«دعا کردن» ابزاری است که خداوند متعال آن را به دست انسان قرار داده است تا در هر حالی او را بخواند؛ شاید که به این وسیله درگاه الهی را گم نکند. شرایط دعا از جمله شرایطی که برای دعا کردن ذکر شده است توجه به زمان و مکان دعاست. دعایی که در زمانی خاص و مکانی خاص بالا رود زودتر به اجابت می رسد. ماه مبارک رمضان یکی از زمان های خاصی است که دعا در آن راحت تر بالا می رود. روزهای آن بهترین روزها و شب های آن بهترین شب هاست که باید به درگاه خداوند رجوع نمود. نماز و روزه وسیله ای برای دعا در سوره ی مبارکه ی بقره خداوند متعال می فرماید: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ : از صبر و نماز کمک بگیرید.1 امام کاظم (علیه السلام ) در تفسیر این آیه فرمودند: مراد از صبر، روزه است؛ الصّبرُ صیامُ.2 همچنین در روایتی از امام صادق (علیه السلام ) نقل است که حضرت فرمودند: اگر گرفتاری پیدا شد وضو بگیر، دو رکعت نماز بگزار. نشنیده ای که خداوند فرموده است: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ .3 براساس این روایات شریفه، نماز و روزه خود وسائلی هستند که انسان می تواند از آنها کمک بگیرد و به درگاه الهی دعا کند. دعایی که در زمانی خاص و مکانی خاص بالا رود زودتر به اجابت می رسد. ماه مبارک رمضان یکی از زمان های خاصی است که دعا در آن راحت تر بالا می رود. روزهای آن بهترین روزها و شب های آن بهترین شب هاست که باید به درگاه خداوند رجوع نمود فلسفه و رمز استعانت روزه برای دعا شاید این سؤال مطرح شود که چگونه روزه داری می تواند کمک کار انسان در دعا کردن باشد؟! به عبارت دیگر خداوند متعال راهی را برای دعا کردن به انسان یاد داده است. فرموده اگر دچار گرفتاری شدی و خواستی از درگاه الهی طلب کمک کنی، روزه بگیر و در حال روزه دعا کن که در آن صورت دعای تو راحت تر به اجابت می رسد. رمز مطلب شاید در آن باشد که شخص روزه دار از همه ی عالم و آدم می بُرد و دل به فضل الهی می سپارد و در یک کلام عبد خدا می شود. آن وقت کلام او برای خداوند متعال ارزشمند می گردد و اجابت دعایش زودتر اتفاق می افتد.4 روح صیقلی در روزه داری پس روزه داری سبب می شود روح عبودیت و بندگی در انسان تقویت گردد و دل انسان از غیرخدا بُریده شود. آن وقت با روحی صیقلی و آینه دار در گرفتاری ها فقط دست خدا را برای حل مشکلات طلب می کند. هر چه روح در اثر روزه داری صیقلی تر شد، کلام او نزد خداوند قیمتی تر می شود تا جایی که دیگر هیچ دعایی از او بر نمی گردد و خواسته ها و طلب های او از خداوند مستجاب می شوند. دعا برای یکدیگر توصیّه به دعا برای یکدیگر و التماس دعا گفتن به یکدیگر به خصوص در این ایام به دلیل همین موضوع است. چه بسا دوستان ما در این ماه صیقلی تر از ما شده اند و حرفشان نزد پروردگار متعال ذی قیمت تر و شاید اگر آنها برای ما دعا کنند، خداوند به برکت نفس های گرم آنها ما را نیز نجات دهد!
منابع و مآخذ 1- سوره ی بقره – آیه 45 2- بحارالانوار 3- اصول کافی 4- بیانات آیت الله مجتبی تهرانی در سایت.
دعای روز دوازدهم ماه مبارك رمضان اَللّهُمَّ زَیِّنّی فیهِ بِالسِّترِ وَ العِفا"ف وَ استُرنی فیهِ بِلبا"سِ القُنُوعِ وَ الكَفا"فِ وَ احمِلنی فیهِ عَلَی العَدلِ وَ الاِنصا"فِ وَ آمِنِّی فیهِ مِن كُلِّ ما" اَخا"فُ بِعِصمَتِكَ یا" عِصمَةَ الخا"ئِفینَ. خداوندا! در این روز مرا به زیور ستر و عفت نفس بیارای و به جامه قناعت و كفاف بپوشان و مرا به عدل و انصاف مزین ساز و از هرچه ترسانم مرا ایمنی بخش به حق عصمتت ای عصمت بخش خداترسان عالم!
دعای روز یازدهم ماه مبادك رمضان اَللّهُمَّ حَبِّب اِلَیَّ فیهِ الاحسانَ وَ كرّهُ الیَّ فیهِ الفُسُوقَ وَ العِصیا"نَ وَ حَرَّم عَلَیَّ فیهِ السَّخَطَ و النِّیرا"نَ بِعَونِكَ یا" غیاثَ المُستَغیثینَ. خداوندا! در این روز احسان و نیكویی را محبوب و مطلوب من ساز و فسق و معاصی را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به حق توان و نصرتت ای فریادرس درماندگان عالم!
باران
با صدای باران که به شیشه پنجره ها می خورد، بیدار شد و فکر کرد از وقت سحری خوردن گذشته. خیلی ناراحت شد. موقع خواب یادش رفته بود ساعت را کوک کند. نگاهی به ساعت انداخت و ناگهان متوجه شد هنوز تا اذان صبح مانده. با خوش حالی خدا را سپاس گفت. نمی دانست که باران به غیر از او چند نفر دیگر را برای سحری خوردن بیدار کرده.
لبخند
خسته و گرسنه به خانه رسید. از زمان افطار، یک ساعت گذشته بود. در را که باز کرد. همه از دیدن رنگ پریدگی او نگران شدند. یکی گفت: ما فکر می کردیم بیرون از خانه افطار می کنی، هیچ چیز برای خوردنت باقی نمانده... او سکوت کرد و چیزی نگفت. وقتی که داشت روزه اش را با آب باز می کرد، با خود اندیشید پیامبر روزی که به خانه باز گشت و دید خدمتکارش برای افطار هیچ غذایی مهیا نکرده، تنها لبخند زد... من هم باید سعی کنم لبخند بزنم. سپس اهل خانه همه لبخند مهربان او را دیدند.
غذای اضافی
دخترک تلویزیون را روشن کرد و بی درنگ کنار اعضای خانواده بر سر سفره افطار نشست. مجری برنامه گفت: [امیرالمؤمنان، علی (علیه السلام)، به دخترش که برای افطار به خانه اش رفته بود، فرمود: «دخترم! کی دیده ای که پدرت بر سر سفره، بیش از یک نوع غذا خورده باشد! من همین نان جو برایم کافی است؛ مابقی را بردار]. دختر کوچک با شنیدن این جمله از پدر و مادرش اجازه گرفت و غذای اضافی را از سر سفره برداشت و به در خانه همسایه برد. همه اهل محل می دانستند که آن همسایه، مدتی است تنگ دست شده.
نشانی
زن با اندوهی بسیار و سفره خالی فکر می کرد و به پس اندازی که تمام شده بود و نیز به فرزندان یتیمش که همه نحیف بودند و با این حال، روزه می گرفتند. قرار بود بعد از ماه رمضان، به خانه همسایه ای برود تا کارهایش را انجام دهد و دستمزد اندکی بگیرد، اما تا آن روز چگونه باید شکم خود و بچه هایش را سیر کند. ده روز به پایان رمضان مانده بود. قطره اشکی از چشمانش فرو چکید و زیر لب گفت: خدایا! ما برای رضای تو روزه می گیریم؛ خودت روزی ما را برسان... دقایقی بعد، زنگ در به صدا درآمد. یک گونی برنج به همراه تعداد زیادی نان و یک یادداشت پشت در بود. در آن یادداشت نوشته بود: خواب مولا علی را دیدم. نشانی این خانه را به من داد و گفت: اینها را برایتان بیاورم. امشب، شب شهادت مولاست. به یاد او باشید. او هنوز هم که هنوز است پس از قرن ها، به یاد یتیمان است.
برکت(1)
«برای افطار سبزی پلو می پزم... .» زمانی که زن این جمله را با خودش می گفت، به یاد نداشت که شب ولادت امام حسن(علیه السلام) است و مدتی پیش نذر کرده بود که در چنین شبی، به مقدار کم، سبزی پلوی نذری بپزد... . موقع افطار که در قابلمه را باز کرد، دید حواسش پرت شده و بیش از حد برنج خیس کرده. افطار دو نفر به قدر ده نفر شده بود، اما دقایقی بعد، به یاد آورد که باید نذر از یاد رفته اش را ادا کند؛ حکمت آن همه غذا این بود. زن برکت رمضان را داشت با چشم خودش می دید.
پی نوشت :
1-این داستانک بر اساس یک ماجرای واقعی است.
نویسنده:سودابه مهیجی منبع:نشریه اشارات،شماره 124