” آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند ”
یک شب به جای همسرم از من پرستاری کند !
اول به بانکی دولتی! ملی ، سپه یا ملتی…
وام ِ مرا ضامن شود ! عمری سپس زاری کند
ارثی بدون شک نخواهد ماند بعد از من ولی ،
از شعرهایم لااقل ایشان نگهداری کند
آن همسر بیهوده گو ، با من نمی گردد نکو
تا بشنود نام هوو ، فورا نکو کاری کند !
دولت که قربانش روم ، گسترده خوانی از کرم
در خواب دیدم از همه رفع گرفتاری کند
(در خواب که عمرا نشد، فکری به حال من نشد
ای کاش کارش را فقط در وقت بیداری کند!)
زآن پس دهد یارانه ام ، بعد از اجاره خانه ام
فکری به حال ِ این همه قرض و بدهکاری کند
مشکل که حل شد کاملا ، تنها نه در شام و یمن
در کل عالم بعد از آن ، اسلام را یاری کند!
سروده:راشدانصاری