شعر و قطعات ادبی
دوبیتی های شاعران دیگر
چو می اُفتد به چشمم گاهواره
نفس می گردد از غم پُر شماره
الهی كاش محسن در برم بود
نمی شد قلبم از كین پاره پاره
كمال مومنی
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
شیخ رضا جعفری
اینها كه بسوی خانه ام تاخته اند
اینها كه مرا به گریه انداخته اند
با چادر و چوبه های بیت الاحزان
از بغض تو مشعل همگی ساخته اند
رضا رسول زاده
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Shahadat/88/Shear/Shear_2Beiti.aspx
يکشنبه 13/12/1391 - 12:0
شعر و قطعات ادبی
مرثیه از زبان زینب سلام الله علیها
غم دوران من گردد یتیمی
كه هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد كمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
***
نمی گویم كه تو نا مهربانی
زبس خون رفته از تو ناتوانی
دلم خواهد در آغوشم بگیری
چه سازم كه شكسته استخوانی
***
مكن مخفی به سینه آه، مادر
مرا كن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضی پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
***
همی گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جای تازیانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائی نیست در این آشیانه
***
تو كه ركن تمام كائناتی
چرا با كودكان كم التفاتی
گمانم قبل تو زینب بمیرد
شنیده ناله ی عجل وفاتی
***
تمنای دل زینب همینه
كه روی زانو مادر بشینه
الهی این چه درد بی دوائی است
كه دختر روی مادر را نبینه
سروده جواد حیدری
يکشنبه 13/12/1391 - 11:59
اهل بیت
دو بیتی و رباعیات مصیبت از مرحوم حاج احمد آرونی(آرام دل)
الهی داد از این دل داد
از این دل
كنار قبر زهرا كرده
منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
كه ا شك دیده كردخاك او گل
***
چه فخری خالق از تو بنده كرده
كه خونت دین حق
زیبنده كرده
ولی زهرا: محبتهای زینب
علی را روز و شب
شرمنده كرده
***
چنان داغت دلم غمناك كرده
كه دست من تو را در
خاك كرده
بجایت زینب مظلومه تو
غبار غم ز رویم پاك
كرده
***
ز سو زدل كنم گریه برایت
كه دیگر نشنوم زهرا
صدایت
در و دیوار خانه با نگاهم
بیادم آورد آ ن
ناله هایت
***
كنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا
جاری از لب
به خانه تا روم با دیده تر
كشد ناز مرا مظلومه
زینب
***
اگر محور به هر امكان علی بود
ولی بر فاطمه مهمان
علی بود
كنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گریان
علی بود
***
چه شبهایی به یادت گریه كردم
زدیده دامنم پر
لاله كردم
دگر نبود توانم خیزم از جا
نهان تا كه تو هجده
ساله كردم
***
چنان دست علی آتش برافروخت
كه حتی میخ در در
شعله اش سوخت
نداند كس بجز مولی الموالی
چگونه میخ در آن
سینه را دوخت
***
سوزاند دل فاطمه را آتش كین
بین در و دیوار شده
نقش زمین
با پهلوی فاطمه چها كرد لگد
كاندر یم خون از او
شده سقط جنین
***
بر خلق جهان كه گشته معلوم علی
از حق خودت شدی تو
محروم علی
بر كنگره ی عرش بجان حسنین
با اشك نوشته است،
مظلوم علی
***
چون مرغ سحر شكسته باشد بالم
یك تن نبود فاطمه
پرسد حالم
رفتی تو ولی جان نبی روح علی
بی تو به خدا صفا
ندارد عالم
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Shahadat/88/Shear/Shear_2Beiti.aspx
يکشنبه 13/12/1391 - 11:59
اهل بیت
دوبیتی هایی از محمدزمانی
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی زدنیا
دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با
دست مادر
***
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه
را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه
تلافی کردند
***
خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر
نوشت افتاده است
خیزید وفرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت
افتاده است
***
بر چهره شکوه آسمانی داری
یک پنجره باغ
ارغوانی داری
ای رزم تو بین کوچه ودرپس در
بر سینه مدال قهرمانی
داری
يکشنبه 13/12/1391 - 11:58
اهل بیت
دوبیتی هایی از جواد حیدری
من بودم باب هل
اتی را بستند
امكان رسیدن به خدا را بستند
ای كاش بمیرم كه خجالت زده ام
من بودم و دست مرتضی را بستند
***
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
***
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی كه تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
***
یتیمان جز دو چشم
تر ندارند
به غیر از خاک غم
بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی
مادر ندارند
منبع:
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Shahadat/88/Shear/Shear_2Beiti.aspx
يکشنبه 13/12/1391 - 11:57
اهل بیت
دوبیتی هایی از محسن عرب خالقی
نگاه سرد مردم
بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیضم بود و آتش
***
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردی عوض پیراهنت را
***
كمی از غسل زیر پیرهن ماند
كمی از خون خشك بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلی كه آخر بی كفن ماند
منبع:
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Shahadat/88/Shear/Shear_2Beiti.aspx
يکشنبه 13/12/1391 - 11:57
تاریخ
نوروز در مكتب تشیع |
| | | | محمدبن شاه مرتضی معروف به محسن فیض
(1007-1091) در رسالهای به فارسی در وصف نوروزچنین آورده: چنین روایت
کرده معلی بن خنیس که در روز نوروز نزد منبع حقایق و دقایق، امام جعفر
صادق علیهالسلام رفتم، فرمود آیا میدانی امروز چه روز است؟ گفتم روزی
است که عجمان تعظیم آن مینمایند و هدیه به یکدیگر میفرستند. فرمود به
خانه کعبه سوگند باعث آن تعظیم امری قدیم است، بیان میکنم آن را برای تو
تا بفهمی ،گفتم ای سید من دانستن این را دوستتر دارم از آنکه دوستان مردۀ
من زنده شوند و دشمنان من بمیرند پس فرمود ای معلی نوروز روزی است که
خدای تعالی عهدنامهای از ارواح بندگان خود گرفته که او را بندگی نمایند و
دیگری را با او شریک نسازند و ایمان بیاورند به فرستادهها و حجتهای او و
ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اول روزی است که آفتاب طلوع کرده و
بادی که درختان را بارور میسازد وزیده و خرمی زمین آفریده شده و روزی
است که کشتی نوح برزمین قرار گرفته و روزی است که خدای تعالی زنده گردانید
جماعتی را که پس از بیم مرگ از شهر و دیار خود بیرون رفته بودند و چندین
هزار کس بودند پس اولاً حق تعالی حکم کرد ایشان را که بمیرند بعد از آن
زنده گردانید و روزی است که جبرئیل برپیامبرصلیالله علیه و آله نازل شد
به وحی، و روزی است که آن حضرت بتهای کفار را شکست و روزی است که
پیامبرصلیالله علیه و آله امر فرمود یاران خود را که با امیرالمؤمنین
علیهالسلام بیعت نمایند و روزی است که آن حضرت را میان جنیان فرستاد که
بیعت از ایشان بگیرد و روزی است که باردوم اهل اسلام با امیرالمؤمنین
علیهالسلام بیعت کردند و روزی است که آن حضرت درجنگ نهروان فتح کرد. فضیلت نوروز در كتب بزرگان شیعه
در کتب بزرگان شیعه به خصوص در قرون متأخراخباربسیاری در فضیلت نوروز نقل
شده است ازاینرونوروزتنها جشنی است که از زمان باستان تاکنون برپا شده
وهنوزهم رسماً منعقد میگردد.
احترام نوروز در اسلام هر چند كه به مذهب شیعه منحصر نیست اما چنان در
میان شیعیان فراگیر است كه حتی روایاتی از امامان شیعه در بزرگداشت نوروز
نقل شده است برای مثال علامه مجلسی در "السماءوالعالم" از امام صادق
علیهالسلام حدیثی را بدین مضمون نقل میكند: درآغاز فروردین آدم آفریده شد
و آن روز فرخندهای است برای طلب حاجتها و برآورده شدن آرزوها و دیدار
پادشاهان و كسب دانش و زناشویی و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته
بیماران بهبودی مییابند و نوزادان به آسانی زاده میشوند و روزیها
فراوان میگردد. نوروز در دیدگاه امام موسی كاظم(ع)
همچنین علامه مجلسی حدیث دیگری را درباره نوروز نقل میكند كه منتسب به
امام موسی كاظم علیهالسلام است و آن اینكه "این روز بسیار كهن است .در
نوروز خداوند از بندگان پیمان گرفت تا او را پرستش كنند و برای او شریك
قائل نشوند و به آیین فرستادگانشان درآیند و دستورشان را بپذیرند و آن را
اجرا نمایند و آن نخستین روزی است كه آفتاب بدمید و بادهای بار دهنده
بوزید و گلهای روی زمین پدید آمد وجبرئیل بر پیامبر نازل شد و نیز روزی
است كه ابراهیم بتها را شكست و پیامبر(ص)، علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا
بتهای قریش را از خانه كعبه بینداخت". | | |
چهارشنبه 9/12/1391 - 10:40
تاریخ
نوروز در ایران و پیوند آن با اسلام
| | |
| نوروزدراعتقادات ایرانی روزی است كه آفریدگار از خلقت جهان فارغ میشود و روز آفرینش انسان است.
ظهوراسلام و برخورد مسالمت آمیز آن با سایر ادیان و آیینها از جمله
اعتقادات ایرانیان است كه موجب شد مراسم و آداب مربوطه به یكباره از
جامعه اسلامی ایران رخت بر نبندد و تنها با مسلمان شدن تدریجی ایرانیان از
وسعت آنها كاسته شد . نوروز یكی ازنمادهای وحدت ملت ایران
نوروز را ایرانیان گرامی میدارند و آیینی است كهن كه گرچه طی هزاران سال
دگرگون شده اما هرگز از میان نرفته و از سوی اقوام و مذاهب مختلفی كه در
سرزمین ایران حضور پیدا كردهاند، تأیید شده است بدین سان امروزه نوروز
یكی از نمادهای بزرگ و وحدت بخش ملت ایران است.
با گذشت ایام ،زمانی كه برخی از سنتها و آداب در تضاد آشكار با اعتقادات و
رسوم گذشته قرار میگرفت ایرانیان میكوشیدند سنت های كهن را در قالب
شخصیتهای اسلامی باز یابند و به عبارت روشنتر سنتهای ایرانی را با
سنتهای اسلامی در آمیزند در نتیجه از میان انبوه جشنهای ایرانی قبل از
اسلام آنچه میان ایرانیان مسلمان باقی ماند منحصر به عید نوروز، جشن سده و
جشنهای كوچك تری مانند جشن گل سرخ در اصفهان شد. اسلام عامل تداوم گرامیداشت نوروز
نوروز تنها جشنی است كه از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهی
افسانه و آیین تا به امروز ادامه یافته است. عظمت نوروز را از نقشهای تخت
جمشید گرفته تا آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی در همه جا میتوان
یافت. یكی از كهنترین و بزرگترین منابعی كه به جشن ، افسانهها و
آیینهای مربوطه پرداخته است، كتاب آثار الباقیه اثر ابوریحان بیرونی
(متوفی 440 هجری قمری) است كه مینویسد: سال نزد فارسیان چهار فصل بود ...
بر حسب این فصول عیدهایی داشتند كه به اهمال در كبیسه روز این عیدها
جابهجا میشد از جمله این اعیاد یكی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود
كه روز بس بزرگ است كه به علت زنده شدن طبیعت گویند وآغاز خلقت جهان در آن
روز بوده است.
احترام نوروز در اسلام هر چند كه به مذهب شیعه منحصر نیست اما چنان در
میان شیعیان فراگیر است كه حتی روایاتی از امامان شیعه در بزرگداشت نوروز
نقل شده است.اسلام نه تنها مخالفتی با آیین نوروز ندارد بلكه فراتراز آن
موجب تداوم گرامیداشت نوروز شده است. نوروز در ایران و پیوند آن با اسلام از نگاه ایرانشناس آلمانی
"برتولد اشپولر" ایرانشناس بزرگ آلمانی در این باره میگوید:از
جشنهای قدیمی ایرانی، بیش از همه جشن سال نو و نیز در پایان تابستان جشن
پاییز (مهرگان) طبیعتاً بر اساس تقویم قدیمی برگزار میشد البته مسلمانان
بهویژه در زمان عمر دوم (عمربن عبدالعزیز) كوشش كردند تا این اعیاد را
ملغی كنند و كسانی را كه در این مواقع به طور كلی هدایای متداولی برای
مقامات بالاتر میفرستادند، تحت فشار قرار دادند اما این رسم چنان عمیق با
اندیشه و احساس مردم ایران وابسته بود كه به زودی پیروزمندانه برای خود
جایی باز كرد و با اوج گرفتن كار عباسیان بهویژه در زمان آلبویه كاملاً
در همه جا متداول شد و حتی در بینالنهرین ( در بغداد و بصره) گسترش یافت
.این جشن درسوریه، مصر و شمال آفریقا نیز در برخی از زمانها به طور
نامنظم برگزار میشد.
بدین ترتیب نوروز با ورود اسلام به ایران و فراگیری این مذهب در پهنهای
وسیع از شبه قاره هند تا شمال آفریقا این مجال را یافت تا در میان اقوام
غیر ایرانی نیز تداوم یابد.
خاندانهای بزرگ ایرانی چون سامانیان ،دیلمیان و آل زیاد به نگهداری و
پاسداری سنت ها علاقه بسیاری داشتند و به هنگام نوروز به روش نیاكان خود
مردم را بار عام میدادند و آداب دیرین را معمول میداشتند. شهریاران صفوی
هم دراجرای مراسم جشن نوروز كوشش بسیار میكردند و مردم نیز تشریفات عید
را به جای می آوردند.
برگزاری جشن نوروز در دوره صفویه به ویژه با نگاه به احادیثی كه محدثین
بزرگ این دوره همچون علامه مجلسی درباره نوروز نقل كردهاند، قابل ارزیابی
است. چنین مینماید كه در این دوره همچون زمان حاضر نوروز صبغهای كاملاً
اسلامی یافته بود.
جدا از این كه دعای تحویل سال تا پیش از دوره صفویه چگونه بوده و این دعا
در كدام یك از مأخذ حدیثی نقل شده است، نفس دعا یا قرائت قرآن یا حتی
نمازگزاردن هنگام تحویل سال نشان از اسلامی شدن نوروز دارد حتی بعضیها
معتقدند كه عبارات دعای تحویل سال برگرفته از عبارات قرآنی یا احادیث و
روایاتی است كه در معتبرترین مأخذ شیعی نظیر "التهذیب" شیخ توسی نقل شده
است. حضور ایرانیان در شهرهای مقدس در نوروز
تقدس دینی لحظه تحویل سال چنان در نظر مردمان پر رنگ است که در شهرهای
مقدس مردم در این زمان به امامزادهها و اماكن متبركه میروند به عنوان
مثال شیرازیها به حرم شاهچراغ و حرم علیبن حمزه روی میآورند و
مشهدیها به پابوس امام رضا (ع) میشتابند و بسیاری از مردم قم در بارگاه
حضرت معصومه گرد میآیند و بعضی ازمردم ری و تهران به حرم شاهعبدالعظیم
می روند.
امروزه نوروز، آیینی متعلق به همه مذاهب ، اقوام ، فرهنگهای ایرانی و
بسیاری دیگر از كشورهای تحت نفوذ فرهنگ ایرانی چون افغانستان، پاكستان،
هندوستان، كشورهای آسیای میانه ، قفقاز و مناطق كردنشین تركیه، عراق و
سوریه است. | |
چهارشنبه 9/12/1391 - 10:40
اخلاق
نماز عید نوروز
| | |
| نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و
سورههای قدر، كافرون، توحید، فلق و ناس و شباهت بسیاری به نماز،آداب و
اعمال روز جمعه و عید غدیر خم دارد. نوروز همراه با نزول بركات و آیات الهی از آنجا كه قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است میتوان
دریافت كه عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول بركات و آیات الهی
همراه بوده است. تاكید بر قرائت سوره های كافرون، توحید، معوذتین نیز می تواند اشاره به در خواست دفع انواع شرور و بدی ها داشته باشد. | |
چهارشنبه 9/12/1391 - 10:40
تاریخ
ایران
|
|
| | | |
نوروز باستانی كه
از هزاران سال پیش تاكنون برگزار می شود ، جشن رستاخیز طبیعت و نو شدن
زندگی، جشن جنبش و تكاپو و كار وكوشش و جشن سرشت است. عید نوروز و گرامی
بودن آن نزد ایرانیان بسیار دیرین و كهن است.
استاد عبدالعظیم رضایی در كتاب خود با عنوان "تاریخ نوروز" مینویسد:
گاهشماری به صورت كنونی در 73 سال پیش در ایران پدیدار گشت وسال شمسی، سال
رسمی ایرانیان قرارگرفت یعنی گردش سال را از آغاز فرارسیدن بهار حساب
كرده و كبیسه را در هر سال قرارداده و نوروز را كه در گردش بود، پابرجا و
در آغاز نخستین روز بهاربنا نهادند.
پیش از آن در ایران، سال و ماه قمری بنای تاریخی و آغاز سال به شمار
میرفت و سپس پدیده تاریخ در ایران، سال هجرت قرار گرفت وبه جای سال شمسی و
ماههای ایرانی ، سال و ماه قمری پدید آمد ولی زرتشتیان همچنان گاهشمار
ساسانی را نگه داشته و حساب سال وماهشان با سال و ماه شمسی بود.
در سال 1304 هجری شمسی برابر با 1343هجری قمری ، بنابر قانون مصوب یازدهم
فروردین ، آغاز سال با آمدن بهار به گونهای رسمی، آغاز سال ایران اعلام و
به جای ماههای قمری ، ماههای ایرانی به كار گرفته شد.
ناگفته نماند كه قراردادن نوروز در آغاز بهار، ازروزگار ملكشاه سلجوقی
(465 تا 485 هجری قمری ) برقرار گشت كه به نام سازنده آن (تاریخ جلالی -
تاریخ ملكی ) نامگذاری شد. در این هنگام به فرمان ملكشاه ، اخترشناسانی
همچون عمر خیام ، حكیم لوكری ، میمون بن نجیب واسطی ، ابوالمظفر اسفزاری و
چند تن دیگر به اصلاح تقویم دست یازیدند. باید دانست كه پیش از آن ،
نوروز درگردش بود و هیچ گاه در جای اصلی خود یعنی برج حمل و آغازین روز
بهار،قرار نمی گرفت .
خرید نوروزی
از ورود برج اسفند یعنی ماه حوت بود كه كم كم اندیشه عید نوروز در دل های
اغنیا و غم وغصه آن به خاطر فقرا نشسته و جنب و جوش دادوستد در بازارها و
دكاكین ظاهر گشته ، مردم به تهیه وسایل عید برمیخاستند و مقدم بر همه
رخت و لباس دوخته و ندوخته برای خود واطفال بود كه دغدغه و وقت زیادتر
میطلبید.
البسه عید اطفال غالبا از رنگهای زنده سبز وسرخ و زرد و آبی تهیه میشد كه
نشاط داشته باشدو بعد از آن نوبت كفش و كلاه و احیانا جوراب میرسید كه
میبایست خریداری میشد.
خانه تكانی
بعد از آسوده شدن از رخت و لباس و كفش و كلاه خود و بچه ها نوبت به خانه
تكانی میرسیدو این سنتی بود كه در خانه هیچ اعیان و گدایی تعطیل پذیر نمی
گردید و كل و جزء خانه باید بیرون ریخته و پاكیزه و نظیف و شسته و
گردگیری شده و مرتب به جاهای خود عودت داده میشدند و با همین خانه
تكانیهای عید هم بود كه اشیای زاید یك ساله بیرون ریخته و دلها به
دریازده شده و حلبیها كه بیش از قیمت خود پول لحیم كاری برده بود و چراغ
موشی های نشتی كه به كلفتی خود به اطرافشان قره قروت چسبیده و به
داخلشان گچ ریخته شده بود و شیشه پیله های شكسته بی مصرف مانند كاسه
پیاله های ترك خورده و لب پریده كه تا این هنگام دل به طرد و دور
افكندنشان راضی نمی گردید، به بیرون افكنده شده یا برای فروش به دوره
گردها، كنارگذاشته میشدند.
در این خانه تكانی ها اطاق ها كاملا از اشیا واثاث تخلیه گردیده و جزء و
كل آن به حیاطهاریخته شده تا پس از نظافت و خاك گیری وشستشو به جاهای خود
برگردانده شوند و ایضا درهمین خانه تكانی ها بود كه قیافه اطاقها تغییرات
كلی یافته و ظروف چینی مكان عوض كرده و به جای دیگر قرار میگرفت و تنوعی
به وجودمی آورد.
سبز كردن سبزه
پس از آن نوبت سبزكردن سبزی میرسید كه به نسبت (سنگینی و سبكی ) دست
سبزكننده ، ازبیست تا ده روز به عید مانده صورت میگرفت واین نیز به این
ترتیب بود كه زن خانه به تعدادجمعیت خانواده ، مشت مشت گندم ، عدس ، ماش و
یا هر چه خواسته عقیده شان بود به طوریكه بعد از مشت كردن و به طرف ظرف
بردن چیزی ازمشتش به زمین نیفتد، برداشته و در ظرفی سفالین میریخت و با
هر مشت ، نیت سلامتی و تندرستی وخوشی و خوشبختی و مال و گشایش و آنچه را
كه به هر یك از افراد مربوط میگردید، كرده ، آب نیم گرم ریخته ، در جای
گرم و اگر هوا زیاد سردبود و جای گرم نبود، در پای كرسی میگذاشت وهر روز
آب خورد رفته اش را به اومی رساند تادانه ها در ظرف كجه (نیش ) زده و به
سفیدی گرایند.
آنگاه آن را در دستمال ریخته و سه روز نیز بارطوبت معتدل در دستمال نگاه
میداشت تانقره ای شده و كاملا نیش هایش بالا بیاید. سپس دردوری مسی یا
بشقاب و دوری چینی و مانند آن ویا مطابق جمعیت خانه در ظروف كوچك و بزرگ
پهن كرده و رویش را دستمال میكشید و آب پاشیده و روزها در معرض آفتاب و
شبها درگرمترین اطاق یا مكان میگذاشت تا سبزه ها رخ كشیده و رو به سبزی
بیاورند، آنگاه روبان قرمزی به دورش بسته ، پاپیون مانند گره زده و با
گلهای پارچه ای رنگارنگ كه به اطراف روبان میدوخت ، آن را زینت كرده و
آماده مینمود.
تنقلات نوروزی
از همین روزها هم بود كه دكانهای شیرینی فروش ها، آجیل فروشها، خیاطها،
كفاشها،كلاهدوزها، گیوه فروشها، ماهی فروشها وسبزی فروشها رونق بسزا گرفته
و ناهار بازارشان شروع میگردید. كسبه و پیشه وران دیگری نیزبودند كه به
دور كوچه ها و گذرها به راه افتاده وورود بهار را بشارت میدادند. از
جمله نعناع ترخونی ها كه با لاوك های چوبی پونه وحشی های پرعطر و بوی
ترخون های پاكوتاه وتربچه نقلی های آب زده خود، آهنگ آی گل پونه ، نعنا
پونه ، نوبر بهاره گل پونه ، تربچه نقلیه ، نعناو ترخون سر میدادند و
بستنی فروشهای چرخی و قالبی كه باراه انداختن چرخها و سرگرفتن بشكه قالب
بستنی شان بیا كه بهار آوردم ، نوبر بهار آوردم ،جیگر و جلا میده بستنی ،
پر هل و گلابه بستنی داد میزدند و آب آلویی كه لگن های آلو خیس كرده
خودرا سر هر سه راه و چهارراه بر روی چهار پایه های بلند خود گذارده و
سرآبه آب آلو، تشنه بیا آب آلو، صفرا بره آلو داد میزدند و همچنین
باغبان ها كه بیل به دوش آی باغچه بیل میزنیم ، آی مو هرس میكنیم
،دادمی زدند.
آداب شب چهارشنبه سوری
از یكی دو روز به شب چهارشنبه سوری مانده ،آب های حوض و حوضچه های خانه را
خالی وعوض میكردند به این صورت كه قبلا زن ها ظروف دم دستی و سپس هر
چیز كثیف و شستنی خود مانند البسه ، علی الخصوص لباس های زیر را داخل هم
شسته ، آب كشیده و به روی بند پهن میكردندو به نیت اتصال خانواده از بغل
به همشان گره میزدند.
بعد از آن كمی سركه و زغال به هر كدام ازحوض و حوضچه ها ریخته و آب حوض كش
خبرمی كردند یا دسته جمعی كمك كرده و آنها راخالی و آبهایشان را به نیت
بیرون ریختن سیاهی وترشی و چرك دلی از خانواده به جوی كوچه میریختند و
هركدام از اهل خانه ، حب نبات یاحبه قندی در آب تازه حوض و حوضچه
میانداختند كسی تا در رفتن توپ سال نو وآمدن عمونوروز حق دست زدن به آبی
كه روشنایی و صفای تازه به خانه آورده ، را نداشته ودرصورت اضطرار باید
تا برگزاری چهارشنبه سوری صبر میكردند.
فالگوش
در این شب بود كه با فال گوش ایستادن وگوش به سخنان رهگذران دادن ، سرنوشت
وآینده سال جدید معلوم میگردید و این نیز چنین بود كه هر كس از زن و
مرد، كه بیشتر آنها را زنان تازه سال و دختران به خانه مانده تشكیل
میدادند بعد از غروب این شب ، در پس درهای خانه ها و سرپیچ كوچه ها و
بالای بامها كه اشراف به كوچه داشته و خفای گذرگاههای كم تردد باشد به گوش
دادن فال ایستاده و استراق سمع رهگذران میكردند و اول رهگذری كه از
آنهامی گذشت و چیزی بر زبان میآورد یا جمعی كه با هم حرف میزدند
كلماتشان تفال آینده آنهامی گردید به این معنی كه مثلا اگر رهگذر، درحرف
یا آوازش كلمات پول و مال و وصال و ماننداین ها را آورده یا چند نفری كه
با هم میگذشتند،شوخی و خنده و نشاط داشته یا سخنان دل آویزسفر و زیارت و
عروسی و كسب و رواج و مانند آن را بر زبان میآوردند، دلیل آن را بود كه
آن سال بر آنها خوش گذشته و كامشان روا و حاجاتشان اداخواهد بود و هر آینه
برخلاف اینها سخن از غم وبدبختی و بی كاری و مرض و بیماری و درد
وناهمواری و مرگ ومیر و این گونه مسائل به میان میآوردند، نمودار آن بود
كه در آن سال روزشان تباه و روزگارشان سیاه میبود و بایدانتظار بدبختی
ها و مصائب پیش بینی نشده ای راداشته باشند.
قاشق زنی
از دیگر كارهای این شب قاشق زنی به وسیله زنها و دخترها بود كه از دو سه
ساعت از شب گذشته كه تردد مردم در كوچه ها اندك گشته وآنها به خانه ها
رفته بودند، شروع شده ، چادر به سر كرده و همراه پیاله مسی و قاشق چوبی كه
صدای بم لطیف داشته باشد به پشت در خانه هارفته و به زدن قاشق ها به لب
پیاله ها میپرداختندو منتظر میماندند تا از طرف ساكنان منازل چیزی در
پیاله های آنها افكنده شود كه باز این نیز تفالی بود كه به وسیله اشیای
دریافتی ، خود را در نیات كامروا یا ناكام میانگاشتند.
شب سال نو رشته پلو
شب سال نو یعنی شب بعد از تحویل سال ، شب خوردن رشته پلو بود كه با آن
سررشته كارها به دست میآمد مخصوصا اگر خرمای مفصلی هم لای آن گذارده و
كشمش پلوی سرخ كرده ای رازینت بخش روی آن میكردند تا ضعف سستی برنج را از
تنشان برای تا آخر سال دور كرده وقوتشان بدهد و همین رشته پلو بود كه
خوردن آن در این شب رشته كار و بخت و زندگی به دستشان میداد در كارهایی
كه با آن انجام میدادند.
اگر مرد و سرپرست خانواده بود و رشته كسب وكار از دستش به در رفته بود،
اولین بشقاب این پلورا برای او میكشیدند. اگر دختری بختش بسته ودر خانه
مانده بود، زیر دیگ اجاق را او روشن میكرد و موقع كشیدن غذا، در دیگ را
اوبرمی داشت .
اگر كسی بی پول بود، رشته غذا را خشك كرده و در كیسه پولش میانداختند.
اگر برای مهر ومحبت و عقد دوستی و مودت به خورد كسی میدادند، محبت و
پیوستگی شان همیشگی میگشت و این دستور برای بخت گشایی برو برگردنمی نمود
به این صورت كه كسی كه میخواهند بختش باز شود باید موقع كشیدن پلو از
خانه بیرون رفته و در میزد و مادر یا مادربزرگ اوبشقابی از آن غذا كشیده ،
پشت در برده و باپرسیدن كی هستی و جواب او كه بگوید: بازبكن در را به
رویش باز كرده و بشقاب پلو را به دستش میداد و سوره «انا اعطینا» را
خوانده و به صورتش فوت میكرد و میگفت كه از پلو بخوردو بخت بسته با دو
لقمه خورده وارد خانه بشود وكاملتر و مجرب ترش این كه تمام بشقاب پلو
راپشت در بخورد اما آنچه این عمل را خاطر جمع مینمود، این بود كه باید
پزنده آن از ابتدا تاآخر، نه از آن چشیده و نه چیزی از آن به دهان ببرد.
نور و چراغ
از دیگر اعتقادات شب سال نو این بود كه بایدشعله و نور و چراغ زیاد در
خانه باشد یعنی اجاقشان روشن و چراغهایشان ، هر چند كه دارند و حداقل در هر
اطاق یكی دو چراغ ، روشن باشد، كه سوای سنت و روایت مذهبی نیزداخل آن
شده بود روایتی كه مصرف نور وچراغ را هر چه باشد، اسراف ندانسته به همان
گونه كه مصارف سفر حج هر چه تبذیر و به هر خاطر كه شود، اسراف به حساب
نیامده ومواخذه نخواهد داشت و همین چراغها بود كه باید یك سره تا صبح یك
روز بعد از سال نو یعنی روز دوم نوروز روشن مانده و خللی در روشنایی آنها
به وجود نیاید در حدی كه حتی درنفت گیری آنها باید كمال دقت به عمل
میآمد تاخاموش نشده و لطمه ای به شعله و لوله و لاله آنهااصابت ننماید و
جالب اینكه عقیده داشتند اگر چراغها ازابتدا تا انتها همچنان صحیح و منور
مانده ونورافشانی كنند، سال صاحب آن پربركت ونعمت و با دلخوشی و
تندرستی و سلامت توام میگردید.
حاجی فیروزها
حاجی فیروزها با سیاه كردن چهره و پوشیدن لباس سرخ به خاطرنشاط بخشی و
داشتن نام فیروز، كه یكی از اسامی بعد از خریده شدنشان بود كه صاحبانشان به
خاطرشگون به رویشان میگذاشتند، مانند: مبارك ،سعادت ، شربت ، بشیر،
زمرد، الماس ، یاقوت وامثال آن .
محل های سیزده بدر
اماكنی را كه در آن به سیزده به در میرفتند عبارت بود از بیرون هر
دروازه مانند: بیرون دروازه دولت ، زیر سایه درختهای باغ صنیع الدوله و
كنار نهرهای منشعب از آن و باغاتی كه از آن مشروب میشدند. بیرون دروازه
شمیران ، كنار جوی خیابان شمیران و سایه درختهای اقاقیا و زبان گنجشك آن
تا باغ صبا وبالاتر. بیرون دروازه دوشان تپه تا خود دوشان تپه و سلیمانیه و
باغ وثوق الدوله . بیرون دروازه دولاب تا منتهاالیه دولاب و سبزی كاری
ها وسرآسیاب های آن و كنار جویها و زیر هر تك درخت و رشته درختی كه
میتوانست قابل نشستن باشد، چه این مرغوب ترین محل برای سیزده بدر بود كه
تهرانی ها به آنجا هجوم بردند.
همچنین بیرون دروازه خراسان كه آن نیز بازمنتهی به دولاب و اكبرآباد و
گوشه زوایای آن میگردید و بیرون دروازه شاه عبدالعظیم كه به آب متكا و
چشمه علی و باغ بی بی زبیده و باغات ابن بابویه و مسجد ماشاءا... و صفاییه
و باغ شاه سلطنه و باغ درویش صفا و سرآسیاب و خود شاه عبدالعظیم و غیره
میانجامید، منهای دروازه غارو دروازه خانی آباد; زیرا بیرون دروازه های
آن ،جز برای بازی اطفال و بزرگسالان و قمار و الواتی و رذالت ، به كار
دیگری نمی آمد و سبزه و درختی در آن به نظر نمی رسید. ساكنان خود آن
نیزنصفی به طرف دروازه گمرك و سبزه كاری های امین الملك و مثل آن و نصفی
به طرف شاه عبدالعظیم و دولت آباد و منصورآباد و عبدا...آبادو باغات فرح
آباد رومی آوردند.
| | |
چهارشنبه 9/12/1391 - 10:39