روز مانده به غدیر
23 روز... به عید غدیر خم، برترین عید الهى باقى است.
«اشاره به حدیث نبوى(صل الله علیه و اله و سلم)كه فرمودند: «روز غدیر خم برترین عید امّت من است.»[1]
25 ذىالقعده سال 10 هجرى قمرى، 7 اسفند سال 10هجرى شمسى، 23 فوریه سال 632 میلادى
اینجا مدینه است. چندى است جارچیان در كوى و برزن از حركتی عظیم سخن میگویند. به دستوررسول خدا(صل الله علیه و اله و سلم)نه تنها اهل مدینه، كه ساكنان دیگر شهرها و آبادىها نیز از آخرین حج پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)آگاه شدهاند تا همگان در ركاب او لبیك گویند.
و اینك كاروان بزرگ حج با جمعیتى افزون از 70 هزار نفر از مدینه خارج میشود.
ساعتی دیگر كاروانیان در 7 كیلومتری مدینه در محلی به نام « ذوالحُلَیْفه » یا « آبارْ على » (آبار جمع بئر به معنى چاه است. آبارعلى اشاره به چاههایى است كه حضرت امیرمؤمنانعلیهالسلام آنها را در این منطقه حفر كردهاند)، توقف میكنند.
به دستور پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)احرام میبندند وسپس به سوی حرم امن الهی راهی میشوند.
22 روز مانده به غدیر
22 روز... تا عید اهل بیت محمّد(صل الله علیه و اله و سلم)باقى است. [2]
26 ذىالقعده سال 10 هجرى قمرى، 8 اسفند سال10 هجرى شمسى، 24 فوریه سال 632 میلادى
قافله عظیم حج رهسپار قبله گاه مسلمین است. كاروانی با افتخاراتی كم نظیر: كاروانی به قافله سالاری برترین مخلوق آفرینش، كاروانی همسفر با اهل بیت پیامبر6: فاطمه زهرا3 و حسنین8!
تنها یار جدا مانده از كاروان، امیرالمومنین(علیه السلام) است كه برای تعلیم احكام الهی راهی یمن شده و به زودی به قافله ی حاجیان خواهد پیوست.
در این سفر محمد6، پیام آور مهربان خدا مأموریت یافته تا زنگارهاى جاهلیّت را از فریضه عظیم حج بزداید و مناسك و اعمال حج را آنگونه كه خواست خداوند است به مسلمانان بیاموزد.
اما مأموریتی مهم تر نیز در پیش است؛ بیست و دو روز دیگر پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)باید در اجتماع بزرگ مسلمانان در غدیر خم بر فراز منبر روند:
«اى مردم، این آخرین بارى است كه در چنین اجتماعى بپا مىایستم، پس گوش كنید و در مقابل امر پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید،... على به امر خداوند صاحب اختیار و امام شماست و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزى كه خدا و رسولش را ملاقات كنید!» (فرازى از خطبه غدیر.)
21 روز مانده به غدیر
21 روز... به عید روزه داری پیامبران باقی است(روایات چندى تصریح دارد كه حضرت آدم، حضرت ابراهیم، حضرت موسى و حضرت عیسىعلیهمالسلام و هم چنین رسول خدا(صل الله علیه و اله و سلم)در این روز، روزه مىگرفتهاند.[3]
27 ذىالقعده سال 10 هجرى قمرى، 9 اسفند سال10 هجرى شمسى، 25 فوریه سال 632 میلادى
امروز كاروان حج در «رَوْحا» توقف مختصرى كرد. هنگام نماز مغرب و عشا، كاروانیان در «مُتَعَشّى» پیاده شدند و شام را همانجا صرف كردند؛ سپس به راه افتادند
این اوّلین و آخرین حجّ نبوی است كه بر پایه ی وحى آسمانى و دستور قاطع الهی مبنى بر ابلاغ حكم وصایت و امامت صورت میگیرد:
«یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزلَ إلَیكَ مِن ربِّك و إنْ لَم تَفعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ...»[4]
«اى پیامبر! آنچه را كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ كن كه اگر انجام ندهى، رسالت او را نرساندهاى و خداوند تو را از شرّ مردمان حفظ خواهد كرد».[5]
شگفتا...! این چه پیغامى است كه اگر ابلاغ نگردد، رسالت ختم رسل انجام نشده است؟!
شگفتا...! این چه پیغامی است كه خداوند پیغام آورنده اش را نوید ایمنی از شر مردم میدهد؟!
مگر در كنار پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)جز مسلمانان، كسانی از یهود و مجوس و بتپرست وجود دارد تا رسول خدا(صل الله علیه و اله و سلم)از جانب آنها در خطر باشد؟!
به یقین چنین نیست. پاسخ را باید در وجود منافقانى جستجو كرد كه در لباس اسلام مخفى شدهاند.
به زودی در خطبه ی غدیر، مومنین این خطر منافقین را درخواهند یافت!
19 روز مانده به غدیر
19 روز... به عید تكمیل دین باقى است.[6]
29 ذىالقعده سال 10 هجرى قمرى، 11 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 27 فوریه سال 632 میلادى
كاروان عظیم پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)در پنجمین روز از سفر به همراه تمامى اهل مدینه و اطراف آن، - جز آنان كه به دلیل بیمارى نتوانستهاند همراهى كنند- به «سُقْیا» رسیده است.
كاروانی با بیش ازهفتاد هزار نفر؛ اما ده سال پیش، پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)مسیر مكّه تا مدینه را، به همراه تعداد اندكى پیموده بودند... مخفیانه، در شبی پر مخاطره، همان «لیلة المبیت» كه پیشواى جوانمردان، علی(علیه السلام)، هستى خویش را در طَبَق اخلاص گذاشت و دربستر پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)خوابید تا با حفظ جان پیامبر6، هجرت تاریخی ایشان رقم بخورد و اینچنین بود كه نازل گشت:[7] Gو مِنَ النّاسِ مَن یَشرِى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ واللَّهُ رؤُوفٌ بالعِبادِF[8]
«و در میان مردمان، كسى وجود دارد كه جان خود را در راه رضاى خدا مىفروشد و خداوند بر این چنین بندگان مهربان است.»
18 روز مانده به غدیر
18 روز... به روز خبر بزرگ باقى است[9]
30 ذىالقعده سال 10 هجرى قمرى، 12 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 28 فوریه سال 632 میلادى
امروز كاروان حج در مسیر خویش از مدینة تا مكّه، به محلى بنام «أبْواء» مىرسد. این دیار براى پیامبر خدا6، خاطرات تلخى را به یاد مىآورد.
حدود پنجاه و هفت سال پیش، در همین محل بود كه دیدگان مقدّس او در رحلت مادر گرانقدرش اشكبار شد.هر چند محمد امین یتیم شده بود، اما خداوند اورا رها نكرد و بی سرپرست نگذاشت.
حال آیا در نبود این یگانه پیشوا -كه براى مسلمانان، پدرى مهربان است- خداوند امّتش را بىسرپرست رها خواهد كرد و آنان را بسانِ یتیمانى بىپناه، در وادى حیرت، بىراهبر خواهد گذارد؟!
هرگز! كه خود پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)فرمودند:
«أنا و علىٌّ أبَوا هذهِ الاُمَّة»
«من و على، دو پدر این امّتیم.»
آرى، دراین سفر است كه جانشین پیامبر اسلام، سرپرست بعدی مسلمانان، مشخص خواهد شد و امامان پس از او نیز یك به یك معرفی خواهند شد:حسن، حسین،... تا مهدى.
اینك امام عصر، مهدیِ صاحب الزمان، پدر مهربان شیعیان و هدایتگر امّتهاست كه:
«السَّلامُ على مَهدىِّ الاُمَمِ»
«سلام بر مهدىّ امّتها. »
17 روز مانده به غدیر
17 روز... به كامل شدن نعمتهاى الهى باقى است[10]
اوّل ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 13 اسفند سال 10 هجرى شمسى، اوّل مارس سال 632 میلادى
در هفتمین روز از سفر، كاروانیان وارد «جُحْفَه» مىشوند.
جحفه -كه سه راهى مسیرهاى مدینه، عراق و مصر به حساب مىآید- خود یادآور خاطرات شیرینى است. یك سال پیش، در همین محل بود كه امیرمؤمنان(علیه السلام) مأموریت ابلاغ آیات برائت را از ابوبكر تحویل گرفتند. چنانكه مىدانیم، رسول اكرم(صل الله علیه و اله و سلم)فرمان یافته بودند كه آیات آغازین سوره ی برائت را در ایّام حج به مشركان ابلاغ و اتمام حجّت كنند، درابتدا ابوبكر را همراه با چهل نفر، مأمورِ انجام فرمان ساختند؛ اما... ساعتى بعد، جبرئیل نازل گردید و پیغام خدا را رسانید كه:
«این كار را حتماً باید خود پیامبر یا كسى كه از او باشد، صورت دهد.»[11]
بدین سان بود كه امیرمؤمنان(علیه السلام) كه به بیان قرآن «نَفْسِ نبى» و «جان پیامبر» است- مأموریّت یافت تا پیام برائت را به مشركان ابلاغ كند.
16 روز مانده به غدیر
16 روز... به روز افشاى راز نهان شده باقى است
دوم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 14 اسفند سال10 هجرى شمسى، دوم مارس سال 632 میلادى
امروز كاروان حجّة الوداع به «قُدَید» رسیده و در همینجا توقف كرده است.على(علیه السلام) و همراهان او كه براى دعوت به حق و جمعآورى زكات و جِزْیه به نَجْران و یمن رفته بودند نیز راهی مكه شدهاند.
در همین نجران بود كه چند ماه پیش، شصت تن از نمایندگان مسیحیان، به دعوت پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)برای قبول اسلام وارد مدینة الرسول شدند و پس از گفتگوهای بسیار سرانجام از قبول اسلام سرباز زدند و حاضر به پرداخت جزیه هم نشدند. بدین ترتیب به پیشنهاد پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)تصمیم بر مباهله گرفتند:
G...فَقُل تَعالَوْا نَدْعُ أبناءَنا و أبناءَكُم و نِساءَنا و نِساءَكُم وَ أنفُسَنا وَ أنفُسَكُم ثُمَّ نَبتهِلْ فَنَجعَلْ لَعنَتَ اللَّهِ على الكاذِبینَF[12]
«پس بگو: بیایید -حاضر شویم- تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرابخوانیم. سپس دعا كنیم تا خداوند دروغگویان را به لعنت (و مجازات) خویش گرفتار سازد.»
لحظات مباهله فرا رسید.مسیحیان، حیرت زده پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)را میدیدند كه آرام و مطمئن همراه با دختر، داماد و دو نوه ی خردسالش قدم در میدان مباهله میگذارند.
مسیحیان نجران كه شاهد بودند پیامبر اسلام عزیزترین كسان خود را آورده است هراسان شدند. بزرگ آنان گفت:
«ای گروه نصارا! من چهره هایی میبینم كه اگر دست به دعا بردارند،كوهها را جابجا میكنند، مباهله نكنید كه هلاك میشوید!»[13]
چنین بود كه گروهی از مسیحیان نجران مسلمان شدند و بقیه از بیم هلاك شدن، جزیه دادن را پذیرفتند.
از آن پس، شاه مردان، علی(علیه السلام) به گواهى همین آیه به «نفسِ پیامبر و جان رسول خدا» شهرت یافت.[14]
15 روز مانده به غدیر
15 روز... به عید انبیاء و رسولان الهى باقى است.[15]
سوم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 15 اسفند سال 10 هجرى شمسى، سوم مارس 623 میلادی
در نهمین روز سفر حجّة الوداع، كاروان عظیم پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)به «عُسْفان» میرسد. امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز اینك از یمن به سمت مكّه در راه است. پیامبرخدا(صل الله علیه و اله و سلم)انتظارش را میكشند چرا كه تنها با حضور او، آخرین فرمان های الهی اجرا خواهد شد؛ مگر نه اینكه خود به امیرالمومنین(علیه السلام) فرموده بودند:
«یا على، تو اوّل كسى هستى كه به من ایمان آوردى. تو كسى خواهى بود كه در قیامت با من مصافحه مىكنى. تو راست گوىِ بزرگوارى. تو كسى هستى كه جدا سازنده حق و باطلى و حق همواره با توست. تو پیشوا و رهبر مؤمنانى. تو برادر من، وزیر من و بهترین كسى هستى كه پس از من باقى خواهى ماند و وعدههاى مرا انجام مىدهى.»[16]
آرى، آفتاب عمر رسول خدا را چند صباحی بیش تا افول نیست و آنچه باید ابلاغ شود همه به این سفر بستگی دارد.
14 روز مانده به غدیر
14 روز... به عید اهل بیت محمّد(صل الله علیه و اله و سلم)باقى است.[17]
چهارم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 16 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 4 مارس 632 میلادى
امروز، كاروان پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)به «مَرُّ الظَّهْران» رسیده و تا شب در همین جا توقّف خواهد كرد. آنگاه كاروانیان شبانه به سوى «سَرِف» حركت میكنند و به جایى میرسند كه منزل بعد از آن، مكّه معظَّمه است. حاجیان دیگرى هم در بین راه به جمع مسافران حرم امن الهى ملحق شدهاند؛ آنچنان كه اكنون كاروان رسول خدا پذیراى بیش از صد هزار نفر است.
از سوی دیگر فِراق مدینه از یاران خویش، به دهمین روزِ خود رسیده است و مسجد زیباى نبوى، ده شبانه روز است كه بىفروغ مانده؛ همان مسجدی كه سالها پیش، پیامبر اسلام(صل الله علیه و اله و سلم)با ورود به مدینه، شروع به ساختن آن كردند. در كنار مسجد پیامبر6، خانههایی بود كه از برخى از آنها، به جهت افتخار، روزنهها و درهایى به این مسجد باز شده بود. جبرئیل از سوی خدا پیام آورد كه: «درهاى این خانهها به مسجد، همگى بسته شود؛ جز درِ خانه على(علیه السلام).»
جماعتی لب به اعتراض گشودند. پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)در پاسخ آنها فرمودند:
«...به خدا سوگند من از خود نه درى را بستم و نه درى را گشودم؛ بلكه این فرمانى از سوى خداوند است كه باید پیروى كنم.»[18]
12 روز مانده به غدیر
12 روز... به روزِ عرضه ولایت بر اهل آسمانها باقى است.[19]
ششم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 18اسفند سال 10 هجرى شمسى، 6 مارس سال 632 میلادى
دیروز بالآخره قافله حاجیان به مكه معظمه رسید. ساعتی پیش از آن هم امیرمؤمنان(علیه السلام) خود را به پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)رساندند.
قرار بود تا علی(علیه السلام) بخشى از جِزیه مسیحیان نجران را، در قالب یك هزار دست لباس، از ایشان تحویل بگیرند و به محضر پیامبر بیاورند. امیرمؤمنان(علیه السلام) پیش از شتافتن به سوی رسول خدا6، آن لباسها را به جانشین موقّت خود در لشكر سپردند؛ امّا در بازگشت، متوجه مىشوند كه در غیاب ایشان، فرد جانشین لباسها در میان سربازان تقسیم كرده و سربازان آنها را به عنوان لباس احرام بر تن كردهاند!
این عمل بر علىّ مرتضى(علیه السلام) سخت گران مىآید. پس از مواخذه ی جانشین خود، همه لباسها را از سربازان باز پس مىگیرند و در مكّه تحویل پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)مىدهند.
اما پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)در پاسخ آنانكه این عدالت وامانت علوی ناخرسندشان كرده بود، میفرمایند:
«از بدگویى درباره على دست بدارید و زبان در كام گیرید! او در اجراى دستور خداوند، بىپرواست و در كار دیندارىاش سستى روا نمىدارد.»[20]
11 روز مانده به غدیر
11 روز... به روز نجات حضرت ابراهیم(علیه السلام) از آتش باقى است.[21]
هفتم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 19 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 7 مارس سال 632 میلادى
مكّه همچنان پذیراى میهمان عزیز خویش است و میهمان بزرگ در بیم و اندیشه مأموریتی كه بر گردن دارد.
چه چیز رسول خدا(صل الله علیه و اله و سلم)را اینچنین بیمناك كرده است؟ مگر از چه چیزى بیم دارد كه اینچنین از فرجام پیروان خود احساس خطر مىكند؟ نیك بنگریم و در لابهلاى خیل همراهان او بگردیم تا دریابیم كه كدام اندیشه، پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)را مىآزارد؟
مىدانیم كسانی كه با خود قربانى به مكه نیاورده بودند به امر الهی مكلف بودند تا بعد از سعى صفا و مروه از احرام خارج شوند و براى عزیمت به عرفات دوباره احرام ببندند. دریغا... بودند منافقانى كه علیرغم تأكید پیامبر، جاهلانه در احرام باقى ماندند! و در پاسخ به اعتراضات، بىادبانه پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)را مخاطب قرار داده و گفتند: «روا نیست پیامبرمان در احرام باشد و ما به كارهایى مشغول شویم كه با خروج از احرام بر ما حلال شده است.»[22]
تو گویى این كوردلان نفاق پیشه، بیش از پیامبر خدا، از دین خدا خبر داشتند؛ تا بدانجا كه میل خویش را به امر خدا و رسول(صل الله علیه و اله و سلم)مقدّم مىدانستند!
10 روز مانده به غدیر
10 روز... به روز عید و شادى و سرور باقى است.[23]
هشتم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 20 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 8 مارس سال 632 میلادى
امروز روز تَرْویه است. ترویه یعنی ذخیره كردن آب. چون باید براى توقّف در عرفات و بیتوته در مشعر الحرام و نیز اعمال خاصّ مِنا، حجّاج به فكر ذخیره آب باشند، این روز را ترویه نامیدهاند.
امروز پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)با تمامی همراهان از مكه خارج و از راه مِنا به سوى عرفات رهسپار شدند.
لحظات این سفر، رنگ و بوی خاطرات شیرین سالهاى آغازین دعوت نبوى را دارد. در آن روزها هم، پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)مامور ابلاغ وصایت علی(علیه السلام) بودند؛ آن هنگام كه در حضور میهمانان و نزدیكان خود، دست علی(علیه السلام) را -در حالی كه 13 سال بیش نداشت- گرفته و فرمودند:
«به راستى كه این -على- برادر من، وصّى من و خلیفه من در میان شماست. پس به سخنانش گوش فرا دهید و اطاعتش كنید.»[24]
9 روز مانده به غدیر
9 روز... به جشن ملائك در آسمانها باقى است.[25]
نهم ذىالحجّه سال 10 هجرى، 21 اسفند سال10هجرى شمسى، 9 مارس سال 632 میلادى
امروز، روز خودشناسى، روز مناجات با پروردگار و روز معرفت نسبت به حجّت خداست. امروز، روز عرفه است و كاروان، مستقر در عرفات.
صحراى عرفات در روزگار ما، مشخصترین مكانى است كه حجّت خدا و جانشین پیامبر، حضرت مهدی- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّریف- در آن حضور مىیابند و روشنی بخش جمع حاجیان میباشند.
امروز از خیمه گاه رسول خدا(صل الله علیه و اله و سلم)بوی خداحافظی به مشام میرسد.حضرت اینك سوار بر شتر، مسلمانان را پس ازخود، به اهل بیتش سفارش مىكند:
«من دو چیز در میان شما باقى مىگذارم كه اگر آن دو را رها نكنید، گمراه نخواهید شد: قرآن، كتاب خدا و خاندان و اهل بیتم.»[26]
8 روز مانده به غدیر
8 روز... به روز قبول توبه حضرت آدم(علیه السلام) باقى است.[27]
دهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 22اسفند سال 10 هجرى شمسى، 10 مارس سال 632 میلادى
امروز، روز پرخاطره ای است. روزى كه بندگى خالصانه ی پیامبران الهی، ابراهیم و اسماعیل(ع م) را به یاد میآورد. امروز پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)و همراهانش در مِنا قربانى مىكنند. سپس پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)پیروان خویش را مخاطب قرار داده، مىفرمایند: «چند صباحى بیش از عمر من باقى نمانده است. اگر در فرداى روزگار نباشم، این برادرم على است كه در مقابل گمراهان خواهد ایستاد.»
آنگاه میفرماید:
«من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت مىگذارم كه اگر به این دو چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد: كتاب خدا و عترتم، یعنى اهل بیتم؛ این دو هرگز از هم جدا نمىشوند تا در روز قیامت، در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»[28]
پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)دیروز هم در عرفه به این مطلب اشاره كرده بودند.
به راستى، با این همه تأكیدات معناى سقیفه، غصب فدك،... و كربلا چه میتواند باشد؟!
7 روز مانده به غدیر
7 روز... به روز تبریك و تهنیت مؤمنان به یكدیگر باقى است. امام رضاعلیهالسلام فرمودند: در این روز هرگاه برادر مؤمن خود را ملاقات كردید، چنین بگویید: «الحَمْدُللَّهِ الَّذى جَعَلَنا مِنَ المُتِمَسِّكینِ بِوِلایَةِ امیرِالمؤمِنینعلیهالسلام» سپاس خدایى را كه ما را از تمسّك كنندگان به ولایت امیرمؤمنان(علیه السلام) قرار داد.[29]
یازدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 23 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 11 مارس سال 632 میلادى
امروز، روز ستیز با شیطان است. پیامبر خدا(صل الله علیه و اله و سلم)و یارانشان اینك به رَمْىِ جَمَرات سه گانه، به نشانه مبارزه با شیطان مشغولند؛ و به راستی چه كسی مبارزه باشیطان را زیباتر از امیرمومنان به اهل ایمان آموخته است؟!
آنجا كه در بدر، از 70 كشته ی قریش نیمی را خود به تنهایی به خاك هلاكت نشاند.آنجا كه در اُحد، یازده پرچمدارِ سپاه شیطان را به زانو در آورد و هشتاد ضربه را به جان خرید تا جان پیامبر(علیه السلام) را حفظ كند. آنجاكه در خندق، یك ضربه ی شمشیر او برتر از عبادت انس و ملك تا روز قیامت بود. و آنجا كه در خیبر، دربیان شٲن او پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)چنین خطابش كرد:
«یا على، به پیش رو كه جبرئیل از راست تو، میكائیل از جانبِ چپ تو، عزرائیل در جلویت و اسرافیل در پشت سرت قتال مىكنند و نصرت الهى بالاى سر توست و دعاى من از پى، همراهیت مىكند.»[30] و به حق، تنها على(علیه السلام) است كه پس از رسول خدا6، لیاقت سرپرستى و رهبرى مسلمین را داراست.
5 روز مانده به غدیر
5 روز... تا غدیر، روز اجتماع مؤمنین به جهت جشن و سرور باقى است.[31]
سیزدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 25اسفند سال 10 هجرى شمسى، 13 مارس سال 632 میلادى
دراین روز جبرئیل بر پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)نازل مىگردد و از جانب پروردگار، عنوان افتخارآمیز «امیرالمؤمنین» را اختصاصاً برای علىّبن ابىطالب(علیه السلام) به همراه مىآورد. پیامبر خدا(صل الله علیه و اله و سلم)نیز دستور مىدهند تا یكایك یارانشان صاحب ذوالفقار را ملاقات كرده و به او چنین سلام كنند:
«السّلامُ عَلَیكَ یا أمیرَالمُؤمِنین»[32]
اما عده ای از صحابه، ناخرسند از این دستور پیامبر6، لب به تردید و سوال میگشایند و پیامبر را آزرده خاطر و غضبناك میسازند.
این عده كیستند؟!
همانها كه پس از سالهاى سال آرزومندی برای تكیه زدن بر منبر پیامبر، اینك در "حجةالوداع" هم قسم مىشوند كه:
«اگر محمّد از دنیا رفت یا كشته شد، نمىگذاریم خلافت و جانشینى او در اهل بیتش مستقر شود.»[33]
این متن پیمانى است كه با عنوانِ «صحیفه ملعونه» (نوشتار شوم) از آن یاد مىشود. به زودی پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)در خطبه غدیر نسبت به آن هشدار مىدهند.
4 روز مانده به غدیر
4 روز... تا عید غدیر، روز احسان و نیكى در حقّ مؤمنان باقى است.[34]
چهاردهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 26اسفند سال 10 هجرى شمسى، 14 مارس سال 632میلادى
امروز مكّه با میهمان عزیز خود، پیامبر خدا6، براى همیشه وداع مىكند.بیش از یكصد و بیست هزار نفر به حركت در میآیند و سفری پنج روزه را تا غدیر آغاز میكنند.
حتی دوازده هزار نفر از اهل یمن، در جهت مخالف سرزمین خود، و پنج هزار نفر هم از اهل مكه برای درك مراسم غدیر به همراهی رسول خد(صل الله علیه و اله و سلم)شتافته اند!
دوست و دشمن در اینكه امیرمؤمنان(علیه السلام) لیاقت جانشینى رسول خدا را داراست شك ندارند؛ در اینكه او اولین و نزدیكترین و برترین یار پیامبر است و حتی كتاب وحی الهی، آكنده از فضایل و مناقب اوست.
لیكن دشمنان علی(علیه السلام) دل های لبریز از حسد و كینه ی خود را منافقانه در لوای اسلام مخفی كردهاند وگرنه چه كسی جز اهل نفاق، با علی(علیه السلام) دشمنی میكند؟!
«یا على، لا یُحبُّكَ إلّا مؤمنٌ و لا یُبغِضُكَ إلّا منافقٌ»[35]
«اى على!، تو را جز مؤمن دوست نمىدارد و جز منافق كسى با تو دشمنى نمىكند.»
3 روز
آرام آرام به غدیر نزدیك می شویم 3 روز باقی مانده، فقط 3 روز...
3 روز... به انجام مراسم «عقد اخوّت» بین برادران دینى باقى است.[36]
پانزدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 27 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 15 مارس سال 632 میلادى
كاروانیان پس از خروج از مكّه به «سَرِف» رسیدهاند. هنوز تا «غدیر خم» چند منزل دیگر باقى است.اما چرا غدیرخم؟!
غدیر خم از چند جهت قابل توجّه است:
نخست آنكه نزدیك دو راهىِ جدا شدن كاروانهاست. سالیان دراز پس از آن، كاروانهاى حج با رسیدن به وادى غدیر، خاطره شكوهمند غدیر را در دل های خود زنده میكنند.
دیگر آنكه «غدیرخم» آبگیریست در بیابان وسیع و در فضایی سرسبز كه آنرا مكان بسیار مناسبی برای برنامه سه روزه ی ایراد خطبه میسازد.
اینك غدیر خم در انتظار كاروانیان است تا شاهد بیعت همگی آنها با امیرمؤمنان باشد؛در آن لحظه كه پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)عمامه ی خود را به عنوان تاج افتخار بر سر امیرمومنان(علیه السلام) قرار میدهند و میفرمایند:
«عمامه، تاج عرب است.»[37]
2 روز مانده به غدیر
2 روز... به عید غدیر، روز صلوات و برائت از دشمنان باقى است.[38]
شانزدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 28 اسفند سال 10 هجرى شمسى، 16 مارس سال 632 میلادى
قافله عظیم غدیر از «مَرُّ الظَّهْران» گذشته و اكنون به آبادى «عُسفان» رسیده است.
تا جایگاه موعود راهى باقى نیست. جایى كه خداوند مقدّر داشته تا رسول اكرم6، ولایت امیرمؤمنان و یازده فرزند او را به مردم ابلاغ كند و پس از اتمام حجّت با مسلمانان، على(علیه السلام) را به فرمانروایىِ آنان منصوب كند؛ چرا كه چند روزى بیشتر از عُمر مباركش باقى نمانده است.
آرى، خداوند هیچگاه زمین را بدون حجّت باقى نمىگذارد.
اما از سوی دیگر بنیان گذاران "سقیفه"، همزمان با ماجراى غدیر، پیمان نامهاى امضا میكنند و به نظام دادن لشكر خود میپردازند تا از رسیدن خلافت به امیرمؤمنان(علیه السلام) جلوگیرى كنند. در حقیقت در همین روزها است كه صفآرایى جمل، صفّین و نهروان شكل میگیرد. از همین روزها است كه وصی پیامبر ضربت میخورد آن هم به نام اسلام و در محراب عبادت! در همین روزها است كه غدیر تا قربانگاهِ كربلا پیش میرود! چه آگاهانه فرمود امام صادق(علیه السلام):
«آنگاه كه آن پیمان نامه نوشته شد، حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.»[39]
آری، تمام كج اندیشىها در تاریخ اسلام، ریشه در این پیمان نامه ی ناپاك و صحیفه شوم دارد.
1 روز مانده به غدیر
1 روز... به عید غدیر، روز حمد الهى و شكرگزارى باقى است.[40]
هفدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 29اسفند سال 10 هجرى شمسى، 17 مارس سال 632 میلادى
كاروان بزرگ غدیر به همراهى پنج نور مقدّس، پیامبر، امیرمؤمنان، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(ع م ص)، اینك به «قُدَید» رسیده و تا «غدیر خم» راهى باقى نیست. بزودی خطبه غدیر، دشمنان علی را در آتش كینه وحسدشان خواهد سوزاند تا بدانجا كه یكی از همینها، سه روز پس از این واقعه، لبریز از خشم وتردید، بسراغ پیامبرمی آید.او «حارث فِهْرى» است كه میگوید:
«اى محمّد! سؤالى دارم؛ اینكه درباره علىّبن ابىطالب گفتى:"مَن كنتُ مولاهُ فَعلىٌّ مَولاه..." از جانب پروردگار بود یا گفته خود توست؟»
پیشواى اسلام پاسخ مىدهد: «خداوند به من وحى كرده است و واسطه بین خدا و من، جبرئیل است. من اعلام كننده پیام خداوندم و بدون اجازه پروردگارم خبرى نمىدهم.»
حارث مىغرّد و میگوید: «خدایا! اگر آنچه محمّد مىگوید حق و از جانب توست، سنگى از آسمان بر من بیفكن و عذابى دردناك فرو فرست.»
همین كه سخن حارث تمام مىشود و به راه مىافتد، خداوند سنگى از آسمان بر او مىفرستد و وى را در دم هلاك مىگرداند. این گونه، ماجراى اصحاب فیل در برابر دیدگان یكصد و بیست هزار حاضر در وادى غدیر تكرار مىشود![41]
آن گاه فرشته وحى فرود مىآید:
«سَألَ سائلٌ بِعذابٍ واقعٍ لِلْكافرینَ لیسَ لَهُ دافعٌ» (معارج/1 و 2)
«سؤال كنندهاى، عذابى را كه وقوعش حتمى است طلب مىكند. (او بداند كه این عذاب) كافران را در برمى گیرد و هیچكس را توان دفعِ آن نیست.»
[1] . امالى، شیخ صدوق، متوفاى 381 ق، ص 76.
[2] . اشاره به حدیثى از امام رضاعلیهالسلام: عوالمالعلوم، ج 15، ص 223 .
[3] . وسائل الشیعه، ج 7، باب 14، ص
[4] . مائده: 67.
[5] . بحارالانوار، ج 37، ص 206 و برخى مدارك معتبر از اهل سنّت مانند: تفسیر كبیر، فخر رازى/ شافعى، ج3، ص 636/ عمدة القارى، فى شرح صحیح البخارى/ ابنالعینى حنفى، ج8، ص584/ الفصول المهمّة، ابنصباغ مالكى، ص 27/ الدّر المنثور، سیوطى/ شافعى، ج2، ص298/ ینابیعالمودّة، قندوزى حنفى، ص120.
[6] . اشاره به آیة 3 سوره مائده.
[7] . بحارالانوار، ج 36، ص51-40 / الغدیر، ج2، ص49-48 و برخى مدارك معتبر مربوط به اهل سنّت مانند: مسند احمد حنبل، ج1، ص348/ تاریخ طبرى، ج2، ص 101-99؛ طبقات ابنسعد، ج1، ص212/ سیرةابنهشام، ج2، ص291/ تاریخ خطیب بغدادى، ج13، ص191.
[8] . بقره: 207.
[9] . اشاره به آیة1 سورة نباء، مصباح كفعمى، ص698.
[10] . اشاره به آیة 3 سورة مائده.
[11] . بحارالانوار، ج35، ص284-313/ الغدیر، ج6، ص341-338، به استناد هفتاد و سه دانشمند سنّى از جمله: مسند احمد حنبل، ج3، ص212 و 283/ جامع ترمذى، ج2، ص135/ الدّر المنثور، سیوطى، ج3، ص209.
[12] . آلعمران: 61.
[13] . بحارالانوار، ج35، ص271-257.
[14] . بحارالانوار، ج25، ص223 و برخى از مدارك معتبر اهل سنّت از جمله: صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه/ صحیح ترمذى، ج2، ص 300/ مسند احمد، ج1، ص 185.
[15] . اشاره به حدیث نبوى9 كه فرمود: «انبیاء و اوصیاء روز غدیر خم را عید مىگرفتند.» عوالمالعلوم، ج15، ص211، در برخى مدارك این روز را روز ادریس، هود، و ... نیز نامگذارى كردهاند.
[16] . بحارالانوار، ج39، ص207 و از اهل سنّت مانند: كنزالعمّال، ج6، ص 402.
[17] . اشاره به حدیثى از امام رضا7، عوالمالعلوم، ج15، ص223.
[18] . بحارالانوار، ج1، ص 20 و 23 و برخى از مدارك معتبر اهل سنّت مانند: صحیح ترمذى، ج2، ص301/ مستدرك الصحیحین، ج3، ص116 و 125.
[19] . اشاره به حدیثى از امام رضا7، عوالمالعلوم، ج15، ص224.
[20] . بحارالانوار، ج21، ص385 و برخى مدارك معتبر اهل سنّت مانند: مسند احمد، ج3، ص68/ مستدرك الصحیحین، ج3، ص134.
[21] . روز نجات حضرت ابراهیم7 از آتش نمرودیان را این روز مىداند: عوالمالعلوم، ج15، ص212 - 222.
[22] . بحارالانوار، ج21، ص391 و برخى مدارك اهل سنّت مانند: مسند احمد، ج1، ص50.
[23] . اشاره به روایتى از امام صادق7، عوالمالعلوم، ج15، ص213.
[24] . بحارالانوار، ج18، ص163 و برخى مدارك اهل سنّت مانند: مسند احمد، ج1، ص159/ تاریخ طبرى، ج1، ص217/ كنزالعمّال، ج6، ص401/ كامل ابناثیر، ج2، ص24.
[25] . اشاره به روایتى از امام رضا7، عوالمالعلوم، ج15، ص222.
[26] . بحارالانوار، ج29، ص340 به نقل از جامع الاصول، ج1، ص278/ صحیح ترمذى، ج5، ص663 (هر دو مدرك كه از منابع معتبر اهل تسنن است و اشاره به ا ین مطلب دارد كه حدیث مذكور در عرفه بیان شده است.
[27] . روز قبول توبة حضرت آدم7 را پس از خارج شدن از جنّت، این روز مىداند: عوالمالعلوم، ج15، ص212.
[28] . برخى مدارك از اهل سنّت مانند: مستدرك الصحیحین، ج3، ص109/ خصائص نسایى، ص21 (هر دو مدرك صریحاً اشاره دارد كه حدیث فوق در غدیر خم نیز بیان شده است.
[29] . عوالمالعلوم، ج15، ص223.
[30] . بحارالانوار، ج21، ص18 و برخى از مدارك اهل سنّت مانند: مسند احمد، ج1، ص199/ كنزالعمّال، ج6 ، ص395/ ذخائرالعقبى، ص76/ مستدرك الصحیحین، ج3، ص173.
[31] . اشاره به حدیثى از امیرمؤمنان7 كه به این امر سفارش فرمود: عوالمالعلوم، ج15، ص209.
[32] . بحارالانوار، ج37، ص111 و 120 و ج37، باب54 و مداركى از كتب اهل سنّت كه اذعان مىكنند پیامبر9 چنین لقبى را به حضرت علی داده است: حلیة الأولیا، ج1، ص63 / تاریخ بغداد، ج13، ص122.
[33] . بحار الانوار، ج17، ص29 و ج28، ص85 و ج37، ص114.
[34] . اشاره به حدیثى از امیرمؤمنان7: عوالمالعلوم، ج15، ص209.
[35] . پیامبر اسلام9: برخى مدارك معتبر از اهل سنّت: صحیح مسلم، كتابالایمان/ جامع ترمذى، ج2، ص229/ الریاض النضرة، ج2، ص213/ كنزالعمال، ج6، ص391/ أسنى المطالب، ص8.
[36] . براى آشنایى با این سنّت اسلامى مراجعه كنید به: مستدرك الوسائل، محدّث نورى(ره)، ج1، ص456، باب3، (چاپ قدیم) و نیز اسرار غدیر، محمدباقر انصارى، ص220.
[37] . الغدیر، ج1، ص291 و عوالم العلوم، ج15 / 3 / ص199 و از منابع اهل سنّت مانند: الریاض النضرة، محب الدین طبرى، ج2، ص217/ كنزالعمّال متّقى هندى، ج8، ص60 / شرح المواهب زرقانى، ج5، ص10.
[38] . اشاره به حدیثى از امام صادق7، بحار، ج37، ص171.
[39] . بحارالانوار، ج24، ص366 و ج28، ص123.
[40] . اشاره به حدیثى از امام صادق7، بحار، ج37، ص170.
[41] . بحارالانوار، ج37، ص136/ الغدیر، ج1، ص246-239 و برخى مدارك از منابع اهل سنّت مانند: تفسیر قرطبى، در تفسیر سورة معارج/ الفصول المهمّه، ابنصباغ مالكى، ص26/ تذكرة ابنجوزى، ص19/ فیض القدیر مناوى شافعى، ج6، ص 218.