• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1081
تعداد نظرات : 126
زمان آخرین مطلب : 4039روز قبل
مصاحبه و گفتگو

 

لطفا در اول بحث کمی در خصوص زادگاه خود و محیط رشد و منطقه زندگیتان صحبت کنید.

بنده در سال 1953 میلادی مصادف با 1332 شمسی در خانواده‌ای مسیحی کاتولیک در آمریکا به دنیا آمدم، تحصیلاتم را از مدرسه کاتولیک‌ها شروع کردم، ولی همیشه سؤالات و شبهاتی درباره مسیحیت داشتم، یادم هست در دوره دبیرستان به این نتیجه رسیدم که حضرت مسیح خدا نیست و همچنین تثلیث را نمی‌توانستم آن‌طور که تعلیم می‌دادند قبول کنم، ولی هنوز خودم را مسیحی می‌دانستم تا اینکه در دانشگاه ایالت نیویورک در آوبنه (مرکز اداری و دانشگاهی ایالت نیویورک) مشغول تحصیل شدم و در آنجا علاقه خود را نسبت به آیین مسیحیت از دست دادم و بی دین شدم.
در این شرایط بودم تا اینکه برای فوق لیسانس از دانشگاه لاس در تگزاس پذیرفته شدم، بعد از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه تگزاس جنوبی تدریس را شروع کردم و در آنجا با تعدادی از دانشجویان مسلمان آشنا شدم در میان آنها دانشجویانی از کشورهای مختلف اسلامی از جمله ایران، لبنان، پاکستان، فلسطین، عربستان، اردن و نیجریه بودند. دیدگاهی که آنها در مورد مسائل مختلف داشتند برایم جالب بود. فکر می‌کردم آنها جور دیگری به دین نگاه می‌کنند که من اصلا آن را تجربه نکرده بودم این مسئله باعث شد بیشتر تحقیق کنم، مسئولین دانشگاه به من این اختیار را داده بودند که درسی را که می‌خواهم تدریس کنم خودم انتخاب کنم و من فلسفه دین را انتخاب کردم و دو ترم آن را تدریس کردم و همزمان با آن ادیان بزرگ را با دانشجویان مرور کردم و سر این کلاس‌ها به تدریج، به اسلام نزدیک‌تر می‌شدم، تا اینکه اسلام را پذیرفتم.

لطفا در مورد نحوه مسلمان شدنتان بیشتر توضیح دهید از جمله اینکه چطور شد دین اسلام را پذیرفتید و در آن هنگام در چه شرایط روحی و روانی به سر می‌بردید؟
مسلمان شدن بنده برای کسانی که تبلیغ دینی انجام می‌دهند، داستان پیچیده‌ای است، زیرا مسائل علمی، عاطفی و مسائل مختلف دیگر در آن دخیل بود. من در دوران تدریس در دانشگاه تگزاس جنوبی با یک دانشجوی ایرانی به نام اکبر نوجه دهی آشنا شدم. او درس «مقدمه‌ای بر فلسفه» را با من می‌خواند. اکبر دو هفته‌ای به کلاس من نیامد تا اینکه ایشان را در دفتر دانشگاه دیدم؛ پرسیدم چرا به کلاس نمی‌آیید؟، گفت: مردم ما در ایران انقلاب کردند و من فکر می‌کنم خیلی مهم است که دانشجویان اینجا اطلاعات درستی در مورد آن داشته باشند، بنابراین لازم دانستم برای معرفی این انقلاب به دانشجویان تلاش کنم به خاطر این نمی‌توانم سر کلاس حاضر شوم. من حرف او را تایید کردم و گفتم خوب این درست است و لی شما تکلیف دارید درس هم بخوانید، بعد من با ایشان قرار گذاشتم که من، تبلیغات و اطلاع‌رسانی انقلاب ایران را در جمع دانشجویان بر عهده بگیرم ایشان هم قبول کردند درسشان را بخوانند و بعد از این جریان با همدیگر دوست شدیم و کارهای مختلفی با هم انجام می‌دادیم، تا اینکه ایشان لیسانس گرفتند و به ایران برگشتند، بعد شنیدم به جبهه رفته و در آنجا به فیض شهادت نایل شدند.
با اکبر درباره اعتقاداتش بحث می‌کردیم، دانشجوی خوبی بود و خیلی صادقانه حرف می‌زد و اعتقادات جدی داشت و هیچ شکی درباره اعتقاداتش نداشت. از زمان آشنا شدن با اکبر تقریبا سه سال طول کشید تا مسلمان شدم، البته در آن زمان به مساجد می‌رفتم و با مسلمانان صحبت می‌کردم و به تدریج جذابیت‌های اسلام را بیشتر درک می‌کردم هدف من فقط کار علمی درباره اسلام بود و کنجکاو بودم که مسلمانان چطور فکر می‌کنند، ولی به طور ناخواسته هر چه بیشتر تحقیق می‌کردم بیشتر به اسلام علاقه‌مند می‌شدم، نماز خواندن را یاد گرفته بودم و بعضی وقت‌ها نماز می‌خواندم مخصوصا نماز جماعت را زیاد دوست داشتم، ولی هنوز شهادتین را نگفته بودم تا یک روزی بعد از نماز جمعه در پارکینگ مسجد چند مسلمانان سیاهپوست آمریکایی پیش من آمدند و گفتند؛ می‌خواهند با من آشنا شوند و از نحوه آشنایی من با اسلام پرسیدند و... من پیش آنها شهادتین گفتم و به‌طور رسمی مسلمان شدم و گریه کردم. آنها خیلی خوشحال شدند و همان روز اول به من پیشنهاد دادند که پیش‌نماز آنها شوم و قرار شد با همدیگر بیشتر همکاری داشته باشیم، بعد از آن با همکاری آنها انجمن مسلمانان در دانشگاه تگزاس جنوبی تأسیس کردیم. البته گروهی که در آنجا داشتیم اکثرا سنی بودند، ولی من از اول هیچ شکی نداشتم که شیعه شوم یا سنی؟ چرا که نهج‌البلاغه را خوانده بودم و می‌خواستم یا اسلام تشیع را قبول کنم یا بی دین بمانم.
چطور شد که همانجا پس از ملاقات با مسلمانان سیاهپوست آمریکایی شهادتین را گفتید و رسما مسلمان شدید؟ آیا آنجا اتفاق خاصی برایتان پیش آمد؟
نه، این کار یک باره اتفاق نیفتاد و قبل از آن خیلی درباره اسلام فکر کرده بودم، ولی ملاقات با این مسلمانان آمریکایی، موجب تحریک من برای پذیرش اسلام شد، یعنی من قبل از دیدن آنها در مرز مسلمانی بودم و به دین اسلام خیلی نزدیک شده بودم، ولی ملاقات با آنها برایم جالب بود و اخلاص آنها برایم خوشایند بود و مرا به پذیرفتن اسلام تشویق می‌کرد و مرا به طرف اسلام کشاند.
* بعد از اینکه رسما اسلام را پذیرفتید؛ چه تغییراتی در کارهای روزمره‌تان صورت گرفت؟ و چطور شد تصمیم گرفتید به ایران بیایید؟
دانشجویان مسلمان بیشتر شده بودند و به خاطر این، اختلافاتی با مسئولین دانشگاه داشتم آنها می‌خواستند من در مدیریت دانشگاه کار کنم و مرا مشغول کاغذ بازی کنند، ولی من فقط می‌خواستم تدریس کنم لذا تصمیم گرفتم که به ایران بیایم.
یکی از دانشجویان ایرانی مرا به دکتر خرازی که آن زمان سفیر ایران در سازمان ملل بودند معرفی کرد و من پس از آن از دانشگاه استعفا دادم و به صورت جدی تصمیم گرفتم به ایران بیایم و هدفم این بود که دو سال در ایران باشم و چیزی درباره فلسفه اسلامی یاد بگیرم و چیزهای زیادی از اسلام بدانم و بعد از آن دوباره به آمریکا برگردم.
با کمک دکتر خرازی دعوت‌نامه‌ای از انجمن حکمت و فلسفه تهران فراهم شد و قرار شد به ایران بیایم. در دفتر دکتر خرازی به طور اتفاقی آیت‌الله مصباح را دیدم. ایشان آن زمان سفری به آمریکا داشتند و من در آنجا با ایشان آشنا شدم و دکتر خرازی هم مرا به ایشان معرفی کرد و با هم گفتگو کردیم و در پایان آیت‌الله مصباح از من خواست به قم بیایم و در مؤسسه امام خمینی (ره) که آن موقع با نام بنیاد باقرالعلوم (ع) فعالیت می کرد مشغول شوم.
من به ایشان گفتم، اگر دعوت ‌نامه رسمی بفرستند می توانم بیایم. ولی من نتوانستم منتظر دعوت‌نامه ایشان باشم و به انجمن حکمت و فلسفه در تهران رفتم و با دکتر اعوانی،‌ تحصیل فلسفه اسلامی را شروع کردم و ایشان در این مورد خیلی زحمت کشیدند.
من قبل از آمدن به ایران، مقداری ادبیات فارسی خوانده بودم، ولی وقتی کسی با من احوال‌پرسی می کرد نمی‌توانستم جواب دهم و فارسی صحبت کردن برایم سخت بود. دکتر اعوانی پیشنهاد دادند برای این که زبان فارسی‌ام تقویت شود، فلسفه اسلامی را از کتب فارسی شروع کنیم؛ بنابراین آموزش فلسفه اسلامی را با رساله‌های فلسفی سهروردی استفاده می کردم تا جایی که موجب خنده دوستان می شد.
بعد از مدتی دکتر اعوانی گفتند،اگر میخواهی فلسفه را خوب یاد بگیری، باید همان رساله های سهرودی را به زبان عربی هم بخوانیم. بنابراین دوباره همان سه رساله فلسفی سهرودی را که می گویند خودشان به دو زبان عربی و فارسی نگاشته اند خواندیم که خیلی عالی بود.
همکاری شما با مصباح و فعالیتتان در مؤسسه امام خمینی (ره) چگونه شروع شد؟
فعالیت بنده در مؤسسه امام خمینی (ره) اتفاقی بود، دوستی داشتم اهل تگزاس بود اصالتاً عراقی بود، ولی در آمریکا بزرگ شده بود، یک روز خبر داد می خواهد به قم بیاید و از یک دختر عراقی مقیم ایران خواستگاری کند و از من خواست من هم همراهش بروم. در قم به صورت اتفاقی یکی از معاونین آیت‌الله مصباح که از قبل مرا می شناخت در خیابان دیدم.
ایشان از من خواست پیش آیت‌الله مصباح برویم. خدمت آیت‌الله مصباح رسیدیم، ایشان از حضور من در ایران ابراز خوشی می کردند و پرسیدند چرا به قم نیامدم من هم به ایشان گفتم؛ منتظر دعوت‌نامه رسمی بودم و ایشان بلافاصله گفتند: خوب من الان به شما دعوت‌نامه رسمی می دهم. این دیدار باعث شد هر هفته یک روز از تهران به قم بیایم و در بنیاد باقرالعلوم که امروز مؤسسه امام خمینی نام گرفته تدریس کنم و سال بعد، به دو روز در هفته افزایش یافت. چون می خواستم زبان فارسی را بیشتر یاد بگیرم، تصمیم گرفتم یک سال دیگر هم در ایران بمانم وآمدم درقم ساکن شدم و سال بعد از آن هم همین طور پیش رفت، در آن سال یکی از دانشجویانم کسی را برای ازدواج به من معرفی کرد.
ازدواج ما هم خیلی عجیب بود. چند جلسه بیشتر نبود که تصمیم گرفتم ازدواج کنم. آشنایی چندانی با دختر و خانواده‌شان نداشتم و فقط با اعتمادی که به آن دانشجو داشتم پذیرفتم با آن خانم ازدواج کنم. قبل از مراسم پیش حضرت معصومه (س) رفتم و خیلی دعا کردم که ازدواج موفقی داشته باشم و درست تصمیم بگیرم.
بعد از ازدواج، تمام وقت در بنیاد باقرالعلوم مشغول شدم، بعد هدفم کلاً عوض شد و فکرکردم که اگر اینجا بمانم و برای طلبه ‌ها تدریس کنم، بیشتر می توانم خدمت کنم.

* از اینکه به عنوان یک آمریکایی در کشوری مثل ایران به عنوان چهره ماندگار انتخاب شدید چه احساسی دارید؟
این برای من افتخار بزرگی است، احساس سپاسگزاری می‌کنم، اول خدا را سپاسگزارم که توانستم در این کشور خدمتی انجام دهم و از اینکه مسئولین در ایران از من قدردانی کردند تشکر می‌کنم، مردم ایران نسبت به بنده دیدگاه خوبی دارند به خاطر همین احساس وظیفه بیشتری می‌کنم و امیدوارم بیشتر خدمت بکنم.
مهمترین عامل موفقیت خود را در چه چیزی می‌دانید؟
لطف خدا (مدتی مکث می‌کند) آنچه من از گذشته زندگی خودم می‌بینم اعمال نادرست و خرابکاری است، ولی لطف خداست که راه‌ را برای بنده باز کرد.
حدود 12 سال پیش وقتی که در سفر حج بودم، همه کارهایم به هم ریخت، گذرنامه‌ام گم شد، بعد کاروان من را در شهر جده جا گذاشتند و از کاروان دور افتادم و.... هر قدمی که برمی‌داشتم مصیبت دیگری برایم پیش می‌آمد، ولی همه‌اش حل می‌شد و یک جوری حل می‌شد که احساس می‌کردم همانطور که دریا برای حضرت موسی‌(ع) شکافته شد، مشکلات هم از مقابل من برداشته می‌شد، من خود نمی‌توانستم مقابل آن مشکلات بایستم و قادر به حل آنها نبودم، ولی آنها حل می‌شدند این جریان را به این دلیل گفتم که بدانید موفقیت بنده از لطف خداست و کار من نیست، همیشه دیدم که نمی‌توانم خودم جلو بروم، ولی خدا راه را برای بنده بازکرده است در همان سفر حجة‌الاسلام‌والمسلمین وقتی از مکه می‌خواستم برگردم ایران، بلیط من در جیب رییس کاروان که زوتر از ما به ایران برگشته بود، مانده بود.
وقتی به مسئولین فرودگاه گفتم بلیط ندارم، گفتند که پس چطوری می‌خواهی سوار هواپیما شوی؟! وقتی اسم رییس کاروان را گفتم با اشتیاق گفت؛ او دوست من است و فورا به او زنگ زد وقتی مطمئن شد بلیط من پیش اوست گفت؛ اشکال ندارد و من بدون بلیط سوار هواپیما شدم و این خیلی چیز عجیبی است. حج من از اول تا آخر این طوری بود و من فکر می‌کنم، همه زندگی من همین‌طوری است و این حج نشانه‌ای از طرف خدا برای من بود؛ خدا نشان داد که شما هیچ توانی ندارید و نمی‌توانید کاری بکنید و همه کارها دست خداست.

* اگر مسلمان نبودید فکر می‌کنید الان کجا بودید و به چه کاری مشغول بودید؟
خدا می‌داند، نمی‌توانم تصور بکنم که چه اتفاقی می‌افتاد، گاهی اوقات درباره این مساله با پسرم بحث می‌کنم پسرم همیشه می‌گوید: بابا اگر شما مسلمان نمی‌شدید من اصلا به وجود نمی‌آمدم!
*اگر امکان این وجود داشت که به گذشته برگردید و زندگی را دوباره تجربه کنید، سعی می‌کردید چه تغییراتی در زندگی‌تان به وجود بیاورید؟
اگر می‌توانستیم از اشتباهات، گناهان و... را که در گذشته کردیم پرهیز کنیم خیلی خوب می‌شد، این هم از بحث‌هایی است که با پسرم دارم، وقتی به پسرم می‌گویم ای کاش می‌توانستیم به گذشته برگردیم و این اشتباهات را مرتکب نمی‌شدیم، پسرم می‌گوید اگر شما آن اشتباهات را انجام نمی‌دادید احتمالا اشتباهات دیگری را مرتکب می‌شدید.

از زندگی‌تان به چه چیزهایی تعلق خاطر دارید و بیشتر به آنها اهمیت می‌دهید؟
یکی از چیزهایی که از بچگی دنبال آن بودم کشف حقیقت است، پدرم همیشه اصرار می‌کرد باید خودمان فکر کنیم و خودمان حقیقت را پیدا کنیم، وقتی هم به ایران آمدم و خدمت آیت الله مصباح‌یزدی رسیدم، ایشان چندین بار به من گفتند؛ شما باید حقیقت‌جو باشید، این مساله برایم خیلی مهم است که تلاش کرده و حقیقت را کشف بکنیم و این مهمترین مساله زندگی من است و همیشه به آن فکر می‌کنم.
*بعد از اینکه مسلمان شدید از نزدیکان یا دوستان شما کسانی بودند که به واسطه شما، مسلمان شده باشند؟
خیلی از دوستانی که داشتم بعد از مسلمان شدنم با من قطع رابطه کردند و چون اغلب در ایران هستم ارتباط زیادی با نزدیکان گذشته ندارم؛ البته چند نفر هستند مسلمان شدند، ولی از نزدیکان یا دوستان بنده نبودند.
البته افراد زیادی هستند که گفتند با خواندن آثار بنده به دین اسلام علاقه پیدا کرده‌اند و خواسته‌اند بیشتر درباره آن تحقیق بکنند و...

*نظرتان در مورد مردم ایران چگونه است و ارتباط شما با آنها چطور است؟
من ارتباط زیادی با اقشار مختلف مردم ندارم و بیشتر با طلاب، دانشجویان و اساتید، ارتباط علمی دارم، ولی ایرانی‌ها را خیلی دوست دارم و زندگی در ایران را ترجیح می‌دهم.
بنده خیلی خوشبخت بودم طلاب و اساتیدی پیدا کردم که در هنگام بحث اصلا تنگ نظر نیستند و در مورد مسایل مختلف از جمله تفکرات غربی بحث می‌کنیم و واقعا افراد علاقمندی هستند. به آینده طلابی که در اینجا با آنها آشنا شدم خوشبین هستم و انشالله در آینده نقش برجسته‌ای در رشد دینداری مردم دارند.

آرزویی در زندگی‌تان بوده که خیلی دوست داشتید به آن برسید و  تا حال به آن نرسیده‌اید؟
آروزها و خواسته‌های من بیشتر در مورد مسایل علمی است، الان یک چیزهایی نوشتم و آرزو دارم با تکمیل و انتشار آنها به مکتب شیعه خدمت کنم، مثلا مقاله‌هایی در موضوعات مختلف دارم از جمله درباره پیغمبر‌(ص) و «مفهوم خدا در مکتب شیعه» که جنبه‌های مختلف تفکر شیعی را معرفی می‌کند، اگر خدا توفیق دهد می‌خواستم یک کتابی بنویسم و تشیع را به مردم دنیا معرفی کنم و مقالاتی هم درباره ابن سینا نوشتم و امیدوارم اینها را جمع کرده و به صورت کتاب منتشر کنم.

*شما بیشتر اوقات به کارهای علمی و پژوهشی و تدریس مشغول هستید، برای تفریح چه کار می‌کنید؟
تفریح خاصی ندارم و معمولا تفریح و گردش ما به تابستان‌ها خلاصه می‌شود آن‌هم پیش مادرم در نیویورک می‌روم و در آنجا با خانواده با پارک یا جاهای تفریحی می‌رویم.

*در پایان اگر مطلب خاصی دارید که لازم می‌دانید مطرح شود، بفرمایید.
از شما خیلی سپاسگزارم و خیلی خوشحالم که توانستم اینجا یک خدمتی بکنم و امیدوارم خدا به ما توفیق دهد بیشتر خدمت بکنیم.
پنج شنبه 4/8/1391 - 1:34
اهل بیت
ویژه نامه شیعه نیوز بمناسبت شهادت امام جواد علیه السلام

در میان حضرات ائمّه  علیهم‏السلام ، حضرت امام جواد  علیه‏السلام جوان‏ترین امام به شمار مى‏آیند . ایشان حدود 25 سال عمر كردند.

یکی از عواملی كه فضیلت امام جواد  علیه‏السلام را روشن می نماید ؛ همان تنصیص بر امامت ایشان مى‏باشد كه از ناحیه ی خدا به پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم، سپس به حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام و بعد به دیگر حضرات معصومین علیهم‏السلام رسیده است . لازمه ی این نص بر امامت این است كه صاحب آن داراى آگاهى و دانشى باشد ، دانش و آگاهى‏اى كه تمامى خلائق و عالمان زمان با او توان برابرى نداشته باشند.عامل دیگرى كه فضیلت ایشان را به اثبات مى‏رساند تنزیه و طهارت ایشان از هر گونه آلودگى و پلیدگى مى‏باشد كه همان مقام عصمت مى‏باشد . به هر جهت ، على رغم عمر كوتاه و بسیارى از ممنوعیّت‏ها و فشارها ، امروزه جهان اسلام در بسیارى از معارف و حقایق مدیون حضرت امام جواد  علیه‏السلام مى‏باشد . با بررسى كتب روایى مشاهده مى‏كنیم كه بالغ بر 300 نفر ازحضرت امام جواد  علیه‏السلام روایت نقل مى‏كنند و از شاگردان و محدّثین بلا واسطه حضرت امام جواد  علیه‏السلام مى‏باشند . امام جواد  علیه‏السلام 5 ساله بودند كه پدر بزرگوارشان حضرت امام رضا  علیه‏السلام از او جدا شده و از مدینه به طوس تبعید شدند . ایشان بیش از سه سال دور از پدر ، در مدینه زندگى كردند تا اینكه در آستانه 9 سالگى پدر بزرگوار خود را از دست دادند . ایشان تقریبا دو سال پس از شهادت پدر بزرگوارشان  علیه‏السلام به دربار خلافت تبعید شدند و تمام عمر را زیر چتر محدودیّت حكومت عبّاسى گذراندند.

منزل امام جواد علیه‏السلام پایگاهى براى شیعیان

     بعد از شهادت امام رضا  علیه‏السلام مردم گروه گروه به دیدار امام جواد  علیه‏السلام مى‏آمدند . آنها سؤالات شرعى خود را مطرح نموده و پاسخ مى‏گرفتند .این منزل همان منزل حضرت امام صادق  علیه‏السلام است كه در آن بیش از چهارهزار شاگرد و عالم رفت و آمد داشته‏اند . با توجّه به این شرایط ، امكان نداشت درب چنین خانه‏اى مسدود شده و مردم از رفت و آمد باز داشته شوند ؛ به خصوص كه طبق نقل برخى از روایات ، شهادت امام رضا  علیه‏السلام در 23ذى القعده واقع شده بود  ؛ یعنى در زمانى كه تمام مسلمانان از كشورهاى اسلامى به زیارت خانه خدا مى‏آمدند و در اثناى زیارت ، براى عرض تسلیت نزد امام جواد علیه‏السلام مى‏آمدند . علاوه بر آن در چنین وضعى ، این خبر در مكّه و مدینه شایع شده بود كه مأمون ، امام رضا  علیه‏السلام را به قتل رسانده است . مأمون با اینكه از ذكاوت و تیزهوشى خاصّى برخوردار بود و امام رضا  علیه‏السلام را به حیله‏اى به قتل رسانیده بود امّا از یك کودک نه ساله به شدّت وحشت داشت . او طبق خبرهایى كه از جاسوسانِ حكومتى دریافت مى‏كرد از رفت و آمد مردم به منزل حضرت امام جواد  علیه‏السلام بیم و هراس فراوانى در دل داشت . به همین دلیل تنها كارى كه به ذهنش رسید این بود كه امام جواد  علیه‏السلام را از مدینه دور كرده به دربار حكومتى احضار كند .

احضار و تبعید امام جواد علیه‏السلام به بغداد

مأمون بر اساس اخبار جاسوسان خویش از این كه منزل امام جواد  علیه‏السلام به پایگاه بزرگ شیعیان تبدیل شود به وحشت افتاد . او به خوبى مى‏دانست كه مردم شیفته امام جواد  علیه‏السلام شده‏اند و ممكن است بر ضد دستگاه حكومت شورش كنند ؛ لذا امام جواد  علیه‏السلام را به بغداد فرا خواند و تصمیم گرفت دخترش امّ فضل را به ازدواج ایشان درآورد تا كاملاً امام  علیه‏السلام را تحت نظر داشته باشد . این تصمیم مأمون با مخالفت قوم بنى العباس روبرو شد . آنها گفتند : ما از زمانى كه پدرش امام رضا  علیه‏السلام از دنیا رفته ، كمى راحت شده‏ایم ولى تو باز مى‏خواهى از بنى هاشم در دربار خلافت بهره‏مند شوى .

مناظره امام جواد  علیه‏السلام با یحیى بن اكثم

 پس از مخالفت های بنی عباس با مأمون نقشه برگزاری مجالس مناظره را طرح کرد تا اگر امام جواد  علیه‏السلام پیروز شد، بنى عباس به ازدواج رضایت ‏دهند و اگر شكست خورد ، آبروى او مى‏ریزد . او در هر دو صورت خود را پیروز میدان مى‏دید .

در این جهت، مجالس مناظره قبل و بعد از ازدواج تشکیل شد. ماجرای یکی از این مجالس چنین است:

« أنّ المأمون بعد ما زوّج ابنته اُمّ الفضل أبا جعفر  علیه‏السلام كان فی مجلس وعنده أبو جعفر علیه‏السلام و یحیى بن أكثم وجماعة كثیرة ، فقال له یحیى بن أكثم : ما تقول یا بن الرسول اللّه‏ فی الخبر الّذی روی أنّه نزل جبرئیل  علیه‏السلام على رسول اللّه‏  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم وقال : یا محمّد ! إنّ اللّه‏ عزّوجل یقرئك السّلام ویقول لك : سل أبابكر هل هو عنّی راض فإنّی عنه راض ؛

بعد از اینكه مأمون دخترش امّ فضل را به همسرى امام جواد  علیه‏السلام در آورد ، در مجلسى حضور یافت كه امام جواد و یحیى بن اكثم و تعداد كثیرى از علما حضور داشتند . پس یحیى بن اكثم سؤال كرد : یابن رسول اللّه‏ ! نظر شما در مورد این خبر چیست ؟ همانا جبرئیل  علیه‏السلام بر پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نازل شد و گفت : اى محمّد ! خداوند به تو سلام مى‏رساند و مى‏گوید از ابابكر سؤال كن آیا از من راضى مى‏باشد ؟ من از او راضى هستم .

فقال أبوجعفر : لست بمنكر فضل أبی بكر ولكن یجب على صاحب هذا الخبر أن یأخذ مثال الخبر الّذی قاله رسول اللّه‏  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلمفی حجّة الوداع « قد كثرت علیّ الكذّابة وستكثر فمن كذب علیّ متعمّدا فلیتبّؤ مقعده من النار فإذا أتاكم الحدیث فاعرضوه على كتاب اللّه‏ وسنّتی فما وافق كتاب اللّه‏ وسنّتی فخذوا به وما خالف كتاب اللّه‏ وسنّتی فلا تأخذوا به » .ولیس یوافق هذا الخبر كتاب اللّه‏ : قال اللّه‏ تعالى : «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»  . فاللّه‏ عزّوجلّ خفی علیه رضا أبی بكر من سخطه حتّى سأل من مكنون سرّه ؟ هذا مستحیل فی العقول.

امام جواد علیه‏السلام فرمودند : من منكر فضل ابوبكر نیستم ولى آیا راوى این خبر ، خبرى دیگر از پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را مشاهده كرده است كه ایشان فرمودند : دروغ گویان بر من زیاد شده‏اند و زیاد هم مى‏شوند . پس كسى كه عمدا بر من دروغ ببندد جایگاه او پر از آتش مى‏شود . زمانى كه حدیثى به شما رسید آن را بر كتاب خدا و سنّت من عرضه كنید . پس خبرى كه موافق با این دو بود را بپذیرید و خبرى كه مخالف آن دو بود را رها نمایید و این خبر با كتاب خداوند موافق نمى‏باشد . خداوند متعال مى‏فرماید : « ما انسان را خلق كرده‏ایم و از وساوس و اندیشه‏هاى نفس او كاملاً آگاهیم ما از رگ گردن او به او نزدیك‏تریم» . پس آیا رضایت ابوبكر بر خداوند مخفى مانده كه از راز دل او سؤال كرده ؟ این قول طبق نظر عقل هم درست نمى‏باشد .
ثمّ قال یحیى بن أكثم : وقد روی أنّ مثل أبی بكر وعمر فی الأرض كمثل جبرئیل ومیكائیل فی السّماء؛

سپس یحیى ابن اكثم گفت : روایت شده كه : ابوبكر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میكائیل در آسمان هستند.

فقال : وهذا أیضا یجب أن ینظر فیه لأنّ جبرئیل ومیكائیل ملكان لللّه‏ مقرّبان لم یعصیا اللّه‏ قطّ ولم یفارقا طاعته لحظة واحدة وهما قد أشركا باللّه‏ عزّوجلّ وإن أسلما بعد الشرك وكان أكثر أیّامهما فی الشرك باللّه‏ فمحال أن یشبّههما بهما.

امام علیه‏السلام فرمود : در این حدیث هم باید دقّت شود ؛ زیرا جبرئیل و میكائیل دو ملك مقرّب خداوند هستند كه اصلاً خدا را معصیت نكردند و لحظه‏اى از اطاعت خدا روى گردان نشدند . در حالى كه عمر و ابو بكر در اوائل عمر مشرك بودند ، گرچه بعدا اسلام آوردند . بیشتر ایّام عمر این دو نفر در شرك سپرى شد . پس محال است كه خدا این دو را به دو ملك مقرّب خود تشبیه نمایند .
قال یحیى : وقد روی أیضا أنّهما سیّدا كهول أهل الجنّة فما تقول فیه ؟

یحیى گفت : روایت شده كه عمر و ابو بكر آقاى پیرمردان اهل بهشت هستند . نظر شما چیست ؟
فقال علیه‏السلام : وهذا الخبر محال أیضا لأنّ أهل الجنّة كلّهم یكونون شبابا ولا یكون فیهم كهل وهذا الخبر وضعه بنو اُمیّة لمضادّة الخبر الّذی قال رسول اللّه‏  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فی الحسن والحسین بأنّهما سیّدا شباب أهل الجنّة.

امام  علیه‏السلام فرمودند : این خبر هم محال مى‏باشد به خاطر اینكه اهل بهشت همگى جوان هستند و در میان آنها پیر وجود ندارد . این خبر را بنى امیّه در مقابل خبر پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جعل كردند ، رسول خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در مورد حسن و حسین [ علیهماالسلام] فرمودند : آنها آقاى جوانان اهل بهشت مى‏باشند .
پنج شنبه 4/8/1391 - 1:31
سلامت و بهداشت جامعه
مشرق، نفخ شکم یکی از مشکلاتی است که افراد زیادی در سراسر دنیا به آن مبتلا هستند و راه‌های رفع آن نیز کم نیست؛ با این حال پیشگیری از به وجود آمدن این مشکل بسیار مهمتر است.

ترشح نشدن مناسب آنزیم‌های دستگاه گوارش می‌تواند منجر به این عارضه شود؛ بیمار برای جلوگیری از این عارضه باید از غذاهای نفاخ مانند حبوبات پرهیز کند و اگر به ترکیباتی مانند شیر حساسیت دارد باید به پزشک مراجعه کند؛ چراکه امکان دارد به اختلال در جذب لاکتوز دچار شده باشد که این بیماران مبتلا به اسهال و نفخ شکم می‌شوند.

گاهی اوقات نفخ علائم بیماری مزمن دیگری مانند کولیت، سرطان روده و اختلالات عصبی نیز می‌تواند باشد؛ رژیم غذایی و مصرف داروهایی که موجب کاهش نفخ شکم می‌‍شود می‌تواند به درمان این عارضه کمک کند همچنین ورزش می‌تواند با افزایش حرکات روده موجب دفع سریع‌تر باد و نفخ شکم شود.

بسیار پیش آمده است که بعد از خوردن غذا به دلایل مختلف احساس خستگی کرده‌اید و این خستگی گاهی مانع از انجام کارهای روزانه شما شده است؛ از جمله مهم‌ترین دلایل این خستگی‌ها نفخ شکم است که برای رفع آن باید به توصیه‌های زیر دقت داشته باشید:

*توصیه‌های برای جلوگیری از نفخ

بلافاصله بعد از صرف غذا دراز نکشید و بین غذا خوردن و دراز کشیدن دست کم نیم ساعت فاصله بیندازید؛ بهتر است بعد از صرف غذا کمی پیاده روی کنید.

در خوردن موادغذایی محرک و نفاخ مانند حبوبات، شیر، ادویه جات و چربی زیاده روی نکنید و غذاهای خیلی داغ یا خیلی سرد نخورید.

در خوردن تنقلات به ویژه تخمه، آبنبات، شیرینی و کیک‌ها محتاط باشید و از جویدن بیش از حد آدامس خودداری کنید؛ جویدن آدامس منجر به ورود هوا به داخل معده می‌شود.

اگر نفخ در اثر اضطراب و ناراحتی‌های عصبی باشد چون اضطراب در امر گوارش وقفه ایجاد می‌کند، باید نسبت به رفع آن و ایجاد آرامش عصبی اقدام شود؛ به علاوه باید غذا را با آرامش و تأنی جوید و فرو برد تا خوب با آب بزاق مخلوط شده و دستگاه عصبی هم برای هماهنگی کارهای گوارشی فرصت کافی داشته باشد.

از عادات بد ما میوه خوردن بعد از صرف غذاست؛ بهتر است نیم ساعت قبل و بعد از غذا میوه نخورید چون سبب نفخ معده می‌شود، البته میوه پخته اشکالی ندارد.

از مصرف بیش از حد قهوه خودداری کنید و چای نعناع، رازیانه و بابونه بنوشید؛ این نوع چای‌های گیاهی در رفع نفخ مؤثرند؛ میوه و سبزی‌های سفت را با آب یا بخار بپزید یا به صورت خرد شده و رنده شده بخورید.

در مصرف لبنیات محتاط باشید در صورت ایجاد نفخ با مصرف این موادغذایی انواع بدون لاکتوز آن را مصرف کنید
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:54
خواص خوراکی ها

سال پیش، چینی ها به خواص دارویی سیر پی بردند و هنوز هم این حبه های سفید و ارزان نقش پر رنگی در سلامت ما ایفا می کنند. سیر جزو معدود گیاهانی است که خام، پخته، سرخ شده و حتی سوخته آن خاصیت خاص خود را دارد. این ویژگی امکانی را فراهم می‌کند تا به هر حال یکی از راه‌های مصرف آن را انتخاب کنیم.
در تصویر زیر چند نکته مهم در مورد سیر که دونستنش در زندگی روزمره به شما کمک می کند را نشان می دهد

چهارشنبه 3/8/1391 - 19:52
سلامت و بهداشت جامعه
روزنامه خراسان نوشت: گاهی هر قدر هم برای کاهش وزن تلاش می کنیم، به نتیجه دلخواه نمی رسیم و چربی های بدن نمی سوزد اگر با وجود اتخاذ رژیم غذایی سالم و فعالیت ورزشی با این مشکل مواجهید، دلسرد نشوید زیرا این امر دلایل مختلفی دارد که با شناسایی آن می توان به مرور این مشکل را برطرف کرد.در ادامه مطلب به برخی از این موارد اشاره می کنیم.

غده تیروئید درست عمل نمی کند:به نقل از سایت «نیوزویک»، اگر با وجود رعایت رژیم غذایی مناسب و حفظ برنامه ورزشی، وزن شما در حال افزایش است بهتر است از پزشک بخواهید برای شما آزمایش تیروئید بنویسد. هورمون های تیروئید به تنظیم روند سوخت وساز بدن کمک می کند و در افرادی که به کم کاری تیروئید مبتلا هستند، این هورمون ها به میزان کافی تولید نمی شود.

علایم دیگر نارسایی در ترشح غده تیروئید، خستگی همیشگی و ریزش مو است با کمک پزشک می توان عملکرد تیروئید و روند سوخت وساز بدن رابه حالت عادی بازگرداند.

ناراحت هستید:در آزمایشی روی نمونه های آزمایشگاهی مشخص شد که به آن دسته از موجودات که سروتونین (نوعی ماده شیمیایی مربوط به بهبود در خلق و خو) داده شد با ۵۰ درصد کاهش چربی رو به رو شدند. سروتونین به مغز پیام ارسال می کند تا روند سوخت وساز را سرعت بخشد و مانع از ذخیره چربی شود. استرس با ایجاد تغییرات در روند سوخت وساز بدن، احتمال چاقی مفرط را بالا می برد.

قبل از انجام دادن ورزش ، کربوهیدرات مصرف می کنید: اگر به طور منظم به ورزش می پردازید اما نتیجه نمی گیرید شاید به این علت است که قبل از ورزش کردن ماده غذایی سرشار از کربوهیدرات مصرف می کنید. برای سوخت چربی، ۲ ساعت قبل از ورزش کربوهیدرات مصرف نکنید و مواد غذایی سرشار از پروتئین مانند فرآورده های لبنی از جمله ماست کم چرب، یک لیوان شیر و... جایگزین آن کنید.

رژیم های شدیدی می گیرید:اگر برای سوزاندن چربی، خود را گرسنگی می دهید، باید بدانید این شیوه موثر نیست زیرا بدن به مرور به حالت گرسنگی عادت می کند از این رو روند سوخت وساز کند می شود.علاوه بر آن به علت محروم کردن بدن از ماده مغذی لازم مانند پروتئین، عضله نیز از دست می رود و بعدها کاهش وزن سخت تر خواهد شد.

تنها ورزش های هوازی انجام می دهید:نتایج بررسی ها نشان می دهد، درانجام دادن تمرین های استقامتی مانند وزنه برداری و سپس ورزش های هوازی چربی بیشتری می سوزد. بهتر است ابتدا ورزش های استقامتی انجام دهید و سپس به ورزش های هوازی بپردازید.

دیر صبحانه می خورید:مصرف دیر هنگام صبحانه باعث کند شدن سوخت و ساز بدن می شود. با خوردن صبحانه روند سوخت وساز بدن ۱۰ درصد افزایش پیدا می کند. بنابراین صبحانه را اول وقت میل کنید تا چربی بسوزانید.

به خوردن ماهی اهمیت نمی دهید:برای این که چربی اضافه پهلوها بسوزد، ماهی بیشتر مصرف کنید، آنتی اکسیدان قوی که به سالمون، میگو و غذای دریایی دیگر رنگ صورتی می بخشد، باعث استقامت شما در انجام ورزش می شود، این ماده اکسیداسیون سلول ها را کاهش می دهد تا استقامت ورزشی و چربی سوزی بالا برود. سعی کنید حداقل ۳ بار در هفته حدود ۲۰۰ گرم سالمون مصرف کنید.
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:49
خواص خوراکی ها
چای سفید، یکی از گران‌ترین انواع چای در بازار است. تولید این چای سخت‌تر از چای‌های سبز و سیاه است. این چای همه خواص اعجاب‌آور این گیاه پرمصرف را در خود دارد و از سالم‌ترین نوشیدنی‌های جهان است.


خواص اصلی این چای تفاوتی با چای‌های دیگر ندارد، اما فرایند تولید آن تاثیرگذاری مواد طبیعی چای را افزایش می‌دهد. ضمن اینکه این چای از جوانه و برگ‌های جوان گیاه چای درست می‌شود. برگ‌های تازه و جوان چای طی فرآیندی با بخار آب خشک می‌شوند و این روش همه آنتی‌اکسیدان‌های موجود در برگ چای را حفظ می‌کند.

چای سفید بیش از دیگر چای‌ها خاصیت آنتی‌باکتریال و ضد ویروسی دارد و در تقویت سیستم ایمنی بدن موثر است. همه چای‌ها به دلیل وجود آنتی‌اکسیدان خاصیت ضدسرطانی دارند، اما هیچ‌کدام برای رقابت در این ویژگی معجزه‌آسا به پای چای سفید نمی‌رسند. نوشیدن هر لیوان چای سفید خطر سرطان وعفونت‌های مرتبط را کاهش می‌دهد.

وجود کافئین در قهوه و چای برای بسیاری از مردم عامل نگران کننده‌ای است. چای سفید در این مورد هم گوی سلامت را از بقیه نوشیدنی‌ها ربوده و کمترین میزان کافئین را در خود دارد.

این چای بی‌رنگ جز اینکه جرم و ردی از خود بر روی دندان نمی‌گذارد، به دلیل کلسیم و فلوراید بالایی که دارد، یک سپر مقاوم در مقابل پوسیدگی دندان است.

داشتن رگ‌هایی سالم و قوی هدیه‌ای است که چای سفید به طرفداران خود می‌دهد. فشار خون و کلسترول مصرف‌کنندگان دائمی چای سفید هیچ‌گاه بالا نمی‌رود و به این ترتیب خطر سکته و نارسایی‌های قلبی جان آنها را تهدید نمی‌کند.
کسانی که مستعد پوکی استخوان و آرتروز هستند، می‌توانند با نوشیدن چای سفید سایه این دردهای مزمن را از سر بدن خود دور کنند.

داشتن پوستی شفاف و حفاظت از آن در برابر اشعه‌های مضر خورشید، یکی دیگر از تاثیرات نوشیدن این چای است. در آخر هر روز پر کار، نوشیدن یک لیوان چای سفید خستگی شما را از بین می‌برد و خوابی راحت و آرام آخرین هدیه‌ای است که این نوشیدنی سالم به شما می‌دهد
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:47
خواص خوراکی ها
وب دا: عوامل تغذیه ای نقش مهمی در بروز افسردگی دارند و كسانی كه دچار افسردگی هستند عمدتا تغذیه نامناسبی داشته و در معرض خطر بیشتری هستند.

فروزان صالحی افزود: هنگامی كه فردی دچار افسردگی باشد،‌ سطح انرژی در وی كمتر از حد معمول است و اشتیاق و اشتها برای غذا خوردن در او از بین رفته و در نتیجه تغذیه فرد دچار اختلال می شود.

وی تصریح كرد: افرادی كه بیشتر در معرض این خطرات هستند،‌ افراد مسنی هستند كه تنها، زندگی می كنند و یا كسی آنها را تشویق به خوردن مواد غذایی مناسب نمی كند.

این كارشناس تغذیه با بیان این كه كمبود برخی مواد مغذی مانند اسیدهای چرب امگا ۳ حالت افسردگی را تشدید می كند،‌ گفت: كمبود این مواد در رژیم غذایی می تواند افراد را مستعد افسردگی كند كه غذاهای دریایی به ویژه ماهی های چرب، تخم مرغ های غنی شده با امگا ۳،‌ روغن كانولا، گردو و سویا از منابع غذایی این گروه هستند.

به گفته وی، سطح اسید فولیك در خون برخی از افراد مبتلا به افسردگی پایین است كه جگر، قارچ، سبزی های برگ سبز، گوشت گاو كم چربی، سیب زمینی، آب پرتقال و لوبیا از منابع اسید فولیك هستند.

صالحی خاطرنشان كرد: عنصر روی نیز نقش مهمی در عملكرد سیستم عصبی دارد و تعادل این عنصر در بدن در پیشگیری و درمان افسردگی مؤثر است.
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:43
خواص خوراکی ها
 باشگاه خبرنگاران : کدو می‌تواند سبب کاهش سریع اثرات التهاب شود و برخلاف داروهای ضدالتهاب، عوارض جانبی هم ندارد.

بتاکاروتن موجود در گوشت و تخم کدو حاوی آنتی‌اکسیدان بوده و خواص ضدالتهابی دارد. مصرف مداوم کدو از تورم مفاصل و شکل‌گیری آرتروز جلوگیری می‌کند.


ترکیبات موجود در کدو
کاروتینوئید بسیار زیاد: هر قدر رنگ کدو به نارنجی روشن متمایل باشد، مقدار کاروتینوئید موجود در آن بیشتر است. کاروتینوئید سبب نابودی رادیکال‌های آزاد موجود در بدن شده و از پیری زودرس، بیماری‌های قلب و عروق و سایر عفونت‌ها جلوگیری می‌کند. همچنین لوتئین و زیاکسانتین موجود در کدو از چشم‌ها در برابر رادیکال‌های آزاد حفاظت نموده و از شکل‌گیری آب مروارید و نیز تحلیل بافت چشمی جلوگیری می‌کند.

پروتئین: تخم کدو حاوی مقدار زیادی پروتئین است. در واقع هر ۳۰ گرم تخم کدو حدود ۷ گرم پروتئین دارد. همچنین روغن موجود در تخم کدو دارای فیتوسترول است. این ماده که شبیه کلسترول است، می‌تواند جایگزین کلسترول بدن شده و بدین شکل به کاهش سطح کلسترول بدن کمک کند.

اسیدهای چرب ضروری: تخم کدو یک منبع سرشار از اسیدهای چرب ضروری است که فواید زیادی برای سلامت به‌همراه دارد. به‌عنوان مثال حفاظت از بدن در برابر فشار خون بالا، آرتروز و سرطان تا بهبود سلامت پوست و افزایش توانایی‌های ذهنی، همه و همه از اثرات مثبت اسیدهای چرب ضروری موجود در روغن تخم کدو هستند.

ویتامین A: کدو منبعی غنی از ویتامین A است. مصرف مداوم کدو (گوشت و تخم آن) می‌تواند به سلامت چشم و نیز سیستم ایمنی بدن کمک شایانی کند.

ویتامین C: این ویتامین با رادیکال‌های آزاد مقابله کرده و سبب بهبود سیستم ایمنی و نیز تولید کلاژن می‌شود. همچنین ویتامین C موجود در کدو می‌تواند از انواع مختلف سرطان‌ها پیشگیری کند.

منیزیم: هم گوشت و هم تخم کدو در بردارنده مقادیر زیادی منیزیم است. بدن برای بسیاری از کارکردهای طبیعی خود به این ماده نیازمند است. همچنین مصرف منیزیم برای حفظ سلامت استخوان‌ها و دندان‌ها ضروری است.

پتاسیم و روی: این دو عنصر نیز به وفور در کدو یافت می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که داشتن یک برنامه غذایی سرشار از پتاسیم می‌تواند از بیماری‌های قلبی و عروقی و نیز فشار خون بالا جلوگیری کند. همچنین مصرف روی نیز برای استحکام بخشی به استخوان‌ها در افرادی که در معرض خطر ابتلا به پوکی استخوان هستند، سودمند است.

فیبر: گوشت کدو دارای کالری بسیار کم و در مقابل فیبر با کیفیت بسیار بالایی است. از این روی کدو برای درمان برخی اختلالات گوارشی نظیر یبوست یا سوء‌هاضمه مفید است. همچنین فیبر زیاد موجود در کدو به کاهش کلسترول LDL (یا همان کلسترول بد) و نیز تنظیم قند خون خون کمک می‌کند.

فواید مصرف گوشت و تخم کدو
جلوگیری از سرطان پروستات: یکی از مواد موجود در تخم کدو، «فیتوسترول» نام دارد که می‌تواند خطر ابتلا به سرطان پروستات را کاهش دهد. این ماده سبب جمع شدن پروستات و تحریک ترشح موادی که از تبدیل تستوسترون به دی‌هیدوتستوسترون جلوگیری می‌کند، می‌شود. حجم زیاد ماده دی‌هیدوتستوسترون سبب افزایش اندازه پروستات می‌شود.

اثر ضد التهابی: بتاکاروتن موجود در گوشت و تخم کدو حاوی آنتی‌اکسیدان بوده و خواص ضدالتهابی دارد. مصرف مداوم کدو از تورم مفاصل و شکل‌گیری آرتروز جلوگیری می‌کند. همچنین کدو می‌تواند سبب کاهش سریع اثرات التهاب شود و برخلاف داروهای ضدالتهاب، عوارض جانبی هم ندارد.

هدیه‌ای برای پوست: مقدار زیاد ویتامین A و C و E و همچنین روی موجود در کدو، آن را برای سلامت پوست بسیار ارزشمند می‌سازد. مصرف یک فنجان تخم کدو در هر روز سبب تأخیر در چین و چروک خوردن پوست و نیز تأمین مواد مورد نیاز پوست می‌شود.

دشمن سنگ کلیه: مصرف ۵ تا ۱۰ گرم تخم کدو در روز سبب جلوگیری از تشکیل سنگ کلیه می‌شود.

دارویی علیه افسردگی: گوشت کدو دارای ال- تریپتوفان و در نتیجه سبب برانگیختن حس شادی در انسان است. گنجاندن کدو در برنامه غذایی سبب بهبود روحیه و جلوگیری از افسردگی می‌شود.

مبارزه با انگل‌ها: از گذشته‌ها در بسیاری از فرهنگ‌ها (از جمله فرهنگ چینی) از کدو برای مقابله با انواع مختلفی از انگل‌ها بهره گرفته می‌شد.

خاصیت ادرارآوری: کدو دارای خاصیت طبیعی ادرارآوری است. در واقع کدو به خارج ساختن مواد سمی و زاید از بدن کمک کرده و سبب افزایش سلامت درونی بدن می‌گردد.
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:41
خواص خوراکی ها

 به گزارش  افکارنیوز به نقل از ایسنا، متخصصان می‌گویند: خاصیت مهم این روغن که آن را به سلاحی موثر برای مقابله با این دو بیماری شایع قرن تبدیل می‌کند، قدرت تاثیرگذاری خاص و منحصر به فرد آن روی میکروارگانیزم‌های موجود در ناحیه شکم است.

 این متخصصان در آزمایشات جدید خود دریافته‌اند که افزودن روغن بادام وحشی موسوم به «روغن استرکولیک» به رژیم غذایی موش‌ها، حساسیت این حیوانات را نسبت به انسولین افزایش می‌دهد.

آنها می‌گویند: این روغن در واقع روی سه نوع از میکروارگانیزم‌هایی که در روده‌های موش‌ها زندگی می‌کنند تاثیر می‌گذارد و افزایش حساسیت انسولینی ناشی از همین تاثیر است.

این متخصصان مشاهده کردند که به لحاظ آماری پس از مصرف این روغن، میزان تحمل گلوکز و حساسیت انسولینی در موش‌های چاق به طور قابل ملاحظه‌ای بهبود پیدا کرد.

پزشکان معتقدند که این یافته دیدگاه‌های جدیدی در زمینه کنترل دیابت و اضافه وزن ارائه می‌کند.

این مطالعه در نشست عمومی انجمن میکروبیولوژی آمریکا در سانفرانسیسکو ارائه شده است.

چهارشنبه 3/8/1391 - 19:40
عقاید و احکام
به گزارش افکارنیوز، روز نهم ماه ذی‌الحجه، روز عرفه است، مرحوم «علاّمه مجلسی» در این زمینه می‌گوید: روز عرفه از اعیاد بزرگ اسلامی است و کسی که بتواند این روز را در «عرفات» باشد، توفیق بزرگی دارد. این روز اعمال و دعاهای فراوانی دارد و بهترین عمل در این روز، دعا است.

آنان که در لباس سفید احرام، با قلبی مملو از عشق خداوند، دعای عرفه امام حسین(ع) را در سرزمین عرفات زمزمه می‌کنند، از این زلال معرفت ناب، بیش از دیگران سیراب می‌شوند.

امام باقر(ع) از امام زین العابدین(ع) روایت کرده است که آن حضرت در روز عرفه جمعی را مشاهده کرد که دست نیاز به سوی مردم دراز کرده و کمک می‌خواستند، حضرت فرمود: وای بر شما، آیا از غیر خدا در این روز حاجت می‌طلبید در حالی که در این روز امید می‌رود که فضل خداوند حتی شامل بچه‌هایی شود که در شکم مادرانند.

در روز عرفه، مخصوصا دعا برای مؤمنان و دوستان بسیار سفارش شده است. چه آنان که زنده‌اند و چه کسانی که از دنیا رفته‌اند.

از ابراهیم بن هاشم که از بزرگان شیعه است چنین نقل شده که: «عبد اللّه بن جندب» را در سرزمین عرفات دیدم که در روز عرفه، غرق در دعا و راز و نیاز بود. دست‌های خود را به سوی آسمان بلند کرده بود و اشک از چشمانش سرازیر بود و فراوان گریه می‌کرد. در پایان نزد او رفتم و گفتم: وقوف و عبادت هیچ کس را مثل تو ندیدم. گفت به خدا سوگند، فقط برای برادران مؤمن دعا کردم، زیرا از امام موسی کاظم(ع) شنیدم که فرمود: هر کس برای برادران مؤمن خود دعا کند، از عرش ندا می‌رسد که صدهزار برابر آن برای خود تو خواهد بود و من نخواستم از صد هزار برابر دعای فرشتگان که یقیناً مستجاب است، دست بردارم و برای خودم دعا کنم که نمی‌دانم مستجاب خواهد شد یا خیر.

اعمال روز عرفه

برای روز عرفه چند عمل وارد شده است:

۱- روزه گرفتن؛ که پاداش فراوانی دارد. ولی اگر روزه در آن روز سبب ضعف و ناتوانی جهت دعا و انجام اعمال و عبادات روز عرفه شود ترک آن بهتر است. (البتّه روزه مربوط به کسانی است که در وطن هستند یا قصد اقامت ۱۰ روز کرده‌اند).

۲- غسل کردن قبل از غروب آفتاب.

۳- زیارت امام حسین(ع)، که زیارت آن حضرت در روز عرفه طبق روایتی از امام صادق(ع) پاداش حج و عمره بسیار، و جهاد فراوان دارد.

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که خداوند در روز عرفه، توجه خاصی به زائران قبر امام حسین(ع) دارد، حاجاتشان را برآورده می‌سازد و گناهانشان را می‌آمرزد.

در حدیث دیگری از سه امام بزرگوار، حضرت امام صادق و امام کاظم و امام رضا(علیهم السلام) آمده است که هر کس روز عرفه به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند او را با ایمان محکم همراه با اطمینان باز می‌گرداند.

به هر حال، همان گونه که «سید بن طاووس»، در «اقبال» گفته است: احادیث در فضیلت زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه، متواتر است. به همین دلیل سیل مشتاقان در این روز به سوی مرقد آن حضرت سرازیر می‌شود.

۴- پس از نماز عصر و قبل از آن که دعاهای روز عرفه را بخواند، دو رکعت نماز در زیر آسمان، بجا آورد و به گناهان و خطاهای خود اعتراف کند، که امام صادق(ع) فرمود: هر کس چنین کند، پاداش کسانی که در سرزمین عرفاتند، را خواهد داشت و گناهانش آمرزیده شود.

مرحوم «شیخ کفعمی» کیفیت نماز را این گونه آورده است: پس از آن که نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو، بجا آوردی، دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اوّل بعد از سوره حمد، سوره «توحید» (قل هو اللّه احد) و در رکعت دوم، پس از سوره حمد، سوره «کافرون»، (قُل یا اَیهَا الْکافِرُون) را بخوان. بعد از آن نیز چهار رکعت نماز بگزار (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید را بخوان (که نماز امیرالمؤمنین نیز به همین صورت است) آنگاه این تسبیحات را که از رسول خدا نقل شده است و «سیدبن طاووس» آن را در «اقبال» آورده، بخوان:

سُبْحانَ مَنْ فِی السَّماءِ عَرْشُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الاَْرْضِ سَطْوَتُهُ،

منزّه است خدایی که در آسمان است عرش او، منزه است خدایی که در زمین است فرمان و حکمش

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبیلُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی النّارِ سُلْطانُهُ،

منزّه است خدایی که در دریا راه دارد منزّه است، خدایی که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضاؤُهُ،

منزّه است خدایی که در بهشت رحمت اوست، منزّه است خدایی که در گورها قضا و فرمانش جاری است

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْهَواءِ اَمْرُهُ، سُبْحانَ الَّذِی رَفَعَ السَّماءَ،

منزّه است خدایی که در هوا امر اوست، منزّه است خدایی که آسمان را بالا برد

سُبْحانَ الَّذِی وَضَعَ الاَْرْضَ، سُبْحانَ مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ إلاّ إِلَیْهِ.

منزّه است خدایی که زمین را گسترد، منزه است خدایی که ملجأ و پناهی از او نیست جز به سوی خودش.

آنگاه صد مرتبه بگو:

سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ.

منزّه است خدا و حمد از آن خداست و معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ تر از توصیف است.

و صد مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ أحَد» را بخوان.

صد مرتبه آیة الکرسی.

صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد.

ده مرتبه

لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ،

معبودی جز خدا نیست یگانه ای که شریک ندارد پادشاهی خاصّ اوست و از آن اوست حمد

یحْیی وَ یمیتُ وَ یمیتُ وَ یحْیی، وَهُوَ حَیٌّ لا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ.

زنده کند و بمیراند و بمیراند و زنده کند و اوست زنده ای که نمیرد هر چه خیر است به دست اوست و او بر همه چیز تواناست.

ده مرتبه

اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیومُ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ.

آمرزش خواهم از خدایی که معبود به حقی جز او نیست که زنده و پاینده است و به سویش توبه کنم.

ده مرتبه «یا اَللهُ»

ده مرتبه «یا رَحْمنُ»

ده مرتبه «یا رَحیمُ»

ده مرتبه «یا بَدیعَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ»

ده مرتبه «یا حَیُّ یا قَیومُ»

ده مرتبه «یا حَنّانُ یا مَنّانُ»

ده مرتبه «یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ»

ده مرتبه «آمینَ».

پس آنگاه بگو:

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ،

خدایا از تو خواهم ای کسی که او نزدیکتر است به من از رگ گردن

یا مَنْ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلی وَ بِالاُْفُقِ الْمُبینِ،

ای که حائل شود میان انسان و دلش ای که او در دیدگاه اعلی است و در افق آشکاری است

یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی، یا مَنْ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ،

ای که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد ای که نیست مانندش چیزی و او شنوا و بینا است

اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

از تو خواهم که درود فرستی بر محمّد و آل محمّد.

آنگاه حاجت خود را از خداوند طلب کن که برآورده خواهد شد، ان شاءاللّه.

(دعای کوتاه بالا دعای بسیار پرمحتوایی است که سزاوار است انسان هر زمان که حال دعا پیدا کند از آن بهره گیرد و همچنین در قنوت‌های نماز می‌توان از آن استفاده کرد. دعایی است که جمله‌های آن غالبا از آیات قرآن گرفته شده و صفات جمال و جلال خداوند در آن منعکس است).

مرحوم «کفعمی» در ادامه می‌افزاید: پس از آن این صلوات را بخوان

امام صادق(ع) فرمود: هر کس بخواهد محمد و آل محمد را با صلوات بر آنان مسرور و خشنود سازد، این صلوات را بخواند:

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطی، وَ یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ،

خدایا ای بخشنده‌ترین عطابخشان و ای بهترین درخواست شدگان و ای مهربانترین کسی که از او مهربانی جویند،

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ فِی الاَْوَّلینَ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ فِی الاْخِرینَ،

خدایا درود فرست بر محمد و آلش در زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان،

وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ فِی الْمَلاَِ الاَْعْلی، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ فِی الْمُرْسَلینَ،

و درود فرست بر محمد و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین،

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ الْوَسیلَةَ وَ الْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَ الرِّفْعَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ،

خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت و درجه بلند،

اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ اَرَهُ، فَلا تَحْرِمْنی فِی الْقِیمَةِ رُؤْیتَهُ، وَ ارْزُقْنی صُحْبَتَهُ،

خدایا من ایمان آوردم به محمد درود خدا بر او و خاندانش با این که او را ندیده‌ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینی او را روزیم فرما،

وَ تَوَفَّنی عَلی مِلَّتِهِ، وَ اسْقِنی مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیاً سآئِغاً هَنیئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ اَبَداً، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ،

و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنی سیراب و جانبخش و گوارا که پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستی تو بر هر چیز توانایی،

اَللّهُمَّ اِنّی آمَنْتُ بِمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ اَرَهُ،

خدایا من ایمان آورده‌ام به محمد درود خدا بر او و خاندانش باد و او را ندیده‌ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده،

صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ مِنّی، تَحِیةً کَثیرَةً وَ سَلاماً.

خدایا برسان به محمّد صلی الله علیه و آله از جانب من تحیتی بسیار و سلامی.

آنگاه دعای «امّ داوود» را بخوان. سپس این تسبیحات را که پاداش فراوانی دارد، بخوان:

سُبْحانَ اللهِ قَبْلَ کُلِّ اَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ بَعْدَ کُلِّ اَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ مَعَ کُلِّ اَحَد،

منزه باد خدا پیش ازهر کس و منزه باد خدا پس از هرکس و منزه باد خدا با هر کس

وَ سُبْحانَ اللهِ یبْقی رَبُّنا و یفْنی کُلُّ أَحَد،

و منزه باد خدا که باقی ماند پروردگار ما و فانی شود هرکس

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً قَبْلَ کُلِّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهی که فزونی گیرد بر تسبیح تسبیح گویان فزونی بسیاری پیش از هر کس،

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً بَعْدَ کُلِّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهی که فزونی گیرد بر تسبیح تسبیح گویان فزونی بسیاری پس از هر کس،

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً مَعَ کُلِّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهی که فزونی گیرد بر تسبیح تسبیح گویان فزونی بسیار با هر کس،

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً لِرَبِّنَا الْباقی وَ یفْنی کُلُّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهی که فزونی گیرد بر تسبیح تسبیح گویان برتری بسیاری برای پروردگار ما که باقی ماند و جز او فانی شود هر کس

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً لا یحْصی وَ لا یدْری وَ لا ینْسی،

و منزه باد خدا تنزیهی که به شماره در نیاید و دانسته نشود و فراموش نگردد

وَ لا یبْلی وَ لا یفْنی وَ لَیسَ لَهُ مُنْتَهی،

و کهنه نشود و فنا نپذیرد و انتهایی برایش نباشد

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یدُومُ بِدَوامِهِ،

و منزه باد خدا تنزیهی که دوام داشته باشد به دوام او

وَ یبْقی بِبَقآئِهِ فی سِنِی الْعالَمینَ، وَ شُهُورِ الدُّهُورِ، وَ اَیامِ الدُّنْیا وَ ساعاتِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ،

و باقی ماند به بقای او در طول سال‌های این جهان و سایر جهانیان و ماه‌های این روزگار و هر روزگار و روزهای دنیا و ساعات شب و روز

وَ سُبْحانَ اللهِ اَبَدَ الاَْبَدِ، وَ مَعَ الاَْبَدِ مِمّا لا یحْصیهِ الْعَدَدُ،

و منزه باد خدا تا جاویدان است جاوید و و همراه با جاوید به میزانی که شماره‌اش نتوان کرد

وَ لایفْنیهِ الاَْمَدُ، وَ لا یقْطَعُهُ الاَْبَدُ، وَ تَبارَکَ اللهُ اَحْسَنُ الْخالِقینَ.

و زمان و مدت آن را به فنا نکشاند و قطعش نکند «هرگز» و بزرگ است خدا بهترین آفریدگان.

بار دیگر همین دعا را بخوان، ولی بجای سُبْحانَ اللّهِ قَبْلَ کلِّ أَحَد، بگو: وَ الْحَمْدُ لِلّه قَبْلَ کُلِّ اَحَد، و هر جا که کلمه سُبْحانَ اللّه دارد؛ به جای آن اَلْحَمدُ لِلّه بگو و دعا را تا آخر بخوان.

برای بار سوم از ابتدا شروع کن ولی این بار به جای سُبْحانَ اللّهِ، بگو: لا إِلهَ إلاّ اللّه. مثلاً بگو: لا إله إلاّ اللّه قَبْلَ کُلِّ أَحَد...

در مرتبه چهارم، دعا را از ابتدا شروع کن و تا آخر بخوان، ولی به جای سبحان اللّه بگو أللّه اکبر. مثلاً می‌گویی: أللّه أکبر قَبلَ کلِّ أحد...

سپس دعای أللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأ وَ تَهَیأَ را بخوان (که در اعمال شب جمعه است).

آنگاه با نهایت خشوع و فروتنی، دعای چهل و هفتم «صحیفه سجّادیه» را بخوان که بسیار دعای گران قدر و ارزشمندی است.

پنجم:

دعای معروف عرفه است.

برای مطالعه دعای عرفه متن آن را در http://makarem.ir/websites/farsi/prayer/?gid=۵۵۸ می‌توانید مشاهده کنید.

به هنگام غروب روز عرفه، دعای «عشرات» را بخوان. این دعا که خواندنش در هر صبح و شام مستحب است، آن را در پایان روز عرفه نیز بخوان. مرحوم «سید بن طاووس» در اعمال روز عرفه، این دعا را ذکر کرده است. با مراجعه به آدرس اینترنتی

http://makarem.ir/websites/farsi/prayer/?gid=۱۰۳ می‌توانید این دعای شریف را قرائت کنید.

منبع : www.makarem.ir
چهارشنبه 3/8/1391 - 19:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته