• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 881
تعداد نظرات : 167
زمان آخرین مطلب : 5047روز قبل
دانستنی های علمی

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند: وقتی برای اولین باربا بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند , اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:29
دانستنی های علمی
منتخب سخنان امام علی (ع) - بخش حکمت های نهج البلاغه - ( قسمت دوم )

 

ضد ارزش ها و هشدارها

 

(مردی از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او، فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همانند دنیا پر ستان است، اگر نعمت ها به او برسد سیر نمی شود، و در محرومیت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شكر گزار نیست، و از آنچه مانده زیاده طلب است. دیگران را پرهیز می دهد اما خود پروا ندارد؛ به فرمان برداری اطاعت امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نیكوكاران را دوست می دارد اما رفتارشان را ندارد؛ گناهكاران را دشمن دارد اما خود یكی از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشایند ساخت پا فشاری دارد، اگر بیمار شود پشیمان می شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوش گذرانی هاست؛ در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است؛ اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند. اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روی بر می گرداند. نفس او به نیروی گمان ناروا، بر او چیرگی دارد، و او با قدرت یقین بر نفس خود چیره نمی گردد. برای دیگران كه گناهی كه كمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه كه عمل كرده امید وار است. اگر بی نیاز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مأیوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهی ورزد، و چون چیزی خواهد زیاده روی نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند؛ عبرت آموزی را طرح می كند، اما خود عبرت نمی گیرد؛ در پند دادن مبالغه می كند، اما خود پند پذیر نمی باشد. سخن بسیار می گوید، اما كردار خوب او اندك است ! برای دنیای زود گذر تلاش و رقابت دارد، اما برای آخرت جاویدان آسان می گذرد؛ سود را زیان، و زیان را سود می پندارد؛ از مرگ هراسناك است، اما فرصت را از دست می دهد؛ گناه دیگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد؛ طاعت دیگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند؛ مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود ریاكارانه برخورد می كند؛ خوشگذرانی با سرمایه داران را بیش تر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حكم می كند، اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حكم نخواهد كرد، دیگران را هدایت اما خود را گمراه می كند، دیگران از او اطاعت می كنند، و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گیرد، اما حق دیگران را به كمال نمی دهد، از غیر خدا می ترسد، اما از پروردگار خود نمی ترسد ! . (حكمت 150)

 

اهمیت نیت ها

 

و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه از كار مردمی خشنود باشد، چونان كسی است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهدة او باشد: گناه كردار باطل و گناه خشنودی به كار باطل. (حكمت 154)

 

روش برخورد با دوستان بد

 

و درود خدا بر او، فرمود: برادرت را با احسانی كه در حق او می كنی سرزنش كن، و شر او را با بخشش بازگردان. (حكمت 158)

 

فقر و نابودی

 

و درود خدا بر او، فرمود: فقر، مرگ بزرگ است ! . (حكمت 163)

 

پرهیز از زر اندوزی

 

و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم ! آنچه را كه بیش از نیاز خود فراهم كنید، برای دیگران اندوخته اید. (حكمت 192)

 

بی توجهی به سپاسگزاری مردم

 

و درود خدا بر او، فرمود: ناسپاسی مردم تو را از كار نیكو باز ندارد، زیرا هستند كسانی، بی آنكه از تو سودی برند تو را می ستایند، چه بسا ستایش اندك آنان برای تو، سود مندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد. (حكمت 204)

 

ارزش های اخلاقی

 

و درود خدا بر او، فرمود: بخشندگی، نگاهدارنده آبروست، و شكیبایی دهان بند بی خردان، و عفو زكات، پیروزی، و دوری كردن، كیفر خیانتكار، و مشورت چشم هدایت است. و آن كس كه با رأی خود احساس بی نیازی كند به كام خطرها افتد، شكیبایی با مصیبت های شب و روز پیكار كند، و بی تابی، زمان را در نابودی انسان یاری دهد، و برترین بی نیازی ترك آرزوهاست، و چه بسا عقل كه اسیر فرمانروایی هوس است؛ حفظ و به كار گیری تجربه رمز پیروزی است، و دوستی، نوعی خویشاوندی بدست آمده است، و به آن كس كه به ستوه آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نكن. (حكمت 211)

 

نرم خویی و كامیابی

 

و درود خدا بر او، فرمود، كسی كه درخت شخصیت او نرم و بی عیب باشد، شاخ و برگش فراوان است. (حكمت 214)

 

حسادت، آفت دوستی

 

و درود خدا بر او، فرمود: حسادت بر دوست، از آفات دوستی است. (حكمت 218)

 

عدالت در قضاوت

 

و درود خدا بر او، فرمود: داوری با گمان بر افراد مورد اطمینان، دور از عدالت است. (حكمت 220)

 

آینده دردناك ستمكاران

 

و درود خدا بر او، فرمود: بدترین توشه برای قیامت، ستم بر بندگان است. (حكمت 221)

 

بی توجهی به بدی بدكاران

 

و درود خدا بر او، فرمود: خود را به بی خبری نمایاندن از بهترین كارهای بزرگان است. (حكمت 222)

 

حیا و عیب پوشی

 

و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه لباس حیا بپوشد كسی عیب او را نبیند. (حكمت 223)

 

برخی از ارزش های اخلاقی

 

و درود خدا بر او فرمود: با سكوت بسیار، وقار انسان بیشتر شود، و با انصاف بودن، دوستان را فراوان كند، و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنی، نعمت كامل شود، و با پرداخت هزینه ها، بزرگی و سروری ثابت گردد، و روش عادلانه، مخالفان را در هم شكند، و با شكیبایی در برابر بی خرد یاران انسان زیاد گردند. (حكمت 224)

 

اركان ایمان

 

و درود خدا بر او، فرمود: ایمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضا و جوارح استوار است. (حكمت 227)

 

ارزش ها و ضد ارزش ها

 

و درود خدا بر او، فرمود: كسی كه از دنیا اندوهناك می باشد، از قضای الهی خشمناك است؛ و آن كس كه از مصیبت وارد شده شكوه كند از خدا شكایت كرده؛  و كسی كه نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایه اش برابر او فروتنی كند، دو سوم دین خود را از دست داده است؛ و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود حتماً از كسانی است كه آیات الهی را بازیچه قرار داده است، و آن كس كه قلب او با دنیا پرستی پیوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است: اندوهی رها نشدنی، حرصی جدا نشدنی، و آرزویی نا یافتنی. (حكمت 228)

 

اقسام عبادت

 

و درود خدا بر او، فرمود: گروهی خدا را به امید بخشش پرستش كردند، كه این پرستش بازرگانان است و گروهی او را از روی ترس عبادت كردند كه این عبادت بردگان است، و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و این پرستش آزادگان است. (حكمت 237)

 

غصب و ویرانی

 

و درود خدا بر او، فرمود: سنگ غصبی در بنای خانه، مایة ویران شدن آن است. (حكمت 240)

 

ارزش ترس از خداوند

 

و درود خدا بر او، فرمود: هر چند اندك؛ و میان خود و خدا پرده ای قرار ده هر چند نازك ! . (حكمت 242)

 

مسئولیت نعمت های الهی

 

و درود خدا بر او، فرمود: خدا را در هر نعمتی حقی است، هر كس آن را بپردازد، فزونی یابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهی كند، در خطر نابودی قرار گیرد. (حكمت 244)

 

كاستی قدرت و كنترل شهوت

 

و درود خدا بر او، فرمود: هنگامی كه توانایی فزونی یابد، شهوت كاستی گیرد. (حكمت 245)

 

تلاش در انفاق های اقتصادی

 

و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم ! خودت وصی مال خویش باش، امروز به گونه ای عمل كن كه دوست داری پس از مرگت عمل كنند. (حكمت 254)

 

تند خویی و جنون

 

و درود خدا بر او، فرمود: تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است، زیرا كه تندخو پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگی او پایدار است. (حكمت 255)

 

پندهای جاویدان(راه شاد كردن دیگران)

 

و درود خدا بر او، فرمود: ای كمیل ! خانواده ات را فرمان ده كه روز ها در بدست آوردن بزرگواری، و شب ها در رفع نیاز خفتگان بكوشند. سوگند به خدایی كه تمام صداها را می شنود ! هر كس دلی را شاد كند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد. (حكمت 257)

 

صدقه و توانگری

 

و درود بر او، فرمود: هر گاه تهیدست شدید با صدقه دادن، با خدا تجارت كنید.(حكمت 258)

 

شناخت جایگاه وفاداری

 

و درود خدا بر او، فرمود: وفاداری با خیانت كاران نزد خدا نوعی خیانت، و خیانت به خیانت كاران نزد خدا وفاداری است. (حكمت 259)

 

پرهیز از حرص ورزی در كسب روزی

 

و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم ! اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روز نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند. (حكمت267)

 

اعتدال در دوستی ها و دشمنی ها

 

و درود بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا كن، شاید روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نیز مدارا كن، زیرا شاید روزی دوست تو گردد. (حكمت 268)

 

روش برخورد با دنیا

 

و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنیا دو دسته اند: یكی آن كس كه در دنیا برای دنیا كار كرد، و دنیا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستی هراسان،‌ و از تهیدستی خویش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد. و دیگری آن كه در دنیا برای آخرت كار می كند، و نعمت های دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشیده، و مالك هر دو جهان می گردد، و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح می كند، و حاجتی را از خدا درخواست نمی كند جز آن كه روا می گردد. (حكمت 269)

 

ضد ارزش های اخلاقی

 

و درود خدا بر او، فرمود: طمع به هلاكت می كشاند و نجات نمی دهد، و به آنچه ضمانت كند،‌ وفادار نیست، و بسا نوشندة آبی كه پیش از سیراب شدن، گلوگیرش شد و ارزش آنچه كه بر سر آن رقابت می كنند، هر چه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش اندوه بارتر خواهد بود، و آرزوها چشم بصیرت را كور می كند، و آنچه روزی هر كسی است بی جستجو خواهد رسید. (حكمت 275)

 

ارزش تداوم عمل

 

و درود خدا بر او، فرمود: كار اندكی كه ادامه یابد، از كار بسیاری كه از آن به ستوه آیی امیدوار كننده تر است. (حكمت 278)

 

شناخت جایگاه واجبات و مستحبات

 

و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترك كنید. (حكمت 279)

 

علل سقوط جامعه

 

و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهی ورزند ! . (حكمت 283)

 

جهل و خواری

 

و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه خدا بخواهد بنده ای را خوار كند، دانش را از او دور سازد. (حكمت 288)

 

الگوی كامل انسانیت

 

و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادری دینی داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود، و از شكم بارگی دور بود. پس آنچه را نمی یافت آرزو نمی كرد، و آنچه را می یافت زیاده روی نداشت. در بیشتر عمرش ساكت بود، اما گاهی كه لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت، و تشنگی پرسش كنندگان را فرو می نشاند. به ظاهر ناتوان و مستضعف می نمود، اما در برخورد جدی چونان شیر بیشه می خروشید، یا چون مار بیابانی به حركت در می آمد. تا پیش قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی كرد، و كسی را كه عذری داشت سرزنش نمی كرد، تا آن كه عذر او را می شنید، از درد، شكوه نمی كرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی. آنچه عمل می كرد می گفت، و بدان چه عمل نمی كرد چیزی نمی گفت، اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سكوت مغلوب نمی گردید. و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود. اگر بر سر دو راهی دو كار قرار می گرفت، می اندیشید كه كدام یك با خواستة نفس نزدیك تر است با آن مخالفت می كرد، پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش های اخلاقی، با یكدیگر در كسب آنها رقابت كنید، و اگر نتوانستید، بدانید كه به دست آوردن برخی از آن ارزش های اخلاقی، بهتر از رها كردن همه است.(حكمت 289)

 

مسئولیت نعمت ها

 

و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعدة عذاب نمی داد، لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت هایش نافرمانی نشود. (حكمت 290)

 

دوستی با احمق، هرگز ! !

 

و درود خدا بر او، فرمود: هم نشین بی خرد مباش، كه كار زشت خود را زیبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشی. (حكمت 293)

 

پرهیز از دشمنی ها

 

(شخصی را دید كه چنان بر ضد دشمنش می كوشید كه به خود زیان می رسانید، حضرت فرمود:) تو مانند كسی هستی كه نیزه در بدن خود فرو برد، تا دیگری را كه در كنار اوست بكشد ! . (حكمت 296)

 

شگفتی روزی بندگان

 

(از امام پرسیدند: چگونه خدا با فراوانی انسان ها به حسابشان رسیدگی می كند؟. حضرت پاسخ داد: ) آن چنان كه با فراوانی آنان روزیشان می دهد ! (و باز پرسیدند چگونه به حساب انسان ها رسیدگی می كند كه او را نمی بینند فرمود:) همانگونه كه آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند ! .(حكمت 300)

 

ارزش دنیا دوستی

 

و درود خدا بر او، فرمود: مردم فرزندان دنیا هستند و هیچ كس را بر دوستی مادرش نمی توان سرزنش كرد. (حكمت 303)

 

خدا ترس در خلوت گاهها

 

و درود خدا بر او، فرمود: از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید، زیرا همان كه گواه است، داوری كند. (حكمت 324)

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:28
دانستنی های علمی
مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو

 

پرسش های ما افکار ما را می سازند.

 

اگر دنبال موفقیت نروید، خودش دنبال شما نخواهد آمد.

 

چون قنوت درختان همیشه سبز باشید.

 

مواظب باشید موقع حسابرسی، خودتان به خودتان زیاد تخفیف ندهید.

 

خدا روزی بنده مومن خویش را از جایی که انتظار ندارد می رساند. پیامبر اکرم (ص)

 

خوشرویی ریسمان محبت است. امام علی (ع)

 

به خدا توکل کن، کفایتت می کند.

 

هر که از خطای دیگران بگذرد خدا از گناهش بگذرد. پیامبر اکرم (ص)

 

جهان هر کس به اندازه وسعت فکر اوست.

 

خدا را از یاد نبریم.

 

فرمان خدا را عزیز بدار تا خدا تو را عزیز بدارد.

 

دیگر به خدا نمی گویم مشکل بزرگی دارم، به مشکلم می گویم خدای بزرگی دارم.

 

به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه ات به کار افتد.

 

در ترازوی اعمال چیزی سنگین تر از خوشخویی نیست.   پیامبر اکرم (ص)

 

به آنان که در زمینند رحم کن تا آنکه در آسمان است به تو رحم کند. پیامبر اکرم (ص)

 

کلید شناخت، تلاش برای آگاهی از آن چیزی است که در پس هر چیز نهفته است.

 

مردان بزرگ دیر وعده می دهند ولی زود عمل می کنند.

 

در هر چیز که چشمانت می بیند، موعظه ای هست.

 

هر که فقیری کند، فقیر شود. پیامبر اکرم (ص)

 

حسین (ع) آخرین نمازش را هم اول وقت خواند.

 

روح های بزرگ دردهای بزرگ دارند.

 

تلاش کنیم ندیدها را ببینیم، دیدن آنچه که همه می بینند هنر نیست.

 

دل از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال

 

داشتن هیچ چیز به بهای معصیت خدا نمی ارزد.

 

فقیر آن نیست که کم دارد، بلکه آن است که بیشتر می طلبد.

 

وقتی خواستی کاری را انجام دهی ، تامل کن تا خدا راه آن را به تو نشان دهد. پیامبر اکرم (ص)

 

بزرگترین اشتباه آن است که انسان از اشتباه کردن بترسد.

 

برای شاد کردن دیگران آرزوهایشان را بفهم.

 

کسانی که گذشته را فراموش می کنند، مجبور به تکرار آن هستند.

 

فرق طوفان و نسیم فقط در نوع برخورد آنها است.

 

با پدر و مادر خود چنان رفتار کن که از فرزندان خود انتظار داری.

 

چراغ دروغ، بی فروغ است.

 

ماموریت ما در زندگی بی مشکل زندگی کردن نیست، با انگیزه زندگی کردن است.

 

رودخانه های عمیق تر، آرام ترند.

 

آرزو ها و آزها تبر قامت های سرفرازند.

 

بزرگترین پاداش دعا آرامش است.

 

همیشه سراخ خدا را از خودتان بگیرید.

 

تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند، فاصله این دو را زندگی کنیم.

 

نیکبخت ترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.   پیامبر اکرم (ص)

 

برای آدم های فعال 7 روز هفته دارای 7 امروز است و برای آدم های تنبل 7 روز هفته دارای 7 فردا

 

راز تو در بند توست، اگر آن را فاش کردی تو در بند آنی   امام علی (ع)

 

برای پناهندگی به درگاه خدا نیاز به ویزا نیست.

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:25
دانستنی های علمی
نام فارسی : آلكساندر گراهام‌بل
سال ولادت و فوت : 1922 – 1847 میلادی
ملیت : اسکاتلند
الكساندر گراهام‌بل مخترع تلفن به سال 1847 در شهر «ادینبورو» اسكاتلند متولد شد. وی گرچه چند سالی بیش به مدارس رسمی نرفت ولی با همت خودش و تلاش خانواده‌اش از تحصیلات ممتازی برخوردار گردید. از آنجا كه پدر گراهام متخصص فیزیولوژی صدا، اصلاح گفتار و آموزش به ناشنوایان بود علاقه و توجه او به مبحث بازیافت اصوات و صداها كاملاً طبیعی به نظر می‌رسید.  

 

  گراهام‌بل در سال 1871 به شهر بوستون در ایالت ماساچوست آمریكا نقل مكان كرد. در آنجا در سال 1875 به برخی كشفیات مختلف دست یافت كه سرانجام به اختراع تلفن منتهی گردید.

 

  بل اظهار نامه مربوط به درخواست ثبت حق انحصاری اختراع خود را در فوریه سال 1876 تسلیم كرد و امتیاز مربوط به آن چند هفته بعد به وی داده شد. (جالب اینكه شخص دیگری به نام الیشاگری در همان روز و تنها یكی دو ساعت دیرتر اظهارنامه ثبت اختراع وسیله كاملاً مشابهی را تسلیم مقامات مربوطه نمود.)

 

  كمی پس از دریافت امتیاز مزبور گراهام بل دستگاه تلفن اختراعی خود را در سالن نمایشگاه سنتنیال فیلادلفیا به معرض نمایش گذاشت. اختراع بل با استقبال گرمی مواجه شد و جایزه‌ای نیز به او اعطا گردید. حق بهره‌برداری انحصاری از این اختراع در قبال مبلغ یكصدهزار دلار به كپانی «وسترن یونیون تلگراف» پیشنهاد شد ولی كمپانی مزبور از خرید آن امتناع كرد. بنابراین بل و دستیارانش در ژوئیه 1877 خود به تأسیس شركتی همت گماشتند كه آن شركت در حقیقت سلف همین كمپانی «آمریكن تلفن و تلگراف» امروزین بود. تلفن از همان آغاز توفیق تجاری بسیار بزرگی روبه‌رو گردید. اكنون نیز «آمریكن ت. ت.» بزرگ‌ترین تشكیلات بازرگانی خصوصی جهان است.

 

   ظاهراً بل و همسرش كه در مارس 1879 حدود پانزده درصد سهام شركت تلفن را داشتند تصور نمی‌كردند كه كمپانی آنها به زودی تبدیل به شركتی با سوددهی افسانه‌ای خواهد شد. آنها طی چند ماه اكثر سهام خود را با بهای متوسط هر سهم 250 دلار فروختند. تا ماه نوامبر ارزش سهام شركت به یكهزار دلار رسید. در سال 1881 آنها باز هم دست به كاری غیر عاقلانه زدند و یك سوم بقیه سهام باقی مانده خود را فروختند. با وجود این در سال 1883 ثروت بل و همسرش بالغ بر یك میلیون دلار می‌شد.  

 

  با وجود اینكه بل در نتیجه اختراع تلفن فردی ثروتمند شده بود ولی همچنان به فعالیت‌های تحقیقاتی خود ادامه داد و چند وسیله سودمند دیگر، البته كم اهمیت‌تر از تلفن نیز اختراع كرد. او به كارهای مختلف علاقه داشت ولی توجه علاقه اصلی او كمك به ناشنوایان بود. همسرش بانویی ناشنوا بود كه بل قبلاً به او درس می‌داد. بل دو پسر و دو دختر داشت اما پسرانش در همان اوان نوزادی از دنیا رفتند. بل كه در سال 1882 به تابعیت دولت ایالات متحده درآمده بود در سال 1922 درگذشت.  

 

  هر گونه ارزیابی درباره تأثیر و نفوذ بل در میزان و اندازه اهمیتی كه تلفن در نظر یك فرد دارد نهفته است. از نظر من تلفن اختراع بسیار مهمی است و تنها می‌توان معدودی از اختراعات را خاطر نشان كرد با این چنین گستردگی مورد استفاده قرار گرفته و اثری چنین بزرگ بر زندگی روزمره داشته‌اند.

 

 

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:23
دانستنی های علمی
نام فارسی : گوگلی المو ماركونی
سال ولادت و فوت : 1937 – 1847 میلادی
ملیت : ایتالیا
  گوگلی المو ماركونی مخترع رادیو در سال 1874 در شهر بولونی ایتالیا به دنیا آمد. او از خانواده‌ای مرفه بود و معلمان و مربیان خصوصی تعلیم و تربیت او را به عهده داشتند.

 

  ماركونی در سال 1894 و به سن بیست سالگی مطالبی درباره آزمایش‌های انجام شده توسط هنریش هرتز خواند. آن آزمایشات به وضوح وجود امواج نامرئی الكترومغناطیسی را كه با سرعتی معادل سرعت نور در فضا حركت می‌كردند، نشان داده بود.

 

  بلافاصله این فكر برای ماركونی پدید آمد كه می‌توان بدون استفاده از سیم از این امواج برای فرستادن علائمی به فواصل دوردست بهره گرفت. این امر امكاناتی را برای ارتباطات فراهم می‌كرد كه در استفاده از تلگراف با سیم میسر نبود. از جمله اینكه با این روش ارسال پیام‌ها برای كشتی‌های در حال حركت در دریاها ممكن می‌شد.

 

  تا سال 1895 تنها با یك سال تلاش ماركونی موفق شد وسیله لازم برای این كار را بسازد. در سال 1896 ماركونی وسیله مزبور را در انگلستان به نمایش گذاشت و توانست اولین امتیاز انحصاری اختراع خود را دریافت نماید. ماركونی سریعاً یك شركت تأسیس كرد و در سال 1898 اولین رادیوگرام (ماركونی گرام) ارسال شد. سال بعد او توانست پیام‌های بی‌سیم را به آن سوی كانال مانش بفرستد. با اینكه در سال 1900 مهمترین امتیاز خود را دریافت نمود ولی همچنان به كار خود ادامه داد و برای بهبود و تكمیل اختراع خود تلاش كرد. در 1901 او موفق شد یك پیام رادیو به آن سوی اقیانوس اطلس، از انگلستان به نیوفونلند، بفرستد.

 

  اهمیت این اختراع جدید در یك حادثه غم‌انگیز به خوبی آشكار گردید. در سال 1909 كشتی «اس.اس.ریپوبلیك» در تصادفی صدمه دید و غرق شد. از طریق پیام‌های رادیویی كمك خواسته شد و تمام سرنشینان كشتی بجز 6 نفر نجات یافتند. در همین سال ماركونی به خاطر اختراعش برنده جایزه نوبل شد. در سال بعد ماركونی موفق شد پیام‌های رادیویی را از ایرلبند به آرژانتین، یعنی نسافتی بالغ بر شش هزار مایل بفرستد.

 

  تمام این پیام‌ها با روش خط و نقطه (مورس) فرستاده شده بود. اینك مشخص گردید كه صدا را نیز می‌توان به وسیله رادیو منتقل كرد. ولی این كار تا سال 1915 عملی نشد.

 

انتشارات رادیویی در مقیاس تجاری تنها در اوایل دهه 1920 آغاز گردید ولی پس از آن خیلی زود توسعه یافت و همگانی شد.

 

  اختراعی كه حقوق انحصاری آن فوق‌العاده با ارزش بود بدون تردید برخی درگیری‌های حقوقی و قضایی را برمی‌انگیخت. اما تمام این مرافعات و دادخواهی‌ها با رأی صریح دادگاهها در سال 1914 مبنی بر حق اولویت ماركونی به خاموشی گرایید.

 

در سال‌های بعد ماركونی تحقیقات مهمی در باب موج كوتاه و مخابرات مایكروویو انجام داد. او در سال 1937 در شهر رم درگذشت.

 

  از آنجا كه ماركونی تنها به عنوان یك مخترع معروف می‌باشد بدیهی است كه تأثیر او نیز مناسب با اهمیت رادیو و تبعات مستقیم آن خواهد بود. (ماركونی تلویزیون را اختراع نكرد اما اختراع رادیو گامی مهم برای اختراع تلویزیون بود و بنابراین منصفانه خواهد بود اگر قسمتی از اعتبار اختراع تلویزیون به ماركونی داده شود). روشن است كه ارتباطات بی‌سیم در دنیای نوین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در انتقال اخبار برای سرگرمی و تفریح، مقاصد نظامی، تحقیقات علمی و انجام وظایف و بسیاری موارد مقاصد دیگر از بی‌سیم استفاده می‌شود. اگر چه برای برخی موارد می‌توان از تلگراف، كه نیم قرن قبل اختراع شده بود، استفاده مشابهی كرد اما در بسیاری از موارد رادیو بی‌رقیب است و چیزی را نمی‌توان جانشین آن كرد. با استفاده از آن می‌توان با اتومبیلهای در حال حركت، كشتی‌ها در دریاها و هواپیماهای در حال پرواز و حتی سفینه‌های فضایی ارتباط برقرار كرد. اختراع رادیو بسیار مهمتر از اختراع تلفن می‌باشد. پیامی كه با تلفن فرستاده می‌شود با رادیو نیز می‌توان ارسال كرد در حالی كه با رادیو می‌توان با نقاطی ارتباط برقرار كرد كه امكان تماس تلفنی وجود ندارد.

 

  با توجه به این نكته و از آنجا كه ارتباط بی‌سیم بسیار مهمتر از ارتباط تلفنی است ماركونی در رده‌ای بالاتر از گراهام‌بل قرار می‌گیرد. اگر ادیسون كمی بالاتر از ماركونی قرار داده شد به این دلیل است كه او صاحب اختراعات متعدد و زیادی بود هر چند هیچ‌كدام از آنها به تنهایی اهمیت و ارزش رادیو را نداشتند. از آنجا كه رادیو و تلویزیون تنها قسمت كوچكی از موارد استفاده عملی از كارهای نظری ماكسول وفاراده می‌باشد بنابراین منصفانه است كه ماركونی پایین‌تر از آن دو تن قرار داده شود. اما با توجه به اینكه معدودی از بهترین چهره‌های سیاسی تأثیری مشابه به تأثیر ناركونی بر جهان داشته‌اند بنابراین ماركونی را باید سزاوار و شایسته رده بالایی در این فهرست دانست.
چهارشنبه 27/3/1388 - 17:22
دانستنی های علمی
نام فارسی : آلكساندر فلمینگ
سال ولادت و فوت : 1955-1881 میلادی
ملیت : اسکاتلند
آلكساندر فلمینگ كاشف پنی‌سیلین در سال 1881 در «لاچفیلد» اسكاتلند زلده شد. وی از مدرسه‌ی پزشكی بیمارستان «سنت‌مری» لندن فارغ‌التحصیل شد و پس از پایان تحصیلات به تحقیق و بررسی در زمینه‌ی ایمنی‌شناسی و مصونیت‌ها پرداخت. سپس به عنوان پزشك نظامی در جنگ جهانی لول زخم‌های عفونی را مورد مطالعه قرار داد و متوجه شد كه اغلب مواد ضد عفونی كننده خیلی بیش از آنكه میكروب‌ها را از پای درآورند سلول‌های بدن را از بین می‌برند. به این ترتیب فلمیتگ به ضرورت وجود ماده‌ای كه بتواند بدون آسیب زدن به سلول‌‌های سالم باكتری را از بین ببرد، پی برد.

 

پس از جنگ فلمینگ به بیمارستان سنت مری بازگشت و به كار تحقیق خود مشغول شد. در سال 1922 ماده‌ای را كشف كرد كه آن را «لیسوزیم» نامید. لیسوزیم، آنزیمی است كه در بدن انسان تولید می‌شود و در تركیبات مخاط و اشك وجود دارد، به سلول‌های بدن آسیب نمی‌رساند. این ماده اگرچه برخی از میكرب‌‌ها را از بین می‌برد ولی در برابر میكرب‌های خاصّی كه به انسان آسیب می‌رساند بی اثر است. این كشف با وجود جالب بودن از اهمیت چندانی برخوردار نبود.

 

در سال 1928 فلمینگ كشف بزرگ خود را به انجام رساند. یكی از ظروف حاوی كشت باكتری «استافیلوكوك» در معرض هوا قرار گرفت كه در نتیجه برخی قسمت‌های آن از كپك پوشیده شده. فلمینگ متوجه شد در آن قسمت‌هایی كه در نتیجه برخی قسمت‌هایی كه كپك نفوذ كرده است باكتری به كلّی از بین رفته‌اند. او به این نتیجه رسید ماده‌ای كه كپك تولید می‌كند پادزهر باكتری استافیلوكوك است. وی توانست نشان دهد كه ماده مزبور از رشد بسیاری از انواع باكتری مضر برای انسان جلوگیری می‌:ند. اینماده كه فلمینگ آن را به خاطر عامل تولیدكننده‌ی آن (پنی سیلیوم نوتانیوم) پنی سیلین نامید. برای انسان و حیوان زیان‌آور نبود. حاصل كار فلمینگ در سال 1929 منتشر شد. ولی توجه چندانی را جلب نكرد. فلمینگ دریافته بود كه پنی‌سیلین استفاده‌های پزشكی بسیار مهمی می‌تواند داشته‌باشد. امّا به هرحال او نتوانست تكنیكی را برای تصفیه و پالایش پنی‌سیلین ارائه كند و این داروی اعجاب انگیز تا ده سال بعد بدون استفاده باقی ماند.

 

سرانجام در اواخر دهه 1930 دو محقق انگلیسی «هوارد والتر فلوری» و «ارنست بوریس چاین» به مقاله فلمینگ برخوردند. آنها تجربه فلمینگ را تكرار كرده و ماده حاصله را روی حیوانات آزمایشگاهی تجربه كردند در سال 1941 پنی‌سیلین روی نمونه‌هایی از بیماران به كار بردهشد. این آزمایش‌ها نشان داد كه داری جدید به شكلی حیرت‌انگیز مؤثر و كارا می‌باشد.

 

با ترغیب دولت‌های آمریكا و انگلیس شركتهای داروسازی وارد فعالیت در این زمینه شده و سریعاً روش‌هایی را برای تولید مقادیر زیاد پنی‌سیلینابداع كردند. در آغاز پنی‌سیلین انحصاراً برای استفاده مصدومان جنگی نگهداری می‌شد ولی تا سال 1944 برای معالجه غیرنظامی‌ها در انگلیس و آمریكا در دسترس همگان قرار گرفت. با پایان جمگ جهانی دوم در سال 1945 استفاده از پنی‌سیلین در سراسر جهان معلمول شد.

 

كشف پنی‌سیلین انگیزه‌ای برای جستجو و تحقیق برای یافتن سایر آنتی‌بیوتیك‌ها شد و آن تحقیقات منجر به كشف بسیاری از «داروهای معجزه‌گر » دیگر گردید. با وجود این پنی‌سیلین همچنان به عنوان پر مصرف‌ترین آنتی‌بیوتیك باقی ماند.

 

یكی از دلایل ادامه تفوّق پنی‌سیلین آن است كه این دارو علیه طیف وسیعی از موجودات ذره‌بینی آسیب رسان مؤثر است. از این دارو در درمان سفلیس،سوزاك، تب سرخ، دیفتری و همچنین برخی اشكال آرتریت، بُرُنشیت، مننژیت، مسمومیت خون، می‌شود. یكی دیگر از امتیازات پنی‌سیلین استعمال بی‌ضرر مقادیر زیاد آن است. یك دُز 50000واحدی پنی‌سیلین برای درمان برخی عفونت‌ها مؤثر است. امّا تزریق یكصد میلیون واحد پنی‌سیلین در روز بدون هیچ گونه مخاطره وعوارض جنبی تجویز می‌شود. البته برخی افراد نسبت به پنی‌سیلین حساسیت داردند ولی این دارو برای بیشتر مردم سلامتی و توانایی را به ارمغان می‌آورد.

 

از آنجا كه پنی‌سیلین تاكنون جان میلیونها نفر را نجات داده و مطمئناً در آینده جان افراد بیشتری را نجات خواهد داد تنها معدود افرادی اهمیت كشف پنی‌سیلین را زیر سوال برده‌اند. البته جایگاه واقعی و دقیق فلمینگ در این فهرست بستگی به این امر دارد كه برای «فلوری» و چاین» چه اعتباری قائل شویم. من بر این باورم كه تمام اعتبار این كار از آنِ فلمینگ است كه كشف اصلی حاصل تحقیقات اوست. بدون او احتمالاً   باید سال‌های زیادی می‌گذشت تا پنی‌سیلین كشف شود. همین كه او نتایج كار خود را منتشر كرد دیگر از این كه زود تكنیك و روش لازم برای تولید و پالایش پنی‌سیلین نیز ابداع می‌شود.

 

فلمینگ از ازدواج سعادتمند خود صاحب یك فرزند شد. در سال 1945 جایزه نوبل در پزشكی به طور مشترك به او و فلوری و چاین داده شد. فلمینگ در سال 1955 درگذشت.

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:20
دانستنی های علمی
ادیسون در سنین پیری پس از كشف لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد...

 

این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود . هر روز اختراعی جدید در آن شكل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود .

 

در همین روزها بود كه نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا كاری از دست كسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!

 

آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...

 

پسر با خود اندیشید كه احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سكته می كند و لذا از بیدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید كه پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یك صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می كند!!!

 

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید كه پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.  

 

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی ؟ می بینی چقدر زیباست؟!!   رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!

 

من فكر می كنم كه آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! كاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. كمتر كسی در طول عمرش امكان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!  

 

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می كنی؟!!!!!!

 

چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!

 

پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاری بر نمی آید. مامورین هم كه تمام تلاششان را می كنند. در این لحظه بهترین كار لذت بردن از منظره ایست كه دیگر تكرار نخواهد شد...!

 

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فكر می كنیم! الآن موقع این كار نیست! به شعله های زیبا نگاه كن كه دیگر چنین امكانی را نخواهی داشت!!!

 

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول كار بود و همان سال یكی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یك سال پس از آن واقعه اختراع کرد...

 

روحش شاد
چهارشنبه 27/3/1388 - 17:19
آموزش و تحقيقات

طَنز، هنری است که عدم تناسبات

در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به‌ نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود. هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیبایی‌شناختی عدم تناسب در این "متناسبات" است.

فهرست مندرجات

 

 ریشهٔ واژه

طنز واژه ای عربی است و در واژه به معنای مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن است. معادل انگلیسی طنز satire است که از satira در لاتین گرفته شده که از ریشه satyros یونانی است. satira نام ظرفی پر از میوه های متنوع بود که به یکی از خدایان کشاورزی هدیه داده شده بود و به معنای واژگانی «غذای کامل» یا «آمیخته ای از هرچیز» بود.[۱]

 

 تعریف اصطلاح

در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می شود که اشتباهات یا جنبه های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوه ای خنده دار به چالش می کشد.[۲]
در تعریف طنز آمده است: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می کشد.»[۳]

دكتر جانسون طنز را این گونه معنی می کند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.»[۴]

استعمال كلمه طنز برای انتقادی که به صورت خنده آور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشته است. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقا این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشته است. سابقا در فارسی هجو به کار می رفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز به کار برده اند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.[۵]

 

 ماهیت طنز

طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیله ای می انگارد برای نتیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. گرچه در ظاهر می خنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را می خشکاند و انسان را به تفکر وا می دارد. به همین خاطر در باره طنز گفته اند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه.»[۶]

طنز در ذات خود انسان را برمی آشوبد، بر تردیدهایش می افزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیده ای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسان ها را از یقین محروم می کند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه می کند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.[۷]

 

 طنز در ادبیات کلاسیک و مدرن جهان

در میان شاعران یونان و روم، شعرهای طنز آرخیلوخوس، هیپوناکس، آریستوفان، لوسیلیوس، هوراس و جوونال قدیمی ترین نمونه هاست. در ادبیات قرون وسطای انگلیس از قصه های کنتربری اثر جفری چاسر و منظومه رویای پیرس شخم کار اثر ویلیام لاگلند می توان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوییجی پولچی مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شیوه های روایی را هم در بر گرفت. امروزه در ادبیات جهان، مشهورترین طنزنویسان، نثرنویسانی چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سویفت، هنری فیلدینگ، جوزف آدیسون، ویلیام تکری، مارک تواین، جرج اورول، جوزف هلر، سینکلر لوئیس، جان چیور و آلدوس هاکسلی هستند.[۸]

 

 طنز در ادبیات فارسی

در ادبیات کلاسیک فارسی، طنز در میان آثار نویسندگان دوره های مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است.[۹] عطار نیشابوری نیز در الهی نامه جنبه هایی از طنز دارد. با ظهور مشروطیت و ایجاد فضای نسبتاً باز مطبوعاتی، طنز بندهای تفریح های افراطی و سطحی را گسست و به عنوان نوع ادبی بسیار جدی، توجه بسیاری از نویسندگان و شعرای بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله میرزاآقا خان کرمانی، از طنزپردازانی که در راه هدفش جان باخت. علی اکبر دهخدا، سید اشرف الدین قزوینی (نسیم شمال)، میرزاده عشقی و زین العابدین مراغه ای از پیشگامان طنز در ادبیات فارسی در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل های بعدی محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بهرام صادقی، منوچهر صفا، ایرج پزشکزاد نویسندگانی بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند.[۱۰] از طنزپردازان بنام معاصر ایران می توان به این افراد اشاره کرد: هادی خرسندی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی،کیومرث صابری فومنی(گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد(ملانصرالدین) و ابوالقاسم حالت.

 

[ویرایش] شیوه های طنز

انواع آثار ادبی که طنز نویس می تواند به کار ببرد فوق العاده زیاد است، رمان، نمایش نامه، شعر و... اما شیوه ها یا تکنیک هایی که در آن به کار می رود محدود است. ۱. کوچک کردن ۲. بزرگ کردن ۳. تقلید مضحک از یک اثر ادبی شناخته شده ۴. ایجاد موقعیتی در داستان یا نمایش که به خودی خود طنزآمیز است. ۵. به کار بردن عین کلمات کسی که مورد طنز قرار می گیرد و ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن.[۱۱]

 

 طنز و لطیفه‌های مکتوب

طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژی‌ها و نادرستی‌ها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخ‌طبعی‌ست، که گونه‌های دیگرش هزل و هجو و فکاهه‌اند. لطیفه‌ها عمدتاً از نوع فکاهه‌اند؛ اما آن‌جا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص می‌گیرند، به هجو متمایل می‌شوند.

 

 جوک و لطیفه (طنز شفاهی)

این حقیقت که طنز در میان عامه است، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعا قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامه‌اند.

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:16
طنز و سرگرمی
طنز حکایت بسیا

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
“ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟”

” مرد روی زمین : “بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری درطول جغرافیایی “۱٨’۲۴ ﹾ ۸۷ و عرض جغرافیایی “۴۱’۲۱ ﹾ۳۷ هستید.
مرد بالن سوار : ” شما باید مهندس باشید.”
مرد روی زمین : “بله، از کجا فهمیدید؟؟”
مرد بالن سوار : ” چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟”
مرد روی زمین : ” شما باید مدیر باشید. ”
مرد بالن سوار : ” بله، از کجا فهمیدید؟؟؟”
مرد روی زمین : ” چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا میخواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.
واقعیت این است که شما هنوز در موقعیت قبلی هستید ؛ هر چند ممکن است من در بیان موقعیت شما چند میلیمتر خطا داشته باشم!”ر جذاب فرق بین مهندسین و مدیران

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:12
طنز و سرگرمی

1. در پشت سر یه دوچرخه سوار در حال رانندگی هستید ،قصد گردش به راست دارید ، چکار

میکنید ؟

الف ـ سرمون رو از شیشه میاریم بیرون میگیم هوووو یــره مگه کوری برو اونور دیگه .

ب ـ به موازات دوچرخه سوار حرکت میکنیم و یه هو میپیچیم جلوش تا حالش گرفته شه.

ج ـ پشت سرش یه بوق خفن میزنیم تا هُل شه و بخوره زمین و بعد از روش رد میشید طوری که

مخش بپاشه بیرون

د ـ با ماشین میکوبیم بهش تا بیفته زمین و بعد از رو مخش رد میشیم .

2 . از یه خیابان فرعی میخواهید وارد خیابان اصلی شوید. چرا باید بیش از همه مواظب موتور

سیکلت سوارها باشید ؟

الف ـ چون همینجوری سرشون رو میندازن پایین میان تو تقاطع .

ب ـ چون سهمیه بنزینشون کمتره و گناه دارن .

ج ـ چون خیلی کوچیک هستند و ما ریز میبینیمشون .

د ـ ممکنه موتور پلیس باشه ، بعد آب بیار و حوض خالی کن.

3 . در کدام محل است که نباید پارک کنید ؟

الف ـ پارکینگ طبقاتی رایگان الماس شهر .

ب ـ پارکینگ عمومی پارک ملت .

ج ـ دم در خونه مادر زن.

د ـ دم در خونه مادر شوهر.

4 . خط ممتد دوگانه به چه معناست؟

الف ـ برای تاکید اینکه دو خط موازی هیچوقت به هم نمیرسن.

ب ـ به معنی اینکه باید این دو خط رو بگیری همینجوری بری .

ج ـ یعنی اینکه دور زدن ممنوع ولی… یه دفعه میتونید دور بزنید که حال همه گرفته بشه .

د ـ یعنی موش تو سوراخ نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت.

5 . وقتی چراغ زرد رو دیدید باید چه کار کنید؟

الف ـ اگر حتی 1 ثانیه هم مونده تا چراغ قرمز بشه گازشو بگیرید و برید.

ب ـ اول یواش برید بعد که دیدید کسی حواسش نیست بازم گازش رو بگیرید و برید.

ج ـ یعنی چیزی دیگه به اتمام کارت سوختت نمونده..براتون متاسفم

د ـ هیچ خطری شما رو تهدید نمیکنه پس با خیال راحت گازتون رو تا ته بگیرید و برید.

6 . این تابلو به چه معناست ؟

 

الف ـ یعنی جاده خودشو لوس کرده و دو رگه اس.

ب ـ یعنی جاده مار دارد…..مار هم موش تو سولاخ نمیرفت.

ج ـ یعنی همچین ترمز کنید که خط لاستیکاتون بیفته

د ـ یعنی هر چه قدر عشقته لایی بکش!

چهارشنبه 27/3/1388 - 17:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته