• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 166
زمان آخرین مطلب : 5092روز قبل
دعا و زیارت

 

چکیده :
کار، اشتغال و تولید دارای سه بعد فلسفی، جامعه شناختی و اقتصادی می باشد، ترتب بین این ابعاد منطقی است. از این رو بعد فلسفی، زیربنای جامعه شناختی و جامعه شناختی آن زیرساز بحث اقتصادی آن به حساب می آید. آنگاه که فرهنگ کار و تولید در روابط اجتماعی سامان می یابد، زمینه طبیعی تأثیرگذاری دولت و مشارکت بخش خصوصی و سرمایه گذاری فراهم و در نتیجه شرایط راهبردهای اشتغال و تولید تحقق عینی می یابد.
مقدمه
هر نظام اقتصادی که یکی از وظایف مهم خود را، ایجاد زمینه کار، اشتغال و افزایش تولیدات بداند، بطور طبیعی اول باید شرایط مناسب بینشی، رفتاری، ارزشی و فرهنگی کار، اشتغال و تولید را فراهم نماید. آنگاه مکانیزمها و متغیرهای مستقل و تابع اقتصادی را هماهنگ و سازگار با عناصر فرهنگی بکار گیرد. بی شک کاستی باور و بینش در مورد کار مثبت و ضعف ارزشی تلاش و پشتکار در سطح جامعه، رفتارهای متناسب با شکوفایی تولید و اشتغال را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و در نهایت مکانیزم عرضه و تقاضای کار را بی کشش می سازد. در چنین وضعیتی، نه متغیر دستمزد در جانب عرضه، کارساز است و نه متغیر سود و درآمد در جانب تقاضا می تواند نقش چشمگیری داشته باشد.
از این رو ابتدا، جایگاه نیروی انسانی عامل کار از جهت بینشی و فلسفی در تدبیر جهان، و آنگاه بعد جامعه شناختی این عامل و در نهایت اصول و شرایط اقتصادی کار، اشتغال، تولید، از دیدگاه امام علی علیه السلام مورد بررسی قرار می گیرد.
گفتار اول: جایگاه فلسفی نیروی انسانی در رابطه با طبیعت (سلطه انسان بر جهان طبیعت)
در تدبیر تکوینی و اداره واقعی جهان ماده، انسان جایگاه فعال و اثرگذار خود را دارد. به طبیعت، این گونه نباید نگاه کرد که نسبت به نیازهای انسان بیگانه است، همچنان که نسبت به انسان نباید نگرشی این گونه داشته باشیم که طبیعت در مقابل او همانند دژی تسخیر ناپذیر و مقاوم خلق شده است. هم طبیعت آنچنان خلق و تدبیر شده که منافع و نیازهای انسان را در دل خود جای داده و هم انسان آن گونه خلق شده که می تواند بر طبیعت سلطه متناسب خود را پیدا کند. امام علی علیه السلام در فراز زیر به همین قدرت و تدبیر انسان بر استخدام و تسخیر طبیعت و جهان ماده اشاره می فرماید:
و إن الأرض الّتی تحملکم و السماء الّتی تضلکم مطیعتان لربکم و ما أصبحتا تجودان لکم ببرکتها توجُّعا لکم و لا زلفة الیکم و لالخیر ترجو انّه منکم و لکن أمرتا بمنافِعکم فاطاعتا و أقیمتا علی حدود مصالحکم فقامتا.(نهج، خ 143)
«بدانید زمینی که شما را بر پشت خود می برد، و آسمانی که بر شما سایه می گسترد، پروردگار شما را فرمان بردارند و برکت آن دو بر شما نه از راه دلسوزی است و نه به خاطر جستن نزدیکی و نه به امید خیری است که از شما دارند، بلکه به سود شما مأمور شدند و گردن نهادند، و برای مصلحت شما برپایشان داشتند، و ایستادند.»
انسان بدین گونه آفریده نشده است که بر قسمتی از طبیعت تسلط پیدا کند و قسمتی دیگر از تیررس بهره برداری او خارج بماند. و اخرج الیها اهلها علی تمام مرافقها ثم لَم یدَع جُرزَ الارض التی تقصِر میاهُ العُیون عن روابیها و لاتجِد جداول الأنهارِ ذَریعَة الی بُلُوغِها حتی أنشألها ناشِئَة.(نهج، خ 91)
«و اهل زمین را از نهانگاه زمین برآورد و آنان را با همه وسایل زندگی در روی زمین قرار داد. سپس خداوند سبحان سطوح بی آب و علف زمین را که آبهای چشمه سارها به بلندیهای آن سطوح نمی رسید و جویبارهای رودخانه ها وسیله ای برای رسیدن به آن سطوح پیدا نمی کردند رها نفرمود و ابر نمودار برای آن سطوح مرتفع که مرده های آنها را احیاء کند و گیاهش را برویاند خلق کرد.»
این تسخیر بدان جهت انجام می پذیرد که انسان برخی از نیازهای اساسی را می باید از دل این طبیعت استخراج نماید. در تدبیر جهان این رمز و راز مورد توجه مدبّر آن بوده است که آن را عقیم و نازا نسبت به برخی از خواسته های طبیعی انسان در اختیار انسان نگذارد. انسان روی زمین نیازمند آب و غذاست و طبیعت مادی نیز این آب و غذای مورد نیاز را در نهان خود نهفته دارد، و جَعَل ذلکَ بَلاغا للانام و رِزقا للانعام... فَأَهْبَطَه بَعدَ التَوبَةِ لَیَعْمُرَ اَرْضَه بِنَسْلِهِ.(همان)
«خداوند سبحان با این [خلقت عظیم] توشه [مادی و معنوی] برای مردم و روزی برای جانوران عنایت فرمود... او حضرت آدم را پس از توبه بر زمین فرود آورد تا با نسل خود زمین را آباد نماید.»
در این نظام هستی زمین را با همه استعدادهای بی شمارش مهد و گاهواره انسان و با همه گستردگی اش فراش و زیرپای او قرار داد.
فَجعلها لخلْقِه مهادا و بَسَطها لهم فِراشا،(همان، خ 211) «پس آن را برای آفریدگان خویش همچون گاهواره کرد، و چون بستر برایشان بگسترد.»
این جایگاه فلسفی، بینشی انسان در رابطه با طبیعت از آن جهت مورد بحث قرار گرفت که در مباحث آینده اولاً، انسان در چرخه تولید عاملی اساسی است، و حتی در بدست آوردن تکنولوژی و بکارگیری فن تولید می باید بر نیروی انسانی به عنوان عامل سرنوشت ساز توجه در خور به جایگاه فلسفی و واقعی او شود. ثانیا، این طبیعت هرچند مورد سلطه و تسخیر انسان قرار می گیرد، اما طبیعت، همه داده های خود را بدون زحمت و رنج علمی حساب شده در اختیار انسان نمی گذارد و انسان نیز بدون تلاش و آگاهی از راز و رمز گسترده و پیچیده طبیعت نمی تواند آن را مهد پیشرفت خود قرار دهد. ثالثا، در وابستگی عینی طبقات جامعه به یکدیگر و تأثیرگذاری هر طبقه بر سرنوشت دیگر طبقات، موقعیت ممتاز سه طبقه تولیدکننده کالا و خدمت (صاحبان صنعت، کشاورزان و بازرگانان) آن گونه که در عبارات امام علی علیه السلام انعکاس یافته، تبیین شود.(2)
گفتار دوم: ساحت جامعه شناختی کار، اشتغال و تولید
بررسی ابعاد گوناگون جامعه شناختی کار، اشتغال و تولید، می طلبد که مفاهیم هنجار، ارزش، فرهنگ بطور فشرده تبیین شود تا این که هر یک از روایات، گفتمانها و رفتارهای امام علی علیه السلام در رابطه با موضوع در جایگاه متناسب و منطقی خود مورد استشهاد و استدلال قرار گیرد. اگر دستوری به عنوان هنجار یا روایتی در بعد ارزشی کار یا رفتاری به عنوان تجلی فرهنگ کار بما رسیده است، بطور صحیح و منطقی به آنها استناد شود. مدلول هنجاری به جای مفاد ارزشی و برعکس و یا ارزش ابزاری به جای ارزش ذاتی غائی مورد استنباط قرار نگیرد.
الف هنجار
رفتارها در سطح جامعه بدون شیوه «نرم»،(Norm) انجام نمی پذیرند. بنابراین هنجار یعنی مقیاس و قاعده رفتار که نه فقط افراد برای انجام کارها از آن پیروی می کنند، بلکه در عین حال رفتار انسانها نیز با آن سنجیده می شود.(Internalized)
بنابراین هنجارها هم می توانند در مسیر تعالی رفتارهای اجتماعی قرار گیرند و هم در مسیر انحطاط؛ زیرا هنجارها، قاعده ها و شیوه های پذیرفته شده از جانب اکثر افراد جهت رفتارها است و تلازم قطعی ندارد که این رفتارها مثبت و مفید به حال جامعه باشند. این قواعد رفتاری بر اساس مورد پذیرش واقع شدن از جانب اکثریت افراد جامعه، بطور طبیعی و متعارف و یا براساس دستور مافوق، به صورت زیر تقسیم پذیرند.
1- هنجارهای درونی
هنجارهایی که افراد جامعه بدون اجبار بیرونی، خود را موظف به پیروی از آنها می دانند و بر اساس میل یا احساس درونی خود، آنها را رعایت می کنند. درونی نامیده می شوند، زیرا تخلف از آنها هر چند مجازات غیر رسمی دارد مانند منزوی شدن از نظر افراد جامعه اما تأثیر این نوع مجازات بیشتر از مجازات رسمی است.(رفیعی، 1378: 220-219)
2 هنجارهای بیرونی
این نوع هنجارها از جانب مسؤولان رسمی جامعه در قالب قانون، آیین نامه و... تبیین می شوند، بدون آن که افراد جامعه مستقیما در تعیین آن هنجارها، مشارکت جمعی داشته باشند.(همان، 221)
ب- ارزش
ارزش یعنی یک نوع درجه بندی و امتیاز بندی پدیده ها (اعم از رفتار و اشیاء) از جهت خوبی و بدی، مثبت و منفی. اهمیت ارزش از آن جهت است که ارزیابی ما نسبت به اشیاء و رفتارهای خود و دیگران مبنا و ملاک قرار می گیرد. از این رو ارزش موجب می شود که جهت رفتارها مشخص شود و در جهت گیری ارزشی شکل گیرد.(3)
بی شک انسان به پدیده هایی امتیاز مثبت می دهد و آنها را خوب تلقی می نماید که می توانند نیازهای او را برآورده سازند.(همان، 270) طبیعی است که نیازهای انسان آن چنان که «مزلو»(4) معتقد است، طیفی گسترده از نیازهای ابتدایی (جسمی) تا نیازهای پیشرفته (غیر جسمی) از قبیل نیاز به احترام و شکوفایی و نیاز به روابط اجتماعی را زیر پوشش قرار می دهد.(رفیعی، 271) بنابراین نیازهای گوناگون انسان منشأ ارزشها می شوند، هر آنچه که بتواند آنها را اشباع نماید و موجب دسترسی انسان به خواسته های خود شود، از نظر او مطلوب و خوب به حساب می آید.
نکته اساسی که باید بدان توجه داشت و در بحث ارزش کار می توان از آن استفاده کرد، این است که نیازهای انسانها بدون وسیله و واسطه ارضاء نمی شود. مثلاً برای تأمین نیاز به همسر، پول و برای تحصیل پول، کار و تلاش ضروری است. از این رو تأمین نیاز به همسر ارزشی است که زنجیره تحصیل پول و کار در راستای آن قرار می گیرند. پس هم دسترسی به همسر ارزش می شود و هم تحصیل پول توسط کار. بر همین اساس می توان ارزش را به صورت زیر تقسیم نمود.
1- ارزش غائی: آنچه که، بصورت ذاتی به خودی خود برای انسان ارزشمند است، ارزش غائی نامیده می شود.
2- ارزش ابزاری: آنچه که خود ارزش ندارد، بلکه برای دستیابی به امر دیگری است، ارزش ابزاری دارد. در واقع چون در جهت رسیدن به مطلوب واقعی قرار گرفته است، ارزشمندشده است. این تقسیم بندی ارزش، بدان جهت است که کلیه رفتارهای ارزشی، ارزش ذاتی ندارند؛ همچنان که همه آنها ارزش ابزاری تلقی نمی گردند.
ج-فرهنگ
مجموع ویژگیهای رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه را می توان فرهنگ آن دانست. (بروس کوئن، 37) عنصر تعیین کننده در این تعریف، «اکتساب» است که از یک طرف فرهنگ را از پدیده ها و رفتارهایی که نتیجه وراثت و زیست شناختی است، متمایز می سازد، و از طرف دیگر موجب می شود که همه بخشهای زندگی که توسط انسانها به وجود آمده است را شامل شود.
بعد از تبیین اجمالی این مفاهیم بطور طبیعی این پرسش مطرح می شود که بین این مفاهیم چه ارتباط واقعی در سطح روابط زندگی اجتماعی وجود دارد؟ آیا بین هنجار و ارزش، ارزش و فرهنگ جامعه، فرهنگ و هنجار، رابطه عینی برقرار است؟ جواب پرسش فوق از آن جهت ضرورت دارد که در زندگی اجتماعی انسانها عنصر کار، بطور عام چگونه می تواند، تبدیل به فرهنگ شود و در نتیجه فرهنگ کار در جامعه از یک طرف زمینه اجتماعی تلاش، پشتکار، خستگی ناپذیری را و از طرف دیگر دقت، ابتکار، خلاقیت، نظم کاری و بهره وری را فراهم نماید.
همچنان که اشاره شد، منشأ و خاستگاه ارزش، نیاز است. هر انسانی احساس نیاز به احترام و عزت نفس می نماید. در واقع احترام اجتماعی یک نیاز مهم و مورد خواست هر فردی است، و بی شک پیروی از «هنجار» منشأ احترام و کسب ارزش است. زیرا «ناهنجاری» در دید افراد جامعه بی هویتی، بی احترامی و تزلزل موقعیت اجتماعی را به دنبال دارد.
بنابراین هر انسانی نیازمند به احترام و عزت نفس و تأمین این نیاز «ارزش» است. و روش و شیوه دستیابی به آن ارزش، وقتی در بین مردم رواج می یابد، به صورت «هنجار» شکل می گیرد. از این رو می توان گفت: روش و شیوه رفتاری که در قالب آن اکثر افراد جامعه نیازهای گوناگون حسی، روانی، فردی اجتماعی را تأمین می نمایند «هنجار است» و به همین جهت هنجار نیز به نوبه خود می تواند، یکی از علل ارزش نیز به حساب آید.(رفیعی، 278)
با توجه به این که ویژگی اساسی و قوام و ماهیت فرهنگ به عنصر «اکتسابی» بودن آن است، می توان چنین نتیجه گرفت که قواعد و نُرمهای اجتماعی که در راستای تأمین نیازها و ارزشهای جامعه قرار می گیرند، بخشی از فرهنگ آن جامعه را به وجود می آوردند.
رفتار کاری، در جامعه قاعده و نرم دارد؛ اگر این قاعده و نرم کار مفید باشد یا کار مفید به عنوان شیوه تأمین نیازهای مختلف جسمی، روحی اجتماعی در سطح جامعه تثبیت شده باشد، فرهنگ کار و تلاش بطور مثبت شکل گرفته است. در مقابل اگر از روش بیکاری یا کار غیر مفید، یا کارهای زیان آور، تأمین نیاز شد، فرهنگ مناسب کار، شکل نگرفته است. به دیگر سخن قاعده و نظم کاری جامعه، هر گاه بر اساس کار سازنده، همراه با دقت و پشتکار انجام پذیرد، به گونه ای که کار با مشخصات فوق جایگاه هنجاری داشته باشد و تخلف از آن، ناهنجاری به حساب آید و یا این که کار با ویژگیهای مثبت آن، تأمین کننده موقعیت، احترام و عزت نفس در سطح روابط اجتماعی تلقی شود، عنوان ارزش اجتماعی به خود می گیرد؛ در این صورت کار مفید و همراه با دقت و ابتکار وارد حوزه «فرهنگ» می شود و طبعا فرهنگ مناسب کار و بهره وری کار، شکل می گیرد.
بنابراین، در صورتی که کار مفید با بهره وری بالا، اولاً، در سطح وسیع در بین اکثر افراد جامعه گسترش یابد و در واقع به «هنجار» تبدیل شود، بطوری که بیشتر افراد جامعه، خود را موظف به پیروی آن بدانند و عدم پیروی به گونه ای غیرمستقیم با روشهای درونی کنترل و سرزنش شود، ثانیا، یک ارزش تلقی شود به گونه ای که فعالیت و تلاش را خوب بدانند نه عار و ننگ و کسر شأن، کار مثبت و سازنده هم «هنجار» می شود و هم «ارزش» و بطور طبیعی فرهنگ مناسب و کار سازِکار تحقق یافته و کارکرد مثبت خود را در زمینه تأمین نیازهای اساسی جامعه از قبیل علم، تکنولوژی آموزش، بهداشت، معماری، کشاورزی، امور دفاعی، ارتباطات، قضاوت، اقتصاد، ورزش و... ایفا می نماید. زیرا «هنجار» و «ارزش» دو عنصر اساسی فرهنگ، به حساب می آیند. اکنون نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که چگونه می توان پدیده رفتاری، همانند کار مفید و سازنده را، در سطح جامعه تبدیل به «ارزش» و «هنجار» نمود، تا این که وارد قلمرو فرهنگ جامعه شود.
ادامه دارد ...

 

نویسنده : حسن نظری (1)
پی نوشت ها :
1- استادیار پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
2 تفصیل این بحث در گفتار سوم خواهد آمد.
3 Value _ onientaion
4- Maslow

منبع :  hawzah

سه شنبه 22/4/1389 - 8:49
دعا و زیارت

 

مكانت ، منزلت و شخصیت افراد در گروه داشتن كار و شغل است :
شخصیت و سربلندی در سایه زحمت و كار به دست می آید. موضوع اشتغال و رفع معضل بیكاری چیزی نست كه فقط مربوط به بعد افراد جامعه باشد بلكه این موضوع با همه بخشها و نهادها و زوایای گوناگون جامعه گره خورده است و با توجه به پیشرفتهای صنعتی و توسعه تكنولوژی و گستردگی زندگی مادی بشر ، یافتن یا داشتن یك شغل شرافتمندانه جهت امرار معاش و گذران زندگی از توان و قدرت فردی ، افراد خارج  شده است و همه بخش های مختلف جامعه درعزت بخشی و منزلت دادن به فرد فرد جامعه نقش بسزایی را ایفاء‌ می كنند.
هر كس كه در این جامعه بخواهد محترم و مفید باشد باید كار كند و این كار را باید نهادهای موظف و مسوول  جامعه برای او ایجاد كنند و زمینه را برای ورود افراد جامعه به متن كار فراهم كنند  و فرد هم باید با شركت فعالانه در اجتماع و با تلاش و كوشش و بروز شخصیت واقعی خود ، خود را شكل دهد و برای رسیدن به موقعیت برتر همواره با بدست آوردن احترام و منزلت تلاش كند.
اشتغال امری است كه به افراد جامعه بلند طبعی ، آزادگی ، استقلال و سربلندی می بخشد و در معارف بلند دینی علاوه بر این كه از عنصر كار بعنوان یك امری برای گذران زندگی و تامین معیشت مادی یاد كرده شود بلكه به اثرات اخلاقی و روانط كار هم و نقش آن در ساختمان و ساختار شخصیت یك مسلمان نیز توجه خاص شده است.
 به این روایت توجه كنید كه امام صادق(علیه السلام) به یكی از شیعیان در خصوص اثرات روحی و روانی و سربلندی  كار و اشتغال چگونه توصیه می فرماید :معلی بن خنیس می گوید : انی ابو عبدالله (علیه السلام)و قد تاخرت عن السوق فقال: اغذ الی عزك[19]  امام صادق (علیه السلام) دریافتند كه من دیر به بازار می روم فرمودند : اول روز به سوی سربلندی و عزت خود برو.
رابطه بین اشتغال و عزت نفس ( سربلندی )
مردی از امام صادق(علیه السلام)پرسید كه من نمی توانم با دستم  به خوبی كار كنم و تجارت را نیز به درستی بلد نیستم و نیازمند و بیچاره ام چه كنم ؟
امام فرمودند: كار كن و بر سرت چیزی را بار كن  و به این وسیله از مردم بنی نیازی بجوی .[20] این حدیث گویای این است كه بیكاری و در نتیجه نیاز به دیگران شرف و عزت آدمی را نابود می سازد . چه گویاست این سخن شاعر كه فرمود :
دست نیاز پیش كسان چون كنی دراز                   
پل بسته یی كه بگذری از آبروی خویش
آری بیكاری و عدم اشتغال  مورث نیازمندی و باعث چشم دوختن به دست دیگران است كه خواری و سرشكستگی را به همراه دارد . از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند : الیاس مما فی ایدی  الناس عزالمومن فی دینه و مروته فی نفسه و شرفه فی دنیاه و عظمته فی اعین الناس و جلالته فی عشته و مهاتبه عند عیاله و هو اغمی الناس عند نفسه و عند جمیع الناس . [21] فرمودند : از مردم قطع امید  كردن و از  ثروتشان چشم پوشیدن و به درآمد كار خود قانع بودن برای مرد با ایمان مایه عزت دینی و روح  جوانمردی و شرف دنیوی است . چنین انسانی در نظر مردم بزرگ و بین فامیل و خویشاوندان خود محترم و در  محیط خانواده اش دارای عظمت و هیبت و منزلت خواهد بود ، او در ضمیر خود و در نظر دیگران بی نیازترین تمام مردم است.
 رابطه اشتغال (كار ) و آرامش روحی و روانی :
شاید برخی چنین پندارند كه داشتن شغل و درآمدی مناسب صرفاً برای تامین زندگی دنیا و رسیدن به مادیات و امور جزئی مادی است لكن از دیدگاه معارف بلند اسلامی و تعلیمات پیشوایان دینی اسلام ، موضوع فراتر از این امر است. زیرا  در روایات اسلامی تصریح شده است كه  آرامش  روحی و روانی با داشتن   شغل و كار به دست می آید و در واقع  شاید بتوان گفت كه كار و شغل بخشی از زندگی عبادی انسان است و انسان با عبادت و ذكر خدا آرامش می گیرد . یاد  خدا فقط در نماز و روزه خلاصه نمی شود  بلكه انسانی كه دائماً در كسب روزی حلال  و گذران زندگی خود تلاش می كند در حال عبادت و ذكر خداست لذا بین كارو شغل  بخشی از زندگی عبادی انسان است كه دائماً در كسب روزی حلال و گذران زندگی خود تلاش می كند در حال عبادت و ذكر خداست لذا بین كار و اشتغال و آرامش روحی ضرورت  بالقیاس به تعبیر فبلسفی وجود دارد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ان النفس اذا اهرزت قوتها  استقرت  [22] روح آدمی زمانی قرارو آرام دارد كه قوت خود را ذخیره كرده باشد. البته این روایت هرگز دلالت بر احتكار و انباشت مواد غذایی یا ارزاق مردم نمی كند زیرا مسلم است كه ذخیره كرده باشد . البته این روایت هرگز دلالت بر احتكار و انباشت مواد غذایی یا ارزاق مردم نمی كند زیرا مسلم است كه ذخیره به معنای احتكار  از امر حرام و قبیح است . این روایت  به یك معنا شاید دلالت بر این امر دارد كه وقتی انسان دارای شغل  و كار و مقامی است از آن طرق رزق و روزی او به مرور   زمان تامین خواهد شد و برای زندگی خود احساس پشتیبان  و تامین می كند ، لذا بخشی از نگرانیهای او برطرف شده و اضطراب بر او مستولی  نمی گردد.
چنانچه این مطلب  را از این روایت دیگری كه از امام رضا (علیه السلام) وارد شده است  می بینیم كه امام فرمودند :
ان الانسان اذا ادخل طعام سنته خف ظهره و اشتراح [23] آدمی وقتی خوراك سال خود را ذخیره كند پشتش از بار زندگی سبك می گردد و آسوده خاطر می شود . در روایت دیگر داشتن شغل  و درآمد افی بعنوان موضوعی مهم ذكر شده است.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : طوبی لمن اسلم و كان عیشه كفافاض و قواه شداداً [24] خوشبخت و زندگی پاكیزه كسی دارد كه آئین اسلام را پذیرفته باشد و به قدر معاش خود درآمد دارد و قوای بدنش نیرومند است.
امیر مومنان علی (علیه السلام) فرمودند : من اقتصر علی بلغه الكفاف فقد انتظم الراحه [25] هر كس به درآمدی  كه به كفاف زندگیش رسا باشد اكتفا كند  از پریشان فكری رهیده و بدینوسیله آسایش خاطر خود را مرتب ساخته است.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند: طوبی لمن آمن و كان عیشه كفافاً[26] انسان با آرامش و دارای زندگی پاكیزه كسی است كه ایمان آورده باشد و برای گذران زندگی خود درآمد كافی داشته باشد.
 بیكاری و عدم تعامل  روحی و روانی :
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : اذا قصر العبد فی العمل ابتلاة الله تعالی  بالهم  [27] وقتی بنده ای در عمل كوتاهی كند خداوند او را به غم و ناراحتی روحی مبتلا می سازد . گرچه این روایت گویای این است كه انسان همه كارها را باید با دقت و بررسی همه  جانبه انجام دهد ولی اگر بخواهیم از اصل تعمیمی و سرایت موضوع استفاده كنیم می توانیم بگوئیم كه كم كاری در امر اشتغال  و بیكاری زایی باعث نارسایی در بحشهای فردی و اجتماعی جامعه شد و افراد جامعه دچار اختلال هایی در ابعاد مادی و معنوی خواهند شد چنانچه حضرت امیر علیه السلام فرمودند : ان یكن الشغل مجهده فاتصال الفراغ مفسده [28] اگر تن داد ن به شغل مایه زحمت و تعب است ،  بیكاری دائم  نیز باعث نادرستی و فساد است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)در خصوص مذمت بیكاری و تاثیر در زندگی انسانها فرمود :
اخشی ما خشیت علی امتی كبر البطن  و مداومه النوم و اكسل و ضعف الیقین [29]
بر امت خویش ، بیشتر از شكم پرستی ، پرخوابی و بیكارگی و بی ایمانی  بیمناكم.
 بیكاری و فقر :
 همان طور كه گفته شد شغل و اشتغل و داشتن درآمد كافی برای پیشبرد گذران زندگی و تامین مایحتاج ضروری ، انسانها را چاره جو و مستقل و سربلند و بی نیاز به بار می آورد ، لكن اگر جامعه دچار مرض و بیماری شد ، یكی از عوارض و آثار شوم آن فقر و نداری مردم خواهد شد یعنی بین فقر و بیكاری رابطه تنگاتنگ وجود دارد چنانچه بین بیكاری و فساد و بی بند و باری و اعتیاد ، بین بیكاری و سرقت ... رابطه تنگاتنگ وجود دارد . یكی از عوامل مهم فقر در جامعه ، وجود افراد بیكار و بی درآمد برای تامین زندگی است به نظر می رسد توزیع بین بیكاری و فساد و بی بند و باری و اعتیاد ، بین بیكاری و سرقت، رابطه تنگاتنگ وجود دارد . یكی از عوامل مهم فقردر جامعه ، وجود افراد بیكار و بی درآمد برای تامین زنگی است به نظر می رسد توزیع ناعادلانه  ثروت جامعه و در اختیار داشتن منابع كمیاب  جامعه توسط عده  قلیلی ، حرص و ولع برای ثروت اندوزی ، درخواست كار زیاد و مزد كم از افراد جامعه ، نوسانات اقتصادی  كه خود عاملی برای ارزشمند بودن دستمزدها و میزان قیمت هاست ، وجود بیكاریهای پنهان آشكار همه و همه عاملی برای بوجود آمدن پدیده شوم و نامیمون فقر در جامعه هستند . مطالعات اجتماعی نشان می دهد در كشورهایی كه توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد ، هر روز فقرا فقیتر و اغنیاء ثروتمندتر می شوند فاصله طبقاتی فزونی می یابد و به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی ، افراد قادر به هدایت  درست ستیز علیه این بی عدالتی اجتماعی نیستند.
حضرت امیر علیه السلام در ارتباط با ره آورد شوم تهیدستی و فقر می فرمایند :
« از فرزندم ، من تهیدستی و فقر بر تو هراسناكم و از فقر  به خدا پناه ببر كه همانا فقر ، دین انسان را ناقص عقل را سرگردان و عامل دشمنی است» [30]  و در نتیجه در امورات خود را محتاج دیگران می بیند و این امر یعنی احتیاج و نیازمندی دائم به دیگران مورد تنفر و بی علاقگی قرار می گیرد كه در روایات دینی به آن اشاره شده است كه بی نیاز مباش تا تو را دوست دارند . رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
اذهد فی الدنیا یحبك الله و ازهد فیما فی ایدی الناس یحبك  الناس [31] از دنیا چشم بپوش تا خدا تو را دوست دارد و از آنچه در دست مردم است چشم بپوش تا مردم تو را دوست دارند.
بیكاری، یكی از عوامل فقر در جامعه
حضرت امیر علیه السلام فرمودند :
ان الاشیاء مما ازدوجت، ازدواج الكسل و العجز فنتج منهما الفقر [32] به درستی كه اشیاء بهمدیگر می رسند ، زمانی كه بیكاری و ناتوانی به همدیگر متصل شوند نتیجه آن جز فقر چیزی نخواهد بود.
در روایت دیگری حضرت می فرمایند: من دام كسله خاب امله [33]   كسی كه بیكاری او دائمی باشد  و ادامه داشته باشد نسبت به آرزوها و خواسته های  خود ناامید و آنچه نیازمند است به آن نمی رسد.
« ایاك و الكسل و الضجر فانما مفتاح كل شر [34] از بیكاری و ناامیدی (دلتنگی كردم – بی قراری كردن) بپرهیز ید زیادی این دو كلید همه شرور و نابسامانیها هستند. كه یكی از نابسامانیهای وجود فقر در زندگی انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هر كاری می زند و اینجاست كه انحرافات اجتماعی و كجرویها شكل می گیرد و انجام می شود.
و اگر بخواهیم از این روایت بر اساس اصل تعمیم پذیری ، كجرویها و ناهنجاریها  و آسیب ها و انحرافات را برداشت  می گنیم  كه كلمه مفتاح كل شر مصادیق  همه اینهاست  می توانیم بیكاری را سرچشمه همه این عوارض و آثار و تبعات بدانیم ، اگرچه این مقولات یعنی انحرافات و صدمات اجتماعی همانند طلاق در خانواده ، اعتیاد و پناه بردن به مواد مخدر ، پناه بردن به باندهای فساد و فحشاء ، همچنس بازی ، سرقت ودزدی ، ولگردی و خیابان گردیهای شبانه، مزاحمت های خیابانی ، پناه بردن به مواد الكلی ،  ناسازگاریهای درون خانوادگی ، از بین بردن رفتارهای عاطفی و ارتباطات معنوی   افراد با همدیگر  و ...  همه و همه رابطه دوسویی با موضوع بیكاری دارند و بر همدیگر اثر گذارند و باید مهندسین و برنامه ریزان اجتماعی خصوصاض در جوامع دینی كه اساس  و پایه زندگی مردم بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و دینی شكل گرفته و دارای فرهنگی پایدار و ثایت هستند به این امر مهم اشتغال و رفع معضل بیكاری توجه ویژه داشته و كار ضربتی انجام دهند و با بهره گیری از تجربیات كشورهای پیشرفته و رعایت اصول فرهنگ  عمومی  جامعه با تلفیق تفكر و عمل برای برطرف كردن این بیماری خطرناك و مرض نابود كننده ، برنامه ریزی و دقت نظر داشته باشند.
مدیران، مسولان و دست اندركاران باید توجه كنند كه اگر خواهان پایداری و استدامت فرهنگ دینی درجامعه هستند و معتقدند كه انسان باید  با ارزشهای الهی قرابت داشه باشد تا هم توسعه مادی پیدا كند و هم معنوی ،  باید به این نكته دقت كنند كه در روایات داریم « من لا معاش له لا معادله » یعنی اگركسی زندگی مادی او تامین شد و نتوانست به امور مادی خود مسلط شود دنبال معاد و دین هم نخواهد رفت.
پی نوشت ها :
[19] - وسایل الشیعه ج 12 ص 3 حدیث 2
[20] - كتاب وافی ج 3 چزء 10  ص 8
[21] - شفینه البحار ج 2 ص 327
[22] - فروع كافی جلد 6 ص 286
[23] - همان منبع
[24] - بحار الانوار جلد 15 ص 263
[25] - نهج البلاغه  كلمات  قصار 363
[26] - بحار الانوار همان منبع ص 236
[27] - نهج الفصاحه ص 44
[28] - ارشاد مفید ص 141
[29] - نهج الفصاحه ص 19
[30] - نهج البلاغه  حكمت 319
[31] - نهج الفصاحه ص 52
[32] - میزان الحكمه ج 8 ص 392
[33] - همان منبع ص 393
[34] - همان منبع پیشین
نویسنده : حمید پورعیسی
منبع :
ershad-gil
سه شنبه 22/4/1389 - 8:47
دعا و زیارت

یكی از نابسامانی ها وجود فقر در زندگی انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هركاری می زند و اینجاست كه انحرافات اجتماعی و كجرویها شكل می گیرد و انجام می شود.
 اگر  نظام آفرینش را با دقت بررسی كنیم در می یابیم كه خدا جهان را بر اساس حركت  و كار قرار داده و سیر تاملی موجودات را بر این پایه استوار فرموده است . از ذره تا خورشید ، هر یك از موجودات كوچك و بزرگ اگر از فعالیت و كار باز ایستند ،  به مقدار خویش  به گوشه یی از این نظام بزرگ لطمه می زنند و  در مسیر تكاملی  خود نیز وقفه ایجاد می كنند . انسان نیز جزئی از این جهان است و در چنین صحنه ی پرتلاش نباید بیكار بماند  زیرا دور از خرد و انصاف  است كه  موجودی از فعلیت ها و حركتهای دیگر موجودات بهره بگیرد و خود بهره ندهد و سربار دیگران باشد و نیز می دانیم كه دستیابی به پیشرفتهای معنوی و مادی با حركت و كار و كوشش امكان پذیر است و آنكه تن به كار نمی دهد و از رنج كار  می پرهیزد خود را از رسیدن به كمال باز می دارد دیانت پاك اسلام كه قوانینش بر زیر بنای محكم و ریشه دار  فطرت بنا شده و مقرراتش خواسته ها و كشش های فطری و نهادی انسان را در بر دارد ، به كار ارج می دهد و بر خلاف برخی ادیان پیروان خود را به كار و فعالیت وا می دارد و گوشه گیری و رهبانیت را ناروا می شمارد.
در اخبار پیشوایان و ائمه معصومین علیه السلام آمده است كه از بیكاری و كسالت پرهیز كنید و سستی را از دامن زندگی پر از حركت و جنب و جوش دور نمائید.
امام علی (علیه السلام) فرمودند : آفه النجح الكسل [1] آفت و نابود كننده كامیابی و پیروزی ( رسیدن به چیزی ) سستی و بیكاری است. امام باقر(علیه السلام) فرمودند :  الكسل یضر بالدین و الدنیا [2]  كسالت و بیكاری و سستی ضرر رساننده به دین و دنیا است . در روایان دیتی و معارف بلند اسلامی نه تنها كار و كوشش و تلاش برای تامین زندگی دنیا سفارش شده است بلكه پیوندی محكم و وثیق با زندگی آخرت برقرار شده است و انگیزه انسان را برای انجام كار و پرهیز از بیكاری و رسیدن به سعادت اخروی چندین برابر كرده است و ضریب فعالیتهای  فرد را در زندگی هم اطمینان بخش نموده و هم چرخش  حركت او را سراعت بخشیده است.  امیرمومنان علی (علیه السلام) فرمودند: الكسل یفسد الاخره [3] بیكاری و سستی و تنبلی آخرت انسان را فساد می كند . امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ان كان الثواب من الله ، فاكس لماذا ؟ [4] اگر چشم امید به ثواب و اجرت از خداوند داری  و این كار را به عهده خداوند می دانی پس چرا سستی و تنبلی و بیكاری را پیشه خود ساخته ای؟
در این حالت كار در  برگیرنده كلیه شكوهای كار انسانی ، در هر سطح از مهارت و مزد بوده و شامل كارفرمایان و كارگران به صورت همردیف و یكسان است. [5]  به هرحال، مراد از  كار  در این تحقیق  شامل هر نوع كا رفكری و جسمی كه دارای بازدهی و نتیجه ای   برای بهره دهی و بهبود بخشی زندگی و حیات  مادی و معنوی   افراد جامعه باشد را شامل می شود . دانشمندی كه با دانش و تحقیق رهبری و راهنمایی اجتماعی را به عهده دارد. پزشكی كه بیماران را مداوا می كند.  مهندسی  كه نقشه ی ساحختمانی را می ریزد ، گوینده و سخنرانی كه برای ارشاد مردم سخن می گوید ، نویسنده یی كه با نوشتن خدمت می كند و دانشجویی كه در راه تحصیل رنج می برد ، همه كار ‌می كنند . با این تفاوت كه ارزش كارها و بازدهی آنها از نظر زمان و مكان یكسان نیست . قرآن كریم برای بهره برداری از زمین و نقشهای الهی توصیه به تلاش و فعالیت برای زندگی و حیات مادی و  معنوی می فرماید :  و لقد مكنا كم فی الارض و جلعناكم فیها معایش قلیلا ما تشكرون [6]
 «و به تحقیق شما را در زمین قدرت عمل دادیم و برای شما  در آن ، وسایل معیشت نهادیم اما چه كم سپاسگزاری می كنید.»
و در جای دیگر می فرماید :
والارض مددنها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من كل شی موزون õ و جلعنا كم فیها معایش و من لستم له برازقین [7]
و زمین  را گستردانیدیم و در آن كوههای  استوار افكندیم و از هر چیز سنجیده ای رد آن رویاندییم و برای شما و هر كس كه شما روزی  دهنده او نیستند ، در آن وسایل زندگی قرار دادیم و از قرآن صالح پیامبر (علیه السلام) خطاب به قوم ثمود  نقل می كند و می فرماید :
... هو انشاكم من الارض و استعمر كم فیها فاستغفروه ...[8]
 اوست (خدا )  كه شما را  در زمین پدید آورد و از شما خواست كه زمین را آباد كنید.
البته باید توجه داشت كه خداوند كریم، تمام مقدمات آباد كردن زمین و ایجاد اشتغال  را كه از حیطه اختیارات انسانها خارج بوده فراهم آورده است و این نشان می دهد كه همانطوری كه تكویناً چنین مقدمات و وسایل را برای فعالیت و كوشش انسان جهت معاش و حیات مادی و معنوی و تامین زندگی انسانها فراهم آورده و در اختیار بشر قرار داده است تا انسانها بتوانند در سایه بهره بردن این اسباب و علل به تكامل  برسند و به اهداف خود نزدیك شوند ، وظیفه انسانها هم است كه با تلاش و كوشش فكری و جسمی مقدمات و اسباب تشریعی این عمل را در حیطه و اختیار آنها گذاشته شده برای  خود  و دیگران جهت بهره دهی و بهره برداری آماده سازند و بستر را برای رسیدن جامعه به یك حیات معقول مادی  و معنوی آماده كنند  تا همگان بتوانند  از نعم الهی و داشتن یك زندگی معقول برخوردار شود.
در خصوص آماده سازی بستر برای معاش و زندگی انسانها می فرماید :  
و ارسلنا الریاح لواقع فانزلنا من السماء مآء فاسقینا كموه ُو ما انتم له بخازنین [9]
و بادها باردار كننده فرستادیم و از آسمان، آبی نازل كردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانه دار آن نیستند و درجای دیگر قرآن می فرماید:
هوالذی جعل لكم الارض ذلولاً فامشوا فی مناكبها و كلوا من رزقه و الیه النشور[10]
 او خدایی است كه زمین را برای شما قرار داد پس در راههای  آن حركت كنید و از روزی آن بخورید و بازگشت  شما در قیامت  بسوی اوست .
 همه این آیات  الهی انسانها را تشویق به فعالیت ، كار ، تلاش و ایجاد اشتغال  و از بین بردن معضل بیكاری می كند ، این آیات الهی انسانها را تشویق  به فعالیت ، كار ، تلاش و ایجاد اشتغال و از بین بردن  معشل بیكاری می كند  ، این آیات  الهی حركت بخش ، نیرودهنده هستند و جامعه دینی با داشتن چنین  دستورات و توصیه های والا ، باید خود را از معضل  بیكاری برهاند و تمام نیرو و امكانات خود را برای ایجاذ اشتغال و زمینه های زندگی سالم را برای افراد خود فراهم كند.
حضرت امیر علیه السلام در ذیل آیه 61  سوره هود (  كه گذشت ) می فرمایند:
خدا ایشان ( قوم ثمود ) را به آباد كردن زمین فرمان داد تا حبوبات ، میوه ها و نظایر آن را كه برای زندگی آفریدگان قرار داده وسیله ی معیشت آنان باشد.
و این نكته قابل دقت است كه در همین   سوره  (هود / 61 ) قرآن نمی گوید خداوند زمین  را آباد كرد و در اختیار شما گذاشت ، بلكه  می گوید عمران و آبادی زمین را به شما تفویض كرد و در اختیار شما قرار داد و وسایل از هر نظر برای شما آماده شده است . شما باید با كار و كوشش زمین را آباد سازید و منابع آن را  به دست آورید  و بدون كار و كوشش سهمی ندارید . در ضمن این حقیقت نیز از آن استفاده می شود كه برای عمران و آبادی باید به یك ملت  مجال داد و كارهای آنها را بدست آنان سپرد و وسائل و ابزار لازم را در اختیارشان گذارد. [11] تا ابتكار و قدرت خود را به كار بندند به توسعه و تكنولوژی  و صنعت گوناگون  دست یابند كه داشتن آنها لازمه زندگی این دنیا می باشد . مهمترین مساله ی كه در این بین باید درنظر داشت ، شناخت انسان است همه تلاشها و كوششها برای ارزش گذاری و اهمیت دادن به انسان است ،  بحث اشتغال و كار خود موضوعیتی ندارد بلكه برای انسان است و ارزش دادن به انسان است . اگر گروهی بخواهند در این خصوص تعلل بورزند و سستی در دین او را روا بدارند در حقیقت به منزلت و شخصیت انسانی  انسان لطمه وارد خواهند كرد . چنانچه در متن اقتصادی جامعه شاهد بروز ناهنجاریها و رفتارهای غیر   انسانی ، افراد بیكار و محتاج و نیازمند هستیم. بسیاری از  انحرافات اجتماعی و آسیب ها و صدمات  اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ناشی از این پدیده نامیمون و  ناموزون  در جامعه است.

شناخت انسان اولین گام برای رفع معضل بیكاری :
اگر توجه به شناخت انسان نشود ، تمامی ارزشها ی اجتماعی و الهی كه مربوط به فرهنگ جامعه است دجار اختلال و نارسایی خواهند شد. قرآن كریم به دقت ما را متوجه این می كند و مهمترین مساله در  تعلیم و تربیت كتاب و حكمت  ، شناخت انسان معرفی می كند . چرا كه این انسان است كه باید به مبدا معتقد باشد به معاد معتقد باشد و به وحی معتقد باشد ، متخلق به اخلاق الهی و اجتماعی باشد ، اوست كه باید عمل كند ، در سوره هود / 10 كه فرمود:
« و لقد مكناهم فی الارض و جلعناكم فیها معایش قلیلاً ما تشكرون »  تمكین هم برای انسان است و هم برای جان انسان . در  تمكین  ، آفرینش مكان لازم است اولاً خلقت متمكمن لازم است ثانیاض استقرار متمكن در مكان لازم است ثالثاً تامین نیازهای متمكم  لازم است رابعاً  این امور چهارگانه مربوط به تن آدمی است.
فرمودند : ما زمین را خلق كردیم ، شما را آفریدیم ، یعنی بدنتان  را از خاك و امثال  خاك آفریدیم ، شما را در زمین مستقر كردیم ، معایش بدنی شما را هم دادیم . یعنی این امور چهارگانه  : مكان ، متمكن ، معیشت و استقرار متمكن در مكان است و معیشت چنین متمكنی مربوط به تن شماست . در قبال مكان ، مكانت است  ، منزلت است ، رتبت ست . مكانت آفرید ، روحی كه دارای مكانت است آفرید، این روح را به آن مكانهای رفیعه رساند ، معایش روحانی را كه باعث ثبات و بقاء و دوام چنین متمكنی است خلق كرد و اینها را بعنوان نعمت عظیم و بزرگ برای انسان بازگو كرد.[12]  هم مكان و هم مكانت را بیان كرد  تا ابعاد وجودی انسان با همدیگر مورد توجه قرار گیرد و اگر یكی آسیب دید دیگری هم صدمه خواهد دید یعنی اگر معیشت انسان مورد غفلت قرار گرفت و افراد جامعه از نظر اقتصادی و زندگی مادی در مضیقه مالی و اقتصادی قرار گرفتند مكانت و منزلت انسانی آنها هم مورد خدشه و آسیب قرار خواهد گرفت و رشد معنوی  و روحانی آنها  به سكون گرائیده خواهد شد . و شاهد رشد معنوی و مادی جامعه نخواهیم بود  و نتیجه ای  جز پسگرایی  و پسرفت جامعه نخواهد داشت .
داشتن كار و پرداختن  به اشتغال بخشی  از زندگی عبادی انسان است :
قرآن كریم در برخی از آیات خود تنبلی و سستی را ضد ارزش معرفی می كند و اگر كسانی صرفاً بخواهند منطقی را پیشه كنند كه عبادت منحصر در نماز و روزه باشد و بدون توجه به بعد مادی  حیات ، خود را بنده خدا معرفی می كند ، قرآن چنین منطقی را مردود و مطرود می داند و می فرماید:
فاذا  قضیت الصلاه  فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله  و ذكروالله  كثیراً  [13] چون نماز گزارده شد در روز زمین پراكنده گردید  و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد كنید.  جمله وابتغو ا من فضل الله یا تعبیرات مشابه آن در قرآن كریم به معنی طلب روزی و كسب و تجارت آمده است و این اهمیت موضوع را می رساند كه خداوند بعد از  عبادت معنوی انسانها را به عبادت مادی و كسب روزی حلال و پرداختن به كار و تلاش دعوت می كند و جامعه را از رخوت و سستی و بیكاری و پرداختن به امور غیر ضروری یا تفریجات غیر ضروری پرهیز می دهد و دعوت به سازندگی ، پیشرفت و توسعه می كند زیرا اگر ملتی دائماً در تلاش و فعالیت های فكری و جسمی باشند ممكن نیست كه پیشرفت نداشته باشند . چنانچه حضرت امیر علیه السلام فرمودند : ان الله یحب المحرف امین [14] خدا انسان شاغل  و دارای حرفه امین و رستگار را دوست  می دارد و در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامی اسلام « ص » نقل می فرماید كه :
العباده سبعون جزء افضلها جزء  طلب حلال  [15] عبادت هفتاد جزء دارد كه بالاترین و با فضیلت ترین آنها دنبال رزق و روزی  حلال بودن است . در روایت آمده است كه شخصی  به امام صادق علیه السلام عرض كرد : مرد می گوید : من در خانه می نشینم ، نماز می خوانم ، روزه می گیرم و پروردگار را عبادت می كنم و اما روزی من می رسد » امام فرمود: او یكی از سه دسته است كه دعا و خواسته های او مستجاب نمی شود. [16]  و همچنین فرمودند : اگر كسی به خانه برود و در را بر خود ببندد ، آیا از آسمان چیزی برای او فرود می آید. [17] امام هفتم علیه السلام فرمودند : من طلب هذا الرزق من حله  لیعود به علی نفسه و عیاله كان كالمجاهد فی سبیل الله [18] كسی كه برای اداره ی خود و خانواده اش از راه حلال حویای روزی باشد همچون مجاهد در راه خداست.
در روایت دیگر وارد شده است  كه از امام صادق علیه السلام در مورد كشاورزان سوال شد آن حضرت فرمودند:
هم الزارعون كنوز الله فی ارضه و ما فی الاعمال شی ء احب الی الله من الزراعه و ما بعث  الله نبیاً  الا زراعاً الا ادریس فانه خیاطا؛ ً آنان (كشاورزن ) گنجینه های خدا در زمینند ، در كارها چیزی محبوبتر از كشاورزی نزد خدا نیست ، و خدا همه انبیاء را در حالی كه  كشاورز و زارع بودند مبعوث فرمود مگر ادریس پیامبر (علیه السلام) كه شغل او خیاطی بود.
پی نوشت ها :
[1] - میزان الحكمه ج 8 ص 392
[2] - همان منبع
[3] - همان منبع ص 393
[4] - همان منبع ص 393
[5] -  همان منبع ص 673
[6] -  سوره اعراف  آیه 10
[7] -  سوره حجر آیه 19 – 20
[8] - سوره هود آیه 61
[9] - سوره حجر آیه 22
[10] - سوره حجر آیه 22
[11] - سوره الملك آیه 15
[12] - تفسیر سوره اعراف ، حضرت آیت ا.... جوادی آملی
[13] - سوره جمعه آیه 10
[14]  وسایل الشیعه ج 12 ص 13 حدیث 14
[15] - همان منبع حدیث 15
[16] - همان منبع ص 14 حدیث 2
[17]  همان منبع ص 11 ج 4
[18] - همان منبع ص 25 ج 3
نویسنده : حمید پورعیسی
منبع : ershad-gil
سه شنبه 22/4/1389 - 8:47
دعا و زیارت

فیزیك دانان ، « نیرو » را عامل انجام كار می‌دانند و فقط در صورتی كه اعمال نیرو به جابه‌جایی جسم منجر شود ، به آن واژه « كار » اطلاق می‌كنند بنابراین اگر نیرویی بر یك جسم وارد شود ولی نتواند آن را جابه‌جا كند، كار انجام شده برابر صفر است.

البته همه با این نظر فیزیكدانان موافق نیستند و بسیاری معتقدند، همین كه برای انجام كاری « نیرو » صرف شود ارزشمند است و قابل تقدیر ، ضمن این كه در صورت تناسب بین « نیرو » و « كار » مورد نظر و نبود مانع ، نیروی صرف شده حتما به نتیجه خواهد رسید. مطابق تعریف عالمان فیزیك، « همت » را می‌توان نیرویی دانست كه برای انجام كار صرف می‌شود.

برخی نیز «همت» را عزم جدی همراه با «عشق» برای دستیابی به مقصود دانسته‌اند. جایگاه «همت» هم در ادبیات ملی و هم در فرهنگ اسلامی، جایگاهی رفیع است.

« همت بلند دار كه مردان روزگار

از همت بلند به جایی رسیده‌اند »

یا

« همت اگر سلسله جنبان شود

مور تواند كه سلیمان شود »

و یا

« اهل همت را ز ناهمواری گردون چه باك

سیر انجم را چه غم كاندر زمین چون و چراست »

امیرمومنان(ع)‌ نیز در حكمت 47 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: « قدر الرجل علی قدر همته » (ارزش انسان به میزان همت اوست)‌

سال 89 از سوی ولی امر مسلمین، سال « همت مضاعف ، كار مضاعف » نامگذاری شد تا شاهد صرف نیروی بیشتر و عزم جدی‌تر همراه با عشق باشیم و كارهای بزرگ‌تر و بیشتری به انجام برسد.

جهت این همت و كار مضاعف نیز روشن است؛ دستیابی به « پیشرفت » و « عدالت » كه شعار محوری دهه چهارم انقلاب اسلامی است.

همت و كار مضاعف اگرچه تمامی عرصه‌ها از سیاست تا اقتصاد و از فرهنگ تا علم و دانش را در برمی‌گیرد اما اولویت در «مبارزه با فقر، فساد و بی‌عدالتی» است.

پرسش مهم در این میان، شناخت موانع همت و كار است؛ پرسشی كه دستیابی به پاسخ آن، ما را در دستیابی به سرمایه ارزشمند «همت» و ثمربخش بودن آن، یعنی انجام «كارهای بزرگ» مدد می‌رساند.

براساس مدلی می‌توان «بی‌اعتمادی»، «عدم تعهد»، «عدم مسوولیت‌پذیری» و «عدم توجه به اهداف» را مهم‌ترین موانع دستیابی به «همت مضاعف ، كار مضاعف» در سطوح خرد و كلان دانست. در مدل موردنظر «اعتماد» محور و نقطه ثقل پیشرفت و كارآمدی است، هر‌چند این چهار عامل هر یك ریشه در دیگری دارد.

بی‌اعتمادی مردم نسبت به یكدیگر یا به نظام و مسوولان و برعكس یا بی‌اعتمادی نهادها به یكدیگر مثلا دولت و مجلس، موجب از دست رفتن تعهد جمعی می‌شود و عدم تعهد جمعی روحیه مسوولیت‌پذیری را از بین می‌برد.

ملت و مسوولانی كه مسوولیت‌پذیر نباشند، به اهداف ملی توجه نمی‌كنند و منافع فردی و حزبی را بر منافع ملی یا مصالح عمومی‌ ترجیح می‌دهند.لذا هر حركتی كه در جهت كاهش اعتماد در جامعه انجام شود. حركتی است برای آسیب رساندن به سرمایه اجتماعی و عدم دستیابی به اهداف ملی و مردم و مسوولان باید در برابر چنین حركت‌هایی هوشیار باشند.

تكلیف دشمن روشن است؛ اما دوستانی كه از سر غفلت و دوست نماهایی كه همسو با دشمن در مسیر بی‌اعتمادی گام برمی‌دارند، نیازمند مراقبت بیشتر هستند.

در پایان، سال 89 همت كنیم شعار كمتر بدهیم و همت مضاعف به كار گیریم سمینار و كنگره و همایش برای «همت مضاعف، كار مضاعف»‌ برگزار نكنیم!

جام جم آنلاین : مهدی فضائلی

سه شنبه 22/4/1389 - 8:46
دعا و زیارت

نامگذاری سال 1389 از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نام « همت مضاعف و كار مضاعف » بیانگر واقعیتی است كه نشان می‌دهد آنچه ضرورت امروز است ، تلاش چند برابر برای آبادانی ایران است.

سؤال این است چرا فرهنگ كار و تلاش در ایران جدی گرفته نشد و علیرغم قدمت تمدنی ایران و تأثیرگذاری ایرانیان بر غنای سرمایه فرهنگی جهان، آنچنان كه باید و شاید در عصر حاضر كار و تلاش جدی گرفته نمی‌شود و « راحت طلبی » و به ‌دست آوردن « گنج نابرده رنج » به ‌عنوان یك مطلوب رایج شده است و حتی بسیاری از افراد می‌كوشند تا با به دست آوردن شبه مشاغل راحت اما پرسود ، یكشبه ره صدساله را بپیمایند.

این موضوع از گذشته به‌عنوان سؤالاتی در اذهان اندیشه‌وران ایرانی مطرح شده است و برخی از آنها نیز برای شناخت خلق و خویی كه فرهنگ كار و تلاش را جدی نمی‌گیرد، به نوشتن رساله‌هایی در آداب و سنن و خلق و خوی ایرانیان و شاكله هویت آنان پرداخته‌اند؛

اما هیچكدام از این كتب ( كه چكیده آنها فقط در مذمت افراطی و تخطئه فرهنگ خودمان بوده است )، راهكاری منصفانه برای رسیدن به یك نقطه تعادل ارائه نداده‌اند و فقط دائم تكرار می‌كنند ما بعد از حمله مغول دیگر روی خوش ندیدیم.

ذكر این چند عبارت كه بعد از حمله مغول و یا بعد از جنگ‌های ایران و روس ما دچار یك انحطاط شدیم دردی را دوا نمی‌كند؛ چراكه بسیاری از كشورها نیز به‌مراتب رخدادهایی چون حوادث تأسف‌بار و ویرانگر حمله مغول و... داشته‌اند اما توانسته‌اند خود را در مسیر قابل‌قبولی از پیشرفت قرار دهند.

واقعیت این است تا زمانی كه فرهنگ متحول نشود نمی‌توان كاری از پیش برد و تحول فرهنگی از سنین ابتدایی آموزش شروع و در كوچه و خیابان تكمیل می‌شود و از طریق رادیو و تلویزیون این فرهنگ تعالی پیدا می‌كند. تلاش فرهنگی و فرهنگ‌سازی، كار یكسال و 2سال نمی‌باشد و باید بر آن مداومت داشت و به‌گونه‌ای عمل كرد كه در رفتار و تفكر افراد تجلی پیدا كند.

در اسلام فرهنگ كار و تلاش نوعی عبادت محسوب می‌شود و تلاش برای خانواده و آبرومندی نوعی جهاد در راه خدا محسوب می‌شود و از طرفی از معصومین روایت شده است؛ برای دنیایت چنان كار كن كه گویی می‌خواهی دائما در دنیا زندگی كنی و برای آخرت چنان فعالیت نما كه گویی فردا می‌خواهی دنیا را ترك كنی. این دستورالعمل متعالی كه نمونه آن در كمتر مكتبی وجود دارد می‌تواند مهم‌ترین راهبردی باشد كه ما را به مسیر بهتری هدایت كند.

بنابراین تمركز تبلیغات باید بر ارزش كار و تلاش در اسلام و تقبیح كسالت و بیكاری باشد و از طرفی ثروتمند شدن بی‌زحمت و پول بادآورده و رانت‌خواری و اقسام مختلف آن مذموم و غیراخلاقی شمرده شود.

همچنین ارائه الگوهای موفقی از كشورهایی كه با كار و تلاش توانسته‌اند پله‌های ترقی را سریع بپیمایند نیز می‌تواند مطلوب باشد. پرهیز از شعارزدگی و احتراز از تفكرات منفی‌گرایانه كه یكسره بر نفی و دفع تأكید می‌كنند و شاكله هویت ایرانی را زیر سؤال می‌برند از ضرورت‌هاست.

آنچه كه باید مورد تأكید قرار گیرد فرهنگ كار و تلاش است و جدی گرفتن هر كس از جانب خودش، در هر مسئولیتی كه قرار دارد و آن اینكه كاری را كه بر دوش دارد به‌نحو احسن انجام دهد تا فرهنگ كار جزئی از شاكله هویت ما درآید و از مرحله شعار به رتبه شعور صعود كنیم و بدانیم تا زمانی كه كار به‌عنوان یك فرهنگ درنیاید، نمی‌توانیم قله‌های پیشرفت را بپیماییم.

بنابراین اگر هر روز و هر ماه و هر سال را به‌نام كار مضاعف و همت مضاعف بنامیم باز هم جایز است؛ چراكه تا زمانی كه كار و كارآفرینی جزء شاكله هویت ایرانی نشود، باید همتی مضاعف به‌خرج داد و فرهنگ سازی كرد.

نویسنده : محمد رضا جمالى 

منبع : روزنامه همشهری

سه شنبه 22/4/1389 - 8:44
دعا و زیارت

 

اهتمام به مسئله « کار و تلاش » به مثابه یکی از ضرورت های مورد توجه در چشم انداز پیشرفت و تعالی کشور در سال های گذشته بارها و بارها مورد عنایت رهبر معظم انقلاب بوده است؛ بویژه آن هنگام که سخن از « انضباط اجتماعی و وجدان کاری » و لزوم پرهیز از « تنبلی اجتماعی » سخن به میان آوردند؛ همچنین دغدغه مندی ایشان در قبال « تعطیلات بسیار زیاد رسمی » در تقویم کشور و مباحثی از این دست نشان از آن دارد که رهبر دور اندیش نظام برای اهداف بلند و متکاملی که برای ایران اسلامی ترسیم گشته نگاهی کاملا متنی به جامعه و آحاد ملت دارند که بایستی همین مردم در میدان سازندگی و پیشرفت کشور حضور و مشارکت جدی و سازنده داشته باشند و اگر این حضور و مشارکت با کوچکترین آفاتی مواجه شود، مسیر پیشرفت ناممکن خواهد بود. نامگذاری سال1389  به عنوان سال « همت مضاعف ، کار مضاعف » نشان از این مسئله دارد که از منظر عالی ترین مدیر اجرایی کشور، حیاتی ترین و راهبردی ترین نیاز امروز جامعه، کار و تلاش است و هر امری که به نحوی بازدارنده این مهم باشد نه تنها سمی مهلک برای حال و آینده ایران و ایرانی است که اساسا خواست درونی همه دشمنان و بدخواهان پیشرفت و اعتلای این مرز و بوم است، بر این اساس برپایی نظام مبتنی بر عدالت، دستیابی به اهداف سند چشم انداز1404 ، تحقق دهه پیشرفت و عدالت، زدودن مظاهر شوم فقر، فساد و تبعیض، تولید دانش بومی، استقلال در صنعت و فناوری های نوین، نیل به مرجعیت علمی درمنطقه و دنیا و الهام بخشی در جهان اسلام منوط به این است که امروز همه ما تا چقدر با اعتماد به نفس و خودباوری ملی و عشق و علاقه به آب و خاک خود و چقدر با شور و حساسیت کارکنیم و تا چه میزان همت بلند داشته باشیم و با «مهارت» و «خلاقیت» و «کیفیت» گام های رشد و ترقی را یکی پس از دیگری و بی وقفه برداریم.
در این راستا تاکید بر چند نکته بسیار ضروری است:
اول؛ نظام تربیتی و آموزشی ما باید توجه داشته باشد که نسل های جدید و فرزندان این جامعه را از همان اوان کودکی به گونه ای پرورش دهد که انسان هایی مسئولیت پذیر، پرکار و پر تلاش،  انگیزه مند و با همتی بلند باشند. در این بین نقش رسانه ها و نخبگان و گروه های مرجع اجتماعی در فرهنگ سازی برای کار مضاعف و تکمیل این فرایند آموزشی تعیین کننده است.
دوم؛ تقویت و تعمیق انگیزه های دینی و انقلابی و حفظ آنها به عنوان فرهنگ درمتن لایه های اجتماعی، گام مهمی در تثبیت روحیه کار و همت مضاعف خواهد بود.
سوم؛ وجود قوانین کارآمد و جامع که ناظر بر حمایت از کارآفرینان بوده و اهتمام ویژه به مقوله اشتغال و کاهش نرخ بیکاری داشته باشد، برای تکوین این شعار ضروری است.
چهارم؛ «مدیریت عالمانه» و «برنامه ریزی هوشمندانه» دو رکن بهره  وری در کار و تولید هستند که شایسته است در نظام مدیریتی کشور به آنها پرداخته شود. با این دو رکن، در حقیقت چابکی و چالاکی و هدفمندی و سودمندی کار و تلاش تضمین خواهد شد.
نهایتا این که همت و کار مضاعف در میان یک ملت بیانگر زنده بودن و تکاپوی جماعتی است که در راه تعالی و تکامل گام نهاده اند. راه رشد و توسعه ایران اسلامی از مسیر کار و تلاش مضاعف می گذرد و با این شعار راهبردی است که می توان ایران عزیز را به جایگاه حقیقی آن در جهان نزدیک تر ساخت. جهان در سده بیست و یک رشد شتابانی را در فنون و علوم و مظاهر پیشرفت شروع کرده به گونه ای که واقعا «ثانیه ها» تعیین کننده شده اند. «قافله» پیشرفت بشر چنان با شتاب در حال حرکت است که اگر من و شما لحظه ای درنگ کنیم و یا خود را مشغول مباحث فرعی کنیم، معلوم نیست این قافله هم ایست کند و منتظر من و شما بماند. اگر در جا بزنیم یا تنبلی کنیم و یا دچار اشتباهی شویم یقینا مورد نکوهش جدی و بی امان نسل های آینده خواهیم بود که پیشینیان خود یعنی من و شما را مورد نقد قرار خواهند داد. امید که به این باور برسیم.
نویسنده : محمد مهدی انصاری
منبع :
resalat-news
سه شنبه 22/4/1389 - 8:44
دعا و زیارت

با توجه به نامگذاری سال 1389 از سوی مقام معظم رهبری با عنوان « همت مضاعف و كار مضاعف »، 40 حدیث نورانی از ائمه معصومین علیهم السلام با محوریت كار، عمل و تلاش در پی می‌آید:

1 ـ رسول الله (ص) : الایمان فی عَشرةٍ: المعرفة والطاعة واعلم والعمل والورع والاجتهاد والصّبر والیقین والرضا والتسلیم، فایّها فقد صاحبه بطل نظامه.

(بحارالانوار ج 28، ص 175)

پیامبر اكرم (ص): ایمان در ده چیز اسـت: شناخت، فرمانبری از خدا، علم، عمل، پاكدامنی، سخت‌كوشی، شكیبایی، یقین، خشنودی و تسلیم در برابر خدا. هر یك از این ده ركن كم شود، رشته ایمان از هم پاشیده می‌شود.

2 ـ عنهم علیهم السلام: جدّوا واجتهدوا، وإن لم تعلموا فلا تعصوا، فإنّ من یبنی ولا یهدم یرتفع بناؤه وإن كان یسیراً، وأنّ من یبنی ویهدم یوشك أن لا یرتفع بناؤه.

(بحارالانوار ج 8، ص 286)

امامان معصوم (ع): تلاش و كوشش كنید و اگر عمل نمی‌كنید، گناه هم نكنید؛ زیرا كسی كه بنایی می‌سازد و ویرانش نمی‌كند، ساختمانش برافراشته می‌شود، هر چند كوچك باشد. امّا كسی كه می سازد و سپس ویران می‌كند، بنایش برافراشته نمی‌شود.

3 ـ الإمام علی (ع):‌ العمل العمل، ثم النهایة النهایة، والاستقامة الاستقامة، ثم الصبر الصبر، والورع، إن لكم نهایة فانتهوا الی نهایتكم.

(نهج‌البلاغه: خطبه 176)

‌امام علی (ع): كار كنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایداری كنید؛‌ آن گاه شكیبایی ورزید و پارسا باشید. همانا شما را پایانی است؛ پس، خود را به آن پایان (بهشت) رسانید.

4 ـ الإمام علی (ع): مَن أبطا به عمله، لم یسرع به نسبه (حسبه).

(نهج‌البلاغه: حكمت 23)

امام علی (ع): هركس كارش او را كُند برد، نسبش (حسبش)‌ او را شتابان نبرد.

5 ـ الإمام علی (ع):‌ المداومة المداومة! فإن‌الله لم یجعل لعمل المومنین غایة الا الموت.

(مستدرك الوسائل: 177/130/1)

امام علی (ع): در كار پیگیر باشید، زیرا خداوند برای كار مؤمنان پایانی جز مرگ قرار نداده است.

6 ـ الإمام علی (ع): قلیل تدوم علیه، أرجی من كثیر مملولٍ منه.

(نهج‌البلاغه: حكمت 278)

امام علی (ع): كار (خیر) اندك، كه بر آن مداومت ورزی، از كار بسیار كه از آن خسته شوی، امیدوار كننده‌تر است.

7 ـ الإمام الباقر (ع):‌ ما من شیء أحب إلی الله من عمل یداوم علیه، و إن قلّ.

(الكافی: 3/82/2)

امام باقر (ع): ‌هیچ چیز نزد خداوند، محبوب‌تر از كاری نیست كه بر آن مداومت شود، هر چند اندك باشد.

8 ـ الإمام الصادق (ع) فی وصیّته لعمرو بن سعید: اوصیك بتقوی الله والورع والاجتهاد واعلم أنّه لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه.

(البحار: 1/296/70)

امام صادق (ع) خطاب به عمرو بن سعید: تو را به تقوای الهی و پارسایی و كوشش سفارش می‌كنم و بدان كه كوششی كه در آن پارسایی نباشد، سودی نمی‌دهد.

9 ـ الإمام الصادق (ع): من قَبل الله منه صلاةً واحدةً لم یعذّبه، ومن قبل منه حسنةً ... لم یعذّبه.

(كافی: 11/266/3)

امام صادق (ع):‌ خداوند از هر كس یك نماز بپذیرد، عذابش نكند و از هر كه، یك كار خوب بپذیرد... عذابش نكند.

10 ـ رسول الله (ص) یتبع المیّت ثلاثة: أهله وماله وعمله، فیرجع اثنان و یبقی واحد؛‌ یرجع أهله و ماله و یبقی عمله.

(كنز العمال: 42761)

پیامبر خدا (ص):‌ سه چیز، شخص مرده را همراهی می‌كنند: خانواده‌اش، دارایی‌اش و عملش. دو تای آنها بر می‌گردند و یكی باقی می‌ماند. خانواده و دارایی او برمی‌گردند و عملش با او می‌ماند.

11 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): علیكم بالجدّ والاجتهاد والتأهّب والاستعداد.

(نهج‌البلاغه: خطبه 130)

امام علی (ع): بر شما باد به تلاش و سخت‌كوشی و مهیا شدن و آماده گشتن.

12 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): فعل الخیر ذخیرة باقیة وثمرة زاكیة.

(غررالحكم: 6545)

امام علی (ع): «كار خوب» اندوخته‌ای ماندنی و میوه‌ای پاكیزه و خوشگوار است.

13 ـ الإمام الصادق (ع): ‌اعملوا قلیلاً تنعّموا كثیراً.

(تنبیه الخواطر: 2-183)

امام صادق (ع): اندكی كار كنید، تا بسیار متنعّم شوید.

14 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): إذا هبت أمراً فقع فیه، فإنّ شدّة توقّیه أعظم ممّا تخاف منه.

(غررالحكم: 8955)

امام علی (ع): هرگاه از كاری ترسیدی، خود را بـه كام آن بینداز. زیرا ترس شدید از آن كار، دشوارتر و زیان‌بارتر از اقدام به آن كار است.

15 ـ الإمامُ الباقرُ: الإیمانُ إقرارٌ وعملٌ، والإسلامُ إقرارٌ بلا عملٍ.

(تحف العقول: 297)

امام باقر (ع): «ایمان» اقرار است و عمل، و اسلام آوردن، صرفاً اقراری است بدون عمل.

16 ـ الإمام صادق (ع): إذا كان الرجل علی عمل فلیدم علیه سنة، ثم یتحول عنه إن شاء الی غیره؛ وذلك إن لیلة القدر یكون فیها فی عامه ذلك ما شاء الله إن یكون.

(الكافی 1/82/2)

هرگاه شخصی كاری را آغاز كند، باید تا یك سال آن را ادامه بدهد. سپس اگر خواست، به كار دیگری بپردازد؛ زیرا شب قدر ـ كه آنچه خداوند می‌خواهد مقدّر می‌كند ـ در آن یك سال وجود دارد.

17 ـ رسول الله (ص): وجدت الحسنة نوراً فی القلب، وزینا فی الوجه، وقوة فی العمل، ووجدت الخطیئة سواداً فی القلب، ووهناً فی العمل، وشیناً فی الوجه.

(كنز العمّال: 44084)

پیامبر خدا (ص): نیكی را نور دل و آرایه رخسار و نیروی كار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در كار و زشتی چهره.

18 ـ رسول الله (ص): أفضل الأعمال أحمزها.

(البحار: 191/70)

پیامبر خدا (ع): برترین كارها، دشوارترین آنهاست.

19 ـ رسول الله (ص): أفضل العمل أدومه و إن قل.

(تنبیه الخواطر: 63/1)

پیامبر خدا (ع): برترین كار، با دوام‌ترین آنهاست، هر چند اندك باشد.

20 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): طاعة الله سبحانه لا یحوزها إلا من بذل الجدّ واستفرغ الجهد.

(غررالحكم: 6009)

امام علی (ع): به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر كسی كه تلاش كند و نهایت كوشش خود را به كار گیرد.

21 ـ الإمام علی (ع): أفضل الأعمال ما أكرهت علیه نفسك.

(البحار: 20/69/78)

امام علی (ع):‌ برترین كارها،‌ كاری است كه نفس خود را بر انجام آن مجبور گردانی.

22 ـ الإمام علی (ع): أفضل العمل ما أرید به وجه الله.

(غررالحكم: 2958)

امام علی (ع): برترین كار، كاری است كه برای خدا باشد.

23 ـ الإمام علی (ع): أفضل الأعمال لزوم الحق.

(غررالحكم: 3322)

امام علی (ع): ‌برترین كارها، پایبندی به حق است.

24 ـ الإمام الصادق (ع) ـ لمّا سئل عن أفضل الأعمال ـ: الصلاة لوفتها، وبرّ الوالدین ، والجهاد فی سبیل الله.

(الكافی: 4/158/2)

امام صادق(ع) ـ در پاسخ به پرسش از بهترین كارها ـ فرمود: نماز به وقت، نیكی كردن به پدر و مادر و جهاد در راه خداوند.

25 ـ رسول الله (ص): ثلاث من لم یكنّ فیه لم یتمّ له عمل: ورع یحجزه عن معاصی الله، وخلق یداری به الناس، و حلم یردّ به جهل الجاهل.

(الكافی: 1/116/2)

پیامبر خدا (ص): سه چیز است كه در هر كس نباشد هیچ عملی از او كامل نگردد: پارسایی كه او را از نافرمانی خدا باز دارد و خویی كه به وسیله آن با مردم مدارا كند و بردباری‌ای كه با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع سازد.

26 ـ رسول الله (ص): ثلاثةٌ لا ینفع معهنّ عمل: الشرك بالله، وعقوق الوالدین، والفرار من الزّحف.

(كنز العمال: 43824)

پیامبر خدا (ص): سه چیز است كه با وجود آنها هیچ عملی سود نمی‌بخشد: شریك قرار دادن برای خدا، نافرمانی و آزردن پدر و مادر و گریختن از جهاد.

27 ـ ابو عمرو الشیبانی: رأیت أبا عبدالله وبیده مسحاة وعلیه إزار غلیظ یعمل فی حائط له والعرق یتصابّ عن ظهره فقلت: جعلت فداك أعطنی أكفك فقال لی: إنّی احبّ أن یتأذّی الرجل بحرّ الشمس فی طلب المعیشة.

(الكافی: 13/76/5)

ابو عمرو شیبانی: امام صادق (ع) را دیدم كه در دستش بیلی بود و ازاری ضخیم بر تن داشت و در بوستان خود كار می كرد و عرق از پشت او سرازیر بود. عرض كردم: فدایت شوم! اجازه بدهید من به جای شما كار كنم. فرمود: من دوست دارم كه مرد برای تأمین معیشت خود در گرمای آفتاب اذیّت شود.

28 ـ الإمام الباقر (ع): لا ینفع مع الشّك والجحود عملٌ.

(الكافی: 7/400/2)

امام باقر (ع): با وجود شك و انكار، هیچ عملی فایده ندارد.

29 ـ الإمام الصادق (ع):‌ لا یقبل الله من مؤمن عملاً وهو مضمر علی أخیه المؤمن سوءاً.

(الكافی: 7/361/8)

امام صادق (ع):‌ خداوند از مؤمنی كه نسبت به برادر مؤمن خود نیت بد داشته باشد، هیچ عملی را نمی‌پذیرد.

30 ـ الإمام علی (ع):‌ إحذر كل عملٍ یرضاه صاحبه لنفسه، ویكرهه لعامّة المسلمین.

(شرح نهج‌البلاغه ابن‌أبی‌الحدید: 41/18)

امام علی (ع):‌ از هر كاری كه كننده‌اش آن را برای خود می‌پسندد و بر مردم مسلمان نمی‌پسندد، دوری كن.

31 ـ الإمام علی (ع): ‌احذر كل عمل یعمل به فی السّرّ، ویستحی منه فی العلانیة.

(نهج‌البلاغة: الكتاب 69)

امام علی (ع): از هر كاری كه در نهان انجام می‌شود و در آشكار از انجام آن شرم می‌شود،‌ دوری كن.

32 ـ الإمام علی (ع):‌ إیاك وكل عمل إذا ذكر لصاحبه أنكره.

(البحار: 19/369/71)

امام علی (ع): ‌بپرهیز از هر كاری كه اگر برای كننده آن یادآوری شود، آن را زشت شمارد.

33 ـ رسول الله (ص): إن الله تعالی یحب إذا عمل إحدكم عملا إن یتقنه.

(كنز‌العمال: 9128)

پیامبر خدا (ع): خداوند تعالی دوست دارد كه هرگاه فردی از شما كاری كند آن را محكم ( و بی‌عیب) انجام دهد.

34 ـ الإمام الصادق (ع):‌ لمّا مات إبراهیم ابن رسوال الله رأی النبی فی قبره خللاً فسوّاه بیده، ثم قال: إذا عمل أحدكم عملاً فلیتقن.

(وسائل الشیعه: 1/883/2)

امام صادق (ع): چون ابراهیم، فرزند پیامبر خدا (ع) درگذشت، پیامبر درقبر او شكافی دید و آن را با دست پر و هموار كرد. سپس فرمود: هرگاه كسی از شما كاری كرد، محكم كاری كند.

35 ـ رسول الله (ص):‌ إن أعمالكم تعرض علی كلّ یوم، فما كان من حسنٍ استزدت الله لكم، وما كان من قبیح استغفرت الله لكم.

(الفقیه: 582/191/1)

پیامبر خدا (ص): ‌كارهای شما هر روز به من نشان داده می‌شود. اگر خوب باشد، از خدا می‌خواهم بر كارهای شما بیفزاید و اگر زشت باشد، برایتان از خدا‌ آمرزش می‌طلبم.

36 ـ الإمام الحسین (ع):‌ إن أعمال هذه الامة ما من صباح إلا وتعرض علی الله تعالی.

(عیون أخبار الرضا: 156/44/2)

امام حسین (ع): هر بامداد، اعمال این امت بر خداوند متعال عرضه می‌شود.

37 ـ الإمام الرضا (ع) ـ وقد قال عبدالله بن أبان له: إن قوماً من موالیك سألونی أن تدعوالله لهم-: والله إنی لأعرض أعمالهم علی الله فی كل یوم.

(وسائل الشیعه: 25/392/11)

عبدالله بن ابان به امام رضا (ع) عرض كرد: گروهی از دوستان شما از من خواسته‌اند از شما تقاضا كنم برایشان دعا كنید. حضرت فرمود: به خدا قسم من خد هر روز اعمال آنها را بر خدا عرضه می‌كنم.

38 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): كُلُّ امرئٍ یَلْقی ما عَمِلَ ویُجْزی بِما صَنَعَ.

(غررالحكم: 6918)

هر انسانی كرده خود را می‌بیند و سزای كردارش را می‌گیرد.

39 ـ الإمامُ علىٌّ (ع): من قصّر فی العمل، ابتلی بالهمّ.

(نهج البلاغه: حكمت 127)

امام علی (ع): هر كه در عمل كوتاهی كند، به اندوه گرفتار آید.

40 ـ رسول الله (ص):‌ اعمل لدنیاك كأنّك تعیش أبداً، واعمل لآخرتك كأنّك تموت غداً.

(تنبیه الخواطر: 234/2)

پیامبر خدا (ص): برای دنیای خود چنان كار كن كه گویی جاودانه زندگی می‌كنی و برای آخرتت چنان كار كن كه گویی فردا خواهی مرد.

منبع : lailatolgadr

سه شنبه 22/4/1389 - 8:43
دعا و زیارت

کار ، وسیله تقرب به خداوند

اسلام به کار و کارگر ارزش بسیار والایی داده است، به گونه ای که کار کردن را از بزرگ ترین عبادت ها و وسیله ای برای تقرب به پروردگار شمرده است. در اسلام کارگر ، شهید زنده و کارگری ، شغل انبیاست و از راه کسب و کار می توان به بهشت برین رسید. قرآن مجید کارکردن را با ارزش می داند و می فرماید: «نیست برای انسان، مگر بازتاب عمل و واکنش کارش. سپس، به پاداش کامل تری خواهید رسید». (نجم: 40 و 41)

از سوی دیگر بی کاری و تن آسایی صفاتی هستند که در ادبیات دینی، با نفرت و نکوهش از آنها یاد شده است. در اسلام کار به عنوان یک دستور دینی واجب است. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام9 آمده است: «تلاش در جهت کسب روزی حلال، بر هر زن و مرد مسلمان واجب است».

در حدیثی دیگر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کار را برترین عبادت دانسته است. ایشان کار را بهترین راه رسیدن به سعادت معرفی می کند و می فرماید: «نود درصد راه تقرب، به کار منتهی می شود».

از نظر اسلام همه مسلمانان باید به کار و حرفه ای بپردازند. انسانی که کار نمی کند و تنها به عبادت و پرستش خداوند بسنده می کند، دعایش از سوی خداوند پذیرفته نیست. از امام صادق علیه السلام روایت است که آن حضرت از علی ابن العزیز پرسید: عمرابن مسلم چه کار می کند؟ گفت: فدایت شوم! کسب و کار را رها کرده به عبادت روی آورده است. فرمود: وای، مگر نمی داند دعای بدون کار و کوشش پذیرفته نمی شود.

اگر در جامعه ای بر اساس آموزه های دینی عمل شود و کار ارزش یابد و به عنوان مایه رستگاری و وسیله تقرب به پروردگار به آن نگریسته شود، فرهنگ کار تقویت خواهد شد و البته برآیند چنین اندیشه ای؛ ابتکار، خلاقیت و رشد و توشعه به معنای عام خواهد بود.

پیام ها :

1. اهمیت کار و کارگری در اسلام؛

2. نکوهش بی کاری.

کار، سیره انبیا و اولیای الهی

کار و تلاش، سیره تمام پیامبران آسمانی است. پیامبران پیش از بعثت، به کارهای سختی، همچون: شبانی، کشاورزی و... می پرداختند. شخصیت و زندگی آنان با کار همراه بود و با تمام وجود زحمت ها و تلاش های طاقت فرسای مردم ضعیف جامعه را درک می کردند. پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام حتی پس از رسیدن به مقام نبوت و جانشینی، همواره با کار و تلاش مأنوس بوده اند. مقام کارگری، از دیدگاه معصومین شأن والایی دارد. از نظر پیامبر گرامی اسلام، منزلت کارگران در ردیف انبیاست. ایشان فرموده است:

هر کس از دست رنج خویش مخارج زندگی خود را تأمین کند، روز قیامت در صف پیامبران قرار خواهد گرفت و از عنایاتی که پیامبران بهره مندند، بی نصیب نخواهد ماند.

داشتن درآمد بیشتر، از درآمد کمتر مطلوب تر است، زیرا با مازاد درآمد می توان به انجام کارهای نیک و پسندیده اقدام کرد. آدمی باید با کمک به هم نوعان روح دیگر خواهی را در خود تقویت و دست تهی دستان و افتادگان را بگیرد. بدین منظور، امام علی علیه السلام در گرمای سوزان عربستان، تعداد زیادی چاه و قنات احداث کرد. نخلستانی با هزاران درخت خرما آباد کرد و زمین های بسیاری را زیر کشت برد. بعضی از قنات ها و زمین های آبادی را که خود احداث و زیر کشت برده بود، وقف نیازمندان کرد.

همچنین آن امام دل سوز، از حاصل دست رنج خود افراد بسیاری را از اسارت و بندگی نجات داد و آزادی را به آنان بازگرداند.

بنابراین، با توجه به روش و سیره ائمه معصومین علیهم السلام ، کار و تلاش از صفات پسندیده و مایه رستگاری انسان و پیشرفت جوامع انسانی است.

پیام ها :

1. اهتمام به کار، در سیره و رفتار پیامبران و معصومین علیهم السلام ؛

2. ارج نهادن به شأن و منزلت کارگر در اسلام.

کار در دیدگاه آیات و روایات

در آیات و روایات بسیاری از کار به عنوان عمل صالح یاد شده و از مقام کارگر ستایش شده است و کارگران نیز به بهشت جاویدان بشارت داده شده اند. بنابر رهنمودهای دینی، مسلمانان باید در انجام کار نیک از همدیگر پیشی گیرند: «انّما تُفاضَلُ القوُم بِالاَعْمال؛ گروه ها از طریق کار نسبت به هم برتری می یابند.» این نگرش و رویکرد مقدس به کار، موجب می شود که برای آن مرزی تعیین نشود.

اوُصیکَ اَنْ لایَکُونَنَّ لِعَمَلِ الْخَیْرَ عِنْدَکَ غایَةً فِی الْکَثْرِة.

سفارش می کنم تو را که برای عمل خیر، در نزد تو محدودیتی نباشد.

نگاه قدسی و عبادی به کار، انگیزه کار کردن را در انسان تقویت می کند و مرتبه معنوی و اجتماعی او را بالا می برد. در همین ارتباط، در قرآن مجید می خوانیم:

«درجات و مقامات عالی، ویژه مؤمنانی است که تلاش های عملی مثبت و سازنده دارند». (طه:75)

در سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام هم آمده است:

سه چیز از اسباب سعادت است. یکی از آنها این است که انسان برای بهبود زندگی و کسب و معیشت خود، صبحگاهان از خانه بیرون رود و شبانگاهان برگردد.

پیام ها :

1. تلاش برای انجام کار با تمام توان؛

2. دست یابی به درجات عالی در پرتو کار و تلاش.

نکوهش بی کاری در اسلام

امام علی علیه السلام در هشداری، بی کاری و تن پروری را نکوهش کرده و فرموده است: «با اراده سست، ضعف پیشگی، و گرایش به بی کاری، بعید است که انسان به سعادت برسد».

بی توجهی به کار و روی آوردن به تنبلی و بی کاری، در حوزه اقتصاد، روان شناسی و جامعه شناسی، به عنوان یک معضل و پدیده زیان بار معرفی شده است که اختلالات روانی، نابهنجاری های اجتماعی و بزهکاری از پی آمدهای آن است. ادامه یافتن این مشکل برای مدت طولانی، آسیب های روانی جبران ناپذیری را در سطح کلان به وجود می آورد؛ آسیب هایی که عزت و اعتماد و اتکای به نفس را از افراد بی کار می گیرد.

بی کاری، تنها ریشه اقتصادی ندارد، یعنی حتی با جریان فعالیت های اقتصادی نسبتا مطلوب در جامعه و وجود مشاغل کافی و متنوع برای افراد، عده ای از کار کردن سرباز می زنند. این نوع بی کاری، ریشه فرهنگی دارد. در این گونه مواقع باید با ایجاد فرهنگ کار و ارزش گذاری به همه نوع مشاغل و هدایت به سمت نگاه عبادی به کار، انگیزه ها را افزایش و تعداد بی کاران را کاهش داد.

سفارش به استفاده بهینه از وقت، به منظور نهادینه سازی فرهنگ کار بسیار مهم است. اتلاف وقت از بزرگ ترین گناهان به شمار می آید و برای رسیدن به رستگاری می باید از وقت محدود و عمر کوتاه، بیشترین بهره را برد. هدر دادن وقت در قالب خواب زیاد، رفت و آمدهای غیرضروری، زیاده گویی و غیره، از نظر اخلاقی پسندیده نیست. امام علی علیه السلام در نکوهش وقت گذرانی می فرماید: «بی کاری دائمی فساد آور است.» اسلام با نگاه تکلیفی به کار و نیز جهاد خواندن آن، انگیزه کار را در مؤمنان افزایش می دهد و از طریق مبارزه با بی کاری، تنبلی و تن آسایی به احیای فرهنگ کار اقدام می کند. آموزه های دینی، بی کاری و تنبلی را عامل انحراف و ناهنجاری عنوان می کند و تن آسایی و مصرف گرایی را از عوامل فقر و نداری می داند. پیامبر گرامی اسلام با افراد بی کار به سردی برخورد می کرد و آشکارا نارضایتی خود را نشان می داد. ایشان روزی مرد نیرومندی را دید، با تعجب پرسید: آیا حرفه ای دارد؟ گفتند: بی کار است. فرمود: او که کار نمی کند، ارزشی ندارد.

بی شک انسان بی کار افزون بر رنج خود، خانواده و اطرافیانش را هم از این نظر در فشار و سختی نگه می دارد و به آنها آسیب می رساند. در سخنی امام صادق علیه السلام می فرماید: «انسان توانمند اگر کار نکند، در خوش گذرانی و بطالت می افتد و سرانجام به خود و خویشاوندانش آسیب های جدی می رساند».

امام علی علیه السلام در گفتاری، بر این مهم این گونه اشاره می کند: «سهل انگاری و تنبلی، به از بین رفتن حقوق دیگران می انجامد».

انسان تن آسا نزد خداوند هم ارج و قربی ندارد، چنان که امام صادق علیه السلام فرد بی کار را محبوب خدا نمی شمارد و می فرماید: «خداوند از خواب زیاد و بی کاری پیوسته نفرت دارد». بی کاری افزون بر زیان های اقتصادی، آثار سوء روحی، روانی دارد و در برخی از روایت ها به آثار زیان بار روانی بی کاری اشاره شده است. نفس کار، شادابی و نشاط آور است و در مقابل، بی کاری عامل افسردگی وپژمردگی روان است. از امام علی علیه السلام نقل است: «کار کردن، بر توان و نیروی انسان می افزاید.» و «عدم فعالیت بدنی، انسان را سست و ضعیف می سازد و شادابی و نشاط را از او می گیرد».

پیام ها :

1. ایجاد فرهنگ کار و پیش گیری از اتلاف وقت؛

2. نکوهش بی کاری در اسلام؛

3. بی کاری، عاملی در جهت تضییع حقوق خانواده.

رابطه کار و عزت نفس

در ادبیات اسلامی، بخشی از عزت نفس، در گرو کار و تلاش است. کار کردن، موجب می شود انسان به کمک دیگران امید نبندد و دست تکدی و نیاز به سوی این و آن دراز نکند. انسان باید بکوشد با کار و حرفه ای مخارج زندگی خود و خانواده اش را تأمین کند و اسیر محبت و منت دیگران نشود. شایدبه همین سبب است که امام علی علیه السلام در وصیتی به فرزندش امام حسن علیه السلام فرموده است:

اگر می خواهی آزاد باشی و حریت داشته باشی، مانند بندگان و غلامان زحمت بکش و کار کن. امید و آرزوی خود را از مال جمیع انسان ها قطع کن، هرگز چشم طمع به مال و ثروت و اندوخته دیگران نداشته باش. اگر کار و کسبی به تو پیشنهاد شد، نگو این کار کسرشأن من است و درجه و مقام مرا در جامعه پایین می آورد. زیرا هیچ چیز به اندازه اینکه انسان از دیگران توقع و تقاضا داشته باشد و استمداد کند، او را پست، حقیر و خوار نمی کند. تو تا وقتی از دیگران بی نیاز باشی و چشم طمع به مال کسی ندوزی و از فردی هدیه نخواهی، از همه بلندقدرتر نیزخواهی بود.

بی نیازی از دیگران و عزت نفس، در ذات کار و کوشش است. امام صادق علیه السلام در به هم پیوستگی این دو اصل می فرماید:

ای بنده خدا، عزت خود را با کار کردن حفظ کن. [شخصی] پرسید: فدایت شوم، عزت من در چیست؟ حضرت فرمود: صبح گاهان برای کسب رفتن و اعتماد به خود داشتن، عزت توست.

بنابراین، انسان باید با کد یمین و عرق جبین، خود را از ذلت و زبونی رهایی بخشد و متکی به کار و فعالیت خود باشد و دست نیاز به سوی این و آن دراز نکند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در توصیه ای می فرماید:

هر که برای حفظ آبروی خود از ذلت سئوال و تکدی و همچنین برای اداره خانواده و کمک به همسایه در پی کسب حلال برود و کار کند، روز رستاخیز با چهره ای تابناک مانند ماه شب چهارده به پیشگاه خداوند حضور می یابد.

پیام ها :

1. عزت نفس، در گرو کار و تلاش؛

2. اتکا به کار و فعالیت و پرهیز از تکدی گری.

منبع : ماهنامه طوبی ، ش 3

سه شنبه 22/4/1389 - 8:43
دعا و زیارت
 درآمدکار، جوهر آدمی است. با کار کردن، استعدادها و ظرفیت های وجودی انسان شکوفا می شود. تمدن های عظیم بشری نیز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل کار و تلاش بی امان و خستگی ناپذیر آدمیان است. بنابراین، کار را می توان از دو جنبه بررسی کرد: نخست، از جنبه شخصی و تأثیرهایی که بر روان و جسم فرد می گذارد و دیگر، از جنبه اجتماعی و اثرپذیری متقابل فرد و جامعه. کار ممکن است تأثیر مثبت یا منفی بر جسم و جان انسان بگذارد و می تواند به فرد منزلت اجتماعی ببخشد و توازن را میان فرد انسانی و جامعه برقرار سازد.ارزش کار در اسلاماگر چه مفهوم کار کردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمی ریشه دارد، و مورد توصیه عقل است، ولی با این حال، خداوند و انبیا و اولیای الهی برای تأکید بیشتر و غفلت زدایی از وجود انسان ها، پیوسته انسان ها را به کار و کوشش فراخوانده و تشویق کرده اند. از همین روست که قرآن می فرماید: «آدمی را جز حاصل کارش بهره ای نیست». (نجم :39)بر اساس آنچه در قرآن، عهدین و کتاب های تاریخی آمده است، بیشتر پیامبران به کارهایی چون: کشاورزی، زره سازی، نجاری و تجارت و... اشتغال داشته اند. حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام به دست خویش، خانه کعبه را بنا نهادند. حضرت نوح علیه السلام کشتی ساخت. حضرت موسی علیه السلام چوپانی کرد. حضرت عیسی علیه السلام طبابت می کرد، حضرت داوود علیه السلام زره می ساخت و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به چوپانی و تجارت می پرداخت.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آن گاه که ویژگی های انسان مؤمن را برای حضرت علی علیه السلام توصیف می کند، با اشاره به صفت پرکاری می فرماید: «ای علی، پرکاری از صفات مؤمن است.» همچنین آن حضرت می فرماید: «دوست دارم که شخص برای تأمین مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببیند».امروزه جامعه شناسان نیز به اهمیت و ارزش کار توجه کرده و هر یک به نوعی آن را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.زیاده روی در کارباید توجه داشت که اسلام نمی خواهد انسان چنان غرق کار شود که زمینه های روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی خود را به فراموشی بسپارد. البته «در اسلام بر فضیلت کار به خاطر کار آن گونه که پروتستانیسم می گوید، هیچ گونه تأکیدی وجود ندارد. در اسلام، کار در پرتو نیازهای انسان و ضرورت برقراری تعادل و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی افراد یک فضیلت تلقی می شود. وظیفه کار کردن جهت تأمین نیازهای فرد و نیازهای خانواده همواره کنترل شده و با تأکید قرآن بر گذرا بودن زندگی و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع کاری و اهمیت اجتناب ورزیدن از ثروت اندوزی، از افراط در آن جلوگیری شده است».در سیره امام علی علیه السلام ، همان گونه که دانش و بینش و تقوا، ایمان، شجاعت، شهامت، مدیریت، دادگری، اخلاص و مدارا جایگاه خاصی دارند، کار و تلاش نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علی علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکاری می شمارد.یکی از پژوهشگران در این مورد می نویسد:... در عبادت، اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام، دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهی دست نبود، باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد، اجتناب می کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمی شد.از دیدگاه امام علی علیه السلام ، کار اگر مرزها و حدود ارزش های انسانی و الهی را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلکه لازم و نوعی عبادت است. و در این حالت است که کارگر، محبوب خدا خواهد بود. ایشان می فرماید: «همانا خداوند، اهل حرفه و پیشه امانت دار را دوست دارد».ایشان در مرحله اسوه سازی از حیث کار و تلاش می فرماید:اگر بخواهی، می توانی. داوود - که درود خدا بر او باد - دارنده نی ها و خواننده بهشتیان را دیگر الگوی خویش سازی، کسی که با هنر دستان خویش از لیف خرما زنبیل می بافت و از هم نشینان خود می پرسید: فروش اینها را کدامتان بر عهده می گیرید؟ و آنگاه از بهای دسترنج خویش، به خوردن قرصی نان جوین بسنده می کرد.جنبه های روان شناختی کارامام درباره جنبه روان شناختی کار فرموده است:از دست دادن فرصت ها موجب قصه و افسردگی است. آنکه از کار و تلاش کوتاهی ورزد، به اندوه و غم دچار می آید.آن حضرت به عنوان اسوه و الگوی عملی، هیچ گاه فرصت ها را از دست نمی داد و به بهترین صورت ممکن، از اوقات عمر گران بهایش در راه رضایت الهی بهره می گرفت. در این باره آمده است که هرگاه از کار جهاد فارغ می شد و آسوده خاطر می گشت، به آموزش مردم و قضاوت در میان آنان مشغول می شد. هر گاه از این کار هم فارغ می شد، در باغی که داشت، سرگرم کار می شد و در همان حال، به یاد خدا و در حال ذکر بود.بنابراین، امام علی علیه السلام کار را جوهر ایمان می شمرد و بر اصالت کار تأکید فراوان داشت. ایشان کار را در جهات متفاوت در زندگی شغلی خویش به کار می بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت.کار فرهنگی در سیره امام علی علیه السلام علی علیه السلام در عرصه فرهنگی و آموزش و پرورش، عالمی توانا و معلمی ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است:علی بن ابی طالب علیه السلام بسیار هوشمند و زرنگ بود و به دانش اندوزی حرصی بی پایان داشت. همواره از کودکی تا هنگام مرگ پیامبر شب و روز ملازم وی بود. او از نظر عمل و فضل در اوج کمال بشری قرار داشت. بالضروره معلوم است که شاگردی چنین، با این مایه سماجت و پشتکار آن هم در محضر چنان معلمی، شاگردی خواهد بود در غایت کمال و نهایت فضل....حضرتش بارها درباره زکات علم که همانا نشر آن است، فرموده است: «پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید».علی علیه السلام در دوران خانه نشینی نیز همواره پشتیبان و مرجع فکری، دینی و فرهنگی و سیاسی جامعه و حکومت بود. به شهادت اسناد تاریخی، امام علی علیه السلام هم عالمی تمام عیار بود و هم بنیان گذار برخی علوم اسلامی و هم معلمی دل سوز و دانا که این همه از ژرف نگری و فضیلت والای علمی ایشان برمی خاست.قضاوت، پیشه پارسایانیکی دیگر از شغل هایی که امام علی علیه السلام تصدی آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشکل ترین و حساس ترین مشاغل است. صاحب این شغل علاوه بر پارسایی باید از دانش وسیعی برخوردار باشد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، قضاوت را برازنده علی علیه السلام می دانست و می فرمود: «بهترین و داناترین و ماهرترین شما در امر قضاوت، علی است».علی علیه السلام با دانش و تقوای خویش، در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوت های حقوقی میان مردم می پرداخت. شخصیت قضایی حضرت، همواره مورد توجه مردم، تاریخ نگاران و اندیشمندان بوده است و در این باره کتاب های زیادی نوشته شده است.از دیگر مسئولیت های حضرت، رایزنی بود. او هم با دیگران به مشورت می نشست و هم در رایزنی ها از دانش و بینش خود به دیگران کمک می رساند. «گسترش اسلام و حفظ کیان مسلمانان، هدف بزرگ امام علی علیه السلام بود. ازاین رو، گرچه وی خود را وصیّ منصوص پیامبر صلی الله علیه و آله می دانست و شایستگی و برتری او بر دیگران محرز بود، هر وقت گره ای در کار خلافت می افتاد، با فکر نافذ و نظر بلند خود، آن را می گشود. به این جهت می بینیم که امام علی علیه السلام در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره گشای بسیاری از مشکلات سیاسی، علمی و اجتماعی او بود».حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرمود:آن کس که خودرأی باشد، به ورطه هلاک خواهد افتاد و آنکه با بزرگان به رایزنی پردازد، در خردورزی های ایشان مشارکت کرده و بهره برده است... هیچ پشتیبانی، اطمینان بخش تر از رایزنی نیست.رزمندگی و فرماندهی نظامیحضرت، رزمنده و فرمانده نظامی نیز بود. به گواهی تاریخ، امام علی علیه السلام در بیشتر غزوه ها و سریه های زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقش فعال داشت و یکی از فرماندهان و طراحان نظامی لشکر اسلام بود. هیچ گاه در جنگ ها پشت به دشمن نکرد و زره وی، پشت نداشت. در بیشتر جنگ ها به عنوان رزمنده و فرمانده ای موفق، شجاع و باهوش شرکت می کرد و در جنگ های اساسی چون بدر و اُحُد و خندق و خیبر و... نقش تعیین کننده داشت. در جنگ احد، با فداکاری آن حضرت، ندای «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» جبرئیل در گوش زمان پیچید و جاودانه شد. در جنگ خندق نیز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت علی علیه السلام قرار گرفت.فعالیت های اقتصادی و کشاورزیامام علی علیه السلام در کنار کارهایی چون تعلیم و تعلم، قضاوت و حضور در میدان جنگ، به کارهای اقتصادی نیز اهمیت می داد و یک کشاورز نمونه بود. در احیای زمین ها می کوشید و دیگران را نیز به کاشتن بذرها و درخت ها تشویق می کرد. در روایتی آمده است مردی در نزد حضرت علی علیه السلام یک «وَسَق» خرما دید، پرسید: مقصود از گردآوری این همه هسته خرما چسیت؟ فرمود: همه آنها به اذن الهی درخت خرما خواهند شد. راوی می گوید که امام آن هسته ها را کاشت و نخلستانی پدید آمد و آن را وقف کرد.همچنین در زمینه حفر قنات و استخراج آب که در سرزمین سوزان عربستان حکم کیمیا را داشت، بسیار فعال بود. هم اکنون در راه مدینه به مکه، منطقه ای به نام «ابار علی» است که آن حضرت در آنجا چاه زده بود.امام صادق علیه السلام می فرماید:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زمینی از انفال را در اختیار علی علیه السلام گذاشت. او در آنجا قناتی حفر کرد که آب همچون گردن شتر فواره می زد. فردی به آن حضرت به جهت توفیق این خدمت بشارت داد. حضرت فرمود این قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانی است که از اینجا می گذرند. کسی حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به میراث نمی برند.کلام آخرحضرت علی با تشویق افراد جامعه به کار و تلاش می فرماید هرگز شما را به عملی دعوت نکردم مگر اینکه خود در آن کار پیش قدم بوده ام. ایشان به کارهای رایج آن زمان می پرداخت و با اینکه مسئولیت های سنگین تری همچون حکومت جامعه اسلامی را به عهده داشت، در زمینه کشورداری، عدالت اجتماعی، قانون گرایی، زهد و تقوا و دین داری، سرآمد خاص و عام بود. در زمینه فعالیت های اقتصادی، نیز یادگارهای ارزنده ای از خود به خاطره تاریخ به ودیعه نهاده است.امید که ره پویان وارسته و رهبران شایسته ای جهت پیروی از ایده ها، آرمان ها و تلاش های حضرتش باشیم. 
سه شنبه 22/4/1389 - 8:39
دعا و زیارت

شهید ثانی با داشتن  مقام و شخصیت برجسته علمی و فقهی، در تأمین پاره ای از ضروریات معاش شخصا تلاش می کرد.

نوشته اند:

وقتی هوا تاریک می شد و شب فرا می رسید، الاغی را که مرکب سواری او بود از خانه بیرون می آورد و به خارج شهر می راند و هیزم فراهم می آورد و بار بر آن می نمود و بدین وسیله سوخت منزل رابرای خانواده اش فراهم می ساخت.از برکات وجودی این شخصیت بزرگوار، با این فضائل روحی و معنوی، فرزند برومندی همچون علامه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابو منصور جمال الدین حسن ( صاحب معالم ) به ثمر رسید که آثار گرانبهایی در اصول فقه و سایر علوم اسلامی به دنیای شیعه ارمغان آورد.

کتاب «معالم الدین فی الاصول» ابو منصور حسن، جایگزین کتاب اصول فقه فشرده «مختصر ابن حاجب» گشت و چند قرن است که به عنوان کتاب درسی طلاب علوم دینی در حوزه علمی شیعه مورد استفاده قرار می گیرد و مانند کتاب پدر، یعنی «الروضة البهیه» همچنان جاویدان و پایدار است و در پایگاههای حضرت ولی عصر (عج) عطش علمی شاگردان مکتب امیر المؤمنین علی (ع) را فرو می نشاند و قلب آنان را با آبشخورهای پر فیض خود سیراب می سازد. اثر گرانبهای دیگر فرزند چنان پدری، کتاب «منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان» است که کمتر دانشمندی می تواند از آن احساس بی نیازی کند.از نوادگان فاضل او، شیخ محمد بن حسن می باشد.

مرحوم خوانساری صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانی چنین می گوید:

«تا کنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمی، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلی، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگی و بی نقص بودن آثار علمی به پای او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت، چنان می نمایاند که تالی تلو معصوم (ع) است و بلافاصله در رده پس از معصومان (ع) قراردارد.»

شهید ثانی به هنگام میزبانی از واردین بی اختیار می گشت و در پذیرایی ازمیهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکاری می کوشید.

منبع : روضات الجنات، ج 3، ص 387 - 352           

تنظیم : نقدی

سه شنبه 22/4/1389 - 8:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته