كودك
3 شیوه کارآمد برای خواباندن نوزاد
همه بچه ها شب از خواب بیدار می شوند و بیشتر آنها احتمالا یاد می
گیرند که خودشان دوباره بخوابند. بچه ها با هم فرق دارند ولی اگر شما ساعت 1
صبح دنبال آرامش هستید، این تدابیر می توانند بیدار شدن های شبانه را کاهش
دهند.
نی
نی بان: هر راهی که برای افزایش مدت زمان خوابتان استفاده می کنید، فقط
بدانید که همه بچه ها به شیوه خود خوابیدن را یاد می گیرند. بچه شما برای
جلب توجه از موقع تاریکی هوا تا سحر داد و بیداد می کند و احتمالا شما هم
خسته هستید. در هفت ماهگی هیچ نیاز تغذیه ای برای غذا دادن به بچه وجود
ندارد. همه بچه ها شب از خواب بیدار می شوند و بیشتر آنها احتمالا یاد می
گیرند که خودشان دوباره بخوابند. بچه ها با هم فرق دارند ولی اگر شما ساعت 1
صبح دنبال آرامش هستید، این تدابیر می توانند بیدار شدن های شبانه را کاهش
دهند.
1.
قبل از هر چیز، پیش از اینکه او را در تخت بگذارید مطمئن شوید که بچه
آخرین وعده غذایی خود در شب را تمام کرده و غذای کافی برای کل روز هم
دریافت کرده است. ممکن است فقط یک بار قبل از خواب او را بیدار کنید تا
غذای اضافی به او بدهید. این ایده برای بالابردن تعداد کالری هایی است که
بدن او در طول دوران خواب دریافت می کند. برای همین نیاز نیست که درطول شب
خواب شما و خودش را برای غذای بیشتر قطع کند.
اگر او همچنان به
بیدار شدن ادامه می دهد، احتمال این وجود دارد که دنبال راحتی و آرامش است.
بنابراین به جای اینکه خیلی زود پستان خود یا شیشه شیر را در دهانش
بگذارید، به شیوه های دوست داشتنی دیگر به او رسیدگی کنید. او را به آرامی
نوازش کنید یا در آغوش بگیرید. یک عامل بازدارنده دیگر برای شیردادن های
شبانه این است: آن شیردادن های ناخواسته شبانه را ناخواسته تر کنید و زمان
های شیردادن به او را کوتاه تر کرده یا شیشه شیر خشک او را کمتر کنید. کاری
کنید که این شیر دادن حوصله بر باشد.
2. این فکر را برای او جا
نیندازید که شب زمان بازی است. چراغ ها را کم کنید یا اگر می توانید کاملا
خاموش کنید و خواندن لالایی را به حداقل رسانید. فقط در صورتی که پوشک او
کثیف و چروک شده، عوضش کنید. در غیر این صورت پوشک را نگه دارید. برای
اینکه عوض کردن پوشک هم فعالیت زیادی است.
3. درمورد اینکه چه
اندازه می توانید گریه را تحمل کنید، تصمیم بگیرید. یکی دو انتخاب پیش رو
دارید. می توانید به او اجازه دهید تا در کل مدت بیدار شدن خود ناله و گریه
کند. ممکن است دست بردارد و دوباره بعد از چند دقیقه به خواب رود. اگر این
کار را نکرد، یک شیوه مقابله تدریجی به کار ببرید، به او شیر ندهید. سعی
کنید بدون اینکه او را از تخت بلند کنید، ساکتش کنید. اتاق را ترک کرده و
بگذارید برای چند دقیقه گریه کند و به تدریج مدت زمان غیبت خود را طولانی
تر کنید، دارید به او کمک می کنید تا یاد بگیرد چطور خودش را برای خوابیدن
ساکت کند.
این
مهارتی است که برای سالهای بعدی هر دو نفر شما قدر آن را خواهید دانست.
اما اگر نیاز به خوابیدن مستقل بچه را در این سن و سال احساس نمی کنید،
اشکالی ندارد. خیلی از والدین خوابیدن کنار بچه را گزینه ای صلح آمیز و با
دوام می دانند.
هر مسیری که انتخاب می کنید، یک تصمیم شخصی است. و
مطمئن باشید که صرفنظر از این موضوع، همه بچه ها یاد می گیرند که خودشان با
خواست و به شیوه خود به خواب بروند. اغلب این اتفاق در سنین یک تا سه
سالگی رخ می دهد. بنابراین هرطوری که با این موضوع برخورد کنید، گذرا خواهد
بود.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:52
كودك
چرا كودكان مهد پرخاشگر میشوند؟
علیرغم اینكه پرخاشگری برای شما (و دیگر والدینی كه با آن روبرو
میشوند) ناخوشایند است، در فرایند رشد كودك 5 ساله كاملاً عادیست.
نی
نی سایت: كودكان خوشحال كه دورهم میچرخند؛ دانشآموزان شاد و باهوش كه
كتابها و مدادرنگیهایشان را با هم شریك میشوند... بچههای رقیب كه
همدیگر را برای نفر اول بودن در صف هل میدهند.
علیرغم اینكه
پرخاشگری برای شما (و دیگر والدینی كه با آن روبرو میشوند) ناخوشایند است،
در فرایند رشد كودك 5 ساله كاملاً عادیست. در حقیقت، تقریباً هر كودكی در
این سن اسباببازی دوست خود را میدزدد، لگد میزند، مشت میزند، یا گاه
به گاه داد میزند. برخی اوقات دلیل این امر یك ترس ساده است. برای مثال
اگر كودك شما احساس میكند كه از جانب كس دیگری به حاشیه رانده میشود ممكن
است از كوره در برود. دیگر محركها بیشتر به شرایط پیشآمده بستگی دارند
تا به غریزه. در نهایت، كودك مهدكودكی شما در حال تنظیم خود با یك برنامهی
جدید استرس زا و یادگیری مهارتهای جدید است. وی ممكن است به راحتی از
هرچه كه سعی میكند انجام دهد عصبانی شود، و عصبانیت خود را سر همكلاسیاش
خالی كند. و برخی اوقات كودك شما فقط خسته و گرسنه است. او دقیقاً
نمیداند چهكار باید كند، لذا با فریاد، دعوا یا خشم به این وضعیت واكنش
نشان میدهد.
خبر
خوب این است كه، كودك شما به زودی بر قسمت عمدهی رفتار پرخاشگرانهی خود
غلبه خواهد كرد. در 5 سالگی، مهارتهای زبانی وی تا حد زیادی توسعه یافته
است و میآموزد كه میتواند به جای مشت و لگد از كلمات برای حل مسائل خود
استفاده كند. همچنین به واسطهی آزمون و خطا (و كمك شما) میآموزد كه از
حرف زدن و بحث در مورد یك مسئله نتیجهی بهتری میگیرد تا از نزاع و درگیری
فیزیكی. در این حین، همچنان لازم است كه كودك خود را به سمت رویكردی عاری
از پرخاش به زندگی راهنمایی كنید و چشم به راه مسائل عمیقتری باشید كه رخ
میدهند.
برای مقابله با پرخاشگری چه میتوان كرد ؟ به سرعت پاسخ دهید.
سعی
كنید وقتی كودكتان پرخاشگری میكند سریعاً پاسخ دهید، تا همان لحظه بداند
كه كار نادرستی انجام داده است. وی را به مدت كوتاهی از وضعیت پرخاشگری
خارج كنید – برای یك كودك مهدكودكی 5 دقیقه كافیست تا در رفتارش بازنگری
كند. همچنین میتوانید در واكنش به پرخاشگری او مجوز كاری را از او بگیرید:
مثلاً 15 دقیقه كمتر تماشای تلویزیون یا پولتوجیبی كمتر. بهتر است كه این
كار را هر دفعه انجام دهید، تا كودك شما به طور كامل بداند كه این كاهشها
به رفتار او بستگی دارد.
مثال بیاورید.
مهم
نیست كه چقدر از دست او عصبانی باشید، سعی كنید از داد زدن، برخورد
فیزیكی، و بَد نامیدن وی خودداری كنید. این كار به جای اینكه رفتار وی را
تغییر دهد، به وی میآموزد كه پرخاشگری كلامی و فیزیكی راهی برای برخورد در
زمان عصبانیت است. در مقابل، با كنترل خشم خود و برخورد خونسردانه در
مواقعی كه پایش را از خط بیرون میگذارد، به وی مثالی خوب از نحوهی برخورد
ارائه دهید.
به برنامه وفادار باشید.
تا
جای ممكن، به طریقی یكسان به پرخاشگریهای او پاسخ دهید. پاسخ كسلكننده و
قابل پیشبینی شما (خیلی خب، باز هم دوستترو زدی، دوباره جریمه میشی)
الگویی پدید خواهد آورد كه كودك شما آنرا تشخیص داده و انتظارش را خواهد
داشت. در نهایت، پیش از اینكه مرتكب عملی اشتباه شود پیامدهای آن را
پیشبینی خواهد كرد-
اولین قدم در كنترل رفتارش.
حتی
اگر در ملاعام كاری كند كه شما را آزار دهد، به برنامه ی جریمهی خود
وفادار بمانید. اغلب بزرگترها وضعیت شما را درك میكنند، در نهایت، همه
چنین وضعیتی را تجربه كردهایم. اگر مردم به شما خیره شدند، سخنی
كنایهآمیز بگویید چون «چه سن دوستداشتنیای!!» و بعد آنطور كه خود تشخیص
میدهید وضعیت را اداره كنید.
حال
زمان خوبیست برای اینكه به وی بیاموزید از شرایط و افرادی كه موجب بروز
پرخاشگری میشوند اجتناب كند، تا زمانی كه راهی بهتر از مشت و لگدپرانی
برای ادارهی مسئله بیابد. میتوانید به وی كمك كنید كه با خواندن
كتابهایی در این زمینه (با هم) خشم خود را كنترل كند.
حس مسئولیت را تقویت نمایید.
اگر
پرخاشگری كودك شما به داراییهای كس دیگری صدمه وارد سازد یا خرابی به بار
آورد، باید خودش آن را درست كند. او میتواند یك اسباببازی شكسته را با
چسب بچسباند، یا اشیایی را كه در زمان عصبانیت پرت كرده است جمع كند. حتی
ممكن است لازم باشد كه از پولتوجیبی خود برای جایگزینی یا تعمیر شیئ مورد
نظر استفاده كند. این كار را به عنوان یك تنبیه بروز ندهید، بلكه آنرا
نتیجه ای طبیعی از عملی پرخاشگرانه بدانید ، كاری كه هركسی كه چیزی را
شكسته باشد باید انجام دهد.
همچنین مطمئن شوید كه كودكتان وقتی
پایش را از حدود فراتر میگذارد حتما عذرخواهی كند ، حتی اگر مجبور باشید
خودتان وی را نزد فرد آسیبدیده ببرید و تا زمانی كه عذرخواهی كند صبر
كنید. عذرخواهی وی ممكن است در وهلهی اول ریاكارانه به نظر آید ولی درس
مورد نظر را در نهایت خواهد آموخت.
به رفتار خوب جایزه دهید.
به
جای اینكه تنها وقتی كه وی كار بدی میكند به وی توجه نشان دهید، سعی كنید
وقتی كار خوبی میكند هم او را تشویق كنید. مثلاً: وقتی از او میخواهند
نوبت بازی را به دیگری بدهد، به جای اینكه موس را از جایش بكند جای خود را
به كودك دیگری كه منتظر است می دهد، بگویید كه چقدر به او افتخار میكنید.
به او نشان دهید كه كنترل نفس و حل دعوا رضایتبخشتر از برخورد فیزیكی با
دیگر كودكان است و نتایج بهتری در پی دارد. تقویمی روی در یخچال یا در
اتاق خوابش بگذارید، و به وقتهایی كه میتواند عصبانیت و خشم خود را كنترل
كند، به وی با چسبهای رنگی جایزه دهید. وقتی تعداد خاصی از این چسبها را
دریافت كرد، یك جایزهی كوچك به وی دهید – مثل رفتن به شهر بازی، یا یك
اسباب بازی جدید.
وقت تماشای تلوزیون را كاهش دهید.
كارتونها
و دیگر برنامههای به ظاهر معصومانهی كودكان گاه سرشارند از داد و فریاد،
تهدیدها، هل دادنها، یا برخوردهای فیزیكی. پس سعی كنید به برنامههایی
كه تماشا میكند نظارت داشته باشید ، مخصوصاً اگر پرخاشگر شده باشد. اگر در
یك برنامه اتفاقی میافتد كه شما نمیپسندید، در موردش با او حرف بزنید:
«دیدی چطور پسره اون یكی رو هل داد تا چیزی رو كه میخواست بگیره ؟ این
اصلا كار خوبی نیست، هست ؟» ( آكادمی پزشكان اطفال آمریكا پیشنهاد میكند
كه بچهها در این سن حداكثر یك یا دو ساعت برنامهی خوب تلوزیونی را
بینند).
از كمك گرفتن نترسید.
برخی
كودكان در مقایسه با دیگران مشكل پرخاشگری بیشتری دارند. اگر رفتار كودك
مهد كودكی شما مداوم و شدید است، در كارهای مدرسه و دیگر فعالیتهای گروهی
مزاحمت ایجاد میكند، یا به حملههای فیزیكی به كودكان یا بزرگسالان دیگر
میپردازد، با دكتر او مشورت كنید. به كمك هم میتوانید به ریشهی مشكل پی
ببرید و تصمیم بگیرید كه آیا مراجعه به یك روانشناس یا روانپزشك لازم است
یا نه. برخی اوقات یك مشكل یادگیری تشخیص داده نشده یا اختلال رفتاری پشت
این عصبانیت و خشم قرار دارد؛ برخی اوقات هم مشكل به خانواده یا مسائل
عاطفی بازمیگردد. منبع مشكل هرچه باشد، مشاور میتواند به كودك شما در
مدیرت احساساتی كه به پرخاشگری میانجامد كمك كند، و به او یاد دهد كه
چگونه آن احساسات را در آینده كنترل نماید.
حل مشكل پرخاشگری در
كودك كاری پیچیده است و به صبر و حوصلهی زیاد نیاز دارد. ولی با كمك گرفتن
میتوانید به نحو بهتری به هدایت عاطفی موردنیاز كودك بپردازید تا رفتار
ناشایست خود را پشت سر بگذارد.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:51
كودك
عامل تشنج در نوزادان چیست؟
یک سوم افرادی که به تومورهای مغزی مبتلا میشوند تشنج میکنند و درصد
بالایی از افرادی که مغزشان دچار آسیب میشود نیز تشنج نمیکنند
خبرگزاری
فارس: کوروش قرهگزلو با بیان اینکه فرد برای بروز حملات تشنجی و صرع نیاز
به استعداد ژنتیکی دارد، اظهار داشت: یک سوم افرادی که به تومورهای مغزی
مبتلا میشوند تشنج میکنند و درصد بالایی از افرادی که مغزشان دچار آسیب
میشود نیز تشنج نمیکنند بنابراین کسانی که مبتلا به حملات تشنجی میشوند
به زمینه ژنتیکی نیاز دارند.
علایم صرع در نوزادان
این
نورولوژیست تصریح کرد: صرع از زمان نوزادی خود را نشان میدهد و علایم آن
به صورت تکانههای اندامها، مکث تنفسی که موجب اختلال تنفسی و کبودی نوزاد
میشود، حرکات غیرطبیعی در چشم با خیره شدن چشم به یک سو و تکانههای
منتشر در چهار اندام است.
نارسایی اکسیژن عامل تشنج در نوزادان
قرهگزلو
اظهار داشت: ضربههای مغزی یا نارسایی اکسیژن موقع تولد نیز میتواند موجب
بروز تشنج شود. بنابراین لزوم مراقبت حین زایمان برای سلامتی نوزاد اهمین
زیادی دارد.
کمبود کلسیم و افت قند عامل تشنج در افراد
این
فوق تخصص مغز و اعصاب گفت: کمبود کلسیم در مبتلایان به نارسایی
پاراتیروئید و افت قند در مبتلایان به دیابت که داروی زیادی مصرف میکنند و
افرادی که دچار افت قند خون میشوند میتوانند منجر به تشنج شوند.
وی
افزود: مغز از تنها ماده مغذی که میتواند استفاده کند، قند است کسانی که
به بیماری خاصی مبتلا میشوند و قند خونشان پایین میافتد مستعد به صدمه
مغزی هستند این استعداد موجب میشود تا در صورت افت قند خون فرد دچار تشنج
شود.
مشکلات کبدی، کلیوی و ریوی در افراد مستعد موجب تشنج میشود
قرهگزلو
تصریح کرد: در هر حمله تشنجی صدمات جبرانناپذیری به مغز وارد میشود
همچنین عوارض متابولیکی مانند مشکلات کبدی، کلیوی و ریوی جزو عوارضی هستند
که ممکن است در افرادی که زمینه حملات تشنجی دارند موجب بروز تشنج شود.
وی
خاطرنشان کرد: برای تشنج زمینه فرد و فرایندی که بروز زمینه را تسهیل کند
نیاز است، این زمینهها میتواند نارسایی اکسیژن و ضربه حین تولد، بروز
تصادفات رانندگی، دوچرخهسواری، ضربه به سر و تومورهای مغزی باشد.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:51
كودك
به کودک خود کمک کنید تا حرف بزند!
کودکان به طور ذاتی به صدای انسانها علاقه دارند، همچنین به طور طبیعی
مایل هستند هنگامی که فرد دیگری صحبت می کند، به حرفهای او گوش داده و توجه
کنند.
لاپلاس: کودکان به طور ذاتی به صدای انسانها علاقه دارند، همچنین به طور
طبیعی مایل هستند هنگامی که فرد دیگری صحبت می کند، به حرفهای او گوش داده و
توجه کنند. شما هنوز هم می توانید از این تمایل ذاتی کودک خود، مثل همان
وقتی که او کوچکتر بود، بهره ببرید.
چگونه می توانم به کودک خود کمک کنم تا حرف زدن را یاد بگیرد؟
هر
چقدر می توانید به صورت مستقیم با کودک خود صحبت کنید. سعی کنید بعضی
وقتها، این صحبتها صرفا بین شما و او بوده و شخص ثالثی بین شما نباشد. اگر
شما در حال حرف زدن یا کتاب با شعر خواندن برای او به همراه یکی از برادر
یا خواهرهای بزرگترش باشید، نمی توانید لغات و اصطلاحات را به میزان مورد
نیاز او تکرار کنید، یا برای او توضیح دهید؛ در واقع اگر شما با او تنها
بودید، او می توانست خیلی بیشتر از این فرصت استفاده کند. هنگام حرف زدن،
به او نگاه کنید؛ اجازه دهید صورت و حرکات صورت شما را ببیند.
با
تطبیق دادن حرفهای خود با کارهایی که انجام می دهید، این امکان را برای
کودک فراهم کنید که معنای حرفهای شما را بهتر بفهمد. می توانید بگویید:
«حالا پیراهنت را در می آورم»، و پیراهنش را دربیاورید؛ سپس بگویید: «حالا
نوبت کفشهایت است»، و به سراغ کفشهایش بروید.
همچنین
می توانید با تطبیق دادن حرفهای خود با حرکات مختلف صورت، احساسات خود را
به صورت نمایشی به او نشان دهید. سن او به اندازه ای نیست که بتوانید او را
دست بیندازید (و البته در هیچ سنی نباید این کار را بکنید). اگر او را به
گرمی در آغوش بگیرید و بگویید: «عفریته شلخته بدریخت مامان کیه؟» او گیج
خواهد شود! صورت شما، و در آغوش گرفتن او، احساس دیگری را به او منتقل می
کند با این مضمون که «دختر خوشگل مامان کیه؟».
به کودک کمک کنید تا
معنای کلی حرفهای شما را بفهمد؛ و اگر او نمی تواند حرفها و کلمات شما را
تک تک و به صورت دقیق متوجه شود، ایرادی ندارد. اگر در حال غذا پختن هستید،
بشقابها را روی میز بچینید، با دست به او اشاره بکنید، و بگویید: "الآن
وقت ناهار است". کودک می فهمد که ناهارش آمده شده و به زودی می تواند غذا
را جلوی خودش و روی میز ناهارخوری ببیند! البته اگر شما با حرکات دست و
نشان دادن بشقاب و غذا، او را راهنمایی نمی کردید، او ممکن بود معنای "الآن
وقت ناهار است" را نفهمد. او معنای لغات را با تکرار آنها در موقعیت مناسب
و درک لغات و کاربردشان، یاد می گیرد.
او را در احساساتی همچون
اشتیاق، هیجان و تاکید، مشارکت دهید. صحبت کردن در مورد جریان عشق یا در
مورد گروهی از پرندگان نادر در آسمان، می تواند ابزار مفیدی برای جلب توجه
کودک و انگیزه دادن به او باشد تا برای درک مفهوم حرفهای شما تلاش کند.
چگونه می توانم به کودکم کمک کنم تا با دیگران، صحبت کند؟
به
کودک خود کمک کنید تا بفهمد که "حرف زدن" تنها وقتی معنا پیدا می کند که
انسان با افراد دیگر حرف بزند. اگر شما با خودتان حرف بزنید و منتظر جواب
دادن دیگران نباشید، یا حداقل کودک اینطور احساس کند؛ یا هنگامی که کودک یا
یکی دیگر از اعضای خانواده با شما حرف می زند، به او جواب ندهید؛ او احساس
خواهد کرد که کلمات و جملات، صداهایی بی معنا و کاملا به درد نخور هستند.
سعی
کنید برنامه های رادیو و تلویزیون به عنوان "صدای زمینه" دائمی هنگام
مکالمات شما و فرزندتان نباشند. اگر می خواهید رادیو را زمانی که در
آشپزخانه هستید و یا در تمام طول روز روشن بگذارید، فقط وقتی این کار را
بکنید که رادیو در حال پخش موسیقی باشد. هنگامی که یک برنامه جدی در حال
پخش است و یک، دو یا چند نفر در آن در حال صحبت کردن هستند، به دقت به
حرفهای آنها گوش دهید. در ضمن، به کودک خود نشان دهید که شما معنای حرفهایی
را که از رادیو پخش می شود (و کودک شما قادر به دیدن آنها نیست)، می
فهمید.
در این دوره، شما تقریبا به مترجم کودک خود تبدیل شده اید.
شما خواهید دید که فهمیدن حرفهای کودک برای شما آسان تر از غریبه ها است؛
کودک شما هم می بیند که شما و دیگر افرادی را که ارتباط ویژه ای با او
دارند، بهتر از غریبه ها درک می کند.
چگونه می توانم "راست" و "دروغ" را به کودک خود یاد بدهم؟
کودک
شما ممکن است کلمات جدید را یاد بگیرد و آنها را به درستی مورد استفاده
قرار دهد، اما معنای ظریف و دقیقی را که بزرگترها از این کلمات برداشت می
کنند، متوجه نشود. به عنوان مثال، او ممکن است معنای کلمه "قول" یا "تعهد"
را نفهمد؛ اما با این حال به درستی از آن استفاده کند. اگر شما بگویید:
«اجازه داری پنج دقیقه بیشتر بازی کنی، اگر قول بدهی بعد از آن مستقیم به
اتاق خوابت بروی»، او ممکن است با شادی بگوید: «قول می دهم». با این حال،
این کلمه برای او فقط این معنی را می دهد که می تواند پنج دقیقه دیگر هم
بازی کند. پس از پنج دقیقه، او از شما می خواهد که پنج دقیقه دیگر هم بازی
کند؛ و البته وقتی با کنایه و سرزنش به او می گویید: «اما تو قول دادی»،
نمی تواند بفهمد که چرا مورد سرزنش واقع می شود.
همچنین، استفاده او
از کلمات ممکن است همواره منطبق بر واقعیت نباشد. کودک شما ممکن است
بتواند به راحتی صحبت کند، دیگران را متهم کند و یا حرفهای دیگران را رد و
انکار کند، در حالی که معنای حرفهای خود را به طور دقیق نفهمد. او آنگونه
که احساس می کند، حرف می زند. ممکن است در یک دعوا با خواهرش، زمین بخورد و
پایش زخمی شود؛ بعد به سراغ شما بیاید و بگوید که خواهرش او را هُل داده
است (در حالی که واقعیت ندارد). هرچند خواهرش زانوی او را زخم نکرده، اما
احساسات او را اذیت کرده است؛ و کودک شما بر طبق احساسش حرفی را می زند که
ممکن است از نگاه بزرگترها و در مقایسه با واقعیت، صحیح نباشد.
با
رشد سن او، شما می توانید ارزش قولهایی را که آگاهانه داده شوند و با دقت
نیز رعایت شده و به آنها عمل شوند، به او نشان دهید؛ همچنین اهمیت راست
گفتن و پرهیز از دروغ را نیز به او آموزش دهید. اما هنوز برای این کار خیلی
زود است. با گفتن چیزها و مفاهیمی که کودک قادر به درک آنها نیست، او را
گیج نکنید. او تمام تلاش خودش را می کند تا شما را خوشحال کند؛ اما اگر شما
به این مقدار راضی نیستید و تواناییهای طبیعی یک کودک نمی تواند موجب
خوشحالی شما شود، باید بدانید که او (شاید هرگز) نخواهد توانست شما را راضی
کند!
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:50
خواص خوراکی ها
6 خوراکی بهاری برای مادران باردار
از مزایای غذاها و خوراکی های رنگارنگ، خوشمزه و مغذی که به وفور در
فصل بهار وجو دارد و مزایایی را هم برای شما و هم برای کودک در حال رشدتان
ایجاد میکند، بهره کافی را ببرید
نی
نی سایت: از مزایای غذاها و خوراکی های رنگارنگ، خوشمزه و مغذی که به وفور
در فصل بهار وجو دارد و مزایایی را هم برای شما و هم برای کودک در حال
رشدتان ایجاد میکند، بهره کافی را ببرید.در این فصل شما گزینه های زیادی
از غذاهای سالم را برای تغذیه خود خواهید داشت.
در اینجا چند تا از
غذاهای مناسب برای دوران بارداری را که شما باید در اولویت های لیست خرید
خود قرار دهید، آورده شده است که در این قسمت با چگونگی شیوه مصرف آن با
شما همراه هستیم.
مارچوبه (Asparagus) فصل آن چه زمانی است؟
اگرچه مارچوبه درطول سال هم میتوان یافت، اما در بیشتر مناطق، اوج آن در بهار است.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
این
ساقه های سبزرنگ غنی از ویتامین K هستند که به انتقال مناسب کلسیم در بدن
کمک میکند و در شکل گیری و سلامت استخوان ها نقش دارد. به علاوه یک فنجان
مارچوبه یش از نیمی از نیاز روزانه به فولیک اسید، که موجب جلوگیری از آسیب
در مجاری عصبی در نوزادان میشود را فراهم میآورد.
نحوه استفاده آن چگونه است؟
چند
قطره روغن زیتون، کمی نمک و آب لیمو تمام چیزی است که شما برای خارج کردن
عطر و طعم مارچوبه به آن نیاز دارید. میتوانید آن را بخارپز یا کبابی کنید
و یا آن را در فر بگزارید و از یک طرف آن شروع به خوردن کنید و یا آن را
به سالاد، پاستا یا غذاهای برنجی اضافه کنید.
توت فرنگی (Strawberries) فصل آن چه زمانی است؟
فصل این میوه بهار است، اما تا مدت ها بعد از آن هم میتوان آن را در قفسه میوه فروشی ها یافت.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
توت
فرنگی نه تنها یک راه سالم برای برطرف کردن نیاز به شیرینی است بلکه مصرف
یک وعده از آن (هشت عدد) میزان بیشتری ویتامین C نسبت به پرتقال را داراست
.علاوه بر پشتیبانی از سیستم ایمنی بدن شما و استخوانها و رشد نوزاد، هم
چنین به شما در جذب آهن نیز کمک میکند. فقر آهن یکی از مشکلات شایع در
دوران بارداری است که بر اثر افزایش حجم خون برای حمایت از رشد جنین ایجاد
میشود.
نحوه استفاده آن چگونه است؟
یک
فنجان توت فرنگی بعد از شام به عنوان یک درمان مستقل عمل میکند، اما شما
همچنین می توانید آن را به همراه ماست بستنی در وعده صبحانه صرف کنید، و یا
برش هایی از آن را به سالاد خود برای وعده نهار اضافه کنید.
آوکادو (Avocados)
فصل آن چه زمانی است؟
اگرچه این میوه را عملاً یک میوه بهاری در نظر می گیرند، اما می توان در تمام طول سال از آن لذت برد.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
آوکادو
حاوی چربی های اشباع نشده خوبی است که موجب پایین آوردن سطح کلسترول می
شود . مواد مغذی مثل ویتامین های گروه B و اسید فولیک که برای رشد مغز، چشم
، سیستم عصبی و بافت های چربی کودک ضروری را تأمین می کند.
نحوه استفاده از آن چگونه است؟
ممکن
است کمی زمان بر باشد. یک چهارم آوکادو را خرد کرده و آن را با مقداری آب
لیمو و فلفل ترکیب کنید و برای داشتن یک صبحانه مغذی و کامل آن را بر رو ی
یک تکه نان تست بمالید. آیا طعم یا بافت آوکادو را دوست ندارید اما همچان
میخواهید که از مزایای آن بهره مند شوید؟ برش هایی از آن را به اسموتی
دلخواه خود، مانند اسموتی موز و شیر بادام اضافه کنید.
چغندر (Beets) فصل آن چه زمانی است؟
چغندر در یک دمای معتدل رشد میکند، پس بهتر است در اوایل بهار و پیش از گرم شدن هوا از آن لذت ببرید.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
فقط
یک فنجان از این سبزی ریشه دار رنگی بیش از 30 درصد از نیاز روزانه شما به
فولیک اسید (که همانطور که میدانید برای سلامت مغز و ستون فقرات کودک شما
ضروری است) را تأمین میکند، در حالیکه ممکن است کمبود آن، به خصوص درسه
ماهه سوم بارداری منجر به ایجاد تورم شود. همچنین چغندر منبع خوبی از فیبر
(که از یبوست در دوران بارداری جلوگیری میکند) و پتاسیم (که از خستگی و
گرفتگی عضلات جلوگیری میکند) است.
نحوه استفاده از آن چگونه است؟
چغندر
ممکن است میوه عجیبی به نظر بیاید اما آسان تر از این نمی توان آن را
آماده کرد. آن را بجوشانید تا نرم و ترد شود، اجازه دهید تا خنک شوند و سپس
پوست آن را بکنید. می توانید آن را به سالاد، غلات، سوپ، تخم مرغ و یا حتی
اسموتی ها اضافه کنید.
زردآلو (Apricots) فصل آن چه زمانی است؟
با خشک کردن این میوه م میتوانید در هر زمانی از سال از آن لذت ببرید، اما اوج آن اواخر بهار و تابستان می باشد.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
فیبر
رژیمی موجود در زردآلو باعث هضم بهتر غذا شده ، که برای مادران بارداری که
دچار نفخ میشوند می تواند بسیار کمک کننده باشد. زردآلو همچنین میتواند
منبع خوبی برای ویتامین A باشد، که به سیستم ایمنی بدن شما برای داشتن یک
بارداری سالم کمک میکند.
نحوه استفاده از آن چگونه است؟
میتوانید
از این میوه بهاری در سالاد میوه استفاده کنید. می توانید برش هایی از این
میوه را در فریزر نگه دارید و در هنگاه نیاز از آن استفاده کنید.
اسفناج (Spinach) فصل آن چه زمانی است؟
مطمئناً
شما می توانید این سبزی فوق العاده مغذی را در هرزمانی تهیه کنید، اما
اسفناج به عنوان یک محصول بهاری شناخته شده است. به دنبال اسفناج های تازه
باشید و آن هایی را کوچک تر و ترد تر هستند و برگ های روشن تری دارند را
انتخاب کنید.
چرا مصرف آن در دوران بارداری خوب است؟
اسفناج
سرشار از آهن می باشد که برای داشتن یک بارداری سالم حیاتی است، زیرا مواد
مغذی موجود در آن تقریباً دوبرابر آن چیزی است که انتظار آن را دارید. آهن
به بدن شما در ساختن هموگلوبین، پروتئین موجود گلبول قرمز خون، که اکسیژن
را به سلولهای دیگر میرساند، کمک میکند. به دلیل اینکه در دوران
بارداری میزان خون در بدن شما افزایش مییابد ، شما به آهن بیشتری برای
ساختن هموگلوبین نیاز دارید. همچنین شما به آهن اضافی برای جفت و کودک در
حال رشدتان احتیاج دارید.
نحوه استفاده از آن چگونه است؟
شاید
بهترین نکته درباره اسفناج همه کاره بودن آن است. میتوانید از برگ درشت
آن در سالاد استفاده کنید، و یا برگ های آن را ریز کرده و به غذاهایی مانند
پاستا اضافه کنید، به این شکل شما تمامی مواد مغذی آن را دریافت میکنید
بدون آنکه حتی مزه آن را فهمیده باشید.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:50
نوجوان و جوان
بچه از 2 سالگی باید روی پای خودش باشد!
ما در این مطلب قصد داریم برخی از دلایل همکاری در خانواده ها را مورد
بررسی قرار دهیم و از راهکارهایی بگوییم که بتوانند با تقسیم مسئولیت ها،
فشاری را که معمولا به یک نفر از اعضای خانواده، به ویژه مادر، تحمیل می
شود، کمتر کنند.
مجله
موفقیت - فریبا شکیبا: بیشترین مراجعان ما را والدینی تشکیل می دهند که از
پرتوقعی و بی مسئولیتی فرزندانشان شکایت دارند. ما در این مطلب قصد داریم
برخی از دلایل همکاری در خانواده ها را مورد بررسی قرار دهیم و از
راهکارهایی بگوییم که بتوانند با تقسیم مسئولیت ها، فشاری را که معمولا به
یک نفر از اعضای خانواده، به ویژه مادر، تحمیل می شود، کمتر کنند.
نمونه اول
مراجع
اول مردی شصت ساله است که پسری سی ساله دارد. او از داشتن چنین فرزندی
بسیار شرمگین و گله مند است؛ چون پسرش با وجودی که کار می کند، از پدر پول و
امکانات می خواهد. او می گوید: «پسرم با اینکه می دونه من یه بازنشسته
ساده ام و تو یه تاکسی تلفنی به سختی کار می کنم، باز من رو تحت فشار می
ذاره. وقتی در اتاقش رو باز می کنی، از کثیفی و بوی تفعن نمی تونی وارد
بشی.
جالب اینجاست که موقع بیرون رفتن، دوش می گیره و به خودش
اودکلن می زنه؛ طوری که هرکسی اون رو می بینه، تصور می کنه پسرم خیلی مرتب و
تمیزه! در صورتی که حتی لیوان چاییش رو هم خواهرش از وسط خونه بر می دارد و
در ضمن به خاطر اینکه اصلا مسئولیت پذیر نیست. قصد ازدواج نداره. اغلب شب
ها هم به خونه نمیاد و مدام من رو تهدید می کنه که اگه به خواسته هاش عمل
نکنم، دست به هر کاری می زنه.»
می
خواهم از شیوه تربیتی او در کودک بدانم؛ پس می پرسم که آیا در کودکی به او
بیش از حد محبت شده و به تمام نیازهای او پاسخ مثبت داده شده است؟ یا
اینکه در آن دوران، چه مسئولیت هایی به او داده می شد؟ مرد در پاسخ،
فرزندان دیگر و همسر فوت شده اش را مقصر دانست و گفت: «مادر خدابیامرزش و
همین طور خواهر و برادرش هرچیزی رو که می خواست، چون اون فرزند آخر بود، در
اختیارش می ذاشتن.»
نمونه دوم:
مراجع
بعدی خانمی 45 ساله است که پسری هجده ساله دارد. او می گوید: «پسرم مدام
از من تبلت، موبایل چند میلیونی و خیلی چیزهای دیگه می خواد؛ اما تهیه این
امکانات برای منی که یه کارمند ساده ام، واقعا سخته. پسرم مدام زندگی ما رو
با زندگی بقیه دوستاش مقایسه می کنه و می گه: شما به من توجه نمی کنید.
واقعا از زندگی خسته شدم. از یه طرف درگیر مسئولیت های خونه و بی مسئولیتی
های بقیه ام، طوری که از صبح تا شب می شورم و می سابم و مدام کمردرد دارم و
از اون طرف هم خواسته های پسرم من رو کلافه کرده. درواقع من تو خانواده
بیشتر نقش یه خدمتکار رو دارم، تا یه مادر!»
نمونه سوم
مراجع
آخر، مادری چهل ساله است. او از اعتیاد فرزندش به تلفن همراه گله می کند و
می گوید: «از صبح تا شب، حتی وقتی حموم می ره، گوشیش رو همراه خودش می
بره!» چیزی که عجیب به نظر می رسید، این بود که فرزند او در تحصیل بسیار
موفق بوده است؛ البته اعتیاد به چت در اینترنت، وایبر و فضاهای مجازی دیگر و
نیز بازی های کامپیوتری، امروزه در بین اغلب نوجوانان و جوانان بسیار رایج
شده است.
برای حل مشکلات فوق چه باید کرد؟
یقینا
نداشتن مهارت فرزندپروری صحیح یکی از دلایل عمده چنین مشکلاتی است؛ برای
مثال توانایی اجرای قانون یکی از مهارت هایی است که اکثر خانواده ها در این
مورد بسیار ضعیف عمل می کنند. متاسفانه عدم رعایت تعادل در برخی از
خانواده ها باعث می شود یا مستبدانه در مورد فرزندان سخت گیر باشند و یا
بیش از حد مسئولیت پذیری فرزندشان می شوند.
در یک خانواده پدرسالار
و سنتی، ما با والدینی رو به رو هستیم که مدام منتظرند تا در صورت اشتباه
فرزندان، آن ها را تنبیه، تحقیر و سرزنش کنند. در این خانواده ها فرزندان
نمی توانند ابراز عقیده کرده و نیازهایشان را بیان کنند و نیز اجازه فکر و
نقد و بررسی مسائل را ندارند. در این سیستم، یک نفر فرمان می دهد و دیگران،
بدون هیچ فکری فقط باید به آن عمل کنند.
بعضی از این والدین که در
خانواده های مستبد تربیت شده اند، به تلافی سختی های دوران کودکی به
فرزندانشان سخت می گیرند و عده ای دیگر از والدین نیز به دلیل علاقه زیاد
به فرزندان، به طور افراطی به آن ها توجه و محبت نشان می دهند؛ در حقیقت
این گروه از والدین فکر می کنند مادر یا پدر خوب، کسی است که تمام خواسته
های فرزندش را برآورده کند؛ یعنی اگر در گذشته فرزند در خدمت یک خاندان
بود، امروزه یک خاندان در خدمت فرزند است. این شیوه نیز همانند سیستم
تربیتی دیکتاتوری آسیب های زیادی را به دنبال دارد. از بدترین آسیب های این
گونه توجه و محبت های فراوان، از بین بردن احساس مسئولیت در فرد است که ما
نتایج آن را در نمونه اول دیدیم.
آموزش قانون در خانواده
رعایت
قانون در خانواده تاثیر بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی دارد که از آن
جمله می توان به پرورش حس مسئولیت پذیری در زندگی، وظیفه شناسی، جلوگیری از
تنبلی، افزایش اعتماد به نفس و.. اشاره کرد. قانون، زبان مشترک خانواده
است که موجب جلوگیری از اختلاف نظر می شود. در صورت وجود قانون در خانواده،
افراد از یک الگوی مشترک استفاده می کنند. در بحث مهارت فرزندپروری برای
اینکه قانون در ذهن فرزندان به معنایی مثبت تبدیل شود.
به والدین
توصیه می کنیم سعی کنند به هر طریقی که می توانند، از کودکی قانون را به
ذهنیتی دل نشین تبدیل کنند؛ مثلا باید طوری بهداشت را به کودک بیاموزیم که
برای نمونه وقتی او می خواهد دندان های خود را مسواک بزند، این کار را با
اشتیاق انجام دهد. دانستن این نکته ضروری است که باید در اجرای قوانین
بسیار قاطع باشیم. قاطعیت و مهربانی در کنار هم، الگویی اساسی در مهارت
فرزندپروری است.
یکی از اصولی که اجرای آن ضروری به نظر می رسد،
تلاش فرزندان برای به دست آوردن خواسته ها و نیازهای فردی است که این ویژگی
مانع انتظارات بیجای فرزندانمان در آینده می شود. به بیان ساده تر ما به
فرزندان خود می آموزیم هیچ چیز در دنیا به آسانی و بدون تلاش به دست نمی
آید. والدینی که با محبت های افراطی در کودکی تمام خواسته های کودک را
برآورده می کنند، باعث می شوند آن ها در بزرگ سالی پرتوقع بار بیایند. این
نمونه توقعات بیجا را نیز در مراجع دوم مشاهده کردیم.
مراحل مدیریت فرزندپروری در اجرای کارآمد قانون
پله اول: خوب باشیم؛ طوری که فرزندمان کس دیگری را به پدر و مادر خود ترجیح ندهد.
پله دوم: روزی دو ساعت برای فرزندمان وقت بگذاریم.
پله سوم: مانع محبت های اضافی شویم.
پله چهارم: همه چیز را در قالب قانون ببریم.
اما چگونه می توانیم همه چیز را در قالب قانون ببریم؟
آموزش
قانون از دوسالگی آغاز می شود. این قوانین شامل بیدارشدن، خوابیدن،
غذاخوردن، بازی کردن، بیرون رفتن و قوانین دیگر است. برای آموزش این قوانین
لازم است کودک بیاموزد همان طور که برای خرید نیاز به پرداخت پول داریم،
او نیز برای به دست آوردن هر خواسته ای از قبیل بازی های کامپیوتری، رفتن
به پارک، خرید خوراکی و... باید امتیاز لازم را کسب کند.
ما به او
می آموزیم به ازای هر رفتار مثبت، یک امتیاز کسب خواهدکرد.درواقع ما برای
او یک فروشگاه کاغذی درست می کنیم و امتیاز لازم برای به دست آوردن هر
خواسته را جلوی آن می نویسیم؛ برای مثال مقابل رفتن به پارک، عدد ده را می
نویسیم؛ یعنی کودک ده امتیاز لازم دارد تا بتواند به پارک برود. در سنین
پایین تر به جای عدد بهتر است از شکل های مثل ستاره که کودک دوست دارد،
استفاده کنیم.
در برخی از خانواده ها چون والدین حوصله بچه را
ندارند، اجازه می دهند او تمام روز با وسایل بازی اش سرگرم شود. برای هشدار
به این خانواده ها باید گفت این کار، علاوه بر اینکه آسیب هایی به مغز
وارد می کند، به کودک بی قانونی را می آموزد و در نتیجه در آینده تاثیر
زیان باری بر رفتار فرزندان خواهدگذاشت که یکی از علل مشکل مراجع سوم نیز
همین رعایت نکردن قانون استفاده از وسایل تفریحی بود.
در زمینه
پیگیری قوانین، توجه داشته باشیم که قانون ها باید در هر شرایطی رعایت شوند
و یک بار شکستن قوانین، به منزله از دست رفتن اثر آن قانون است. والدین
عزیز توجه داشته باشند از آنجا که شروع اجرای قوانین در سنین بالتر ممکن
است مشکل باشد، اگر روش شرطی سازی را به شیوه خلاق از همان دوسالگی انجام
دهیم، این قوانین در ذهن بچه نهادینه می شوند و بدین ترتیب در آینده افراد
موفق، قانون مدار و سالم تری وارد اجتماع خواهندشد. والدین باید مراقب
باشند و بدانند که سخت گیری بیش از حد همراه با تحکم در اجرای قانون ممکن
است موجب اضطراب، ناخن جویدن، مکیدن انگشت و بسیاری از مشکلات رفتاری دیگر
شود.
و کلام آخر اینکه نحوه اجرای قانون چگونه است؟
1- باید چشم در چشم با بچه حرف بزنیم.
2- باید برای همه چیز اسم پیدا کنیم؛ قانون درس خواندن، قانون رفتن به فروشگاه و...
3- باید بر قانون مورد نظر برای بچه قبل از بیرون رفتن از منزل تاکید کنیم.
4- باید در صورت عدم اجرای قانون، تنبیهات لازم را در نظر بگیریم.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:49
نوجوان و جوان
با دعوای خواهر و برادر چگونه برخورد کنیم؟
در حالی که بسیاری از والدین تمایل دارند فرزندشان را برای ندانستن رفتار مناسب ببخشند اما این شیوه معمولا عواقب بدی دارد.
نی
نی بان: یکی از آرزوهای من برای فرزندانم این است که بهترین دوستان هم
باشند. در ابتدا این آرزو واقعی و دست یافتنی به نظر می رسید. وقتی «لنا»
سه و نیم سال داشت، عاشق سرگرم کردن خواهر کوچکترش بود و «آنیکا» شیفته تک
تک حرکات «لنا» بود اما وقتی آنیکا تبدیل به یک کودک یک ساله مدعی و
خرابکار شد، اوضاع کمی پیچیده تر شد. با وجود اینکه بعضی اوقات آنها را در
حال خندیدن با هم می دیدم اما آنیکا اسباب بازی های لنا را کش می رفت،
مجسمه شاهزاده آرزوهای لنا را می شکست و اتاق او را شلوغ می کرد. آرزو می
کردم یک چوب جادو داشته باشم تا آن را در هوا تکان بدهم تا همه این
اختلافات ناپدید شوند.
مشخص
شده کارهای زیادی وجود دارند که والدین می توانند انجام دهند تا نقش موثری
داشته باشند. آدل فابر، یکی از نویسندگان کتاب «خواهران و برادران دور از
رقابت» می گوید: کودک از 2 سالگی می تواند یادگیری مفهوم احترام، گوش دادن
به دیگران و همکاری برای یافتن راه حل را شروع کند.
دستورالعمل های بعدی را دنبال کنید تا به کودک کمک کنید با خواهر یا برادر بزرگترش بهتر رفتار کند :
رفتار مناسب را آرام آرام به کودک القا کنید
در
حالی که بسیاری از والدین تمایل دارند فرزندشان را برای ندانستن رفتار
مناسب ببخشند اما این شیوه معمولا عواقب بدی دارد. لیزا هنسون، یکی از
نویسندگان کتاب خواهران و برادران مشغول می گوید: «این روش باعث می شود
کودک کوچکتر تصور کند که کاملا آزاد است و می تواند فرزند بزرگتر را آزرده
کند.» به جای تمرکز بر روی رفتارهای بد، کودک را راهنمایی کنید تا نوبت
گرفتن را یاد بگیرد و به او نشان بدهید که چگونه می تواند مودب و با ملاحظه
باشد.
با مهربانی به او یادآوری کنید که نباید اسباب بازی ها را
کش برود و با گفتن این جملات او را به صبر کردن تشویق کنید: «خواهرت مشغول
بازی با بلوک های خانه سازی است اما اگر آرام باشی، وقتی بازیش تمام شود،
به تو اجازه می دهد که با آنها بازی کنی.» حتی اگر کودک شما کلام شما را
کاملا نفهمد اما از لحن شما متوجه خواهد شد.
کودکان را به کار گروهی تشویق کنید
اگر
خواهر و برادرها همدیگر را مانند دشمنانی می بینند که برای جلب محبت شما
با هم مسابقه می دهند، آنها را در مسیری قرار دهید که بتوانند شریک همدیگر
شوند. فابر می گوید: «هر چیزی که باعث می شود کودک کوچکتر احساس کند که در
آن نقش دارد و کودک بزرگتر احساس کند نقش حمایتگر را بر عهده دارد، به آنها
کمک می کند تا به هم نزدیک و دلبسته شوند.» وقتی کودک برای پوشیدن کفش
هایش به کمک نیاز دارد، او را پیش خواهر یا برادر بزرگترش بفرستید. این کار
کودک کوچکتر ار تشویق می کند تا به کودک بزرگتر اعتماد کند و به طور
همزمان فرزند بزرگتر هم احساس توانمندی و اهمیت می کند.
یک راهکار
وحدت بخش دیگر که می توانید از آن استفاده کنید : ببینید اگر کودکان می
توانند اسباب بازی هایشان را قبل از اتمام وقتی که شما تعیین می کنید، جمع
کنند. می توانید از زمان سنج استفاده کنید و در حالی که مشغول جمع کردن
وسایل هستند، آنها را تشویق کنید و به آنها بفهمانید که یک تیم فوق العاده
هستند.
به دنبال برابری نباشید
دکتر
جان دراکر، استاد دانشگاه روانشناسی و عضو انستیتوی رشد کودک در کالج سارا
لااورنس واقع در نیویورک می گوید: فقط به این دلیل که می خواهید در مورد
فرزندانتان عادل باشید، نباید با آنها کاملا مشابه و مانند هم رفتار کنید.
کودک
نوپا و خواهر یا برادر بزرگترش قابلیت های رشدی، نیازها و خواسته های
متفاوتی دارند. در برابر خواسته کودک کوچکتر برای سوار شدن اسکوتر برادر یا
خواهر بزرگتر و یا بیدار ماندن بعد از ساعت خواب چون کودک بزرگتر بیدار
است، مقاومت کنید. در عوض وقتی فرزند بزرگتر حضور ندارد، زمانی را برای
خواندن کتاب داستان در نظر بگیرید تا کودک کوچکتر هم احساس خاص بودن کند.
به حس مالکیت کودک احترام بگذارید
مجبور
کردن کودک کوچک برای اینکه وسایل مورد علاقه اش را در اختیار دیگران
بگذارد، می تواند به احساس امنیت او آسیب برساند و باعث شود خواهر یا برادر
بزرگترش را اذیت کند. آناستازیا گاوالاس، مولف کتاب «شش قدم کوچک برای
موفقیت به عنوان والد مدرن» می گوید: «داشتن چیزهایی که همه می توانند از
آن استفاده کنند برای کودک بسیار سخت به نظر می رسد.» شما باید طوری برنامه
ریزی کنید که هر کودک سبد مخصوص خودش را برای اسباب بازی هایی را داشته
باشد که فقط به خودش تعلق دارند یا فضاهای بازی مجزایی را برای کودکان
ترتیب بدهید. فرزند کوچکتر شما مجبور است توجه شما و خیلی چیزهای دیگر را
با خواهر یا برادرش تقسیم کند. دادن کمی اختیار کنترل به کودک کمک می کند
اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد و کمتر رقابت کند.
بازی را آغاز کنید
فعالیت
هایی را پیدا کنید که کودک کوچکتر و فرزند بزرگتر بتوانند با هم در آن
شرکت کنند و از آن لذت ببرند. یکی از فعالیت هایی که می توانید انجام
بدهید، ساختن یک کمپ داخل خانه است. به کودک کوچکتر اجازه بدهید از بلوک
های خانه سازی برای ساختن دیوار کمپ استفاده کند در حالی که کودک بزرگتر با
استفاده از بالش ها و کوسن ها قلعه می سازد یا می توانید از کودک بزرگتر
بخواهید نقش یک کتاب فروش را بازی کند و در حالی که مشتری کوچکش کیفش را پر
و خالی می کند، کتاب ها را کنترل کند. فرزند کوچک تر ممکن است از اینکه
نقش بیمار کودک بزرگتر را بازی کند هم لذت می برد.
دکتر دراکر می
گوید: «حتی اگر کودک کوچکتر کاملا متوجه سناریو بازی نشود اما از توجه لذت
می برد.» حتما کودکان را هنگام بازی زیر نظر بگیرید تا مطمئن شوید فضای
بازی دوستان باقی می ماند و برای حل اختلافات و هدایت مجدد به بازی، آماده
باشید. به کودکان فرصت بدهید هر چیزی را خودشان تجربه کنند تا تعامل با
محیط آنها را به سمت ساختن یک رابطه عمیق و پایدار هداست کند.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:49
کامپیوتر و اینترنت
هفت روش برای جلوگیری از هک شدن
از نظر فنی، هر چیزی که به اینترنت وصل شود، قابلیت هک شدن را داراست.
اما راه های مفیدی وجود دارند که می توانید برای محافظت از خود و داده
هایتان انجام داده و امکان نفوذ هکرها را سلب کنید.
مجله
مهر: از نظر فنی، هر چیزی که به اینترنت وصل شود، قابلیت هک شدن را
داراست. اما راه های مفیدی وجود دارند که می توانید برای محافظت از خود و
داده هایتان انجام داده و امکان نفوذ هکرها را سلب کنید.
در این مطلب شما را با هفت روش جلوگیری از هک شدن توسط هکرها و یا ویروس های مخرب آشنا می کنیم: ۱. به ایمیل ها مشکوک باشید
بسیاری
از حملات سایبری بوسیله ایمیل های ساده اما مخرب شکل می گیرند. ایمیل یک
ابزار مفید برای ارتباط است زیرا بوسیله آن می توان هر چیزی را به هر کسی
ارسال کرد؛ اما این مزیت می تواند خطرساز نیز باشد و ریسک امنیتی بالایی را
موجب شود. برای مثال، در عمل فیشینگ، ایمیل های به ظاهر بی ضرری به
قربانیان ارسال شده و آن ها را به وب سایت هایی تقلبی جهت آپدیت کردن
اطلاعات شخصی شان فرا می خوانند. این اطلاعات اخذ شده سپس بر ضد قربانیان
استفاده شده و می تواند کلاه برداری های گسترده ای را رقم بزنند.
بهترین
راه برای جلوگیری از فریب خوردن توسط ایمیل های ساختگی آن است که چک کنید
آیا فرستنده همانی است که شما فکر می کنید یا خیر. ابتدا آدرس ایمیل وی را
چک کرده و با اطلاعات قبلی خود چک کنید تا از صحت آن مطمئن شوید. برای محکم
کاری بیشتر می توانید آدرس IP ارسال کننده را نیز بررسی نمایید. بدین
منظور، با کلیک بر روی گزینه Show Original در جیمیل، می توانید اطلاعات
پایه ای ایمیل از جمله آدرس IP فرد ارسال کننده را مشاهده کرده و با گوگل
کردن (سرچ کردن) این آدرس IP، سرچشمه ایمیل ارسال شده و اطلاعاتی راجع به
مکان ارسال آن را بدست آورید.
۲. مکان پیوندها را چک کنید
پیام
های ناشناخته، حاوی پیوندهایی (لینک هایی) به وب سایت های ناشناخته هستند.
گشت و گذار به یک وب سایت ناشناخته می تواند عواقب ناخواسته ای در پی
داشته باشد. مثلا ممکن است وب سایتی، به حالت تقلیدی، شکل یک پایگاه
اینترنتی معتبر و مورد اعتماد شما را بازسازی کرده و از این طریق اقدام به
کلاه برداری فیشینگ و دزدیدن اطلاعات نماید یا بدافزارهای مخربی را به
رایانه شما منتقل کند.
اگر بار دیگر اغوا شدید که بر روی یکی از این
پیوندها کلیک کنید، بهتر است دقیقا بررسی کنید که با این کار به کجا منتقل
خواهید شد. برای این منظور، می توانید بوسیله ابزارهایی چون URL X-ray از
ماهیت پیوند اطلاع یابید. در نهایت، متوجه باشید که سایت های رمزگذاری شده
بوسیله پروتکل HTTPS که حاوی این عبارت در ابتدای آدرس خود و همچنین یک
آیکون قفل در کنار آدرس شان هستند، عموما امنیت لازم را دارند.
۳. هیچ وقت پیوست ها را باز نکنید (بجز وقتی که واقعا به آن مطمئن هستید)
یک
قانون مناسب و دقیق، باز نکردن پیوست ها (attachments) بجز وقتی است که
۱۲۰ درصد به آن و فرد فرستنده اش مطمئنید! هکرها خیلی راحت می توانند کدهای
بدافزاری را بوسیله باز شدن پیوست های ویروسی به رایانه تان نفوذ دهند.
۴. استفاده از احراز هویت دو مرحله ای
وقتی
بزرگترین کمپانی ها هک می شوند، امکان اینکه رایانه شخصی شما هک شود خیلی
محتمل و آسان به نظر می رسد. در احراز هویت دو مرحله ای، از کاربر خواسته
می شود ابتدا رمز عبور را وارد کرده و سپس عمل دیگری را جهت احراز هویت اش
انجام دهد. برای مثال کدی را که به شماره تلفن همراه اش پیامک می شود، وارد
نماید. به این صورت، برای هکرها بسیار سخت و در مواردی غیر ممکن می شود که
بتوانند یک ایمیل یا حساب کاربری که از این امکان استفاده می کند را هک
کنند. پس همین الان سیستم احراز هویت دو مرحله را در ایمیل و سایر حساب های
کاربری خود که این امکان را دارند، فعال نمایید.
۵. استفاده از رمزهای عبور پیشرفته
این
توصیه، بسیار بدیهی است اما به آن توجه لازم نمی شود. یک رمز عبور قوی،
شامل اعداد بزرگ و کوچک انگلیسی، اعداد، نمادها و نقطه گذاری های متعدد
است. هیچگاه رمز عبوری انتخاب نکنید که به اطلاعات شخصی شما چون نام، نام
خانوادگی، تاریخ تولید یا نام همسر و فرزندان تان برگردد. بعلاوه، هیچگاه
رمزهای عبورتان را در فایلی بر روی رایانه خود ذخیره نکنید و سعی نمایید
برای اکانت های مختلف خود از رمزهای عبور جداگانه استفاده کنید.
ابزارهای
مناسبی چون LastPass و ۱Password وجود دارند که می توانید از آن ها برای
ذخیره امن رمزهای عبور خود و به یاد آوردن ساده آن ها در هنگام لزوم
استفاده نمایید. سعی کنید به طور دوره ای و در زمان های کوتاه، رمز عبور
حساب های کاربری مهم خود چون ایمیل و حساب های بانکی را تعویض نمایید.
۶. استفاده با احتیاط از فضاهای مجازی
اینجا
یک قاعده سرانگشتی مناسب داریم: «اگر نمی خواهد مردم به اطلاعات تان
دسترسی پیدا کنند، آن ها را منتشر نکنید.» به عبارت دیگر، هر چیزی که
آنلاین شود، قابلیت انتشار عمومی آنلاین را نیز خواهد داشت. یکی از راه های
انتشار اطلاعات می تواند از طریق فضاهای ابری ناامن (حافظه های آنلاین)
باشد. اینکه صاحب یک فضای ابری ادعا می کند بسیار امن است و راهی جهت نفوذ
به آن وجود ندارد، مهم نیست؛ مهم این است که به ذهن بسپارید نباید به
دیگران اجازه دهید حریم خصوصی تان را تماشا کنند.
۷. عدم اشتراک گذاری اطلاعات شخصی بر روی شبکه وای فای عمومی
آیا
به این فکر می کنید که وقتی در یک کافه نشسته اید و به وای فای آن متصلید،
با حساب بانکداری الکترونیک خود یک بلیط هواپیما بخرید؟ در این صورت، باید
نسبت به این تلقی خود تجدید نظر کنید چون به امنیت این ارتباط اعتمادی
نیست. موضوع مشابهی در مورد رستوران ها، هتل ها و مراکز علمی و کنفرانسی
نیز وجود دارد و ترافیک های وای فای در بزرگترین و مجهزترین هتل های جهان
نیز در معرض حمله هکرها قرار می گیرند.
از آن جایی که راهی برای
آگاهی یافتن از این حملات وجود ندارد، بهتر است از قوه عاقله و احتیاط خود
استفاده کرده و در مورد استفاده از اینگونه شبکه های بی سیم اینترنتی
مراقبت جدی کنید. برای مثال، چک کردن ایمیل یا خریدهای اینترنتی خود را به
زمانی دیگر که از شبکه امن خانگی استفاده می کنید، موکول نمایید. اگر به
فرض مثال، ضرورتی بوجود آمد و مجبور شدید یک خرید اینترنتی را از طریق یک
شبکه وای فای عمومی انجام دهید، استفاده از شبکه خصوصی مجازی (VPN) می
تواند یک انتخاب عقلانی باشد چرا که به این وسیله ارتباطات رمزگذاری شده و
برای هکرها سخت می شود که بفهمند شما در حال انجام چه گشت و گذارهای
اینترنتی و تبادل چه نوع اطلاعاتی هستید.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:48
موفقیت و مدیریت
هفت نکته برای «نه» گفتن به مدیران
هیچکس دوست ندارد که همیشه به خواسته های اطرافیانش پاسخ مثبت بدهد اما
این مسأله دلیل نمی شود که نه گفتن به مدیرتان برایتان آسان باشد.
دیجیاتو
- مریم موسوی: هیچکس دوست ندارد که همیشه به خواسته های اطرافیانش پاسخ
مثبت بدهد اما این مسأله دلیل نمی شود که نه گفتن به مدیرتان برایتان آسان
باشد.
فرقی ندارد که از شما خواسته شود حجم کاری تان را بالا ببرید
یا اینکه انجام کاری را عهده دار شوید که در نظرتان مناسب شما نیست یا حتی
درخواست مطرح شده به کار کردن در روزهای پایانی هفته مربوط گردد. معمولا
چگونه درخواست های غیر منطقی را رد می کنید؟
اغلب
مردم معمولا برای دادن پاسخ منفی مشکل دارند و آنطور که جوزف گرنی مولف
مکالمات کلیدی می گوید زمانی که برای نه گفتناز موضوع قدرت وارد می شوید،
اوضاع برایتان بدتر هم می شود.
طبق گفته دیان آماندسون مشاور
ارتباطات کاری، با این همه مدیران خوب معمولا کارکنانی که از اعتماد به نفس
کافی برای نه گفتن برخوردارند را بیشتر دوست دارند. به گفته وی، اغلب این
مدیران می گویند دوست دارند کارمندشان برای نپذیرفتن یک خواسته دلیل و منطق
برایشان بیاورد و مسأله صرفا به نحوه بیان و جمله بندی شما مربوط می شود.
گرنی
و آماندسون معتقند که به جای فرار کردن از آن فرد بهتر است که هفت راهکار
زیر را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید.
۱- از کشمکش و قدرتنمایی دوری نمایید
در
ابتدا صحبت هایتان را با پذیرفتن این نکته آغاز کنید که تصمیم نهایی را
مدیرتان می گیرد و با گفتن این جمله که «نظراتی در مورد بهترین راه حل
دارید اما متوجه هستید که دستور دستور مدیر است» ثابت کنید که واقعا چنین
دیدگاهی دارید، در غیر اینصورت مساله می تواند به یک کشمکش بر سر قدرت بدل
شود.
آماندسون می گوید گاهی اوقات نه گفتن یک چالش محسوب می گردد تا
جنگ و لازم است که از تفاوت این دو مسأله آگاه باشید. او ادامه می دهد:
شاید بهتر باشد از خود سوال کنید بدترین نتیجه ای که این کار ممکن است
برایتان داشته باشد چیست و آن را روی کاغذ بنویسید. در ادامه مشخص نمایید
که کدامیک (قبول کردن یا رد یک درخواست) می تواند بیشترین اثر را روی حجم
کاری و آینده تان در شرکت داشته باشد.
۲- تایید کنید که اهداف نهایی شما با مدیرتان یکی است
ضرب
المثلی در میان نظامی ها وجود د دارد که می گوید اول به مافوقت احترام
بگذار و سپس با وی مخالفت کند. همین مساله در کسب و کار نیز صادق است و در
نظر داشته باشید هدف هر دوی شما یکی است: پیشبرد شرکت.
هدف مشترک هر
دوی شما خدمت کردن به شرکت است و وظیفه تان تلاش برای رسیدن به اهداف. او
در ادامه می گوید: مهم این نیست که حق با چه کسی است بلکه این اهمیت دارد
که چه کاری صحیح تر است.
۳- پیامدهای درخواست مطرح شده را برای مدیرتان توضیح دهید
مردم
اغلب باور دارند اگر مدیرشان آنها را باور داشته باشد، این شانس را به خود
می دهند که پیشنهادات دریافتی را بپذیرفند اما در نظر داشته باشید زمانی
که نیازی به شخصی کردن مخالفتتان وجود ندارد بهتر است که از این کار
خودداری نمایید.
در عوض توصیه می شود از حقایق برای توجیه مخالفتتان
استفاده نمایید و پس از آنکه در صحبت هایتان نشان دادید به اهمیت درخواست
مطرح شده واقف هستید، بهتر است بگویید که وظیفه تازه محول شده از سوی مدیر
چگونه می تواند بر پروژه های دیگر اثر بگذارد. برای مثال ممکن است باعث هدر
رفتن منابع مورد نیاز شده یا حجم کاریتان را زیاد کند و پس از ذکر این
موارد از مدیرتان درخواست راهکار نمایید.
اماندسون می گوید: از
مدیرتان سوال کنید آیا می تواند یکی از وظایف کاریتان را کم کند تا در زمان
اضافی تان بتوانید پروژه جدید را به انجام برسانید.
۴- تاکید کنید
به
گفته گرنی، زمانی که افراد را به خوبی تفهیم نمایید راحت تر می توانند
مخالفت را بپذیرند. «پیش از آنکه حرف خودتان را بزنید بهتر است که به صحبت
ها و دلایل مدیرتان گوش دهید چراکه اگر بداند به حرف هایش گوش داده اید
موضع دفاعی ضعیف تری را اتخاذ خواهد کرد. توجه داشته باشید که اگر دوست
ندارید نظرتان را تغییر دهید نباید چنین انتظاری را از مدیرتان داشته
باشید.
۵- حقایق را با مدیرتان در میان بگذارید
به
گفته گرنی، بسیار پیش می آید که نتیجه گیری به بحث می انجامد. از همین رو،
اگر قصد رد کردن درخواست مدیرتان را دارید و او هم اصرار دارد که حتما
پاسخ مثبت بدهید، احتمالا اطلاعاتی که در اختیار هر دوی شما قرار دارد
متفاوت از یکدیگرند و بهتر است که اطلاعات خود را با یکدیگر تطبیق دهید.
در
حرف هایتان به مدیر خود بگویید که به نظرتان چه چیزی درست است و چگونه این
موضوع بر نتیجه گیری شما اثر گذاشته. در ادامه از مدیر خود سوال کنید که
چگونه به چنین نتیجه ای رسیده و اگر صرفا بر سر گفتن نه یا آری با یکدیگر
بحث می کنید، نشان می دهد که بر سر نتیجه گیری هایتان با هم بحث می کنید نه
حقایق.
۶- مرزها را از ابتدا تعریف کنید
زمانی
که درخواست ها به زمان شما مربوط می گردند، بهتر است که قوانین را هم
خودتان از همان ابتدا معین نمایید. اگر دوست ندارید که در روزهای پایانی
هفته یا تعطیلات از طرف شرکت با شما تماس گرفته شود، از همان ابتدا که حریم
های محکمی میانتان وجود دارد این موضوع را روشن نمایید. در این صورت مدیر
شما با شنیدن پاسخ منفی زیاد هم شگفت زده نخواهد شد.
۷- در مورد زمان بندی فکر کنید
تا پیش از مطرح شدن این درخواست چه چیزی در دفتر رخ داده است؟ ممکن است پاسخ به این سوال در توانایی شما برای نه گفتن اثر بگذارد.
اگر
تا قبل از این، عملکردتان از سوی مدیر ضعیف ارزیابی شده یا به تازگی به
درخواست دیگری از سوی وی پاسخ منفی داده اید شاید وقت مناسبی را برای
مخالفت با او انتخاب نکرده باشید.
اما اگر عملکرد سابق شما مورد تقدیر قرار گرفته، از آزادی عمل بهتری برای نه گفتن و مخالفت با مدیر برخوردار خواهید بود.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:46
اخلاق
چگونه «دوست داشتنی» باشیم؟
اگر انسان خلاق، صبور، الهامبخش و پر از اهداف و آرزوهای بزرگ هستید،
برای داشتن یک شغل مناسب و عالی کافی نیست! چرا؟ چون باید شخصیت کاریزماتیک
هم داشته باشید.
برترین ها- ترجمه از فروغ بیداری: اگر
انسان خلاق، صبور، الهامبخش و پر از اهداف و آرزوهای بزرگ هستید، برای
داشتن یک شغل مناسب و عالی کافی نیست! چرا؟ چون باید شخصیت کاریزماتیک هم
داشته باشید. کاریزماتیک، یعنی شخصیت پرجذبه و فرهمند که کلام و رفتار او
دیگران را تحتتاثیر قرار دهد. ترکیب همه اینها با هم موجب میشود تا یک
نفر در صدر توجه و موفقیت قرار داشته باشد.
«ناپلئون هیل»، نویسنده
کتاب پرفروش «فکر کن و پولدار شو»، در یکی از مقالههای خود، ویژگیها و
عادتهای بسیار جالبی در مورد افراد دوستداشتنی نوشته که دانستن آنها
خالی از لطف نیست.
به گفته هیل، در قرن 19 میلادی، فردی به نام
چارلز امشوآب از یک کارگر روزمزد جایگاه خود را به یکی از کلیدیترین
مردان صنعت ارتقا داد و درآمد سالانهاش 75 هزار دلار در آن زمان بود. یکی
از اصلیترین دلایل موفقیت او، عادتها و شخصیت بسیار خاص و قابل اعتماد او
بود که مزایای بسیاری برای او بهدنبال داشت.
برای اینکه بدانید
چطور انسان دوستداشتنی باشید که همیشه مورد توجه اطرافیان است و بهواسطه
آنها همهکارهایتان نیز روی غلتک بیفتد، 14 ویژگی زیر را هر روز در ذهن خود
مرور کنید تا سرانجام جزو جدانشدنی رفتار و گفتار شما بشوند.
آدمهای دوست داشتنی اینگونه هستند:
1. افکار و گرایشات مثبت خود را توسعه و به دیگران اجازه میدهند تا آنها را ببینند و حس کنند.
2. همیشه با وقار و هوشیاری خاصی حرف میزنند و لحن صحبتهایشان دوستانه است.
3. وقتی کسی با آنها صحبت میکند با دقت زیاد به حرفهایشان گوش میکنند و توجه خود را نشان میدهند.
4. در هر حالت و موقعیتی، وقار و آرامش خود را حفظ میکنند و کاملا خویشتندار هستند.
5. صبور هستند.
6. روشنفکر هستند و ذهن خود را محدود و بسته نمیکنند.
7. هنگام صحبت با دیگران لبخند میزنند.
8.
این را میدانند که لازم نیست اطرافیان در مورد همه افکار و اعتقادهای
خود توضیح بدهند. (درک درستی از حریم شخصی افراد دارند و به آن تجاوز
نمیکنند.)
9. کار امروز را به فردا موکول نمیکنند.
10. در طول روز دستکم یک کار نیک و مثبت انجام میدهند.
11. به جای فکر کردن به مشکلات و کمبودها و غصه خوردن برای آنها، به دنبال راه چاره هستند و ایدهپردازی میکنند.
12. وقتی کسی با آنها صحبت میکند، طوری رفتار میکنند که گویا طرفِ مقابل مهمترین فرد دنیا است.
13. بدون افراط و زیادهروی، از دیگران تعریف و کارهای نیک آنها را تحسین میکنند.
14. فقط با کسی که به او اعتماد دارند، در مورد نقاط ضعف یا کمبودهای خود حرف میزنند.
چهارشنبه 2/2/1394 - 18:46