• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 283
تعداد نظرات : 25
زمان آخرین مطلب : 4663روز قبل
بهداشت روانی
هر یك از ما در قبال مشكلاتی كه برای‌مان رخ می‌دهد، از خود واكنش‌های بخصوصی بروز می‌دهیم. مثلا در قبال رانندگی بد دیگران، ممكن است دست را بی‌وقفه روی بوق فشار دهیم، به تعقیب و گریز بپردازیم یا اینكه بی‌تفاوت از كنار این موضوع بگذریم. اینكه فرد در قبال این مسائل، چه واكنشی از خود بروز می‌دهد، به نظام فكری – احساسی او مربوط است. بعضی‌ها از سیستم جنگ و گریز – سیستمی كه در هنگام خشم با ترس فعال می‌شود – زیاد استفاده می‌كنند یعنی آمادگی بروز پرخاشگری یا اضطراب، در آنها بالاست. آیا سیستم جنگ و گریز، سیستم مناسبی است؟ تجسم كنید به عصر حجر بازگشته‌اید و در یك غار زندگی‌ می‌كنید. در چنین شرایطی شاید بزرگ‌ترین دغدغه شما دفاع از جان باشد. پس یا باید بجنگید یا قید زندگی را بزنید.
حالا به قرن بیست‌و‌یكم- یعنی عصر پیتزا و سیب‌زمینی سرخ‌كرده- برگردید. در شرایط فعلی، استفاده از سیستم جنگ و گریز حتی گاهی برایتان دردسرآفرین هم خواهد بود. زندگی در جامعه و در سایه قانون به ما این امنیت را داده كه به جای رفتارهای احساسی، از نیروی اندیشه‌مان بهره‌ بگیریم. تعریف حتما می‌دانید كه خشم هم مثل بسیاری از احساسات دیگر مانند اندوه، غم، سردرگمی و... یك احساس است.
هنگامی كه خشمگین هستیم، دست به پرخاشگری می‌زنیم. این پرخاشگری یا به محیط و دیگران صدمه می‌زند (مثل زمانی كه با لگد به چیزی یا كسی می‌كوبیم) یا به خودمان (مثل زمانی كه به خود ناسزا گفته و اعتماد به نفس خود را مورد حمله قرار می‌دهیم). آیا نباید از چیزی خشمگین شویم؟
نداشتن احساس، امری ناممكن است اما جابه‌جایی احساسی كاری است منطقی و سازگارانه. مثلا می‌توان به جای خشم، آزرده شد یا به جای حس انتقام، حس گذشت داشت.
یك موضوع، ممكن است برای فردی فاجعه باشد و برای دیگری تنها یك موقعیت ناخوشایند. فرد نخست با فوران احساسی خود حتما مهار ماجرا را از دست می‌دهد در حالی كه فرد دوم تنها یك حس ناخوشایند را تجربه می‌كند كه آثار مخرب نداشته و چون قلیان احساسات وجود ندارد می‌تواند با نیروی اندیشه، اوضاع را سر و سامان دهد. آیا احساسات مزاحم ما هستند؟
 آدمی مملو از احساسات است اما برخی از این احساسات مثل احساس خشم، افسردگی و خودكم‌بینی به فرد، آسیب می‌رسانند و به‌اصطلاح، مخرب هستند. با كمی تمرین می‌توان آموخت كه چگونه احساسات مناسب را جایگزین احساسات مخرب نمود.
مثلا ما می‌توانیم نارضایتی را جایگزین خشم یا اندوه را جایگزین افسردگی نماییم. راهكارهای مقابله با خشم از فن جایگزینی احساس، زیاد استفاده نمایید. خشم، یك هیجان منفی است چرا كه فرد خشمگین آمادگی و پتانسیل بالایی برای انجام رفتارهای غیرمنطقی دارد به گونه‌ای كه حتی می‌تواند به خود یا دیگران هم صدمه بزند.
از آنجا كه ما انسان‌ها میلیون‌ها سال است كه به مدد تكامل، از یك گوریل متمایز شده‌ایم پس به یقین خواهیم توانست نسبت به چیزی كه عصبی‌مان كرده واكنشی متفاوت نشان دهیم. جملات، زاییده اندیشه‌های ما هستند.
در هنگام خشم از جملاتی كه بار احساسی شدید دارند استفاده نكنید. مثلا نگویید «از تو متنفرم» یا «این یك فاجعه بود» بلكه بگویید «ناراحتم می‌كنی». هر گاه به حد انفجار خشمگین شدید، پیش از هر عملی ده نفس عمیق بكشید.
 این زمان چند ثانیه‌ای نه تنها فرصت فكر منطقی را به شما می‌دهد، موجب تخلیه هیجان و حواس‌پرتی‌تان از موضوع نیز می‌شود. به خود بگویید چرا مردم نباید بد رانندگی كرده یا حتی به من خیانت كنند؟ دیگران در طرز رفتارشان آزادند.
این ما هستیم كه باید رفتارمان را برحسب شرایط، تغییر دهیم. بدترین كار این است كه همه‌چیز را در خودتان بریزید. این كار می‌تواند موجب طغیان احساسی و خرابكاری شود. با صراحت به او بگویید كه ناراحتتان كرده است اما متهمش نكنید.
به او هم فرصت صحبت‌كردن بدهید. منطقی باشید. قسمت بزرگی از خشم و ناراحتی به این خاطر است كه ما نمی‌خواهیم كوتاه بیاییم. این بایدها و نبایدها هستند كه ما را دچار خشم می‌كنند. اگر نمی‌توانید جلوی خشمتان را بگیرید، لااقل میزان آن را برآورد كرده و بر اساس آن به دیگران هشدار دهید یا محیط را ترك كنید. بچه‌بازی درآورید.
 اگر نتوانستید جلوی خشم‌تان را بگیرید، بین بد و بدتر، بد را انتخاب كنید یعنی به جای آسیب‌رساندن به دیگران یا به‌خطرانداختن موقعیت‌تان، به چیزی لگد بزنید یا در خلوت، فریاد بكشید تا آرام شوید. فراموش كنید. چه بخواهید و چه نخواهید این اتفاق رخ داده پس این قیافه را به خود نگیرید.
 ایده‌آل‌گرا نباشید. هیچ‌كس بهترین نیست. اگر بخواهید نقش بهترین را بازی كنید، چون نیستید، عصبانی می‌شوید. نقش سازمان یونسكو یا سازمان جهانی حفاظت از محیط‌زیست را بازی نكنید. مشكل ترافیك و آلودگی هوا و فرهنگ غلط رانندگی به دست من و شما حل نمی‌شود!
نسبت به خشم و رفتارهای پرخاشگرانه‌تان هوشیار باشید. این شما هستید كه باید رفتارتان را تحت كنترل درآورید. در غیر این صورت رفتارهایی از شما سر خواهد زد كه پیشیمان‌كننده هستند. فنون «آرمیدگی سریع» را بیاموزید.
پیش از هر چیز بدانید كه چه می‌خواهید. آنگاه بر سر دیگران یا خودتان هوار بكشید. توقع‌‌تان از دیگران را كم كنید. آنها در قبال ما وظیفه‌ای ندارند و اگر هم كاری می‌كنند از سر لطف است. پس از خاتمه خشم و آرام‌شدن اوضاع، به بررسی علل موضوع پرداخته و نقش خود و دیگران را در بروز آن مشكل شناسایی نمایید.      
       
شنبه 19/6/1390 - 18:58
بیماری ها

اوتیسم اختلالی پیش رونده است که خیلی از افراد از بدو تولد گرفتار آن هستند و در واقع با آن به دنیا می آیند—این چیزی نیست که بتوانید از کسی بگیرید یا به کسی منتقل کنید. این مشکل روی مغر اثر گذاشته و برقراری ارتباط با دیگران را دشوار می کند. افرادیکه مبتلا به اوتیسم هستند، معمولاً دیر به حرف می افتند، ترجیح می دهند که بیشتر اوقات خود را به تنهایی سپری کنند، و علاقه کمتری به دوست و دوست یابی نشان می دهند. یکی دیگر از خصوصیات و ویژگی های افراد مبتلا به اوتیسم، "اُورلود حسی" است: صداها بلندتر، نورها روشن تر، و بوها قوی تر به نظر می رسند. گرچه بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است دچار عقب ماندگی ذهنی هم باشند، و برخی کاملاً نرمال و برخی بسیار باهوش هستند.

البته همه افراد مبتلا به اوتیسم علائم و نشانه های یکسانی ندارند. برخی افراد دچار اوتیسم خفیف هستند درحالیکه سایرین به انواع شدیدتری از اوتیسم گرفتارند. از آنجا که این مشکل روی هر فرد متفاوت اثر می گذارد، به آن بیماری یا اختلال طیفی میگویند که در آن دو فرد مبتلا ممکن است به یک شکل رفتار نکنند و مهارت های یکسانی نداشته باشند.

از بین هر 500 نفر یک نفر به اوتیسم مبتلا است و این اختلال در مردان چهار مرتبه بیش از زنان متداول است. گرچه پزشکان علت قطعی این مشکل را نمی دانند اما محققان باور دارند که اوتیسم به تفاوت های موجود در مواد شیمیایی مغز (انتقال دهنده های عصبی) مربوط می شود. این تفاوت ها ممکن است از طریق ژنتیک ما ایجاد شده باشد—خانواده هایی که یک فرزند مبتلا به اوتیسم دارند، بیشتر در خطر به دنیا آوردن فرزند دیگری مبتلا به همین مشکل یا مشکلی مشابه هستند. تحقیقات نشان می دهد که احتمالاً ترکیبی از ژن هاست که این اختلال را پدید می آورد، نه یک ژن خاص به تنهایی.

گاهی اوقات ممکن است درمورد انواع دیگری از بیماری ها و مشکلات پیش رونده بشنوید که به همین ترتیب اوتیسم از آنها یاد می شود، مثل سندرم آسپرگر، سندرم رِت، و از این قبیل. این اختلالات، به همراه اوتیسم، جزء اختلالات پیش رونده فراگیر به حساب می آیند. همه افرادیکه یکی از این مشکلات در آنها تشخیص داده شود، در مهارت ها  و ارتباطات اجتماعی خود دچار مشکل هستند.

پزشکان چه می کنند؟

اوتیسم معمولاً در سنین بسیار پایین تشخیص داده می شود، وقتی کودک 2 تا 4 ساله است. هیچگونه آزمایش پزشکی برای تعیین اینکه فردی مبتلا به این اختلال هست یا نه وجود ندارد، گرچه پزشکان ممکن است آزمایشات و تست های مختلفی را برای تشخیص سایر علت های علائم موجود در کودک امتحان کنند. بهترین راه برای تشخیص و شناسایی اوتیسم مشاهده رفتارها و ارتباطات کودک است. والدین میتوانند نحوه رفتار و عملکرد های کودک خود را در خانه با پزشک در میان بگذارند و به این طریق به تشخیص مشکل فرزندشان کمک کنند. آنگاه گروهی از متخصصین—که ممکن است شامل یک روانشناس، متخصص اعصاب، روانپزشک، متخصص گفتار درمانی و پزشک متخصص رشد کودکان شود—کودک را ارزیابی کرده و سطح پیشرفت و رشد و رفتار او را با کودکان دیگر هم سن او مقایسه می کنند. و به اتفاق هم تصمیم می گیرند که کودک مبتلا به اوتیسم است یا مشکلی دیگر.

اوتیسم چگونه درمان می شود؟

اوتیسم با جراحی و دارو درمان نمی شود (گرچه برخی از افراد مبتلا به آن برای بهتر کردن برخی علائم این بیماری مثل خشونت رفتار و مشکلات تمرکزی، در خود از دارو استفاده می کنند). در عوض، به افرادیکه به اوتیسم مبتلا هستند مهارت هایی آموزش داده می شود که به آنها کمک میکنند کارهایی که برایشان دشوار بوده را انجام دهند. بهترین نتایج در کودکانی دیده می شود که از سن خیلی پایین درمان را شروع می کنند یعنی بلافاصله پس از تشخیص.

برنامه های آموزشی خاص که برحس نیازهای فردی کودکان تعیین می شود معمولاً بهترین روش درمان است. این برنامه ها با آموزش نحوه برقراری ارتباط به کودک، روی شکستن سد ها و موانع ارتباطی کار می کنند (گاهی اوقات با استفاده از تصاویر یا زبان اشاره). مهارت های ابتدایی زندگی، مثل نحوه عبور از خیابان یا آدرس پرسیدن نیز در این برنامه ها مورد توجه است. یک برنامه درمانی نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیرد مثل: گفتار درمانی، تن درمانی، موسیقی درمانی، تغییر در رژیم غذایی، دارو، کار درمانی و شنوایی یا بینایی درمانی. همان متخصصین که به تشخیص بیماری در کودک کمک کردند، معمولاض به اتفاق هم بهترین مجموعه درمانها را به علاوه برنامه آموزشی برای کودک در نظر می گیرند.

این افراد در زمان نوجوانی ممکن است بتوانند در کلاسهای عادی شرکت می کنند، اما ممکن هم هست که به خاطر مشکلات رفتار مداوم نیاز به کلاس ها و مدارس خاص در دوران دبیرستان داشته باشند.

نوجوانان مبتلا به اوتیسم چه ویژگی هایی دارند؟

نوجوانان مبتلا به اوتیسم، چون مغزشان به شکل متفاوتی اطلاعات را پردازش میکند، ممکن است مثل مردم عادی رفتار نکنند. ممکن است در حرف زدن دچار مشکل باشند و گاهاً به جای کلمت با اشاره ارتباط برقرار کنند. بعضی ازاین افراد زمان بسیار زیادی را در تنهایی سپری می کنند، به راحتی با کسی دوست نمی شوند و نمی توانند به نشانه های اجتماعی افراد مثل لبخند زدن یا نگاه کردن به آنها واکنش دهند. معمولاً حین حرف زدن نمی توانند با کسی ارتباط چشمی برقرار کنند. شرکت در بازی ها و فعالیت های اجتماعی برای آنها بسیار دشوار است. اگر به محرک های حسی حساسیت داشته باشند، اگر در آغوش گرفته شوند ممکن است پس بزنند و یا اگر صدای ناگهانی بشنوند حتی اگر خیلی بلند هم نباشد، ممکن است سریع وحشت زده شوند و از جا بپرند.

بعضی نوجوانان مبتلا به اوتیسم منفعل، تاثیرپذیر و غیرفعال هستند، درحالیکه دسته ای از آنها فوق اکتیو و بسیار فعال هستند و اگر خسته شوند ممکن است بسیار خشن و کج خلق شوند. باید دقت کنید که این بخشی از این اختلال است. بسیاری از نوجوانان مبتلا به اوتیسم دچار مشکلات یادگیری هستند و محدودیت ذهنی دارند. از آنجا که قدرت ابراز احساساتی مثل عصبانیت و خستگی را به طرقی قابل قبول تر ندارند، نوجوانان مبتلا به اوتیسم احساسات خود را به روش هایی نادرست ابراز می کنند. بسیاری از آنها قدرت و قابلیت سازگاری با تغییر را ندارند و اگر برنامه روزانه شان دچار تغییر شود، بسیار مضطرب می شوند. در موارد شدیدتر، نوجوان ممکن است روی اشیاء یا ایده های مختلف متمرکز شود و حرکت های تکراری مثل تکان خوردن یا دست زدن انجام دهد.

یکی از تصورات غلط متداول این است که افراد مبتلا به اوتیسم احساسات را درک نمیکنند یا نشان نمی دهند. این افراد گرچه می توانند احساسات را درک کنند، اما نمی توانند مثل مردم عادی آن را ابراز کنند. به همین دلیل افراد خارجی ممکن است تصور کنند که آنها بی احساس یا سرد هستند.

زندگی کردن با اوتیسم

یکی از دشوارترین قسمت های کنار آمدن با اوتیسم این است که مجبور هستید هر روز با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید. از آنجا که مغز نوجوانان مبتلا به اوتیسم کمی متفاوت عمل می کند، یاد گرفتن برقراری ارتباط با دیگران ممکن است مثل یاد گرفتن یک زبان خارجی باشد. این باعث می شود که ارتباط برقرار کردن با دیگران برای این افراد دشوار باشد یا حتی دیگران به سختی منظور آنها را متوجه شوند، به همین خاطر حرف زدن با یکی از همکلاسی ها به کاری بسیار دشوار، استرس زا و خسته کننده برای این افراد تبدیل می شود.

پس اگر کسی را می شناسید که به اوتیسم مبتلاست، موقع حرف زدن با او دقت و صبر بیشتری به خرج دهید. انتظار نداشته باشید که این افراد مثل شما به همه چیز نگاه کنند. همچنین باید بفهمید که برخی رفتارها که به نظر شما بی ادبانه می آید (مثلاً قطع کردن حرف کسی) از یک ادراک دیگر از جهان ناشی می شود: برای افرادیکه نمی توانند اشاره ها و علائم اجتماعی را درک کنند و وقفه های طبیعی بین کلام را تشخیص دهند سخت است که بفهمند نباید بین حرف کسی بپرند. هره شما بیشتر او را درک کنید و حمایتش کنید، زمانی که با هم می گذرانید لذت بخش تر خواهد بود.

باوجود همه مشکلات و موانع هر روزه، بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم زندگی هایی بسیار شاد و موفقی را می گذرانند، چه به تنهایی و چه به کمک دوستان و خانواده. اکثر نوجوانان مبتلا به اوتیسم مدرسه را دوست دارند و خیلی از آنها می توانند در مدارس و کلاسهای عادی شرکت کنند. آنها ذوق و سلیقه های خاص خود را دارند و از فعالیت های مختلف مثل همه مردم عادی لذت می برند. خیلی از افراد مبتلا به اوتیسم موفق می شوند به دانشگاه بروند، ازدواج کنند، و شغل و حرفه های موفقی داشته باشند.

منبع:سایت مردمان

شنبه 19/6/1390 - 18:57
سينمای ایران و جهان




بسته خبری در باب مجوز نگرفتن فیلم و فیلمنامه‌های کاهانی
چهارمین فیلمنامه عبدالرضا کاهانی هم پروانه ساخت نگرفت/ خانه سینما: سکوت نخواهیم کرد / صنف واحد تهیه‌کنندگان: پیگیری می‌کنیم

سینمای ما – حسین لامعی: خبرهای عجیب یکی پس از دیگر منتشر می شود. آخرین فیلمنامه عبدالرضا کاهانی به نام «سعید آراسته»‌ توسط وزارت نظارت ارزشیابی ارشاد پروانه ساخت نگرفت تا ماجرای این فیلمنامه کاهانی هم مانند بسیاری از فیلمنامه هایش در همان ابتدا بایگانی  و ساختش لغو شود. کاهانی در واکنش به این اتفاق نامه ای سرگشاده که توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شد به معاونت نظارت ارزشیابی نوشت و با طرح چهار پرسش از متولیان سینما ابتدا در بند الف خطاب به شمقدری و سجادپور آورد:

یک- دلایل عدم صدور پروانه ساخت برای پروژه‌های «كف»، «من» و «حمل با جرثقیل» را نفهمیدم! لااقل علت صادر نشدن مجوز برای پروژه «سعید آراسته»‌ را بیان كنید؟! اعتراف می‌كنم قوانین پروانه ساخت و نمایش را قبول ندارم. اما چه كنم كه تنها راه فیلمسازی قانونی در این كشور است! پس حالا كه خود را ملزم به رعایت قوانین می‌دانم انتظار دریافت مجوز هم دارم. پیش از این كه وارد حرفه فیلم‌سازی شوم از مصائب آن آگاه بودم پس تردید نكنید بازهم فیلم خواهم ساخت.

دو- دلیل عدم صدور مجوز خارجی فیلم «هیچ» را شنیدم، اما نفهمیدم. علاقمندم علت صادر نشدن مجوز خارجی «اسب حیوان نجیبی است» را هم بشنوم سپس نفهمم. این فیلم در چندین فستیوال خارجی پذیرفته شده كه در حال حاضر نمی‌دانم چه جوابی به آنها بدهم. این درست كه مصوبات شما دو سال مرا از حضور در عرصه‌های بین‌المللی محروم كرده اما اهل نظر می‌دانند، عدم ارسال فیلم‌های من به خارج از كشور، همان اندازه مهم است كه ارسال فیلم به اسكار.

سه- به پیشنهاد آقای سجادپور در اكران فیلم سینمایی «آن‌ جا» ـ كه پس از گذشت پنج سال همچنان در محاق توقیف است ـ منصرف شدم و باز به پیشنهاد ایشان تقاضای صدور مجوز برای شبكه نمایش خانگی دادم. چرا مجوز نمایش خانگی فیلم صادر نشده است؟!

 در بند «ب» نامه كاهانی خطاب به "صنف واحد تهیه كنندگان" آمده است:

 چهار- شما با ساخت پروژه‌ی «سعید آراسته» موافق هستید و نظرتان را به وزارت ارشاد هم اعلام كرده‌اید. چرا نظر شما مردود می‌شود!؟ جایگاه شما همین است!؟ چطور می‌خواهید از اهالی سینما دفاع كنید!؟ اگر من جای شما بودم لحظه‌ای در صنف واحد نمی‌ماندم. شما موظف به حمایت از من هستید.

 كاهانی در پایان نامه‌اش با خطاب قراردادن خانه سینما آورده است: «از خانه سینما انتظار دارم مطالبات و حقوق ازدست رفته‌ام را پیگیری كند و برای آدمی مثل من هم سكوت را بشكند. اگر چنین كرد همچنان عضوی از آن خانه خواهم بود. در غیر این صورت ـ كه البته چندان هم مهم نیست ـ به عضویت در خانه خودم بسنده می‌كنم.»

اتفاقات اخیر در مورد کاهانی را بار دیگر مرور کنیم: پیش از این فیلمنامه های "من" ، "کف" و "حمل با جرثقیل" که توسط رضا کاهانی برای گرفتن پروانه ساخت به وزارت نظارت ارزشیابی داده شده بود رد شد و به هیچ کدام پروانه ساخت داده نشد. ماجرای اکران عمومی "اسب حیوان نجیبی است..." در سینماهای ایران همچنان مشخص نیست و آنگونه که خودِ کاهانی در نامه اش عنوان کرده وزارت ارشاد از نمایش این فیلم در فستیوال های خارجی هم جلوگیری به عمل آورده است. در کنار این اتفاقات ماجرای روی صحنه نرفتن تئاتر "این جا تهران است صدای ما را از مشهد می شنوید..." به نویسندگی و کارگردانی کاهانی و همچنین مجوز اکران عمومی نگرفتن فیلم "آن جا" را هم به یاد بیاوردید. مخصوصا که "آن جا" حتی مجوز پخش در شبکه خانگی را هم تاکنون نگرفته است؛ اتفاقاتی که پیش از این مشابهش را برای فیلمسازی دیگر رخ نداده بود و می شود کاهانی را رکورد دار این ماجرا دانست؛ پروانه ساخت نگرفتن چهارفیلمنامه یکی پس از دیگری.

بنا بر گزارش سایت "سینمای ما"  این اتفاقات اخیر در مورد  کاهانی  شایعات مطرح شده در محافل سینمایی را جدی تر از پیش می کند. شایعه کوشش یا تمایل برای کنار گذاشتن کاهانی از عرصه فیلمسازی توسط متولیان امور سینمایی  و تلاش در خانه نشین کردن این فیلمساز. مخصوصا اگر بدانیم در ایام جشنواره پس از نمایش "اسب حیوان نجیبی است" در جشنواره، سایتی نزدیک به وزارت ارشاد با مبتذل و سخیف دانستن این فیلم با تیتری عجیب به طور ضمنی عنوان کرده بود: "آقای کاهانی لطفا از ایران برو!" کلاف این ماجراها زمانی بیشتر در هم می‌پیچد که شنیده شده بود چندی قبل زمانی که یکی از فرهنگسراهای معتبر پایتخت قرار برگزاری جلسه نقد و بررسی "اسب حیوان نجیبی است..." را گذاشته بود، با مخالفت  معاونت امور سینمایی مواجه شد تا حتی نشست "نقد و بررسی" فیلمی از کاهانی هم  لغو شود. بنا به درخواست مخاطبان سایت و علاقه مندان سینما پیگیر چند و چون این ماجرا شدیم تا دلایل پروانه ساخت نگرفتن فیلمنامه های کاهانی - مخصوصا "سعید آراسته" – را متوجه  و واکنش مسئولان به این اتفاق را جویا شویم.

علیرضا سجادپور: از من در مورد کاهانی چیزی نخواهید شنید!

در ابتدا با علیرضا سجادپور معاونت نظارت ارزشیابی تماس گرفتیم. سجادپور هیچ سخنی در این باره نگفت و اعلام کرد: بنده قبلا هم گفته بودم باز هم می گویم در مورد آقای کاهانی و فیلم هایش هیچ اظهار نظری نخواهم کرد و شما مطمئن باشید از من در مورد ایشان حرفی نخواهید شنید! سجادپور حتی در مقابل این سوال که آیا به فیلم نامه "سعید آراسته" قطعا مجوز ساخت داده نخواهد شد؟ هم سکوت کرد و حرفی نزد.

سیدضیا هاشمی: فیلمنامه کامل نبود، طرح و ایده اولیه بود اما پیگیری می کنیم

پس از آن با صنف واحد تهیه کنندگان تماس گرفتیم. صنفی که در ایام اخیر، اختیار برسی پروانه ساخت فیلم ها به آن سپرده، تا از این پس این صنف در مورد پروانه ساخت فیلمها اعلام نظر کند. کاهانی در نامه سرگشاده اش به "صنف واحد تهیه کنندگان" اعتراض خود را اعلام کرد."سیدضا هاشمی" رییس صنف واحد تهیه کنندگان در گفت‌وگو با سایت "سینمای ما" در مورد مجوز پروانه ساخت نگرفتن فیلم کاهانی این گونه توضیح داد: اولا که دادن پروانه ساخت فیلمها در اختیار ما نیست، در اختیار وازرت نظارت و ارزشیابی است و این یک موضوع حکومتی است. دادن پروانه ساخت در دست دولت و معاونت امور سینمایی بوده و هست. ما فقط موظف به برسی فیلمنامه ها و دادن پیشنهاد و نظر به معاونت سینمایی هستیم. همین، و نه بیشتر. طبق همین قانون ما "سعید آرساته" آقای کاهانی را برسی کردیم و پس از بررسی با دادن پروانه ساخت به آن موافقت کردیم و پیشنهاد و نظر مثبت‌مان را در مورد این فیلم به معاونت سینمایی ارشاد اعلام کردیم. اما حکم نهایی دست ما نیست و معاونت مختار است. آن ها تصمیم گرفتند تا به این فیلم پروانه ساخت ندهند و نظری برخلاف نظر صنف واحد تهیه کنندگان اعلام کردند. این وسط مقصر ماییم؟ ما در حد بررسی کننده و پیشنهاد دهنده هستیم و نه تصمیم گیرنده و حکم دهنده نهایی بودیم. این موضوع واضح است.

هاشمی در ادامه گفت : دوما این که اصلا آقای "کاهانی" به ما فیلمنامه مدون و کامل ندادند، ایشان فقط یک طرح و ایده دادند و از ما خواستند این طرح و ایده را بررسی کنیم و اگر این مورد مشکلی ندارد وارد ادامه ماجرا شوند. ما هم در حالت عادی موظف به خواندن آن طرح نبودیم، زیرا از همان اول قرار ما بر این بود که صنف واحد تهیه کنندگان فیلمنامه های کامل را بررسی کند نه طرح و ایده را. با این حال به درخواست آقای کاهانی احترام گذاشتیم و طرح و ایده فیلمنامه ایشان را مطالعه و بررسی کردیم و بعد به نظر مثبت صنف را در مورد ساخته شدندش به معاونت سینمایی اعلام کردیم. باز هم می گویم این ما نیستیم که حرف آخر را می زنیم. هاشمی در انتها در مورد ماجرای مجوز نگرفتن فیلمنامه های کاهانی و این که کاهانی در نامه اش خواستار حمایت این صنف از خود شد، به سایت سینمای ما گفت: صنف واحد تهیه کنندگان قطعا این ماجرا را پیگیری و دنبال می کند زیرا قرار ما در دفاع از حق فیلمسازان محترم است. ما بارها بر همین اصل – حمایت از فیلمسازان- تاکید داشتیم و باز هم تاکید می کنیم. بگذارید نشست آینده اعضای صنف برگزار شود تا در این مورد با دوستان به بحث و گفت‌وگو بنشینیم و تصمیم لازم را بگیریم.

فرهاد توحیدی: قانون اساسی را زیر پا گذاشته اند و ما سکوت نخواهیم کرد

 با فرهاد توحیدی یکی از اعضای ارشد "خانه سینما" تماس گرفتیم تا نظر ایشان را هم در این مورد بشنویم. وی در این مورد با صراحت و قطعیت به سایت "سینمای ما" گفت: این حق آقای کاهانی است که برآشفته شوند. قانون اساسی مملکت ما می گوید در این کشور انسان ها حق کار و حرکت دارند و کسی اجازه ندارد مقابل این حرکت و کار مانع ایجاد کند. این که فیلمنامه‌های کاهانی را یکی پس از دیگری پروانه ساخت ندهند مصداق بارز تخطی از قانون اساسی مملکت ماست. توحیدی در ادامه گفت: عبدالرضا کاهانی عضو خانه سینماست و محترم و عزیز است، ما قطعا از ایشان دفاع خواهیم کرد و سکوت نمی کنیم. از اهرم هایمان استفاده می کنیم و وارد مذاکره می شویم. از قدرت خانه سینما ، این صنف مستقل استفاده خواهیم کرد. مطمئن باشید خانه سینما از تمامی فیلمسازان عضو این خانه حمایت خواهد کرد و در این مورد سکوت نخواهد کرد.

حال باید منتظر ماند و دید سرنوشت مجوز ساخت نگرفتن کارهای کاهانی چه می شود. آیا قرار بر این است ماجرای رد شدن فیلمنامه ها همچنان ادامه یابد یا بالاخره  به یکی از فیلمنامه‌های این فیلمساز مجوز ساخت داده خواهد شد.  آیا معاونت امور سینمایی مخالف فیلمسازی شخصی به نام "رضا کاهانی" در سینمای ایران است؟ منبع : "سینما ما"


منبع : سینمای ما
شنبه 19/6/1390 - 16:46
آلبوم تصاویر
شنبه 19/6/1390 - 16:41
طنز و سرگرمی
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. 
و اما خبر بد
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
.....................
 حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟
منبع:www.tanz.mihanblog.com
شنبه 19/6/1390 - 16:34
طنز و سرگرمی

ناهار آب گوشت داریم، مامانی با گوشكوب در حال كوبیدن نخود و لوبیا است، موضوع انشا رو به مامانی می گویم مامانی گوشكوب را نشانم می دهد و می گوید: كاربرد تریبون به مانند گوشكوب است با هر دو می توان له كرد، با گوشكوب نخود و لوبیا را و با میكروفون و تریبون شخصیت و حیثیت افراد را!
بابابزرگ یك قاشق آبگوشت وارد دهانش می كند و می گوید: عروس! باز این غذات بی نمكه! البته تقصیر شما نیست، نمك های این دور رو زمونه دیگه شور نیست، نمك هم نمك های قدیم!، حتی طنزنویس ها هم دیگه به بانمكی سابق نیستند، راستش آن زمان ما میكروفون و بلندگو و این جور چیزا نبود، آدمها سوسول نبودند، اگه با كسی كاری داشتند نیازی نبود از بلندگو استفاده كنند، صداشون رو می انداختن ته گلوشون و عربده می زدند همه هم صداشون رو می شنیدن، من خودم جوونی هام یه بار بالای برج میلاد بودم و تشنه ام شد، از اون بالا اصغر آقا رو صدا زدم تا برام یه ایستك لیمو بیاره، اونهم از خیلی سریع یه مینیاتور دربست گرفت و اومد دم در برج میلاد و ایستك رو بهم رسوند!
همه دور سفره چشماشون داشت از حدقه در می اومد، البته نه به خاطر اینكه بابابزرگ داشت خالی می بست بلكه به خاطر اینكه بابابزرگ تونست ركورد گفتن چهار دروغ در یك جمله اش رو بشكونه!
بابایی هم گفت: اصولا تریبون ها انواع مختلفی دارند، و درجه ی آزادی افراد در بیان حرفهایشان در آنها متفاوت است، در حال حاضر چنین تریبون هایی وجود دارد: تریبون آزاد، تریبون شبه آزاد، تریبون مثلا آزاد و تریبون منطقه آزاد! ؛ البته یه جورایی تریبون تست جنبه ی افراد هم هست، بعضی ها بی جنبه هستند، وقتی یه تریبون به دستشون می افته یه حرفایی رو می زنند كه خودشون هم معنی شون رو نمی دونن، پسرم تو هم مواظب باش وقتی میری انشات رو بخونی توش حرفی نزنی كه خانم معلمتون ناراحت بشه!
پیش داداشی می روم و از او در مورد میكروفون و بلندگو می پرسم، داداشی می گوید: برای اینكه بفهمی بلندگو چقدر مهم است یه لحظه تصور كن كه اصلا بلندگو اختراع نشده است، چه اتفاقی می افتد؟!
كمی فكر می كنم و میگویم: خب در آْن صورت سر ظهر می توانستیم راحت بخوابیم! ، داداشی می پرسد: چه ربطی داره؟!، من جواب می دهم: اگر بلندگو وجود نداشت سر ظهر میوه فروش ها با آن وانت هایشان مدام توی خیابون راه نمی افتادند و با صدای بلندگویشان مردم را سرظهر از خواب بیدار نمی كردند، و یا اینكه پسر همسایه مان دیگر نمی توانست با صدای بلند ضبطش ما را آزار دهد.
داداشی كمی فكر كرد و گفت: البته اگر میكروفون اختراع نمی شد دیگر چیزی نبود كه خواننده ها دستشان بگیرند و آواز بخوانند، و چون بلندگو هم نبود نمی توانستند كنسرت برگذار كنند كه این خیلی بد است چون باعث می شد دیگر ساسی مانكنی هم وجود نداشته باشد!!
پیش خواهر می روم و از او در مورد تریبون و بلندگو و میكروفون می پرسم، خواهر می گوید: هر سه اینها چیزهای خوبی هستند چون باعث اطلاع رسانی می شوند، اما حیف كه بشریت از این عنصرها به نحو احسنت استفاده نمی كند و نمی داند این وسایل كاربردهای خوب دیگری هم می توانند داشته باشند.
به خواهر می گویم: مثلا این وسایل چه كاربرد دیگری می توانند داشته باشند؟! خواهر آهی می كشد و می گوید: ای كاش فرهنگ سازی صورت می گرفت و یك عدد بلندگو بالای پشت بام می گذاشتیم و من از طریق آن بلندگو به تمام مردم شهر اعلام می كردم من قصد ادامه ی تحصیل ندارم

نویسنده:ارژنگ حاتمی

شنبه 19/6/1390 - 16:26
طنز و سرگرمی

روزی دخترک از مادرش پرسید: "مامان  نژاد انسان ها از کجا اومد؟مادر جواب داد: خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژادانسان ها به وجود اومد.
دو روز بعد دختر همین سوال رو از پدرش پرسید.
پدرش پاسخ داد: "خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد.."
دخترک که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت:مامان  تو گفتی خدا انسان ها روآفرید ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته ی میمون ها هستند...من که نمی فهمم!
مادرش گفت: عزیز دلم خیلی ساده است. من بهت در مورد خانواده ی خودم گفتم و بابات درمورد خانواده ی خودش!

منبع:www.tanz.mihanblog.com

شنبه 19/6/1390 - 16:20
شعر و قطعات ادبی
آرزویم برایت این است : در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن ، آرام قدم برداری برای زندگی کردن
شنبه 19/6/1390 - 16:15
شعر و قطعات ادبی

تقدیم به همه ی دوستان


کاش یادت نرود روی آن نقطه ی پر رنگ بزرگ ، بین بی باوری آدمها ، یک نفر میخواهد که تو خندان باشی ، نکند کنج هیاهوی زمان بروم از یادت

شنبه 19/6/1390 - 16:13
شعر و قطعات ادبی
گفتمش بی تو دلم میمیرد / گفت با خاطره ها خلوت کن / گفتمش خنده به لب میمیرد / گفت با خون جگر عادت کن / گفتمش با که دلم خوش باشد / گفت غم را به دلت دعوت کن / گفتمش راز دلم را چه کنم / گفت با سنگ دلم صحبت کن
شنبه 19/6/1390 - 16:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته