• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 300
تعداد نظرات : 37
زمان آخرین مطلب : 4673روز قبل
آموزش و تحقيقات
اعداد شاد یا سعید(Happy numbers)  
مجموع مربعات ارقام یک عدد صحیح چون را تعریف می کنیم. به طریق مشابه مجموع مربعات ارقام عدد را تعریف می‌کنیم و به هین ترتیب. در انجام این عمل همواره در نهایت به یکی از این ده عدد خواهیم رسید:
اگر برای بعضی از i ها باشد آنگاه عدد اولیه عدد مبارک،سعید یا شاد (Happy Number) گفته می شود. به عنوان مثال با شروع از عدد 7 دنباله زیر را بدست می آوریم:
پس 7 عدد سعید یا شاد است.
  • اولین اعداد سعید به ترتیب عبارتند از:
: :
تعداد جملات حاصل از هر یک از اعداد فوق تا زمانی که به عدد یک برسند به این صورت است:  
  • تعداد اعداد سعید که کوچکتر یا مساوی ...,1,10,100 باشند به ترتیب عبارت است از:
 
  • در اینجا اولین اعدادی را معرفی می‌کنیم که ضمن اینکه خودشان عدد سعید می‌باشند عدد بعدی آنها نیز سعید است:

به عبارت دیگر هر دو مولفه زوج‌های زیر عدد سعید می‌باشند:  
  • اگر عددی سعید باشد و دنباله مربوط به آن باشد آنگاه توانی از 10 است یعنی یک از اعداد 10و100و1000و... می‌باشد.
    • برهان:
به برهان خلف فرض می‌کنیم چنین نباشد یعنی توانی از 10 نباشد(فرض خلف). پس عددی m رقمی(m عددی طبیعی دلخواه است ) به صورت است که و برای هر طبیعی داریم بنابه فرض چون جمله بعدی
در دنباله عدد 1 است پس:
اما از طرفی چون توانی از ده نمی‌باشد پس برای یک i که خواهیم داشت این نتیجه می‌دهد که این ایجاب می کند که این تناقض است. پس فرض خلف باطل و حکم ثابت می شود.

با توجه به تعریفی که از عدد سعید ارائه شد واضح است که اگر عددی سعید باشد هر یک از اعداد در دنباله نیز سعید خواهند بود.

عدد غمگین یا ناسعید عددی که سعید نمی‌باشد عدد بد اقبال,نامبارک یا ناسعید (Unhappy Number) می‌گوییم.
به عنوان مثال عدد شیطان یعنی عدد 666 عدد ناسعید است. چون اگر دنباله را برای آن بنویسم خواهیم داشت:
مشاهده می شود عدد 37 در دنباله فوق دوبار تکرار شده است و همین مطلب برای رد سعید بودن این عدد کافی است چون از اینجا به بعد سلسله جملات 37,58,89,145,42,20,4,16 در دنباله تکرار می شوند و این دنباله هیچ گاه به یک نمی‌رسد. پس دنباله مربوط به اعداد ناسعید از جایی به بعد به صورت متناوب تکرار می شود. همچنین همانند اعداد سعید در دنباله حاصل از اعداد ناسعید همه ها عدد نا سعید می باشند(چرا؟).  
پنج شنبه 19/6/1388 - 21:12
ادبی هنری
 

سعدی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله
زمینه فعالیت شاعر و نویسنده
تولد ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶
شیراز، ایران.
مرگ ۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری
شیراز، ایران.
گفتاورد
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند/داستانیست که بر هر سر بازاری هست  

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

زندگینامه

سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود[نیاز به ذکر منبع].پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان چندان اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است[نیاز به ذکر منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین ،یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.

نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات

بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شده‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بوده‌است اشاره می‌کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می‌نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می‌گیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده‌است. اکثریت محققین (از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به 120 سال می رساند! حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری می‌دانند. ولی عده‌ای از جمله سید حسن تقی‌زاده احتمال داده‌اند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کرده‌است. محمد قزوینی در نامه‌ای به تقی‌زاده می‌نویسد که احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» می‌داند.

آرامگاه

سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همانجا دفن شده‌است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقب نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.[۱]

 

 

 

نمونهٔ اشعار

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی   که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو   که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان   همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم   همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
مده‌ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم   تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد   نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی
 
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست   عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح   تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل   آنچه در سر سویدای بنی آدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست   به ارادت ببرم زخم که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود، به باشد   خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟   ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است   چو بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر   دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
 

آثار

از سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر مانده‌است:1.            بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق. 2.            گلستان: به نثر مسجع 3.            دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی. 1.                صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌است. 2.                قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است. 3.                مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است. 4.            رسائل نثر: 1.                کتاب نصیحةالملوک 2.                رساله در عقل و عشق 3.                الجواب 4.                در تربیت یکی از ملوک گوید 5.                مجالس پنجگانه 5.            هزلیات سعدی از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند.

 

بوستان

بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍.ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. باب‌های آن از قرار زیر است:1.            عقل و تدبیر و رای 2.            احسان 3.            عشق و مستی و شور 4.            تواضع 5.            رضا 6.            قناعت 7.            عالم تربیت 8.            شکر بر عافیت 9.            توبه و راه صواب 10.        مناجات و ختم کتاب

گلستان

گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت»

غزلیات

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده‌است.

سعدی و زبان فارسی

محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی می‌نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه
پنج شنبه 19/6/1388 - 21:8
دعا و زیارت

اخرت

اخرت به معنای بازپسین مهلت است. آخرت عبارت از جهانی است که مردم پس از مردن به آنجا میروند و برای همیشه در آن جا هستند و به گفته ابوالفتوح رازی، همه کارهایی است که در آن جهان انجام میگیرد، یعنی رستاخیز یا حشر و نشر، رسیدگی به کردارهای نیک و بد مردم و سرانجام پاداش و کیفر دادن به نیکوکاران و بدکاران که از این معانی به زندگی دوم یا زندگی دوباره تعبیر میشود.

این واژه در قرآن کریم و سنت و فرهنگ مسلمانان به صورت یک اصطلاح آمده و منظور از آن، جهان دیگر است که در برابر دنیا قرار دارد و در آن جا همه انسانها پاداش و کیفر کارهای دنیای خود را می بینند. همه فرقه های اسلامی، ایمان و اعتقاد به آخرت را محور اساسی اعتقادات خود و یکی از ضروریات عقاید اسلامی و منکر آن را خارج از اسلام میدانند.

برزخ، قیامت، حشر و نشر، صراط، حساب، شفاعت، بهشت و جهنم، همه واقعیات عالم آخرت هستند. در آخرت دیگر نظام اجتماعی و تعاون و مدنیت انسانی در کار نیست. هر انسانی به تنهایی در پیشگاه خدا حاضر میشود و تنها با نتیجه اعمالی که در دنیا سر و کار داشته می باشد. اگر به اندازه ذره ای کار نیک کرده، پاداش آن را می بیند و به اندازه ذره ای کار بد کرده، مجازاتش را می بیند. آنان که همه تلاش و کوشش خود را فقط برای رسیدن به بهره های دنیا بکار برند، در آخرت هیچ بهره ای را ندارند و تمام آنچه که در آخرت به انسان میرسد، یا نعمت است یا عذاب. البته نعمت ها و عذاب آخرت، از نظر ایجاد لذت و یا درد، با نعمت ها و عذاب های دنیا، اصلا قابل مقایسه نیست. در عین حال در آخرت مغفرت و رحمت خدا، بسیاری از افراد بشر را که شایسته آن باشند، در بر میگیرد.

از نظر قرآن، آخرت محدود به انسان نیست و همه موجودات در پیشگاه خدا در آخرت محشور خواهند شد. ایمان به آخرت، یکی از ارکان اساسی دعوت همه پیامبران بوده است؛ چه انبیای عرب مانند حضرت هود علیه السلام و حضرت صالح علیه السلام و چه پیامبران اقوام دیگر مانند حضرت نوح علیه السلام، حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام است.

 

چهارشنبه 18/6/1388 - 22:44
دعا و زیارت

اعمال انسان
ما انسان ها کارهایمان بر دو قسم است؛ کارهای عبث و بیهوده که نتیجه ای بر آنها مترتب نیست، یعنی هیچ تأثیری در رساندن ما به کمالات که در استعداد ما هست و به عبارت دیگر در رساندن ما به سعادت واقعی ندارد و دیگر کارهای بخردانه و عقل پسند که نتایج خوب و مفیدی به بار می آورد و ما را به کمال لایقمان می رساند. نوع اول را کارهای لغو و باطل و پوچ و نوع دوم را کارهای اصیل و حکیمانه می نامیم. پس کار حکیمانه ما انسان ها عبارت است از کاری که ما را به کمال لایقمان برساند. کار حکیمانه خداوند چطور؟ آیا کار حکیمانه خداوند نیز عبارت است از کاری که او را به سرحد کمال سوق دهد و کار عبث خدا عبارت است از کاری که او را به سوی کمال سوق ندهد؟ نه. او غنی و بی نیاز است، آنچه او می کند فضل و جود و بخشش و اعطاء است. او کاری را برای رفع نیازی از خود و برای رسیدن به کمال و سعادتی انجام نمی دهد.

حکمت الهی
کار حکیمانه خداوند عبارت است از کاری که مخلوق را به کمال لایق خود برساند و نسبت دادن کار عبث به خداوند به این معنی است که مخلوقی را بیافریند بدون آنکه آن مخلوق را به کمال ممکن و لایقش برساند. این است که مفهوم حکمت درباره خداوند با آنچه درباره انسان صدق می کند متفاوت است. حکمت در انسان عبارت است از خردمندی و گام برداشتن در مسیر کمال انسانی و حکمت در مورد ذات باری عبارت است از رساندن مخلوقات به کمال لایقشان و به عبارت دیگر، حکمت درباره خداوند عبارت است از آفرینش اشیاء بر اساس سوق دادن آنها به سوی غایات و کمال لایق آنها.

از آنجا که حکمت در مورد انسان عبارت است از انجام دادن کار برای رسیدن خود انسان به کمالات خویش، هیچ ضرورتی ندارد که میان کار انسان و نتیجه ای که انسان از آن کار می خواهد بگیرد رابطه واقعی وجود داشته باشد، یعنی ضرورتی ندارد که آن کار طبیعتا متوجه آن نتیجه باشد و آن نتیجه کمال آن کار محسوب گردد. آنچه ضرورت دارد این است که نتیجه کار برای انسان کمال و نفع محسوب شود، مثلا انسان از خاک و چوب و سنگ و فلز و پوست و پشم و پنبه و غیره ابزار می سازد و از آن نتیجه حکیمانه می گیرد، مثل اینکه صندلی می سازد یا خانه می سازد و یا اتومبیل می سازد و یا جامه فراهم می کند. صندلی برای چوب، و خانه برای سنگ و آجر و گچ و آهن، اتومبیل برای مجموعه ای از فلز و غیره، کمال محسوب نمی شود و این مواد به سوی این صور و شکلها حرکت نمی کنند، ولی نتیجه ای که انسان از آنها می گیرد از قبیل نشستن روی صندلی و سکنی در خانه و حرکت با اتومبیل و پوشیدن جامه برای انسان یک کمال و حداقل یک امر نافع محسوب می گردد. ولی میان کار خدا و نتیجه ای که بر آن مترتب می شود رابطه واقعی و طبیعی برقرار است، یعنی غایت و نتیجه هر کار عبارت است از کمال واقعی خود آن کار. خداوند آفریده خود را که فعل او و کار اوست به سوی کمال خود آن آفریده سوق می دهد، آنچنانکه می بینیم که هر دانه ای و بذری به سوی غایت و کمال خویش در حرکت است.

مساله ای که اکنون طرح می شود این است که دنیا و طبیعت مساوی است با تغییر و دگرگونی و عدم ثبات، یعنی در طبیعت هر مقصود و غایتی که در نظر بگیریم خود آن به نوبه خود ناثابت و تغییرپذیر است. به عبارت دیگر، هر چیز موقت و پایان پذیر است، همه مراحل طبیعت " منزل " است و خاصیت منازل بین راه را دارد، هیچ کدام مقصد نهایی نیست. اینجاست که فکر بیهودگی و پوچی در آفرینش برای گروهی پیدا شده است، می گویند جهان حکم قافله ای را دارد که دائما در حرکت است و منزل عوض می کند و هیچگاه به مقصد واقعی نمی رسد، هر مقصد به نوبه خود یک منزل است، زیرا طبیعت از آن نیز عبور می کند و آن را پشت سر می گذارد.

بدیهی است که یک حرکت و یک سفر آنگاه معنی و مفهوم پیدا می کند که یک مقصد واقعی در انتظار باشد، اما اگر همه مقصدها عبارت باشد از منزلها و رفتنها و رسیدنها نداشته باشد، این حرکت و این سفر جز بیهودگیها چیزی نیست. اگر بناست پشت سر هر هستی نیستی باشد و هر آبادی به دنبال خود خرابی بیاورد و هر رسیدن برای جا خالی کردن باشد، پس آنچه بر نظام جهان حاکم است جز سرگشتگی و تکرار مکررات چیزی نیست، پس هستی بر پوچی ایستاده است. پاسخی که قرآن می دهد این است که آری، اگر تنها طبیعت و دنیا بود و بس، اگر همه زادنها برای مردن و همه روییدنها و سبز و خرم شدنها برای زرد و خشک و متلاشی شدن و همه نو شدنها برای کهنه شدن بود، جای این اشکال و شبهه بود. اما این گونه اظهار نظرها درباره هستی از " دید ناقص " سرچشمه می گیرد، از آنجا ناشی می شود که هستی در قالب محدود دنیا و طبیعت، محصور فرض شود، اما هستی به دنیا و طبیعت محدود و محصور نمی شود، دنیا " روز اول " است، روز اول " روز آخر " به دنبال خود دارد، دنیا " رفتن " است و آخرت " رسیدن ".

علی علیه السلام می فرماید: «الدنیا دار مجاز و الاخره دار قرار؛ دنیا خانه عبور و آخرت خانه اقامت است» (نهج البلاغه خطبه 203). آخرت است که به دنیا معنی می دهد، زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو معنی و مفهوم می دهد. اگر جهان آخرت که جهان جاودانگی است نبود، جهان مقصد نهایی نداشت که واقعا مقصد باشد نه «مرحله» و «منزل»، گردش روزگار چیزی از نوع سرگشتگی بود و به اصطلاح قرآن خلقت و آفرینش «عبث» و «باطل» و «لعب» بود. اما پیامبران آمده اند که جلو این اشتباه اساسی را بگیرند و ما را به حقیقتی آگاه سازند که ندانستن آن سراسر هستی را در نظر ما پوچ و بی معنی می کند و اندیشه پوچی را در مغز ما رسوخ می دهد. با رسوخ اندیشه پوچی و به عبارت دیگر با پوچ پنداری، خود ما به صورت موجودی پوچ و بی معنی و بی هدف درمی آییم. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به عالم آخرت این است که ما را از پوچ پنداری و پوچ بودن نجات می بخشد و به ما و اندیشه و هستی ما معنی می دهد.

چهارشنبه 18/6/1388 - 22:38
اخبار
شبکه خبری آمریکایی فاکس نیوز در گزارشی به تشریح نحوه آرایش موی مردان ایرانی و تقلید آنها از مدل های غربی پرداخته است.

در این گزارش آمده است: برخی می گویند استفاده از مدل های موی غربی در مردان ایرانی نشانه نافرمانی آنها از دستورات دولت و جامعه ایرانی است که به فرهنگ غرب پشت کرده اند، اما در عین حال باید گفت تمایل بسیاری از مردان ایرانی در استفاده از مدل های موی غیر سنتی
در واقع به نوعی پیروی آنها از مد را نمایان می سازد.

به گفته یکی از مردان ایرانی، همه مردان دوست دارند موهای بلند و مد روز داشته باشند و تمامی آنها از مد روز مطلعند و همیشه شبکه "فشن تی وی" را نگاه می کنند.

فاکس نیوز در ادامه می آورد: به آرایشگاه ها در ایران ابلاغ شده که از مدل های موی غربی برای آرایش موی مشتریان خود استفاده نکنند و بسیاری نیز با چسباندن برچسب هایی روی آیینه مغازه هایشان، این موضوع را به اطلاع مشتریان رسانده اند.

اما با این حال برخی از جوانان تهرانی می گویند با سفر به ترکیه و دبی دوره های آرایشگری را فرا می گیرند تا بتوانند مدل های دلخواه را روی سر همدیگر پیاده کنند.

همچنین این مردان برای مخفی نگاه داشتن اشتیاق خود به پیروی از مد روز دنیا، سعی می کنند از حضور در مکان های شلوغ خودداری کنند و اغلب در اتومبیل های خود بنشینند و با افراد هم سلیقه و هم عقیده خود معاشرت داشته باشند.

چهارشنبه 18/6/1388 - 22:25
آموزش و تحقيقات

شیمی

شیمی مطالعهٔ ساختار، خواص، ترکیبات، و تغییر شکل مواد است. این علم مربوط می‌شود به عناصر شیمیایی و ترکیبات شیمیایی که شامل اتمها، مولکولها، و برهم‌کنش میان آنهاست.

 تاریخچه

واژه شیمی خود داستان درازی دارد. ریشه این نام در واژه کیمیاست. خاستگاه واژه کیمیا را برخی از یونانی دانسته‌اند و چیستی کار کیمیاگری دگرساختن مس به طلا بود. این واژه و داستان دانش شگفت انگیز پشت آن به همراه دانشش به عربی وارد شد و اروپاییان با این واژه و دانش آن از راه عرب‌ها آشنا شدند و این دانش را با نام alchemy شناختند. آنگاه آن را در میان خود پروردند تا در سده‌های نزدیک به ریخت فرانسه شیمی به زبان ما بازگشت. دانش شیمی به دو گرایش شیمی محض و شیمی کاربردی تقسیم می‌شود.علم شیمی از ابتدا تا کنون به ۵ دوران تقسیم میشود1.            دوران رشد کارهای تجربی 2.            دوران رشد جنبه‌های تئوری شیمی 3.            دوران کیمیا گری 4.            دوران اصل اتش 5.            دوران شیمی مدرن

ریشه‌یابی

کلمه شیمی (انگلیسی:chemistry) در اصل از کلمه یونانی کیمِیا (χημεία) به معنای «به هم فشردن»، «با هم ساختن»، «جوش دادن» و «آلیاژ» و ... گرفته شده‌است. همینطور می‌تواند از کلمه فارسی کیمیا به معنی «طلا» و کلمه فرانسوی alkemie یا عربی الکیمیا (هنر دگرگونی) گرفته شده باشد.

عنصر شیمیایی

در دانش شیمی، عنصر شیمیایی به ماده‌ای گفته می‌شود که اتم‌های آن تعداد پروتون‌های برابر در هسته‌ی خود داشته باشند. گاهی نیز برای سادگی، به عنصر شیمیایی صرفاً عنصر گفته می‌شود. به تعداد پروتون‌های درون هستهٔ یک اتم، عدد اتمی گفته می‌شود. به عنوان مثال، تمام اتم‌هایی که ۶ عدد پروتون در هستهٔ خود داشته باشند، عنصر شیمیایی کربن هستند. هم‌چنین تمام اتم‌هایی که تعداد پروتون‌های درون هستهٔ آن‌ها ۹۲ عدد باشد، عنصر اورانیوم به شمار می‌روند. هم اکنون تعداد عناصر شیمیایی در جدول تناوبی حدود ۱۱۵ عنصر برآورد می‌شود.

جدول تناوبی عناصر شیمیائی

جدول تناوبی عنصرهای شیمیایی‏، نمایشی از عنصرهای شیمیایی شناخته شده‌است که بر اساس ساختار الکترونی مرتب گردیده‌است به‌گونه‌ای که بسیاری از ویژگی‌های شیمیایی عنصرها به صورت منظم در طول جدول تغییر می‌کنند.جدول اولیه بدون اطلاع از ساختار داخلی اتم‌ها ساخته شد: اگر عناصر را بر حسب جرم اتمی آنها مرتب نمائیم، و آنگاه نمودار خواص معین دیگر آنها را بر حسب جرم اتمی رسم نمائیم، می‌توان نوسان یا تناوب این خواص را بصورت تابعی از جرم اتمی مشاهده نمود. نخستین کسی که توانست این نظم را مشاهده نماید، یک شیمیدان آلمانی به نام یوهان ولفگانگ دوبِرَینر (Johann Wolfgang Döbereiner) بود. او متوجه تعدادی تثلیث از عناصر مشابه شد:
نمونه تثلیث‌ها
عنصر جرم اتمی چگالی
Cl 35.5 1.56 g/L
Br 79.9 3.12 g/L
I 126.9 4.95 g/L
     
Ca 40.1 1.55 g/cm3
Sr 87.6 2.6 g/cm3
Ba 137 3.5 g/cm3
و به دنبال او، شیمیدان انگلیسی جان نیولندز (John Alexander Reina Newlands) متوجه گردید که عناصر از نوع مشابه در فاصله‌های هشت تایی یافت می‌شوند، که آنها را با نت‌های هشتگانه موسیقی شبیه نمود، هرچند که قانون نت‌های او مورد تمسخر معاصرین او قرار گرفت. سرانجام شیمیدان آلمانی لوتار مَیر (Lothar Meyer) و شیمیدان روسی دمیتری مندلیف (Dmitry Ivanovich Mendeleev) تقریباً بطور هم‌زمان اولین جدول تناوبی را، با مرتب نمودن عناصر بر حسب جرمشان، توسعه دادند(ولی مندلیف تعداد کمی از عناصر را خارج از ترتیب صریح جرمی، برای تطابق بهتر با خواص همسایگانشان رسم نمود – این کار بعدها با کشف ساختار الکترونی عناصر در اواخر سده نوزدهم و آغاز سده بیستم توجیه گردید).فهرست عناصر بر پایه نام، علامت اختصاری و عدد اتمی موجود است. شکل زیر جدول تناوبی عناصر شناخته شده را نمایش می‌دهد. هر عنصر با عدد اتمی و علامتهای شیمیایی. عناصر در یک ستون («گروه») از لحاظ شیمیایی مشابه می‌باشند. 
گروه 1 2   3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
دوره  
1 1
H
  2
He
 
2 3
Li
4
Be
    5
B
6
C
7
N
8
O
9
F
10
Ne
 
3 11
Na
12
Mg
    13
Al
14
Si
15
P
16
S
17
Cl
18
Ar
 
4 19
K
20
Ca
  21
Sc
22
Ti
23
V
24
Cr
25
Mn
26
Fe
27
Co
28
Ni
29
Cu
30
Zn
31
Ga
32
Ge
33
As
34
Se
35
Br
36
Kr
 
5 37
Rb
38
Sr
  39
Y
40
Zr
41
Nb
42
Mo
43
Tc
44
Ru
45
Rh
46
Pd
47
Ag
48
Cd
49
In
50
Sn
51
Sb
52
Te
53
I
54
Xe
 
6 55
Cs
56
Ba
* 71
Lu
72
Hf
73
Ta
74
W
75
Re
76
Os
77
Ir
78
Pt
79
Au
80
Hg
81
Tl
82
Pb
83
Bi
84
Po
85
At
86
Rn
 
7 87
 Fr 
88
Ra
** 103
Lr
104
Rf
105
Db
106
Sg
107
Bh
108
Hs
109
Mt
110
Ds
111
Uuu
112
Uub
113
Uut
114
Uuq
115
Uup
116
Uuh
117
Uus
118
Uuo
 
 
* لانتانیدها 57
La
58
Ce
59
Pr
60
Nd
61
Pm
62
Sm
63
Eu
64
Gd
65
Tb
66
Dy
67
Ho
68
Er
69
Tm
70
Yb
     
** آکتینیدها 89
Ac
90
Th
91
Pa
92
U
93
Np
94
Pu
95
Am
96
Cm
97
Bk
98
Cf
99
Es
100
Fm
101
Md
102
No
     
 در اینجا روشهای دیگر برای نمایش جدول ارائه شده‌اند:جدول استاندارد - جدول جایگزین - جدول ضد - جدول بزرگ - جدول عظیم - جدول عریض - جدول توسعه یافته - جدول ساختاری - فلزات و غیر فلزاتکد رنگ برای اعداد اتمی:·                     عناصر شماره گذاری شده با رنگ آبی ، در دمای اتاق مایع هستند؛ ·                     عناصر شماره گذاری شده با رنگ سبز ، در دمای اتاق بصورت گاز می‌باشند؛ ·                     عناصر شماره گذاری شده با رنگ سیاه، در دمای اتاق جامد هستند. ·                     عناصر شماره گذاری شده با رنگ قرمز ترکیبی بوده و بطور طبیعی یافت نمی‌شوند(همه در دمای اتاق جامد هستند.) ·                     عناصر شماره گذاری شده با رنگ خاکستری ، هنوز کشف نشده‌اند (و بصورت کم رنگ نشان داده شده‌اند تا گروه شیمیایی را که در آن قرار می‌گیرند، مشخص نماید.( و می‌توانید دراین کلید واژه جدول تناوبی برای تشدید مغناطیسی را بیابید.تعداد لایه الکترون در یک اتم تعیین کننده ردیفی است که در آن قرار می‌گیرد. هر لایه به زیرلایه‌های متفاوتی تقسیم می‌شود، که هر اندازه عدد اتمی افزایش می‌یابد، این لایه‌ها به ترتیب زیر:
 1s 
 2s           2p 
 3s           3p 
 4s        3d 4p 
 5s        4d 5p 
 6s     4f 5d 6p 
 7s     5f 6d 7p 
 8s  5g 6f 7d 8p 
 ... 
براساس ساختار جدول پر می‌شوند. از آنجائیکه الکترونهای خارجی‌ترین لایه، خواص شیمیایی را تعیین می‌نمایند، این لایه‌ها در میان گروهای یکسان مشابه‌اند.عناصر همجوار با یکدیگر در یک گروه، علیرغم اختلاف مهم در جرم، دارای خواص فیزیکی مشابه هستند. عناصر همجوار با یکدیگر در یک ردیف دارای جرم‌های مشابه ولی خواص متفاوت هستند.برای مثال، عناصر بسیار نزدیک به نیتروژن (N) در ردیف دوم کربن(C) و اکسیژن(O) هستند. علیرغم تشابه آنها در جرم (که بصورت ناچیزی در واحد جرم اتمی تفاوت دارند)، دارای خواص بینهایت متفاوتی هستند، همانطور که با بررسی فرمهای دیگر می‌توان ملاحظه نمود: اکسیژن دو اتمی یک کاز است که سوختن را تشدید می‌نماید، نیتروژن دو اتمی یک گاز است که سوختن را تشدید نمی‌کند، و کربن یک جامد است که می‌تواند سوزانده شود(بله، می‌توان الماس را سوزاند!).در مقایسه، عناصر بسیار نزدیک به کلر (Cl) در گروه یکی مانده به آخر در جدول (هالوژن‌ها) فلوئور(F) و برم(Br) هستند. علیرغم تفاوت فاحش جرم آنها در گروه، فرمهای دیگر آنها دارای خواص بسیار مشابه هستند: آنها بسیار خورنده (بدین معنی که تمایل خوبی برای ترکیب با فلزات، برای تشکیل نمک هالاید فلز)؛ کلر و فلوئور گاز هستند، درحالیکه برم یک مایع با تبخیر بسیار کم است؛ کلر و برم بسیار رنگی هستند.

شاخه‌های شیمی

·                     شیمی آلی ·                     شیمی معدنی ·                     شیمی تجزیه ·                     شیمی فیزیک ·                     نانو شیمی ·                     فیتو شیمی ·                     شیمی کاربردی ·                     شیمی دارویی ·                     زیست‌شیمی (بیوشیمی) ·                     رادیو شیمی

نگاه گذرا

تئوری اتمی پایه و اساس علم شیمی است. این تئوری بیان می‌دارد که تمام مواد از واحدهای بسیار کوچکی به نام اتم تشکیل شده‌اند. یکی از اصول و قوانینی که در مطرح شدن شیمی به عنوان یک علم تأثیر به‌سزایی داشته، اصل بقای جرم است. این قانون بیان می‌کند که در طول انجام یک واکنش شیمیایی معمولی، مقدار ماده تغییر نمی‌کند. (امروزه فیزیک مدرن ثابت کرده که در واقع این انرژی است که بدون تغییر می‌ماند و همچنین انرژی و جرم با یکدیگر رابطه دارند.)این مطلب به طور ساده به این معنی است که اگر ده‌هزار اتم داشته باشیم و مقدار زیادی واکنش شیمیایی انجام پذیرد، در پایان ما همچنان بطور دقیق ده‌هزار اتم خواهیم داشت. اگر انرژی از دست رفته یا به‌دست‌آمده را مد نظر قرار دهیم، مقدار جرم نیز تغییر نمی‌کند. شیمی کنش و واکنش میان اتم‌ها را به تنهایی یا در بیشتر موارد به‌همراه دیگر اتم‌ها و به‌صورت یون یا مولکول (ترکیب) بررسی می‌کند.این اتم‌ها اغلب با اتم‌های دیگر واکنش‌هایی را انجام می‌دهند. (برای نمونه زمانی‌که آتش چوب را می‌سوزاند واکنشی است بین اتم‌های اکسیژن موجود در هوا و اتم‌های کربن و هیدروژن درون چوب). گاهی نیز نور بر آنها(واکنش بین اتم‌ها) تأثیر می‌گذارد(فتوکاتالیست). (یک عکس بر اثر دگرگونی‌هایی که نور بر روی مواد شیمیایی فیلم عکاسی ایجاد می‌کند شکل می‌گیرد.)یکی از یافته‌های بنیادین و جالب دانش شیمی این بوده‌است که اتم‌ها روی‌هم‌رفته همیشه به نسبت برابر با یکدیگر ترکیب می‌شوند. سیلیس دارای ساختمانی است که نسبت اتم‌های سیلیسیوم به اکسیژن در آن یک به دو است. امروزه ثابت شده‌است که استثناهایی در زمینهٔ قانون نسبت‌های معین وجود دارد(مواد غیر استوکیومتری).یکی دیگر از یافته‌های کلیدی شیمی این بود که زمانی که یک واکنش شیمیایی مشخص رخ می‌دهد، مقدار انرژی که بدست می‌آید یا از دست می‌رود همواره یکسان است. این امر ما را به مفاهیم مهمی مانند تعادل ، ترمودینامیک می‌رساند.شیمی فیزیک بر پایهٔ فیزیک پیشرفته (مدرن) بنا شده‌است. اصولاً می‌توان تمام سیستم‌های شیمیایی را با استفاده از تئوری مکانیک کوانتوم شرح داد. این تئوری از لحاظ ریاضی پیچیده بوده و عمیقاً شهودی است. به هر حال در عمل و بطور واقعی تنها بررسی سیستم‌های سادهٔ شیمیایی قابل بررسی با مفاهیم مکانیکی کوانتوم امکان‌پذیر است و در اکثر مواقع باید از تقریب استفاده کرد(مانند تئوری کاری دانسیته). بنابراین درک کامل مکانیک کوانتوم برای تمامی مباحث شیمی کاربرد ندارد؛ زیرا نتایج مهم این تئوری (بخصوص اربیتال اتمی) با استفاده از مفاهیم ساده‌تری قابل درک و به‌کارگیری هستند.با اینکه در بسیاری موارد ممکن است مکانیک کوانتوم نادیده گرفته شود، مفهوم اساسی که پشت آن است، یعنی کوانتومی کردن انرژی، چنین نیست. شیمی‌دان‌ها برای بکارگیری کلیه روش‌های طیف نمایی به آثار و نتایج کوانتوم وابسته‌اند، هرچند که ممکن است بسیاری از آنها از این امر آگاه نباشند. علم فیزیک هم ممکن است مورد بی توجهی واقع شود، اما به هر حال برآیند نهایی آن (مانند رزونانس مغناطیسی هسته‌ای) پژوهیده و مطالعه می‌شود.یکی دیگر از تئوری‌های اصلی فیزیک مدرن که نباید نادیده گرفته شود نظریه نسبیت است. این نظریه که از دیدگاه ریاضی پیچیده‌است، شرح کامل فیزیکی علم شیمی است. مفاهیم نسبیتی تنها در برخی از محاسبات خیلی دقیق ساختمان هسته، به‌ویژه در عناصر سنگین‌تر، کاربرد دارند و در عمل تقریباً با شیمی پیوند ندارند.بخش‌های اصلی دانش شیمی عبارت‌اند از:·                     شیمی تجزیه، که به تعیین ترکیبات مواد و اجزای تشکیل دهنده آن‌ها می‌پردازد. ·                     شیمی آلی، که به مطالعهٔ ترکیبات کربن‌دار، غیر از ترکیباتی چون دو اکسید کربن (دی اکسید کربن) می‌پردازد. ·                     شیمی معدنی، که به اکثریت عناصری که در شیمی آلی روی آنها تاکید نشده و برخی خواص مولکولها می‌پردازد. ·                     شیمی فیزیک، که پایه و اساس کلیهٔ شاخه‌های دیگر را تشکیل می‌دهد، و شامل ویژگی‌های فیزیکی مواد و ابزار تئوری بررسی آنهاست. دیگر رشته‌های مطالعاتی و شاخه‌های تخصصی که با شیمی پیوند دارند عبارت‌اند از: علم مواد، مهندسی شیمی، شیمی بسپار، شیمی محیط زیست و داروسازی
چهارشنبه 18/6/1388 - 22:11
آموزش و تحقيقات
 

ارشمیدس

مقدمه

ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال 212 قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت. بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت. در اینجا سخن از معروفترین استحمامی است که یک انسان در تاریخ بشریت انجام داده است. در داستانها چنین آمده است که بیش از 2000 سال پیش در شهر سیراکوز پایتخت ایالت یونانی سیسیل آن زمان ارشمیدس مکانیک دان و ریاضیدان و مشاور دربار پادشاه یمرون یکی از معروفترین کشفهای خود را در خزینه حمام انجام داد.


 

کشفی در حمام

روزی که او در حمامی عمومی به داخل خزینه پا نهاد و در آن نشست و حین این کار بالا آمدن آب خزینه را مشاهده کرده ، ناگهان فکری به مغزش خطور کرد. او بلافاصله لنگی را به دور خود پیچید و با این شکل و شمایل به سمت خانه روان شد و مرتب فریاد می‌زد یافتم، یافتم. او چه چیزی را یافته بود؟ پادشاه به او مأموریت داده بود راز جواهر ساز خیانتکار دربار را کشف و او را رسوا کند. شاه هیرون بر کار جواهر ساز شک کرده بود و چنین می‌پنداشت که او بخشی از طلایی را که برای ساختن تاج شاهی به وی داده بود برای خود برداشته و باقی آن را با فلز نقره که بسیار ارزانتر بود مخلوط کرده و تاج را ساخته است.

هر چند ارشمیدس می‌دانست که فلزات گوناگون وزن مخصوص متفاوت دارند، ولی او تا آن لحظه اینطور فکر می‌کرد که مجبور است تاج شاهی را ذوب کند، آنرا به صورت شمش طلا قالب ریزی کند تا بتواند وزن آن را با شمش طلای نابی به همان اندازه مقایسه کند. اما در این روش تاج شاهی از بین می‌رفت، پس او مجبور بود راه دیگری برای این کار بیابد. در آن روز که در خزینه حمام نشسته بود دید که آب خزینه بالاتر آمد و بلافاصله تشخیص داد که بدن او میزان معینی از آب را در خزینه حمام پس زده و جابجا کرده است.

آزمایش و اثبات ناخالصی تاج شاهی (کشفی از رازهای طبیعت)

او با عجله و سراسیمه به خانه بازگشت و شروع به آزمایش عملی این یافته کرد. او چنین اندیشید که اجسام هم اندازه ، مقار آب یکسانی را جابجا می‌کنند، ولی اگر از نظر وزنی به موضوع نگاه کنیم یک شمش نیم کیلویی طلا کوچکتر از یک شمش نقره به همان وزن است (طلا تقریبا دو برابر نقره وزن دارد)، بنابراین باید مقدار کمتری آب را جابجا کند. این فرضیه ارشمیدس بود و آزمایشهای او این فرضیه را اثبات کرد. او برای این کار نیاز به یک ظرف آب و سه وزنه با وزنهای مساوی داشت که این سه وزنه عبارت بودند از تاج شاهی ، هم وزن آن طلای ناب و دوباره هم وزن آن نقره ناب.

او در آزمایش خود تشخیص داد که تاج شاهی میزان بیشتری آب را نسبت به شمش طلای هم وزنش پس می‌راند، ولی این میزان آب کمتر از میزان آبی است که شمش نقره هم وزن آن را جابجا می‌کند. به این ترتیب ثابت شد که تاج شاهی از طلای ناب و خالص ساخته نشده، بلکه جواهر ساز متقلب و خیانتکار آن را از مخلوطی از طلا و نقره ساخته است و به این ترتیب ارشمیدس یکی از چشمگیرترین رازهای طبیعت را کشف کرد. آن هم اینکه می‌توان وزن اجسام سخت را با کمک مقدار آبی که جابجا می‌کنند اندازه گیری کرد. این قانون (وزن مخصوص) را که امروزه به آن چگالی می‌گویند اصل ارشمیدس می‌نامند. حتی امروز هم هنوز پس از 23 قرن بسیاری از دانشمندان در محاسبات خود متکی به این اصل هستند.

فعالیت در حوزه‌های دیگر

ارشمیدس در رشته ریاضیات از ظرفیتهای هوشی بسیار والا و چشمگیری برخوردار بود. او منجنیقهای شگفت آوری برای دفاع از سرزمینهای خود اختراع کرد که بسیار سودمند افتاد. او توانست سطح و حجم جسمهایی مانند کره ، استوانه و مخروط را حساب کند و روش نوینی برای اندازه گیری در دانش ریاضی پدید آورد. همچنین بدست آوردن عدد نیز از کارهای گرانقدر وی است. او کتابهایی درباره خصوصیات و روشهای اندازه گیری اشکال و احجام هندسی از قبیل مخروط ، منحنی حلزونی و خط مارپیچ ، سهمی ، سطح کره «ماده غذایی» و استوانه نوشته ، علاوه بر آن او قوانینی درباره سطح شیب دار، پیچ ، اهرم و مرکز ثقل کشف کرد.

یکی از روشهای نوین ارشمیدس در ریاضیات بدست آوردن عدد بود، وی برای محاسبه عدد پی ، یعنی نسبت محیط دایره به قطر آن روشی بدست داد و ثابت کرد که عدد محصور مابین 7/1 3 و 71/10 3 است، گذشته از آن روشهای مختلف برای تعیین جذر تقریبی اعداد به دست داد و از مطالعه آنها معلوم می‌شود که وی قبل از ریاضیدانان هندی با کسرهای متصل یا مداوم متناوب آشنایی داشته است. در حساب روش غیر عملی و چند عملی یونانیان را که برای نمایش اعداد از علائم متفاوت استفاده می‌کردند، به کنار گذاشت و پیش خود دستگاه شمارشی اختراع کرد که به کمک آن ممکن بود هر عدد بزرگی را بنویسیم و بخوانیم.

دانش تعادل مایعات بوسیله ارشمیدس کشف شد و وی توانست قوانین آنرا برای تعیین وضع تعادل اجسام غوطه ور بکار برد. همچنین برای اولین بار برخی از اصول مکانیک را به وضوح و دقت بیان کرد و قوانین اهرم را کشف کرد.

ارشمیدس و دیگر دانشمندان دوران خود

ارشمیدس در مورد خودش گفته‌ای دارد که با وجود گذشت قرنها جاودان مانده و آن این است: «نقطه اتکایی به من بدهید، من زمین را از جا بلند خواهم کرد». عین همین اظهار به صورت دیگری در متون ادبی زبان یونانی از قول ارشمیدس نقل شده است، اما مفهوم در هر دو صورت یکی است. ارشمیدس هم چون عقاب گوشه گیر و منزوی بود، در جوانی به مصر مسافرت کرد و مدتی در شهر اسکندریه به تحصیل پرداخت و در این شهر دو دوست قدیمی یافت، یکی کونون (این شخص ریاضیدان قابلی بود که ارشمیدس چه از لحاظ فکری و چه از نظر شخصی برای وی احترام بسیار داشت) و دیگری اراتوستن که گر چه ریاضیدان لایقی بود، اما مردی سطحی به شمار می‌رفت که برای خویش احترام خارق العاده‌ای قائل بود.

ارشمیدس با کونون ارتباط و مکاتبه دائمی داشت و قسمت مهم و زیبایی از آثار خویش را در این نامه‌ها با او در میان گذاشت و بعدها که کونون در گذشت، ارشمیدس با دوستی که از شارگردان کونون بود مکاتبه می‌کرد. در سال 1906 ج.ل. هایبرگ مورخ دانشمند و متخصص تاریخ ریاضیات یونانی در شهر قسطنطنیه موفق به کشف مدرک با ارزشی شد.

این مدرک کتابی است به نام قضایای مکانیک و روش آنها که ارشمیدس برای دوست خود اراتوستن فرستاده بود. موضوع این کتاب مقایسه حجم یا سطح نامعلوم شکلی با احجام و سطوح معلوم اشکال دیگر است که بوسیله آن ارشمیدس موفق به تعیین نتیجه مطلوب می‌شد. این روش یکی از عناوین افتخار ارشمیدس است که ما را مجاز می‌دارد که وی را به مفهوم صاحب فکر جدید و امروزی بدانیم، زیرا وی همه چیز و هر چیزی را که استفاده از آن به نحوی ممکن بود بکار می‌برد تا بتواند به مسائلی که ذهن او را مشغول می‌داشتند حمله ور گردد.

دومین نکته‌ای که ما را مجاز می‌دارد که عنوان متجدد به ارشمیدس بدهیم روشهای محاسبه اوست. وی دو هزار سال قبل از اسحاق نیوتن و لایب نیتس موفق به اختراع حساب انتگرال شد و حتی در حل یکی از مسائل خویش نکته‌ای را بکار برد که می‌توان او را از پیش قدمان فکر ایجاد حساب دیفرانسیل دانست.

وداع با دنیا

زندگی ارشمیدس با آرامش کامل می‌گذشت، همچون زندگی هر ریاضیدان دیگری که تأمین کامل داشته باشد و بتواند همه ممکنات هوش و نبوغ خود را به مرحله اجرا در آورد. زمانی که رومیان در سال 212 قبل از میلاد شهر سیراکوز را به تصرف خود در آوردند، سردار رومی مارسلوس دستور داد که هیچ یک از سپاهیانش حق اذیت و آزار و توهین و ضرب و جرح این دانشمند و متفکر مشهور و بزرگ را ندارند، با این وجود ارشمیدس قربانی غلبه رومیان بر شهر سیراکوز شد. او بوسیله یک سرباز مست رومی به قتل رسید و این در حالی بود که در میدان بازار شهر در حال اندیشیدن به یک مسئله ریاضی بود، می‌گویند آخرین کلمات او این بود: دایره‌های مرا خراب نکن. به این ترتیب بود که زندگی ارشمیدس بزرگترین دانشمند تمام دورانها خاتمه پذیرفت، این ریاضیدان بی دفاع 75 ساله در 278 قبل از میلاد به جهان دیگر رفت.  
چهارشنبه 18/6/1388 - 22:9
ادبی هنری
سلمان هراتی سلمان هراتی در سال 1338 هجری شمسی در روستای "مرزدشت" تنکابن، در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود نهاد.   دوران ابتدایی را در روستا گذراند و از سنین نوجوانی با قلم و دفتر و کتاب، انس و الفت گرفت.
از همان ابتدای جوانی به دلیل فقر مادی، برای گذراندن معاش به شاگردی می پرداخت و با چوپانان محلی (گالشها) به چوپانی می رفت و از همین رهگذر با ترانه های محلی آشنایی پیدا کرد.  از سال 1352 به نوشتن روی آورد و سرودن شعر را تجربه کرد. فوق دیپلمش را در سال 1362 در رشته هنر گرفت و بلافاصله به کار تدریس هنر در روستاهای تنکابن مشغول شد. سلمان با شعر متعهد پیوندی ناگسستنی داشت و از همین روست که صمیمیت و خلوص و بی پیرایگی در اشعارش موج می زند و شعر او را از شعر دیگر معاصران متمایز می سازد.
از سلمان هراتی سه مجموعه با نامهای "از این ستاره تا آن ستاره" ، "از آسمان سبز" و "دری به خانه خورشید" به چاپ رسیده است.  زنده یاد سلمان هراتی یقیناً یکی از مصادیق شعر انقلاب است.

از او اگر چه بر پیشانی زمانه جز سه دفتر شعر باقی نیست اما همین سه دفتر کافی است تا بتوان در همه قالب های شعری نمونه های کاملی از شعر انقلاب را یافت. سلمان هراتی در آبانماه 1365 هـ.ش در راه رفتن به مدرسه، بر اثر تصادف جان باخت.  نمونه ای از شعر سلمان هراتی:

تو مثل ستاره

تو مثل ستاره
پر از تازگی بودی و نور
و در دستت انگشتری بود از عشق
و پاکیزه مثل درختی
که از جنگل ابر برگشته باشد

***

سرآغاز تو
مثل یک غنچه سرشار پاکی
زمین روشنی تو را حدس می زد
تو بودی ،هوا روشنی پخش می کرد

***

و من
هر گلی را که می دیدم از
دستهای تو آغاز می شد
و آبی که از بیشه ای دور می آمد آرام
بوی تو را داشت

***

من از ابتدای تو فهمیده بودم
که یک روز خورشید را خواهی آورد
دریغا تو رفتی!
هراسی ندارم
مهم نیست ای دوست
خدا دستهای تو را
منتشر کرد...
جمعه 13/6/1388 - 16:23
آموزش و تحقيقات
 انواع مختلف ابر ابرها بر اساس شکل و ارتفاع تشکیل شدنشان دسته بندی می شوند.  ابر، تجمع قطرات ریز آب و یخ در جو است. آب در اثر انرژی گرمای خورشید بخار شده و وارد اتمسفر می شود. هوای گرم می تواندمقدار زیادی بخار اب را در خود نگه دارد ، اما در صورت بالا رفتن هوا و سرد شدن آن فقط مقدار کمی از آن را می تواند نگه دارد . وقتی این اتفاق می افتد ، مقداری از بخار آن به قطرات باران و یخ تبدیل می شود و در نتیجه ابرها در آسمان تشکیل می شوند. هوایی که به ارامی بالا می رود لایه های نازک ابر را تشکیل می دهد . هوایی که به سرعت بالا می رود توده های ابر را تشکیل می دهد. انواع ابرها :به طور کلی، انواع مهم ابرها را به طور خلاصه به شرح زیر می‌توان بیان داشت: ابرهای سیروس (Cirrus) :این ابر پرمانند در ارتفاع بالای آسمان شکل می گیرد ، آنچنان بالا که اب درون آن یخ می زند و کریستالهای نازک یخ در آن تشکیل می شود.این ابرها از مرتفع‌ترین ابرها بوده واغلب به صورت پرمانند و سفید رنگ و شفاف (ملو از بلورهای یخ) در آسمان دیده می‌شوند. این ابرها بعضاً به صورت دسته‌های منظم جدا از هم، در آسمان دیده می‌شوند در این صورت موسوم به سیروس‌های هوای خوب بوده و اگر توأم با ابرهای سیرواستراتوس و آلتواستراتوس گردند. معمولاً علامت هوای بد می‌باشند. 

سیرو استراتوس (
Cirrostratus) : این ابرها را می‌توان سیروس‌های نازک تور مانندی دانست که از ابرهای کوچک سفید و به هم فشرده به شکل گوله پشمی شکیل یافته‌اند و به علت شفافیت خورشید و ماه و ستارگان از پشت آنها قابل رویت بوده و اغلب هاله‌ای دور خورشید و ماه تشکیل می‌دهند. این هاله‌ نتیجه شکست نور بوسیله بلورهای یخ معلق در هوا است ظهور این ابرها، علامت نزدیک شدن هوای طوفانی بوده و به همین لحاظ، این ابرها را می‌توان پیش از فرا رسیدن هوای بد و یا حالت‌های طوفانی هوا، مشاهده نمود. سیرو کومولوس (Cirrocumulus) :این ابرها از کریستالهای یخ تشکیل می شوند در هنگام تشکیل این ابرها آسمان مانند پوست ماهی خالخالی می شود.این ابرها اغلب از توسعه ابرهای سیرو استراتوس حاصل شده و بدون سایه می‌باشند و غالباً به جای خورشید و ماه هاله‌ای در آسمان بوجود می‌آورند. ساختمان آنها اغلب متشکل از قطعات سفید رنگ بوده و معمولاً پیش از ابرهای سیروس در آسمان ظاهر می‌شوند. ظهور آنها در آسمان، مقدمه فرا رسیدن هوای ابری و طوفانی است.  آلتو استراتوس (Altostratus) : این ابرها به صورت لایه‌های یکنواخت و متحدالشکل خاکستری یا متمایل به آبی به صورت ترکیبی از الیاف، آسمان را می‌پوشانند.به علت قشر ظریف این ابرها تشخیص موقعیت خورشید از پشت آنها امکان‌پذیر است معمولاً پس از پیدایش ابرهای آلتو استراتوس، ریزیش‌های جوی در سطح وسیعی به طور مدام شروع می‌گردد.  آلتوکومولوس (Altocumulus) :این ابرها شامل لایه‌ها و یا تکه‌های بزرگ گوی مانندی از قطرات زیر آب بوده که معمولاً بصورت شیار و یا امواج نسبتاً منظمی مشاهده می‌گردد. جریان عمودی هوا در لایه‌ای که بوسیله این ابرها پوشیده شده، سبب رشد سریع قابل ملاحظه‌ایی در جهت عمودی در این ابر می‌گردد به همین سبب، این ابرها اغلب در بالای قلل کوهها و یا در فوق جریانات عمودی مشاهده می‌گردند . این ابر اغلب شکل عدسی دارند . پدیدار شدن این ابرها در آسمان بیانگر شرایط بد هوا و ایجاد رعد و برق می‌باشد.

استراتوس (
Stratus): نوع اصلی این ابر لایه‌ای یکدست و شبیه مه می‌باشد . و معمولاً به صورت توده متراکمی از بخار آب که قطر آن در همه‌جا یکسان است، مشاهده می‌گردد. ارتفاع این ابر از سطح زمین بسیار کم است بارندگی در این ابرها در حرارت‌های فوق صفر درجه سانتی‌گراد بصورت ریزدانه می‌باشد.



استراتوکومولوس (
Stratucumulus): این ابرها یک پوشش سطح پایین با ابرهای کومولوس تشکیل می دهند. این ابرها می توانند شکل منظم و منسجم به خود بگیرند. این ابرها دارای رنگی تیره و یا سفید متمایل به خاکستری بوده معمولاً بصورت دسته یا خطوط و یا توده‌های کروی مانند بزرگ و امواج کروی از ابرهای خاکستری با فواصل و شکاف‌های روشن تشکیل می‌گردد. این ابرها اغلب بیشتر آسمان را پوشانده و بارندگی آن بصورت ریزدانه بود. و در نتیجه فاقد شرایط بارندگی‌های رگباری است.  

نیمبواستراتوس (
Nimbostratus) :این ابرها متراکم و فاقد شکل معینی بوده و تمام آسمان را به‌طور نامنظم می‌پوشانند بارندگی‌های حاصل از این ابرها اغلب مداومند. کومولوس (Cumulus):هنگامی که هوای گرم به سمت بالا می رود، ابرهای توده ای انباشته در آسمان شکل می گیرند . این ابرها به شکل ابرهای تکی و گرد بوده و اغلب در روزهای آفتابی دیده می شوند.این ابرها اغلب ساختمان گل کلمی داشته و سطح بالای آن حالت گنبدی دارد و متشکل از قطعات کوچک ابرهای سفید پنبه‌ای است که معمولاً صبحگاهان در امتداد ارتفاعات تشکیل می‌گردند و دارای حالت جوشش (در اثر صعود هوای مرطوب) هستند . قطعات پراکنده این ابرها تقریباً دارای ارتفاع یکسان و معرف به کومولوس‌های هوای خوب می‌باشند.   کومولونیمبوس (Cumulunimbus): هنگامی که هوای گرم و مرطوب ، با سرعت به سمت بالا حرکت می کند ، این ابر در آسمان تشکیل می شود. این ابرها ممکن است تا ارتفاعات بالا گسترش پیدا کنند و با ریزش باران همراه شوند.این ابرها را توده‌های بزرگ و انبوه ابر که به شکل برج عظیمی سر به آسمان کشیده‌اند تشکیل می‌گردند رنگ قسمت فوقانی در این ابرها متمایل به آبی و سطح زیرین آب کاملاً تیره می‌باشد . این ابرها به نام ابرهای رعدوبرق نیز معروف‌اند. و بارندگی آنها بصورت رگباری است. اغلب با یک جبهه سرد و فعال همراه بوده و یا در اثر ناپایداری محلی ایجاد می‌شوند و در عرض‌های میانه اغلب در اوایل بهار و پاییز مشاهده می‌شوند.  
پنج شنبه 12/6/1388 - 12:20
آموزش و تحقيقات
صورتهای فلكی
   حوت (Psc) ماهی  
زمان رسیدن به نصف النهار : 19 آبان،
مساحت : 889 درجه مربع
صورت فلکی با ستاره های ریز آن، از زمان باستانی در منطقه البروج، نماینده ماهی در آسمان بوده است. یونانی ها و رومی ها آن را رب النوع عشق و شهوت می دانستند که با پسرش به نام ارس از چنگال هیولای تیفون فرار و سپس به نهری جهیده و به ماهی تبدیل شده اند و سپس شناکنان با دم های به هم گروه خورده خود، گریختند. در زمان حال خورشید از 23 اسفند تا 30 فروردین در این صورت فلکی جا می گیرد. بنابراین در موقعی که خورشید در اول فروردین از خط استوای سماوی از جنوب به شمال حرکت می کند، یعنی اولین روز بهار برای نیم کره شمالی که لحظه اعتدال بهاری را تشکیل می دهد، خورشید درون این صورت فلکی جای گرفته است.
   ستاره ها
آلفای حوت به نام رشاء، در عربی به معنای «گره» است، زیرا این ستاره دو ماهی را در این نقطه به هم وصل می نماید. طیف آن A2 V ، قدرش 9/3 و در فاصله 98 سال نوری تا زمین قرار گرفته است.  
    اجرام عمقی آسمان
اجرام عمقی آسمان MV4 یک کهکشان زیبای قدر نهم است که در چند درجه ای شمال شرقی ستاره اتای حوت در بخش شرقی صورت فلکی مذکور قرار گرفته است.  
   حوت جنوبی (PSA) ماهی جنوبی  
زمان رسیدن به نصف النهار : 18 مهر ؛
مساحت 245 درجه مربع
صورت فلکی ماهی جنوبی از دوران کلاسیک یونانی و رومی شناخته شده بود ولی به نظر می رسد که قبل از آن هم در صورت های فلکی سوریه باستان، به عنوان الهه داگون (برادر اطلس) از آن یاد شده باشد. حوت جنوبی به ندرت به صورت دو ماهی و در اکثر اوقات یک ماهی نشان داده می شود که مشغول نوشیدن آب از نهری است که از کوزه در دست صورت فلکی دلو، که در شمال آن قرار گرفته، جاری می شود. این صورت فلکی را در جنوبی صورت های فلکی دلو و جدی بتوان به سادگی تشخیص داد. بقیه ستاره های حوت جنوبی فقط از قدر چهارم هستند.  
   ستاره ها
آلفای حوت جنوبی به نام فم الحوت است که ازلغت عربی آن به معنای «دهان ماهی» گرفته شده است. طیف آن از نوع A3 V و قدر آن 2/1 است . فم الحوت تنها ستاره قدر اول در این قسمت از آسمان می باشد، لذا پیدا کردنش کار ساده ای است. فاصله آن تا ما 22 سال نوری برآورد می گردد، لذا یکی از ستارگان نزدیک به منظومه شمسی محسوب می شود.  
   اجرام عمقی آسمان
در این صورت فلکی هیچ جرمی که به سادگی قابل مشاهده باشد وجود ندارد.  
   خرگوش (Lep) ارنب  
زمان رسیدن بر روی نصف النهار : 5 بهمن،
مساحت: 290 درجه مربع
صورت فلکی خرگوش با وجود ستارگان کم فروغ، از صور باستانی آسمان محسوب می شود. این صورت فلکی نشانگر خرگوش و در واقع موجودی است که نامش در مدارک مکتوب باستانی با کره ماه قرین بوده است. گفته شده که طعمه مورد علاقه جبار، خرگوش بوده و به همین لحاظ این صورت فلکی در آسمان، در پایین پای شکارچی قرار دارد.  
   ستاره ها
ستاره R خرگوشی یا «ستاره سرخ آتشین» بی نهایت جالب است. این یک ستاره نادر از نوع ستارگان کربنی خیلی سرد و در نتیجه با چهره ای بسیار سرخ است. درخشندگی آن از 8/6 تا 5/10 متغیر است و هر 432 روز یک بار چنین حالتی رخ می دهد و مجدداً به وضع قبلی بر می گردد. وقتی که به درخشنده ترین حالت خود می رسد، به رنگ سرخ مسی در می آید. زمانی که قدر آن ضعیف تر می شود، رنگش به قرمز خونی بر می گردد. ستارگانی همچون ابط الجوزا و قلب العقرب در مقایسه با این ستاره، رنگ پریده اند. مشاهده ستاره R خرگوشی با دوربین دو چشمی یا ترجیحاً تلسکوپ کوچک، ارزشمند است موقعیت آن در جبهه غربی خرگوش، حدود 4 درجه ای ستاره ی موی آن است.  
   اجرام عمقی آسمان
M79 یک خوشه کروی قدر هشتم در فاصله 5 درجه ای جنوب، کمی به سمت غرب ستاره بتا از این صورت فلکی قرار دارد.  
   دب اصغر (UMi) خرس کوچک  
زمان رسیدن به نصف النهار : 4 تیر مساحت : 256 درجه مربع خرس کوچک با دب اصغر صورت فلکی است که ستاره قطبی یکی از ستاره های آن می باشد. ستاره قطبی فعلی همیشه عنوان ستاره قطبی را نداشته، زیرا جایگاه نقطه قطب در آسمان به علت حرکت تقدیمی محور زمین متغیر است 4000 سال قبل ستاره ثعبان، آلفای اژدها، سمت ستاره قطبی برای زمین را داشته است. دب اصغر تا حدود 6000 سال قبل از میلاد عنوان یک صورت فلکی را نداشته، تا این که طالس ، ستاره شناس یونانی آن را معرفی کرد.  
   ستاره ها
آلفای دب اصغر به نام ستاره قطبی یا ستاره شمال است. در حال حاضر این ستاره دارای فاصله ای کمتر از یک درجه تا موضع واقعی شمال سماوی را دارد و در سال 2015 یعنی یک قرن دیگر به نزدیک ترین فاصله خود تا قطب می رسد. خیلی از افراد به اشتباه تصور می کنند که ستاره قطبی باید درخشان ترین ستاره باشد. در حالی که این ستاره با قدر 2، چهل و نهمین ستاره درخشان آسمان محسوب می گردد. ستاره قطبی به طور محسوسی متغیر( از نوع قیفاووسی) بوده و طیف آن f 8 Ib و در فاصله 820 سال نوری تا زمین است . یک همدم از قدر 8 و طیف F3 V به همراه این ستاره است که می توان آن را در تلسکوپ های کوچک 3 اینچی هم مشاهده کرد.  
   اجرام عمقی آسمان
جرم قابل ملاحظه ای در اعماق این صورت فلکی نیست.  
پنج شنبه 12/6/1388 - 12:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته