• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5258
تعداد نظرات : 1199
زمان آخرین مطلب : 3763روز قبل
آموزش و تحقيقات
 
 

تیتر : درباره مغز انیشتن بیشتر بدانید!!!
خلاصه : کالبد شکافی مغز انیشتن توسط دکتر هاروی
متن کل خبر : در زمینه اسرار نبوغ انیشتن تا کنون کار های جالب توجهی انجام شده است که پاره ای از این کارها در زمان زندگی او و تعدادی در زمان بعد از مرگ او انجام گرفته است. برای مثال انجام انواع ازمایشات مربوط به علکرد الکتریکی مغز وی(به وسیله کرفتن نوار مغزی ابتدایی ) از این جمله محسوب می شوند.
اما بعد از مرگ وی شخصی به نام دکتر هاروی با عمل جراحی مغز وی را از جمجمه اش خارج و در محلی نگهداری کرد. هر چند این عمل به صورت مخفیانه و غیرقانونی انجام گرفت و بعدها مشکلات زیادی برای او به وجود اورد اما امکان مطالعات بعدی بر روی مغز انیشتن را امکان پذیر کرد.متن زیر ترجمه نوشته ایست که توسط دکتر marian diamond به قلم تحریر د رامده و شرح یکی از این آزمایشات بر مغز انیشتن است:
هیجان کشف کردن مسری است.یافته های جدید اغوا کننده و بدون توقف ما را راهنمایی می کنند.اما چه عاملی باعث شد من مطالعه بر روی نسبت glial cells به neuron را در مغز انیشتن آغاز کنم؟ جواب این مسئله را در یک گزاره ساده نمی توان یافت. بلکه بر پایه سال ها کار و مطالعه اثرات محیط بر اناتومی مغز بنا شده است.
بازسازی سری اتفاقاتی که منجر به یافتن تعداد نهایی سلول ها می شود یک کار سخت و طاقت فرسا بود اما با وجود تمام این سختی ها عوامل زیادی بودند که ما را در راه تحقق این هدف یاری کردند. که عبارتند از:
1- همکاری با یک پروفسور(gerhald von bonin) در حدود 25 سال پیش
2- نتایج یک تحقیق که نشان می داد در مغز موش هایی که در محیط غنی زندگی می کنند ، در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند تعداد glial cells به ازای هر neuron بیشتر است.
3- عکسی از مجله science که جعبه ای مقوایی را نشان می داد که در داخل یک میز تعبیه شده بود و در درون ان مغز انیشتن نگهداری می شد.
4- در یک بعد از ظهر آرام که به نظر می رسید همه مشغول کاری باشند من آنقدر وقت آزاد داشتم که بتوانم در مورد مسائل بالا فکر کنم.
5- استفاده از فناوری های عالی و بررسی های آماری
این ها همه باعث شد تا من به همان سادگی که که هم اکنون یک نفر می تواند محاسبه کند که 1+2+3+4 چند می شود تفاوت بین نسبت glial cells و neurons را در مغز انیشتن را در مقایسه با نمونه های گرفته شده از مغز چند فرد دیگر نیز قابل مقایسه است.حال هرکدام از قسمت های معادله بالا را بیشتر شرح می دهم.
1- یک روز در آزمایشگاه مطالعاتی پروفسور von bonin این موضوع را بیان کرد که فکر می کنمinferior parietal cortex از prefrontal cortex توسعه بیشتری پیدا کرده است. و از انجا که شمار glial cells نسبت به neuron هم زمان با پیشرفت و بالا رفتن در درخت philogenetic افزایش می یابد. این طور در نظر گرفتیم که هر چه یک ناحیه توسعه یافته تر باشد باید نسبت glial cells به neurons هم بیشتر باشد.
سپس از مغزهای نگه داشته شده 11 مرد، یک سری نمونه به اندازه بلور شکر از prefrontal cortex و inferior parietal cortex سمت راست و چپ مغز برداشتیم. یعنی 44 نمونه،نسبت glial cells به neurons نشان داد که در prefrontal cortex تعداد glial cells به ازای هر neuron در مقایسه با inferior Parietal lob بیشتر است. به این ترتیب یک نسبتglial cellsبه neuron را بر اساس اطلاعات علمی به دست آوردیم.
2- در حدود دهه 1960 میلادی کارشناسان و متخصصان ازمایشگاه چوزف التمن در پوردو و ما، فهمیدیم در cerebral cortex از مغز موشهایی که در محیط زیست غنی زندگی می کنند تعداد glial cells به neurons” فعال “cortex در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند بیشتر است.
نورون های فعال cortex احتیاج به سلول های حمایتی glial cells دارند. و در ضمن باید توجه داشت که شمار نورون ها بعد از تولد زیاد نمی شوند در حالی که تعداد glial cells زیاد می شود.
3- تعدادی از دانشجویان عکس جعبه مغز انیشتین را از مجلهscience بریده و به دیوار ازمایشگاه نسب کردند زیر نویس مشخص می کرد که این مغزدر کانزاز نگه داری می شود.
4- یک روز که من در دفتر کار همسرم در UCLA نشسته بودم با خود فکر کردم که ایا می توان فقط4 قطعه ازمغز انیشتین که قابل مقایسه نمونه های خودم در ازمایشگاه باشد را بدست اورم.پس گوشی تلفن را برداشتم و با دانشگاه کانزاز( بخش ANOTAMY) تماس گرفتم و مطلع شدم که مغز انیشتین در اختیار tomas harvey درweston است . بعد از 3 سال مذاکرات تلفنی که هر 6 ماه 1 بار انجام می شد سرانجام من 4 قطعه لازم را دریافت کردم
5- به کمک 1 تکنسین عالی و یک کارشناس امار(یک دانشمند به ندرت به تنهایی کار می کند) ما متوجه شدیم که در مغز انیشتن و در هر 4 قطعه ازمایش شده در مقایسه با همان قطعات از مغز 11 مرد دیگر، تعداد glial cellبه neuron بیشتری وجود دارد و فقط در left parietal lob ان این نسبت به طور مشخصی بیشتر بود.اگر چه این تفاوت به طور غیر معمول بیشتر بود اما ما فقط یک انیشتن داشتیم که با 11 مرد دیگرمان مقایسه کنیم.وگرنه اگر ما 11 انیشتن داشتیم این یافته قابل اعتمادتر می شد. به هر حال این مطالعه اولین قدم در این راه بود که تا بحال کسی بر نداشته بود.

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:12
دانستنی های علمی
 
 

تیتر : آیا میدانید؟
خلاصه : دانستنیهای جالب
متن کل خبر : * آیا می دانستید كه قد انسان 20 تا 25 و گاها" تا 40 سالگی بلند می شود ؟؟ و پس از 40 سالگی هر 2 سال 6 میلی متر كوتاه تر می شود ؟؟؟

* آیا می دانستید ناخن های دست ، 4 برابر ناخن های پا رشد می كند ؟؟؟

* آیا می دانستید دهان انسان روزانه 1 لیتر بزاق تولید می كند ؟؟؟


* آیا می دانستید كه مغولستان بزرگترین كشور جهان است كه از هیچ سمتی به اقیانوس و دریا راه ندارد ؟؟؟

* آیا می دانستید ملكه موریانه ها پنجاه بار بزرگتر از جفت مذكر خود می باشد ؟؟؟

* آیا می دانستید چیتا یا یوزپلنگ سریعترین حیوان خشكی است . او در عرض فقط 3 ثانیه تا 100 كیلومتر در ساعت سرعت می گیرد. ركوردی كه حتی سریعترین خودروهای فراری هم نتوانسته اند آن را بشكنند ؟؟؟

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:12
دانستنی های علمی
 

 

تیتر : آیا میدانید؟
خلاصه : دانستنیهای جالب
* آیا می دانستید طبق آمار صندوق بین المللی پول ،‌ ایران از نظر فرار مغزها در بین 91 كشوردر حال توسعه و توسعه نیافته مقام اول را كسب كرده است ؟؟؟

* آیا می دانستید كه برج آزادی در بندر نیویورك (ایالات متحده امریكا) قرار دارد. 92 متر ارتفاع و هدیه ای از طرف فرانسه می باشد . قطعات این مجسمه كم كم از فرانسه با كشتی به امریكا آورده شد و در آنجا سرهم شد؟؟؟

* آیا می دانستید تشكیل و تولد سیاره ای مشابه زمین حداقل به سه میلیون سال زمان نیاز دارد ؟؟؟

* آیا می دانستید در هر شبانه روز حدودا" 18 هزار لیتر خون در بدن به جریان انداخته می شود كه این عمل بزرگ را قلب به تنهایی انجام می دهد ؟؟؟

* آیا می دانستید شمار تلفات جانی در جنگ جهانی دوم كه بین 1939 تا 1945 بود ،‌ بیش از بیست و شش میلیون نفر بوده است ؟؟؟

* آیا می دانستید كه تقریبا" 300 متر مكعب گاز هلیم می تواند یك انسان را از روی زمین بلند كند ؟؟؟

* آیا می دانستید كه كرمهای ابریشم در 56 روز ،‌حدودا" هشتاد و شش هزار برابر خود غذا می خورند ؟؟؟

* آیا می دانستید كه تیز پروازترین حیوانات جهان پرندگانی هستند كه پرستوك نامیده می شوند؟؟ پرستوك دم خاردار در آسیا زندگی می كند، قادر است با سرعتی بیش از صد و شصت كیلومتر در ساعت پرواز كند ؟؟؟

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:11
دانستنی های علمی
خلاصه : اگر خواهان یك ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یك روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یك هفته‏ای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یك ماهه هستید، ازدواج كنید! اگر خواهان شادی یك ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از كاری كه می‏كنید لذت ببرید.
متن کل خبر : در جایی نوشته بود: اگر خواهان یك ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یك روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یك هفته‏ای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یك ماهه هستید، ازدواج كنید! اگر خواهان شادی یك ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از كاری كه می‏كنید لذت ببرید.

مطلب بالا، بادست مایه‏ای از طنز، به واقعیتی مهم اشاره دارد و آن هم نقش شادی و نشاط در زندگی انسان‏ها است. هیچ دقت كرده‏اید چرا وقتی می‏خواهیم دوستی را به خاطر بیاوریمT بیش‏تر چهره شاد و خندانش به ذهن می‏رسد. شاید فطرت ما ناخودآگاه همه انسان‏ها را شاد می‏خواهد. راستی رابطه شادی و نشاط با موفقیت‏های مختلف در عرصه زندگی چیست؟ افكار شاد چه تأثیری در ایجاد دنیای شاد دارد؟ شادی و نشاط پسندیده كدام است؟ به كدام شادی‏ها باید روی آورد و از كدام شادی‏ها باید دوری جست؟ آیا می‏توان روزانه با صدها مانع و مشكل دست وپنجه نرم كرد و همزمان لبخندی حاكی از رضایت بر لب داشت؟ اصلاً مگر داشتن چهره‏ای عبوس و گرفته و دلی ناشاد به چه كسی ضرر می‏رساند؟

با دكتر محمود گلزاری، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده كتاب شادی از دیدگاه روان‏شناسی و اسلام و مؤلف بیش از هفتاد مقاله تحقیقی در زمینه‏های مختلف روان‏شناسی، ملاقات كردیم و پرسش‏های بالا و سؤالات دیگری در این مقوله را با وی در میان گذاردیم. هدف ما این بود كه در این مصاحبه، جدا از پرداختن به مسائل تئوری، راه‏های عملی تقویت روحیه نشاط و شادمانی را بررسی كنیم. باتوجه به اهمیت موضوع، این مصاحبه آغازی برگسترش بحث شادی در پرسمان و توجه به ابعاد مختلف آن است.

هدف از این مصاحبه دنبال كردن بحث شادی و نشاط و مكانیزم تولید آن است.

* سؤال ما این است كه چگونه یك دانشجو می‏تواند همواره شاد باشد؟ و با شادی و نشاطt جوانی‏اش را طی كند و دوران تحصیل دانشگاهی‏اش را پشت سر بگذارد؟ آیا فقط با كسب موفقیت‏ها و كامیابی‏هایی كه مورد تأیید جامعه است، می‏توان به شادی و نشاط رسید؟ یا عوامل دیگر نیز می‏توانند موجب شادی در دانشجو گردند؟ آیا شادی تنها در قالب‏های ظاهری تجلی می‏یابد یا نمودهای غیر ظاهری نیز دارد؟

- با توجه به این كه یك مشكل عمده جامعه ما مشكل شادی جوان‏ها است، این بحثِ مفیدT چندان عمیق مورد مطالعه قرار نگرفته؛ خوب است بحث را از این جا آغاز كنیم كه وقتی ما جوانی را می‏بینیم، از كجا می‏توانیم متوجه شویم این جوان شاد است؟ در حال حاضر، یك سری استانداردهایی در خصوص شادی و نشاط مورد توافق همگان قرار گرفته است. چهره گشاده، وجود لبخند بر لبان، لباس مناسب، جنب و جوش‏های ویژه و... ملاك شادابی شناخته می‏شود. حال اگر این شادی و نشاطT شادی پایدار و ریشه دار باشد، نتایج زیادی را برای فرد شاداب در پی خواهد داشت. بزرگ‏ترین نتیجه‏ای كه یك جوان شاد به دست خواهد آورد، موفقیّت او در امور مختلف زندگی است. پیامد دوّم این شادی و نشاط افزایش ارتباطات اجتماعی مناسب است. علاوه بر آن، جوان شاد از سلامت جسمی و روحی خوبی هم برخوردار خواهد بود؛ اما نكته اساسی این است كه عوامل پدید آورنده شادی چیست؟ خوب است برای بررسی علل شادیT ما شادی‏ها را به دو دسته كلی شادی‏های زود گذر و شادی‏های پایدار تقسیم كنیم. فایده‏هایی كه برای شادی بیان كردم آن زمانی به دست خواهد آمد كه ما به یك شادی بادوام و ریشه دار رسیده باشیم كه انگلیسی‏ها از آن به happyness تعبیر می‏كنند و در ادبیات ما با عناوینی همچون سعادت و خوشبختی از آن یاد می‏شود.
شادی

* سؤالی كه مطرح می‏شود این است كه شادی مقدمه موفقیت است یا موفقیت مقدمه شادی؟ برای مثال یك دانشجوی درس خوان به واسطه موفقیتش در تحصیل شاداب است یا این كه دانشجوی شاداب قدرت توفیق در درس و تحصیل پیدا می‏كند؟

- ببینید بین مقوله‏های انسانی رابطه خطی وجود ندارد؛ به طوری كه به سادگی بگوییم الف باعث ب می‏شود. مقوله‏های انسانی بیش‏تر ارتباطی حلقوی شكل با هم دارند؛ برای مثال، در مورد سؤال شما، شادی و شادكامی یك دانشجو باعث موفقیّتش می‏شود و موفقیّتش نیز اثر متقابل روی شادی و نشاط او خواهد داشت..
.خانم الیزابت هارلِك، روان شناس، معتقد است شادكامی مثلثی است با سه عامل محبوبیّت، مقبولیّت و موفقیت.

یعنی انسان شاد انسانی است كه اولاً روحش پر از دوستی دیگران باشد. مطمئن باشد كه دیگران دوستش دارند و او نیز به دیگران علاقه‏مند است. از طرف دیگر، انسان برای شاد بودنش باید مقبولیّت نیز داشته باشد و این مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ برای مثال ممكن است شما كسی را دوست داشته باشید، امّا مسئولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیّت بیش‏تر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشاركت‏های اجتماعی مطرح می‏شود. بُعد دیگر هم موفقیّت در كار است. در مجموع این سه عنصر شادكامی به همراه می‏آورند، و در عین حال، خود این عوامل نیز بر یكدیگر اثر می‏گذارند.



* به نظر شما، چه ارتباطی میان شادی و نشاط و ارضای نیازهای اساسی انسان وجود دارد؟ آیا نمی‏توان گفت انسان شاد انسانی است كه نیازهای واقعی‏اش به طور مناسب ارضا شده است؟

- این بحث مستلزم این است كه با زاویه خاص دیگری به مسأله شادی و نشاط انسانی نگاه كنیم. ببینید انسان یك نیازهای اساسی در زندگی دارد كه هر گاه این نیازها به موقع و به شیوه مناسب پاسخ داده شود، شادی و نشاط به همراه خواهند داشت. یك سری از این نیازها، نیازهای ابتدایی است كه بین مرگ و زندگی قرار دارد و بین انسان و حیوان مشترك است. نیاز به بقا اولین نیازی است كه انسان آن را درك می‏كند. تصوّر كنید انسانی در یك بیابان در جدال مرگ و زندگی قرار گرفته است. اولین مسأله او این است كه زنده بماند. ارضای این نیاز در چنین شرایطی بیش‏ترین شادمانی را برای او ایجاد خواهد كرد.


امنیّت نیز از دیگر نیازهای اساسی یك انسان سالم است كه تأمین بخش عمده‏ای از آن به نظام حكومتی و به سیستم اجتماعی برمی‏گردد. باید دید در نظام اجتماعی برای آینده جوانان چه برنامه ریزی‏هایی انجام گرفته است و چگونه از طریق ارضای درست این نیاز شادی و نشاط را برای جوانان فراهم خواهد كرد. حكومتی كه می‏خواهد پیشرفت كند، باید اسباب شادی مردمش را فراهم سازد. نداشتن آدم‏های شاد یعنی درگیری‏های اجتماعی و قتل و شرارت‏های بیش‏تر و پیشرفت كم‏تر. به هر حال، بعد اجتماعی شادی و نشاط را نباید فراموش كرد. بخش عمده ناشادی‏ها و نارضایتی‏های مردم در روابط اجتماعی ناسالم ریشه دارد.
در مجموع باید گفت بحث شادی و نشاط نه یك امر تماماً فردی است و نه یك امر تماماً اجتماعی.

در جامعه‏ای كه قانون حاكم نباشد و برنامه ریزی دقیق در كار نباشد، افراد دچار افسردگی می‏شوند. علاوه بر این، همزمان با این سیستم جمعی، خود فرد هم باید برای خودش نظم و برنامه داشته باشد.

فرض كنید جوانی از لحاظ جسمی در وضعیت مناسبی قرار دارد، امّا همین جوان احساس می‏كند كه دیگران او را دوست ندارند. چنین شخصی نمی‏تواند به طور پایداری شاد باشد و از زندگی و ارتباطات خود با دیگران لذت ببرد. برخورداری از حمایت عاطفی دیگران یك نیاز درونی است كه به سطح بالاتری از شادی در انسان منتهی می‏شود.
پنج شنبه 1/12/1387 - 16:10
دانستنی های علمی
 
 

تیتر : باورهای غلط در مورد شخصیت
خلاصه : در میان مردم 2 باور اشتباه درمورد شخصیت رایج است و آن 2 جمله به قرار زیر است:

* فلانی بی‌شخصیت است.

* فلانی باشخصیت است.
متن کل خبر : شاید بتوان در نگاه اول واژه شخصیت را به‌صورت شاخصه‌های صریح یك تیپ تعریف كرد.

این تعریف نه‌تنها كلمه شخصیت را توصیف می‌كند بلكه وجه تمایز این واژه را از دیگر واژه‌ها مشخص می‌كند.

منظور از شاخصه‌ها ویژگی‌های خاص یك شخص است كه مختص به خود او و كسانی است كه در آن طبقه خاص شخصیتی قرار می‌گیرند. منظور از صریح همان واضح بودن این خصایص رفتاری است كه هر شخصی از بیرون قادر به دیدن تظاهرات بیرونی این ویژگی‌هاست و درنهایت مقصود از تیپ همان انواعی است كه ما برای شخصیت‌های مختلف برای سهولت در طبقه‌بندی آنها استفاده می‌كنیم.

در میان مردم 2 باور اشتباه درمورد شخصیت رایج است و آن 2 جمله به قرار زیر است:

* فلانی بی‌شخصیت است.

* فلانی باشخصیت است.

این 2 جمله باتوجه به‌منظوری كه پشت آنها در هنگام مطرح كردنشان است كاملا غلط است، چراكه در جمله اول منظور از بی‌شخصیت افراد بزهكار خیانت‌پیشه، دزد و به‌طور كلی افرادی است كه برخلاف فضایل اخلاقی رفتار می‌كنند.

در جمله دوم منظور افرادی است كه مهربان، مؤدب، ثروتمند و اجتماعی هستند، درصورتی‌كه ما نمی‌توانیم برای شخصیت كسی حكمی كلی صادر كنیم، به‌دلیل این‌كه هم افراد بی‌ادب، دزد، خیانتكار و هرج و مرج‌طلب و هم افراد تحصیلكرده، مؤدب، مهربان، مذهبی و... دارای شخصیت هستند. بنابراین انسان بی‌شخصیت اصلا وجود ندارد.

در تعاریف مختلفی كه در ارتباط با شناخت شخصیت بیان شده به‌نظر می‌رسد كه گوردون آلپورت كه در سال 1949 برای این واژه بیش از پنجاه تعریف قائل شده است كامل‌ترین باشد و این خود نشان از پیچیدگی این مفهوم و سازه روانی دارد. درك مسئله شخصیت یكی از اهداف نهایی و پیچیده‌ترین دستاورد در روان‌شناسی است. شخصیت به یك معنا تمام روان‌شناسی را دربرمی‌گیرد.

هیچ آزمایشی در روانشناسی وجود ندارد كه در شناساندن شخصیت سهیم نباشد.

كف‌بینی و طالع‌بینی

‌راه‌های شناخت شخصیت

در بین افراد مختلف در جامعه پیشگویی‌هایی در ارتباط با شخصیت افراد نسبت به اندامشان رایج است، مثلا افراد چاق را اجتماعی، اهل شوخی و خنده مهربان تلقی می‌كنند كه البته باورهای فوق توسط نظریه‌پردازانی همچون كرچمر و شلاون برای اولین‌بار مطرح شد ولی نتوانست از پس آزمایش‌های علمی روسفید بیرون بیاید.

بنابراین، به این تیپ‌شناسی‌ها هم نمی‌توان اعتماد كامل داشت. یكی از آرزوهای بشر پیش‌بینی و تشخیص شخصیت افراد بوده است، از همان موقعی كه در غار می‌زیسته وقتی تازه‌واردی به غار وارد می‌شد حدس می‌زد كه برای چه منظوری آمده؛ البته سعی می‌كرد از برق چشمان تازه وارد متوجه این منظور شود.

تا این‌كه در قرون اخیر طرح نقشه جمجمه افراد بر مبنای برآمدگی‌های جمجمه‌شان توسط فرانسیس گال و یا كف‌بینی و طالع‌بینی و غیره كه سابقه قدیمی‌تری دارند ، بررسی شد.

طالع‌بینی نیز تلاش دیگری بود برای پیش‌بینی شخصیت كه سابقه آن به 25 قرن پیش در مسوپوتامیا در منطقه باستانی بین‌النهرین محل سكونت سومری‌ها و بابلی‌ها بوده است برمی‌گردد. اعتقاد به ستارگان به‌عنوان خدایانی نیرومند در بین انسان‌های اولیه به پیدایی این اندیشه انجامید كه می‌توان امور مربوط به انسان را از طریق مطالعه سماوات پیش‌بینی كرد.بدین ترتیب در آن زمان شخصیت و سیر وقایع زندگی هر فرد با مراجعه به یك طالع و یا زیج (شكل‌بندی ستارگان در لحظه تولد) تعیین می‌شد.

در كل، ارزیابی شخصیت هر فرد باتوجه به لحظه تولد وی و ارائه پیش‌بینی‌های مناسب براساس یكی از كتابچه‌های راهنما یا تقویم‌های نجومی صورت می‌گرفت كه بی‌شباهت به طالع‌بینی‌های جدید كه هنوز در بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات یافت می‌شوند، نبودند. آگاهی گسترده‌ای كه پیرامون جهان فیزیكی درخلال انقلاب علمی گسترش یافت، نقش مهمی در كاهش توجه جدی نسبت به طالع‌بینی داشت اما با این حال محبوبیت طالع‌بینی همچنان درمیان مردم پایدار باقی‌مانده است.

كف‌بینی شیرین‌ترین دروغ

كف‌بینی را نیز كه برای تعیین خصوصیات فرد براساس تفسیر چین و چروك‌های كف دست و همین‌طور پستی و بلندی‌های كف دست اشاره می‌كند. تصور بر این است كه كف‌بینی به‌صورت یك نظام مدون از 3000 سال قبل از میلاد در كشور چین وجود داشته است.

اما فقدان هرگونه تبیین منطقی درخصوص استنباط‌ها و تفسیرهای به‌عمل آمده و این آگاهی بدیهی كه خطوط مخروطی شكل دست‌ها و سایر خصوصیت آنها می‌تواند با تمرین‌های فیزیكی تغییر كند. باعث می‌شود كه كف‌بینی به‌عنوان یك روش خرافی و نوعی شیادی كنار گذاشته شود.

معمول‌ترین روشی كه كف‌بین‌ها به‌كار می‌برند اظهارنظرهای كلی و پیش‌پاافتاده‌ای مانند اینكه؛ شما نسبت به والدین خود محبت زیادی را نشان می‌دهید، ولی گاهی نیز با آنها شدیدا اختلاف پیدا می‌كنید كه ممكن است درباره همه افراد مصداق داشته باشد و البته در روان‌شناسی تحت عنوان اثر بارنوم از آن یاد می‌شود.

اما هدف از بیان این مطالب گوشزد كردن اهمیت شخصیت به‌عنوان ملاكی بی‌نظیر برای شناخت انسان‌ها است. البته به همان نسبت هم اگر به‌صورت صحیح و از طریق علمی پیش نرویم مطمئنا در شناخت شخصیت افراد دچار اشتباه خواهیم شد.

انسان هزاره سوم و شخصیت

انسان هزاره سوم البته باید نیم‌نگاهی به نظریات دانشمندان پیش از خود كه از تیپ‌شناسی‌های بدنی تا اندازه‌گیری‌های برآمدگی‌های جمجمه انسان كار كرده‌اند، داشته باشد ولی اگر بخواهد بیش از اندازه به این نظریات اهمیت دهد و در آنها غوطه‌ور شود بی‌شك راه بن‌بستی را طی كرده كه یكبار این افراد رفته‌اند تا شاید روزی ما این راه‌ها را نرویم البته به‌شرطی كه از شیرینی و گوش‌نواز بودن طالع‌بینی و كف‌بینی و روشن‌بینی صرف‌نظر كنیم و سعی كنیم به دنیای تجربی درونی انسان‌ها كه البته گاهی خشك، تلخ، دردناك و گاهی هم شیرین و دلخواه است توجه كنیم و دنیا و انسان‌ها را آن‌طور كه هستند قبول كنیم نه آن‌طوری‌كه ما دوست داریم باشند.

تفكرات قالبی و شخصیت

با نگاهی اجمالی به مطالب مطرح شده جای تعجب باقی است كه چه‌طور بعضی افراد این معمای پیچیده خلقت یعنی انسان را به این سادگی با تفكرات قالبی خویش به یك چشم به هم زدن محكوم به فلان رفتار در آینده می‌كنند ،چراكه مثلا او اهل فلان شهر است. بنابراین بعد از ازدواج خیانت می‌كند، یا چون پدرش در میانسالی مخفیانه ازدواج مجدد داشته، بنابراین او هم همچون پدرش رفتار خواهد كرد. درصورتی‌كه ما خوب می‌دانیم هر انسانی دارای شخصیت كاملا متفاوتی است مگر در موارد استثنایی درمورد دوقلوهای یك تخمی كه از نظر شخصیتی خیلی به هم شبیه هستند.

ضمن این‌كه ما می‌دانیم باتوجه به صرف وقت زیاد در جهت كشف نقاط كور شخصیت افراد كه گاها فقط و فقط در موقعیت‌های خاصی بروز می‌كند. باز هم نمی‌توانیم نقشه‌ای كامل برای پیش‌بینی رفتار این افراد داشته باشیم چون شخصیت یك واحد پویای روانی است و مرتبا در حال تغییر و تحول است و دلیلش این است كه تابعی است از متغیرهای زمانی و مكانی و موقعیتی بنابراین ضرورت حساسیت در برخورد با این واحد روانی بی‌شك بر هیچ انسان فاضل و اهل منطق و تفكر پوشیده نمی‌ماند.

زمان و شناخت شخصیت افراد

زمان یكی از بهترین عواملی است كه به ما كمك می‌كند تا بتوانیم شخصیت افراد را تا حدی بشناسیم اما صد افسوس كه انسان معاصر نمی‌تواند یا بهتر بگوییم تحمل صرف وقت برای شناخت شخصیت افراد را ندارد. بنابراین چه بهتر آن‌كه بهای این كالای باارزش را پرداخت ولو آنكه دریافت‌كننده‌اش یك فال بین قهوه كم‌سواد یا یك كولی خیابان‌گرد باشد.

تحقیقات نشان داده است كه بین 6 تا 12 ماه حداقل زمانی است كه اكثر افراد در معاشرت با یكدیگر تقریبا نیمرخ كاملی از شخصیت خودشان را بروز می‌دهند. مخصوصا در زوج‌هایی كه قصد ازدواج دارند این موضوع قابل تأمل است.

شاید یكی از دلایل مهمی كه ازدواج‌های بسیاری در كشورمان منجر به طلاق می‌شود همین عامل باشد كه زمان آشنایی افراد تا ازدواج یا كمتر از 6 تا 12 ماه است و یا كیفیت این روابط از بابت زمان حد قابل‌توجه‌ای نداشته است.

درنهایت می‌توان گفت بهترین راه‌ها برای شناخت شخصیت افراد كمك گرفتن از آزمون‌های شخصیت، مصاحبه، مشاهده تجربی، صرف زمان‌های مشترك و گذار از تجربه‌های مشكل و حل مسئله مشترك توسط دو تن كه خواهان شناخت شخصیت یكدیگرند.

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:10
دانستنی های علمی
 

تیتر : مستحبات و مكروهات غذا خوردن از منظر اسلام
خلاصه : آداب غذا خوردن در اسلام به چند بخش، تقسیم می شود:
متن کل خبر : بخش اوّل: مواردی که باید هنگام خوردن غذا رعایت شوند و آنها عبارتند از:

الف. تدبّر در این که انواع خوراکی های مورد نیاز انسان، چگونه در نظام آفرینش پدید آمده اند؟ و چه عواملی دست به دست هم داده اند تا آنچه در سفره نهاده شده، آماده گردد که اکنون می توان با میل و اشتها از آن استفاده نمود.
ب. آغاز کردن خوردن غذا با نام و یاد آفریدگار مهربان که انواع غذاهای مفید را برای تامین نیازهای انسان، در نظام آفرینش قرار داد. نیز تکرار نام خدا به هنگام خوردن هر نوع غذا و تکرار آن هرگاه که در میان غذا خوردن، سخن گفته شود و همچنین شکرگزاری فراوان در هنگام خوردن.

ج. آغاز کردن غذا با نمک، البته در صورتی که خوردن نمک برای انسان ضرر نداشته باشد.

د. آغاز کردن از سبک ترین غذاها.

ه. نخوردن غذای داغ و خوردن غذای نیم گرم، پیش از آن که سرد شود.

و. خوردن با دست راست.

ز. کوچک گرفتن لقمه.

ح. خوب جویدن غذا.

ط. طولانی کردن نشستن بر سر سفره.

ی. گرامی داشتن نان و نگذاشتن آن زیر ظرف غذا.

ک. استفاده کردن از آنچه از سفره می ریزد. این برای وقتی است که غذا در منزل میل می شود، آن هم در صورتی که آلوده نشده باشد؛ ولی اگر کسی دربیرون از منزل غذا میل نمود، بهتر است که آنچه را از سفره می ریزد، برای حیوانات بگذارد.

ل.دست کشیدن از خوردن غذا، پیش از سیر شدنِ کامل و در حالی که مقداری از اشتها باقی است.

بخش دوم: اموری که هنگام غذا خوردن، ترک آنها شایسته است، و آنها عبارتند از:

الف. زیاده روی در کیفیت و کمیت خوراک.

ب. نکوهش غذایی که نسبت به آن بی میل است.

ج. دمیدن در غذا.

د. خوردن با دست چپ.

ه. خوردن با یک انگشت یا دو انگشت.

و. بلند آروغ زدن.

ز. پاک کردن کامل استخوان های موجود در غذا.

ح. آب خوردن در بین غذا.

ط. آب خوردن پس از خوردن گوشت.

ی. خوردن در حال سیری.

بخش سوم: حالاتی که غذا خوردن در آنها نکوهش شده است:

در اسلام، به طور کلی، میل کردن غذا در حالات غیر بهداشتی، یا به شیوه غیر اخلاقی، مانند غذا خوردن به شیوه متکبران و یا به گونه ای که عرف جامعه برنمی تابد، نکوهیده است.

