اهل بیت
مقام ركنیت فاطمه زهرا نسبت به امیرالمؤمنین
موضوع هفتم مشترك بودن فاطمه سلاماللَّهعلیها است بارسول اكرم در
مقام ركن بودن نسبت به على بن ابىطالب سلاماللَّهعلیه.
جابر بن عبداللَّه
چنین روایت مىكندكه پیامبر اكرم به على فرمود:
«سلام علیك ابا الریحانتین، اوصیك بریحانتى من
الدنیا من قبل ان ینهد ركناك، و اللَّه خلیفتى علیك. فلما مات النبى صلى اللَّه
علیه و آله و سلم قال (على): هذا احد الركنین الذین قال رسولاللَّه. فلما ماتت
فاطمة قال: هذا الركن الثانى الذى قال رسولاللَّه». (1)
«سلام بر تو، اى پدر دو ریحانهى من، یا على محافظت آن دو را به تو سفارش
مىكنم قبل از آنكه هر دو ركن تو از بین برود، تو را به خدا مىسپارم كه او
نگهدارندهى توست.
(جابر بن عبداللَّه روایت را چنین ادامه مىدهد):
پس از
رحلت پیامبر اكرم، امیرالمؤمنین فرمود: این بود یكى از دو ركن من كه رسول خدا
مىفرمود، و اینك منهدم گردید؛ و هنگامى كه فاطمه سلاماللَّهعلیها چشم از جهان
فروبست، على فرمود: این بود همان ركن دومى كه به قول پیامبر اكرم، امروز از دست
دادم».
این حدیث را عدهاى از علما به این شرح نقل كردهاند:
حافظ ابونعیم در حلیة الاولیاء، حافظ
ابنعساكر در تاریخ شام، حافظ محبالدین طبرى در ریاض و ذخائر، امام احمد بن حنبل
(امام حنابله)، حافظ كنجى شافعى در كفایه، ابوالمظفر سبط بن جوزى در تذكره، حافظ
سیوطى در جامع كبیر و جمعى دیگر از دانشمندان و محققین. در اینجا لازم است ركن بودن
به على علیهالسلام را دقیقا بررسى كنیم كه آیا مراد از این «ركنیت» چیست؟ و حقیقت
این رتبهى معنوى كه مقام بسیار والا و بزرگى است چگونه مىباشد. آنچه مسلم است این
است كه در این مقام، هر معنایى كه در شان پیامبر اكرم تصور شود عینا بهمانگونه و
بهمان ترتیب در شان حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها وارد است، و به عبارت دیگر، حضرت
زهرا علیهاالسلام در مقام ركنیت مثل و همانند پیامبر اكرم، و در این منقبت همتا و
شریك و برابر با رسول خدا مىباشد.
یقینا مقصد از ركن على بودن، این نیست كه فاطمه علیهاالسلام
ادارهكنندهى امور خانواده و كدبانوى خانه و كاشانهى على، و گردانندهى چرخ
زندگانى و آسایش بخش او و خاندان اوست، زیرا كه اینها از وظایف حتمى هر زن مسلمان
است. مهم این است و رمز عظمت زهراى اطهر آنجاست كه با وجود آیهى (الرجال قوامون
على النساء) (2)
كه موضع كلى مردان و زنان را نسبت به یكدیگر تعیین مىنماید، پیامبر اكرم
در یك مورد استثنائى، حضرت صدیقه را ركن على مىخواند، بهمانگونه كه خودش را. رسول
خدا به هر معنى و مفاد، و به هر نحو و كیفیتى كه ركن على محسوب مىشود، فاطمه
سلاماللَّهعلیها نیز به همان ترتیب، به همان نسق، و به همان وضع، ركن مساوى و
همتاى دیگر در این منقبت است. در اینجا مىتوان گفت كه این ركن بودن به على از مقام
شامخ ولایت سرچشمه مىگیرد، و از شئون ولایت است كه هر یك از آن سه وجود مقدس، ركن
دو نفر دیگر مىباشد، و این موضوع امكانپذیر نیست مگر اینكه فاطمه
سلاماللَّهعلیها نیز در مقام ولایت همتا و همانند و برابر با پیامبر اكرم و على
بوده باشد، یعنى چنان كه رسول خدا ركن ولایت، اساس اسلام، و اصل مودتى است كه خدا
آن را اجر نبوت قرار داده است، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در این شئون شریك، برابر،
و همتاى او است و به همین مناسبت است كه پیامبر اكرم مىفرماید: «لو لم یخلق اللَّه
على بن ابىطالب، ما كان لفاطمة كفو». (3)
«اگر خدا على ابن ابىطالب را
نمىآفرید فاطمه شبیه و نظیرى در عالمنداشت».
در روایت دیگرى آن حضرت خطاب به
على مىفرماید:
«لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض». (4)
«یا على اگر
تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین همانند و نظیرى نبود».
مقصود پیامبر اكرم صلى
اللَّه علیه و آله و سلم از كفو كه در این روایات و احادیث دیگر در شان حضرت زهرا
بكار برده است، چیست؟ آیا منظور آن حضرت، كفو در مال، همانند در فقر و غنا، و یا
همتایى در خلقت ظاهرى است؟ بطور یقین نه؛ بلكه مقصود كفو و همانند در مقام ولایت و
صفات و فضائل است. بلى، فاطمه علیهاالسلام در شئون ولایت همتاى على است، همانگونه
كه خود پیامبر اكرم چنین است. چنانكه رسول خدا ركن ایمان، ركن اسلام، ركن توحید،
ركن منطق و بیان، و ركن حقیقت و شرف انسان است، و به همان معنى و مفهوم، حضرت زهرا
و ائمهى اطهار نیز ركن و اساس و اصل و پایه و بنیادند.
در زیارت مبعث، (5) على
علیهالسلام را بعنوان ركن بودن چنین خطاب مىكنیم:
«... و صل على عبدك و امینك الاوفى... و ركن الاولیاء و عماد الاصفیاء...».
(6)
كه ركن و پایه و ستون و تكیهگاه جمیع اولیا و اصفیا مىباشد، ركن و
تكیهگاهش بفرمایش پیامبر حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها است.
در یكى از زیارات
مطلقه نیز حضرت امیرالمؤمنین «سید الاوصیاء و ركن الاولیاء» نامیده شده است، (7) و
در زیارت وارث حضرت اباعبداللَّه الحسین چنین عرضه مىداریم:
«اشهد انك من دعائم الدین و اركان المؤمنین»؛
(8) و در زیارت عید فطر و قربان (9)و همچنین در زیارت اربعین حسین علیهالسلام(10)
«اشهد انك من دعائم الدین و اركان المسلمین، و معقل المؤمنین»؛
و در زیارت
جامعهى كبیره:
«... و ساسة العباد، و اركان البلاد، و ابواب
الایمان».(11)
آرى چهارده معصوم علیهمالسلام همگى اركان توحید و ایمان و اسلام هستند، و
هر یك از آنان ركن است براى سایر معصومین. حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها در این
مقام- نظیر و همانند و همتاى رسول اكرم- ركن است براى امیرالمؤمنین
سلاماللَّهعلیه.
1ـ حلیةالاولیاء ج 3/ 201، مقتل الحسین خوارزمى ج 1/ 62، ذخائرالعقبى ص
56، فرائدالسمطین ج 1/ 382، 383/ ح 314، نظم دررالسمطین ص 98، الریاض النضره ج 3/
105، كفایةالطالب ص 93، 94، تاریخ مدینه دمشق (ط دارالفكر) ج 14/ 166، 167، تاریخ
ابنعساكر (ترجمه الحسین ع) ص 120، كنزالعمال ج 11/ 625/ ح 33044، منتخب كنزالعمال
ج 5/ 35.
محبالدین طبرى قبل از نقل این روایت مىگوید: «رسول خدا كنیهى
«ابوالریحانتین» را (هم) بر على گذارده بود». (الریاض النضره ج 3/ 104).
2ـ
سورهى النساء، آیهى 34.
3ـ باین روایت به همین لفظ در ینابیع الموده ص 237
موجود است. همچنین در فردوس الاخبار ج 3/ 418/ ح 5170 (به لفظ: لو لم یخلق على ما
كان لفاطمه كفو)، و در مقتل الحسین خوارزمى ج 1/ 66 (به لفظ: لو لم یكن على ما كان
لفاطمه كفو) آمده است.
4ـ متن روایت چنین است:
«عوتب النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم فى
امر فاطمه، فقال: لو لم یخلق اللَّه على بن ابىطالب ما كان لفاطمه كفو، و فى خبر:
لولاك لما كان لها كفو على وجه الارض». بحارالانوار ج 43/ 107.
5ـ منظور دعایى
است كه در روز مبعث بهنگام زیارت بارگاه ملكوتى امیرالمؤمنین علیهالسلام
مىخوانیم. بنابر قول مشهور در بین علماى شیعه روز مبعث، بیست هفتم رجب مىباشد.
6ـ این قسمت از زیارت امیرالمؤمنین
علیهالسلام كه مخصوص روز مبعث مىباشد چنین است: «... اللهم صل على محمد و
آلمحمد، و صل على عبدك و امینك الاوفى، و عروتك الوثقى، و یدك العلیا، و كلمتك
الحسنى، و حجتك على الورى، و صدیقك الاكبر، سید الاوصیاء و ركن الاولیاء، و عماد
الاصفیاء، امیرالمؤمنین، و یعسوب الدین، و قدوه الصدیقین، و امام الصالحین...».
(مصباح الزائر ص 95- 96، مزار الشهید ص 32، بحارالانوار ج 97/ 379).
7ـ قسمتى
از این زیارت مطلقهى امیرالمؤمنین كه از امام صادق علیهالسلام روایت شده و مرحوم
شیخ مفید آن را نقل نموده است چنین است: «... اللهم صل على محمد و آلمحمد، و صل
على امیرالمؤمنین عبدك المرتضى، و امینك الاوفى، و عروتك الوثقى، و یدك العلیا، و
جنبك الاعلى، و كلمتك الحسنى، و حجتك على الورى، و صدیقك الاكبر، و سید الاوصیاء، و
ركن الاولیاء، و عماد الاصفیاء، امیرالمؤمنین، و یعسوب الدین، و قدوه الصالحین، و
امام المخلصین...». (مصباح الزائر ص 78- 79، بحارالانوار ج 97/ 307).
8ـ مصباح المتهجد ص 664، بحارالانوار ج 98/
200.
9ـ مصباح الزائر ص 172، مزار الشهید ص 184، بحارالانوار ج 98/ 353.
10ـ مصباح الزائر ص 154، مزار الشهید ص 211، المزار الكبیر ص 172، بحارالانوار ج
98/ 332.
11ـ عیون الاخبار ج 2/ 277، بحارالانوار ج 99/ 127- 128.
همچنین
در یكى از زیارتهاى حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام مىخوانیم:
«... اشهد انك و
الائمه من ولدك سفینه النجاه، و دعائم الاوتاد، و اركان البلاد، و ساسه العباد...».
(المزار الكبیر ص 76، 77، بحارالانوار ج 97/ 342، 148)؛
و در یكى از دعاهاى روز عید غدیر مىخوانیم:
«... اللهم صل على
محمد و آلمحمد، الائمه القاده، و الدعاه الساده، و النجوم الزاهره، و الاعلام
الباهره، و ساسه العباد، و اركان البلاد...». (اقبال الاعمال ص 492، بحارالانوار ج
95/ 320)؛
و در توقى شریف حضرت كه براى استشفاع به محمد و آلمحمد علیهمالسلام
است مىخوانیم: «... قد اتاكم اللَّه یا آلیاسین خلافته و علم مجارى امره فیما
امره فیما قضاه و دبره و رتبه و اراده فى ملكوته، فكشف لكم الغطاء، و انتم خزنته و
شهداوه و علماوه و امناوه، ساسه العباد و اركان البلاد و قضاه الاحكام...».
(بحارالانوار ج 91/ 37. همچنین مراجعه كنید به مصباحالزائر ص 223، 224،
بحارالانوار ج 99/ 93).
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت
سرورى حضرت فاطمه زهرا بر مریم و آسیه
معرفى مریم علیهاالسلام در مقام الگوى شایستهى همهى مؤمنان در حالى
است كه بهترین تفسیركنندهى آیات قرآن، مریم را سرور بانوان زمانهى خویش معرفى
مىكند و فاطمه را سید، سرور و سرآمد جملهى زنان در طول تاریخ:
مریم سرور زنان زمانهى خویش بود، اما دخترم فاطمه سرور همهى زنان جهان،
از آغاز تا فرجام آن است(1) او قسمتى از وجود من، نور چشم من، میوهى قلب من و روح
میان دو پهلوى من است!
فرشتهاى بر من نازل شد و به من بشارت داد كه
فاطمه، سرور همهى زنان اهل بهشت و نیز سرآمد همه بانوان امتم است. (2)
صدیقة لامثلها صدیقة- تفرغ بالصدق عن الحقیقة
بدا بذالك الوجود
الظاهر- سر ظهور الحق فى المظاهر
هى البتول الطهر و العذراء- كمریم الطهر و لا
سواء
فانها سیدة النساء- و مریم الكبرى بلا خفاء. (3)
بدین ترتیب فضیلت و سرورى فاطمه علیهاالسلام
بر آسیه و مریم ثابت مىشود. آرى، مقام و منزلت
زهراى مرضیه نه تنها بسى والاتر از مقام آسیه و
مریم صدیقه است، كه اوج فضیلت آسیه و مریم بدان
است كه توفیق خدمتگزارى آستان حضرت خدیجهى كبرى
را به هنگامهى وضع حمل فاطمه زهرا یافتهاند: (4)
مریم به ابریق بهشتى شوید او را- عیسى فراز
آسمانها جوید او را اگر خدا مىخواست دربارهى
حضرت زهرا علیهاالسلام مثل بزند، مىفرمود: و ضرب
اللَّه مثلا للذین امنوا فاطمة بنت محمد. او الگوى
همهى زنان و مردان با ایمان است. او سرور بانوان
هر دو جهان است. افتخار آسیه و مریم آن است كه از
خدمتگزاران درگاه فاطمه علیهاالسلام مىباشند.
1ـ رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله: انها (فاطمة) لسیدة نساء
العالمین فقیل أهى سیدة نساء عالمها فقال: ذاك لمریم بنت عمران فاما ابنتى فاطمة
فهى سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین. بحارالانوار: ج 43، ص 24، روایت 20.
2ـ رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله: اتانى ملك فبشرنى إن فاطمة سیدة نساء
اهلالجنة و نساء أمتى. بحارالانوار: ج 21، ص 279
3ـ آینهى ایزدنما: ص 2. شعر
از حضرت آیتاللَّه محمد حسین غروى اصفهانى.
4ـ چگونگى ولادت یگانه كوثر محمدى
را مىتوان از بیان سلالهى راستین او، امام صادق علیهالسلام، جویا شد: از آن
هنگام كه خدیجهى كبرا ازدواج با محمد خاتم انبیا را اختیار نمود، زنان كینهجوى
قریش جملگى از او دورى گزیدند و او را در وادى تنهایى واگذاردند، به گونهاى كه هیچ
زنى را اجازهى دیدار با خدیجه كبرا نمىدادند.... آن هنگام كه زمان وضع حمل خدیجه
نزدیك شد، احدى از زنان مكه براى یارى او حضور نیافت، اما در این هنگام چهار بانوى
رشید و بزرگوار به اذن خداوند از بهشت بر خدیجه وارد شدند. یكى از این زنان، زبان
به سخن گشود و گفت: انا سارة و هذه آسیة بنت مزاحم و هى رفیقتك فى الجنة و هذه مریم
بنت عمران و هذه صفورا بنت شعیب. بعثنا اللَّه تعالى الیك لنلى من امرك ما تلى
النساء من النساء، من ساره (همسر ابراهیم خلیل) و این آسیه دختر مزاحم و او مریم
دختر عمران و دیگرى صفورا دختر شعیب است. ما فرستادگان پروردگاریم تا یاریگر تو در
لحظهاى باشیم كه هر زنى به كمك دیگر زنان نیازمند است، و آنگاه خدیجه را كمك كردند
تا فاطمه پاك و پاكیزه به دنیا آمد. هنگامى كه فاطمه متولد شد چنان نورى از او ساطع
شد كه تمام خانههاى مكه و مشرق و مغرب عالم را در بر گرفت. در این هنگام ده نفر از
حوریان بهشتى بر آن خانه وارد شدند در حالى كه هر یك، دو ظرف پر از آب كوثر به دست
داشتند. بانویى كه پیش روى خدیجه بود (مریم) فاطمه را برداشت و با آب كوثر غسل داد
و آنگاه فاطمه را در پارچهى سفیدى، از شیر سفیدتر و از مشك خوشبوتر، پیچید و
پارچهى دیگرى را مقنعهى او كرد. آنگاه با فاطمه سخن گفت. فاطمه فرمود:
اشهد
ان لا اله الا اللَّه و ان ابىرسولاللَّه سید الانبیاء و ان بعلى سید الاوصیاء و
ولدى سادة الاسباط. آنگاه هریك از آن بانوان را به اسم صدا زد و به یكایك ایشان
سلام كرد. آن بانوان، شادمان و حوریان بهشتى خندان شدند. اهل آسمانها نیز ولادت
سرور زنان جهان را به یكدیگر بشارت دادند. در آن لحظه نورى بىنظیر در آسمان
درخشیدن گرفت كه تا آن روز چنان نورى دیده نشده بود. این بار بانوان (مریم، آسیه،
ساره، صفورا) فاطمه را به آغوش خدیجه سپردند و گفتند: این دختر را بگیر كه
پاككننده (طاهر) و پاك شده (مطهر) و پربركت (مباركة) است. خداوند به او و نسل او
بركت داده است.
امالى شیخ صدوق: ص 457. غایةالحرام: ص 177. دلائل الامامة: ص 8.
بحارالانوار: ج 43، ص 2.
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت
فاطمه زهرا و پاداش مؤمنان در هنگام مرگ
سدیر مىگوید: به حضرت صادق علیهالسلام عرض كردم: فدایت شوم یابن
رسولاللَّه، آیا مؤمن از قبض روحش كراهت دارد؟ فرمود: خیر (نه به خدا سوگند)، چون
هنگامى كه ملكالموت براى قبض روحش مىآید و وى اظهار ناراحتى مىكند، فرشته مرگ به
او مىگوید: اى ولى خدا، بىتابى مكن. سوگند به خدایى كه محد را بحق برانگیخت، من
به تو از پدر خوب و مهربان به فرزندش مهربانترم، چشمانت را باز كن و نگاه كن. سپس
فرمود:
«فیتمثل له رسولاللَّه و امیرالمؤمنین و فاطمة والحسن والحسین والائمة
(من ذریتهم) صلواتاللَّهعلیهم.»
- انوار مقدسه رسولاللّه و امیرالمؤمین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه (از
نسلشان) (صلواتاللّهعلیهم) نزد او ظاهر مىشوند.
ملكالموت مىگوید: اینها
رفقاى تواند. او چشمانش را مىگشاید و به آنان نگاه مىكند و سپس به خود خطاب
مىكند: (1)
(یا أیتها النفس المطمئنة) (2)إلى محمد و أهل بیته علیهمالسلام (إرجعی إلى
ربك راضیة) بالولایة (مرضیة) بالثواب، (فادخلی فی عبادی) یعنی: محمد و أهل بیته و
(و ادخلی جنتى)، فما من شىء احب إلیه من انسلال روحه و اللحوق بالمنادی.»(3)
اى روان آسوده به محمد و اهلبیتش! بازگرد به سوى پروردگارت. در حالى كه هم
تو خشنود به ولایت هستى، و هم او با ثوابش از تو خشنود است. پس داخل شود در زمرهى
بندگانم، یعنى: محمد و اهلبیتش، و داخل بهشت خودم شو. در این هنگام هیچ چیز براى
مؤمن از بیرون آمدن جانش و پیوستن به نداكننده دوست داشتنىتر نیست.
بیان:
غرض از اینكه این روایت ذكر حضرت زهرا علیهاالسلام در ردیف سائر ائمه
علیهمالسلام و جزو اهلبیت عصمت بودن ایشان است.
1ـ در نقل كافى این قسمت به این صورت است: «فینظر فینادی روحه مناد من
قبل رب العزة فیقول: (یا أیتها النفس المطمئنة)...»: (پس نگاه مىكند و كسى از طرف
پروردگار به روحش ندا مىكند: اى روان آسوده...)
2ـ فجر: 27- 30.
3ـ بحارالانوار، ج 24، ص
94، روایت 7 و نیز بحارالانوار، ج 6، ص 196، روایت 49. این حدیث از دو طریق نقل
شده: 1- كافى. 2- صدوق، و ما به طریق صدوق نقل كردیم كه در متن با كافى اختلاف
دارد، مراجعه شود.
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت
گفتار پیامبر در شأن فاطمه زهرا (س) و آینده ایشان
مرحوم صدوق از ابنعباس روایت مشروحى نقل كرده كه پیامبر (ص) در آن، از
ستمهائى كه به اهلبیت (ع) مىشود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روایت این است
كه فرموده:
امّا دخترم فاطمه (س)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلین و آخرین است، او
پارهى تن من، و نور چشم من، و میوهى دل من و روح من است كه در وجود من مىباشد،
او حوراء انسیّه است، چون در محراب عبادت خود در پیشگاه خدا به عبادت پردازد، نور
او، براى فرشتگان آسمان مىدرخشد، چنانكه نور ستارگان براى اهل زمین مىدرخشد،
خداوند به فرشتگانش مىفرماید:
«اى فرشتگان من، كنیز مرا كه سرور كنیزان من است، بنگرید كه در پیشگاه من براى
عبادت ایستاده، مشاهده كنید كه چگونه از خوف من، اندامش مىلرزد و با همهى قلبش به
عبادت من رو آورده است، شما را گواه مىگیرم كه من: شیعیان او را از آتش، ایمن
ساختم. (یا گواهى مىدهم نزد شما، كه شیعیان او را از آتش دوزخ ایمن ساختم). (1)
مؤلّف گوید: پیامبر (ص) بعد از این گفتار
فرمود: من هرگاه فاطمه (س) را مىنگرم به یاد
حوادث و مصائبى مىافتم كه بعد از من بر او وارد
مىگردد، گوئى مىنگرم كه پریشانى وارد خانهى او
شده، و به او بىاحترامى مىشود، و حقّش غصب
مىگردد، و از دستیابى به ارزش بازداشته مىشود، و
پهلویش شكسته مىشود و فرزندش سقط مىگردد، او ندا
مىكند:
یا مُحَمَّداهُ! جوابى نمىشنود یارى مىطلبد ولى كسى او را یارى نمىكند،
همواره بعد از من محزون و غمگین و گریان است، گاهى بیاد مىآورد كه وحى از خانهاش
قطع شده، و زمانى بیاد مىآورد كه به فراق من مبتلا گشته، و نیمههاى شب وحشتزده
مىشود از این رو كه صداى قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره مىشنید، ولى اینك
نمىشنود، سپس خود را پس از آنكه در دوران پدر، عزیز مىیافت، پریشان و غمزده
مىیابد، در این هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او مىسازد، فرشتگان با او همسخن
مىشوند چنانكه با حضرت مریم همسخن مىشدند، و فرشتگان خطاب به او مىگویند:
یا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاكِ وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاكِ عَلى
نِساءِ الْعالَمِینَ، یا فاطِمَةُ اُقْنُتِى لِرَبِّكِ، وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ
الرّاكِعینَ.
«اى فاطمه! خداوند ترا اختیار كرد و برگزید و پاك ساخت و بر همهى
بانوان جهانیان، ممتاز نمود، اى فاطمه! خداى خود را عبادت و سجده كن و با راكعان
درگاه خدا، ركوع بجاى آورد». سپس گوئى مىبینم كه او دردمند و بیمار شده، و نیاز به
پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستارى او مىفرستد، تا از او
پرستارى كند، در آن وقت با خدا چنین راز و نیاز مىكند:
«خدایا از زندگى سیر و خسته شدهام و از دنیاپرستان افسرده گشتهام، مرا به
پدرم ملحق كن». خداوند او را به من ملحق مىسازد، او نخستین فرد از اهلبیت من است
در حالى كه محزون و غمگین است و حقش غصب شده، و او را كشتهاند، به من مىپیوندد،
در این هنگام به خدا عرض مىكنم: «خدایا كسانى را كه به او ظلم كردند، از رحمت خود
دور كن، و آنان را كه حق او را غصب كردند، مجازات فرما، و آنان را كه او را پریشان
نمودند، خوار نما، و آنان را كه به پهلوى او ضربت زدند و كودك او را سقط نمودند، در
آتش دوزخ، مخلّد كن».
در این هنگام، فرشتگان مىگویند: آمین: «خدایا به استجابت
برسان».
1ـ اشهدُكُمُ اِنّى قَدْ اَمِنْتُ شِیعَتَها مِنَ النَّار.
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت
دشمنى و دوستى با حضرت زهرا مانند دشمنى و دوستى با پیامبر
است
ابنعباس روایت مىكند:
«ان رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم كان جالسا ذات یوم، و عنده على و
فاطمة والحسن والحسین، فقال: اللهم انك تعلم ان هولاء اهل بیتى، و اكرم الناس على،
فاحبب من احبهم، و ابغض من ابغضهم، و وال من والاهم، و عاد من عاداهم و اعن من
اعانهم و اجعلهم مطهرین من كل دنس، معصومین من كل ذنب، و ایدهم بروح القدس منك، ثم
قال: یا على، انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى، و انت قائد المومنین الى الجنة، و
كانى انظر الى ابنتى فاطمة قد اقبلت یوم القیامة على نجیب من نور، عن یمینها سبعون
الف ملك، و بین یدیها سبعون الف ملك، و عن یسارها سبعون الف ملك، و عن خلفها سبعون
الف ملك، تقود مومنات امتى الى الجنة...- الى ان قال:
- (1) و انها السیدة نساءالعالمین. فقیل یا رسولاللَّه: اهى سیدة نساء عالمها؟
فقال صلى اللَّه علیه و آله و سلم: ذاك مریم بنت عمران، فاما ابنتى فاطمة فهى سیدة
نساءالعالمین من الاولین و الاخرین، و انها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف
ملك من الملائكة المقربین، و ینادونها- بما نادت به الملائكة مریم- فیقولون: یا
فاطمة، ان اله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساءالعالمین. ثم التفت الى على
علیهالسلام فقال: یا على ان فاطمة بضعة منى، و هى نور عینى، و ثمرة فوادى، یسوونى
ما اساءها و یسرنى ما سرها، و انها اول من یلحقنى من اهل بیتى، فاحسن الیها
بعدى...- الى ان قال:
- (2) اللهم انى اشهدك انى محب لمن احبهم، و مبغض لمن الغضهم، و سلم لمن سالمهم،
و حرب لمن حاربهم و عدو لمن عاداهم، و ولى لمن والاهم». (3)
«روزى پیامبر اكرم نشسته بودند و على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام
نیز حضور داشتند، دعاى آن حضرت در میان آن جمع چنین بود: بارالها، تو خوب مىدانى
كه اینان خاندان من، و عزیزترین مردم نزد من هستند، پس محبان و دوستانشان را دوست
بدار و با دشمنانشان دشمنى فرما، و یارانشان را اعانت بنما، اینان را از جمیع
ناپاكیها پاك و مبرا بدار، از جمیع گناهان بر كنار و مصون و محفوظ نگاهدار، و از
جانب خود به روحالقدس تاییدشان فرما... (روایات بسیار از ائمهى اطهار سلام اللَّه
علیهم در موارد مختلف نقل شده است كه مىفرماید: معصومین روحى دارند غیر از روح
عموم بشر، كه هیچ انسانى در داشتن این روح- كه در جمیع اخبار آن را روحالقدس
مىنامند- با آنان همردیف نیست.
روحالقدس همان روحى است كه در سایهى آن پیامبر اكرم صاحب ولایت است. این
همان روح قدسى است كه با داشتن آن على سلاماللَّهعلیه، حضرت امام حسن و امام حسین
و امامان دیگر از اولاد حسین علیهمالسلام بر همهى مردم ولایت دارند. این همان روح
است كه به تایید پیامبر اكرم، حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها نیز دارندهى آن است و
با داشتن این روح، آن حضرت هم ولیةاللَّه مىباشد).
ابن عباس روایت را از قول
پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم چنین ادامه مىدهد:
یا على، بعد از من، جانشین من و امام و رهبر امت من هستى. تو پیشقدم و
پیشرو اهل ایمان به سوى بهشتى؛ و گوئى اكنون در نظرم مجسم است و مىبینم كه دخترم
فاطمه در روز قیامت سوار بر ناقهاى از نور است، در حالیكه هفتاد هزار ملك از جانب
راست، هفتاد هزار از طرف چپ او، هفتاد هزار از پیش روى و هفتاد هزار از پشت سر او
همراهیش مىكنند. او پیشگام زنهاى مؤمن است كه همراهش به سوى بهشت مىروند.
... یا على، تو پیشواى مردان مؤمن امت من مىباشى، و دخترم فاطمه سالار
زنان باایمان امت من و رهبر آنان به سوى بهشت است، بدرستیكه او بانوى بانوان جهان
است.
عرض شد: یا رسولاللَّه، آیا بانوى بانوان در
زمان خودش؟ پیامبر فرمود: سیدهى زنان در زمان خودش مریم بنت عمران بود، ولى دخترم
فاطمه بانوى بانوان جهان و سرور زنان عالم از اولین و آخرین است.
این فاطمه است
كه آنگاه كه در محراب عبادت مىایستد، هفتاد هزار فرشتهى مقرب بر او سلام و درود
مىفرستند و- همانگونه كه مریم را مخاطب قرار دادند- ندا مىكنند: یا فاطمه، خداى
تعالى تو را از میان جمیع زنان عالم انتخاب كرد، و تو را از همهى آلودگیها پاك و
منزه گردانید.
آنگاه رسول اكرم رو به سوى على كرد و فرمود:
یا على، بدرستیكه فاطمه پارهى تن و جان من است؛
اوست نور چشم من و میوهى قلب من؛ آنچه زهرا را
ناپسند آید، مرا نیز ناپسند است؛
و آنچه او را
مسرور كند، مرا هم شاد و خرسند مىنماید. او
نخستین كسى است كه از خاندانم به من خواهد پیوست.
یا على بعد از من، تا توانى به او نیكى كن... سپس
پیامبر اكرم این چنین دعا نمودند: بارالها، من تو
را گواه مىگیرم، كه دوست مىدارم آن كسى را كه
اینان را دوست بدارد و دشمن مىدارم شخصى را كه با
اینان دشمنى كند؛ هر فردى با اینان از در صلح و
آشتى درآید، من هم با او در سلم و صفا خواهم بود؛
و هر كس كه با این چهار تن در جنگ باشد من نیز با
او در ستیزم؛ من دشمن كسانى هستم كه با اینان
دشمنى كند، و دوست كسانى هستم كه آنان را دوست
بدارد».
بار دیگر تكرار مىكنیم، با در نظر گرفتن روایت شریفهى مذكور، حضرت
صدیقه سلاماللَّهعلیها بطور یقین صاحب ولایت كبرى است زیرا هرگز معقول نیست كه
دشمنى و یا دوستى با او همانند عدوات و یا محبت نسبت به پیامبر باشد و آنچه فاطمه
را غمگین و یا مسرور مىگرداند، حضرترسول را نیز محزون و یا شاد نماید، ولى او
صاحب مقام ولایت نباشد.
و اگر حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها در ولایت، در عصمت، و در جمیع حالاتش
ردیف پدر و همسر و دو فرزندش نمىبود هرگز پیامبر اكرم مطالب مذكور را بیان
نمىكرد. رسول خدا كه سخن بىحساب و گزاف و بیهوده نمىگوید، تمامگفتارش (ما ینطق
عن الهوى- ان هو الا وحى یوحى) (4)است، آنچه مىگوید وحى الهى است، آنهم در مقامى
كه خدا را شاهد سخنان خود قرار مىدهد.
گویى پیامبر اكرم از جانب خدا مامور به ابلاغ
این مراتب و فضائل است، كه خدا را در گفتار خویش
گواه مىگیرد، چنانكه در انجام نبوت و ابلاغ
رسالتش، در مواقف متعدد شاهد قرار داده است؛ و از
مردم نیز اقرار و اعتراف مىخواهد، و مىپرسد و
خواستار جواب صریح آنان مىباشد: «... هل بلغت؟...
بلى بلغت». سؤال مىفرماید آیا رسالت خودم را
انجام دادم؟ و سپس جواب مىشنود: بلى ابلاغ كردى.
همانگونه كه در غدیر خم هنگام ابلاغ ولایت
امیرالمؤمنین على سلاماللَّهعلیه خدا را شاهد
مىگیرد و از مردم اعتراف و اقرار مىخواهد...
اللهم اشهد... بارالها شاهد باش... (5)
چنین بنظر مىرسد كه وجود مقدس پیامبر پیوسته خود را مسئول و مامور ابلاغ
ولایت فاطمه علیهاسلام نیز مىداند، و گوئى احساس مىكند كه همواره مورد سؤال و
بازخواست حضرت حق تبارك و تعالى است كه آیا ولایت زهرا علیهاالسلام را ابلاغ كردى
یا نه، لذا آن حضرت بطور مكرر، در گفتار خویش ضمن برشمردن فضائل فاطمه
سلاماللَّهعلیها و تشریح شئون ولایتى او، بارها خدا را گواه مىگیرد كه بارالهإ
پسّّ شاهد باش: آیا ولایت زهرا را ابلاغ كردم؟ آیا پیغام را رساندم؟ حق مطلب را
بخوبى ادا كردم؟
نتیجهى دیگرى كه مى توان از روایت مذكور گرفت
این است كه حضرت رسول در قسمتى از سخنانش خطاب به
على چنین مىفرماید:
«انها اول من یلحقنى من اهل بیتى(6)... فاحسن
الیها...».
«یعنى یا على، اولین كسى كه از
خاندان من به من ملحق خواهد شد. دخترم فاطمه است،
پس تا توانى به او نیكى بنما» و این ودیعهى رسالت
را نگهدارى كن، لذا مىبینیم قصد امیرالمؤمنین
علیهالسلام همیشه و در تمام حالاتش برآوردن خواهش
پیامبر اكرم و در نتیجه تحصیل رضایت و آسایش خاطر
زهراى اطهر است؛ البته نه تنها از این جهت كه همسر
والامقام او دختر گرامى رسول خدا است، بلكه بیشتر
از این نظر كه فاطمه سلاماللَّهعلیها ولیةاللَّه
است و على خود را نسبت به او موظف و مسئول و متعهد
مىداند و متقابلا حضرت زهرا نیز نسبت به
امیرالمؤمنین كه ولىاللَّه است عینا همین احساس
وظیفه و مسئولیت را به حد اعلى دارا مىباشد و این
دو وجود مقدس، هر یك در حفظ و نگهدارى و مراعات
شخصیت آن دیگرى كمال سعى و كوشش را به كار
بردهاند. لیكن اگر این مطلب به دقت مورد بررسى و
مطالعه قرار گیرد، روشن مىشود كه حالات دفاع و
مجاهدت زهرا سلاماللَّهعلیها در حفظ و صیانت
امیرالمؤمنین سلاماللَّهعلیه بىنظیر و بسیار
فوقالعاده بوده است؛ و تحقیقا اگر پیامبر اكرم
نگاهدارى و دفاع از حریم ولایت امیرالمؤمنین را
مؤكدا به زهرا علیهاالسلام سفارش مى كرد- كه سفارش
فرموده است-، هرگز رفتارى بهتر و برتر از روش
فاطمه علیهاالسلام امكانپذیر نبود.
از خود گذشتگى، و فداكارى و ایثار او در مراقبت و نگهدارى شئون ولى اللَّه
الاعظم امیرالمؤمنین بىنظیر بود. زهرا سلاماللَّهعلیها در این راه وجود خود را
كاملا فراموش كرده بود و همواره همت والاى او مصروف حفظ حرمت على علیهالسلام، و
پیوسته در فكر كمال مراقبت و حسن انجام تعهد اسلامى خود در برابر مقام منیع ولایت
بود؛ و همین توجه بىنظیر و بصیرت و معرفت كامل فاطمه نسبت به شئون ولایت همسر
عالىمقامش نشانگر مرتبهى عالى ولیةاللهى خود آن حضرت مىباشد.
1ـ عباراتى كه از این قسمت روایت ذكر نگردیده چنین است:
«... فایما امراه صلت فى الیوم و اللیله خمس
صلوات، و صامت شهر رمضان و حجت بیت اللَّه الحرام، و زكت مالها، و اطاعت زوجها، و
والت علیا بعدى دخلت الجنه بشفاعه ابنتى فاطمه، و انها...».
2ـ عبارتهایى كه از این قسمت روایت ذكر نشده
چنین است:
«... و اما الحسن و الحسین فهما ابناى و ریحانتاى و هما سیدا شباب
اهل الجنه فلیكرما علیك كسمعك و بصرك. ثم رفع صلى اللَّه علیه و آله و سلم یده الى
السماء، فقال: اللهم...».
3ـ امالى شیخ صدوق ص 393، 394، بحارالانوار ج 43/ 25
24.
4ـ سورهى النجم، آیهى 3 و 4. یعنى: پیامبر هیچگاه از روى هواى نفس سخن
نمىگوید، سخن او چیزى جز وحى نیست.
5ـ رجوع بفرمایید به جلد اول الغدیر.
6ـ این اخبار پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم در خصوص اینكه اولین فردى كه
پس از وى به او ملحق خواهد شد فاطمه مىباشد در مصادر بسیارى درج گردیده است كه از
جملهى آنهاست:
صحیح بخارى- كتاب المناقب، باب علامات النبوه فى الاسلام، و باب
مناقب قرابه رسولاللَّه و منقبه فاطمه علیهاالسلام- ج 5/ 55، 92/ ح 126، 210، صحیح
مسلم- كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل فاطمه بنت النبى حنبل ج 6/ 77، 240، 282،
طبقات الكبرى ج 2/ 247، مشكل الاثار ج 1/ 48، ذخائر العقبى ص 39، فرائدالسمطین ج 2/
35، 86/ ح 371، 403، كنز العمال ج 12/ 108/ ح 3421، در السحابه ص 274، و....
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت
كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا
(س)
حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و
موائد
گوناگون از
سوى پروردگار
عالم نازل
مىشد كه
اینك به برخى
از آنها
اشاره
مىكنیم:
پیامبر عالى
قدر اسلام به
شدت گرسنه
بود و ضعف و
ناتوانى وى
را از پاى
درآورده بود،
او براى پاره
نانى به
اتاقهاى هریك
از زنانش
مراجعه كرد،
ولى آنان نیز
طعامى
نداشتند.
سرانجام به
خانهى دخترش
فاطمه
علیهاالسلام
سركشید، تا
در آن خانهى
امید به
مقصود رسد،
ولى فاطمه
علیهاالسلام
و بچههایش
گرسنه بودند
و تكهنانى
در آنجا نیز
به دست
نیامد.
هنوز چند
دقیقه بیش
نبود كه رسول
گرامى اسلام
منزل دخترش
را ترك كرده
بود كه مختصر
طعامى از سوى
یكى از
همسایهها به
آن بانو
رسید. فاطمه
علیهاالسلام
با خود گفت:
سوگند به
خدا، خود و
فرزندانم
گرسنه
مىمانم، ولى
این تكه نان
و گوشت را به
پدرم
مىخورانم، و
لذا یكى از
حسنین را به
دنبال پدر
فرستاد و او
را دوباره به
خانهاش دعوت
كرد.
فاطمه اهدایى
همسایه را كه
دو تكه نان و
مختصر گوشتى
بود، در یك
ظرف سرپوشیده
قرار داده
بود، چون
پدرش دوباره
به خانه او
برگشت، سراغ
طعام رفت و
آن را در
برابر دیدگان
رسول خدا
گذاشت، ولى
ظرف پر از
گوشت و نان
بود، و فاطمه
علیهاالسلام
خود نیز از
این مائدهى
آسمانى تعجب
مىكرد و
خیره خیره به
آن تماشا
مىنمود.
رسول خدا
خطاب به
دخترش گفت:
اى دختر
گرامى! این
طعام چگونه و
از كجا رسید؟
فاطمه
علیهاالسلام
جواب داد:
هو من
عنداللَّه ان
اللَّه یرزق
من یشا بغیر
حساب. فقال:
الحمدللَّه
الذى جعلك
شبیهه بسیدة
نسا
بنىاسرائیل
فانها كانت
اذا رزقها
اللَّه شیئا
فسئلت عنه
قالت: «هو من
عنداللَّه ان
اللَّه یرزق
من یشاء بغیر
حساب.» (1)
آن از بركات
و الطاف الهى
است، خداوند
به هركسى
بخواهد بدون
محدودیت عطا
مىكند.
رسول خدا چون
سخن دخترش را
شنید فرمود:
سپاس خدایى
را كه تو را
همانند مریم
سرور زنان
بنىاسرائیل
قرار داده،
زیرا او نیز
هرگاه مورد
عنایت الهى
قرار مىگرفت
و خداوند
برایش مائده
مىفرستاد،
كه جواب سؤال
مىگفت: این
طعام از جانب
خدا است، او
به هركسى
بخواهد روزى
بىحساب
مىدهد.
آنگاه رسول
خدا على
علیهالسلام
را نیز به
حضورش
فراخواند و
همگى از آن
غذا خوردند و
سیر شدند و
زنان و
اهلبیت
پیامبر نیز
دعوت شدند و
خوردند، ولى
غذا و مائده
آسمانى به
همان صورت
باقى بود.
حتى فاطمه
علیهاالسلام
براى
همسایگان نیز
از طعام
آسمانى كه از
الطاف خفیه
الهى سرچشمه
گرفته بود
ارسال
داشت.... (2)
موائد آسمانى
براى فاطمه
علیهاالسلام
در یكى دوبار
محدود
نمىگردد، او
بارها از
خداوند خویش
درخواست طعام
كرد و
پروردگار
عالم نیز
بىدرنگ طعام
بهشتى براى
آن حضرت
ارسال داشت
از آن جمله:
روزى
امیرالمؤمنین
على
علیهالسلام
به شدت گرسنه
بود و از
فاطمه
علیهاالسلام
طعام خواست،
ولى در خانه
چیزى نبود.
فاطمه
علیهاالسلام
گفت: یا على!
در خانه
طعامى نیست،
من و
بچههایت دو
روز است كه
گرسنهایم و
مختصر طعامى
هم كه بود،
آن را به تو
خوراندیم و
خود در
گرسنگى صبر
كردیم.
على
علیهالسلام
از شنیدن این
سخن
فوقالعاده
ناراحت گشته
و اشك در
چشمانش حلقه
زد و براى
تهیه طعام زن
و فرزندانش
به بازار رفت
و یك دینار
قرض گرفت تا
مشكل گرسنگى
خانوادهاش
را برطرف
سازد، ولى
نشد. چرا؟!
چون یكى از
دوستانش
گرفتار بود و
گرسنگى و
گریه زن و
بچهها او را
در بیرون از
خانه آواره
كرده بود، او
دنبال نان و
پول بود، ولى
چارهاش بدون
چاره....
على از درد
او آگاه شد و
مانند همیشه
ایثار كرد و
دیگران را بر
خود و
خانوادهاش
مقدم داشت و
بدین وسیله
یكى از
دوستانش را
كه مقداد نام
داشت خوشحال
و خوشدل
ساخت.
على
علیهالسلام
دست خالى شد
و نتوانست به
خانه رود، رو
به سوى مسجد
كرد و مشغول
عبادت شد از
آن سو پیامبر
خدا صلى
اللَّه علیه
و آله مأمور
گشت شب را در
خانهى على
بسر برد و
لذا بعد از
نماز مغرب و
عشا دست على
را گرفت و
فرمود: على
جان! امشب
مرا به
مهمانى خود
مىپذیرى؟
مولاى متقیان
سكوت كرد،
چرا كه زمینه
پذیرایى
نداشت و
فاطمه
علیهاالسلام
و حسنین
گرسنه مانده
بودند و پول
تهیه نان و
گوشت فراهم
نبود، ولى
پیامبر خدا
صلى اللَّه
علیه و آله
دوباره اظهار
داشت: چرا
جواب
نمىدهى؟ یا
بگو: بلى، تا
با تو آیم و
یا بگو: نه،
تا راه دیگر
پیش گیرم.
على
علیهالسلام
عرض كرد: یا
رسولاللَّه!
بفرمایید.
رسول خدا دست
على را گرفت،
دست در دست
او به خانهى
فاطمه
علیهاالسلام
آمد و با هم
به خانه وارد
شده و با
زهرا دیدار
كردند، فاطمه
علیهاالسلام
در حال نماز
و نیایش بود
و خدا را
مىخواند، او
صداى پدر را
شنید و به
سوى او آمد و
خوشآمد گفت
و سفره را
باز كرده و
غذاى مطبوع
آورد، تا
گرسنگان را
سیر كند و
چاره
نیافتهها را
چارهساز
باشد.
على
علیهالسلام
به فاطمه
علیهاالسلام
خیرهخیره
نگاه مىكرد
و با زبان
بىزبانى
سؤال
مىنمود: یا
فاطمه! این
طعام از كجا؟
پیش از آنكه
فاطمه
علیهاالسلام
جواب گوید
رسول خدا دست
بر دوش على
گذاشت و جواب
داد: یا على!
هذا جزا
دینارك من
عنداللَّه.
این غذا
پاداش آن
دینارى است
كه به مقداد
دادى.
خداوند به
شما جریان زكریا و مریم را تكرار كرد. (3) و از طعامهاى بهشتى مرحمت نمود... (4)
اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى
بود كه خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال كفار
ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذیب مىكنند! در
حالى كه او فرستادهى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زیرا
خدا با پدر من مىباشد.
پس وقتى كه مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید، خدیجه
فاطمه (س) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و
منور ساخت.(5)
چرخیدن آسیاى دستى به خودى خود در خانه حضرت
زهرا
(س)
جناب ابوذر مىگوید: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد.
به خانهاش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستى را
دیدم كه بدون اینكه كسى باشد به خودى خود، مىگردد. دوباره او را
خواندم، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه على
(ع) شد و چیزى به او گفت كه من نفهمیدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مىگردد.
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر
از ایمان و یقین كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى
به او كمك كرد و كفایتش نمود. مگر نمىدانى كه خداوند، فرشتگانى را
قرار داده تا خاندان محمد را یارى دهند؟! (6)
حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عایشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن
و حسین (ع) با آرد و شیر و روغن در دیگى غذاى حریره درست مىكرد. دیگ
بر روى اجاق و آتش مىجوشید و بالا مىآمد و فاطمه (س) آن را با دست
خود هم مىزد.
عایشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بیرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و
گفت: اى پدر! من از فاطمه چیز شگفتآورى دیدم، و آن اینكه دست به درون
دیگى كه بر روى آتش مىجوشید برده، آن را به هم مىزد.
گفت: دختركم! این را پنهان كن كه كار مهمى است.
این خبر كه به گوش پیامبر اكرم (ص) رسید، بر بالاى منبر رفت و حمد و
سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مىكنند. سوگند به آن
كسى كه مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى
عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پیوند فاطمه حرام كرده است،
فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى
رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در
پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود دربارهى او
وفا مىكنند، زمین گنجینههاى خودش را تسلیم او نموده، آسمان بركاتش را
بر او نازل مىكند.
واى، واى، واى به حال كسى كه در فضیلت و برترى فاطمه شك و تردید به خود
راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابىطالب را
دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى
جایگاهى است و شیعیانش نیز بهترین جایگاهها را خواهند داشت. همانا
فاطمه پیش از من دعا مىكند و شفاعت مىنماید و شفاعتش علىرغم میل
كسانى كه با او مخالفت مىكنند، پذیرفته مىشود.(7)
تعدادی دیگر از كرامات و معجزات
حضرت زهرا
(س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه
2 ـ آمدن لباسها و زیورهاى بهشتى براى حضرت زهرا
سلاماللَّهعلیه
3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا
سلاماللَّهعلیه در مجلس عروسى
4 ـ نزدیك شدن
مردم به هلاكت به واسطهى نفرین حضرت زهرا
سلاماللَّهعلیه
5 ـ مستجاب شدن نفرین حضرت زهرا
سلاماللَّهعلیه در مورد عمر
6 ـ ملاقات حوریان
بهشتى با حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه
7 ـ نازل شدن
جبرئیل بر حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه پس از رحلت
پیامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشیدن حسنین علیهمالسلام
توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت
زهرا و صحبتهاى زمین با امیرالمؤمنین علیهالسلام
پی نوشت ها
1 ـ آل عمران/ 37.
2 ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجلیات ولایت، ج 2، ص 319-
فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعیون
شبر، ج 1، ص 136.
3 ـ اشاره است به آیهى 37 سورهى آلعمران كه زكریا موائد آسمانى را
در محراب مریم دید.
4 ـ محجة البیضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با
اختصار.
5 ـ روض الفائق، ص 214.
6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.
7 ـ
فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پیامبر، ص 152.
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت
عصمت حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام، تنها زن
معصوم اسلام است، كه عصمت او ریشهى قرآنى و
حدیثى داشته و تاریخ زندگى پرافتخارش، شاهد
بزرگ دیگرى در این مقوله مىباشد.
فاطمه علیهاالسلام پیش از آنكه متولد گردد،
نطفهاش از غذاى پاك بهشتى در صلب پیامبر خدا
صلى اللَّه علیه و آله و آنگاه خدیجه قرار
داده شده و در رحم مادر، پناه و انیس او به
حساب آمده و هنگام ولادت با فرستادگان غیبى به
سخن پرداخته و سپس در مدت محدود حیاتش صدها
كرامت محیرالعقول نشان داده و... همگى اینها
از عصمت آن بانوى گرانقدر حكایت دارد.
آرى فاطمه علیهاالسلام به عنوان الگو و اسوهى
زنان عالم معرفى شده و دیگر زنان، باید از
زندگى بىلغزش او سرمشق بگیرند و شیوههاى
تربیتى و اخلاقى و خودسازى را، در آیین:
عبادى، همسردارى، پرورش فرزند، حقوق اجتماع و
مردم و... به كارگیرند و آن كنند كه او كرده و
آن گونه روند كه او رفته است.
نگارنده عقیده دارد كه خانه و زندگى مشترك
خانوادگى، بهترین محك براى سنجش اخلاق و رفتار
و ایمان و تقوا و عدالت و... هر كس محسوب
مىگردد و حضرت فاطمه علیهاالسلام در كنار پدر
و خانهى پدرى امتحان خوبى داده و مدال «فداها
ابوها». «ام ابیها» و دهها مدال دیگر از دست
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله دریافت
داشته است و هم در خانه شوهر تا آنجا پیش
رفته، كه امیرالمؤمنین مىفرمایند: فاطمه
علیهاالسلام كوچكترین عملى كه باعث خشم من
گردد انجام نداد، او مرا نافرمانى نكرد و با
اخلاق و رفتارش غمها و غصههاى دیگر مرا برطرف
ساخت.
شهادت قرآن بر عصمت فاطمه(س)
پروردگار عالم در قرآن مجید (سورهى احزاب،
آیهى سى و سه) مىفرمایند:
انما یریداللَّه لیذهب
عنكم الرجس اهلالبیت و یطهركم تطهیرا.
خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما
اهلبیت دور كند و كاملا شما را پاك گرداند.
این آیه گواهى مىدهد كه اهلبیت معصوم و
بىلغزش هستند و هیچ گناهى نمىكنند. («الرجس»
در آیه شامل همهى گناهان و لغزشها مىگردد،
كه اهلبیت از آنها دورند.)
مراد از اهلبیت كیست؟ جواب و بحث و بررسى آن
در فصل اول این كتاب گذشت و طبق احادیث معتبر
اهل سنت و اظهارات و اعترافات همسران پیامبر
صلى اللَّه علیه و آله، ثابت گردید كه مراد از
آن پنج تن آلعبا مىباشند، كه فاطمهى زهرا
علیهاالسلام یكى از آنهاست، بنابراین، فاطمه
علیهاالسلام طبق گواهى قرآن مجید معصوم
مىباشد.
استدلال امیرالمؤمنین در عصمت حضرت
زهرا(س)
چون خلیفهى اول پس از رحلت پیامبر خدا صلى
اللَّه علیه و آله فدك را غصب كرد و حضرت
فاطمهى زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت،
امیرالمؤمنین على علیهالسلام نیز پس از
سخنرانى و خطبه فاطمه علیهاالسلام در مسجد، به
مسجد رفت و از جملهى سخنانش خطاب به ابوبكر
فرمود:
یا ابابكر! بگو ببینم قرآن خواندهاى؟
ابوبكر: بلى خواندهام.
على علیهالسلام: بگو ببینم آیهى تطهیر:
«انما یریداللَّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت
و یطهركم تطهیرا، (1)در حق ما نازل شده، یا در
حق دیگران؟
ابوبكر: در حق شما نازل شده.
على علیهالسلام: اگر كسى شهادت دهد كه فاطمه
علیهاالسلام كار بدى انجام داده چه مىكنى؟
آیا شهادت او را مىپذیرى یا نه؟
ابوبكر: بلى، مىپذیرم و براى فاطمه
علیهاالسلام مانند دیگران حد جارى مىكنم.
على علیهالسلام: در این صورت در پیشگاه خدا
كافر مىشوى.
ابوبكر: چرا؟
على علیهالسلام: زیرا در این فرض، تو شهادت
خدا را كه به پاكى فاطمه علیهاالسلام گواهى
داده قبول نكرده و گواهى مردم را گرفتهاى،
همان طورى كه شهادت خدا و پیامبر صلى اللَّه
علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدك
را از فاطمه علیهاالسلام به یغما بردهاى؟
ابوبكر! مگر فدك در دست فاطمه علیهاالسلام
نبود؟ چرا و چگونه چیزى كه در دست او است، از
او بینه و شاهد مىخواهى؟
مردم چون این مناظره و سخنان على و ابوبكر را
مىشنیدند، بر روى یكدیگر نگاه كرده و گفتند:
«صدق واللَّه على بن ابىطالب؛ سوگند به خدا
كه حق با على علیهالسلام است. (2)
قابل توجه است، كه امیرالمؤمنین از آیهى
تطهیر بر عصمت فاطمه علیهاالسلام استدلال
نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و
مورد تأیید قرار دادهاند.
روایت فریقین و عصمت فاطمه زهرا(س)
عن ابىجعفر
(سلاماللهعلیه) فى قول الله (عز و جل) «انما
یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و
یطهركم تطهیرا»، قال: نزلت هذه الآیه فى
رسولالله و على بن ابىطالب و فاطمه و حسن و
حسین (ع) و ذلك فى بیت امسلمه زوج النبى فدعا
رسولالله (ص) علیا و فاطمه والحسن والحسین
(صلواتاللهعلیهم) ثم ألبسهم كساء له خیبریا
و دخل معهم فیه، ثم قال: اللهم هولاء اهل بیتى
و عدتنى فیهم ما وعدتنى، اللهم اذهب عنهم
الرجس و طهرهم تطهیرا، فقالت و أنا معهم یا
رسولالله قال: أبشرى یا امسلمه فانك الى خیر
(3)
امام باقر (ع) مىفرماید: آیه تطهیر دربارهى
رسولالله و على و فاطمه و حسن و حسین
(صلواتاللهعلیهم) در خانه امسلمه نازل شده
است. وقتى این آیه نازل شد حضرت على و فاطمه و
حسن و حسین (سلاماللهعلیهم) را زیر كساى
خیبرى جمع كرد و فرمود: خدایا اینها اهلبیت
من هستند كه در مورد آنان وعدهها دادهاى
خدایا رجس و پلیدى را از آنان دور كن و آنان
را پاك و منزه گردان.
پی نوشت ها
1ـ احزاب/ 33.
2ـ احتجاجات طبرسى، چاپ نجف، ج 1، ص 122- 123.
3ـ نورالثقلین، ج 4، ص 270.
منبع:سایت شهید آوینی
يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت
برترى فاطمه زهرا(س) بر پیامبران پیشین
دلالت بر عصمت ایشان
منبع:سایت شهید آوینی
شكى نیست كه رسول خدا صلى اللَّه
علیه و آله، در میان تمام مخلوقات عالم،
برترین آنان است و اگر نور پاك او نبود و وى
قدم به هستى نمىگذاشت، بدون تردید، خداوند
متعال دگران را خلق نمىكرد. (1)
و از سوى دیگر در احادیثى كه از طریق عامه و
خاصه نقل شده، پنج تن آلعبا، همگى نور واحد و
در پیشگاه الهى به یك میزان خواهند بود، (2)
هر چند برترى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بر
دیگران مسلم است.
و در حدیثى رسول خدا مىفرمایند: «من برترین
انسان جهان براى اولین و آخرین هستم و بعد از
من على علیهالسلام برترین مخلوقات جهان است،
بدانید كه اول ما مثل آخر ما و آخر ما مثل اول
ما مىباشد. (3)
و از سوى سوم از خود پیامبر خدا مىخوانیم كه
مىفرمایند:
«حسن و حسین بهترین انسان روى زمین بعد از من
و پدرشان مىباشند و مادرشان بهترین زن عالم
است.» (4)
و در سایر سخنان پربار اهلبیت مىخوانیم كه
خداوند انبیا را بر دیگران تفضیل داده و آنان
را نیز در مراتب كمال و فضیلت یكسان نیافریده،
بلكه چند نفر آنان كه به اولوالعزم معروفند،
بر سایر سفیران آسمانى مقدم داشته و اهلبیت
عصمت و طهارت علیهمالسلام را نیز بر این
(انبیا اولوالعزم) برترى داده است. (5)
و بالاخره در یك روایتى از امام صادق
علیهالسلام آمده است: تمام پیامبران گذشته
براى معرفت حقوق و ولایت ما مبعوث شدهاند و
موظف بودهاند ما را بر دیگران مقدم
بدانند.(6)
اگر به دقت و بدون ذهنیت این احادیث را مورد
نظر قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید كه
انبیاى الهى همگى معصوم بودند و اینكه على،
فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام، بعد از
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله، از همهى
آنان برترند، بدون تردید در تمام فضائل و از
جملهى در عصمت بر همهى آنان تفوق دارند.
(دقت فرمایید.)
از طرف دیگر در فصل ششم این كتاب روایات
متعددى را از طریق اهل سنت و تشیع ملاحظه
فرمودید كه اگر على نبود، براى فاطمه
علیهاالسلام كفو و همتایى پیدا نمىشد، خواه
آدم و انسانهاى دیگر.
علما و دانشمندان بزرگ و محققین عالیقدر از
این حدیثها نیز، تفوق و برترى على و فاطمه
علیهمالسلام را بر همهى انسانها جز رسول خدا
استفاده كردهاند. در این صورت براى فاطمهى
زهرا علیهاالسلام فوق عصمت ثابت مىشود، زیرا
به استناد این حدیثها، فاطمه علیهاالسلام
برابر على است و چگونه مفروض است كه انسان
عاقل، در دو تساوى یكى را بر دیگرى مقدم
بدارد؟
گواهى ملائكه بر عصمت حضرت فاطمه(س)
از روایات متعددى استفاده مىشود كه جبرئیل و سایر ملائكه آسمانها، بر حضرت فاطمه
علیهاالسلام نازل شده و با وى به مكالمه و مصاحبه پرداخته و در ضمن سخنان خود، در
فضائل و مناقب آن بانوى گرامى، مطالبى مىگفتند كه عصمت آن بزرگوار از آنها ثابت
مىشود؛ اینك به دو مورد اشاره مىكنیم:
قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله: «... ابنتى فاطمه، و انها لسیده نسا
العالمین فقیل: یا رسولاللَّه! اهى سیده نسا عالمها؟ فقال: ذاك لمریم بنت عمران،
فاما ابنتى فاطمه فهى سیده نسا العالمین من الاولین و الاخرین و انها لتقوم فى
محرایها فیسلم علیها سبعون الف ملك من الملائكه المقربین و ینادونها بمانادت به
الملائكه مریم فیقولون یا فاطمه! ان اللَّه اصطفیك و طهرك و اصطفیك على نسا
العالمین. (6)
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است. از
او سئوال شد یا رسولاللَّه! سرور زنان زمان خودش؟ فرمودند: این امتیاز محدود،
مربوط به حضرت مریم است، ولى دخترم فاطمه برترین زن عالمیان از اولین و آخرین است.
او هنگامى كه در محراب عبادتش قرار مىگیرد، هفتاد هزار ملائكه از مقربین درگاه
الهى بر او سلام و درود مىفرستند و او را مخاطب قرار مىدهند، با آن جملهاى كه
مریم را مخاطب قرار داده بودند، و چنین مىگویند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و
پاك ساخته و تو را بر تمام زنان عالمیان برترى داده است.
و حضرت صادق علیهالسلام مىفرمایند:
انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السما فتنادیها كما تنادى مریم
بنت عمران فتقول: یا فاطمه! ان اللَّه اصطفیك و طهرك و اصطفیك على نسا العالمین.
فتحدثهم و یحدثونها فقالت ذات لیله: الیست المفضله على نسا العالمین مریم بنت
عمران؟ فقالوا: ان مریم كانت سیده نسا عالمها و ان اللَّه عزوجل جعلك سیده نسا،
عالمك و عالمها و سیده نسا الاولین و الاخرین. (7)
از این جهت یكى از نامهاى فاطمه «محدثه» بود، كه ملائكه به حضور او مىآمدند و
مانند مریم با وى سخن مىگفتند، از جمله روزى به او گفتند: اى فاطمه! خداوند تو را
برگزیده و تو را بر زنان دیگر جهان برترى داده، هم سخنان او را گوش مىدادند و هم
به وى سخن مىگفتند.
فاطمه از ملائكه پرسید: مگر طبق آیهى چهل و دو سورهى آلعمران، مریم برترین زن
جهان نیست؟ ملائكه گفتند: مریم سرور زنان زمان خود بود، ولكن تو سرور زنان معاصر و
اولین و آخرین و حتى سرور زنان عصر مریمى.
این دو حدیث كه به عنوان نمونه انتخاب گردید، فاطمه علیهاالسلام را سرور زنان
جهان، برگزیدهى خدا، همنشین و همصحبت ملائكه و جبرئیل- كه مقربان درگاه الهى-
بودند، نامیده است. در این صورت مىتوان به عصمت زهرا علیهاالسلام تردید كرد؟!
پی نوشت ها
1ـ لولاك كما خلقت الافلاك و لو لا على لما
خلقتك و لولا فاطمه لما خلقتكما. (عوالم، ج 11
ص 25 و 26).
2ـ على (ع)مىفرمایند: رسول خدا به منزل ما
آمدند، در حالى كه من در خواب بودم، او بعد از
مذاكره با دخترش به او فرمودند: «انى و ایاك و
هذین و هذا الراقد فى مكان واحد.» یعنى من و
تو (دخترم) و این حسن و حسین و اینكه خوابیده
(على) در یك مكان و منزله مىباشیم. (فرائد
السمطین، ج 2، ص 28 ش 367).
3ـ بحار، ج 26، ص 316، ح 79: انا سید الاولین
و الاخرین و انت یا على! سیدالخلائق بعدى،
اولنا كاخرنا و آخرنا كاولنا.
4ـ بحار 26، ص 272 و، ح 14: الحسن و الحسین
خیر اهلالارض بعدى و بعد ابیها و امهما افضل
نسا اهلالارض.
5ـ بحارالانوار، ج 26، ص 199، ح 11، عن الصادق
(ع): ان اللَّه فضل انلى العزم من الرسل
بالعلم على الانبیا و ورثنا علمهم و فضلنا
علیهم فى فضلهم...
6ـ اصول كافى، ج 1، ص 437، ح 4: ما من نبى جا
قط الا بمعرفه حقنا و تفضیلنا على من سوانا.
7ـ عوالم، ج 11، ص 99.
8ـ بحار، ج 43، ص 78، ح 65.
يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت
فضیلت فاطمه بر انبیاء دیگر
ما در فصل بیست و یك جلد اول كتاب تجلیات ولایت (از صفحهى 184 تا 192)
با استناد به دلائل متقن و روایات معتبر، ثابت كردهایم كه ائمهى اطهار
علیهمالسلام بر پیامبران پیشین جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله برترى دارند و
طبق احادیث معتبر دیگر از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله آمده است كه امیرالمؤمنین
نسبت به سایر ائمه فضیلت بیشترى دارند.
و از سوى سوم مىدانیم كه حضرت فاطمه
علیهاالسلام كفو و همتاى امیرالمؤمنین است و اگر على علیهالسلام نبود، همتایى براى
آن حضرت در روى زمین و در میان مخلوقات پیدا نمىشد و این ادعا مضمون احادیث
فراوانى است كه از طریق اهل سنت و تشیع در منابع معتبر به دست ما رسیده است و به
عنوان تبرك نمونهاى به خدمت خوانندگان تقدیم مىداریم، بنابراین حضرت فاطمه
علیهاالسلام جز پدر و شوهرش بر همگان برتر است.
در روایاتى از پیامبر خدا و جناب جبرئیل از سوى الهى و حضرت امام صادق
و حضرت امام رضا آمده است:
ان اللَّه عز و جل یقول: لولم اخلق علیا لما كان
لفاطمه كفو على وجه الارض آدم فمن دونه (1) خداوند مىفرماید: اگر على را خلق
نمىكردم، در روى زمین همتایى براى فاطمه علیهاالسلام پیدا نمىشد خواه آدم و غیر
او.
این حدیث برترى على و زهرا علیهاالسلام را بر
تمام انبیاء و ماخلق اللَّه جز رسول خدا ثابت
مىنماید و علماى بزرگ نیز در كتابهاى كلامى در
این زمینه بحثهایى دارند... علاوه بر اینها
عبداللَّه بن مسعود، از طریق اهل سنت حدیث معتبرى
را از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل
مىكند كه جبرئیل گفت: اى رسول خدا! تمام پیامبران
الهى براى ولایت تو و ولایت على بن ابیطالب مبعوث
شدهاند. (2)
و این حدیث نیز شرافت و فضیلت ذى المقدمه را بر مقدمه دربردارد، (3) و چون
على و فاطمه علیهالسلام كفو و همتاى یكدیگرند، از این جهت نیز فاطمه علیهاالسلام
بر انبیاى پیشین مقدم است. (شرح مفصل این حدیث را در كتاب آفتاب ولایت ص 41 ملاحظه
فرمایید.)
و بالاخره حضرت امام باقر علیهالسلام در مورد مادرش فاطمه علیهاالسلام
مىفرمایند:
لقد كان مفروضه الطاعة على جمیع من خلقاللَّه من الجن و الانس و
الطیر و الوحش و الانبیاء والملائكة. (4)
خداوند اطاعت فاطمه علیهاالسلام را بر تمام مخلوقاتش حتى بر جنها و انسانها
و حیوانات و پیامبران و ملائكه واجب كرده است.
گرچه این حدیث بحث مبسوطى دارد،
(و اطاعت زهرا علیهاالسلام از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین
علیهالسلام در سایر احادیث كه رجحانى بر این حدیث دارند آمده است.) ولى به عنوان
موید بر مطالب و ادله دیگر، استفاده مىكنیم كه اطاعت انبیاى پیشین ولو در عالم
تكوین از فاطمه ى زهرا علیهاالسلام به عنوان واجب آمده است.
1ـ فصل 6، همین كتاب با منابع بیشتر از جمله: محجه البیضاء، ج 4، ص
210- بحار، ج 43، ص 92 و 97 و 107- عوالم، ج 7 11 ص 278 و 281- جلاءالعیون شبر، ج
1، ص 156 و...
2ـ یا محمد! و اسئل من ارسلنا قبلك من رسلنا على ما بعثوا؟ قال:
قلت: على ما بعثوا؟ قالت: على ولایتك و ولایه على بن ابیطالب صلى اللَّه علیهما.
3ـ زیرا انبیاى دیگر مقدمه بودند بر ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
4ـ عوالم،
ج 11، ص 190.
يکشنبه 13/12/1391 - 14:22
اهل بیت
شب قدر همان فاطمه زهرا
فاطمه صلواتاللَّهعلیها لیلةالقدر بود، و لیلةالقدر داراى مراتبى
است، چنانكه همه حقایق وجودى چنیناند هر مرتبه دانى رقیقه عالى آن است و مرتبه
عالى، حقیقت رقیقهى مرتبه دانى است. خداى سبحان فرمود: «شما نشئه نخستین را
فهمیدید پس چرا متذكر نمىگردید» و در روایت رضوى چنین آمده: «خردمندان دانستند كه
حقایق عالم ماوراى این نشئه جز از طریق حقایق اینجا شناخته نمىشوند».
در اثر صادقى آمده است: «خداى تعالى عالم ملك را بروزان ملكوت خلق كرده و
ملكوت را بر مثال جبروت تأسیس كرده تا از ملك بر ملكوت و از ملكوت بر جبروت (عقول)
استدلال شود».
بدان كه از منازل سیر حبى وجودى در قوس نزولى به لیل و لیالى تعبیر
مىشود و در قوس صعودى به یوم و ایام تعبیر مىگردد. پس عصمةاللَّه الكبرى حضرت
فاطمه همانگونه كه لیلةالقدر است همچنین یوماللَّه نیز مىباشد. و انسان كامل در
عصر محمدى وعاء حقایق قرآن است. اگر خواهى چنین بگو:
انسان كامل قرآن ناطق است. پس یازده قرآن ناطق از این شب مباركهاى كه شب قدر
است و مادر امامان است، نازل شده است. پس بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما كه
به پیغمبر اكرم فرمود: «ما به تو كوثر را بخشیدیم».
رسول خدا (ص) فرمود: «هركس فاطمه را آنگونه كه حق فاطمه است بشناسد شب قدر
را ادراك كرده است و علت نامگذارى آن حضرت به فاطمه آن است كه خلایق از كنه معرفت
وى بریده شدند (به كنه معرفت وى نمىرسند)».
و در اثر صادقى چنین آمده: «هركس
فاطمه را آنگونه كه سزا است بشناسد، لیلةالقدر را ادراك كرده است».
تمام این حدیث در تفسیر فرات كوفى چنین است:
«فرات گوید محمد بن قسم بن عبید به اسناد معنعن
خویش از ابىعبداللَّه علیهالسلام ما را حدیث كرد
كه آن حضرت فرمود: انا انزلناه فى لیلةالقدر. لیله
فاطمه است و قدر اللَّه است، پس آنكس كه فاطمه را
آنگونه كه سزاست بشناسد لیلةالقدر را ادراك كرده
است. علت نامگذارى وى به فاطمه آنست كه خلایق از
معرفت فاطمه محروم و بریده شدند.
(محمد بن قسم شك كرده كه حدیث با «عن» از حضرتش شرف صدور یافت و یا بدون
«عن)» و سخن خدا: «و ما ادریك ما لیلةالقدر، لیلةالقدر خیر من الف شهر» یعنى چه
مىفهمى كه لیلةالقدر چیست لیلةالقدر بهتر از هزار ماه است یعنى شب قدر بهتر از
هزار مومن است زیرا فاطمه مادر فرود مومنان است- تنزل الملائكة والروح فیها- ملائكه
و روح را در این شب فرود مىآورند و ملائكه مومنانىاند كه علم آلمحمد (ص) را
واجدند و مراد از روحالقدس فاطمه است. باذن ربهم من كل امر سلام هى حتى مطلع الفجر
یعنى از هر امرى به اذن پروردگارشان در حالى كه سلام مىگویند تا فجر طلوع كند یعنى
تا حضرت قائم خروج كند».
يکشنبه 13/12/1391 - 14:22