• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4137روز قبل
اهل بیت

انس و الفت با پدر

پیغمبر (ص) همواره شدت علاقه و دوستى خویش را نسبت به فاطمه بین مسلمانان ظاهر مى‏كرد روزى عایشه از آن حضرت پرسید: چه كسى را بیش از همه دوست دارى؟
فرمود: از زنان، فاطمه و از مردان على را. (1)
و نیز در عظمت مقام فاطمه علیهاالسلام همین بس كه چون فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد مى‏شد آن حضرت به احترامش برمى‏خاست و رویش را مى‏بوسید و به او خوش‏آمد مى‏گفت و سپس دستش را مى‏گرفت و بر جاى خودش مى‏نشاند. (2)
و همواره عادت آن حضرت بر این بود كه به هنگام سفر با آخرین نفرى كه خداحافظى مى‏كرد. فاطمه بود و به وقت بازگشت پیش از همه به دیدار او مى‏شتافت.
برخورد فاطمه (س) با پدر برخوردى مؤدبانه و بسیار متواضعانه بود بگونه‏اى كه فاطمه بیش از همه در تكریم و تعظیم مقام رسالت سعى نموده و پیشه كمال ادب و وقار در رفتار او مشهود بود. گرچه رابطه این دختر و پدر بسیار عاطفى و سراسر محبت و صمیمیت بود، اما این مانع احترام نسبت به پیامبر (ص) نمى‏شد. فاطمه (س) فرمود:
وقتى آیه‏ى 63 سوره‏ى نور نازل شد (3)
دیگر شرم كردم به پیامبر بابا بگویم و او را پیامبر خدا صدا كردم. حضرت از من روى برگرداند. چند بار به همین ترتیب صدا كردم. و او جواب نداد. سپس فرمود: فاطمه جان این آیه درباره‏ى تو و خاندانت نازل نشده است. در رابطه با جفاكاران خودخواه فرود آمده است. «أنت منّى و انا منك. قولى یا ابه، فانّها أحیى للقلب و أرضى للرّب» «تو از منى و من از تو هستم. تو بگو بابا زیرا این سخن، دل را زنده و خدا را خشنود مى‏سازد» (4)
در اكرام نسبت به پیامبر (ص) همین بس كه او مشغول نماز (مستحبى) بود، چون صداى پیامبر (ص) را شنید نماز را رها كرد و بسوى آن حضرت آمد و به او سلام كرد. پیامبر (ص) پس از جواب دست بر سر او كشید و فرمود: دخترم حالت چطور است؟ خدا تو را مورد رحمت و غفران قرار دهد. (5)
1- مستدرك حاكم ج 3/ 157.
2- مستدرك حاكم ج 3/ 157.
3- لا تجعلوا دعاء الرسول بینكم كدعاء بعضكم بعضا.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 33.
5- بحارالانوار، ج 43، ص 40.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Koodaki/03.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:29
اهل بیت

انس و الفت با مادر

فاطمه علیهاالسلام پنج سال و دو ماه از عمر مبارك خود را در كنار مادر سپرى كرد. پنج سال كه مملو بود از دنیاى عاطفه و محبت بین این مادر و فرزند علیهاالسلام.

انس فاطمه علیهاالسلام و خدیجه علیهاالسلام از زمانى آغاز شد كه خدیجه علیهاالسلام نور فاطمه علیهاالسلام را در رحم خویش احساس كرد. آن زمان كه از شدت تنهائى (بدلیل دورى كردن زنان قریش و بنى‏هاشم از او دلهره براى وجود مبارك رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏رفت تا در درون خدیجه علیهاالسلام صبر، گریبان چاك كند؛ صداى نازنین و آرامش‏بخش فاطمه علیهاالسلام مادر را آرام مى‏كرد. ارتباط و محبتى كه بین هیچ مادر و دخترى برقرار نبوده و نخواهد بود.

پهنه‏ى این ارتباط عاطفى فقط به دوران باردارى خدیجه علیهاالسلام محدود نشد؛ بلكه تا آخرین لحظات حیات ایشان ادامه داشت. خدیجه علیهاالسلام آنچه را كه یك مادر در طول زندگى مى‏بایست به دختر خویش بیاموزد، در این پنج سال به فاطمه علیهاالسلام آموزش داد. و شاید گاهى نیز این خدیجه علیهاالسلام بود كه از دریاى بى‏كران فاطمه علیهاالسلام بهره مى‏برد.

براى فهم بهتر آنچه كه ما آنرا كودكى در زمان حیات مادر مى‏نامیم؛ نظر به رویدادهاى تاریخى و شرایط حاكم بر آن مقطع زمانى لازم و ضرورى است؛ از پنج سال همراهى فاطمه علیهاالسلام با مادر، دو سال اول همراه با تنش و اضطراب مدام در شعب ابى‏طالب گذشت. و چهار سال بعد همراه بود با، آزرده‏خاطریهاى خدیجه علیهاالسلام بخاطر عملكرد كفار و فشارهاى روانى حاكم بر خانه‏ى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم كه همه و همه در روح لطیف و پراحساس دختر كوچك خانه‏ى وحى و ارتباط او با مادر اثرگذار بود.

در عین حال كهولت سن خدیجه علیهاالسلام نیز بر ارتباط بین این مادر و دختر بى‏تأثیر نبوده است. اما همین دوران كوتاه آنچنان عشقى از وجود مبارك مادر در دل فاطمه علیهاالسلام ایجاد كرده بود كه، سالها بعد از آن هرگاه نام خدیجه علیهاالسلام در حضور فاطمه علیهاالسلام مى‏آمد، اشك از چشمان نازنین فاطمه علیهاالسلام جارى مى‏شد. بى‏تابیهاى فاطمه علیهاالسلام بعد از فوت خدیجه علیهاالسلام نیز خود بیانگر این وابستگى عاطفى فاطمه علیهاالسلام به مادر مى‏باشد.

 منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Koodaki/04.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:29
اهل بیت

رحلت عمو و مادر بزرگوارشان در سال عام ‏الحزن

قضاى الهى چنان بود كه مرگ این زن فداكار- خدیجه نخسیتن بانوى مسلمان- با مرگ ابوطالب در یكسال اتفاق افتاد آنهم در فاصله‏اى كوتاه (1)
فاطمه (ع) چنانكه از قرآن كریم درس گرفته است باید این آزمایش را هم ببیند مرگ خویشاوندان براى او آزمایش دیگرى است. باید برابر این دشوارى بردبارى نشان دهد و منتظر بشارت پروردگار باشد (2)

آن آزمایشها آزمایش جسمانى بود و این امتحان، آزمایش قدرت نفسانى است. مادرش تنها غمخوار پدر در خانه بود و ابوطالب او را برابر دشمنان بیرونى حمایت مى‏كرد. با بودن ابوطالب مشركان مكه نمى‏توانستند قصد جان پدرش را بكنند. زیرا خویشاوندان او- تیره‏ى بنى‏هاشم- تیره‏اى بزرگ بودند اگر مكنت و مال آنان در حد بنى‏زهره، بنى‏مخزوم و یا بنى‏حرب نبود، هیچ قبیله‏اى در شرافت و بزرگوارى با آنان برابرى نمى‏كرد.

مهتران مكه و ثروتمندان شهر مى‏دانستند اگر به قصد جان محمد (ص) برخیزند، بنى‏هاشم خاموش نمى‏نشینند، و بسا كه تیره‏هاى دیگر نیز به حمایت آنان برخیزند. ناچار درون پر تلاطم خود را با آزار آرام مى‏كردند. دشنام، ریشخند، سنگ‏پرانى، دهن‏كجى، تهمت: حربه‏هائى كه ناتوانان از آن استفاده مى‏كنند. تقدیر چنین بود كه فاطمه (ع) شاهد همه‏ى این منظره‏ها باشد، و پس از تحمل این رنج‏ها آن دو صحنه‏ى دلخراش را نیز ببیند.

اكنون فاطمه دیگر دختر خانواده نیست. او جانشین عبداللَّه، عبدالمطلب، ابوطالب و خدیجه است. (اُمّ‏أبیها) چه كنیه‏ى مناسبى! مام پدر. او باید وظیفه‏ى مادرش را عهده‏دار شود. باید براى پدرش هم دختر و هم مادر باشد.

1 ـ اما به نقل از شیخ كلینى، ابوطالب یكسال پس از مرگ خدیجه درگذشت (اصول كافى ج 1 ص 44).

2 ـ و بشرالصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للَّه و انا الیه راجعون (البقره: 155- 156).

 

 

يکشنبه 13/12/1391 - 13:29
اهل بیت

سوز هجران مادر

خدیجه علیهاالسلام از دنیا رفت و این در حالى بود كه فاطمه علیهاالسلام پنج سال و دو ماه و بیست روز بیشتر نداشت.
در این زمان تحمل درد یتیمى براى فاطمه علیهاالسلام بسیار سخت بود.

چون حضرت خدیجه علیهاالسلام از دنیا رفت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به همراهى اصحاب او را با احترام بسیار تشییع كردند و براى خاكسپارى به قبرستان حجون آوردند. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به احترم خدیجه علیهاالسلام و به منظور شكستن رسمى از رسوم جاهلیت خود به درون قبر رفت و خدیجه علیهاالسلام را كه یادگار سالها رنج و مجاهدت بود به خاك سپرد.

امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: فاطمه علیهاالسلام از نبود مادر دلتنگى مى‏نمود. و از همگان سراغ مادر مى‏گرفت. ناامید به سراغ پدر رفت، دامان پدر را گرفته و به دور پدر مى‏گشت، كه «یا ابتاه أین اُمى»؟ اى پدر جان مادرم كجاست؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم خواست تا پاسخ دختر كوچك خود را بدهد، اما چگونه به فاطمه‏اش خبر دهد كه از این به بعد مادر را نخواهد دید؟! و از آغوش گرم و پرعطوفت مادرى چون خدیجه علیهاالسلام محروم خواهد بود؟

در همین لحظات فرشته‏ى وحى كه در همه لحظات سخت یاریگر خاندان رسالت بود؛ نازل شد و از طرف پروردگار جل و علا براى فاطمه علیهاالسلام پیام آورد كه: «ان ربك یأمرك ان تقرأ على فاطمة السلام» اى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم پروردگار فرمان مى‏دهد كه بر فاطمه علیهاالسلام سلام برسانى و به او بگوئى كه:

«ان أمُّك فى بیت من قصب كعابه من ذهب و عمده من یاقوت احمر بین آسیه امرأة فرعون و مریم بنت عمران...»
مادرت در كاخى از مروارید كه اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است جاى دارد. او در كنار آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران دو زن از زنان برگزیده‏ى عالم میهمان نِعَم پروردگار است.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم پیغام پروردگار را به فاطمه علیهاالسلام ابلاغ كرد، فاطمه علیهاالسلام كه دریاى معرفت و دانش و بینش بود. با شنیدن پیغام پروردگار آرام گرفت. و فرمود:
«ان اللَّه هو السلام و منه السلام و الیه السلام.» (1)
پروردگار من خود سر منشاء و آغاز سلام است، سلام مخصوص اوست و به او بازمى‏گردد. سپس سر را به دامان پدر گذارد و رضایت خود را بر رضاى پروردگار اعلام كرد.
1 - بحارالانوار ج 16 ص 1.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Koodaki/07.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:28
اهل بیت

فاطمه كلمة الله

قرآن كریم به هنگام طرح قصه آدم سلام الله علیه مى‏فرماید:

«فتلقى آدم من ربه كلمات‏» (1)

سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دریافت نمود.

در تبیین وتفسیر كلمات آمده است كه منظور انوار عترت طاهره است، بدین معنا كه انوار عترت طاهره همان مقامات علمى است. كه حضرت آدم سلام الله علیه آن را تلقى كرد وزمینه نجات او فراهم گردید و در این میان همانطور كه حضرت امیرسلام الله علیه در مجموعه عترت قرار دارد، حضرت زهرا هم در آنجا مى‏تابد و این كه فاطمه زهرا صلوات الله علیها معروف ومشهور شده، نه براى آن است كه، زن تنها در حضرت زهرا خلاصه شده است.

‏بلكه به این دلیل است كه آن حضرت دیگران را تحت الشعاع قرار داده است. به عنوان مثل معصومین دیگر نیز مانند حضرت امیرسلام الله علیه، معروف نیستند واگر در عرف بخواهند مثل ذكر بكنند، به حضرت على... مثل مى‏زنند. در صورتى كه همه ائمه نور واحدند.

همانطورى كه در بین معصومین، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه معروف والگو شده است، در بین زنان هم حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها اشتهار یافته است وگرنه زنان فراوانى بودند كه هم از عصمت‏برخوردارند و هم از كمال متعارف وفوق متعارف، ولیكن علت این كه حضرت زهرا در بین زنان معروف شده همان علتى است كه بدان سبب، حضرت على... در بین ائمه معروف شده است.

پس مراد از لفظ كلمات در آیه شریفه

«فتلقى آدم من ربه كلمات‏»

اسماء الهى است وبارزترین مصداق اسماء الهى، عترت طاهره‏اند كه در بین آنان، فاطمه زهرا صلوات الله علیها مى‏درخشد.

پى‏نوشت:

1. بقره،37.

منبع:

كتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص 143

نویسنده: آیة الله جوادى آملى

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Kalame_Allah.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:20
اهل بیت

نگرش فاطمى در بیدارى زن مسلمان

در جهان امروز، جامعه مسلمانان به عنوان دومین جامعه بزرگ مذهبى است كه بیش از 5/1 میلیارد عضو دارد كه روز به روز در حال گسترش است و زنان نیز بیش از نیمى از این جامعه را تشكیل مى‏دهند. در چنین جامعه‏اى، شناخت الگوى راستین براى زنان مسلمان مى‏تواند تأثیر شگرفى بر جاى بگذارد. یكى از بزرگ‏ترین درس‏هاى عملى از حضرت زهرا علیهاالسلام حضور فعّال در صحنه‏هاى اجتماعى ـ سیاسى با حفظ عفّت و حجاب و ارزش‏هاى وجودى زن است كه در انقلاب اسلامى، جلوه یافت و الگویى براى زنان مسلمان در سطح جهان گردید. تأسّى به اسوه و الگوى برتر زنان جهان، حضرت زهرا علیهاالسلام ، گامى نوین و حرفى نو مطرح ساخت كه زن مسلمان در اقصا نقاط جهان، از آسیا تا آفریقا، از اروپا تا آمریكا، مى‏تواند با تكیه بر الگوى عملى فاطمى، به خودباورى و احیاى هویّت اسلامى دست یازد؛ همچنان كه زنان مسلمان در سطح جهان با احیاى عزّت اسلامى و مبارزه با ساختارهاى موجود و جنبش‏هاى فمنیستى و قوانین موجود در جهت تثبیت ارزش‏هاى زن مسلمان گام برداشتند.

قدرت یافتن جنبش‏هاى زنان مسلمان و حضور آن‏ها در عرصه‏هاى بیدارى و حق‏طلبى نماد بارزى است كه با پى‏روى از الگوى آموزه‏هاى دینى فاطمى به وجود آمده است؛ به‏گونه‏اى كه رسانه‏هاى غربى همواره از تأثیر انقلاب اسلامى و تغییر رویه زنان مسلمان در سراسر جهان سخن گفته‏اند؛ صحبت از زنانى كه روزى در فرهنگ برهنگى غوطه‏ور بودند و امروز با شناخت حقیقت وجودى خویش، در جبهه جنگ و جهاد و شهادت تا مرحله ایثار جان نیز گام نهاده‏اند. الدستور در یكى از گزارش‏هاى خود به این موضوع اشاره كرده، مى‏نویسد: بیدارى زنان لبنانى، آنان را به مسلسل كلاشینكف و بمب‏هاى مولوتف مجهّز ساخت. اردوگاه زینبیه در بعلبك، كه زیر نظر دفتر زنان انقلابى وابسته به دایره جنبش‏هاى آزادى‏بخش اداره مى‏شود، اینك به عنوان مكانى مقدّس براى فعالیت زنان جنوب لبنان به شمار مى‏رود.(46)


نیویورك تایمز در گزارش دیگرى با تكیه بر بیدارى زنان مسلمان و تلاش آن‏ها براى احقاق حقوق واقعى‏شان مى‏نویسد: جنبش‏هاى زنان در كشورهاى اسلامى بسیار قوى و متشكّل مى‏باشد و زنان در این كشورها، فعالیت‏هاى زیادى براى كسب حقوق خود در چارچوب‏هاى غیرمذهبى و مذهبى انجام مى‏دهند ... در تمام دنیاى اسلام، از شمال آفریقا و خاورمیانه تا جنوب شرقى آسیا، انواع گوناگونى از افراد و گروه‏هاى حقوق زنان، با فرهنگ‏هاى متفاوت، اما مشترك در داشتن ایمان قوى در حال ایجاد جنبش هستند.(47)


امید است زنان مسلمان ایران و جهان با حضور بیدارگرانه خود و كسب آگاهى نسبت به مسائل اسلامى و شناخت اسلام واقعى، با داشتن الگوهایى همچون حضرت زهرا علیهاالسلام ، كه افتخار زنان جهان است، بیش از پیش این موهبت و رحمت الهى را درك كنند و حضور خود را در صحنه‏هاى گوناگون جامعه در چارچوب اسلامى تداوم بخشند.

نتیجه مبارزه

اگر مبارزات سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان «سقیفه بنى ساعده» خاتمه مى‏یافت. اما خداوند اراده كرده بود كه ریحانه نبى و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسى را در مدت كوتاهى بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آن حضرت، تجلّى‏بخش امامت بود. دفاع فاطمه زهرا علیهاالسلام از حریم امامت و ولایت بود كه توانست از قتل حضرت على علیه‏السلام جلوگیرى كند و تا حدى جوّ متشنّج سیاسى آن روز مدینه را كنترل نماید و حقّانیت حضرت على علیه‏السلام را به مرور زمان ثابت كند تا در سال‏هاى بعد، با بیعت مردم با حضرت على علیه‏السلام مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامه‏دهنده خط‏مشى سیاسى و مبارزاتى مادر نمونه‏شان باشند. همو بود كه دخترى همچون زینب علیهاالسلام را در كانون تربیتى خویش پرورش داد تا در كربلا ادامه‏دهنده و پیامبر خون امام حسین علیه‏السلام باشد.

مبارزات سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام نشان دادند كه یك زن، كه عنصر پیونددهنده بین رسالت و امامت است، چگونه مى‏تواند با جثه ضعیف خود و روح عظیم الهى خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش كشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهى را دنبال كند و فریب سیاست‏پیشگان زر و زور و تزویر را نخورد و نشان دهد كه در سخت‏ترین عرصه‏هاى سیاسى و اجتماعى جامعه، كه حتى مردان رزم‏دیده و مقاوم هم دچار تزلزل مى‏شوند، یك زن ایستا و مقاوم مى‏تواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خویش را جانانه به ثمر برساند.


حضور سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام نشان داد كه یك زن با آگاهى و اتخاذ شیوه‏هاى سیاسى مدبّرانه مى‏تواند در صحنه‏هاى گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفكر «عدم حضور زن در اجتماع» را نفى مى‏كند، بلكه انحصار حضور مردان در عرصه‏هاى سیاسى را به نقّادى مى‏كشاند و بر آن مهر ابطال مى‏زند.


راضیه مرضیه علیهاالسلام با زندگى و مبارزه خود، در عرصه‏هاى گوناگون اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، عبادى، خانه‏دارى، همسردارى، تربیت فرزند و بخصوص در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى، نشان داد كه یك زن مى‏تواند با حفظ حریم عفّت و ارزش‏هاى انسانى، در تمامى عرصه‏هاى جامعه حضور داشته باشد و اسلام چنین مى‏خواهد كه زن نیز همچون مرد، در تمام عرصه‏هاى جامعه عنصرى فعّال و پویا باشد و با پیروزى انقلاب اسلامى، این تحوّل و نگرش نسبت به زن در جامعه ایجاد شد و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، حضرت امام خمینى رحمه‏الله ، و مقام معظّم رهبرى، حضرت آیة‏الله خامنه‏اى، نیز در سخنان خود بر این امر تأكید داشته و صحّه گذاشته‏اند.


دخت گرامى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و انسیه حورا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، با اخلاق و رفتار و كارنامه عملى و فكرى خویش، مكتبى را براى زنان پایه‏گذارى كرد كه زمزم تكامل و تعالى و چشمه‏سار والاى كرامت انسانى است، كه زنان امروز نیز با تأسّى به این اسوه و الگوى برتر، مى‏توانند به گسترش ارزش‏هاى دینى بپردازند و با ایجاد حسّ مسئولیت‏پذیرى، خودسازى، روحیه شهادت‏طلبى، دفاع، انفاق و ایثار و استقامت و پایدارى و صبر، تلاش كنند تا در جهان امروز، به جایگاه حقیقى خویش دست یابند و بدین‏وسیله، با بازبینى سنّت‏هاى جاهلى و احقاق حقوق الهى و شرعى و تكیه بر هویّت اسلامى، با حفظ حجاب به عنوان نماد استقامت(48) و پایدارى، مسیر فاطمى را ادامه دهند. بى‏سبب نیست كه یوسف زهرا علیهاالسلام الگوى تمام عیار خویش را در زمان ظهور این‏گونه معرفى مى‏كند:


«فى ابنة رسول‏اللّه لى اسوةٌ حسنه»؛ در دختر رسول خدا، فاطمه زهرا علیهاالسلام براى من، اسوه‏اى نیكو و شایسته است.

پى‏نوشتها:


1- كارشناس ارشد علوم سیاسى و مسئول آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامى استان تهران.

2. جمشید هاشمیان‏فر، رضایت جوانان و گرایش آن‏ها به الگوى خودى، ص 1.


3. محمدرضا شرفى، جوان و نیروى چهارم زندگى، ص 17.


4. روح‏الله موسوى خمینى، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1366، ج 5، ص 283.


5. امام خمینى، در جستجوى راه از كلام امام رحمه‏الله ، دفتر سوم: زن، چ دوم، تهران، امیركبیر، 1363، ص 129.


6. عایشه مى‏گوید: «فاطمه در سخن گفتن، شبیه‏ترین مردم به رسول خدا بود؛ وقتى بر پغمبر وارد مى‏شد، آن حضرت دستش را مى‏گرفت و مى‏بوسید و بر جاى خود مى‏نشانید. هر گاه رسول خدا بر فاطمه وارد مى‏شد، به احترام پدر از جاى برمى‏خاست، دست آن حضرت را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشانید.» (على بن عیسى الاربلى، كشف الغمّه، تبریز، مكتبة بنى هاشمى، 1381 ق، ج 2، ص 79 / محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، اسلامیه، 1354، ج 43، ص 6 و نیز ر. ك: ناصر مكارم شیرازى، زندگانى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، تهران، میقات، 1366.)


7. قال ابوجعفر علیه‏السلام : «كان رسول اللّه اذا اراد السفرَ سلّم على من اراد التسلیم علیهم من اهله، ثمّ یكون آخر من یسلّم علیه فاطمة علیهاالسلام فیكون وجهُه الى سفره من بیتِها و اذا رجع بدا بها»؛ امام باقر علیه‏السلام فرمود: زمانى كه رسول خدا اراده سفر داشت، با كسانى از اهل بیتش كه قصد خداحافظى با آن‏ها داشت خداحافظى مى‏كرد، سپس آخرین كسى كه با او خداحافظى مى‏كرد، فاطمه بود و از خانه فاطمه به سفر مى‏رفت و زمانى كه برمى‏گشت، ابتدا بدان وارد مى‏شد. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 83 و نیز ر. ك: سیدجعفر شهیدى، زندگانى فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چ دهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.)


8. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، تصحیح سید هاشم رسول محلاّتى، قم، علاّمه، ج 3، ص 141 / على بن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 92.


9. ابن شهر آشوب، پیشین، ج 1، ص 60، ص 71، ص 174 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 18، ص 187 و ص 209.


10 امام حسن عسكرى علیه‏السلام فرمودند: زنى خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و گفت: مادر ناتوانى دارم كه در امر نماز به مسئله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاده است كه سؤال كنم، و مسئله را مطرح نمود. حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب آن مسئله را داد. آن زن سؤال دوم و سوم را كرد و سپس تا ده مسئله از حضرت پرسید و حضرت علیهاالسلام همه را پاسخ داد. سپس آن زن از كثرت سؤال خجالت كشید و عرض كرد: اى دختر رسول خدا، دیگر مزاحم نمى‏شوم، خسته شدید، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خجالت نكش! هر سؤالى دارى بگو تا جواب دهم. من از سؤالات تو خسته نمى‏شوم و با كمال میل جواب مى‏دهم. اگر كسى اجیر شود كه بار سنگینى را بر بام حمل كند و در ازاى آن، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته مى‏شود؟ زن پاسخ داد: نه. حضرت فرمود: خدا در برابر هر مسئله آن‏قدر به من ثواب مى‏دهد كه بیشتر است از اینكه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد. با وجود این، آیا از جواب دادن مسئله خسته مى‏شوم؟ (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 31.)


امام حسن عسكرى علیه‏السلام مى‏فرماید: دو نفر زن كه یكى مؤمن و دیگرى معاند بود، در یك مطلب دینى با هم نزاع داشتند؛ براى حل اختلاف خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام آمدند. چون حق با زن مؤمن بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل و برهان تأیید كرد و بدین وسیله، بر زن معاند پیروز گشت. حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن گفت: فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیش از غم و اندوه زن معاند مى‏باشد. (عبداللّه بحرانى اصفهانى، عوالم العلوم، ج 11، ص 627 / محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 2، ص 8.)


در پاسخ‏گویى به سؤالات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله كه در مسجد از پیروانش مى‏پرسید، على علیه‏السلام همان سؤالات را از فاطمه علیهاالسلام مى‏پرسید و به پیامبر پاسخ مى‏داد. (طبرسى، احتجاج، ج 1، ص 11 / عبداللّه بحرانى اصفهانى، پیشین، ج 11، ص 223 / قاضى نورالله شوشترى، احقاق الحق، تعلیقات شهاب‏الدین مرعشى نجفى، قم، مكتبة آیة‏اللّه مرعشى نجفى، 1403 ق، ج 10، ص 257 و 233 و 226 / محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 94.)


11. قال رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «اولُ شخصٍ تدخل الجنةَ فاطمة»؛ اول كسى كه وارد بهشت مى‏شود، فاطمه است. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 44) امام باقر علیه‏السلام فرمودند: «به خدا! اى جابر، در روز قیامت حضرت فاطمه شیعیان و دوستانش را جدا مى‏كند؛ همچنان‏كه پرنده دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏كند. (محمّدباقر مجلسى، پیشین و نیز ر. ك: سیدمحمّد كاظم حائرى قزوینى، فاطمه از ولادت تا شهادت، چ سوم، تهران، امیركبیر، 1365.)


12. قال رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «فاطمةُ بضعةٌ مِنّى مَن سرّها فقد سرّنى و مَن ساءها فقد سائنى»؛ پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ كسى كه او را خشنود كند همانا مرا خشنود كرده است و هر كس وى را ناراحت كند، مرا ناخشنود ساخته است. (محمّد بن نعمان مفید «شیخ مفید»، الامالى، ترجمه حسین استاد ولى، مشهد، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى، 1364، ج 2، ص 259.) قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «اذا اشتقتُ الى الجنةِ قَبَّلتُ غُرَّ فاطمة»؛ هر گاه شوق بهشت در دلم پیدا مى‏شود گلوى فاطمه را مى‏بوسم. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ص 52.) قال رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «فاطمة اُعزُّ البریّةِ عَلىّ»؛ فاطمه عزیزترین خلق نزد من است. (همان، ج 43، ص 39.)


13. حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خطاب به على علیه‏السلام مى‏فرماید: «جبرئیل از جانب خداوند برایم پیام آورد كه یا محمّد! خدا تو را از بین مخلوقاتش برگزید و به رسالت انتخاب كرد، على علیه‏السلام را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد، باید دخترت را با او كابین ببندى. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا دو فرزند پاك و نجیب و طیّب و طاهر و نیكو به آنان عطا خواهد كرد.» (محمّد باقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 127 / على بن عیسى الاربلى، پیشین، ص 95 / ذبیح الله محلاّتى، ریاحین الشریعه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1368، ج 1، ص 157.)


14. «فَمَن حاجَّك فیه مِن بعدِ...» (آل عمران: 61)؛ كسانى كه پس از ورود علم بر تو، جدال مى‏كنند به آن‏ها بگو: بیایید تا ما فرزندان خودمان را و شما هم فرزندان خودتان را و ما زنان خودمان را و شما هم زنان خودتان را و ما نفوس خودمان را و شما هم نفوس خودتان را (براى مباهله و نفرین) دعوت كنیم و از خدا تقاضا نماییم كه دروغگویان را مورد طرد و لعن خود قرار دهد. (ر. ك: ابراهیم امینى، فاطمه زهرا علیهاالسلام بانوى نمونه اسلام، چ هفتم، قم، شفق، 1373، ص 100.)


15. آیه تطهیر: «انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهبَ عنكُم الرِجسَ اهلَ البیتِ و یُطهِّركم تطهیرا.» (احزاب: 33) ابن عبّاس مى‏گوید: روزى حضرت على علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام نزد پیغمبر بودند، فرمود: «خدایا، تو مى‏دانى كه اینان اهل بیت من و گرامى‏ترین مردم هستند، دوستانشان را دوست بدار و با دشمنانشان دشمنى كن؛ یارى‏كنندگانشان را یارى فرما؛ از تمامى بدى‏ها پاكشان گردان؛ از تمام گناهان محفوظشان بدار؛ به واسطه روح‏القدس تأییدشان فرما.» سپس فرمود: «یا على! تو امام امّت و جانشین من هستى.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 24.) زمانى كه آیه 22 سوره روم (قُل لا اسئلكم علیه ...) نازل شد كه مى‏فرماید: «اى پیامبر (به مردم بگو) از شما در مقابل پیامبرى اجرى نمى‏خواهم، مگر دوستى با نزدیكانم»، گفتند: اى پیامبر خدا! چه كسانى نزدیكان تو هستند كه واجب است آنان را دوست بداریم؟ حضرت فرمودند: على و فاطمه و فرزندان آن‏ها.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 252.)


16. «جابر بن عبداللّه انصارى از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل مى‏كند: روزى پدرم بر من وارد شد و فرمود: سلام بر تو، اى فاطمه. عرض كردم: بر شما باد سلام خدا. فرمود: در بدن خود احساس ناتوانى مى‏كنم. عرض كردم: پدر جان! شما را به خدا مى‏سپارم تا ضعف از شما رخت بربندد. فرمود: عباى یمنى را بیاور و مرا با آن بپوشان ... سپس من و حسن و حسین و على علیه‏السلام به فرموده پیامبر در زیر عبا جمع شدیم. بعد از آن، پیامبر طرفین عبا را گرفته، دست راست خود را به سوى آسمان بلند كردند و عرضه داشتند: پروردگارا! اینان اهل بیت و خاصان و یاران من‏اند.» (ناصر مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، چ 16، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1378، ج 17، ص 298 ـ 303 / قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 2، ص 554 ـ 557.)


17. قال رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «مَثَلُ اهلِ بیتى فیكم مَثَلُ سفینةِ نوحٍ مَن ركبها نجا و مَن تَخلَّف عَنها رخّ فى النار»؛ رسول خدا فرمود: مثل اهل بیتم در میان شما، مانند كشتى نوح است؛ هر كس كه بر آن سوار شود، نجات یابد و كسى كه از آن تخلّف نماید، در آتش مى‏افتد. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 23، ص 122 / شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه‏السلام ، ترجمه حمیدرضا مستفیذ و على اكبر غفّارى، تهران، صدوق، 1373، ج 2، ص 27.)


18. «اِنّى تاركٌ فیكم الثقلینِ ما اِن تمسَّكتم بهما لن تَضلّوا بعدى؛ احدهُما اَعظمُ مِن الآخِر: كتابَ اللهِ ـ عزّوجلّ ـ حبلٌ ممدودٌ مِن السماءِ الىَ الارض و عترتى اهلُ بیتى، و لن یفترقا حتّى یَرِدا علىّ الحوضَ فانظروا كیف تَلحقُوا بِى فیهما»؛ همانا دو چیز گران‏بها در میان شما بر جاى مى‏گذرام كه تا وقتى به آن دو تمسّك بجویید هرگز پس از من گم‏راه نخواهید شد؛ یكى از آن دو بزرگ‏تر، گرامى‏تر و مهم‏تر از دیگرى است: این‏ها كتاب خدا، و عترت و خاندان من مى‏باشند. این دو هرگز از یكدیگر جدا نمى‏شوند تا در حوض كوثر بر من وارد گردند. پس بنگرید كه نسبت به آن دو، چگونه به من ملحق خواهید گشت. (محبّ‏الدین احمد طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، بیروت، دارالكتب العربیه، 1397 ق، ص 16.)


19. قالت فاطمه علیهاالسلام : «اَنسیتم قولَ رسولِ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یوم غدیر خمٍ: مَن كنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه؟ و قوله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : انتَ مِنّى بِمنزلةِ هارونَ مِن موسى؟» فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرمود: «آیا فراموش كردید سخنان رسول خدا را در روز غدیر كه فرمود: هر كه من مولا و رهبر اویم، على نیز مولاى اوست؟ و آیا فراموش كردید كه به على علیه‏السلام فرمود: یا على! موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسى پیامبر است؟» (قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 21، ص 26 و 27 / عبدالحسین امینى، الغدیر، ترجمه اكبر ثبوت و محمّد شریف رازى، تهران، كتابخانه بزرگ اسلامى، 1363، ج 1، ص 58.)


20. عبدالحسین امینى، پیشین، ج 7، ص 75.


21. البته پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این زمینه به حضرت زهرا علیهاالسلام هشدار لازم را داده بودند و در هنگام رحلت خویش فرمودند: «دخترم! بعد از من مورد هجوم و ستم قرار خواهى گرفت. پاره تنم! هر كس تو را آزار دهد مرا آزرده و آنكه به تو بپیوندد، به من پیوسته ...؛ زیرا كه تو از منى و من از تو ... هر كس از مردم به تو ستم كند، نزد خدا از او شكایت مى‏كنم.» (قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 19، ص 160 / محمّدباقر مجلسى، ج 43، ص 177.)


22. على بن محمّد بن المغازلى، مناقب آل ابى‏طالب، ترجمه شهاب الدین مرعشى نجفى، طهران، المكتبة الاسلامیه، 1394 ق، ص 18 / اخطب ابى بكر خوارزمى، المناقب، نجف اشرف، المطبعة الحیدریه، 1385 ق، ص 94 / عبدالحسین امینى، پیشین، ج 1، ص 272 / قاضى نورالله شوشترى، پیشین، ج 6، ص 256.


23. ر.ك: نعمت‏اللّه قاضى، اسرار سیاسى اسلام و بررسى زندگى زهراى بتول و فرزندانش، تهران،پیروز،1349.


24. محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 53، ص 18 و 19 / ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ترجمه و شرح محمّد ابوالفضل ابراهیم، ج 14، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، 1385 ق، ص 193 / محمّد بن جریر طبرى، دلائل الامامه، بیروت، الدراسات الاسلامیه، 1413 ق، ص 45.


25. ابن قتیبه دینورى، الامامة والسیاسة، ترجمه ناصر طباطبائى، تهران، ققنوس، 1380، ص 12 ـ 20.


26. «هنگامى كه فاطمه علیهاالسلام با عده‏اى از زنان دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و در حالى كه پیراهن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را همراه داشت، در دفاع از امام خود به مسجد رفت و پیراهن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را بر در مسجد آویزان نمود و آن جمع وقتى خشم فاطمه زهرا علیهاالسلام را دیدند (در این هنگام ستون‏هاى مسجد لرزیدند.) به همین دلیل، غاصبان عقب‏نشینى كردند و على علیه‏السلام به سلمان گفت: دختر پیامبر را دریاب! به خدا قسم مى‏بینم كه مدینه همچون طومارى مى‏خواهد به هم بپیچد و اهلش را فرو برد و غاصبان از ترس غضب فاطمه علیهاالسلام ، على علیه‏السلام را رها كردند. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 198 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 2، ص 52 و ج 6، ص 48 / ابراهیم امینى، پیشین، ص 146 و 149.)


27. عده‏اى از حضرت على علیه‏السلام خواهش كردند كه «تمنّاى ما از حضرتت این است كه بازمانده نبوّت را بخواهید یا شب را براى نوحه‏سرایى بر پدر اختیار نموده و روز آرام گیرد و یا بالعكس آن را برگزیند و زهرا علیهاالسلام بعد از آگاهى از خواست مردم، روش سوگوارى خود را تغییر داد و گاه بر سر قبر حمزه و شهداى احد مى‏رفت و گاه در بقیع حاضر مى‏گشت و سوگوارى مى‏نمود و یا دست طفلان خود را مى‏گرفت و نزد پدرش مى‏رفت.» (محمّد باقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 193 / سید احمد علم الهدى، اشك‏هاى فاطمه علیهاالسلام ؛ پشتوانه على علیه‏السلام ، تهران، صدر، 1369، ص 38.)


28. ر. ك: شیخ عبّاس قمى، رنج‏ها و فریادهاى فاطمه علیهاالسلام ، ترجمه محمدى اشتهاردى، قم، ناصر، 1369.


29. حضرت زهرا علیهاالسلام گاه با فرزندان خود درد دل مى‏كرد و مى‏فرمود:« كجا رفت آن كسى كه شما را دوست مى‏داشت؟ كجا رفت آن كس كه براى شما از همه مهربان‏تر بود؟ دیگر او نیست تا از در وارد شود. دیگر او نیست تا شما را بر شانه خود سوار كند.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 181 / ذبیح‏اللّه محلاتى، پیشین، ج 1، ص 245.)


30. ر. ك: شهیدمحمّدباقر صدر، فدك در تاریخ، ترجمه محمود عابدى، تهران، روزبه، 1360 و نیز ر. ك: ناصر مكارم شیرازى، حضرت زهرا علیهاالسلام و ماجراى غم‏انگیز فدك، مشهد، انجمن محبّان فاطمه، 1365، ص 18.


31. میرزا محمدتقى سپهر، ناسخ التواریخ، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1363، ج 1، ص 144 و نیز ر. ك: سیدجمال‏الدین دین‏پرور، فاطمه بر كرسى رهبرى، تهران، روزبه، 1355، خطبه حضرت در مسجد خطاب به ابوبكر.


32. آواى كوثر؛ خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1376، ص 49.


33. همان، ص 56 و 57 و نیز ر. ك: سیدعزالدین حسینى زنجانى، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، چ سوم، تهران، امیركبیر، 1365.


34. علاءالدین هندى، كنزالعمّال، ج 3، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409 ق، ص 20 / جلال‏الدین عبدالرحمن سیوطى، تاریخ الخلفاء، تحقیق محیى‏الدین عبدالحمید، تهران، الحوراء، 1382، ص 68 و نیز ر. ك: سیدجعفر شهیدى. زندگانى تأثیرانگیز فاطمه دختر محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، تهران، حافظ، بى‏تا.


35. ابن قتیبه دینورى، پیشین، ج 1، ص 12 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 2، ص 5.


36. حضرت زهرا علیهاالسلام پس از خطابه غرّاى خود در مسجد و دفاع از فدك و استیضاح خلیفه وقت، رسما به ابوبكر اعلام كرد: «اگر فدكم را پس ندهى تا زنده هستم با تو صحبت نمى‏كنم.» به همین دلیل، هر جا به ابوبكر برخورد مى‏كرد، صورتش را برمى‏گردانید و با او حرف نمى‏زد. (على ابن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 103 / محمّد بن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ج 8، ص 26 و 210 / جلال‏الدین سیوطى، پیشین، ص 67 / و نیز ر. ك: حسن سعید، پیام فاطمه علیهاالسلام ، تهران، مدرسه چهل ستون، 1350، ص 35.)


37. حسن سعید، پیشین، ص 54 / محمّد دشتى، تحلیل و بررسى حوادث ناگوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام ، قم، نشر امام على علیه‏السلام ، 1378، ص 150 ـ 170.


38. دو تن از علماى اهل سنّت نیز به این مسئله اشاره كرده‏اند. (ابوالحسن مسلم قشیرى نیشابورى، صحیح مسلم، تحقیق موسى شاهین لاشین و احمد عمر هاشم، ج 4، بیروت، مؤسسه عزّالدین، 1407 ق، ص 125.) در صحیح بخارى، ج 4، ص 63 آمده است: «عده‏اى از عایشه نقل كرده‏اند فاطمه علیهاالسلام بر ابابكر غضب كرد و با او سخن نگفت و همچنان بر این حال بود تا از دنیا رفت.»


39. خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در هنگام عیادت زنان مهاجر و انصار از ایشان، ر. ك: على ابن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 18 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 158 / محمّد دشتى، پیشین، ص 178 / محمّد بن جریر طبرى، پیشین، ص 39 / ابن شهر آشوب، همان، ج 2، ص 205 / ابن ابى‏الحدید،همان،ج65،ص20.


40. حضرت زهرا علیهاالسلام وصیت كرد: مرا شبانه، در آن هنگام كه دیده‏ها همگى به خواب رفته‏اند، دفن كن و حضرت على علیه‏السلام نیز چنین كرد. (محمد بن اسماعیل بخارى، پیشین، ج 5، ص 139 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 183 و ص 214 / قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 10، ص 453.)


41. از حضرت على علیه‏السلام سؤال شد كه علت دفن حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در شب چیست؟ ایشان فرمودند: «او از مردمانى (ملتى) خشمگین بود و كراهت داشت بر جنازه‏اش حاضر شوند و حرام است بر دوستان آنان و دشمنان فاطمه علیهاالسلام كه بر فرزندان آن حضرت نماز گزارند.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، باب 37، ص 209.)


42. امام خمینى رحمه‏الله ، پیشین، ص 99.


43. همان، ص 91.


44. همان، ص 38.


45. جزوه «میلاد كوثر فاطمه زهرا علیهاالسلام »، تهران، دفتر امور خواهران سازمان تبلیغات‏اسلامى‏استان تهران،ص12.


46. الدستور، چاپ انگلستان، 1/4/1985 م.


47. نیویورك تایمز، چاپ آمریكا، 12/5/1996 م.


48. میدل ایست تامیز، چاپ قبرس، 12/11/1983 م.

منبع: ماهنامه بانوان شیعه، شماره 4

يکشنبه 13/12/1391 - 13:19
اهل بیت

تأثیر الگوى فاطمى در انقلاب اسلامى

از مجموع مباحث مطرح شده در صفحات قبل، مى‏توان با اطمینان خاطر گفت: اسلام در نگرش خود به زن، با آفرینش ریحانه نبى و انسیه حوراء، نشان داد كه دین جامعى است كه زن تحقیر شده در جاهلیت دیروز و غرب‏زده امروز را نه تنها باور ندارد، بلكه تقبیح مى‏كند و الگوى ایده‏آل زن مسلمان را فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏داند تا بهانه براى هیچ زن مسلمانى باقى نماند كه ما اسوه و الگویى نداشتیم تا با تمسّك به او بتوانیم انحراف و باطل را تشخیص دهیم و یا به خود اجازه دهیم كه وارد عرصه‏هاى مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى شویم. البته زنان مسلمان ایران با خودباورى به توان والاى خویش و با شناخت فاطمه زهرا علیهاالسلام و مبارزات او، توانستند با حفظ كرامت، عزّت نفس و عصمت و تقوا، براى دفاع از آرمان‏هاى خمینى كبیر رحمه‏الله و انقلاب اسلامى و تشكیل حكومت اسلامى شجاعانه وارد صحنه شوند و با مجاهدت‏ها و ایثارهاى خود، انقلاب عظیم اسلامى ایران را به پیروزى برسانند.

این حضور قوى نشان داد اگر زن ایرانى و مسلمان با شناخت وسیع و آگاهى از اسلام ناب محمّدى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به دور از انحرافات و خرافات و پیرایه‏هایى كه اسلام را پوشانده‏اند رشد یابد، به راحتى مى‏تواند رفتارها و نگرش فرهنگى خود را اصلاح كند و با این نگرش، چنان حضورى قوى در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى خواهد داشت كه هیچ هماوردى براى او وجود نخواهد داشت.


امام خمینى رحمه‏الله در پیروزى و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى، مهم‏ترین و مؤثرترین عامل را حضور پرشور و پرتوان زنان در صحنه سیاسى جامعه قلمداد كردند كه این شیرزنان با رشد و آگاهى اسلامى و الهى خود توانستند حتى قوى‏تر از مردان در جامعه حضور یابند. از این‏رو، ایشان مى‏فرماید:


«آنچه كه در ایران بزرگ‏تر از هر چیز بود تحوّلى است كه در بانوان ایران حاصل شد. بانوان ایران در این نهضت انقلاب سهم بیشترى از مردان دارند و امروز هم، كه در پشت جبهه‏ها مشغول فعالیت هستند، سهم آن‏ها بیشتر از دیگران است.»(42)


نكته جالب در میان سخنان حضرت امام رحمه‏الله ، شناخت روان‏شناسانه و عمیق ایشان نسبت به روحیه زن، بخصوص «زن مسلمان ایرانى» است كه بدان اشاره مى‏كنند. هدف زنان ما در مبارزات سیاسى و حضور در صحنه‏هاى گوناگون جامعه، كسب جاه و مقام نیست و همان‏گونه كه اشاره شد ـ فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز هرگز به خاطر منافع فردى و شخصى خود وارد مبارزه سیاسى نشد، بلكه با توجه به رسالت الهى، كه بر دوش داشت، و در جهت دفاع از حریم امامت و ولایت، با استفاده از حربه‏هاى گوناگون سیاسى وارد صحنه گردید و چنان حماسه شكوهمند و ایثار و از جان‏گذشتگى را تا مرز شهادت به نمایش گذاشت. امام راحل رحمه‏الله هم به این بعد روحى و عرفانى زن اشاره مى‏نماید كه زنان مسلمان جامعه اسلامى به خاطر دفاع از اسلام و قرآن وارد صحنه سیاسى شدند و به همین خاطر، باید این حضور قوى را حفظ كنند، نه اینكه چون زن هستند باید در كنج عزلت به سر برند و خانه‏نشینى اختیار كنند و تابع محض حوادث و رویدادهاى جامعه باشند. ایشان مى‏فرماید:


«خانم‏ها براى اینكه یك چیزى ـ مثلاً ـ دستشان بیاید یا فرض كنید كه صاحب منصب بشوند نمى‏آیند بیرون، خودشان و بچه‏هایشان را به كشتن بدهند. این اسلام و قرآن است كه خانم‏ها را آورده است بیرون و همدوش مردها، بلكه جلوتر از مردها وارد صحنه سیاست كرده است.»(43)


در جاى دیگر، ایشان حضور و دخالت بانوان در مسائل سیاسى را به عنوان تكلیف براى آنان قلمداد كرده، مى‏فرماید:


«سیاست یك ارثى نیست كه مال دولت باشد، خانم‏ها حق دارند در سیاست دخالت بكنند و تكلیفشان این است.»(44)


و مقام معظّم رهبرى نیز بارها به این مسئله اشاره كرده كه زنان باید در عرصه‏هاى سیاسى فعّال باشند و لازمه یك نظام اسلامى حضور پرقدرت و آگاهانه اقشار اجتماع، بخصوص، بانوان است. ایشان مى‏فرماید:


«در نظام اسلامى، زنان باید از درك سیاسى برخوردار باشند، فنّ خانه‏دارى و همسردارى را بدانند و در صحنه فعالیت‏هاى اجتماعى، سیاسى، علمى و خدمات، مظهر عصمت و طهارت و مناعت باشند.»


زن مسلمان ایرانى با داشتن الگویى همچون صدیقه طاهره علیهاالسلام توانست با حضور خود در صحنه‏هاى پرشور دوران وحشتزاى طاغوت، حماسه انقلاب اسلامى را به منصّه ظهور برساند و سختى‏ها و مرارت‏هاى هشت سال جنگ تحمیلى را به جان بخرد و با ایثارگرى‏هاى خود در پشت جبهه و گاه در درون جبهه و نیز تهاجم فرهنگى دشمن، توطئه‏هاى دشمن را نقش بر آب سازد و با تمسّك به حبل‏المتین زهراى اطهر علیهاالسلام به عنوان الگو و اسوه در صحنه‏هاى گوناگون جامعه حضور یابد و فریب تبلیغات مغرضانه و مزوّرانه فریب‏كاران زر و زور و تزویر را نخورد و چه زیبا و دل‏نشین مقام معظّم رهبرى فرمود:


«زنان مسلمان در زندگى شخصى، اجتماعى و خانوادگى خود باید زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام را از جهت خردمندى، فرزانگى و عقل و معرفت الگو و سرمشق قرار دهند؛ از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه تصمیم‏گیرى‏هاى عظیم اجتماعى، خانه‏دارى، همسردارى و تربیت فرزندان صالح از زهراى اطهر علیهاالسلام پى‏روى كنند.»(45)

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Siasi_fateme.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:19
اهل بیت

روش‏هاى مبارزه سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام

الف. تهدید غاصبان خلافت

پس از رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله هنگامى كه حضرت على علیه‏السلام در حال غسل و كفن و دفن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود، بعضى از بازیگران سیاسى با مسموم كردن جوّ، در «سقیفه بنى ساعده» خلافت را غصب كردند(22) و خلیفه‏اى را بر خلاف حدیث غدیر خم و خط مشى پیامبر و رسالت الهى انتخاب نمودند. عده‏اى از بازیگران سیاسى براى مشروعیت بخشیدن به خلیفه وقت و مقبولیت خلافت غصب شده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسیر انحرافى، بیعت گرفتن از خلیفه ذى حق را عَلَم كردند و براى بیعت گرفتن از حضرت على علیه‏السلام به در خانه فاطمه علیهاالسلام آمدند، ولى با امتناع حضرت فاطمه علیهاالسلام در گشودن در مواجه شدند. به همین دلیل، دَرِ خانه او را به آتش كشیدند،(23) فاطمه علیهاالسلام را مورد هجوم قرار دادند(24) و او از شدت درد بى‏هوش شد و فرزند خود را سقط كرد. آنان حضرت على علیه‏السلام را براى بیعت گرفتن با خلیفه وقت به مسجد بردند. زمانى كه حضرت فاطمه علیهاالسلام به هوش آمد، سراغ امام بر حق، على علیه‏السلام ، را گرفت. وقتى متوجه شد كه او را به مسجد برده‏اند، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت.(25) هنوز مردم عوام جامعه و مهاجران و انصار برخوردهاى باكرامت و بزرگوارانه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با فاطمه زهرا علیهاالسلام و سخنان پیامبر را نسبت به دخت گرامى‏اش از یاد نبرده بودند و احترام و تكریم خود را نسبت به فاطمه زهرا علیهاالسلام در باطن ضمیر خویش در نظر داشتند. وقتى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهدید كرد كه اكنون خدا را به یارى مى‏طلبم، با تهدید او، غاصبان خلافت تا حدى جا خالى كردند و از بیعت گرفتن با حضرت على علیه‏السلام دست برداشتند و در این مبارزه، فاطمه زهرا علیهاالسلام با پیروزى به خانه برگشت.(26)

ب. تحت‏ تأثیر قرار دادن افكار عمومى جامعه (گریه كردن)

در مرحله دیگر، فاطمه زهرا علیهاالسلام تاكتیك «گریه» را انتخاب كرد(27) و به عنوان یك حربه سیاسى از آن بهره برد. صدیقه طاهره علیهاالسلام محل گریه خود را مركز اجتماع مسلمانان(28) قرار داده بود؛ بر سر قبر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، شهداى احد و قبرستان بقیع مى‏رفت و در این اقدام، همراه كودكان خردسالش (براى تحت تأثیر قرار دادن جامعه) و در ساعات شب و روز با ذكر مرثیه‏هایى در فقدان پدر بزرگوار خویش(29) و انحراف امّت پس از رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سعى مى‏كرد جامعه خفته را بیدار سازد.

ج. سخنرانى (با تكیه بر فدك)

حربه سیاسى دیگر، سخنرانى با تكیه بر غصب «فدك» بود(30) كه به دنبال غصب آن توسط خلیفه وقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام بار دیگر از این حركت رژیم حاكم به عنوان یك حربه سیاسى و فرصت مناسب سیاسى براى روشن ساختن اذهان جامعه در غصب خلافت مسلّم حضرت على علیه‏السلام استفاده كرد. در حقیقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام به نام غصب حق مالكیت خویش، به اعتراض سیاسى و استیضاح حاكم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند.(31)

در این خطبه، چند فراز و نمود خاص وجود دارند. فاطمه زهرا علیهاالسلام در ابتدا، با یادآورى رسالت پیامبر و دفاع از رهبرى و امامت بر حق حضرت على علیه‏السلام و حق مالكیت خویش بر فدك از لحاظ قانون ارث در اسلام، با سازش‏كاران سیاسى اتمام حجت كرد. ایشان در فرازى از آن خطبه مى‏فرماید:


«هان اى مردم! بدانید من فاطمه‏ام و پدرم محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، انتها و ابتداى كلامم یكى است؛ هرگز آنچه مى‏گویم غلط نبوده و آنچه انجام مى‏دهم ظلم نیست.»(32)


نكته بارز در خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام این است كه آن حضرت با فصاحت و بلاغت خاصى به دفاع از مقام ولایت و امامت حضرت على علیه‏السلام مى‏پردازد. در فرازى از این خطبه مى‏فرماید:


«... و چون خداوند پیامبرش را به خانه انبیا فراخواند، جایى كه برگزیدگانش زندگى مى‏كنند، خارهاى نفاقتان سر برون آورد و پوشش دینتان رنگ باخت و صداى سركرده گم‏راهان درآمد و پست‏مهره‏اى ذلیل و ناشناخته ظهور كرد و نازپرورده جاهلان مفسد زمزمه سر داد. پس بر دل‏ها و زندگى‏تان سوار شد ... و شما بر حق غضب كردید...»(33)


دفاع از حریم ولایت توسط یك زن و بذرى كه او در مسجد با سخنان مستدل و منطقى خود كاشت، بعدها در بیعت مردم با حضرت على علیه‏السلام (پس از قتل عثمان) به ثمر نشست.


در فراز دیگرى از این حركت سیاسى، حضرت زهرا علیهاالسلام به دفاع از ارث زن در اسلام مى‏پردازد؛ دفاع از مالكیت بر حق زن. این حركت بر خلاف راه و رسم موجود در افكار جاهلى بود كه در بعضى از اذهان رسوخ داشت. اما آنچه را اسلام حق مى‏دانست براى فاطمه زهرا علیهاالسلام معیار و محك بود، نه عرف و سنّت‏هاى جاهلى. آن حضرت توانست با حضور در مركز اجتماع مسلمانان و مهم‏ترین مكان معتبر سیاسى ـ یعنى مسجد ـ به محاجّه با خلیفه وقت بپردازد و او را به استیضاح بكشاند و با رسوایى سیاسى حاكمان وقت، تا حد زیادى مشروعیت آنان را زیر سؤال برد و رسم‏هاى جاهلیت را درهم بشكند(34) و نشان دهد كه هیچ حكومتى نمى‏تواند حق و مال كسى را غصب كند، حتى اگر این حق متعلّق به یك زن باشد.

د. رایزنى سیاسى

حضرت فاطمه علیهاالسلام همچون سیاست‏مدارى قهرمان، به تكلیف و رسالت الهى خویش عمل مى‏كرد و براى روشن‏ساختن افكار عمومى از انحراف مسیر امامت، چهل شبانه‏روز(35) دست حسن و حسین علیهماالسلام را مى‏گرفت و سوار بر مركبى مى‏شد و همراه با حضرت على علیه‏السلام به درِ خانه مهاجر و انصار مى‏رفت تا آن‏ها را نسبت به غفلتى كه دچار آن شده‏اند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحت‏طلبان را هوشیار سازد. فاطمه زهرا علیهاالسلام در حقیقت، با رایزنى سیاسى خود، با یاران رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اتمام حجت مى‏كرد و همچون دیپلماتى آگاه، با حضور خویش سعى مى‏نمود مسیر انحراف امّت را روشن سازد و مسیر واقعى را كه امامت على علیه‏السلام است و نیز حریم ولایت را روشن و بى‏پیرایه ارائه دهد تا در فرداى قیامت، براى صاحبان زر و زور و تزویر و عافیت‏طلبانى كه فریب خورده‏اند، بهانه‏اى وجود نداشته باشد.

ه. اعتصاب سخن (سكوت سیاسى)

در مسیر دفاع از حریم ولایت و امامت، فاطمه زهرا علیهاالسلام شیوه مبارزاتى دیگرى را با سكوت خود آغاز كرد، و آن «اعتصاب سخن» با حاكمان وقت بود.(36) صدیقه طاهره علیهاالسلام شیوه‏اى سیاسى را آغاز كرد كه تداوم‏دهنده تاكتیك‏ها و شیوه‏هاى مبارزاتى قبلى آن حضرت بود. تمامى این شیوه‏ها در راستاى یكدیگر معنا مى‏دهند. آن حضرت با اتخاذ حركت‏هاى سیاسى خاص از قبیل گریه در مراكز شلوغ و محل عبور و مرور مسلمانان، حضور در مسجد و مراجعه به خانه‏هاى مهاجر و انصار ـ كه تمامى آن‏ها با حضور قوى آن حضرت در صحنه مبارزات سیاسى همراه بودند ـ جامعه را از لحاظ افكار، تحت‏تأثیر قرار داد، ولى ناگهان شیوه مبارزه سیاسى خود را تغییر داد و سكوت اختیار كرد.

این تاكتیك و شیوه جدید در اذهان جامعه، كه به حضور آن حضرت در صحنه عادت داشتند، سؤال ایجاد مى‏كرد و مسئله‏برانگیز بود كه چه شده است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام سكوت كرده است؟ این تغییر رویه به طور طبیعى، توجه اجتماع را جلب مى‏كرد و افكار عمومى را به تكاپو وامى‏داشت تا در پى یافتن علت آن باشند. فاطمه علیهاالسلام در محاجّه خود عهد كرد كه دیگر با خلیفه سخن نگوید.(37) پس از حضور خلیفه در خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام و گفت‏وگوى كوتاه آن‏ها با حضرت فاطمه علیهاالسلام كه حضرت على علیه‏السلام در این میان پیامبر سخن مابین فاطمه علیهاالسلام و خلیفه وقت بود،(38) و گرفتن اعتراف از خلیفه وقت مبنى بر مقام شامخ حضرت فاطمه علیهاالسلام از زبان پیامبر در اینكه رضایت فاطمه رضایت خدا و خشم او خشم خداست، فاطمه زهرا علیهاالسلام مشروعیت خلیفه را زیر سؤال برد و اذهان جامعه و افكار عمومى را در مشروعیت خلیفه وقت دچار تردید كرد كه فاطمه علیهاالسلام حق را مى‏گوید و امامت حقى است غصب شده توسط خلیفه وقت! پس از اینكه آن حضرت از خلیفه وقت اعتراف گرفت، قسم خورد كه دیگر با او سخن نگوید و با این دیدار و سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام ، مشروعیت حاكمان وقت بیش از گذشته زیر سؤال رفت و در بسیارى از اذهان كه نادانسته و تحت‏تأثیر جوّ موجود بیعت كرده بودند، شك و تردید و پشیمانى ایجاد شد و بدین‏سان، این حربه بسیار مؤثر واقع گردید.

و. ایجاد انقلابى درونى در خانه‏ها

شیوه مبارزاتى دیگر فاطمه زهرا علیهاالسلام دادن آگاهى و رشد سیاسى به زنان مهاجر و انصار بود كه بدین‏وسیله، آتش مبارزه در خانواده‏هاى مدینه وارد مى‏شد. این مبارز سیاسى شكست‏ناپذیر، كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حریم ولایت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بیش از حد، ناتوان شد. به همین دلیل، پس از مدتى فاطمه زهرا علیهاالسلام به علت بیمارى و ضعف، در خانه بسترى شد. وقتى خبر بیمارى آن حضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار، كه وامدار تعلیم و تربیت فرهنگى آن حضرت بودند، براى عیادت او به خانه‏اش آمدند. وقتى از حال آن حضرت جویا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حریم ولایت به سخن پرداخت(39) و از سستى مردانشان سخن راند كه حق را فراموش كرده‏اند و سكوت اختیار نموده‏اند. بازتاب سخنان دخت پیامبر به تدریج، در درون خانه‏ها آتشى به پا كرد و انقلابى پرخروش را جهت داد كه به حریم خانه‏ها راه یافت و نطفه‏هاى آگاهى و شعور را بارور كرد.

این شیوه مبارزه نشان مى‏دهد اگر در جامعه‏اى به جاى مشغول ساختن زنان به خود، براى آن‏ها كار فرهنگى و فكرى صورت گیرد و به آنان آگاهى سیاسى داده شود، آنان بهتر مى‏توانند در شناخت حق و حقیقت بدون تعارف‏هاى دیپلماتیك و بازى‏هاى سیاسى وارد صحنه شوند و به دفاع بپردازند. مصداق این حقیقت در انقلاب اسلامى ما نمود پیدا كرد؛ حضور زنان و پیشتازى آنان در صحنه مبارزات انقلاب و پشتیبانى از جنگ و فعالیت‏هاى پشت جبهه این نظریه را ثابت مى‏كند كه حركت زنان ایران وامدار مبارزات سیاسى اسوه و الگوى زنان جهان حضرت زهرا علیهاالسلام بوده است.

ز. وصیت‏نامه سیاسى

تاكتیك كوبنده دیگرى كه صدیقه طاهره علیهاالسلام اتخاذ كرد و ضربه سهمگینى بر حكومت وقت وارد آورد، وصیت‏نامه سیاسى آن حضرت است؛ وصیت‏نامه‏اى كه براى بیدار ساختن افكار خفته و توجه افكار عمومى و عدم بهره‏برداى حاكمان سیاسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت نگاشته شد.(40)

حضرت زهرا علیهاالسلام در وصیت‏نامه سیاسى خود تأكید مى‏كند كه حضرت على علیه‏السلام ، ولىّ بر حق، باید به آن عمل كند؛ چنان‏كه تا بدان روز هیچ سیاست‏مدارى چنین آگاهانه و مدبّرانه و با آن ظرافت‏هاى سیاسى، عمل نكرده بود، بلكه شیوه‏اى بكر و تازه بود كه از سوى سیاست‏مدارى حرفه‏اى به خاطر دفاع از حریم ولایت و تحقیر موقعیت سیاسى خلیفه وقت اتخاذ شده بود.


حضرت فاطمه علیهاالسلام وصیت كرد كه احدى از كسانى كه به او ستم كرده‏اند در تشییع جنازه‏اش حاضر نشوند و شبانه او را دفن كنند.(41) در حقیقت، با این وصیت‏نامه، حربه سیاسى از دست حاكمان وقت گرفته شد. آنان مى‏خواستند در مرگ آن حضرت با مرثیه‏سرایى و اشك و ماتم و ارادت به آن حضرت و تأسف از رحلت او، مخالفت‏ها و مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام را در دفاع از حریم ولایت تحت‏الشعاع قرار دهند و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوه‏گر سازند. اما دفن شبانه آن حضرت و نامشخص بودن مكان دفن ایشان، این سؤال را در میان امّت اسلامى ایجاد كرد كه چرا دخت گرامى پیامبر و یگانه گوهر گران‏قدر او چنین وصیّتى كرده است؟


با عمل به وصیّت آن حضرت توسط حضرت على علیه‏السلام ، اذهان جامعه دچار شك و تردید شد و تا حد زیادى مشروعیت خلیفه وقت زیر سؤال رفت و مظلومیت آن حضرت بیشتر نمایان گردید و اینكه چرا حضرت زهرا علیهاالسلام در مدت 75 (و به قولى 95) روز با تمام تاب و توان، با شیوه‏هاى گوناگون تلاش كرد تا مسیر انحرافى امّت را روشن سازد كه چرا امام بر حق على علیه‏السلام را تنها گذاشته‏اند و كج‏راهه‏اى را انتخاب كرده‏اند كه خلاف حق و حقیقت است، در حالى كه على علیه‏السلام بر حق است؟

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Siasi_fateme.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:19
اهل بیت

جایگاه سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام

 

كانون تربیت سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام

تولّد فاطمه زهرا علیهاالسلام در دوران جاهلیت و شیوه رفتار پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با این انسان الهى از ابتدا یك امر سیاسى (تكلیف الهى) بود. او در كانون سیاست و بحران‏هاى جامعه رشد مى‏كرد و تربیت مى‏یافت و همراه با تحوّلات و بحران‏ها، درس مى‏آموخت و شیوه‏هاى حضور در صحنه را عملاً آموزش مى‏دید. رسالت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله زدودن خرافات جاهلیت و معرفى جایگاه شامخ زن در آفرینش بود و رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در رفتار خود با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، سعى داشت نگرش جامعه را به سوى زن از ابعاد شهوانى لهو و لعب، به ابعاد ملكوتى و ظرافت‏هاى روحى و نقش تربیتى و مدیریتى زن تغییر دهد.

مقام و موقعیت ممتاز حضرت فاطمه علیهاالسلام و تثبیت جایگاه محكم او در انجام رسالت الهى به‏گونه‏اى بود كه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در موقعیت‏هاى گوناگون، همواره بر دستان فاطمه زهرا علیهاالسلام بوسه مى‏زد؛ هرگاه صدیقه مرضیه در جمعى وارد مى‏شد كه پیامبر در آن میان بودند، به احترام آن حضرت از جاى خویش بلند مى‏شدند و او را در جایگاه خود مى‏نشاندند؛(6) هنگام خروج از مدینه، از آخرین فردى كه خداحافظى مى‏كردند فاطمه علیهاالسلام بود و هنگام ورود به شهر هم به دیدار اولین كسى كه مى‏شتافتند باز هم راضیه مرضیه علیهاالسلام بود.(7)

مشروعیت بازیگران سیاسى

مشروعیت بازیگران و رهبران سیاسى در هر جامعه‏اى مستلزم پیش‏نیازهایى است تا مردم جامعه با توجه به عملكردها و رفتار رهبران سیاسى مشروع و مقبول جامعه، نسبت به افراد جدید، شناخت و آگاهى لازم را به دست آورند و بتوانند نسبت به شخصیت‏هاى تازه وارد در امور سیاسى و اجتماعى جامعه و مشاركت آنان آگاهى كسب كنند و شخصیت‏هاى جدید را به عنوان رهبران آینده جامعه بشناسند. در صحنه سیاسى جامعه عرب جاهلى، پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با كردار، گفتار و عمل خویش در مورد خاندان نبوّت و امامت حضرت على و فرزندانش و نقش فاطمه زهرا علیهاالسلام (8) در ارتباط با نبوّت و امامت و رضایت الهى، شناخت‏هاى لازم را به جامعه مى‏دادند و در كلام و گفتار خود، مواضع اهل بیت علیهم‏السلام را با عبارت‏هاى گوناگون تحكیم مى‏كردند. پیامبر در طول دوران رسالت خود، براى رشد و استقلال فرهنگى مردم تلاش و كوشش بسیار كردند تا جامعه را نسبت به آینده آگاه سازند.

از سوى دیگر، پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در زمینه مسئولیت و رهبرى زنان، راضیه مرضیه علیهاالسلام را براى پذیرش این رسالت الهى تربیت كردند. فاطمه زهرا علیهاالسلام اولین درس را در بحرانى‏ترین شرایط سیاسى و اقتصادى ـ یعنى در محاصره «شعب ابى‏طالب» آموخت(9) و به تدریج، با علم لدنّى كه داشت، مجالس بحث و وعظ و درس‏هاى تفسیر و احكام در مدینه براى بانوان جامعه دایر كرد.(10)


پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با سخنان گهربار خود درباره جایگاه فاطمه زهرا علیهاالسلام نزد خدا،(11) نزد آن حضرت(12) و جامعه، در شیوه‏هاى برخورد با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ازدواج با حضرت على علیه‏السلام ،(13) ماجراى مباهله با مسیحیان نجران و حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در آن جمع،(14) محدودكردن دایره اهل بیت علیهم‏السلام (15) و اشخاص آن، با احادیث گوناگون، مانند حدیث «كساء»،(16) «سفینه نوح»،(17) «ثقلین»(18) و ماجراى غدیر خم،(19) رسالت خود را به پایان رساندند و جامعه را براى پذیرش امامت حضرت على علیه‏السلام آماده ساختند.


اما متأسفانه جاهلیت چنان در تار و پود جامعه ریشه دوانده بود كه پس از رحلت ایشان، در ماجراى «سقیفه بنى ساعده» در فضاى آكنده از اندوه و غم و ماتم رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، بازیگران سیاسى چنان جوّ را تغییر دادند و سریع عمل كردند كه مقام خلافت را، كه حق مسلّم حضرت على علیه‏السلام بود، غصب كردند.(20) انحراف و تخریب افكار عمومى و جنگ قدرت از كودتاى «سقیفه بنى ساعده» آغاز شد. جامعه اسلامى نیز كه حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در طول دوران نبوّت خود، ساختار آن را پى‏ریزى كرده بودند، با حركت كودتاگران سقیفه و زنده كردن ارزش‏هاى جاهلى و روحیه ناسیونالیستى و سكوت یاران سُست‏اراده و فرصت‏طلبان دچار انحراف شد.


حضرت زهرا علیهاالسلام هم، كه در بطن مسائل سیاسى جامعه و بحران‏ها رشد كرده و تربیت یافته بود و رسالت دفاع از حق و حقیقت را بر عهده داشت، با بصیرت و آگاهى عمیق نسبت به توطئه‏اى كه مسیر امامت را منحرف ساخته بود، هشیارانه وارد عرصه جامعه شد و به صورت یك سیاست‏مدار آگاه و مدافع حریم امامت، در صحنه جامعه حضور جدّى و فعال یافت و رهبرى دفاع از امامت را برعهده گرفت.(21) او زنى است تربیت‏شده الهى و پیامبر زمان خود. پذیرش رهبرى امام على علیه‏السلام از سوى یك زن، با تفكر موجود جاهلى نسبت به زن تضاد داشت؛ اما از سوى دیگر، با پیش‏ذهنیت‏هایى كه پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره حضرت زهرا علیهاالسلام در جامعه ایجاد كرده بودند، كاملاً همخوانى داشت و هنوز وجود گوهر گران‏قدرى همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان قوى‏ترین ركن سیاسى جامعه براى تشخیص و شناخت حق از باطل مطرح بود.


دخت گرامى حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خاطر بیدارى جامعه و آگاهى مردم در انحراف آغازین خود، فعالیت‏هاى سیاسى خود را آغاز نمود. بررسى فعالیت‏ها و روش‏هایى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام اتخاذ كرد، نمونه‏اى است كه نشان مى‏دهد اسلام مى‏خواهد افراد جامعه، اعم از زن و مرد، همیشه نسبت به مسائل جامعه‏اى كه در آن زندگى مى‏كنند، آگاهى و شناخت لازم داشته باشند تا بتوانند در امور سیاسى جامعه مشاركت كنند و حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام ، سدشكنِ تفكر غلط جاهلیّت نسبت به زن بود كه با تمام وجود، سرشار از عشق الهى و رسالت نبى، دفاع از امامت و ولایت را رهبرى كرد.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Siasi_fateme.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:18
اهل بیت

فاطمه زهرا (علیهاالسلام) الگوى مبارزه سیاسى زن امروز


فرزانه نیكوبرش راد (1)

چكیده

عملكرد سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت، پس از دوران رحلت پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تا زمان شهادت ایشان، از فرازهاى مهم تاریخ اسلام است كه در این مقاله، نحوه مبارزات و برخوردهاى حضرت زهرا علیهاالسلام با غاصبان خلافت و شیوه‏هاى سیاسى اتخاذ شده براى رسیدن به هدف، با محور دفاع از ولایت و امامت مورد بررسى قرار گرفته‏اند.

مقدّمه

گرایش به الگو و پى‏روى از مُد نیاز بشرى است كه در جهت كمال‏گرایى و تكامل‏طلبى به طور فطرى در درون انسان‏ها نهاده شده است و علم امروز آن را «همانندسازى» مى‏نامد. از این‏رو، مشاهده مى‏كنیم كه نیاز به الگو و الگودهى به نسل‏ها، در آموزه‏هاى دینى به طور آشكار مورد توجه قرار گرفته است و قرآن به صراحت، به معرفى الگوها و اسوه‏هاى «مثبت» و «منفى» مى‏پردازد؛ و اسوه‏هاى مثبت ثابتى را مطرح مى‏كند كه در تمام عصرها و براى همه نسل‏ها قابل اتّكا و پى‏روى در عمل هستند.

در معرفى الگو، آن نوع رفتارهاى اجتماعى به عنوان «مدل» یا «راهنماى عملى» مدّ نظر قرار مى‏گیرند(2) كه از دیدگاه اسلام، در قرآن و روایات (آموزه‏هاى دینى پیامبر و اهل بیت علیهم‏السلام ) به عنوان نمونه و الگوى عملى معرفى شده‏اند. رمز ماندگارى الگوها(3) «زنده بودن تفكر و اندیشه الگوهاى مطرح شده»، «همسویى سیره و سخن آنان با فطرت انسان‏ها»، «یكسان‏بینى جهان‏بینى و آرمان‏ها» و «شناخت پیروان آنان» قابل توجه و حایز اهمیت است. هر قدر این شناخت وسیع‏تر و عمیق‏تر باشد بهتر مى‏توان محتواى پیام و گفتار و رفتار آنان را به دست آورد و از آن‏ها در جهت رسیدن به سعادت و تكامل و تحقق ارزش‏هاى فطرى و الهى بهره برد.

شناخت و معرفت نسبت به الگوهاى شایسته، مانع از هدر رفتن یگانه سرمایه آن‏ها (عمر) مى‏شود. از این‏رو، امام خمینى رحمه‏الله با تأسّى به الگوهاى عملى در اسلام مى‏فرماید: «ما باید سرمشق از این خاندان [خاندان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] بگیریم؛ بانوان ما از بانوانشان و مردان از مردانشان، بلكه همه از همه آن‏ها. الگوى حضرت زهرا علیهاالسلام الگوى پیغمبر است.»(4) اما رسالت و تكلیف بر شناخت معصومان علیهم‏السلام ، ما را بر آن مى‏دارد كه عملكرد آن‏ها را مورد بررسى قرار دهیم. با توجه به اینكه حضرت زهرا علیهاالسلام الگوى عملى و عینى براى زنان مسلمان است كه مى‏تواند در همه زمینه‏ها سرمشق نسل امروز و فردا قرار گیرد، در این مقاله، به اختصار به ابعاد سیاسى زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام و مبارزات ایشان در دفاع از حریم ولایت و امامت مى‏پردازیم.

مبارزه‏اى كه ریحانه نبى در حسّاس‏ترین دوران آغاز كرد، از زمان آغازین انحراف جامعه پس از رحلت نبى اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، به عنوان مهم‏ترین و محورى‏ترین حركت سیاسى جامعه محسوب مى‏شد. هنگامى كه او تعدّى غاصبان خلافت را به حریم ولایت و امامت دید، با تمام قوا و با روش‏هاى خود، براى دفاع از این حریم وارد عرصه فعالیت‏هاى سیاسى شد و در طول 75 روز (و به قولى 95 روز) همچون پروانه وجود خویش را براى تثبیت امامت، فداى ولایت كرد. امام خمینى رحمه‏الله در بیان عملكرد آن حضرت و درك عظمت آن حضرت چه زیبا فرمودند:

«زنى كه هر كس با هر بینش، درباره او گفتارى دارد و از عهده ستایش او نیز برنیامده. احادیثى را كه از خاندان وحى رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در كوزه‏اى نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته‏اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او ...»(5)

 منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Siasi_fateme.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته