آموزش و تحقيقات
یکی از پرسش های مهم در باره ی ثابت تعادل یک واکنش شیمیایی که همواره ذهن دانش آموزان و معلمان شیمی را به خود مشغول کرده است داشتن یا نداشتن واحد یا یکا است. در پاسخ به این پرسش ابتدا بایستی پرسید که منظور کدام ثابت تعادل است. ثابت تعادل ترمودینامیکی یا ثابت تعادل غیرترمودینامیکی؟ این نامگذاری را برخی کارشناسان آموزش شیمی برای یادگیری بهتر مفهوم ثابت تعادل در دوره های مقدماتی و پیش گیری از ایجاد کج فهمی به کار می برند. اگر ثابت تعادل را نسبت حاصل ضرب غلظت فراورده ها به حاصل ضرب غلظت واکنش دهنده های یک واکنش شیمیایی تعریف کنیم در این صورت با توجه تعداد مول های هر یک که توان غلظت هر جزء را در کسر معیین می کند این کسر می تواند دارای یکا باشد. یکایی که بر حسب نوع واکنش و ضرایب استوکیومتری آن متفاوت خواهد بود. به این ثابت تعادل ثابت تعادل غیرترمودینامیکی می گویند.
اما ثابت تعادل ترمودینامیکی کمیتی بدون یکا است. زیرا این کمیت از تقسیم ثابت تعادل غیرترمودینامیکی یاد شده بر ثابت تعادل غیرترمودینامیکی همان واکنش در شرایط استاندارد(شرایطی که در آن غلظت واکنش دهنده ها و فراورده ها برابر یک مول بر لیتر و در صورت گاز بودن فشار آن ها برابر یک اتمسفر در نظر گرفته می شود.) به دست می آید.
بنابراین ثابت تعادل ترمودینامیکی یک کمیت نسبی است و به این دلیل واحد یا یکایی به آن اختصاص نمی یابد.
دوشنبه 7/4/1389 - 12:12
آموزش و تحقيقات
با افزایش توانایی روباتها و استفاده آنها از تواناییهای بینایی و شنوایی، پژوهشگران درتلاشند احساس لامسه را نیز به این ماشینها بیافزایند. پوست مصنوعی، یكی از تازهترین دستاوردهای روباتیك به شمار میرود.
ابوالفضل كریمی: شاید پوست یكی از تعیین كنندهترین معیارها برای زیبایی باشد ، اما برای روباتها طراحی یك پوست كارآمد میتواند نقش مهمی در مقبولیت آنها در اجتماع بازی كند. یك پوشش حساس به تماس میتواند از آسیب وارد كردن تصادفی این روباتها به دیگران پیشگیری كند.
به گزارش نیوساینتیست، در ماه می / اردیبهشت ، تیمی از موسسه تكنولوژی ایتالیا، آی.آی.تی در جنوآ اولین پوست حساس به لمس را كه برای روبات انساننمای iCub طراحی شده است به آزمایشگاههای سراسر اروپا خواهد فرستاد. آی.آی.تی و شركایش توانستهاند سنسورهای قابل انعطافی را بسازند كه روباتها را قادر به لمس دنیای اطرافشان میكند.
جورجیو متا دانشمندان روبوتیك در آی.آی.تی در این باره گفت: «پوست یكی از تكنولوژیهایی بود كه كمبود آن در روباتهای انساننما احساس میشد. یكی از اهداف ساخت این روباتها ارتباط آسان و نزدیك با انسان است. اما این موضوع زمانی امكانپذیر است كه روبات از آنچه توسط اعضای موتوری قدرتمندش لمس میكند، آگاه باشد».
پوستی از سیلیكون
متخصصان روباتیك تاكنون روشهای متعددی را امتحان كردهاند تا بتوانند یك پوست حسگر بسازند. در نمونههای اولیه مانند روبات CB2 كه در دانشگاه اوزاكای ژاپن طراحی شده، چند صد سنسور داخل یك پوست سیلیكونی قرار گرفت.
ریچارد واكر از موسسه Shadow Robot واقع در لندن گفت: «اكنون روشهای بسیار زیادی برای حس كردن در حال پدیدار شدن هستند. اما تا زمانی كه این روشها روی روباتهای متعددی آزمایش نشوند، نمیتوان گفت كدام یك از آنها برای چه كاربردی مناسب هستند».
متا میگوید: «علاوه بر این ، معیارهای زیادی وجود دارد كه باید در پوست وجود داشته باشد. برای مثال پوست باید قابل انعطاف باشد، مساحت زیادی را بپوشاند و قادر باشد حتی كوچكترین تماسها را در هرجایی روی خود تشخیص دهد».
iClub
یك روبات انساننما و در اندازه یك كودك سه و نیم ساله است. بودجه این پروژه توسط كمیسیون اروپا تامین شده است. خصوصیات تكنیكی iCub كاملا متن باز بوده و تاكنون بیش از 15 آزمایشگاه در سراسر اروپا نمونههای خود از این روبات را ساختهاند. بنابراین آی.آی.تی برای تست كردن پوست طراحی شده خود روباتهای زیادی در اختیار خواهد داشت.
این پوست از بوردهای مثلثی شكل قابل انعطافی ساخته شده كه مدارهای الكتریكی روی آن چاپ شده است . این بوردها به عنوان سنسور عمل كرده و قسمت زیادی از بدنه iCub را میپوشاند. هر مثلت قابل انعطاف 3 سانتیمتر است و دارای 12 اتصال مسی خازنی است. بین این بردها و لایه خارجی كه از جنس لیكراست و یك تماس فلزی بین هر كدام از این اتصالات مسی برقرار میكند، یك لایه لاستیك سلیكونی به عنوان جدا كننده قرار میگیرد . لایه لیكرا و مدارهای قابل انعطاف دو طرف خازنهای حس كننده فشار این پوست را تشكیل میدهند.
با این شیوه طراحی ، 12 پیكسل لمسی یا taxel در هر مثلث حس خواهد شد. این دقت taxel میتوان الگوهایی مانند چنگ انسان را روی بازوی روبات تشخیص داد.
این روبات میتواند فشاری به اندازه وزن یك گرم را روی هر taxel حس كند. همچنین این پوست به سنسورهای حس كننده دما كه از نیمهرساناها ساخته شدهاند نیز مجهز است. قرار است اولین نمونه از این پوست در ماه می / اردیبهشت ارائه شود.
آی. آی. تی همچنین تصمیم دارد یك لایه از پلیمر پیزوالكتریك یا PVDF به این پوست اضافه كند. زیرا سنسورهای خازنی فقط فشار مطلق را اندازهگیری میكنند، اما PVDFها در هنگام تغییر شكل بر اثر تماس ولتاژی تولید میكنند كه از آن میتوان برای تخمین نرخ تغییرات فشار استفاده كرد.
بنابراین اگر یك روبات نوك انگشتش را روی یك سطح بكشد ، میتوان با كمك لرزشی كه در اثر اصطحكاك تولید میشود جنس سطح را حدس زد. با چنین حساسیتی میتوان تخمین زد كه چه میزان نیرو برای بلند كردن اشیا مختلف مانند یك بشقاب چینی لغزنده لازم است.
پوست كوانتومی
فیلیپ تیسام، رئیس شركت بریتانیایی پراتك در شمال یورك شایر چندان علاقهای به پوستهای حسگر كه با خازنها ساخته شدهاند ندارد ، چرا كه معتقد است بر اثر استفاده پی در پی ، این پوستها حساسیت خود را از دست میدهند.
پراتك در عوض یك ماده الاستیك و كشی را به نام كامپوزیت تونلی كوآنتومی QTC معرفی كرده است. این محصول از یك لایه پلیمری مانند لاستیك سیلیكونی تشكیل شده كه توسط نانوذرات میخی نیكل پر شده است. یك ولتاژ در سراسر این پوست منتشر میشود و زمانی كه فشرده میشود، همراه با كوچك شدن پلیمر ، فاصله بین نانوذرات تغییر پیدا كرده و باعث جریان پیدا كردن الكترونها یا تونل شدن آنها از یك نانوذره به ناحیه بعدی كه در حال لمس شدن است میشود. مقاومت الكتریكی این ماده سریعا كاهش پیدا میكند و به نسبت نیرویی كه به سطح وارد شده، میتوان میزان تماس را اندازهگیری كرد.
در آزمایشگاه رسانهای موسسه تكنولوژی ماساچوست، ام.آی.تی، آدام ویتسون در حال ساخت یك پوست حسگر مبتنی بر QTC برای شركتهای روباتسازی تجاری است. اما به جای استفاده از یك پوست سخت و چسبان ، ویتون از یك پوشش رهاتر استفاده كرده كه بیشتر شبیه به لباس است.
اما قابلیتهای شگفتانگیز دیگری نیز میتواند توسط QTCها پیادهسازی شود . برای مثال میتوان از QTC به عنوان یك بینی الكتریكی استفاده كرد.
در صورتی كه پلیمر اصلی به درستی انتخاب شود، میتوان از واكنشهایی كه بین گازهای فرار شیمیایی در فضا انجام میشود استفاده كرده و به این ترتیب میتوان یك بینی الكتریكی طراحی كرد كه قادر است برای مثال نشت گاز را در خانه تشخیص دهد. وینتون در این باره گفت : این بدان معناست كه ما میتوانیم قابلیتهایی به روباتها اضافه كنیم كه پوست خودمان قادر به انجام آن نیست.
البته این بدین معنا نیست كه پوست ما در ساخت این تكنولوژیهای جدید تاثیرگذار نبوده است. Shadow Robot به زودی آزمایش یك سرانگشت حساس به لمس شبیه به انسان را در پایگاه راهاندازی Syntouch در كالیفرنیا آغاز میكند.
این سرانگشت از یك كیسه پر از مایع تشكیل شده است كه درست مانند یك انگشت واقعی به نظر میرسد و مجهز به سنسورهایی است كه میتوان لرزش ، فشار و دما را اندازهگیری كند.
به هر حال هر كدام از این تكنولوژیها كه با موفقیت بیشتر همراه شد، پوستهای حسگر روباتها میتواند به ما در ارتباط بهتر با این یاران انساننمای آینده كمك كند.
منبع : خبرآنلاین
پنج شنبه 27/3/1389 - 12:10
آموزش و تحقيقات
نویسنده : نوالله رباتی
انتشارات : كردگار
شابك : 3 - 85 - 7376 - 964 - 978
تعداد صفحات : 90
در این كتاب موضوعات زیر از دیدگاه دانشمندان و منظر قرآن كریم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است:
- پیدایش جهان وفرضیه جورج گاموف
- مدل و ابعاد جهان ، فرضیات الكساندر فریدمان
- نسبیت عام
- انبساط جهان
- سیاهچاله و كرمچاله
- قانون دوم ترمودینامیك
- نور و نظریه موجی و كوانتوم
- ذرات بنیادی
- رابطه علت و معلول
- نیروی حیات
- حیات فرازمینی
- علم و دین
در تالیف این كتاب حداقل از 30 منبع و ماخذ علمی و تفسیر قرآنی و انتشارات دانشگاهها استفاده شده است.
پنج شنبه 27/3/1389 - 12:7
دانستنی های علمی
پرونده میفیلد اگر چه روزهای سختی را برای اف.بی.آی رقم زد، اما بدونشك نقطه عطفی برای تحقیق و بررسی علمی در زمینه اثرانگشت و میزان ارزشگذاری آن در اعلام حكم نهایی دادگاههای قضایی بود. بررسیهایی كه نشان دادند از دیدگاه علمی این اثر همیشه قابلاستناد نیست.
محبوبه عمیدی: مارس 2004 (اسفندماه 1382): انفجار تروریستی در قطارهای شهری مادرید كه بیش از 191 كشته و 2000 زخمی برجای گذاشت، دنیا را به تعقیب بینالمللی عاملان این جنایت واداشت. تنها چند روز بعد پلیس اسپانیا موفقشد از چندتایی چاشنی عملنكرده كه درون بستهای در اطراف منطقه انفجار رها شده بودند، یك اثرانگشت ناقص را كشف كند. بلافاصله اثرانگشت مورد نظر در اختیار سایر كشورها نیز قرار گرفت و كمتر از دوماه بعد، اف.بی.آی (پلیس فدرال ایالات متحده)، براندون میفیلد، یكی از وكلای ایالت اورگان را بر پایه مطابقت اثرهای انگشت دستگیر كرد.
تنها 20 روز بعد و با دستگیری یك تبعه الجزایر كه پش از اینهم توسط پلیس اسپانیا به دلیل حملات تروریستی دیگری تحت تعقیب بود، بیگناهی میفیلد اثبات شد. مقایسه اثرانگشتها هم نشان داد كه اثر دوم با نمونه كشفشده انطباق بیشتری دارد. در نهایت اف.بی.آی پذیرفت كه در تحلیل اثرانگشت نمونه، چندین مورد اشتباه سهوی مرتكب شده است.
اما پرونده میفیلد به مرجعی برای تحلیلهایی از اثرانگشت تبدیل شد كه میتوانند افراد بیگناه را بیآنكه عمدی در كار باشد گناهكار جلوه دهند. البته این تنها نمونه نیست. ارین موریس، روانشناس و همكار دفتر وكلای تسخیری لوسآنجلس با بررسی پروندههای قضایی ایالات متحده در چندین دهه گذشته، موفقشده فهرستی 25 تایی از تحلیلهای نادرست را گردآوری كند.
مشاهدات او نشان میدهند تشخیصهای قدیمی همگی بر پایه فرضیاتی بنا شدهاند كه هیچ پایه تجربییی ندارند. آكادمی ملی علوم ایالات متحده (ان.ای.اس) نیز سال گذشته در گزارشی اعلام كرد، با اینكه انگشتنگاری حامل اطلاعات باارزشی است، اما از لحاظ علمی چندان قابلاستناد نیست.
به گزارش نیچر، پرونده میفیلد، فهرست خطاها و این گزارش اخیر، باعث شد متخصصان انگشتنگاری و دولت آمریكا بخواهند حقیقت آشكار شود و به نظر میرسد تنها راه رسیدن به پاسخ نهایی جمعآوری وسیع اطلاعات و دستهبندی آنها باشد. به عنوان مثال در آغاز سال جاری میلادی، بخش تحقیقاتی وزارت دادگستری ایالات متحده و مؤسسه ملی دادگستری این كشور اولین برنامه جامع تحقیقاتی برای طبقهبندی انگشتنگاریها-شامل نمونههای كامل، محو یا ناقص را - بر اساس پیچیدگی ظاهری آنها آغاز كردهاند تا میزان خطا در هر دسته ازریابی شود. آیتیل درور، روانشناس ادراكی دانشگاه كالج لندن كه در این مطالعه شركت داشته است، میگوید: «تعداد بسیارزیادی از این آثار مشكلساز نبودند. اما اگر تنها 1% آنها قابلیت تفكیك كافی نداشته باشند، سالانه امكان هزاران اشتباه بالقوه وجود خواهد داشت».
اثر انگشت
حتی سرسختترین مخالفان انگشتنگاری هم به اینكه این تكنیك از دیگر روشهای شناسایی مبتنی بر آزمایش موها، تعیین گروه خون یا هر روش دیگری مگر تعیین دی.ان.ای فرد به مرتب دقیقتر است، اذعان دارند. برجستگیها، فرو رفتگیها و شكل نهایی خطوط سر انگشتان درون رحم شكل میگیرد و مجموعهای بسیارپیچیده از وراثت و محیط را تشكیل میدهد، آنقدر كه حتی دوقلوهای یكتخمكی هم اثرانگشت یكسانی از خود به جا نخواهند گذاشت. به علاوه این خطوط تا پایان عمر ثابت میمانند و به دلیل چربی طبیعی پوست، همیشه پس از لمس، اثری از خود به جا خواهند گذاشت.
به همین دلیل چیزی كه میتواند گمراهكننده باشد، باید پس از باقیگذاشتن اثر رخ دهد و با توجه به اینكه اغلب متخصصان انگشتنگاری سالها آموزش دیدهاند، به نظر میرسد، بیش از خطای انسانی باید نگران دستورالعمل چهار مرحلهای شناسایی اثرانگشت كه در بسیاری از كشورهای جهان رایج است، باشیم. این دستورالعمل كه ACE-V نام دارد، سرنام چهار مرحله متوالی تحلیل، مقایسه، ارزیابی و تأیید نهایی است. خط فاصله نشان میدهد تأیید نهایی باید توسط شخص دیگری انجام بگیرد.
در مرحله اول تحلیل سه طرح اصلی كه شامل حلقهها، مارپیچها و منحنیها میشوند، بررسی خواهند شد. با تشخیص طرح اولیه در مرحله دوم تمركز روی نكات ظریفتری مانند انشعابهای گرفتهشده از برآمدگیها و نقاط پایانی آنها خواهد بود. در بسیاری از موارد مرحله دوم تعیینكننده است. اگر احتمال خطا و جود داشته باشد، میشود در مرحله سوم شكل لبه برآمدگیها یا طرح پرزها را نیز بررسی كرد.
پس از اتمام مرحله تحلیل، مقایسه نمونه با نمونههای پیشین آغاز میشود كه شامل بازبینی برای تعیین شباهتها یا تفاوتها با نمونههایی است كه پیش از این وجود داشته، از بایگانی استخراجشده یا متعلق به مظنون هستند. این بخش از دهه 1360/1980 تاكنون به صورت خودكار انجامشده و در دهه 1990/1370 بهبود پیدا كرده است. البته در مرحله نهایی این متخصص است كه به صورت چشمی نمونهها را تفكیك خواهد كرد.
مطابق دستورالعمل ACE-V در گام سوم، یعنی ارزیابی، متخصص باید به یكی از این سه نتیجه برسد:
1- شناسایی كه به معنی تشخیص اثرانگشت است
2- مردود شدن اثر كه باید حداقل یك تفاوت آشكار با نمونه اولیه وجود داشته باشد
3- غیرقاطع كه نشان میدهد اثر به اندازه كافی برای تشخیص و اعلام نظر واضح نبوده است.
در واقع سیستم به شكلی طراحیشده كه خطاها بیشتر به سمت تشخیص منفی نادرست بروند تا اینكه بیگناهی گناهكار تشخیص داده شود.
با این وجود، پروندههای نادری مانند میفیلد نیز وجود دارند كه بیشتر حاصل مجموعهای از اشتباهات بودهاند. نمونه دیگری هم در اسكاتلند اتفاق افتاده است: بازرسان در یك صحنه قتل اثرانگشت یكی از مأموران پلیس را پیدا كردند كه تنها پس از جلسات متعدد داخلی و بررسی مجدد انگشتنگاریها بیگناهی او اثبات شد. پرسش اصلی اینست كه چرا اصلا چنین اشتباهاتی رخ میدهند؟
در كتاب «چالشها در انگشتنگاری» یكی از علل خطای انسانی، تخلف از دستورالعمل ذكرشده و انجام همزمان مرحله تحلیل و مقایسه با یكدیگر به دلیل كاهش زمان این فرایند ذكر شده است. اف.بی.آی نیز این همزمانی را به عنوان یكی از دلایل خطا در پرونده میفیلد پذیرفته است.
اشتباهات در انگشتنگاری
بخش دیگری از خطاها به این برمیگردند كه دستورالعمل گاهی تصریحنشده است، به عنوان مثال مرحله تأیید نهایی باید توسط فرد دیگری صورت بگیرد ولی در اغلب موارد این فرد در همان بخشی كار میكند كه مراحل پیشین صورت گرفتهاند و خواهناخواه در جریان پرونده قرار دارد. علاوه بر این مطالعات نشان میدهند اطلاعات اولیه هر پرونده به طور متوسط میتواند 17 درصد از متخصصان را تحتتأثیر قرار دهد و اطلاعات چیزی نیست كه در دستورالعمل فعلی از ارسال آن جلوگیری شده باشد.
اما مهمترین ایرادی كه منتقدان این روش به آن وارد میكنند، اینست كه تحلیل انگشتنگاری اساسا یك مسئله فردی و ذهنی است، چرا كه اغلب اثرهای انگشت كشفشده ناقص یا محو هستند و تحلیل آنها پرونده به پرونده و فرد به فرد متفاوت خواهد بود.
عده دیگری از منتقدان بحث صلاحیت متخصصان انگشتنگاری را مطرح كردهاند. مسئله بسیارپیچیده است، چرا كه اغلب این افراد تا سالها بعد هم نمیدانند آیا درست تصمیم گرفتهاند یا نه!
برای كاهش خطای انسانی پلیس منچستر تصمیمگرفته بخش انگشتنگاری را از سایر بخشهای مرتبط جدا كند تا احتمال درز اطلاعات اولیه پرونده به این بخش به حداقل تقلیل پیدا كند. اما در ایالات متحده هنوز هم در اغلب ایالتها بخش انگشتنگاری جزیی از اداره پلیس است. علاوه بر این در پلیس منچستر دیگر همكاران بخش انگشتنگاری در جریان نوع پرونده همكارانشان نخواهند بود و در صورت محو یا ناقصبودن اثرانگشت، نتیجه را غیرقابل استناد اعلام خواهند كرد.
موضوع دیگری هم وجود دارد كه میتواند به خطای انسانی دامن بزند و آن كیفیت چاپ اثرانگشت كشفشده در صحنه است. متخصصان معتقدند، هیچ بازآفرینییی بینقص نیست و این هم میتواند احتمال تشخیص نادرست را افزایش دهد. از دیدگاه آنها اگر ابهامی در تشخیص وجود دارد یا اثرانگشت مشابه دیگری هم شناساییشده، باید به دادگاه اعلام شود.
میشود با شناخت بهتری از گستردگی طرحهای مورد استناد در مرحله دوم تحلیل اثرانگشت یا «مقایسه» در ملیت های گوناگون، كار را برای متخصصان انگشتنگاری سادهتر كرد، اما متأسفانه هنوز چنین تحقیقی در سطح گسترده انجام نشده است.
نكته دیگر ارزشگذاری اثر انگشت در تصمیمگیریهای قضایی است. به نظر میرسد باید فرهنگ قضایی نیز انتظار تغییراتی را داشته باشد. چرا كه علم میآید تا به بخش مؤثری از تصمیمهای نهایی پروندههای قضایی بدل شود.
منبع : خبر آنلاین
پنج شنبه 27/3/1389 - 11:56
آموزش و تحقيقات
موادی از قبیل سولفید سرب، سولفید روی، فسفات ایندیوم و غیره بسته به اندازه، طول موج یا رنگ معینی از نور را پس از تحریک الکترون ها با استفاده از یک منبع خارجی از خود ساطع می کنند. انتشار نور توسط نقاط کوانتومی در تشخیص های پزشکی کاربرد فراوانی دارد. این نقاط به صورت برچسب فلوئورسانتی عمل می کنند با این تفاوت که در برابر درخشان شدن خاصیت و توانایی خود را از دست نمیدهند و در برابر تعداد سیکل های تحریک و انتشار نور مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند
کاربردهای نقاط کوانتومی
نقاط کوانتومی می توانند به گونه ای تنظیم شوند که در رنگ های مختلف با یک طول موج نور معین بدرخشند. به عبارتی می توانیم نقاط کوانتومی را بسته به فرکانس مورد نیاز نور انتخاب کنیم و باعث شویم تا یک گروه از نقاط کوانتومی مشابه گروه دیگری با یک یک طول موج بدرخشند. این امر به برچسبهای چندگانه امکان می دهد تا با استفاده از یک منبع نور وارد ردیابی شوند.
در دانشگاه فنی جورجیا و مرکز تحقیقات کمبریج ار نقاط کوانتومی در تصویر برداری سلول های تومور در موش استفاده شده است. این نقاط کوانتومی از هسته های کادمیومی به قطر 5 نانومتر که با سولفید سلینید پوشیده شده بودند درست شده بودند و توسط پوششی از پلیمر محافظت می شدند تا از حمله آنتی بادی های بدن موش به آنها و نیز نشت یونهای کادمیوم و سلینیوم سمی در بدن جلوگیری شود.
به پوسته خارجی این نقاط کوانتومی آنتی بادیهایی متصل شد تا به صورت هدفمند به سلول تومور پرستات متصل شوند.
نقاط کوانتومی با کمک جریان خون و از طریق تزریق وارد بدن شده و در محل تومور جمع شدند تا علاوه بر ایجاد قابلیت آشکار سازی در تصویربرداری به درمان و نابودی این سلولهای تومور نیز کمک نمایند.
امروزه از نقاط کوانتومی در تشخیص مرز واقعی بین سلولهای سالم و سلولهای تومور در مغز کمک گرفته می شود. تیمی از محققان از بنیاد کلینیک کلیولند اعلام داشته اند که نقاط کوانتومی در هنگام تزریق به حیوانات مبتلا به تومور مغزی در محل تومور تجمع می کنند این نقاط کوانتومی قابل رویت هستند و حتی زمانی که تحت تابش قرار نمی گیرند نیز مرئی می باشند.
نتایج کار این تیم تحقیقاتی در مجله نئوسرجری درج شده است. بر این اساس زمانی که حجم زیادی از نقاط کوانتومی به موشهای مبتلا به تومور مغزی تزریق شد، نانوکریستال های فلوئوروسانت در سلول های ایمنی موش ها (ماکروفاژها ) تجمع می کنند. این سلولها می توانند از سد بین مغز و خون بگذرند و در اطراف سلولهای مغزی جای گیرند.
زمانی که نور آبی یا نور ماورای بنفش به آنها تابانده می شود از خود نور فلوئورسانس قرمز ساطع می کنند. محقق این نور را با استفاده از دوربین های دیجیتالی ویژه ، وسایل اسپکتروسکوپی اپتیکی یا میکروسکوپ فلوئورسانس میدان تاریک دریافت می کنند و بدین ترتیب مکان دقیق تومور و حدفاصل آن با بافت سالم را تعیین میکنند.
پنج شنبه 27/3/1389 - 11:52
آموزش و تحقيقات
در ادامه می توانید روش های دیگر رهیافت به اشكال فوق را ملاحظه نمایید :
چهارشنبه 26/3/1389 - 14:47
آموزش و تحقيقات
ب)نفروئید(Nephroid): اگر دایره ای به شعاع 1 واحد مماس بر دایره ای به شعاع2 واحد، حول آن بغلتد،شكلی كه یك نقطه از محیط دایره ی غلتان بر آن حركت می كند را نفروئید گویند .
ج)دلتاگون(Deltoid): اگر دایره ای به شعاع 1 واحد مماس بر دایره ای به شعاع3 واحد، درون آن بغلتد،شكلی كه یك نقطه از محیط دایره ی غلتان بر آن حركت می كند را دتلاگون گویند .
د)ستاره گون(Astroid): اگر دایره ای به شعاع 1 واحد مماس بر دایره ای به شعاع4 واحد، درون آن بغلتد،شكلی كه یك نقطه از محیط دایره ی غلتان بر آن حركت می كند را ستاره گون گویند .
چهارشنبه 26/3/1389 - 14:38
آموزش و تحقيقات
با نمایش انیمیشن هایی ، چند شكل هندسی جدید را به شما معرفی می كنیم :
الف) دلگون(Cardioid) :اگر دایره ای به شعاع 1 واحد مماس بر دایره ای به شعاع 1 واحد، حول آن بغلتد،شكلی كه یك نقطه از محیط دایره ی غلتان بر آن حركت می كند را دلگون گویند .
چهارشنبه 26/3/1389 - 14:34
دعا و زیارت
صورت و سیرت حضرت امام هادى (ع )
حضرت امام دهم (ع ) داراى قامتى نه بلند و نه كوتاه بود. گونه هایش اندكى بر آمده و سرخ و سفید بود. چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود. امام هادى (ع ) بذل و بخشش بسیار مى كرد. امام آن چنان شكوه و هستى داشت كه وقتى بر متوكل خلیفه جبار عباسى وارد مى شد او و درباریانش بى درنگ به پاس خاطر وى و احترام بر مى خاستند.
خلفایى كه در زمان امام (ع ) بودند: معتصم ، واثق ، متوكل ، منتصر، مستعین ، معتز، همه به جهت شیفتگى نسبت به قدرت ظاهرى و دنیاى فریبنده با خاندان علوى و امام همام حضرت هادى (ع ) دشمنى دیرینه داشتند و كم و بیش دشمنى خود را ظاهر مى كردند ولى همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند، و این فضیلتها و قدرت هاى علمى و تسلط وى را بر مسائل فقهى و اسلامى به تجربه ، آزموده و مانند نیاكان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وى را دیده بودند. شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود مى گذشت . لباس وى جبّه اى بود خشن كه بر تن مى پوشید و زیر پاى خود حصیرى پهن مى كرد. هر غمگینى كه بر وى نظر مى كرد شاد مى شد. همه او را دوست داشتند. همیشه بر لبانش تبسم بود، با این حال هیبتش در دلهاى مردم بسیار بود
منبع:كتاب چهارده اختر تابناك
سه شنبه 25/3/1389 - 15:38
دعا و زیارت
اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، بر مى خوریم به چهره هایى چون (على بن جعفر میناوى ) كه متوكل او را به زندان انداخت و مى خواست بكشد. دیگر ادیب معروف ، ابن السكیت كه متوكل او را شهید كرد. و علت آن را چنین نوشته اند كه دو فرزند متوكل خلیفه عباسى در نزد ابن سكیت درس مى خواندند. متوكل از طریق فرزندان خود كم كم ، متوجه شد كه ابن سكیت از هواخواهان على (ع ) و آل على (ع ) است . متوكل كه از دشمنان سرسخت آل على (ع ) بود روزى ابن سكیت را به حضور خود خواست و از وى پرسید:
آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان على (ع )؟
ابن سكیت كه از شیعیان و دوستداران با وفاى خاندان علوى بود، بدون ترس و ملاحظه جواب داد:
فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) كه دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدى الهى اند قابل قیاس و نسبت نیستند. فرزندان تو كجا و آن دو نور چشم دیده مصطفى كجا؟
آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمى توان سنجید.
متوكل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت . در همان دم دستور داد زبان ابن سكیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعى خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید كرد.
دیگر از یاران حضرت هادى (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنى است . بنا بر آنچه محدث قمى در (( منتهى الا مال )) آورده است : (نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام منتهى مى شود... از اكابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادى (ع ) بود. صاحب بن عباد رساله اى مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .
نوشته اند: (حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیك گردش مى كرد تا به رى آمد و در خانه مردى از شیعیان مخفى شد...)
(حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخى به اصل امامت داشت . چنین استنباط مى شود كه ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وى نبوده است ، بلكه به علت فرهنگ سیاسى او بوده است . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، براى نشر فرهنگ سیاسى صحیح و تصحیح اصول رهبرى در اجتماع اسلامى مى كوشیده است ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعى براى این كار ماءموریت داشته است . زیرا كه نمى شود كسى با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا، كسى كه حتى عقاید خود را بر امام عرضه مى كند تا از درست بودن آن عقاید، اطمینان حاصل كند - بطورى كه حدیث آن معروف است - اعمال او، بویژه اعمال اجتماعى و موضعى او، بر خلاف نظر و رضاى امام باشد. حال چه به این رضایت تصریح شده باشد، با خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینى و فقه سیاسى بدان رسیده باشد
منبع :كتاب چهارده اختر تابناك
سه شنبه 25/3/1389 - 15:35