مهدویت
بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر تأسف بار است که فقط چند ساعت مطالب مان را ندیده ایم و اینچنین ناراحتیم .
مولای من ،
شرمنده ام که چرا این همه سال شما را نمی بینیم، ولی آنگونه که باید ، دل نگران شما نیستیم !
کاش ما را ببخشی ...
آیا همین که پیش هم
نشسته ایم و خوانده ایم
مهدی بیا ، مهدی بیا
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین که جمعه ها
نشسته ایم و خوانده ایم
فقط دعای ندبه را
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین که یک نماز
نشسته ایم و خوانده ایم
به مسجد مقدست
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین کز انتظار
نشسته ایم و خوانده ایم
یک العجل، بعد از نماز
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین که شعر ها
نشسته ایم و خوانده ایم
به یاد تو غزل غزل
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین که یک نگاه
نشسته ایم و خوانده ایم
حدیث آخر الزمان
همین برای ما بس است ؟
***
آیا همین که چشم خود
به یمن مقدم شما
به راهتان نهاده اییم
همین برای ما بس است ؟
***
مولا مگر چه می شود
بنشینی و بخوانی ام
دمی به لحظه ای نگاه
همین برای من بس است
شعر تقدیمی : جاده دوستی
***********************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
جمعه 3/4/1390 - 16:30
طنز و سرگرمی
با شروع فصل تابستان و تعطیلات تابستانی برای خیلی از هموطنان، سفرهای تابستانی هم در شرف شروع شدن است و لابد شما دوستان عزیز هم کم و بیش در تدارک برنامه ای برای مسافرتی هر چند کوتاه هستید که امیدوارم تحت هر شرایطی بهتون خوش بگذره و خاطرات بیاد ماندنی و خوبی را برای شما به همراه داشته باشه، اما همانطور که می دانید هر چیزی آدابی دارد و راه و روشی. خصوصا مسافرت که نمیشه از خیلی ضروریات اون صرف نظر کرد حتی زهر کردن سفر برای دیگران!
به دل نگیرید چون اگر قصد و نیت شما خوش گذشتن به خودتون و همراهانتون نباشه مسلما راههای زهر کردن سفر به دیگران خیلی بیشتر از اینهایی هستند که در زیر خواهید خواند اما به دلیل یکسری محدودیتها تنها برخی از اونها رو حضور شما دوستان گوشزد می کنیم. امید که بدور از هر نوع بدآموزی، طنزآمیز بودن اون رو فراموش نکنید و در سفر سبب ضد حال هیچکس نشوید و هیچ ضد حالی هم سبب ناخوشی شما خوبان نگردد :
- پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایههای نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانهتان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیمهای برق آتش گرفته است یا دزدها خانه تان را جارو کردهاند.
- شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روشهای گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا دربارهاش ساعتها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفتوگو باشید.
- اگر با اتوبوس سفر می کنید دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش میشود بلندبلند دربارهاش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند.
- پشت سر راننده هی دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهیتان کنند.
- اگر با قطار سفر می کنید از به هم زدن آرامش دیگران با سرکش های بی مورد به کوپه ها غافل نشوید و در راهروها انواع ورزشها خصوصا بارفیکس و دوی ماراتن رو انجام بدید.
- اگر فرصت داشتید هر از گاهی کشیدن ترمز قطار را فراموش نکنید.
جاده دوستی این یکی رو اصلا" به شما پیشنهاد نمیکنه !!
- در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سریها احساس زیرآوار ماندهها را تجربه کنند.
- هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارتهای مهمی مانند کارت سوخت، کارت اعتباری بانکی و حتی دفترچههای بیمه را در خانه جا بگذارید.
- وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشتهاید و لازم است برگردید.
- اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی میکنند آرامششان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.
- همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید "من میدانم تصادف میکنیم" یا "یه حسی بهم میگه سفرمون خراب میشه" یا "فکر کنم این آخرین سفرمونه" و... پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی میافتد عالمانه سرتکان بدهید که "مننننننن میدوووووونستم."
- در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که میتوانید بوق بزنید.
- اگر با اتوبوس سفر میکنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعتها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید.
- وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم میتوانند لباسهای مهمانی، کتابهایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمیکنید، جاروبرقی، آبمیوهگیری و سشوار و اتو باشند.
- طوری از امکانات محل اقامتتان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند.
- هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی میپرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.
- لزومی ندارد لوازم شخصیتان را با خود به سفر ببرید. از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباسهای گرم همه در ساک دیگران یافت میشوند و میتوانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.
- یا کم حرف باشید و پاسخ هیچکس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دکمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشههای دهانتان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوقالعاده کارساز است.
- از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید.
- اگر گروهی سفر میکنید بچههای کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بیسر وصدا و دست به سینه، گوشهای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوستشان ندارید.
- عکسها را خراب کنید. در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید.
- تابع برنامهها نباشید، اگر دیگران میخواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر میخواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.
- در فعالیتهای گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقهمند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرفها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.
- در تقسیم مسوولیتها ثابت کنید عرضه هیچکاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفهای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار میشوید و هم بار مسوولیتهای دیگران را سنگینتر میکنید.
- جورابهایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلیتر میشود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیفتر باشید، بهتر و بیشتر میتوانید مسافرت را بهکام بقیه زهر کنید.
- تا جایی که میتوانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!
- اگر دارویی خاص و نایاب مصرف میکنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانههای شهر مقصد بگذرد.
- رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمههایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.
- خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامتتان و بهترین جزء غذا حق شماست!!
- جای چمدانتان کجاست؟ روی تخت دیگران.
- لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی میتوانید پیش از شنیدنشان مخالفتتان را اعلام کنید.
اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباریتان را جا گذاشتهاید یا پولهایتان را گم کردهاید.
....
و آنچه از نظر گذراندید تنها نکاتی بود که در قالب طنز بیان شد و جاده دوستی با شوخ طبعی و مهربانی بالایی که از شماها سراغ دارد مطمئن است که سعی خواهید کرد با اجتناب از تمام روش های پیشنهادی، با یک برنامه ریزی شیک و مامانی سفری خوش را برای خودتون و همراهانتون رقم بزنید.
اما از همه این موارد که بگذریم سفر خوب ( حالا چه با اتومبیل شخصی باشه یا از نوع اتوبوسی یا قطاری یا کامیونی و یا هوایی) بهانه ایست برای شادابی روحیه ی شما و انتقال انرژی های مثبت به خانواده شما، همراهان شما و همسفرانی که افتخار دیدار شما را در طول سفر دارند.
امیدوارم دلاتون شاد، جیباتون پرپول و اگر با خودروی شخصی مسافرت می کنید کارت سوختتون پر از بنزین 100 تومنی باشه و تحت هر شرایطی اطمینـــان، آرامـــش و احتیــــاط رو فراموش نکنید.
سفرتون بخیر و شادی و دست حق نگهدارتون
لطفا" سوغاتی برو بچه های ثبت مطالب هم فراموش نشه !!
پاورقی :
این مطلب رو توی چند سایت مختلف دیدم ، و برای همین نمیدونم منبع مطلب کدام یکی از آنهاست !!
***********************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
جمعه 3/4/1390 - 12:49
مهدویت
دارد به نیمه میرسد این ماه شعبان ...
گوش کن ...
ای کاش بتوانیم همگی این صدای آهنگین را به زودی بشنویم ...
« یا اهل العالم ... أنا بقیة الله ... »
سلام سلام سلام
سالروز ولادت آخرین نور امامت و باقی ترین نور ولایت « حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف » خدمت شما همراهان گرامی تبریک و تهنیت باد. امیدواریم که روزی هم برسد تا در حضور ایشان جشن ولادت را برپا کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
می شود بیایی ؟
چون...
ما شهرهایمان را آذین بسته ایم
می شود بیایی ؟
چون...
ما کوچه هایمان را آب پاشیدیم
می شود بیایی ؟
چون...
ما خانه هایمان را جارو زده ایم
می شود بیایی ؟
چون...
ما دل هایمان را هر چند اندک، برای تو آماده کرده ایم
می شود بیایی ؟
آری
مطمئنم که می آیی .
***********************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
جمعه 24/4/1390 - 23:42
مهدویت
تو که می دانی چراغ های شهر را می افروزم،
تا تاریکی درونم هویدا نشود.
کاش با هر چراغی که برای تو روشن می کنم،
چراغی هم در دل خود می نهادم.
این روزها که می شود ،
امید به حقیقت ظهور را بیشتر درک می کنیم.
این روزها که می شود ،
دلم برای با تو بودن به دنبال هیچ بهانه ایی نیست.
نیمه شعبان می رسد ...
و تنها دلیل بقای عالم می آید ،
ای کاش قبل از طلوع بی فروغ خورشید در آسمان و در روز نیمه شعبان،
خورشید موعود ، ظهور می کرد ...
***
تو در متن زیباترین واژه ها می درخشی
از پشت زندگی های مه آلود پیدایی
تو را هر زمان با هزاران زبان می توان سرود
ولی باز تو آن ناسروده سرودی
که پایانی نداری، آقای ندیده ام
.
.
.
عمریست که در غیبت کبری ماندیم
ما نه ، او منتظر است که ما برگردیم
مولای من ...
دست نوشته هایم را کنار هم گذاشته ام ، به این امید که نگاهم کنی
***********************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
جمعه 24/4/1390 - 23:42
طنز و سرگرمی
سلام سلام سلام بر اهالی تبیان
روز و روزگار خوش
پیشاپیش سالروز ولادت جوان برومند بنی هاشم « حضرت علی اکبر علیه السلام » را که به عنوان روز جوان نامگذاری شده است خدمت شما دوستان گرامی تبریک و تهنیت عرض میکنم.
همانطور که می دانید ( و شاید هم نمی دانید !! ) تغییرات فنی سایت تبیان به سرعت در حال انجام است و به زودی شاهد اتمام آن خواهیم بود. به جهت عرض ارادت و آرزوی موفقیت برای عوامل فنی و غیر فنی !! سایت، این چند بیت را جهت چسباندن لبخند بر چهره این عزیزان و شما دوستان گرامی تقدیم میکنم. در ضمن از آنجایی هم که بنده در سمت ابداعی خود یعنی مسئول خودخوانده و البته بی حکم و حقوق روابط عمومی ثبت مطالب روزانه انجام وظیفه میکنم، از شما کاربران گرامی که تبیان را در مسیر گذر از این تغییرات فنی همراهی می نمایید تشکر میکنم.
عاقبت گــــردید تبیان رو به سامان، غم مخور
من چقدر گفتم تو را ای جان جانان، غم مخور؟
***
ای دل غم دیده ام دیگـــــــــر از این محنت در آ
حال سایت اکنون نکو شد ای نگارا، غم مخور !!
***
چون نبود آن خاطــراتم، غصه دار بود این دلم
خاطراتت چون که آمد دیگر ای دل، غم مخور !!
***
زود برگشت هــــــرچه گفتیم و سرودیم، تاکنون
خوب شد اینجا چک ندادیم ایها الناس، غم مخور !!
***
ای دلا گــــــــــر کل نت را کل دنیا هک کند
چون که باشد سِرورت از آن تبیان غم مخور
***
نیز اکنون هم به ته آمد تمام مشکلات سایت ما
بچه های فنی تبیان ، شما هـــــــم غم مخور !!
***
ای کهن شاعــــر که در قبرت ز من لرزیده ایی
شعر من یک شوخی بکرست حافظ، غم مخور
***
حرف آخر باشــــــــــد اینک سوی تبیان اینچنین
تا که بازست جاده دوستی، شما هم غم مخور !!
شعر : ارادتمند لبخند دوستان « جاده دوستی »
پاورقی :
1) سمتی به نام « روابط عمومی ثبت مطالب روزانه » وجود خارجی ندارد و این پست مهم و حیاتی صرفا" به جهت مزاحی دوستانه اعلام شده است. ( لطفا" دوباره شایعه نکنید که جاده دوستی با بچه های بالا آشناست !! )
***********************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
سه شنبه 21/4/1390 - 15:9
طنز و سرگرمی
***********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
سه شنبه 14/4/1390 - 8:57
طنز و سرگرمی
يک هنرمند فاقـــــــــد مسکن
رفت روزي وزارت ارشــــــــــاد
***
چون دم در رسيد با خود گفت
مي روم تو هــــر آنچه بادا باد
***
نوک بيني خود گـــرفت و رفت
راست پيش وزير و پس اِستاد
***
گفت در روز اول خلقــــــت
که خدا اين جهان نمود آباد
***
چون به مستضعفين زمين بخشيد
اسم اينجانب از قلـــــــــــم افتاد !
***
حال البته با کمــــــــــــــي تأخير
من به خدمت رسيده ام دلشاد !
***
تا مگر قطعه ايي زمين بخشيد
بروم منزلي کنـــــــــــــم ايجاد
***
گفت با وي وزيــر با لبخند
بنده از ديدن شمايم شاد
***
چون هنرمند قدر مي بيند
بايد الحق به صدر بنشيناد !
***
مي نويسم زمين به اسم الان
مي دهــم خدمت شما استاد
***
آنگه از قطعه هنرمنــــــــــــــــــــدان
قطعه ايي هم به شخص ايشان داد !
*****
شعر : طنز پرداز خوش قريحه « رضا رفيع »
پاورقي :
منظور از قطعه هنرمندان ، همان قطعه معروف هنرمندان در بهشت زهراست !! ( البته دور از جان هنرمندان و نيز شما دوستان )
***********************************************************
دوستان عزيز و مهربان اگر از متن لذت برديد ، با دعاي خيري يادم کنيد
جاده دوستي پاياني ندارد، اگر بيايي و همسفرم باشي
jade2oosti@gmail.com
سه شنبه 31/3/1390 - 23:44
عقاید و احکام
روز آخر است و دارد تمام مي شود چه مي توان گفت جز اينکه :
"ناگهان چقدر زود دير مي شود"
شايد منظور قيصر امين پور ، حضور در جايي شبيه اينجاست خداي مهربانم،
حالا که نزديک شدن به تو را ياد گرفتيم،
حالا که دعا کردن را تجربه کرديم،
حالا که با تو و قرآن تو آشتي کرديم،
در چشم بر هم زدني زمانمان تمام مي شود.
خداي مهربانم ...
دارم ميروم و اين اعتکاف را در نزد تو به امانت مي گذارم.
مي شود برايم نگه داري ؟
مي شود هر جا که ديدي فراموشت کرده ام ، آن را به يادم بياوري ؟
مي شود همچنان خدايي کني و من، از اين پس بندگي ؟
مي شود ... ؟
***
الهي دردم درمان کن و هجرم پايان.
ضعفم به قوت، زبانم به حکمت و جانم به خرد،
دستم به خير و پايم به سير،
چشمم به تقوا و امروزم به فردا،
دلم را نور و جانم را شور،
نگاهم را فهم ، فهمم را صدق و صدقم را اخلاص،
بصرم را بصيرت و بصيرتم را ثبات مرحمت فرما.
***
گر تو هم نتوان برفتي غم مخور
خانه دل هست مهيا ، غم مخور
گوشه گوشه، جاي جايِ زندگي
مي شود آمـــد به سوي بندگي
***********************************************************
دوستان عزيز و مهربان اگر از متن لذت برديد ، با دعاي خيري يادم کنيد
جاده دوستي پاياني ندارد، اگر بيايي و همسفرم باشي
jade2oosti@gmail.com
شنبه 28/3/1390 - 22:13
تبریک و تسلیت
سلام
سالروز وفات بانوي صبر و ايثار « حضرت زينب سلام الله » بر تنها دليل بقاي عالم « حضرت مهدي موعود » و شما دوستان گرامي تسليت باد .
ميخواهي از زينب بگويي ، ولي ...
ولي مي ماني و نميتواني کلامي بگويي .
چرا که او را به صبرش مي شناسند ،
و ما را به بي صبري ...
شيعيان عاشق صبر زينبي اند ،
و مريد و بي صبر مهدي ...
بارالها ،
چه ميشود هم زينبي شويم ، هم بي صبر مهدي ؟
***
با دست بسته هست، ولي دست بسته نيست
گر چه سرش شکسته ولي سرشکسته نيست
هــــــــــرچند سربه زير ... ولي سرفــــــــراز بود
زينب قيام کــــــــــــــــرده و از پا نشسته نيست
رنج سفر ،خطر، غـــــــــم بازار،چشـــــــم شوم
داغ ســـــــــه ساله ديده ولي باز خسته نيست
حتي اگـر به صورت او سنگ مــــــــــــــي خورد
هيهات، بند معجرش از هــــــم گسسته نيست
شعر: مجيد تال
***********************************************************
دوستان عزيز و مهربان اگر از متن لذت برديد ، با دعاي خيري يادم کنيد
جاده دوستي پاياني ندارد، اگر بيايي و همسفرم باشي
jade2oosti@gmail.com
شنبه 28/3/1390 - 20:35
عقاید و احکام
نمي دونستم
دارن کجا مي رن.
اين همه دانشجو، اين وقت شب؟
زمان امتحانات نبود که بگم دارن ميرن امتحان بدن!
از طرفي هيچ کسي براي امتحان دادن ،با خودش ساک مسافرتي نمي بره
!
با خودم گفتم شايد دارن مي رن گردش دسته جمعي، اما کجا
؟
اصلا" شايد دارن مي رن خونه هاشون !
چند قدم کافي
بود تا به اشتباهم پي ببرم.
درست حدس زده بودم ،دارن مي رن
گردش دسته جمعي،
دارن مي رن به خونه،دارن مي رن مسافرت،
اما ...
اينهايي که من ديدم داشتن دسته
جمعي به مسافرت خونه خدا مي رفتن.
انگار مي خوان توي مسجد امتحان بدن !
يکيشون مي گفت : دوست داشتم سه روز فرصت پيدا کنم، تا به چيز
هاي مهمتري توي زندگيم فکر کنم.
پرسيدم :خدا صداتون کرده يا شما دارين صداش مي کنين؟
لبخندي زد وگفت : هر دو !
ديگري گفت : خدا اجازه داده که صداش کنيم .
جالب بود که مي ديدم اکثر اين بچه ها سابقه دارن ،
يعني سال هاي قبل ،خدا اون هارو و اون ها هم خدا رو صدا کرده
بودن.
بعضي هاشون بدرقه کننده و همراه داشتن.
اين طرف يک پدر مهربون دردانه خودش رو راهي به راهي مي کرد، که
قبلا" خودش اون رو طي کرده.
اون طرف زوج خوشبختي که شايد هيچ
حادثه اي نمي تونست اون ها رو حتي لحظه اي از هم دور کنه، داشتن از هم خداحافظي مي کردن.
حالا هر کدوم مي خواستن براي دنياي خودشون و ديگري ، آخرت جمع
کنن.
از جواني که نزديک ما بود پرسيدم: براي چي اومدي؟
سرش رو پايين انداخت و گفت:
ميگن که اينجا آدم ها عوض ميشن، منم اومدم که عوض بشم.
يواش يواش و کم کم دور و برمون شلوغ مي شد.
مي خواستيم راهمون رو جدا کنيم و برگرديم ، اما نمي شد ...
بدون دل، کجا مي شه رفت
؟!
ادامه دارد ...
گر تو هم نتوان برفتي غم مخور
خانه دل
هست مهيا ، غم مخور
گوشه گوشه، جاي جايِ زندگي
مي شود آمـــد به سوي بندگي
***********************************************************
دوستان
عزيز و مهربان اگر از متن لذت برديد ، با دعاي خيري يادم کنيد
جاده دوستي پاياني ندارد، اگر بيايي و همسفرم باشي
jade2oosti@gmail.com
چهارشنبه 25/3/1390 - 23:37