آنكس كه نداند و نداند كه نداند
در جهل مركب ابدالدهر بماند
آنكس كه نداند و بداند كه نداند
لنگان خرك خویش به مقصد برساند
آنكس كه بداند و نداند كه بداند
او را ، خبرش كن كه در جهل نماند
آنكس كه بداند و بداند كه بداند
اسب خرد از گنبد مینا بدواند
.: در محضــــــــر استاد مهــــــــدی طیّب :.
با استناد به احادیثی همچون : حبّ علی بن ابی طالب حسنة لا تضــــــرّ معهــــا سیئة : محبّت علی بن ابی طالب حسنه ایست كه با وجود آن ، هیچ سیئه ای زیان نمی بخشد . 1 و حبّ علی بن ابی طالب یحرق الذّنوب كمـــــا تحرق النّــــار الحطب : محبّت علی بن ابی طالب گناهان را می سوزاند همان گونه كه آتش هیزم را می سوزاند 2 ، برخی دل دادگان به طریقت های عرفانی ، گناه را برای دوستداران امیرالمؤمنین ( ع ) بی ضرر دانسته و ارتكاب آن را برای ایشان بی ایراد تلقّی می كنند .
در این مورد نیز باید توجّه كرد كه اوّلاً اگر محبت ، راستین و تمام عیار باشد ، محال است چنین محبّی ، مرتكب معصیت ، یعنی عملی كه مورد نفرت و انزجار و موجب ناراحتی و آزار محبوب خود ، یعنی امیرالمومنین ( ع ) است ، بشود .
قلب سلطان و فرمانروای وجود انسان است و تمامی وجود انسان تابع و فرمانبر قلب اوست . هركس به موضوعی می اندیشد كه مورد علاقه اوست و كاری انجام می دهد كه دلخواه اوست . بنابراین كسی كه امیرالمومنین ( ع ) قلبش را تصرّف كرده باشد ، همه وجودش در تصرّف آن حضرت قرار می گیرد و جز به آنچه مطلوب و مورد پسند آن حضرت است نمی پردازد .
ثانیاً كثرت معاصی ، سنخیت وجود شخص را با گوهر پاك و مطهّر محبّت و ایمان به خدا و اولیای الهی از بین می برد و سبب می شود كه محبّت و ایمان از وجود شخص رخت بربندد ؛ زیرا به موجب قاعده سنخیت ظرف و مظروف ، هر مظروفی تنها در ظرف همسنخ خودش جای می گیرد و استقرار می یابد و وجود آلوده به لوث گناهان و معاصی ، سنخیتی با محبّت و ایمان به خدا و اولیای خدا ندارد . قرآن كریم در بیان همین حقیقت می فرماید : ثمّ كان عاقبة الّذین اسآءوا السُّوای اَن كذّوا بایات الله و كانوا بها یستهزءون : سرانجام كسانی كه كارهای بد را پی در پی انجام دادند این بود كه آیات خداوند را تكذیب كردند و به مسخره گرفتند . 3
ثالثاً محبّان ناقص نیز بهتر است به جای بسنده كردن به زیان ندیدن ، به سودی كه از راه اجتناب از معاصی عاید می شود همّت گمارند ، و چه سودی بالاتر از این كه از حدّ یك محبّ خطاكار به مرتبه یك شیعه تمام عیار نایل شوند . همان طور كه در احادیث بسیاری كه از پیامبر و ائمّه ( علیهم السلام ) آمده ، شیعه كسی است كه در زندگی پشت سر آن بزرگواران راه سپرده و گام جای گام آنان می گذارد و از اعمال ایشان پیروی می كند 4 . همچون سلمان فارسی كه از رهگذر چنین عملكردی به مقام سلمان منّا اهل البیت : سلمان از ما اهل بیت است 5 ، راه یافت .
امیرالمومنین ( ع ) همان طور كه به شیعیان خویش دستور می دهند كه : احبب الاخوان علی قدر التّقوی : برادرانت را به میزانی كه از پرهیزگاری و تقوی برخوردارند دوست بدار 6 ، خود نیز از بین ارادتمندانشان ، آن كس را بیشتر دوست می دارند كه پرهیزگاری و تقوای بیشتری داشته باشد .
رابعاً مومنی كه به موجب كلام خداوند كه می فرماید : قل اعملوا فسیری الله عملكم و رسوله و المومنون : بگو به عمل بپردازید كه خدا و پیامبرش و مومنان و ائمه ( علیهم السلام ) شما را می بینند 7 ، در تمامی لحظات ، در خلوت و جلوت ، خود را در محضر و منظر پروردگار و پیامبر و امامان ( علیهم السلام ) می داند ؛ چطور ممكن است از آن بزرگواران حیا نكند و در حضور و در برابر آنان دست به سوی اعمال زشت و معصیت آمیز دراز كند ؟
...................................................................
1. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 39 ، ص 266 .
2. همان
3. سوره روم ، آیه 10 .
4. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 68 ، ص 149 – 199 .
5. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 22 ، ص 326 .
6. مجلسی ، بحارالانوار ، ج 74 ، ص 187 .
7. سوره توبه ، آیه 105
مكانیزم مقاومت باكتری «استافیلوكوكوس» در برابر دفاع طبیعی بدن كشف شد.
گروهی از دانشمندان روشی را كه باكتری «استافیلوكوكوس آرئوس» می تواند به كمك آن در برابر دفاع طبیعی بدن انسان مقاومت كند و بدن را آلوده سازد، كشف كردند.
محققان روشی را كشف كردند كه به باكتری «استافیلوكوكوس آرئوس» (Staphylococcus aureus) این امكان را می دهد تا در برابر دفاع طبیعی بدن انسان مقاوم شود و بتواند بدن را آلوده كند.
این دانشمندان با بررسی (No) این مكانیزم را كشف كردند. (No) یك آنتی بیوتیك طبیعی است كه سلول ها برای محافظت از عوامل بیماری زا ترشح می كنند. (No) برای بسیاری از باكتری ها محیطی را ایجاد می كند كه مانع تنفس میكروب ها و در حقیقت موجب می شود كه فرایندهای بیوشیمیایی پایه ای كه امكان رشد این میكروب ها را فراهم می كنند، متوقف شوند.
اكنون این دانشمندان مكانیزمی را شناسایی كرده اند كه باكتری «استافیلوكوكوس آرئوس» به كمك آن در حضور (No) اسید لاكتیك تولید و به این ترتیب تعادل شیمیایی را حفظ می كند كه به این باكتری حتی در محیط محتوی این آنتی بیوتیك نیز، امكان رشد و ادامه حیات را می دهد.
برپایه این مكانیزم، وقتی این باكتری در محیط محتوی (No) قرار می گیرد، آنزیمی را تولید می كند كه مسئول تولید اسید لاكتیك است و همچنین در كنار آن، آنزیم دیگری تولید می كند كه (No) را به تركیبات غیر سمی تبدیل می كند.
در تایید این فرضیه، دانشمندان باكتری های استافیلوكوكوس آرئوس اصلاح شده ای را تولید كردند كه توانایی تولید اسید لاكتیك را نداشتند. در نتیجه این باكتری ها نتوانستند در حضور (No) مقاومت كنند و از بین رفتند.
به گفته این محققان كلونی های باكتری های مقاوم «استافیلوكوكوس آرئوس» در حال حاضر برابر با یك سوم جمعیت جهانی است و آنتی بیوتیك های سنتی نمی توانند پاسخ های موثری را در برابر حمله این باكتری ها ارائه دهند.
بنابراین استفاده از روش های درمانی جدیدی در مبارزه با عفونت های باكتریایی، ضروری است.
"حلم نبوی"
در تاریخ روایت شدهکه عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که اسلام را پذیرفت و رسما در صف مسلمانان قرار گرفت. او دوستى یهودی به نام "زید بن شعبه » داشت. عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زید را به اسلام دعوت مى کرد و عظمت محتواى اسلام را براى او شرح مى داد، ولى زید هم چنان بر یهودى بودن خود پافشارى مى کرد و مسلمان نمى شد.
عبدالله مى گوید: روزى به مسجد النبى رفتم. ناگاه دیدم که زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است. بسیار خرسند شدم. لذا نزدش رفتم و پرسیدم: علت مسلمان شدنت چه بوده است؟ زید گفت: روزی کتاب آسمانى تورات را مى خواندم؛ وقتى به آیاتى که در مورد اوصاف محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود رسیدم، با ژرف اندیشى آنها را خواندم و ویژگى هاى او را که در تورات آمده بود، به خاطر سپردم. با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد روم و او رابیازمایم و بنگرم که آیا او داراى آن ویژگى ها که یکى از آنها "حلم و خویشتن دارى » بود هست یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم. همه آن ویژگى ها را در وجود او یافتم، ولی با خود گفتم تنها یک ویژگى مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم. آن ویژگى حلم و خویشتن دارى او بود؛ چرا که درتورات خوانده بودم: "حلم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن دارى نبینند."
روزى براى یافتن این نشانه در وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم. در مسجد دیدم که عرب بادیه نشینى سوار بر شتر به آنجا آمد. مرد عرب وقتى که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را دید، پیاده شد و گفت: من از میان یکی از قبیله ها به اینجا آمده ام، خشکسالى و قحطى باعث شده که همه گرفتار فقر و تنگدستی شده ایم. مردم آن قبیله مسلمان هستند و امید آن رادارند که به آنها احسان کنى." در این هنگام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از على (علیه السلام) پرسید که آیا از وجوه قبلی چیزى نزد او باقی مانده است یا نه؟ على (علیه السلام) گفت: "نه". پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حیران و غمگین شد. من همان لحظه به محضرش رفتم و عرض کردم: اى رسول خدا! اگر بخواهى با تو خرید و فروش سلف کنم؛ اکنون این مبلغ را به تو مى دهم تا هنگام فصل محصول، همین مقدارخرما به من بدهى. آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت و معامله را انجام داد و پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد.
من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرما مانده بود. در این ایام، روزى به صحرا رفتم. در آنجا محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که درسایه درختى نشسته و هر کدام از یارانش در گوشه اى نشسته اند. من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، گریبانش را گرفتم و او را خطاب قرار دادم و گفتم:" من شما را خوب مى شناسم که مال مردم را مى گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهى و سستى مى کنید. آیا مى دانى که چند روزى به آخر مهلت بیشتر باقی نمانده است؟"
من با کمال بى پروایى این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزى به آخر مهلت باقى مانده بود.) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صداى خشنى شنیدم؛ عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را از نیام برکشیده است. او به من رو کرد و با بکار بردن کلامی ناشایست، گفت: دور باش. در این هنگام، عمر خواست با شمشیر به من حمله کند، اما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از او جلوگیرى کرد و فرمود: " نیازى به این گونه پرخاشگرى نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد». آن گاه به عمر فرمود تا مقدار معینی از خرمائی خاص را به من بدهد. عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد؛ به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادى چیست؟ گفت: چه کنم حلم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) موجب آن شده است، چون تو از نهیب و فریاد خشن من آزرده شدى، او به من دستور داد این مقدار بیشتر به تو دهم، تا از تو دلجویى شود و خوشنودى تو به دست آید.
هنگامى که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم، مجذوب اسلام و اخلاق زیباى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شدم و گواهى به یکتایى خدا، و رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دادم و در صف مسلمانان درآمدم.
در سیره عملى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، صدها نمونه مشابه از این اخلاق نیک و زیبا وجود دارد که هر کدام، نشانگر قطره اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن حضرت است؛ همان گونه که خداوند با تعبیر "و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى"(1) به این مطلب اشاره فرموده است.این شواهد تاریخی از اخلاق نیکو، یکى از راز و رمزهاى مهم پیشرفت اسلام را که بسیار در گسترش آن نقش داشت، روشن می نماید.
(بر گرفته از کتاب "محجه البیضاء"، تألیف: ملا محسن فیض کاشانی، ترجمه محمد رضا عطایی(2))
محققان دریافتند!
ارتباط میان نوشیدن قهوه و كاهش ابتلا به بیماری های زوال عقل
قهوه با جلوگیری از آسیبی که کلسترول به بدن وارد می کند، از خطر زوال ذهن می کاهد.
پیش از این نیز ارتباط نوشیدن قهوه و کاهش خطر آلزایمر مشخص شده بود. سد خونی مغزی، فیلتری است که سیستم اعصاب مرکزی را از مواد شیمیایی خطرناک که در خون حمل می شوند، حفظ می کند. مطالعات نشان داده اند سطوح بالای کلسترول در جریان خون به این مانع صدمه زده و بر اثر این تاثیر، آسیب پذیری مغز نسبت به صدماتی که در ایجاد آلزایمر نقش دارند، افزایش می یابد.
بر اساس مطالعه اخیر کافئین از این اثرات مخرب کلسترول، بر سد مغز و جریان خون، جلوگیری می کند. این نوشیدنی قابل دسترس بوده و قابلیت آن برای تثبیت سد خونی مغزی نشان می دهد که می تواند نقش مهمی در روش های درمانی بر علیه اختلالات نورولوژیک داشته باشد.
