• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 166
زمان آخرین مطلب : 5088روز قبل
ازدواج و همسرداری

یكی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی مشترك این است كه حرف مبهمی را بزنید و بدانید كه همسرتان دقیقاً منظور شما را می فهمد.

توانایی در صحبت خودمانی، ایماء و اشاره، نكته پرانی و چشمك زدن و نظایر آن، نشانه ی نزدیكی و صمیمیت است. گفت و گویی كه پایان خوش دارد نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند كه دیگری چه می گوید و تدریجاً از این كه می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یكدیگر را بفهمند لذت می برند. اما در ازدواج های ناموفق ، لذت گفت و گو در فضای شكایت ها و گله مندی های خشمگینانه و سوءتفاهم ها گم می شود و جای اشارات دلنشین ابروها و چشمك های خوشایند را نگاه های خیره و اشارات انتقادی و بهانه گیری ها و تهدیدها پر می كند. چه اتفاقی می افتد؟ چرا صحبت های دلنشین از دست می روند؟ مسئله اینجاست كه به مرور شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متفاوت و سوءتفاهم ها روی هم انباشته می شوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر می دهند.

برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می كنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند شلخته، خودخواه یا بی ملاحظه، لجباز و غیره خودداری كنید.

زن و شوهر ممكن است هنگام صحبت علی رغم حُسن نیت به بیراهه بروند. به جای صحبت نرم و ملایم ، با هم مشاجره كنند و چون یكی از آنها به قصد سبك كردن فضای سنگین صحبت، به شوخی حرفی بزند، دیگری چنان واكنش نشان دهد كه انگار در شوخی هم قصد و شری در كار بوده است. در این شرایط هر اقدامی برای تلطیف فضای صحبت، نتیجه معكوس می دهد.

هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش قطعی دارد. متأسفانه بسیاری از زوج ها و شاید بتوان گفت اغلب آنها از مهارت های لازم برای گفت و گو با یكدیگر برخوردار نیستند و بی آنكه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی و تكدر خاطر می شوند.


در این جا به چند نمونه از مسائل و مشكلاتی كه بر سر راه گفت و گوی مؤثر همسران وجود دارد اشاره می كنیم:

1- مسئله: نمی توانم با همسرم صادق باشم.

2- مسئله: نمی توانم خودم باشم بسیاری از اشخاص مدعی هستند كه نمی توانند با همسرشان راحت صحبت كنند، باید احتیاط كنند مبادا حرفی بزنند و همسرشان را ناراحت كنند. زنی شكایت می كند كه وقتی به شوهرم حرفی می زنم واكنش بسیار بدی نشان می دهد. باید مواظب باشم، باید روی كلماتم فكر كنم.

سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. گاه یك سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق كند. اما یك پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری كند.

برای آموختن شیوه های جدید صحبت با همسر خود،كلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا كنید، سعی كنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید، ساده نیست. در این صورت برای ایجاد تغییر باید تلاش بیشتری كنید. شكستن عادت ها ساده نیست، اما با یاد گرفتن الگوهای جدید می توانید بدون كنترل و به طیب خاطر با همسرتان حرف بزنید.
 - مسئله: همسرم مرتب سر من داد می كشد به اعتقاد بعضی ها بلند صحبت كردن همسر، نشانه عصبانیت و حتی ضعف اخلاقی است. در این مورد زن و شوهر می توانند با گفت و گو، مسئله بلند صحبت كردن را حل كنند. زن یا مردی كه از صدای بلند همسرش رنجیده ، باید این احتمال را در نظر بگیرد كه ممكن است بلند صحبت كردن همسرش را اشتباه تفسیر كرده باشد. از سوی دیگر همسر نیز می تواند لحن صدای خود را ملایم تر كند. راه حل بهتر این است كه كسی كه از صدای بلند همسرش ناراحت می شود نسبت به آن حساسیت نشان ندهد. می تواند به ملایمت اعتراض كند، اما رنجشی به دل نگیرد.

4- مسئله:شوهرم فقط به خودش فكر می كند و به صحبت های من گوش نمی دهد بسیاری از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند كه از احساسات خودشان حرف بزنند، این موجب می شود كه آنها نسبت به شوهرانشان احساس صمیمیت بیشتری كنند. واكنش احساسی زن و مرد نسبت به فراز و نشیب های زندگی، به آنها احساسی از وحدت و انسجام می بخشد. بسیاری از نویسندگان، احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها را یكی از اشكالات عمده آنها می دانند. بسیاری از زن ها هم درباره همسرشان همین نظر را دارند: شوهرم مثل آهن سرد و خشك است. اگر احساساتش را بروز می داد خیلی بهتر می شد. اما اغلب شوهرها، احتیاط در ابراز احساسات را دلیل نقص و ضعف نمی دانند. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری كمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی كه به احساسات خانمش توجه می كند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.
5- مسئله:با هم صحبت می كنیم اما صحبت ما سرد و بی روح است مسئله این است كه طرفین موضوعات مورد علاقه یكدیگر را طرح نمی كنند. از آن گذشته طراوت و شادابی گفت و گوهای اوایل آشنایی، دیگر وجود ندارد و طرفین اقدامی برای جلب نظر یكدیگر صورت نمی دهند. دلیل دیگر این است كه زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو برای حل مشكلات را از مكالمات خوشایند جدا كنند. بنابراین وقتی یكی از آنها با یك تعریف محبت آمیز شروع می كند، دیگری ممكن است فرصت را برای طرح یكی از گرفتاری های خود مناسب بپندارد، در نتیجه گفت و گوی محبت آمیز و لذتبخش كمیاب می شود.


مقررات و آداب گفت و گو
قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شوید.

زن و شوهر برای این كه بتوانند با یكدیگر ارتباط سازنده برقرار كنند باید در مسیر صحبت یكدیگر قرار گیرند، زیرا در بسیاری از مواقع زن و شوهر با آنكه درباره ی موضوع واحدی صحبت می كنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است كه نمی توانند با هم هماهنگ شوند. ممكن است زن یا شوهر قصد تسكین ناراحتی همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتی او بیفزاید. متأسفانه بسیاری از زوج ها در مخابره افكار و احساسات خود به یكدیگر با دشواری روبه رو هستند. بعضی خواسته هایشان را چنان طرح می كنند كه به درك طرف مقابل منجر نمی شود؛ عقاید خود را مبهم طرح می كنند، از طرح موضوع اصلی طفره می روند ، حاشیه می روند و با این حال خیال می كنند كه همسرشان موضوع را دقیقاً و آن طور كه هست درك می كند. یكی بیش از حد وارد جزئیات می شود و دیگری به قدری در كلمات صرفه جویی می كند كه كلامش تفهیم نمی شود و هر دو بر این باورند كه به تفاهم میان خود كمك می كنند.

گاه به نظر می رسد كه اصولاً به دو زبان متفاوت حرف می زنند. در این شرایط، هرگز عجیب نیست كه زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زیرا هر كدام بی خبر از تفصیر خویش، دیگری را به دیر فهمی و سرسختی متهم می كند.

توجه داشته باشید كه همسر شما با گفت و گوی خود ، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی شما نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا كنید.

قانون شماره2 - با علاقه گوش بدهید.

گاهی اوقات زن شكایت می كند كه شوهرش به حرف های او گوش نمی دهد و حال آنكه شوهر در مقام اعتراض مدعی است كه همه حرف های او را شنیده است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد كه در این زمینه اختلاف جنسی مشهودی وجود دارد. زن ها هنگام گوش كردن با ابراز كلماتی نظیر آره، عجب و تكان دادن سر، به گوینده می فهمانند كه به حرف های او گوش می دهند و حال آن كه مردها هنگام گوش دادن بیشتر سكوت می كنند.

گاه شما فراموش می كنید كه گفت و گو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست. صحبت كردن و جواب نگرفتن در حكم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سكوت اختیار می كنید احتمالاً می توانید به اشاره كردن و تكان دادن سر، عادت كنید و نشان دهید كه به راستی گوش می دهید و همسرتان را از تردید بیرون آورید.

قانون شماره 3: از قطع صحبت اجتناب كنید.

قطع صحبت برای كسی كه این كار را می كند احتمالاً طبیعی به نظر می رسد اما ممكن است در كسی كه صحبت او قطع می شود ایجاد نارضایتی و افكار منفی كند.او به حرف هایم گوش نمی دهد، تنها می خواهد خودش حرف بزند.

قطع صحبت هم مانند سایر عادات ممكن است بخشی از طرز مكالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالی كسی كه صحبتش قطع می شود ارتباطی با خود محوری و مخالفت و غیره ندارد. در اینجا نیز زن و مرد رفتار متفاوتی نشان می دهند. مردها بیش از زن ها صحبت را قطع می كنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نیست، یعنی با مردهای دیگر هم كه صحبت می كنند همین سیاست را دارند. بنابراین زنی كه برای قطع صحبت از سوی همسرش دلایل منفی می تراشد باید به خاطر داشته باشد كه این رفتار ممكن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با این حال كسی كه صحبت را قطع می كند باید به انتظار پایان صحبت بپرد و صبر كند. ممكن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار حرف بزند و زنش كه حاضر جواب و بی قرار است مرتب به میان صحبت پریده، رشته كلام را قطع كند. در این شرایط ممكن است مرد عصبانی شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد. غافل از این كه رفتار خانم او دلایل عمیق تری دارد.

مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری كمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی كه به احساسات خانمش توجه می كند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.

قانون شماره4: ماهرانه سؤال كنید.

سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضی ها طبیعتاً كم حرف هستند، در برخورد با این اشخاص می باید زمینه صحبت را فراهم نمود. گاه یك سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق كند. اما یك پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری كند. در برخی از مواقع، لحن عتاب انگیز و یا پرخاشگرانه سؤالات مسئله ساز می شود: چرا دیشب دیر آمدی؟،چرا این همه به خودت رسیده ای؟  در بسیاری از موارد سؤالاتی كه با چرا شروع می شوند تولید اشكال می كنند، علتش این است كه این قبیل سؤالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعی قرار می دهد. با آنكه ممكن است سؤال كننده صرفاً برای كسب اطلاع سؤال كرده و منظور دیگری هم نداشته باشد، استفاده از كلمه چرا در شروع یك جمله سؤالی احتمالاً شما نت ها و خطاب های پدر و مادر در دوران كودكی را تداعی می كند: چرا دیر كردی؟

از آن گذشته سؤالاتی كه با چرا شروع می شوند، اغلب بی اعتمادی و یا حتی سوء ظن را تداعی می كند. می توان برای اجتناب از این مشكل ، سؤالات را به شكل دیگری مطرح كرد مثلاً به جای چرا دیر كردی؟ می توان پرسید مشكلی پیش آمده كه دیر به منزل برگشتی؟ در این صورت همسرتان از این كه شما نگران او هستید و یا دوست دارید در جریان مشكلات او قرار گیرید خوشحال خواهد شد.

قانون شماره 5: سیاست و نزاكت به خرج دهید.

