• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 605
تعداد نظرات : 586
زمان آخرین مطلب : 5295روز قبل
اخبار

 

 

محققان انگلیسی اعلام کردند مردان بیش از زنان از سوسک‌ها می‌ترسند اما به دلیل بروز ندادن این ترس دچار نوسان شدید ضربان قلب می‌شوند و احتمال سکته‌شان افزایش می‌یابد.



به گزارش مهر، زنان پس از دیدن سوسک‌ بلافاصله با زدن جیغ ترس ناشی از دیدن این حیوان موزی را بروز داده و از شدت استرس درونی‌شان می‌کاهند اما مردان نمی‌توانند احساساتشان را بروز دهند و دچار نوسان ضربان قلب می‌شوند.
در این تحقیق مشخص شده که مردان از یک سو به دلیل شنیدن صدای جیغ زنان و سپس دیدن سوسک‌ها و از سویی دیگر به دلیل اینکه می‌بایست این حیوانات موزی را بکشند دچار نوعی نوسان شدید روحی و ترس درونی می‌شوند که این ترس می‌تواند منجر به سکته قلبی شده و خطر مرگ ناگهانی را افزایش دهد.

در نتایج این تحقیق اعلام شده که مردان بهتر است به جای حفظ غرورشان در جمع بلافاصله پس از دیدن این حیوانات موزی ترس‌شان را با زدن فریاد بروز دهند تا عمر طولانی‌تری داشته باشند.

دوشنبه 5/5/1388 - 7:6
محبت و عاطفه

 تا حالا داستان عشق و دیوانگی رو خوندید؟ نخوندید؟ خوب بخونید!!

___________________________________________

زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بودفضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.
ذكاوت گفت : بیاین بازی كنیم مثل قایم باشك .
دیوانگی فریاد زد : قبوله . من چشم میذارم .
چون كسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول كردند .
دیوانگی چشمهایش را بست و شروع كرد به شمردن .....یك ......دو ....سه ....
همه به دنبال جایی بودند كه قایم شوند.
نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان كرد .
خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی كرد .
اصالت به میان ابرها رفت .
هوس به مركز زمین راه افتاد .
دروغ كه می گفت به اعماق كویر خواهد رفت . به اعماق دریا رفت .
طعم داخل یك سیب سرخ قرار گرفت .
حسادت هم رفت داخل یك چاه عمیق .
آرام آرام همه قایم شده بودند و دیوانگی همچنان می شمرد . ...هفتاد و سه ....هفتاد و چهار ...
اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به كجا برود .
تعجبی هم ندارد . قایم كردن عشق خیلی سخت است .
دیوانگی داشت به عدد صد نزدیك میشد كه عاشقی رفت و وسط یك دسته گل رز آرام نشست .
دیوانگی فریاد زد : دارم میام...دارم میام...
همان اول كار تنبلی را دید . تنبلی اصلا تلاش نكرده بود قایم شود .
بعد هم نظافت را یافت . خلاصه نوبت به دیگران رسید . اما از عاشقی خبری نبود .
دیوانگی دیگر خسته شده بود كه حسادت حسودیش گرفت و در گوش او گفت :
عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است .
دیوانگی با هیجان زیادی یك شاخه گل از درخت كند و آن را با تمام قدرت میان گلهای رز فرو برد .
صدای ناله ای بلند شد .
عشق از داخل شاخه ها بیرون آمد . دستهایش را جلوی صورتش گرفته بود و از بین انگشتانش خون میریخت .
شاخه درخت چشمان عشق را كور كرده بود .
دیوانگی كه خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت :
حالا من چكار كنم ؟ چطوری باید جبران كنم ؟
عشق جواب داد : مهم نیست دوست من . تو دیگه نمیتونی كاری بكنی . فقط ازت خواهش می كنم از این به بعد یار من باش و همیشه در كنارم باش . همه جا همراهم باش تا راه را گم نكنم
واز همان روز تا همیشه عشق و دیوانگی همراه یكدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرك می كشند ....

دوشنبه 5/5/1388 - 7:2
دانستنی های علمی

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.
این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد. این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون60 دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد.
در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را به 50 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به60 دلار به او بفروشید.» روستایی‌ها که [احتمالا مثل شما] وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند... البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون.

دوشنبه 5/5/1388 - 6:58
دانستنی های علمی

همواره آدمیان محیط و چنبره بدی و پلیدی را با دانش و
اندیشه برتر خویش بسته و بسته تر می سازند .

 

اُرد بزرگ

دوشنبه 5/5/1388 - 6:57
خاطرات و روز نوشت

سوم شعبان، میلاد خجستة امام حسین(ع) روز پاسدار، و پیشاپیش چهارم شعبان، تولد فرخنده قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) روز جانباز و پنجم شعبان، ولادت با سعادت امام سجاد(ع)

به تمام دوستان عزیز و گلم که لطف می کنن به مطالبم نظری می دن تبریک می گم.

ازشون واقعاً ممنونم امیدوارم که همیشه و هرکجا که هستن موفق باشن

و برای تمامی تبیانی های عزیز اعم از مسئولین و کاربران و اعضای تبیان که تلاش می کنن سایتی دوستانه و پر از اطلاعات مفید در اختیار همه قرار بدن

و در آخر از دوستان گلم : eshgh22  - 191066 - mostafa2_gh - برزخ - sadaf125  - goldokhtar1 - djkamal- shokry1344- ویران -paiesan - ساغر  yaser688 -  ahmadchalepey -omid605 -zahra motalebi -shabangah

و از تمامی کسانی که اسماشون دقیقاً یادم نیست ممنونم

تشکرات فراوان

پیروز باشید

در این روزهای خوب خدا

التماس دعا

يکشنبه 4/5/1388 - 7:50
اخبار

حکایت غم انگیز خیابان های تهران و سئول
در این دو شهر

پیش از انقلاب به دنبال مسافرت شهردار وقت تهران به سئول در سال ۱۳۵۴ درجهت همكاری بین دو كشور سنگ بنای دو خیابان بزرگ در پایتخت دو كشور گذاشته شد.خیابانی در تهران با نام سئول و خیابانی در سئول با نام تهران در این قرار داد شهردار سئول آروز می کند این تفاهم باعث گردد تا سئول نیز به مانند تهران شهر پیشرفته ای گردد و این درست در زمانی بوده است که وضعیت اقتصادی مردم کره نابسامان بوده است.نکته جالب آن است که خیابان تهران تنها اسم خارجی در میان خیابان های سئول است
حال با گذشت ۳۳ سال خیابان تهران مبدل به اصلی ترین، زیباترین و گرانقیمت ترین خیابان سئول شده است.دفاترصدها شركت عظیم تجاری ـ صنعتی و دفاتر شرکت های بزرگ بین اللملی از قبیل یاهو و برجهای بلند این خیابان كه یك سرمایه گذاری بیش از ۱۰۰میلیارددلاری را به خود جذب كرده است در این خیابان قرار دارد و این در حالی است که خیابان سئول در تهران تنها اتوبانی به خود دیده است
اینک این دو خیابان جلوه معنی داری به داستان توسعه یافتگی این دو شهر و کشور بخشیده است. معنایی که برای ما ایرانیان بسیار درد آور و قابل تامل است . و جالب آنکه رویایی کره ای ها برای تبدیل به ایران توسعه یافته با گذشت سی و چند سال برعکس شده است و تبدیل به رویای ایرانیان برای رسیدن به کره شده است
در یک مقایسه تطبیقی سرعت عمل و پیشرفت کره و ایران را در جهت توسعه یافتگی با مشاهده سرنوشت دو خیابان سئول در ایران و خیابان تهران در کره می توان به وضوح دید

شنبه 3/5/1388 - 7:9
اخبار

مهریه دو دختر علیرضا افتخاری

تعیین مهریه های سنگین و نجومی چنان مرسوم شده است که مانند دیگر رسومِ دست و پا گیر، سدی بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان شده است. آیا ارزش های وجودی خودمان را با معیار سکه ها می سنجیم و در این بین چه بلاها که بر سر جوانان شیدا و عاشق پیش نمی آید. جوانانی که فقط به فکر رسیدن به معشوقند و دیگر هیچ. و تازه پس از ازواج می فهمند که چه بلایی بر سرشان آمده است.
حال اگر جوانی نخواهد به زندگی زناشوییش ادامه دهد ایا مهریه های سنگین و این سکه ها مانع از فروپاشی زندگیش خواهد شد؟ بی شک خیر، که اگر می شد آمار طلاق به این حد بالا نمی رفت.
جالب است بدانیم که آقای علیرضا افتخاری، خواننده خوش صدای کشورمان، مهریه دختر بزرگش را حفظ 450 غزل از حافظ شیرازی و مهریه دختر کوچکش را حفظ 16 جزء از قران کریم قرار داده است که تا کنون داماد بزرگش 350 غزل حفظ کرده و داماد کوچکش 8 جزء از قرآن کریم را حفظ کرده است.

شنبه 3/5/1388 - 7:7
آموزش و تحقيقات

كراك(Crack) و راه های شناخت
این افیون مخرب چیست؟

كراك (Crack) ماده ایست محرك كه از تصفیه كوكائین به دست میاد و به اشكال مختلف مصرف میشود اما کراکی که در ایران وجود دارد از مشتقات هروئین است! البته در صورتی که بصورت علمی تولید شود! كراك ماده‌ای بی‌بوست، و مصرف آن خیلی راحت تر از تریاك و یا هروئین است.

 

 ثرات مخرب مصرف كراك :
اعتیاد به كراك باعث از بین رفتن درد، استرس، اضطراب و احساس سرخوشى و همینطور تحرك زیاد میشود؛ افرادی كه به این ماده اعتیاد پیدا میكنند بعد از مدتی اثرات كراك در آنها همچنین اثرات دیگری كه مصرف بلند مدت این ماده بجا میگذارد اینهاست:
از بین رفتن اشتها، كاهش شدید وزن، شكنندگى پوست، پیرى زودرس، افزایش فشار خون و ترشح هیستامین كه باعث خارش در فرد میشه، كراك شدیدا باعث خواب آلودگی یا به قول معروف "چرت" میشود؛ مصرف این ماده اگر بصورت كوتاه مدت ولی مداوم باشد اثرات مخرب جبران ناپذیری روی بدن فرد مصرف كننده میگذارد مثل : عفونت اعضای داخلی بدن، پوسیدگی دندانها، سرطان حنجره و ریه و نابودی كبد.
بطور كلی تمام اجزائیكه تحت تاثیر مستقیم كراك هستند ذره ذره نابود شده و می پوسند ؛ در بعضی افراد معتاد به كراك، عفونت به حدی است كه اجزای بدنشان از هم جدا می شود و گوشت بدن دچار عفونت می گردد و به قول معروف "كرم" میزند؛ حتما شنیده اید بعضی از معتادین به كراك وقتی میمیرند آنها را غسل نمیدهند چون هنگام شستشو اجزای بدنشان از هم جدا میشود ؛ نمیدانم این مساله تا چه حد درست است اما شنیده ام مصرف چهار روز كراك باعث مى‌شود كه تاثیراتش به مدت چند سال در بدن باقى بماند و موجب اختلالات حركتی و تضعیف حس بینایى و لامسه بشود.

اثرات كوتاه مدت مصرف کراک :
معمولا بعد از مصرف كراك، احساس افزایش انرژی و سرخوشی زیاد به انسان دست میدهد، ضربان قلب بالا میرود، درجه حرارت بدن زیاد میشود، فشار خون افزایش پیدا میكند، همینطور رنگ پریدگی، كاهش شدید اشتها و لرزش به خصوص در دست ها بوجود میاید، اما این ماده تاثیر خیلی بدی روی چشمها دارد تا جائیكه در بعضی موارد به انحراف مردمك یا "لوچی كاذب" منجر میشود.

اثرات دراز مدت مصرف کراک :
كاهش شدید وزن بدن، یبوست، بی خوابی شبانه، ضعف جنسی، رنگ پریدگی، تعریق شدید، سردرد، لرزش دست ها، پریدن عضلات، آب ریزش دائمی بینی، اضطراب و بیقراری شدید، گیجی، رفتار تهاجمی، افسردگی و حتی تمایل به خودكشی از اثرات بلند مدت مصرف این ماده است.

تاثیر مصرف كراك روی فرد :
توجه داشته باشید كه مصرف حتی یک بار کراک اعتیاد آور است!
کراک بر خلاف هروئین، تریاک، حشیش و� بدون بو می باشد و مصرف آن خیلی ساده است و به وسایل زیادی نیاز ندارد و در طی چند دقیقه قابل مصرف است! بنابر این جاسازی آن خیلی ساده است و پیدا كردن آن برای خانواده‌ها چندان راحت نیست؛ چیزی شبیه یه تکه گچ از دیوار کنده ‌شده كه توجه هیچکس را بخود جلب نمی‌كند!

نشانه های فرد معتاد به کراک :
بعد از تمام شدن آثار نشئگی اثرات زیر ظاهر میشود :
نگرانی و بیقراری شدید برای تهیه دوباره كراك، سر درد وافسردگی شدید، از بین رفتن شدید انرژی بدنی و بی اشتهایی، داشتن حس نفرت نسبت به خود

عوارض اجتماعی مصرف کراک :

معمولا افراد معتاد (به هر نوع ماده مخدر)، مواد را از راههای خلاف تهیه میكنند اما دراین مورد (مصرف كراك) فرد به دلیل توهمات زیاد و حالت هذیانی، حتی دست به كارهایی مثل دزدی و گدایی میزند و بكلی گذشته اش را فراموش میكند در حالی كه ممكن است فردی بسیار آبرومند و متشخص بوده باشد !!!

(از اینکه عکسها عمق فاجعه رو نشون می دن واقعاً عذر می خوام ) khochem

شنبه 3/5/1388 - 7:2
دانستنی های علمی

یک حرکت زیبا

چهار دانشجو كه به خودشان اعتماد كامل داشتند یك هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند كه در مورد تاریخ امتحان اشتباه كرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا كنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم كه در راه برگشت لاستیك خودرومان پنچر شد و از آنجایی كه زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم كسی را گیر بیاوریم و از او كمك بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فكری كرد و پذیرفت كه آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یك ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست كه شروع كنند....آنها به اولین مسأله نگاه كردند كه 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند كه سوال این بود: « كدام لاستیك پنچر شده بود؟»....!!!

شنبه 3/5/1388 - 6:59
شعر و قطعات ادبی
میان گریه و خنده نشسته ام که بیاییدخیل بر حرم عشق بسته ام که بیاییبیا که آینه ای را که رنگ غیر در آن بودبه سنگ غیرت این دل شکسته ام که بیاییشهاب خاطره ها را چراغ راه تو کردمفسون تیره غم را گسسته ام که بیاییزمین زندگی ام را جوان سبز کشیدممن از دل خطر مگر رسته ام که بیاییاگر که یاس بخواهد ره خیال ببندددر امید به رویت نبسته ام که بیاییاگر به صبح برایی به چشم خویش ببینیکنار پنجره شب نشسته ام که بیایی (عباس سربی)
جمعه 2/5/1388 - 14:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته