دوتا ادم برفی دوطرفه رود خونه عاشقه همدیگه میشن.از عشق همدیگه آب میشن تا شاید وسط رودخونه به هم برسن
روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی رامرده یافتم
آن كس را كه دوست دارید آزاد بگذارید اگر متعلق به تو باشد به پیش تو باز می گردد و گرنه از اول هم برای تو نبوده است
فقط موجهای دریا هستند که عاشقن آره فقط اونا هستن با اینکه میدونن اگر برسن به ساحل میمیرن بازم بیقرار رسیدن
همیشه یادت باشه چیزی که امروز داری شاید آرزوی دیروزت بوده و بزرگترین آرزوی فردات. پس همیشه سعی کن قدر چیزی که امروز داری رو خوب بدونی !!!
هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی .پر کلاغ رو سفید کنی.توی آب یه نفس عمیق بکشی .اون موقع منم میتونم فراموشت کنم
دوست داشتن خیلی بهتر از عشق است. من هیچ گاه دوست داشتن خود را تا بالا ترین قله های عشق پایین نمی اورم
خون را دوست دارم چون در رگ جریان دارد رگ را دوست دارم چون به قلب راه دارد قلب را دوست دارم چون جایگاه توست.
ازگل پرسیدم محبت چیست گفت : ازمن زیباتراست ازافتاب پرسیدم محبت چیست گفت: ازمن سوزانتراست ازشمع پرسیدم محبت چیست گفت:ازمن عاشقتراست از خود محبت پرسیدم محبت چیست گفت: تنهایک نگاه است
آسمون به ماه میگه: عشق یعنی چی؟ ماه میگه: یعنی اومدن دوبارهی تو ماه میگه؟ تو بگو عشق یعنی چی؟ آسمون میگه : انتظار دیدن تو