آیا برای ثروتمند شدن حاضری؟
اگر از مردم بپرسید که چه چیزی را در زندگی بیشتر از چیزهای دیگه می خواهند ،فکر می کنید که اکثر آنها بلافاصله چه جوابی می دهند ؟ بیشتر آنها یک جواب ساده می دهند ،وآن هم این است ،که آنها می خواهند ثروتمند شوند و یا پول بیشتری می خواهند.بعضی خواهند گفت که می خواهند از نظر مالی راحت باشند،ویا هرگز نمی خواهند از نظر مالی نگرانی داشته باشند و یا اینکه آنقدر پول می خواهند که نیازمند کار اضافه نباشند.و بعضی می خواهند خانواده شان امنیت اقتصادی داشته باشد .بعضی پول می خواهند که قرض هایشان را پس بدهند و برخی می خواهند با آن اتومبیل بخرند و یا خانه رویایی شان را بسازند ،آنها می خواهند توانایی رفتن به مسافرت های هیجان انگیز را در طول سال داشته باشند و یا اینکه می خواهند با این پول در بهترین دانشگاه ها تحصیل کنند. بعضی از پاسخ ها محسوس نیستند،مثل پیدا کردن عشق ،ویا شادی و آرامش و یا انجام دادن امور خیر و کارهایی ارضا کننده.اکثریت قریب به اتفاق این خواسته هانیازمند داشتن پول است. بسیاری از مردم فکر می کنند که اگر کمی بیشتر پول می داشتند تمامی مشکلاتشان حل می شد و آنها می توانستند از زندگی لذت ببرند و رویاهایشان رامحقق کنند.اگر پول برای بسیاری از مردم اینقدر مهم هست،پس چرا آنها،این پول را ندارند؟ خب من در اینجا قصد دارم طرز ثروتمند شدن و بدست آوردن پولی را که نیاز دارید برایتان آشکار کنم.این راز آنقدر ساده است که باعث تعجب شما می شود،ولی نباید اجازه دهیدکه این سادگی شما را بفریبد.دانستن این راز و به کار بستن آن زندگی شمارا تغییر خواهد داد. راز ساده ثروتمند شدن این است:شما بایستی واقعا بخواهید که ثروتمند شوید. یقینا شما خواهید گفت :خب پس ثروتمند شدن واقعا ساده است ؟و اگر به این سادگی است پس همه مردم ثروتمند خواهند شد. آیا واقعا اینگونه است؟ خب بله ..و نه .هرکس ممکن است آن را بخواهد،هر کسی ممکن است پول بخواهد اما نه به اندازه کافی ؟در اینجا یک تست ساده هست که می توانید آن را انجام دهید،اگر واقعا می خواهید ثروتمند شوید: آیا شما یک میل سوزان برای ثروتمند شدن داشته اید،به طوری که هیچ موضوعی نتواند از این اشتیاق جلوگیری کند؟ آیا شما برای ثروتمند شدن آماده شده اید؟ آیا شما برای ثروتمند شدن برنامه ریزی و هدف گذاری کرده اید؟ اگر به سه سوال بالا صادقانه پاسخ مثبت داده باشید،باید بگویم که شما در حال ثروتمند شدن هستید. اما ثروت چیست ؟مسلما ثروت فقط جمع آوری پول و افزایش حساب بانکی نیست.من فکر نمی کنم که کسی به خود اسکناس علاقه ای داشته باشد.ما پول را برای این می خواهیم که کیفیت زندگی مان را توسط آن بالا ببریم و از آزادی و امنیت بیشتری برخوردار شویم.
امام رضاعلیه السلام مىفرماید: مكر خداوند همان كیفر او به اهل مكر است، بگذریم كه بر خلاف اصطلاح ما مكر را به معناى حیله مىدانیم، مكر به معناى تدبیر است و تدبیر مىتواند خوب باشد و مىتواند بد باشد و لذا مىفرماید: «و لایحیق المكر السىّء الاّ بأهله»(73) یعنى تدبیر به جز تدبیر كنندهاش را در بر نمىگیرد، بنابراین معناى «و اللّه خیر الماكرین»(آلعمران، 54 ؛ انفال 30) آن است كه خداوند بهترین تدبیر كننده است و امّا اینكه چگونه مكر انسان به خودش ضربه مىزند. به یك مثال توجه كنید: اگر پزشكى به بیمارش دارو داد و بیمار مصرف نكرد و به دروغ گفت: مصرف كردهام، او در حقیقت خود را فریب داده و به خود خدعه كرده است. «یخادعون اللّه والّذین آمنوا و ما یخدعون الاّ أنفسهم و ما یشعرون»(بقره، 9.)
حجة الاسلام قرائتی
حضرت علىعلیه السلام به همام مىفرماید: «عَظُمَ الخالِقُ فى أنفسِهم و صَغُر ما دون ذلك»(نهجالبلاغه، خطبه193.) یعنى چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غیر خدا هرچه باشد كوچك جلوه مىكند. تا وقتى روى زمین هستیم، یك هكتار زمین براى ما بزرگ است، امّا اگر سوار هواپیما شدیم هرچه هواپیما بالاتر برود، این قطعه زمین براى ما كوچكتر مىشود. اگر توجهى به پولهاى موجود در بانك بكنیم، سرمایه خود را ناچیز خواهیم دید. اگر به تسبیح گفتن همه موجودات توجه داشته باشیم، گفتن چند «سبحان اللّه» را چیزى نمىدانیم. اگر به كتابخانههاى بزرگ و مهم دنیا نگاه كنیم، مطالعه چند كتاب ما را مغرور نخواهد كرد. وقتى به امام سجادعلیه السلام گفتند: چرا اینقدر عبادت مىكنى؟ فرمود: عبادت من كجا و عبادت علىّبن ابیطالب كجا! خداوند در قرآن به پیامبرش مىگوید: یادى از سختىهاى انبیاى گذشته كن تا سختىها براى تو آسان و سبك شود. آرى، اگر به پشت سر نگاه كنیم و راه رفته را ببینیم مغرور مىشویم، باید به راه نرفته نظر دوخت تا به فكر رفتن بیفتیم.
محبّت در گرو توجه به نعمت یا خدمت است. یاد نعمتهاى خدا، علاقه ما را به او زیاد مىكند، چه نعمتهاى عمومى و چه نعمتهاى خصوصى. نعمتهاى عمومى از قبیل باد، باران، خورشید، كوهها، گیاهان، خوردنىها، آشامیدنىها، همسر، فرزند، عقل، علم، زبان، چشم، گوش و سایر اعضا، نعمت شب و روز، خواب و بیدارى، آزادى و قدرت انتخاب و گرایش به خوبىها و كمالات و تنفّر از بدىها كه هر كدام از این نعمتها نباشد، زندگى بشر فلج مىشود. راستى، اگر آب دهان ما شور یا تلخ بود، چه مىكردیم؟ اگر خداوند نعمت خواب و حتى غلطیدن در خواب را دو سه روز از ما بگیرد چه مىكنیم؟ نعمتهاى خصوصى، امكانات و استعدادهایى است كه خداوند به هر یك از افراد بشر عطا كرده است و اگر انسان فكر كند مىبیند چه بسیار نعمتهایى كه در اختیار اوست و دیگران به دلایلى از آن محرومند. آرى، فكر كردن در نعمتهاى الهى، انسان را عاشق خدا مىگرداند و قرآن به این امر سفارش كرده است. «فاذكروا آلاءَ اللّه»( سوره اعراف، آیه 69.)
1. اگر نمىدانیم، با صراحت بگوییم نمىدانم. «قل ان ادرى»(جنّ، 25.) 2. به همهى سخنها جواب ندهیم. «قل انّما علمها عند ربّى»( اعراف، 187.) 3. در جواب، به نقاط مهم توجه شود. از پیامبر مىپرسند: چه چیزى انفاق كنیم؟ پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله به جاى بیان آن چیز، مىفرماید: هرچه مىدهید اول به والدین و بستگان و نزدیكان بدهید. «ما انفقتم من خیر فللوالدین»( بقره، 215.) 4. كوتاه گفتن. «خیر الكلام ما قَلّ و دَلّ»(مدارك العروة، ج 23، ص3.) 5. رسا گفتن. «قولاً بلیغا»( نساء، 63.) 6. نرم گفتن. «قولاً لیّنا»( طه، 44.) 7. بهترین كلام را بكار بردن. «یقول الّتى هى احسن»(اسراء، 53.) 8. با كرامت سخن گفتن. «قولاً كریما»( اسراء، 23.) 9. توجه به بازتاب سخن داشتن. به یك ماجرا توجه كنید: هنگام سخنرانى پیامبر مسلمانان به آن حضرت مىگفتند: «راعنا» یعنى رعایت حال ما را بكن و شمردهتر سخن بگو. این تعبیر در عرف یهود نوعى دشنام تلقّى مىشد و برخى از یهودیان این كلمه را دستاویز قرار داده و از آن سوءاستفاده مىكردند. آیه نازل شد كه به هنگام سخنگفتن و حرفزدن، به انعكاس حرفها و برداشت دیگران نیز توجه داشته باشید و با ملاحظه سخن بگویید و به دیگران فرصت سوءاستفاده ندهید. ممكن است افراد در حرف و سخن خود حسن نیت داشته باشند؛ ولى بازتاب سخن نیز مهم است؛ زیرا ممكن است سخن بازتابى منفى داشته و باعث ضربه زدن به دین، اعتقاد، رهبرى و جامعه اسلامى شود. افرادى كه در عزادارىها به عشق امام حسینعلیه السلام قمه مىزنند باید به بازتاب عمل خود توجه داشته باشند. تلویزیونها و ماهوارههاى دنیا بدن خونى آنان را نشان مىدهد و بدخواهان این صحنهها را مكرر نشان مىدهند تا از اسلام و مسلمانان سیماى وحشتناكى نشان دهند. آیا عقل و شرع ما اجازه مىدهد جورى عزادارى كنیم كه بدخواهان اسلام آن را دستاویز قرار داده و بر ضد مكتب و مسلمانان پخش كنند و تحلیل كنند كه شیعیان یك مرض روانى دارند و آن خودآزارى، خودزنى و خودكشى است و در دنیایى كه توجیه نیستند ایجاد تردید و وحشت كنند؟
براى اینكه عبادت ما از انواع خرافات و انحرافات دور باشد، باید در شیوه آن فقط از طریق وحى استفاده كنیم. چنانكه حضرت ابراهیم از خداوند خواست تا راه و روش پرستش را به ما نشان دهد. «و أرنا مناسكنا»(بقره، 128.) راستى اگر هر انسانى به سمتوسویى و در لباسى و با لهجهاى از پیش خود شكل و قالبى براى عبادت بسازد و سلیقهها و تخیّلات و خرافات و آداب و رسوم غلط و نیازها و تهدیدها و تطمیعها و آرزوهاى خود را در آن جاسازى كند، هرج و مرجى رخ مىدهد كه قابل كنترل نیست و ماجراى برخورد موسى با شبانى كه براى خود خدا را انسانى محتاج ترسیم مىكرد، تكرار مىشود. بگذریم كه در خود داستان تردید است؛ زیرا اگر هركس هرچه مىخواهد بگوید و پیامبران مردم را به حال خود رها كنند با بعثت و فلسفه وجودى انبیا سازگار نیست. انبیا آمدند تا جلو سخنان و افكار ناروا را بگیرند و ما نباید بخاطر دلسوزى به یك چوپان بعثت موسى را لغو و بیهوده نشان دهیم. در روایات مىخوانیم كه امام به كسى كه از پیش خود عبارتى را به دعا اضافه كرده بود و مىگفت: «یا مقلّب القلوب و الابصار» انتقاد كرد و فرمود: دعاى صحیح و آنچه بیان كردهایم این دعاست: «یا مقلّب القلوب»، نه یك كلمه كم و نه یك كلمه زیاد و نباید در آن تصرّف كنید. چنانكه در اول سورهى حجرات به تمام مؤمنان سفارش شده كه در هیچ كارى بر خدا و رسولش تقدّم و پیشى نگیرند. «لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله""
گرچه در روایت آمده است: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا»( بحار، ج 18، ص202.) امّا مراد از آن تنها حركت زبان نیست، بلكه عقیده به توحید است. كلمه «تفلحوا» از واژه «فلاحت» به معناى رستن است و به كشاورز فلاّح گویند زیرا وسیله رستن دانه را فراهم مىكند. براى رستن دانه از زیر خاك، سه مرحله لازم است: 1- ریشه خود را در عمق خاك فرو كند. 2- مواد غذایى لازم را جذب كند. 3- مانع بالاى سر خود را كنار بزند تا به فضاى باز برسد. انسان نیز اگر بخواهد به فضاى باز توحید برسد باید عقاید خود را به استدلال و منطق عمیق بند كند، از تمام امكانات موجود براى رشد خود بهره گرفته و جذب كند، موانع رشد را نیز از خود دفع كند. پس رستگارى در گرو عمق بخشیدن و تلاش و حركت در مسیر الهى است.
شخصى برق سالن و تالار عروسى را خاموش و فرار مىكند. اگر او را براى مجازات دستگیر كنند، كیفر عادلانه زمانى است كه تمام حوادثِ پیش آمده را به حساب آورند. مثلاً: به خاطر تاریكى ظرفهایى شكسته شد. دو نفر از پلهها افتادند. سر چند نفر به ستون خورد. شیرینىها ریخت. اطفالى ترسیدند و گریه كردند. براى خارج شدن از سالن تاریك، زمان زیادى تلف شد. خانوادههاى عروس و داماد از مهمانها خجالت كشیدند. آرى، تمام آثار خاموش شدن سالن، باید محاسبه و بر اساس آن، جریمه تعیین شود. قرآن در این زمینه مىفرماید: «نَكتُبُ ما قَدّموا و آثارهم»(سوره یس، آیه 12.) هم خود اعمال را مىنویسیم و هم آثار آنها را. در حدیث مىخوانیم: هر كس كار خوبى را بنا نهد، پاداش تمام كسانى كه به آن كار عمل كنند، بدون آنكه از عامل كم شود، به او داده مىشود. همان گونه كه اگر كسى راه بدى را به روى مردم باز كند، در گناه تمام كسانى كه در آن راه پا نهند شریك است. «مَن سَنّ سُنَّة حَسنةً عُمِل بها من بَعده كان له أجره و مثل اُجورهم من غیر أن ینقصّ من اُجورهم شیئا و مَن سَنّ سُنَّة سَیِّئة فَعُمل بها بعده كان علیه وزره و مثل أوزارهم من غیر أن یَنقصّ من أوزارهم شیئاً»(كنزالعمّال، حدیث 43079.) گاهى یك نفر دیگرى را سیگارى یا معتاد مىكند و دومّى نفر سوم را و او نفر چهارم را، نفر اول در گناه نفرات بعدى شریك است. در حدیث مىخوانیم: والدین در تمام كارهاى خیر فرزندان شریكند و معلّم كلاس اول، در پاداش تحصیل دورههاى بعد شریك است.