مشاهده مطالب کاربر

تعداد مطالب : 549

تعداد نظرات : 2853

زمان آخرین مطلب : 3401روز قبل

دعا و زیارت

اولین بار بود که فراموش می کرد.
اولین بار بود که بدهی خودش رو به موقع پرداخت نکرده بود،
و الان حسابی شرمنده شده بود.
شاید مقصر خودش بود که همیشه یک لیست از تمام بدهی های ریز و درشتی که به دیگران داشت رو فراهم کرده بود، ولی نوبت به بدهی های خدا که می رسید ،
دیگه لیست و فهرستی در کار نبود.
خدایا ببخش که این بار هم به تو بدهکار موندم.
از تو معذرت می خوام که با وجود داشتن این همه فرصت،
روزه های بدهی سال قبل خودم رو جبران نکردم ...

*************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

سه شنبه 19/5/1389 - 18:31

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 4 ]

دعا و زیارت

« هر روز ، یک آیه »

سلام به همه شما عزیزان تبیانی
همانطور که می دانید ماه رمضان در پیش است و هر کسی برای خودسازی، خود را مهیا می سازد.
امسال قصد داریم با کمک شما دوستان گرامی کمی خودمانی تر با قرآن حکیم آشنا شویم.
اینجا نه مسابقه دارد و نه کاربر برتر معرفی می کند. فقط میخواهیم دست یکدیگر را بگیریم.
دوستان عزیزی که با قرآن مأنوس هستند، هر روز تأثیرگذارترین آیه برای خودشان را با زبان خودشان معرفی کنند، یعنی روز اول ، از جزء اول و ...
حتی شما دوست عزیزی که همچون من فرصت خواندن یک جزء را ندارید، می توانید بر حسب توان خود در این طرح شرکت کنید.

شما می توانید این آیات را در مطالب خودتان ثبت کنید تا دوستان شما هم از آن بهره مند شوند.

دوشنبه 18/5/1389 - 19:8

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 10 ]

طنز و سرگرمی

آبگوشت !!

سلام
چند روز قبل با همخانه (1) زمان دانشجویی مکالمه ای بس کوتاه! کردم تا جویای احوالش شوم.بعد از سلام و علیک مختصری که 28 دقیقه طول کشید!، درد دل دوست ما باز شد.
شروع کرد به صحبت کردن از این و آن، تا رسید به موضوع مورد علاقه اش : آبگوشت !!
تعجب نکنید، این دوست من علاقه بسیار شدیدی به آبگوشت دارد ولی اکنون به علت گرانی جناب گوشت از این علاقه وا مانده است.
من هم برای فراموش کردن این علاقه و عشق کاذب! ایده این شعر طنز را که مدتی قبل از برنامه جمعه ایرانی شنیدم تکمیل کرده ،به ایشان و نیز شما دوستان گرامی تقدیم می کنم.
امیدوارم لذت ببرید.
در ضمن کسی از قالب این شعر نپرسد، چون خودم هم نمی دانم! و اینکه این شعر وزن داره، اگر شما ترازو پیدا کنید !

(توضیح 1: همخانه نام موجودیست انسان نما والبته به شدت تنبل! ،که اکثرا" کارهایش را دیگران انجام می دهند و تنها فایده اش در زندگی دانشجویی فرار از تنهاییست!)
این شعر از زبان این دانشجو روایت شده:

با امـروز چند روزه که یخچال من بی گوشته
وای جونم وای عمرم
دل صاحاب مرده ی من ،تو حسرتِ آبگوشته
وای جونم وای عمرم

هر روز میرم سر می زنم ،قصابــی و در می زنم
اما با این گوشت گرون ،میشه خرید جز استخون؟

من همان روز که نرخش بالا رفت دانستم
وای جونم وای عمرم
که عنان دل آبگوشتی خــــــــــود را بستم
وای جونم وای عمرم

آنچه رخسار مــــــرا ، زرد نمودست اینست
وای جونم وای عمرم
آنچه مشروطم کند، باز هم این ترم اینست
وای جونم وای عمرم

بعد از این دست من آیا که رسد بر گوشتت؟
وای جونم وای عمرم
خاصه اکنون که میگن نرخ تو باز بــــــالا رفت
وای جونم وای عمرم

شاید بازم خواب می بینم
دوبــــــاره کابوس می بینم
یعنی میشه یه روز بیـــــاد
تو بیداری گوشـــــت ببینم
وای جونم وای عمرم

شعر : محصول مشترک جمعه ایرانی و جاده دوستی !

شعر می خوانی نظر یادت نره
گهگاه گذر از جاده ام یادت نره

دوشنبه 18/5/1389 - 12:45

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 3 ]

دانستنی های علمی

همه دعوت هستید...

بشنو اینک آیه ای محکم از این قرآن ما
از همین آیـه بیامــــــــد نام این تبیان ما
در ســـــــــــوره نحل اســت این نام نکو
این که گوید در زمین قرآن بــوَد تبیان ما

سلام به دوستان عزیز تبیانی
من چند روز قبل از طریق یکی از تبیانی های عزیز از زمان برگزاری نمایشگاه مطلع شدم.
می خواستم پیشنهاد کنم که در نمایشگاه قرآن قراری بگذاریم و بیشتر با هم آشنا بشیم.
که البته دوست بسیار عزیزم «ارمیای نبی» این پیشنهاد رو زودتر مطرح کردند.
من هم از همه شما دوستانی که می توانید به نمایشگاه قدم بگذارید، دعوت می کنم برای هماهنگی به منظور تعیین وقت بازدید مشترک یک روز را معین کنید.
می توانیم از محیط چت تبیان برای این هماهنگی در یک روز معین استفاده کنیم.
پیشنهاد می کنم که همه یک بار مطلبی در این مورد ثبت کنند تا کسی فراموش نکنه!

در ضمن پیشنهاد من برای ملاقات قبل از شروع ماه رمضونه پیشنهاد شما چیه؟

هر کدوم از دوستان ثبت مطلبی که فرصت می کنن این موضوع رو پیگیری کنن.

شنبه 16/5/1389 - 11:26

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 9 ]

طنز و سرگرمی

شعر طنز «جام حذفی »

سلامی گرم به گرمی جام حذفی

نظر به شروع دومین دوره جام حذفی تبیان این شعر طنز را به شما کاربران عزیز تبیانی تقدیم می کنم.
امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید و مرا از نظرات خود آگاه سازید.
شما کاملا" آزاد هستید نظراتتان را بیان کنید ولی بدانید هیچ گونه انتقادی پذیرفته نمی شود! («لطفا" جدی نگیرید!»)

وقت فراغت آمد و این جــــــــام حذفی پشت آن
شهر ما که اوت شد و، شهر شما هم پشت آن !

***

اولش پایتخت ایران ســـربلند بود و عزیز و یکه تاز
بعد آن شهر شما میزد جلو ،ز زیرکی از پشت آن !

***

گله از کارت کنــــــــم ، همشهری تبیانی ام ؟
نیم ساعت از وقت اینترنت نذاشتی پشت آن !

***

من دو فروند سیستمی دارم درین خانه ،ببین
مــی نشستم پشت این یکی ،برادر پشت آن !

***

هر چه آمـد پاسخش گفتم سریع ،بی دغدغه
هی می آمد یک سوال مشکلی در پشت آن !

***

خودکشی کردم که شهرم برترین ماند ولی
هی تمام شهرها آیند ، روند ، من پشت آن !

***

من کـــــــــه دیگر این عطا و آن لقا بخشیده ام
چون نمی دانم شوم شهر نخست یا پشت آن !

***

روی حرفم با تـو است ای شهر اول نازنین
یا تو شهر دومی ، یا سومی ، یا پشت آن !

***

خواهــــــــی بیارم من برایت خاوری یا وانتی ؟
تو شوی راننده و من، با جایزه ات در پشت آن !

***

جایزه های مختلف از جــــــــام حذفی می بری
لااقل از جاده دوستی، ازین اول برو تا پشت آن !

***

الغرض ،قصد و غرض از جــــــام ما ،اینست و بس
وقت تو نیک پر شود ،این شعر من هم پشت آن !

***

ادامه دارد ... ؟!

شعر : جاده دوستی

مطالب نامرتبط :

یک کلوم ختم کلوم بنده فداتم، تبیانم !

*ای كه بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده*

عاقبت این مهر آخر را همین هفته زدند

* ای خواهرم بیا کمی حیـــــا کن (1) *

* ای خواهرم بیا کمی حیـــــا کن (2) *

سه شنبه 12/5/1389 - 19:52

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 15 ]

خانواده

جهنم زوری !

چرا ما آدم ها اینقدر به جهنم علاقه داریم ؟!
خدا این همه پیامبر و امام رو فرستاده ،
که حتی یک نفر هم به جهنم نره !
اونوقت ما آدمها کاری می کنیم که خودمون رو
به زور به جهنم برسونیم.
خنده دار نیست ؟

يکشنبه 10/5/1389 - 20:19

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 7 ]

شعر و قطعات ادبی

مشروطی ها

سلام
بیشتر ما دوست مشترکی داریم به نام اتاق عمل !
ایشون از قشر فرهیخته دانشجو بوده و در یک انجمن جالب به نام
« مشروطی ها » فعالیت می کنند.
من خودم اطلاعات چندانی در این مورد ندارم.
ولی در هر صورت این چند بیت رو به ایشون و همرزمان درد کشیده شون تقدیم می کنم!

*****

انجمنی هست که می گن، میون مشهدی هاست
من ندیدم ،ولی می گن شامل مشروطی هاست
رفیق عــــزیـــــز و نازم به نام اتـــــــــــاق عمل
کاش می شد بیاد بگه،این انجمن چه جوری هاست
شکرخدا خاطره تلخ شما مشروطی ها رو ندارم
چه کنم ،شعر منه دانشجو هم این طوری هاست
اگه خواستین بدونین دلیل ایـــــــــــن شعرها چیه
از اتاق عمل بپرسین ، می دونه مال کی هاست

*****

شعر : جاده دوستی

پنج شنبه 7/5/1389 - 10:11

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 9 ]

دعا و زیارت

عیدانه

بعضی از تکرارها مثل تکرار طعم قند و عسله،
تکراریه ولی شیرینه...
حالا من هم میخوام حرفی رو تکرار کنم که لا اقل برای خودم طعم و نتیجه شیرینی داشت.

***

بزرگی می گفت :

می توان در ایام شادی از بزرگان تقاضای عیدی کرد

پس من هم از شما می خواهم که بزرگ من هستید

کاش میشد که عیدانه ما ظهور بی همتایی چون شما باشد

آقای ندیده ام

سه شنبه 5/5/1389 - 13:15

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 11 ]

خانواده

میشود بیایی ؟!

میشود بیایی ؟ چون...
ماشهرهایمان را آذین بسته ایم

میشود بیایی ؟ چون...
ما کوچه هایمان را آب پاشیدیم

میشود بیایی ؟ چون...
ما خانه هایمان را جارو زده ایم

میشود بیایی ؟ چون...
ما دل هایمان را می خواهیم که آماده کنیم

میشود بیایی ؟
آری می دانم که می آیی

***

تو که می دانی چراغ های شهر را می افروزم،
تا تاریکی درونم هویدا نشود.
کاش با هر چراغی که برای تو روشن می کنم،
چراغی هم در دل خود می نهادم.
این روزها که می شود ،
امید به حقیقت ظهور را بیشتر درک می کنیم.
فردا تنها دلیل بقای عالم می آید،
کاش قبل از طلوع بی فروغ خورشید،
خورشید نگاه تو ظهور می کرد ...

***

می شود آیا که ما را سوی خود راهی دهی
خوشه ای از خرمن لبخند خود گاهی دهی
یا جواب این سلام ناتمـــــام عاشقان
از لبان خسته ات با نغمه آهی دهی

یا ابا صالح بیا

می شود آیا که روزی پا نهی در خانه ام
پرکنی از نــــــور زیبای رخت کاشانه ام
می شود زنده بمانم تا به موعود ظهور
تا ببینم در نگاه خسته ات قدری سرور

یا ابا صالح بیا

هوشم ببر عقلم ربا
دیوانه کن دیوانه کن
آتش بزن سرتا به پا
پروانه کن پروانه کن

یا ابا صالح بیا

تا با تــــو گردم آشنا
ازخود رهایم کن رها
با من مرا با من مرا
بیگانه کن بیگانه کن

یا ابا صالح بیا

عرض تبریک من رو به مناسبت میلاد تنها دلیل بقای عالم پذیرا باشید.

این نوا تقدیم به شما دوستان عزیز

http://www.4shared.com/file/P8y267H5/Amadi.html

http://www.4shared.com/file/e5zPWRo3/Ya_Aba_Saleh.html

مطالب مرتبط:

بیا و بر ثبت مطلب های ما هم خطی بینداز خدایا

انتظار همه چیز را می کشیم

بهترین هدیه به موعود

آیا همین برای ما بس است ؟

در پس پــــرده غیبت چه خبر مهدی جان

عمریست که در غیبت کبری ماندیم

برای آمدنت جمعه ای معین کن

جمعه ها تعطیل نیست

ما نیز چنین...

گفتند که می آیی دلم را آب پاشیـدم

چه بهاریست وقتی که نباشی

بیا که از قدمت سبزی بهارآید

هدهد خوش خبر از طرف صبا باز آمد

دوشنبه 4/5/1389 - 11:56

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 7 ]

شعر و قطعات ادبی

در پس پــــرده غیبت چه خبر مهدی جان

در پس پــــرده غیبت چه خبر مهدی جان
بجز از غفلت ما هم خبری هست هنوز ؟
تا نزند جمعه موعــــــــــود تو لبخنـد،مولا
وضع مــا،وضع همــه،اینچنین است هنوز
همــــــه گویند تو بیایی غم ز دل ها برود
چه غمی جز غم دیر آمدنت هست هنوز ؟
تو که از باطن این جاده ی دل آگاهـــــی
بین جاده دوستی به رهت هست هنوز؟
چه بگویم که چنین نیستم ای مولا جان
منتظر تو ، به حقیقت ادعا هست هنوز

***

شعر: جاده دوستی

سه شنبه 29/4/1389 - 21:22

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 16 ]