزه توبه، و دو برنامهاى كه از آن بىنیاز
نیستید، یكى طلب بهشت، و دیگر آزادى از آتش جهنم.
پیامبر عزیز میفرمود: هر آنكس كه ماه رمضان را درك كند، و خود را در
مسیر آمرزش حق قرار ندهد، در كدام زمان میخواهد به جبران كمبودها برخیزد.!
و نیز فرمود: اگر خداوند بآسمانها و زمین در چنان زمانى اجازه سخن گفتن
دهد. به تمام روزهداران میگفتند برنامه شما به بهشت منتهى میگردد، و باز
فرمودند: براى بهشت درى است به نام ریان و آن اختصاص بروزهداران دارد،
آخرین روزهدارى كه از آن وارد شود بسته میگردد.
پیامبر بزرگ میفرمود: روزهدار اگر غیبت نكند، و بخوابد، خوابش عبادت است.
رسول گرامى صلى اله علیه و آله بمردم فرمود: طرحى را به شما بیاموزم كه
انجامش شیطان را از شما دور خواهد كرد به دورى بین مشرق و مغرب پاسخ
گفتند آرى فرمودند: روزه رویش را سیاه میكند، دستگیرى از تهیدستان پشتش را
میشكند، دوستى در راه خدا، و تحمل رنج عمل شایسته ریشهاش را میكند و
توبه و بازگشت بحق رگ و پى او را جدا میكند براى هر چیزى زكاتى است و زكات
بدن روزه است.
پیشوارى اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگى بانسان
روى آورد، خداوند هزار ملك را مأمور آدمى میكند تا بهشت و نعمت الهى را
باو بشارت دهند و او را نوازش كنند و چون افطار گردد خطاب میرسد چه بوى
خوشى دارى، سپس بملائكه میفرماید: شاهد باشید مغفرتم را نصیبش كردم.
و نیز فرمود: آنكس كه از روى ایمان و عشق به خدا روزه بگیرد و حسابگر
باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه بازدارد، در حوزه رحمت گذشته و آینده
الهى قرار گیرد، و اجر ثابت قدمان نصیبش میشود «7».
امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید: روزه جسد خوددارى از غذاست ولى با
اراده و اختیار خویش البته براى جلب مزد و فرار از عذاب، و روزه روان،
خوددارى حواس پنجگانه است از گناه و پاك داشتن دل از تمام عوامل شر، و
روزه دل نیكوتر است از روزه زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شكم «8».
از مجموع روایات استفاده میشود، كه روزه عمل سادهاى نیست و تنها
گرسنگى و تشنگى مایه بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلكه روزه بزرگترین
میدان تمرین براى پاكسازى جسم از امراض گوناگون، و تزكیه روان از مفاسدا
خلاقى، و منور كردن دل به نور خداست.
با چنین روزهاى روزى فراوان میگردد، و اجتماع سالم گشته و آدمى در
پیشگاه حق كسب آبرو میكند، و در جهان بعد از بهشت بهرهمند شده، و از عذاب
جهنم دور خواهد ماند.
آثار خودنگهدارى
در قسمتى از مسائل گذشته، خصوصا در توضیح برنامه روزه دانستیم كه اجراى
فرمان حق، و پیروى از دستور، و آراسته شدن بعمل صالح، در آدمى ایجاد
نیروى مقاومت میكند، و انسان را براى مبارزه با حوادث خطرزا آماده
مینماید.
مردمیكه در سایه اجراى برنامههاى مثبت داراى نیروى خودنگهدارى میشوند،
سعى دارند، در برابر هجوم حوادث ضد انسانى به حفظ سرمایههاى سعادتآفرین
برخیزند، و بدشمن اجازه دستبر ندهند، و در حقیقت كمترین اثر نیروى
خودنگهدارى، برجا ماندن ریشه هاى سعادت و فضیلت در دو قلمرو فرد و اجتماع
است، دشمنان درونى و بیرونى هیچگاه بسنگر استراحت نخواهند رفت، آنان بطور
دائم در انتظار فرصتاند، كه انسان را از مسیر الهى جدا كرده و بپرتگاه
سقوط بكشانند، این انسانا ست كه باید در برابر دشمنان مجهز بوده و همیشه
در مقام دفاع از كیان خویش باشد، و باید همه مردان و زنان این نكته را
بدانند كه بهر ندازه توان و نیروى آدمى بوسیله حرارت ایمان و عشق بالله و
اجراى فرامین آسمانى زیاد گردد نیروى دشمنان و دستیارانشان براى آفریدن
خطر كم میشود و اتفاقا قرآن مجید باین معنا اشارت كرده، آنجا كه از قول
یكى از خطرناكترین دشمنان انسان ابلیس نقل میكند: فبعزّتك لاغوینّهم
اجمعین الّا عبادك منهم المحلصین. ترجمه: بار خداوندا به عزتت سوگند تمام
مرد و زن را بگمراهى میبرم مگر آنانكه نیروى ایمان و توان عملشان از هر
آلودگى پاك است، آنان گروهى هستند كه من با تمام قدرتم در دستبرد بآنان
سخت عاجز و ناتوانم: شما میتوانید این معنى را در خود تجربه كنید، فرض
كنید به گناهى عادت دارید، و مقاومت شما در برابر آن گناه و عوامل
تحریككنندهاش صفر است، شیطان یا هواى نفس بآسانى بشما مسلط است، و شما
همیشه مغلوب آن گناه هستید، تصمیم میگیرید خود را از آن گناه پاك كنید،
وقت تصمیم ابتداى مبارزه است، هم اكنون باید در برابر دشمن مجهز شوید تا
آنجا كه دشمن از پا درآید، تجهیزات عبارت است، از یاد خدا، توجه بزبان
گناه، و توجه بعكسالعملهاى خطرناك گناه در دنیا و آخرت، عزم راسخ براى
ترك گناه، و امور دیگریكه شما را در این راه كمك میدهد، با جمع كردن
تجهیزاته علیه دشمن، براى اولین بار كه در برابر گناه قرار میگیرید با زحمت
زیاد از هجوم پلیدى خود را حفظ میكنید، بار دوم فرار از گناه براى شما
آسانتر میشود، دفعات دیگر سادهتر، تا جائیكه مقاومت شما بآنجا میرسد كه
اگر عوامل گناه بزیباترین قیافه در برابر شما جلوه كنند، چنان حالت انزجارى
بشما دست میدهد كه اتگار با مالك دوزخ روبرو شدهاید، اینجاست كه حس
میكنید توان شما براى خویشتندارى فوقالعاده شده و نیروى دشمن بصفر
رسیده!!
بنابراین شما با دشمن در مسئله مقاومت عكس یكدیگر هستید هرچه نیروى شما
بیشتر شود نیروى دشمن كمتر میگردد، و هرچه نیروى شما كمتر توان دشمن
فوقالعادهتر میشود.
میگویند: شخصى ابلیس را در خواب دید، در اطاقى قرار دارد كه از سقف آن
اطاق از نازكترین نخ تا زنجیرهاى دانه درشت سخت و محكم آویخته، گفت: این
چه بساطى است، ابلیس پاسخ داد: این نخها و زنجیرها وسیله صید كردن است،
بسیارى از مردم بخاطر نداشتن ایمان و عمل، یا بعلت سستى عقیده و كمبود
فعالیتهاى مثبت با نخى نازك كه بر گردن آنان همچون كمند میاندازم در دام
من قرار میگیرند، و این زنجیرهاى گران و سخت براى بدام افكندن مردم مؤمن و
مخلص است، اما مخلصین از افتادن بدام من درا مانند، من دوبار با این
زنجیر گران خواستم مرجع بزرگ شیخ مرتضى انصارى را از خدا جدا كرده و در
هلاكت قرار دهم، اما در هر دو بار این زنجیر سخت را هم چون خمیر نرم از هم
گسست و خویش را از خطر نگاهداشت!!
نوشتهاند: ابن سیرین جوانى بود زیباروى، در بازار شام بشغل بزازى
اشتغال داشت، زنى جوان و زیبا چهره بدو مراجعه كرد، و از او خواست
پارچههاى گوناگونى را بخانه وى بیاورد، تا در آنجا با داشتن فرصت كافى
آنچه میخواهد انتخاب كند.
ابن سیرین بهنگامیكه وارد خانه شد تمام درها را بسته دید، تازه برایش
روشن شد كه بدام افتاده، بزن گفت از خدا بترس، شرم و آزرم كجا رفته، مگر
نمیدانى قرآن و سنت از گناه زنا بشدت نهى كردهاند، زن گفت آنچه میگوئى
واگذار، تا كامم برنیاورى از این خانه راه خروج ندارى، ابن سیرین با او
مهربانى كرد و در عین لطف و محبت از او خواست اجازه دهد براى رفع حاجت
بدستشوئى برود، چون بمحل قضاى حاجت رسید سراپایش را آلوده كرد و با آن
كیفیت با آن زن روبرو شد، زن از این قیافه و وضع او بشدت متنفر گشت و از
او خواست هرچه زودتر خانه را ترك كند، ابن سیرین با خوشحالى هرچه تمامتر
از خانه خارج شد، و بمزد مقاومتى كه در برابر هواى نفس و وسوسه ابلیس بخرج
داد آراسته بدانش تعبیر خواب شد.
پی نوشت ھا :
______________________________
(1)- این تقسیم از روایت مشهورى
كه، كتب مهم روایتى از قول رهبر اسلام نقل كردهاند استفاده شده، آنجا كه
پیامبر بزرگ فرموده: پایدارى در سه جا براى مسلمان ضرورى است: در برابر
مصیبت، در مقابل گناه، بهنگام روبرو شدن با عبادت، آرى اگر این سه نوع
مبارزه نبود، امر باستقامت و صبر مفهومى نداشت چون صبر در قرآن و روایت
اكثر در برابر جنگ و جهاد استعمال شده.
(2)- صوموا تصحوا
(3)- نهج البلاغه ابن میثم ج 5 ص 100
(4)- البقره 40
(5)- سفینة البحار ج 2 ص 67
(6)- الاعراف 96
(7)- روایات نقل شده بیشترش در ج 2 سفینة البحار باب صوم است.
(8)- غرر الحكم ص 460