معده انسان 35میلیون غده گوارشی دارد
به نروژ سرزمین خورشید نیمه شب می گویند ؛زیرا خورشید هر سال در فاصله ماههای اردیبهشت تا مرداد غروب نمی كند
میزان چربی شیر اسب آبی 5برابر میزان چربی شیر گاو است.
زرافه تار صوتی ندارد و لال است و نمیتواند هیچ صدایی از خود درآورد
92درصد خون و 75درصد مغز و 75درصد عضلات بدن انسان را آب تشكیل می دهد.
چشم انسان میتواند 17هزار نوع رنگ را تشخیص دهد
در چند صدسال پیش بازرگانان و تاجران مناطق دور دست به سرزمینی پا نهادن به نام استرالیا ، آنها در مسیر حركتشان با حیوانی روبرو شدن كه تا به حال ندیده بودن ، در همان حوالی بومیانی در آن منطقه زندگی میكردن ،از آنها پرسیدن نام آن حیوان چیست ؟ مردم بومی كه خودشان اسم آن حیوان رو نمیدونستن به زبان بومی گفتن كانگرو ( كانگرو به زبان بومی آن موقع استرالیا معنی اش میشد نمیدونم ) تاجران و بازرگانان فكر كردن كه اسم این حیوان نمیدونم یا (كانگرو) است و نام این حیوان تا بحال در تاریخ ماند تا كه محققان فهمیدن كه معنی اسم كانگرو به زبان بومیان استرالیا میشود نمیدانم اسم این حیوان چیست
به پشت خونه دلبر رسیدم من از درد دلم آهی كشیدم
*******
مسلمانان دلم یاد وطن كرد نمی دونم وطن كی یاد من كرد
نمی دونم پدر بود یا برادر خوشش باشه هرانكه یاد من كرد
*************
دلم میخواد كه دل سوزم تو بلشی چراغ و شمع بی سوزم تو باشی
دلم میخواد كه در شب های مهتاب همون ماه دل افروزم تو باشم
**************
عجب رسمی است رسم آدمیزاد كه دور افتاده را كم میكند یاد
كه دور افتاده حكم مرده داره كه خاك مرده را كی می برد باد
*******************
سر راهم دو تا شد وای بر من رفیق از من جدا شد وای بر من
رفیق از من جدا شد رفت بغربت بغربت آشنا شد وای بر من
***************
وفای بی وفایی كرده پیرم برم یار وفاداری بگیرم
اگر یار وفاداری نباشد سر قبر وفاداری نشینم
*****************
درخت باغ تو سبزه همیشه خراشیدی دلم را مثل شیشه
رفیقون قدر یكدیگر بدونید اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
دردها ... در سكوت دلم ... بی خبری از یكدیگر ... چونان شمعهایی می گریند ... زمان ، خیالم را به دار می آویزد ...
زمان ، قطره قطره از چشمانم می چكد ... آرزوها كه می آیند .
خود را به سكوت می سپارم ... همچون قویی تنها ... بروی آبها مانده ام ، اندیشه هایم در زمین نمی گنجد .
هرگاه می خواهم از درد بگریزم ، فكرها پایم را می گیرند ... می خواهم
از درد بگزیرم ... درد ، ولی ، بی من ... تنها می ماند ... و این ، خود ، دردی دوباره است .