بخش چهارم: توصیه به هم غذا شدن با دیگران.

در روایات اسلامی، غذا خوردن به تنهایی، مذموم شناخته شده و توصیه شده که انسان هر قدر می تواند، دیگران را در غذای خود سهیم نماید. نیز غذا خوردن با خانواده، خدمتگزاران و یتیمان، مورد تاکید قرار گرفته است.

آدابی که رعایت آنها به هنگام غذا خوردن با دیگران ضروری است، عبارتند از:

الف. خوردن از قسمت جلوی خود.

ب. خوردن از اطراف ظرف و نه از وسط آن، در جایی که غذا برای همگان آماده شده است.

ج. نگاه نکردن به لقمه دیگران.

د. رعایت حقوق دیگران در آنچه بر سر سفره است.

ه. آغاز شدن غذا خوردن به وسیله صاحب سفره یا بهترین شخص حاضر بر سر سفره.

و. ادامه دادن صاحب سفره به خوردن تا سیرشدن همه کسانی که بر سر سفره نشسته اند.

ز. بلند شدن از سر سفره، قبل از برچیدن آن.

آداب پایان غذا و برچیدن سفره

پایان غذا خوردن همانند آغاز آن، آدابی دارد که رعایت آنها برای سلامت جسم و جان، سودمند است. این آداب رابه آداب عرفانی، اجتماعی و بهداشتی می توان تقسیم کرد:

الف. آداب عرفانی عبارتند از: سپاسگزاری از ولی نعمت حقیقی که خداوند متعال است و دعا کردن برای برکت یافتن روزی.

ب. آداب اجتماعی عبارتند از: یادآوری گرسنگان و مسئولیتی که افراد سیر در برابر آنان دارند و اقدام جهت کاستن فقر و گرسنگی از جامعه در حد توان.

ج. آداب بهداشتی عبارتند از: شستن دست ها، خلال کردن و مسواک زدن دندان ها، جارو کردن آنچه زیر سفره ریخته است، مقداری استراحت بر پشت و نخوابیدن بلافاصله پس از خوردن غذا

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:10
دانستنی های علمی
 
 

 

تیتر : فواید و دستورات حمام رفتن از نظر اسلام
خلاصه : رسول اکرم (ص) فرمود دردها سه چیز است و داروها سه چیز
متن کل خبر : رسول اکرم (ص) فرمود دردها سه چیز است و داروها سه چیز ام دردها خونست وزرد ابست و بلغم داروی خون حجامت است و داروی بلغم حمام است و داروی زرد اب راه رفتن است امیر المومنین (ع) فرمود نیکو خانه ایست حمام که در ان از اتش دوزخ یاد می شود و چرک بدن را می برد داخل حمام مشو مگر در شکم تو طعامی باشد که حرارت معده را فرو می برد و ان بدن را نیرو میدهد اگر خواهی گوشت بدنت زیاد شود بعد از چیزی خوردن بحمام رو و اگر خواهی کم شود ناشتا رو .از خوردن اب سرد و خربزه در حمام دوری کن که معده را فاسد می کند و اب سرد بتونرسد که بدن را ضعیف میکند در غیر مستراح بول مکن که امیر المومنین فرمود بول کردن در غیر مستراح حمام تولید فقر میکند و مسواک در حمام مرض دندان می اورد هنگام ورود به حمام مشت اب گرمی بر سر بریز و هنگام خروج پای خود با اب سرد بشو که موجب ارامش شود سرهای خود را با صدر بشوئد که ان را هر فرشته مقرب و هر پیغمبری تقدیس کرده که این کار باعث می شود شیطان هفتاد روز دوره او نگردد هر کس برای جمعه غسل کند برای او ما بین دو جمعه امرزیده شده و برای او در قبرش نوری باشد و به ان میزان ثواب سنگین می برد

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:9
آموزش و تحقيقات

تیتر : طب چینی :: سوزن درمانی
خلاصه : برای درمان بیماریها و دردها راه های زیادی در جهان وجود دارد که یکی از این راه ها در این مقاله شرح داده خواهد شد (سوزن درمانی)
متن کل خبر : سوزن درمانى متكى به این اصل است كه نوعى ارتباط عصبى بین اندام‏هاى بدن و سطح خارجى بدن هست. آن گاه كه اندامى بیمار یا عضوى دردناك مى‏شود مكان‏هایى خاص روى سطح خارجى بدن یا به واقع زیر پوست بدن كه آن‏ها را نقاط سوزنى مى‏نامند حساس‏تر مىشوند‏. سوزن درمانى آن نقاط سوزنى را با سوزن‏هایى خاص تحریك مى‏كند و این تحریك به شكلى صورت مى‏گیرد كه فعالیت آن نقاط را تعدیل كند و از این طریق اندام بیمار شده را شفا دهد، یا درد بیمار را تسكین دهد، یا او را بیهوش كند، یا آثار مطلوب دیگر تولید كند.

تاریخچه شکل گیری این روش چیست؟

سوزن درمانى بر این اصل كار مى‏كند كه در همه بیمارى‏ها، خواه جسمى یا ذهنى - روانى، نقاطى حساس شده روى سطح بدن جلوه مى‏كنند و با بهبود یا درمان بیمارى ناپدید مى‏شوند. این نقاط حساس شده در بیمارى را نقاط سوزنى مى‏نامند.

این روش چگونه عمل می کند؟

... فشار بر نقاطى خاص از بدن با الگوهاى خاص درد پیوند دارد، و تحریك كوتاه و شدید آن نقاط با سوزن‏ها رهایى طویل مدت از درد تولید مى‏كند«.

مغز انسان در واكنش به سوزن درمانى گروهى مواد طبیعى تسكین دهنده درد كه به آن‏ها اندورفین مى‏گویند تولید مى‏كند

یك بخش دیگر از طب سنتى چین كه جزیى از سوزن درمانى است تشخیص نبض است. حس كردن نبض بیمار به واقع اساس تشخیص در همه رشته‏هاى طب سنتى چین است. عمل تشخیص نبض یا نبض‏گیرى در طب سنتى چین چنان گسترده و حساس و دقیق است كه مى‏تواند حتى بیمارى‏هاى پیشین شخص بیمار را صحیح بگوید

در نبض مچ دست یا رگ گردن شخص بیمار ممكن است تا چهارده نوع حالات متفاوت قابل حس كردن وجود داشته باشند، ولى بسیارى از درمانگران سوزن درمانى فكر مى‏كنند كه پنج یا شش نوع نبض متفاوت كل رقمى است كه در یك جلسه كوتاه معاینه مى‏توان یافت.

روش اجرا چگونه است؟

نقاط سوزنى را معمولاً با سوزن‏هاى خاص تحریك مى‏كنند بیشتر درمانگران با تجربه چینى مى‏گویند كه بهترین نتایج درمانى را تحریك سوزنى تولید مى‏كند. متون كهن چینى حدود پنجاه راه گوناگون فرو كردن سوزن را شرح مى‏دهند، ولى آن گاه كه سوزن در نقطه صحیح فرو شده تنها شش اصل هستند كه در مؤثر بودن تحریك سوزنى نقش دارند:



آن گاه كه درمانگر مكان نقطه را دقیقاً مشخص كرده است، او سوزن را در آن فرو مى‏كند و از چند ثانیه تا چند دقیقه در آن باقى مى‏گذارد

بیمارى‏هاى شفاگیر از سوزن درمانى

این روش براى رفع سنگ كلیه یا آرتروز پیشرفته ،سردرد، بیمارى‏هاى حاد دستگاه تنفس، روماتیسم حاد، مشكلات قاعدگى زنانه، مشكلات اندام‏هاى هضم غذا، اختلال‏هاى گوناگون دستگاه عصبى، و دردهاى گوناگون کاربرد دارد.اگر شرایط زیربنایى مولد علایم یك بیمارى غیرقابل علاج باشند درمان سوزنى او بى‏فایده خواهد بود.

1- تیزى نوك سوزن 2- زاویه نفوذ سوزن 3- عمقى كه سوزن فرومى‏رود 4- مقدار حركت (لرزش) سوزن در نقطه 5- طول زمانى كه سوزن در نقطه مى‏ماند 6- تعداد جلسات درمان

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:9
دانستنی های علمی
 

 

تیتر : خواص انگشترها
خلاصه : حضرت على (ع) فرمود: «انگشتر جزع یمانى در دست كنید كه رد نمى كند مگر متمردان شیاطین را»
متن کل خبر : گوهرها از عهد باستان به دلیل اعتقاد مردم آن دوران به خواص ویژه خرافاتى و شاید ماوراءالطبیعه این اجسام همواره مورد توجه بوده اند . انسان عهد باستان باور داشت این جسم زیبا ویا هنر خلاقه طبیعت در درون خود خواصى پنهانى دارد كه انسانها را به سمت خود مى كشد . همین كشش باعث شد بسیارى از ادیان باستانى به دنیاى اوهام و غیر واقعى روى آورند. این ادیان گوهرها را در راه منافع دینى خود مورد استفاده قرار مى دادند. هنوز هم وقتى انسانى در مقابل یك گوهر و یا بلور زیبا و خوشرنگ و شفاف قرار مى گیرد حیران از این است كه چه نیرویى این سنگ را به این اندازه زیبا آفریده است . یك بلور زیبا درون خود عناصرى دارد كه بر زیبایى آن مى افزاید.
در حقیقت عنصر اصلى كه باعث این پدیده ها مى شود ، همان نور است كه زندگى بدون آن ممكن نیست . از آنجا كه نور زیبایى را به گوهر یا كانى مى دهد، زیاد دور از شگفتى نخواهد بود كه انسانهاى دوران گذشته نور را پرستش مى كردند و لذا پیدایش برخى خرافات در مورد گوهرها نیز سرچشمه اى از نور دارد . به جرأت مى توان گفت بیشتر افرادى كه با خود گوهر حمل مى كنند ، بدون آگاهى از این مطلب از این تصور انسانى پیروى مى كنند ، چون براى آنها خواص نورى و خرافاتى نسبت به ارزش مادى گوهر ، اهمیت بیشترى دارد. حتى به تازگى در اروپا و آمریكا كتابهاى بى شمارى چاپ شده كه پر از پدیده هاى خرافاتى گوهرها و سنگهاست در حالى كه علم ارزشى براى این مطالب قائل نیست .
(فرهنگ گوهرشناسى ، دیباچه)
گوهر واژه اى فارسى برابر با جوهر و جواهر است كه به سنگهاى گرانبها یا قیمتى یا احجار كریمه اطلاق مى شود و به نامهاى سنگ هاى زینتى، تزئینى ، آذینى ، پیرایه اى و احجام نفیسه هم آمده است .
بعضى از نگین ها را اثر و خاصیتى است كه نمى توان آن را انكار نمود، چنانكه فردى را نزد حاكمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود كه انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مكروهى به او نرسید . یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او كجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنكه كسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شكوه نمود كه دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى كه آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .
سنگهاى با ارزش فراوانند و در بین این هزارها سنگ گران قیمت پیامبران و ائمه اطهار (ع) تنها بر چند سنگ صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنكه اثرى جادویى دارند، بلكه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر كسى اثر آنچه را كه همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرك ورزیده است . ضمن آنكه استفاده بعضى از انگشترها مثل طلا براى مردان و انگشتر آهنى و مسى و نگین راه راه بر زنان و مردان را ممنوع كرده اند .
در تفسیر قمى جلد دوم از امام صادق (ع) روایت شده است: همه ملك سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى كردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى كه تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.
سلیمان به هنگام رفتن به بیت الخلا، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتكارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد كه تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشتر شد ولى آن را نیافت .
سرانجام شیطان ترسید كه مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى - عزوجل - ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارك و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى كرد . پس از چهل روز به صیادى رسید كه ماهى صید مى كرد ، حضرت سلیمان به او كمك نمود . آن صیاد پس از صید ، یك ماهى به سلیمان داد ، او شكم ماهى را شكافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست كرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع كردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (كه انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى كه همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند .
از قدیم الایام به فوائد سنگها و جواهرات و نیز به خواص مغناطیسى و درمانى آنها توجه داشته و در طب سنتى از آن بهره مى جستند.
گاهى شنیده مى شود فلانى با داشتن یك انگشتر خیر و بركات فراوانى یافته و كارها مطابق میل او پیش مى رود و دیگرى انگشترى دارد ولى هیچ كاربردى برایش ندارد. این به جهت آن است كه باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینى انتخاب شود كه با طبع و مزاج شخص موافق باشد و براى انتخاب جواهر موافق با مزاج و طبع هر شخس دو راه وجود دارد:
راه اول: توجه به روز تولد است . مثلاً اگر شخصى روز پنجشنبه تولد یافته، روز پنجشنبه به ستاره مشترى تعلق دارد، براى او سنگهایى كه متعلق به مشترى و موافق با آن است تجویز مى شود .
راه دوم: به ماه و برج تولد فرد توجه مى شود . سنگهاى موافق طبق ماه تولد اشخاص به عبارت زیر است:
آداب انگشترى در روایات اسلامى:
نگین عقیق
الف) ایمنى دهنده در سفرها بوده و آدمى را از بدى ها حفظ مى كند(۱)
ب) با خیر و نیكى روبه رو مى كند(۲)
ج) غم و غصه را رفع مى كند(۳)
ه) فقر را از بین مى برد(۵) و باعث گشایش رزق مى شود(۶)
و) كارها را به نیكى و خوبى تمام مى كند(۷)
ز) موجب اجابت دعا(۸) و برآورده شدن هر حاجتى مى شود(۹)
ح) موجب بركت و باعث ایمنى از بلا مى شود(۱۰)
ط) ایمنى از پادشاه ظالم(۱۱)
ى) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار ركعت است(۱۲)
حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) فرمودند: (یا على) همانا عقیق اولین كوهى است كه به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.
انگشتر شرف شمس
شرف شمس در نوزده درجه حمل است و این حروف عالیات كه هفت و سیزده اند، به همین اسم شریف شرف شمس شهرت دارد، برنگین انگشترى نقش كنند كه صورت صحیح آن این است:

و اگر به این اشكال دیده شود صحیح نیست و صورت صحیح آن همان است كه ذكر شد.
همگى آن را اسم اعظم دانسته اند و خاتم آن را كه اولین كلمه است، خاتم سلیمانى گفته اندو آن را به عوالم خمسه كه حضرت خمس در اصطلاح عارفان است تفسیر كرده اند و در صفحه ۹۲ و ۹۳ و ۲۲۲ و ۲۲۳ حظ و لذ در تأثیر از جعفر خابیه امام صادق از امیرالمؤمنین علیهاالسلام امورى را برشمارد و انتساب آنها را به تورات و انجیل و قرآن ذكر كرده است و نیز بونى در كتاب شمس معارف كبرى جلد اول اوفاقى بسیار در خواص آن آورده است كه «ضحكه للمغفل و عبره للمحصل».
نگین فیروزه
الف) باعث بى نیازى و دورى فقر مى گردد.(۱۳)
ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است. (۱۴)
ج) در استجابت دعا مؤثر است.(۱۵)
د) عامل فتح و پیروزى است. (۱۶)
هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است.(۱۷)
و) موجب گشایش سینه مى گردد.(۱۸)
ز) قوت دل را زیادمى كند. (۱۹)
ح) باعث برآورده شدن حاجات مى شود.(۲۰)
یكى از خادمان امام هادى (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت على بن موسى الرضا اجازه سفر به سرزمین توس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشترى با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش كه بر روى آن حك شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوى نگین «محمد و على» حك كن.
خادم مى گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشترى را طبق دستور امام تهیه كردم و مجدداً براى خداحافظى به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشترى دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایى كه در بین توس و نیشابور شیرى با تو روبه رو مى شود و قافله را از راه رفتن بازمى دارد، به سوى آن شیر رفته و انگشتر را نشانش مى دهى، به او بگومولاى من مى گوید از راه كنار برو. بعد اضافه كرد، باید نقش روى انگشتر (الملك لله» و سمت دیگر آن «الملك لله الواحد القهار» باشد كه انگشتر حضرت على (علیه السلام) این نقش را داشته است. كه آن سپرى در برابر درندگان و عامل پیروزى در جنگهاست.
نگین یاقوت
الف) باعث از بین رفتن فقر مى شود.(۲۱)
ب) دارنده آن نجابت و بزرگى مى یابد.(۲۲)
ج) پریشانى را زایل مى كند.(۲۳)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
فرزندم، انگشتر یاقوت و عقیق به دست كن كه فرخنده و مبارك است و هرگاه كسى به آنها نگاه كند نور صورتش زیاد مى شود و یك ركعت نماز با آن دو، برابر با هفتاد ركعت نماز بدون آنهاست...
نگین زمرد
الف) سبب آسانى كارهاست.(۲۴)
ب) زایل كننده فقر است. (۲۵)
ج) فقر را به توانگرى مبدل مى كند.(۲۶)
از امام رضا (علیه السلام) درباره نگینى كه از سنگ زمرد ساخته مى شود، پرسیدند؟
امام فرمود: اشكالى ندارد اما به هنگام طهارت گرفتن (استنجار) آن را از دست درآورند.
نگین جزع یمانى
حضرت على (ع) فرمود: «انگشتر جزع یمانى در دست كنید كه رد نمى كند مگر متمردان شیاطین را»
نگین سنگ زمزم:
حسین بن عبدالله از امام على نقى (ع) سؤال كرد: «آیا خوب است از سنگ ریزه اى كه از چاه زمزم بیرون آرند، انگشترى سازند؟
فرمودند: بلى ، اما چون خواهد استنجاء كند، از دست بیرون آورد.»
نگین حدید چینى :
الف ) جهت نیرومندى نیك است . (۲۷)
ب ) باعث دورى اجانین و شیاطین مى شود. (۲۸)
ج ) از شر هر موجودى در امان مى دارد.(۲۹)
د ) اثر چشم بد را از بین مى برد. (۳۰)
ه- ) باعث آسانى وضع حمل مى شود. (۳۱)
البته این انگشتر به هیچ وجه به زنان باردار توصیه نمى شود چون براى جنین خطر دارد.
ژ ) براى اجابت حاجات دشوار نیك است . (۳۲)
ز ) باعث ایمنى از ترس مى شود . (۳۳)
ح ) همراه داشتن آن به هنگام نماز مكروه است (۳۴)
انگشتر در دست راست یا چپ:
از امام كاظم (ع) سؤال شد آیا انگشتر را باید در دست راست كرد؟ فرمودند: هرطور كه مى خواهى، دست راست باشد یا چپ.
رسول خدا فرمود: یا على !انگشتر در دست راست كن كه این عمل فضیلتى است از سوى خداى - عزوجل - براى آفریدگان مقربش.
ابوالعلاء از امام صادق (ع) در باره انگشتر به دست راست كردن سؤال كرد و گفت: من دیده ام بنى هاشم انگشترهاى خود را در دست راست مى نهند.
حضرت فرمود: پدرم امام محمدباقر (ع) در دست چپ انگشتر مى گذاشت و او (پدرم) افضل بنى هاشم و فقیه ترین آنها بود.
امام حسن عسكرى (ع) در سال دویست و شصت قمرى خطاب به شیعیان فرمودند: تاكنون امر ما این بود كه انگشترتان را به دست راست بگذارید. این در حالى بود كه ما (اهل بیت) در میان شما حاضر بودیم ولى اكنون امر مى كنیم انگشترى را به دست چپ كنید به جهت آنكه ما از میان شما غائب مى شویم تا زمانى كه پروردگار امرما و امر شما را ظاهر كند همانا این بهترین دلیل براى شما در ولایت ما اهل بیت است. همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهاى خود را از دست بیرون كرده و در دست چپ شان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را براى شیعیان ما نقل كنید.
رسول اكرم مى فرماید: امتم را از دست كردن انگشتر در انگشت سبابه و وسط نهى مى كنم و در روایتى دیگر این عمل (انگشتر در انگشت سبابه و وسط نمودن) را از افعال قوم لوط دانسته اند.

پى نوشت ها:
(۱ ۸، ، ۱۱ ، ۱۲ ، ۱۳) امام جعفر صادق (ع)
(۲و۳و۵و۷و۱۵و۲۵) رسول خدا (ص)
(۴ ۶، ، ۱۴ ، ۲۳ ، ۲۴ ، ۲۶) امام رضا (ع)
(۹) امام سجاد (ع)
(۱۰ ، ۲۲ ، ۲۷ ) حضرت على (ع)
(۱۶) امام هادى (ع)
( ۱۷ ، ۱۸ ، ۱۹ ، ۲۰ ، ۲۱) امام صادق (ع)
( ۲۸ ) باقرین (ع)
(۲۹ ، ۳۰ ، ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۳ ) امام صادق (ع)
( ۳۴ ) حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف
منابع و مآخذ : الكافى ، تهذیب الاحكام ، وسایل الشیعه، مكارم الاخلاق ، امامى شیخ طوسى ، عیون اخبار الرضا، حلیه المتقین، هزار و یك نكته.

پنج شنبه 1/12/1387 - 16:8
دانستنی های علمی

 

 ازمایشهای علمی عجیب(جالب)

- فیل در اسید
در سال1962، وارن تامس - مدیر باغ‌وحشی در اکلاهماسیتی - تصمیم گرفت 297میلی‌گرم LSD - یعنی حدود 3هزار برابر یک بار مصرف متعارف افراد معتاد - را به فیلی به نام توسکو تزریق کند. دانشمند کنجکاو ما ‌می‌خواست ببیند آیا تزریق این داروی توهم‌زا باعث پرخاشگری فیل‌های نر می‌شود یا نه.

تیجه فاجعه‌آمیز بود؛ فیل بیچاره ابتدا نعره‌ای کشید و بعد از چند دقیقه بی‌قراری، افتاد و بالاخره بعد از یک ساعت مرد. اساتید دست‌اندركار آزمایش در توجیه کارشان گفتند که فیل‌ها بیش از حد انتظار آنها به دارو حساس بوده‌اند.

2 - ترس در آسمان
باز هم در دهه1960، 10سرباز برای تمرینات نظامی سوار بر هواپیمایی بودند که ناگهان خلبان به آنها اطلاع داد که هواپیما خراب شده و در حال سقوط به اقیانوس هستند. بعد از سربازها خواسته شد که فرم‌هایی را تکمیل کنند؛ بر مبنای این اسناد، افراد تایید می‌کردند که ارتش آمریکا مسئولیتی در قبال جبران خسارت‌های ناشی از مرگ یا جراحت آنها ندارد.
سربازهای بخت‌برگشته خبر نداشتند که سوژه یک آزمایش قرار گرفته‌اند و هواپیما مشکلی نداشت؛ گروهی از محققان می‌خواستند با مقایسه میزان اشتباهات افراد هنگام پر کردن‌ فرم‌ها، تاثیر ترس از مرگ آنی بر تمرکز و تعقل آنها را بررسی کنند.

3 - قلقلك
در دهه1930، یک استاد روان‌شناسی آمریکایی به نام کلارنس یوبا عقیده داشت خنده ناشی از قلقلك، غریزی نیست و آدم‌ها این واکنش را به صورت تقلیدی از بقیه یاد می‌گیرند. او این نظریه را روی پسر خردسالش امتحان کرد. بقیه اعضای خانواده حق نداشتند در حضور پسر کوچک، به خاطر قلقلك بخندند.
آزمایش سخت‌گیرانه یوبا چندان موفقیت‌آمیز نبود. قبل از اینکه پسر به 7ماهگی برسد، اگر قلقلكش می‌دادند،‌ می‌خندید اما این باعث نشد یوبا یک بار دیگر نظریه‌اش را روی دخترش هم امتحان نکند.

4 - موش‌های بی‌سر و صورت‌های رنگ شده
در سال1924،‌ کارنی لندیس از دانشگاه مینه‌سوتا می‌خواست درباره نحوه انعکاس نفرت در چهره افراد تحقیق کند. به این منظور، او با چوب‌پنبه سوخته خط‌هایی روی صورت چند داوطلب رسم کرد و بعد از آنها خواست آمونیاک استنشاق کنند،‌ به موسیقی جاز گوش بدهند، به تصاویر غیراخلاقی نگاه کنند و در نهایت، دستشان را در یک سطل پر از قورباغه فرو کنند. سپس از هر یک از داوطلب‌ها خواست که سر یک موش سفید را قطع كنند.
با اینکه‌ بعضی‌ها مردد بودند و بعضی‌ها هم داد و فریاد می‌کردند،‌ بیشتر داوطلبان قبول کردند کار خواسته‌شده را انجام بدهند؛ «آنها شبیه اعضای یک فرقه سری شده‌بودند که برای قربانی به پیشگاه بت بزرگ آماده می‌شدند».

5 - زنده کردن مرده‌ها
رابرت کورنیش - استاد دانشگاه برکلی - در دهه30 عقیده داشت که راه‌حلی برای زنده کردن مرده‌ها پیدا کرده است؛ او اجساد را روی الاکلنگ می‌گذاشت، تکان می‌داد و در ضمن به آنها آدرنالین و داروهای ضدانعقاد تزریق می‌کرد تا جریان خون را دوباره راه بیندازد.
روش کورنیش در مورد سگ‌هایی که خفه شده بودند، نسبتا جواب داد؛ البته سگ‌های برگشته به این دنیا کور بودند و از ضایعات مغزی رنج می‌بردند. او بعد سعی کرد روش خود را روی انسان‌ها امتحان کند و برای همین رضایت یک محکوم به مرگ را گرفت که پس از به دار کشیده شدن، او را به دنیا برگرداند. اما دولت محلی كالیفرنیا به خاطر ترس از فرار متهم در صورت موفقیت آزمایش، جلوی آن را گرفت.

6 - آموزش در خواب
در سال1942، لارنس لشان - که معلم کالجی در ویرجینیا بود - می‌خواست به طور ناخودآگاه عادت ناخن جویدن را از سر شاگردان‌اش بیندازد. برای همین شب‌ها در حالی‌ که پسرها به خواب خوش فرو رفته بودند، نواری را بالای سر آنها می‌گذاشت که مدام تکرار می‌کرد: «ناخن‌های من مزه خیلی بدی دارند». یک بار هم که دستگاه پخش صدایش خراب شد، خود معلم دلسوز وسط خوابگاه ایستاد و جمله را تکرار کرد.
تلاش‌های لشان بی‌نتیجه نبود؛ تا پایان ترم 40درصد شاگردان عادت ناخن جویدن را کنار گذاشتند.

7 - بوقلمون‌های آسان‌پسند
در دهه1960، مارتین شین و ادگار هیل روی رفتار بوقلمون‌های نر در زمان جفتگیری تحقیق ‌کردند و به نتایج عجیبی رسیدند؛ این پرندگان خیلی مشکل‌پسند نیستند. آنها عروسک یک بوقلمون ماده را در قفس پرنده نر گذاشتند و بعد به تدریج از اجزای عروسک کم کردند تا ببینند کی بوقلمون نر احساسش را به ماده قلابی از دست می‌دهد. در کمال تعجب، حتی وقتی که فقط سر مدل مصنوعی باقی مانده بود، بوقلمون نر هنوز مثل یک پرنده ماده واقعی به آن ابراز احساسات می‌کرد.

8 - سگ‌های دوسر
ولادیمیر دمیخوف - جراح روس - در سال1954 شاهکار خودش را رو کرد؛ سگ دوسر. او سر، شانه‌ها و یک پای یک توله سگ را به گردن یک سگ گله آلمانی بالغ پیوند زد. جالب بود که سر دوم شیر می‌خورد، بدون اینکه مری‌اش به جایی وصل باشد. هر دو حیوان به علت پس زدن عضو ، بعد از 6روز جانشان را از دست دادند اما دمیخوف مایوس نشد و در عرض 15سال بعد، آزمایش خود را 19بار دیگر تکرار کرد و توانست عمر موجودات عجیبش را تا یک ماه هم برساند.

9 - دکتر خفن
پزشکی به نام استابینز فیرث - که در اوایل قرن نوزدهم در فیلادلفیا طبابت می‌کرد - عقیده داشت تب زرد یک بیماری مسری نیست. پس تصمیم گرفت نظریه‌اش را روی خودش امتحان کند. او استفراغ بیماران مبتلا به تب زرد را روی زخم‌های باز آنها ریخت و بعد معجون پر از میکروب را بالا کشید. فیرث بیمار نشد اما نه به‌خاطر درست بودن نظریه‌اش؛ تب زرد واقعا مسری است. منتها سال‌ها بعد دانشمندان متوجه شدند که این بیماری فقط در صورت ورود مستقیم میکروب آن به جریان خون (مثلا بر اثر نیش پشه) منتقل می‌شود.

10 - چشمان تمام باز
یان اسوالد از دانشگاه ادینبورو درباره به خواب‌رفتن در شرایط بحرانی تحقیق می‌کرد. او در سال1960، چند داوطلب پیدا کرد و چشم‌های آنها را با نوار چسب، باز نگه داشت و بعد آنها را در شرایطی خفن، در معرض محرک‌های مختلف قرار داد؛ یعنی از 50سانتی‌متری به صورتشان فلش می‌زد،‌ به کف پاهایشان شوک الکتریکی می‌داد و دم گوش آنها هم صداهای بلند در می‌کرد. با همه این اوضاع، هر سه داوطلب توانستند در عرض 12دقیقه به خواب فرو بروند.

مرز در عقل و جنون باریک است
مارتین رامیرز، در سال1925 خانواده‌اش در مکزیک را رها کرد و به دنبال لقمه نانی به آمریکا رفت. اما بعد از چند سال دچار افسردگی شدید شد و گذرش به پزشکانی افتاد که در او تشخیص اسکیزوفرنی غیرقابل‌درمان دادند. به همین دلیل، مکزیکی بینوا 30سال آخر عمرش را در آسایشگاه‌های روانی گذراند. رامیرز تا زمان مرگش در سال1963، دیگر حرف نزد اما زیاد نقاشی کشید. امروزه نقاشی‌های او جزء برجسته‌ترین نمونه‌های هنر قرن بیستم به شمار می‌روند و خیلی‌ها دنبال پیدا کردن کارهای شناخته نشده او هستند.

باور به نزدیکی نبوغ و جنون،‌ اصلا مسئله جدیدی نیست. ریشه این عقیده را حتی در آثار ارسطو هم می‌شود پیدا کرد. هنوز هم محققان زیادی روی این موضوع کار می‌کنند و پیشرفت‌های فناوری هم به کمک آنها آمده. یکی از دانشمندان - پروفسور مایکل فیتزجرالد - ادعا می‌کند ارتباط مشخصی بین خلاقیت و اختلالات روانی پیدا کرده است.

دکتر فیتزجرالد استاد کالج ترینیتی در دوبلین (پایتخت ایرلند) و متخصص یک بیماری روانی به نام نشانگان (سندرم) اسپرگر است. این بیماری در واقع نوع خفیفی از بیماری اوتیسم است که مبتلایان به آن در برقراری روابط اجتماعی دچار مشکل هستند و عادات و علایق خاص و تکرارشونده دارند. (مثال مشهور بیمار اوتیسمی در سینما، شخصیت داستین هافمن در فیلم Rainman است.) البته در نشانگان اسپرگر برخلاف حالات کلاسیک اوتیسم، اوضاع خیلی وخیم نیست و افراد مبتلا به آن به اختلالات حادی مثل تاخیر در گفتار یا مشکلات شناختی دچار نیستند.

طبق تحقیقات فیتز جرالد، تعداد قابل‌توجهی از مشاهیر و نام‌آوران دانش و هنر به نشانگان اسپرگر مبتلا بوده‌اند. او با بررسی زندگینامه و خاطرات به‌جامانده درباره شخصیت‌‌هایی مانند بتهوون، موتزارت، هانس کریستین آندرسن، ایمانوئل کانت و جورج اورول نتیجه گرفته این افراد در عین خلاقیت زیاد، به این اختلال روانی هم گرفتار بوده‌اند و چه بسا همین بیماری باعث بروز نبوغ آنها شده است. به عقیده فیتزجرالد، همان ژن‌هایی که باعث بروز نشانگان اسپرگر می‌شوند، منشأ بروز خلاقیت هستند و به یک عبارت: «اسپرگر و خلاقیت 2روی یک سکه هستند».

البته این نظریه با تردید و نگاه شک‌آلود دانشمندان نه‌چندان اندکی روبه‌روست که شواهد موجود را برای نتیجه‌گیری کافی نمی‌دانند. بحث پرهیاهوی رابطه نبوغ و جنون کماکان ادامه دارد و متخصصان حوزه‌های اعصاب و روان با وسواس مشغول سر و كله زدن با موضوعی هستند که شاید گریبان خودشان را هم - به عنوان یک نابغه - بگیرد!
 

پنج شنبه 1/12/1387 - 15:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته