مشاهده مطالب کاربر

تعداد مطالب : 465

تعداد نظرات : 51

زمان آخرین مطلب : 6121روز قبل

محبت و عاطفه

كنون كز من به جا مشت پري در آشيان مانده/ و آهي زير سقف آسمان مانده/ بيا آتش بزن اين آشيان، اين بال و پرها ر/ رها كن اين دل غمگين و تنها را

يکشنبه 11/6/1386 - 15:59

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

بنام آفريننده عشق...

بنام آفريننده عشق...: تو را با اشك خون از ديده بيرون راندم آخر هم/كه تا در جام قلب ديگري ريزي شراب آرزوها را/ به زلف ديگري آويزي آن گلهاي صحرا را/ مگو با من، مگو ديگر، مگو از هستي و مستي/ من آن خود رو گياه وحشي صحراي اندوهم

يکشنبه 11/6/1386 - 15:56

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

يك شبي با ياد تو بدرود خواهم گفت و رفت...

يك شبي با ياد تو بدرود خواهم گفت و رفت/ خاطراتت را به جوي آب خواهم گفت و رفت/ در فرار شعرهايم يك شبي خواهم نشست/ آخرين اشعار خود را بر تو خواهم گفت و رفت/ با خيالت بر ديار قصه ها رفتم ولي

يکشنبه 11/6/1386 - 15:55

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

هميشه براي كسي بخند كه ميدوني...

هميشه براي كسي بخند كه ميدوني به خاطر تو شاد ميشه... واسه كسي گريه كن كه ميدوني وقتي غصه داري و اشك ميريزي برات اشك مي ريزه... براي كسي غمگين باش كه در غمت شريكه... عاشقه كسي باش كه دوستت بداره!

يکشنبه 11/6/1386 - 15:53

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 1 ]

محبت و عاطفه

شبي غروب مي كنم كنار چشمهاي تو...

شبي غروب مي كنم كنار چشمهاي تو/ وبي گناه مي روم به دار چشمهاي تو/ من از تمام عاشقي به اين بسنده مي كنم /كه يك دقيقه سر كنم كنار چشمهاي تو

يکشنبه 11/6/1386 - 15:53

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

نگاهي آشنا به ياس كردم...

نگاهي آشنا به ياس كردم/ تو را در برگ گل احساس كردم ...خلاصه در حس وجودت/ دو واحد عاشقي را پاس كردم

يکشنبه 11/6/1386 - 15:52

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

اين رسم روزگار نيست...

زماني كه مرا به دنيا آوردند مي گفتند همه را دوست بدار اكنون كه ديوانه وار دوستش دارم مي گويند فراموشش كن

يکشنبه 11/6/1386 - 15:51

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

يك عشق عروج است و رسيدن به كمال...

يك عشق عروج است و رسيدن به كمال ، يك عشق غوغاي درون است و تمناي وصال ، يك عشق سكوت است و سخن گفتن چشم ، يك عشق خيال است و....خيال است و....خيال

يکشنبه 11/6/1386 - 15:50

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 1 ]

محبت و عاطفه

اگه از ياد تو رفتم...

اگه از ياد تو رفتم... اگه از ياد تو رفتم اگه رفتي تو زدستم اگه ياد ديگروني ...من هنوز عاشقت هستم با وجود اينكه گفتي ...ديگه قهري تا قيامت با تموم سادگي هام/ گفتم اما.... به سلامت شايد اين خوابه كه ديدم ...هر چه حرف از تو شنيدم قلب ناباور من گفت من به عشقم....نرسيدم! پيش از اين نگفته بودي ... غير من كسي رو داري توي گريه توي شادي ….سر رو شونه هاش بذاري تو رو مي بخشم و هرگز ديگه يادت نمي افتم.... برو زيباي عزيزم ... تو گروني ... من چه مفتم

يکشنبه 11/6/1386 - 15:48

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

دو خط موازي فقط هم مسيرند...

دو خط موازي فقط هم مسيرند... قرار است امشب دو ماهي بميرند كه ديگر سراغي ز دريا نگيرند قرار است چشمان ما بسته گردند اگر چه پر از آرزوهاي پيرند و بوي جهنم كه آيد از اين شهر و مردان اينجا چه نا سر به زيرند تمام فصولي كه مي آيد امسال بدون شك از ابتدا سردسيرند بعيد است امسال دستان سردم بدون بهار شما جان بگيرند و يك سال ديگر گذشت و نفسهام از اين لحظه هاي پر از غصه سيرند شب سرد و بي انتهاي زمستان قدمها مردد ولي ناگزيرند دو خط موازي رسيدن ندارند دو خط موازي فقط هم مسيرند

يکشنبه 11/6/1386 - 15:46

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]