«دل شكسته»
اى حسین جان مىروم تا با همه دنیا بگویم
از ستمهایى كه شد بر مادرت زهرا بگویم
از جفاى امتبى دین به بابایت على
رازها بگشایم و اسرار ناپیدا بگویم
مىروم تا از تن مظلوم آقایم حسن
سرگذشت تیرباران تن رعنا بگویم
مىروم تا داستان رزم بى مانندتان را
در بر خیل یزید و لشكر اعدا بگویم
از شهیدى كه كنار علقمه بى دست و پا
جان سپرده تشنه لب اینك رشادتها بگویم
از على اكبر و از قاسم و دیگر جوانان
قصه پیكارشان را اندر آن صحرا بگویم
داستان آن ستمهایى كه شد بر خاندانت
زآتش آن خیمهها در عصر عاشورا بگویم
از عزیزان حرم طفلان تنها و یتیمات
از اسیرى على و زینب كبرى بگویم
مىروم تا در خرابه از غم مرگ رقیه
از تحملهاى فرزندان بى بابا بگویم
مىروم تا از تن مظلوم و بر خاك حسینات
زان سر ببریده و بر نیزهها بالا بگویم
در میان دشت غم بر قبر تنها و غریبت
از دل بشكسته جابر در آن صحرا بگویم
لحظهاى در ضجه و داغ زنان هاشمى
در دم دیدار اهل بیتبى آقا بگویم
مىروم تا از دل بشكسته امالبنینات
و ز دل زار رباب و همسرت لیلا بگویم
زاده زهرا مرا طاقت نباشد بیش از این
كانچه را بشنیده "لاله" در غم مولا بگویم
روزشمار رویدادهاى محرم
روز دوم
1 . امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجرى به كربلا وارد شد . عالم بزرگوار «سید بن طاووس» نقل كرده است كه: امام علیه السلام چون به كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان جاى فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست . این خبر را جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله به من داده است .
2 . در این روز «حر بن یزید ریاحى» ضمن نامهاى «عبیدالله بن زیاد» را از ورود امام علیه السلام به كربلا آگاه نمود .
3 . در این روز امام علیه السلام به اهل كوفه نامهاى نوشت و گروهى از بزرگان كوفه - كه مورد اعتماد حضرت بودند - را از حضور خود در كربلا آگاه كرد . حضرت نامه را به «قیس بن مسهر» دادند تا عازم كوفه شود . اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر كرده و به شهادت رساندند . زمانى كه خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جارى شد و فرمود:
«اللهم اجعل لنا ولشیعتنا عندك منزلا كریما واجمع بیننا وبینهم فى مستقر من رحمتك، انك على كل شیىء قدیر;
خداوندا! براى ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایى قرار ده و ما را با آنان در جایگاهى از رحمتخود جمع كن، كه تو بر انجام هر كارى توانایى .»