• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4137روز قبل
اهل بیت

خلقت حضرت زهرا (س)و شیعیان از سرشت یكسان

امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:

«إن اللَّه خلق محمداً من طینة من جوهرة تحت العرش، و إنه كان لطینته نضح فجبل طینة أمیرالمؤمنین علیه‏السلام من نضح طینة رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، و كان لطینة أمیرالمؤمنین علیه‏السلام نضح فجبل طینتنا من فضل طینة أمیرالمؤمنین علیه‏السلام، و كانت لطینتنا نضح فجبل طینة شیعتنا من نضح طینتنا، فقلوبهم تحن إلینا، و قلوبنا تعطف علیهم تعطف الوالد على الولد و نحن خیر لهم و هم خیر لنا، و رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لنا خیر و نحن له خیر». (بصائر الدرجات ص 14، بحارالانوار 25/ 8).

یعنى: «خداوند محمد را از طینت و سرشتى كه از گوهرى در زیر عرش بود خلق فرمود، و طینت محمد را تراوشى بود كه خداوند طینت امیرالمؤمنین را از همان تراوش طینت رسول خدا خلق نمود. و طینت امیرالمؤمنین را از نیز تراوشى بود كه خداوند طینت ما را از باقیمانده‏ى طینت امیرالمؤمنین خلق كرد، و براى طینت ما نیز تراوشى بوده كه خداوند شیعیان ما را از همان تراوش طینت ما خلق فرموده است.

دلهاى شیعیان ما مشتاق ما هستند و دلهاى ما نیز- بمانند مهربانى و شفقت پدر به فرزند- به آنان توجه دارد.

ما براى شیعیانمان بهترین‏ها هستیم و شیعیان ما براى ما بهترین‏ها هستند، رسول خدا نیز براى ما بهترین است و ما هم براى او بهترین‏ها هستیم».
يکشنبه 13/12/1391 - 13:43
اهل بیت

صحبت حضرت زهرا (س) با مادر قبل از تولد

حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمودند:

چون حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ازدواج كرد، زنان قریش مكه، از حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه دورى گرفتند و دیگر به منزل او رفت و آمد نمى‏كردند و مانع رفتن زنان دیگر هم مى‏شدند، حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه در وحشت و تنهایى بسر مى‏بردند و دلخوشى ایشان فقط به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله بود، تا به حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیه حامله شدند، حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیه با مادر در وحشت و تنهائى حدیث مى‏كرد، و در شكم تكلم مى‏نمود و مادر را امر به صبر و بردبارى و تحمل در تنهائى مى‏نمود به طورى كه یك روز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله وارد خانه شدند، دیدند حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه با كسى سخن مى‏گوید فرمودند:

خدیجه جان: با چه كسى تكلم مى‏كنى عرض كرد: با این فرزند كه در شكم من است و انیس تنهایى و مونس دوره‏ى وحشت و شبهاى تاریك من است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند:

اى خدیجه اكنون جبرئیل به من خبر داد كه این فرزند دختر است و نسل طاهره‏ى میمونه‏ى سادات از رحم اوست. و او مادر ذریه من خواهد بود و ائمه دوازده‏گانه مسلمین كه خلفاء و جانشینان حق در زمین هستند از نسل او خواهند بود و این ائمه پس از انقضاى وحى حجت خدا بر خلق مى‏باشند.

lمنبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_jesmani/kj2.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:42
اهل بیت

تاریخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)

در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لكین در بین علماى امامیه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)

مكان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مكه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏اى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى كوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)

و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3)


1- علماى امامیه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏دانند. عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكره‏ى الخواص ص 306 مى‏نویسد: تاریخ‏نگاران نوشته‏اند كه فاطمه‏ى زهرا در سالى متولد شد كه قریش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. یعنى پنج سال قبل از بعثت. محمد بن یوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطین» ص 175 مى‏نویسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قریش مشغول ساختن كعبه بودند. طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏كند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قریش مغشول ساختن خانه‏ى كعبه بودند و در آن هنگام پیغمبر در سن سى و پنج سالگى بود. ابوالفرج در كتاب مقاتل الطالبیین ص 30 مى‏نویسد: فاطمه قبل از بعثت در سالى كه كعبه بنا مى‏شد به دنیا آمد. مجلسى در كتاب بحارالانوار ج 43 ص 213 مى‏نویسد: روزى عبداللَّه بن حسن بر هشام بن عبدالملك وارد شد در حالى كه كلبى نیز در مجلس حضور داشت. هشام به عبداللَّه گفت: فاطمه چند سال عمر كرد؟ عبداللَّه در پاسخ گفت: سى سال. سپس همین سؤال را از كلبى نمود. او در جواب گفت: سى و پنج سال. هشام رو به عبداللَّه نمود و گفت: آیا سخن كلبى را شنیدى؟ اطلاعات كلبى در عالم انساب خوب است. عبداللَّه گفت: یا امیرالمؤمنین احوال مادر مرا از من باید پرسید و احوال مادر كلبى را از او. اما اكثر علماى امامیه مانند ابن شهرآشوب در مناقب ج 3 ص 357، كلینى در اصول كافى ج 1 ص 458، مجلسى در بحارالانوار ج 43 ص 6 و حیات القلوب ج 2 ص 149، محدث قمى در منتهى الامال ج 1 ص 94، محمدتقى سپهر در ناسخ التواریخ ص 17، على بن عیسى در كشف‏الغمه ج 2 ص 75، طبرى در دلائل الامامة ص 10 فیض كاشانى در وافى ج 1 ص 173، این دانشمندان و گروه دیگرى نوشته‏اند كه فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت: مدرك آنان احادیث است كه در این باره از ائمه صادر شده است. ابوبصیر روایت كرده كه امام صادق علیه‏السلام فرمود: در بیستم ماه جمادى الثانى در هنگامى كه پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد. هشت سال با پدرش در مكه بود. و ده سال در مدینه با پدرش زندگى كرد. بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز زنده ماند و در روز سوم جمادى الثانى در سال یازدهم هجرى وفات نمود. (دلائل الامامة ص 10). اما بر خوانندگان محترم مخفى نیست كه وفات حضرت زهرا در سوم جمادى الثانى با داستان هفتاد و پنج روز زنده ماندن آن حضرت سازگار نیست و با نود پنج روز مناسب‏تر است. لذا بعید نیست كه لفظ «تسعین» در روایت، با لفظ «سبعین» اشتباه شده باشد. حبیب سجستانى مى‏گوید: از حضرت ابوجعفر علیه‏السلام شنیدم كه مى‏فرمود: فاطمه دختر محمد، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا تولد یافت و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (اصول كافى ج 1 ص 457). در روایتى وارد شده كه فاطمه در هنگام عروسى نه ساله بود. سعید بن مسیب مى‏گوید به حضرت على بن الحسین عرض كردم: پیغمبر در چه سالى فاطمه را به على تزویج نمود؟ فرمود: یكسال بعد از هجرت، و در آن تاریخ فاطمه نه ساله بود (روضه كافى چاپ نجف سال 1385 هجرى ص 281). در كتاب فرائد السمطین ج 1 ص 88 مى‏نویسد كه ابابكر و عمر از پیامبر (ص) تقاضا كردند كه با فاطمه ازدواج كنند در جواب فرمود: هنوز كوچك است. ولى وقتى على بن ابى‏طالب خواستگارى كرد مورد قبول قرار گرفت. این حكایت نیز با تولد بعد از بعثت سازگارتر است، زیرا اگر قبل از بعثت تولد یافته بود در آن زمان 18 ساله بود و دختر 18 ساله صغیر نیست. از امثال این احادیث استفاده مى‏شود كه تولد فاطمه بعد از بعثت رسول اكرم واقع شده است. صاحب كتاب كشف‏الغمة روایتى نقل كرده كه در خود آن حدیث تناقضى وجود دارد: امام محمد باقر فرمود: فاطمه پنج سال بعد از بعثت به دنیا آمد، در همان سالى كه قریش مشغول ساختن خانه‏ى كعبه بودند. و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (كشف‏الغمة ج 2 ص 75). چنان كه ملاحظه مى‏فرمایید در خود این حدیث تناقض است. زیرا از یك طرف مى‏گوید: فاطمه پنج سال بعد از بعثت بدنیا آمد، و در هنگام وفات هیجده ساله بود. از طرف دیگر مى‏گوید: در هنگام تولد آن جناب، قریش مشغول ساختن خانه‏ى كعبه بودند. در صورتى كه این دو مطلب قابل جمع نیستند زیرا خانه‏ى خدا پنج سال قبل از بعثت تجدید بنا شد نه بعد از بعثت. بهر حال باید در این حدیث اشتباهى رخ داده باشد. یا باید گفت كلمه‏ى «قبل البعثه» اشتباهاً به كلمه «بعد البعثه» تبدیل شده یا جمله «و قریش تبنى البیت» از طرف راوى اضافه شده است. كفعمى در مصباح مى‏نویسد: فاطمه در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنیا آمد (بحار ج 43 ص 9). چنانكه ملاحظه فرمودید در بین علماى اسلام در مورد تاریخ تولد زهرا اختلاف شدیدى وجود دارد، اما چون اهل‏بیت تولد آن حضرت را پنج سال بعد از بعثت دانسته‏اند قولشان بر قول تاریخ‏نویسان عامه مقدم است. زیرا ائمه اطهار و اهل‏بیت پیغمبر و فرزندان زهرا، بهتر از دیگران از سن مادرشان خبر دارند. ممكن است كسى بگوید كه: خدیجه در سال دهم بعثت وفات نمود و در هنگام وفات شصت و پنج ساله بود. بنابراین، اگر فاطمه در سال پنجم بعثت تولد یافته باشد باید خدیجه در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد. چگونه مى‏توان این مطلب را باور كرد؟!. ما در پاسخ به این اشكال مى‏توانیم دو مطلب را بگوییم: اولا: این موضوع مسلّم نیست كه خدیجه در هنگام وفات شصت و پنج ساله باشد. بلكه بنابر قول ابن‏عباس باید سنش در موقع آبستن شدن به فاطمه، در حدود چهل و هشت سالگى باشد. زیرا ابن‏عباس مى‏گوید خدیجه در سن بیست و هشت سالگى با پیغمبر عروسى كرد (كشف الغمة ج 2 ص 139) و قول ابن‏عباس نیز بر سایرین تقدم دارد. زیرا خویشان پیغمبر بهتر از دیگران از وضع داخلى خودشان اطلاع دارند. بنابراین روایت، خدیجه در هنگام بعثت رسول خدا، چهل و سه ساله بوده و در سال پنجم بعثت كه سال تولد فاطمه است در حدود چهل هشت سال عمر داشته و آبستن شدن در این سنین غیر عادى نیست. ثانیا: اگر قول ابن‏عباس را هم قبول نكنیم و بگوییم خدیجه در سن چهل سالگى ازدواج كرده و قاعدتا باید در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد، باز هم امر محالى نیست زیرا فقها و دانشمندان نوشته‏اند كه زنهاى قرشى تا سن شصت سالگى عادت مى‏شوند و آبستن شدن نیز برایشان امكان دارد. خدیجه هم از طائفه قریش و مشمول این قاعده است. بعلاوه، درست است كه آبستن شدن زن در این سنین نادرالوقوع است لكین در تاریخ نمونه‏هایى داشته و دارد: زنى به نام اكرم موسوى در «سرخون» بندرعباس دو قلو زایید. این زن 65 سال دارد و شوهرش 74 ساله است... یك پزشك معروف به خبرنگار اطلاعات اظهار داشت به طورى كه تاریخ پزشكى نشان مى‏دهد كم سن‏ترین زنى كه حامله شده است فقط چهار سال و هفت ماه داشت و مسن‏ترین مادران جهان 67 ساله بوده است. (اطلاعات 28 بهمن 1351). یك زن 66 ساله‏اى به نام شوشنا در اصفهان وضع حمل كرد و پسرى را به دنیا آورد. یحیى شوهر این زن به خبرنگار اطلاعات گفت: هشت فرزند دارم. چهار پسر و چهار دختر. بزرگترین فرزندم 50 ساله و كوچكترین آنها 25 ساله است. (اطلاعات 20 اردیبهشت 1351). چه مانع دارد خدیجه نیز یكى از همین افراد كمیاب باشد؟. در خاتمه لازم است بدین نكته توجه داشته باشید كه اختلافى كه در مورد تاریخ تولد فاطمه دیده مى‏شود، به سن شریفش هنگام ازدواج و وفات نیز سرایت مى‏كند. زیرا اگر تاریخ تولد را پنج سال قبل از بعثت بدانیم باید در هنگام ازدواج در حدود هیجده ساله باشد و در هنگام وفات، بیست و هشت ساله، اما اگر پنج سال بعد از بعثت متولد شده باشد، باید در هنگام عروسى در حدود نه ساله باشد و در هنگام وفات هیجده ساله. 2- كامل ابن‏اثیر ج 2 ص 40. 3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراة الحرمین ج 1 ص 189/ 192.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_jesmani/kj4.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:42
اهل بیت

كیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)

دوران باردارى حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید، حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او را در امر وضع حمل كمك كرد و كارهاى مربوط به این برهه كه مخصوص زنان است برعهده گیرند.

اما زنان قریش پاسخ دادند كه ما نخواهیم آمد، چرا كه سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى.

خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت، اما در یكى از همین روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خدیجه كه از دیدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما یكى از زنان او را آرام نمود و گفت:

اى خدیجه! اندوهگین و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سویت آمده‏ایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یكى مریم دختر عمران و چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه حمل خود را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید كه شرق و غرب عالم پرتوافكن شد.

نورى كه به خانه‏هاى مكه راه یافت و همه را در حیرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى كه در پیش روى خدیجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه كه از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد. با یكى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را مقنعه‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سیدالانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة الاسباط.

آنگاه یكایك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید كه تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته از میمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف كودك را در آغوش كشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

تولد حضرت زهرا(س) و بشارت جبرئیل به رسول خدا (ص)

هنگامى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارك رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پیام آورد كه «اللَّه یقرؤك السلام و یقرى مولودك السلام.» خداوند تبارك و تعالى بر تو و فرزند نورسیده‏ات درود مى‏فرستد.

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم با شنیدن خبر تولد فاطمه علیهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجده‏ى شكر گذارد؛ و خداى عزوجل را بر عطاى این نعمت مبارك و میمون سپاس گفت.

پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم بسیار شادمان و خرسند بود. زیرا كه پیش از این خداوند در سوره‏ى كوثر بشارت آمدن او را به وى داده بود. و نیز از فرشته‏ى وحى شنیده بود كه: «أنها نسلة الطاهرة المیمونة و ان اللَّه تبارك و تعالى سیجعل نسلك منها و سیجعل من نسلها ائمة و یجعلهم خلفاءه فى ارضه بعد انقضاء وحیه.»

إنّ ركعة المغرب أضیفت لأجل میلاد فاطمة علیهاالسلام

317/ 1- العطّار، عن أبیه، عن أبی‏محمّد العلوی الدینوری بإسناده- رفع الحدیث- إلى الصادق علیه‏السلام قال: قلت له: لم صارت المغرب ثلاث ركعات و أربعاً بعدها لیس فیها تقصیر فی حضر و لا سفر؟ فقال: إنّ اللَّه عزّ و جلّ أنزل على نبیّه صلى الله علیه و آله و سلم لكلّ صلاة ركعتین فی الحضر، فأضاف إلیها رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لكلّ صلاة ركعتین فی الحضر، و قصّر فیها فی السفر إلّا المغرب.

فلمّا صلّى المغرب بلغه مولد فاطمة علیهاالسلام، فأضاف إلیها ركعة شكراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أن ولد الحسن علیه‏السلام أضاف إلیها ركعتین شكراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أنّ ولد الحسین علیه‏السلام أضاف إلیها ركعتین شكراً للَّه عزّ و جلّ، فقال: (لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْنِ) (1) فتركها على حالها فی الحضر والسفر. (2) أقول: رواه فی «عوالم‏العلوم» عن «علل‏الشرائع». (3)


1- النساء: 11. 2- البحار: 37/ 38 ح 8، و 79/ 262 ح 11، عن العلل. 3- العوالم: 11/ 46.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_jesmani/kj6.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

شكرانه ‏ى تولد حضرت زهرا (س)

از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد كه: «لم صارت المغرب ثلاث ركعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟» چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافله‏اش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)

آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لكل صلاة ركعتین فى الحضر فاضاف الیها رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لكل صلاه ركعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهم‏السلام فاضاف الیها ركعه شكراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه‏السلام اضاف الیها ركعتین شكر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیه‏السلام اضاف الیها ركعتین شكر اللَّه عز و جل فقال للذكر مثل حظ الانثیین فتركها على حالها فى الحضر والسفر.» (2)

خداوند تبارك و تعالى همه‏ى نمازها را بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم به صورت دو ركعتى نازل كرد. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم (به امر پروردگار) به همه‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.

هنگامى كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به شكرانه‏ى این نعمت (و به امر پروردگار) یك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه‏السلام به دنیا آمد، دو ركعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه ركعت اضافه نمودند و زمانى كه حسین علیه‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ى مغرب دو ركعت دیگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.


1- نماز مسافر را كه از چهار ركعت به دو ركعت شكسته مى‏شود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند. 2- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. علل‏الشرایع، ص 324.

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

سیر خلقت نورانى حضرت زهرا(س)

و در حدیثى از امام صادق- علیه‏السلام- آمده است كه: «جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یك از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود. خدا «حمید» است و این اسم در محمد- صلى اللَّه علیه و آله- ظهور یافت.

خدا «اعلى» است كه در امیرالمؤمنین على- علیه‏السلام- ظهور یافت.

و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد كه نام حسن و حسین- علیهماالسلام- از آن اسماء مشتق است.

و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پیدا كرد پس وقتى كه آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.

و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى كه فرشتگان به این انوار نظر كردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را (از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفته‏ى فرشتگان است كه در قرآن آمده است: به حقیقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف كشیده‏ایم.

و به راستى ما تسبیح كننده‏ایم، و آن هنگام كه آدم- علیه‏السلام- را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض كرد: اى صاحب اختیار من! آنان كیستند؟

خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگى‏ام آفریده‏ام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض كرد: اى پروردگارم! به حقى كه تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد (كه) سرّ و رازى از راز من است. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض كرد: پروردگارم قبول كردم.

خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم- علیه‏السلام- تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه كرد، هیچ كدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال كه فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مى‏گویید، عرض كردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموخته‏اى.

همانا تو عالم و داراى حكمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى كه اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند كه این مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است. سپس امر به سجده‏ى آدم- علیه‏السلام- شدند؛ زیرا كه سجده‏ى ملائكه، فضیلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون كه سجده ملائكه، سزاوار آدم بود» (1)

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_Norani/kn1.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه و اهل‏بیت علت آفرینش هستى

رسول خدا فرمود: هنگامى كه خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افكند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد: خدایا قبل از آفریدن من، كسى را از خاك خلق كرده‏اى؟ خطاب آمد: نه، نیافریده‏ام. عرض كرد: پس این پنج شبح كه آنها را در هیئت و صورت همانند خود مى‏بینم چه كسانى هستند؟

خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى‏آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق كرده‏ام (و من خود آنان را نامگذارى كرده‏ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى‏آفریدم و نه عرش و كرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مى‏كردم و نه فرشتگان و انس و جن را.

منم محمود و این محمد است، منم عالى و این على است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذره‏ى بسیار كوچكى كینه و دشمنى هر یك از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى‏افكنم... یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاك هركس وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتى مى‏خواهى، به آنان توسل كن.

ابوهریره مى‏گوید، پیامبر اكرم در ادامه‏ى سخن فرمود: ما پنج تن كشتى نجاتیم، هركس با ما باشد، نجات یابد، و هركس كه از ما روگردان شود هلاك گردد. پس هركس حاجتى از خدا مى‏خواهد پس به وسیله‏ى ما اهل‏بیت از حضرت حق تبارك و تعالى مسئلت نماید».
حقیقت آنست كه پنج تن مقدّس رمز خلقتند:

یا أحمَدُ! لَو لاكَ لَما خَلَقتُ الأفلاكَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُكَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُكما. (1)
اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمى‏آفریدم و اگر على نبود تو را نمى‏آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمى‏آفریدم (یعنى شمایان رمز خلقتید).

و فاطمه حوریّه‏اى بود كه چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود: (2)


1- میرجهانى: (ال) جُنّة العاصمة، ص 148 (به نقل از كشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرین، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1: ص 164 (و) قمى: سفینةالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرك سفینةالبحار، ج 3: ص 334 (حدیث قدسى)
شاید در نظر نخست این روایت احتیاج به تأمّل داشته باشد؛ امّا با اندكى دقّت، لطافت تعبیر به كار رفته در آن اشكار مى‏گردد.
همچنانكه مى‏دانید كنیه‏ى حضرت زهرا (علیهاالسّلام) «امّ‏ابیها» است. در سبب مكّنا شدن حضرتش به این كنیه با مدد از روایتى كه از امام باقر (علیه‏السّلام)نقل شده است- و ما آن را در سطور بالا ذكر نمودیم- كه حضرت فرمودند ریشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و یا روایتى كه ذهبى در كتاب میزان الاعتدال (ج 1:ص 234) از رسول خدا نقل مى‏كند كه حضرت مى‏فرمایند: «أنَا شَجَرَةٌ، وَ فاطِمَةُ أصلُها،وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ ثَمَرُها» (یعنى من درخت، فاطمه ریشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسین میوه‏ى آن هستند) آشكار مى‏گردد كه خلقت پیامبر، على، حسن و حسین (علیهم‏السّلام) در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بوده است. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِیقٌ جِدّاً.
2- خطیب بغدادى: تاریخ بغداد، ج 5: ص 86.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_Norani/kn2.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)

ابن ‏مسعود نقل مى‏كند كه، دیدم على بن ابى‏طالب علیه‏السلام را كه مشغول نماز است و در ركوع و سجودش مى‏گوید: «اللهم بحق محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم عبدك، اغفر للخاطئین من شیعتى»
پروردگارا، به حق بنده‏ى مقربت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم خطاكاران از شیعیان مرا ببخش.

از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم شرفیاب شدم. ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم در نماز خود مى‏گوید:
«اللهم بحق على علیه‏السلام عبدك اغفر للخاطئین من امتى»
خداوندا، خطاكاران از امت مرا، بحق على علیه‏السلام بنده‏ى مقربت ببخش.

از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به پایان رسید، خطاب به من فرمودند:
اى پسر مسعود، آیا كافر شدى بعد از آنكه ایمان آورده بودى؟
عرض كردم، ابداً چنین نیست یا رسول‏اللَّه، بلكه دیدم على علیه‏السلام را كه خداوند را به حق شما طلب مى‏كرد و شما را دیدم كه خدا را به حق على علیه‏السلام مى‏خواندید. پس تردید كردم كه كدامیك از شما نزد خداى عزوجل برترید.

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین.
پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نشستم.

آن حضرت فرمودند: «ان اللَّه خلقنى و علیاً من نور قدرته قبل ان یخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبیح و لاتقدیس.» خداوند من و على علیه‏السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق كرد: هزار سال قبل از آنكه سایر خلائق را بیافریند. زمانى كه هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت.

«ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضین و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضین.» پس نور مرا شكافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارك و تعالى قسم كه من از آسمانها و زمین برترم.
«وفتق نور على بن ابى‏طالب علیه‏السلام فخلق منه العرش و الكرسى و على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و اللَّه افضل من العرش و الكرسى» و چون نور على علیه‏السلام را منتشر ساخت عرش و كرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم كه على علیه‏السلام از عرش و كرسى افضل است.

«و فتق نور الحسن علیه‏السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن علیه‏السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم». سپس نور حسن علیه‏السلام را باز كرد و لوح و قلم از نور حسن علیه‏السلام به وجود آمد و به خدا قسم كه حسن علیه‏السلام از لوح و قلم نیز برتر است.
«وفتق نور الحسین علیه‏السلام فخلق منه الجنان و الحور العین و الحسین علیه‏السلام و اللَّه افضل من الحور العین.» و چون هستى را از نور حسین علیه‏السلام معطر كرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین از حورالعین برتر است.

«ثم اظلمت المشارق و المغارب فشكت الملائكه الى اللَّه تعالى ان یكشف عنهم تلك الظلمه فتكلم اللَّه جل جلاله كلمه فخلق منها روحا ثم تكلم بكلمه فخلق من تلك الكلمه نورا فاضاف النور الى تلك الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء علیهاالسلام و لذلك سمیت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.» سپس همه‏ى هستى از شرق تا به غرب تاریك ماند.

ملائكه بر پروردگار از آن همه تاریكى و ظلمت شكایت كردند و خواستند كه پروردگار تاریكى را از ایشان برطرف كند. پروردگار در اجابت خواسته‏ى آنان كلمه‏اى فرمود، از آن كلمه روحى خلق گردید، سپس كلمه‏اى دیگر فرمود و از آن كلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه كرد و آن را در بلندترین مكان عرش قرار داد. همه‏ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار كسى نیست، جز فاطمه زهرا علیهاالسلام و به همین دلیل او را زهرا علیهاالسلام نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامه‏ى این روایت زیبا پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏فرمایند:

«یابن مسعود اذا كان یوم القیامه یقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلك قوله تعالى (القیا فى جهنم كل كفار عنید) فالكافر من جحد نبوتى و العنید من جحد بولایه على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و عترته و الجنه لشیعته و لمحبیه.» اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على علیه‏السلام مى‏فرماید: هركس را كه مى‏خواهید به بهشت داخل كنید و به جهنم بفرستید هركس را كه مى‏خواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است كه (القیا فى جهنم كل كفار عنید) (1)

هر كافر متكبر لجوج را به جهنم افكنید پس كافر كسى است كه از نبوت من سرپیچى كند و عنید كسى است كه از ولایت على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و عترتش و محبت كردن به شیعیان و دوستانش سر باززند. (2)
و در روایت دیگرى است كه:

خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید، و آسمان و زمین را از نور پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و عرش و كرسى را از نور على علیه‏السلام و لوح و قلم را از نور حسن علیه‏السلام و حورالعین را از نور حسین علیه‏السلام آفرید. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریكى بود. فرشتگان از این ظلمت به خدا شكایت كردند و خدا را به این انوار قسم دادند كه ظلمت را بردارد.

این بود كه خداوند روح و نور فاطمه علیهاالسلام را آفرید، و مشرق و مغرب آفرینش روشن شد.


1- سوره‏ى مباركه‏ى ق، آیه‏ى 24.
2- بحارالانوار، ج 40، ص 43.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Khelghat_Norani/kn3.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:41
اهل بیت

فاطمه(س)

فَطَمَ- فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع.
در لغت وقتى طفل از شیر گرفته مى‏شود، مى‏گویند: فَطَمَ الولدَ.

فاطمه وصفى است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معنى بریدن، قطع كردن و جدا شدن آمدن است. این صیغه كه بر وزن فاعل معنى مفعولى مى‏دهد، به معنى بریده و جدا شده است. فاطمه از چه چیز جدا شده است؟ (1)

در روایات بسیارى به وجه تسمیه‏ى آن حضرت به فاطمه اشاره شده است. فاطمه از جهل و پلیدى جدا شده است:
عن الباقر علیه‏السلام قال:... ثم قال:
إنّی فطمتك بالعلم، و فطمتك عن الطّمت. ثم قال أبوجعفر علیه‏السلام: واللَّه لقد فطمها اللَّه تبارك و تعالى بالعلم و عن الطّمث بالمیثاق.
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: خداوند فاطمه‏ى زهراء را از جهل و پلیدى جدا نموده است، لذا فاطمه نام گرفته است. ایشان سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پیمان و عهد (یعنى عالم ذر) فاطمه علیهاالسلام را از جهل و پلیدى جدا كرده است. (2)
فاطمه از شرّ به دور است.
قال الصادق علیه‏السلام:
أتدرون أىّ شى‏ء تفسیر فاطمة؟ قلت: أخبرنی یا سیدی! قال:
فطمت من الشّر. ثم قال: لولا أن أمیرالمؤمنین علیه‏السلام تزوجها لما كان لها كفو إلى یوم القیامة على وجه الأرض آدم فمن دونه،
امام صادق علیه‏السلام فرمودند: مى‏دانید تفسیر فاطمه چیست؟ و فاطمه چه معنایى دارد؟ عرضه داشتم: مرا آگاه بنما چه معنایى دارد. فرمودند: فاطمه از شر و بدى جدا گردیده است. سپس فرمودند: اگر امیرالمؤمنین علیه‏السلام با حضرت زهرا علیهاالسلام ازدواج نمى‏كرد، هیچ‏كس همتاى زهرا علیهاالسلام نبود، از زمان حضرت آدم تا روز قیامت كفو و همتایى براى زهرا علیهاالسلام یافت نمى‏شد. (3)
فاطمه و دوستانش از آتش بازگرفته شده‏اند.
ولى شیرین‏ترین تفسیر از علت نامگذارى فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام روایاتى است كه مى‏گوید فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام فاطمه نامیده شد، زیرا شیعیان آن حضرت، از آتش جهنم بازگرفته شده‏اند.
عن الرضا عن آبائه علیهم‏السلام قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله:
یا فاطمة! أتدرین لم سمیتِ فاطمة؟ قال على علیه‏السلام: لِمَ سمّیتْ؟ قال: لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار؛
امام رضا علیه‏السلام از اجدادش نقل مى‏فرماید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى فاطمه! آیا مى‏دانى كه چرا فاطمه نام گرفتى؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام عرضه مى‏دارند: شما بفرمایید چرا فاطمه، فاطمه نامیده شده است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: زیرا فاطمه علیهاالسلام و شیعیان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شده‏اند و به آتش نخواهند رفت. (4)
پیمان خدا، بر آزادى دوستداران فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام.
عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیه‏السلام یقول:
لفاطمة علیهاالسلام وقفة على باب جهنم فإذا كان یوم القیامة، كتب بین عینی كل رجل مؤمن أو كافر. فیؤمر بمحبّ قد كثرت ذنوبه إلى النار. فتقرء بین عینیه محبّا. فتقول: إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولى ذریتی من النار و وعدك الحق و أنت لاتخلف المیعاد. فیقول اللَّه عز و جل: صدقت یا فاطمة انى سمیتك فاطمة و فطمت بك من أحبك و تولاك و أحب ذریتك و تولاهم من النار و وعدى الحق و أنا لا اُخلف المیعاد و إنّما امرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فاشفعك لیتبین لملائكتی و أنبیائی و رسلی و أهل الموقف موقفك منی و مكانتك عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمناً فجذبت بیده و أدخلته الجنة.
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: در روز قیامت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر در جهنم توقفى دارند. روى پیشانى هركس نوشته شده است كه مؤمن است یا كافر. در این هنگام به یكى از دوستان خطاكار حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرمان مى‏دهند به طرف جهنم برو. فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام روى پیشانى او را مى‏خواند: (بر روى پیشانى او نوشته شده است) دوستدار زهراء.
فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام به درگاه خداوند عرضه مى‏دارد: خدایا! پروردگارا! نام مرا فاطمه نهادى و فرمودى: به خاطر تو، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهایى مى‏بخشم. وعده‏ى تو همیشه حق بوده و هیچ‏گاه خلاف وعده‏ى خود عمل نكرده‏اى.
خداوند متعال مى‏فرماید: فاطمه جان! چنین است كه مى‏گویى. من تو را فاطمه نام نهادم و هركس كه تو را دوست بدارد، یا فرزندان تو را دوست بدارد، او را از آتش جهنم رهایى مى‏بخشم، وعده‏ى من راست است و من خلاف وعده‏ى خود عمل نمى‏كنم. من این بنده‏ام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت كنى و فرشتگان و پیامبران من و هركس در محشر است مقام تو را پیش من ببینند. هركس را كه مؤمن (و عاشق) یافتى دستش را بگیر و داخل بهشت نما. (5) خلایق از معرفت فاطمه عاجزند.
قال الصادق علیه‏السلام:
إنا أنزلناه فى لیلة القدر، اللیلة، فاطمة والقدر، اللَّه. فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرك لیلة القدر و إنّما سمیت فاطمة لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها،
امام صادق علیه‏السلام درباره آیه‏ى كریمه إنّا أنزلناه فى لیلة القدر فرمود:مراد از لیلة فاطمه است. مراد از قدر خداوند است، پس هركس مادرم فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است. مادرم فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفت او عاجزند. (6)
فاطمه مشتق از فاطر است.
قال النبى صلى اللَّه علیه و آله لفاطمة علیهاالسلام.
شق اللَّه لك یا فاطمة! إسماً من أسمائه، فهو الفاطر و أنت فاطمة.
پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: اى فاطمه‏ى من!
خداوند براى تو اسمى از اسامى خود برگرفته است. (7) خداوند فاطر است و نام تو را فاطمه گذاشته است. (8)
نام فاطمه برگرفته از نام خداوند
هذه فاطمة و أنا فاطر السماوات والأرضین فاطم، أعدائی عن رحمتی یوم فصل قضائی و فاطم أولیائی عمّا یعتریهم و یشینهم فشققت لها إسماء من إسمی، من فاطر زمین و آسمان هستم (یعنى خالق آسمان و زمین هستم.) و در روز قیامت دشمنان خود را از رحمتم محروم مى‏گردانم و اولیاى خود را، از هر چه آنها را مى‏آزارد و ناپسند دارند، جدا نموده‏ام، پس نام فاطمه را از نام خود مشتق نمودم. (9)
1- سید جعفر شهیدى، زندگانى فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام، ص 34.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 13، ر 9 از علل‏الشرایع.
3- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 71 از مقتل الحسین خوارزمى، ص 65 و مناقب ترمذى.
4- فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 70.
5- بحارالانوار، ج 8، ص 50، ر 58 از علل‏الشرایع.
6- بحارالانوار، ج 43، ص 65 ر 58 از تفسیر فرات بن ابراهیم.
7- اشتقاق بر سه قسم است. 1- صغیر 2- كبیر 3- اكبر، اشتقاق صغیر آن است كه مشتق مشتمل بر حروف مشتق منه باشد و ترتیب حروف نیز در آن رعایت شده باشد، مانند یضرب و ضارب و مضروب كه از ضرب مشتق مى‏شود. اگر در اشتقاق، مشتق مشتمل بر حروف مشتق منه باشد، لكن ترتیب حروف ملحوظ نباشد، آن را اشتقاق كبیر گویند، مانند جذب و جبذ، حمد و مدح، غرد و رغد. اگر در اشتقاق مشتق مشتمل بر بعض حروف مشتق منه باشد و در معنى چنان مناسبتى داشته باشد كه صلاحیت رجوع معنا به سوى آن باشد، آن را اشتقاق اكبر گویند، مانند: ثلم و ثلب، قصم و فصم، خضم و هضم، حزوجز، فطر و فطم، نبع و نیع، نزح و نزف. لفظ فطر به معناى شق و ابتداء و انشاء و امثال اینها آمده است و فطم به معناى فصل و قطع و منع آمده و هر یك مستلزم دیگرى هستند، پس اشتقاق فاطمه از فاطر، اشتقاق اكبر است. شاید اشاره باشد به اینكه حضرت زهرا علیهاالسلام مظهر صفت فاطریت حق جل و علا و متادب به آداب اللَّه و متخلق به اخلاق اللَّه مى باشد (با قدرى تلخیص و تصرف از جنه العاصمه، ص 49.)
8- بحارالانوار، ج 43، ص 15.
9- بحارالانوار، ج 26، ص 326، ر 10. از تفسیر الإمام العسكرى.@.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/Zendegi_Sire/Asami/02.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته