• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 307
تعداد نظرات : 25
زمان آخرین مطلب : 5209روز قبل
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از روشن شدن شرایط و موانع شناخت قرآن و تفاوت تدبر در قرآن و پرسشگرى از آن براى تدبر باید از پرسشگر آن ، یعنى انسان كامل معصوم علیه السلام كمك گرفت ، با اعتراف به این كه همگى از سوى خداوند سبحان است حال مى گوییم ، هر چند بعضى از مضامین قرآن مبتنى بر تعبد بر محض است ، ولى معارف اولیه ى آن بر جمیع مراتب یقین ، علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین پایه گذارى شده است ؛ گر چه یقین كم ترین چیزى است كه میان مردم قسمت شده است و شمار اندكى از انسان ها از آن بهره مندند و رزقى از آن نصیب آنان نگشته است .
حضرت رضا علیه السلام فرمودند: ایمان یك درجه از اسلام بهتر است و تقوا یك درجه از ایمان . چیزى برتر از یقین به بنى آدم عطا نشده است ؛ ان الایمان اءفضل من الاسلام بدرجة ، والتقوى اءفضل من الایمان بدرجة و لم یعط بنوآدم اءفضل من الیقین . (244)

244-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، باب النوادر، ص 284، ح 104.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:37
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

بى تردید قرآن از آغاز تا فرجام نزول حق است ؛ و بالحق اءنزلناه و بالحق نزل (242) و ضرورتا باطل از حق جداست . اگر از عترت چیزى مباین و مخالف قرآن سرزند، ضرورتا از قرآن جدا مى شوند و بطلان این افتراق و جدایى واضح است ؛ چنان كه ضرورت تلازم جدایى ناپذیرى قرآن و عترت روشن است . پس اگر افتراق باطل باشد تالى قیاس مقدم آن ، یعنى سر زدن چیزى از عترت كه مخالف با قرآن باشد نیز باطل است بیان تلازم : اگر چیزى از عترت صادر شود كه با قرآن مخالف باشد، باید میان قرآن و عترت جدایى باشد، ولى با استناد به حدیث ثقلین ، تالى باطل است ؛ یعنى جدایى نیست . پس قطعا مقدم هم باطل مى شود؛ یعنى از عترت طاهره علیهم السلام سخنى مخالف با قرآن صادر نمى شود.
از این رو، حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر روایات با قرآن مخالف باشد، من آن را تكذیب مى كنم ؛ اذا كانت الروایات مخالفة للقرآن ، كذبتها . (243) این حدیث را هنگامى بیان فرمودند كه ابو قره در بحث امتناع رؤ یت خداوند به حضرت علیه السلام گفت : پس شما روایات را تكذیب مى كنید؟ و ابو قره و مثل او این مطلب را نمى دانست .
همتا و مصاحب قرآن همان انسان معصوم ، یعنى عترت طاهره علیهم السلام هستند، نه روایات . زیرا روایات چون قرآن معصوم و بى خطا نیستند تا صلاحیت آن را داشته باشند كه همتاى قرآن باشند و غیر معصوم مصاحب معصوم نمى شود. زیرا لازمه ى معیت معیارى است كه زمینه ى آن را فراهم آورد و جامعى لازم است كه دو همراه در آن جمع شوند.
پس اگر روایات از دس و تحریف مصون نباشند، با قرآنى كه از هر جهت مصون و محفوظ است ، نمى تواند همراه باشند؛ اما عترت پیراسته از آلودگى هایى چون جهل و انحراف و طغیان و سهو نسیان كه به واسطه ى عنایت خداوند سبحان به این مقام رسیده اند، شایستگى همتایى قرآن را دارایند. چنان كه قرآن نیز همتاى آن هاست و هرگز چیزى كه مباین و مخالف قرآن باشد، از آن ها سر نمى زند. زیرا معصوم علیه السلام صراحتا روایاتى را كه با قرآن مخالف است ، دروغ مى شمارد. چون در بعضى از روایات دست برده شده است .
نیز همان گونه كه دس و جعل به قرآن علمى راه ندارد، به قرآن عینى یعنى امام معصوم علیه السلام نیز نفوذ نمى كند.
بنابراین ، چنین روایاتى قطعا از امام معصوم علیه السلام صادر نشده است . زیرا آنچه با قرآن مباین است ، قطعا با عترت طاهره نیز مباین است و به علت یگانگى ملاك و معیت و تضاد، ضد یكى از دو همراه ضد دیگرى نیز هست . پس آنچه ضد قرآن است ، با عترت طاهره نیز ضدیت دارد، حتى اگر ظاهرا به ایشان منتسب باشد.
همچنین شدنى نیست چیزى كه با یكى از دو امرى كه داراى تمام وجوه اشتراك حقیقى هستند، ضدیت داشته باشد، ولى با امر دوم ضد نباشد؛ با آن كه ملاك اشتراك آن ها هم محفوظ است . چنان كه قرآن و عترت طاهره علیهم السلام نیز واجد كلیه ى وجوه اشتراك حقیقى هستند و همواره این ملاك اشتراك در میان آن ها هست . پس نمى شود آنچه ضد قرآن است ، با عترت طاهره علیه السلام موافق و همراه باشد.

242-سوره ى اسراء، آیه ى 105.
243-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التوحید، ص 16، ح 7.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:35
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت رضا علیه السلام به بعضى از لوازم همراهى قرآن و عترت طاهره چنین اشاره مى كند: كسى كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند، به صراط مستقیم هدایت یافته است ؛ من رد متشابه القرآن الى محكمه هدى الى صراط مستقیم . سپس مى فرمایند: در روایات ما نیز چون قرآن ، متشابه و محكم هست . پس باید متشابه آن را به تحكیم آن برگردانید و بدون توجه به محكمات از متشابهات پیروى نكنید، وگرنه گمراه مى شوید؛ ان فى اءخبارنا متشابها كمتشابه القرآن و محكما كمحكم القرآن ، فردوا متشابهها الى محكمها و لا تتعبوا متشابهها دون محكمها فتضلوا . (239)
قرآن از متشابهاتى در سایه ى محكمات ام الكتاب تركیب یافته است و حكمت آن بر بسیارى پوشیده است و با فرض آن كه عترت طاهره و سنت ایشان همراه قرآن است ، پس باید روایات ایشان نیز از این حكمت برخوردار باشد.
همان گونه كه فهم قرآن شرایط زمینه ساز و موانعى بازدارنده دارد، شناخت سنت نیز نیازمند اسبابى است كه زمینه ى شناخت را فراهم آورد و نیز موانعى دارد كه از راه شناخت را مى بندد كه از این موانع به قفل هاى قلب یاد مى شود؛ چنان كه بعضى از قرآن بعض دیگر را تفسیر مى كند و بعضى به وسیله ى بعض دیگر سخن مى گوید، بعضى از سنت نیز بعض دیگر را تصدیق مى كند و چنان كه سنت عهده دار تفسیر قرآن است ، پس از عرضه ى سنت به قرآن ، قرآن نیز آن را تاءیید كرده ، و آن را استوار مى سازد. چون قرآن ترازوى عدالتى است كه خداوند آن را از پیش رو و پشت سر نگهبانى فرموده است .
از این رو جعل و افترا و تحریف به آن راه ندارد. زیرا قرآن سخنى نیست كه از سوى غیر خدا به دروغ بافته شده باشد؛ برخلاف سنت كه جعل و افترا و تحریف در آن راه دارد. چنان كه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در سرزمین منى خطبه اى خواند و فرمود: اى مردم ، آنچه از من به شما رسید، در صورتى كه با كتاب خدا موافق بود، من آن را گفته ام و آنچه مخالف كتاب خدا بود، من نگفته ام ؛ اءیها الناس ما جاءكم غنى یوافق كتاب الله فاءنا قلته ، و ما جاءكم یخالف كتاب الله فلم اءقله . (240) زیرا ظاهر كلام آن است كه جعل و تحریف در سنت شدنى است ، به خلاف قرآن كه تحریف و جعل در آن راه ندارد.
علت این كه آنچه مخالف و مباین با قرآن باشد، گفتار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و نیز گفتار هیچ یك از عترت طاهره نیست ، آن است كه اختلاف و تباین میان كلام قرآن و كلام معصوم علیه السلام سبب جدایى ایشان علیهم السلام از قرآن و نیز جدایى قرآن از ایشان علیهم السلام مى گردد، در حالى كه این دو قرآن و عترت هرگز از یكدیگر جدا نمى شوند. زیرا آنچه با حق مباین است ، قطعا باطل است ؛ فماذا بعد الحق الا الضلال . (241)

239-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 307، ح 5.
240-بحار، ج 2، ص 242، ح 39.
241-سوره ى یونس ، آیه ى 32.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:40
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

اكنون كه تفاوت جوهرى تدبر در قرآن و گویا ساختن آن روشن گردید، تمایز تفسیر شخص تدبر كننده در قرآن و تفسیر امام معصوم علیه السلام كه قرآن را به سخن در مى آورد، نیز روشن مى شود. چون متدبر، قرآن را با اسم و رسم كه تنها نشانى از امور عرضى است و نیز نشانه هایى كه غالبا ظن آور است ، محتواى قرآن را تفسیر مى كند؛ اما استنطاق كننده ، قرآن را از طریق حد منطقى كه خبر از جنس و فصل ذاتى مى دهد، و نیز مقومات فاعلى و علت هاى هستى بخش كه یقین آورند، قرآن را تفسیر مى كند.
حسن بن على علیه السلام مى فرماید: ما حزب پیروز خدا و عترت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و اهل بیت پاك ایشان هستیم . ما یكى از ثقلین هستیم كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در امتش وا نهاد، همراه كتاب خداییم كه تفصیل هر چیزى در آن است و از پیش رو و پشت سر باطل به آن راه نمى یابد.
پس در تفسیر آن باید به ما اطمینان كنید، ما تاءویل آن را با گمان دریافت نمى كنیم ، بلكه به حقایق آن یقین داریم . پس از ما پیروى كنید كه طاعت ما واجب است . زیرا كنار اطاعت خداوند و رسولش بیان شده است ؛ نحن حزب الله الغالبون و عترة رسول الله الاءقربون ، و اءهل بیته الطیبون الطاهرون ، و اءحد الثقلین الذین خلفهما رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فى اءمته ، والتالى كتاب الله الذى فیه تفصیل كل شى ء، لا یاءتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه . فالمعول علینا فى تفسیره ، لا نتظنى تاءویله ، بل نتقین حقائقه ؛ فان طاعتنا مفروضة اذ كانت بطاعة الله عز و جل و رسوله مقرونة ... . (238)
راز حفظ قرآن از راه یافتن باطل به آن از هر طرف ، آن است كه خداى متعالى از پیش روى قرآن و نیز از پس آن ، مراقب است تا این كه بداند فرو فرستندگان قرآن رسالت پروردگارشان را مى رسانند چنان كه بحث آن گذشت و راز یقین عترت طاهره به همه ى جزئیاتى كه در قرآن آمده است ، همان معیت مطلقه اى است كه مقتضاى آن جدایى ناپذیرى قرآن از عترت طاهره در هر درجه اى از درجات قرآن است . چنان كه عترت طاهره نیز در هیچ جایگاهى از قرآن جدا نمى شود. از این رو به آنچه در قرآن آمده است ، با علم آشكار آگاهى دارند و از آن بدون هیچ تردیدى خبر مى دهند.
بنابراین باید در فهم قرآن و تفسیر آن به عترت طاهره تكیه كرد و در تاءویل و سؤ ال از باطن قرآن نیز به ایشان اطمینان داشت . اقتضاى معیت آن است كه با سنت عترت طاهره ، همان گونه رفتار شود كه با همه ى شئون قرآن كریم معامله مى شود؛ بدین معنا كه در فهم آثار ایشان به قرآن رجوع كرده ، كلمات ایشان به قرآن عرضه شود، تا مخالف و مباین با آن نباشد و تبیین و تاءویل و تفسیر به مخالفت و تباین با آن نینجامد. چون مباین قرآن باطل است و قطعا كسى كه هر جا حق باشد، او نیز هست به گرد حق مى چرخد گوینده ى این كلام نمى تواند باشد. چون باطل ضد حق است .

238-بحار,ج43,باب17,ص359,ح2.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:35
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت رضا علیه السلام براى اثبات این كه عترت طاهره علیهم السلام وارثان قرآن و برگزیدگان الاهى و كسانى هستند كه در تقسیم غنایم كنار خداوند و حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم سهم مى برند، به آیات متعددى استدلال فرمودند؛ مانند: انما غنمتم من شى ء فاءن لله خمسه و للرسول و لذى القربى (231) و نیز در برابر اطاعت مردم از ایشان با خدا و رسول به آیه ى : اءطیعوا الله و اءطیعوا الرسول و اءولى الاءمر منكم (232) و در تساوى ولایت خداوند و رسول صلى الله علیه و آله و سلم و عترت طاهره علیهم السلام به آیه ى : انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤ تون الزكوة و هم راكعون (233) استناد كرده است .
آرى شگفت آور است كه خداوند نعمت هاى بزرگى بر اهل این بیت عطا كرده است ؛ هنگامى كه سخن از صدقه به میان مى آید، خداوند خود و رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و اهل بیت ایشان را از بهره بردن از صدقه منزه مى داند و مى فرماید: انما الصدقات للفقراء.... (234) پس ‍ مباحث پیش گفته توضیحى براى این كلمات نورانى رضوى است كه درود خدا و ملائكه اش بر گوینده ى آن ها باد.
از آن رو كه پرسشگرى از قرآن نسبت به تدبر در آن امتیاز دارد و نیز تدبر كننده در آن صرفا مانند شنونده است و توان سخن گویى با قرآن و گویا ساختن آن را ندارد و نیز گویا كننده ى قرآن فقط شنونده نبوده ، بلكه با آن گفت و گو و مشورت مى كند، با آن سخن مى گوید و از آن مى پرسد و پاسخ مى طلبد.
مشكلات را بر آن عرضه داشته ، تقاضاى حل آن ها را مى كند، از فضل آن مساءلت كرده ، به آن چنگ مى زند و از آن پس درجه به درجه با آن بالا مى رود، تا آن كه همراه با یكدیگر به سر منشاء خود باز گشته ، به سوى خداى متعالى بالا مى روند و هر دو با هم در هر چه كه از آن پدید آمدند، ناپدید مى گردند؛ چنان كه مقتضاى معیت مطلقه اى كه از جدایى در هر مرتبه از مراتب نزول و صعود ابا دارد، چنین است .
نیز روشن گردید كه تدبر در قرآن براى سایر مردم شدنى است ، اما گویا ساختن آن براى آن ها شدنى نیست ؛ بلكه گویا سازنده ى آن همان انسان كامل معصوم علیه السلام است .
با این مقدمه ، روشن مى شود كه اولا ضرورتا مردم به ایشان نیازمندند؛ ثانیا عترت طاهره كه كامل ترین مردم اند، وارثان كتاب عزیزند؛ ثالثا ایشان اهل ذكر هستند كه بر مردم واجب است از ایشان بپرسند؛ رابعا ایشان پیشى گیرندگان در نیكى ها السابقون بالخیرات هستند و مانند این اوصاف كامل كه خداوند در كتاب خود شمار اندكى از انسان ها را با آن ها ستوده است .
حضرت رضا علیه السلام مصادیق آن را در این فرمایش بیان كرده اند: ما اهل ذكر هستیم و مردم باید از ما بپرسند؛ نحن اءهل الذكر و نحن المسؤ ولون . وشاء مى گوید: به حضرت علیه السلام گفتم : پس شما سؤ ال شوندگان هستید و ما سؤ ال كنندگان ؟ حضرت فرمودند: آرى . گفتم : پس بر ما واجب است كه از شما بپرسیم ؟ حضرت فرمودند: آرى ، گفتم : آیا بر شما واجب است كه به ما پاسخ مى دهیم ، وگرنه ، نه . آیا این سخن خداوند را نشنیده اى كه این عطاى ماست ؛ آن را بى شمار ببخش یا نگه دار؛ لا، ذاك الینا، ان شئنا فعلنا و ان لم نشاء لم نفعل ، اءما تسمع قول الله تبارك و تعالى : هذا عطاؤ نا فامنن اءو اءمسك بغیر حساب . (235)
این فرموده ى حضرت اگر بخواهیم پاسخ مى دهیم ، وگرنه ، نه كاشف از اختیار ایشان است كه در غیر حوزه ى بیان احكام و تكلیف است . زیرا در این مورد جایى براى اختیار نیست و تعلیم و امر به معروف و نهى از منكر بر ایشان واجب است . چنان كه از استشهاد ایشان به این فرموده ى خداوند: هذا عطاؤ نا روشن مى شود. چون آیه به عطایاى استحبابى نظر دارد كه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم میان منت نهادن و اعطا و میان منت نگذاردن و امساك مخیر است ؛ ولى در اصل حكم و بیان رسالت چنین اختیارى ندارند و ابلاغ رسالت بر ایشان واجب است .
همچنین حضرت رضا علیه السلام مصادیق سایر اوصاف كمالى را كه قبلا اشاره شد، بیان فرمودند. احمد بن عمر در مورد این آیه ین ثم اءورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا (236) از ایشان پرسید، حضرت در پاسخ فرمودند: فرزندان فاطمه علیها السلام ، و پیشى گیرنده به خیرات و نیكى ها امام است و نیز میانه رو كسى است كه امام را مى شناسد، ظالم به خویشتن كسى است كه او را نمى شناسد؛ ولد فاطمة علیها السلام ، و السابق بالخیرات الامام و المقتصد العارف بالامام و الظالم لنفسه الذى لا یعرف الامام . (237)

231-سوره ى اءنفال ، آیه ى 41.
232-سوره ى نساء، آیه ى 59.
233-سوره ى مائده ، آیه ى 55.
234-سوره ى توبه ، آیه ى 60؛ مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2، كتاب الاحتجاجات ، ص 120، ح 10.
235-سوره ى ص ، آیه ى 39؛ مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 350، ح 129.
236-سوره ى فاطر، آیه ى 32.
237-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 366، ح 164.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:30
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

عترت طاهره علیهم السلام رازهاى نهانى قرآن را مى دانند و بر گویا ساختن اخراج غیب آن به شهادت توانمندند. زیرا جایگاه ایشان همان برترین جایگاه قرآن است و از تمایز میان فهم قرآن از طریق تدبر و درك آن از طریق استنطاق ، معناى فرموده ى حضرت رضا علیه السلام روشن گردد.
در جلسه اى ماءمون از حاضران پرسید: معناى آیه ى : ثم اءورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا (227) را براى من بازگو كنید. علما در پاسخ او گفتند: منظور خداوند همه ى امت است . ماءمون گفت : اى ابا الحسن شما چه مى گویید؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند: سخن آنان را نمى پسندم ، بلكه مى گویم : مراد خداى بزرگ از این آیه عترت طاهره اند؛ لا اءقول كما قالوا، و لكن اءقول : اءراد الله تبارك و تعالى بذلك العترة الطاهرة .
ماءمون گفت : چگونه مراد عترت باشد، بدون در نظر گرفتن امت ؟ حضرت رضا علیه السلام پاسخ دادند: اگر امت مراد باشد، باید همه آنان به بهشت بروند. به دلیل فرموده ى خداوند؛ برخى از آنان بر خود ستم مى كنند و برخى دیگر میانه رو و گروه سومى به توفیق الاهى جزو پیشتازان صحنه هاى زیبایى ها هستند، این است همان تفضل بزرگ . سپس ایشان را در بهشت قرار داد و بهشت قرار داد و فرمود: باغ هاى جاویدانى كه در آن در آیند. پس وراثت تنها براى عترت طاهره است ؛ لو اءراد الاءمة لكانت باءجمعها فى الجنة لقول الله : فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن الله ذلك هو الفضل الكبیر (228) ثم جعلهم فى الجنة فقال عز و جل : جنات عدن یدخلونها فصارت الوراثة للعترة الطاهرة لا لغیرهم .
سپس حضرت رضا علیه السلام فرمودند: ایشان كسانى هستند كه خداوند آنان را در كتابش چنین مى ستاید: انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس ‍ اءهل البیت و یطهركم تطهیرا . (229) و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم درباره ى آنان فرمود: من دو چیز گرانبها میان شما وا مى گذارم ؛ كتاب خدا و اهل بیتم ، این دو هرگز از یكدیگر جدا نمى گردند تا بر كنار حوض نزد من آیند. پس مراقب باشید كه پس از من چگونه با این دو رفتار خواهید كرد.
اى مردم ، شما به ایشان علم نیاموزید. زیرا اینان از شما داناترند؛ هم الذین وصفهم الله فى كتابه ، فقال : انما یرید الله ... و هم الذین قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم : انى مخلف فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى اءهل بیتى ، لن یفترقا حتى یردا على الحوض ، اءنظروا كیف تخلفونى فیهما، یا اءیها الناس لا تعلموهم فانهم اءعلم منكم ... .
در پایان حضرت رضا علیه السلام فرمود: خداى عزیز جبار در كتاب محكمش عترت را بر مردم برترى داده است ؛ ان الله العزیز الجبار فضل العترة على سائر الناس فى محكم كتابه . ماءمون گفت كجاى كتاب خدا آمده است ؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند: در این فرموده ى خداى متعالى : ان الله اصطفى ادم و نوحا و ال ابراهیم و ال عمران على العالمین * ذریة بعضها من بعض ... . (230)

227-سوره ى فاطر، آیه ى 32.
228-سوره ى فاطر، آیه ى 32.
229-سوره ى احزاب ، آیه ى 33.
230-سوره ى آل عمران ، آیات 33 - 34؛ مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2، كتاب الاحتجاجات ، ص ‍ 114، ح 10.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:25
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

عترت طاهره كسانى هستند كه بر گویا ساختن قرآن و شنیدن نجواى آن و آگاهى بر باطن پنهان آن توانمندند و مفسران و مترجمان حقیقى قرآنند و بر مردم واجب است كه چون قرآن ، به ایشان نیز رجوع كنند. چون این دو معصوم و قرآن هرگز از یكدیگر جدا نمى گردند.
از این رو حضرت على علیه السلام مى فرماید: كجا مى روید و چگونه باز گردانده مى شوید، در حالى كه علم ها استوار و نشانه ها آشكار و چراغ هاى روشن بر پاست ؟ چنین سرگردان به كجا مى روید؟ چرا سرگشته و متحیرید، در حالى كه عترت پیامبرتان در میان شما هستند و آنان زمام هاى حق و پرچم هاى دین و زبان هاى صدق هستند؟ پس آنان را در بهترین جایگاه قرآن جا دهید و چون تشنگان سوزان بر این چشمه ها هجوم آورید؛ فاءین تذهبون و اءنى تؤ فكون و الاءعلام قائمة و الآیات واضحة و المنار منصوبة ؟ فاءین یتاه بكم ؟ و كیف تعمهون و بینكم عترة نبیكم و هم اءزمة الحق و اءعلام الدین و اءلسنة الصدق ؟ فاءنزلوهم باءحسن منازل القرآن و ردوهم ورود الهیم العطاش . (226)
راز انحصار عترت طاهره علیهم السلام در مترجم و گویا گر بودن قرآن آن است كه میان درجات قرآن امتیازاتى هست ، ولى منزلت عترت طاهره علیهم السلام بهترین جایگاه قرآن است . زیرا درجات قرآن عبارت است از بالاترین مرتبه یعنى پیشگاه خداوند حكیم علیم تا پایین ترین مرتبه یعنى عالم لفظ. عبارت عربى آن نیكو است ، ولى به ناچار میان مراتب آن تفاوت هایى است ؛ به گونه اى كه بالاترین مرتبه نیكوترین آن است . زیرا به خداوند علیم حكیم نزدیك تر است .

226-نهج البلاغه,خطبه ی87.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:19
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 چنان كه گذشت گویا كننده ى قرآن علمى باید خود قرآن عینى باشد تا به سخن در آوردن قرآن براى او آسان بوده ، توان شنیدن مناجات قرآن و گوش ‍ دادن حدیث نفس را داشته باشد و این قرآن عینى همان عترت طاهره اى هستند و هنگامى كه مردم هدایت را پیرو خواهش هاى نفس كردند، آنان خواهش هاى نفس را فرمانبردار هدایت ساختند و زمانى كه مردم قرآن را تابع راءى خود كردند، آنان اندیشه ى خود را پیرو قرآن ساختند.
قرآن در عین حال كه با تدبر كنندگانش با ظاهرى سخن مى گوید كه برایشان حجت است ، باطن خود را در برابر آنان خاموش مى گذارد. پس ناچار باید مترجمى داشته باشد كه آن را گویا ساخته ، باطنش را از غیب به شهادت در آورد. از این رو حضرت على علیه السلام مى فرماید: این قرآن خط پنهانى است در میان دو جلد كه با زبان سخن نمى گوید و باید مترجمانى داشته باشد و فقط مردانى هستند كه از آن سخن مى گویند...؛ هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین ، لا ینطق بلسان ، و لابد له من ترجمان ، و انما ینطق عنه الرجال ... . (224) مراد امام علیه السلام رد حجیت ظاهر قرآن نیست ، وگرنه براى دشمنان از قرآن دلیل و حجت نمى توان آورد.
افزون بر آن كه رد حجیت ظاهر با این سخن قرآن ناسازگار است كه تدبر در آن و استنباط از آن را روا شمرده است و خبر مخالف قرآن پذیرفتنى نیست ، چنان كه از حضرت رضا علیه السلام نقل خواهد شد. پس مراد امام على علیه السلام آن است كه بعضى از مطالب قرآن آشكار است و با تدبر، آن ها را مى توان دریافت ، ولى بعضى دیگر ظهور ندارد و در بطن آن است و تنها از طریق گویا ساختن قرآن به آن ها مى توان رسید و این گویا ساختن تنها در توان مفسران الاهى یعنى انسان كامل معصوم است ؛... این قرآن است ؛ پس ‍ آن را به سخن در آورید و هرگز سخنى نمى گوید، ولى من از آن به شما آگاهى مى دهم ؛ ... ذلك القرآن فاستنطوه و لن ینطق و لكن اءخبركم عنه . (225)

224-نهج البلاغة ، خطبه ى 125.
225-نهج البلاغة ، خطبه ى 158.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 7:16
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

شدت نورانیت و تلاءلؤ قرآن است كه مردم ، تنها از پشت حجاب و پرده ى الفاظ و مفاهیم و صورت هاى ذهنى و امثال آن به قرآن مى توانند بنگرند. از این رو به ملاحم و اخبار غیبى مستور در باطن آن آگاهى ندارند. زیرا آگاهى بر این مطالب در گرو عبور از مرحله ى تدبر و رسیدن به مرحله ى به سخن در آوردن قرآن است و چگونه این عمل برایشان میسر شود؟
از طرف دیگر، آگاهى از باطن قرآن ، در گرو پایین آمدن قرآن از مقام سر به جایگاه ظهور و سخن گفتن از آن چیزى است كه در نهان خود دارد؛ چگونه نااهل به این حقیقت راه مى یابد؟
سبب این حجاب فاصله ى شدت نورانیت قرآن و ضعف عقل هاى مردمى است كه نهایت بهره ى ایشان از قرآن ، تدبر در آن است و از به سخن در آوردن قرآن كه در گرو طهارت است ، بهره اى ندارند. زیرا ظاهر قرآن زیبا و منظم است و با تدبر فهمیده مى شود، ولى باطنش عمیق و دور از دسترس ‍ است ؛ مگر این كه قرآن را به سخن در آورد. با این حال ، عمق باطن آن از تدبر در ظاهر زیبایش و استدلال به آن مانع نمى شود. امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: اى پرسشگرى كه از صفات خداوند پرسیدى ، بنگر به آنچه قرآن از صفات خداوند والا به تو مى نمایاند؛ به آن اقتدا كن و از نور هدایتش بهره جو؛ فانظر اءیها السائل ، فما دلك القرآن علیه من صفته تعالى فائتم به و استضى ء بنور هدایته . (218) چون اقتدا به معانى قرآن نشانه ى حجیت ظاهر آن و نیز امكان تدبر در آن استنباط ظواهر آن از قرآن است .
از این رو، مردم را به اندیشیدن در آن فرا مى خواند؛ قرآن را بیاموزید كه آن بهترین سخن است و در آن بیندیشید كه آن بهار قلب هاست و از نورش شفا جویید كه آن شفاى سینه هاست ؛ آن را نیكو بخوانید كه سودمندترین قصه هاست ؛ ... و تعلموا القرآن فاءنه اءحسن الحدیث و تفقهوا فیه . فانه ربیع القلوب ، و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و اءحسنوا تلاوته فانه اءنفع القصص . (219)
چنان كه مردم را به بهره بردن از نصایح آن و هدایت به وسیله ى آن و گوش ‍ فرا دادن به سخنان صادق آن تشویق مى كند؛ بدانید كه قرآن نصیحت كننده اى بى غرض ، و هدایت گرى دور از گمراه ساختن و سخنگویى صادق است . هیچ كس با آن همنشین نمى گردد، مگر آن كه چیزى به او افزوده یا چیزى از او كم شود: زیاده اى در هدایت و كاستى در ضلالت ...؛ و اعلموا اءن هذا القرآن هو الناصح الذى لا یغش و الهادى الذى لا یضل والمحدث الذى لا یكذب و ما جالس هذا القرآن اءحد الا قام عنه بزیادة اءو نقصان ؛ زیادة فى هدى اءو نقصان من عمى ... . (220)
از آن جا كه تدبر در قرآن مورد ترغیب و نیز استنباط احكام از قرآن براى مردم شدنى و پسندیده است ، حضرت على علیه السلام امام حسن و امام حسین علیه السلام و همه ى فرزندان و اهل خود و هر كه را سخنانش به او برسد، به تقواى الاهى و نظم در امور (221) و اصلاح میان افراد و عمل به قرآن سفارش مى كند؛ عملى كه بستگى به تدبر و استنباط احكام از آن دارد؛ خدا را خدا را درباره ى قرآن رعایت كنید، مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشى گیرند؛ و الله الله فى القرآن ، لا یسبقكم بالعمل به غیركم . (222)
آرى ، میزان فهم با تدبر در قرآن كم تر از میزان فهم به وسیله ى پرسشگرى از آن است . زیرا متدبر بیش از آن چه از غیب به شهادت جوشیده است ، بهره نمى برد، در حالى كه پرسشگر قرآن ، آنچه را در گنجینه ى غیب است ، تا عالم شهادت استنباط و بیرون مى كشد، به گونه اى كه او غیب را مى بیند و دیگران نمى بینند. چون قرآن تنها با كسى كه توانایى سخنگویى با آن را داشته ، سخنانش را مى شنود، پنهانى سخن مى گوید و مخفیانه نجوا مى كند.
هر چند قرآن با كسانى كه داراى شرایط تدبر و نیز فاقد موانع آن هستند، با ظاهرى زیبا سخن مى گوید، ولى باطن عمیق آن در برابر ایشان خاموش ‍ بوده ، سخن تازه اى نمى گوید و باب این حدیث تازه را تنها با كسانى مى گشاید كه آن را به سخن در آورند؛ یعنى قرآن با هر كه قدرت و صلاحیت آن را داشته باشد كه باطن پنهان آن را به سخن در آورد، سخن مى گوید. از این جهت امیر المؤ منین علیه السلام قرآن را چنین مى ستاید:... قرآن امر كننده و نهى كننده است . خاموش و سخنگو و حجت خدا بر خلق اوست ؛ فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق ، حجة الله على خلقه ... . (223)

218-نهج البلاغة ، خطبه ى 19، خطبه ى اشباح .
219-نهج البلاغة ، خطبه ى 110.
220-نهج البلاغة ، خطبه ى 176.
221-گفتنى است : مراد از نظم در امور، شناختن امام بر حق و سامان دادن جامعه ى اسلامى بر پایه ى فرهنگ امامت است . زیرا در سخنان دیگرى از اهل بیت علیهم السلام این گونه آمده است : الامامة نظام الامة . بنابراین ، نباید سخنان آن بزرگ رهبر الاهى را به امرى كوچك و انتظام امور عادى زندگى تفسیر كرد؛ گر چه چون كه صد آمد، نود هم پیش ماست ، یعنى اگر نظام امامت حكمفرما شد و در سایه ى آن ، احكام و آیین راستین آسمانى عملى شد، نظم در امور فردى و جمعى جامعه پدیدار مى شود ویراستار.
222-نهج البلاغة ، نامه ى 47 وصیت امام على علیه السلام به حسنین علیه السلام .
223-نهج البلاغة ، خطبه ى 183.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 6:55
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن مانند انسان بسیار خردمندى است كه اسرار گونه گونى را در درون دارد و آن ها را تنها براى خواصى از یاران رازدارش آشكار مى كند و با مردم تنها درباره ى بعضى از مسائل سودبخش به حال آنان سخن مى گوید و مردم نیز به همان اندازه كه سخن گفته است ، بهره مند مى شوند؛ در حالى كه از باطن وى غافلند و نمى دانند كه در گنجینه ى سینه او چیست ؛ ولى اصحاب سر مى دانند كه وى حامل اسرارى است .
از این رو پى در پى از او مى پرسند تا آن چه را در باطن دارد، آشكار كند و ضمیر را از غیب به سوى شهادت بیرون آورد یا یارانش را به سمت باطنش ‍ ره بنماید و آنان را از ظاهر به باطن سیر دهد و از عالم شهادت به عالم غیب بالا برد، تا آن كه بر نهان ضمیرش آگاهى یابند.
آنگاه با كمك گرفتن از آگاهى هاى پیشین سؤ الات دیگرى را بازگو مى كنند و آن معلومات را نردبانى براى رسیدن به مجهولات قرار مى دهند و هم چنان به این سیر ادامه مى دهند تا باطن آن را چون ظاهرش و سیرتش را مانند صورتش و قلبش را چون قالبش و تاءویلش را مانند تفسیرش و متشابهش را مثل محكمش و غیبش را نظیر شهادتش بشناسند.
تفاوت بنیادین فهم قرآن به وسیله ى تدبر در آن و نیز فهم آن به واسطه ى استنطاق در این نكته نهفته است . چون متدبرى كه توان به سخن در آوردن را ندارد، چون تشنه اى است كه فقط قدرت استفاده از آب چشمه ى جارى بر روى زمین را دارد، ولى توان دستیابى به سایر آب هاى زیر زمینى را ندارد؛ بر خلاف پرسشگر كه مانند تشنه اى است كه به خزینه هاى آبى زمین آگاه است و از طریق آگاه است و از طریق حفر آن ، آب زیر زمینى را بر روى زمین آورده ، آب راكد را جارى مى سازد و موجودات زنده ى زمین را با آن سیراب مى كند.
از آنجا كه میان ظاهر جارى و باطن پنهان پیوند كاملى هست ، متدبرى كه قدرت پرسش گرى ندارد، به فكر خودش نمى تواند بسنده كند و از پرسش ‍ گر و استنباط كننده ى توانمند روى گرداند و از او بهره نبرد، چنان كه بعدا روشن خواهد شد.
ریشه تفاوت در آن است كه قرآن مجید مردم را به تدبر در خود فرا مى خواند و به آن تشویق مى كند، چنان كه ترك تدبر را نكوهیده ، دورى از قرآن را سرزنش مى كند؛ اءفلا یتدبرون القران اءم على قلوب اءقفالها . (216) از این آیه بر مى آید: قلبى كه از جهل و گناه و دیگر قفل ها پیراسته باشد، بر تدبر در قرآن توانمند است .
گفتنى است : قرآن عینى و امام معصوم علیه السلام از قرآن علمى و نیز قرآن عملى از ایشان جدا نیست . امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: قرآن با مردم سخن نمى گوید و مردم نیز قدرت سخنگویى با او را ندارند؛ تنها كسى كه بر این امر قدرت دارد و قرآن نیز با او سخن مى گوید، همان امام معصوم علیه السلام است ؛ خداوند، هنگامى رسول خدا را براى هدایت مردم فرستاد كه از حضور پیامبران زمان زیادى گذشته بود و ملت هاى جهان به خواب طولانى فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، محتواى رسالت او براى مردم تصدیق كتاب هاى آسمانى پیش بود و نورى كه باید از آن پیروى كنند، همان نور قرآن است .
پس ، آن را به سخن آرید، گر چه هرگز با زبان عادى سخن نمى گوید؛ اما من از سوى شما را آگاه مى سازم : بدانید در قرآن علوم آینده و اخبار گذشته ، داروى بیمارى ها و نظم و حیات اجتماعى شما بیان شده است ؛ اءرسله صلى الله علیه و آله و سلم على حین فترة من الرسل ، و طول هجعة من الاءمم و انتقاض من المبرم ، فجاءهم بتصدیق الذى بین یدیه ، والنور المقتدى به . ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ینطق ، و لكن اءخبركم عنه : اءلا ان فیه علم ما یاءتى ، و الحدیث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بینكم . (217)
ظهور كلام حضرت علیه السلام در این است كه قرآن مقتداى نورانى است و تاریكى در آن راه ندارد، ولى به جهت شدت نورانیت و اشراقش ، انسان ها توان نظر كردن كامل در آن را ندارند، مگر انسان كامل معصوم علیه السلام كه میان او و خداوند سبحان عود نورى وجود دارد.

216-سوره ی محمد صلی الله علیه وآله وسلم,آیه ی24.

217-نهج البلاغه ، خطبه ى 158.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 6:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته