• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 860
تعداد نظرات : 184
زمان آخرین مطلب : 4774روز قبل
ادبی هنری
مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است .او پرسید: ....
چرا گلدانهای نقش دار و گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان پول گلدان ساده را می گیری؟
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است .
سه شنبه 28/2/1389 - 9:17
خواستگاری و نامزدی

روزگاری مردی فاضل زندگی می‌کرد. او هشت‌سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا می‌شد و دعا می‌کرد تا روزی با یکی از اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود.
یک روز هم‌چنان که دعا می‌کرد، ندایی به او گفت به‌جایی برود. در آن‌ جا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را نشانش ‌خواهد داد. مرد وقتی این ندا را شنید، بی‌اندازه مسرور شد و به ‌جایی که به او گفته شده بود، رفت. در آن ‌جا با دیدن مردی ساده، متواضع و فقیر با لباس‌‌های مندرس و پاهایی خاک‌ آلود، متعجب شد.
مرد آن اطراف را کاملاً نگاه کرد اما کس دیگری را ندید. بنابراین به مرد فقیر رو کرد و گفت:
روز شما به ‌خیر. مرد فقیر به ‌آرامی پاسخ داد: "هیچ‌وقت روز شری نداشته‌ام."
پس مرد فاضل گفت:...
"خداوند تو را خوشبخت کند."
مرد فقیر پاسخ داد: "هیچ‌گاه بدبخت نبوده‌ام."
تعجب مرد فاضل بیش‌‌تر شد: "همیشه خوشحال باشید."
مرد فقیر پاسخ داد: "هیچ‌گاه غمگین نبوده‌ام."
مرد فاضل گفت: "هیچ سر درنمی‌آورم. خواهش می‌کنم بیش‌تر به من توضیح دهید."
مرد فقیر گفت: " با خوشحالی این‌کار را می‌کنم. تو روزی خیر را برایم آرزو کردی درحالی‌که من هرگز روز شری نداشته‌ام زیرا در همه‌حال، خدا را ستایش می‌کنم. اگر باران ببارد یا برف، اگر هوا خوب باشد یا بد، من هم‌چنان خدا را می‌پرستم. اگر تحقیر شوم و هیچ انسانی دوستم نباشد، باز خدا را ستایش می‌کنم و از او یاری می‌خواهم بنابراین هیچ‌گاه روز شری نداشته‌ام.

تو برایم خوشبختی آرزو کردی در حالی‌که من هیچ‌وقت بدبخت نبوده‌ام زیرا همیشه به درگاه خداوند متوسل بوده‌ام و می‌دانم هرگاه که خدا چیزی بر من نازل کند، آن بهترین است و با خوشحالی هر آن‌چه را برایم پیش‌بیاید، می‌پذیرم. سلامت یا بیماری، سعادت یا دشمنی، خوشی یا غم، همه‌ هدیه‌هایی از سوی خداوند هستند.
تو برایم خوشحالی آرزو کردی، در حالی‌که من هیچ‌گاه غمگین نبوده‌ام زیرا عمیق‌ترین آرزوی قلبی من، زندگی‌کردن بنا بر خواست و اراده‌ی خداوند است.

سه شنبه 28/2/1389 - 9:17
اخبار


به گزارش خبرنگار سیاسی جهان، علیرضا جهانشاهی ( معروف به طلبه سیرجانی) به همراه جمعی از طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان دانشگاه های تهران راهپیمایی عدالتخواهانه خود را در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در باب مبارزه با مفاسد اقتصادی از مبدا جمکران به سوی تهران از سرگرفت.
 
وی که این راهپیمایی را منقطع از حرکت سال گذشته خود نمی داند، از در حاشیه ماندن مساله مبارزه با مفاسد اقتصادی در دستگاه قضایی و سیاسی شدن این مساله در فضای عمومی رسانه ای کشور انتقاد کرد. 

وی با بیان اینکه مردم به طور ملموس احساس نمی کنند که دستگاه قضایی با دانه درشت ها و آقازاده های فاسد برخورد جدی می کند اضافه کرد: مساله مبارزه با مفاسد و برخوردهای تبعیض آمیز در این زمینه مساله ای است که دغدغه شخص مقام معظم رهبری است و ایشان از تمامی طلاب و دانشجویان نیز همین مساله را متوقع است.

اعضای کاروان عدالت حرکت خود را از ساعت هشت صبح دیروز، دوشنبه از جمکران آغاز کرده و در ابتدای مسیر با حضور در گلزار شهدای قم و فاتحه خوانی بر سر مزار سرداران شهید دفاع مقدس به سوی دسته های عزاداری حضرت صدیقه طاهره (س) و حرم مطهر حضرت معصومه (س) شتافتند.

حجت الاسلام جهان شاهی در ادامه حرکت خود عصر امروز را در مسجد آل البیت (ع)، واقع در عوارضی بزرگراه قم – تهران گذرانده و با تنی چند از طلاب قم پیرامون محورهای اصلی فعالیت کاروان عدالت به گفت و گو نشست.

همچنین بیانیه نخست کاروان عدالت که عصر امروز در اختیار رسانه ها قرار گرفت، بدین شرح است:
 بسم الله الرحمن الرحیم

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید

انقلاب اسلامی ایران همانند تمامی حكومت های الهی در سراسر تاریخ،‌ یكی از مهمترین اهداف برپایی نظام اسلامی در ایران را برپایی قسط قرار داده و این هدف مقدس در جای جای كلمات و سخنان بنیانگذار فقید آن،‌ حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری (دام ظله) به چشم می خورد و ای بسا كه بتوان گفت خون مقدس و پاك صدها هزار شهید طول حیات انقلاب اسلامی كه برای حفظ و بقای انقلاب سر بر آستان جانان نهادند،‌ به طور مستقیم یا غیر مستقیم به آرمان مقدس اقامه عدل گره خورده است.

اما دراین مسیر هرچند كه خدمتگزاران حقیقی انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نكرده اند،‌ مافیای زر و زور و تزویر به فرموده رهبر انقلاب اسلامی در گلوگاه های كلیدی جا خوش كرده اند، از تمامی ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی بهره مند هستند و مهمتر از همه آنكه در طول سالیان سال، ظلم و فساد به شبكه ای در هم تنیده و خطرناك تبدیل شده اند كه حتی نزدیك شدن به این شبكه و نیت افشای اسامی آنان – چه رسد به برخورد قضایی و انتظامی با ایشان- عواقب خطرناكی در پی دارد.

مع الاسف در طول سال های اخیر اگرچه شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی به كرات از سوی مسئولین مربوطه شنیده شده است، ‌لكن مردم در عمل شاهد اقدام جدی و موثری در این زمینه نبوده اند و تشكیل جلسات فرمایشی و نمایشی را به هیچ وجه برآورندهی نظر مقام معظم رهبری در زمینهی مبارزه با مفاسد اقتصادی نمی دانند.

دستگاه قضایی باید به طور شفاف به مردم گزارش دهد كه در طول 8 سال از صدور فرمان 8ماده ای مقام معظم رهبری كه حقیقتا منشور مبارزه با فساد به شمار می رود چند نفر آقا و آقازاده و دانه درشت را به محكمهی عدالت كشانده است؟ دستگاه قضایی باید پاسخ دهد كه چرا نسبت به این قوه در راستای مبارزه با مفاسد بی اعتمادی قابل توجهی وجود دارد؟ همچنین قوهی مجریه باید به امت حزب الله پاسخ دهد كه تا چه اندازه در راستای اصلاح مفاسد سیستمی و اداری كوشیده است؟ و تا چه اندازه در راستای پیشگیری و جلوگیری و بازدارندگی از فساد تلاش كرده است؟ قوهی مقننه نیز می بایست در محضر ملت به طور شفاف مشخص كند كه تا چه اندازه به تصویب قوانین عدالتخواهانه كوشیده است و تا چه میزان مسئولین مختلف دولتی و قضایی را برای امر مبارزه با فساد به خانهی ملت كشانده است؟ رسانه ها نیزباید پاسخ گو باشند چرا كه سهم عمده ای از سیاسی شدن این امرمهم به اصحاب رسانه مرتبط است. حال آنكه مبارزه با فساد یك پدیده سیاسی و جناحی نیست و نباید دست خوش سوء استفاده اصحاب قدرت و تسویه حساب های حزبی قرار گیرد.

اینك كاروان عدالت خواهی طلاب و دانشجویان از قم به سمت تهران حركت كرده و در راستای تكلیف محوری همواره این جملهی كلیدی را مدنظر دارد كه " در جناح مومنان،‌ شرط پیروزی، سپیدی باور است نه سیاهی لشگر"...

و الیه المصیر
سه شنبه 28/2/1389 - 9:14
اخبار
امسال اتفاق تاریخی در تقویم زمانی کشور رخ داده است.
بر اساس این گزارش، 13 خرداد سال جاری و 20 جمادی الثانی تولد امام خمینی (ره) و 14 خرداد رحلت حضرت امام خمینی (ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی است.
گفتنی است در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد
سه شنبه 28/2/1389 - 9:12
دعا و زیارت
بحث درباره شخصیت بزرگواری مثل آیت الله عُظمای بهجت کار دشواری است. زیرا این بزرگوار جزء «جوامع الکَلِم» عصر ما بود. هر انسان صالحی، کلمه الهی است و کلمات الهی یکسان نیستند.

هر کدام مظهر نامی از نام های پر برکت خداوند هستند ولی «جوامع الکَلم» مظهر نام های برترند. آنکه جوامع الکلم اصیل و کامل است، آن انسان معصوم است. ولی شاگردان انسان معصوم در سایه علم صائب و عمل صالح سهمی از این جوامع الکلم دارند. اگر خدای سبحان از عیسای مسیح (ع) به عنوان کلمه یاد کرده است(1)، آن جزء جوامع الکلم است؛ چه اینکه وجود مبارک پیغمبر و امیر مؤمنان (ع) از کامل‌ترین مصادیق جوامع الکلم اند. آن حضرت به امیر المؤمنین (ع) فرمود: لَقَدْ اُعطِیتُ جَوامِعَ الکَلِمْ وَ لَقَدْ اُعطِیتَ یا عَلی جَوامِعَ الکَلِم(2).

حضرت آیت الله بهجت که عمری قریب به قرن را با طهارت و صداقت پشت سر گذاشت، جزء جوامع الکلم عصر ما بود. کسی جزء کلمه جامعه هست که نه تنها بین معقول و منقول جمع کند، بلکه جامع بین معقول و منقول و مشهود باشد. این بزرگوار هم علوم عقلی را فرا گرفت، هم علوم نقلی را فرا گرفت؛ و هم علوم وارستگی را که طهارت روح را به همراه دارد، فرا گرفت. آن علم شهودی را که به طهارت روح و نزاهت خود بر می گردد، فرا گرفت. او جامع بین معقول و منقول و مشهود بود.

کسانی که در معقول کار می کنند، سفرشان یک بُعدی است. از جهل به علم حرکت می کنند، از علم به مراحل بالاتر علم حرکت می کنند و بالأخره در مدار مفهوم و علوم حصولی، سیر را ادامه می دهند. کسانی که در منقول مثل فقه و اصول و سائر رشته های نقلی کوشش می کنند، هم از جهل به علم حرکت می کنند، هم از بدیهی به نظری حرکت می کنند، از بیّن به مُبیّن می رسند و همین راه را ادامه می دهند، در رشته خودشان عالم و أعلم می شوند.
و کسانی که جامع بین معقول و منقول هستند، در مدار علم حصولی و مفهوم ذهنی و تلاش ها و کوشش های درونی به مقصد می رسند اما هیچ کدام از این افراد، از علم به معلوم نمی رسند. ولی کسانی که در علم شهودی تلاش و کوشش می کنند، عنصر محوری سعی اینها شهود است و علم حضوری نه حصول است و مفهوم ذهنی! شهود خارج از قلمرو ذهن است، با متن خارج همراه است. آنچه اثر دارد، وجود خارجی است، آنچه اثر دارد، معلوم است و نه علم! آن بزرگواری که می گوید:
یک حملة مردانه و مستانه نمودیم
از علم رهیدیم و به معلوم رسیدیم
این هجرت از علم حصولی به حضوری را به همراه دارد، هجرت از عقل و نقل را به شهود همراه دارد، جمع معقول و منقول و مشهود را به همراه دارد، و طهارت روح نتیجه قطعی چنین هجرت وُسطی است که از هجرت صُغری به مراتب برتر است.

مرحوم آیت الله بهجت در اثر وارستگی که داشتند؛ تعلّم شان برای رضای خدا بود، عمل به آن علم هم برای رضای خدا بود، تعلیم سالیان متمادی هم برای رضای خدا بود. برابر این حدیث نورانی که مرحوم کُلینی نقل کرده است که اگر کسی برای رضای خدا علم بیاموزد، برای رضای خدا به علمش عمل بکند، و برای رضای خدا علمی را که آموخت و عمل کرد به دیگران منتقل کند... دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ عَظیماً (3). چنین انسانی را در ملکوت عالم به عنوان «با عظمت» یاد می کنند، که در حقیقت این گونه از افراد شاخص آیت الله عُظمای عالم ملکوت هستند. لذا این بزرگوار آیت الله عُظمایی است از منظر ملکوت و راز اتّصاف این بزرگوار به این وصف عظیم همان هجرت از علم به معلوم است. اگر کسی از علم به معلوم هجرت کرد، و علوم عقلی و نقلی را سکوی پرش قرار داد، به علم شهودی بار یافت و چنین شخصی به نوبه خود و در حد خویش جزء «جوامع الکلم» است.

در معیت پروردگار
مطلب بعدی آن است که این بزرگواران که هجرتی دارند؛ خواه از جهل به علم، خواه از علم به معلوم؛ چون خود را مسافر می دانند، دو شهود را به همراه دارند. یکی اینکه می دانند همراه چه کسی هستند، و یکی اینکه می دانند چه کسی همراه آنهاست. خدای سبحان به هر دو مطلب اشاره کرد. فرمود: هر جا شما باشید، خدا با شماست؛ هُوَ مَعَکُمْ أینَ ما کُنتُم(4). یک سالک شاهد و جامع بین عقل و نقل و شهود، این معیّت الهی را هم می فهمد، هم می یابد. این که خدا با اوست؛ هُوَ مَعَکُمْ أینَ ما کُنتُم. و از طرفی خود را در هجر پرورش پروردگار می یابد، و با او هست، و غیبتی ندارد، و او را حاضر می یابد. چه اینکه در دعای نورانی امیر مؤمنان، علی بن أبیطالب (ع) آمده است: اَللّهُمَّ اَنتَ الصّاحِبُ فِی السَّفَر وَ الخَلیفَهُ فِی الحَضَر... پروردگارا. ! من که مسافرم، تو همسفر من هستی، وقتی از محلّم دور شدم، تو جانشین من هستی.
هم انسان خلیفة الله است، هم خدا خلیفه انسان سالکِ واصل. انسان سالک خلیفة‌ الله است، بر اساس إنّی جاعِلٌ فِی الأرضِ خَلیفه(5) که مصداق کاملش انسان کامل معصوم (ع) است، و مصادیق نازلش شاگردان تربیت شده مکتب قرآن و عترت، که اینها خلیفه خدا هستند.

و خدا خلیفه اینهاست، برابر دعای نورانی امیر مؤمنان (ع) که در نهج البلاغه به این مضمون آمده است: اَللّهُمَّ اَنتَ الصّاحِبُ فِی السَّفَر وَ الخَلیفَهُ فِی الاَهل وَ لا یَجمَعُهُما غِیرُه لِأنَّ المُستَصحَبَ لا یَکُونُ مُستَخلَفا، وَ المُستَخلَفْ لا یَکُونُ مُستَصحَبا (6). خدایا ! من که دارم سفر می کنم، همسفر من توئی، و حافظ فرزندان من و خانه و زندگی من در غیاب من توئی؛ تو خلیفه هستی نسبت به فرزندان من، و همسفری نسبت به خود من...

یک سالکِ واصل خدا را همسفر می یابد، و خود را در هجر تربیت او می داند. پس هُوَ مَعَ الله است،‌ حاضر با اوست، و او را می بیند. این شهود متقابل که هم خدا بنده اش را می بیند، و هم بنده خدا را می بیند؛ هم خدا با بنده سالک است، و هم بنده سالک با خدا؛ باعث می شود که انسان در هر لحظه به نام الهی و به یاد الهی باشد، و از او غفلت نکند.

آیت الله عُظمای بهجت (قدّس سرّه القُدوسی) از این نعمت برخوردار بود. هم مشاهده می کرد خدا در این سفر یک قرنه با اوست، و هم مشاهده می کرد خود در حضور ذات أقدس إله است. این مشاهده حضور و خود را مسافر دانستن و خدا را با خود دانستن، ذکر الهی است. گذشته از اینکه این بزرگوار ذُکری داشتند، یعنی یاد خدا را در دل داشته اند و دائماً نام خدا را هم بر لب داشتند. چون یاد خدا در دل، و نام خدا بر لب بود، خدای سبحان به یاد چنین بزرگواری هم بود. هر کس به یاد او باشد، او به یاد بنده خودش هست؛ که فرمود: فَاذْکُرُونِی اُذکُرکُمْ (7). و اگر خدا به یاد بنده باشد، به او عطایا و مواهبی عطا می کند، جوائزی مرحمت می کند. بهترین جایزه ای که خدای سبحان به بنده اش عطا می کند، همان ذکر آغاز و انجام جهان، یعنی هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِرُ وَ الباطِن(8) است. گاهی نام خدا را در بخش توحید، گاهی نام خود را در بخش معاد به عنوان جایزه به سالکان خاص عطا می کند.

مقصد و مقصود تویی!

درباره برخی از انبیای الهی فرمود: إنّا اَخلَصناهُمْ بِخالِصَهٍ ذِکرَی الدّار(9)؛ ما این گونه از انبیای الهی را، ابراهیم و خاندان ابراهیم (ع) را یک جائیه خالصه دادیم، جایزه ای دادیم که دیگران در آن سهیم نیستند، و آن جایزه آن است که: اینها به یاد خانه خود هستند؛ «دار» یعنی خانه. ما مسافریم، و تنها خانه ما بهشت است؛ در غیر بهشت قراری نداریم. دنیا دار فرار است و مَمرّ است... خُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لَمَقَرِّکُمْ (10). یک متحرّک نمی تواند دائماً حرکت کند، حرکت با دوام سازگار نیست؛ حرکت به سوی مقصد رفتن است. و اگر موجودی دائماً حرکت کند، یعنی عاطِل و باطل است.
... ما مسافریم، مقصود ما در بهشت است، مقصد ما بهشت است؛ وقتی به بهشت رسیدیم، إن شآءَ الله ندای فَادْخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادْخَلِی جَنَّتِی(11) که فوق جَنّاتٌ تَجرِی مِنْ تَحتِهَا الأنهار(12) است، نصیب ما خواهد شد.

بنابراین اگر کسی خانة خود را فراموش کند یا سرگردان است، یا به خانه دیگری می رود. اما کسی که به یاد منزل خود باشد، مرتّب در فکر مرمت آن منزل و نوسازی و بازسازی آن منزل است. فرمود: من به دودمان ابراهیم (ع) بهترین جایزه را داده ام، و آن این است که اینها به یاد منزلشان بودند، به یاد خانه شان بودند...

...مرحوم آیت الله عُظمای بهجت از این نعمت در حد خود برخوردار بود. چون ذُکر خدا در دل، و ذِکر خدا بر لب داشت؛ و چون یاد خدا باعث یاد معاد و یاد منزل و مَأوای ابدی است، چنین انسانی قیام و قعودش برای رضای خدا بود. و چون قیام و قعودش برای رضای خدا بود، تذکره بود و چون تذکره بود، محضرش آموزنده بود، نماز جماعتش آموزنده بود، تدریسش آموزنده بود، تألیفش آموزنده بود، گفتار و تواضعش آموزنده بود و مانند آن. اگر از وجود مبارک مسیح (ع) رسیده است که: با کسانی بنشینید که تُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه (13)، دیدن او شما را به یاد خدا بیاندازد. و اگر جناب سهروردی در آن کلمات نابش فرمود: مَنْ لا یَنفَعُکَ لَحظُهُ لا یَنفَعُکَ لَفظُه؛ عالمی که دیدن او انسان را عوض نکند، و به حال انسان نافع نباشد، ملاحظه او و لِحاظ او و لحظ او انسان را متنبّه نکند، لفظ او هم سودمند نیست؛ اینها در همان راستاست.

کار با آرزو حل نمی‌شود

...مرحوم آیت الله عُظمای بهجت آن فقه و اصولش، آن تدریس شَفَهی علوم عقلی اش، آن تذکره های عرفانی اش؛‌ همه اش در همین راستا بود که به دیگران بگوید: من رفتم، از علم به معلوم رسیدم؛ شما هم به همراه من بیائید. بنابراین این جزء کسانی بود که اگر می گفت: وَ اجْعَلنَا لِلمُتَّقِینَ اِماماً؛ تنها آرزوی صِرف نبود، تا مشمول آن آیه بشود که لِیسَتْ بِاَمانِیِّکُمْ وَ لا اَمانِیَّ اَهلَ الکِتابْ (14)،کار با آرزو حل نمی شود! بلکه این واقعاً امام متّقیان بود، و متّقیان هم به امامت او اقتداء می کردند.

نماز جماعتش در حقیقت اقامه ستون دین بود. کسانی که با آن نماز جماعت مأنوس بودند، از برکات آن جماعت آثار فراوانی نصیب آنها شده بود. چون عمود دین را این با طهارت روح اقامه می کرده است. چنین بزرگواری می توانست به خدا بگوید: رَبَّنَا هَبْ لَنا مِنْ اَزواجِنَا وَ ذُریّاتِنَا قُرَّهَ اَعیُنٍ وَ اجْعَلنَا لِلمُتَّقِینَ اِماماً (15)؛ لذا مسجد پر برکت ایشان مهد نمازگزاران راستین بود. خاشعان در نماز، خاضعان در نماز، متعبّدان، موحدان سعی می کردند که در نماز جماعت این بزرگوار شرکت کنند، از محضر نورانی این بزرگوار استفاده کنند، در محفل هائی که به نام اهل بیت عصمت و طهارت به عنوان ذکر مصیبت خامس آل عبا، حضرت سیّدالشهداء (ع) اقامه می شد، شرکت کنند چون همه این امور جزء مصادیق آن آیه نورانی بود که: یَذکُرُونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّماواتِ وَ الأرضْ رَبَّنَا مَا خَلَقتَ هذَا باطِلاً (16).

بنابراین چون ایشان هجرت کرد از علم به معلوم، هجرت کرد از جهل به علم، هجرت کرد از تکاثر به کوثر، هجرت کرد از عقل و نقل به شهود؛‌ توانست «امام متّقیان» باشد. چنین روح ملکوتی هم در زمان حیات امام متّقیان است، هم بعد از ارتحال؛ الآن هم باید از فیض و فُوز آن بزرگوار بهره جست، از روح بزرگوار و متعالی او استمداد کرد. ما عرض می کنیم: اَللّهُمَّ اجْعَلْ قَبرَهُ لَهُ رُوضِه. وَ کَفَنَهُ لَهُ حُلِّه. وَ احْشُرهُ مَعَ الاَئِمَهِ الهُداهِ المَهدِییّنْ. وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عِترَتِهِ الطّاهِرینْ.
سه شنبه 28/2/1389 - 9:11
اخبار
فرزند یکی از اعضای فرقه ضاله بهائیت به اتفاق چند بهایی دیگر اقدام به راه اندازی تشکیلاتی برای حمایت مالی از مستمندان این فرقه انحرافی کرده است.

به گزارش« جوان آنلاین»، گفته می شود طی رایزنیهایی که این افراد با محافل آمریکایی انجام داد ه اند، هزینه و بودجه مورد نظر از سوی این کشور تامین می شود. خبر دیگری در همین زمینه حاکی است، یکی از اعضای فعال فرقه بهائیت در اصفهان که در زمینه تهیه پلاستیک ، کیسه فریزر و کیسه زباله فعالیت می کند، از حامیان مالی صندوق حمایت از بهائیان در این منطقه به شمار می آید
سه شنبه 28/2/1389 - 9:10
آلبوم تصاویر
سه شنبه 28/2/1389 - 9:10
آلبوم تصاویر
 
 
 
 
 
 
 
 
سه شنبه 28/2/1389 - 9:9
آلبوم تصاویر



                                     
سه شنبه 28/2/1389 - 9:5
آلبوم تصاویر
سه شنبه 28/2/1389 - 8:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته