برخی دیالوگهای ماندگار سینمای ایران 1
بدون شرح !
قیصر (مسعود كیمیایی)
قیصر (بهروز وثوقی) : احترامت واجبه خان دایی ، اما حرف از مردی و مردونگی نزن كه حالم به هم میخوره ... سه دفعه كه آفتاب بیفته روی اون دیوار ، مردم یادشون میره كه ما چی بودیم و چی كردیم ، خان دایی ...
مادر (علی حاتمی)
محمدابراهیم (محمدعلی كشاورز) : خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه ، مهتابیش اضطراریه ، دوساعته باتریش سهست ، بذارین حال كنه این دمای آخر ، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافیه بازیه فیناله ، آجیل مشگل گشاشم پنالتیه ، گیرم اینجور وجودا ، موتورشون رولز رویسه ، تخته گازم نرفتن سربالایی زندگی رو ، دینامشون هم وصله به برق توكل ، اینه كه حكمتش پنالتیه ، یه شوت سنگین گله ، گلشم تاج گله !
قرمز (فریدون جیرانی)
ناصر ملك (محمدرضا فروتن) : بازم میزنمش حاج آقا ... زنی كه با مردای غریبه بگو بخند راه بندازه ... جلوی مردای غریبه رژه بره ... نیششو واكنه ... حقشه كتك بخوره ...
اعتراض (مسعود كیمیایی)
امیرعلی (داریوش ارجمند) : این دفعه مثل همیشه نیست ، گوشاتو باز كن ... فقط یه دفعه بیای تو حرفم ، جنازهتم پشیمون میشه ... به ردیف از اول میگم ...
آدم برفی (داوود میرباقری)
اسی (داریوش ارجمند) : مارك كجایی ؟
عباس (اكبر عبدی) : حول و حوش نواب .
اسی : نوابت هم خوبه آق كمال ، خوش اومدی .
عباس : اسمم عباسه ، فامیلیمم خاكپوره .
اسی : اسمت مراد ماست ، فامیلیت مرام ما .
كمال الملك (علی حاتمی)
عضدالملك (هوشنگ بهشتی) : ان شاالله كه سال آینده این باغبان پیر خدمتگزار ، توفیق تقدیم نهال بومندی دیگری داشته باشد .
ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی) : امیدوار نباش ، مدرسهی هنر مزرعهی بلال نیست آقا ، كه هر سال محصول بهتری داشته باشد . در كواكب آسمان هم یكی میشود ستارهی درخشان ، الباقی سوسو میزنند .
گوزنها (مسعود كیمیایی)
سیدرسول (بهروز وثوقی) : دستت رو من بلند نشه ... من میگم نوكرتم ، غلومتم ... اصغر ، مردی گفتن ، نامردی گفتن ، من خیلی پای تو وایسادم . یادت هست ؟
باران (مجید مجیدی)
لطیف (حسین عابدینی) : بابا چی كار میكنی ؟ اون سنگینه ! پشت كن ، پشت كن ، خم شو ، یه كم عقب بیا ... چند روز بار بكشی عادت می كنی ، اونوقت از قاطر هم بهتر میتونی بار ببری .
آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمی كیا)
سلحشور (رضا كیانیان) : دورهات گذشته مربی !
سوته دلان (علی حاتمی)
حبیب ظروفچی (جمشید مشایخی) : تنگ دوغ تراش ، ساده ، الوار ، مختلط ، بیست تا ... وزیری ، دوری ، دوازده تا ... ورشو مغز سفید ، چهار تا ... حاج ممد حسنی ، چهار تا ... گلدون دهنه اژدری ، بیست و پنج تا ... میرزا خوری ، دوسكومی ، خنچه ، فرش كرمان زمینه لاكی ، قاب قرآنی سه و چهار ، دوازده تخته ...
سگ كشی (بهرام بیضایی)
گلرخ كمالی (مژده شمسایی) : با زخم باید ساخت ؛ طول میكشه ولی خوب میشه !
بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی كیا)
دایی غفور (علی نصیریان) : من این حرفا رو چرا باید اینجا بگم یوسف ... منی كه میدونم اینجا نیستی ... خودتو به من نشون بده ، تو كجایی ؟ تو شكم كوسه ؟ من با این دل چه كنم ؟ دیگه وقتش شده كه بزنم تو گوشت !
شیر سنگی (مسعود جعفری جوزانی)
نامدار خان (عزت الله انتظامی) : زمانه نو شده ... اما این مردم نمیفهمن .
گاوخونی (بهروز افخمی)
راوی (بهرام رادان) : بابا ! راس میگن كه مادر از دست تو دق كرد و مرد ؟
پدر (عزت الله انتظامی) : نه . من از دست مادرت دق كردم .
راوی : ولی وقتی كه تو مردی مادرم زنده نبود .
پدر : زنده نبود ، ولی من هر شب خوابشو میدیدم .
روای : منم هر شب خواب تو رو میبینم .
پدر : پس بپا دق نكنی .
شیر سنگی (مسعود جعفری جوزانی)
نامدار خان (عزت الله انتظامی) : ها علیار ... وقتی مردی میدم بالای قبرت یه شیرسنگی بذارن .
حسن كچل (علی حاتمی)
صدای شهر فرنگی (مرتضا احمدی) : ... شبا مهتابی بود ، روزا آفتابی بود ، حالی بود حالی بود ، نونی بود آبی بود ، نون گندم مال مردم اگه بود ، نمیرفت از گلو پایین به خدا ... قصهای بود ، قصهی كك به تنور ، نوش آفرین ، حسین كرد ، حسن كچل .
عروس آتش (خسرو سینایی)
فرهان (حمید فرخنژاد) : از امروز اگه ببینم كسی پشت سر این دختر دری وری بگه و از این حرفای خاله زنكی بزنه ... دهنشو كاه گل میگیرم