• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1
تعداد نظرات : 2
زمان آخرین مطلب : 4974روز قبل
قرآن
بسم الله الرحمن الرحیمبحث ما بررسی معنا شناسی ریشه پركاربرد ح ش ر است كه وجوه مختلفی از آن در قرآن كریم مورد استعمال است. از شش وجه آن پنج وجه آن در عربی دارای معناست و تنها یك وجه آن فاقد معنا و مهمل است. واژه شرح و حشر از وجوه دیگر در قرآن كریم كاربرد بیشتری دارند در عین اینكه بین حشر و شرح و از طرف دیگر بین شرح و رشح ارتباط معنایی وجود دارد.بحث ما البته صرفاً درباره ریشه ح ش ر است كه در سطور بعد به بررسی معنا شناسی آن می پردازیم. وجوه مستعمل و مهمل:وجوه مستعمل ریشه:حشر: چنانچه بیشتر توضیح خواهیم داد به معنای جمع كردن[1] استشرح: به معنای وسعت دادن است.[2]رشح: تراوش كردن و یا از عرق خیس شدن[3]شحر: جاى تهیه و بدست آوردن زغال‏[4]  هرچند معانی دیگری نیز برای آن آورده شده است.[5]حرش: احْتَرَشَ-احْتِرَاشاً [حرش‏] الضبَّ: سوسمار را شكار كرد،- لِعِیَالِه: براى خانواده خود كسب روزى كرد،- الشی‏ءَ: آن چیز را جمع‏آورى كرد،- القومُ: آن قوم گرد هم آمدند،- الرّجُلُ: آن مرد فریب داد.[6] وجه مهمل:رحش: تنها وجه مهمل از ریشه های این حروف است. ارتباط معنایی:بین حشر و حرش ارتباط معنایی است كه معنی گردهم آمدن و جمع آوری كردن متبادر است و شرح و رشح نیز با هم ارتباط معنایی دارند و در اینجا به معنی تراوش(به بیرون رفت) و وسعت دادن. دسته بندی معنایی كاربردهای قرآنی:خداى تعالى گوید: (وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ‏- 36/ شعراء) [7](وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً- 19/ ص).[8] (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏- 5/ تكویر).[9] (لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا- 2/ حشر).[10](وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ- 17/ نمل).[11]و در وصف قیامت گوید: (وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً- 6/ احقاف).[12] (فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعاً- 172/ نساء).[13] (وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً- 47/ كهف).[14]و قیامت هم- یوم الحَشْر و یوم البعث- نامیده شده.[15]همچنین صاحب قاموس مثالهی قرآنی زیر را درباره این واژه می آورد:حشر به معنای جمع كردن است. ذلِكَ حَشْرٌ عَلَیْنا یَسِیرٌ [16](ق: 44) آن جمع كردنى است كه بر ما آسان است: در مجمع ذیل آیه 202 از سوره بقره گفته: حشر گرد آوردن قوم است بیك مكان ... اصل باب از جمع شدن است. در اقرب الموارد هست: «حشر النّاس: جمعهم» آیات قرآن مجید در این معنى بكار رفته است مثل وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ (نمل: 17) براى سلیمان لشگریانش از جنّ و انس و پرنده جمع شدند.وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ[17] (آل عمران: 158) اگر مردید یا كشته شدید بسوى خدا جمع میشوید.راغب آنرا اخراج معنى كرده گوید: حشر بیرون كردن جماعت از مقرّ آنهاست بجنگ و نحو آن.ولى قول مجمع البیان با آیات قرآن بهتر میسازد و اگر اخراج معنى شود شاید براى آنست كه اخراج توأم با جمع كردن است.(تُحْشَرونَ) وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ[18] (بقره: 203) بهتر است «تحشرون» در این آیه و نحو آن بمعناى حال گرفته شود یعنى الآن بسوى خدا جمع میشوید و در این صورت مراد از آن، جمع شدن در عالم مرگ و یا مطلق است زیرا مردم از حین آفریده شدن بتدریج در حال جمع شدن بسوى پروردگاراند.وَ إِذَا الْوُحُوشُ (حُشِرَتْ) (تكویر: 5) آنگاه كه وحوش جمع گردند. ممكن است آیه راجع به مقدمات قیامت و ابتداى فناى عالم باشد و ممكن است مراد از آن جمع شدن در قیامت باشد. در این صورت آیا براى وحوش حشر و نشر و حساب و كتابى هست؟ اللَّه اعلم.در آیه دیگرى آمده وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْكِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ[19] (انعام: 38) این آیه از آیه ما قبل اعمّ است و تمام جنبندگان و پرندگان را امّت و داراى نظام خوانده و در آخر گوید: سپس بسوى پروردگار خویش محشور و جمع میشوند.[20] تاثیر حروف در معنای مشتقات:در مثالهای قرآنی تاثیری از حروف بر معنای این ریشه ذكر نشده است.[21]  گوهر معنایی:راغب در مفردات درباره گوهر معنایی واژه حشر می گوید كه این واژه جز در باره جماعت و گروه بكار نمى‏رود و در همه موارد استفاده خروج بدون اختیار فهمیده می شود .نمونه هایی از مهمترین کاربرد ها در لغت عرب و بیان ارتباط با این اصل معنایی:حَشْر برانگیختن و بیرون آوردن گروه و جماعت از جایگاهشان و روانه كردن آنها از آنجا بسوى جنگ و یا نظیر آن امور و كارها، روایت شده است كه:  «النّساء لا یُحْشَرْنَ». یعنى: زنان براى جنگ خارج نمى‏شوند (امّا دفاع بر همه واجب است). البته صاحب مجمع می گوید این بخاط جمع شدن استواژه حشر در باره انسان و غیر انسان بكار مى‏رود مى‏گویند:حَشَرَتِ السّنة مال بنى فلان- یعنى قحطى و خشكسالى مال آنها را از میان برد (بیشتر چهار پایانشان كه سرمایه آنهاست هلاك كرد).رجل حَشْرُ الأذنین- یعنى مردیكه گوشهایش ظریف و تیز است (كنایه از حواس جمعى و شنیدن همه چیز است).[22]همچنین نویسنده التحقیق درباره گوهر معنایی این لغت می گوید اصل معنای در این كلمه برانگیختن، هدایت شدن و گردهم آمدن است بطوریكه این سه قید در معنای كلمه نهفته است. " أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو البعث و السوق و الجمع، ففیه قیود ثلاثة، و هذه القیود هی الفارقة بینها و بین البعث و النشر و الجمع و السوق و غیرها." وی در ادامه نمونه هایی از مهمترین کاربرد ها در لغت عرب و بیان ارتباط با این اصل معنایی را بدین شرح بیان می كند:حشرت مال بنی فلان السنة، كأنّها جمعته. و حشرات الأرض:دوابّها الصغار، فسمّیت بذلك لكثرتها و انسیاقها و انبعاثها. و الحشور من الرجال:العظیم الخلق أو البطن. و ممّا شذّ عن الأصل قولهم للرجل الخفیف حشر، و الحشر من القذذ: ما لطف.[23] جمع بندی گوهر معنایی:به نظر این برانگیختن، هدایت شدن و گردهم آمدن یك نكته مهم دارد و آن نداشتن اختیار افرادا مورد بحث در حین حشر است.وجوه و نظائر:به گفته دامغانی وجوه حشر به دو وجه است اول به معنای جمع كردن و دوم به معنای گسیل داشتن است. معنای اول(جمع كردن) مستفاد است از آیه 28 سوره یونس: (وَ یَوْمَ نحَْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثمُ‏َّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَكُواْ مَكاَنَكُمْ أَنتُمْ وَ شُرَكاَؤُكمُ‏ْ  فَزَیَّلْنَا بَیْنهَُمْ  وَ قَالَ شُرَكاَؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِیَّانَا تَعْبُدُون‏)[24]‌‌‌ و آیه 17 سوره فرقان (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَقُولُ ءَ أَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِى هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّواْ السَّبِیل‏)[25] ویا از آیه پنجم سوره تكویر (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت‏) كه معنای جمعیت مستفاد است.[26]معنای دوم(گسیل داشتن) از آیه 22 سوره صافات(احْشُرُواْ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كاَنُواْ یَعْبُدُون‏)[27] یعنی گسیل می شوند آنانكه شرك ورزیدند به همراه همنشینانشان و نیز آیه 97 سوره بنی اسرائیل(وَ نحَْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلىَ‏ وُجُوهِهِم‏)[28] كه همین معنا استفاده می شود.[29]هرچند آیت الله مكارم شیرازی چنانكه از معنی آیه در ترجمه ایشان مشخص است چنین نظری ندارد.فروق:برای این لغت چنانكه دیدیم مترادفهایی ذكر شده الا اینكه بین آنها تفاوتهای معنایی در كتب فروق اللغه ذكر شده است كه از این میان به تفاوتهای مذكور در كتاب ابوهلال عسكری اشاره می نماییم:تفاوت حشر با جمع: حشر به معنای همان جمع است منتها همراه با سوق دادن و گسیل داشتن است مانند آیه شریفه (وابعث فی المدائن حاشرین) شعرا/36 به گفته صاحب مفصل این گسیل داشتن همراه با كراهت فرد یا افراد سوق داده شده است البته به گفته ابو هلال اینطور نیست چرا كه بنا بر آیه شریفه  " یوم نحشر المتقین إلى الرحمن وفدا " مریم/85 این كراهت فهمیده نمی شود. دیگر مترادف حشر كلمه نشر است كه در تفاوت آن ابوهلال می گوید حشر به معنای خارج كردن جمعی از مردم از محل اقامتشان و گسیل داشتن ایشان به جنگ و مانند اینهاست و از طرفی در عرف دینی این لغت به معنای زنده كردن مرده بعد از مرگش و گسیل داشتن وی جهت حسابرسی اعمال وی است به گفته راغب این لغت جز در قبال جمع افراد به كار نمی رود هرچند ابو هلال این نظر را هم نمی پذیرد و این جمله صحیفه سجادیه را شاهد مثال می اورد " وارحمنی فی حشری ونشری " . والنشر إحیاء المیت بعد موته[30] [31]الفرق بین الحشر والجمع : أن الحشر هو الجمع مع السوق ، والشاهد قوله تعالى " وابعث فی المدائن حاشرین " أی إبعث من یجمع السحرة ویسوقهم إلیك ، ومنه یوم الحشر لان الخلق یجمعون فیه ویساقون إلى الموقف ، وقال صاحب المفصل : لا یكون الحشر إلا فی المكروه ، ولیس كما قال لان الله تعالى یقول " یوم نحشر المتقین إلى الرحمن وفدا " وتقول القیاس جمع بین مشتبهین یدل الأول على صحة الثانی ولا یقال فی ذلك حشر وإنما یقال الحشر فیما یصح فیه السوق على ما ذكرنا وأقل الجمع عند شیوخنا ثلاثة ، وكذلك هو عند الفقهاء ، وقال بعضهم اثنان واحتج بأنه مشتق من اجتماع شئ إلى شئ وهذا وإن كان صحیحا فإنه قد خص به شئ بعینه ، كما أن قولنا دابة وإن كان یوجب إشتقاقه إن جرى على كل ما دب فإنه قد خص به شئ بعینه فاما قوله علیه الصلاة والسلام " الاثنان فما فوقهما جماعة " فان ذلك ورد فی الحكم لا فی تعلیم الاسم لان كلامه صلى الله علیه [ وآله ] وسلم یجب أن یحمل على ما یستفاد من جهته دون ما یصح أن یعلم من جهته ، وأما قوله تعالى " هذان خصمان اختصموا " وقوله تعالى " وكنا لحكمهم شاهدین " یعنی داود وسلیمان علیهما السلام فإن ذلك مجاز كقوله تعالى " إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون " ولو كان لفظ الجمع حقیقة فی الاثنین لعقل منه الاثنان كما یعقل منه الثلاثون ، وإذا كان قول الرجل رأیت الرجال لا یفهم منه إلا ثلاثة علمنا أن قول الخصم باطل . الفرق بین الحشر والنشر: الحشر لغة : إخراج الجماعة عن مقرهم ، وإزعاجهم ، وسوقهم إلى الحرب ، ونحوها . ثم خص فی عرف الشرع عند الاطلاق بإخراج الموتى عن قبورهم ، وسوقهم إلى الموقف للحساب والجزاء . ‹ صفحه 190 › قال الراغب : لا یقال : الحشر إلا للجماعة. قلت : هذا فی أصل اللغة وإلا فقد یستعمل فی الواحد والاثنین . ومنه دعاء الصحیفة الشریفة: " وارحمنی فی حشری ونشری " . والنشر إحیاء المیت بعد موته . ومنه قوله تعالى : " ثم إذا شاء أنشره " أی أحیاه . ( اللغات ) .[32]
 فهرست منابع:1.        الفروق اللغویة؛ أبو هلال العسكری؛ ن 395؛ مصادر زبان عربى؛ مؤسسة النشر الإسلامی؛ الأولى؛ شوال المكرم 1412؛ مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة؛ تنظیم : الشیخ بیت الله بیات؛ معجم الفروق اللغویة الحاوی لكتاب أبی هلال العسكری وجزءاً من كتاب السید نور الدین الجزائری (با استفاده از نرم افزار مكتبه)2.        التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏؛ مصطفوى حسن؛ بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏؛ تهران؛ 1360 ش‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)3.       قاموس قرآن‏؛ قرشى سید على اكبر؛ دار الكتب الإسلامیة؛ تهران‏؛ 1371 ش؛ چاپ ششم‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)4.        ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‏؛ خسروى حسینى سید غلامرضا؛ انتشارات مرتضوى؛ تهران؛ 1375 ش؛ چاپ دوم‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)5.        الوجوه والنظائر لالفاظ كتاب الله العزیز و معانیها؛ دامغانی ابی عبدالله حسین بن محمد؛ مكتبه الفارابی؛ دمشق؛ 1419 ق؛ چاپ اول6.        ترجمه قرآن( مكارم)؛ مكارم شیرازى ناصر؛ دار القرآن الكریم( دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامى)؛ قم؛ 1373 ش؛ چاپ: دوم‏‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)7.        كتاب العین‏؛ فراهیدى خلیل بن احمد؛ انتشارات هجرت؛ قم؛ 1410 ق؛ چاپ: دوم‏‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)8.        فرهنگ ابجدى عربى- فارسى؛ مهیار رضا؛ عربى- فارسى؛ بی جا؛ بی تا‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)9.        التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏؛ مصطفوى حسن؛ بنگاه ترجمه و نشر كتاب؛ تهران؛ 1360 ش‏‏(با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور)


[1]  قاموس قرآن، ج: 2 ص: 144
[2]  همان، ج:4 ص: 12
[3]  كتاب العین: جلد 3، ص: 93
[4]  فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، متن، ص: 230
[5]  همان.
[6]  فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، متن، ص: 20
[7] و مأموران را براى بسیج به تمام شهرها اعزام كن
[8] پرندگان را نیز دسته جمعى مسخّر او كردیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند) و همه اینها بازگشت‏كننده به سوى او بودند
[9] و در آن هنگام كه وحوش جمع شوند
[10] او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‏هایشان بیرون راند! گمان نمى‏كردید آنان خارج شوند
[11] لشكریان سلیمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زیاد بودند كه باید توقّف مى‏كردند تا به هم ملحق شوند
[12] و هنگامى كه مردم محشور مى‏شوند، معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود
[13]  بزودى همه آنها را (در قیامت) نزد خود جمع خواهد كرد
[14] و همه آنان [انسانها] را برمى‏انگیزیم، و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم كرد
[15] ترجمه مفردات  راغب؛ ص: 695
[16]  و این جمع كردن براى ما آسان است‏
[17] و اگر بمیرید یا كشته شوید، به سوى خدا محشور مى‏شوید. (بنابراین، فانى نمى‏شوید كه از فنا، وحشت داشته باشید).
[18]  و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوى او محشور خواهید شد!
[19] هیچ جنبنده‏اى در زمین، و هیچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند، نیست مگر اینكه امتهایى همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این كتاب، فرو گذار نكردیم سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند.

[20]  قاموس قرآن، ج‏2، ص: 146

[21] قاموس قرآن جلد 2 ص145/146 و ترجمه مفردات راغب ص695

[22] ترجمه مفردات؛ ج: 1. ص: 495
[23] التحقیق؛ ج: 2 ص: 224
[24] (به خاطر بیاورید) روزى را كه همه آنها را جمع مى‏كنیم، سپس به مشركان مى‏گوییم: «شما و معبودهایتان در جاى خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود!)» سپس آنها را از هم جدا مى‏سازیم (و از هر یك جداگانه سؤال مى‏كنیم). و معبودهایشان (به آنها) مى‏گویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمى‏كردید!»
[25]  (به خاطر بیاور) روزى را كه همه آنان و معبودهایى را كه غیر از خدا مى‏پرستند جمع مى‏كند، آن گاه به آنها مى‏گوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه كردید یا خود آنان راه را گم كردند؟!»
[26] الوجوه والنظائر ص: 239
[27] (در این هنگام به فرشتگان دستور داده مى‏شود:) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را مى‏پرستیدند.
[28] آنها را بر صورتهایشان محشور مى‏كنیم‏.
[29] همان ص: 240
[30] صحیفه سجادیه ص:226
[31] الفروق اللغویة ص 188 - 190
[32] همان.
شنبه 25/10/1389 - 15:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته