دعا و زیارت
كوچ سواران
هى مرد صبر كن
هرچند
فرقى ندارد كى راه خواهى افتاد
آنها پشت این لبخند ناموفق
طرح كابوسى مىكشند
كجا مىروى؟
حالا نپرس از من
چرا چسبیدهام به حبابها
و چرا از پیچ كوچه این طرفتر نمىآیم
از پشت چینهها باد مىآید
و من مىترسم
از این باد كه بوى غریبى دارد
اى سوار سرخوش!
مرابه كه مىگذارى و مىروى
من هنوز
تشنه غزلهایم
و كجاست مگر این مقصد
كه برشاخسار نخل
پوپكى به دور دستها خیره مانده است؟
باد مىآید
و من
معنى این باد بىوطن را خوب مىفهمم
و دلم شور مىزند
و چشمم هواى باران دارد
و مىترسم از این راه
و مىترسم از این مقصد
خوابم نمىآید
دارم میان كوچهها دیوانه مىشوم
در هرخانه مردى است
كه جسارتش را به دیوار آویخته است
و تو اى مرد
همراه این سپیداران مغرور ناهشیار كجا مىروى؟
و عجیب بوى خوشى مىوزد از آسمان
و همه مىدانیم
كه چه خواهد شد
خود را پشت آینهها پنهان كردهایم
تا مبادا
به نام كوچكمان بخوانى
يکشنبه 30/10/1386 - 10:5
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
هر كس كه رضایت الهی را با غضب مردم بخرد، خداوند او را از مردم بی نیاز سازد، و هر كس رضایت مردم را با غضب الهی بخرد، خداوند او را نیازمند مردم سازد، والسلام .
إن من طلب رضی الله بسخط الناس كفاه الله أمور الناس ، و من طلب رضی الناس بسخط الله وكله الله إلی الناس ، والسلام .
بحار الانوار، ج 78، ص 126
يکشنبه 30/10/1386 - 10:4
دعا و زیارت
آب
سرگردان مىدود . از هراس آتشى كه به دامانش افتاده و سپاهى كه در اطرافش گرد آمده است . هرچه بیشتر مىدود، هجوم آتش بیشتر مىشود .
سوارى از دور به طرفش مىآید . از سوار فرار مىكند . كودكانه مىدود و آتش را نیز به همراه خود مىبرد .
مرد نزدیك مىشود . صدایش به ابهت صداى دشمن نیست .
دختر، صبركن، كارى با تو ندارم!
این سخن آرامش مىكند . هرچند مىداند چارهاى جز آرامش ندارد .
سوار پیاده مىشود . به سوى آتش مىدود . سعى در خاموش كردن آن دارد . شعلههاى آتش فرو مىنشیند و سیاهىاش بردامان دختر به جاى مىماند .
صداى ضجه زنان و دختران، فریاد دشمن و قهقهه ناپایدارش با هم در آمیخته است . شعلههاى آتش از میان خیمهها زبانه مىكشد .
مرد به دخترك نگاه مىكند . لبان خشكیدهاش حقیقتى را فاش مىكند كه بر زبان جارى نمىشود . سوار كاسه را از مشك، پر آب مىكند و به دست او مىدهد . نگاه دختر در آب مىلرزد . لبانش بىحركت مىماند . راه را به سوى قتلگاه كج مىكند .
بىدرنگ مىرود . صداى سوار را از پشتسر مىشنود .
كجا مىروى؟
نمىایستد . مكث، او را از مقصودش باز مىدارد .
پدرم تشنه بود، برایش آب مىبرم .
آرام جواب مىدهد آرام و سنگین .
پدرت را كشتند .
مىایستد . ساده و معصومانه رو به مرد مىكند .
به پدرم آب دادند؟
شرم مىكند; از دختر و از پدرش .
نه .
دختر به سوار مىنگرد: دشمن است هرچند كه مهربانتر بوده .
پس من هم آب نمىخورم .
و حلقه دستانش از گرد كاسه باز مىشود .
دختر دور مىشود و سوار، كاسه را مىبیند كه چون بدنهاى مثله این سرزمین تكه تكه بر خاك افتاد و آبى كه از آن نمىمانده بر زمین تفتیده كربلا ...
يکشنبه 30/10/1386 - 10:4
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
به شما هشدار می دهم این یزید حرام زاده پسر زنازاده مرا در سر دو راهی قرار داده است : یا شمشیركشی یا ذلت بیعت با او. اما داشت ه باشید كه ذلت از ساحت قدس ما به دور است . خدا و رسول خدا و مؤمنان و آن دامنهای پاكی كه ما را پرورده و آن دودمان شریف و آن ذلت ناپذیران عزتمند و آن نفسهای با عزت نیاكان ما قبول ندارند كه ما پیروی و فرمانبرداری از این افراد پست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم .
ألا و إن الدعی ابن الدعی قد ركز بین اثنین بین السلة و الذلة و هیهات من الذلة. یأبی لنا الله ذلك و رسوله و المؤمنون ، و حجور طابت و طهرت و أنوف حمیة و نف وس أبیة من أن نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام .
بحار الانوار، ج 45، ص 83
يکشنبه 30/10/1386 - 10:3
دعا و زیارت
پپام عاشورا :
مدعیان مسلمانى بسیارند . اما در صحنه امتحان است كه مؤمنان صادق و مدعیان دروغین و منافق شناخته مىشوند . آنان كه در جبهه نبرد حق و باطل، به هر بهانهاى امام حق را یارى نكنند و خود را كنار بكشند و به گوشه عافیت و راحتبخزند، مردود شدگان این امتحانند، هرچند سابقه درخشان ایمانى و انقلابى داشته باشند .
يکشنبه 30/10/1386 - 10:3
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :
ای بزرگ زادگان ! صبر و بردباری به خرج دهید كه مرگ جز یك پل نیست كه شما را از سختی و رنج عبور داده ، به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند، كیست كه نخواهد از زندانی به قصری انتقال یابد. و برای دشمنان شما درست به عكس است كه مرگ برای آنان مثل آن است كه از كاخی به زندان و شكنجه انتقال پیدا كنند. پدرم از پیامبر خدا (ص ) برای من نقل نموده است كه می فرمودند: "دنیا برای مؤمن همانند زندان و برای كافر همانند بهشت است ". مرگ پلی است كه عده ای را عبور داده ، به بهشتشان می رساند و جمعی را عبور داده ، به جهنمشان می رساند. آری ، نه دروغ شنیده ام و نه دروغ می گویم .
صبرا بنی الكرام فما الموت إلا قنطرة تعبر بكم عن البؤس و الضراء إلی الجنان الواسعة و النعیم الدائمة، فأیكم یكره أن ینتقل من سجن إلی قصر، و ما هو لأعدائكم إلا كمن ینتقل من قصر إلی سجن و عذاب ، إن أبی حدثنی عن رسول الله (ص ) (إن الدنیا سجن المؤمن ، و جنة الكافر) و الموت جسر هؤلاء إلی جنانهم و جسر هؤلاء إلی جحیمهم ما كذبت و لا كذبت .
بحار الانوار، ج 44، ص 297
يکشنبه 30/10/1386 - 10:2
دعا و زیارت
از انقلاب حسینى علیهالسلام تا انقلاب خمینى قدسسره قسمت هشتم
مردم مسلمان ایران
نقش مردم در دو قیام حسینى علیهالسلام و خمینى قدسسره غیر قابل انكار است. به واقع، اگر دعوت هجده هزار نفرى كوفیان نبود، امام حسین علیهالسلام به سوى كوفه حركت نمىكرد. مثالهاى زیادى در تأیید این مسأله است. از جمله:
1. امام علیهالسلام پس از برخورد با سپاه حُر، كه راه را بر او بستند، فرمود: «من پیش شما نیامدم مگر پس از آن كه نامهها و فرستادههایتان رسید كه نزد ما بیا كه ما پیشوایى نداریم... اگر بر سر پیمان و سخن خویشید، كه آمدهام، و اگر خوش ندارید و نمىخواهید، بر مىگردم.»
2. در جاى دیگر، حضرت از انگیزه نامه نگارى و دعوت كوفیان این گونه یاد مىكند: «اِنَّ اَهْلَ الكُوفَةِ كَتَبوُا اَلَىَّ یَسألوننى اَن أقدِمَ عَلَیهِم، لِما اَرْجوُا مِن اِحیاءِ مَعالِمِ الْحَقّ وَ اِماته البِدَع»؛ كوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند كه نزد آنان روم؛ چرا كه امیدوارم معالم و نشانههاى حق زنده گردد و بدعتها میرد.
3. باز امام علیهالسلام در اینباره سخنانى دارد: «مردم! شما به من نامهها نوشتید و پیام فرستادید كه به سوى شما بیایم و وعده دادید كه دست از یارى من برندارید و پیمان شكنى نكنید. اینك كه من به سرزمین شما آمدهام، اگر به عهد خود وفا كنید، مرا تنها نگذارید، به هدایت حقیقى مىرسید.»
ادامه دارد ....
يکشنبه 30/10/1386 - 10:2
دانستنی های علمی
روزشمار رویدادهاى محرم روز عاشورا
و اینك میدانى دوباره، اینك 72 یار و هزاران دشمن كینهتوزى كه رحم و مروت را از ازل نیاموختهاند . اینك عاشورا كه هر چه از آن بگوییم كم گفتهایم، از برخوردهاى جلادانه سپاه عمر بن سعد، یا عنایات و الطاف سیدالشهداء علیه السلام .
سردارانى، سپاه عظیمى را به سوى جهنم رهبرى مىكردند و امام معصومى لشكر كم تعداد خود را به بهشتبشارت مىداد ... و سرانجام شهادت، خون، نیزه، عطش و اطفال، تازیانه و سرهاى بریده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و ...
تا به قتلت عدو شتاب گرفت
چرخ را سخت اضطراب گرفت
ریختخون مقدستبه زمین
آسمان زاشك آب گرفت
ابر خون ماه عارضت پوشاند
همه گفتند آفتاب گرفت
ناله مصطفى به گوش رسید
موج خون زچشم بوتراب گرفت
شد سیه رنگ آسمان از خشم
كه زخونت زمین خضاب گرفت
آن تن پاره پاره را دربر
گه سكینه گهى رباب گرفت
شست زینب زاشك جسمت را
بلكه از چشم خود گلاب گرفت
بر تن پاره پاره داد سلام
زآن بریدهگلو جواب گرفت
هردم از زخم بىحساب تنت
خم شد و بوسه بىحساب گرفت
يکشنبه 30/10/1386 - 7:52
دعا و زیارت
كجایى مادرم، زهرا! كجایى تا ببینى زینب را، كه تنها و غریب میان گرگهاى وحشى كوفه و شام مانده است.
شنبه 29/10/1386 - 18:20
دعا و زیارت
اى ساربان! محمل را مبند. اندكى آهستهتر، آرامتر. كاروان را بگو كه قدرى تامل، مىخواهم یك بار دیگر حسینم را ببینم.
شنبه 29/10/1386 - 18:19