• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 166
زمان آخرین مطلب : 5092روز قبل
دعا و زیارت

فصلنامه معرفت ، شماره 38 ، علامه مصباح یزدی :

 

اشاره
در ادامه سلسله بحث های اخلاقی حضرت استاد مصباح یزدی ، در این شماره نیز شرح بخش دیگری از وصایای امام جعفر صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب را پی می گیریم:

«یاابن جندب ان احببت ان تجاور الجلیل فی داره و تسکن الفردوس فی جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک و لاتدخر شیئا لغد واعلم ان لک ما قدمت و علیک ما اخرت.» (1)

می دانیم که ایمان مراتبی دارد; معرفت افراد نسبت به حقایق دین متفاوت است، همت افراد نیز ذاتا با یکدیگر تفاوت دارد.ما برای نیل به هدف عالی و بلندی که به دنبال آن هستیم باید اولا، آن هدف را درست بشناسیم و به وجود آن ایمان داشته باشیم و ثانیا، همت و تلاش لازم برای رسیدن به آن هدف بلند را نیز داشته باشیم. افرادی که معرفت و ایمانشان ضعیف است، در صورت تقویت معرفت خود، این آمادگی و همت را پیدا خواهند کرد که با تلاش بیش تر به اهداف بلند خود نائل آیند.اما کسانی که همتشان ضعیف است و حتی در امور دنیایی هم همت بلندی ندارند - صرف نظر از این که امور دنیا نسبت به آخرت چه موقعیتی دارد - هر قدر هم که زمینه معرفت و ایمان برایشان فراهم باشد، هیچ گونه ترقی و پیشرفتی نخواهند داشت.به این افراد باید هشدار داد تا با تقویت همت خود، برای رسیدن به اهداف عالیه، راه صحیح را انتخاب کنند.البته، مؤمنان، هم از نظر مرتبه ایمان و هم از نظر همت ، با یکدیگر تفاوت هایی دارند.

در این بخش از روایت، امام صادق علیه السلام در مقام یک مربی می خواهند با ایجاد انگیزه در شیعیان، همت مؤمنان را تعالی بخشند; یعنی آن ها را متوجه این مساله نمایند که فقط به فکر رهایی از عذاب جهنم نباشند، بلکه همتشان بیش از این باشد.کسانی که به معاد ایمان دارند متوجه این نکته هستند که انجام بعضی از کارها موجب عذاب ابدی می گردد، لذا سعی می کنند آن گناهان را مرتکب نشوند تا ایمانشان محفوظ بماند.این افراد اگر عذاب هایی هم در عالم برزخ داشته باشند، نهایتا به واسطه شفاعت هم که شده نجات پیدا می کنند.این پایین ترین مرتبه ایمان است.ولی کسانی که از همت بالاتری برخوردارند سعی می کنند در این دنیا به گونه ای عمل نمایند که هم در موقع جان کندن، هم در شب اول قبر و هم در عالم برزخ مبتلا به عذاب نشوند.کسانی هم هستند که همتشان از این هم بالاتر است; ایشان تنها به رهایی از عذاب و نجات از جهنم اکتفا نمی کنند، بلکه دلشان می خواهد از مقامات عالی تر و درجات بلندتری در بهشت و نیز از نعمت های بیش تری در آخرت بهره مند شوند.درجات بهشت بسیار زیاد است به گونه ای که قابل شمارش نیست.دربرخی از روایات، تعداد درجات بهشت برابر با تعداد آیات قرآن ذکر شده است; یعنی بیش از شش هزار درجه، البته به این بستگی دارد که فاصله درجات را چقدر حساب کنیم.از این رو، مؤمنان بهشتی هم، از نظر مقام و مرتبه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.

دسته آخر کسانی هستند که نه تنها به دنیا، بلکه به لذایذ و نعمت های بهشت هم پشت پا می زنند.آن ها تنها دل به خدا می دهند و رضایت او را می طلبند; آن چنان محبت خدا در دلشان جای گرفته است که جزرضایت اوبه چیزی نمی اندیشند.البته هیچ کس از عذاب خوشش نمی آید، همه مردم نعمت های بهشت را دوست دارند، ولی آن ها آن قدر معرفتشان بلند است و لذت لقای الهی و رضوان الهی را می دانند که هیچ چیز دیگری برایشان ارزش ندارد. تمام هم آن ها این است که بیش تر به خدا نزدیک شوند.تعبیری هم که همسر فرعون در دعای خود به کار می برد و در قرآن نیز آمده است، اشاره به همین مطلب دارد.وقتی فرعون او را تهدید کرد که اگر دست از ایمان به حضرت موسی علیه السلام بر ندارد کشته خواهد شد، خطاب به خداوند عرض می کند: «رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة » (تحریم: 11) ; پروردگارا برای من خانه ای در نزدیک خودت در بهشت قرار بده.او انواع شکنجه ها و سختی ها را به جان خرید برای این که ایمانش محفوظ بماند.او نجات از عذاب جهنم و یا بهره مندی از نعمت های بهشت را از خداوند درخواست نمی کند، بلکه به خدا می گوید می خواهم در جوار تو باشم; این همان مقام قرب است.البته خدا جسم نیست که - العیاذ بالله - یک خانه جسمانی داشته باشد، ولی رابطه معنوی بنده عاشق با خدا می تواند آن قدر زیاد باشد که مثل دو همسایه به یکدیگر نزدیک باشند.

همه انسان ها چنین همتی ندارند که از همه چیز چشم بپوشند و وقتی هم دعا می کنند بگویند خدایا من تنها قرب تو را می خواهم و دوست دارم در جوار تو باشم.البته در جوار خدا بودن یعنی داشتن همه چیز، ولی توجه بنده عاشق اصلا به آن ها نیست، بلکه فقط می خواهد فاصله ای با خدا نداشته باشد; مثل عاشقی که برای رسیدن به محبوبش همه مشکلات و سختی ها را تحمل می کند تا همیشه در کنار او باشد، او اصلا متوجه نیست که در آن جا چه به او می گذرد; زیرا همین که به محبوبش نزدیک باشد، همه چیز برایش فراهم است.البته برای رسیدن به این مقام، همتی بلند لازم است تا آدمی به جای این که تمام توجه اش معطوف به رهایی از عذاب الهی و آتش جهنم و رسیدن به نعمت های بهشتی از قبیل حورالعین و قصرهای مجلل و غذاهای لذیذ و مانند آن باشد، توجه اش به این باشد که آیا به خدا نزدیک است یا خیر.

راه رسیدن به مقام قرب خدا
اگر در میان مؤمنان کسانی به این همت بلند دست یافتند که تنها توجهشان به قرب خدا باشد، باید آن چنان معرفت خدا و محبت او در دلشان ریشه بدواند که رضوان او را بر هر چیزی مقدم بدارند.لازمه رسیدن به چنین مقامی، فراهم نمودن مقدمات آن در همین دنیاست; زیرا از این دنیا که رفتند دیگر نمی توانند کاری انجام دهند که به خدا نزدیک شوند.به دیگر سخن، همان گونه که باید برای نجات از عذاب جهنم و بهره مندی از نعمت های بهشتی، در همین دنیا تلاش کرد، کسی هم که جوار خدا را می خواهد باید مقدماتش را در همین دنیا فراهم کند.جاذبه های دنیا، هوا و هوس ها و غرایز انسانی ممکن است ما را از آن هدف اصلی دور سازد و موجب شود تا برای رسیدن به آن آرمان بلند کم تر تلاش کنیم.ما بسیاری از اوقات فراموش می کنیم که دنبال چه هستیم و می خواهیم به چه مقامی برسیم، اما کسانی که دارای همت بلندی هستند به وجود چنین مقامی آگاه اند و دلشان می خواهد به آن مقام برسند، اما نمی دانند در این راه چگونه باید با مشکلات مقابله کنند و موانع را از سر راه بردارند.آن ها نمی دانند که چه کارهایی باید انجام دهند تا بهتر و زودتر به این مقام دست یابند.

مخاطبان حضرت در این بخش از روایت، افرادی اند که همتشان ضعیف است و یا در صورت داشتن همت بلند، راه رسیدن به هدف را نمی دانند.حضرت به عبدالله بن جندب می فرمایند: اگر می خواهی با خدای صاحب جلالت مجاورت و همسایگی داشته باشی; یعنی آن قدر اوج بگیری که در میان مخلوقات، نسبتت به خدا از همه بیش تر باشد و از مراتب پست حیوانی و شیطانی دور شوی و در میان مؤمنان هم ترقی و تعالی پیدا کنی و در مقامی قرار بگیری که بعد از آن دیگر مقام مخلوقات نیست، بلکه مقام خداست، باید کاری کنی که دنیا در نظرت خوار باشد: «یا ابن جندب ان احببت ان تجاور الجلیل فی داره و تسکن الفردوس فی جواره فلتهن علیک الدنیا.» حضرت در این فراز از سخنان خود، با بیان یک توصیه کلی اخلاقی می فرمایند آنچه موجب می شود که نتوانی این راه را طی کنی این است که دنیا در نظرت بزرگ است، وقتی توجه ات به دنیا جلب می شود و دل به آن می سپاری، دیگر دلت سراغ خدا نمی رود و نمی توانی آن هدف را در دل خودت زنده نگه داری.هر چه زرق و برق دنیا بیش تر در چشم تو جلوه کند، از آن مقام دورتر می شوی; زیرا توجه ات معطوف به آن می شود.توجه انسان به هر چیزی که معطوف شد، برای همان کار می کند و به مسائل دیگر توجه نمی کند.جاذبه های دنیا مانع از تلاش ما برای رسیدن به مقامات عالی ایمان می شود; چون چشم و گوش ما را به دنبال خود می کشاند و وقتی دل به سراغ دنیا رفت، دیگر جایی برای محبت خدا در آن باقی نمی ماند.

یاد مرگ و ذخیره برای آخرت
شاید خطبه ای از نهج البلاغه را نتوان یافت که در آن اشاره ای به پستی دنیا نشده باشد، اما بعضی جاها تعبیرات بسیار کوبنده ای نسبت به دنیا دارد که برای شنوندگان و دوستان حضرت بسیار ارزنده است.امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از خطبه های خود، بی مقداری و زودگذری دنیا را به رطوبت باقی مانده از ظرف آبی تشبیه می کنند که آب آن را خالی کرده باشند; مگر در چنین ظرفی چقدر آب می ماند که انسان برای رفع تشنگی خود به آن توجه کند؟ در دنیا نیز همین اندازه چیز وجود دارد.حضرت در جایی دیگر، درباره پستی و بی ارزشی دنیا می فرمایند: دنیا در نظر من از آب بینی بز زکامی هم کم اهمیت تر است.از این تعبیر رساتر، کلامی است که در خطبه ای دیگر بیان فرمودند: دنیا مثل استخوان پوسیده خوک مرده است که در ست شخص مبتلا به مرض جذام باشد.اشخاصی که مبتلا به این مرض می گردند آن قدر زشت می شوند که کسی رغبت نمی کند به آن ها نگاه کند.حالا تصور کنید اگر در دست چنین فردی با آن قیافه وحشتناک - که انسان حتی رغبت نمی کند یک شاخه گل هم از او بگیرد - استخوان پوسیده خوک مرده ای - که زنده آن هم زشت و پلید است و گوشتش نیز حرام و نجس - باشد، آیا انسان رغبت می کند برای گرفتن آن به سراغ او برود؟ دنیا باید در نظر مؤمن این گونه باشد; یعنی باید آن قدر معرفت داشته باشد که بداند دلبستگی به دنیا او را از هدفش دور می کند.البته این سخن بدین معنا نیست که انسان از فعالیت ها و انجام وظایف فردی و اجتماعی که در دنیا دارد صرف نظر کند. انجام تکلیف یک بحث دیگری است، صحبت سر بینش و نگرش است.گاهی بر انسان واجب می شود که استخوان خوکی را هم بردارد، اما سخن در این است که انسان باید دنیا را در مقام مقایسه با آخرت، مقامات معنوی و قرب خدا چگونه ببیند.برای این که زیبایی های دنیا و به طور کلی غرایز ما موجب بی توجهی به آخرت و مقامات معنوی نگردد، همیشه باید یاد مرگ باشیم; یاد مرگ ارزش دنیا را در نظر انسان کم می کند و او را از فریب های شیطانی و زرق و برق های دنیا محفوظ نگه می دارد.حضرت می فرمایند: «واجعل الموت نصب عینک » ; همیشه به یاد مرگ باش، طوری که همیشه مرگ جلو چشمت باشد.بینش ما نسبت به دنیا باید به گونه ای باشد که توجه بیش تری به مرگ و عالم آخرت داشته باشیم.ما تنها در صورتی می توانیم خود را از چنگال دنیا نجات دهیم که آرزوهایمان را نسبت به آینده کم کنیم و به فکر لذت های دنیایی نباشیم; تنها به فکر رفع نیاز امروزمان آن هم از راه مشروع باشیم وبرای فردایمان که نمی دانیم زنده هستیم یا نه و نسبت به آن تکلیفی نداریم، بی جهت فکرخودرامشغول نکنیم; زیرا اگر تکلیفی نسبت به آینده داشته باشیم، مربوطبه آخرت است وآخرت خواهی مساله دیگری است.حرص به دنیا و ذخیره کردن برای آینده ای که معلوم نیست آن را درک کنیم، موجب می شود که ما بیش تر دنیا زده شویم. انسان باید با این گرایش مبارزه کند و سعی نماید چیزی را برای فردایش نگه ندارد، اگر هم چیزی از زندگی اش زیاد آمد آن را انفاق کند.البته کسانی هستند که از این مقام گذشته اند و امروز وفردای دنیابرایشان تفاوتی نمی کند.اما برای کسانی که در ابتدای راه هستند، مبارزه با دنیازدگی باید جزو برنامه های زندگی آن ها باشد; مثلا ما باید تمرین کنیم که اگر پولی از زندگی مان زیاد آمد برای سال آینده و سال های بعد نگه نداریم، بلکه سعی کنیم آن را در همان سال مصرف کنیم و اگرنیازی نداریم، در راه خدا انفاق نماییم.

البته ممکن است برای کسانی که از مراتب ایمان و معرفت بالایی برخوردارند راحت تر باشد که مایحتاج سال خود را یک جا تهیه و ذخیره نمایند.حضرت سلمان رضی الله عنه جزو این دسته از افراد بود و امروز و فردای دنیا برایش تفاوتی نمی کرد.این غیر از حرص بر دنیاست; چون ایمانی که سلمان رضی الله عنه داشت با ایمان ما قابل مقایسه نیست و اصلا شاید انگیزه های الهی برتری از این کار داشته است.ولی ما که می خواهیم تمرین نماییم تا به دنیا دلبستگی پیدا نکنیم، بهتر است که به فکر ذخیره برای آینده نباشیم و این روحیه را از خود دور کنیم.به عکس، ما باید این روحیه را در خودمان تقویت کنیم که اگر چیزی از زندگی مان زیاد آمد، آن را در راه خدا مصرف نماییم.بر خلاف نظر بعضی ها که فکر می کنند بذل و بخشش و انفاق موجب از بین رفتن مال و سرمایه می شود و فقط آنچه ذخیره شود حفظ می گردد، حضرت می فرمایند: آنچه در دنیا بماند برای تو نفعی ندارد، بلکه مال تو چیزی است که برای آخرت خود ذخیره می کنی: «و لاتدخر شیئا لغد واعلم ان لک ما قدمت و علیک ما اخرت.» اموالی که انسان ذخیره می کند و آن را بعد از مرگش، در این جهان باقی می گذارد، نه تنها سودی برایش نخواهد داشت، بلکه اگر آن ها از حقوق مردم باشد، گناهش برای او باقی می ماند.

از خداوند عالم می خواهیم ایمان و معرفت ما را کامل و توفیق عمل به دستور اهل بیت علیهم السلام رابه همه ماعنایت فرماید.

پی نوشت:

1- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 87، باب 24، ص 281

سه شنبه 22/4/1389 - 8:5
دعا و زیارت

مقدمه و طرح مسأله

 

در میان عوامل تولید،کارجایگاه ممتازی دارد، به ویژه که با انسان و اراده ی او سروکار دارد.ازاین رو، می تواند جهت گیریهای مختلف و متفاوتی داشته باشد.جهت گیری های متفاوت، آثارفردی و اجتماعی متفاوتی نیز درسطح هر جامعه برجای خواهد گذاشت.به همین دلیل ضرورت دارد جهت گیری های مطلوب دراین امرشناخته شود.به نظر می آید مهم ترین جهت گیری ها توجه به استراتژی توسعه ی کارآفرینی است که در برنامه ی چهارم توسعه نیز بر آن تأکید شده است.
از یک سو،مسأله ای که در برآوردهای آماری اشتغال را با نارسایی مواجه کرده است، وجود نوعی «بداشتغالی»است که در برخی موارد، افزایش اشتغال به قیمت افزایش بیکاری پنهان و هم جهت با بداشتغالی و نادیده گرفتن تخصیص بهینه بوده است.
ازدیگرسو،بیکاری یک مسأله ای اجتماعی و نشان دهنده ی اتلاف انرژی نیروی انسانی است.از این رو از جمله دلایل توجه به توسعه ی کارآفرینی، می توان به قدرت آن در ایجاد کسب و کارهای جدید با ارزش افزوده ی بالا، توسعه ی کسب و کارهای موجود،افزایش درصد استفاده از ظرفیت های بدون استفاده ی تولید و به تبع آن رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی،کاهش نرخ بیکاری، افزایش سرانه ی تولید و عدالت اجتماعی، که از مهم ترین دغدغه های نظام اسلامی به شمار می آید، اشاره کرد.

تعریف کارآفرینی:

کارآفرینی،فرآیند پذیرش مخاطرات و پیامدهای تأسیس کسب و کار بر مبنای اندیشه ها و ایده های است که نتیجه ی آن ایجاد فرصت های شغلی و بهبود شرایط اقتصادی و ارتقای توانمندی جوامع خواهد بود.به عبارت دیگر کارآفرینی فرآیند ایجاد ثروت و هدایت خلاقانه ی منابع، خلق سازمان یا سازمان های جدید و نیزتوسعه ی موقعیت های اقتصادی و روش اداره و مدیریتی است که فرصت ها را کنترل و تعقیف کرده و به عنوان شیوه ای عالمانه اززندگی، با درک ظرفیت های بلااستفاده، زمینه را برای بهره گیری از آن فراهم می سازد، و برای رسیدن به آرمان رشد اقتصادی رفاه اجتماعی به وسیله ی افزایش سرانه ی تولید کاهش نرخ بیکاری به جریان ها و شریان های اقتصادی کمک های شایان توجه و مؤثری می کند.

تأثیر آموزه های دینی در تقویت فرهنگ کارآفرینی

به نگرش ها و باورهای ذهنی و ساختاری پذیرفته شده،توسط افراد یک جامعه یا سازمان، نسبت به کار،فرهنگ کار آن جمع می گویند.برمبنای این تعریف، فرهنگ کارآفرینی عبارت است از:مجموعه ی ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده ی یک گروه کاری در انجام فعالیت های معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده.حال با توجه به این تعریف می توان چنین نتیجه گرفت که باورها و اعتقادات دینی درتقویت و تضعیف فرهنگ کارآفرینی تأثیر به سزایی دارند.
ازآموزه های دینی برای تبدیل کارآفرینی به فرهنگ و پیوند آن با هنجارهای اجتماعی می توان از ابزارهای معنوی تشویقی و تنبیهی فراوانی استفاده نمود.برخی از این آموزه ها،که در احادیث و روایات بیانگر ابزارهای تشویقی هستند، در ادامه مورد بررسی قرارمی گیرند.

کارآفرینی به عنوان تکلیف و وظیفه

کار و تلاش درنگرش دینی برای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی ضرورتی اجتناب ناپذیراست که تمامی لحظات زندگی را در بر می گیرد.از این رو، در آموزه های دینی از آن به عنوان وظیفه و تکلیف یاد شده است.پیامبرعظیم الشأن اسلام (ص)دراین باره می فرماید:«طلب الحلال فریضه علی کلی مسلم و مسلمه»؛ طلب کردن روزی حلال بر هرمرد و زن مسلمان واجب است.و نیزمی فرماید:«طلب الکسب فریضه بعد الفریضه»

کارآفرینی به عنوان جهاد در راه خدا

درآموزه های دینی کارآفرین مانند جهادگری دانسته شده است که در صحنه ی کارزار با دشمنان خدا به نبرد پرداخته و ازحریم دین دفاع می کند.به تعبیر پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص)«الکاد فی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»؛ کسی که برای تأمین زندگی خانواده ی خود کار و تلاش کند همچون مجاهد در راه خداست.
امیرالمؤمنین علی (ع)نیزدراین باره می فرماید:«ما غدوه احدکم فی سبیل الله باعظم من غدوته یطلب لولده و عیاله مایصلحهم»؛ درآمدن شما صبحگاهان برای جهاد در راه خدا،ازدرآمدن آن کس که برای تأمین زندگی خانواده ی خود تلاش می کند بالاتر نیست.

کارآفرینی وسیله ی سعادت

به طور کلی انسان درنگرش دینی آمیزه ای از عقیده، فکر و اندیشه، کار و تلاش است که سعادت و رستگاری خود و جامعه را در کارشایسته و بایسته می داند.براین اساس است که قرآن کریم ایمان به همراه عمل صالح را وسیله ی رستگاری می داند.درتعالیم علوی،چه دور دانسته شده که انسان با اراده ی سست،و گرایش به بیکاری و خوش گذرانی به سعادت دست یابد.بلکه در این تعالیم سعادتمندی در آن دانسته شده است که انسان به انجام کارهای ارزنده نایل شود.

کارآفرینی وسیله ی عزت نفس

کار و تلاش سازنده برای اصلاح و ساماندهی زندگی فردی و اجتماعی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ چنان چه در راستای تعالی ارزش ها و عزت فردی و اجتماعی،کار و تلاش و خلاقیت و نوآوری، عرصه ی نمایش عزت و قدرت یک جامعه است.ازاین رو،اسلام اجازه نمی دهد انسان در صورت امکان حتی در سخت ترین شرایط از کار و تلاش و سازندگی دست بردارد و در نتیجه عزت و آبروی خود را زیرسؤال ببرد.به تعبیر پیامبر عظیم الشأن (ص): «لو ان رجلا اخذ حبلا فیاتی بجزمه حطب علی ظهره، فیبیعها فیکف بها وجهه، خیر له من ان یسأل»؛ اگرانسان ریسمانی بگیرد، پشته ای هیزم را بر دوش کشد و آن را بفروشد و از این رهگذر نیازهای زندگی خود را برآورد، بسی بهتر است از این که از دیگران درخواست کمک کند.

کارآفرینان در ردیف انبیا

ایمان بی بهره از تلاش سازنده ادعایی است خالی از معنی و ارزش بدین جهت، بهترین ها و شایسته ترین ها، که انبیای الهی (ع)هستند،پیشتازان وادی کار و تلاش و کوشش اند.براین اساس است که درنگرش نبوی «من اکل من کدیده، کان یوم القیامه فی اعداد لانبیاء و یاخذ ثواب الانبیاء»؛ هرکس از دسترنج خود بخورد،روز قیامت در شمار انبیا خواهد بود.
همان طور که دیده می شود در آموزه های اسلامی با نگرش تکلیفی به کار و کارآفرینی و جهاد خواندن آن، «انگیزه ی کارآفرینی را بالا برده است؛ همچنان که از طریق مبارزه با بیکاری،به احیا و تقویت «فرهنگ کار و کارآفرینی» اقدام کرده است.
احادیث و روایاتی که به بیان ابزارهای تنبیهی در جهت تقویت فرهنگ کارآفرینی پرداخته اند،به طورخلاصه، در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند:

دوری از رحمت خدا

در نگرش دینی،زیست گوارا و رحمت الهی شامل حال فرد و جامعه ای می شود که تمامی اعضای آن به کار وتلاش سازنده دست یازند و درهیچ زمانی از سعی و تلاش و کوشش بازنایستند.در غیراین صورت از رحمت الهی به دور و مورد لعن و نفرین قرار می گیرند.درحدیث نبوی است:«ملعون من القحی کله عن الناس»؛ هر کس بارزندگی خود را بر دوش دیگران گذارد از رحمت الهی به دور است.
امام باقر(ع)، کلامی از موسی بن عمران (ع)این گونه نقل می کند که موسی بن عمران (ع)ازخدای سبحان سؤال کرد:پروردگارا از کدام یک از بندگانت بیشتر نفرت دارید؟ خداوند فرمود:آن کس که شب هنگام چون مردار است، و روز بیکار.
تضییع حقوق دیگران در آموزه های دینی کسی که درپی کسب و کار و تلاش و کوشش نیست، و به بیکاری و بی عاری و سستی و تنبلی عمر خود را سپری می کند، تضییع کننده ی حقوق خود و دیگران است.ازاین رو، پیامبرعظیم الشأن اسلام (ص)با نهی از داشتن چنین خصلتی می فرماید:«یا علی ...ایاک و خصلتین:الضجر و الکسل ،فانک ان ضجرت لم تصبرعلی حق، و ان کسلت لم تود حقا».امام صادق (ع)نیزدراین باره می فرماید:«ایاک والضجر و الکسل، انهما مفتاح کل سوء انه من کسل لم یود حقا، و من ضجر لم یصبر علی حق».علی (ع)«من اطاع التوانی، ضیع الحقوق»؛آن کس که به کاهلی و سهل انگاری گردن نهد حقوق دیگران را ضایع می سازد.

فساد و تباهی

اراده ی الهی برکار و تلاش سازنده و فعالیت انسان ها در زندگی دنیوی آنان تعلق گرفته است.چه این که حتی آفرینش مرگ و حیات نیز برای سنجش سعی و تلاش هاست؛ «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملاً».براین اساس، صلاح و سداد زندگی به کار و تلاش وکوشش بی وقفه بستگی دارد؛ همچنان که فساد و تباهی درزندگی فردی و اجتماعی در پی سستی و بیکاری به وقوع خواهد پیوست.به تعبیرامام صادق (ع)«الکسل یضر بالدین و الدنیا»؛ کاهلی و تنبلی به دین و دنیای انسان آسیب می رساند.آن حضرت (ع) بیکاری را عالم فساد و تباهی می داند؛«ان یکن اشغل مجهده فاتصال الفراغ مفسده».

فقر و نابسامانی

به طور کلی توسعه و رشد در گرو کار و تلاش و سعی و کوشش است. جامعه ای که از تلاش و کوشش و سخت کوشی روی گردان است، چاره ای جز پذیرش فقرو بدبختی نخواهد داشت.علی (ع):من لم یصبر علی کدیده، صبرعلی الافلاس»؛ فرد و جامعه ای که نتواند ازکار و تلاش خود حیات اقتصادی و اجتماعی خود را سامان دهد سرانجام پذیرای تهیدستی و فقر و نابسامانی خواهد شد.

هلاکت و نابودی

کار و تلاش گوهرذاتی انسان و مایه ی عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگی و حیات اوست.بنابراین، سعادت مندی و رسیدن به کمال مطلوب، در پی کار و تلاش و کوشش میسر است.هرقدر جامعه ای در وادی کار و تلاش کوشاتر و برمشکلات صابرتر باشد، میزان دستیابی او به ماندگاری و ثبات بیشتر خواهد بود؛ همچنان که به هرمقدار که از سعی و تلاش خود بکاهد و به سستی و تنبلی روی آورد از میزان دوام و پایداری او کاسته خواهد شد.به تعبیرعلی (ع):«فی التوانی و العجزانتجت الهلکه»؛ درتنبلی و احساس ناتوانی، نابودی و تباهی پدید می آید.

تعامل بین فرهنگ و کارآفرینی

تعامل و ارتباط میان فرهنگ و کارآفرینی، از دو جهت قابل بحث و بررسی است.ازیک جهت،نتایج کارآفرینی است که بر جامعه تأثیر می گذارد و از جهت دیگر، خود فرایند کارآفرینی و فرهنگ حاکم برآن است که هم متأثر از مبانی فرهنگ جامعه است و هم می تواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند.
کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است، زیرا با برآورده شدن نیازهای اولیه معیشتی، زمینه برای بروز نیازهای عالی تر انسانی فراهم می شود که اگر درمسیری صحیح هدایت شود، به شکوفایی و تعالی انسان ها می انجامد.نوآوری که از ویژگی های اساسی کارآفرینی است، منجر به تولید محصولات جدیدتر و ارائه ی خدمات بیشتر و متنوع ترشده و به این ترتیب قدرت انتخاب افراد افزایش یافته و زندگی راحت تر می شود.با بالا رفتن سطح رفاه و آسایش و افزایش اوقات فراغت، فرصت های بیشتری برای فعالیت های فرهنگی ایجاد می گردد.

معیارها و اصول کارآفرینی در آموزه های نبوی

کارآفرینی به عنوان یک فرآیند و نظام، متکفل در هم آمیختن و ترکیب اجزای مختلفی ازامکانات جامعه در جهت ایجاد ارزش ها و ظرفیت های جدید قابل استفاده ی آن جامعه می باشد.همان گونه که در جهت گیری های کلی و کلان، کارآفرینی نیاز به مراقبت و هدایت دارد، در خصوص ویژگی های درونی نیز برای بهره دهی بهتروبیشتر نیزکارآفرینی باید از اصول و معیارهایی پیروی کند.
طبیعی است که این معیارها،همسو و هماهنگ با جهت گیری های کلان نظام توحیدی می باشد.برخی از این ویژگی ها،درآموزه های نبوی، در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.

کارآفرینی وسیله ی تقرب الهی

اسلام، به طور کلی،برای تمامی تلاش های انسان، یک جهت کلی تعیین نموده است و آن این که انجام آنها، اگر چه مربوط به زندگی مادی و دنیوی انسان ها باشد، لازم است درمسیرالهی باشد تا از پاداش اخروی نیزبرخوردار گردد.
بنابراین،دریک نظام اجتماعی،که براساس آموزه های نبوی بنانهاده شده است، اهداف نهایی فعالیت ها باید الهی باشد.اگرفعالیتی براین اساس صورت گیرد، دیگررفاه و آسایش فردی به تنهای مورد نظر قرار نمی گیرد، بلکه آسایش و رفاه شخص وقتی مطلوب است که آسایش و رفاه دیگران را نیز در پی داشته باشد.

کارآفرینی به عنوان عمل صالح

در آموزه های نبوی عمل صالح یکی از محوری ترین شعارهای آن به شمار می آید، به گونه ای که ظهور و جلوه ی ایمان و اعتقاد صحیح در عمل صالح تجلی می یابد.
بنابراین، کارآفرینان باید بدانند که کار تولیدی آنها می تواند طوری طراحی و اجرا شود که ازمصادیق عمل صالح به حساب آید.ازویژگی های چنین فعالیت هایی صداقت و به دوربودن از غل و غش و درراستای حل مشکلات فردی و اجتماعی است.

کارآفرینی درجهت منافع جامعه

امتیازی که نظام اقتصادی اسلام نسبت به دیگر نظام های اقتصادی دارد این است که تمامی امور را درسود مادی خلاصه نمی کند و به اخلاق و مسایل انسانی توجه ویژه ای دارد.ازاین رو،کارآفرینانی که به تولیدات مورد نیاز و ضروی جامعه مشغول اند بسیارارزشمندتر از آن هایی هستند که به تولید کالاهای لوکس می پردازند و نیازی از نیازهای حقیقی جامعه را تأمین نمی کنند.براین اساس است که در آموزه های نبوی:«احب الاعمال الی الله سرور تدخله علی المؤمن تطرد عنه جوعته و تکشف عنه کربته»؛ دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدا شادی رسانیدن به مؤمن،برطرف کردن گرسنگی او و دور ساختن غم و اندوه است.درحدیث دیگری، آن حضرت (ع)، محبوب ترین فرد نزد خدا را کسی می داند که برای مردم مفیدترین باشد.

استفاده ی بهینه از امکانات جامعه

در آموزه های نبوی براین نکته تأکید فراوانی شده است که باید از نعمت های الهی به گونه ای صحیح بهره برداری شود.مذمت شدید اسلام از اسراف و تبذیر گویای این حقیقت می باشد که وجود این دو پدیده نشان از عدم استفاده بهینه از منابع دارد.بنابراین، کارآفرینان، باید به صورت بهینه از امکانات و نعمت های الهی،که جامعه دراختیار آنها گذاشته است، استفاده کنند.

پاک و طیب بودن سرمایه

در نظام تولید و کارآفرینی مطلوب دراسلام، پاکی و طهارت هم در سرمایه و هم درسایرعوامل تولید و هم درمحصول و خدمات تولید شده باید به نحو احسن وجود داشته باشد.مالی که وارد چرخه ی تولید می شود باید از بهترین و پاکترین اموال باشد،زیرا کار و تلاش انسان مسلمان تلاش و کوششی است در راه خدا.بدین جهت است که در آموزه های نبوی گردآوری مال حلال و چرخش زندگی برمبنای درآمد حلال از وظایف انسان مسلمان دانسته شده است به تعبیرپیامبر عظیم الشأن اسلام (ص):
«طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه» و «العباده سبعون جزا و افضلها جزا طلب الحلال»؛ «الشاخص فی طلب الرزق الحلال کالمجاهد فی سبیل الله»؛ «اطیب کسب اسلم سهمه فی سبیل الله»؛ پاکیزه ترین دستاورد مسلمان کاراست که در راه خدا انجام دهد.
بنابراین، اگرمال و سرمایه ازطریق غیرصحیح به دست آید و با خیانت و اجحاف هم همراه باشد،ازحلیت بهره ای نخواهد داشت.
توجه به حلیت و مشروعیت سرمایه و کسب درآمد سبب می شود که تولید کننده در هیچ مرحله ای از مراحل تولید خیانت نکند که این خود اعتماد را در جامعه تقویت می کند.
همه ی کسانی که کالای تولیدشده را مورد بهره برداری قرار می دهند در واقع تولید کننده را امین خود می دانند و به او و کالای تولید شده ی او اعتماد می کنند.این مسأله در جهان امروز،که تولید و مراحل مختلف آن تخصصی شده است و لذا افراد عادی نمی توانند به چگونگی و کیفیت کالاها به آسانی دسترسی پیدا کنند،ازاهمیت بیشتری برخوردار است.

توجه به کیفیت به جای کمیت

کارآفرینی به عنوان یک خدمت به جامعه،به هرمقدار و میزان، پسندیده و مورد تقدیر است.بنابراین،هرکس به هرمقدار که می تواند از این طریق به جامعه کمک کند،حتی اگر به مقدار ناچیزباشد، نباید فروگذار نماید، زیرا محرومیت از همین مقدار کم،خود موجب ضرر و محرومت جامعه می گردد.
رعایت این نکته درسطح جامعه سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمایه هاست.اگراین امر مبنای عملکرد نظام اقتصادی یک جامعه باشد، بی تردید، بهره بردای ازبرکات مادی و معنوی آن و بهره مند شدن آحاد جامعه، نتیجه ی مورد انتظار آن خواهد بود.

نظم و استحکام

ازدیگر ویژگی های نظام مطلوب کارآفرینی در آموزه های نبوی، نظم و استحکام و اکمال و اتمام کارهاست.رهاکردن کارهای نیمه تمام و معطل گذاردن امکانات و سرمایه ها، درنظام کارآفرینی برپایه ی آموزه های نبوی مطلوب نیست،باید کارها مطابق اولویت و با برنامه شروع شود و به همان شکل خاتمه یابد؛ «جمال المعروف اتمامه».زیبایی کارخوب به اتمام و پایان رسانیدن آن است.درآموزه های نبوی خدا دوست دار کسی است که کار و تلاش را خوب به پایان برساند.
«ان الله تعالی یحب اذا عمل احدکم عملاً یتقنه»؛ خداوند دوست دارد اگر کسی کاری را انجام می دهد آن را درست انجام دهد.
«ان الله یحب من العامل اذا عمل ان یحسن».
نداشتن نظم درزندگی نتیجه اش از دست دادن زمان و از دست دادن زمان نتیجه اش اتلاف منابع است.اتلاف،بالاترین حد اسراف است.وقتی اسراف حرام باشد، اتلاف که نوعی اسراف و بالاترین حد اسراف است نیزحرام است.از این رو،برای استفاده ی بهینه از زمان و از دست ندادن فرصت ها و جلوگیری ازاتلاف منابع،رعایت نظم و ترتیب و برنامه برای کارآفرین ضروری است.

بلند همتی و اراده ی قوی

در تعالیم نبوی ، بر بلند همتی ، جدیت در کار و پرهیز از سستی و تنبلی تأکید فراوانی شده و رمزموفقیت در کارها به شمار می آید.
امروزه دربحث مدیریت،ازویژگی های یک مدیرموفق برخورداری وی از قدرت تصمیم گیری و ریسک پذیربودن او است.درواقع بلندهمتی هم این دو خصیصه را در بطن خود دارد،به طوری که اگرفرد دارای همت بلند باشد می تواند وارد کارهای بزرگ شده و با کارآفرینی و راه اندازی فعالیت تولیدی علاوه براین که درزندگی خود گشایشی ایجاد می کند، به حال جامعه نیز سودمند باشد؛ «قدرالرجل علی قدر همته».
درزمینه ی اشتغال و کارآفرینی نیزباید توجه داشت که هرچه همت و عزم و اراده ی انسان برای انجام کارها مهم تر و نوآوری و ابتکار و استحکام بیشتر باشد، نشان گرارزش متعالی تر اوست.

برنامه ریزی

عاقبت اندیشی و برنامه ریزی مناسب، رکن اساسی پیشرفت و کمال یابی است.دراتخاذ خط مشی های کارآفرینی لازم است از بلندپروازی اجتناب شود، زیرا اتخاذ استراتژی بلندپروازانه، وقتی که با توانایی های فرد و امکانات موجود در جامعه توازن و هماهنگی نداشته باشد، نتیجه ای جز شکست و به هدر دادن منابع جامعه دربرنخواهد داشت.از این رو، دراتخاذ شیوه در برنامه های رشد و توسعه ی اقتصادی لازم است با توجه به امکانات موجود، شیوه و استراتژی رشد طوری طراحی شود که در دراز مدت اقتصاد به رشد و توسعه برسد و اتخاذ روش سنجیده و حساب شده، با توجه به امکانات، به مراتب نتیجه ای بهتر از انتخاب روش های شتابان و عجولانه دارد.

تأثیر آموزه های نبوی درایجاد تحول اقتصادی در مدینه

تعالیم نبوی درمورد اهتمام به کار و تلاش توانست تأثیر شایسته ای در رفتارهای اقتصادی مردم و اوضاع اقتصادی مدینه داشته باشد.آشنایی با اصول اعتقادی و ارزش های دینی سبب گردید تا انگیزه های نوینی برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در مردم مدینه به وجود آید.
آن حضرت (ص)نه تنها در زمینه های گوناگون، از جمله اصول اقتصادی و سیاست های مالی تعالیم جدیدی را آورد، بلکه با زیر و رو کردن نظام ارزش ها توانست مسائلی از قبیل غارت و چپاول گری، رباخواری و قماربازی را تا پایین ترین حد تنزل دهد، و در عوض کار و تلاش و کسب و کارحلال، و فعالیت های صحیح اقتصادی را در قالب عمل صالح به حد اعلی ترقی و تعالی دهد.برپایه ی این انقلاب فکری و بینشی بود که آن حضرت (ص)، پس از استقرار در مدینه اقدام به برنامه ریزی در جهت اشتغال هرچه بیشترمسلمانان نمود که به برخی از این تلاش ها در ادامه اشاره می کنیم.

بستن عقد قراردادهای مزارعه و مساقات

پیامبر اکرم (ص)با بستن این نوع قراردادها بین مهاجرین و انصار،علاوه بر آن که مهاجران بدون زمین و بیکاررا به کارکشاورزی وا داشت و سبب افزایش نیروی مهاجرین نیزگردید، تولید و بهره وری زمین های زیرکشت انصار را هم بالا برد.

لغو انحصاری بودن تجارت

آن حضرت (ص)با ایجاد عقد مضارعه در بین افراد توانست به تهیه سرمایه و امکانات حمل و نقل برای تجارت زمینه ی مناسبی را برای آن ها فراهم سازد و تجارت را از انحصار گروه و افراد خاص آزاد سازد.

واگذاری زمین برای کشاورزی و کارهای خدماتی

واگذاری این زمین ها،که برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی انجام می شد، توانست به کار و تلاش درجهت ساختن واحدهای مسکونی، حمام، بازار، احیای اراضی موات و...رونقی خاص بخشد و درنتیجه بازار اشتغال را در تعادل نگه دارد.

استفاده ازانفاقات واجب مالی

آن حضرت (ص)، با استفاده و به کارگیری از دریافت های واجبات مالی، مانند خمس و زکات و دیگرانفاقات توانست برای بیکاران، فرصتی را به وجود آورد و به آنان امکان دهد تا از این طریق وسیله ی کار فراهم سازند و مشغول به کار شوند.

بهره گیری از غنایم جنگی

پیامبر اکرم (ص)با بخشیدن غنایم جنگی به مجاهدان، آنان را به طور غیرمستقم در تهیه ی وسایل کارو اشتغال کمک می نمود.

به کارگیری انفال

حق مالکیت منابع طبیعی ازقبیل معادن، کوه ها، آب، جنگل ها، زمین های بی صاحب، اراضی موات و بایرکه در قالب انفال قرار داده شدند،ازآن خدا و پیامبرعظیم الشأن (ص)و زمامداران حکومت اسلامی است.ازاین رو، زمامدارحکومت اسلامی، با در نظر گرفتن شرایط و مصالح عامه، می تواند این منابع را، به صورت اجاره و مزارعه، دراختیار افراد قرار دهد و درآمد آن را صرف نیازهای اجتماعی کند.
قبل از اسلام برنامه بر این بود که قدرت های محلی قسمت هایی از اراضی، مراتع و نیزارها و دیگر منابع طبیعی را، بدون هیچ گونه کار و تلاشی اختصاص به خود می دادند،و منابع بهره گیری دیگران می شدند و از طریق باج گیری،به دیگران حق بهر برداری می دادند.پیامبر اکرم (ص)با نهی این عمل، راه را برای بهره گیری تمامی افراد باز نمود و حق مالیکت ثروت های غیرمنقول براساس کار و کوشش قرار گرفت.

برقراری ثبات درنظام اقتصادی

با توجه به آنچه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که تثبیت نهادهای اخلاقی عملی در سیره نبوی به عنوان یک حرکت کارساز درپدید آمدن و حفظ و نگهداری روابط انسانی درتقویت و ایجاد کارآفرینی نقش اساسی دارد. همچنان که تشویق آحاد مردم به همکاری با یکدیگر،تبلیغ اخوت و نوع دوستی، ایثار و درستکاری،حفظ قراردادها، و ممنوعیت کاربرد هرنوع حیله در مبادلات و معاملات، و مبارزه با نهادینه شدن مفاسد اقتصادی و تلاش برای نهادینه شدن زمینه های بالندگی اقتصادی شاخص های کارآمدی و کارآفرینی نظام اقتصادی نبوی را می رساند.
تحریم ربا،تحریم کنز، تحریم رشوه،تحریف اسراف و تبذیر،تشویق به کاهش مصرف، تشویق به کارگروهی، تشویق به کار شرافت مندانه،و عبادت تلقی کردن کوشش برای امرارمعاش، تثبیت و نهادینه ساختن توجه به حقوق کارگر، مانند پرداخت حقوق کارگر پیش از اتمام کار،ارتباط دادن رضایت اخروی خداوند به کوشش مولد دراموردنیوی، درساختار و مرکزیت نظام اقتصادی می تواند ثبات و پایداری را به ارمغان آورد، به تعبیررسول مکرم اسلام (ص):«من طلب الرزق فی الدنیا استعافافا من الناس و توسیعا علی اهله لقی الله یوم القیامه و وجه مثل القمر».

اشتغال و کارآفرینی در شرایط اقتصادی موجود کشور

بی تردید اگرآنچه به عنوان معیارو اصول کارآفرینی در آموزه های نبوی از آن نام برده شد،درجامعه ی ما مورد استفاده قرار گیرد،به عنوان فرهنگکارآفرینی درجامعه نهادینه شود و در نتیجه افراد خود را پای بند به این اصول بدانند، آیا جایی برای این نگرانی در کشور در رابطه با ایجاد اشتغال، از طریق طرح های زودبازده و اشتغال زا که وزارت کار و اموراجتماعی با دادن تسهیلات اعطایی به کارآفرینان، آن را در دستورکار خود قرار داده است، باقی می ماند؟
آنچه که از نامه ی رئیس کل بانک مرکزی به ریاست جمهوری برمی آید، گویای نگرانی جدی است، به حدی که به تصریح رئیس کل بانک مرکزی حدود 46 درصد از طرح های زودبازده وجود خارجی ندارند.
نامبرده در نامه ی خود این گونه اظهارمی دارد که:
نسبت اشتغال ایجاد شده به اشتغال پیش بینی شده در طرح ها، حداکثر 2/8 درصد است.15 درصد طرح ها، بیش از 80 درصد پیشرفت داشته اند و 46 درصد طرح ها وجود خارجی ندارند.مبلغ سرانه ی وام پرداختی برای ایجاد اشتغال یک شغل 133 میلیون ریال در فرم متقاضی ثبت شده است، اما در عمل هزینه ی ایجاد هرشغل 4/6 میلیارد ریال بوده است.
این در حالی است که افزود بر نگرانی یاد شده، اگر اعتبارات تخصیصی به طرح های زودبازده به سبب آنچه که در نامه ی رئیس کل بانک مرکزی آمده است، نتواند برمبنای قراردادها به موقع بازپرداخت شود، این عدم بازگشت اعتبارات که درواقع به معنای عدم بازگشت پول مردم به خزانه بانک هاست، نوعی زیرپانهادن اصول امانتداری و یا عدم پای بندی وکیل به خواسته های موکل است.کم ترین نتیجه ی این گونه مسائل،سلب اعتماد عمومی است، که سبب می شود سپرده گذاران به پس انداز که شالوده ی هرسرمایه گذاری است، کمتر تمایل از خود نشان بدهند، نتیجه ی این عدم تمایل رفتن پول به جای پس انداز،درچرخه ی خرید و فروش بازار دلالی است، که نتیجه ی آن افزایش بی جهت بهای کالاها و افزایش تورم است.

نتیجه گیری
کارو کارآفرینی مهم ترین مسأله ی اجتماعی و فرآیندی انسانی و اجتماعی است که با دگرگونی اقتصادی ـ اجتماعی پیوند محکمی دارد براین اساس، اهمیت و ضرورت افراد کارآفرین درجامعه مشخص می شود.بررسی ها نشان از آن دارد که به دلیل نبود فرهنگ کارآفرینی و بی توجهی به اصول و معیارهای کارآفرینی درآموزه های دینی، دولت برخلاف انتظار خود نمی تواند توفیق چندانی در دستیابی به اهداف خود در دادن تسهیلات به کارآفرینان در قالب طرح های زودبازده به دست آورد.از این رو، آموزش و تربیت کارآفرین یک ضرورت زیربنایی برای توسعه کشور و کاهش نرخ بیکاری است.دراین راستا ضرورت دارد مراکزی ویژه ای را در جهت حمایت از کارآفرینان بالقوه تأسیس کرده که ضمن آموزش های ویژه برای توسعه، مباحثی همچون توانایی ها و انگیزش افراد را نیز در برگیرد.
هر چه اصول و معیارهای کارآفرینی در یک جامع نهادینه تر باشد، توانایی آن جامعه برای تربیت و جذب کارآفرینان،سرمایه ها، مغزها و نورآوری ها بیشتر، و درنتیجه شتاب رشد اقتصادی و اشتغال و امنیت اجتماعی برای شهروندان افزون ترخواهد شد.

سه شنبه 22/4/1389 - 8:5
دعا و زیارت

داود(ع) از جمله پیامبرانى است كه از شیوه‏هاى دعوت او مانند خواندن مردم به توحید و ترك پرستش خدایان و ... در قرآن و تاریخ ذكرى به میان نیامده و شاید به همین دلیل عده‏اى از جمله یهود در نبوت او تردید كرده‏اند. اما از آن‏جا كه ما تبلیغ را منحصر به دعوت گفتارى نمى‏دانیم، بعد عملى زندگى او را نوعى تبلیغ شمرده و شیوه‏هاى عملى دعوت او را استخراج مى‏كنیم.
بر این اساس، مهم‏ترین شاخصه دعوت داود، از میان همان شیوه‏هاى غیر مستقیم وعملى برداشت مى‏شود. با نظرى به آیات و روایات مربوط به حیات و دعوت داود مى‏توان ‏وى را اسوه كار و تلاش و صنعت دانست، چرا كه زندگى او حتى در زمان حكومت مشحون از فعالیت‏هاى فنى، هنرى و صنعتى به منظور رفع نیازهاى مردم و نیز معاش‏خانواده بوده است.
ستایش از داود در قرآن
داود از شخصیت‏هاى برجسته و جامع الاطراف قرآنى و مورد تمجید و ستایش آیات متعدد است. علاوه بر آیاتى كه غیر مستقیم عظمت شخصیت او را مى‏رساند، آیات و جملات زیر به صراحت در بیان شأن و منزلت والاى او نازل شده است:
وَاذكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الأَیْدِ إِنَّهُ أَوّابٌ؛(2)
و داود، بنده ما را كه داراى امكانات متعدد بود به یاد آر. آرى او بسیار بازگشت كننده به‏سوى خدا بود.
وَشَدَدْنا مُلْكَهُ وَآتَیْناهُ الحِكْمَةَ وَفَصْلَ الخِطابِ؛(3)
و پادشاهیش را استوار كردیم و او را حكمت و كلام فیصله دهنده عطا كردیم.
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَحُسْنَ مَابٍ؛(4)
و در حقیقت براى او پیش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود.
یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِیفَةً فِى الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَیْنَ النّاسِ بِالحَقِّ؛(5)
اى داود، ما تو را در زمین خلیفه و جانشین گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داورى كن.
شیوه‏هاى دعوت حضرت داود(ع)
1. توجه به خدا و سپاسگزارى دائمى
داود(ع) همچون سایر پیامبران همواره در مسیر زندگانى و دعوت، خدا محورى را سرلوحه توجه خویش قرار مى‏دهد؛
وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَسُلَیْمانَ عِلْماً وَقالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى‏ كَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ؛(6)
و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا كردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را كه ما را بر بسیارى از بندگان با ایمانش برترى داده است.
او همواره در حال تسبیح خدا و بازگشت به سوى او بود؛
اِصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَاذكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الأَیْدِ إِنَّهُ أَوّابٌ؛(7)
و بر آنچه مى‏گویند صبر كن و بنده ما داود را به یاد آر كه داراى امكانات بسیار بود و او بسیار بازگشت‏كننده به سوى خدا بود.
در این آیه، خداوند پیامبر را به صبر و استقامت دربرابر سختى‏ها و آزارهاى مخالفان فرمان مى‏دهد كه در این زمینه به یاد عبد خدا، داود باشد كه صاحب قدرت در دین بود و دربرابر ظلم سر فرود نمى‏آورد، بلكه با عزم و حزم به مقابله بر مى‏خاست و دلش مستحكم بود.(8)
همچنین آن‏گاه كه در معرض آزمایش الهى قرار گرفت و قضاوتى ناصحیح كرد، بى‏درنگ متذكر شد و به آمرزش خواهى پرداخت؛
وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ راكِعاً وَأَنابَ؛(9)
و داود دانست كه ما او را آزمایش كرده‏ایم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو در افتاد و توبه كرد.
2. داورى عادلانه و احقاق حق
یكى از مقام‏هایى كه خداى تعالى به داود عطا فرمود، قضاوت و رفع مخاصمات میان مردم بود و وى در این زمینه با تلاشى مجدانه در صدد احقاق حقوق مظلومان شد؛
فَاحْكُمْ بَیْنَ النّاسِ بِالحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الهَوى‏؛(10)
پس میان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پیروى مكن.
نمونه‏اى از قضاوتهاى ظریف و قابل توجه داود را امام محمد باقر(ع) از امیرمؤمنان(ع) نقل مى‏كند؛ بدین مضمون كه روزى جوانى گریان به نزد حضرت آمد و از حكم شریح قاضى در خصوص تبرئه همسفران پدرش شكایت داشت، زیرا پدر او از سفر بازنگشته و هیچ ارثى بر جاى نگذاشته بود. على(ع) فرمود: به خدا سوگند در این واقعه حكمى كنم كه كسى جز حضرت داود، پیش از من نكرده باشد، و با تدبیرى سنجیده همسفران مقتول را فرا خواند و هر یك را چشم بسته در جایى نشاند و بالاى سر هر یك، كسى را شمشیر به دست گماشت و از هر كدام، جداگانه بازجویى فرمود و آنان حقیقت باز گفتندو سپس حق مقتول از آنان ستانده شد. آن‏گاه شریح از امیرمؤمنان حكم داود را جویا شد. فرمود: روزى داود بر گروهى از كودكان مى‏گذشت كه سرگرم بازى بودند و یكى از ایشان را <مات الدین» صدا مى‏زدند. بدوفرمود: چه كسى تو را این نام نهاده؟ گفت: مادرم. داود او را نزد مادرش برد و علت را پرسید، گفت: پدرش چنین نام نهاده. فرمود: چگونه؟ گفت: پدرش با جماعتى به سفر رفت و من حامله بودم. چون بازگشتند از او خبر نبود. پرسیدم چه شد؟ گفتند: مُرد. گفتم اموالش چه‏شد؟ گفتند: مالى نگذاشت. گفتم: آیا وصیتى كرد؟ گفتند آرى وصیت نمود كه نام فرزندش را <مات‏الدین» بگذارى. داود فرمود: آیا این جماعت زنده‏اند یا مُرده؟ گفتم: زنده‏اند. فرمود: پس ایشان را به من بنمایان. سرانجام به همان شكل میان آنها داورى كرد تااقرار به جنایت كردند و مال و خون بر ایشان ثابت كرد. سپس به آن زن فرمود: نام فرزندت را عاش الدین بگذار.(11)
3. جهاد شجاعانه در راه خدا
داود پیامبرى قدرتمند و توانا در تمام عرصه‏هاى زندگى بود و به انسان‏ها مى‏آموخت كه به همراه دانش فراوان چگونه از مهارت‏هاى فنى چشمگیر نیز برخوردار شوند كه از جمله آنها مهارت در كارزار و شجاعت در میدان جهاد فى‏سبیل الله بود. این صفت و ویژگى را قطعاً مى‏توان یكى از شیوه‏هاى دعوت آن حضرت شمرد.
داود یكى از سربازان سپاه طالوت در نبرد با جالوت، جبار زمان بود كه به‏خوبى جنگید و سرانجام با درخشش این سرباز گمنام جالوت به دست او به هلاكت رسید؛
وَلَمّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَجُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى القَوْمِ‏الكافِرِینَ * فَهَزَمُوهُمْ بِإِذنِ اللَّهِ وَقَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَآتاهُ اللَّهُ المُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ‏مِمّا یَشاءُ...؛(12)
و هنگامى كه با جالوت و سپاهیانش روبه‏رو شدند، گفتند: پروردگارا بر دل‏هاى ما شكیبایى فرو ریز، و گام‏هاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پیروز فرماى. پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و داود، جالوت را كشت و خدا به او پادشاهى و حكمت ارزانى داشت و از آنچه مى‏خواست به او آموخت....
در روایات نیز آمده است كه رسول‏خدا(ص) فرمود:
إنّ الله اختار من الانبیاء اربعة للسیف ابراهیم و داود و موسى و انا؛(13)
خداوند از میان انبیا چهار تن را به شمشیر برگزیده است: حضرت ابراهیم، داود، موسى‏ومن.
در قصص الانبیاء درباره شجاعت داود چنین مى‏خوانیم:
از ویژگى‏هاى داود(ع) این بود كه جنگجویى شجاع و با صلابت بود، هرگز از صحنه نبرد نگریخت و با دشمن سازش نكرد.(14)
سید قطب با اشاره به نبرد طالوت و جالوت مى‏گوید:
داود در آن زمان نوجوانى بیش نبود و جالوت پادشاهى نیرومند و گردنكش. اما خدا خواست كه كار بر مجراى ظواهر قدرت و حشمت دنیوى نچرخد، بلكه حقیقت امور آشكار شود. بر این اساس، هر كس موظف است به وظیفه خود عمل كند اما آنچه خداى تعالى اراده كند تحقق خواهد یافت.(15)
4. ساده‏زیستى و تأمین معاش از دسترنج خود
داود در حالى كه حكومتى نیرومند بر انسان‏ها تشكیل داده بود و قادر به تصرفاتى خارق‏العاده نیز در طبیعت بود، هرگز حاضر نشد از دسترنج دیگران و یا از اموال عمومى مصرف كند. بلكه در هر حال از در آمد حاصل از كارهاى دستى و صنعتى خود بهره مى‏برد كه بیشتر عبارت بود از ساخت جامه و لوازم جنگى:
وَعَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ؛(16)
و به او ساختن زره (لباس جنگ) را آموختیم تا شما را از تأثیر سلاح جنگ نگاه دارد، پس آیا شما سپاسگزارید؟
وَأَلَنّا لَهُ الحَدِیدَ * أَن اعْمَلْ سابِغاتٍ وَقَدِّرْ فِى السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صالِحاً؛(17)
و آهن را بر او نرم گردانیدیم و امر كردیم كه زره‏هاى گشاده بساز و حلقه‏هاى آن را به‏اندازه قرار ده. و كار شایسته انجام دهید...
علامه مجلسى در بحارالأنوار مى‏گوید:
گفته‏اند اول كسى كه زره ساخت داود(ع) بود و پیش از او صفحه‏هاى آهن را بر خود مى‏بستند كه از گرانى آن جنگ نمى‏توانستند كرد. پس حق‏تعالى آهن را در دست او مانند خمیر نرم كرد كه به دست خود زره بسازد.(18)
در كتاب من لا یحضره الفقیه در این باره روایتى آمده است:
فكان یعمل كل یوم درعا فیبیعها بالف درهم فعمل ثلاثمائة و ستین درعا فباعها بثلاثمائة و ستین الفا فاستغنى عن بیت المال؛
داود روزى یك زره مى‏ساخت و به هزار درهم مى‏فروخت، بدین ترتیب 360زره ساخت و به 360 هزار درهم فروخت و از بیت المال بى نیاز شد.(19)
وى وسایل دیگرى نیز مى‏ساخت و از این راه، ضمن خدمت به جامعه، آثار تبلیغى قابل توجهى مى‏گذاشت.
على(ع) در نهج البلاغه به پیروى داود سفارش مى‏كند:
و ان شئت ثلثت بداود(ع) ... فلقد كان یعمل سفائف الخوص بیده و یقول لجلسائه ایكم یكفینى بیعها؟ و یأكل قرصَ الشعیر من ثمنها؛
و اگر خواستى به عنوان سومین اسوه به داود نبى تأسى كن، او زنبیل هاى دستباف از لیف خرما مى‏ساخت و به همنشینانش مى‏گفت: چه كسى براى من مى‏فروشد؟ و با بهاى آن نان جو مى‏خرید و مصرف مى‏كرد.(20)
5. التزام به نظم و نظارت و وقت شناسى
در حكومت داود، نظم و انضباط جایگاهى بس مهم داشت و از پیامبرى كه با فرمان صریح الهى مأمور اجراى احكام شده (فَاحْكُمْ بَین النّاسِ بالحقِّ) جز این انتظار نمى‏رود. نیشابورى در قصص الانبیاء مى‏گوید:
داود(ع) روزهاى خود را چهار قسم كرده بود؛ روزى براى خانواده‏اش، روزى براى عبادت، روزى براى رسیدگى به امور مسلمانان و یك روز براى بنى‏اسرائیل اختصاص داده بود كه با آنان (براى حل مسائل آنها) مذاكره و گفتگو مى‏كرد و نشست پرسش و پاسخ داشت.(21)
همچنین براى حفظ نظم و هماهنگى و انسجام امور به نظارت كارها مى‏پرداخت، چنان‏كه طبرسى گوید:
او پیامبر و در عین حال پادشاه بود و به صورت ناشناس در كشور مى‏گشت و بر امور كارگزاران و احوال مردم نظارت مى‏كرد.(22)
همچنین در تفسیر جمله قرآنى: اعملوا آل داود شكراً، روایتى بدین مضمون نقل شده‏است:
گفته مى‏شود كه داود(ع) ساعات شبانه روز را بر خانواده‏اش تقسیم كرده بود و در هرساعتى یكى از فرزندان او در حال نماز بود. خداى‏تعالى فرمود: اى خاندان داود، به شكرگزارى بپردازید.(23)
6. وعظ و اندرز
داود به عنایت خداوندى از حكمت‏هاى فراوانى برخوردار بود و همواره در معاشرت و برخورد با مردم، آن حكمت‏ها را به كار مى‏بست و مخاطبان را به آن توجه مى‏داد؛ گاهى بخش‏هایى از زبور را بر آنان مى‏خواند و گاهى خود به ارشاد و نصیحت سرگرم مى‏شد. نمونه‏هایى از اندرزهاى حكیمانه او را از نظر مى‏گذرانیم:
الف) عن ابى عبدالله(ع) قال فى حكمة آل داود(ع): على العاقل ان یكون عارفاً بزمانه مقبلاً على شانه حافظا للسانه؛
بر عاقل و اندیشمند است كه روزگار خویش را نیك بشناسد، با آمادگى به سوى امور خویش رود و نگهبان زبان خود باشد.(24)
ب) در سخنى حكیمانه فرمود: یا زارع السیئات انت تحصد شوكها و حسكها؛(25)
اى كشت كننده گناهان و بدى‏ها، بدان كه تو تنها خار و خاشاك درو خواهى كرد.
نصیحت‏هاى داود به فرزندش سلیمان نیز از عالى‏ترین نمونه‏هاى حكمت انسان‏ساز است؛
ج) چون داود فرزندش سلیمان را جانشین خود قرار داد فرمود:
اى پسرم، از بیهودگى بر حذر باش كه سودش اندك است و میان برادران دشمنى مى‏افشاند. از خشم بپرهیز كه آدمى را بى ارزش مى‏سازد و بر تو باد تقواى الهى و طاعت پروردگار، كه این دو از هر چیزى بالاترند و از غیرت بیش از حد بر خانواده و اهل خود بپرهیز كه بد گمانى به بار آورد. هرچند گناهى در كار نباشد. طمع خویش از مردم قطع كن كه بى نیازى همین است... و هر نماز را به نیّت آخرین نماز به‏جا آر. و با جاهلان منشین و سخن عالم را رد مكن و با او در دین بى‏جهت جدال مكن....(26)
د) امام صادق(ع) از پدرش روایت مى‏كند كه داود به سلیمان(ع) فرمود:
اى پسرم، از خنده بسیار بپرهیز، زیرا بنده را در روز قیامت حقیر مى‏گرداند. اى‏فرزندم، بر تو باد سكوت طولانى مگر بر گفتار نیكو. چرا كه یك بار پشیمانى بر سكوت طولانى بهتر از بارها پشیمانى بر سخن بسیار است. اى پسرم، اگر سخن گفتن نقره باشد، سكوت از طلاست.(27)
گاهى نیز بیان حكمت‏هاى حضرت داود در قالب سخنرانى و خطابه بوده است، به‏فرزندان یعقوب (بنى اسرائیل) گفت:
اجتماع كنید كه مى‏خواهم برایتان دو سخن بگویم. پس بر آستان خانه‏اش گردآمدند. داود به نزدشان آمد و ضمن سخنانى گفت: ... لایدخل أجوافكم إلّا طیب و لا یخرج من افواهكم الا طیب؛(28)
(جز پاكیزه وارد دل‏هایتان نشود و جز سخن پاكیزه و طیب از دهانتان خارج نگردد.)
شایان ذكر است كه خطابه و سخنرانى داود را مى‏توان جلوه‏اى از <فصل الخطاب» دانست كه بنا به آیه زیر به داود ارزانى شده است:
وَ آتیناهُ الْحِكمَةَ و فَصلَ الْخِطابِ؛(29)
و به او حكمت و فرزانگى و سخن فیصله دهنده عطا كردیم.
7. آواز نیكو
یكى از نعمت‏هاى خداداد داود، صوت زیبا و جذاب و آواز نیكویى بود كه به وسیله آن پیام‏هاى آسمانى زبور، مزامیر و حكمت‏ها را بر مخاطبان مى‏خواند. امیر مؤمنان(ع) داود را بدین مناسبت <قارى اهل بهشت» شمرده است:
وان شئت ثلّثت بداود صاحب المزامیر و قارئ أهل الجنة؛(30)
و اگر خواستى به عنوان سومین اسوه به داود تأسى كن كه صاحب مزامیر بود و خواننده بهشتیان است.
همچنین نقل كرده‏اند كه آواز و نواى او چندان گوشنواز و اثر بخش بود كه چون سرگرم خواندن زبور مى‏شد در محراب عبادتش مرغان هوا بر گردش هجوم مى‏آوردند و وحشیان صحرا كه صداى او را مى‏شنیدند بى تابانه از پى آواز او به میان مردم در مى‏آمدند، به‏گونه‏اى كه گرفتن آنها به دست امكان‏پذیر مى‏شد.(31)
پی نوشت:
1 - و آتینا داودَ زبوراً.
2 - ص (38) آیه 17.
3 - همان، آیه 20.
4 - همان، آیه 25.
5 - همان، آیه 26.
6 - نمل (27) آیه 15.
7 - ص (38) آیه 17.
8 - محمد احمد عدوى، دعوة الرسل الى الله، ص 323.
9 - ص (38) آیه 24.
10 - همان، آیه 26.
11 - محمدباقر مجلسى، حیاة القلوب، ج 1، ص 335؛ محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 12 - 13.
12 - بقره (2) آیات 250 - 251.
13 - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 2.
14 - ثعلبى، قصص الانبیاء، ص 247.
15 - سیدقطب، فى ظلال القرآن، ج 2، ص 270.
16 - انبیاء (21) آیه 80.
17 - سبأ (34) آیات 10 - 11.
18 - محمدباقر مجلسى، حیاة القلوب، ج 1، ص 331.
19 - شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص 355.
20 - سید رضى، نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه 160، ص 227.
21 - ثعلبى، قصص الانبیاء، ص 249.
22 - طبرسى، مجمع البیان، ج 7، ص 58.
23 - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 15.
24 - كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 116؛ محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 39.
25 - ابن كثیر، قصص الانبیاء، ج 2، ص 260.
26 - ثعلبى، قصص الانبیاء، ص 259.
27 - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 35.
28 - ورام، مجموعه ورام، ج 1، ص 60.
29 - ص (38) آیه 20.
30 - سیدرضى، نهج البلاغه، ترجمه صبحى صالح، خطبه 160، ص 227.
31 - محمدباقر مجلسى، حیاة القلوب، ج 1، ص 332.

 

منبع : سایت بلاغ

سه شنبه 22/4/1389 - 8:3
دعا و زیارت

6404. رسول الله صلی الله علیه و آله : من كانت همته أكله كانت قیمته ما أكله .
ترجمه : هركه همتش خوراكش باشد ، ارزشش به اندازه ی همان چیزی است كه می خورد.
6405. الامام علی علیه السلام : من كانت همته ما یدخل بطنه ، كانت قیمته ما یخرج منه .
ترجمه : هركه همتش چیزی باشد كه وارد شكمش می شود ، ارزش او به اندازه ی همان چیزی است كه از شكمش خارج می شود.
6406. الامام علی علیه السلام : ما أبعد الخیر ممن همته بطنه و فرجه !
ترجمه : چه دور است خیر و خوبی از كسی كه هم و غمش شكم و شرمگاه اوست.
سه شنبه 22/4/1389 - 8:3
دعا و زیارت
 الامام علی علیه السلام : من صغرت همته بطلت فضیلته .
ترجمه : هركه همتش حقیر باشد ، فضیلتش از بین برود.
6401. الامام علی علیه السلام : من صغر الهمة حسد الصدیق علی النعمة .
ترجمه : رشك بردن بر نعمت دوست ، از دون همتی است.
6402. الامام علی علیه السلام : لا همة لمهین .
ترجمه : آدم حقیر همت ندارد.
6403. الامام الصادق علیه السلام : ثلاث یحجزن المرء عن طلب المعالی : قصر الهمة و قلة الحیلة و ضعف الرأی .
ترجمه : سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف بلند باز می دارد : كوتاهی همت ، چاره اندیش نبودن ، و سستی اندیشه.
سه شنبه 22/4/1389 - 8:2
دعا و زیارت

6393. الامام علی علیه السلام : الحلم و الأناة توأمان ینتجهما علو الهمة .
ترجمه : بردباری و وقار دو همزادند كه از بلندی همت ، زاده می شوند.
6394. الامام علی علیه السلام : الكرم نتیجة علو الهمة .
ترجمه : كَرَم داشتن ، زاییده ی بلندی همت است.
6395. الامام علی علیه السلام : الفعل الجمیل ینبئ عن علو الهمة .
ترجمه : كردار زیبا ، از بلندی همت خبر می دهد.
6396. الامام علی علیه السلام : بقدر الهمم تكون الهموم .
ترجمه : اندوه ها به اندازه ی همت ها و خواسته هاست.
6397. الامام علی علیه السلام : علی قدر الهمة تكون الحمیة .
ترجمه : حمیت ( عار داشتن از زشتی ها ) به اندازه ی همت است.
6398. الامام علی علیه السلام : شجاعة الرجل علی قدر همته .
ترجمه : شجاعت مرد ، به اندازه ی همت اوست.
6399. الامام الباقر علیه السلام : استجلب عز الیأس ببعد الهمة .
ترجمه : عزت طمع نداشتن را با بلندی همت به دست آر.

سه شنبه 22/4/1389 - 8:1
دعا و زیارت
. رسول الله صلی الله علیه و آله : إن الله تعالی یحب معالی الامور و أشرافها ، و یكره سفسافها .
ترجمه : خداوند متعال كارهای والا و شریف را دوست دارد و كارهای پست و حقیر را خوش ندارد.
6389. الامام علی علیه السلام : قدر الرجل علی قدر همته .
ترجمه : ارزش مرد ، به اندازه ی همت اوست.
6390. الامام علی علیه السلام : من شرفت همته عظمت قیمته .
ترجمه : هركه همتش والا باشد ، ارزشش عظیم شود.
6391. الامام زین العابدین علیه السلام - فی الدعاء - : أسألك من الشهادة أقسطها ، و من العبادة أنشطها ... و من الهمم أعلاها .
ترجمه : [ بار خدایا ! ] از گواهی و شهادت ، عادلانه ترین آن را از تو مسألت دارم و از عبادت ، با نشاط ترین آن را ... و از همت ، عالی ترین آن را.
6392. الامام الباقر علیه السلام : لا شرف كبعد الهمة .
ترجمه : هیچ شرافتی چون بلند همتی نیست.
سه شنبه 22/4/1389 - 8:0
سياست

الگوی عینی همت وكار

استاد مطهری در زمان تحصیل و همچنین فعالیت‌های پس از آن الگویی از همت و كار است كه می‌توان شاخصه‌های آن را در موارد ذیل جستجو كرد:

1- شدت كار و تلاش در تحصیل علم :

به نقل از همسر ایشان آمده است: \ "برخی مواقع در اثر شدت كار و فشار تلاش‌های فكری، اعتراف می‌كرد كه خسته‌ام و سرم گیج می‌رود. \ "(اداره فرهنگی ستادمشترك سپاه، 1380، ص21)

ایشان برای درك و فهم عمیق و دقیق دروس تمام همت. توان خویش را بكار می‌گرفت. در این رابطه به تقل از شهید قدوسی آمده است: \ "پشتكار و كثرت مطالعه‌ی آقای مطهری در مدرسه فیضیه همه‌ی ما را به اعجاب می آورد و تاكید می‌كرد كه استاد مطهری وقتی اصول فقه را خوانده بود مدعی بود كه جزوه و اثری نیست كه در این زمینه باشد و من آن را ندیده باشم. \ "(همان، ص30)

2- اهتمام و تلاش در عرصه‌ی سیاسی :

در حالی كه شهید مطهری به عنوان یك چهره‌ی علمی و فرهنگی شهرت داشت و دغدغه‌های علمی بخشی از اوقات ایشان را به خود اختصاص می‌داد، اما ایشان در راه نیل به اهداف سیاسی بلندش و در رأس آن برپایی حكومت اسلامی از عضویت در هیأت‌های مؤتلفه تا برگزاری جلسات درس شناخت در كانون توحید برای حل مشكلات فكری و جلوگیری از انحراف بیشتر منافقین(سازمان مجاهدین) فروگذار نبود.

3- كار و همت در عرصه فرهنگی و اجتماعی :

در عین حال كه استاد در عرصه ی علمی و سیاسی تلاش و پشتكار فراوان داشت، اما مانعی از كارو همت در عرصه‌ی فرهنگی و اجتماعی نبود.

برای هدایت و راهنمایی بشر دو راه است؛ یكی راه گفتن و نوشتن، دیگر راه پیشقدم شدن و هرگز گفتن به قدر پیشقدم شدن اثر ندارد. بزرگان گفتند: دو صد گفته چون نیم كردار نیست. (مجموعه آثار، ج32، ص181)

جایگاه و اهمیت كار و همت در اندیشه شهید مطهری

مهمترین شاخصه‌ها و مؤلفه‌هایی كه شهید مطهری به عنوان اهمیت به كار و تلاش در اسلام مورد اشاره قرار می‌دهد، عبارتند از:

1- مقدس شمردن كار و تلاش: شهید مطهری معتقد است در اسلام كار به عنوان یك امر مقدس شناخته شده

2- همسویی و انطباق كار با عبادت و خداپرستی: بر خلاف وجود نگاه دنیا گریز و رهبانیت پسند در برخی از ادیان و مكاتب دیگر و همچنین تلقی منافات بین دین و عمل در نگاه ماركسیستی، شهید مطهری بین كار و خداپرستی منافاتی نمی‌بیند. (همان، ج25، ص457)

3-طرد بیكاری و بیگاری: اسلام دشمن بیكاری، بیگاری است. انسان به حكم اینكه از جامعه بهره می گیرد و بهره می برد و به حكم اینكه كار بهترین عامل سازنده‌ی خود و اجتماع و بیكاری بزرگترین عامل فساد است، باید كار مفید انجام دهد. اسلام انگل بودن و كل برجامعه بودن را در هر شكل، موردلعنت قرار داده است. (همان، ج2، ص457)

زمینه‌ها و لوازم كار و تلاش

1ـ هدفمندی و معنی‌دار بودن كار: شهید مطهری معتقد است، \ "انسان مادامی كه غایتی را تصور نكند، وجود ذهنی برایش حل نشود، اراده‌ی انجام كاری برایش پیدا نمی‌شود، همین كه غایت و فایده‌ی كار در ذهنش منقش شد، آن وقت است كه میل و اراده‌اش منبعث می‌گردد و فعل از وی صادر می‌شود\ ". (همان، ج2، ص422)

2ـ استعدادیابی برای كار: طبیعی است استعدادها و علایق انسآن‌ها برای انجام كارها و فعالیت‌ها متفاوت است و لذا \ "هركسی باید كاری را انتخاب كند كه در آن استعداد دارد، تا آن كار علاقه‌ی او را به خود جذب كند. اگر كار مطابق استعداد و مورد علاقه انسان نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد انجام دهد، این اثر تربیتی را ندارد و شاید فاسدكننده‌ی روح هم باشد. انسان وقتی كاری را انتخاب می‌كند، باید استعدادیابی هم شده باشد\ ". (همان، ج22، ص792)

3ـ حاكمیت عدالت و نفی تبعیض: از نگاه شهید مطهری در جامعه‌ی اسلامی باید شرایط عادلانه‌ی شكوفایی استعدادها فراهم آید. \ "جامعه‌ی اسلامی جامعه‌ی طبیعی است، نه جامعه‌ی تبعیض و نه جامعه‌ی تساوی منفی. تز اسلام، كار، پرورش استعداد و استحقاق به اندازه‌ی كار است\ ". (همان، ج2، ص113)

4ـ فراهم بودن فضای رقابت مثبت: شهید مطهری به وجود میدان رقابت سالم برای واداشتن افراد به كار و تلاش بیشتر، اعتقاد دارد و نبود رقابت را در خمودگی فكری جامعه مؤثر می‌داند. (همان، ج15، ص108)

5ـ ترویج فضای توكل و اعتماد به خدا: شهید مطهری با نگاه به ویژگی‌های جهان‌بینی دینی در یك كل مرتبط با هم می‌گوید: \ "اعتقاد درست به قضا و قدر الهی، یك نفر باایمان را در عمل و فعالیت صحیح مطمئن‌تر و به نتیجه‌ی كار امیدوارتر می‌كند\ ". (همان، ج 1، ص413) با چنین نگاهی یأس و تردید رنگ باخته و در عوض نشاط و امید به نفع كار تقویت می‌شود.

آثار تربیتی كار

شهید مطهری می‌گوید: \ "بعد از دیانت، مدرسه‌ای برای تربیت انسان، بهتر از مدرسه‌ی كار ساخته نشده است\ "(همان، ج22، ص 799). اثرات و تبعات تربیتی كار را كه استاد مستقیم مورد اشاره قرار داده عبارتند از:

1ـ افزایش احساس عزت و شخصیت: با توجه به آثار تربیتی كار، شهید مطهری براین باور است كه \ "نتیجه‌ی كار تنها خلاصی از فقر و گرسنگی نیست، بلكه چندین چیز دیگر هم به دنبال دارد، از آن‌جمله این كه كار بر عزت و شخصیت انسان می‌افزاید و او را در نظر خودش محترم می‌نماید. یعنی حس احترام به ذات و اعتماد به شخصیت در او ایجاد می‌كند و بدیهی است كه هر چیزی كه باعث و سبب محترم شدن شخصیت انسان در نظر خودش و نظر دیگران باشد، او خودش محترم و شایسته‌ی تكریم و تعظیم است\ ". (همان، ص163)

2ـ تمركز خیال: بیكاری و تنهایی را اسلام از آن رو منع می‌كند كه می‌تواند تالی فساد شده و آثار منفی به دنبال داشته باشد. شهید مطهری در تفسیر این كلام حضرت علی(ع) كه فرموده: \ " یعنی اگر تو نفس را به كار مشغول نكنی او تو را به خودش مشغول می‌كند\ " می‌گوید وقتی كه انسان یك كار و یك شغل دارد، آن كار و شغل او را به سوی خود می‌كشد و جذب می‌كند. به او مجال برای فكر و خیال باطل نمی‌دهد\ ". (همان، ج22، ص788)

از سوی دیگر شهید مطهری تمركز خیال را موجب انضباط فكری و توفیق‌های ناشی از آن نیز می‌داند كه در واقع ناشی از كار و كنده شدن از افكار پراكنده و بیهوده است.

3ـ آزادگی و شرافت: احساس بی‌نیازی از دیگران و شرافت مرتبط با آن در گرو كار و تلاش است.

همت، نشانه بزرگی و نشاط

شهید مطهری با ذكر این جمله‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) كه فرموده‌اند: قدرالرجل علی قدر همته، یعنی قدر و اندازه‌ی هر كس همان قدر و اندازه‌ی همتش است، اهمیت و استحكام این سخن را این گونه می‌رساند كه \ "جمله‌های خیلی عجیب و پرمعنایی است\ ".

با چنین نگاهی ایشان همت را نشانه‌ی چند ویژگی مثبت به شرح ذیل بر می‌شمارد:

1ـ همت نشانه‌ی بزرگی روح: وی معتقد است \ "مسلما همت بزرگ نشانه‌ی روح بزرگ است و همت كوچك نشانه‌ی روح كوچك است\ "

2ـ همت نشانه‌ی سلامت و نشاط روان: از زاویه‌ای دیگر، استاد وجود همت و عمل در راستای آن را نشان‌های از روح و روان سالم دانسته. (همان، ج22، ص150)

3ـ همت نشان قدرشناسی از خویش: شهید مطهری همت را به میزان قدرشناسی از خویش ارتباط می‌دهد كه این نگاه، ادامه‌ی همان دیدگاه حضرت امیر(ع) به همت است. وی در توضیح این نظر خویش می‌گوید:

\ "روح بزرگ یك آرزوی بزرگ است، یك اندیشه‌ی بزرگ و وسیع است، یك خواهش و اراده‌ی بزرگ، یك نعمت بزرگ است... روح بزرگ به كمی و كوچكی و حقارت تن نمی‌دهد، به كم از قدر خود راضی نمی‌شود\ ". (همان، ج17، ص660)

آثار همت و اراده

شهید مطهری با همطراز شمردن همت با نبوغ و حتی عشق و ایمان، برخورداری از آن را دارای اثرات و نتایج ویژه‌ای می‌داند كه امكان فائق آمدن بر كمبودها و نواقص و پذیرش سختی و زحمت را برای انسان و جامعه فراهم می‌آورد. (همان، ج2، ص264). استادبردو اثر ویژه كار و تلاش تاكیدكرده‌اند:

1ـ تولید استقامت و پشتكار برای كارهای بزرگ: استاد انجام كارهای بزرگ را بدون داشتن همت متناسب با آن شدنی نمی‌داند و معتقد است با همت برخی كارهای به ظاهر نشدنی هم عملی می‌گردد. (همان، ج14، ص436)

2ـ جبران كمبودها و معایب: غالب اوقات كمبود یا نبود اراده و همت موجب می‌شود كارها متوقف و به بهانه‌ی كمبودها و مشكلات، این ضعف توجیه شود. (همان، ج18، ص329)

موانع و آفات همت و اراده

همت و اراده‌ همچون سایر پدیده‌ها و خصایل انسانی دارای موانع بازدارنده، كاهش‌دهنده و آفاتی است كه از نظر استاد شهید دور نمانده است. مهم‌ترین آفت‌ها عبارتند از:

1ـ فضای تبعیض و بی‌عدالتی: از دیدگاه شهید مطهری نباید هیچ تبعیض و بی‌عدالتی در جامعه را برتافت بلكه \ "باید این طور باشد كه روستازادگان با استعداد بتوانند دانشجو بشوند و بعد از دانشمندی به مقام وزیری برسند و همیشه باید این طور باشد كه پسران ناقص عقل عقب بمانند و سقوط كنند\ ". در این صورت است كه صاحبان همت انگیزه‌ی بروز آن را پیدا و برای نیل به كسب بزرگی تلاش خواهند كرد.

2ـ عدم تشخیص بزرگی و كوچكی: گاهی فرد یا جامعه در تشخیص و مقیاس اندازه‌گیری كارها، اهداف و آرمان‌ها دچار مشكل می‌شود و لذا همت و تلاش خود را به هدر داده و یا از وصول به اهداف و آرمان‌های بلند و بزرگ باز می‌ماند. استاد چنین طرز فكر و نگاهی را كه صرفاً به ظاهر امور نگریسته و نتیجه‌ی مهم و اساسی را نادیده می‌گیرد، یك بیماری و یك انحراف بزرگ از تعلیمات عالیه اسلامی\ " بر می‌شمارد.

3ـ غفلت از اهتمام به تمام ابعاد سعادت: از نگاه شهید مطهری انسان دارای ابعاد روحی و مادی است كه باید به طور مناسب تأمین شده و برای تأمین سعادت دنیای و آخرت به كارگیری شود. \ "همت و اراده باید مصرف تأمین همه‌ی شرایط سعادت گردد و ناچار باید به نسبت معین میان آن‌ها تقسیم شود و اگر جاذبه‌ی یكی از آن‌ها همت و اراده را به سوی خود بكشاند و سایر شرایط به زمین بماند، بدیهی است كه بدبختی رو خواهد آورد\ ".

نتیجه‌گیری

مروری بر سیره و اندیشه‌ی استاد شهید مرتضی مطهری و جستجوی موضوع این مقاله یعنی همت و كار، گویای این است كه ایشان برای همت و كار جایگاه و اهمیت بالایی قائل بوده و با نگاهی دینی به موضوع هر دو را سرمایه‌ی تأمین سعادت و نشانگر وجود سلامت روان، بزرگی روح، آزادگی و شرافت دانسته و خود نیز عامل به آن در زندگی عملی بوده است و در این نگاه از علم و تجربه‌ی تاریخی و اجتماعی نیز برخوردار بوده است.

* متفكر شهید آیت‌الله مرتضی مطهری:

- بعد از دیانت، مدرسه‌ای برای تربیت انسان، بهتر از مدرسه كار ساخته نشده است.

- نتیجه كار تنها خلاصی از فقر و گرسنگی نیست، بلكه چندین چیز دیگر هم به دنبال دارد، از آن جمله این كه كار بر عزت و شخصیت انسان می‌افزاید.

* متفكر شهید آیت‌الله مرتضی مطهری:

- همت بزرگ، نشانه روح بزرگ است و همت كوچك نشانه روح كوچك است.

- روح بزرگ یك آرزوی بزرگ است، یك اندیشه بزرگ و وسیع است، یك خواهش و اراده بزرگ، یك نعمت بزرگ است.

نویسنده : رسول سنایی راد

منبع : روزنامه جمهوری اسلامی - 16/02/1389

 

سه شنبه 22/4/1389 - 7:59
فلسفه و عرفان
الف ) صحیفه امام ، ج 1 : مكتوب عرفانى به آقاى میرزا جواد همدانى ( حجت )
بپرهیز و بر حذر باش از اینكه همت خویش صرف به دست آوردن لذات شهوات حیوانى كنى كه این شأن چهارپایان است ، یا به چیرگى بر نزدیكان و همانندان بپردازى - اگر چه غلبه در علوم و معارف باشد - كه این منزلت درندگان است ، یا همّ خویش به ریاست هاى ظاهرى دنیا صرف كرده تدبیر و اندیشه را بر آن بگمارى كه مقام شیاطین است ؛ بلكه حتى پوسته و ظاهر عبادات را نیز منظر نظر قرار نده ، و نه اخلاق معتدل یا نیكو را ، و نه فلسفه كلیه یا مفاهیم مبهم را ، و نه شیوایى گفتار ارباب تصوف و عرفان ظاهرى و نظم كلام ایشان را، و نه غرش رعد اهل خرقه و آذرخش ایشان [ كه ادعاى رگبار معارف دارد ] هیچ كدام را در برابر چشمانت قرار نده ، كه همه آنها حجابى است اندر حجاب و ظلماتى است انباشته بر هم و صِرف كوشش در آنها مرگ و هلاكت است و چنین كارى زیان آشكار و محرومیت ابدى و ظلمتى است بى‏پایان.‏
بلكه همت تو باید در همه حركات و سكنات و اندیشه و فكرت در توجه به خداوند متعال و ملكوت او باشد ، چرا كه به سوى خداى متعال مسافرى و ممكن نیست در این سفر با قدم نفْس راه پیمودن ، پس چاره‏اى نیست جز آنكه با قدم خدا و رسول سفر كنى كه مهاجرت از سراى نفس با گام هاى آن نتوان. پس تا هنگامى كه با قدم نفس ره مى‏سپارى ، هنوز از دیار نفس خارج نشده و به سفر نپرداخته‏اى ، در حالى كه می دانى كه مسافرى غریبى.

سه شنبه 22/4/1389 - 7:55
اخبار

آیت‌الله سیداحمد خاتمی

نام‌گذاری سال‌ها از سوی رهبر معظم انقلاب ابتكاری است كه صرفاً یك حركت تشریفاتی نیست، بلكه تعیین جهت‌گیری مورد نیاز سال است. رهبر معظم انقلاب به‌عنوان دیده‌بان هوشیار و دقیق نظام در آغاز هر سالی نیاز كشور را رصد می‌كنند و جهت‌گیری دستگاه‌های مختلف نظام را مشخص می‌نمایند. معنی این نام‌گذاری این است كه همه‌ی دستگاه‌های مرتبط نظام، چه آن‌هایی كه در محدوده‌ی سه قوه می‌گنجند و چه آن‌ها كه در این محدوده نیستند، هر چه جدی‌تر به سوی این هدف مشخص شده حركت كنند.

امسال را رهبر معظم انقلاب به نام «سال همت مضاعف و كار مضاعف» نامیده‌اند. تجربه‌ی موفق 31 سال انقلاب نشان داده كه شعار «ما می‌توانیم» یك حقیقت است. تجسم این شعار در عرصه‌ی انرژی هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، سدسازی، فناوری هوا و فضا، پیشرفت‌های پزشكی و ده‌ها عنوان دیگر خود را نشان داده است. پس ما كه چنین تجارب موفقی داریم، چه دلیلی دارد كه برای فتح قله‌های بلندتر خیز برنداریم؟ به نظر می‌رسد كه نام‌گذاری امسال به نام همت مضاعف و كار مضاعف به دلیل توفیقات گذشته و ترسیم افق روشن آینده است؛ افق روشنی كه با دو عنصر همت مضاعف و كار مضاعف رقم می‌خورد. اگر همت مضاعف باشد، اما كار مضاعف نباشد، می‌شود بلندپروازی و اگر كار مضاعف باشد، ولی همت مضاعف نباشد، می‌شود در خود تنیدن و در جا زدن. پس این دو با هم، برای رشد كشور در همه‌ی زمینه‌ها ضروری است.

متأسفانه سال گذشته فتنه‌گران از تحقق شكوفایی بیشتر كشور جلوگیری كردند و تقریباً یك سال تمام كشور را در آتش فتنه‌گری و التهاب سوزاندند. درواقع آن‌ها از كشور فرصت‌سوزی كردند و این همت مضاعف و كار مضاعف می‌تواند جبران فرصت‌سوزی‌های سال گذشته هم باشد.

معتقدم این نام برای امسال یك عنوان عام بوده و باید در همه‌ی عرصه‌ها مورد توجه قرار گیرد. لكن آنچه در تفسیر این نام‌گذاری مورد تأكید است، همت و كار مضاعف برای رفع فقر از جامعه است. به نظر می‌رسد كه همت مضاعف و كار مضاعف در عرصه‌ی فقرزدایی با توجه به پهناوری كشور و زمین‌های حاصل‌خیز و استعدادهای موجود در كشور جلوه‌ی بیشتری دارد. ما باید تلاش كنیم كه شاهد میزان كمتری از فقر در جامعه باشیم، چراكه وجود فقر در شأن نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و نباید از پركردن این خلأ اغماض كرد. البته خوشبختانه در این زمینه بسیار كار شده، اما چون گودال‌های فقر در جامعه بسیار عمیق است، برای رفع آن‌ها نیاز مبرم داریم به همت مضاعف و كار مضاعف.

در مورد ارتباط نام سال‌ها با یكدیگر نیز باید تصریح كنیم كه «اصلاح الگوی مصرف» زیربنای رشد و توسعه‌ی كشور است و محدود به سال گذشته نیست. علاوه بر اینكه ایشان فرمودند: حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف، كه این مقوله هم نیاز به همت مضاعف دارد تا بتوانیم اسراف و تبذیر را از سطح جامعه كم كنیم و این وظیفه‌ای همگانی است كه در این مسیر گام برداریم.

در حالی‌كه این نام‌گذاری‌ها نوعی رهبری فرهنگی و فرهنگ‌سازی است، برخی معتقدند كه این نام‌گذاری‌ها جنبه‌ی نمادین دارد، ولی تأكید می‌كنم كه این سخن نادرست است، چراكه نه‌تنها تحقق همت مضاعف و كار مضاعف نیازی به بودجه‌های كلان ندارد، بلكه متكی بر یك اراده و تصمیم راسخ است. در ضمن حركتی صرفاً نمادین نیست، بلكه كاملاً واقع‌بینانه و شدنی است. اینكه همه‌ی اقشار جامعه همت‌شان را بیشتر كنند و برای پیشرفت كشور گام بردارند، نیازی به بودجه ندارد. مثلاً كافی است كارمندان ما زودتر سركار حاضر شوند تا كار مردم را بهتر و آسان‌تر راه‌اندازی كنند یا طلبه‌ها و دانشجویان ما سعی كنند كه با همت مضاعف تعطیلات كمتری داشته باشند. مسلماً این موارد نیازی به بودجه ندارد. البته بخش‌هایی كه نیاز به هزینه دارد نیز اگر همان هزینه‌ی مصوب را ‌درست اجرا كنند، می‌شود همت و كار مضاعف.

گروهی نیز عقیده دارند كه حلقه‌ی مشاوران باید نام سال را به رهبر معظم انقلاب پیشنهاد دهند، باید اشاره كنیم كه به نظر می‌رسد این افراد نسبت به این موضوع ناآگاه هستند كه رهبر معظم انقلاب نه‌تنها در عرصه‌ی نام‌گذاری بلكه، در همه‌ی عرصه‌ها شدیداً معتقد به كار كارشناسی هستند و قطعاً این نام‌گذاری با یك كارشناسی دقیق صورت گرفته است. ایشان تابع سیره‌ی رسول‌الله هستند و اصل «شاورهم فی الامر» را به‌خوبی لحاظ می‌كنند.

منبع: سایت مقام معظم رهبری khamenei

سه شنبه 22/4/1389 - 7:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته