• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1227
تعداد نظرات : 536
زمان آخرین مطلب : 5112روز قبل
دانستنی های علمی
حضرت زهرا
  معرفی كتابفَصُ حِكْمهٍ عصمَتیهٍ فی كَلمهٍ فاطمیهدر تجلیل و تكریم از مقام والای حضرت فاطمه الزهرا صلوات الله علیهااستاد علامه حسن زاده آملی،ترجمه‌ی محمد حسن نائیجی،انتشارات قیام ،79صفحه،قیمت: 300 توماندر رساله برهانی ،عرفانی و قرانی« فَصُ حِكْمهٍ عصمَتیهٍ فی كَلمهٍ فاطمیه» به ابعاد و زوایای شخصیت اسرار امیز و در عین حال ،همه جانبه انسان كامل و معصومی همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها به عنوان مظهر تام لیله القدر و                             ام ّابیها و امّ الائمه و كوثر آفرینش ،پرداخته شده است.لازم به ذكر است جناب علامه حسن زاده املی این كتاب را به مناسبت نخستین كنگره تحلیل و تكریم از مقام حضرت زهرا سلام الله علیها نگاشته اند را به مقام عظمای ولایت و رهبری چنین تقدیم می دارند:«با سلام و تحیّت خالصانه ،و ارادت بی پیرایه،و درود و نوید جاوید،به حضورآن قائد ولیّ وفیّ،و رائد سائس حفیّ،مصداق بارز نَرْفَعُ دَرجات مَنْ نَشاء تقدیم می گردد و عرض می‌شود: یاایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه. دادار عالم و ادم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور داردا.»وصلی جان سوز و فراقی جان كاهسلام بر تو ای رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ،سلامی از طرف من و دخترت كه هم‌اكنون در جوارت فرودآمده و شتابان به شما رسیده است ! ای پیامبر خدا،صبر و برباری من با از دست دادن فاطمه سلام الله علیها ،كم شده و توان خویشتنداری ندارم ،امّا برای من كه سختی جدایی تورا دیده و سنگینی مصیبت تورا كشیدم ، شكیبایی ممكن است....پس امانتی كه به من سپردی و به صاحبش رسید،از این پس اندوه من جاودانه و شبهایم ،شب زنده‌داری است،تا آن روز كه خدا خانه زندگی تورا برای من برگزیند.به زودی دخترت تورا آگاه خواهد ساخت كه امت توچگونه در ستمكاری بر او اجتماع كردند،از فاطمه سلام الله علیها  بپرس و احوال اندوهناك ما را از او خبر گیر،كه هنوز روزگاری سپری نشده،و یاد تو فراموش نگشته است. فرازهایی ازخطبه 202،نهج البلاغه،ترجمه محمد دشتی،ص423 لیله القدرحُرّنامش را حتما شنیده ای،«حرّبن یزیدبن ریاحی تمیمی»آن هنگام كه از قصر ابن زیاد در كوفه خارج می شد تا به استقبال امام بیاید،ندایی چنین در جانش پیچید:«ای حرّ!تورا به بهشت بشارت باد.»برگشت و پشت سرش را نگریست تا مبداصدا را بیابد،كسی نبودو اینچنین با خود گفت:«به خدا قسم ،این بشارت نیست در حالی كه من اسیر جنگ با حسین هستم.»سیّد مرتضی چنین روایت می كند:آنچه حرّ را در دستگاه بنی امیّه نگه داشت،غفلت است...غفلتی پنهان.شاید تعبیر «غفلت در غفلت» بهتر باشد،چرا كه تنها راه خروج از این چاه غفلت آن است كه انسان نسبت به غفلت خویش تذكّر پیدا كند.و هرانسانی را لیله القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حرّرا نیز شب قدری اینچنین پیش آمد...عمربن سعد را نیز...من و تو راهم پیش خواهد آمد....امام می فرماید:«ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ ! ماتُریدُمِنّی ؟- مادرت به عذایت بنشیند ، چه قصدی داری؟» آنچه حربن یزید در جواب امام گفته ،سخنی است جاودانه كه اورا استحقاق توبه بخشیده است...سخن، ثمره‌ی گلبوته‌ی دل است و حرّ را ببین كه از دهانش یاس و یاسمن می ریزد:«هان والله!اگر جز تو عرب دیگری این سخن را بر زبان می آورد،در هر حال،دهان به پاسخی سزاوار می گشودم.كائِنا ما كان - هر چه باداباد-...امّا والله مرا حقّی نیست كه نام مادر تورا جز به نیكوترین وجه بر زبان بیاورم.»... و حرّ ،حرّشد.برگرفته از: فتح خون،شید آوینی،با تصرف و تلخیصلمحه‌ای با ره براگر آن مظلومیت عظیم و جانسوز در تاریخ ،خود را نشان نمی داد ،حقایق اسلام آن چنان كه بعدا آشكار شد،آشكار نمی‌شد.اینها تصادفی نیست .همه‌ی این‌ها طراحی شده با تدبیر الهی است،منتها كسانی برای این میدان‌ها و این نقشها‌ی دشوار انتخاب می‌شوند كه جوهرآنها ،جوهر برگزیده‌ی خداست...میدان ،میدان امتحان است،میدان كار تصادفی نیست.میدان امتیاز دادن بی‌خودی نیست.خدای متعال بی‌خودی به كسی امتیاز نم‌دهد.این جوهر، اراده‌ی قوی،عزم راسخ ،این گذشت و فداكاری در فاطمه زهرا سلام الله علیها كار را به جایی می رساند كه او سنگ الماسی می شود كه همه‌ی این چرخ‌های بر روی آن می‌چرخند.دشوارترین چرخ‌ها را باید بر روی سخت‌ترین پایه‌ها و قاعده‌ها بچرخانند،این چرخ عظیم تاریخ اسلام و امتحان‌های دشوار،در همان دوران كوتاه ،بر روی دوش فاطمه زهرا سلام الله علیها بود،خدا اورا انتخاب كرد و او توانست بشریت را نجات دهد، فاطمه زهرا سلام الله علیها فرشته‌ی نجات انسان‌ها در طول تاریخ است.بیانات مقام رهبری،1377/7/19فاطمه سلام الله علیها ،فدایی ولایتدر اسوه پذیری از سیره فاطمی ،آنچه در درجه‌ی اول اهمیت و ضرورت قرار می گیرید ، عرصه‌هایی از شخصیت و سیره‌ی زندگانی آن دُرّ یكدانه‌ی عرش الهی است كه برای عصر ما بیش‌تر از هر چیز مورد نیاز می‌باشد.بایستی پیش‌تر و بیش‌تر بدان صفت‌ها و گفتارهایی از آن بانوی بزرگوار بپردازیم كه در شرایط زمانه و دوره‌ی ما مهم‌تر و لازم‌تر می‌نماید و می‌تواند وظیفه‌ی مارا نسبت به انقلاب وآینده‌ی كشور اسلامی روشن سازد.  یكی ازضروری‌ترین عرصه‌هایی كه در آن بایستی به فاطمه سلام الله علیهاا اقتدا نمود، عرصه‌ی دفاع از حریم ولایت و امامت می‌باشد،در فرهنگ شیعیان ،بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران،حضرت صدیقه طاهرهسلام الله علیها به عنوان حامی و فدایی ولایت لقب گرفته‌اند،چرا كه اودر كوتاه دوره‌ی زندگانی خویش پس از هجران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیباترین جلوه‌ی پاسداری از حریم ولایت را به تصویر كشانید و یگانه‌ترین اسوه‌گری را در این گستره ،بر تارك تاریخ جاودانه گردانید.فاطمه سلام الله علیها شیداترین پروانه‌ی شمع امامت بود،پروانه‌ی عاشقی كه با سوختن و فداكاری خویش به همگان آموخت كه امام بر حق چونان كعبه است،این فاطمه بود كه عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت روا داشت .این فاطمه بود كه یگانه‌ترین اسوه‌دهی را در همراهی با ولایت ادا ساخت،همو كه با فریادهای جگرسوز خویش ،زیباترین شعار ولایت‌مداری را در گوش جان پیروان خویش طنین انداز ساخت:«یا اَبَا الحَسَنِ!روحی لِروحِكَ الفداهُ وَنَفْسی لِنَفْسِكَ الْوِقاءُ،اِنْ كُنْتَ فی خَیْرٍ كُنْتُ مَعَك واِنْ كُنْتَ فی شَرٍّكُنْتُ مَعَك- ای ولیّ امر من!روحم به فدای روح و جانم سپر بلای تو!هماره همراه تو خواهم بود،چه در خیرو نیكی وچه در سختی و بلا گرفتار شوی»(كوكب الدّری: ج 1،ص196) باری ،پیشتازترین ،خالص‌ترین وكاری‌ترین حمایت‌گر ولایت و امامت ،فاطمه سلام الله علیها بود و هموست كه بایستی مقتدا و اسوه‌ی ما در این برهه از زمان واقع شود.[ان شاء الله]جامی از زلال كوثر،آیت‌الله مصباح یزدی،ص 146تَكْمَلهاَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْكَ بِفاطِمَهَ بِنْتَ رَسولِ اللهیافاطِمَهَ الزَّهراء،یابِنْتَ مُحَمَّد،یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسول ، یاسَیِّدَناو مَوْلاتَنَاانّاتَوَجَّهنا وَاسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلنا بِكَ اِلی اللهِ وَقَدَّمناكَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنایا وَجیهةً عِنْدَاللهِ اشْفَعی لَنا عِنْدَاللهفرازی ازدعای شریف توسل برگ سبزحضرت امام خمینی رحمه الله علیه می فرمایند:«فاطمه زهرا سلام الله علیها زنی است كه افتخار خاندان وحی بوده ،چون خورشیدی بر تارك اسلام عزیز می درخشد،زنی كه فضائل او هم‌طراز فضائل بی‌نهایت پیامبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بوده استفهركسی با هر بینشی درباره‌ی او گفتاری دارد،امّا احدی از عهده‌ی ستایش او بر نیامده است،چرا كه احادیث رسیده از خاندان وحی به اندازه فهم مستمعان بوده است كه دریا را در كوزه‌ای نتوان گنجاند،و دیگران هرچه گفته‌اند به مقدار فهم خود بوده است،نه به اندازه‌ی مرتبت او.» بخشی از پیام حضرت امام رحمه الله علیه در تاریخ 1359/2/15 - صحیفه نور،ج12،ص72فاطمه سلام الله علیها از زبان فاطمه‌شناس اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم*هركس فاطمه را آنگونه كه سزاست بشناسد،لیله القدر را ادراك كرده است و علت نام‌گذاری وی به فاطمه آن است كه خلایق از كُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شده‌اند.                                                                                         بحارالانوار،ج43،ص65،روایت58،باب3*ای احمد ! اگر تو نبودی عالم را نمی‌آفریدم و اگرعلی نبود تورا خلق نمی كردم واگر فاطمه نبود تو و علی را نیز نمی‌آفریدم.                                                                                 جنه العاهد،ص168،به نقل از كشف اللئالی سخن نخستبنام خداوند جــان و خــرد                               كز این برتر اندیشه بر نگذردظهـور در حـال شكل‌گیری است،در لایــه‌های پنهـان هستی،حــركتی شتابدار و با سرعتی فوق نوردر حال تكوین‌است،تاریخ‌ثانیه‌به‌ثانیه ‌به لحظه‌های‌پرالتهاب‌خویشنزدیك و نزدیك‌تر می شود ،لحظه ‌بلوغ و به بــار نشستن تمدنی‌سترگ كه بشریــت تا كنون آن‌را تجربـــه نكرده ،نزدیك است.تمدنی‌الهی‌كه ‌شكـــوه وعظموتش به قصرها وبرج‌و باروهای‌ سنگی وگلی نیست ‌ ،تمـــدنی كبریایی كه آینــدگان نمی‌توانند در كتب ‌باستانشنــاسی  به تحلیـل‌معماری آن بپردازند.تمــدنی شریف بــا محوریت‌انســان، نه انسان اومانیستی، بلكه انسانی در مقــام خلیفه اللهی،تمدنی نوین در صفحه‌ی فضا-زمان كه  ملائـك آسمانی را متحیّر خواهد ساخت و آنان خواهندفهمید سِرّ«علم» را در شریفه‌ی« اِنّی اَعْلَـمُ ما لا تَعْلَمون»، تمدنی به پادشاهی خداوند مطلق.درخت شاداب اُعْرف شدن كنـــز مخفی، تحت حركتی لطیف در اذهان و جـان ها و قلب های ذره تا كهكشان، در حال میـوه دادن است و در این‌لحظه‌ی‌اسطوره‌وار است كه آدم ظلوم‌وجهول  طعم خـــوش آن میــوه‌ی ممنوعه را خواهــد چشیـــد، همـــان «اف»«سانه»‌ی كـــهن كهمی گفت :ما زبالائیم و بالا می رویــمما زدریائیم و دریا می رویم                                                   ***...وما با انتشار این وجیزه بر آن شدیم تا آگاهانه خود را در این حركت پیوسته و در این ظهــور حق بر صفحه‌ی زمــــان شریك سازیم و سهم ناچیزی در بــرافراشتنِ پرچـــم «لا اله الا الله» بربلندای اندیشه‌های بشری داشته باشیم : ظهور حق، ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و بقیّه الله الاعظم ارواحنافداه. ان شاء الله                                                   ***  امّا سخن این وجیزه ناچیز كه برگ سبزی است ونه بیش : سخـن از نقطه‌ای عطـف در تــاریخ اسلام است، تنها چند مـــاه از رحلت پیامبـــرصلی الله علیه و آله و سلم می گـــذرد ...  درغدیـــــر، اسـلام كامـــل  شـد وبا پیــــام آزادی ‌بخش ولایت، حجت بر مسلمانان تمام شـد...آنروز همه ولایــت علی را تبریـك گفتند... آنــانی كه دین برای آن‌ها بـود و نه آن‌ها برای دینشان، ماجرای سقیفه را براه انداختند... سست عناصرانِ فرومایه باور نمی‌داشتند عظمت پیام غدیر را... آری نهالتازه‌ی غدیر می‌بایست سیراب شود ... یك فدایی  می خواهد... اولین فدایی: فاطمه سلام الله علیها . ماجرا هنوز ادامه دارد...كربـلا در راه است..  آهای‌شیعیان! فاطمه‌می‌رود چون تاب دوری‌رسول‌الله راندارد،امــّـا فاطمه جان، علی...       آخریـن گفتــار... سرآمد و الگوی جاودانه و تمام ناشدنی و به تعبیر شیرین قرآن كریم،«كوثـر»یاخیرونعمت فزاینده ومتزاید و زوال‌ناپذیـروابدی است ،انس ذهنی ، ذاتی و عملی و حشر متافیزیكی ووجودی یافته،آن انسان  بــرتر و نمونه را سرمشق حیات معقول و سرلوحه‌ی زندگی پاك خویشتن قراردهدتا با فاطمه‌شناسی وفاطمه‌گرایی ،حیـات طیّبه و به فطرت خویش بازگرددوبه اصلخود واصل شود و بر روزگار فصل وفـراق از خــودِحقیقی و مـنِ علوی خط بطلان بكشد به «از كجا آغاز كنیم» كه پرسشی عقلانی و تكامل‌گرایانه است،با«از فاطمه»پاسخ دهــد تــا بــازگشت به خویشتـن را تجـربه كنـد و دو سَــرِ حلقه‌ی هستی و آغـاز و انجـام نظام وجود را دریابد ،كه حدیث «لولا فاطمــةُ لما خَلَقتكما» از آغاز هستی با نام ویاد و حقیقت نوری فاطمـه سلام الله علیهاو با حضور باهرالنور اودرصحنه‌ی حشراكبرونغمه‌ی ملكوتی‌ و غریوِ رحمانیِ «اَیْــــنَ الْفاطِمیـــون»بـه فرجـــام حیات ابــدی و جاودانـه‌ی انسان، به هم سرشته گردد وانسان متكامل رهین‌فیض وجـودی و نعمت پایــداركوثــرآفرینش‌و گوهر خلقت‌وپاره‌ی تن سیّدكائنات ‌وكُفـو علیعلیه السلام قرار گیرد و در ظلِّ توجهـات آن انسان هادی،این انسان هابط‌به مقــامِ صعود در هبوط بپردازد ......وكــوثرشناسِ كــوثرمنش،كوثــرروش وكــوثرگرایش،خـود كــوثری شود كه از هرچه تكاثر و كثرت است رهایی یابد وبه مقام كــوثر و وحــدت دست یازد.غـرض این اسـت ‌كه انــسان وامانـده در طبیعت و سـرگشته‌ی كــوی مادیــت و طوفان ‌زده در صحرای حیرت و فارغ از هویت وهستی خویش ،ولی تشنه‌ی آب حیات و شیفته كمال،طمانینه،سكونت و یقین وسعادت حقیقی و خوش‌ بختی واقعی در پرتو بصیرت و تفقّه به شخصیّت جامع الاطراف فاطمه سلام الله علیها وتاسّی به بینش،منش و روش زندگی‌او، در ابعادفردی،خانوادگی و اجتماعی ،راه نجـات ،رشـد،فـلاح ، صلاح ورستگاری در پیش گیرد و با قــراردادن آیینه‌ی‌فاطمی پیش روی خویش و تابلوی زیبا ونورانی و ماندگــار آن یــادگار پیامبــر خــدا     محمد‌مصطفی‌صلی الله علیه و آله و سلم ،بـه خویشتـن-شناسی ،خویشتن‌یابی،بــازشناسی و بــازسازی وجودخود پرداخته،به ‌خودیابی‌و بازیابی‌خویش‌و نقد و تاویل هستی و حیاتش بپردازد.چه اینكه فاطمه سلام الله علیها  درهمه‌ی ساحت‌های عقلانی،نفسانی وجسمانی ‌وابعادعرفانی وبرهانی،بینش‌اسلامی وبصیرت دینی ومعرفت اجتماعی  و عـدالت خواهانه و ولایت شناسی و ولایت‌یابی الگویی‌كامل است‌وعلم وعمل،ایمان و خردورزی ،وعقل و عشق را در حیات نورانی خود به ظهور رسانده است.فاطــمه زهـــرا سلام الله علیها  همچون لیله القــدر، ،حضوری مستمر، كارآمد و تاثیرگذار در همه‌ی عرصه‌های هستی دارد و ظرف وجــودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربـوبی است. او اگــر چـه به مثابه‌ی «قـــدر»، قدرش ناشناخته مانده است وباید تاویل حقیقت و كنه وجودش را در قیامت مشاهده كرد، امّا به مقدار ممكن و میسور باید به سراغ این انسان كامــل مكمّل و هادی و اسوه‌ی ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت.ان شاء الله  فاطمه زهرا سرّ لیله القدر،دكتر محمد جواد رودگر،فصل‌نامه بانوان شیعه،سال دوم،تابستان 1384،ص225شعر فاطمیمریم از یك نسبت عیسی عزیز                         از سه نسبت حضرت زهرا عزیزنـــورچشم رحـمهٌ للعالمیـــن                         آن امــــام اولیــن و آخریــنآنكه در پیكـــر گیتی دمیـــد                         روزگــــار تــازه آئین آفریــدبانـــوی آن تاجــدار هَـلْ اَتی                         مرتضی،مشگل‌گشا،شیر خـــدامــــادر آن مركز پرگـار عشق                         مــــادر آن كاروان سالار عشقآن یكی شمع شبستان حـــرم                         حافـظ جمعیّــت خیـــرُالامَـمْسیــــرت فرزندها از امّهـــات                         جوهر صدق و صفا از امّـــهاتمزرع تسلیم را حاصــل بتــول                         مادران را اسوه‌ی كامل بتـــول                         علامه اقبال لاهوری،كلیات اشعار،ص113  محبّت،پیام فاطمیحضرت صدیقه كبری سلام الله علیها :بهترین شما كسی است كه دربرخورد با مـردم نرم‌تـــر و مهربان‌تـــر باشد و ارزشمندتـرینِ مردم كسانی هستند كه بـا همراهانشان مهربان و بخشنده‌اند.دلال الامامه و كنز العمال ، ج7،ص 225 فاطمه سلام الله علیها ، فدایی ولایتدراسوه پذیری از سیـره فاطمی ، آنچه‌دردرجه‌ی  اول اهمیت و ضرورت قرار می‌گیرید، عرصه‌هایی از شخصیت و سیره‌ی زندگانی آن دُرّ یكدانــه‌ی عرش‌الهی است كه برای عصرما بیش‌تر ازهرچیز مورد نیاز می‌باشد.بایستی‌پیش‌تروبیش‌تربدان صفت‌ها و گفتارهایی از آن بانوی بزرگوار بپردازیم كه در شرایط زمانه و دوره‌ی ما مهم‌تر و لازم‌تر می‌نماید و می‌توانـد وظیفه‌ی مـــارا نسبت به انقلاب وآینده‌ی كشور اسلامی روشن سازد.  یكی ازضروری‌ترین عرصه‌هایی كه درآن بایستی به فاطمه سلام الله علیها ا اقتدا نمود ، عرصه‌ی دفاع از حریم‌ ولایت‌وامامت می‌باشد، درفرهنگ شیعیان، بــویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایــــران، حضرت صدیقه طاهرهسلام الله علیها به عنوان حامی و فدایی ولایت لقب گرفته‌اند، چرا كه او در كـوتاهْ دوره‌ی زندگانی خویش پس از هجران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیباتــرین جلوه‌ی پاســـداری از حریم ولایت را به تصویر كشانید و یگانه‌تـرین اسوه‌گــری را در ایـن گستره ، بر تارك تاریــخ جاودانه گردانید.فاطمه سلام الله علیها شیداترین پروانه‌ی شمع امـامت بود، پـروانه‌ی عاشقی كه بــا سوختن و فداكاری خویش به همگان آموخت كه امام بر حق چونان كعبه است، كعبه‌ای كه مردم بایستی بر گـردش طواف نمایند،ونه او بر گرد مردم :« مَثَلُ اِلامامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ اِذْ تُؤْتی وَ لا تأْتی». این فاطمه بـود كه عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت‌رواداشت.این فاطمه بودكه‌یگانه‌ترین  اسوه‌دهی را در همراهی با ولایت ادا ساخت،همو كه با فریادهای جگرسوز خویش ، زیباترین شعار ولایت‌مـداری را در گوش جـــان پیروان خویش طنین انداز ساخت:«یا اَبَا الحَسَنِ! روحـی لِروحِكَ الفداهُ وَ نَفْسی لِنَفْسِكَ الْوِقاءُ ، اِنْ كُنْتَ فی  خَیْـرٍ كُنْتُ مَعَك واِنْ كُنْتَ فی شَرٍّكُنْتُ مَعَك-ای ‌ولیّ‌امر من ! روحم به فدای روح و جانم  سپر بلای تو ! هماره همراه تو خواهم بود،چه در خیر و نیكی وچه در سختی و بلا گرفتار شوی .» (كوكب الدّری: ج 1،ص196) باری ، پیشتازتـرین ،خالص‌تــرین وكاری‌تــرین حمایت‌گر ولایت و امامت ، فاطمه سلام الله علیها بـود و هموست كه بایستی مقتدا و اسوه‌ی مـا در این برهه از زمان واقع شود.[ان شاء الله]جامی از زلال كوثر،آیت‌الله مصباح یزدی،ص 146  فرازهایی از طوفان فدكیه* ای مردم ! بدانید كه من فاطمه و پـدرم محـمّد است ،آنچه ابتدا می‌گـویم در پایان نیز می‌گــویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست،پیامبـری از میان شما بر انگیخته شـد كه رنجهای شما بر او گران آمده و دلسوز بـر مؤمنان و رئــوف و مهربان بود،...وشما بـركناره‌ی پرتگاهی از آتش قرار داشته و مانند جرعه‌ای آب بوده ودرمعرض طمع طمّاعان قرارداشتید، ازآبی می‌نوشیدیدكه‌شتران‌آن را آلوده كرده بودندو ازپوست درختان به‌عنوان غذا استفاده می‌كردید،خارومطرود بودید ،تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را بدست آن حضرت نجات داد.*ای مردم ! هرگاه آتش جنگ برافروختند، خداوند خاموشش نموده،یا هرهنگام كه شیطان سربر آورد یــا اژدهایی از مشركین دهــان باز كرد، پیامبــر، برادرش[حضرت علی علیه السلام] را دركـام آن افكند،و او تا زمانی كه سَـرِ آنان رابه زمین نمی‌كوفت و آتش آن‌هارابه‌آب‌شمشیرخاموش نمی‌كرد، بازنمی‌گشت،   [او] نزدیك به پیامبـر خدا ، سروری از اولیاء الهی، نصیحت‌گر، تلاشگر وكوشش كننده بــود و در راه خـدا ازملامت ِ ملامت‌كننده نمی‌هراسید و این در هنگامه‌ای بودكه شما درآسایش زندگی می‌كردید، ودرانتظاربه سرمی‌بردید تا ناراحتی‌هامارادر برگیرد وهنگام كارزار عقبگرد می‌كردید و به هنگام نبــرد فرار می‌نمودید. *...پس خلافت را بگیرید،ولی بدانید كه پشت این شترِ خلافت زخم است وپــای‌آن سوراخ وتاول‌دار، عاروننگش باقی‌ونشان ازغضب خداوننگ ابدی‌دارد، و به آتش شعله‌ورخـدا كه به‌قلب‌ها احاطه می‌یابد، متصل است، پس هرچه خواهید بكنید وما هم كار خود را می‌كنیم : وَانْتَظِروا اِنّا مُنْتَظِرونَ.*[ای مردم]آگاه باشید، می‌بینم كه به‌تن آسایی جـاودانه دل داده و كسی  كه سـزاوار زمامداری بود را دور ساخته‌اید، با راحت طلبی خلوت كرده ،وازتنگنای زندگی به فراخنای آن رسیده‌اید،آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت كاملم بود،به سستی پدید آمده در اخلاق شما ، وبی ‌وفائی و نیــرنگ ایجاد شده در قلوب شما ، ولیكن این‌ها جوشش دل اندوهگین وبرون‌ریختن خشم و غضب است، وآنچه قابل تحملم نیست‌وجوشش سینه‌ام‌و بیان دلیل و برهان است.*[ای گروه انصار]آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم درحالی كه مـرا می‌بینید و سخن مرا می‌شنوید، صدای دعوت من به شما می‌رسد ولی جواب نمی‌دهید،ناله‌ی‌فریادْخواهم را شنیده ،ولی به فریادم نمی‌رسید،درحالی كه به شجاعت معروف‌وبه خیر وصلاح موصوف می‌‌باشید، ... پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان ، حیران شدیدو پس از آشكاری،خودرامخفی‌گردانید،وبعد ایمان شرك آوردیدووای برگروهی كه بعد از پیمان بستن،آن را شكستند.*[خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم]ماتورااز دست دادیم،مانندسرزمینی كه از باران محروم گردد، و قـوم تومتفرّق شدند ، بیا بنگــركه چگونه از راه منحرف گردیدند، مردانی چند از امّت تو، همین كه رفتی وپرده‌ی خــاك میان مـا وتوحائل شد، اسرار سینه ها را آشكار كردند ، بعد از تو مردانی دیگر از مــا روی برگردانده و خفیفان نمودنـد و میراثمان  دزدیده شد..ای‌كاش پیش از تـو مرده بودیم ، آنگاه كه رفتی و خاك تـــرا در زیر خود پنهان كرد.فاطمه ،فاطمه است. نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟خواستم از «بوسوئـه» تقلید كنم، خطیب نامور فرانسوی كه روزی در مجلسی باحضور لوئی،از«مریم»سخن می‌گفت،گفت:هزارو هفتصدسالكه همه سخنوران عالم درباره‌ی مــریم داد سـخن سرداده‌اند و هزارو هفتصدسال است كه همه فیلسوفان و متفكران ملت‌ها در شرق‌وغربارزش‌های مریم را بیان كرده‌اند. هزار و هفتصدسال است كه شاعـران جهان‌در ستایش مریم ،همه ذوق و قدرت خلاقه‌شان را به‌كارگرفته‌اند.... اما مجموعه گفته‌ها و اندیشه‌ها وكوشش‌ها و هنرمندی‌های همه درطول این قرون، به اندازه‌ی این‌كلمه‌نتوانسته است‌عظمت‌های مریم رابازگویندكه«مریــم،مادر عیسی‌است». و من می خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم : خواستم بگویم، فاطمـــه دختر خدیجه‌ی بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه همسر علی علیه السلام است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه مادر حسن و حسین علیهما السلام است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه مادر زینب سلام الله علیها است، باز دیدم فاطمه نیست.نه ،این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست ... فاطمه ،فاطمه است.        دكتر علی شریعتی  شجره طیبهاز ابــن عباس روایت شد كه گفت :  رســول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : مـن درختم و فاطمه حــمل آن و علی لقــاح آن‌و حسن و حسین میوه‌ی آننـد ودوستاران اهـل بیت حقیقتا برگ بهشتی آنند.فص حكمة عصمتیه فی كلمة فاطمیه ،ص44 فاطمه از زبان فاطمه سلام الله علیها* ما اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم ، وسیله ارتباط خــدا با مخلوقاتیم ، ما برگزیدگان خداییم وجایگاه پاكی‌ها ، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامبران الهی.                       شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج16،ص211* ستایش خدای را كه مرا منكر امری از كتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امــر كتاب مرا سرگردان ننموده است.
شنبه 14/9/1388 - 16:30
کامپیوتر و اینترنت

 ممکنه که برای شما هم پیش اومده باشه که وقتی میخواین sms بفرستین با پیام Unable to send text message یا مشابه اون مواجه بشید که در این صورت پیام شما در Outbox گوشی میمونه و یا اگه ارسال هم شد به شخص مورد نظر نرسه و اصطلاحا Failed بشه.در زیر با روشی آشنا میشید که میتونید در بسیاری از مواقع این مشکلو حل کنید.

به قسمت تنظیمات پیام ها برید و وارد text message بشید در این مرحله باید وارد قسمت message center بشید.اصولا در این قسمت باید سه message center تعریف شده باشه اگر هم نیست میتونید خودتون تعریف کنید به این صورت که New message center رو انتخاب میکنید و در قسمت شماره یکی از شماره های 9891100500 و 9891100501 و9891100510 (هرکدوم که نباشه) رو وارد میکنید.از این به بعد هروقت که به مشکلات بالا برخوردید میتونید به قسمت message center in use برید و با تغییر دادن اون به هرکدام از این شماره ها مشکلتونو برطرف کنید. لازم به ذکر که این مسیر برای گوشیهای نوکیای سری N و 60 هستش وبرای گوشیهای دیگه باید خودتون این قسمتها رو پیدا کنید

 

شنبه 14/9/1388 - 16:21
دانستنی های علمی

تا زد نبی به نام علی نقش رهبری  نقش مخالفان همه، نقش برآب شد 
بر جن و انس، رهبر و مولاو پیشوا  بعد از نبی، به امر خدا، بوتراب شد 
آنها که بود در دلشان کینه علی  دلهایشان زآتش حسرت کباب شد 
هر بنده ای که دامن مهر علی گرفت  فارغ زهول و وحشت روز حساب شد 
هر کس که گشت داخل فیض ولایتش  ایمن به روز حشر، ز بیم عذاب شد 
نوروز شیعیان جهان، عید مرتضی است  روزی که شادمان، دل ختمی مآب شد(1) 

بعثت نبی اکرم (ص) و ظهور اسلام در جهان را می توان برجسته ترین تحول در تاریخ زندگی انسان ها تلقی کرد، خاتم رسولان برای نشر، گسترش، معرفی و تثبیت این آیین آسمانی بر اساس تعالیم وحی و موازین معجزه جاویدش یعنی قرآن کریم، زحمات زیادی را متحمّل گردید امّا استمرار، تکمیل و تتمیم برنامه های نبوت، به امامت و رهبری ائمه هدی بستگی داشت که رویداد روشنی بخش غدیر این مهم را تحقق عینی و عملی بخشید و وقوع آن با توصیه ای از سوی خداوند متعال به خاتم رسولانش یعنی حضرت محمد(ص) اتفاق افتاد.

ختم کننده رسالت فرستادگان الهی در زیر باران تهمت و مخالفت و مخاصمت بنای امتی مسلمان و واحد را پی ریخت، نخستین افراد این جامعه موحّد یعنی حضرت خدیجه و مولا علی(ع) به حضرتش ایمان آوردند و حمایت از اندیشه، آرمان و مبانی پیامبر را وجهه همّت خویش قرار دادند. هدف بعثت رسول اکرم(ص) بنیان نهادن امتی وسط بود، خدا و رسولش بر آن بودند که بذر ایمان در دل های مؤمنان موقعی به بار می نشیند که مجموعه شرایطی برای بالیدن آن فراهم گردد و در غیر این صورت بوستان روح افزای رسالت، وحدت، همدلی و همراهی خود را از دست می دهد و تند باد حوادث آن را دچار پژمردگی و خزان زدگی می نماید و در این حالت گلستان معطر نبوی نمی تواند نتایج مطلوب و رایحه معطر خود را عالم گیر سازد. از این روی پیامبر اعلام کرد آیینی که وی آورده است همه مردمان جهان را مورد خطاب قرار می دهد و بین آنان از نظر نژاد، توانایی مالی، تشخص های قومی و قبیله ای تفاوتی قائل نمی گردد و صرفاً پرهیزگاری و فضیلت های معنوی عامل برتری های افراد است نه چیز دیگری.

در مکّه به رغم عداوت ها و خصومت های شدید، این جامعه پی ریزی گردید و با هجرت پیامبر از مکه به مدینه، آن حضرت در صدد گردید تا گسترش چنین امتی را جدی تر و استوارتر پی گیرد. جامعه ای که نبی اکرم(ص) در مدینه پایه ریزی کرد در واقع صورت عملی تعالیمی بود که حضرتش به نشر و تبلیغ آن مبعوث گردیده بود و طبیعی است که ایشان باید برای اداره چنین امتی و نیز سرنوشت آتی آن حسّاس باشد. فریاد فرحزای وحی از سرزمین حجاز عبور کرده و به قلمروهای دیگر در آسیا و آفریقا رسیده بود، طی بیست و سه سال مجاهدت و استقامت حضرت محمد(ص) جامعه ای که تشکیل آن آرزوی دیرینه ایشان بود، شکوهمندانه شکل گرفت اما اکنون آن فرستاده الهی در آستانه گذر از جهان فانی به سوی جهانی ابدی است و باید هرچه زودتر دعوت حق را لبیک گوید و زینت بخش قدسیان در سرای دیگر گردد، آیا این نهاد نوپا را که با مشقتی وافر پدید آورده است در این لحظات آخر رها سازد و در موقعی که اشرافیت زخم خورده جاهلی، امپراتوری های ایران و روم و منافقین داخلی کمر به فروپاشی آن بسته اند تا پیامی را که هر روز پرطنین تر می گردید و پوسته های زمان و مکان را می شکافت، آن را خاموش نمایند، نسبت به اداره آن تصمیمی نگیرد. بنابراین پیامبر در برابر این یورش های وحشیانه و توطئه های خطرناک می خواهد اقدامی جدّی بنماید. امّا کیست که بتواند تحمل چنین باری گران را داشته باشد، او کسی جز حضرت علی(ع) نمی باشد. در واقع این پیشگام راستین که برای رهبری و امامت مورد تربیت و پرورش مستقیم شخص رسول اکرم (ص) قرار گرفت، جز او کسی نیست، هم او بود که به مسایل و مشکلات دینی و علمی امت را پس از خاتم رسولان به صورتی بارز و چشمگیر پاسخگو بود و در هر زمان مناسب، حقایق اسلام و سنّت پیامبر را آشکار می ساخت. او تنها کسی بود که در خانه خدا دیده به جهان گشود و در پرتو پرورش های پرمایه نبی اکرم (ص) نشو و نما نمود. برای او فرصت ها و زمینه هایی از همکاری با پیامبرو قدم جای رسولخدا(ص) نهادن پیش آمد که برای هیچ یک از صحابه نزدیکان خاتم انبیاء و مسلمانان صدر اسلام اعم از مهاجرین و انصار پیش نیامد. شواهد و دلایل فراوانی از حیات در آمیخته پیامبر با امام امیرالمؤمنین (ع) در دست است و اثبات می کند که آن رسول الهی، ایشان را به منظور رهبری جامعه پس از خود مهیا می ساخت آنگاه که امام مظلومان و مؤمنان پرسش های خود را از پیامبر خاتمه می داد، خود رسول اکرم(ص) بحث ها را پی می گرفت و او را با تعالیم نورانی وحی آشنا می ساخت. با وی ساعات زیادی از شب و روز را خلوت می کرد و دیدگان امام اوّل را بر مفاهیم دین خدا، مشکلات راه و شیوه های عمل تا آخرین روز حیاتش باز می نمود. در پاسخ به این پرسش که چگونه علی(ع) از طرف رسول خدا به مقام زعامت امّت انتخاب گردید، ابن عباس می گوید: زیرا علی(ع) پیش از همه ما به پیغمبر ملحق گردید و به وی ایمان آورد و پیوستگی و نزدیکی او به رسول خدا از همه ما شدیدتر و محکم تر بود.(2) در جای دیگر از وی نقل شده است که می گفت: نبی اکرم(ص) هفتاد وصیت به علی(ع) نمود که به کسی غیر از او چنین وصایایی نکرد.(3)


ضرورت تعیین رهبری

در فرهنگ قرآنی و روایی و منابع تاریخی این واقعیت آمده است که جامعه های بشری در همه شرایط رهبر و راهنما داشته اند و روزی بر انسان نگذشته است که بدون مدیر زیسته باشد. حضرت رضا(ع) فرموده اند: هیچ امت و ملتی را نمی یابم که بدون پیشوا به حیات و معیشت خود رسیده باشد. در کارنامه همه صالحان و شایستگان آمده است که در زمان حیات خویش، هیچ گاه از تعیین جانشین برای خود غافل نبوده اند. آدم ابوالبشر وصی داشت، ابراهیم خلیل(ع) جانشین تعیین کرد، زکریای پیامبر وارث خواست، عیسی روح اللّه و موسی کلیم اللّه(ع) وصی و خلیفه داشته اند و رسول مکرم اسلام دوازده جانشین را با نام و نشان، کنیه و لقب معرفی نمود و این حدیث در منابع اهل سنت به عنوان روایت قطعی و متواتر آمده است در سیره سنت نبوی آمده است حضرت رسول اکرم(ص) هرگاه می خواست مدینه را برای هر موضوعی از جمله جبهه و جهاد، سفر عمره و حج ترک گوید جانشینی برای خود تعیین می نمود تا نماز جمعه و جماعت را برگزار نماید و در هیچ موردی بر خلاف این ضابطه عمل نشده است و حال چگونه برای پس از بدرود حیات خود کاری انجام ندهد. ده سال از هجرت پیامبر می گذرد. در خلال این مدت شالوده دین مقدس اسلام در پرتو کوشش شبانه روزی حضرت محمد(ص) و یاران باوفایش گذارده شده است. دامنه تعلیمات قرآنی به دیگر نقاط جهان رسیده است. اوضاع پریشان قبایل عرب با تدبیر خردمندانه نبی اکرم(ص) سامان یافته است. آتش فتنه ها، قتل هاخاموش شده و نغمه دوستی و برادری «انّماالمؤمنون اخوة»، دل ها را به هم نزدیک ساخته و رشته استواری از اتحاد و هم بستگی پدید آورده است.

اقوام و طوایف بسیاری در پرتو دستورات سعادت بخش رسول خدا(ص) به آیین مقدّسش گرویده اند، دژهای مستحکم یهودیان معارض به پایمردی دلاوری رزمندگان اسلام گشوده شده است. سرداران فاتح لحظه به لحظه به دروازه های امپراتوری های ایران و روم نزدیک تر می شوند، قیام حکیمانه آخرین فرستاده الهی در برابر جاهلیت، بت پرستی و شرک، اجتماعات گوناگونی را به کیش اسلام فراخوانده است. اینک پس از عمری تلاش و کوششی ده ساله دور از موطن اصلی، پیشوای شصت و سه ساله اسلام مصمم است به منظور برگزاری مراسم حج به شهر مکّه سفر کند و برای آخرین بار در آیین عبادی سیاسی و نیز بزرگترین و مقدس ترین گردهم آیی مسلمین که در ماه ذیحجه در اطراف خانه خدا تشکیل می گردد، حضور یابد. خبر تصمیم حضرت محمد(ص) به سفر حج و اعلام حرکت آن وجود بزرگوار به سوی کعبه معظمه انبوهی از مسلمانان را همچون جویبارهایی به سوی مدینه سرازیر نمود. مردمانی که از راههای دور و نزدیک طی طریق می کنند تا به حضرتش اقتدا کنند و هم سفرش باشند و افتخار برگزاری این سنّت مهم را در حضورش درک کنند.


دریافت پیام وحی

پیامبر ضمن برگزاری مراسم حج، چگونگی انجام اعمال این عبادت دسته جمعی را به حاضران آموزش داده و در این زمینه میراثی گرانقدر را برای آیندگان برجای نهادند و بدین گونه برای نخستین بار مردم مناسک حج و اعمال آن را از پیامبرشان فرا گرفتند.(4) پس از انجام اعمال حج، پیامبر پیاده همراه جمعیت به سوی مسجد خیف حرکت کرد، آن حضرت از این که توانسته بود فریضه حج را انجام دهد و به فرمان خدا عمل کند و مسلمانان را با این عبادت آشنا کند شادمان بود امّا موضوعی در ذهن مبارکش نقش می بست که به آن اندیشه می نمود، زیرا وظیفه دیگری را در نظر داشت و آن جانشینی پس از خودش بود. پیامبر همواره نگران بود که مبادا پس از رحلتش در میان افراد جامعه اسلامی تفرقه ایجاد شود و اخوّت از میانشان رخت بربندد و دوباره تعصّب های قبیله ای زیان بار قبلی، گریبان گیر مردم شود. پیامبر به روشنی متوجه این واقعیت بود که امت اسلامی به رهبری عادل، عالم و دلسوز و شایسته نیاز دارد که اگر او بعد از وی زمام امور جامعه را قبول نکند تمام زحمات گرانبهایش بهدر خواهد رفت همچنین او خوب می دانست کسی باید این مسؤولیت خطیر را بپذیرد که از آغاز زندگی لحظه ای عقاید و افکارش به شرک و ظلم آلوده نشده است. در دامن وحی بالیده و برای پیشبرد دین خدا پیشقدم بوده و در غزوات و نبرد با مشرکان و منافقان سربازی شجاع و فداکار بوده است. در علم و معرفت و ایمان سرآمد مهاجر و انصار است و در قضاوت شخصی بی نظیر، امیال نفسانی را در تمامی عرصه ها مهار کرده است و بر آنها غالب آمده است. پیامبر در این فکر بود و همچنان آرام و با وقار در حال حرکت و هنوز چند قدمی تا مسجد خیف باقی مانده بود که ناگهان پیک وحی حضرت جبرئیل امین فرود آمد، رسول خدا(ص) از مردم فاصله گرفت، فرشته به سخن آمد و گفت: ای محمد خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ای فرستاده ام زمان رحلت تو فرا رسیده است و کسی را از این کوچ ابدی گریزی نمی باشد. پس به عهدهای خود وفا کن، وصایا را با امت مسلمان در میان بگذار، آنچه از میراث انبیاء نزد توست همه را به وصی خود تسلیم کن که او حجت من و ولیّ من پس از تو خواهد بود. مردم را از این امر مطلع گردان و میثاق مسلمین را با او محکم گردان و برایش بیعت بگیر.(5) رسول اکرم(ص) در حالی که به بیانات جبرئیل گوش فرا می داد، خطاب به وی فرمود: ای فرشته الهی، برای مردم و آینده آنان از منافقان واهمه دارم و خوف آن می رود که پس از من امّت دچار پراکندگی و هزیمت شوند، از دین خدا خارج گشته و به دوران جاهلیت و شرک باز گردند کینه افرادی در ظاهر مسلمان را نسبت به او(حضرت علی(ع)) می شناسم و شدت خصومت مخالفان را احساس می کنم مگر این که پروردگار، وی را از شرارت و نقشه دشمن حفظ کند و افزود ای جبرئیل از خداوند بخواه که چنین مصونیتی را عنایت فرماید، پیامبر بعد از این مطالب به سوی جمعیت بازگشت و انبوه جمعیت همراه ایشان وارد مسجد خیف شدند تا نماز بگذارند.

رسول خدا(ص) نماز را اقامه نمود و تصمیم گرفت مکه را به قصد مدینه ترک کند، هنوز بر مرکب خویش سوار نشده بود که بار دیگر پیک وحی آمد و ندا داد: ای محمد، پروردگارت به تو درود می فرستد و می فرماید: پیام مرا به مردم برسان و به آنان بگو که او پس از تو امام این امّت است. بگو که هر کس رهبری او را به رسمیت بشناسد مؤمن است و کسی که ولایت او را انکار کند کافر است. ای محمد به مردم بگو که اطاعت از او پیروی از تو و متابعت از امر خداوند است و سرپیچی از فرمانش، نافرمانی کردگار است بگو که مؤمنان به او اهل بهشت و کافران نسبت به او دوزخی اند.(6)

پیامبر از جای خویش برمی خیزند، اصحاب به سوی ایشان می شتابند، رسول اکرم(ص) فرمودند:باید همه حرکت کنیم و به سوی مدینه طی طریق می کنند. کاروان به مسیر خود ادامه می دهد تا به سرزمین «رابغ» می رسند که تا منزل جحفه سه میل فاصله دارد. از این محل هم آن حج گزاران عبور می کنند و به توقفگاهی به نام «کراع غمیم» رسیدند در حوالی این مکان، غدیر خم قرار دارد که کاروان به آن رسید. اینجا محل تقاطع مسیرها و راه عبور و نقطه جدا شدن مردم مصر،عراق، مدینه و نجد از یکدیگر است. پیامبر همراه جمعیت به برکه خم رسیده بودند که جبرئیل خطاب به پیامبر(ص) این آیه را تلاوت نمود: «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه یعصمک من النّاس انّ اللّه لایهدی القوم الکافرین؛(7) ای فرستاده ما (ای پیامبر) آنچه را از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت او را اذا نکرده ای. خداوند تو را از (شر) مردم حفظ می کند که پروردگار، مردم کافر را هدایت نمی کند».

پیامبر با دریافت وحی با شادمانی از شتر خویش پیاده گردید و خدای را سپاس گفت و احساس نمود زمان حادثه مهمی فرا رسیده است و باید موضوع سرنوشت سازی را برای مردم آشکار سازد، از این جهت دستور داد کاروان ها توقف کنند و گروهی که هنوز نیامده اند و عدّه ای که جلو رفته اند به سوی غدیر خم بیایند و به آن جمع ملحق گردند. حوالی ظهر است و گرمای هیجدهم ذیحجه بیداد می کند. یکصد و بیست هزار نفر از مردم در آن جا جمع می شوند، مسلمانان در دریای افکار خود غوطه ور بودند و به این نکته می اندیشیدند که چه موضوع حیاتی پیش آمده است که باید در آن گرمای طاقت فرسا جمع شوند که ناگهان مؤذّن فریاد زد نماز جماعت. از شدت خشونت هوای آن بیابان مردم بخشی از ردای خود را بر سر و قسمتی را بر زیر پا افکنده بودند. سلمان فارسی، ابوذرغفاری، مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر برای پیامبر با استفاده از چوب درخت ها سایبانی با چادر برپا کردند. در زیر این فضای کوچک که در آن بیابان سایه ای ایجاد کرده بود منبری از سنگ ها و رواندازهای شتران فراهم ساختند تا حضرت پیامبر اکرم(ص) وقتی بر روی آن می ایستد و خطابه می خواند بر همه مردم مشرف باشند.(8)

حاضران برای اقامه نماز جماعت آماده شدند، طنین بانگ اللّه اکبر آنان را به سوی نماز فرا می خواند حضرت محمد(ص) نماز ظهر را با آن جماعت به جای آوردند. سپس در حالی که آن انبوه جمعیت پیرامون ایشان حلقه زده بودند به سوی همان نقطه فرازینی که قبلاً مهیا شده بود رفتند تا به آن افراد مسلّط باشند، از میان مردم همهمه هایی به گوش می رسید، همه در انتظارند تا مشاهده کنند پیامبر از پیک وحی چه پیامی برای آنان دارد، چشم ها به آخرین فرستاده خداوند دوخته شده است، نفس ها در سینه ها محبوس گردیده و بی صبرانه مشتاقند بیانات نبی اکرم(ص) را بشنوند. پیامبر بر فراز منبر مذکور قرار گرفتند و با سیمایی گشاده و بشّاش آن جمعیت چشم انتظار را از نظر گذرانیدند. از دیدگان مبارکشان رحمت، محبت و عطوفت می بارید. وقتی سکوت معناداری بر صحرای غدیر حکم فرما گشت رسول خدا(ص) خطبه معروف خویش را بیان کردند.(9)


فرازهای فروزان

پیامبر سخنان گهربار خویش را در یازده محور به شرح ذیل مطرح ساختند:

1ـ حمد و ثنای الهی و ذکر صفات قدرت و رحمت حق تعالی و گواهی به بندگی خود در برابر ذات الهی.

2ـ باید فرمان مهمی درباره علی بن ابی طالب ابلاغ کنم و اگر آن را نرسانم رسالت الهی را نرسانده ام.

3ـ آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود تا آخرین روز دنیا را اعلام نمودند تا تمامی طمع ها درباره رهبری امّت قطع گردد. سپس به عمومیت ولایت ائمه بر تمامی انسان ها در تمامی زمان ها و مکان ها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اشاره کردند و نیابت تام آن ستارگان درخشان آسمان امامت را از خدا و رسولش در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام کردند.

4ـ برای آن که هرگونه ابهامی از بین برود و دست منافقین و معاندین از هر جهت مسدود باشد در فراز چهارم خطبه، پیامبر اکرم(ص) با دستهای مبارک خویش بازوان امیرالمؤمنین را گرفتند و آن حضرت را از جای بلند کردند تا حدّی که پاهای آن امام همام محاذی زانوان پیامبر قرار گرفت. در این حال فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم این علی نسبت به او اختیار بیشتری دارد، خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن می دارد و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوارکن هر کس او را خوار کند». سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر رسانیدن این وظیفه مهم شاهد گرفتند.

5 ـ حضرت محمد(ص) با صراحت فرمودند: هر کس از ولایت ائمه سرباز زند اعمال نیکش سقوط می کند و در جهنم خواهد بود. بعد از آن بخشی از فضایل حضرت علی(ع) را برشمردند.

6ـ حضرت جنبه غضب الهی را نمودار فرمودند و با تلاوت آیات عذاب و لعن، یادآور شدند: منظور از این آیات عده ای از اصحاب من هستند که مأمور به چشم پوشی از آنان می باشم ولی بدانند که خداوند ما را بر معاندین، مخالفین و خائنین و مقصرین حجّت قرار داده است و چشم پوشی از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نمی باشد، سپس به فرمانروایان گمراهی که مردم را به جهنّم می کشانند اشاره کردند.

7ـ حضرت اثرات ولایت و محبّت اهل بیت را مورد توجه قرار دادند و فرمودند: اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد پیروان اهل بیت عصمت و طهارت هستند، سپس آیاتی درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنان را به شیعیان و پیروان آل محمد تفسیر کردند، همچنین آیاتی درباره اهل جهنم مطرح کردند و مصداق آنها را دشمنان ائمه دانستند.

8 ـ مطالبی درباره حضرت مهدی(عج) فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرت بقیة اللّه الاعظم حجة بن الحسن ارواحنا فداه، اشاره کردند و آینده ای مشحون از عدل و داد به دست امام زمان را برای جهانیان مژده دادند.

9ـ تأکید کردند پس از اتمام خطابه، شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با علی بن ابی طالب (ع) دعوت می کنم. پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت نموده و علی هم با من بیعت کرده است.

10ـ به احکام الهی توجه کردند از جمله این که چون بیان تمامی حلال ها و حرام ها از سوی من امکان ندارد با بیعتی که از شما درباره ائمه(ع) می گیرم به نوعی آن ها را تا روز قیامت بیان کرده ام. دیگر این که بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغ پیام غدیر درباره امامان و امر به اطاعت از ایشان و نهی از مخالفتشان است.

11ـ در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد. حضرت با توجه به کثرت جمعیت و شرایط غیرعادی زمانی و مکانی و عدم امکان بیعت با دست برای همه مردم فرمودند:خداوند فرمان داده است تا قبل از بیعت با دست، از زبانهایتان اقرار بگیرم. سپس مطالبی را که می بایست همه مردم به آن اقرار می کردند، تعیین نمودند که عصاره آن اطاعت از دوازده امام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسل های آینده و غائبان از غدیر بود. در ضمن بیعت با دست هم محسوب می گردید. زیرا حضرت فرمودند، بگوئید با جان و زبان و دستمان بیعت می کنیم.


بشارت ملکوتی

سخنان پیامبر به پایان رسید، هنوز اجتماع با شکوهی که در صحرای غدیرخم شکل گرفته بود، از یکدیگر پراکنده نگردیده بود که جبرئیل فرود آمد و به پیامبر بشارت داد و این آیه را تلاوت فرمود: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛(10) امروز کافران از بازگشت شما از دینتان ناامید شدند. از آنان بیمی به دل راه مدهید و از من بترسید امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.»

پس از اتمام خطابه غدیر دو خیمه برپا گردید که در یکی رسول اکرم(ص) و در دیگری امیرالمؤمنین(ع) جلوس فرمودند. مردم دسته دسته وارد خیمه پیامبر می شدند و پس از بیعت و تبریک در خیمه حضرت علی(ع) حضور می یافتند و با آن حضرت نیز بیعت می کردند و مبارک باد می گفتند. زنان نیز با قراردادن ظرف آبی که پرده ای در وسط آن بود بیعت می کردند، به این صورت که امیرمؤمنان(ع) دست مبارک را در یک سوی پرده داخل آب قرار می دادند و در سوی دیگر زنان دست خویش را در آن ظرف می نمودند. در طول سه روز توقف در غدیر پس از ایراد خطابه، چند رویداد به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست از جمله پیامبر عمامه خود را که «سحاب» نام داشت بعنوان افتخار بر سر مبارک امیرمؤمنان (ع) قرار دادند حسان بن ثابت با کسب اجازه از پیشگاه پیامبر، اوّلین شعر را درباره غدیر سرود. جبرئیل در شمایل انسانی ظاهر گردید و خطاب به مردم فرمود: پیامبر بر علی(ع) پیمانی گرفت که جز کافر به خدا و رسولش کسی آن را بر هم نمی زند. مردی از منافقین چنین نجوا کرد: خدایا اگر آنچه محمّد می گوید از سوی توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذابی دردناک برما بفرست. در همین لحظات سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک نمود و این معجزه غدیر تأیید الهی را بر همگان روشن کرد. پس از سه روز مراسم پرشور غدیر پایان یافت و آن روزها بعنوان «ایّام الولایه» در صفحات تاریخ نقش بست و خبر واقعه مذکور در همه شهرها انتشار یافت و بدین گونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.(11)


حقیقتی استوار و ماندگار

حدیث غدیر از جهت سلسله راویان بسیار استوار است زیرا یکصد و ده نفر از اصحاب رسول اکرم(ص) که در این برنامه حاضر بوده اند، روایت مزبور را بدون هیچ واسطه ای از پیامبر نقل کرده اند، هشتاد و چهار نفر از تابعین نیز به نقل آن اقدام نموده اند، دانشوران، مورخان و مفسّران از اهل تسنن نیز حدیث غدیر را با مدارک متعدد و معتبر در کتاب های خود آورده اند که نام سیصد و پنجاه نفر از آنها را علامه عبدالحسین امینی در کتاب گران سنگ «الغدیر» آورده است بسیاری از مشاهیر علمای مسلمان در این باره کتابی مستقل نگاشته اند که نام بیست و شش نفر از آنان با مشخصات آثارشان در کتاب الغدیر آمده است. فرهنگ نویسان نیز وقتی به واژه غدیر یا مولی رسیده اند، این رویداد را باز گفته اند بنابراین کوچکترین تردید و کمترین شکی در سند این حدیث وجود ندارد به علاوه رسول اکرم و امامان بزرگوار روز هیجدهم ذیحجه را یکی از اعیاد رسمی مسلمانان اعلام فرمودند تا مسأله غدیر هر ساله بازگو و یاد شود و به دست فراموشی سپرده نگردد. محمد عبدالغنی الحسن دانشمند اهل قاهره می گوید پیشآمد غدیرخم از حقایق ثابتی است که جدل در آن راه ندارد. حدیث آن از روایاتی است که شیعه و سنی بر آن اجماع دارد، حضرت فاطمه زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و نیز عبدالله بن جعفر بر این حدیث احتجاج کرده اند. حدیث مذکور از لحاظ درستی، تواتر و نیرومندی سند به درجه ای است که نیازی به اثبات یا تأیید ندارد.(12)

عبدالفتاح عبدالمقصود نیز نوشته است: حدیث غدیر حقیقتی است که دستخوش باطل نمی گردد تابنده و روشن است. پرتوی از وحی است که بر قلب رسول اکرم(ص) درخشیده است تا بوسیله آن حامی و دوست مخلص خود را در میان امّت و اصفیای برگزیده خود استوار کند. این حدیث حجتی نقلی است بر مقام و پایگاه امام و نیز نمایاندن حق پایمال شده اش. هر کس بخواهد ظالمانه و یا جاهلانه آن را به دروغ مخدوش کند باید ثابت کند که در میان صحابه ابرار آیا می توان فردی را یافت که به هنگام بر شمردن فضیلت ها، مزیت ها و ارزش ها، بر فرزند ابوطالب سبقت جوید.(13)

سکوت حیرت انگیز تعدادی از مورّخان مشهور اسلام همچون طبری، ابن هشام، عزالدین ابن اثیر و... درباره واقعه غدیر خم سبب شده است که مورخان بعد از آنان نیز غالباً یا واقعه را به سکوت بگذرانند یا در رویداد آن شک کنند البته این پندار که سکوت تمام این مورخان مشهور از باب تقیه یا به پاس احترام افرادی یا مراعات احوال زمان بوده است با خرد و منطق، مطابقت ندارد چرا که بسیاری از محدثین معروف خبر آن را به طرق و اسناد گوناگون نقل کرده اند بدون آن که تمایل شیعی داشته باشند، نه فقط مورخی مثل یعقوبی که از شیعیان است آن را ذکر می نماید بلکه بلاذری در انساب الاشراف، ابن قتیبه در المعارف و حتی احمد حنبل در مسند و مناقب خویش به نقل آن پرداخته اند. ابن ماجه، ترمذی و نسایی و تعداد دیگری از مورخان و محدثان معروف نیز به درج آن روی آورده اند. چنانچه در اشعار بعضی شاعران این اشارت ها آشکار و روشن قابل مشاهده است. البته کسانی چون ابن عساکر و ابن کثیر وجود این خبر را به هیچ وجه مستندی برای شیعیان تلقی نکرده اند. ابن کثیر گویا می خواهد وانمود کند که تعریف پیامبر در حق علی(ع) در واقعه غدیر ظاهراً بیشتر برای اسکات کسانی بوده است که از سخت گیری های امیرمؤمنان(ع) در امر صدقات یمن ناراضی بوده اند امّا در پذیرش این ادّعا جای تأمّل زیادی وجود دارد زیرا بر اساس آنچه ابن هشام و دیگران گفته اند پیغمبر در مکّه و قبل از حرکت به مدینه جواب ناراضیان مذکور را داده بود.(14) ضیاءالدین مقبلی متوفی به سال 1108 هجری می گوید اگر حدیث غدیر مسلّم نباشد هیچ امر مسلّمی در اسلام وجود ندارد.(15) حقایق تلخی وجود دارد که باید نسل حاضر بداند، نبی اکرم(ص) نسبت به وصایت و ولایت علی بن ابی طالب(ع) با منتهای صراحت وصیت کرد ولی عدّه ای آن را پشت گوش انداختند و اگر به فرمان مؤسس بزرگ اسلام گردن نهاده بودند، سرنوشت جهان اسلام جز آن بود که شد و مسلمین هرگز گرفتار تفرقه و اختلاف نمی شدند و اتحاد و یگانگی، آنان را از بلاهایی که به ایشان رسید حفظ می کرد. آری جوینده حقایق باید نکاتی را بداند، احساسات را به یکسو افکند، از خطاهای گذشته پند گیرد. به راستی اگر پیشینیان برگرد غدیر حصاری نکشیده بودند و در طول اعصار راهش را نبسته بودند اکنون فَیَضان آن سراسر گیتی را گرفته و جهانیان را از چشمه پربهره خود سیراب ساخته بود غدیر واقعه ای نیست که صرفاً جنبه تاریخی داشته باشد و هر انسانی مکلّف است حق را در این زمینه بشناسدو به آن معتقد باشد. مضمون و مقصود این رویداد در هر لحظه از حیات جامعه اسلامی مصداق و مورد دارد و جوهر اصلی آن تعیین شکل صحیح رهبری است و مؤمن بودن به امامت پیشوای عادل و بیعت نمودن با رهبری عادل، مؤمن و پرهیزکار. از این رو حماسه غدیر چون مشعلی جاویدان در ذهن ها و زمان ها و اعصار تابندگی دارد.


عیدی جاویدان خجسته
فرّخا عید دلپذیر غدیر  که جوان شد ازو زمانه پیر 
پیر گیتی، جوانی از سر یافت  از فرّ عید دلپذیر غدیر(16) 


رسول اکرم(ص) فرموده اند: برترین عید مسلمانان، عید غدیر است و امام صادق(ع) می فرمایند: روز غدیر خم برترین عیدهای امت

من است و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را کامل کرد.(17) فیّاض بن محمد بن عمر طوسی می گوید در روز غدیر دیدم که امام رضا(ع) جمعی از دوستان را برای صرف غذا به حضور پذیرفته بود، در آن روز با امکانات تازه ای غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه امام بکار می رفت، میهمانان پذیرایی شدند و امام همواره فضیلت و عظمت آن روز و سابقه دیرینش را در تاریخ اسلام شرح می داد.(18)

از نخستین سال پیدایش غدیر، مسلمانان بر حسب توصیه رسول اکرم و ائمه هدی این روز را عید می گرفتند و جشن ها برپا کرده و با شادمانی فرا رسیدن سالروز آن را به یکدیگر تبریک می گفته اند، به دیدن علما و سادات می رفته اند. به دعا و زیارت، کارهای نیک و استمالت از مستمندان، دستگیری افراد ناتوان و اطعام بینوایان می پرداخته اند و بر خویشتن و خانواده شان وسعت بیشتری داده و جامه های نو برتن می کرده اند. در خلال زمان های گذشته و سپری شدن قرن ها و ادوار تاریخی هر سال این عید خجسته ماجرای جاویدان خود را با طراوتی افزون تر جلوه گر می سازد و توجه جهانیان را به واقعه ای بسیار مهم و سرنوشت ساز که در خود گنجانیده است، جلب می کند و بدین وسیله این یادگار ارزشمند اسلام و وصیت رسول اکرم(ص) در مورد خلافت و وصایت علی بن ابی طالب(ع) از دستبرد نسیان مصون مانده و غبار گذشت زمان از سیمایش سترده می گردد.

این عید صرفاً به شیعیان اختصاص ندارد و شواهد تاریخی نشان می دهد دیگر مسلمانان در برگزاری آن اهتمام می ورزیده اند. ابوریحان بیرونی دانشور مشهور ایرانی مربوط به قرن پنجم هجری، در اثر معروف خود، غدیر را از عیدهایی بر شمرده است که همه مسلمین برپا می داشته اند و آن را جشن گرفته اند.(19) ابن طلحه شافعی می گوید: غدیر عید است و یادگاری تاریخی زیرا روزی است که پیامبر آشکارا و صریح علی(ع) را به مقام ارجمند امامت و رهبری بعد از خود، برگزید و با آن موقعیت رفیع، او را بر دیگر مسلمانان فضیلت بخشید.(20)

دانشمندان معروفی از اهل سنت در آثار خود غدیر را عید نامیده اند و تأیید کرده اند این عید به دست بانی عالیقدر اسلام پایه گذاری شده و اختصاص به شیعیان ندارد. در آثار ادبی و اشعار شعرای عرب نیز تشبیهات زیبایی به شب های جشن عید غدیر دیده می شود.(21) محقق برجسته لبنانی و عالم اهل سنت عبد اللّه علایلی چنین گفته است: عید غدیر جزء اسلام است. هر کس آن را منکر شود، اسلام را انکار کرده است.(22) سید بن طاووس در کتاب الاقبال خود نقل کرده است در این روز چون مؤمنی را ملاقات کنی مستحب است تبریک گفته و بگوئید: الحمد للّه الّذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة علیهم السلام.


پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. کتاب غم ها و شادی ها، ص 35 ـ 34.

2. این روایت را حاکم در مستدرک به سند خود از ابواسحاق نقل کرده است.

3. حافظ ابونعیم اصفهانی متوفی به سال 430 هجری این حدیث را در کتاب حلیة الاولیاء آورده است.

4. درباره چگونگی برگزاری این مراسم توسط رسول اکرم(ص) بنگرید به فضائل الصحابه، احمد بن شعیب نسایی، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 118 و 119؛ ج 4، ص 281 و 368؛ ج 5، ص 370، سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، ج 1، ص 43 مستدرک الحاکم، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 109 و 371؛ مجمع الزوائد، نورالدین میثمی، ج 7، ص 17 ؛ ج 6، ص 108 ـ 104 ؛ ج 9، ص 164؛ المعیار و الموازنه ابی جعفر اسکافی، تحقیق شیخ محمد باقر محمودی، ص 214 ـ 212 المصنف، ابن ابی شیبة الکوفی، تحقیق سعید محمد اللحام، ج 7، ص 499 و 503.

5. الاحتجاج، ج 1، ص 67 ؛ طبقات، ابن سعد، ج 3، ص 225.

6. الاحتجاج، ج 1، ص 67 ـ 66.

7. سوره مائده(پنجمین سوره قرآن)، آیه 67.

8. تاریخ طبری، ج 2، ص 216 ؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 210.

9. متن کامل این خطبه در کتاب احتجاج طبرسی آمده است.

32. سوره مائده، آیه 3.

10. نک: بحارالانوار، ج 21، ح 37؛ الغدیر، علامه امینی، ج 1، عوالم العلوم، ج 15 و نیز بنگرید به احتجاج طبرسی، ج 1، ص 71، المنار، رشید رضا، ج 6، ص 264، سیره حلبی، ج 3، ص 302.

11. حماسه غدیر، نگارش و گردآوری، محمد رضا حکیمی، ص 360.

12. همان، ص 373.

13. سیره ابن هشام، ج 4،ص 275.

14. الغدیر، ج 1، فصل الکلمات حول سند الحدیث .

15. دیوان طرب شیرازی، ص 213.

16. حماسه غدیر، ص 38.

17. الغدیر، ج 1، ص 287.

18. آثار الباقیه، ص 395.

19. الغدیر، ج 1، ص 267.

20. همان، ج 1، ص 269.

20. الشیعه و التشیع، محمد جواد مغنیه، ص 288.

 

شنبه 14/9/1388 - 16:5
دانستنی های علمی

با فرا رسیدن عید غدیر، این واقعه بزرگ تاریخی در اسلام، دل‌ها متوجه یک امر مهم اعتقادی و اجتماعی و سرنوشت‌ساز در زندگی می‌شود که آن، ولایت و رهبری جامعه دینی است. این امر از دو جهت بااهمیت است: یکی به سبب اصل ضرورت وجود امام و ولیّ در جامعه اسلامی و دیگری به سبب ویژگی‌های یک امام و رهبر در جامعه دینی. به همان دلیل که پیامبر به تأسیس حکومت اسلامی اقدام کرد، این حکومت باید به حیات خود ادامه دهد و همچنان‌که جامعه اسلامی نوپا، به رهبری چون پیامبر که خود، نمونه همه مکارم اخلاق است، نیازمند بود، این جامعه نیز برای رشد و بالندگی خود، به رهبران این‌چنینی نیاز دارد.

ارزش و اهمیت ولایت و رهبری در جامعه اسلامی
قرآن، این منشور جاوید هدایت و روشنگری، جایگاه و اهمیت امر امامت در جامعه اسلامی را چنین بیان می‌کند:

حکمت: «از ابن‌عباس و ابوذر و حُذَیفَه مروی است که هنوز اهل بیعت [با علی در روز غدیر]‌متفرق نشده بودند که جبرئیل ـ علیه‌السلام ـ نازل شده، رسول خدا(ص) را خوشحال ساخت به این آیه مبارکه: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا.»[1] [و] آن حضرت را بشارت داد و حاضران روز غدیر، بلکه عالَمیان را خبردار گردانید که اسلام در آن روز کامل شد و نعمت الهی بر بندگان اتمام پذیرفت و رضا و خشنودی خالق ارض و سماء از مسلمانان، در آن روز به حصول پیوست.

از اینجا معلوم می‌شود که واجبات دیگر، خواه از اصول[2] و خواه از فروع، نزد الله تعالی مثل امامت و ولایت نیست [که]‌اکمال دین و اتمام نعمت را به امیری و سرداری و صاحب اختیاری آن مرکز دایره امامت و سرکرده سلسله ولایت منوط[3] ساخت».[4]

اخلاق و ویژگی‌های برجسته رهبران دینی جامعه
از منظر قرآن، رهبر و صاحب‌اختیار مردم باید فردی باشد که خود، از نظر ایمانی و اخلاقی ممتاز باشد. به دیگر سخن، خود، الگویی برای دیگران باشد. خداوند سبحان در قرآن کریم به دو ویژگی اشاره دارد:

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ. (مائده: 55)

حاکم شما و اولی به تصرف در امور شما نیست، مگر خدا و رسول او و آن کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به جای می‌آورند و در اثنای نماز و حالت رکوع، زکات را به مستحق می‌دهند.

امامت و ولایت، ادامه راه رسالت
حکایت: «روزی رسول خدا(ص) ‌با اصحاب در مسجد به نماز ظهر مشغول بودند که شخصی به هیئت[5] درویشان، گرد صف‌های نماز برآمده، سؤال می‌کرد و گرد مسجد می‌گشت و چون هیچ‌کس مرهم احسانی بر جراحتش ننهاد، روی دعا و عرض حاجت به جانب کریم بی‌منّت کرده، گفت: الهی!‌تو واقفی که از مسجد پیغمبر تو محروم می‌روم! چون در این وقت برابر به موقف[6] حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود، عبارت[7] درویش دل‌ریش[8] به گوش آن حضرت رسیده، انگشت مبارک به جانب آن درویش حرکت فرمود. درویش را معلوم شد که غرض چیست؛ انگشتر را از انگشت مبارک آن حضرت بیرون کرده و متوجه بیرون شد و شکر حضرت حق‌تعالی ادا می‌نمود.

حضرت‌ رسالت‌پناه از تصدق شاه ولایت واقف گشته، چون از جواب سلام [نماز] فارغ شد، دست دعا به جانب آسمان برداشته، فرمود که: «الهی! چنانچه موسی ـ علیه‌السلام ـ التماس کرد که هارون،‌برادرش را خلیفه و وصیّ او گردانی که دینش به امداد او قوّت گیرد و تو دعای او را اجابت فرمودی و برادرش را به خلافت او نصب نمودی و دین موسی را به برکت او محفوظ گردانیدی، من نیز پیغمبر تواَم و استدعا می‌نمایم که علی را که برادر من است، خلیفه و جانشین من گردانی و در هدایت و ارشاد خلق شریک مَنَش سازی که وزیر و صاحب‌اختیار من باشد».

هنوز مناجات رسول خدا(ص) ‌تمام نشده بود که جبرئیل امین نزول فرموده، به این آیه آن حضرت را بشارت داد».[9]

پی نوشت:

[1]. نک: مائده: 3.

[2]. اصول: واجبات اصلی، مانند نماز و روزه.

[3]. منوط: مشروط.

[4]. مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، تصحیح: صادق حسن‌زاده، قم، انتشارات انصاریان، 1378، چ 2، ج 1، ص 125.

[5]. هیئت: شکل و قیافه.

[6]. موقِف: جایگاه، محل ایستادن.

[7]. عبارت: کلام و بیان.

[8]. دل‌ریش: دل‌خسته، محزون.

[9]. حدیقه‌الشیعه، ج 1، صص 59 و 60.
 

شنبه 14/9/1388 - 16:4
دانستنی های علمی
مسابقه «غدیر» و «عیدگرفتن » این روز مقدس، به زمان پیامبراکرم(ص)می رسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینی ادامه داشته و امینان وحی الهی، همچون امام صادق(ع)و امام رضا(ع)آن را آشکار ساخته و یادش را گرامی و زنده نگه می داشتند.
پیش از آنان نیز، امیرالمومنین(ع)احیاگر این عید بود.
رمز عید بودن «غدیر» نیز، کمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت بود.
به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مامور شدند «ولایت » را به صاحب ولایت تبریک گویند و با آن حضرت بیعت کنند. رسول خدا نیزبراین نعمت الهی شادمانی کرد و فرمود: «الحمدلله الذی فضلناعلی جمیع العالمین.»
آیه قرآن که به صراحت، این روز را روز اکمال دین و خشنودی پروردگار از این واقعه و این تعیین وصی دانسته، رمزدیگری ازعید بودن غدیرخم است. فرخندگی این روز و عظمت این مراسم و عیدبودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نکته راحتی «طارق بن شهاب » مسیحی که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت،فهمیده بود که گفت: اگر این آیه(الیوم اکملت لکم دینکم...)(مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید می گرفتیم. هیچ یک از حاضران نیز حرف او را رد نکردند.
خود عمر نیز سخنی گفت که به نوعی پذیرش حرف او بود.
عید گرفتن غدیر
غدیر، تنها نه به عنوان «روزی تاریخی » ، بلکه به عنوان یک «عید اسلامی » مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهای خاصی را می طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن راعید گرفت و به شادمانی پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینی، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهای نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد.
همه این ویژگیها برای این روز بزرگ، موقعیتی والا و ارزشمندپدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدی و مومنانی که پیروآنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عیدگرفتن » این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این نکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتی که می فرماید:
«روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزی است که خدای متعال مرا فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمی هدایتگر برای امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله اوراهنمایی شوند، و آن، روزی است که خداوند در آن روز، دین راکامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام رابه عنوان دین، برایشان پسندید.»
کلام دیگر پیامبر(ص)که فرموده بود: «به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.» نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر درکلام حضرت رسول است.
خود امیرالمومنین(ع)در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالی که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود:
«خداوند متعال برای شما مومنان، امروز دو عید بزرگ وشکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هرکدام به دیگری است،تا نیکی واحسان خویش را در باره شما کامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو کسانی قرار دهد که بانور هدایتش روشنایی گرفته اند و شما را به راه نیکوی خویش ببرد و به نحوکامل از شما پذیرایی کند. پس جمعه را محل گردهمایی شما قرارداده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهای جمعه تا جمعه را بشوید، نیز برای یادآوری مومنان و بیان خشیت تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشی چند برابر پاداشهای مطیعان در روزهای دیگر قرار داده و کمال این عید، فرمانبرداری از امرالهی و پرهیز از نهی او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(ص)پذیرفته نیست و دین،جز با قبول ولایت به امر الهی قبول نمی شود و اسباب طاعت خدا جزبا چنگ زدن به دستگیره های خدا و اهل ولایت، سامان نمی پذیرد.
خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزی نازل کرد که بیانگراراده اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد که پیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد وحفاظت او را عهده دار باشد... .
(تا آنجا که فرمود:)رحمت خدا برشماباد! پس از پایان این تجمع، به خانه ها برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهیدو به برادران خود نیکی کنید و خداوند را بر نعمتی که ارزانی تان کرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به یکدیگر نیکی کنید، تا خداوند هم الفت شما را پایدار کند، ازنعمت الهی به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند برشما منت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهای گذشته وآینده قرار داده است. نیکی دراین روز، ثروت را می افزاید و عمررا طولانی می کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا می شود. تا می توانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابرازشادمانی و سرور کنید... »
آیین عید غدیر و ائمه
ائمه اهل بیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده وآن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عیدگرفتن آن دستوردادند و فضیلت آن روز و ثواب نیکوکاری در آن را بیان کردند.
فرات بن احنف می گوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: جانم فدایت!
آیا مسلمانان عیدی برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آری! با فضیلت ترین، بزرگترین و شریفترین روز عیدنزد خداوند، روزی است که خدا دین را در آن کامل ساخت وبرپیامبرش محمد(ص)این آیه را نازل فرمود: (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا)گفتم: آن کدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یکی از پیامبران بنی اسرائیل می خواست جانشین خود را تعیین کند و انجام می داد، آن روز را عیدقرار می دادند. آن روز، روزی است که پیامبر اکرم(ص)علی(ع)را به عنوان هادی امت نصب کرد و این آیه نازل شد و دین کامل گشت ونعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، کدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب می افتد، گاهی شنبه است، گاهی یک شنبه، گاهی دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه کاری سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز وشکر و حمد خداوند و شادمانی است، به خاطر منتی که خدا بر شمانهاد و ولایت ما را قرار داد. دوست دارم که آن روز را روزه بگیرید.
حسن بن راشد از امام صادق(ع)روایت می کند که: به آن حضرت عرض کردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدی است؟ فرمود: آری ای حسن! بزرگتر و شریف تر از آن دو. پرسیدم: چه روزی است؟ فرمود: روزی که امیرالمومنین(ع)به عنوان نشانه راهنما برای مردم منصوب شد. گفتم: فدای شما! در آن روز چه کاری سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود: روزه می گیری و برپیامبر ودودمانش درود می فرستی و از آنان که در حقشان ستم کردند، به درگاه خدا تبری می جویی. همانا پیامبران الهی به اوصیاء خویش دستور می دادند روزی را که جانشین تعیین شده، «عید» بگیرند.
پرسیدم: پاداش کسی که آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابربا روزه شصت ماه است.
عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت کرده که: از حضرت صادق(ع)پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدی دارند؟ فرمود: آری، عیدی محترم تر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزی که حضرت رسول(ص)، امیرالمومنین(ع)را به امامت منصوب کرد وفرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » . عرض کردم: آن روز، چه روزی است؟ فرمود: به روزش چه کارداری؟ سال در گردش است، ولی آن روز، هیجدهم ذی حجه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه کاری انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادکردن محمدو آل محمد، خداوند را یاد می کنید. همانا پیامبراکرم(ص) توصیه فرمود که مردم این روز را عیدبگیرند. پیامبران همه چنین می کردند و به جانشینان خود وصیت می کردند که روز تعیین جانشین را عید بگیرند.
امام صادق(ع)نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند می دانست و آن را «عید بزرگ خدا» می شمرد.
در «خصال » صدوق از مفضل بن عمر روایت شده که: به حضرت صادق(ع)عرض کردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید.
گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را می دانم. فرمود: برتر از آنهاروز هیجدهم ذی حجه است. روزی که پیامبرخدا(ص)، (دست)حضرت امیر(ع)را بلند کرد و او را حجت بر مردم قرار داد. پرسیدم:
دراین روز، چه باید بکنیم؟ فرمود: با آنکه هرلحظه باید خدا راشکر کرد، ولی دراین روز، به شکرانه نعمت الهی باید روزه گرفت.
انبیای دیگر نیز این گونه به اوصیای خود سفارش می کردند که روزمعرفی وصی را روزه بدارند و عید بگیرند.
در حدیث دیگری در «مصباح » شیخ طوسی » امام صادق(ع)آن روزرا روزی عظیم و مورد احترام معرفی کرده است که خداوند حرمت آن را برمومنان گرامی داشته و دینشان را کامل ساخته و نعمت رابرآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید کرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانی و سرورو روز روزه شکرانه دانسته که روزه اش معادل شصت ماه از ماههای حرام(محرم، رجب، ذی قعده و ذی حجه)است.
در حدیثی دیگر است که، حضرت صادق(ع)در حضور جمعی از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزی را که خداوند، با آن روز، اسلام رااستوار ساخت و فروغ دین را آشکار کرد و آن را برای ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، می شناسید؟ گفتند: خدا و رسول وفرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند:
روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم وبزرگند، اما روز «فروغ دین » از اینها برتر است، یعنی روزهیجدهم ذی حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسی در سال 259(درحالی که خودش 90 سال داشت.)گفته است که حضرت رضا(ع) را در روزغدیر ملاقات کردم، درحالی که در محضر او جمعی از یاران خاص وی بودند و امام(ع)آنان را برای افطار نگاه داشته بود و به خانه های آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتی کفش و انگشترفرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود وپیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد می فرمود.
محمدبن علاء همدانی و یحیی بن جریح بغدادی می گویند:
ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمی(از اصحاب امام عسکری(ع »
درشهر قم به درخانه اش رفته، در زدیم. دخترکی آمد. از او درباره احمدبن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروزعید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان،فطر، غدیر و جمعه.
این نیز نشان دهنده سیره عملی بزرگان شیعه، نسبت به این روزفرخنده است.
امید است که جامعه شیعی، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت ورهبری، رشد خودشان را نشان دهند و با تکریم این حبل المتین استوار شیعه، دین خویش را نسبت به بنیادهای اعتقادی ادا کنند.

 
شنبه 14/9/1388 - 16:1
دانستنی های علمی

شواهد موجود در کتب تاریخی گویای این حقیقت است که پیامبر اکرم(ص) از آغاز رسالت با رویکرد عمده زنان به آیین توحیدی روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، (1) اولین شهیده (سمیه) (2) و بانوانی که از سابقین و مهاجران شمرده می شدند (3) نمونه روشنی از مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی را به نمایش می گذارند.

حضور زنان در حجة الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنه های اجتماعی است. اخبار فراوانی که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویای تلاش گسترده زنان در پاسداری از این میراث مقدس است. دستاوردهای بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم می شود:

الف. اخبار زنان صحابی
در سال دهم هجری، با اعلام پیامبر(ص)، مؤمنان بسیاری از شهرهای مختلف به سوی مدینه روان شده، در حومه شهر مسکن گزیدند و به انتظار موسم حج نشستند; حجی که بعدها به حجة الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال، حجة التمام شهرت یافت. پیامبر اکرم(ص) روز شنبه، پنج یا شش روز قبل از آغاز ذی حجة، از مدینه حرکت کرد. در این سفر همه زنان و اهل بیت پیامبر با وی همراه بودند. (4) گروهی از این بانوان حدیث غدیر را نقل کرده اند; که نام و روایتشان چنین است:

1. حضرت زهرا(س)

حضرت فاطمه زهرا(س) یگانه یادگار رسول اکرم(ص) است، که همچون دیگر اهل بیت(علیهم السلام) بارها به یادآوری واقعه غدیر پرداخت. نگاهی به سخنان آن بزرگوار جایگاه وی در عرصه اخبار غدیر را آشکار می سازد:

گروهی از انصار، برای توجیه خطای خویش، به ایشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت با دیگران می شنیدیم با غیر علی بیعت نمی کردیم. حضرت فرمود:

آیا پدرم در روز غدیر برای کسی جای عذر باقی گذاشت؟ (5) و نیز در جواب محمود بن لبید که پرسیده بود: آیا از سخنان پیامبر دلیلی بر امامت علی دارید؟

فرمود: شگفتا، آیا روز غدیر را فراموش کردید؟!

محمود بن لبید گفت: آن روز چنان بود ولی از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگویید.

حضرت فرمود: خدا را شاهد می گیرم، شنیدم [پیامبر] فرمود: علی بهترین کسی است که در میان شما جانشین خود قرار می دهم. علی(ع) امام و جانشین بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین امامان نیک اند. اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزید، تا قیامت اختلاف در میان شما حاکم خواهد بود. (6)

روایتی با سند بسیار دقیق و مشهور بیان می دارد که دختر بزرگوار پیامبر حدیث غدیر را چنین بیان فرمود:

قال رسول الله(ص): «من کنت ولیه فعلی ولیه و من کنت امامه فعلی امامه.» (7)

رسول خدا(ص) فرمود: هر که من سرپرست اویم علی سرپرست اوست و هر که من امام او هستم علی امام اوست. احتجاجی از فاطمه زهرا به وسیله چند تن از زنان به این صورت روایت شده است:

قالت: انسیتم قول رسول الله(ص) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلی مولاه و قوله: انت منی بمنزلة هارون من موسی علیهما السلام. (8)

آیا سخن رسول خدا(ص) در روز غدیر خم را فراموش کرده اید، که فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست و آیا سخنش را فراموش کرده اید که فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی. حضرت فاطمه زهرا(س) عمر خویش را در راه اثبات ولایت امیرمؤمنان به انصار و مهاجرین صرف نمود و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید و سیده شهیدان ولایت نام گرفت.

2. ام سلمه

حضور زنان پیامبر، از جمله ام سلمه (9) در مراسم غدیر، در کتب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. (10) صاحب روضة الصفا می گوید: «چون حضرت رسول خدا(ص) در غدیر خم حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه » در شان امیرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خیمه خاص خود نشست و فرمود که امیرمؤمنان در خیمه دیگر بنشیند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خیمه علی(رض) رفتند و زبان به تهنیت علی(ع) گشادند. چون مردم از این امر فارغ شدند امهات مؤمنین به فرموده آن حضرت نزد علی رفتند و او را تهنیت دادند». (11)

ام سلمه یکی از دو زن پیامبر(ص) است که حدیث غدیر را روایت کرده است. او ماجرای غدیر را چنین باز می گوید:

اخذ رسول الله(ص) بید علی بغدیر خم فرفعها حتی راینا بیاض ابطیه فقال «من کنت مولاه فعلی مولاه » ثم قال «ایها الناس انی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ». (12)

در غدیر خم رسول خدا(ص) دست علی(ع) را بالا برد، تا آنجا که سفیدی زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هر که من مولای او هستم پس علی مولای اوست.

بعد فرمود: ای مردم، من دو چیز گرانبها در میان شما بر جای می گذارم کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتی در حوض به من برگردند.

ام سلمه از معدود کسانی است که بعد از وفات نبی اکرم(ص) در خط ولایت امیرمؤمنان باقی ماند. او به فرزنش چنین وصیت کرد. «یا بنی الزمه فلا و الله ما رایت بعد نبیک صلی الله علیه و آله اماما غیره »; پسرکم، همراهش [علی] باش. به خدا قسم، بعد از پیامبرت امامی غیر او ندیدم. (13) ام سلمه روایات دیگری نیز، در باره امیرمؤمنان، از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است. (14)

3. اسماء بنت عمیس

او به دلیل تقرب به اهل بیت روایات فراوانی نقل کرده است; تنها حدود شصت روایت از پیامبر اکرم(ص) دارد که بسیاری از آنها در منزلت امیرمؤمنان است. (15) اسماء از سابقین در اسلام است و از جمله افرادی است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ایمان بیاورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پیامبر آمد و اسلام اختیار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طیار به عقد ابوبکر در آمد و از وی صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خلیفه دوم بود توطئه قتل وصی پیامبر(ص) را با هوشیاری و ایثار تمام خنثی نمود. وی همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(س) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) از جمله زنان علی(ع) شد. فرزندش محمد را چنان تربیت کرد که از مریدان و مخلصان امیرمؤمنان شد. زمانی که در حجة الوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بن ابی بکر نیز در مسیر حجة الوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولایت حدیث غدیر را از او روایت کرده است. (16) اسماء همچنین از راویان حدیث ردالشمس (17) به شمار می رود.

4. ام هانی بنت ابی طالب (سلام الله علیهما)

او فاخته نام دارد (18) و خواهر امیرمؤمنان(ع) است. ام هانی از راویان (19) و اصحاب (20) پیامبر اکرم بود پیامبر ضمن حدیثی او را «یکی از بهترین مردم » خواند. (21) این بانوی گرانقدر احادیثی چون ثقلین (22) و غدیر را از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است. او در باره واقعه غدیر می گوید:

رسول خدا(ص) از حج بازگشت، تا در غدیر خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرمای سوزان چنین گفت: [ای مردم هر که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر که با او دشمنی کند، دشمن بدار; هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را یاری کند، یاری کن]. (23)

5. عایشه دختر ابی بکر

او در شمار زنان پیامبر اکرم (24) و حاضران در حجة الوداع جای داشت. در کتب مختلف اهل سنت روایت غدیر از وی نقل شده است. ابن عقده در «حدیث ولایت » روایت او را نیز ذکر می کند. (25)

بررسی موضعگیریهای وی و تطبیق آن با عملکرد ام سلمه همسر دیگر پیامبر گرامی که در تاریخ از خود بر جای نهاده و تحقیق در انگیزه ها، تعیین جهت گیریها و موقعیت های آن دو می تواند برای بانوانی که امروز در مقابل امواج سهمگین و بنیانکن سیاست بازی تبلیغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهای برخاسته از مطامع نفسانی و دنیوی دنیاداران قرار دارند نمونه هایی تجربه شده و تاریخی و الگویی عملی و آکنده از راهکارهای مذهبی و سیاسی باشد.

6. فاطمه دختر حمزة بن عبدالمطلب

او از صحابه مشهور پیامبر(ص) است و ابن عقده و منصور رازی حدیث غدیر را از وی نقل کرده اند. (26)

7. همسر زید بن ارقم

از جمله کسانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند زید بن ارقم و نیز همسر وی می باشد علامه طباطبایی ضمن نام بردن از گروه کثیری که روایت (من کنت مولاه فعلی مولاه) را نقل کرده اند به ایشان نیز اشاره می کند. (27)

ب. روایات زنان تابعی و ...
در میان روایات غدیر روایتی با ده سند به چشم می خورد که همه راویانش زن هستند. نام این بانوان چنین است:

1. الشیخة ام محمد زینب ابنة احمد بن عبدالرحیم المقدسیه.

2. فاطمه دختر امام موسی بن جعفر(ع)

3. زینب دختر امام موسی بن جعفر(ع)

4. ام کلثوم دختر امام موسی بن جعفر(ع)

5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(ع)

6. فاطمه دختر محمد بن علی(ع)

7. فاطمه دختر علی بن الحسین(ع)

8. فاطمه دختر حسین بن علی(ع)

9. سکینه دختر حسین بن علی(ع)

10. ام کلثوم دختر فاطمه زهرا(س)

این گروه از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل کرده اند که حضرت فرمود:

«انسیتم قول رسول الله(ص) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلی مولاه و قوله انت منی بمنزلة هارون من موسی علیهما السلام.» (28)

آیا سخن رسول خدا(ص) در روز غدیر را فراموش کردید، که فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست. و [آیا] گفتارش را [فراموش کردید که فرمود]: [ای علی،] جایگاه تو در برابر من مانند جایگاه هارون در برابر موسی است.

11. عایشه بنت سعد

عایشه بیشتر روایتهایش را از پدرش سعد (29) بن ابی وقاص نقل می کند و نزد ابن حجر از راویان موثق به شمار می رود. (30) او روایت غدیر را، از زبان پدرش چنین بازگو می کند:

«کنا مع رسول الله(ص) بطریق مکة و هو متوجه الیها (کذا فی النسخ و الصحیح و هو: متوجه الی المدینه) فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بید علی فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه ». (31)

با رسول خدا در راه مکه بودیم و او به سوی مکه توجه داشت. (در نسخه های صحیح می خوانیم که به مدینه توجه داشت.) وقتی به غدیر خم رسید، ایستاد; آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسیدند. مردم پیرامونش گردآمدند و حضرت فرمود:

ای مردم، سرپرست شما کیست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پیامبرش. آنگاه دست علی را بلند کرد و فرمود: هر که خدا و رسول او سرپرستش هستند، این سرپرست اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و آن که با او دشمنی می ورزد، دشمن بدار.

عایشه بنت سعد حدیث دیگری نیز از پدرش روایت کرده، که ولایت علی(ع) را آشکار می سازد:

«سمعت ابی یقول: سمعت رسول الله(ص) یوم الجحفه فاخذ بید علی فخطب فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: ایها الناس انی ولیکم قالوا صدقت یا رسول الله ثم اخذ بید علی فرفعها فقال: هذا ولیی و یؤدی عنی دینی و انا موالی من والاه و معادی من عاداه.» (32)

شنیدم پدرم گفت که، رسول خدا(ص) در روز جحفه دست علی(ع) را گرفت، سپس خطبه خواند، خدای را سپاس گفت، ستایش کرد و فرمود: ای مردم، من ولی شما هستم. گفتند: راست گفتی، ای رسول خدا(ص). سپس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: این جانشین من است و دین مرا ادا می کند. من دوست دار کسی هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسی هستم که با او دشمنی ورزد.

12. دارمیه حجونیه کنانیه

او از شیعیان معروف و بسیار مشهور حضرت امیرمؤمنان بوده به نحوی که آوازه اش تا بدان حد پیچیده بود که معاویه موقع ورود به مکه از وی سراغ گرفت این موضوع خود به خوبی می تواند نمایانگر فعالیتهای مؤثر و ارزنده این بانوی شیعه و محب اهل بیت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وی که مربوط به غدیر می شود می پردازیم) (33) آنچه از گفتگوی او و معاویه بر جای مانده است را زمخشری در کتاب «ربیع الابرار» چنین باز می گوید:

سالی معاویه به حج رفت و از زنی که به نام دارمیه حجونیه، که سیاه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتی او را نزد معاویه آوردند، پرسید: ای دختر حام، چگونه ای؟

گفت: خوبم، حام نیستم، از قبیله بنی کنانم.

گفت: راست گفتی، آیا می دانی چرا تو را فرا خواندم؟

- سبحان الله! من غیب نمی دانم.

- خواستم بپرسم چرا علی را دوست داری و با من دشمنی می ورزی؟

- آیا از پاسخ معافم می داری؟

- نه.

- حال که نمی پذیری می گویم; من علی را به خاطر عدالتش و تقسیم یکسانش دوست داشتم و با تو دشمنی می ورزم چون با آن که برای حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگیدی و در پی چیزی برآمدی که برای تو نیست. با علی دوستی ورزیدم به خاطر ولایتی که رسول خدا(ص)، در روز غدیر خم در مقابل چشم تو، برای او اقرار گرفت، به خاطر آنکه به بیچارگان محبت می ورزید و دینداران را بزرگ می داشت و .... (34)

13. حسنیه

او در خانه امام صادق(ع) پرورش یافته بود و از شاگردان مکتب وی شمرده می شد. (35) حسنیه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارون الرشید ترتیب داده می شد، شرکت جسته و از مقام ولایت دفاع می کرد. در یکی از این مناظره ها از فردی، که ابراهیم خوانده می شد، پرسید: آیا در هیچ جای تفاسیر شما آمده است که در حجة الوداع رسول خدا(ص) به امر پروردگار، در غدیر خم، فرود آمده، این آیه را: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک). با بیمناکی برای مردم تلاوت کرد و سپس آیه والله یعصمک من الناس نازل شد و [آیا در تفاسیر شما آمده است که پس از نزول «والله یعصمک من الناس » پیامبر خدا دست علی بن ابی طالب را گرفت; بر منبری، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، این آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. »

ابراهیم سر به زیر افکند، حسنیه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، که خود را در مقابل هارون الرشید می دیدند، لب به تایید گشودند. ابو یوسف گفت: بیشتر صحابه و مفسران تصریح کرده اند که این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است و حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه نیز مشهود است.

حسنیه پرسید در باره «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکوة و هم راکعون » چه می گویید؟ ابو یوسف گفت: به اجماع امت در باره علی بن ابی طالب است.

آنگاه حسنیه با شگفتی پرسید: ... احکام و نصوص الهی را وا می نهید و بیعت روز غدیر را نادیده می گیرید؟! (36)

14. عمیرة بنت سعد بن مالک

او نیز از تابعین شمرده می شود. عمیره، اهل مدینه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راویان حدیث غدیر است و در سلسله سند حدیث «مناشده » امیرمؤمنان(ع) قرار دارد.

15. ام المجتبی علویه

او حدیث غدیر را از عدی بن ثابت نقل کرده است و ابن عساکر در تاریخ خود از حدیث وی یاد می کند. (37)

16. فاطمه بنت علی بن ابی طالب(ع)

او دختر علی بن ابی طالب(ع) است و مادرش ام ولد می باشد. برقی در رجال خود وی را از راویان امام حسن(ع) می داند (38) و در تهذیب الاحکام از راویان امیرمؤمنان(ع)، ابی حنیفه، اسماء بنت عمیس (39) شمرده شده است. حدیث منزلت (40) و ردالشمس (41) از جمله روایات اوست. وی حدیث غدیر را از ام سلمه نقل نموده است. (42)

«اشهد الله تعالی لقد سمعته یقول: علی خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدی و سبطای و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیمة ».

پی نوشتها:

1- در باره اسلام خدیجه این سخن امیرمؤمنان به تنهایی کافی است که فرمود: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهما» نهج البلاغه خطبه 192 (قاصعه).

2- کانت سمیه ام عمار بن یاسر و ابوه یاسر ممن عذب فی الله تعالی فصبرا و ارادتهما قریش علی ان رجعا عن الاسلام الی الکفر فابیا فضرب ابوجهل سمیة بحربة فی قبلها فماتت... اعیان الشیعه، ج 7 ، ص 319.

3- ریاحین الشریعة، ج 2، ص 305.

4- الغدیر ج 1، ص 9.

5- خصال صدوق، ج 1، ص 173; عوالم، ج 11، ص 467. «هل ترک ابی یوم غدیر خم لاخذ عذرا» تاکید مورخان بر این که اهل بیت پیامبر(ص) از جمله حاضرین در غدیر بودند مبین این مطلب است که حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در بین آنان حضور داشته است. زیرا مورخان حضور زنان پیامبر را به طور مستقل بیان کرده و گفته اند که امهات مؤمنین همراه پیامبر بودند بنابراین از طرفی فاطمه زهرا(س) دارای چنان شخصیت برتری است که در صورت عدم حضور وی در غدیر باید بتوان روایاتی دال بر آن یافت که ظاهرا وجود ندارد از این روی می توان گفت که ایشان نیز در بین جمع حاجیان در حجة الوداع حضور داشته است.

6- بحارالانوار، ج 36، ص 353 و 354; اسمی المناقب، ص 32; نهج الحیاة، ص 38.

7- احقاق الحق، ج 2، ص 460. در فیض الغدیر، ص 391 به نقل از ینابیع الموده حدیث را چنین نقل کرده است «قالت: قال رسول الله(ص) من کنت ولیه فعلی ولیه و امامه ».

8- الغدیر، ج 1، ص 197; «من کنت مولاه فعلی مولاه » احقاق الحق، ج 6، ص 282; ارجح المطالب، ص 571 و 448. صاحب فیض الغدیر توضیحی بر احتجاج حضرت فاطمه دارد (فیض الغدیر، ص 390).

9- ام سلمه دختر ابی امیه بن المغیرة مخزومی است مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب است او دختر عمه پیامبر و همسر وی بود و در سال 65 هجری وفات یافت. (اعلام خصال صدوق، ص 301)

10- معارج النبوة، ج 2، ص 318.

11- فیض الغدیر، ص 388 -389.

12- الغدیر، ، ج 1، ص 17 و 18; ملحقات احقاق الحق، ص 53; معجم رجال الحدیث، ج 23، ص 177.

13- اعلام النساء، ص 651; بصائر الدرجات، ص 183، ح 4.

14- مانند «من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی » (المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 121) و «قال رسول الله(ص) کانی دعیت فاجیب و انی تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما». اعلام النساء، ص 634 نقل از امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 92; کشف الغمه، ج 2، ص 32، ارجح المطالب، ص 338، از طریق ابن عقده.

15- اعیان الشیعه، ج 3، ص 408; جامع الرواة، ج 2، ص 455; خلاف طوسی، ج 1، ص 5.

16- الغدیر، ج 1، ص 17.

17- امالی مفید، ص 55 و56; ارشاد مفید، ص 163 و 164. مجموعه فضایل و عنایات اسماء بنت عمیس به اهل بیت(ع) در ضمن مقاله ای مستقل در شماره های آینده به خوانندگان گرامی ارائه خواهد شد.

18- اعیان الشیعه، ج 3، ص 488.

19- رجال برقی، ص 60.

20- رجال شیخ طوسی، ص 33.

21- تنقیح المقال، ج 3، ص 73; معجم رجال الحدیث، ج 23، ص 881.

22- اعلام النساء، ص 488; ارجح المطالب، ص 337.

23- «رجع رسول الله(ص) من حجة حتی نزل بغدیر خم ثم قام خطیبا بالهاجرة فقال: ایها الناس [من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره] ینابیع المودة، ص 40; اعلام النساء، ص 489. روایت غدیری فاخته را در الغدیر، ج 1، ص 18 و احقاق الحق، ج 2، ص 463 ببینید.

24- عایشه در سال 57 در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد. (اعلام خصال صدوق، ص 315)

25- الغدیر، ج 1، ص 48; احقاق الحق، ج 2، ص 460.

26- الغدیر، ج 1، ص 58.

منصور بن حسین آبی معروف به ابوسعد صاحب کتاب نثرالدرر متوفی قرن پنجم کتابی به نام حدیث الغدیر نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب این کتاب راویان حدیث غدیر را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدیر در آینه کتاب، ص 79»

27- المیزان فی تفسیر القرآن، ص 59.

28- روایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسی مدینی در کتاب خود آورده است. او می گوید: این حدیث سلسله دار است. زیرا هر یک از فاطمه ها از عمه خود روایت کرده اند و این روایت پنج خواهر برادر است که هر یک از دیگری نقل کرده اند. رک: اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب »، شمس الدین ابوالخیر الجزری، ص 32; احقاق الحق، ج 21، ص 26 و27; بحارالانوار، ج 36، ص 353; عوالم، ج 11، ص 444; اثبات الهدی، ج 2، ص 553 و ج 3، ص 127; اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، سید علی رضا سید کباری، ص 56 (چاپ نشده).

29- ابواسحاق سعد بن ابی وقاص در سال 54 - 58 و عایشه بنت سعد در سال 117 وفات یافتند. نسایی روایت وی را نقل کرده است. به خصائص نسایی، ص 3 مراجعه شود.

30- التقریب، ابن حجر، ص 473.

31- الغدیر، ج 1، ص 38- 41; خصائص نسائی، ص 18 و 25.

عایشه بنت سعد احادیث دیگری راجع به فضایل امیرمؤمنان دارد; به اسنی المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص 189 و 190 رجوع کنید.

32- الغدیر، ج 1، ص 38 - 41.

33- دارمیه حجونیه از زنان فاضل، خردمند و فصیح بود. او استدلالی قوی داشت و در خط ولایت استوار بود. روایت او را ابن عبدربه در عقد الفرید از سهل بن ابی سهل تمیمی از پدرش نقل کرده است.(عقد الفرید، ج 1، ص 352; بلاغات النساء، ص 72)

34- متن کامل مباحثه دارمیه حجونیه را در کتب ذیل بخوانید:

بلاغات النساء، ص 72; العقد الفرید، ج 1، ص 162; صبح الاعشی، ج 1، ص 259; الغدیر، ج 1، ص 209; اعلام النساء المؤمنات، ص 333; اعیان الشیعه، ج 6، ص 364.

35- ریاض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.

36- این متن در حلیة المتقین، بخش مناظرات حسنیه، ذکر شده است. در باره موضوع مناظره حسنیه اختلاف است. سید محسن امین در اعیان الشیعه، ذیل کلمه «حسنیه » می گوید: این [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازی است. مرحوم خوانساری در روضات الجنات این مناظره را ذکر کرده است و شیخ آقابزرگ در ذریعه می نویسد:

الحسنیه: رسالة فی الامامة تنسب الی مؤلفها و هو بعض الجواری من بنات الشیعة فیها مناظراتها مع علماء المخالفین فی عصر هارون الرشید. (الذریعه، ج 7، ص 200، رقم 89; نقل از اعلام النساء، ص 300 تا 301). برای تحقیق بیشتر در باره شخصیت حسنیه به تنقیح المقال، ج 3، ص 247; ریاض العلماء، ج 5، ص 407; روضات الجنات، ج 1، ص 153; الذریعة، ج 7، ص 200 و ج 4، ص 97 و ج 25، ص 296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161; من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحدیث، ج 23، ص 187 رجوع کنید. خلاصه ای از مطالب کتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.

37- الغدیر، ج 1، ص 70.

38- پیام غدیر، عذرا انصاری، ایشان روایت را از تاریخ دمشق، باب تاریخی علی بن ابی طالب(ع) ص 51 نقل نموده اند.

39- رجال برقی، ص 60; معجم رجال الحدیث، ج 23، ص 197، رقم 15659.

40- تهذیب التهذیب، ج 12، ص 470.

41- اعیان الشیعة، ج 8، ص 39 - ملحقات احقاق الحق ; ص 262

42- همان، ص 54.
 

شنبه 14/9/1388 - 15:59
دانستنی های علمی

واپسین ماههای عمر پیامبر خدا(ص) همانند ابر رحمت از روی سر مردم آن روز می گذشت. آن بزرگوار همراه هزاران میهمان دیگر خانه خدا، که از ضیافت رسمی حضرت حق برمی گشتند، به نزدیکی سرزمین «جحفه » رسید. در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه 23 سال رسالت بود، بر پیامبر(ص) ابلاغ کرد تا او برای آخرین بار پیام ولایت (1) را بازگوید و حجت را بر مردم آن روز و نسل های آینده تمام کند. از اینرو در آن جمعه مبارک در سه منزلی میقات جحفه (2) فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد. بلال اذان نماز را شروع نمود و پیامبر خدا(ص) کلام وحی نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین (3) .

ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا به مردم برسان; اگر آن را [به جهاتی مانند تقیه و ...] ابلاغ نکنی، رسالت خداوند را انجام نداده ای. خداوند تو را از جمیع خطرات [احتمالی] نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران [لجوج] را هدایت نمی کند.

پس از اجتماع مردم، درست کردن جایگاهی از جهاز شتران برای پیامبر گرامی اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت (4) ، رسول خدا(ص) در برابر آنان ایستاد، ولی ایستادنش هیات خاصی داشت; زیرا می خواست وحی را ابلاغ کند و در آخرین حج خود به آنان بگوید که، خلا وجودی رسالت را امامت پر خواهد کرد، وصایت جایگزین آن خواهد شد و زمین از حجت خالی نخواهد بود. شما در پناه زعامت وصی من به سعادت همیشگی خواهید رسید. او پرچمدار دینی، سیاسی، اجتماعی و الهی شما خواهد بود و شما را به ساحل نجات خواهد رساند.

تثبیت امامت توسط پیامبر(ص)
پیامبر گرامی اسلام(ص) به خاطر حساسیت و موضع گیری های بعضی از افراد در برابر اعلان وصایت علی بن ابی طالب(ع) آن را برای مدتی پنهان داشته، و ابلاغش را به تاخیر انداخته بود. حال تصمیم داشت این امر عظیم و پر برکت را اعلام کند. بنا بر این سکوت مردم را شکست و سخنانش را چنین آغاز کرد:

ایها الناس انی قد نبانی اللطیف الخبیر...

ای مردم، بخشنده نعمت ها و آگاه به دقایق خلقت به من خبر داد که هر پیامبری نصف پیامبر قبلی خویش عمر کرده است و من گمان دارم که بزودی باید دعوت خدای را اجابت کنم. همانا من و شما همگی مسؤولیم; آیا من رسالتم را به شما نرسانده ام؟!

همگی پاسخ دادند: ما گواهیم که تو رسالت خویش را انجام دادی، ما را پند دادی و در راه خدا جهاد کردی; خداوند جزای خیر به شما عنایت کند.

بعد همگی خدای را بر گفتار خویش شاهد گرفتند. آنگاه پیامبر خدا(ص) فرمود: آیا شما بر اینکه خداوند تنها معبودی است، جز او معبودی نیست، محمد بنده و پیامبر اوست و بهشت و دوزخ و برانگیخته شدن بعد از مرگ امری حتمی است،شهادت ندادید؟

همگی در جواب گفتند: آنچه را فرمودی مورد گواهی و اقرار ما است.

بعد فرمود: بارالها، خود بر تصدیق اینان گواه باش.

سپس چنین ادامه داد: ای مردم، خداوند ولی و سرپرست و اختیاردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولایت دارم. آگاه باشید، هر کسی که من ولی او بودم، علی ابن ابیطالب[علیه السلام] مولای او خواهد بود. پروردگارا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با وی دشمنی کند، دشمن بدار (5) .

واقعه غدیر و راویان
روایات بیانگر واقعه غدیر، خطبه پیامبر خدا(ص) و معرفی علی بن ابی طالب به وسیله آن حضرت، متواتر است و بیشتر کتب تفسیری و تاریخی اهل سنت و شیعه را فرا گرفته است. محدثینی چون ابوسعید خدری و عبدالله بن عباس، هر یک به طور جداگانه، حدیث غدیر را با یازده طریق نقل کرده اند و براء بن عاذب آن را با سه طریق باز گفته است; افراد دیگری مانند جابر بن عبدالله انصاری، عمار یاسر، سلمان فارسی، عمر بن خطاب، زید بن ارقم و همسرش نیز آن را نقل کرده اند (6) .

دانشمند عالی مقام، پاسدار بزرگ ولایت حضرت علامه امینی(ره) در این باره چنین می نویسد: حدیث غدیر را یکصد و ده تن از صحابه و یاران پیامبر خدا(ص) و نیز هشتاد و چهار نفر از تابعین نقل می کنند.

آن بزرگوار سپس از سیصد و شصت نفر از نویسندگان و کتب معروف اسلامی نقل می کند: حدیث غدیر از قطعی ترین روایات متواتر است. چنانچه کسی در تواتر این روایت تردید کند، نمی تواند هیچ حدیث متواتر دیگری را بپذیرد (7) .

امت در پرتو امامت
اعلان امامت علی بن ابی طالب(ع) طرفداران اسلام ناب محمدی(ص) را مسرور کرده، سره را از ناسره و طالبان حقیقت را از جویندگان زر و زور جدا کرد. تزویرگرانی که حالاتشان نشان دهنده معتقدات و بینش آنان بود. خداوند این دو پیامد مهم را برای پیامبرش چنین بازگو می کند:

الیوم یاس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (8) .

یاس و ناامیدی کافران، کوردلان از خدا بی خبر که اسلام حقیقی را پنهان داشتند را فرار گرفت، شما از [تحرکات] آنان هیچ وحشتی به خود راه ندهید و فقط از من بترسید. [به مؤمنین بگو] امروز [با نصب امامت و رهبری] دین شما را کامل و نعمتهای خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما دین قرار دادم.

بعد از معرفی پیامبر خدا(ص) نیروهای متعهد و مؤمن پیشوای خود را یافتند و سعی کردند در همه دوران کارهای خود را بر محور وجودی امامشان انجام دهند. آنها حضرت علی(ع) را چنان یافتند که پیامبر(ص) فرموده بود:

علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثما دار (9) هر جا علی وجود دارد حقیقت آنجاست و هر جا حقیقت است علی آنجاست همیشه گفتار، کردار و وجود علی بن ابی طالب(ع) محور حق است.

بدین ترتیب غدیر روز بلوغ حق، عزت، شکوه و توان اسلام شد. در آن روز امامت عزت و امید نبوت شد. مردم از عمق جان دست علی را می فشردند و می گفتند: بخ، بخ لک یا علی اصحبت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة (10) ; آفرین بر تو، آفرین بر تو ای فرزند ابوطالب; تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدی.

حسان بن ثابت، شاعر معروف، آن روز از پیامبر خدا (ص) اجازه خواست و در باره واقعه بزرگ اسلامی چنین سرود:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالرسول منادیا فقال و من مولاکم و ولیکم فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا فلن تجدن منا لک الیوم عاصیا فقال له قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا هناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادی علیا معادیا (11)

پیامبر خدا(ص) آنان را در روز غدیر ندا داد، چه ندای ارزشمندی. او فرمود: مولای شما و سرپست شما چه کسی است؟ آنان بی درنگ گفتند: خدای تو مولای ماست و تو سرپرست و ولی امر مایی. ما هرگز از فرمان تو سرپیچی نخواهیم کرد. در آن هنگام، پیامبر(ص) به علی فرمود: برخیز من تو را انتخاب کردم تا بعد از من امام و رهبر باشی. بعد فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم این مرد مولا و رهبر او خواهد بود; پس شما همگی، از سر صدق، از او پیروری کنید. بارالها، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار.

رسول خدا(ص) از حسان بن ثابت تقدیر و تشکر کرد و از خداوند خواست پیوسته او را با روح القدس تایید کند (12) ; زیرا او از آرمان پیامبر(ص) که تثبت جانشینی علی بن ابی طالب بود حمایت کرده، مردم را نیز به حمایت طلبید. اشعار او برای همیشه در تاریخ باقی ماند و سند عزت و افتخارش شد.

عید غدیر سنت جاوید
پیامبر خدا(ص) دوست داشت عید غدیر، که جشن ولایت و تعیین رهبری است، برای همیشه باقی بماند و مسلمانان در همه اعصار آن را زنده و جاوید بدارند; زیرا یاد علی، نام علی و غدیر علی چیزی جز استمرار رسالت و اسلام ناب محمدی(ص) نیست. در بسیاری از کتابهای تاریخی چنین می خوانیم: در روز غدیر، بعد از انتصاب علی بن ابی طالب(ع) به جانشینی پیامبر(ص)، رسول خدا در خیمه اختصاصی خویش نشست و فرمان داد امیر مؤمنان(ع) در خیمه دیگری به تنهایی بنشیند. سپس دستور داد تا همه مردان، یکی پس از دیگری، داخل خیمه آن حضرت شوند و بر امام و رهبر آینده خویش تبریک و تهنیت گویند. چون مردان همگی تبریک گفتند، رسول خدال(ص) به زنان نیز فرمان داد تا داخل خیمه آن حضرت شوند و تبریک گویند. پس زنان نیز تبریک گفتند (13) .

این فرمان پیامبر خدا(ص) معنایی جز بیعت نداشت. آن حضرت دوست داشت این سنت الهی برای همیشه در میان مسلمانان باقی بماند و عیدی از اعیاد مسلمین شود.

امام صادق(ع) در جمع یارانش بود; از عید غدیر و هجدهم ذی حجه سال دهم هجری سخن به میان آمد، آن حضرت از جدش پیامبر خدا(ص) چنین نقل کرد:

یوم الغدیر افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی امرنی الله - تعالی ذکره - فیه بنصب اخی علی بن ابی طالب علما لامتی یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتم علی امتی فیه النعمة و رضی لهم الاسلام دینا (14) ;

برترین عیدهای امت من روز غدیر است و آن روزی است که خداوند مرا امر کرد که علی [علیه السلام] را رهبر امت اسلامی قرار دهم تا مردم بعد از من به وسیله او هدایت شوند; و آن روزی است که خداوند [با اعلام وصایت و امامت علی(ع)] دین خویش را کامل و نعمت هایش را بر امت تمام کرد; و دین اسلام را [به عنوان آیین همیشگی] برای آنان انتخاب کرد.

«امام رضا(ع) و عید غدیر»
فیاض بن محمد طوسی، که 90 سال از عمرش گذشته بود، در سال 259 ه.ق در طوس در برابر جمعی چنین گفت: روز عید غدیر همراه گروهی در خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بودیم. آن حضرت به مناسبت عید غدیر همه ما را جهت افطاری نگه داشت، برای خانواده های این گروه غذا فرستاد و لباس و انگشتر و نعلین هدیه کرد. آنگاه درباره فضیلت روز غدیر و آنچه پیش آمده بود سخن گفت و از پدر گرامی و اجدادش چنین نقل کرد: در زمان جدم امیرالمؤمنین (علیه السلام) عید غدیر با روز جمعه مصادف شد، حضرت آن روز نماز جمعه را اقامه کرده، خطبه ای مفصل خواند و مردم را به برپا داشتن عید ولایت و وصایت بسیار تشویق و ترغیب کرد. آنگاه حضرت رضا(ع) خطبه جدش را برای ما نقل کرد (15) .

پس برگزاری عید سعید غدیر خواسته پیامبر خدا(ص) اهل بیت(ع) و همه مسلمانان بوده است. از سوی دیگر، بنی امیه و بنی عباس همواره سعی می کردند مراسم عید سعید غدیر به فراموشی سپرده شود، زیرا احیای این سنت الهی چیزی جز مشروعیت حکومت اهل بیت - علیهم السلام - نبود. از این رو تا نیمه قرن چهارم این شعار اسلامی از سوی حکومتها فراموش شده بود. سر انجام وقتی که آل بویه قدرت پیدا کرد، عید سعید غدیر را رسمیت بخشید. در سال 352 ه.ق معزالدوله مراسم عید غدیر و نیز سوگواری عاشورا در دربار برپا کرد. در سایه حکومت آل بویه این مراسم بتدریج در گوشه و کنار علنی شد (16) .

به هر حال، عید سعید غدیر در تاریخ فراز و نشیب بسیار دیده است و این خود بر اصالت این شعار اسلامی و الهی گواهی می دهد.

فاطمه زهرا(س) برای احیای حادثه غدیر و تعیین وصایت و ولایت، که خواسته دیرینه رسول خدا(ص) بود، بعد از رحلت پدر در کنار قبور شهدای احد به محمود بن لبید فرمود:

«و اعجبا اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟... اشهد الله تعالی لقد سمعت رسول الله [صلی الله علیه وآله] یقول: علی خیر من اخلفه فیکم، و هو الامام و الخلیفة بعدی... (17) »

شگفتا، آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کرده اید؟!... خدا را گواه می گیرم خود شنیدم که رسول خدا(ص) فرمود: علی بهترین کسی است که او را در میان شما جانشین خود قرار می دهم، علی [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است...

امروز نیز جشن گرفتن عید سعید غدیر چیزی جز احیای شعائر اسلامی نیست. برگزاری این عید پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) را خوشحال می کند; پس لازم است در هر کوی و برزنی پرچمهای شادی برافراشته شود، مؤمنان به دیدار یکدیگر بشتابند و این روز را تبریک گویند.

پی نوشتها:

1ء - در تفسیر آیه شریفه: و انذر عشیرتک الاقربین (خویشان نزدیک خود را هشدار ده) آمده است که پیامبر خدا (ص) در اولین مرتبه ابلاغ نبوت در برابر چهل نفر از خویشاوندان خود بعد از ایمان آوردن علی(ع) او را جانشین و خلیفه بعد از خود انتخاب کرد. الکامل و التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 63; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 111; حقایق پنهان، احمد زمانی، ص 15.

2- در نزدیکی جحفه غدیر خم با فاصله سه میل (5670 متر) واقع شده، در آنجا چشمه آبی جاری بوده، درختان زیادی وجود دارد. پیامبر خدا(ص) در برگشت از حجة الوداع علی بن ابی طالب(علیه السلام) را به مقام وصایت و جانشینی خود منصوب کرد. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث البلادی، ج 2، ص 124; جمهرة اللغة، زکی احمد صفوت، ج 1، ص 108.

3- مائده /67.

4- چون پیامبر خدا(ص) همانند دیگران در سفر بود نماز ظهر را به جماعت خواند نه جمعه.

5- اصول کافی، ج 1، ص 295، ح 3; تهذیب، ج 3، ص 263، ح 66; بحارالانوار، ج 23، ص 141، ح 92.

6- المیزان، ج 6، ص 60 - 61.

7- الغدیر، ج 1، ص 151 - 14.

8- مائده /3.

9- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،ج 18،باب 77،ص 72.

10- بحارالانوار، ج 21، ص 388.

11- محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 37; الغدیر، ج 2، ص 34; بحارالانوار، ج 21، ص 388; علمای اهل سنت همچون خوارزمی مالکی و گنجی شافعی و جلال الدین سیوطی نقل کرده اند.

12- بحارالانوار، ج 21، ص 388.

13- الغدیر، ج 1، ص 271; از میان کسانی که به آن حضرت تبریک گفت عمر بن خطاب بود. او به آن حضرت دست و داد و گفت، هنیئا لک یا ابن ابی طالب...مبارک و گوارا باد بر تو مقام وصایت و امامت، ای پسر ابوطالب.

14- بحارالانوار، ج 97، ص 110; علامه مجلسی(ره) در موسوعه گرانقدر خویش - بحارالانوار - بابی به نام باب فضل یوم الغدیر و صومه باز کرده و روایت مختلفی آورده است.

15- بحارالانوار، ج 94، ص 112.

16- کامل ابن اثیر، ج 8، ص 549.

17- علامه شمس الدین جزری، اسمی المناقب، ص 32; بحارالانوار، ج 36، ص 353; کفایة الاثر، ص 26; نهج الحیاة، ص 38; غایة المرام، ص 96; احقاق الحق، ج 1، ص 7،26; حدیث فوق را فاطمه معصومه - سلام الله علیها - دختر موسی بن جعفر(ع) نقل کرده است.
 

شنبه 14/9/1388 - 15:57
دانستنی های علمی

ما زین جهان از پی دیدار میرویم ، از بهر دیدن حیدر کرار میرویم ، درب بهشت گر نگشایند

به روی ما ، گوییم یا علی و ز دیوار میرویم . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

نام علی : عدالت - راه علی : سعادت - عشق علی : شهادت - ذکر علی : عبادت -

عید علی : مبارک

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست

داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عید غدیر خم بر شما مبارک . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

گفت تو غـرق گنـاهی؟ گفتمش یـا رب بلی

گفت پس آتش نمیـگیرد چـرا جـسم و تنـت

گفتمش چون حـک نمودم روی قلبم یا علی . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

بیا سال نو را ولایت امیرالمومنین قرار بدیم . سال نو را به تو و خانواده گرامیت تبریک میگویم

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست

داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عید غدیر خم بر شما مبارک . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

ما زین جهان از پی دیدار میرویم ، از بهر دیدن حیدر کرار میرویم ، درب بهشت گر نگشایند

به روی ما ، گوییم یا علی و ز دیوار میرویم  . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

ای خدای مرتضی ، گردی از گامهای فتوت مرتضی را بر سر جهانیان بپاش تا ریشه نامردی

در جهان بخشکد . عید غدیر خم ، عید ولایت و امامت مبارک . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

اگر خلق عالم علی را می شناختند ، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم علی را دوست

میداشتند ، جهنم آفریده نمیشد . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

به روز غدیر خم از مقام لم یزلی ، به کائنات ندا شد به صوت جلی . که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر ، امام و سرور و مولا علیست علی ، عید غدیر خم بر شما مبارک  . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

خورشید چراغکی ز رخسار علی ست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست

هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علی ست

عید غدیر مبارک . . .

*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد

همتای علی نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

عید غدیر خم مبارک باد . . .


*** جدید ترین اس ام اس (SMS) ها و پیامک های عید سعید غدیر در تبیان

علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است

به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است . . .؟

شنبه 14/9/1388 - 15:56
دانستنی های علمی

پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در طول دوران رسالت، پیوسته به موضوع جانشینی بعد از خود اشاره کرده و به صورت مکرر آن را امری مربوط به خدا دانسته است.

صرف نظر از کتب تفسیر و تاریخ و حدیث شیعه که بر انتصابی بودن امام از سوی خداوند تصریح و تاکید دارند، این مطلب را می توان به روشنی از کتب اهل سنت نیز اثبات نمود.

طبری می نویسد: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پس از گذشت 3 سال از آغاز بعثت، از سوی خداوند مامور شد که دعوت خویش را آشکار سازد، و آیه «و انذر عشیرتک الاقربین » (1) در این مورد نازل شد. پیامبر، سران بنی هاشم را جمع کرد و فرمود: «من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام. خداوند به من امر کرده است که شما را به آن دعوت کنم. کدام یک از شما مرا در نشر این آیین یاری می کند تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد؟» حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار نمود و در هر بار تنها علی علیه السلام آمادگی خود را اعلان کرد. در این موقع پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم; (2) او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست.»

طبری در جای دیگری از تاریخش نقل می کند: وقتی آن حضرت برای تبلیغ اسلام با سران قبیله بنی عامر تماس گرفت، یکی از آنان حمایت خود را از وی اعلام نمود و افزود: هرگاه خداوند تو را بر مخالفان پیروز ساخت، آیا موضوع زمامداری مسلمانان پس از شما به ما واگذار می گردد؟ پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «الامر الی الله، یضعه حیث یشاء; موضوع خلافت، مربوط به خدا است [و از اختیار من بیرون است]، خدا هر فردی را انتخاب کند، امامت به او محول می گردد.» (3)

پیامبر اسلام با این گونه سخنان صریح و بسیار روشن خود زمینه سازی نموده و اذهان را آماده می کرد تا آخرین پیام الهی را درباره رهبری امت اسلامی که سرنوشت اسلام و مسلمین را رقم خواهد زد ابلاغ نماید و پیوسته به مساله مهم ولایت و رهبری بعد از خود اشاره نموده و علی علیه السلام را به عنوان بهترین فرد معرفی می کردند. تا اینکه وعده موعود فرا رسید و برای ابلاغ آخرین فرمان خداوند و اتمام رسالت خویش در هنگام برگشت از سفر حج در مکانی به نام غدیر خم، در بزرگترین اجتماع مسلمین در دوران پیامبری خویش به پا خواست و به فرمان خداوند، امام علی علیه السلام و یازده معصوم از فرزندان او را به عنوام امام و رهبر مسلمین با جملاتی چون «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » که برگرفته از ولایت خداوند است، منصوب کرد.

متاسفانه بعد از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه وآله تهاجم بس گسترده ای علیه ولایت امام علی علیه السلام آغاز گردید و بزرگترین هجمه ها علیه روایت غدیر بود، اما از آنجا که نتوانستند این پیام بزرگ و پرفروغ آسمانی را نادیده بگیرند، پیوسته به تفسیرهای ناصواب و به دور از منطق همچون تفسیر لفظ «مولا» به معنی نصرت و محبت و دوستی دست زدند تا شاید بتوانند این حدیث نورانی را تحریف کرده و کارهای توجیه ناپذیر خویش را توجیه کنند.

هم اکنون به بیان شواهدی می پردازیم که به روشنی ثابت می کند که مقصود از «مولی » در حدیث غدیر، همان امامت و رهبری است.

شواهد
1 - فرازهای حدیث شریف غدیر
رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم فرمود:

الف - خدایی جز الله نیست، زیرا او به من اعلام فرموده است که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است و خدا کفایت کننده و کریم است.

خداوند به من چنین وحی کرده است: «بسم الله الرحمن الرحیم ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت درباره علی بر تو نازل شده; یعنی خلافت علی بن ابی طالب را ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.» (4)

ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام که او سلام است مرا مامور کرد که در این محل بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که: «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی علی امتی والامام من بعدی; علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است.» نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز این که پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می باشد و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است که: «صاحب اختیار شما، خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.» (5) و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد می کند. (6)

ب - ای مردم! از او (علی علیه السلام) به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می کند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود.

ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.

«معاشر الناس! انه امام من الله، ولن یتوب الله علی احد انکر ولایته و لن یغفر الله له ...;

ای مردم! او از طرف خداوند امام است و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از این که با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده است.» (7)

ج - «الا ان جبرئیل خبرنی عن الله تعالی بذلک و یقول «من عادی علیا و لم یتوله فعلیه لعنتی; بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید: «هرکس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد.»

د - «معاشر الناس ... من کنت مولاه فهذا علی مولاه، و هو علی بن ابی طالب اخی و وصیی و مولاته من الله عزوجل انزلها علی; ای مردم هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست واو علی بن ابی طالب، برادر و جانشین من است و ولایت او از جانب خداوند متعال است که بر من نازل کرده است.»

ه - «الا وقد بلغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت، الا و ان الله عزوجل قال و انا قلت عن الله عزوجل، الا انه لا امیر المؤمنین غیر اخی هذا; بدانید من پیام خدا را رساندم، و وظیفه خود را ادا کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من (مساله ولایت و امامت را) توضیح دادم و روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز وجل می گویم، بدانید که امیرالمؤمنین جز این برادرم علی نیست.»

و - «معاشر الناس! هذا علی اخی، و وصیی و واعی علمی، و خلیفتی فی امتی... انه خلیفة رسول الله و امیرالمؤمنین، والامام الهادی من الله...;

ای مردم! این علی برادر من، وصی من، جامع علم من و جانشینم در میان امتم می باشد... او خلیفه رسول خدا، امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند است.»

ز - «معاشر الناس! انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته فمن لم یاتم به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة، والعرض علی الله عزوجل، فاولئک الذین حبطت اعمالهم، و فی النار هم خالدون، لایخفف عنهم العذاب ولا هم ینظرون;

ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس به او و کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند (8) تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند اقتدا نکند، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود، عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنان مهلت داده نمی شود.» (9)

2 - اقرار علمای اهل سنت
جمعی از علمای اهل سنت با نقل روایات متعدد، مقصود از آیه شریفه (تبلیغ) و حکم موجود در آن را، معرفی ولایت علی علیه السلام ذکر می کنند.

الف) عن ابی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » علی رسول الله صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم فی علی بن ابی طالب;

از ابی سعید خدری روایت شده که گفت: آیه شریفه «یا ایها الرسول بلغ...» در روز غدیر خم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد علی بن ابی طالب نازل شده است.»

ب) عن ابن عباس فی قوله (تعالی): «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین » قال: نزلت فی علی علیه السلام، امر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان یبلغ فیه فاخذ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بید علی علیه السلام فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه; (10)

از ابن عباس در مورد آیه شریفه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...» روایت شده است که گفت: در مورد علی علیه السلام نازل شد. [خداوند در این آیه ]به پیامبرش فرمان داد که در مورد علی علیه السلام تبلیغ نماید. پس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس که من آقا و مولایش هستم، پس علی آقا و مولای اوست; خداوندا دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار.

این آیه دلیل بسیار روشنی است بر این که مقصود از «مولا» جز امامت و رهبری چیز دیگری نیست.

3 - اقرارگیری از مردم
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در آغاز سخن، از مردم بر سه اصل مهم اسلامی اقرار گرفت و فرمود: «الستم تشهدون ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق؟»

هدف از این اقراگیری چیست؟ آیا جز این است که می خواهد ذهن مردم را آماده کند، تا مقام و موقعیتی را که بعدا برای علی علیه السلام ثابت می کند، بسان اصول پیشین تلقی نمایند و بدانند که اقرار به ولایت و خلافت وی، در ردیف اصول سه گانه ای است که همگی به آن اقرار و اعتراف دارند؟ اگر مقصود از مولی، دوست و ناصر باشد، در این صورت رابطه جمله ها به هم خورده و کلام، بلاغت و استواری خود را از دست می دهد، زیرا:

یک: علی علیه السلام منهای ولایت، یک فرد مسلمان برجسته بود که در جامعه آن روز پرورش یافته بود و لزوم دوستی با افراد با ایمان، تا چه رسد نسبت به مؤمنی مانند علی علیه السلام، چیز مخفی و پنهانی نبود که پیامبر آن را در اجتماع بزرگ اعلام بفرماید.

دو: این مساله این قدر هم اهمیت نداشت که در ردیف اصول سه گانه قرار گیرد.

4 - بیعت ابوبکر و عمر
طبق نقل علماء، مفسران و مورخان بزرگ اهل سنت، عمر و ابوبکر اولین کسانی بودند که بعد از خطبه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در غدیر خم برای معرفی امام علی علیه السلام به عنوان وصی و امام بعد از خود، با علی علیه السلام به عنوان امیرالمؤمنین و امام المسلمین با بیان جملاتی چون «بخ بخ یا علی اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة » یا «هنیئا لک یا ابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة »; (11) «ای علی بر تو مبارک باد که امروز مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی » یا «گوارا باد بر تو [این ولایت و امامت] ای پسر ابی طالب که امروز مولای من و مولای هر مرد و زنی گشتی » بیعت کردند.

5 - شان نزول آیه اکمال دین
جمع زیادی از مفسرین و مورخین اهل سنت در کتاب های خود نقل کرده اند که بعد از اعلان ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز غدیر خم و بیعت مسلمین با آن حضرت به عنوان امام و وصی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله، آیه شریفه «اکمال » (مائده/3) نازل شد.

وقتی که آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شد، حضرت فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی (ثم قال) من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله; (12)

الله اکبر بر تکمیل شدن دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی بعد از من. هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوندا، آن کسی که او را دوست دارد دوست بدار، و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار، و هر کس او را یاری کند، یاری کن و هر کس او را خوار کند خوار گردان.»

آیا کمال دین و اتمام نعمت پروردگار به امامت و رهبری است یا به دوستی و محبت؟!

6 - تاج گذاری
پیامبرصلی الله علیه وآله در مراسم غدیر خم عمامه خود را که «سحاب » نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.» خود امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره فرمود:

«عممنی رسول الله صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم بعمامة فدل طرفها علی منکبی و قال: ان الله ایدنی یوم بدر و حنین بملائکة معتمین بهذه العمامة; (13)

رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا به وسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای بر سر داشتند یاری نمود.»

7 - معجزه و امضای الهی
حارث فهری به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمده و گفت:

«ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا درباره علی بن ابی طالب که گفتی «من کنت مولاه فعلی مولاه....» از جانب پروردگارت گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:

«خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری اعلان نمی کنم.»

حارث گفت: «خدایا، اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.»

و در روایت دیگر چنین است:

«خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است، شعله ای از آتش بر ما بفرست.»

همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد.

بعد از این جریان آیه «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع » (14) نازل شد. پیامبر به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری. (15)

و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

8 - شرایط بیان حدیث
هرگاه مقصود از بیان حدیث غدیر، مراتب دوستی علی علیه السلام بود، دیگر لازم نبود که پیامبر اکرم در هوای گرم کاروان صدهزار نفری را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هوای گرم روی ریگ ها و سنگ های بیابان بنشاند و خطابه مفصل بخواند.

مگر قرآن با آیه شریفه «انما المؤمنون اخوة » (16) افراد جامعه با ایمان را برادر یکدیگر نخوانده بود؟

قرآن، در آیات زیادی افراد با ایمان را دوست یکدیگر معرفی کرده است. علی علیه السلام نیز عضو همان جامعه با ایمان بود و دیگر نیازی نبود که پیامبر اکرم مستقلا درباره دوستی و مودت علی علیه السلام داد سخن بدهد.

اینکه هدف از حدیث غدیر بیان مراتب دوستی و نصرت علی علیه السلام بوده و مولی به معنی محب و ناصر است، یک نوع اشکالتراشی کودکانه است و از تعصب های کور مایه می گیرد، بلکه به حکم قرائن پیشین و شواهد دیگری که با دقت در سراسر خطبه به دست می آید، کلمه مولی در حدیث غدیر یک معنی بیش ندارد، و آن اولی به تصرف است.

پی نوشت ها:

1) شعراء/ 214.

2) تاریخ طبری، محمد بن جریر، چاپ بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1879 م، ج 2، ص 64 - 66; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 159.

3) طبری، همان، ج 2، ص 84; تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 65; سیره علوی، ج 2، ص 3; سیره ابن هشام، ج 2، ص 32.

4) مائده / 67.

5) مائده/ 55.

6) لا اله الا هو - لانه قد اعلمنی انی ان لم ابلغ ما انزل الی فی حق علی فما بلغت رسالته، فقد ضمن لی (تبارک و تعالی) العصمة من الناس و هو الله الکافی الکریم، فاوحی الی:

بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول، بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی، «یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالب » و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس.

معاشر الناس! ما قصرت فی تبلیغ ما انزل الله تعالی الی، و انا ابین لکم سبب هذه الآیة.

ان جبرئیل علیه السلام هبط الی مرارا ثلاثا یامرنی عن السلام ربی و هو السلام ان اقوم فی هذا المشهد، فاعلم کل ابیض و اسود ان علی بن ابی طالب، اخی و وصیی و خلیفتی علی امتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی، الا انه لا نبی بعدی، و هو ولیکم بعد الله و رسوله و قد انزل الله تبارک تعالی علی بذلک آیة من کتابه:

«انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون » (مائده/ 55)

و علی بن ابی طالب الذی اقام الصلوة و اتی الزکوة و هو راکع یرید الله عز وجل فی کل حال.

7) معاشر الناس! لاتضلوا عنه ولا تنفروا منه، ولا تستنکفوا من ولایته، فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به، ویزهق الباطل و ینهی عنه، ولا تاخذه فی الله لومة لائم.

معاشر الناس فضلوه فقد فضله الله، واقبلوه فقد نصبه الله.

معاشر الناس! انه امام من الله،و لن یتوب الله علی احد انکر ولایته ولن یغفر الله له، حتما علی الله ان یفعل ذلک ممن خالف امره فیه و ان یعذبه عذابا نکرا، ابد الآباد و دهر الدهور.

فاحذروا ان تخالفوه فتصلوا نارا وقودها الناس والحجارة اعدت للکافرین.

8) اشاره به امامت ائمه معصومین علیهم السلام از فرزندان امام علی علیه السلام است.

9) علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص 159. - الاحتجاج، ابی منصور احمد بن علی ابن ابی طالب الطبرسی، تحقیق ابراهیم بهادری، و محمدهادی به; با اشراف علامه جعفر سبحانی، (تهران، انتشارات اسوه، التابعة لمنظمة الاوقاف و الشؤون الخیریه، 1413 ه ق)، ج 1، صص 138 - 160.

تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی، (مشهد، دارالمرتضی للنشر بی تا) ج 2، صص 52 - 66.

ر.ک: واقعة الغدیر الکبری، محمد الدشتی و اسرار غدیر، محمدباقر انصاری.

10) تعداد زیادی از علما و مفسران اهل سنت می گویند: آیه تبلیغ در روز غدیر خم برای اعلان ولایت و امامت علی علیه السلام نازل شده است:

جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تفسیر الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، (بیروت، المکتبة الشعبیه)، ج 2، ص 327، ذیل آیه شریفه; فخرالدین محمد بن عمر بن الحسن، تفسیر مفاتیح الغیب، ج 12، ص 49، ذیل آیه شریفه; رشیدرضا الوهابی مذهبا، تفسیر المنار (بیروت، دار المعرفه، الطبعة الثانیه)، ج 6، ص 463، ذیل آیه شریفه; قاضی محمد بن علی الشوکانی الیمانی، تفسیر فتح القدیر، ج 3، ذیل آیه شریفه; سیدمحمود بن عبدالله الآلوسی البغدادی، تفسیر روح المعانی، ج 2، ذیل آیه شریفه; حافظ بن عساکر الشافعی، تاریخ الدمشق، شرح حال امیرالمؤمنین، ج 2، ص 86، ح 589; شیخ ابی الحسن علی بن احمد الواحدی النیسابوری، اسباب النزول (بیروت، دارالکتب العلمیة، 1400 ه ق)، ص 135; غیاث الدین بن همام الدین الحسینی المشتهر به خوان میر، حبیب السیر، طهران، مطبعة الحیدری، ج 2، ص 12; شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع المودة، بیروت، (مؤسسة الاعلمی للمطبوعات)، ج 1، ص 119، باب 39; حافظ ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد الحسکانی، شواهد التنزیل، حققه و علق علیه الشیخ محمدباقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، الطبعة الاولی، 1393، ج 1 ص 187، احادیث شماره 243، 244، 245، 247، 248، 192; حافظ احمد بن عبدالرحمان ابی بکر الفارسی الشیرازی، ما نزل القرآن فی علی علیه السلام، ص 68; بدرالدین محمود الشهیر بابن العینی الحنفی، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ج 8، ص 584.

11) حافظ بن عساکر الشافعی، تاریخ الدمشق، شرح حال امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 2، ص 52 - 47 و ص 78 - 76، حادیث شماره 548، 549، 550، 551، 552، 579، 580; فخرالدین محمد بن عمر بن الحسین، التفسیر الکبیر، ج 12، ص 49، ذیل آیه «تبلیغ » (مائده/ 67); اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ج 5، ص 212; شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 28 و 29; صدرالدین الحموینی الشافعی، فرائد السمطین، ج 1، ص 77، باب 13، ح 44 و ص 70، باب 12، ح 38; احمد بن محمد بن حنبل الشیبانی، المسند، ج 4، ص 281; حافظ عبدالرحمان بن علی بن محمد ابی الخرج ابن الجوزی، المناقب; ابی الفرید الموفق بن احمد خطیب خوارزمی، المناقب، ص 94; ابی الحسن علی بن محمد الحلائی المعروف به «ابن المغازلی الشافعی »، المناقب، ص 18 و 24; جلال الدین السیوطی الشافعی، الحاوی للفتاوی، ج 1، ص 122; محب الدین ابو جعفر احمد بن عبدالله الاذرعی، بدیع المعانی، ص 75; ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد الحسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 156، ح 210 و ص 158، ح 213; الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج 8، ص 290; ابن حجر العسقلانی، الصواعق المحرقه، ص 26; المتقی الهندی، کنز العمال، ج 6، ص 397; شیخ محمد حبیب الله بن عبدالله الشنقیطی المدنی المالکی، کفایة الطالب لمناقب علی بن ابی طالب، ص 28; جمال الدین محمد الزرندی، درر السمطین فی مناقب السبطین، ص 109; ابی المظفر یوسف بن قزاوغلی بن عبدالله البغدادی شمس الدین الملقب به سبط ابن الجوزی الحنبلی ثم الحنفی، تذکرة الخواص، بیروت، مؤسسه اهل البیت علیهم السلام، 1401 ه ق، ص 37; ابی حامد محمد الغزالی، سر العالمین و کشف ما فی الدارین، ص 21; ابی عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المالکی، شرح المواهب اللدنیة، ج 7، ص 13; محمدرشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دار المعرفة، الطبعة الثانیه، ج 6، ص 465، ذیل آیه شریفه «تبلیغ، مائده/ 71»; ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، السیرة النبویة، ج 4، ص 417.

12) حافظ حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 157، حدیث 211; محمد الحموینی، فرائد السمطین، ج 1، ص 74، ذیل آیه شریفه; البدایه و النهایه، ج 7، ص 347 و صفحات بعد از آن; حافظ بن عساکر الشافعی، ترجمة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام من مدینة الدمشق، ج 2، ص 85، ح 588; ابن المغازلی الشافعی، المناقب، ص 19; الیعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 35; الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج 8، ص 290; ابن الجوزی الحنفی، تذکرة الخواص، ص 37; السیوطی الشافعی، تفسیر درالمنثور، بیروت، المکتبة الشیعیة، ج 2، ص 251، ذیل ایه شریفه; شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، چاپ یک جلدی، ص 115; الخوارزمی الحنفی، المناقب، ص 80; الآلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 6، ذیل آیه شریفه; الثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ذیل آیه شریفه; عبدالله الحنفی، ارجح المطالب، ص 568; الخوارزمی الحنفی، المقتل الحسین، قم، منشورات مکتبة المفید، ج 1، ص 47; عبدالله الشافعی، المناقب، ص 106.

13) محمد الجوینی، فرائد السمطین، ج 1، ص 76، باب 12، احادیث شماره 41، 42 و 43.

جوینی در روایتی دیگر نیز در این باره نقل می کند:

عن جعفر بن محمد قال: «حدثنی ابی، عن جدی ان رسول الله صلی الله علیه وآله عمم علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و آله عمامته السحاب فارخاها من بین یدیه و من خلفه ثم قال: اقبل، فاقبل ثم قال له: ادبر، فقال: هکذا جاءتنی الملائکة.»

14) معراج / 1.

15) این روایت را بسیاری از علمای اهل سنت در کتاب های خود نقل کرده اند که در ذیل به نمونه هایی از آن ها اشاره می کنیم:

ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405، ج 18، ص 278، ذیل آیه شریفه; سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص 37; شواهد التنزیل، ج 2، ص 286، ح 1030; جمال الدین محمد الزرندی الحنفی، نظم درر السمطین، طهران، مکتبة نینوی الحدیثة، ص 93; ابی السعود محمد بن محمد العمادی، تفسیر ابی السعود، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 8، ص 29، اول تفسیر سوره معارج; المناوی، فیض القدیر، شرح الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، الطبعة الثانیه، 1391 ه ق، ج 6، ص 218، در تفسیر حدیث 9000; السیرة الحلبیة، ج 3، ص 337; نور الابصار، ص 78، الشبلنجی; شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی المطبوعات، ج 2، ص 99، باب 58.

16) حجرات / 10.

شنبه 14/9/1388 - 15:56
کامپیوتر و اینترنت

هندی کم Mini Dv سونی حسگر 1.6 مگاپیکسل بزرگنمایی اپتیکال 40 برابر نمایشگر لمسی 2.5 اینچی

دوربین فیلم‌برداری سونی مدل DCR-HC54 از مدل‌های MiniDV است که عمل‌کرد و قابلیت‌های خوبی را ارائه می‌کند. از مشخصه‌های این دوربین می‌توان به زوم اپتیکال 25 برابر، زوم دیجیتال 2000 برابر، صفحه‌نمایش 2.7 اینچی لمسی، Super NightShot® Plus برای فیلم‌برداری در تاریکی مطلق و USB اشاره کرد.
دوربین سونی مدل DCR-HC54 به لنز کارل زایس Vario-Tessar و لرزش‌گیر Super SteadyShot مجهز است. این دو، در کنار هم به داشتن تصاویر ویدیویی شفاف، شارپ و واضح کمک می‌کنند.
نمایش‌گر LCD این دوربین یک نمایش‌گر 2.7 اینچی 123.000 پیکسلی با زاویه چرخش 270 درجه‌ای است. با این LCD مشکلی نخواهید داشت. جزییات و کیفیت تصاویر به نمایش درآمده بر روی آن نیز بسیار خوب است و از آن راضی خواهید بود. این نمایش‌گر برای عکاسی و فیلم‌برداری، مرتب کردن تصاویر و تماشای ویدیوهای ضبط شده کارآیی خوبی دارد.
حس‌گر به کار رفته در DCR-HC54 یک حس‌گر HAD™ است که 6/1 اینچ اندازه دارد. تعداد پیکسل‌های موثر آن نیز 690.000 پیکسل است. روی هم رفته می‌توان گفت حس‌گر DCR-HC54 عمل‌کرد خوبی دارد و جزییات و وضوح خوبی را ارائه می‌کند. تکنولوژی Megapixel به کار رفته در این دوربین عمل‌کرد عکاسی دیجیتال و فیلم‌برداری دیجیتال آن را بسیار بالا برده است.
همان طور که در بالا اشاره شد، زوم اپتیکال این دوربین یک زوم 25 برابر است که در کنار زوم دیجیتال 2000 برابر، کمک زیادی به داشتن یک نمای کلوزآپ بسیار عالی می‌کند. درون‌یابی زوم دیجیتال (Digital Zoom Interpolation) قابلیت دیگری است که به داشتن یک زوم دیجیتال خوب بدون هر گونه اعوجاج می‌انجامد.
لنزهای کارل زایس Vario-Tessar عمدتا برای دوربین‌های جمع و جور طراحی و ساخته شده‌اند. دوربین فیلم‌برداری سونی مدل DCR-HC54 نیز از این قاعده مستثنا نیست. به کمک این لنزها شارپنس و کنتراست تصاویر به به‌ترین شکل ممکن حفظ می‌شود.
لرزش‌گیر به کار رفته در DCR-HC54 نیز از نوع Super SteadyShot است که با تشخیص لرزش‌ دوربین یا دست، و برآورد شدت این لرزش، اثرات ناشی از آن را به شکل بسیار خوبی جبران می‌کند و کیفیت تصاویر شما تا حد زیادی حفظ می‌شود.
همان طور که می‌دانید باتری‌های شارژی یون لیتیوم سونی بر خلاف باتری‌های NiCad (نیکل کادمیومی)، کیفیت خود را در اثر شارژهای مختلف از دست نمی‌دهند. به همین خاطر به راحتی می‌توانید بدون هر گونه نگرانی نسبت به عمر باتری‌ها، آن‌ها را شارژ کنید و مشکلی هم پیش نخواهد آمد.
کارکرد جالب توجه دیگری که در این دوربین ارائه شده کارکرد Tele Macro است. این کارکرد طوری بر روی سوژه فوکوس می‌کند که بر روی قسمت‌های دیگر کادر دوربین فوکوس نمی‌شود. حالت Tele Macro نیز برای تصویربرداری از نماهای بسیار نزدیک (به ویژه زمانی که نمی‌خواهید سایه‌ای بر روی سوژه داشته باشید) بسیار مناسب است.
فوکوس دستی به شما امکان می‌دهد با استفاده از پانل لمسی دوربین، تنظیمات فوکوس را اعمال کنید. فوکوس دستی قابلیت بسیار کارآمدی است که کار در شرایط سخت را راحت می‌کند. سیستم NightShot® Plus Infrared نیز به داشتن ویدیوهایی کمک می‌کند که کم‌تر به سبزی می‌زنند. در مورد افکت‌های تصویری این دوربین هم می‌توان به مود Picture Effect اشاره کرد. این افکت‌ها در مود Camera موجود هستند: Monotone، Pastel و Sepia. در عین حال، در مود پخش مجدد هم وجود دارند.
دکمه‌های Zoom و Record مشخصه‌های دیگری هستند که در این دوربین می‌بینید. این دکمه‌ها بر روی کادر LCD صفحه نمایش قرار دارند. به این ترتیب، هنگام کار مثلا با زاویه‌های پایین و مانند آن، راحت‌تر کار می‌کنید.
شما می‌توانید تصاویر ویدیویی خود را با صدا و به صورت زنده و از طریق USB برای دیگر دوستان خود پخش کنید. امکان پخش مجدد تصاویر از روی نوار دوربین هم میسر است. قابلیت دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد دکمه‌ی Easy Handycam است. در صورت فشار دادن این دکمه بیش‌تر مشخصه‌های این دوربین قفل می‌شوند و شما تنها با دکمه‌هایی کار خواهید کرد که برای ضبط فیلم اهمیت دارند.


مشخصه‌های اصلی دوربین فیلم‌برداری سونی مدل DCR-HC54:

• حس‌گر HAD™ است که 6/1 اینچی
• نمایش‌گر 2.7 اینچی 123.000 پیکسلی با زاویه چرخش 270 درجه‌ای
• زوم اپتیکال 25 برابر
• زوم دیجیتال 2000 برابر
• Super NightShot® Plus
• لنز کارل زایس Vario-Tessar
• لرزش‌گیر Super SteadyShot

شنبه 14/9/1388 - 15:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته