ای خدا این وصل را هجران مكن
سر خوشان عشق را نالان مكن
چون خران بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسكین و سر گردان مكن
باغ جان را تازه و سر سبز دار
قصد این مستان و این بستان مكن
جمع و شمع خویش را بر هم مزن
دشمنان را دور كن شادان مكن
كعبه اقبال این حلقه است و بس
كعبه امید را ویران مكن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی كن لیكن آن مكن
شعری از مولانا
رهنمودهایی از ویکتور هوگو
و نیز آرزومندم مفید فایده باشی ، تنها به قدر ضرورت . . . .
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است ،
همین حد از مفید بودن ، تو را سر پا نگه دارد.
همچنین برایت
آرزومند صبوری هستم
نه با كسانی كه اشتباهات كوچك می كنند . . . . .
این كار ساده ای است
بل با آنانی كه اشتباهات بزرگ و جبران نا پذیر می كنند . . . .
و با كاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه شوی
وامیدوارم اگر جوان هستی ،
خیلی به تعجیل رسیده نشوی . . . . .
واپر رسیده ای ، به جوان نمایی اصرار نورزی
و اگر پیری و سالمند تسلیم نو میدی نگردی . . . .
چرا كه هر سنی خوشی و ناخوشی خاص خود را دارد
ولازم است بگذاریم در ما جریان یابد
امیدوارم به پرنده ای دانه دهی
و به آواز سهره گوش فرا دهی ،
انگاه كه آواز سحرگاهیش را سر می دهد ،
چرا كه به این راه ، به رایگان احساس زیبایی خواهی یافت . . . .
امیدوارم كه دانه ای نیز به خاك بیفشانی
هرچند خرد و كوچك بوده باشد
و با رویشش همراه شوی . . . .
تا دریابی چقدر زندگی در یك درخت وجود دارد
Translation of the text in English:
I desire you to be effective, just as the necessity
This effectiveness could cause you to resist
and tolerate in face of difficulties
I wish you to be patient not only about some ones who do tiny mistakes
But also about some ones who do great and irreparable mistakes
I desire you to be the symbol of patient for others
If you are young, I am hopping not to mature so soon
And do not behave as a young if you get mature
Do not be hopeless if you are old
Because each period of life has its sadness and happiness
So leave it to pass
I desire you to feed a bird and
Listen to the song of goldfinch early in the morning
In this way, you fell joy freely
I am hopping you plant a seed
And follow its growing to know
How much life is for a tree