• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 372
تعداد نظرات : 47
زمان آخرین مطلب : 5778روز قبل
دانستنی های علمی
استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان می‌رفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و هم در آن شهر به خاک سپرده شد.مهمترین آثار ابن سیناالشفاء یا به پارسی شفا: این کتاب مهمترین و جامع‌ترین اثر مولف در فلسفه مشاء و مبین آرای شخصی اوست. کتاب دانشنامه گونه‌ای است در زمینه منطق،ریاضیات، طبیعیات و الهیات که در سال 410 قمری نوشته شده است. درابتدای کتاب، سخن ابو عبید عبد الرحمن محمد جوزجانی که بیانگر هدف و میزان تبعیت مولف از آرای ارسطوست،ذکر شده است. بخش منطق در نه فن و هر فن شامل چند مقاله است. عناوین آن عبارتند از مدخل،مقولات،باری آرمنیاس،قیاس،برهان،مغالطه و شعر است.این بخش 4 جلد از مجموعه را تشکیل میدهد.اشعار ابن سیناابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سروده است و حتی منظومه‌هایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساخته است. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کرده‌اند که برخی از آن‌ها به نام دیگران نیز آمده است و با توجه به اسلوب و معانی آن‌ها باید در انتساب این اشعار به ابن سینا تردید روا داشت. ما در اینجا، برای آشنایی مختصر با اشعار ابن سینا، گزیده‌ای از مستندترین آنها را می‌آوریم: 
پنج شنبه 21/6/1387 - 22:28
دانستنی های علمی
در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد 4 ماه در زندان بسر برد و در زندان 3 کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت.
پنج شنبه 21/6/1387 - 22:28
دانستنی های علمی
اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم. وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم. چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم.
پنج شنبه 21/6/1387 - 22:28
دانستنی های علمی
چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم. بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم
پنج شنبه 21/6/1387 - 22:28
دانستنی های علمی
نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند. در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم. ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم. 
پنج شنبه 21/6/1387 - 22:27
دانستنی های علمی

 بخش اول زندگی نامه ابن سینا را می توانید بعد از پایان بخش 9 مطالعه فرمایید.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص125) «وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص493)  بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:  پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد.

 

پنج شنبه 21/6/1387 - 22:27
فلسفه و عرفان
شیخ صلاح‌الدین زركوب(درگذشته در 657)كه در بالای صندوق قبرش چنین نوشته شده: الله الباقی هذه تربة شیخنا شمس‌العارفین علم‌الهدی و الیقین ملك‌الابدال كامل‌الحال و القال امن‌القلوب الطالب المطلوب نورالله الاعظم برهان القوم سلطان البصیرة طاهرالسیرة والسرة بحرالاسرار الالهیه ترجمان الرموز لعیبة امام‌التقوی محرم عرائب‌النجوی بایزیدالعصر جنیدالزمان صلاح‌الحق والدین ابوالمفاخر فریدون‌بن یاعیبسان القونوی الذهبی قدس‌الله سره فی عرة شهرالمحرم سنة سبع و خمسین و ستمائه  شیخ كریم‌الدین بكتیمور‌اوعلو یكی از‌مریدان مولانا كه استاد‌سلطان ولد‌بود(درگذشته در691)كه بر كتیبه صندوق قبر او چنین آمده است: هذه تربة الشریفة فخرالاصحاب العارفین الفائق‌العاشق والصادق شیخ كریم‌الدین ابن‌الحاج بكتیمور المولوی رجمةالله علیه قی تاریخ شهر ذی‌الحجة سنة احدی و تسعین و ستمائه  دیگر علاءالدین چلبی پسر میانی مولانا(درگذشته در660)است كه بر كتیبه صندوق قبر او چنین نوشته شده است: الله الباقی هذه تربة الصدر المرحوم علاءالدین محمدبن شیخ‌المشایخ سلطان‌العلماء والعارفین جلا‌الحق والدین محمد ین‌محمدبن الحسین البلخی افاض‌الله بركاته علی‌المسلمین و خصص ولده بمزید كل عنایة اواخر شوال سنة ستین و ستمائه  دیگر شمس‌الدین یحیی برادر مادری(فرزند خوانده)مولانا است كه كتیبه صندوق قبر او چنین است: تربة امیر شمس‌الدین یحیی بن‌محمد شاه برادر مادری یا او لاد مولانا قدس‌الله سره العزیز در تاریخ هفتم ربیع‌الاخر سنه اثنی و تسعین و ستمائه دیگر قبور نجم‌الدین فریدون سپهسالار ،و اولو عارف چلبی ،وبیوك زاهد چلبی،و شمس‌الدین عابد چلبی ، و واجد چلبی پسر سلطان ولد و دیگر چلبیان و سایر دختران ایشان است. رویهم 65 صورت قبر در بارگاه مولانا وجود دارد كه بالای قبر مردان عمامه‌ای گذاشته‌اند،ولی قبر زنان بدون عمامه است.دورمقبره مولانا شمعها وشمعدانها واشیاء نفیس نهاده‌اندكه همه آنها توسط مشتاقان و عشاق زیارت آن بزرگوار تقدیم شده است.مقبره مولانا در قرن شانزدهم توسعه یافت و سماع‌خانه و مسجد كوچك به آن افزوده گشت.  
پنج شنبه 21/6/1387 - 16:0
فلسفه و عرفان
 بالاخره قبر حسام‌الدین چلبی است كه بر صندوق قبرش چنین آمده: 1- هذه تربة شیخ‌المشایخ قدوة العارفین امام 2- الهدی والیقین مفتاح خزائن العرش امین كنزالفرش 3- جنیدالزمان بایزید الدوران ابوالفضائل ضیاءالحق 4- حسام‌الدین حسن‌بن محمدبن الحسین المعروف باخی ترك 5- رضی‌الله عنه و عنهم الارموی الاصل بماقال امیست كردیأ 6- واصبحت عربیأ قدس‌الله روحه فی تاریخ یوم‌الاربعاء 7-فی ثامن عشرمن شهر سغبان سنة ثلث و ثمانین و ستمائه  دیگر صندوق قبر نوه حسام‌الدین چلبی (درگذشته در 747) است كه بر كتیبه آن چنین آمده است: انتقل من دارالفناء الی دارالبقاء حسام‌الدین حسن‌بن صدرالدین محمد بن‌چلبی حسام‌الحق والملة والدین نورالله مضجعهم فی یوم السبت التاسع و العشرین شوال سنة سبع و اربعین و سبعمائه  قبورعده‌ای چلبیان كه ازخویشان مولانابودندودختران ایشان نیز درمعرب قبةالخضراء قرار دارد(شماره 8 در نقشه).به طرف مشرق قبةالخضرا قبور ذیل مشاهده می‌شود: بهاءالدین ولد پدر مولانا كه در عقب صندوق قبر مولانا قرار داردوبرروی صندوق قبرش این كتیبه نوشته شده‌است: الله الباقی هذه تربة مولانا و سیدنا صدرالشریعة منبع الحكمه محی‌السنة قامع‌البدعه و قدوة العالم العالم‌العامل الربانی سلطان العلماء مفتی‌الشرق و الغرب بهاءالملة والدین شیخ‌الاسلام والمسلمین محمدبن الحسین‌بن احمد البلخی رضی‌الله عنه و عن اسلافه توفی فی ضحوة یوم‌الجمعه الثامن 10- غشر شهر ربیع‌الاخر سنة ثمان عشرین و ستمائه  
پنج شنبه 21/6/1387 - 16:0
فلسفه و عرفان
صندوق قبر ملكه خاتون دختر مولانا نیز در همانجا جای دارد و بر آن چنین نوشته شده است: 1ـ الله‌الباقی. 2ـ هذه تربت‌الست‌الزنانیه افتخار مخدرات. 3ـ العالم تاج مستورات بنی‌آدم مكله خاتون. 4ـ ابنة سلطان‌المشایخ والعارفین قطب‌الاوتاد. 5ـ والمحققین وارث‌الانبیاء والمرسلین. 6ـ جلال‌الحق والملة والدین قدس‌الله. 7ـ سر هما فی‌ثانی عشر شعبان سنة‌ثلث و سبعمائه.  مرقد مظفرالدین چلبی امیر عالم پسر مولانا (درگذشته در 676) نیز در آنجا قرار دارد كه كتیبه آن چنین است: 1ـ هذه تربة شمس. 2ـ مشارق‌المعالی تاج مفارق‌الاعالی. 3ـ مظفرالدین امیر عالم‌بن. 4ـ مولانا سلطان‌المحبوبین جلال. 5ـ الحق والدین محمدبن محمدبن الحسین. 6ـ البلخی قدس. 7ـ الله سر هم نقله من دارالغرور. 8ـ الی‌دارالسرور فی سادس جمادی. 9ـ الاول سنة ست و سبعین. 10ـ وستمائه غفرالله لهم.  دیگر قبر جلاله خاتون نوه مولانا كه بر كتیبه صندوق قبرش چنین نوشته شده است: هذه قبر الست الزاهدة الدار الطاهرة جلاله خاتون حفیدة سلطان العلماء والمحققین جلال‌الملة والدین قدس‌الله روحهما فی عرة محرم سنة اثنی و ثمانین و ستمائه  دیگر صندوق قبر ملكه خاتون دختر قاضی تاج‌‌الدین كه در سال 730 كشته شده قرار دارد و كتیبه آن چنین است: الله الباقی انتقلت الست المحرحومة المظلومة السعیدة الشهیدة مقتولة الاولیاء تاج‌المخدرات افتخار المستورات ملكه خاتون نور الله ضریحها ابنة اقضی القضاة مولانا تاج‌الملة والدین ادام‌الله فضائله من دارالعرور الی دارالسرور لیلة‌الاربعاء سادس عشر جمادی‌الاخر سنة ثلثین و سبعمائه  
پنج شنبه 21/6/1387 - 16:0
فلسفه و عرفان
19ـ چون زبانه شمع پیش آفتاب نیست‌باشد هست باشددرحساب 20ـ می‌پرد چون آفتاب اندر افق باعروس‌صدق‌وصورت‌چون‌تتق 21ـ انهم تحت قبانی كامنون جز كه یزدانشان نداند آزمون 22ـ درخور دریا نشدجزمرغ آب ختم كن و الله اعلم بالصواب  در جبهه راست صندوق قبر مولانا دو منبت‌كاری بطورعمودی چهارضلعی درمقابل هم قرارگرفته كه به سبك رومی تزئین یافته و نام صنعتگر آن چنین آمده است: «عمل همام‌الدین محمدبن كنك‌القنوی».  كتیبه‌ای دیگر در مقابل آن است كه بر آن این عبارت به عربی آمده است: «ان وعدالله حق ولا تغرنكم حیوة‌الدنیا ولا یغرنكم بالله‌الغرور».  كتیبه‌ای در قاعده صندوق قبر مولانا به خط كوفی نوشته شده و این كلمات از آن قابل خواندن است: 1ـ واحد…………. 2ـ علیك باخوان……….. علینا 3ـ ان………………. ………… قلنا اذا اموالك من زمانك در قسمت جنوبی مرقد مولانا اطاقی ایت مه نام دایره چلبی و اكنون كتابخانه است. بر روی پنجره‌ای كه آنرا پنجره نیاز می‌خوانند این اشعار نوشته شده است: درها همه بسته‌اند الا در تو تا ره نبرد غریب الا بر تو ای دركرم عزت نورافشانی خورشیدو مه‌وستارگان چاكرتو  قبور دیگر: درمغرب قبة‌الخضراء ونزدیك بالا سرمولانا قبركراخاتون زن مولانا جای دارد كه بر صندوق قبرش چنین نوشته شده است: 1ـ الله‌الباقی. 2ـ انتقلت‌المخدره‌المصوفه ثقیة‌الذات. 3ـ مرضیة‌الصفات رفیعة‌القدر مشروحة‌الصدر. 4ـ ذی‌الهمة‌العالیه والمناقب‌المعالیه عصمة. 5ـ الدین‌المخصوصه بصفات‌العاملین مریم‌الثانی. 6ـ بحرالمعانی مقبولة‌الحق محمودة‌الخلق والخلق. 7ـ صاحبة مولانا قدس‌الله سره. 8ـ كراخاتون رضی‌الله عنها و ارخلها الی. 9ـ حظائرالقدس اواها من دارالهوان. 10ـ الی جوارالرحمن اخیر یوم‌الخمیس‌الثالث عشر. 11ـ من شهر رمضان من شهور سنة احدی و تسعون و ستمائه.  
پنج شنبه 21/6/1387 - 15:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته