• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5536روز قبل
دعا و زیارت

پارسایى در مناجات خود مى گفت : خدایا! بر بدان رحمت بفرست ، اما نیكان خود رحمتند و آنها را نیك آفریده اى .
از این رو مى گویند: فریدون (شاه باستانى كه بر ضحاك ستمگر پیروز شد و خود به جاى او نشست ) دستور داد خیمه بزرگ شاهى براى او در زمینى وسیع ساختند. پس از آنكه آن سراپرده زیبا و عالى تكمیل شد، به نقاشان چنین دستور داد تا این را در اطراف آن خیمه با خط زیبا و درشت بنویسند و رنگ آمیزى كنند:
اى خردمند! با بدكاران به نیكى رفتار كن ، تا به پیروزى از تو راه نیكان را برگزینند.

فریدون گفت : نقاشان چین را

 

كه پیرامون خرگاهش بدوزند

 

بدان را نیك دار، اى مرد هشیار!

 

كه نیكان خود بزرگ و نیك روزند

 

جمعه 18/11/1387 - 9:43
دانستنی های علمی

از عاقلى پرسیدند: نیكبخت كیست و بدبختى كدام است ؟ در پاسخ گفت : نیكبخت آن است كه خورد و كشت كرد. بدبخت آن كسى است كه مرد و گذاشت .

مكن نماز بر آن هیچ كس كه هیچ نكرد

 

كه عمر در سر تحصیل مال كرد و نخورد

 

جمعه 18/11/1387 - 9:37
دانستنی های علمی

پارسایى از كنار یكى از ثروتمندان گذر كرد، دید دست و پاى یكى از غلامانش را استوار بسته و مجازات مى كند. پارسا به ثروتمند گفت :اى جوان ! خداوند بزرگ غلامى همانند او را ذلیل فرمان تو كرد و تو را بر او چیره نمود، بنابراین در برابر نعمت خدا سپاسگزارى كن و آنقدر بر آن غلام ستم مكن ، مبادا در روز قیامت مقام او برتر از تو در نزد او شرمسار گردى .

بر بنده مگیر خشم بسیار

 

جورش مكن و دلش میازار

 

او را توبه ده درم خریدى

 

آخر نه به قدرت آفریدى

 

این حكم و غرور و خشم تا چند؟

 

هست از تو بزرگتر خداوند

 

اى خواجه ارسلان و آغوش

 

فرمانده خود مكن فراموش

در روایت آمده : رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: بزرگترین حسرت روز قیامت آن است كه غلام صالحى را به بهشت ببرند و مولاى بدكاران او را به دوزخ افكنند. (آن مولا، بسیار حسرت خواهد برد و غصه خواهد خورد. )

بر غلامى كه طوع  خدمت تو است

 

خشم بى حد مران و طیره  مگیر

 

كه فضیحت بود كه به شمار

 

بنده آزاد و خواجه در زنجیر

 

جمعه 18/11/1387 - 9:15
دعا و زیارت

یك سال همراه گروهى پیاده به سوى مكه براى انجام مراسم حج رهسپار بودیم . بین پیادگان نزاع و كشمكشى شد. به سر و صورت هم افتادند و داد و فحش و ستیز و درگیرى بالا گرفت . یكى از كجاوه نشینان به همپالكى خود گفت :عجبا! پیاده عاج (استخوان دندان فیل ) به پایان بساط بازى شطرنج مى رسد و وزیر مى گردد، به عبارت دیگر مقامش دیگر مقامش بهتر از آنچه در قبل بود مى شود، ولى پیادگان راه حج كه بیابان عربستان را به پایان مى رسانند حالشان بدتر مى شود.

از من بگوى حاجى مردم گزاى را

 

كو پوستین خلق به آزار مى درد.

 

حاجى تو نیستى ، شتر است از براى آنك

 

بیچاره خار مى خورد و راه مى برد

 

پنج شنبه 17/11/1387 - 20:55
فلسفه و عرفان

امام حسن عسگرى علیه السلام نقل مى كند: پدرم امام هادى علیه السلام به عیادت یكى از اصحابش كه در بستر مرض افتاده بود تشریف برد و دید آن مرد گریه مى كند و از ترس مرگ در جزع و فزع است .
فرمود: اى بنده خدا! تو از مرگ در هراس و گریه اى ، براى این كه معناى مرگ را نمى دانى . بعد از آن فرمود: من از تو سئوالى مى كنم . جواب بگو!
اگر فرضا تمام بدن ترا چرك و كثافات فرا گیرد و از بسیارى این چركها و كثافات و پلیدى هایى كه در تو نشسته است در رنج و آزار باشى و در عین حال دمل هایى در بدن تو پدیدار شود و مرض جرب و سوداى خشك پیكر ترا فراگیرد و بدانى اگر حمام بروى و بدن خود را بشویى تمام این مرض ها و كثافات از بین مى رود و بدن تو پاك و پاكیزه مى شود، آیا دوست ندارى كه به حمام روى و شستشویى بنمایى و تمام این چرك ها و آفات را از بین ببرى و از خود دور كنى ؟ یا آن كه رفتن به حمام را ناپسند دارى و حاضر نیستى بدان جا، گامى نهى و با تمام این كثافات و آفات صبر مى كنى و مى سازى ؟
مریض عرض كرد: یا بن رسول الله ! دوست دارم به حمام بروم و تمام آلودگى ها را بزدایم و از خود دور گردانم .
حضرت فرمود: مرگ هم براى انسان مؤ من در حكم حمام و تطهیر و شستشو است ، آن چه از گناهانى كه انجام داده اى و به واسطه طول مرض و سایر امور هنوز از بین نرفته و باقى است ، به واسطه مرگ تمام آنها از بین مى رود و از بدى ها و گناهان پاك و پاكیزه بیرون مى آیى .
اى مرد! بدان كه چون بر مرگ وارد شوى و از این دریچه عبور نمایى از هرگونه اندوه و غصه و آزار و رنجى نجات یابى و در دامان هرگونه سرور و فرح و انبساطى قرارگیرى .
سخنان آن حضرت در مریض اثر كرد، دلش آرام گرفت و از طپش ایستاد. با نهایت خرسندى و نشاط چشمان خود را فرو بست و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
نیز از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده : از رسول خدا شنیدم كه فرمود: مؤ من وقتى از دنیا مى رود، اگر گناهان او به اندازه گناهان همه اهل زمین باشد مرگ او باعث مى شود كه همه آن ها بخشیده شود و از گناهان پاك گردد.
نیز از امام صادق نقل شده : مرگ كفاره گناهان هر مؤ منى است . (مؤ من به واسطه مرگ تصفیه و تزكیه و تطهیر مى شود(

چهارشنبه 16/11/1387 - 16:3
فلسفه و عرفان

مرگ یكى از اسرار خلقت است ، یكى از رازهاى حل نشده است كه بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، آگاهى از اسرار مرگ یكى از مشكلات علم به حساب مى آید، همان طور كه اصل حیات و زندگى نیز از اسرار و رموز مى باشد.
بشرى كه هنوز از حقیقت حیات ، كه هم اكنون ، در پرتو آن به لذت بردن و برخوردار شدن از شئون زندگى مشغول است ، اطلاع درستى ندارد، طبیعى است كه از حقیقت مرگ كه هنوز به آن نرسیده و طعم آن را نچشیده است اطلاع صحیحى نخواهد داشت .
دنیا هنوز نتوانسته است به راز حیات و پیدایش موجود زنده پى ببرد؟ نتوانسته است بفهمد چگونه مى شود موجود زنده اى كه تركیبات بدن او (از قبیل آب ، خاك ، آهك و مواد معدنى دیگر) كه به اندازه معینى است ، هنگامى كه مرگش فرا مى رسد، بدون آن كه از تركیبات جسمانى او چیزى كم شود، از حركت و جنبش باز مى ماند؟
در همین بدن كه قرن ها است دانشمندان ، روى آن كار مى كنند و با وسایل و ابزار دقیق فنى به مطالعات و موشكافى هاى عمیق علمى پرداخته و در اعماق آن فرو رفته اند، با این حال به بسیارى از اسرار آن نتوانسته اند پى ببرند! رمز بسیارى از امراض و راه هاى علاج بر آنان مجهول مانده است .
شاهد روشن آن ، پى گیرى هاى مداوم دانشمندان براى تحقیقات بیشتر طبى و توسعه تاءسیسات مربوط به تشریح بدن و علم وظائف الاعضاء است .
آیا بشر با این جهل وسیعى كه نسبت به بدن خود دارد چگونه مى تواند در مقام شناسایى حقیقت روح كه غیر از بدن است و آفرینش آن ، آفرینش دیگر و طرز خلقت آن ، طرز مخصوصى است اظهار علم و اطلاع نماید؟ تا چه رسد به این كه بخواهد درباره مرگ كه یكى از آثارش جدایى روح از بدن است ، اظهار علم و اطلاع كند.
ما قسمت مهمى از عمر خود را در خواب به سر مى بریم و هنوز حقیقت آن را نفهمیده ایم ، نمى دانیم چگونه به خواب مى رویم و چگونه خواب مى بینیم . بسا در عالم خواب با صحنه هاى سرورانگیز و یا هراس ناك روبه رو مى شویم . احیانا حوادثى را كه هنوز واقع نشده و در آینده واقع خواهد شد در خواب مى بینیم !؟ سپس به همانگونه كه در خواب دیده ایم در بیدارى مشاهده مى نمائیم و با خود مى اندیشیم ، راستى حقیقت خواب چیست ؟ خواب دیدن یعنى چه ؟ انسان چگونه در خواب از وقایع آینده عمرش باخبر مى شود و آن چه را هنوز واقع نشده است در خواب مى بیند؟
هنگامى كه از درك حقیقت خواب ناتوانیم چگونه مى توانیم از مرگى كه در مدت عمر فقط یك مرتبه به سراغمان مى آید اطلاع صحیحى داشته باشیم ؟
این ها مسائل مبهم و پیچیده اى است كه متفكرترین مغزها و كاوش گران علمى نیز از یافتن جواب قاطع و محكم آن ها ناتوانند.

 

سه شنبه 15/11/1387 - 20:46
فلسفه و عرفان

درباره این كه مرگ به دست كیست و چه كسى یا چه كسانى جان هاى انسان ها را مى گیرند؟ مطالبى را بیان مى كنم . قرآن مجید، مرگ و گرفتن جان ها را به سه طایفه نسبت مى دهد و مسئولیت آن را با سه كس ‍ مى داند.
1- مسئولیت آن با خداست . او جان مخلوقات را مى گیرد. قرآن در این باره مى فرماید:
الله یتوفى الانفس حین موتها
خداوند جان (مخلوقات را) به هنگام مرگ مى گیرد
2- نسبت مرگ با ملك الموت است . قرآن در این باره مى فرماید:
قل یتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم  
اى پیامبر به مردم بگو: ملك الموت ماءمور (گرفتن جان شماست ) و روح شما را مى گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى گردید
3- نسبت آن را به ملائكه داده است . در یك جا مى فرماید:
الذین تتوفاهم الملائكة طیبین
پرهیزكاران ) كسانى هستند كه فرشتگان جانشان را مى ستانند در حالى كه طیب و پاكیزه اند از همه بدى ها و زشتى ها.)
در جاى دیگر مى فرماید:
الذین تتو فاهم الملائكة ظالمى انفسهم
كافران ) كسانى هستند كه فرشتگان جانشان را مى گیرند در حالى كه بر خویشتن ستم كرده ان.)
چگونه مى شود كه مرگ را گاهى به خدا و گاهى به ملك الموت و گاهى به ملائكه نسبت مى دهند؟ آیا همه آنها با كمك همدیگر جان مخلوقات را مى گیرند؟ یا هر كدام جان افراد مخصوصى را مى گیرند. در این باره نظریاتى وجود دارد. از جمله :
1- قبض روح افراد به حسب رتبه و مقام آنان است . جان افراد كافر و مشرك ، جنایت كار و خیانت كاران ، بى دین ، و بدكاران را ملائكه مى گیرند و روح مؤ منان و زاهدان ، علما و صالحان را ملك الموت و روح دوستان و مقربان الهى را خدا مى گیرد.
2- از امام صادق علیه السلام درباره گرفتن جان افراد سئوال شد: با توجه به این كه در یك زمان ، بسیارى از مردم در اطراف جهان از دنیا مى روند كه شمارش آنها را جز خدا نداند، اگر تنها ملك الموت قبض روح مى كند با آیات یاد شده چگونه ممكن است ؟
فرمود: خداوند براى ملك الموت دستیاران و كمك كارانى از فرشتگان را قرار داده است كه آنها جانها را از طرف ملك الموت مى گیرند، ملك الموت هم علاوه بر جان هایى كه خود گرفته است جانهاى دیگرى كه ملائكه گرفته اند را نیز مى گیرد و همه آنها را خداوند متعال از ملك الموت مى گیرد و به سوى خود مى برد. آیات ذكر شده منافات با هم ندارند؛ زیرا ملك الموت و ملائكه همه فرمان برداران حق و مجریان دستورات او هستند.
این قضیه درست مانند وزیر كشور و استاندار و فرمانداران اوست . وزیر كشور استاندارى را به نمایندگى از جانب خود انتخاب مى كند و استاندار هم فرماندارانى را براى اجراى دستورات و انجام كارها و نیازها ماءموریت مى دهد و آنان را به نقاط مختلف مى فرستد.
3- در اخبار آمده است : ملك الموت ما بین زمین و آسمان قرار دارد، اعوان و انصارش روح انسان ها را از جاى خودشان مى گیرند تا وقتى به گلوى آنان رسید. در این هنگام ملك الموت روح ها را مى گیرد و از بدن ها خارج مى كند و به سوى خدا مى برد.
در این اخبار مى گوید: اول ملائكه جانها را مى گیرند و تا گلو مى رسانند بعد ملك الموت آنان را از بدن خارج مى كند كه هر دو در گرفتن روح دخالت دارند.
4- نقل شده است : براى ملك الموت حربه و سلاحى است كه بزرگى آن ، از مغرب تا مشرق مى باشد و او بر تمام جهان احاطه دارد و همه مردم را مى تواند در یك لحظه مشاهده كند. هیچ خانه اى نیست مگر آن كه ملك الموت روزى دو مرتبه با اهل آن دیدار مى كند. وقتى دید انسانى مرگش ‍ نزدیك شده است ، با آن سلاحى كه در دست دارد بر سر او مى زند و مى گوید: (به هوش باش ) الان لشكرهاى مرگ به دیدن تو مى آیند.
در این حدیث مى گوید: اول ملك الموت با ضربه بر سر انسان مى زند و بعد ملائكه براى قبض روح او آماده مى شوند.
5- عده اى گفته اند: آن كس قادر بر مرگ انسان است خداوند متعال مى باشد كه شریك و یاورى ندارد. او قبض روح افراد را به ملك الموت واگذار كرده است به طورى كه او قدرت ندارد روحى را جلوتر یا عقب تر قبض كند. ملك الموت دستیاران و كمك كارانى دارد كه آنها جانها را از جاى خود بیرون مى كشند تا به گلو رسد و ملك الموت آنها را از جسد بیرون مى آورد.

 

دوشنبه 14/11/1387 - 20:37
دعا و زیارت

از یكى از بزرگان پرسیدند:با اینكه دست راست داراى چندین فضیلت و كمال است ، چرا بعضى انگشتر را در دست چپ مى كنند؟
او در پاسخ گفت :مگر نمى دانى كه همیشه اهل كمال و صاحبان فضل ، از نعمتهاى دنیا محروم هستند؟!

آنكه حظ آفرید و روزى داد

 

یا فضیلت همى دهد یا بخت

 

يکشنبه 13/11/1387 - 12:2
دانستنی های علمی

ثروتمندزاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقیرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى كرد و مى گفت : صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگین است . مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر، خشت فیروزه به كار رفته است ، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك ، درست شده ، این كجا و آن كجا؟
فقیرزاده در پاسخ گفت :تا پدرت از زیر آن سنگهاى سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است .!

خر كه كمتر نهند بروى بار

 

بى شك آسوده تر كند رفتار

 

مرد درویش كه بار ستم فاقه كشید

 

به در مرگ همانا كه سبكبار آید

 

و آنكه در نعمت و آسایش و آسانى زیست

 

مردنش زین همه ، شك نیست كه دشوار آید

 

به همه حال اسیرى كه ز بندى برهد

 

بهتر از حال امیرى كه گرفتار آید

 

يکشنبه 13/11/1387 - 11:26
دعا و زیارت

حضرت موسى علیه السلام به قارون (سرمایه دار مغرور عصرش )چنین نصیحت كرد: نیكویى و احسان كن ، همانگونه كه خداوند به تو نیكى و احسان نموده است .
قارون نصیحت موسى علیه السلام را نشنید و فرجام كارش را شنیدى كه به عذاب الهى گرفتار شد، (كه زمین ، كاخ و ثروتش را بلعید.)

آنكس كه دینار و درم خیر نیندوخت

 

سر عاقبت اندر سر دینار و درم كرد

 

خواهى كه ممتع شوى از دین و عقبى

 

با خلق ، كرم كن چو خدا با تو كرم كرد

عرب مى گوید:
جد ولا تمنن فان الفائدة الیك عائدة
بخشش و منت نگذار كه نگذار كه نفع آن به تو باز مى گردد.

درخت كرم هر كجا بیخ كرد

 

گذشت از فلك شاخ و بالاى او

 

گر امیدوارى كز او برخورى

 

به منت منه اره بر پاى او

 

شكر خداى كن كه موفق شدى به خیر

 

ز انعام و فضل او نه معطل گذاشتت

 

كنت منه كه خدمت سلطان كنى همى

 

منت شناس از او كه به خدمت بداشتت

 

شنبه 12/11/1387 - 12:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته