ویرانه نه آن است که جمشید بنا ساخت ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
عکس تو رو طاقچه قلب منه بهترین خاطره عمر منه دل اگه بخواد بیفته بشکنه عکستو طوری گذاشتم نشکنه
چندیست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم براهت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام
آنشب که دلی بود به میخانه نشستیم . آن توبه صد ساله به پیمانه شکستیم . از آتش دوزخ نهراسیدیم که آن شب . ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم .
آنکه چشمان تو را اینهمه زیبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما میکرد یا نمی داد به تو اینهمه زیبایی را یا مرا در غم عشق تو شکیبا میکرد
باز در کلبه ی عشق ، عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
تو به اندازه تنهایی من زیبایی ، من به اندازه زیبایی تو تنهایم
اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنن
هیچ وقت از خدا نخواه که همه ی دنیا مال تو باشه … همیشه از خدا بخواه کسی که همه ی دنیای توست مال کسی دیگه نباشه