شاید در ظاهر رعایت این قانون در روابط زناشویی عجیب به نظر برسد اما در عمل، هر كس حساسیت هایی دارد و حتی نزدیك ترین اشخاص ممكن است احساسات ما را جریحه دار كنند. برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می كنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند "شلخته"، "خودخواه" یا "بی ملاحظه"، "لجباز" و غیره خودداری كنید. این برچسب ها با ایجاد تكدر خاطر، فضای حاكم بر گفت و گوی شما را تیره می كند. از مطلق گویی و استفاده از كلماتی مانند هرگز یا همیشه خودداری كنید. این واژه ها معمولاً اشتباه هستند. چون به ندرت همسری پیدا می شود كه هرگز كارش را درست انجام ندهد و یا همیشه در انجام كاری كوتاهی كند.

- حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری كنید مثلاً به جای این كه بگویید تو هرگز به من كمك نمی كنی بگویید اگر در شستن ظرف ها به من كمك كنی بسیار ممنون می شوم.

ذهن خوانی نكنید، احتمال این كه ذهن خوانی اشتباه باشد، زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می سازید. اگر فكر می كنید كه همسرتان از شما دلگیر است بهتر است به او بگویید احساس می كنم از من دلگیر هستی تا او برای شما توضیح دهد.

صحبت با همسر خود، كلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا كنید، سعی كنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید.



اگر شنونده صحبت های همسرتان هستید این اصول را رعایت كنید

زمینه های توافق را پیدا كنید. ببینید با كدام یك از نكات مورد اشاره همسرتان موافق هستید تا در نقش مخالف او ظاهر نشویدبله قبول دارم كه اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است.

مضامین منفی صحبت های همسرتان را ناشنیده بگیرید، بعید نیست كه همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه كند. به علت عصبانیت توجه كنید و انتقادها و سرزنش ها را نادیده بگیرید.

- مطمئن شوید كه منظور همسرتان را درك كرده اید، در غیر این صورت از او سؤال كنید . مثلاً: فكر می كنم منظور تو این است كه حاضر نیستی دخالت های مادرم را تحمل كنی. درست است؟

از گفتن "متأسفم" ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می كند كه اگر خواسته و ناخواسته اسباب تكدر خاطر همسرتان را فراهم كرده اید در مقام پوزش برآیید و تأسف خود را به او اطلاع بدهید.
دوشنبه 14/4/1389 - 23:8
ازدواج و همسرداری

 

معمولا خانم ها دوست دارند با مردهایی صحبت کنند که رابطه خوبی با مادرانشان داشته، و برای آنها ارزش و احترام بیشتری قائل باشند. این گروه از مردها در نظر خانم ها بسیار موجه تر از سایرین هستند.

البته باید توجه داشته باشید که اگر آقایون اندکی بیشتر از حد مجاز در مورد مادرانشان صحبت کنند در نظر خانم ها به عنوان به "پسرهای مامانی" شناخته می شوند.

در این قسمت دلایلی را که خانم ها دوست ندارند مرد زندگی شان مامانی باشد را ذکر می کنیم. همچنین راه حل هایی را به شما پیشنهاد کردیم که با اجرای آنها میتوانید هم مادرتان را در کنارتان داشته باشید و هم همسر خود را راضی نگاه دارید.

خانم ها مردهای واقعی را دوست دارند
همانطور که مردها در آرزوی پرستارها و دوشیزه های فرانسوی هستند، تصور خانم ها نیز از مردهای واقعی پلیس و یا آتش نشان می باشد؛ یعنی مردهایی که مردانگی، نیرو و قدرت بیشتری نسبت به سایرین داشته باشند.

اگر قرار باشد یک آتش نشان هر بار که پهلوی همسر خود قرار می گیرد با مادرش هم تماس بگیرد، چیزی نمی گذرد که وجه مردانه خود را به سرعت در نظر خانم از دست می دهد. خانم ها مردهای نیرومندی را دوست دارند که تحت تاثیر دیگران قرار نگرفته و با آنها صمیمی نمی شوند.

مشکل اینجاست که پسرهای مامانی اغلب در حال بر آورده کردن آرزوهای مادرشان به ویژه آن دسته از آرزوهایی که دور از انتظار هستند می باشند. تمام مشکلات از همین نقطه اغاز می شوند.

اگر مردی تمام مدت بخواهد مطابق میل مادرش رفتار کند دیگر هیچ شانسی برایش باقی نمی ماند تا بتواند به شخصه همسر دلخواه آینده خود را انتخاب کند. بحث کردن در مورد مسائل مختلف در خانواده به اندازه کافی دشوار می باشد و یک خانم به سختی می تواند قبول کند که نفر سومی نیز در مسائل خانوادگیشان دخالت کند. زمانی که یک دختر، 12 سال داشته باشد و دوست پسر او به این دلیل که مادرش به او اجازه نداده، نتواند به بیرون آید این امر کاملا قابل قبول است چرا که آنها هنوز بچه هستند اما زمانی که آن پسر بچه بزرگ شود و هنوز مادرش برای زندگی شخصیش تصمیم گیری نماید، در این شرایط بیشتر خانم ها از پذیرفتن چنین مردهایی سرباز میزنند.

خانم ها دوست دارند شماره یک باشند
زمانی که یک خانم  در کنار همسر خود آرام میگیرد، اصلا نمی تواند قبول کند که در زندگی او دومین نفر باشد.

این کاملا طبیعی است که یک مرد، روز مادر، روز تولد و مناسبت های اینچنینی را به مادرش اختصاص دهد. اما اگر بخواهد همیشه اول مادرش را در نظر بگیرد و بعد نامزدش را، حالا مناسبت هر چه که می خواهد باشد، کم کم رابطه او با همسرش سرد شده و عاقبت خانم او را ترک می کند. تنها دلیلی که خانم ها هیچ گاه پسرهای مامانی را برای آینده شان انتخاب نمی کنند این است که نمی خواهند خودشان را در شرایط رقابت با کسی که پسر را به دنیا آورده قرار دهند.

زمانیکه تصویر مادر شوهر بیش از اندازه در زندگی زوجین، طنین انداز شود، خانم تصور می کند که به اندازه کافی نمی تواند خواست های همسرش را برآورده سازد و به این دلیل است که آقا به ناچار به سمت یک "خانم" دیگر که مادرش باشد کشیده میشود. خانم ها دوست دارند مردهایشان را همیشه خوشحال نگاه دارند. آنها دوست ندارند از زبان آقا بشنوند که دست پختشان خوب نیست و یا اینکه کارها را به خوبی مادر دوست داشتنی اقا انجام نمی دهند.

همسر شما خدمتکارتان نیست
در قرن بیست و یکم اکثر زوج ها کارهای خانه از قبیل شستشو، آشپزی و گردگیری را با یکدیگر تقسیم می کنند. اگر چه خانم ها قبول نمی کنند که آقایون سرآشپز و یا مسئول تمیزی باشد اما از شما انتظار دارند که در کارهای خانه کمک کنید. مشکل پسرهای مامانی این است که معمولا برای پخت غذا و یا شست و شوی لباس ها از مادرشان کمک می گیرند.

شاید خیلی از افراد استطاعت این را داشته باشند که برای خود یک خدمتکار بگیرند اما در نظر خانم ها یک مرد واقعی کسی است که در کارهای خانه به او کمک کند و اگر از انجام چنین کارهایی سرباز زند به زودی زود از زندگی خانم طرد خواهد شد.

این امر حقیقت دارد که بعضی از مادرها سعی می کنند تا تمام نیازهای مادرانشان را براورده سازند. اما بدانید که خانم ها به هیچ وجه دوست ندارند با مردهایی که نمیتوانند روی پای خودشان بایستند و نیازهای اولیه خودشان را براورده سازند رابطه برقرار کنند.

پسرهای مامانی معمولا در معرض نوعی عشق بدون قید و شرط قرار می گیرند و تصور می کنند تمام کارهایی که انجام می دهند درست است و هیچ ایرادی ندارند. هرچند مادرتان به طرز لباس پوشیدن، غذا خوردن، صحبت کردن و رفتارتان کاری ندارد این امر بدان معنا نیست که تمام کارهایی که انجام می دهید درست بوده و نیاز به هیچ گونه باز بینی ندارد.

به عنوان مثال شاید مادر شما پس از صرف شام از شما بخواهد که کاملا استراحت کنید و تمام ظرف ها را خودش به تنهایی جمع کند. اما همسر شما در شرایط مشابه انتظار دارد که از پشت میز بلند شده و در جمع کردن بشقاب ها به او کمک کنید.

هیچ چیز خصوصی وجود ندارد
یکی دیگر از مواردی که خانم ها در مورد پسرهای مامانی دوست ندارند این است که این دسته از آقایون گاهی چیزهای بسیار خصوصی، که نباید با مادرشان در میان بگذارند را به راحتی به زبان می آورند. خانم ها دوست ندارد مسائل خلوت شخصی شان برای کسی جز خودشان دو نفر بازگو شود. خانم ها انتظار دارند که آقایون در صحبت کردن در مورد مسائل بسیار خصوصی محتاطانه تر عمل کنند. به همین دلیل زمانی که متوجه شود اقا در مورد مسائل خصوصی با مادر خود مشورت می کند از نظر روحی آسیب های جبران ناپذیری می بینند.

یادم می آید روزی یکی از دوستانم هدیه ای که روی آن مارک لباس فروشی چاپ شده بود را از طرف مادر شوهر خود دریافت کرد. او تصور کرد چه مادر شوهر با ملاحظه ای دارد اما با خواندن این مطلب همه چیز رو شد: " ... و خواهش می کنم دیگه از لباس زیر پلاستیکی استفاده نکن چون محسن اصلا از اونا خوشش نمی یاد..."

او واقعا ناراحت شد و تعجب کرد که چطور همسرش توانسته یک چنین چیزی در مورد او به مادرش بگوید و به فکر فرو رفت که اگر حتی همسرش از چنین لباس هایی خوشش نمی آمده چرا اول با خود او در میان نگذاشته و مادرش را به عنوان اولین نفر برای مشورت کردن انتخاب کرده.

شاید شما در مورد لباس زیر خانمتان با مادر صحبت نکنید اما به غیر از این نکته مطالب بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که خانمتان ترجیح می دهد تا ابد بین شما دونفر مانند یک راز باقی بماند.

البته باید این مطلب را نیز همیشه در نظر داشته باشید که از یک مرد نخواهید از بین زنی که او را به دنیا آورده و سپس بزرگ نموده و زنی که او را دوست دارد یکی را انتخاب کند. خوشبختانه اگر شما یکی از آن پسرهای مامانی هستید راه های بسیار زیادی وجود دارد که شما به راحتی می توانید عشق و احترام هر دو طرف را نسبت به خود جلب کنید.

در برابر مادر خود بایستید
یکی از ابتدایی ترین روش هایی که می تواند موجب شود تا شما به بدنامی پسر مامانی بودن دچار نشوید این است که طرز برخورد خود را با مادرتان عوض کرده و مانند یک فرد بالغ با او رفتار کنید. اگر شما به نام پسر مامانی معروف شده اید پس حتما مادر شما بیش از اندازه در کارهای شما دخالت می کند و شما باید یاد بگیرید تا به او "نه" بگویید.

حتی اگر او تحصیلات عالیه هم باشد باز هم بدان معنا نیست که فرد نامعقول و غیر منطقی نیست. مادر شما همین الان هم میداند که شما عاشق او هستید و هر کاری که از دستتان برآید برایش انجام می دهید. و مشکل نیز دقیقا از همین نقطه شروع می شود. او می داند که شما به او "نه" نخواهید گفت.

بنابراین سالی یکبار هم که شده حتی اگر اشک هایش سرازیر شد و شما را تهدید عاطفی کرد به او بفهمانید که تا چه اندازه همسرتان مهربان است و جزئی از نیمه جدانشدنی زندگیتان است.

می توانید به راحتی به او بگویید که برای آخر هفته که قصد دارید با نامزد خود به تفریح روید در حال روزشماری کردن هستید و همچنیین به او بگویید که لازم نیست برای توراهی ساندویچ درست کند.

همسر خود را به یاد داشته باشید
برای اینکه بتوانید رابطه خوبی را با همسر خود برقرار کنید باید این نکته مهم را همواره به خاطر داشته باشید: اگر بنا به هر دلیل مجبور شدید قرار ملاقات خود را با خانمتان به خاطر مادر بر هم زنید حتما مطمئن شوید که به نوعی این کار خود را جبران میکنید.

طوری رفتار نکنید که همسر شما تصور کند در جایگاه دوم قرار دارد و فکر کند که همیشه حرف اول و آخر را مادرتان می زند. اگر متوجه شد که شما به یکی از خواست های غیر منطقی مادر خود پاسخ مثبت داده اید باید او را متوجه این مطلب هم بسازید که در جای دیگر به او پاسخ منفی نیز داده اید.

پسر مامانی نباشید
اگر شما پسر مامانی هستید، برای مادرتان این سوء تفاهم پیش می آید که هیچ دختری به اندازه کافی مناسب شما نیست. بنابراین اگر روزی مادر، شما را اینطور نصیحت کرد که خودش هیچ گاه قلب شما را نمی شکند اما چنین کاری از دست همسرتان بر می آید به خاطر داشته باشید که اگر هر دوی آنها را دوست بدارید و برایشان ارزش قائل باشید خانمتان همیشه از شما پرستاری می کند و مادر نیز پختن شیرینی های خوشمزه را قطع نخواهد کرد.
دوشنبه 14/4/1389 - 22:56
دانستنی های علمی
 نكته ها
۱- بالاترین رقم سنى معتادان در ایران را افراد ۲۷ _ ۲۱ساله تشكیل مى دهند.
۲- افرادى كه به انواع مواد مخدر اعتیاد پیدا كرده اند، اغلب اولین تجربه شان را به صورت تفریحى و در دوران نوجوانى كسب كرده بودند.
۳- تشخیص رفتارهاى آشكار دوره نوجوانى از رفتارهاى ناشى از مصرف مواد مخدر دشوار است.
۴- نوجوانانى كه از بودن در خانواده شان احساس رضایت داشته اند و روابط صمیمى بین اعضاى خانواده وجود داشته است، كمتر به دنبال سیگار، الكل و انواع مخدرها بوده اند.

یكى از مشكلات عمده اى كه نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر اعتیاد و گرایش به مصرف مواد مخدر است. از آن جا كه مصرف این گونه مواد (انواع سیگارها، قرص ها، مخدرها و... ) در بین جوانان و نوجوانان رو به افزایش است، وظیفه والدین، مربیان و سایر نهادهاى اجتماعى براى آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف مواد مخدر به مراتب سنگین تر از قبل مى شود. آمار نشان مى دهد بالاترین رقم سنى معتادان در ایران را افراد
۲۷ _ ۲۱ساله تشكیل مى دهند. با توجه به این موضوع، والدین و مربیان باید سعى كنند با استفاده از روش ها و آموزش هاى لازم، بچه ها را از همان دوران كودكى و پیش نوجوانى با آثار زیان بار مصرف این گونه مواد و اثرات و پیامدهاى ناشى از آن بر جسم و روان شان مطلع سازند.
اغلب جوانان با گذر از دوران بلوغ و نوجوانى دچار تغییرات جسمى _ روانى گوناگونى مى شوند كه تاثیرات زیادى بر رفتارها و عكس العمل هاى هیجانى آنها نسبت به اطرافیان مى گذارد. احساس نارضایتى، عصبانیت، بى حوصلگى، مخالفت، مبارزه جویى، عدم همكارى، بى اعتنایى و عیب جویى از جمله بدخلقى هایى است كه زندگى نوجوانان را دشوارتر از پیش مى كند. در مواردى این ویژگى هاى رفتارى _ اخلاقى ِ نوجوانان به گونه اى است كه آنان را شدیداً مستعد آلوده شدن به انواع كجروى ها و آسیب هاى اجتماعى مى كند. این نوجوانان ارزش ها و معیارهاى اخلاقى والدین شان را كمتر مى پذیرند و بیشتر درصدد یافتن استقلال و اثبات خویشتن اند.
عوامل موثر در اعتیاد جوانان
تحقیقات نشان مى دهند، افرادى كه به انواع مواد مخدر اعتیاد پیدا كرده اند، اغلب اولین تجربه شان را به صورت تفریحى و در دوران نوجوانى كسب كرده بودند و به تدریج اعتیاد آنان، از حالت تفریح خارج شده و با تكرار و زیاد شدن میزان مصرف، معتاد شده اند. از آن جایى كه مصرف مواد مخدر همیشه رو به افزایش است، نوجوان نیز ابتدا با مقدارى كم شروع مى كند و چون با گذشت زمان، مقدار كم اولیه نیاز جسمى او را تامین نمى كند، مجبور مى شود یا مقدار مصرف را افزایش دهد و یا فاصله زمانى مصرف را كوتاه تر كند كه در نهایت منجر به وابستگى شدید او به مواد و اعتیاد او مى شود. در نظر داشته باشید، رهایى از تجربیات منفى مكرر بسیار دشوار و طاقت فرسا است. گروهى دیگر از جوانان و نوجوانانى كه شروع به مصرف مواد مخدر مى كنند، اظهار مى دارند كه براى فرار از مشكلات و مسائل زندگى روزمره و داشتن احساسى بهتر از احساس فعلى شان دست به این كار زده اند. به طور كلى، عوامل متعددى موجب اعتیاد جوانان مى شوند كه مهمترین آنها عبارتند از:
۱ _ زمینه هاى خانوادگى: الگوهاى نامناسب رفتارى اطرافیان منجر به تقلید كوركورانه نوجوانان از آنان مى شود. سیگار كشیدن، نوشیدن الكل، اعتیاد به مواد مخدر و سایر كجروى هاى اخلاقى در خانواده موجب بدآموزى و زمینه سازى براى شروع انحرافات و آسیب هاى اجتماعى در بچه ها (اعم از كودك و نوجوان) مى شود. در چنین خانواده هایى نوجوانان به جاى این كه به فكر انجام فعالیت هاى مثبت و سازنده باشند، مدام درصدد یافتن راه هایى براى مقابله با آثار این بحران ها هستند و در بدترین شرایط نیز خود درگیر آن مى شوند.
۲ _ فقر مادى خانواده: به رغم این كه بین فقر مادى و اعتیاد به مواد مخدر هیچ ارتباطى وجود ندارد، ولى عامل مهمى در معتاد شدن جوانان جامعه است، زیرا به دلیل فقر و ندارى امكان دسترسى به بسیارى از امكانات آموزشى را از دست مى دهند و هیچ تخصص و حرفه اى پیشه نمى كنند و در نتیجه در بازار كار سهم عمده اى ندارند. همین امر موجب كشیده شدن گروهى از جوانان به سمت و سوى فروش مواد مخدر و امكان استفاده از آن قرار مى گیرند.
۳ _ عدم آگاهى و كم سوادى: افرادى كه از سواد و تحصیلات كمترى برخوردارند، آسیب پذیرتر از افرادى هستند كه نسبت به مضرات و تاثیرات سوء مواد مخدر آگاهى دارند. هر چند نمى توان میزان تحصیلات افراد را عاملى براى مصرف این گونه مواد دانست، اما تحقیقات بسیارى نشان مى دهند كه هر چه سواد و میزان تحصیلات قشر جوان بالاتر باشد، كمتر به اعتیاد و استفاده از مواد روى مى آورند. بر اساس آمار ۶۶ درصد افراد معتاد، سوادى در سطح ابتدایى و كمى نیز در سطح متوسطه داشته اند.
۴ _ اختلافات خانوادگى: آمارها نشان مى دهند، نوجوانانى كه والدین شان دچار مشكلات و مسائل اخلاقى _ رفتارى هستند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد و مصرف مواد مخدر هستند. مشكلات رفتارى خانوادگى منجر به عدم امنیت و فشار روانى بر جوانان و نوجوانان مى شود و آنان را از محیط امن خانواده دور مى سازد. همین امر موجب ارتباط بیشتر او با دوستان و گاه افراد مسئله دارى مى شود كه زمینه ساز بسیارى از مسائل اجتماعى بعدى مى شوند.
۵ _ خصوصیات و ویژگى هاى جوانان و نوجوانان: در خیلى از موارد مشاهده مى شود، نوجوانان و جوانانى كه مضطرب، پریشان، افسرده و منزوى هستند، مرتب دچار شكست هاى گوناگون تحصیلى _ اجتماعى مى شوند و عزت نفس، خویشتن دارى و اعتماد به نفس شان را از دست مى دهند و به سیگار، الكل، مواد مخدر و... به عنوان مفرى براى رهایى از این مشكلات روى مى آورند.
۶ _ فشار دوستان و هم سالان: گروهى از نوجوانان به دلیل سازگارى با دوستان و همسالان شان و یك رنگ شدن با آنها چنان موجودیت فردى _ خانوادگى خود را فراموش مى كنند كه در برابر هر تقاضایى سر تسلیم فرود مى آورند. هر چه روابط بین والدین و فرزندان نوجوان شان كاهش یابد، ارزش همسالان و روابط گروهى براى آنان بیشتر مى شود.
نقش خانواده در آگاه سازى جوانان و نوجوانان
براى پیشگیرى از عادات و رفتارهاى منفى و غیرسالم جوانان و نوجوانان، هیچ گاه نباید صبر كرد تا آنان با چنین مشكلاتى درگیر شوند و آن گاه درصدد یافتن راه حل و شیوه مقابله با آن برآیند. از طرف دیگر، با نادیده گرفتن و یا انكار واقعیات موجود، نه تنها نمى توان مشكلى را حل كرد، بلكه فرصت یافتن راه حل هم از دست مى رود. بهاى پیشگیرى موثر از اعتیاد جوانان، همانا هوشیارى همیشگى والدین و اعضاى موثر خانواده است.
جوانى نمایانگر رشد، بلوغ و تشكیل عادات پایدار فردى است. جوانى دوره اى است كه با گذر از انواع هیجان ها، آشوب ها و آشفتگى هاى روحى _ روانى گوناگون به سوى رشد اجتماعى سالم در حال تحول است. نتایج تحقیقات بى شمارى نشان مى دهند، نوجوانان و جوانانى كه ارتباط صمیمانه و نزدیكى با اعضاى خانواده شان دارند و از بودن در جمع آنها احساس رضایت و شادى مى كنند، كمتر به دنبال رفتارهاى ناسالم مى روند. از جمله راهكارهاى موثرى كه والدین مى توانند به منظور پیشگیرى از اعتیاد جوانان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر به كار بندند، عبارتند از:
۱ _ معیارهاى «خوب بودن» و «بد بودن» را به فرزندان شان یاد بدهند. ارزش هاى پسندیده اخلاقى، رفتارهاى مناسب اجتماعى، انتظارات جامعه از یك نوجوان مسئول، اهمیت رشد و بالندگى نوجوان براى پیشرفت اجتماعى كه در آن زندگى مى كند و... را به آنها بیاموزند.
۲ _ در برابر اجراى مقررات و قوانین حاكم بر خانه، مدرسه و اجتماع جدى، مسئول و هوشیار باشند. رعایت آئین نامه هاى انضباطى و ضوابط و قوانین مدونى كه در مدارس اجرا مى شوند، مى تواند مانعى بر بسیارى از كج روى هاى اجتماعى شوند. اهمیت به نظم و انضباط، داشتن رفتارهاى موجه، شیوه تفكر سالم و... از نكات ارزشمندى است كه مى توان به نوجوانان و جوانان یاد داد. آنها باید بدانند كه هر گونه دسترسى به مواد مخدر چه جرایمى به دنبال دارد و چه مجازات هایى را باید متحمل شوند.
۳ _ سعى كنید الگوى رفتارى خوبى براى فرزندان نوجوان خود باشید. او همواره نظاره گر اعمال و رفتارهاى شماست. والدینى كه خود، سیگار مى كشند و یا در مصرف داروهاى مسكن و خواب آور افراط مى كنند و یا نگرش و دیدگاه شفاف و مشخصى در برابر مصرف مواد مخدر به فرزندان شان ارائه نمى كنند، راه را براى انحراف و تصمیم گیرى هاى نامناسب جوانان هموار مى سازند. به اختلاف بین حرف و عمل خود آگاه باشید. نوجوانان به این تناقضات بسیار حساس هستند و به راحتى ارزش ها و عقایدشان را زیر پا خواهند گذاشت.
۴ _ عزت نفس، خویشتن دارى و اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت كنید. فرصت ها و موقعیت هایى براى فرزند نوجوان تان پیش آورید تا او بتواند پیروزمندانه به اهدافش برسد. او را به دلیل توانایى ها و استعدادهایش تشویق و حمایت كنید. این كار به او كمك مى كند تا احساس خوبى نسبت به خودش پیدا كند. برداشت هاى جوان نسبت به توانایى ها و استعدادهایش مهمترین تاثیر را بر عزت نفس او مى گذارند. هنگامى كه والدین درمى یابند تجربه هاى دشوار زندگى، اعتماد به نفس و خویشتن دارى نوجوان شان را تحت تاثیر قرار داده است، باید به او كمك كنند تا با انتخاب راه و مسیر درست زندگى، خود را از انحطاط، تسلیم و بى ارزشى نجات دهد.
۵ _ ارتباط موثر و صمیمانه اى با نوجوان (و یا جوان) برقرار كنید. گوش دادن به صحبت هاى او، حمایت از رفتارهاى مثبت، پسندیده و سالم، توجه كردن به احساسات و عواطف او و پذیرش بى قید و شرط جوانان و نوجوانان به آنها كمك مى كند تا با ایجاد رابطه اى نزدیك و صمیمانه با والدین خود درصدد مقابله با بحران هاى زندگى برآیند. دیدگاه ها و اعتقادتان را با صبورى و انعطاف پذیرى به جوانان بیاموزید. اجازه دهید تا با بحث و گفت وگو احساس مسئولیت، ارزشمندى و خودكارآمدى در آنها رشد یابد. در دوران نوجوانى، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجویى، كنجكاوى و خطر كردن مى زنند، در این جا وظیفه والدین و مربیان است كه سعى كنند با گزینش روش هاى معقول و سنجیده راه رسیدن به استقلال فردى و رشد اجتماعى را براى آنها روشن سازند.
۶ - فرصت هایى براى او ایجاد كنید تا مسئولانه درباره كارهاى روزانه خودش تصمیم گیرى كند. به او یاد بدهید كه چگونه با افراد دیگر اجتماع ارتباط برقرار كند. براى مثال، زمانى كه تنها در جمعى حضور دارد، چه باید بگوید، چه كار باید بكند و... در نظر داشته باشید اگر او فرد شلخته و بى بندوبارى نباشد، در مقابل تعارف دوستانش براى سیگار كشیدن و... مطیع نخواهد شد. هر اندازه كه تاثیر دوستان و هم سالان جوان بر او زیاد شود، نقش والدین و راهنمایانش براى هدایت او كم رنگ تر خواهد شد. هر اندازه والدین، جوان را به حال خود واگذارند، او را در برابر محیط و اجتماع آسیب پذیرتر ساخته اند و بعدها براى این تسلیم باید بهاى سنگین ترى بپردازند. والدین باید با درك تاثیر هم سالان بر فرزندشان آنان را براى مقابله با فشارها و تحریكات موجود آماده كنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتارى مستقلانه و صحیح را در آنان باید تشویق و تمجید كرد. باید به جوان یاد داد كه «نه گفتن» او دلیل بر احترام او به خودش است. از آنها بخواهید كه به هنگام احساس خطر، قدرت ترك محل را داشته باشند.
۷ _ نسبت به احساس افسردگى، بى حوصلگى و انزواطلبى فرزند نوجوان تان حساس و هوشیار باشید. نوجوانى كه دچار افكار پریشان و مایوس كننده مى شود، قابل تامل و بررسى است، زیرا كه او اساساً پیامدهاى رفتارى خودش را نمى داند. افسردگى براى این گروه از نوجوانان ممكن است زمینه ساز بسیارى از آسیب هاى اجتماعى مثل روى آوردن به سیگار، مواد مخدر، اعتیاد، فحشا، بزهكارى و... شود. والدین باید رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شان را كه احتمال مى دهند به دلایلى منجر به افسردگى در آنان شود، مد نظر داشته باشند.
۸ _ واقعیت هاى اجتماع را به فرزند نوجوان (و یا جوان تان) گوشزد كنید. گروهى از والدین تصور مى كنند با مطرح نكردن مشكلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن بر حقایق تلخ زندگى، روش مناسبى براى حمایت از فرزندشان انتخاب مى كنند. در حالى كه آنان نیاز دارند تا اطلاعات صحیحى درباره مسائل جامعه اى كه در آن زندگى مى كنند، بدانند و در این زمینه و بهترین راهكار آن است كه پدر و مادر سعى كنند با یافتن منابع و مدارك علمى و موثق، اطلاعات و دانسته هاى خانواده شان را ارتقا دهند و راهنماى معتمدى براى فرزندان شان باشند. هدایت سالم والدین و مربیان دلسوز بسیار ارزشمندتر از دوستى هاى بحران زا و دشوار است.
• • •
به طور خلاصه آن چه والدین مى توانند درباره مواد مخدر به نوجوان شان بیاموزند، مى تواند در زمینه پزشكى (آسیب هاى بدنى ناشى از مصرف مواد مثل ابتلاى به ایدز، هپاتیت و انواع بیمارهاى قابل انتقال از طریق تزریق)، و یا روانشناختى (آسیب هاى رفتارى ناشى از مصرف مواد مثل بزهكارى، فحشا، جنایت و...) و یا حتى عواقب قانونى دستگیر شدن همراه با مواد مخدر و مسائل قضایى متعاقب آن باشد. آنها باید از همان ابتدا «مواد» را نپذیرند. آنها باید چنان تعلیم ببینند كه اساساً هیچ گرایشى به مواد مخدر پیدا نكنند و با قاطعیت تمام، دست رد به سینه دوستان و افراد ناباب جامعه بزنند. جوانان و نوجوانان مى توانند با استفاده از یادگیرى مهارت هاى زندگى و شیوه هاى حل مشكلات، راه هاى مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را بیاموزند. منظور از مهارت هاى زندگى، مهارت هایى است كه:
نوجوان را براى ورود به اجتماع و زندگى جمعى آماده مى سازند.
كودك و نوجوان در كنار آموزش علوم و فنون مختلف مى آموزد تا بتواند شناخت درستى نسبت به خود، سایر افراد و محیط برقرار سازد و به حل مشكلات خود و اجتماعش كمك كند.
موجب پرورش استعدادها و توانایى هاى نوجوان مى شوند تا او بتواند با چالش ها و مشكلات زندگى روزمره مقابله كند.
بالاخره آن كه مهارت هاى زندگى عبارتند از مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم گیرى مناسب، مهارت برقرارى روابط اجتماعى با دیگران، اعتماد به نفس براى ورود به اجتماع، شناخت خطرات گوناگون، مهارت تفكر انتقادى، نوعدوستى و همدلى، شناخت هویت ملى خود، احترام به حقوق افراد، توانایى «نه» گفتن به خواسته هاى غلط دیگران، شناخت خود و استعدادهاى خود، انتخاب هدف هاى واقع بینانه براى زندگى، داشتن تفكر خلاق، روحیه استقلال طلبى و مسئولیت پذیرى، روش حل اختلاف، داشتن نگرشى مثبت به زندگى و....
نگرش ها و عاداتى كه بچه ها در دوران كودكى از پدر و مادر خود مى آموزند، پایه و بنیانى براى بسیارى از تصمیم گیرى هاى آینده آنان خواهد بود. اغلب نوجوانان
۱۳ _ ۱۲ ساله شاید هنوز آمادگى پذیرش خطرات و مضرات ناشى از اعتیاد را نداشته باشند، اما به راحتى مى توانند درس هاى ساده اى درباره نحوه تصمیم گیرى صحیح، اطاعت از قوانین و مقررات خانه و مدرسه (اجتماع)، نحوه حل مسائل و مشكلات روزانه، مسئولیت پذیرى و تقویت خودپنداره شان یاد بگیرند. به عنوان پدر و مادرى آگاه به مسائل و مشكلات نوجوانان، همواره محبت كردن به آنان را باید به خاطر داشت، آنها باید دریابند كه مى توانند به پدر و مادر خود اعتماد كنند و نگرانى ها و تشویش هاى شان را در زندگى _ هر چه كه باشد _ با آنها در میان گذارند. نتایجى كه طى پژوهش هاى گوناگونى به دست آمده است نشان مى دهد، نوجوانانى كه از بودن در خانواده شان احساس رضایت و خشنودى داشته اند و روابط صمیمى و گرمى بین اعضاى خانواده وجود داشته است، كمتر به دنبال سیگار، الكل و انواع مخدرها بوده اند. این یافته ها نشان مى دهند كه قشر وسیعى از خانواده ها مى توانند با برقرارى روابط سالم بین اعضاى خود و آموزش هاى صحیح و زودهنگام فرزندان خود، آنان را از ابتلا به بسیارى از معضلات و گرفتارى هاى گوناگون اجتماعى نجات دهند. هیچ گاه نقش خودتان را بر افكار، اندیشه ها و آینده قشر جوان جامعه دست كم نگیرید.
براى اطلاع بیشتر مى توانید به دو كتاب مشكلات نوجوانى و جوانى، تالیف ابوالقاسم اكبرى و آسیب شناسى كج روى هاى اجتماعى، تالیف: دكتر محمد حسین فرجاد مراجعه كنید.
دوشنبه 14/4/1389 - 22:50
ازدواج و همسرداری
 اسـم آقـایـون در ایـن مـورد کـه بـه بـیـان احـسـاسـات خود نمـیپردازند، بد در رفته است. همانطور که همه ما میدانیم خانم ها قادر هستند ساعت های طولانی در مورد رویاها، آرزوهــا و احساساتشان صحبت کنند؛ اما اگر آقایون در این مورد تمایلی از خود نشـان نـمـی دهـنـد، حـتما دلیل قانع کـنـنـده ای دارنـد. بـه تـازگی در کـتـاب یکی از نویسندگان معروف خواندم که: به همان اندازه که نشان دادن بدن بدون پوشش برای خانم ها در نزد آقایون دشوار است، درست به همان اندازه بیان احساسات برای آقایون در مقابل خانم ها دشوار می باشد. این امر تنها در صورت وجود اطمینان و صمیمیت اتفاق خواهد اقتاد. اگر احتمال عهد شکنی وجود داشته باشد، فرد در معرض آسیب قرار می گیرد و به همین دلیل از انجام این کار خوددداری می کند.

در مقاله ای که خانم ""بروس کورون""به تازگی در مجله ""اپرا"" نوشته، چنین آمـده است: ""از بچگی ما [مردها] یادمی گیریم که انجام هر گونه کار خطایی باعث می شود که مورد سرزنش همسالان خود قرارا بگیریم."" خانم ها انتظار دارند که در زمان ضعف کسی باشد تا به آنها تسلی خاطر بدهد، اما مردها در چنین لحظاتی حریف را به مبارزه دعوت می کنند. اگر می خواهید مرد زندگیتان احساسات درونی اش را بیشتر با شما در میان بگذارد باید کاری کنید تا اعتماد او را به سمت خود جلب کنید.

آشکار ساختن خود واقعی
به وجود آمدن اعتماد نیازمند تلاش و کوشش زیاد است و کاری وقت گیر به شمار می رود، به راحتی از بین می برد و به سختی می توانید آنرا مجددا از نو بسازید. اما اگر بر روی این مسئله کار کنید نتیجه آن برقراری ارتباطی خواهد بود که شما همیشه آرزوی آنرا داشتید. اعتماد به این معناست که هر دوی شما خود حقیقیتان را در مقابل دیگری آشکار کنید. با او صادق باشید و مطمئن شوید که فضای مناسب برای ایجاد اعتماد را به وجود آورده اید. آقایون توانایی خواندن ذهن شما را ندارند ( البته خانم ها هم همینطور) . اگر او از شما سوال کند که ""آیا خوشحالی؟"" و شما هم در پاسخ بگویید ""بلی"" نباید انتظار داشته باشید که او بفهمد منظور شما ""نه"" بوده. طوری رفتار کنید که ""بله"" شما معنی ""بله"" بدهد.

این تصور غلط وجود دارد که اگر مردی از صمیم قلب، خانمی را دوست داشته باشد به طور غریزی همه چیز را در مورد او میفهمد. خیلی راحت بگوییم که این مطلب اصلا درست نیست. اگر به دنبال صمیمیت هستید، نباید مردها را به بازی بگیرید. اجازه دهید تا او بداند شما چه کسی هستید و بخواهید که او نیز چنین کاری را در قبال شما انجام دهد. برای او فرصت هایی را درست کنید که بتواند کاری انجام دهد تا شما را خوشحال کند. بیشتر افراد در رابطه زناشویی – چه زن و چه مرد – اگر بدانند شریک زندگی شان چه می خواهد، خوشحال می شوند که مطابق میل او عمل کنند.

به او اجازه صحبت کردن بدهید
او باید بداند که شما مشتاق شنیدن حرف هایش هستید. باید قبول کنید که صحبت کردن در مورد عواطف برای بسیاری از آقایون کار ساده ای نیست. اگر این شانس را پیدا کردید که در مورد احساساتش با شما صحبت کند، فرصت را از دست ندهید. تا زمانی که حرف هایش تمام نشده نباید در مورد گفته هایش نظر بدهید. به یاد زمانی بیفتید که شما در حال توضیح دادن مشکلات خود بودید و او صاف وسط حرف هایتان می خواست مشکل را بر طرف کند. به خاطر آورید که چه اندازه خوشحال شدید زمانی که به شما اجازه داد تا حرف هایتان را تمام کنید. آقایون نیز به اندازه شما از این کار خوشحال می شوند.

مرد و زن هر دو نیاز دارند که کسی با خلوص دل به حرف های آنها گوش دهد. وقت گذاشتن برای گوش دادن به صحبت های طرف مقابل به آنها نشان می دهد که تا چه اندازه برایشان ارزش قائل هستید. با دانستن این مطلب او خیلی راحت تر می تواند عواطف درونی اش را با شما در میان بگذارد. اگر این کار برایش سخت باشد، اما بداند که شما بی صبرانه منتظر شنیدن آن هستید به طور حتم سختی را بر خودش هموار می سازد و سفره دلش را برای شما باز می کند.

تکیه گاه مطمئنی باشید
از خودتان این سوال را بپرسید که آیا قادرید برای ضعف های طرف مقابل تکیه گاه محکمی از خود ارائه دهید؟ اگر به شما بگوید که نگران موقعیت شغلی اش است و یا نمی داند که چگونه باید ماشینی را تعمیر کند و یا تا حدی نگران پدرو مادرش است، شما پاسخ او را چگونه می دهید؟ اگر او ترس هایش را با شما در میان می گذارد، انتظار دارد به اندازه قبل برایش احترام قائل باشید. به او اطمینان خاطر دهید که در مورد توانایی هایش هیچ شکی ندارید و هیچ جا نخواهید رفت. اگر به شما می گوید که به این نتیجه رسیده که تصمیمی که گرفته بود، درست از آب در نیامده زمان آن نیست که به او بگویید ""من که بهت گفته بودم."" به او بگویید که توانایی اش در بیان حقیقت ستایش می کنید. مردها اصولا دوست دارند که کسی از توانایی هایشان تعریف کند و زمانی که آسیب پذیر می شوند بهترین موقع برای انجام این کار است.

هر چیزی که می گویید فقط اجازه دهید که او مطمئن شود طرف او هستید و به او اعتماد دارید. او باید بداند که چیزی را که به شما می گوید پیش خودتان باقی می ماند. روابط دراز مدت بر اساس اطمینات متقابل ساخته می شوند و اطمینان به وجود نمی آید مگر به مرور زمان. اگر گفته های او موضوع صحبت فردا شب شما و دوستانتان بشود، نباید خودتان را سرزنش کنید که او چرا با شما صحبت نمی کند.

ساختن اعتماد
معمولا اعتماد زمانی میان دو نفر به وجود می آید که عاشق یکدیگر باشند. این امر نیازمند تلاش زیادی است و اگر شما در گذشته از این قضیه ضربه خورده باشید کار برایتان دشووارتر خواهد شد. اعتماد نیازمند زمان است. شما باید به شریک خود نشان دهید که فرد قابل اطمینانی هستید و خودتان هم به او اعتماد کنید. اگر به صحبت های او بی طرفانه گوش دهید و در صدد قضاوت کردن او نباشید و رازهایش را برای همیشه در دل خود نگه دارید او نیز اشتیاق بیشتری پیدا می کند تا عواطف و احساساتی را که به نظر می رسد ما خانم ها به آنها علاقه زیادی داریم با ما در میان بگذارد.

شما تنها نیستید. اگر به دنبال کسی می گردید که به او اعتماد کنید و حرف های دل خود را بیرون بریزید تنها جایی که می توانید مامن بگیرید در نزد خواوند قرار دارد. به او اعتماد کنید تا از نعمت های بی دریغش بهرمند گردید.

زمانی که به آرامش، امید، دانایی، بینش، عشق، استقامت و ایمان نیاز دارید او به راحتی به شما کمک خواهد کرد. او تمام گناهان شما را می بخشد. همه افراد در حیطه های زمانی مختلف احساس بی ارزش و نالایقی می کنند اما تنها کسی که از ارزش حقیقی شما خبر دارد، پروردگار یکتاست.

شما به راحتی همین حالا نیز از طریق نیروی دعا می توانید با خداوند ارتباط برقرار کنید. دعا کردن به نوعی صحبت کردن با پروردگار است. او به قلب های انسان ها آگاه است و کلمات چندان حائز اهمیت نمی باشند. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم:

پروردگارا به من درک شناخت خودت را عطا کن. به خاطر تمام نعماتی که به من ارزانی داشتی از تو سپاسگزارم. من درهای زندگی خود را به سوی تو می گشایم تا به عنوان منجی و راهنما به زندگی من وارد شوی. کنترل تمام امور را به دستان توانای تو می سپارم. گناهانم را ببخشای و به من زندگی جاودانه عطا فرما. از من انسانی بساز که خودت می خواهی.

آیا این دعا نیات قلبی شما را منعکس نمی کرد؟ شما همین الان می توانید دعا کردن را شروع کنید. خداوند وارد زندگی شما می شود و همانطور که وعده داده تمام گناهانتان را خواهد بخشید.
دوشنبه 14/4/1389 - 22:49
ازدواج و همسرداری
 با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی بویژه اینترنت، آشنایی های اینترنتی با طراحی فضاها و اتاق هایی به این منظور شكل گرفت. بیشتر مشتریان این اتاق ها جوانانی هستند كه به دنبال همكلامی و آشنایی در این اتاق ها می گردند از طرفی جرقه ازدواج های اینترنتی نیز در همین اتاق ها با شستی های كیبورد زده می شود، اما این ازدواج ها چقدر پایدار و ریشه ای هستند؟ آیا شرایط یك آشنایی استاندارد در این فضا فراهم می شود؟ مخاطرات این نوع آشنایی ها چیست؟
دكتر فرزانه صداقت روان شناس ازدواج های اینترنتی را به عنوان ازدواج های پایدار تلقی نمی كند و نوع ارتباط را مشكل اصلی این ازدواج ها می داند و می گوید. ما در زوج هایی كه حتی با مشاوره پیش از ازدواج با هم وصلت كرده اند، مسائل و مشكلاتی را می بینیم.
حال چگونه می توان انتظار داشت ازدواجی كه با اتكا به ? مانیتور در فضایی مجازی فانتزی به ثمر نشسته است، موفق باشد؟ مهم ترین ویژگی فضای چت و اینترنت نشاندن مجاز به جای واقعیت است، این جابه جایی آنقدر ظریف اتفاق می افتد كه افراد بسادگی دنیای خیال را با جهان واقعیت اشتباه می گیرند.
وی می افزاید: نكته دیگر این كه من نمی توانم بپذیرم نمونه های موفقی از این نوع ازدواج ها وجود دارد، برای این كه متاسفانه در جامعه بیشتر از آن كه ما برای خودمان زندگی كنیم، برای دیگران زندگی می كنیم؛ حاضریم با تنش و درگیری به یك رابطه زوجیت ادامه بدهیم، اما جلوی دیگران «ماسك موفقیت» روی صورتمان باشد.
به همین دلیل است كه شما به دفعات با زوج های میانسالی روبه رو می شوید كه پس از سر و سامان پیدا كردن فرزندانشان از همدیگر جدا می شوند. البته ما باید روی مصادیق یك ازدواج موفق بازتعریف دوباره ای داشته باشیم. بسیار بد است كه مدل ماشین عروسی، شام عروسی، لباس های عروسی و داماد و تالار نشانه هایی از آغاز یك زندگی مشترك خوب تعریف شود.
? تصویر ذهنی، تصویر عینی
دكتر صداقت، گرایش جوانان به فضای چت و به تبع آنها ازدواج های اینترنتی را معطوف به تمایل انسانی به تصویر ذهنی می داند و می گوید: تاریخ تصویرسازی ذهنی یا خیال پردازی به موازات آفرینش انسان ها پیش می رود.
همچنان كه نخستین نقاشی های انسان اولیه را بر دیواره غارها می بینیم، بعد هم بر مبنای این تصویرسازی چرخ اختراع و بعدها به انقلاب صنعتی منجر می شود بنابراین تصویر ذهنی فی نفسه موجودیت ارزشمندی دارد. اما این تصویر ذهنی بشدت نیازمند هدایت است، برای این كه مقصد فانتزی گری و افتادن به بستر خطاست.
وی تاكید می كند: شما پسر یا دختری را تصوركنید كه دقیقا بر مبنای خیال از پشت ? مانیتور رشته های ارتباط با همدیگر را می تنند و با این كه این تنیدن كار لذت بخشی برای آن دو است، اما متوجه نمی شوند این رشته ها آنقدر متراكم و حقیقی نیست كه تاب وزن واقعیت را داشته باشد.
درواقع ذهن دختر یا پسر در لحظه چت تصویر ذهنی را با تصویر عینی اشتباه می گیرد. از طرفی، اعتیاد به این تصویر ذهنی حاصل از وقت گذرانی در دنیای مجازی، فرد را از دنیای واقعی و دغدغه هایش ازجمله كار، تحصیل، تفریح و مسوولیت های دیگر بازمی دارد. او مجبور است تا پاسی از شب چشم هایش را به مانیتور بدوزد و صبح فردا را با احساس خستگی، خمودگی و ضعف آغاز كند.
دكتر صداقت می گوید: من فكر می كنم تصور ذهنی زمانی شكل مثبتی به خود می گیرد كه با واقعیت های پیرامونی پیوند بخورد، همچنان كه چرخ زمانی یك تصور ذهنی بود، اما به واقعیت پیوست. تلفن همراه تا همین یك دهه پیش برای ما یك تصور ذهنی بود، اما در حال حاضر جزیی از زندگی ما شده است.
انسان با حرف پخته می شود
پیگیری برنامه های فرهنگسراها، شركت در همایش های ازدواج موفق، كارگاه های آموزشی و مراجعه به مراكز مشاوره جایگزین هایی است كه به اعتقاد دكتر صداقت می تواند جوانان را به واقعیت های پیرامونی به شكل علمی و صحیح هدایت كند.
این روانشناس می اافزاید: والدین ما باید واقعا به این درك برسند كه همراهی با فرزندان فراتر از تامین خوراك و لباس و هزینه های تحصیل است. فرزندان ما به تمام معنی نیازمند همراهی دوستانه و دلسوزانه والدین هستند. بنابراین آنها در ازدواج نباید فرزندانشان را برای تصمیم گیری تنها بگذارند.
والدین ما براحتی حاضرند فلان مارك معتبر كفش و كیف را با قیمت های گزاف برای فرزندانشان تهیه كنند، اما كوچكترین هزینه ای برای تامین نیازهای ذهنی و روانی فرزندانشان چه بسا مهم تر از این ظواهر است نمی كنند.
چرا والدین ما نباید دست فرزندشان را بگیرند و او را به سمینارها و همایش های مرتبط با موضوع ببرند؟ نوجوانان و جوانان شاید بسیاری از حرف ها را از والدین خود نپذیرند، اما از زبان متخصصان امر كه سال ها در این زمینه پژوهش كرده اند، خواهند پذیرفت اما متاسفانه می بینیم كه برنامه های آموزشی با بی مهری والدین روبه رو می شود و مجریان آن برنامه را متهم به كلاهبرداری می كنند كه هدفشان فقط نشانه رفتن محتویات كیف و جیب مردم است؛ به اعتقاد من، حتی اگر بار علمی این همایش ها و سمینارها متوسط باشد، باز والدین و فرزندان ما را با واقعیت ها آشناتر خواهد كرد؛ چرا كه همه چیز با آتش پخته می شود، انسان با حرف. خداوند می فرماید: «خلق الانسان و علمه البیان» با بیان درست و علمی بسیاری از دشواری هایی كه در ذهن و زبان خانواده های ما سنگینی می كنند، كنار خواهد رفت.
دكتر صداقت می گوید: در این راه مطمئنا در درجه اول والدین ما باید آگاه باشند. پدر و مادری كه چشم خودش بسته است، چطور می تواند چشم فرزندش را به روی واقعیت باز كند. متاسفانه گاهی می بینیم خود والدین بازی می خورند و وارد فانتزی ها می شوند، اما وقتی ماسك شیرین فانتزی كنار می رود و واقعیت برملا می شود، دچار سرخوردگی و افسردگی می شوند.
? ببین احساس نشاط می كنی؟
این روان شناس فرمول ساده روان شناسی را برای افرادی كه مشتریان ثابت چت روم ها هستند، پیشنهاد می كند: «اگر ناراحتی، بدان فكری به دور از خرد در ذهنت جریان دارد» هركدام از ما وقتی در زندگی دچار ناراحتی می شویم باید بگردیم و ببینیم كدام فكر منفی به دور از خرد و واقعیت از دروازه های ذهن به درون ما رخنه كرده است، اما وقتی حال ما خوب است و احساس نشاط و سرزندگی می كنیم به این معناست كه واقعیت و خرد را لمس كرده ایم و افكار مثبت، زیبایی شان را به ما نشان می دهند. حال كسی كه به چت روم ها می رود باید از خود بپرسد واقعیت را لمس می كند؟
? چه كسانی چت می كنند؟
دكتر سیدبابك سعیدی، روان شناس و عضو مركز خدمات مشاوره از زاویه دیگری به مساله نگاه می كند: من احساس می كنم كسانی از فضای چت استفاده می كنند كه به هر دلیل با محدودیت های ارتباطی با جنس مخالف روبه رو هستند. خانواده هایی كه فضای مطلوب ارتباطی داشته باشند، كمتر به این فضا رو می آورند.
در واقع فرزندان چنین خانواده هایی كه از مهارت های بالایی در ارتباط با پیرامون خود برخوردارند، نیازی به این ارتباط غیرواقعی نمی بینند، اما فرزندان خانواده هایی با محدودیت های ارتباطی، چت را وسیله ای راحت (آنها در ارتباط های معمول فاقد مهارت های لازم هستند) برای گفتگو با جنس مخالف می دانند.
? سوال هایی كه می آیند
دكتر سعیدی نوع آشنایی در فضای چت روم ها را زیر سوال می برد و می گوید: شیوه آشنایی بعدها در روابط زوج ها با هم تاثیرات عمیقی می گذارد. فرض كنید دختر و پسری كه از طریق اینترنت با هم آشنا شده اند و بعد هم این آشنایی به ازدواج كشیده شده است.
آنها تحت تاثیر فضای احساسی جای پدیده های خوب و بد را در ذهنشان جابه جا می كنند، اما این جابه جایی زمان زیادی طول نخواهد كشید و ذهن آنها به شناسایی دوباره مولفه های خوب و بد خواهد رفت.
به این معنا كه دختر یا پسر پس از ازدواج از خود خواهد پرسید آیا همسرش همان روزهایی كه با او چت می كرده با افراد دیگری هم چت می كرده است؟ پاسخ این پرسش به احتمال زیاد در ذهن پسر یا دختر مثبت است. آیا همسرش پس از ازدواج با او به چت كردن ادامه نخواهد داد؟ آیا ممكن است او پنهانی اقدام به ارتباط با افراد دیگر كند؟ و... این پرسش ها كه همگی به نوعی به شیوه آشنایی این زوج ها برمی گردد، می تواند روابط آنها با همدیگر را به تنش و تزلزل سوق دهد.
? چقدر اطلاعات در چت قابل اعتماد است؟
نكته دیگری كه این روان شناس روی آن صحه می گذارد، غیرقابل اعتماد بودن اطلاعات رد و بدل شده در گفتگوهای اینترنتی است: شما وقتی می بینید در دنیای واقعی خیلی وقت ها قلب ماهیت اتفاق می افتد، چطور می توانید انتظار داشته باشید در دنیایی كه خیلی راحت می توان دروغ های بزرگی به هم بافت، این اتفاق نیفتد؟ واقعا چند درصد از اطلاعات مبادله شده در یك گفتگوی اینترنتی می تواند واقعیت داشته باشد؟ آیا كسی حاضر است بنای زندگی اش را بر روی این آگاهی های واهی و توخالی برپا كند؟
به اعتقاد من فقط زمانی این نوع آشنایی ها می تواند به یك آشنایی سالم تبدیل شود كه در درجه اول با بلوغ هیجانی هر دو فرد، موسسات كنترل شده همراه با متخصصان مربوط در فضای اینترنت وجود داشته باشند كه بتوانند به طرفین مشاوره بدهند، ضمن این كه در گام بعدی خانواده ها در جریان این آشنایی قرار گیرند، نه این كه همه چیز به صورت پنهانی بین دختر و پسر اتفاق بیفتد.
? حمایت والدین، چطور؟
این روان شناس می گوید: والدین ما برای این كه بتوانند حمایت مثبتی دراین باره از فرزندانشان داشته باشند پیش از هر اقدامی باید نسبت به موضوع آگاه باشند. بسیاری از خطراتی كه والدین از آن به عنوان خطر برداشت می كنند، خطر احساسی است نه خطر واقعی.
اگر ما بدون اشراف به فضای اینترنت صرفا از دریچه منع وارد شویم قطعا فرزندمان به شكل دیگری آسیب خواهد دید. اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمی توانیم این واقعیت را انكار كنیم اما این سخن نیز به آن معنا نیست كه فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها كنیم. مسوولیت والدین جز این نیست كه بادلسوزی و بصیرت در كنار فرزندانشان قرار گیرند.
? دكتر سعیدی از ? چالش عمده در روابط والدین با فرزندان یاد می كند
درك نكردن صحیح و درست دنیای جوانان و اطلاع نداشتن از پارامترها و مختصات یك رابطه مثبت با فرزندان، ? چالش عمده ای است كه والدین ما در برخورد با فرزندانشان دارند و در نتیجه نمی توانند بویژه در لحظات سرنوشت ساز به شكل و شیوه صحیحی با آنها تعامل داشته باشند. والدینی كه می خواهند واقعا به فرزندانشان كمك كنند راهی جز شناخت نیازها، احساس ها، افكار و در یك جمله دنیای فرزندشان ندارند.
والدینی می توانند در بازشناسی كاركردهای منفی و اینترنت و مشاوره به فرزندانشان موفق باشند كه از پیش رابطه ای مثبت را با او تعریف كرده باشند، وگرنه هر حرفی كه از آن بوی تحمیل و تحقیر به مشام برسد نه تنها چالش را بر طرف نخواهد كرد، بلكه به عمیق تر شدن شكاف خواهد انجامید.
متاسفانه بسیاری از والدین ما تصور می كنند فرزندان خود باید هر روز و هر لحظه از كارهایی كه انجام می دهند گزارشی به آنها بدهند، در حالی كه این شیوه درستی در ارتباط گیری با فرزندان نیست و به طور قطع آنها را از همدیگر دور می كند.
دوشنبه 14/4/1389 - 22:46
ازدواج و همسرداری
 اجـازه بـدهیـد كمـی در مورد جزئیات روز عروسی و فضای آن که بسیاری خانم ها را تحت تاثیر قرار می دهد صحبت کـنــیم. چطور می توانید یاد بگیرید که با مردی که دوست داریـد زنــدگی کنید بدون اینکه خودتان را از دست بدهید.
این مسئله دو جنبه دارد.
بعـضی خـانـم ها، به خصوص آنهایی که شاغل هستند و کمی دیر ازدواج کـرده اند، ارزش فـردی خود را درک کرده و میدانند کـه کیسـتند. هویت آنها ایشان مشخص است.
بـه انـدازه کـافی وقـت داشـتــه اند که در مورد توانایی ها،ضعف ها و نقششان در جامعه بررسی کنـند. ازدواج برای این خانم ها، ممکن است فقط قسمتی از زندگیشان باشد. زندگی کردن با فردی دیگر ممکن است کمی برایشان سخت باشد. عشق به همسر مسئله ای است که باید در مورد آن آموزش ببینند.

برای سایر خانم ها این مسئله حداقل در ظاهر متفاوت است. همسر (یا مادر) شدن برای آنها رویایی است که از زمان کودکی در ذهن می پرورانده اند. به خانم ها همیشه آموزش داده می شود که باید خود را در راه عشقمان قربانی کنیم و سایرین را همیشه مقدم بر خود بدانیم.

خطری که در این طرز تفکر پنهان است این است که ممکن است آن زن با این کار خود را به دست فراموشی بسپارد. خود را تسلیم رویاهایش کرده تا بتواند تمایلات همسرش را کاملاً برآورده کند. او با این کار قسمتی از خود را از دست می دهد و بعدها خواهد فهمید که چه چیز ارزشمندی را از دست داده است. کاری که باید انجام دهد این است که هیچگاه تمام خود را وارد ازدواج نکند.

چگونه خانم ها می توانند از این دو خطر دوری کنند؟ کلید اصلی این است که گفته های خداوند را در مورد هویت و شخصیت زن قبول کنیم. خداوند می فرماید که هویت و شخصیت زنان نه در کار و نه در ازدواجشان است زیرا هر دو آنها مسئله ای ظاهری هستند و ممکن است تغییر کنند. مردم هر روز شغلشان را عوض می کنند و حتی یک ازدواج هم ممکن است با مرگ، بیماری یا حوادث غم انگیز دیگر از بین برود. اگر می خواهید فقط دو فرد مختلف نباشید که زیر یک سقف با هم زندگی می کنند و فقط از نظر فیزیکی در مکانی مشابه نباشید بدون اینکه واقعاً زندگی خودتان را با هم قسمت کنید، نیاز به هویتی دارید که سطحی و ظاهری نباشد.

شما قلباً زنی هستید که خداوند دوست می دارد. او به شما منزلت داده است. برایتان هدفی دارد و قسمتی از این هدف در نقش شما به عنوان همسر و مادر خلاصه می شود. قسمت دیگری از آن ممکن است در نقش اجتماعی شما به عنوان یک پرستار، معلم، مدیر یا سایر شغل ها باشد. اما به یاد داشته باشید که همه اینها بخشی از زندگی شماست نه همه آن. اگر نمی خواهید خود را از دست بدهید، باید بفهمید که چه کسی هستید و به چه کسی تعلق دارید.

كلمات خداوند به زنان را بخوانید و از او بخواهید که میزان عشقش را به شما نشان دهد. از او بخواهید که بگوید شما را چطور می بیند. او می تواند بیشترین کمک را به شما بکند تا بتوانید آرزوها، امیال و رویاهایتان را با همسرتان شریک شوید. او بهترین را برای هر دوی شما می خواهد!
دوشنبه 14/4/1389 - 22:45
ازدواج و همسرداری

 

چرا با هم سر جنگ داریم ؟ چرا حتی با یک صحبت کردن معمولی می خواهیم همدیگر را بزنیم ؟چرا بعضی ازافراد همیشه در هنگام درخواست ، لحن و ژستی طلبکارانه داشته و از کلمات دستوری استفاده می کنند ؟ چرا در درخواست ها کمتر از کلمه لطفا استفاده می شود ؟باید گفت این نوع رفتارها به ویژه استفاده از کلمات باید گونه و دستوری تا اندازه زیادی از نوع ساخت هایی که بر جامعه ما حاکم است سرچشمه می گیرد . امروزه اصل را بر اساس کار گروهی و رفتار برابر می گذارند تا ضمن رشد خلاقیت های فردی ، کارایی نیز بالا می رود. روابط احترام امیز نیز غیر از ان نیست . تو به من احترام می گذاری ، من به تو احترام می گذارم پس ما با هم برابریم. این در حالی است که ساخت های جامعه این ارزش ها را خاموش نگه می دارد ،واین ارزش ها بروز پیدا نمی کنند.
تفکری که در جوامع قدیمی و در برخی از جامعه های حاضر وجود دارد این بوده است که اگر زور وجود نداشته باشد کارها پیش نمی رود مثلا در خانواده می گویند : بچه ها باید زور بالای سرشان باشد در غیر این صورت کاری که به او محول شده است را انجام نمی دهد . در حقیقت باید گفت دراین نوع تفکر اولین چیزی که باعث حل مساله می شود استفاده از زور است . در نحوه رابطه برابرانه درست است که نتایج بهتراست اما خیلی پیچیده تر بوده و در حقیقت به مهارت و دانش بیشتری نیاز است .
در شیوه ارتباط برابرانه دیگر به خود رابطه فکر نمی شود بلکه به نتیجه اش توجه می شود .استفاده از جملات دستوری را به ساختار اجتماعی ، تربیتی و فرهنگی جامعه بستگی دارد
به نظر می رسد ریشه طلبکارانه رفتار کردن و عدم درخواست در بیان خواسته ها . استفاده کردن از جملات زیبا ، خواهش کردن ، با لطف صحبت کردن ، رعایت ادب و احترام به دیگران نه احساس حقارت و ضعف می اورد بلکه نشانی از شخصیت والای شماست .
در گذشته رعایت احترام در تمام جوامع بشری امری بدیهی بوده است و کلام افراد بسیار اهمیت داشته است اما در نسل های بعد این اصل رعایت نشده است . تناقض میان ارزش های گفته شده و انچه در عمل اجرا شده است ، نیز عامل مهمی استکلمه " باید " و " باید " گفتن و دستور دادن سبب دوری و انزجار و لجاجت می شود و نتیجه ان نیز سطحی و زود گذر است . بعضی از افراد این کلمه یعنی " باید " را به کار می برند تا احساس برتری نسبت به بقیه داشته باشند.
 
برای مثال باید گفتن والدین نسبت به فرزندان و یا باید گفتن رئیس به کارمندان خود باید تا حدی باشد که تمییز درست و نادرست به فهم انچه باید بیاموزد و انجام دهد برسد لازم است ، ولی نباید ادامه یابد .
طولانی شدن اقتدارها در هر حوزه ای باعث مشکلات می شود . مثلا لازم است والدین بچه تا سن 16 سالگی وی اقتدار داشته باشند و پس از ان کم کم دایره اقتدار خود را کمتر کنند اما متاسفانه در خیلی از موارد این وضعیت را ادامه می دهند . یکی از پیامدهای این طولانی شدن  اقتدار ، تحقیر شخصیت هاست . و باعث ایجاد مشکل می شود .
همان طور که گفته شد " باید " گفتن و دستور دادن باعث انزجار افراد از شما می شود و نتیجه ان نیز سطحی و زود گذر است اما خواهش کردن نتیجه روانی مثبتی دارد . دراین توصیه می شود که : " به جای کلمه " باید " از عبارت " بهتر است " استفاده کنید . نتیجه این امر بسیار پایدارتر و مطلوب تر خواهد بود و بار منفی کلمه " باید " نیز گرفته می شود .وی همچنین معتقد است که در صورت طلبکارانه و دستوری برخورد کردن افراد ،جامعه دچار چرخه ی معیوب شده از تنش ها ، فشارها ، تقاضا های براورده نشده ، ناکامی ها و سرکوب شدن ها می شود که اگر کسی در این چرخه بیفتد ، تلاش می کند احساس حقارت و خود کمتربینی خود را با فریاد کردن خواسته ها التیام بخشد و با استفاده از بایدها به دنبال شفای سطحی زخم های درونی خویش باشد . و همه ی این مسائل از ان جا ناشی می شود که ما بر مکالماتمان حاکم نیستیم و این از بینش هایمان نشات می گیرد . باید گفتن ناشی از جهان بینی است که بر تعاملات و روابط جامعه ها حاکی است . و باعث می شود چرخه ی جامعه کند حرکت کند و جامعه ای پر از تنش ها و سرکشی ها و اشوب های داشته باشیم . بر عکس این مطالب ، آن رابطه های دوستانه و محترمانه است در هر سطحی است که باعث سرعت و حرکت روان تر چرخه ی جامعه می شود .رفتار درست و استفاده از کلمات و جملات درخواست گونه و همراه با احترام در هر سطحی باعث سالم تر شدن ، بهتر و بهبود روابط شده و فعالیت ها را کاراتر و نتایج ان را مثبت تر خواهد کرد .  

منبع سایت dostan

دوشنبه 14/4/1389 - 22:42
ازدواج و همسرداری
 قوانین طلایی ارتباط كلامی با همسرانقانون ارتباطی 1:به جای ?تو و شما? جملات خود را با من شروع کنید. قانون ارتباطی 2:تا جایی که امکان دارد از کلمات ?همیشه و هرگز? استفاده نکنید. مثل اینکه می گویید: ?هیچ وقت دست به سیاه و سفید نمی زنی? واژه های ?هرگز و همیشه? بیش از اندازه قدرتمند هستند و بی آنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین می سازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی می توان در مقام تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده می کنند، می خواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید دارند و می خواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی نمی دانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این موضوع ناراحت می شود. قانون ارتباطی 3:رشته کلام همسرتان را پاره نکنید. در هنگام صحبت کردن بگذارید همسرتان حرفش را کاملا بزند. زمانی که صحبتش را قطع می کنید وی را عصبانی می کنید و به او این احساس را می دهید که کسی به حرف شما گوش نمی کند و برای آن ارزشی قائل نیست. از آنجائیکه اجازه نداده اید جمله اش تمام شود، ممکن است نتیجه گیری شتاب زده و غیر واقعی بکنید. ممکن است هر چقدر تلاش کنید نتوانید این رفتار خود را کنترل نمائید در این شرایط بهتر است بگویید ?نوبت صحبت به من هم بده زیرا به نظر می رسد حرف های غیر منصفانه می زنی ولی خواب ادامه بده? و یا اینکه بگویید :?می دانم نباید صحبت را قطع کنم ولی می خواهم بدانی غیر منصفانه قضاوت می کنی? در این شرایط گوینده به اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان می کند و احساس خود را نیز مطرح می سازد و در موقعیتی قرار می گیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمی کند و می تواند به حرف زدن ادامه دهد. قانون ارتباطی 4:حرف همسرتان را به زبان خود خلاصه کنید ?دانیل بی وایل?، یکی از متخصصین مهارت های ارتباطی می گوید وقتی همسرتان سعی دارد احساسش را با شما در میان بگذارد سعی کنید سخن او را با عبارات خود خلاصه کنید تا بدانید منظور او را فهمیده اید و بعد از او سوال کنید آیا درست می گویم. در این شرایط هر دو به حرف های یکدیگر گوش فرا می دهند.قانون خلاصه کردن مبتنی بر یک فراست مهم است و تلاشی است تا طرفین ازدواج وقتی حرف های یکدیگر را خلاصه نمی کنند آن را بفهمند. سعی کنیم از این قانون سود ببریم و بپذیریم که گوش دادن به حرف های همسر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قانون ارتباطی 5:از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهن خوانی یکی از خطاهای ارتباطی است، یعنی شما برداشت های خود را به دیگران نسبت می دهید، تصور می کنید مردم چگونه فکر می کنند، چه احساسی دارند و چه می خواهند بکنند. ذهن خوانی می تواند کاملا تحریک کننده و خشم برانگیز باشد عباراتی از قبیل:?تو می خواستی مرا مجازات کنی??تو دوستان مرا نمی پسندی??تو از مسئولیت فرار می کنی?می خواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم?
عباراتی از این قبیل می تواند مانع گفتگوی منطقی شود. اشخاص دوست ندارند که دیگران درباره ی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه آنها را به شدت ناراحت می کند و این اتفاقی است که اغلب روی می دهد. ذهن خوانی ممکن است یک بیان ناقص باشد که از آن برای پی بردن به همه ی مطالب استفاده کنید. توجه داشته باشید که گاه ?ذهن خوانی? مبین ترس شماست که به شکل اظهارنظر درباره ی احساسات و انگیزه های دیگران متجلی می شود.

منبع سایت dostan

دوشنبه 14/4/1389 - 22:37
ازدواج و همسرداری
10 کلمه کلیدی برای جذب خانم ها "روز خوبی داشتی؟هنگامیكه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میكنید، برداشت او این خواهدبود كه شما انسان با فكری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات كاری خود را چگونه سپری كرده است. اما یك هشدار: این سؤال به همسر شما مجوز آن را خواهد داد كه چند ساعتی در مورد كوچكترین اتفاقاتی كه برایش افتاده صحبت نماید. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: زنها به آنچه كه در فكر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد كه شما پذیرا، مشتاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهید تا خودش را خالی نموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممكن است بیش از زمانی كه انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد كرد.  "نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی"                                                      همانطور كه مشخص است، این به او می رساند كه شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیگری به چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا كه شما به همسر خود اطمینان میدهید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد كرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فكر نمیكنید؟  "در مورد [ هر چیزی ] چه احساسی داری؟"                                                پرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد كه شما خالصانه برای احساسات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می باشند. با این حال بدانید كه خود را در دام گفتگویی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید كرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نكنید. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یك فرد است. وقتی همسرتان در می یابد كه شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نیز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگر قبلا فقط فردی جذاب بشمار می آمدید، اكنون همانند جواهری در چشم او جلوه خواهید كرد. متوجه منظورم می شوید؟  "تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی"                                                             قرار دادن او از بین همتاهایش بر سكوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتماد بنفس وی شده و سبب می گردد تا همسر شما در تصوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی كند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گذشته از اینكه باعث می گردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور كند، این جمله كوتاه به همسرتان تفهیم میكند كه شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی كه دوستانش پیش شما هستند، كمتر احساس نگرانی خواهد كرد. او در مورد خودش احساس خوبی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یك احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یك همسر حسود این سخن را مدركی برای متهم نمودن شما به اینكه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.  " تو واقعا زرنگ و باهوشی"                                                                          با تصدیق نمودن هوش و ذكاوت وی، این معنی را می رسانید كه علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فكر توانمندش نیز شده اید. همسر شما با شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همسرتان این مسئله را كه شما فقط به فكر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فكر كنید را تحسین خواهد كرد. زنها عاشق مردان صمیمی و خوش قلب می باشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذكاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشكار نماید در روابط بسیار خوب هستی                                                       بیان این جمله باعث می گردد همسرتان احساس كند كه یك الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شما تفهیم می كند كه روابط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد كه احساس نماید واقعا می داند كه چگونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: تحسین و تمجید از عملكرد او نشانگر این است كه شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نمودن خود نگاه نكرده، بلكه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.  "می خواهم همه عمرم را با تو سپری كنم"                                                  این جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج ندارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید كه ریسك كردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیكه این جمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سركیف می گردد. جملات دیگری كه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها كمتر می باشد، عبارتند از: " فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال كنی" و " من دوست ندارم با هیچ كس دیگری جز تو باشم." چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همه زنها عاشق شنیدن جملاتی حاكی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمئن باشید كه بعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.  "تو بهترین دوست منی"                                                                               به او می گویید كه چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنسی می اندیشید و به این معنی است كه برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید كارهایی را بهمراه او انجام دهید كه مردان دیگر ممكن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنیدن این جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جملات شما را در نظر وی بجای یك فرد عادی كه مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تبدیل میكند. این شما را به ابتدای لیست خواستگاران پرتاب میكند چراكه شما به مهمترین نكته اشاره كرده اید: دوستی و رفاقت.  "تو یك مادر ایده آل خواهی شد"                                                                   اغلب زنها به دنبال این هستند كه روزی بچه دار شوند. همچنین اكثرا با خود كلنجار می روند كه آیا در این راه موفق خواهد بود یا خیر. با گفتن این جمله به او اطمینان می دهید كه حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسكین وی می شوید. بیان این كلمات از زبان شما به عنوان یك همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: اینگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید كه مایلید از او بچه دار شوید. واضح است كه این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.  "تو زندگی منو كامل می كنی"                                                                     این به او می گوید كه تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بیان این عبارت به مفهوم آن است كه شما همسر خود را بصورت كامل پذیرفته اید و اینكه او به صورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لذت بخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جمله اساسا می گوید كه شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند. اشاره باشكوه "دوستت دارم            این جمله "دو كلمه ای" معروف و كوتاه كه همگی ما برایش اهمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته باشد. اگر ازدواج كرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تكرارش نمایید. چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گفتن این عبارت بهمسرتان باعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد كه همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگر در بین شما كسانی تا حال این جمله را به همسرشان نگفته اند، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان كنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی كه عكس العمل او را می بینید ( یا احساس می كنید ). منبع سایت dostan
دوشنبه 14/4/1389 - 22:34
ازدواج و همسرداری
از زندگی مشترک خود محافظت کنید:

خانم ها و آقایون نباید به راحتی تصمیم بگیرند که "من می خواهم امروز تکلیف خود را یکسره کنم." باید با خود فکر کنند که این امر برای همسر و فرزندانشان درد آور خواهد بود و در خودشان نیز احساس گناه و شرمساری کنند. اکثر افراد متاهلی که رابطه نامشروع با دیگران برقرار می کنند قصد خیانت به خانواده هایشان را ندارند. این امر زمانی مشکل ساز می شود که به مرور زمان این رفتار غلط ادامه پیدا می کند و زندگی مشترکشان را زیر سوال می برد و خیانت به اوج خود می رسد. درست مطابق با آنچه که گری اسملی در کتاب پرفروش خود رازهای پنهان عشق دائمی (انتشارات زندروان 1998) بیان کرده است. او اظهار می دارد: "رفتارهایی هستند که شما و همسرتان می توانید در آغاز زندگی مشترک به آنها متعهد شوید تا از بروز مشکلات بعدی مثل آزرده خاطر ساختن شریک زندگی و ... محافظت کنید." شما باید بیش از حد معمول از زندگی مشترک و عشقتان محافظت کنید.

اسملی توضیح می دهد که خانم ها و آقایون نباید از دیگران در مقابل همسر خود تعریف و تمجید کنند. عباراتی نظیر "سارا خیلی زیباست" یا "من تحت تاثیر موفقیت شغلی پیمان قرار گرفتم" همه و همه جمله هایی هستند که حس حسادت شریک زندگی شما را بر می انگیزند و باعث می شوند که آنها ناراحت شوند. احساسات خود را نسبت به دوستانی که جنس مخالف شما هستند ابراز نکنید. شاید در نگاه اول این موارد بسیار سطحی و کوچک باشند، اما در ادامه راه مشکلات بزرگی را برای شما به وجود می آورند. چنین دوستانی معمولا اولین افرادی هستند که شما بعد از جرو بحث با همسر خود به آنها مراجعه می کنید. در آن لحظه بخصوص، شما آسیب پذیر هستید و دوستتان فهیم و دلسوز و مهربان؛ یعنی تمام ویژگی هایی که همسرتان در آن لحظه ندارد. این کار دانه هایی را در دل شما می کارد که ممکن است بعدها رشد کند و به بار بنشیند و کم کم باعث ایجاد جذابیت و در نهایت خیانت به همسرتان شود. از دوستان یا اقوامی که پشت سر همسر شما بدگویی می کنند پرهیز کنید چرا که سبب میشود که توجه شما تنها بر روی نقاط منفی ازدواجتان متمرکز شود.

شما و همسرتان یک تیم هستید و بزرگترین خطری که می تواند یگانگی و وحدت شما را تهدید کند ذهنیت "من" و در مقابل "همسرم" می باشد. اهداف زندگی مشترکتان را با یکدیگر پی ریزی کنید و اجازه دهید که همسرتان متوجه شود که شما برای او جایی در قلب خود دارید که به هیچ کس دیگر تعلق ندارد.

دوشنبه 14/4/1389 - 22:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته