گفت:می خوام برات یه یادگاری بنویسم.گفتم کجا؟گفت:روقلبت گفتم مگه می تونی؟ گفت:آره سخت نیست.گفتم باشه.بنویس تاهمیشه یادگاری بمونه.یه خنجربرداشت.گفتم:این چیه؟ گفت:هیسسسسسسس.ساکت شدم.خنجرروبرداشتوباتیزی خنجرنوشت: دوست دارم دیوونه اون رفته.کجا؟نمی دونم.اماهنوززخم خنجرش یادگاری روقلبم مونده دوست دارم دیوونه
نگو بار گران بوديم ورفتيم .نگو نامهربان بوديم ورفتيم .اخه اينها دليل محکمي نيست. بگو با ديگران بوديم و رفتيم
نفس، پژمرده در تنگ گلو يم......؟ شده زنجيره غم ، هر تا رمو يم......؟ نمي دا نم گناه از کيست ؟ از چيست؟ خدايا ! درد خود را با که گويم
اگر تو دنيا هيچي هيچي نداشته باشي مطمئن باش سه چيزهميشه مال توست:خداي مهربون/فكراي قشنگ/ وقلب كوچيك من
نیست کسی محرم اسرار من
غیر خدا نیست مدد کار من
بسم الله االرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍوَلِيّاًوَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
خدا یا دوستت دارم
بیشتر از آنکه خودم آن را درک کنم تو می دانی که تورا چگونه دوست می دارم.
قل مراد به رفيقش مي گه من يه تمساح پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ قل مراد مي گه : آره . تازه امشب هم مي خوام ببرمش
سينما
بلوتوث قلبت رو روشن کن
می خوام تمام وجودمو برات سند کنم
.
ها ها ها
فایلش خراب بود
الان می میری ....!