• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 551
تعداد نظرات : 968
زمان آخرین مطلب : 4702روز قبل
مهدویت

بر قامت دلربای مهدی صلوات

 

 

 

 

الّلهُمَ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

  

ٍٍ

 

يکشنبه 5/10/1389 - 9:50
شعر و قطعات ادبی

یاسمن چهره بیاراست بیا

شور در گلکده برپاست بیا

ای دوای همه ی علتها

دیده از عشق تو بیناست بیا

همدمی نیست در این دهر غریب

یاد تو همدم دلهاست بیا

چشم در راه تو ای مونس جان

خیل دل خسته ی دنیاست بیا

پا به راه تو نهادیم ای دوست

سر به تقدیم مهیاست بیا

ای چراغ شب تنهایی دل

بی تو هر شب شب یلداست بیا

پنج شنبه 2/10/1389 - 10:41
دعا و زیارت

 

اگر بر عزرائیل صلوات بفرستید در لحظه جان دادن کلمه شهادت را به شما تلقین خواهد کرد تا راحت تر بتوانید کلمه شهادت را بگویید پس فراموش نکنید

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:59
دعا و زیارت

 در قنوت هایتان  این دعا رابخوانید هرکسی که خواست بسم الله:

  

اللهم ارزقنا شفاعة امیرامومنین علی حین الموت و حین القبر و حین القیامة واللهم ارزقنا زیارت امیرالمومنین فی الدنیا و فی الاخرة وحین الموت و حین القبر

یعنی ای خدای تعالی به ما شفاعت حضرت مولا علی را در لحظه مرگ و در وقت قبر در عالم محشر ارزانی دار و زیارت حضرت را نیز در لحظه مرگ ودر شب قبر ودر عالم محشر به ما عطا بفرما.

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:54
عقاید و احکام

 

 

برایم بگو ایمان چیست

فردی در باره ایمان و تعریف آن از امیر مومنان – كه درود و سلام خدا برو و خاندانش باد – پرسید. امام با بیانی شیوا منطقی و منظم بیان فرمودند كه :

 

«ایمان بر چهار پایه استوار است :

    الف- صبر

    ب-   یقین

    ج-   عدل

    د-   جهاد

الف- صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد .

    1- شوق ،

    2- هراس ،

    3- زهد

    4- انتظار.

 

 آن كس كه اشتیاق بهشت دارد ، شهوت‌هایش كاستى گیرد ،

 و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى‌گزیند ،

• و آن كس كه در دنیا زهد مى ورزد ، مصیبت را ساده پندارد ،

 و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد، در نیكى‌ها شتاب مى‌كند .

 

ب- یقین نیز بر چهار پایه استوار است :

    1- بینش زیركانه ،

    2- دریافت حكیمانة واقعیت‌ها ،

    3- پند گرفتن از حوادث روزگار ،

    4- و پیمودن راه درست پیشینیان .

 

 پس آن كس كه هوشمندانه به واقعیت ها نگریست ، حكمت را آشكارا بیند ،

 و آن كه حكمت را آشكارا دید ، عبرت آموزى را شناسد ،

 و آن كه عبرت آموزى را شناخت، گویا چنان است كه با گذشتگان مى زیسته است .

 

ج- عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است :

    1- فكرى ژرف اندیش ،

    2- دانشى عمیق و به حقیقت رسیده ،

    3- نیكو داورى كردن

    4- استوار بودن در شكیبایى .

 

• پس كسى كه درست اندیشد به ژرفاى دانش رسید

 و آن كس كه به حقیقت دانش رسید ، از چشمة زلال شریعت نوشید ،

 پس كسى كه شكیبا شد در كارش زیاده روى نكرده با نیكنامى در میان مردم زندگى خواهد كرد .

 

د- جهاد نیز بر چهار پایه استوار است :

    1- امر به معروف

    2- نهى از منكر

    3- راستگویى در هر حال

    4- و دشمنى با فاسقان

 

• پس هر كس به معروف امر كرد ، پشتوانه نیرومند مؤمنان است ،

• و آن كس كه از زشتى‌ها نهى كرد ، بینى منافقان را به خاك مالید ،

• و آن كس كه در میدان نبرد صادقانه پایدارى كند حقّى را كه بر گردن او بوده ادا كرده است ،

 و كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشم گیرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قیامت او را خشنود سازد» .

 

    متن كلام امام علیه السلام:

وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِى الْأَوَّلِینَ وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِیداً وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ


 

نهج البلاغه حكمت 31 - معرفة اقسام الایمان

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:51
سخنان ماندگار

 

 

نعمت بی حسود

گلستان

امام حسن عسكری علیه السلام می‌فرمایند:

التَواضُعُ نِعمَةٌ لا یُحسَدُ عَلیها

تواضع و فروتنی نعمتی است كه مورد حسادت قرار نمی‌گیرد.

 

      خوشه‌‌چینی از این بستان:

1- فروتنی یك نعمت است.

2- باید از خداوند بهرمندیش را تمنا كرد.

3- آنكه این نعمت را دارد باید شكرش را بجای آورد تا نعمتش روز افزون شود.

4- حسد آفتی است كه می‌تواند هم بر حسود و هم بر آنكه مورد حسادت واقع می‌شود زیان رساند؛ ‌از این كلام بلند در    می‌یابیم كه تواضع خصلت و نعمتی بی آفت است! چراكه مورد حسادت واقع نمی شود.

_____________________________________

بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 75 - ص 374

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:49
اهل بیت

 

 

عزرائیل چقدر مهربان است!!

 0شما درباره مرگ و لحظه‌ی جان دادن و... چه می‌دانید؟

 0آیا تا کنون به لحظه‌ای که عزرائیل به سراغتان می‌آید اندیشیده‌اید؟

 0آیا تا بحال بالای سر کسی که در حال جان دادن است، بوده‌اید؟

 0اصلا فکر می‌کنید عزرائیل چه جور موجودی است؟

نه! کامتان تلخ نشود ؛ لطفا Back نزنید ؛ در این چند خط نه مطلب ترسناک هست و نه حرفهای دوست نداشتنی و اعصاب خورد کن.

به سوالهای بالا فکر کردید؟ حالا می‌خواهم تمام تصورهای شما را نسبت به مردن؛ عزرائیل و آن دمِ آخر عوض کنم

بزرگی می‌فرمودند من اصلا از مرگ نمی‌ترسم چون "مرگ، رفتن از این اتاق به اتاق کناری است".

می‌دانید که عزرائیل هم یک فرشته است، ولی اشتباه نکنید چه کسی گفته او فرشته‌ی عذاب است؟! نه! اصلا!؛ حضرت عزرائیل فرشته و بنده‌ای از بندگان خداست که هر وقت خداوند دستور فرماید دست من و شما را می‌گیرد و از این اتاق به اتاق بغلی می برد، البته دست روحمان را.

آیا تا کنون به لحظه ای که عزرائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟

اصلا فکر می کنید عزرائیل چه جور موجودی است؟

 

اما حالا با این حرفها نباید از این سوی بام افتاد که خوب! پس بی‌خیال، مرگ هم که چیزی نبوده و... نه!؛ باید به عرضتان برسانم که آن "اتاق بغلی" را خودتان باید بسازید البته نه فکر کنید تنهای نتها نه!؛ هستند کسانی که کمکتان کنند فقط شما بخواهید که آبادش کنید، آن‌وقت زمین و زمان و... به خدمتتان خواهند آمد.

فکر نکنید من این حرفها را از خودم و برای دل خوشی شما می‌گویم بلکه اینها جواب کسی است که از امام صادق علیه‌السلام همین سوال‌ها را پرسیده است

یک روز آقایی به نام سُدیر به حضور امام صادق علیه السلام می رود و سوالی در این باره از امام می‌پرسد و...، ادامه‌ی این گفتگو را از زبان خود او بشنوید:

به حضرت ابا عبد الله، امام صادق –که سلام و درود خدا برو باد– گفتم : فدایتان شوم ای فرزند رسول خدا، آیا  "مؤمن" از قبض روح شدن اکراه دارد [و جان دادن برایش سخت است]؟

امام فرمودند: نه!، قسم به خدا که این طور نیست. وقتی که فرشته‌ی مرگ برای گرفتن روحش می‌آید، در آن هنگام او بی‌تابی می‌کند. فرشته به او می گوید: "ای ولی خدا بی تابی نکن ؛ قسم به خداوندی که محمد را برگزید من برایت از هر مادر مهربانی که بخواهد پیش تو آید، نیکوتر و دلسوزترم؛ چشمهایت را باز کن و ببین..."

امام صادق می گوید: [در این هنگام] رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه ی زهرا و حسن و حسین و دیگر امامان _که درود و سلام خداوند برآنان باد_ برایش تمثّل می یابند و به او گفته می شود: "اینان رفیقانت، رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان هستند".

امام می گوید: آن شخص چشمش را باز می کند و نگاه می‌کند.

آنگاه منادیی از سوی پروردگار روحش را صدا می‌زند و می‌گوید: "ای نفسِ آرام  یافته به محمد و خاندان او با رضایت به ولایت_ائمه_ و پسندیده شده با ثواب به سوی خدایت برگرد و در میان بندگانم یعنی محمد و خاندان او و در بهشتم درآی".

آنجاست که هیچ چیزی برایش دوست داشتنی‌تر از خروج روحش و پیوستن به آن منادی نیست.

فرشته به او می گوید: "ای ولی خدا بی تابی نکن ؛ قسم به خداوندی که محمد را برگزید من برایت از هر مادر مهربانی که بخواهد پیش تو آید، نیکوتر و دلسوزترم؛ چشمهایت را باز کن و ببین..."

به به من که وقتی این مطلب زیبا را خواندم حس زیبایی برایم  دست داد اما آمیخته‌ی به فکر و تردید!

می‌دانید چرا؟ به کلمه‌ی مومن در ابتدای روایت توجه داشتید؟ بله من تردیم در صدق این کلمه بر خودم بود. و می‌توان گفت همه نباید خیالشان به دیداری اینگونه با آن فرشته مهربان، و رفتنی آنچنان خوش‌باشد.

اما خوشا به حال "مؤمن"، چه زیبا هراسش به آرامشی لذیذ تبدیل می‌شود.

 

 

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:47
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

 

سبب عزت موجود نماز است نماز

زینت درگه معبود نماز است نماز

 

***

 

بی نماز از نظر لطف خدا محروم است

شرع را مقصدو مقصود نماز است نماز

 

***

 

روز و شب گر به حسین بن علی گریه کنی

شرط اول که دهد سود؛نماز است نماز

 

***

 

پیش سلطان ؛همه کس تحفه لایق ببرد

تحفه بر حضرت معبود؛نماز است نماز

 

***

 

شاه عطشان که جهان عاشق و دیوانه اوست

گفت عزّو شرف وجود؛نماز است نماز

 

***

 

نفس باز پسین بست چوقامت به نماز

گفت تکبیر به معبود؛نماز است نماز

 

***

 

به پیمبر چو خدا امر به معراج نمود

گفت معراج تو مقصود نماز است نماز

 

***

 

به نماز عذر نباشد چوبه تن جان دادی

آنچه حق از همه بستود نماز است نماز

 

***

 

 

نزد میزان عمل موقع دیوان حساب

قاضی شاهد ومشهود نماز است نماز

 

***

 

گفتم ای عقل زِطاعت همگی افضل چیست

عقل یکبار بفرمود نماز است نماز

 

***

 

به کریمی خدا غرّه مشو ای عاقل

به بشر آنچه دهد سود نماز است نماز

 

***

 

 

 

 

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:39
شعر و قطعات ادبی

قاسم آن نوباوه باغ حسن

گوهرشاداب دریای محن

سیزده ساله جوان نونهال

برده ماه چهارده شب را به سال

در حیا فرزانه فرزند حسن

در شجاعت حیدر لشکر شکن

با زبان لابه نزد شاه شد

خواستار عزم قربانگاه شد

گفت کی شهِ رشکِ بستانِ اِرَم

خون مکن از فِرقَتِ خود این دلم

عموفدای تو بگردم ؛بداردست از جنگ

مکن مُقاتله شاها دَمی نَمای درنگ

تو جنگ میکنی و جان برفت از اعضایم

شکست زیر سُم اسب استخوانهایم

بیابیا که اجل آمده مقابل من

بیابیا که به سَرایستاده قاتل من

بیابیا که لب تشنه می بُرند سرم

بیا نگر گلوی خشک و دیده های ترم

عمو؛زِ راهِ محبت دمی بیا به بَرَم

نهم زِراهِ عنایت به زانوی تو سرم

خوش است که آنکه ببینم جمال مه رویت

نظر کنم دَم مردن به روی دلجویت

 

 

 

یاحسن جان عالم به فدایت

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:21
شعر و قطعات ادبی

سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعدازآن طوفانِ رنگ

پشت ابری ازریا می ماند اگر زینب نبود

زخمه ی زخمی ترین فریاد؛درچنگ سکوت

ازطَراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود

درطلوعِ داغ اصغر؛استخوانِ اشکِ سرخ

درگلوی چشمهامی مانداگرزینب نبود

ذوالجناحِ دادخواهی؛بی سوارو بی لگام

در بیابانها رها می ماند اگرزینب نبود

درعبوراز بستر تاریخ؛سیلِ انقلاب

پشت کوه فتنه ها می ماند اگرزینب نبود 

پنج شنبه 2/10/1389 - 9:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته